اگر آقای هاشمی در انتخابات سال ۸۸ از خود چیزی جز «نامه سرگشاده» به جا نگذاشت، اظهار نظر ایشان بعد از رای دادن روز جمعه را می توان «ناله سرگشاده» نامید، آنجا که گفت: ان شاء الله نتیجه انتخابات، همان رایی باشد که ملت درون صندوق می اندازد! در این باره لازم است چند سئوال از آقای هاشمی بپرسیم.
۱: اگر آقای هاشمی به سلامت نتیجه انتخابات تا این حد تردید دارد، پس لزوم شرکت ایشان در چنین انتخاباتی چیست؟!
۲: آیا شرکت ایشان در انتخابات را نمی توان دال بر این گرفت که ناله سرگشاده، بیش از آنکه بیانگر نگرانی ایشان از سرنوشت رای مردم باشد، مصرف سیاسی، به معنای پیام دادن به ضد انقلاب خارج نشین داشته است؟!
۳: برای اینکه آقای هاشمی، دقیقا، بی کم و کاست و حتی بدون واسطه صندوق انتخابات، متوجه رای مردم شود، آیا چیزی واضح تر از اصلی ترین شعارهای یوم الله سراسری ۹ دی وجود دارد؟!
۴: فرض کنیم جمهوری اسلامی، یعنی همان نظامی که آقای هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت آن هستند و تا همین چند وقت پیش، تکیه بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری اش داده بودند، در رای مردم دست می برد، آیا شعارهای ۹ دی را نیز می توان تقلبی خواند؟! آنجا که فقط و فقط مردم بودند و نه خبری از وزارت کشور بود و نه خبری از شورای نگهبان؟!
۵: باز هم فرض کنیم، مردم همیشه در صحنه ما، که خود رای می دهند، و به دست معتمدینی از جنس خودشان، رای شان را می شمرند، بدون ملاحظه برخی چیزها، قصد می کردند رای و نظرشان درباره آقای هاشمی را حتی واضح تر از شعارهای ۹ دی، عملی کنند، در آن صورت نتیجه و برایند رای مردم چه می شد؟! گیرم اعتماد مردم به دستگاه قضایی نبود، گیرم اعتقاد مردم به تصمیمات از سر مصلحت سنجی بزرگان جمهوری اسلامی نبود، محصول این بی اعتمادی و بی اعتقادی چه می توانست باشد؟!
۶: این وسط قطعا اگر به جبر روزگار و مراعات پاره ای مسائل و بعضی مصالح، گاهی رای و نظر مردم مثلا در صدا و سیما، سانسور می شود، طرفه حکایت اینجاست که این تقلب، اتفاقا به نفع آقای هاشمی است! آیا رسانه ملی، می توانست همه شعارهای ۹ دی را از صدا و سیما پخش کند؟! آیا قوه قضائیه می تواند و ممکن است همان قضاوت مردم درباره آقای هاشمی و خاندان ایشان را بدون رعایت هیچ مصلحتی اجرا کند؟! پس تقلب و سانسوری اگر هست، حتما به نفع آقای هاشمی است! و آقای هاشمی باید مسرور باشد که مردم به خاطر اعتماد و اعتقادشان به نظام، گاهی نظر و شعار خود را فدای درک شرایط و اقتضائات می کنند، و الا باید از آقای هاشمی خواست که خیلی دربند رای واقعی مردم نباشد! این رای، خیلی خیلی خیلی به ضرر ایشان تمام می شود!
۷: آقای هاشمی باید پاسخ دهد چرا و با کدام رفتار و گفتار، تا این حد خودشان را جایزالنفرین توده های ملت کرده اند؟! این همه نقد و لعن و نفرین که دیگر ربطی به شمارش آرا توسط جمهوری اسلامی ندارد! آیا مردم در ۹ دی، شعارهای خود را درون صندوق انتخابات انداختند؟! آیا جمهوری اسلامی در گلوی مردم و حلقوم آحاد ملت هم ممکن است تقلب کند؟!
۸: آقای هاشمی باید پاسخ دهد که چرا تا دیروز، ما به ایشان می گفتیم که سرنوشت خودتان را با امثال آقای خاتمی گره نزنید، اما امروز، باید به سیدمحمد خاتمی بگوییم؛ لطف می کنی اگر سرنوشت خود را گره به زلف خاندان ضد رای نزنی؟!
