نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
سلام علیکم
هنوز نخمندم ولی عجب رنگهای قشنگی
البته هنوز نخوندم(نخمندم)
حسین قدیانی: برای تفهیم بهتر مطلب، رنگ بندی کردم که پایان ترم، مشروط نشوید!!
۱)
ج) چون وزارتخانه مالچ و امور پاشش اسلامی نداریم.
۲)
الف) با قوه قضائیه!
۳)
ج) چون که چیز.
۴)
الف) چون نفت، سود دارد، اما دانش آموز سرتا پا ضرر است!
۵)
الف) تقصیر حرفهای فلانی بود در مناظره!
ببخشید استاد کلاس رفع اشکال هم می زارید ؟
ما یکم در اقدام نه ادغام اشکال داریم باید شما بپرسیم یا از مبصر؟
ببخشید از چند نمره بود ؟
نمره ها کی ادغام نه اقدام نه اعلام میشه ؟
حسین قدیانی: برای کلاس رفع اشکال بروید قلم چی!!
سلام!
من هم هنوز نخواندم ولی اول عرض خسته نباشید خدمت داداشم و بعد هم اینکه رنگ های مختلف، واقعا مطلب را زیبا کرده!
حسین قدیانی: هر کی تقلب کرد، آمارش را بده!!
“اگر با من بود، این وزارتخانه را تقسیم بر ۳ می کردم و از دلش ۳ تا وزارتخانه جدید درمی آوردم به نام های «وزارت ارتباطات خالی و این طرف و آن طرف»، «وزارت فن آوری خالی، وبگردی و آی تی اسلامی»، «وزارت اطلاعات خالی غیر از وزارت اطلاعات و روزنامه اطلاعات و اطلاعات دم در وزارتخانه های اسلامی»!”
🙂
استاد ما که در حد توانمون نیست چی؟ ما پول داشتیم می رفتیم رستوران گردون
حسین قدیانی: وسط امتحان، ساکت!!!
“ج) چون وزارتخانه مالچ و امور پاشش اسلامی نداریم”
🙂
آخه من که امتحانمو دادم چکار کنم بیام تخته رو پاک کنم ؟
حسین قدیانی: خودتان باشید، به پرونده تان خارج از نوبت رسیدگی می کنم!!!
چشم، آمارش را میدهم! (آمار دادنم خوبه!!!)
ممنون داداش، خیلی عالی بود.
استاد!
برای ما که مدتهاست شاگرد کلاس شمائیم این سوالات خیلی سخت محسوب نمی شود!
سالاری.
بچه ها!
از روی دست همدیگر نگاه نکنید!
ببخشد برگه منو صحیح نکردید ؟ ببخشید استاد میشه یه بار دیگه امتحان بگیرید؟ آخه از قبل اعلام نکرده بودید آخه نمرش برامون حیاتیه این ترم هم مشروط بشم اخراجم ها
استاااااد
یعنی نمی شه ؟ ببخشید جناب مبصر می شه شما پا در میانی کنید؟
اگر تقلب کنید تنبیه می شوید!
چه تنبیهی؟
مداد لای انگشتان!
عطشان!
هیییسسسسس!!!
این جا چه خبره؟ امتحان داریم؟ هنوز سولات رانخواندم،اما اعلام کنم که شاگرد اولم.
دوستان به رتبه های دوم تاسوم فکر کنند.
سلام استاد
لااقا می گفتید با یک پیش مطالعه ای می اومدیم
امکان حذف این درس هم هست؟
یا که نه؟!!!
جن تسخیری: خب تقلب کن!
آخه چرا هی منو دعوا می کنید
ای بابا جن عزیز مگه نمی بینی تهدید به تنبیه شدیم تو می تونی یه کاری بکنی ؟
امتحان؟ منم شرکت می کنم.
سلاله!
یه کمی اون دستتو از رو برگه ت بردار ببینم چی نوشتی.
کلا امتحان تستی تقلب کردنش آسونه.
جن غریبه!
بشین سرجات!
بچه های گلمو از راه به در نکن!!!
این جن تسخیری با من سر و سرّی داره انگار!
بنده هرگونه ارتباط با این جن خودکامه و یک دنده و خودمختار و همه کاره و…
هیچ گونه ارتباطی نداشته ،ندارم،نمی خوام داشته باشم،تکذیب می کنم،کیه؟تو کی هستی؟
حاج حسین کو؟
سید احمــــــد کجایی؟
من کی ام؟
شیخ کجاست؟
…
….
