گفت و گوی «آرملیا» با شریعتمداری

آقای چیز: شما را به خدا، می بینید؟!… آرملیا، خبرنگار نمک به حرام «چیزنا» را فرستادم برود با مدیر مسئول کیهان، گفت و گوی چالشی کند، بلکه حال این حسین شریعتمداری را بگیرد، دست از چیز درازتر، ببین چی آورده تحویل ما داده؟! رفته زیرآب خود ما را زده! آخر سال، عیدی می خواهد دیگر!! خیر سرم، فرستادمش برود «توپخانه» که شلیک کند روی مواضع «کیهان»، همچین درب و داغان کند «حسین بازجو» را که مچ دست راستش هم، حکایت مچ دست چپش، مچ بند ببندد!! حیف که وزارت کار، گیر می دهد، و الا پرتش می کردم بیرون از «چیزنا»، این آرملیای در به در را!! بخوانید آخر این اباطیل را…

جناب آقای شریعتمداری! قبل از اینکه مصاحبه را شروع کنیم، بفرمایید این مچ بندی که توی دست تان بسته اید، می خواستیم ببینیم بر اساس شواهد و قرائن موجود، یا حالا غیر موجود، اسنادش هست دیگر؟!

* اسنادش در داروخانه موجود است!! اصلا چیز پنهانی نیست!! ببینید؛ بر اساس اسنادی که خود اطبا منتشر کرده اند و برای همه قابل دسترس است و اصلا چیز پنهانی نیست، این مچ بند از فرمول شفای ابوعلی سینا پیروی می کند!! خدا رحمت کند «احسان» را. دوست مشترکی داشتیم که می گفت: مچ بند آدم از فرمول دکتر علفی پیروی کند، بهتر است تا کل هیکل آدم از فرمول جین شارپ!!

این همان دوستی بود که به شما می گفت «حسین شریعت»؟!

* نه! اون «عزت شاهی» بود!!

این مال کدوم مقطعه؟!

* کدوم، مال کدوم مقطعه؟!

بالاخره برای اظهار فضل، یک سئوالی باید بپرسیم دیگه!! حالا مهم نیست… یک مقدار می آیید نزدیک تر!!… راستش، این مدیر عامل خبرگزاری ما، «اجلاس الجنادریه» رفته بودها. این عکسش، این هم سندش!!

* بده ببینم… به به! خوراک «گفت و شنود» امروز ما را جور کردی! گیر کرده بودم توی جوک آخرش!!

۶ ماه پیش هم، رفته بود خانه جرج سوروس!! این سی دی را شما بعدا ببینید، ملتفت می شوید!!

* این را خودم می دانستم!!

چه جوری؟!

* آمار این را، هفته پیش، یکی دیگر از خبرنگاران چیزنا به من داد!! گمانم اسمش «کارملیا» بود!!

اینکه ماه پیش، رفته بودند دیدار دیک چنی چی؟!

* آمار این را، پیش پای شما، بچه هایش به من دادند!! چیزکوچولو و چیزه کوچولو!!

نوشیدن چیزهای زهرماری در دیدار با بچه هفتم از زن چهارم برلوسکونی؟!

* دارمش!!

توی همون سفر، ملاقات با سخنگوی قبلی وزیر خارجه آمریکا، که الیور استون هم بود!!

* سند این را «علی استون» ۲ دقیقه بعد از اسلام آوردنش داد!!!!

حرکات موزونش در همان دیدار؟!

* این را داش علی(!!) چند دقیقه قبل از اسلام آوردنش برایم بلوتوث کرد!!

دیدار محرمانه با سفیر آمریکا در بحرین، همین ۳ روز پیش؟!

* این را خودمان از قبل، پیش بینی کرده بودیم!!!

بر اساس اسناد موجود، پیش بینی کرده بودید، یا همین طور قضاقورتکی؟!

* نه! بر اساس شواهد موجود بود!!

پول گرفتنش از ملک عبدلی؟!

* این را بر اساس اسناد موجود، پیش بینی کرده بودیم!! شواهد، یک سری چیزها را پیش بینی می کنیم، اسناد، یک سری چیزهای دیگر را!!!

ویلایی که اخیرا با پول همین تخلف بزرگ مالی، در شمال خریده؟!

* چی دستت داری؟!

هم سند، هم عکس، هم سی دی! الان می دهم خدمت تان… بفرمایید!

* سند و عکس را مدیر روابط عمومی چیزنا دیروز آمد اینجا و به من داد؛ اینها را بردار، سی دی را بگذار بماند!!

بلوتوث تان را روشن کنید! این هم یک سند دیگر، خدمت حاج حسین آقای خودمان!!

* ممنون. آمد!

 قلابی بودن مدرک دکترا؟!

* آمار این را قرار است ۲ تا از نمایندگان مجلس، فردا بیایند و بدهند!!

 ۱۲۷۶ + شیفت + اینتر و بک اسپیس + CHEEZ!!

* این دیگه چیه؟!

