«قطار انتظار» در «ایستگاه بهار»

دهه ۸۰ به سرعت برق و باد، حوادثی در جهان رخ داد که اگر هاتفی از غیب خبر دهد؛ دهه ۹۰ «دهه ظهور» است، اصلا تعجب برانگیز نیست که جهان هرگز به سرعت دهه ۸۰ در «مسیر ظهور» حرکت نکرده است. تعیین وقت برای زمان ظهور، حتما کذب است، اما به نظر می رسد «قطار انتظار» روی «ریل ظهور» افتاده و چندان فاصله ای با «ایستگاه بهار» ندارد. این، مهم ترین چیزی است که من از تحولات این روزهای دنیا می فهمم. امروز گفتمان اصلی بشریت، «گفتمان اعتراض» است و اعتراض، ناشی از لبریز شدن کاسه انتظار است. اعتراض، زبان نجیب و محجوب انتظار است. اعتراض، اسم شب پر رمز و راز انتظار است. اعتراض، لسان سرخ مکتب انتظار است. دنیا دارد به سمت و سویی می رود که مقصدش جز «منجی عالم بشریت» نیست. حوادث دنیا انگار عجله دارد که پر کند «پازل ظهور» را. اگر تا پیش از دهه ۸۰ سخن گفتن از ظهور، به نوعی خلسه معرفتی، بلکه امید واهی برای جهانیان می مانست، اینک اما طبیعی ترین و بدیهی ترین خبر ملموس برای دنیا، اتمام دوران غیبت است. خبری که از «دهه ۹۰» انتظار شنیدنش می رود، و اگر نرود، تعجب برانگیزتر است تا اگر برود. به این معنی که دنیا آماده به نظر می رسد برای ظهور. هم «آماده» و هم البته «مستعد». نه! من اصلا بنا ندارم که بگویم دهه ۹۰ حتما دهه ظهور است، بلکه معتقدم: از دهه ۹۰ به بعد، عمر انتظار، مثل عمر بهار، کوتاه و زودگذر به نظر می رسد. در اینجا مرادم از بهار، «بهار زمین» است که فصلی بیش نیست. زود می آید و زود می رود، اما «بهار زمان» فصل مانای آخرالزمان است. فصلی که در عوض دیر آمدنش، دیر خواهد پایید و دور و دراز خواهد شد. ظهور، همچون قله ای است که بشریت تا دهه ۸۰ برای فتح آن، جانها کند و جانها داد و جام زهرها سر کشید، اما خود قله را هرگز ندید. گویی بی هدف، ناامید می دوید. دهه ۸۰ اما بلندای قله، رخ بالای خود را نشان داد به اهل عالم. این بود که طفل پیر دنیا زبان باز کرد و بی هراس از لکنت، فریاد زد و داد کشید و اعتصاب کرد و اعتراض و اعتراض و اعتراض. دهه ۹۰ اما دهه عبور از آخرین پیچ تاریخ آخرالزمان است. یعنی از ۹۰ به بعد، هر آن سال که تا ظهور طول بکشد، چیزی بیشتر از سختی عبور از آخرین گردنه غیبت نیست. چقدر یعنی این زمان، طول خواهد کشید؟! یک دهه، کمتر، بیشتر؟! قطعا طول این زمان، آنچنان اهمیت ندارد؛ مهم این است که زمین و زمان، «بهار توامان» می خواهند، و دهه ۹۰ اصلا بعید نیست که آخرین برگ سفرنامه غیبت باشد. در این برگ، دنیا به «زبان مشترک» رسیده است، و از حلقوم بشریت، فقط یک شعار شنیده می شود؛ شعار اعتراض به وضع موجود. در این شعار، نه فقط شیعه و سنی، که حتی مسیحی و یهودی هم با هم وجه اشتراک و وحدت دارند. این روزها دنیا مرزهای جغرافیایی خود را از دست داده و فی الواقع دهکده ای کوچک شده است، اما نه آن دهکده ای که رضایت دهد به کدخدایی نظام سلطه. این دهکده مثل کشتی می ماند که ناخدای باخدا می خواهد، اما فاصله اش تا «ساحل قله» هر لحظه از لحظه قبل، کم و کمتر می شود. دهه ۹۰ «چون که صد آید»، نویدبخش فتح «قله بهار» است، لیکن «چون که صد آید، نود هم پیش ماست». از این دهه به بعد، آنکه اولین نفر به «آفتاب» خیر مقدم خواهد گفت، «ماه» است. اگر نقش ماه، آنقدر مهم و حیاتی است که بدون او، کمر خورشید در «کربلای تاریخ» می شکند، پس عن قریب باید بتابد آفتاب تا نشکند کمر روزگار. در عصر غیبت خورشید، ماه هرگز اجازه نداد تاریکی و ظلمت، پهن کند سایه سرد و سنگین خود را بر سفره شب. در این عصر، ماه، ماه خوبی بود برای آفتاب. ماه زخم خورد، اما اجازه نداد سنت نورانگی فراموش، و «آئین روشنایی» خاموش شود. ماه اگر نبود، مرز دنیا را به تباهی، به سیاهی می کشیدند و زبان اعتراض را می بریدند. انقلاب اسلامی، ماهی بود برای آفتاب انقلاب جهانی. انقلاب اسلامی در «مکتب انتظار»، سوتکی در گلوی طفل پیر بشریت است؛ تا انتظار نمیرد و اعتراض، حق آزادی بیان داشته باشد.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

