نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
بسم الله…
“«السلام علیک یا اباعبدالله» را «حسین» می داند کجا جواب دهد.”
السلام علیک یا ثارالله…
“«السلام علیک یا اباعبدالله» را «حسین» می داند کجا جواب دهد.”
…
“…به تبسم باز شد نگاه شان…”
چه سعادتی، خوشا به حال شان!
خوش به حال اونایی که امسال مقلب القلوب شدن و سال ۹۱ احسن الحال هدیه ی عیدشون می شه…
خوش به حال اونایی که حواسشون هست سنگر دلاشون را کجا بسازن…
خوش به حال اونایی که نارنجک بصیرت را همراه خودشون دارن که اگه فتنه غافلگیرشون کرد اونا غافلگیر نشن…
خوش به حال اونایی که…
“یاد سفره هفت سین شهدا به خیر!
یاد بچه هایی که خاک گرم جبهه، خانه شان بود، به خیر! یاد شهدا به خیر که لباس نوی شان برای سال جدید، «لباس شهادت» بود! بی معرفتی است اگر بهار بیاید و برود، اما از شهدا یادی نکنیم. بی معرفتی است اگر سفره هفت سین مان، «سربند سرخ یازهرا» نداشته باشد.”
http://www.faupload.com/upload/90.1/Esfand/433249-orig.jpg
اللهم اجعل صباحنا؛ صباح الابرار
ولا تجعل صباحنا؛ صباح الاشرار
اللهم اجعل صباحنا؛ صباح المقبولین
ولا تجعل صباحنا؛ صباح المردودین
اللهم اجعل صباحنا؛ صباح الصالحین
ولا تجعل صباحنا؛ صباح الظالمین
اللهم اجعل صباحنا؛ صباح الخیر و السعاده
ولا تجعل صباحنا؛ صباح الشر و الشقاوه
برحمتک یا ارحم الراحمین
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
سلام. از پارساله که این موضوع عذابم میده. امسال بدتر…
وقتی فتح المبین در نوروز انجام میشه، وقتی انبوهی از شهدای عزیز در نوروز جان داده اند، وقتی عرصه جهاد در انقلاب عزیزمان نوروز و غیر نوروز نمی شناسد پس چرا در انتهای سالی که ولی فقیه آن را سال جهاد اقتصادی می نامد یک قوه از جمهوری اسلامی برای اقتصادی ترین کارش که همان بحث بودجه باشد برای خودش می رود تعطیلات؟؟؟!!! مگر نمی شود این سیصد نفر که مداااااااااااااااااااااااااااااااااااام دم از انقلاب و رهبر و مردم می زنند یه چند روز نروند تعطیلات؟؟ فرمان جهاد اقتصادی رهبر بر زمین بماند و آقایان به تعطیلاتشان برسند؟؟ مگر در طول سال کم تعطیلات می روند آقایان؟؟
آقای قدیانی عزیز، با قلم نازت بنواز این مجلس را و نیز دلمان را… البته اگر من تند نرفته باشم به زعم شما…
برای جایی هفت سینی میخام از شهدای سادات. دوستان کمک میدن لطفا؟؟؟
۱- سید مرتضی آوینی
۲- سید مجتبی علمدار
۳- سید عباس موسوی
۴-
۴- سیداحمد پلارک
۵- سیدعلی اندرزگو
۶- سیدحمید میرافضلی
۷- سیدحسین علم الهدی
آنتی کوفی:
شهید سید محمد حسین علم الهدی
دیر گفتم!!!
عیبی نداره…
و …
شهید سید محمدرضا دستواره
سردار شهید سید مجتبی هاشمی
شهدا! به یمن خون شماست که «سلام بهار»، سلامت به ما می رسد.
برای رو سفید شدن پیش شهدا؛ از خودشون التماس دعا داریم…
عکسی که گذاشتید خیلی جالبه
سیم چین
سیمینوف
سیم تله
سر نیزه
و …
تابلوی پشت رزمنده ها رو دیدم خنده ه ام گرفت، البته خنده ای تلخ( خط دوم و سوم) سانسورش کنید بد نیست.
حسین قدیانی: لازم نیست! قشنگی تاریخ به همین چیزهاست… و الا اونی که فی الحال باید سانسورش کنیم، محمود احمدی نژاد است!!
زیبا بود.
سپاسگزارم آقای قدیانی.
شوکه(گفت و شنود)
گفت: یکی از کاربران «فیس بوک» خطاب به گروه های اپوزیسیون نوشته است؛ بیخودی دلتان را صابون نزنید، وقتی خاتمی رأی می دهد و فاتحه جنبش سبز را می خواند، از موسوی و کروبی چه انتظاری دارید؟!
گفتم: یعنی چی؟! منظورش چیه؟!