 رمز عبور سایت خبرگزاریه!!! گفتم تا پیش بینی نکردینش، خودم بهتون داده باشم!!! سنگین و رنگین!… خب، جناب آقای شریعتمداری! به عنوان اولین سئوال بفرمایید… آهان! این الان یادم آمد؛ دیدار اخیر آقای چیز با یکی از اجنه های مرتبط با جریان انحرافی؟!

* چی ازش داری؟!

 بلوتوث!!

* این را ولش کن! نیمه پنهان جن مذکور را بررسی کردیم؛ بو داده بود!! بوی انگلیس می داد!!

«آرملیا-خبرنگار چیزنا»

کیهان/ ۳ اسفند ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    شاید این جمله ی ساده ای باشد. ولی همین اول کاری، هنوز متن رو کامل نخونده، با این یه جمله ی مصطلح حاج حسین، خیلی صفا کردم:
    (دوست مشترکی داشتیم که می گفت:)

  3. جواد می‌گوید:

    اجلاس الجنادریه؟

    ؟؟؟

  4. بانو می‌گوید:

    بلوتوث تان را روشن کنید!
    چنان زنده نوشته بودید که دستم به سمته موبایلم راهی شد!
    مصاحبه کننده و مصاحبه شونده هردوشون نوبرند به خدا!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    وااااای خدا!
    عجب خبرنگاری!!!

    در عرض چند دقیقه رئیسش را بیچاره کرد! 🙂
    اصلا نیاز به بازجویی و خشونت نداشت!

    ماشالله به حاج حسین آقای شریعتمداری! چقدر مُخبرِ فعال و حرفه ای دارد!!!

    ممنون داداش حسینِ بی همتا…

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    قضاقورتکی؟!
    خدایی من موندم این اصطلاحات منحصر به فرد رو، بداهه می سازین، یا قُدما در جاهایی از اون استفاده کردند؟! ولی داداش حسین، به شدت به این طنز منبسط الخاطر، نیاز داشتم. نه به خاطر اون اصلی که در پست (من نگران اصل اصولگرایی هستم…) گفتید! به خاطر این که همین الان، با خانواده از خرید برای بچه ها اومدیم. چهار تا تیکه لَتّه به قول ما مشهدی ها! با دو تا گالش! شد ۴۰۰۰۰۰ تومان ناقابل. عیدی هم که دولت محترم، دقایقی پیش واریز کردند، همین الان هزینه شد!

  7. برف و آفتاب می‌گوید:

    این مال کدوم مقطعه؟!

    یک مقدار می آیید نزدیک تر!!…

  8. جواد می‌گوید:

    اجلاس الجنادریه دیگه کجاست؟
    چشم انتظار؛ لته رو می دونم ولی گالش رو نه!

    یکی نیست من رو از …ی در بیاره؟!

  9. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    این را داش علی(!!) چند دقیقه قبل از اسلام آوردنش برایم بلوتوث کرد!!
    حاج حسین شریعتمداری/ خاری در چشم دشمنان اسلام و ایران.
    یه جائیم سیستمش ویرگول نداره!!
    وقتی خودت از خوندن متنی خندت بگیره/ وای به حال ما!

  10. سلاله 9 دی می‌گوید:

    حاج حسین، خیلی زیبا تمام کرد مصاحبه را. با تشکر از آرملیا.
    بعضی ها یک تنه، کار شونصد نفر را انجام می دهند و لرزه می اندازند بر پیکر ایادی استکبار. خدا حفظ کند حاج حسین آقای شریعتمداری را.

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    جدی!
    حاج حسین شریعتمداری، یک استثناست در دنیای خبر و اطلاعات. شاید در برخی جاها، اشرافی که به خیلی از امور داره، محصول منابع دقیق و قوی انسانی یا ابزاری باشه، ولی انصافا” یک دیده بان قهار، و یک تحلیلگر خبره، در این زمینه هست.
    باید به جرأت بگم؛ تنها اخبار یا حتی پیش بینی هایی که، با خیال راحت و اطمینان خاطر، می خونم و بهش استناد می کنم، کیهانه.
    حقیقتا” آرامش خاصی دارم با خوندن تیترهای صفحه ی اول. و وقتی صفحه ای مزین به نوشته های داداش حسین می شه، اگه روزنامه رو بخورم هم کار عجیبی نکردم! هر چند که بطور متناوب موفق به خرید می شم.

  12. سیداحمد می‌گوید:

    “«علی استون» ۲ دقیقه بعد از اسلام آوردنش”

    “داش علی(!!) چند دقیقه قبل از اسلام آوردنش”

    این دو بخش خیلی شیک و ناز بود!

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه ی داداش حسین،
    جواد!
    گالش همون کفشه دیگه. ولی با زبون نَن جونم!

  14. آذرخش می‌گوید:

    وای خدا! مردم از خنده. خیلی با حال بود.
    قضاقورتکی! :-)))))

    تا متن رو باز کنم همش تو فکر کارملیا بودم! نگرانش شده بودم که یهو دیدم به به چه حلال زاده! مگه اخراج نشده بود؟

  15. آذرخش می‌گوید:

    آقا جواد؛
    اجلاس الجنادریه همون اجلاس عربستانیه اس که نوری زاده و مهاجرانی هم توش شرکت کردن دیگه.