دهه ۸۰ «بوی پیرهن یوسف» شنیدیم. دیر نیست در جهانی که از «کنعان» بزرگ تر نیست، «چشم یعقوب» به جمال یار گمگشته روشن شود. دهه ۹۰ «عطر مهدی» می دهد. انقلاب اسلامی، پیراهن یوسف زهرا بود، و اینک فصل برداشت محصول انتظار است. این محصول، فقط «عزیز مصر» نیست؛ از نیل تا فرات، و از شرق تا غرب، و از شمال تا جنوب، عزیزش می خوانند. باور کن عزیز، این «نوروز» نوروز دیگری است.

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن. صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه الساعه و فی کل الساعه. ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین…

    http://www.faupload.com/upload/90.1/Esfand/امام-زمان.mp3

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر تا پیش از دهه ۸۰ سخن گفتن از ظهور، به نوعی خلسه معرفتی، بلکه امید واهی برای جهانیان می مانست، اینک اما طبیعی ترین و بدیهی ترین خبر ملموس برای دنیا، اتمام دوران غیبت است.”

    “این روزها دنیا مرزهای جغرافیایی خود را از دست داده و فی الواقع دهکده ای کوچک شده است، اما نه آن دهکده ای که رضایت دهد به کدخدایی نظام سلطه. این دهکده مثل کشتی می ماند که ناخدای باخدا می خواهد، اما فاصله اش تا «ساحل قله» هر لحظه از لحظه قبل، کم و کمتر می شود.”

    “این «نوروز» نوروز دیگری است. نوروزتان پیروز…”

  4. حنظله می‌گوید:

    – “اما به نظر می رسد «قطار انتظار» روی «ریل ظهور» افتاده و چندان فاصله ای با «ایستگاه بهار» ندارد.”
    – “حوادث دنیا انگار عجله دارد که پر کند «پازل ظهور» را.”
    – “باورم هست از این دهه به بعد، آنکه اولین نفر به «آفتاب» خیر مقدم خواهد گفت، «ماه» است.”
    – “دهه ۹۰ «عطر مهدی» می دهد.”

    انشاءالله!

    فوق العاده زیبا بود و امید بخش، روحمان خنک شد؛ دست مریزاد اخوی!

  5. ف. طباطبائی می‌گوید:

    جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
    ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

    بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
    مانده ام، بی تو چرا باغچه ام گل دارد؟

    شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
    فرش گسترده و در دست گلایل دارد

    تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
    ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

    یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
    یک قدم مانده، زمین میل تکامل دارد

    جمکران نقطه امید جهان شد که در آن
    هر چه دل سمت خدا دست توسل دارد

    هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
    تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد…

    {سید حمیدرضا برقعی}

  6. بانو می‌گوید:

    “انقلاب اسلامی، ماهی بود برای آفتاب انقلاب جهانی. انقلاب اسلامی در «مکتب انتظار»، سوتکی در گلوی طفل پیر بشریت است؛ تا انتظار نمیرد و اعتراض، حق آزادی بیان داشته باشد.”
    امسال هم گذشت و تو اما نیامدی،
    خورشید خانواده ی زهرا نیامدی،
    فرصت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم
    تا رو به رویمان نشدی نیامدی.
    ظهور حضرت دلبر صلوات.

  7. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ممنون که واپسین لحظات سال نودمان را معطر کردید، با نام و یاد “معزّ المؤمنین و مذلّ الکافرین”.
    انشاءالله همیشه زندگی تان، امام زمانی باشد…
    راستی! “از سال جهاد اقتصادی چند روز باقی مانده؟!”. چه قدر زود گذشت!

  8. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    یا مقلب، قلب یاران شاد کن
    یا مدبر، خانه ها آباد کن
    یا محول، احسن الحالی نما
    قلبها را از غصه ها خالی نما

    *سال نو مبارک*

  9. ستاره خرازی می‌گوید:

    با سلام خدمت مبصر صبور قطعه ۲۶!
    ممنون که دعای فرج رو نوشتید، ماجور باشید ان شاالله.
    فقط یه نکته ای، اصل این دعا انتهاش “به رحمتک یا ارحم الراحمین” نداره!

  10. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    متن فوق العاده ای بود.

    “اللهم عجل لولیک الفرج”

  11. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    جناب “سیداحمد”

    خیلی خیلی ممنون از آپلود دعای فرج.