۹: گذشته از همه این حرف ها، آقای هاشمی باید بگوید که «م. ه» کی برای محاکمه و مجازات به ایران برمی گردد؟! آیا مبارزه با تبعیض و مجازات آقازاده های آشوب گر، رای واقعی این مردم نیست؟! مگر آقای هاشمی دنبال دانستن رای حقیقی مردم نیست؟! اگر «م. ه» برای رتق و فتق امور دانشگاه آزاد، ماموریت از طرف آقای جاسبی داشت، باید گفت که این ماموریت، چندی است به اتمام رسیده است!!
۱۰: آقای هاشمی باید بگوید چه کرده با خود، که ۲ سال بعد از فتنه هشتاد و اشک، دیگر کسی به محصولات سرگشاده ایشان وقعی نمی نهد؟! در طول این ۲ سال، چه اتفاقی رخ داده که اگر منافقین به نامه سرگشاده، وقعی نهادند، اما دیگر کسی رد ناله سرگشاده را نمی گیرد؟! آیا نه فقط دوست، که حتی دشمن هم خلق و خوی ایشان را شناخته است؟! آیا نه فقط مومن، که حتی منافق هم می داند که از یک سوراخ سرگشاده، نباید، بیش از یک بار، گزیده شود؟!
۱۱: آقای هاشمی باید توضیح دهد که چرا اصلی ترین رمز و راز موفقیت هر نامزدی در هر انتخاباتی، اعلام برائت بیشتر و علنی تر از خاندان ضد رای است؟! ایشان باید بگوید که چرا از عمار و خودعماربین گرفته تا مردود و ساکت و کاسب و چه و چه، هر نامزدی دنبال نشان دادن فاصله بیشتر خود با خاندانی است که به شدت با «بحران محبوبیت» مواجه است؟! این همه بیانگر عمق کدامین فاجعه است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
کاش می شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دربیاورد آقای هاشمی را از نگرانی، و یک بار برای همیشه، اصلی ترین نظر، بلکه رای واقعی توده ها، را که از حلقوم مظلوم «باشگاه سراسری چهارشنبه» بیرون آمد، نشان دهد به ایشان! کاش می شد دستگاه محترم قضایی، به جای اجرای عدالت با تکیه بر عناصر حکمت و مصلحت و سنجش اقتضائات و رعایت احترامات، قضاوت مردم درباره آقای هاشمی را مبنای عدل قرار می داد، که ظاهرا آقای هاشمی، خود دنبال دانستن داوری و قضاوت و رای مردم اند. کاش مدعی العموم، یک بار برای همیشه، بی هیچ ملاحظه ای، مدعی عموم ملت می شد، تا آقای هاشمی بهتر و بیشتر از قبل، از رای این ملت با خبر شود! آری! جمهوری اسلامی، اهل تقلب، اهل سانسور نیست، اما هر جا که به اقتضای روزگار، بخشی از رای و نظر و داد و بی داد مردمش را پنهان کرده، اتفاقا تقلب کرده به نفع آقای هاشمی!! آقای هاشمی! شما یکی باید از همه بیشتر جمهوری اسلامی را دوست داشته باشید؛ این نظام اگر نبود، و اعتماد و اعتقاد این ملت، به مقام ولایت اگر نبود، معلوم نبود رای مردم، چه می کرد با خاندان اشراف. اصلا معلوم نبود! راستی آقای هاشمی! می دانی یکی از افراد اهل تقلب در جمهوری اسلامی کیست؟! همین سردبیر روزنامه وطن امروز که تا به حال اجازه نداده یکی از اصلی ترین شعارهای یوم الله ۹ دی را که علیه شما نواخته شد، در این روزنامه بنویسم. شعار این بود: «ایران که باغ پسته بابات نیست، مملکت علی که بی صاحاب نیست».
وطن امروز/ ۱۴ اسفند ۱۳۹۰
بسم الله
“آیا رسانه ملی، می توانست همه شعارهای ۹ دی را از صدا و سیما پخش کند؟! آیا قوه قضائیه می تواند و ممکن است همان قضاوت مردم درباره آقای هاشمی و خاندان ایشان را بدون رعایت هیچ مصلحتی اجرا کند؟! پس تقلب و سانسوری اگر هست، حتما به نفع آقای هاشمی است!”
