واکنش ها شروع شد…

طنز/ بازتاب نفوذ وزارت در ضد انقلاب

گمانم اگر رجل سیاسی بخواهند به قضیه محمدرضا مدحی واکنش نشان دهند، همین می شود که در ادامه خواهید خواند:
محسن رضایی: اگر محمدرضا مدحی “دولت در تبعید” را در نطفه خفه نمی کرد، حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای قطعی بود!
حسین شریعتمداری: بر اساس اسناد و شواهد موجود کیهان از قبل بازگشت مدحی را پیش بینی کرده بود!
حیدر مصلحی: در حین ساخت مستند “الماس فریب” ۲ جاسوس را قبل از اغتشاش دستگیر کردیم!
صفار هرندی: جریان انحرافی بنا داشت هواپیمای حامل مدحی را پنچر کند!
کاتوزیان: اگر دولت بخواهد محمدرضا مدحی را به شهرستان ها منتقل کند، مجلس وزیر مربوطه را استیضاح می کند!
مختار: هفته بعد ابراهیم مالک اشتر را با اسم مستعار “ابی املاکی” می فرستم در آل زبیر نفوذ کند!
کواکبیان: اگر ضد انقلاب، لویی جرگه را در تبعید تشکیل می داد، همچین نمی شد!
قالیباف: نقش حراست شهرداری در این موفقیت چشمگیر است!
هاشمی رفسنجانی: قبلا در نامه سرگشاده این موارد را تذکر داده بودم!!
محمد خاتمی: سیا و موساد باید بچه های وزارت را عفو کنند!!!
احمد توکلی: نمایندگان مجلس خواهان شفاف شدن منبع مالی این ماموریت هستند!
علی مطهری: کراوات بستن مدحی در ایام ماموریت، تقصیر حرف های احمدی نژاد در مناظره بود!!

باز هم طنز/ باز هم بازتاب نفوذ وزارت در ضد انقلاب

این بار واکنش روزنامه ها را مرور کنید به همین خبر در تیتر یک شان:
جمهوری اسلامی: ساخت مستند “الماسی برای فریب” در زمان دولت اول آیت الله هاشمی رفسنجانی کلید خورد!!
اطلاعات: آسمان کشور صاف تا کمی ابری است!
همشهری: اگر دولت بدهی خود را به شهرداری برگرداند، نفوذی بعدی را با مترو بر می گردانیم!!
هفت صبح: ثروت مدحی بیشتر است یا هدایتی؟!
شرق: نقش اجنه در ماموریت مدحی!
ایران: کپی برداری ساکنین کره مریخ از طرح هدفمندی یارانه ها!

جدی/ لطفا حقوق شهروندی!

گرفته اید خوابیده اید، یا مشغول استراحت هستید که با صدای پیامک موبایل چرت تان پاره می شود. پیامک اما تبلیغ یک شرکت دولتی و یا خصوصی است. اعصاب تان خرد می شود و وقتی این قصه برای تان تکرار می شود، در دل خود می گویید: اگر ما نخواهیم این همه تبلیغ را دریافت کنیم، چه کسی را باید ببینیم؟! البته این عدم رعایت حق شهروندی فقط منحصر به پیامک های بازرگانی و تبلیغاتی نمی شود، چرا که این روزها هر کسی برای خود یک خبرگزاری دارد و این خبرگزاری هم مجهز به اطلاع رسانی پیامکی است! لابد همه هم درد “خود کم خبرنگار بینی” دارند که می بینی یک خبر واحد را هزار نفر که اغلب شان را هم نمی شناسی، برایت ارسال می کنند، اما گمانم عمار هر چه بود، اهل مردم آزاری نبود! باورم هست “اطلاع آزاری” را عده ای از دوستان اشتباه گرفته اند با “اطلاع رسانی”. اگر تو هم این مشکل را داری، بیا با من ابراز همدردی کن!

روزنامه جوان/ ۲۳ خرداد ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. چشم انتظار می‌گوید:

    تاحدودی باهم همدردیم .

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    اسفندیار :
    مدحی تربیت یافته ی مکتب ایرانی است .
    سعیدحدادیان :
    مدحی ازمداحان طرازاول مملکت است .

