از سال جهاد اقتصادی چند روز باقی مانده؟!

دفاع ولی فقیه از قوای سه گانه، نه فقط چیز عجیب و تازه ای نیست، که به سابقه ۳۰ سال انقلاب اسلامی مسبوق است. اصولا مسئولین اگر حمایت رهبر را نداشته باشند، گذشته از اینکه مشروعیت ندارند، کار را هم نمی توانند جلو ببرند. تا آنجا که شده، هم خمینی و هم خامنه ای دفاع کرده اند از مسئولین. شاخص این مسئولین، اما سران قوا هستند و بار اصلی کشور روی دوش ایشان است. از این بدتر چیزی نیست که قوای ۳ گانه به جای کار و همدلی و هم زبانی، عمر را به دعوای با هم بگذرانند. یک وقت من نویسنده از بخش کوچکی از یک قوه بزرگ، به انصاف یا غیر منصفانه انتقاد می کنم؛ حد و حدود را مراعات نکنم و اختلاف افکنی کنم، کار ناصوابی است، اما یک وقت هست که خود قوا با همه امکانات و تجهیزات به سر و کله هم می پرند. این علیه آن و آن علیه این. همه هم الحمدالله از همدیگر چیزی که زیاد دارند، «پرونده» است! این می خواهد آبروی آن را رسانه ای کند، و آن هم به تلافی بلند می شود. دعوایی که برای خداست، گمانم طعم خودستایی و مزه حال گیری نداشته باشد. در ماه خرداد اما دعوای قوای ۳ گانه، به ویژه مجلس و دولت همه را آزار داد. انگار که نمایندگان مجلس را مردم یک سرزمین به بهارستان فرستاده اند و رئیس قوه مجریه را مردم دیاری دیگر!! انگار که مجلس اگر با دولت سر هر موضوعی یک چالش درست و حسابی نداشته باشد، حتما «وکیل الدوله» شده اند نمایندگان!! و انگار نه انگار که آمریکا دشمن همه ماست!! از قضا مهمترین و اساسی ترین فرق رهبر انقلاب با مسئولین دیگر در این است که مثلا اگر برای فلان نماینده بهارستان، مجلس اهمیت مضاعف دارد، و اگر برای فلان دولتمرد، دولت مهم است، لیکن برای «آقا» اصل «جمهوری اسلامی» و دفاع از نظام، «موضوعیت ویژه» دارد. همان که امام گفت: «حفظ نظام اوجب واجبات است»، نه حفظ هر کدام از قوای زیرمجموعه نظام به تنهایی! باید جامع نگاه کرد سخنان رهبر را. مع الاسف عده ای پای سیاسی کاری را حتی به تحلیل سخنان عمود خیمه نظام هم می رسانند و آن بخش از سخنان «آقا» را برجسته می کنند که به نفع شان است. مردم اما مثل رهبرشان قوای ۳ گانه را زیرمجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی می دانند. از نظر مردم، تضعیف یک قوه و بدتر از آن، تمسخر کارهای یک قوه از قوای ۳ گانه، برای قوای دیگر سود ندارد، بلکه سرتاسر ضرر است برای اصل نظام. فرق دارد آنکه نقدی را منصفانه به قصد اصلاح بیان می کند، با آنکه «دو، دو» می کند تا یقه بگیرد. اینجا نکته ظریفی وجود دارد. مردم اگر از اشتباه فلان بخش دولت، انتقاد می کنند، نقدشان به قصد اصلاح و از سر دلسوزی است، نه اینکه مثل بعضی خواص بی بصیرت خوشحال باشند که مثلا دولت با فلان اشتباه به دست شان بهانه داد تا حالا نکوب، کی بکوب! این ۲ خیلی با هم فرق دارد. ما که حتی از سقوط سران فتنه هم خوشحال نشدیم، آیا باید شاد شویم به دیدن ضعف یکدیگر؟! و از این بدتر، آیا باید وارونه کنیم خوبی و بدی را و یک طوری سخن بگوییم که انگار فلان قوه هیچ حسنی نداشته؟! ما از اشتباه فلان مسئول، اگر هم نقد می کنیم، غصه می خوریم، اما ظاهرا عده ای با دیدن برخی چیزها، سوژه پیدا می کنند و مسرورند که برای پرونده سازی، اسنادشان دارد جفت و جور می شود. دعوای قوا با هم، گمانم خودش یک پا جریان انحرافی است که می توان از آن با این عنوان سخن گفت: «جریان انحرافی تفرقه». این وسط اما مرز میان روشنگری لازم و ضروری با حفظ وحدت چیست؟ هرچه هست، این مرز بسی باریک است. اینکه تو هم بخواهی بصیرت افزایی کنی و هم مراقب وحدت باشی، البته کار سختی است، ولی شدنی است. هم می توان انواع و اقسام جریانات منحرف را نقد کرد و هم می توان از خدمات قوای ۳ گانه در طول هم زبان به تمجید گشود. بخواهیم یا نخواهیم، خدمت، بیشتر در حوزه کاری قوه مجریه است و اگر نقد ما به این قوه، بی رحمانه باشد، و از این بدتر، اگر ما مثلا از موضع یک نماینده مجلس، غیرمنصفانه از دولت انتقاد کنیم، قطعا مخالف فرامین ولی امر قدم برداشته ایم. کمک به دولت در راه خدمت به ملت، بارها گفته ام که بهترین و زیرکانه ترین حمله علیه فرق مختلف انحراف است. آن تیر که چشم سران فتنه را کور می کند، این است که ببینند مردم از عملکرد قوای ۳ گانه رضایت دارند، نه حتی جشن سوم تیر. حتی باورم هست بالا بردن کارآمدی نظام، مهمترین نقطه ضعف جریان موسوم به انحرافی است. بر کارایی نظام اما نمی توان افزود، مگر اینکه قوای ۳ گانه با هم وحدت داشته باشند. خودشان حق همدیگر را ضایع نکنند که بستر برای حق کشی دیگران فراهم شود. اگر کمی افق دیدمان را بلندتر کنیم، خواهیم دید که تضعیف مجلس، یعنی تضعیف دولت، یعنی تضعیف قوه قضاییه، یعنی تضعیف جمهوری اسلامی. این جاست که اگر شهردار تهران بوستان ولایت را افتتاح می کند، آن پیرمرد عصا به دست می گوید: خدا پدرت را بیامرزد احمدی نژاد! به او گفتم: حاج آقا! اینجا را قالیباف افتتاح کرده، نه احمدی نژاد! گفت: چه فرقی می کند حالا؟! این «چه فرقی می کند حالا» صد سخن در دل خود نهفته دارد. یعنی برای مردم، کار مهم است، نه ابتکار و چمران و شیبانی و دوم خردادی و سوم تیری و چی و چی. دوم خردادها و سوم تیرها می آیند و می روند، رای می آید و می رود، اما آنچه باقی می ماند ۲۲ بهمن و ۹ دی است، بیعت است. ما یک وقت می آییم و روزی از روزهای اسفند همین امسال برای قوه مقننه، نماینده تعیین می کنیم؛ این کجا و آن کجا که ۹ دی گفتیم: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»؟! بدعت این جاست که بعضی ها رای را پررنگ تر از بیعت فرض می کنند، اما مردم این گونه فکر نمی کنند. یعنی برای مردم، هرگز این گونه نیست که مثلا خوشحال شوند که فلان نماینده موفق شد به دولت ضد حال بزند و «دو، دو» بگوید. یعنی برای مردم، مسئولین قوا به عبارتی درست و نه غلط، جملگی سر و ته یک کرباس، یا بهتر بخواهم بگویم دانه های به هم پیوسته یک تسبیح اند. این همان مردمی هستند که خامنه ای همیشه سنگ شان را به سینه زده و رای شان را تنفیذ کرده و از مسئولین خواسته که به فکر خدمت به ایشان باشند، نه اینکه احیانا جلوی چشم مردم، بلکه دشمن با هم منازعه کنند. در همین بحث «ادغام وزارتخانه ها» همگان دیدند که یک بحث صد در صد کارشناسی، چطور به محل گروکشی گروه های سیاسی تبدیل شد. چرا؟! چرا خیال می کنیم در هر بحثی، حتی مباحث تخصصی، می توان دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود بود؟! چرا گمان می کنیم از نظر مردم، تا وقتی ما نماینده مجلس هستیم، مجلس اولویت اصلی کشور است، اما وقتی می رویم دولت، مردم به طرفه العینی عاشق چشم و ابروی کابینه می شوند؟! چرا برای یک لحظه فکر نمی کنیم که ما هر چقدر هم بزرگ باشیم، اما زیرمجموعه نظام محسوب می شویم؟! قوای ۳ گانه بازوهای کار نظام هستند، نه محل بازیهای سیاسی و به خصوص مجلس و دولت، باید هر ۲ «وکیل الخدمت» باشند. اگر حتی یک جوان، جهل کند و اشتباه کار بهارستان و پاستور را به پای خانه ساده انتهای خیابان فلسطین بنویسد، باز هم خسارت بزرگی است. القصه از سال جهاد اقتصادی یک فصل گذشت. سالی که نکوست، می گویند از بهارش پیداست. در بهاری که می توان در آن سد ساخت و صد بوستان و گلستان و راه و آبرسانی و هزار خدمت و خوبی و کار و تلاش افتتاح کرد، حیف نیست به دعوا بگذرد؟! ما آخر سال جهاد اقتصادی، آن مسئولی را از همه بیشتر سرباز «آقا» می دانیم که از همه کمتر دعوا کرده باشد، از همه بیشتر کار، و الا نق زدن و نقد کردن و طنز نوشتن و «دو، دو» کردن و یقه گرفتن را آس و پاسی چون من هم بلد است و دقیقا از همین روست که چندی گیر ۳ پیچ داده ام به مسئولین که به جای دعوا، لااقل مالچ بپاشید؛ رفت توی چشم ملت این ریزگرد اختلاف! بپاشید دیگر خب!