..
حسین قدیانی: تقلب کنی، کمربند می کشم ها!!!!
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۲۲:۵۵
تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر
ماشالله ستاره های عشق امتحان!
داداش حسین بی همتای بسیجیها فــــــدائی داری…
زیبا ترین وقوی ترین مطلبی بودکه توی این مدت خواندم
راستی بابا ماتازه ازشراین امتحاناتراحت شده ایم …همه جاامتحان اینجا هم امتحان؟؟؟
حسین قدیانی: بر عکس طنز شیخ بیسواد، این عالی بود.
استاد داداش!
کمربند نه، همون مداد بهتره!
حسین قدیانی: “استاد داداش”… “استاد حسن بنا”!!!!!!!!!!
۱/
گزینه ی ه)چون مالچ برای ایرانی ها در تحریم است
توضیحات: البته هر چی تحریم شده سه سوت جوانان ایرانی ساختن
۲/
گزینه ی ه)با جریان انحرافی
۳/
گزینه ی ه)اصلا فرقی نمی کنه کجا دعوا کنند مهم اینه که کی با کی دعوا داره کی با کی آشتی کرده کی با کی با اکراه حرف می زنه یا از روی دوستی یا کی با کی ……!!! اصلا کی به کیه…کیه …کیه…کیه…کیه
۴/
گزینه ی ه)همه ی موارد
۵/
گزینه ی ه)هیچکدام
حسین قدیانی: سیزده!
ف. طباطبائی عزیز !
بیا دستم را برداشتم، سریع ببین.
فقط یکی اش را متفاوت علامت بزن که کسی متوجه نشود.
سیداحمد: جفت تان اخراج!
“وزارت ارتباطات و فن آوری فرهنگ و ارشاد و اطلاعات اسلامی؟! یا وزارت فرهنگ و ارشاد ارتباطات و فن آوری اسلامی؟! ”
خدائیش طنز شیکی شده، خیلی شیرین.
استاد داداش !!!!!!!!! برگه ما چی پس ؟ بابا دل تو دلم نیست. بیستم دیگه ؟
حسین قدیانی: چهارده شدی بابا! گند زدی!
ببخشید استاد! باعرض معذرت ، سوال اول ایراد دارد؛ یعنی جواب صحیح را بین گزینه ها پیدا نمی کنم.
جواب صحیح: اگر مالچ بپاشند، ریزگرد آواره از بین می رود.آن وقت ستون قدقد آنلاین جوان را چه کسی پر کند؟به همین دلیل مالچ نمی پاشند.
حسین قدیانی: مثل اینکه جلسه امتحان را با هتل اشتباه گرفتیدها؟! سیداحمد؟!!!!!!!!!!
استاد اجازه! نمره منفی هم داره؟
اگه نداره از مهندسی معکوس استفاده کنم!!
حسین قدیانی: برو مالچ بپاش!
ببخشید بخوام به نمرم اعتراض بزنم به کی باید بگم؟
حسین قدیانی: به اژه ای؛ محسنی!!!
سخت امتحان گرفتید استاد
نمونه سوال هم از قبل نداده بودید
می شه امتحان open book باشه؟
حسین قدیانی: چی گفتی؟!
داداش یعنی من از امتحان معافم؟! شما به ما نمره بده چنان مالچی میپاشم همچین کیف کنید!!
حسین قدیانی: لطف می کنید!
حالا که اینجوری شد…
اصلا حق باشهرداری مشهده که بلیط های اتوبوس ها رو ۱۰۰درصد گرون کرده
این کلیپ رو در اعتراض به همین مسئله و البته مقداری کلان تر درست کردیم!
http://www.masjediha.com/content-content-179.html
سلاله ۹ دی و ف. طباطبائی
بفرمائید بیرون!
استاد داداش!
هیچ خودتان را ناراحت نکنید، اوضاع تحت کنترل است!
حسین قدیانی: اوضاع مصراته هم جخت بلا تحت کنترل است!!
ببخشید داداش نه استاد! غلط کردم!!
ااااااااااااااااااااااااااوایییییییییییییییییییییییییییییی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ آخه چرا؟ نمی شه یه بار دیگه صحیح کنید ؟ آخه استاد من جواب بابامو چی بدم تو خونه راهم نمی ده شب باید تو خیابون بخوابم اون وقت معتاد بشم چی ؟
البته جزوه باز (فارسی را پاس می دارم!) هم باشه فرقی به حال ما نمی کنه
سوالات خارج از کتابه
ای آقا این “ق ق” اگه کاری از دستش بر میومد جریان انحرافی رو می گرفت
دست شما درد نکنه، یعنی اعتراض هم نزنیم دیگه
کوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو تا جواب اعتراضات بیاد
سیداحمد: حرف نباشه گفتم!