  3. سلاله 9 دی می‌گوید:

    خواستم بگویم نقل قول از فلانی جالب بود،دلم نیامد ونتوانستم انتخاب کنم. همه ی واکنش نوشت ها جالب و قشنگ بود و حین خواندنش چند باری از ته دل خندیدم. سپاس.
    از حاج حسین شریعتمداری به خاطر یادداشت روز امروزشان از طرف ما یک تشکر جانانه کنید.
    ***
    در کامنت پریشبم گفتم خیلی مواقع دست روی نکاتی می گذارید که کمترکسی به آن پرداخته و حرف دل ما را می زنید،این بخش جدی این متن هم جزء همان دست از نوشته های تان است.
    چند روز پیش برایم یک پیامک آمد که«اجرای شبکه و لانه زنبوری تیرآهن،تعویضی پذیرفته می شود»
    یا «مسابقه ی تلفنی بله،خیرمعکوس با جوایز ارزنده.»
    تبلیغات رب و اینترنت هوشمند وفیلم سینمایی و خبرهای راست ودروغ خبرگزاری ها هم به کنار.
    واقعا این تبلیغات به درد چند درصد مردم می خورد؟

  4. فدایی رهبر می‌گوید:

    شیخ بی سوات: کلا به شما ارز!!!! میکنم مدحی به من رای داد.
    ف.ه: وزارت اطلاعات دروغ میگوید مدحی برای خرید لباس به خارج از کشور رفته بود نه خرید الماس.

    هم دردیم. چه غلطی کردم رفتم ایرانسل خریدم. یه آهنگ پیشواز که اضافه میکنه اس میده میره رو اعصابم تاتی تاتی راه رفتن.

  5. نفیسه بهادری می‌گوید:

    همدردی می کنم!

  6. سیداحمد می‌گوید:

    چند وقتی بود در قطعه۲۶ واکنش مسئولان نسبت به اتفاقات جهان منعکس نمی شد،
    دلمان برای این واکنشها تنگ شده بود!
    عجب واکنشهائی!
    تیتر روزنامه ها هم عالی بود، ممنون داداش.

    و اما پیامک های مزاحم؛
    کاملا درکتان می کنم!

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک
    میلادباسعادت جوادالائمه امام محمدتقی (ع) به همه ی دلدادگان طریق رضا (ع) به ویژه ستاره های پرفروغ قطعه ی مقدس ۲۶ وعلی الخصوص ( اَخُ النجوم و المبصرُالقطعه ) تبریک وتهنیت عرض می نمایم . درصورت داشتن لیاقت پابوسی امام رئوف نایب الزیاره خواهم بود .
    این شعرزیبا هم تقدیم به ساحت مقدس حضرت خورشید ، به مناسبت این عید سعید :
    بی قرار توأم و دردل تنگم ، گله هاست
    آه ، بی تاب شدن ، عادت کم حوصله هاست
    مثل عکس رخ مهتاب ، که افتاده درآب
    دردلم هستی و بین من و تو ، فاصله هاست
    آسمان ، باقفس تنگ چه فرقی دارد
    بال ، وقتی قفس پرزدن چلچله هاست
    باز ، می پرسمت از مسأله ی دوری و عشق
    وسکوت توجواب همه ی مسأله هاست .
    اللهم عجل لولیک الفرج .

  8. طاهره فتاحی می‌گوید:

    من این مشکل را ندارم چون اصلا موبایل ندارم 🙂 متاسفانه نمی توانم با شما ابراز همدردی کنم 😉

  9. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۳:۴۰
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین بسیجیها فــــدائی داری…

  10. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار!

    ممنون بابت شعر،
    این شعر جناب “فاضل نظری” را خیلی دوست دارم.

    بی قرار توأم و دردل تنگم، گله هاست
    آه، بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
    مثل عکس رخ مهتاب، که افتاده درآب
    دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست…

  11. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    امروز برای من یه پیام اومد که:
    بزنگ تا بخندی!
    زیرشم یه شماره‌ی هوشمند داده بود گفته بود زنگ بزن جوک و مطالب طنز بشنو!!

    منم گفتم چه جلافتا و حذفش کردم…

  12. حی علی الجهاد می‌گوید:

    واکنش نویسنده قطعه ۲۶ به مستند الماسی برای فریب:

    مدحی مستاجر نیست، خانه اش بیت رهبری است. درضمن غلط کردید بی‌شمارید.

  13. حی علی الجهاد می‌گوید:

    درباره حقوق شهروندی هم با شما ابراز همدردی می‌کنیم!

  14. صبا می‌گوید:

    ضمن ابراز همدردی، پیامک امروز خنده هم داشت. همانی که برای آقای اهوازی آمده با نام به قلقلک بزنگ بخند.”بزنگ”!!! در فرهنگ لغات فارسی هم دست می برند!
    ولی گذشته از اینها هشدار جدید دوستان در مورد فرارسیدن روز مرد هم جالب توجه است آخرش هم می نویسند از طرف سازمان زنان باهوش . نه آخه یک جفت جوراب هم این حرف ها را دارد؟!