روزنامه کیهان/ ۸ تیر ۱۳۹۰

۲ متن آخر همین ستون:

۱/ “کیان” خبرنگار “کیهان” بود.

۲/ “ادغام” شفاف سازی شد.

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. جواد می‌گوید:

    اول،اول!!!!

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین!
    میگم شاید مسئولین قوا از عمد این کارها رو می کنند که از نصایح و تذکرات حضرت آقا پند بگیرند و توشه ای برای آخرت! چون اگه بخوان همیشه کارها شونو بدون حاشیه انجام بدن، پس حضرت آقا چه کسی رو نصیحت کنند!!!
    حسین قدیانی: دقیقا مثل شما که در ویرایش و فاصله کلمات کامنت، رعایت نمی کنی تا من مجبور باشم که خودم در همین کامنت، چند مورد را اصلاح کنم؛ حکایت “توشه ای برای آخرت”!

  3. سیداحمد می‌گوید:

    واقعا خسته نباشید داداش،
    به شدت حرف دل بود.

    در این چند وقت گذشته ندیدیم نمایندگان مجلس راجع به تصویب یک طرح و یا تائید و رد یک وزیر، نیتشان خدمت به انقلاب و ولایت و مردم باشد! فقط می خواهند روی دولت را کم کنند!

    ای کاش بعضی از آقایان مسئولین هر سه قوه به این فکر می کردند که “روز حسابرسی” دیر نیست!

    داداش حسین!
    دارم فکر می کنم به دل “آقا” بعد از خواندن این جمله شما: “اگر حتی یک جوان، جهل کند و اشتباه کار بهارستان و پاستور را به پای خانه ساده انتهای خیابان فلسطین بنویسد، باز هم خسارت بزرگی است” و گمانم بعد از این جمله لبخند بر لب رهبر عزیز جاری شود: “نق زدن و نقد کردن و طنز نوشتن و «دو، دو» کردن و یقه گرفتن را آس و پاسی چون من هم بلد است و دقیقا از همین روست که چندی گیر ۳ پیچ داده ام به مسئولین که به جای دعوا، لااقل مالچ بپاشید؛ رفت توی چشم ملت این ریزگرد اختلاف! بپاشید دیگر خب!”
    سالاری داداش حسین!