“باید از آقای هاشمی خواست که خیلی دربند رای واقعی مردم نباشد! این رای، خیلی خیلی خیلی به ضرر ایشان تمام می شود!”
دقیقا!
اولا اینکه مقام اول کامنت های این پست را به ناحق به دست آوردم. با سپاس فراوان از حرکت جوانمردانه و پهلوانانه سید احمد… اصولا ملت ما خیلی پهلوان منش است و خیلی زیاد گذشت می کند و الا “معلوم نبود رای مردم، چه می کرد با خاندان اشراف”.
بند شش را خیلی خوب آمدی داداش حسین!
“آقای هاشمی! شما یکی باید از همه بیشتر جمهوری اسلامی را دوست داشته باشید؛ این نظام اگر نبود، و اعتماد و اعتقاد این ملت، به مقام ولایت اگر نبود، معلوم نبود رای مردم، چه می کرد با خاندان اشراف. اصلا معلوم نبود!”
آقای هاشمی!
شما از همه بیشتر باید دعا کنید به جان ولایت و حکومت؛
کاری به کینۀ طولانی مدت مردم نسبت به شما و خاندانِ ملعونت ندارم، ولی همین ۲ سالِ بعد از فتنه ۸۸ کافی بود برای کفن پوساندن!
خدا را شکر کنید….
اسم اینها که میاد، اعصاب آدم به هم میریزه!!
خدا شرشونو از سرمون کم کنه انشاءالله.
خدا قوت آقای قدیانی.
سلام و عرض ادب.
آقای قدیانی! ممنونم که یقه منشاء همه خباثت ها را، ول نمی کنید.
این آقا هر وقت که لازم است حرف بزند، لال مونی می گیرد. مواقعی هم که باید سکوت کند، مدام اراجبف به هم می بافد و حرف می زند!!
به خدا واگذارش می کنیم.
بند شش رو، هاشمی بد جور به آب داده! و شما بند ششم رو خیلی خوب اومدید.
با اجازتون! وبلاگم رو، با متن شما آپ می کنم، تا برکتی باشد و حرکتی!
“آقای هاشمی باید پاسخ دهد چرا و با کدام رفتار و گفتار، تا این حد خودشان را جایزالنفرین توده های ملت کرده اند؟!”
از دیروز به این طرف، برای چند نفری که حرفش بعد از رای دادن را تعریف کرده ام، بدون استثناء همگی، زیر لب، لعن و نفرینی حواله اش کرده اند.
لعنت ابدی ملت، نثار از خدا بی خبران…
آدم حرصش بیشتر از این می گیره که چرا این آدم باید صاف صاف بیاد و به عنوان یه آدم مهم! رای دادنش و ناله کردنش تو اخبار پخش بشه! محاکمه اش نمی کنید؛ حداقل این همه تحویلش نگیرید!!
فارسی سازم هم باز قاطی کرد. به نشانه ی اعتراض، فکر کنم! هوشمنده!
عالی بود…
هاشمی راست گفته است.
میدونی چاره چیه؟
باید گل بگیریم دهن این یارو رو.
خیلی ممنون بابت تصویر. مسرورمان کردید.
“وبلاگ «قطعه ۲۶» ضمن محکوم کردن این حرکت زشت و منافی عفت، همگان را دعوت به رعایت اخلاق می کند… خجالت بکشید!!”
…………………
چهره ی واقعی هاشمی، همینه که گذاشتین!!
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۲۳:۴۳
تعداد افراد آنلاین: ۲۸ نفر
ماشالله…
داداش حسین با شهامت بسیجیها فــــــــــــدائی داری…
اگه قابلیت تأیید داشت!!
.
رو سنگ، حک بشه ایشالا!!
همیشه یه عکس توپ داری برای رو کردن.
اسیر تیزبینیتم!
حرف حق جواب نداره… اگه داشت، صدایی از هاشمی بلند می شد!
مثل همیشه… عالی بود! خسته نباشید.
منافی عفت!!!
🙂
عکس خنده دار شده!
۱۶۸* امیرالمومنین على علیه السلام:
مؤمن، هرگاه سخن گوید، یاد خدا مى کند و منافق، هرگاه سخن گوید، بیهوده گویى مى کند.