گفت: نوشته، خاتمی سابقه دو دوره رئیس جمهوری با رأی بالای مردم را داشت ولی موسوی که هیچوقت از مردم رأی نگرفته بود و رأی انتخابات ۸۸ او هم مدیون خاتمی بود.
گفتم: پس کروبی چی میشه؟!
گفت: نوشته است «کروبی هر سابقه ای داشت به جای خود ولی در انتخابات ۸۸ کمتر از آرای باطله رأی آورده بود و نتیجه گرفته که موسوی و کروبی کاره ای نیستند که دلمان را به آنها خوش کنیم»!
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: یکی از مراجعه کنندگان به این صفحه فیس بوک در ستون «نظرات» نوشته «آقای «رامین- الف» چرا توی دل ما را خالی می کنی»؟!
گفتم: این یارو دیگه عجب خل و چلیه؟! به شخصی گفتند بابات مرده! گفت؛ راستشو بگین، من ظرفیتشو دارم! حتما دستش شکسته و برای اینکه من شوکه نشم میگین مرده!
با این فاصله ی نوری، که من با خاک پای این شهدای ۲ ساله! دارم، ولی در یک چیز، کمی شباهت هست! آن هم؛ نیمی این ور و نیمی آن ور است. چون درساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه ی ۵۳/۱۲/۲۹ به دنیا آمدم. پس تولدم پیشاپیش مبارک!!
واقعیتش من نمیدونم جو داخل کشور نسبت به احمدی نژاد چه جوریه اما من هم مثل خیلی از ایرانیهای خارج از کشور که قلبشون به عشق کشور و نظامشون می تپه هنوز هم احمدی نژاد رو به عنوان رییس جمهور انقلابی و ولایی قبول دارم. هنوز هم تصاویر حضور احمدی نژاد در سازمان ملل با سخنرانی های کوبنده یا حضورش در جمع نخبگان کشورهای اروپایی و آمریکایی و استقبال پرشوری که در سفرهای خارجی از احمدی نژاد میشه دیدنی و غرور آفرینه. حداقل رییس جمهورهای قبلی ایران به این شکل نبودند.
یا حسین…
شوریده و شیدای توأم… شیرینی رویای منی…
تا به قیامت پای توأم… دین منی، دنیای منی…
آقای منی… آقای منی…
http://www.faupload.com/upload/90.1/Esfand/GANJINEH-MAREFAT-14.mp3
………………….
**یا رب العالمین**
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
خدا قوت؛ بهاریه زیبایی بود که عطر و بوی شهدا می داد؛ به به!
http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=11784
خالی از لطف نیست دوستان!
ما اگر امروز از کسی مثل سابق خوشمان نمی آید، علتش این است که نزدیک افرادی شده است که بیشتر و بدتر از سابق ازشان بدمان می آید. مرگ بر اون آقایی که اون خانم گفت.
عالی بود، انشاالله سال خوبی داشته باشین.
صدای سردار عسگری تو گوشم پیچید، وقتی روایتگری می کردند و اللهم اجعل صباحنا صباح الابرار می خوندند.
سلام، پیشاپیش سال نو مبارک. ان شاءالله در روز سوم عید هم میهمان شهید اصغری خواه هستیم در روستای فتیده لنگرود، با حضور خانواده محترم شهید والامقام اصغری خواه.
خداکنه که لایق این دیدار باشم.
ممنون…
فقط آقای قدیانی الان هم شک دارم بگم یا نه. امیدوارم عصبانی نشوید. آقای قدیانی! هفته پیش آقای احمدی نژاد آمده بودند شهر ما کرج. راستش تا میدان سپاه ( نزدیک جایی که قرار بود سخنرانی کنند) رفتم. گفتم همین که ایشان را از بیرون ببینم بس است…سخنرانی ایشون را بعدا می شنوم.
همان جا ایستاده بودم، یک پیرزنی آمد به من گفتم مادر من سواد ندارم، می شود برایم نامه بنویسی، بعد همینطور پشت سرهم چند تا خانم و یک آقا ایستادند. من هم همش می گفتم من همینجوری وایسادم کاره ای نیستما!… خلاصه این که خیلی درد و غصه داشتند از بچه های کارتون خواب گرفته تا وضعیت بد اقتصادی…ولی نمی دانم چرا آخر نامه هایشان یا در حرف هایشان احمدی نژاد را دعا می کردند. بعضی ها می گفتند قبلا که آمده بود، کار دوست یا فامیلشان را راه انداخته بود. من هم راستش می گفتم واقعا کارشان راه افتاده؟؟ می گفتند آره. چرا تعجب می کنید!