    خاطرات حدود ۳ هفته پیش پادگان میشداغ برام زنده شد.
    اجرتون با شهدا

  12. بی نشان می‌گوید:

    یعنی میشود ما هم بشنویم این ندای آسمانی را: “یا اهل العالم، قد ظهر المهدی…”
    یعنی میشود مردم آخر الزمان ما باشیم…
    وقتی به این موضوع فکر میکنم همه وجودم می لرزد. میلیاردها نفر با آرزوی دیدن ظهور و حکومت عدل الهی جان دادند و کفن پوساندند.
    بیش از ده قرن است که مظلومان جهان منتظر ظهور بودند و حالا ما داریم نسیمی که بوی ظهور رو با خودش داره، احساس میکنیم.
    یه احساسی از دوران کودکی، یعنی از زمانی که فهمیدم که ما منتظر یک منجی صالح هستیم به من می گفت که اون منجی در زمان ما ظهور میکنه و مردم آخر الزمان هم ما هستیم و واقعا این احساس در من قوی بود و حالا با این همه حوادث که فقط در این دهه رخ داد……

    “دهه ۸۰ به سرعت برق و باد، حوادثی در جهان رخ داد که اگر هاتفی از غیب خبر دهد؛ دهه ۹۰ «دهه ظهور» است، اصلا تعجب برانگیز نیست که جهان هرگز به سرعت دهه ۸۰ در «مسیر ظهور» حرکت نکرده است.”

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    و انتظار! به سر خواهد رسید. با ما، یا بی ما! و ای کاش… که انتظار، پای ما را، با رکاب او آشنا کند. و ای کاش… پرونده ی ما، و امضای او…
    در لحظات تقلیب قلوب، تدبیر لیل و نهار، تحویل حال و احوال، و در سفره ی هفت سین دل های آسمانی تان، جایی هم برای ما باز کنید. حتی داخل تنگ ماهی قرمز آرزوها! جای دوری نمی رود! عید همه مبارک.

  14. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.
    گلها همه با اذن تو برخاسته اند/ از بهر ظهور تو خود آراسته اند
    مردم همه در لحظه تحویل،بی شک/ اول فرج تو را از خدا خواسته اند
    به امید ظهور صاحب الزمان

  15. برف و آفتاب می‌گوید:

    انهم یرونه بعیدا، و نراه قریبا…

    جهان هرگز به سرعت دهه ۸۰ در «مسیر ظهور» حرکت نکرده است.

  16. سردار شهیدزاده می‌گوید:

    سلام؛

    سال حمایت از تولید ملی مبارک باد.

  17. حنظله می‌گوید:

    تقدیم به؛
    “حسین قدیانی” با آن قلم توانا و بسیجی اش که زندگی کردیم تک تک متن ها یش را، او که نمک گیرمان کرد و عاشقمان نمود؛ و “سید احمد” با آن کامنت های شیکش، “آذرخش” همراه همیشگی قطعه، “به جای امیر” با گفت و شنودهای هر روزش، “سلاله ۹ دی” با آن حدیث های دوست داشتنی ، “میلاد پسندیده” این گیله مرد کوچک اندام چکش پذیر ناشکستنی!، “ف. طبابایی” که قطعه ۲۶ انس غریبی دارد با اشک هایش، “اسلامی ایرانی” پراحساس و پر انرژی، “ستاره خرازی” با آن لینک های جالب و آن “باسه” گفتن هایش ، “چشم انتظار” با آن سجاده و مهر و تسبیح و گل یاسش، ” قاصدک منتظر” شاعر پر احساس قطعه ۲۶ و “برف و آفتاب”، “سایه روشن”، “منم گدای فاطمه”، “صبا”، “لبیک یا حسین”، “سجاد”، “پاییز”، “بی نشان”، امتداد راه شهیدان”، سوگند”، به یاد سجاد”، “بی تاب هویزه،” محصل”، “سنگربان”، “بارن”، ” بانو”، ” آنتی کوفی”، “یـــــــــــ(حسین بن علی)نـــــــــــــوکر”، “احساس”، ” خسته نیستم امیدوارم”، “دیوونه داداشی” ،”سرباز کمپ”، “مرتضی اهوازی” و همه همراهان دیگر قطعه ۲۶ قطعه ای از بهشت!

    برادر بزرگوار حاج حسین آقای قدیانی و همه دوستان و همراهان همیشگی قطعه بهشتی ۲۶ ؛ سال نو مبارک، با آرزوی ظهور حضرت صاحب الزمان(عج).

    بعد از تحویل سال عازم جنوبم، دعاگوی همه شما هستم انشاءالله.

    “این «نوروز» نوروز دیگری است. نوروزتان پیروز…”
    حسین قدیانی: ممنون از شما و سال نوی شما هم مبارک…

  18. سجاد می‌گوید:

    فوق العاده
    فقط، من برخی از نوشته هاتونو با ذکر منبع تو فیس بوک انتشار میدم داداش حسین!

  19. سجاد می‌گوید:

    اجازه میدین یعنی دیگه؟؟!!

  20. سیداحمد می‌گوید:

    سجاد؛

    با ذکر منبع، ایرادی ندارد! هر چند که داداش حسین به جز همین وبلاگ «قطعه ۲۶» خانه دیگری در فضای مجازی برای خودشان نمی خواهند و به خصوص از فیس بوک خوش شان نمی آید.
    موفق باشید.