اگه من ایران و عراقو خودم یه تنه مالچ بپاشم امکان تجدید نظر هست؟
سیداحمد: صدا از دیوار دربیاد، از شما در نیاد! الان مسئولان می خواهند بیایند بازدید!
چقدر بد اخلاق شدید شما امشب
اون از استاد
اونم از مبصر
اییییش
هیلاری کلینتون: کپی رایت لطفا آقاجواد!!!
سلام
شب همگی به خیر
ظاهرا دیر رسیدم امتحان شروع شده
یه برگه هم به ما بدید
حسین قدیانی: بیا!
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااا مظلوم گیر آوردید من که خواستم مالچ بپاشم کار بدیه مگه اصلا به درد اینا هم می خوره
من که چیزی نگفتم آخه مبصر
صبر کنید منم شرکت کنم در امتحان.
آقا سرت رو برگه خودت باشه.
سیداحمد: شما جات رو عوض کن آقا!
آخ پس کی امتحان تموم میشه ؟
آقا مبصر بازرسا رفتن میشه حرف بزنیم ؟
سیداحمد: وات تایم ایزیت؟!!!
ببخشید ما که امتحانمونو دادیم میشه بریم بیرون آب بخوریم ؟
حسین قدیانی: کوفت بخوری شما!
آقا اجازه؟
تا کی وقت داریم؟
حسین قدیانی: دارید!
از اونجایی که من جای امتحان به مقام مالچپاشی نایل اومدم؛ الان دستم بازه که گزینههای خودم رو انتخاب کنم!!
سؤال اول
گزینهی… یه لحظه!! ابجدهوزحتیکلمن… ها! گزینهی ه دو چشم!
– چون من این مسئولیت رو قبول کردم!
سؤال دوم
گزینهی هه! ( میشه سهچشم!)
– منشأ این دعوا ریزگردهاست که با اون با من!
سؤال سوم
گزینهی ﻫ
– دلیلش بر میگردد به اینکه؛ به هم که میرسند گل گفته و گل میشنوند!
سؤال چهارم
گزینهی اگه گفتید؟!
– آموزش و پرورش سیخی چند؟!
سؤال پنجم
گزینهی هی درشت!
– چون بهمانی کشته است ما را که به مواضع نماز جمعه پایبندم!
ببخشید من انگلیسیم زیر خط فقره این که گفتید یعنی چی آقا سید احمد؟
سوال ۱: می تونه ج باشه. می تونه هم گزینه پنجم باشه با این محتوا که: چون هنوز جلسات و مذاکراتشون با کشورهای مقصر! تموم نشده.
سوال ۲: گزینه الف
سوال ۳: می تونه د باشه می تونه گزینه پنجم با محتوای این باشه که چون این دعواها نکته انحرافی برای دشمن است. خودشان پیش خودشان می خندند.
سوال ۴:گزینه ب. (گزینه ج اشتباه است. چون اگر درست بود قوه مقننه با کله ازش حمایت می کرد چون عاشق تعطیلات است.)
سوال ۵: گزینه الف
ببخشیدا این که گفتید گرونه؟ آخه ما کلا زیر خط فقریم
هیلاری!
تو قرار بود برای بچه ها آب بیاری ها، کی بهت اجازه داد حرف بزنی؟
بچه ها!
هیلاری کلفت جدیدمونه! 🙂
آقا اجازه؟
ما نمی فهمیم سوال پنجم یعنی چی؟
گزینه هاش هم برای ما چاپ نشده؟
داداش حسین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مدرکی که قطعه شما ارائه می کنه،جقدر معتبره؟
و امکان استخدام در کجاها رو داره؟
حسین قدیانی: در قبرستون!
اجازه ما که از ده دولت و هشت مجلس آزادیم بریم گلاب به روتون؟!!
روم سیاه!
حسین قدیانی: نگهدار، زنگ تفریح!!!
جن تسخیری،کجایییی؟
بیا کمک
گند زدم رفت….
بچه هات کسی سنجاق داره؟!!!
آقا دوباره اجازه؟
ما دل تو دلمون نیست
نکنه سوالات لو رفته باشه بگید مثل آزمون دستیاری پزشکی باید دوباره امتحان بدید، ما نمی تونیم ها!