(تحف العقول، ص۲۱۲)
چهارشنبه شب بش میگم: یه چیزی بگم ناراحت نمی شی؟ میگه نه، بگو. میگم میشه لطف کنی تا چهارشنبه خونه ما نیای. می گه بله که میشه. تو دلم می گم آخ جون.
و از اون جا که خیلی خواهرشوهر مقتدری هستم می بینم جمعه سه تایی پاشدن اومدن.
کلا تلویزیون تعطیل. یه بند باید سی دی های درخواستی این وروجک پخش شه.
ما تا شب از این تلویزیون هیچی ندیدیم. فقط شب برادرم موضوع شبکه ۵ و گفتن مرگ بر سه نقطه رو برامون با کلی تردید تعریف می کنه. تو اینترنت دیدم حقیقت داره.
گفتم دمش گرم. عجب آدم زرنگی بوده.
الان که شروع کردم این پست رو خوندم، با خوندن خط سوم خشکم زد. تپش قلب پیدا کردم. چون نه دیده بودم نه شنیده بودم، خشکم زد.
فقط یه سوال: تلویزیون بعد این حرفش مصاحبه رو قطع نکرد؟ نگفت این یه گفتار و سخن بی ادبانه بود؟ نگفت بعضیا احساساتی شدن؟
تو مسئول این مملکتی؟ همه پرده ها ریخته، نه؟ شما دیگه ملاقات با رهبر نداری، نه؟ چشم تو چشم هم نمی شید، نه؟ آقا رو به دنیا فروختی، نه؟ عجب دل خوشی دارم، باید بگم انقلاب اسلامی رو به دنیا؟ آخه کدوم سیاستمداری اینجوری آبرو ریزی می کنه؟
حالا خوبه ادعای عقلم داری. صدا و سیمای بیچاره تو مگه به خاطر طرفدار، ارزشها و آرمانهای نظام رو لت و پار نمی کنی؟ مگه دنبال طرفدار نیستی؟ بیا یه آمار بگیر، ببین کدوم حرف بیشتر طرفدار داشت، کدوم سخن بیشتر مردم رو به وجد آورد. سخن اون خانم تو شبکه پنج یا این آقا تو همه شبکه ها. بیچاره صدا و سیما عجب گیری افتاده.
البته تقصیری نداره، وقتی مسئول های دو رو، تکلیفشون با خودشون معلوم نیست، دیگه تکلیف بقیه معلومه.
خواب! (گفت و شنود)
گفت: رسانه ها و مقامات خارجی و گروه های اپوزیسیون و بسیاری از مدعیان اصلاحات فضای رسانه ای را روی سرشان گذاشته بودند که در انتخابات مجلس نهم کسی شرکت نمی کند!
گفتم: حیوونکی ها! خب! حالا چی میگن؟!
گفت: اما، دو ساعت بعد از شروع رأی گیری و حضور بی سابقه مردم پای صندوق های رأی، دنده عقب گرفته اند و حتی خاتمی هم که شرکت در انتخابات را تحریم کرده و شرط گذاشته بود، پای صندوق رفت و رأی داد!
گفتم: احتمالا خاتمی تحت شکنجه مجبور به رأی دادن شده! یا این که او را شستشوی مغزی داده اند!
گفت: خبرگزاری های بزرگ آمریکایی و اروپایی اعتراف کرده اند که محاسباتشان درباره عدم حضور مردم غلط از آب درآمده و چیزی شبیه یک خواب بوده است!
گفتم: خانمی به همسرش گفت؛ دیشب خواب دیدم یک انگشتر الماس گران قیمت برایم خریده ای، تعبیرش چیست؟ همسرش گفت؛ تا دوشنبه صبر کن، تعبیرش را خواهی دید! و روز دوشنبه یک بسته کادویی به همسرش هدیه داد. توی بسته، کتاب تعبیر خواب بود!
وااای خدا مردم از خنده!
کم نمیارید ماشاالله!
واقعا بی تربیت است این آدم! آخه آدم چقدر می تونه پررو باشه، که هم نون نظام رو بخوره و هم… آخه هاشمی خیلی اهل سیاست و کیاست بود!!
و همچنان، دهان ما را داداش حسین!!!!!!!!
ای که در سیر فنا رهسپری
چهره ات محو شده از یک اثری
به خطا داری می ری! با خبری؟؟؟
هان! مواظب باش!