  21. باران می‌گوید:

    اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویل
    .
    .
    .
    به امید ظهور حضرت مهدی(عج)
    سال نو بر همه ی عزیزان مبارک

  22. برف و آفتاب می‌گوید:

    کامنت ها و طرح های این مدلی (حنظله) قشنگ اند.
    نکته ی “ستاره خرازی” بامزه بود!

  23. سیداحمد می‌گوید:

    ستاره خرازی؛

    می دانم که اصل دعا “برحمتک یا ارحم الراحمین” ندارد.
    عادت کرده ام به گفتن این جمله در پایان دعا!

  24. آذرخش می‌گوید:

    مبارک! مبارک! تولد عید شما مبارک.

    دوستان عزیز سال نو رو پیشاپیش به همه شما تبریک می گم.
    ایشالا هر سال بهتر از سال قبل باشه براتون.

  25. برف و آفتاب می‌گوید:

    یعنی “آقا” اسم امسال رو چی می ذارند؟

  26. سوگند می‌گوید:

    ممنون حنظله… عید شما هم مبارک.

    استاد! خیلی عیدتان مبارک باشد. ممنون بابت تمام پست های زیبا، چه آن ها که افتخار کامنت گذاشتن، داشتم چه غیره. ممنون از سیداحمد عزیز که با صبوری تمام همیشه سئوالهای ما را جواب می دادند و…

    سال نو همه بچه ها هم مبارک… انشالله امسال سال رسیدن به آرزوهایمان باشد. و باز هم ممنون و ممنون…

  27. یکی مثل همه شما می‌گوید:

    سلام به همه اهالی قطعه ۲۶
    من حسین آقا و قطعه رو از کتاب «نه ده» شناختم. حالا بماند که سر خوندن «نه ده» چقدر خندیدم و حال کردم. تو قطعه هم خیلی وقته رفت و آمد دارم و همتونو میشناسم، اما این اولین باره که دارم باهاتون حرف میزنم. منم یکی ام مثل همه ی شماها. تو این مدت از همتون خیلی چیزا یاد گرفتم. دوس دارم منم تو جمعتون راه بدین. تاریخ شروع رفاقتمونو می زنم ۱/ ۱/ ۱۳۹۱
    انشاالله تو سال جدید کسی غم نبینه، اما اگه زبونم لال دید، خدا رو هم در کنار خودش ببینه. بچه ها دعاتون میکنم، دعام کنید. عید همگی مبارک.

  28. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    آیا «آر کیو ۸۸» را برای نام کتاب مجموعه طنز مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین، نام خوبی می دانید؟! اگر نه، چه اسمی به نظرتان می رسد؟! ظاهرا داداش حسین، اسم «دیدید گفتیم» را مناسب و جالب برای کتاب شان نمی دانند. دوستان حتما نظر دهند… به نظر خودم که اسم «آر کیو ۸۸» برای یک کتاب طنز سیاسی، اسم خوب و بامزه ای است و تداعی گر «آر کیو ۱۷۰» خودمان!!

    در ضمن به تغییرات ستون یسار در قسمت کتب «نه ده» و ۲ جلد «قطعه ۲۶» توجه شود…

  29. ستاره خرازی می‌گوید:

    آقای قدیانی!
    بابت تمام پست های زیبایی که در این سال نوشتید، ممنونم.
    اون مطالب که من رو خندوند یا اونها که اشک رو در چشمان من حلقه کرد، اون دل نوشته ها که من رو عاشق تر کرد یا اونهایی که من رو روشن تر کرد.
    بابت تمام خطهایی که نوشتید و خط زدید، تمام جملاتی که چندین بار در ذهنتون مرور کردید و از نو شکل دادید، ممنون.
    بابت تمام لحظه هایی که کامنت های پر از ایراد و اشکال من، چه از نظر تایپی چه از نظر محتوایی رو خوندید و بزرگوارانه تایید کردید، ممنون.
    ان شاالله سال جدید سال خوب و پر برکتی برایتان باشد، سال برآورده شدن آرزوی قلبیتان باشد.
    برادر بزرگوار «سیداحمد» از شما هم صمیمانه بابت زحماتتان در این قطعه از بهشت تشکر می کنم.
    سال نو پیشاپیش بر همه دوستان خوب قطعه ۲۶ مبارک باشد، ان شاالله!
    حسین قدیانی: دعا کنید کتاب هایم امسال به موقع برسد به نمایشگاه کتاب. تقریبا تمام وقت عید را گذاشته ام برای این کار. ممنون…

  30. سیداحمد می‌گوید:

    “یکی مثل همه شما”!

    به جمع با صفای اهالی قطعه ۲۶ خوش آمدید!
    عید شما هم مبارک.

  31. ستاره خرازی می‌گوید:

    از دست این حنظله، خیلی بامزه گفته بود، رفتم پست گلریزان مصداقشو دیدم، کلی خندیدم!
    حالا رو این کلمه حساس شدم ولی قول نمیدم دیگه نگم!
    اما در مورد لینک! الان خیلی چیزها هست که دوست دارم بگذارم، اما متاسفانه windows live photo galerry نمی دونم چه بلایی سرش اومده، نه میتونم دانلود کنم، نه آپلود، نه حتی سیو(خدایا شکرت)! تا یه دکتر ببیندش، بگه نسخش چیه!