آقا اجازه ما این همه زحمت کشیدیم نمره ندااااااااااااشت؟
حسین قدیانی: برو بیرون! اخراجی تو!
آره دیگه همینه
دیدید بچه تنبل کلاس همه رو درست جواب داد گفتید نمی شه. باید اخراج شه.
باشه.
ولی تخته از اونور بودها.
هوی،
هیلاری
با تو ام
ها بیا جلوتر
برو چایی بیار،هوس کردم
بددددو دختر خوب…
من به رییس دانشگاه شکایت خواهم کرد.
مرا اگر از جلسه بیرون نمی کردند،اول بودم.
از هوادارانم می خواهم فردا به خیابان ها بریزند و ساعت ۶ عصر در خیابان انقلاب راهپیمایی سکوت برگزار کنند.
حسین قدیانی: شما داماد آذربایجانی یا عروس لرستان؟! اخراجی تو!
من اعتراض دارم آقا!
سؤالات از جزوه درسی نیست همش خارج می زنه!
بعدشم اینایی که همیشه حاضرن تو کلاس و به امتحان دیر رسیدن چقدر بهشون ارفاق می شه؟
اگه یه دونه سؤالا رو جواب ندیم چن نمره کم می شه؟
اصلا هر سؤال چند نمره داره؟
میان ترم چه جوری حساب میشه؟
توضیحات جزوه هم مکفی نبود یه نمره ارفاقی هم بابت این در نظر بگیرید لطفا!
این سؤالات هم جواب بدید استاد لطفا!
حسین قدیانی: شما هم اخراجی! برو بیرون از کلاس!
حالا منم تا صبح ایجاد مزاحمت می کنم. کلاس رو بهم می ریزم. آشوب بپا می کنم.
ته کلاس می شینم گوجه سبز و خیار با نمک می خورم.
با موبایلم اس ام اس می دم.
خرچ خرچ خرچ چیپس می خورم.
خوبه؟
سیداحمد: شما برو بیرون از کلاس! پاشو!
هیچ نگران نباشید!
تامین امینت سوالات با خودم بوده،
شما روی سوالات و پاسخ ها تمرکز کنید!
حسین قدیانی: تو هم اخراجی!
سلام داداش :
هن هن هن ببخشیدمن دیررسیدم سرجلسه اجازه هست بشینم ؟
ضمنامی گن سئوالات آزمون دست یاری اون سال !! روشماطرح کرده بودین .
حسین قدیانی: اخراج!
استاد! کو تا زنگ تفریح!!
(یادمه کلاس دوم ابتدایی بودم یکی از بچهها همین درخواست رو کرد و معلم همین جواب رو داد ولی چشمتان روز بد نبیند؛ فوقع ما وقع!)
نه من جام خوبه. کمربندم رو هم بستم محکم نشستم رو صندلی.
می گم استاد و مبصر کلاس خالی شدها.
همه رو اخراج کردید.
اشکال نداره خودم می شینم گوش می دم به درساتون.
بفرما آلبالو.
حسین قدیانی: همه با هم اخراج!
:-)))))))))))))))))))
مبصر اخراج شد.
آخ جوووووووووووووون
:-)))))))))))))))))))))))
های!
کلاس خالی شد اساتید!!!
من موندم و جن تسخیری!
استاد یه نگاه به دور و برتون بندازید؛ هیچ کس نموندها!
حسین قدیانی: تو بمون مالچ بپاش!
ما هم تموم کردیم
سوال اول: این سوال رو بلد نیستم
سوال دوم: هیچ کدام چون همیشه حق با مشتری است
سوال سوم: ما سیاسی نیستیم!
سوال چهارم: زیر سره جن تسخیریه
سوال پنجم: خیلی هم خوب است؛ کجا همچین شده؟
تبریک می گم، از همین آلان و قبل از تصحیح اوراق اعلام می کنم من بالاترین نمره را به دست آوردم!
منو چرا؟
🙂
پس خودتم بیا با هم بریم!
تو کلاس با جنه تنها میشی خوف برت می داره استاد!
حسین قدیانی: برید از جلوی چشمم گم شید!!!!!!!!!!
استاد این همه مشتاق موندن بودن؛ اخراج شدن من که وضعیتم استراتژیکه!
میرم با مالچ اعلا میام!
هر کی بیست بشه کارت صد امتیازی بهش می دین؟
پس ما هم اخراجی شدیم! باشه باشه!