فقط این که والا به خداوندی خدا قسم من طرفدار مشایی نیستم که این حرف ها را زدم. من هم شاید آن روز خیلی بیشتر از این ها دلم گرفته بود ولی آن روز که رفتم و دیدم خب نظرم خیلی عوض شد. وقتی مردم فقیر را دیدم با این همه مشکلات که هنوز پشت احمدی نژاد بودند راستش خودم خجالت کشیدم… من می دانم هیچ کس کامل نیست ولی مطمئن بودم اگر از همان پیرمرد که وقتی آمدم نامه اش را بدهم دستانش آنقدر می لرزید که نامه را ۲ بار انداخت، می پرسیدم “جریان انحرافی و سئوال نماینده های مجلس”، شاید به من لبخندی می زد و می گذشت… به هر حال ببخشید که طولانی شد.
بچه ها! شهادت ما دارد ۲ سال طول می کشد!! «یا مقلب القلوب و الابصار»، آخرین جمله این شهید بود در این دنیا، و «سلام بر حسین» اولین جمله این شهید بود در آن دنیا.
بسیار زیبا بود.
حسین جان،
سائل و سینه زن و سیب، سحر، سوره فجر، سوز دل بهر عزای تو دمادم داریم؛
هفت سین کرمت جور همیشه آقا؛
ما فقط یک “سفر کرببلا” کم داریم….
یاحسین
در مشهد، بوی دل انگیز و روح افزایِ عطرِ آقامون رو، حس می کنیم به شدت. خوش به حالمون.
چشم انتظار؛
شدیدا خوش به حالتون!
چشم انتظار!
التماس دعای شدید. خوش بحالتون!!
پیغام گیر (گفت و شنود)
فرض کنید که برخی از بزرگان شعر و ادب فارسی در این عصر، یعنی در عصر ارتباطات در میان ما حضور دارند! حالا تصور بفرمائید که اگر بودند، وقتی از خانه بیرون می رفتند، چه پیغامی روی پیغام گیر تلفن خود می گذاشتند؟! گفت وشنود آخرین روز سال را به چند نمونه از این دست اختصاص داده ایم؛
حافظ:
رفته ام بیرون من از کاشانه خود، غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه خود، غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
آن زمان که بازگردم خانه خود، غم مخور
سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
از این که نیستم، شرمنده هستم
ز تو پیغام و از من پاسخ آن
فلک گر فرصتی دادی به دستم
فردوسی:
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای یل، بگویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سرکوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
باباطاهر:
تلیفون کرده ای، جونوم فدایت
الهی من به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
مولوی:
بهرسماع از خانه ام، رفتم برون رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
بگذار تو پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، ای که تو را قربان شوم
منوچهری:
از شرم به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ گویم
ز آن پیش که همچو برف گردد رویم
و….
سال نو مبارک، زیر سایه صاحب الزمان، ارواحنا لتراب مقدمه الفداء
ای شهید! دست مرا میگیری!!؟
سوگند؛
خوب ما هم از همین دلمون می سوزه دیگه. که چرا احمدی نژاد که تونسته این همه خوب باشه؛ باید اینطور خراب کنه خودشو. اگه هنوز هم، اندازه ی قبل، دوستش نداشتیم؛ سر هر نماز دعاش نمی کردیم که عقلش بیاد سر جاش.
**یا ذالجلال و الاکرام**
وااااااااای مردیم از گرد و خاک! داریم خفه میشیم! یکی یه کاری کنه!!!
خوش به حال آن هایی که آنقدر راحت، از نظر روحی می روند که در حال رفتن هم شوخی می کنند!
در سال آینده، حمایت از تولید داخلی، فراموش نشود.
حسین قدیانی: شاید هم «حمایت از تولید ملی»…!!
شاید هم «حمایت از تولید ملی»!!
والا!
آره اون (ملی) درست تره!!
دوستان محترم!
آیا «آر کیو ۸۸» را برای نام کتاب مجموعه طنز مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین، نام خوبی می دانید؟! اگر نه، چه اسمی به نظرتان می رسد؟! ظاهرا داداش حسین، اسم «دیدید گفتیم» را مناسب و جالب برای کتاب شان نمی دانند. دوستان حتما نظر دهند… به نظر خودم که اسم «آر کیو ۸۸» برای یک کتاب طنز سیاسی، اسم خوب و بامزه ای است و تداعی گر «آر کیو ۱۷۰» خودمان!!
در ضمن به تغییرات ستون یسار در قسمت کتب «نه ده» و ۲ جلد «قطعه ۲۶» توجه شود…
سلام
باتبریک سال نو
با لوگو گوشه وب “سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی” بروزم.
التماس دعا
http://www.kmogavemat.blogfa.com
انشاء الله اگر خروجی سال ۹۱ همان چیزی باشد که رهبری انتخاب کرده اند، واقعا سال خوبی خواهد بود. البته ایشون هم نظرشون نظر مردمه… بنده موقع تحویل سال توی خواب خدمت امام رسیدم و نکات مذکور را به ایشون تذکر دادم واقعا ایشون از زیرکی بنده و از اینکه نظام استوانه هایی مثل منو داره مشعوف شدند و تاکید داشتند که اعتماد سلب شده مردم نسبت به نظام رو جلب کنیم! واقعا…
سلام.