  32. ستاره خرازی می‌گوید:

    فردا اگر لایق باشم و به من اذن ورود بدن میخوام سال تحویل برم کنار شهدای گمنام، به خدا من انقدر که به یاد این ۵ تا شهیدگمنامم یاد دایی و عموی شهید خودم نیستم، خدایی خیلی دوستشون دارم همیشه میرم پیششون بشون میگم شما داداشای منید.
    مهدیه خونشون پیروزیه، اونم داییش شهید شده، میگه میدونی من کربلامو از کی گرفتم؟ میگم نه! میگه از شهدای گمنام نزدیک شما!
    خودم رو لایق اجابت نمی دونم اما ان شاالله حتما به یاد همه دوستان بهشتیم هستم، که فرمودند اول همسایه بعد خانه.

  33. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۷۸* امام صادق علیه السلام:

    همانا آن گاه که قائم ما ظهور کند، خداوند، نیروی شنوایی و بینایی شیعیان و پیروان ما را، آن چنان تقویت خواهد کرد که از فاصله بسیار دور، صدای امام را می شنوند و آن حضرت را می بینند و با او صحبت می کنند؛ در صورتی که امام در جایگاه خویش مستقر است…

    (کافی، ج ۸، ص۲۴۰)

  34. سایه/روشن می‌گوید:

    خوش حالم که بعد از پاییز و زمستان، بهار را نیز با شما، در آسمانِ گرم و تابناکِ قطعه، تجربه می کنم.
    این سرزمینِ بی خورشید، از تابشِ نورِ “ماه” روشن مانده است.
    کاش مرهمی می شدیم برای زخم های نشسته بر پیکرِ نازنین اش.
    .
    .
    .
    می شود که فردا شعاعِ اندکی از او، بر منِ در سایه بتابد؟!

  35. قاصدک منتظر می‌گوید:

    هوای پنجـــــــــره را باز کن بهــــار بیاید
    بیا که پرده کمــــی با دلم کنــــــــــــار بیاید
    چهارفصل زمین زیر تار و مار ملخ هاست
    زمانه را بتکان دسته دسته ســــــــار بیاید
    به یاد گوشه ی چشم تو گوشه گوشه خرابیم
    که بوی مستی از آن نرگس خمـــــار بیاید
    نشسته ایم و به تکرار می کشیم تو را آه…
    اگــــــر سوار نیاید… اگــــــر سوار بیاید…
    تو هر زمان دلت آمد سوار جاده شو اما
    بلند شو…بنشین…یک نفس غبار بیاید…!
    (اصغر معاذی)
    انشاءالله خدای ارحم الراحمین در سال جدید بهترین ها را که در رأسش ظهور یوسف زهراست، برای ما مقدر فرماید.

  36. برف و آفتاب می‌گوید:

    ستاره خرازی؛

    آخه معمولا همه میگن “واسه”؛ اما شما میگید “باسه”.
    همیشه با خودم می گفتم این چرا این شکلی میگه! ولی الان که خاطره شده، همون “باسه” بگید قشنگ تره!

    بهترین هدیه ای که تو سال گذشته از خدا گرفتم، قطعه ی قشنگ ۲۶ بود. از آقای قدیانی و سیداحمد و بقیه دوستان، به خاطر این هدیه ممنونم. ان شاءالله تو سال جدید، شما هم بهترین هدیه ی عالم، بقیه ی خدا رو، هدیه بگیرید…

    سال نو مبارک!
    حسین قدیانی: شاید کامنت شما آخرین کامنت سال ۹۰ وبلاگ قطعه ۲۶ باشد… شاید!

  37. ناشناس می‌گوید:

    …:::شهید آوینی
    هر گاه خورشید عشق از افق جان طلوع کند، و نسیم عشق بورزد و درخت دل به شکوفه بنشیند، این بهار دل است.
    عیدتان مبارک، بهشتی باشید!
    .
    .
    شادی روح شهدا، شهدای سال ۱۳۹۰ صلوات
    ::اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  38. برف و آفتاب می‌گوید:

    یا ذا الاسماء الحسنی…

    http://www.faupload.com/upload/90.1/Esfand/asma2-allah.mp3

  39. شیدا می‌گوید:

    عید بر صاحبخانه قطعه ٢۶ و میهمانان عزیزش مبارک باد.

  40. پیرمرد می‌گوید:

    حسین آقا، همراهان عزیز، سال نو بر همگی‌ مبارک.

    انشا‌الله در این سال چشممان بر جمال یوسف زهرا “س” منوّر گردد.

  41. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    سال نو مبارک. فعلا به علت خونه تکانی، از ۱۲ نقطه آرتروز گرفتم!
    “دیدید گفتیم” که اسم قشنگیه.
    “آر کیو ۸۸” بیشتر شبیه اسم کتابای مدار منطقی و الکترونیکی راسته انقلابه.
    آخه مشکل اینجاست که موضوع یکسانی نداری. همه رو له میکنی!
    اگه فقط اکبر آقا بود، “باغ پسته” یا “ارث پدری” خوب در میومد.
    تو بگو کیا رو نابود کردی تو این کتاب، تا اسم پیشنهاد بدیم.
    حسین قدیانی: نام کتاب باید بی ارتباط با فتنه ۸۸ نباشد…

  42. م.طاهری می‌گوید:

    حس خوب این متن از جنس حس خوب این روزهایمان است.