حالا میرویم با سلاله ۹ دی و آذرخش و بقیه اخراجیها جنبش اخراجیهای زرد قطعه ۲۶ را راه میاندازیم!
بیانیه شماره ۱: از همه اخراجیها برای این جنبش دعوت میشود برای ایجاد اغتشاش در قطعه ۲۶ هر راهکاری دارند بیان کنند! اولین پیشنهاد ایجاد اختلاف بین مبصر و مدیر قطعه میباشد!
در ضمن کمک مالی هم میپذیریم!
اگه منو اخراج کنین مجبورم اون چیزهایی رو که درمورد منابع آزمون دارم لو بدم . درضمن آقای عباسپور تهرانی رییس کمیسیون آموزش مجلس ازآشناهاست می گم پروژه وقف قطعه تونو تو مجلس کلیدبزنه بعدخودتون می دونین ها .
شانس ما این مبصرهم که اینجا بدرد می خوردخبری ازش نیست . .
کجایی مبصرجان حالاکه نقش مراقب آزمون بهت دادن دیگه مارونمی شناسی .
استاد جنی شده،استاد جنی شده
استاد جنی شده،استاد جنی شده
همه بگید…
حسین قدیانی: گم شین بیرون گفتم!
اولین موفقیت جنبش اخراجیهای زرد: مبصر قطعه توسط مدیر قطعه اخراج شد و به ما پیوست.
از همین الان اعلام میکنم ما پیروزیم هر نتیجه ای جز این یعنی تقلب شده
استاد بچه هامی گن شما مجموعه ی سئوالات کنکور ارشد رو باجواب دارین اگه میشه لطف کنین ممنون می شیم
سکوت نشانه رضاس!
ممنون استاد!
از گنجی تو پوست خودم نمیشادم!
من فقط اعتراضم رو با سکوت و اعتصاب غذا اعلام می کنم.
از اونجایی که هر شب حتما باید سه بار شام بخورم، نمی تونم اعتصاب غذا کنم. پس همون سکوت می کنم و یواشکی غذا می خورم.
ولی خودمونیم ها
هرکی بیاد اینجا کامنت ها رو ببینه و بعدشم عکس ها رو(آواتارها رو میگم)
چقدر که تعجب میکنه!!!!
“اولین پیشنهاد ایجاد اختلاف بین مبصر و مدیر قطعه میباشد!”
عمرا!
خوب شد من دیررسیدم چون فرقی هم نمی کرد وقتی قراره همه اخراج بشن .
ما اخراج هم که بشویم آدرس قطعه ۲۶ رو خوب بلدیم گم نمیشیم! خیالتون راحت!
اصلا میرویم و به همه پز می دهیم و با افتخار میگوییم که مدیر قطعه ۲۶ ما را اخراج کرده!
خوب شد؟!
حسین قدیانی: گفتم اخراج!
میگن یکی از مصححین شیخ بی سواده .
آقا اجازه من یه تخم مرغ آوردم با خودم. می تونم پرتش کنم تو سقف؟
حسین قدیانی: آره!
هیس ازوزارت بازرس اومده برای بازدید .
{حسین قدیانی: شما داماد آذربایجانی یا عروس لرستان؟! اخراجی تو!}
استاد! من به شما که عرض کنم حقیقتا نمی دانم چه کسی هستم؟
من فقط یک لحظه خوابم برد،بیدار شدم دیدم که بیرونم کرده اند و اخراج شده ام ؛البته الان خیلی خوشحالم که برگه ی همه به دیار فانی فرستاده شد.
آقا جواد استاد جنی نبود با کامنتهای شما جنی شد!!
ولی در هر صورت شده دیگه:
همه!
استاد جنی شده، استاد جنی شده (۲ بار)
شُله!
باشه چرا میزنید خب
ما رفتیم که دیگه اینجا نیاییم!!!
حسین قدیانی: نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخخخخخ ببخشید نمی دونستم می خوره تو کله تون. دستم کج رفت.
ترقه چی؟ ترقه بندازم زیر پاتون؟
آقااااا
اینا نیمکت مارو از پشت دارن هُل میدن
میخوان اغتشاش کنن
حسین قدیانی: بزنشون خون بالا بیارن! کلاس شده مدرسه موش ها!!!!!!!!!!!!!!!
زنگ خورد
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
هوررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
حسین قدیانی: یه دقیقه سکوت، برای درگذشت ایویچ!