  16. جواد می‌گوید:

    ممنون از دوستان

    الان افتاد!!!!

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    این تصویری که می بینید:
    مربوط به علی استون چند دقیقه بعد از اسلام آوردنش و ارائه ی سند به حاج حسین است!
    http://www.faupload.com/upload/90/Bahman/amam1329252511.jpg

  18. به جای امیر می‌گوید:

    ریگ (گفت و شنود)

    گفت: یکی از عوامل فتنه گفته است؛ باید قبول کنیم که در میان توده های مردم پایگاهی نداریم.
    گفتم: خواب دیده خیر باشه! چشم بسته غیب گفته!
    گفت: همین آقا می گوید؛ مردم دیدگاه ها و مواضع ما را ضد دین می دانند و با آن دشمنی می ورزند.
    گفتم: بعد از ائتلاف با بهایی ها و منافقین و مارکسیست ها و سلطنت طلب ها و حمایت آشکار اسرائیل و آمریکا و انگلیس و دیکتاتورهای عرب از فتنه ۸۸ و بعد از شعار دادن به نفع اسرائیل در روز قدس و اهانت به ساحت حضرت امام حسین(ع) و… انتظار دارند که مردم آنها را ستون پنجم و پیاده نظام اسرائیل ندانند؟!
    گفت: چه عرض کنم؟! گفته است باید علت رویگردانی مردم را دقیقا بررسی کنیم.
    گفتم: عجب خل و چل هایی هستند! یعنی تا حالا نفهمیده اند؟ یارو می گفت؛ تعجب می کنم که چرا پابرهنه ها به ما رأی نمی دهند؟ گفتند؛ آخه پابرهنه ها کفش ندارند که ریگی در کفش داشته باشند!

  19. ف. طباطبائی می‌گوید:

    طنز شیرینی بود.
    کسی نمی تونه به آقای شریعتمداری رودست بزنه!! مدیر چیزنا خواست رو دست بزنه ولی خودش بدبخت شد!!
    ممنون.

  20. ستاره خرازی می‌گوید:

    یکی از اجنه های مرتبط با جریان انحرافی؟!
    مرده شور خودشو، اجنشو، جریانشو، انحرافشو نوچه هاشو همه رو با هم رو تخته بشوره.

  21. سیداحمد می‌گوید:

    “اینکه ماه پیش، رفته بودند دیدار دیک چنی چی؟!”

    این “چی” که آخر جمله گفته، خیلی جالبه!
    آرملیای بیچاره فکر کرده اطلاعاتش خیلی ناب و بکره؛
    غافل از اینکه حاج حسین آقا! خیلی زیرک تر از این حرفهاست!

  22. عمار می‌گوید:

    خیلی خندیدم اونم با صدای بلند!!! دست مریزاد. مخصوصا بابت این تیکه متن:
    ” آمار این را، پیش پای شما، بچه هایش به من دادند!! چیزکوچولو و چیزه کوچولو!!”

  23. میلاد پسندیده می‌گوید:

    جالب بود و شعف انگیز اما خنده نداشت ها!!! شاید من حالم خوش نیست!

  24. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا حی و یای قیوم**

  25. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    پسورد خبرگزارى از نظر درجه امنیتى Strong هست!!
    طنز تمیزى بود.
    خداقوت داداش حسین

  26. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    مهارت شما در طنز نویسی عالیست.
    انرژی می گیریم با خوادنش.
    سپاسگزارام…

  27. سوگند می‌گوید:

    جالب بود.

  28. سرباز کمپ می‌گوید:

    لبخند بزن بسیجی!

  29. معین می‌گوید:

    از نظرات دو نفر خیلی خوشم میاد: یکی میلاد، یکی اسلامی ایرانی.
    خیلی ستاره ای آقای قدیانی!

  30. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی
    جالب بود، مخصوصا پسورد خبرگزاری

  31. سید می‌گوید:

    با این اوضاع شلم شوربا تو این شهر، فک نکنم بتونیم فرد اصلحو انتخاب کنیم! ولی با این حال ان شاءالله به صف عشق میپیوندیم (ادبیات….!!!!!!).
    دعاکنید از این سردرگمی دربیاییم……….
    خداقوت!
    یاعلی

  32. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    داداش حسین در نمایشگاه کتاب امسال، ۴ عنوان کتاب جدید خواهد داشت…

    به زودی مقدمه ایشان بر کتاب مجموعه طنز فتنه ۸۸ با نام «آر. کیو ۸۸» را در «قطعه ۲۶» خواهید خواند، که اولین متن ایشان برای وبلاگ، در سال ۹۱ همین مقدمه است…

    «آر. کیو ۸۸» گلچینی از بهترین طنزهای مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین است در ۵۰۰ صفحه که شماری از این طنزها مال زمانی است که این وبلاگ هنوز درست نشده بود و احتمالا شما هم نخوانده اید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.