  43. سلام، شیمی عید شمره مبارک ببه ان شاءالله.
    سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی مبارک. دولت باید جلوی واردات بی رویه و بی خاصیت بعضی کالاها رو بگیره و تو عمل از تولید حکایت کنه. تولید کننده ها هم با عملشون قول بدن که کالای مرغوب تولید کنند و وزن و طول و عرض کالاها رو کم نکنن. ما مردمم قول بدیم که جنس ایرانی بخریم.

  44. پرستو می‌گوید:

    بچه های قطعه!

    سال نوی همه تون مبارک، سالتون بهاری باد! برای منم دعا کنید، کوچکترین عضو جمع شما!

  45. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    سالهاست چشم انتظار نگاهت نشسته ام

    برهرلذتی بجز خیال تو چشم بسته ام

    سالهاست که در رهگذر قلب آتشین

    ازداغ توسوخته وازهجرت شکسته ام

    سالهاست به کنج زندان فراقت اسیرم و

    چون بلبلان عشق به یادت سروده ام

    سالهاست که با این قلم و کاغذ سپید

    با چشمه ای روان برای توشعرگفته ام

    سالهاست که می گذرد من ولی هنوز

    در حسرت زیارت رویت نشسته ام

    حالا پس از گذشت تمامی لحظه ها

    باز هم به کنج خلوت دل عهد بسته ام

    بی تو مباد یک ثانیه ازعمر لحظه هام

    با دل سرلحظه آمدنت شرط بسته ام

    سال نوی بچه های قطعه به خصوص داداش حسین قدیانی مبار ک باشد انشاءالله…..
    و انشاءالله تر که این آخرین سال دوری شیعه از مولا و سرورش حضرت صاحب باشد.

    یعنی میشود در تقویم سال ۹۲ یک روز داشته باشیم با این عنوان:
    سالگرد ظهور حضرت مهدی(ع) تعطیل!
    ای کاش…………………

  46. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    الان که روی کاغذ نگاه میکنم، “آر کیو ۸۸” هم قشنگه.
    حالا شاید اگه بتونی یه ارتباطی بین “آر کیو” و “آی کیو” فتنه برقرار کنی
    جالب تر هم بشه.
    آقا راستی این کتاب “عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری”
    به چاپ ۳۵ رسیده. چند روز پیش توی شهر کتاب دیدم، تعجب کردم چجوری
    مجوز تجدید چاپ گرفته؟ چقدر هم به حاج حسین شریعتمداری، ابراز احساسات
    شده!! توی این وزارت ارشاد چه خبره؟ شما میدونی؟
    حسین قدیانی: منهای بحث این کتاب، کلا شهر کتاب، مشکل دارد اساسی. شهر کتاب، زمان کرباسچی و با حمایت ایشان، آغاز به کار کرد و الان هم مدیران نشر هرمس می چرخانندش. شهر کتاب با اینکه به شکل مستقیم از پول بیت المال و حکومت اداره می شود، عجبا که به شکل وقیحانه ای نقش اپوزیسیون را بازی می کند. اگر شما از فروشنده شهر کتاب، مثلا درباره کتاب «نورالدین، پسر ایران» بپرسی، جوری نگاهت می کند که…!! به زودی درباره پشت پرده مدیریت شهر کتاب، متنی خواهم نوشت.

  47. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    سلام برادر، عیدت مبارک!

    مگه عالیجناب سرخپوش، همچنان چاپ میشه؟!
    ما یه جلد از همون چاپ های اول این کتاب داریم، که زیر خروارها کتاب مخفیش کردیم!!!

  48. فاطمه می‌گوید:

    سلام!

    دلم گرفته از عید امسال… خیلی دلم گرفته! مزار شهدا لحظه تحویل سال، خانمهای بدحجاب بی پروا و جسورانه قدم می زنند و من سر مزار برادرم فقط باید بنشینم و…

  49. سیداحمد می‌گوید:

    راجع به شهر کتاب، خیلی عالی گفتید؛
    همیشه بدم می آید که ازشان خرید کنم!
    حیف که مسئولین ما، فقط بودجه را دو دستی تقدیم می کنند و دیگر نظارتی ندارند!!!

  50. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آخ جون، متن افشاگرانه!
    البته الان هم یک مجله که اسمش یادم رفته و فقط هم در شهر کتاب
    توزیع میشه، توسط کرباس حمایت مالی میشه و دفترش هم توی کوهستان هشتم،
    از این مجله های روشنفکری، که دنبال پیر پاتالای رو به موت میگرده!
    و اما نورالدین پسر ایران، عجب کتابیست. آقا این ستون کتابخونی رو نمیخوای
    در سال جدید راه بندازی؟

  51. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اما مقام معظم رهبری بر حاشیه این کتاب چه نوشتند؟ حضرت آیت الله خامنه‌ای بر حاشیه این کتاب نوشته‌اند:

    «این نیز یکی از زیباترین نقاشی‌های صفحه‌ پُرکار و اعجاز گونه‌ هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته‌اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین‌زبانی که از قریحه‌ ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازک‌اندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشه‌هایی که عادتاً در بیان خاطره‌ها نگفته می‌ماند، از ویژگی‌های برجسته‌ این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانه‌ همسری است که تلخی‌ها و دشواری‌های زندگی با رزمنده‌‌ای یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفایی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله».