گردنت، ببخشید(!) شاخه ی خشک تبر می خورد از بی ثمری
از ما گفتن، حالا دیگه خودت می دونی!
………………………
ضمن تشکر از بوعلى ناقلا!
مشکلى نیست؛ یه ربات طراحى مى کنیم واسه اینکار!!
هم تولید علمه هم تماشا!!
وااااااااااااا! دوست عزیز؛ اینجا که همه با ادبند!
بی ادب و بی تربیت؛ اون کسی است که بی احترامی می کنه به خون شهدایی که این نظام رو حفظ کردند و با پررویی جلوی چشم پدر و مادر های داغدیده شون، تهمت تقلب به این نظام می زنه!
جناب دامت برکاته!!!
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه!!!!!
بی ادب اونیه که راست راست میاد رایش رو می ده؛ سرگشاده حرفش رو می زنه؛ به ریش ملت هم می خنده!
تا کی با ادب باشن ملت؟ تا کی تحمل کنن؟
یه چیزی بگید که عملی باشه!
خواستم به تحریمی ها بگم، انقلاب معطل شما نمی ماند…
یعنی “بوعلی” امشب خواب نداره ها!
بنده خدا!
رفقا، بوعلی هم برا خودش سیاستمدار قابلی بوده ها!!
“ابوریحان از بیرون”
🙂
آیییییییییییییییی مردم از خنده!
میخواین به آقای علیخانی از قزوین بگیم، سنگ پا بفرستن برا بعضیا!!
رو رو برم!!
نچ! مشکل رو باید ریشه اى حل کرد؛
تو “شفا”ى بوعلى، یه راهکار واسه منقرض کردن نسل کوسه ها داده نشده؟! اونم از هر فاصله اى؟!
عجب انتخاباتی بود ها؛
در ادامه تشکر از مردم شهر های مختلف برای نفرستادن بعضی ها به مجلس، باید از مردم شهرهای “کاشمر” و “صومعه سرا” هم تشکر ویژه کنیم بابت کسانی که به مجلس نفرستادند!
از مردم ساری هم تشکر می کنم بابت ضایع کردن جناب یوسف نژاد؛ بسی خرسند شدیم!
بهار با اون سبز کمرنگ چشم نوازش داره میاد. کاش در این بهار؛ بهار دل های ما هم بیان!
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/90178883763277263327.jpg
سیداحمد؛
پس مردم سمنان چی؟
چرا از اون ها تشکر نمی کنید برای دق دادن کواکبیان؟
آذرخش؛
مردم سمنان که واقعا حماسه ساز شدند!
از همینجا، رسما از مردم با شهامت سمنان هم تشکر می کنم!
امیدوارم نماینده های جدید، اونقدر خوب باشن که مردم رو پشیمون نکنن.
کاش نماینده ها حواسشون باشه، ۴ سال خیلی با سرعت سپری میشه و مجددا به رای مردم نیاز پیدا میکنن!
عشق است، عظمت خامنه ای…
بر خامنه ای، رهبر خوبان و ملت حماسه سازش، صلوات…
“ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم”
**********************************
اسم شب نماز شب ماست خامنه ای. ذکر هر شب ماست خامنه ای. علی زمانه ماست خامنه ای. حسین دوران است خامنه ای. سید و سالار است خامنه ای. خار در چشم اغیار است خامنه ای. مهربان با یار است خامنه ای. دلبر و دلدار است خامنه ای. حضرت ماه است خامنه ای. نائب بقیه الله است خامنه ای. عباس نگهدار است خامنه ای.
مدح خامنه ای ثنای سید علی، شاد کردن دل مادرش زهراست. فرزند فاطمه است خامنه ای. سید و آقاست خامنه ای. مثل ماه زیباست خامنه ای. حافظ آرای ماست خامنه ای. فرزند شهیدی می گفت؛ بابای ماست خامنه ای. پیرزنی در جنوب شهر می گفت؛ با ماست خامنه ای. جوانی در شمال شهر می گفت؛ چه صبور است خامنه ای. دشمن می گفت؛ اعصاب ما را خرد کرده خامنه ای. پدر شهید سعید شاهدی می گفت؛ اینها باختند، برد کرده خامنه ای. برادر شهید همت می گفت؛ “سلم لمن سالمکم خامنه ای”.