من اگه اخراج هم بشم به کمپین معترضین نمی پیوندم!
من کلا با داداشم!
آذرخش!
چرا کلاس کثیف می کنی؟
زنبیل!
بدو نخم مرغ را از رو سقف پاک کن!
بچه ها ! صاحبش اومد فرارکنین ! اصلااین آزمون سرکاری بوده حوزه ی آزمون کوچه ی بعدیه . این موسسه ازمزاکزغیرانتفاعی مربوط به دانشگاه آ…د اس…میه . الان هم بچه های بالامیان جمعش می کنن .ماکه رفتیم .
حسین قدیانی: کنترل کلاس از دستم در رفته! نمی تونم جمعش کنم!!
از باتوم هم میشه استفاده کرد یا فقط کمربند؟
گاز اشک آور بندازم همه با هم بریم بیرون؟!!!
حسین قدیانی: برگه ها بالا!
مبصر جان دیدم زنبیل آوردین گفتم حوصله اش سر نره.
آقا اجازه این که گفتید همون ایوان ایلیچه؟
حسین قدیانی: دو، دو، دو، دو! (نماینده های مجلس!)
یه جمله ی جدی :
آب نمی بینید و گرنه همتون شنا گرای ماهری هستین ها .
“بزنشون خون بالا بیارن!”
استاد این خلاف عرف حقوق بشره وجههی خودتون رو خراب نکنید.
استاد ما یه دو جین گلولهی کاغذی تو لوله خودکارمون مسلح کردیم؛ فقط کافیه اسم ببرید!
من بلدم جمعش کنم!
جمع کنم؟
حسین قدیانی: جمع؟! نه منها بکن، بعد ببرشون زیر رادیکال!
می خواهید راه حل های خروج از بحران را در اختیارتون بگذارم؟
صرفاً از سر خیرخواهی!
داداش جان بسپاربه خودم من جمعش می کنم آخه پیش دانشگاهی درس می دم . شغلمونم لودادیم .
چشم انتظار میگوید:
یه جمله ی جدی :
آب نمی بینید و گرنه همتون شنا گرای ماهری هستین ها .
مگه بسیجی از نوع هندا ۱۲۵باتوم به دست نباشن!!!
ایوان پتروویچه؟
ساشا ایلیچه؟
من برگه ام بالاست هنوز ها!
همه دارن از روش تقلب میکنن
هیشکی نیست بیاد بگیره؟؟؟؟
حسین قدیانی: سیداحمد! برگه ها رو جمع کن!
آذرخش! زیرنویس لطفا!
ما که خود به خود رفتیم زیر رادیکال و جمع شدیم فکر کنم بقیه اخراجیها هم جمع شده باشند!
میخوایید دوباره اغتشاش ایجاد کنیم یه کم فضا عوض شه!
من که نگرانی ازنتیجه ی آزمون ندارم چون نمره ی مستمرم رو کامل گرفتم .
آقا سختش نکنید دیگه. رادیکال چیه؟
ما ضرب رو هم تا سه بلدیم.
آقا اجازه؟
خوش خواب ته کلاس خوابیده!
حسین قدیانی: شپلق بخوابون توی گوشش!
اونقدر بعضی وقتها صفحه۱۴ کیهان را دوست دارم!
برگه ها بالااااااااااااااااااااااااااا!
آقا ننویس دیگه، برگه را بیار بالا!
آبروی ما را پیش “استاد داداش” بردید ها!!!
حسین قدیانی: بچه های خوبی باشین، اردو هم داریم؛ جهادی!!!
داداش جان :
این سئوال دوم قسمت ج منظوراز جفت شان ، یعنی جفت کی ؟ موسوی وکوهنورد . یاجفت چی ماکه نفهمیدیم .
حسین قدیانی: جفت کوفت!
جای خانم صبا خالی!
حسین قدیانی: خیلی!!!!!!!!!!!!!
جوجه خروس ! (گفت و شنود)
گفت: سایت کلمه- وابسته به موسوی- که از لندن بارگذاری می شود با انتشار یک نامه سرگشاده اعلام کرده است ۱۱۸ تن از روزنامه نگاران داخل ایران از چند عامل زندانی فتنه خواسته اند به اعتصاب غذای خود پایان بدهند!
گفتم: مگر اعتصاب غذا کرده اند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! خودشان که می گویند روزی دو وعده غذا می خوریم!
گفتم: حالا این ۱۱۸ روزنامه نگار چه کسانی هستند؟!