  52. آذرخش می‌گوید:

    سلام!
    سیداحمد؛
    با «آر کیو ۸۸» موافقم. به شرطی که یه نوآوری و وجه تسمیه خوب براش توی کتاب وجود داشته باشه که شک ندارم این امر از داداش حسین برمیاد.
    یه پیشنهاد هم من دارم. می تونید بذارید “نابودگر ۸۸”. 😀

  53. آنتی کوفی می‌گوید:

    دلم از پونه ها سیر است آقا
    هوای باغ دلگیر است آقا
    کسی فانوس گلها را شکسته
    نمی آیی مگر؟ دیر است آقا

    وقتی سخنان حضرت ماه در حرم رضوی رو که آدم میشنوه واجب میشه براش هزاران سجده شکر بخاطر نعمت وجود چنین زعیمی عزیز و غیور و عالم… جا داره برای هرکدوم از بخشهای مجزای این فرمایشات در قطعه ۲۶ به تناسبِ هر بخش، کامنتهایی درج بشه از جنس همان بخش…
    ** جهش عزتبخش و مجاهدانه علمی جمهوری اسلامی در سال ۹۰؛
    ** دعوت ملت برای مصرف کالاهای ایرانی (این بخش از سخنانشان مربوط به امسال و پارسال نیست رفقا، دقت کنید! این خواسته بر زمین مانده آقا رو من همون اوایل شروع زعامتشان شنیدم. من به نوبه خودم و از همان آغاز دوران تاهلم تقریبا تماااام خریدهای منزلم ایرانی است. از گوشی موبایل و مسواک گرفته تا کالاهای اساسی. حسین آقای قدیانی، این بخش رو در اولویت بذار اخوی!)
    ** نگاه جدی تر از قبل به مقوله تولید ملی؛
    ** موضع کوبنده و حیدر وار در مقابل تهدید نظامی دشمن؛ ( این بخش از سخنان آقا اشک غیرت بابای پیر مارو حسابی درآورد.)
    ** توصیه اکید به مسوولان (بخوانید دولت و مجلس) برای پرهیز از بگو مگوها و مچ اندازی هایی از جنس دعواهای سفلی و علیا
    ** یاعلی. بایرامیز چخ مبارک انشالله

  54. علی می‌گوید:

    سال
    نو
    مبارک
    باد

  55. فاطمه می‌گوید:

    سلام بر بیکران مهر و عطوفت، که یگانه شاهراه عشق و عرفان،
    جز امتداد نگاه او نیست.
    مرا هزار امید است و هر هزار تویی…
    آری!
    هر هزار تویی…

  56. آذرخش می‌گوید:

    اگه دعا کنیم کتاب هاتون به نمایشگاه کتاب برسه چی گیر ما میاد؟ 🙂
    حسین قدیانی: از آنجایی که مسبوق به سابقه است، شما دعا هم نکنی گیرت می آید!!

  57. فاطمه می‌گوید:

    خدا کند که مرا با خدا کنی آقا
    ز قید و بند معاصی جدا کنی آقا
    دعای ما به در بسته میخورد، ای کاش
    خودت برای خودت دعا کنی آقا

    اللهم عجل لولیک الفرج…
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    باید از خویش بپرسیم که چرا حجت حق،
    خیمه را أمن تر از خانه ما میداند؟!

  58. پاییز می‌گوید:

    الهی، با خاطری خسته از اغیار به فضل تو امیدوار
    دست از غیر تو شسته و در انتظار رحمتت نشسته ام
    بدهی کریمی، ندهی حکیمی، بخوانی شاکرم، برانی صابرم،
    الهی احوالم چنانست که میدانی
    و اعمالم چنانست که می بینی،
    نه پای گریز دارم نه زبان ستیز،
    یا ارحم الراحمین بهترین ها را در این سال برای برادران و خواهرانم در قطعه ۲۶ مقدّر فرما.
    الهی آمین.
    ممنون بابت متن بسیار زیباتون…

  59. پاییز می‌گوید:

    مرحوم آیت الله بهجت رحمة الله علیه فرمودند:
    دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است. مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد. امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤمن جزیره ی خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد.