  4. به جای امیر می‌گوید:

    وضو ! (گفت و شنود)

    گفت: دیروز مجلس شورای اسلامی در اقدامی تحسین برانگیز یکی از بزرگترین مشکلات مردم را حل کرد!
    گفتم: هزاران آفرین، صد بارک الله. خب! حالا کدام مشکل بزرگ مردم را حل کرده اند؟
    گفت: دیروز تصویب کردند که یک دوره ناتمام نمایندگی هم یک مقطع تحصیلی حساب می شود و تمام نمایندگان دوره کنونی مجلس قبل از پایان دوره نیز فوق لیسانس تلقی شده و می توانند در انتخابات دور بعد نامزد شوند!
    گفتم: اولا مطابق نص صریح اصل ۶۳ قانون اساسی یک دوره نمایندگی ۴ سال است، نه ۳ سال و چند ماه، ثانیا مطابق اصل ۹۸، تفسیر قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است، نه مجلس و ثالثا؛ اصل ۶۳ کمترین ابهامی ندارد که نیاز به تفسیر داشته باشد.
    گفت: چه عرض کنم؟! مجلس هشتم روی دست دانشگاه تقلبی «هاوایی» بلند شده. بدون تحصیل مدرک تحصیلی می دهد! تازه، دوره همین مدرک تحصیلی غیرعلمی و عجیب و غریب را هم برای رقابت با کسانی که مدرک تحصیلی واقعی دارند، دستکاری می کند و کاهش می دهد و…
    گفتم: یارو برای رقابت با مسجد محل، یک مسجد ساخته بود و بالای سردر مسجد پلاکارد بزرگی نصب کرده و روی آن نوشته بود؛ مژده! مژده! نماز صبح، یک رکعت، بدون وضو، بعد از طلوع آفتاب! و برای رعایت حال متقاضیان نماز با لباس غصبی هم اشکالی ندارد!

  5. کنجکاو می‌گوید:

    آیا اینکه شما مجبور به تصحیح کامنت ها می شوید نشات گرفته از بی کفایتیه مبصر است؟
    حسین قدیانی: نشات گرفته از فضول و حسود بودن شماست. از مبصر قطعه ۲۶ به شدت راضی ام. دقایقی نبود، کارش افتاد روی دوش من!

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    سلام بر قطعه ی مقدس و معزز ۲۶

    “خانه ساده انتهای خیابان فلسطین”
    ما مستاجر نیستیم…

    یک لحظه رفتم در حال و هوای چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی…

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    جالب است که همه هم خودشان را ولایتمدار می دانند،حضرت آقا هم هراز چندگاهی به این ها گوشزد می کنند که در جلوی چشم مردم این قدر با هم دعوا و جدل نکنید.کو گوش شنوا؟

    {و انگار نه انگار که آمریکا دشمن همه ماست!}

    ممنون.متن حرفه ای و کارشناسانه نوشته شده بود.هنرمندانه پرداخته بودید به این قضایای “حالا نکوب، کی بکوب! این قوه آن قوه ،آن قوه این قوه”

    خدا کند که مسئولین هیچ وقت فراموش نکنند که این پست و مقام ها دائمی نیست و کار کنند برای مردم.