  15. قاصدک منتظر می‌گوید:

    طنز نوشتتون درباره واکنش افراد و روزنامه ها خیلی جالب بود.
    جدی/لطفاحقوق شهروندی!
    اقا حقوق شهروندی کیلویی چند?! ۹۰%از پیامک هایی که در طول روز رو موبایلمون می یاد ,پیامک تبلیغاتیه که پاکش می کنیم.بعد از ظهر هم که اگه بخواهیم یه کم استراحت کنیم و صدای موبایل رو قطع می کنیم که ارامش داشته باشیم,تلفن خونه زنگ میزنه ,وقتی هم بر می داری می بینی یه خانمه که تند تند حرف می زنه و اجازه جواب دادن نمی ده;یه روز کپسول اتش نشانی ,یه روز سی دی فلان روان شناس ,یه روز سری فلان کتاب و…!تازه هرچقدر هم تشکر می کنی و می گی احتیاج نداری ,بازم ادامه می ده.من نمیدونم کی و به چه حقی وبرای چی تلفن افراد رو به این شرکت های تبلیغاتی می ده ,البته لابد سودی نه ببخشید حکمتی داره!!!

  16. روزبه جعفری می‌گوید:

    بهشت نصیبتان …

  17. روزبه جعفری می‌گوید:

    سلام
    طنز جالب و خوبی بود . البته کیهان در یک روشن سازی همگانی ، اعلام کرد که مدحی یک فرد فریب خورده ای بوده که وزارت اطلاعات در میانه راه جذبش کرده .
    اما بد نیست یک نکته هم در مورد این پیامک های تبلیغاتی بگویم و بروم .
    اگر میخواهید این پیامک ها را به هیچ وجه دریافت نکنید مراحل زیر را دنبال کنید :
    ۱- با سامانه ۰۹۹۹۰ تماس بگیرید.
    ۲- بلافاصله بعد از شندین صدای اپراتور تلفن کلید صفر، مربع (#۰) را بزنید.
    ۳- بعد از شنیدن صدای بوق، بصورت شفاهی به ترتیب این موارد را اعلام کنید: درخواست (تمایل به دریافت پیامک تبلیغاتی ندارم)، شماره تلفن همراه، شماره پرونده سیم کارت
    ۴- صبر کنید تا پیغام شما پخش شود.
    ۵- در صورت اعلام کد پیگیری، آنرا یادداشت کنید.

  18. ساقیانه می‌گوید:

    یادش به خیر چند ماه پیش یکی از این پیامکا برام اومد با این مضمون که اگه مشمولی بیا کارت پایان خدمت داریم با قیمت های متفاوت ! ما هم که از جرگه نسوان بودیم اعصابمون ریخت به هم. برادران ِ عزیز اگه لازم دارید شماره اش رو بدم برید بخرید. به درد ما که نمی خوره .

  19. ساقیانه می‌گوید:

    اِ یادم رفت همدردی کنم.
    همدردی می کنیم.

  20. چشم انتظار می‌گوید:

    سیداحمدجان :
    این شعرقشنگ رو وقتی بااین آهنگ گوش کنی خیلی بیشترلذت می بری تقدیم به شماوهمه ی ستاره ها .

    http://sites.google.com/site/alirezasong/88/AlirezaGhorbani-Bitabi.mp3?attredirects=0&d=1

  21. فردید می‌گوید:

    یک آنتی ویروس سبک کسپر -حداکثر ۳۰۰کیلو حجم دارد- نصب کنید شماره های مزاحم را به لیست سیاه بفرستید تا دیگر پیامک به شما نفرستند.

  22. عطشان می‌گوید:

    جمهوری اسلامی: ساخت مستند “الماسی برای فریب” در زمان دولت اول آیت الله هاشمی رفسنجانی کلید خورد!!
    اطلاعات: آسمان کشور صاف تا کمی ابری است!
    همشهری: اگر دولت بدهی خود را به شهرداری برگرداند، نفوذی بعدی را با مترو بر می گردانیم!!
    مثل همیشه نکته بین و عالی

    جهت همدردی!
    بله واقعا بده خیلی مخصوصا وقتی تو یه روز تعطیل که حوصلت سر رفته و هی گوشیتو نگاه می کنی ولی می بینی هیچ کس به یادت نیست ,بعد یک دفعه صدای پیامک بلند می شه با کلی هیجان می پری سر گوشیت اما نهایتش یه ضد حال اساسیه!یه تبلیغ از فلان شرکت یا تبلیغ حراج فصل و ….