مادر همت خواب “محمد ابراهیم” را دیده که می گوید؛ “حرب لمن حاربکم خامنه ای”.
“کتاب زیبای نه ده/ متن هزار و سیصد و فتنه”
………………………
بیبن اکبر! خودت تنتن میخاره ها! مثل اینکه دلت برای شعارای ۹ دی تنگ شده!
عالی بود.
سلام! شنیدم در یک برنامه زنده تلوزیونی…
سلام!
به قول شما: به روزم…
در ضمن خداییش خوب گفتی از شعارهای پخش نشده و بایگانی شده ی نه دی ولی من متعجبم چرا با این همه شفافیت! چرا فیل شما رو تر نمی کنن یعنی ضدفیلتر داری شما؟
خداقوت.
بغضی در گلو داشتند بچه ها!
به اسم بچه ها، ولی بیشتر به کام داداش بچه ها!!
راستی! علم پیشرفت کرده. نکنه زگیل از راه اینترنت هم منتقل بشه!!
عاشق این تیکه ای هستم که سلاله گذاشته. ممنون سلاله.
«ایران که باغ پسته بابات نیست، مملکت علی که بی صاحاب نیست».
روز جمعه با این که افاضات جدید این مردک رو نشنیدم، اما دیدن قیافه پیروزمندانش که انگار ملکه الیزابت!! داره، رای میندازه تو صندوق!!
چه کردی برادر؟!
این متن زیبا یک طرف، آن عکس “تاریخی” یک طرف.
از آن عکس هایی است که آدم را یاد روزهای تاریخی یک ملت، یاد سرنگونی حکومت ها و پایان یک دوران می اندازد.
از آن عکس های خبری ناب!
سرنگونی دیکتاتورها به جای سرنگونی حکومت ها بهتر است؛ لطفا!
اما عجب عکسی شده!
“رفته بودم انقلاب ساندویچ بخورم”!!!!
برادر شما هم؟!!
عجب! سرگرمی جالبی شده است.. آقا شما منتظر بمان وقت نداریم…
ما وارثان وحی و تنزیلیم
عاشق ترین مردان این ایلیم
مردم تمام از نسل قابیلند
ما چند تا، فرزند هابیلیم
آن دیگران ناز و ادا دارند
ما بی قر و اطوار و قنبیلیم
در بین ما یک عده هم هستند…
این روزها مشغول تعدیلیم
در این دویدنها رسیدن نیست
عمری است ما روی تِرِدمیلیم
آخر کجا می آیی آقا جان؟
بگذار، ما مشغول تحلیلیم
دنیا به کام قوم دجال است
ما هم که با دجال فامیلیم
درس “پیام نور”تان از دور
خوب است، ما مشتاق تحصیلیم
آقا، شما تفسیر قرآنید
البته ما قائل به تاویلیم
نه عالم احکام قرآنیم
نه عامل تورات و انجیلیم
گفتند: شرط راستی، مستی است
ما هم که ذاتا مست و پاتیلیم
در کل، زمین مصر است و این مردم
یاران فرعونند و ما نیلیم
اینها اگر کرم اند، ما ماریم
آنها اگر مورند، ما فیلیم
فیلیم در نطع سخن امّا
وقت عمل طیرا ابابیلیم
در حفظ ما باید به جدّ کوشید
ما نقطه ی حسّاس آشیلیم
“آدم شدن” یک ایده ی نوپاست
ما هم نهادی تازه تشکیلیم
سیصد نفر “آدم” که شوخی نیست
مستلزم تغییر و تبدیلیم
تعجیل، کلا کار شیطان است
اصلا چرا مشتاق تعجیلیم؟
وقتش که شد، آن وقت می گوییم:
آقا بیا کم کم که تکمیلیم
وقت عمل هم می رسد امّا
فعلا به فکر حفظ و ترتیلیم
آخر چطوری حرف حق؟ وقتی
مشغول ذکر و ورد و تهلیلیم
ما با همین حالت که می بینید
مستوجب تشویق و تجلیلیم
صندوق عهد و رای اگر باشد
یاران داوود و سموئیلیم
توی صف عشاقتان از صبح
ما صاحبان ساک و زنبیلیم
بعضی به نامت، بارشان شد بار
ما تازه فکر بار و بندیلیم
(کار غنایم را به ما بسپار
چون خبره در تقسیم و تحویلیم
باد هوا خوردن که ممکن نیست
آخر مگر ماها حواصیلیم)
***
گفتند: روز جمعه می آیی
ما روزهای جمعه تعطیلیم…
http://tazkere.ir/1390/12/08/%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%85/
“آقای هاشمی باید پاسخ دهد چرا و با کدام رفتار و گفتار، تا این حد خودشان را جایزالنفرین توده های ملت کرده اند؟!”