گفت: ما که هرچی به فهرست نام آنها نگاه کردیم غیر از ۳ یا ۴ نفر که گاهی وقت ها در صفحات لایی برخی از روزنامه های زنجیره ای مقاله و مطلبی نوشته اند، بقیه را نشناختیم!
گفتم: یارو در یک رستوران ۲ تا تخم مرغ نیمرو خورد، موقع حساب، مدیر رستوران گفت ۲۰۰ هزار تومن. یارو با تعجب گفت؛ یعنی چی؟ دو تا تخم مرغ ۲۰۰ هزار تومن؟! و رستورانچی گفت؛ این دو تا تخم مرغ تبدیل به یک جوجه مرغ و یک جوجه خروس می شدند و بعد با هم ازدواج! می کردند و ده بیست تا جوجه می آوردند و بعد و بعد و بعد… مرد حسابی اصلا خیلی کم حساب کردم! باید قیمت یک مرغداری رو ازت بگیرم!
حسین قدیانی: گفت و شنود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا :
بیرون کلاس بچه های کیهان دارن فوتبال بازی می کنن نظم کلاس روبهم زدن شمانمی رین . مبصرکه هست .
بریم،بریم،یالا بریم
ما اردو میخوایم یالا،ما اردو میخوایم یالا (۲)
همه بگن،همصدا
آقا مرتضی چهار تا فوتبالیست که دیگه زیرنویس نمی خواد.
من اگه درسم رو هم همینجوری حفظ کرده بودم الان پرفسور بالتازار بودم.
من اگر عذرخواهی کنم که اجازه دادم ف. طباطبائی از رویم بنویسد،برگه ی مرا هم جمع می کنید؟ برای این امتحان یک عمر بی خوابی کشیده بودم.
سالها پیش در چنین روزی چه اتفاقی افتاد؟
اگه نمره مون خوب نشه، می شه تک ماده کرد؟
آخ گفتی جهادی ، تواین بلبشوی ادغام ها یادجهادسازندگی افتادم . یادش بخیر .
“سالها پیش در چنین روزی چه اتفاقی افتاد؟”
خدا به ما رحم کرد
داداش!
این آزمون شمااگه دولتیه کیکوساندیس نداره ازاون ساندیس های معروف به ما نی اون روهم بدین راضییم .
آقا وایسا. مبصر! اون برگه زیری رو کجا می بری؟ اون تقلبه. برگه رویی رو ببر.
درست گفتم یا منظورتون یه چیز دیگه بود؟
آقا اجازه یه سؤال:
این مالچی که قراره بپاشند و هی نمیپاشند، چی هست اصلا؟
شاید خودشان هم نمیدانند چی هست که نمیپاشند!
شاید اگر بدانند که چی هست خب بپاشند!
شاید اگر استاد اعظم این قطعه برایشان توضیح دهد که مالچ چیست و چگونه پاشیده میشود خب یاد بگیرند و بپاشند!
شاید منتظر کلاس شما هستند که برگزار شود!
پس کلاس بعدی: کیستی، چیستی و چگونگی مالچ!
موافقید؟
دوستان سکوت را نظافت کنید؛ شده برای چند لحظه!
ببخشید مزاحم کلاس و آزمون شدیم ما که به امتحان نرسیدیم پس وقت شما روهم نگیریم فقط خواهشا” شهریور آسون باشه . یاحق .
بچه ها استاد رفت بیرون!
فعلا کلاس رو جن تسخیری می گردونه!
آذرخش!
برگه تقلب را هم به برگه امتحانت منگنه میکنم!
آفرین م.طاهری!
خدا به ما رحم کرد،
الحمدلله…
بشکست اگر دل من به فدای جشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی…
آقا مبصر پرونده من خودش سیاه هست. انضباطم هم تک شدم. اون تقلب رو بی خیال دیگه.
آذرخش جان خیالت راحت باشه، تا به پرونده ات رسیدگی کنن رفتی دو کلاس بالاتر
دوستان!
با صحبتی که با استاد داشتیم به زودی کلاس مالچ شناسی برگزار میشود
علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر به روزنامههای خیلیالانتشار مراجعه کنند.
جناب مبصر
ببخشیددوباره برگشتم قطعه آخه دلم رواینجاجاگذاشته بودم . خداحافظ
م . طاهری بزرگوار
مگه نمی دونین پرونده ی حزب اللهی ها رو زود رسیدگی می کنن .
“م . طاهری بزرگوار
مگه نمی دونین پرونده ی حزب اللهی ها رو زود رسیدگی می کنن .”