  23. روزبه جعفری می‌گوید:

    سلام

    ” این شهید نماز نمیخواند ! ”
    در هشت سال دفاع مقدس از هر قشر و گروهی، هر کسی با هر عقیده‌ای که داشت برای دفاع از آرمان‌هایش پا به میدان رزم گذاشت و از هستی خود گذشت. بهانه‌ها برای حضور در جهاد راه خدا در دل هر کس متفاوت بود. یکی به خاطر اسلام، یکی به خاطر ایران و عده‌ای هم به خاطر همه این آرمان‌ها از جان خویش گذشتند.

    از جمله شهدایی که برای استقلال این مردم خون دادند اقلیت‌های مذهبی مانند مسیحی، کلیمی و زرتشتی بودند. خاطره‌ای که خواهید خواند مربوط می‌شود به رزمنده‌ای است که دینش زرتشتی بود و این سعادت را پیدا کرد که در جبهه حضور پیدا کرده و به خیل شهدا بپیوندد:

    ” از نماز نخواندنش، آن هم در اول وقت که همه بچه‌ها به امامت روحانى گروهان مشغول اداى آن بودند باید حدس مى‌زدم که مسلمان نیست، ولى هیچ وقت چنین برداشتى به ذهنم خطور نکرد. مخصوصا این که سه روز پیش هنگام خواندن زیارت عاشورا دیده بودم که او نیز پشت خاکریز و کمى دورتر از بچه‌ها، زنگار دل به آب دیده شستشو مى‌کرد.

    بعد از نماز به طرف او رفتم و سلام دادم. احوالپرسى گرمی کردیم و با هم روى چمن‌هاى بهارى که از شدت گرما خیلى زود پاییزى شده بودند نشستیم .

    حس کنجکاوى وادارم مى‌کرد تا بپرسم چرا نماز نمی‌خوانى؟! اما نجابتى که در سیمایش مى‌دیدم‌، این اجازه را به من نمی‌داد. پرسیدم:
    چند وقت است که در جبهه‌اى‌؟

    – دو ماه مى‌شود.

    از کجا اعزام شدى‌؟

    – یزد.

    مى‌توانم بپرسم افتخار همکلامى با چه کسى را دارم‌؟

    -کوچیک شما اسفندیار.

    اسم قشنگى است، به چه معنى است؟

    -اسفندیار یک اسم اصیل ایرانى است. از دو قسمت «اسفند» و «داد» تشکیل شده است . در ایران باستان «اسپنت تات» بود که بر اساس قاعده ابدال حرف «پ» به «ف» و «ت» به «د» تبدیل به اسفندیار شده، یعنی داده مقدس.

    وقتى دیدم این گونه سلیس و روان حرف مى‌زند، من نیز از سدى که حیا برایم ساخته بود، گذشتم و خیلى رک و پوست کنده پرسیدم: چرا نماز نمى‌خوانى؟

    – نماز؟ نماز چیز خوبى است. گفت و گوى خدا با انسان است. کى گفته که من نماز نمى‌خوانم؟

    خودم دیدم که نخواندى.

    خنده ملیحى کرد و گفت: یکبار که دلیل نمى‌شود.

    ولى بچه‌ها مى‌گفتند همیشه موقع نماز خواندن به بهانه‌هاى مختلف از آنها دور مى‌شوى.

    -راست می‌گویند. ولى دلم همیشه با بچه‌هاست .

    چگونه؟

    – از طریق عشق به وطن. در احادیث اسلامى خواندم که «حب الوطن من الایمان» من به وطنم عشق می‌ورزم و مطمئنم همین ایمان، نقطه اتصال محکم من و بچه‌هاست.

    صحبت‌هاى ما گل انداخته بود که مهرداد، امدادگر گروهان صدایم کرد که براى گرفتن دارو به بهدارى برویم. از اسفندیار خداحافظى کردم و او نیز در حالى که دستانم را محکم می‌فشرد گفت: «بدرود».

    در طول مسیر آنقدر به حرفهایش فکر می‌کردم که دو بار نزدیک بود فرمان آمبولانس از دستم خارج شود و با «چیکار می‌کنی» مهرداد به خود مى‌آمدم.

    در برگشت به مقر از سکوت آنجا فهمیدم که نیروها رفته‌اند.پرس و جو کردم و گفتند گروهان آنها براى تحویل خط قلاویزان به سوى مهران رفته است. از مسئول تعاون پرسیدم:

    این گروهان از کجا آمده بود؟

    – تهران

    ولى او به من می‌گفت از یزد آمده‌ام.