بایراموز مبارک اولسون و گلن گونلروز خیر ان شاالله.
سلام؛
با تبریک سال نو…
با لوگوی گوشه وب “سال تولیدملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی” بروزم.
التماس دعا
http://www.kmogavemat.blogfa.com
به نام خدا
داداش و شهدا و دوستداران شهدا سلام! سال نوی تان مبارک. اولا داداش! متوجه شدی این سومین سال اقتصادی است که حضرت آقا نامگذاری کردند؟! واقعا امیدوارم کارهای خیلی بهتری انجام بشه به فضل خدا در این سال (هر چند که انصافا وقتی صحبت های حضرت ماه را در مشهدالرضا شنیدم امیدوار شدم اما می شود گفت اون ۱۱۷ روز مانده تا بایان سال جهاد اقتصادی شما تو ذهنم ماندگار شده بود) در بحث آقامحمود هم باز باید بگم واقعا دوستش دارم و اصلا به نظریه ی این همانی که بعضی ها به کار می برند، قائل نیستم، چون فکر می کنم خود رهبر هم این را قبول ندارد. تو مشهد که یادتون هست چه فرمودند؟!………………………………..
به نام خدا
داداش سلام
اولا باید بگم منظوری از نوشتن اون مطلبی که تو پرانتز بود (اتحاد در دور دوم و مخصوصا مخصوصا قانع شدن خودم با…) نداشتم اما اینکه بعدش را نقطه چین کردی فکر نمی کردم حداقل تو سال جدید اینکار را انجام بدی (یادم هست که قبلنا تو یه کامنت گفته بودین قطعه ۲۶ را تبدیل به پاتوقی برای تبلیغات انتخاباتی نکنین) اما جوانان انقلابی که آقا فرمودند هم لااقل مد نظر داشته باشین! هر چند که میدونم تو انقلابی بودن، هنوز واقعا کوچولویم اما… یا علی!
حسین قدیانی: دلیل نقطه چین شدن کامنت شما، محتوی نبود، عدم رعایت نکات ویرایشی بود!!
سلام بر شما و سال نو مبارک.
آقای قدیانی هیچ دقت کردین پشت سر این بچه بسیجیا چی نوشته؟! اون شعار رو میگم.
عکس دیگه نداشتین بذارین؟!!
آخی! لباس نو هایشان رو هم پوشیدن…
دوستان محترم!
داداش حسین در نمایشگاه کتاب امسال، ۴ عنوان کتاب جدید خواهد داشت…
به زودی مقدمه ایشان بر کتاب مجموعه طنز فتنه ۸۸ با نام «آر. کیو ۸۸» را در «قطعه ۲۶» خواهید خواند، که اولین متن ایشان برای وبلاگ، در سال ۹۱ همین مقدمه است…
«آر. کیو ۸۸» گلچینی از بهترین طنزهای مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین است در ۵۰۰ صفحه که شماری از این طنزها مال زمانی است که این وبلاگ هنوز درست نشده بود و احتمالا شما هم نخوانده اید…
به نام خدا! داداش حسین سلام!
نمی دونم تو این مدت تلویزیون می دیدین یا نه، ولی ما که درس رو گذاشتیم واسه هفته دوم حسابی مشغول وارسی تلویزیون شدیم از قبل عید، و به این نکته رسیدیم: همه ی اون خواصی!! که میومدن تلویزیون و عید را تبریک میگفتن، همینطوری یهویی آرزو میکردن دنیایی پر از صلح را برای جهانیان و البته هم تبریک میگفتن موفقیت بزرگ سینمای ایران را با گرفتن اسکار جناب فرهادی
برنامه ی آخر هفت هم که اصلا به کنار(البته به جز صحبت آقای جوزانی) حالا ما که دستمون به جایی بند نیست، منتهی چرا شما یا اصلا آقای وحید جلیلی یا یامین بور و یا خود آقای حاتمی کیا درخواست مناظره نمی کنید با مداحان فیلم جدایی؟!
یاعلی
سلام…
برای گفتن تبریک عید اگر دیر است
برای عرض ارادت همیشه وقتی هست!
مخلص همه بچه های با صفای قطعه ۲۶ و داداش حسین عزیز… عیدتون مبارک.
رهبرا امسال ما تولید ملی می کنیم
کار اگر باشد زایرانی حمایت می کنیم
چونکه تدبیرت بود سرمایه ایرانیان
بار دیگر ما جهاد اقتصادی می کنیم
السلام علیک یا فاطمه زهرا (س)