  8. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲:۱۰ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۱۲ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین عزیز فــــــدائی داری…

  9. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان!
    ۵ شنبه در بهشت زهرای تهران حاج سعید قاسمی سخنرانی دارند. احتمالا داداش حسین هم هست…

  10. محسن می‌گوید:

    اطلاعیه!همایش عدالتخواهان دربهشت زهرا:
    به اطلاع همه دوستان وامت حزب الله می رساند که فردا ساعت ۱۸بعدازظهر ادامه همایش عدالتخواهی و پرشور ترازقبل باحضور سردار حاج سعید قاسمی،وحید جلیلی،حسین قدیانی وطلبه سیرجانی و….درمحل بهشت زهرا درکنار قبرمطهر شهید سید مرتضی آوینی برپا می باشد.
    http://eshghali3.persianblog.ir/post/28/

  11. ف. طباطبائی می‌گوید:

    مطلب دقیق و قابل تاملی بود. چهره مسئولان مختلف در موقع خوندن این مطلب دیدنیه. ولی میشه حدس زد اونائی که مد نظرتون هستن به خودشون نمی گیرن.

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    جناب کُنج کاو !
    حیف که داداشمون صلاح نمی دونن والا…

  13. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    نسخه موبایل پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله‌ العظمی امام خامنه‌ای راه‌اندازی شد
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9004084835

  14. کاش می شد سه قوه رو در هم ادغام کرد دعواشون نشه!!!

  15. م.طاهری می‌گوید:

    “دوم خردادها و سوم تیرها می آیند و می روند، رای می آید و می رود، اما آنچه باقی می ماند ۲۲ بهمن و ۹ دی است، بیعت است”

    “ما هر چقدر هم بزرگ باشیم، اما زیرمجموعه نظام محسوب می شویم؟!”

    “ما آخر سال جهاد اقتصادی، آن مسئولی را از همه بیشتر سرباز «آقا» می دانیم که از همه کمتر دعوا کرده باشد، از همه بیشتر کار”

  16. م.طاهری می‌گوید:

    “دوستان!
    ۵ شنبه در بهشت زهرای تهران حاج سعید قاسمی سخنرانی دارند. احتمالا داداش حسین هم هست…”

    خیلی ممنون بابت اطلاع رسانی

  17. صبا می‌گوید:

    دیروز عصر داشتم این متن را می خواندم که شوهرم از کنارم رد شد و تیتر را دید، گفت این متن را چه کسی نوشته؟ گفتم: فلانی. گفت: آدم بسیار ولایی و بصیری ست . گفتم از کجا فهمیدی؟ گفت از تیترش پیداست. گفتم :عجب
    (البته از آنجا که کیهان می خواند تا اندازه ای شما را می شناسد)

  18. نفیسه بهادری می‌گوید:

    خیلی خوب بود.ممنون.

  19. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ۲ متن آخر همین ستون:
    ۱/ “کیان” خبرنگار “کیهان” بود.
    ۲/ “ادغام” شفاف سازی شد.

    ممنون و تشکر.

    چون ستون ۲۰:۰۶ برخلاف ستون خیمه و پلاک پایین هر متنش بایگانی ندارد و همیشه فقط یک متن را نشان می دهد، این کار خیلی به جا بود. دسترسی به متن های گذشته ی این ستون را آسان تر می کند.

  20. مجید می‌گوید:

    سلام آقا حسین
    شما دیگر جایی برای دیدگاه نگزاشته اید
    خودتان می دو زید خودتان میبافید
    نمیگم بده / خوبه ولی ملایمت هم خوبه
    ای کاش همه مثل آقا دیدشان پدرانه باشد
    تا افرادی مثل ح.ا مسئول انث.حز مشهد تند روی های بی جا و سوء استفاده از جمعیت حامی نکنند , و اینگونه بار نییایند
    خلاصه حرف برا گفتن زیاده اگر لایق دونستین در ایمیل منتظرتان هستیم

  21. جانم فدای سید علی می‌گوید:

    سلام.داداش حسین کلا عالی بود مخصوصا بخش سرباز آقا بودن و جدی هم بود ولی تو این بخش خیلی خندیدم : چندی گیر ۳ پیچ داده ام به مسئولین که به جای دعوا، لااقل مالچ بپاشید؛

  22. ساحل می‌گوید:

    سلام …

  23. ساحل می‌گوید:

    سلام
    دلمان برای بیانیه هاتون تنگ شده
    درضمن اجازه هست تو وبلاگم لینکتون بکنم ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.