    -کى؟

    یکی از بسیجى‌ها.

    – نه، اینها همه از تهران آمده‌اند. نشانى‌اش چى بود؟

    -مى‌گفت اسمم اسفندیار است.

    مسئول تعاون فورا لیست اسامى گروهان را گشود و دنبال اسم اسفندیار گفت:

    – راست گفته، ساکن یزد است. اما چون دانشجوى دانشگاه تهران بوده، از تهران اعزام شده …

    دانشجو؟

    -بله‌.

    چه رشته‌اى؟

    -چه مى‌دانم.

    حالا مسأله براى من پیچیده تر شده بود. به کسى نمى‌گفتم، اما با خودم کلنجار مى‌رفتم که چرا دانشجوى بسیجى نماز نمى‌خواند؟! این فکر همیشه با من بود و هر وقت محلى را که من و او نشسته بودیم مى‌دیدم، به یادش مى‌افتادم.

    مدت‌ها گذشت تا این که یک روز صبح ساعت ۵ با بى‌سیم اعلام کردند که فورا آمبولانس بفرستید.

    با مهرداد به سوى خط رفتیم، تا جایى که مى‌توانستیم با آمبولانس رفتیم و وقتى دیدیم دیگر نمى‌توانیم، گوشه‌اى پارک کردیم.

    من برانکارد را و مهرداد جعبه کمک‌هاى اولیه را گرفتیم و به راه افتادیم. به بالاى قله رسیدیم و فرمانده گروهان با دیدن ما در حالى که نفس نفس مى‌زد، گفت: عجله کنید.

    چى شده‌؟

    -خمپاره دقیقا خورد روى سنگر و سه نفر شدیدا مجروح شدند.

    به سوى سنگر رفتیم و دیدیم بچه‌ها آخرین نفر را از زیر آوار بیرون مى‌کشند. کمى نزدیکتر شدیم، دو بسیجى را دیدیم که تمام صورتشان غرق خون بود.

    مهرداد بالاى سرشان دو زانو نشست که نبضشان را بگیرد و هر بار با «انا لله و انا الیه راجعون» گفتنش مى‌فهمیدم که شهید شده‌اند.

    سومى نیز شهید شده بود. مسئول تعاون گروهان آمد تا نام و نشانى آنها را از روى پلاکى که بر گردن داشتند شناسایى و بنویسد.

    با دیدن نام اسفندیار خشکم زد.

    جلوتر رفتم و خواندم: «اسفندیار کى‌نژاد، دانشجوى سال سوم پزشکى، ساکن یزد، دین زرتشتی…»

    چفیه را که مهرداد روى او انداخته بود از صورتش کنار زدم و احساس کردم با همان خنده ملیح که به من گفته بود: «یکبار که دلیل نمى‌شود» جان داد.

    وقتى او را در کنار دو بسیجى دیگر دیدم به یاد آن حرفش افتادم که مى‌گفت: «به وطنم عشق مى‌ورزم و مطمئنم همین ایمان‌، نقطه‌ى اتصال من و بچه‌هاست».

    آرى این چنین بود. کنار سرش نشستم و به رسم مسلمانان برایش فاتحه خواندم و در حالی که چفیه را روی صورتش می‌کشیدم، گفتم: «داده مقدس! در راه مقدسی هم رفتی، بدرود».
    از این که کامنت خیلی طولانی شد عذر میخواهم .
    بهشت نصیبتان …

  24. همراه همیشگی می‌گوید:

    خیلی خوب واکنش نشون دادن همه آقایون،یعنی جز این هم انتظاری نداشتیم ازشون.
    از شما ممنونیم که واکنش آقایون رو منعکس کردید.
    خوشم میاد از نگاه متفاوتتون.

  25. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جان ببخشید، شرمنده بابت کامنت نا مربوط به متن!

    چشم انتظار!
    ممنونم؛
    من این نوای “علیرضا قربانی” را نداشتم.
    متشکرم.

  26. م.طاهری می‌گوید:

    خیلی وقت بود واکنش نداشتیم

    “اما گمانم عمار هر چه بود، اهل مردم آزاری نبود! ”
    آخ آخ آخ
    خدا خودش صبر دهد!

  27. وحید استیری می‌گوید:

    مهندس:اپوزوسیون چیز شد که مدحی چیز کرد و این چیزی که مدحی از چیز اپوزوسیون میگه دروغ!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.