آقا سید!
کاشمر رو خوب اومدی! عجیب می شناختمش خباز رو، نمی تونم اینجا بعضی چیزها رو بگم ولی … صد رحمت به کواکب!!
صومعه سرا چرا سید؟! مگر دلخوش چه ایرادی داشت؟!
سلام
متن انقلابی و تیزی بود. واقعا هر چی به این جناب استوانه ی پوچ بگیم کمه!
راستی این عکسی که دوستان در موردش صحبت میکنند کجاست؟ من عکسی نمیبینم!
خیلی ممنونم از این متن و سوالات و هشدارهایتان به دامت برکاته.
خسته نباشی برادر. خدا قوت…
راستی یه سوال…………………..
فدک سادات؛
قشنگ بود.
آقا میلاد؛
اصولا از نماینده هایی مثل دلخوش، خوشم نمیاد!
از نماینده ای که یکی به میخ میزنه و یکی به نعل خوشم نمیاد.
این نظر شخصی بنده است!
عکس؟؟؟؟
کو؟؟؟؟
امیر آقایی در نقش شهید چمران در سریال “راستش را بگو” به کارگردانی محمدرضا آهنج:
http://miladps3.persiangig.com/chamran.jpg
تصویر امیر آقایی بدون گریم:
http://miladps3.persiangig.com/Amir_Aghaee.jpg
البته این سریال در زمان حال می گذرد! و شخصیت چمران، به عنوان یک قهرمان اسطوره ای راهنمای قهرمان اصلی است!! یعنی با زبان ساده تر مزخرفی دیگر!!!
مطلب دکتر کوچک زاده هم قشنگه در باره هاشمی
http://kouchakzadeh.blogfa.com/post-163.aspx
سلام به همگی؛
متنو که خوندم خواستم یه کامنت بذارم. ولی بعد که کامنت ها رو خوندم، که از عکس حرف زده بودند و جواب به بعضی ها (مدعیان اخلاق، احتمالاً) و من هیچکدوم از اونها رو نمیدیدم، حالم گرفته شد و بی خیال کامنت شدم. چقدر بده آدم دیر برسه! (شکلک آدمک ضدحال خورده)
راستی! میدونستید ظاهراً از ۷۹ نماینده ای که “طرح سوال” رو امضاء کردند از راهیابی به مجلس آینده بازموندن.
چی بگیم به این هاشمی؟!
مرتیکه بوووووووق!
سلام
این مطلب شما رو عکسدار کردم.
با افتخار فرزند شهید هستم.
افتخار بدی خوشحال میشم.
دم شما گرم.
حسین قدیانی: ممنون!
واقعاً غیر قابل تحمله این مرد. مرد؟
روز ۱۲ اسفند
برنامه زنده تلویزونی
http://www.aparat.com/v/35584b06b360b5fbe083ee539c3b9487145476
جالب اینجا است که میداند بجز آقا پناه دیگری هم ندارد.
…………….
من موندم از آقایی آقا. خیلی وقتا حیرون صبرش میشم، اما یه ذره که فکر می کنم، می بینم غیر از این ازش توقع نیست. از بس مرد این مرد. از بس ماه این ماه. خدا حفظش کنه.
دوستان محترم!
داداش حسین در نمایشگاه کتاب امسال، ۴ عنوان کتاب جدید خواهد داشت…
به زودی مقدمه ایشان بر کتاب مجموعه طنز فتنه ۸۸ با نام «آر. کیو ۸۸» را در «قطعه ۲۶» خواهید خواند، که اولین متن ایشان برای وبلاگ، در سال ۹۱ همین مقدمه است…
«آر. کیو ۸۸» گلچینی از بهترین طنزهای مرتبط با فتنه ۸۸ داداش حسین است در ۵۰۰ صفحه که شماری از این طنزها مال زمانی است که این وبلاگ هنوز درست نشده بود و احتمالا شما هم نخوانده اید…