درسته، از این نکته غافل شدم
به شکرانه ناکام ماندن شیاطین در آن روز که مبصر بزرگوار به آن اشاره کردند، صلوات
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم
رفقا!
لطفا همه بخونید، ممنونم.
﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴾
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا
فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا
خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ
یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿۲۵۵﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ
یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ ﴿۲۵۶﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ
الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.
حقیقتا این پست یکی از زیباترین پست های قطعه است.هم خود طنز و هم کامنت ها.
ما مهمان هم داشتیم،چند تاظرف می شستم می آمدم چند کامنت می خواندم و یک کامنت می گذاشتم و دوباره می رفتم.
خدا قوت.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
بچه ها منم رفع زحمت میکنم،
منتظر نمره ها هستم ها!
یاحق
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
این شعرزیبا و پرمغز هم که توسط استادقاسم رفعتی درسی سال پیش خونده شده ، تقدیم به همه ی ستاره های سحر خیزقطعه . التماس دعا
ســحرگهـــان که مــــوذن بـر آورد آواز
به روی دل شــودم هـــر در عنایت باز
بر آورند مناجاتیــــان قــدس خـــروش
زنند بر صف روشـــندلان صلای نمــاز
بیـا به مجمع ایمانیـــان یکدل و دیــــن
که این گروه به یک قبله میکننـــد نماز
مقـــام امن الــــهی منادی توحــــید
عظـــیم تر حرم کبریا حریــــم نـــماز
ز خــــواب بخت بلندم به کوتهی گرود
بگــو مــوذن خوش لهجه بر کشـد آواز
این هم آدرسش
http://www.rasekhoon.net/song/download-69932.aspx
قطعه قطعه مهره
سلام
عجب تحلیل توپی بود !
عمرا خود مسئولا انقده تخصصی ب قضیه فکر کرده باشن (:
خیلی خوبه ک متن رو رنگی رنگی میذارید
ممنون ک هستین (:
سلام مثل اینکه اینجا امتحان بوده !!!چه خوب که دیر رسیدم !!آخه با این وضعیت سوالها من حتما” تجدید می شدم.منم که مثل مرگ از امتحان وتجدید شدن می ترسم.حالا فقط غیبت برام رد می شه
(ولی خدائیش طنز خیلی قشنگی بود ممنون)
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۱:۴ بامداد
تعداد افراد آنلاین: ۲۲ نفر
ماشالله…
داداش حسین بسیجیها فــــــدائی داری…
اگه جواب ندیم چی می شه؟
آقا ما تازه کمر امتحانا رو شکوندیم ها.
این جن تسخیری نالوطی هم که اصلا انگار نه انگار ما بهش التماس دعا گفته بودیم. دریغ از ۰٫۰۱ نمره از طرف این جنه…
آقا اجازه…این اسی مدادمونو برداشته .نمیگذاره بنویسیم…
یا خداچه امتحانی بوده اینجاعین امتحان عربی پارسال مابوددقیقاباایتن تفاوت که یکی ازبچه هایه تنه همه ی این کاراروکرد….ماهم پشتیبانی میکردیم ازش …
ولی بارک الله خیلی امتحان مشتی بوده
سلام داداش حسین. خیلی متن و کامنتها جذاب شده. ممنون از شما و مبصر.
دیشب تقریبا از ساعت ۲۲ تا ۲ نیمه شب،در عرض ۴ ساعت ۱۵۵ دیدگاه برای این پست ارسال شده.
ماشاءالله حزب الله.
باعرض پوزش اصلاحیه ی آدرس صحیح و مناجات اصلی ( سحرگهان )
http://www.4shared.com/get/tVgeXdM6/doaye_sahar_gaahan_-_ghasem_ra.html
یک از بهترین و به یاد ماندنی ترین متنها و کامنت های قطعه مقدس ۲۶ همین پست بود.
خیلی شیرین بود؛
مجددا متشکرم داداش.
حدا وکیلی یک کارشناس بی طرف بیاورید، قضاوت بکند متن بهتر بود یا کامنت ها!
انصافاً یکی بهتر از دیگری 😉
چقدر این پست قشنگه! 🙂
🙂 🙂 🙂 إن شاءالله خدا همه تون رو شهید کنه. تا به حال این قدر نخندیده بودم. با این حال و روزم واقعا به این پست و کامنت هاش احتیاج داشتم. خدا این شادی های سالم رو از ما نگیره.