  60. شیدا می‌گوید:

    …………………………

  61. ستاره خرازی می‌گوید:

    هر سال که شروع میشه من باسه نمایشگاه کتاب لحظه شماری میکنم، یکی از بهترین خاطرات هر سال من همین نمایشگاه کتابه! حالا که حرفش شد این رو بگم:
    یکی از زیباترین دل نوشته های شما، سمفونی مورچه هاست که علاوه بر جدید و نو بودن موضوع، از خلاقیت بالایی برخورداره. هر از گاهی یادش می افتم، اما از وقتی صحبت نمایشگاه کتاب شد بیشتر بهش فکر میکنم. یعنی این کتاب تو عید نوشته میشه؟ به نمایشگاه میرسه؟ امسال ما میخونیمش؟ بازم اگه امکانش نیست همون مقدار که نوشتید رو کتاب کنید، ما همون رو می خونیم و باش کلی صفا می کنیم.

  62. عین لام می‌گوید:

    مهران جان!

    قهوه تلخت که به سرانجام نرسید

    بیا برای نوروز امسال خنده را به لب مردم بنشان

    قبل فاز دوم هدفمندی…

    پیشنهادی هم دارم

    مدیری عزیز

    برنامه ای بساز

    بنام مجلس تلخ!!!

    و هر سوال نمایندگان از آقای رئیس باشد موضوع هرشب

    تا جواب های آقای رئیس لحظات شادی را برای مردم در نوروز ۹۱ رقم بزند…

  63. یکی مثل همه شما می‌گوید:

    رفقا، این شهر کتاب که گفتین ممکنه تو شهرای دیگه هم شعبه داشته باشه؟ آخه یادمه وقتی رفتم نه ده بخرم فروشنده یه جوری نگام کرد!

  64. سیداحمد می‌گوید:

    بله!
    شهر کتاب، در شهرهای زیادی شعبه دارد.

  65. یکی مثل همه شما می‌گوید:

    میخام یه چیزی بگم میترسم بگین لوسم، ننرم… اما عیب نداره، خیالی نیست. هر چه از دوست رسد نیکوست.
    فردا تولدمه. از اون جایی هم که بنده خواهر و برادر ندارم، گفتم به شماها بگم، بلکه شماها شادم کنید. حالا زود باشین یه کاری کنین…
    حسین قدیانی: بدو بیا شمعا رو فوت کن ببینم!!

  66. آذرخش می‌گوید:

    خیلی ممنون! 😀
    لطف دارید شما.
    از اونجایی که لطف شما شامل حال ما می شه، ما هم به جبران اون همیشه براتون دعا کردیم.
    اصلا به دعای من بوده که کتاب هاتون هی تجدید چاپ می شه دیگه. 🙂
    والا!

  67. سیداحمد می‌گوید:

    یکی مثل همه شما!

    تولدت مبارک!
    عمری با برکت و با عزت داشته باشی…

  68. ۶ روز تا پرواز قهرمان!
    «خیلی اهل رعایت بودند. یک روز بچه ام مریض بود گفت صبر کن من بروم سر خیابان ماشین بگیرم. گفتم: خب همین ماشین (سپاه) هست که بیا با همین برویم [خنده همسر شهید]، نگاه چپ به من کرد و من فهمیدم که نبایستی این حرف را می زدم و فهمیدم که بدش آمده. اگر از سپاه فرش یا تلویزیون می دادند هیچ چیز را نمی آورد خانه. فرماندهان و مسئولین سپاه دیگر اخلاقش را می دانستند و وسایلش را می دادند خانه و بعد از حقوقش بر می داشتند دو تا فرش داده بودند در دفعات مختلف بعد از حقوقش کم کردند.»
    لینک مصاحبه با همسر قهرمان شهیدحسین املاکی

    http://mohammad-313.blogfa.com/post/127

  69. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    دیدم صحبت از تولد بوده، دیروز میخواستم بهتون بگم ولی فکر میکردم خیلی لوس بازیه! دیروز تولدم بود.
    حسین قدیانی: مبارک باشد و فرخنده…

  70. برف و آفتاب می‌گوید:

    به یاد سید سجاد، یکی مثل همه‌ی شما، …
    تولدتون مبارک!

  71. پاییز می‌گوید:

    سلام؛
    تبریکِ دستِ خالیِ مرا با سخاوتِ بی حدّتان بپذیرید…

    تولدتون مبارک.

  72. حامد توکلی می‌گوید:

    سلام
    سال نو مبارک.
    “یکی مثل همه شما” ورودتون رو تبریک میگم.
    و تولدتون رو.
    “به یاد سید سجاد” عزیز تولد شما هم مبارک.
    سال نو مبارک اولی را خط بزنید. بنویسید تولد بهار مبارک.
    و
    .
    .
    .

  73. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    داداش حسین در نمایشگاه کتاب امسال، ۴ عنوان کتاب جدید خواهد داشت…

    به زودی مقدمه ایشان بر کتاب مجموعه طنز فتنه ۸۸ با نام «آر. کیو ۸۸» را در «قطعه ۲۶» خواهید خواند، که اولین متن ایشان برای وبلاگ، در سال ۹۱ همین مقدمه است…

    «آر. کیو ۸۸» گلچینی از بهترین طنزهای مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین است در ۵۰۰ صفحه که شماری از این طنزها مال زمانی است که این وبلاگ هنوز درست نشده بود و احتمالا شما هم نخوانده اید…

  74. یاور صاحب الزمان روحی فداه می‌گوید:

    اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان ارواحنا فداه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.