پیام به ویژه…

قطعه ۲۶: طنز کوتاه زیر کار یکی از دوستانم است در فضای واقعی که با هم می خوانیم:

سعید رضوانی: جناب آقای هاموزی مستنترانی اصل بنغاز/ ریاست محترم و به ویژه محبوب -یک چیز می گویم، یک چیز می شنوی!- مجلسِ… یعنی ببخشید؛ مجمع ته اش خیس…(حسین قدیانی: تشخیص، کتک دلت می خواد!) مصلحت نظام یکی از کشورهای دوست و به ویژه همجوار/ با سلام و به ویژه احترام/ اخیرا در محله ما یک نفر، شاید هم سفر/نفر -با واحد شمارش شتر اشتباه نشود- دار فانی را وداع گفت؛ پیرزنی بود در مایه های عجوزه با دست کم ۱۰۱ سال سن. نه حالا رندش کن، بگو ۱۰۰ سال، گردش کن بگو یک قرن! این ضایعه را به شما که به ویژه از یاران انقلاب بودید و امام و اسلام و همه حتی همین پیرزن به شما، به ویژه به خاندان محترم بدهکار هستند، تسلیت و تبریک -جفتش را با هم- عرض می کنم. فدای سر شما. اصلا کی بود؟ بقای عمر شما. مرد که مرد. به درک که مرد. یعنی می ارزد همه مردم به ویژه امت حزب الله قربانی شوند، تا شما سایه تان بالای سر همین مردم مادام العمر مستدام باشد، تا هر روز برای دردانه تان به ویژه روز خرید باشد/ و من الله به ویژه التوفیق/ حقیر: طفل الصغیر

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    میدونم موضوعش تلخ بود ولی واقعا خندیدم!
    ویژه بود! 🙂

    ممنونم دوست داداش حسین.

  2. میلاد پسندیده می‌گوید:

    خیلی ممنون به ویژه سپاس 🙂

  3. azadi__azadie.ir می‌گوید:

    بسیار عالی بود!

  4. سندس می‌گوید:

    حاج آقاازاین به بعدباموسوىکارىنداشته باش، آخه همین چندروزپیش پدرش درعنفوان جوانىبه دیارفانىشتافت!اگه بایتیم بدتاکنىخداقهرش مىگیره.(البته خدابیامرزدش ماراباآن مرحوم کارىنیست ونیزآقازاده بىپدرشولعنت).

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    قشنگ بودولی ماکه نفهمیدیم پیام تسلیت ازطرف کی بود؟! ولی هرکس بودایشالابه همین زودیا ! آقازاده هاشومحاکمه کنن

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    پا توکفش سیداحمدگل : سندس عزیز، فونت هاتون صفحه کلیدتون بعضی حروف روبه هم نمی چسبونه علت چیست ؟

  7. عطشان می‌گوید:

    به نام خدا
    سلام
    بابای ماست خامنه ای

    درد دلی با یک درد آشنا

    اصولا خیلی اهل نوشتن نیستم این را گفتم تا بدانید که چقدر دلم به درد آمده و اینکه در این دنیای مجازی چقدر این قطعه برایم زنده ومحرم است که باعث شده من دست به گفتن ونوشتن بزنم آنهم برای کسی تا به حال نه او را دیده ام و نه با او حرف زده ام .
    حتما شنیده اید که بی خبری خوش خبری گاهی حسودیم می شود به جوانان هم سن وسال خودم که بی خیال از هر دردی گذران عمر می کنند وشبها با بی خیالی تمام به خواب فرو می روند
    کاش آنقدر روحم بزرگ شده بود که مانند شهید چمران خدا را شکر می کردم از اینکه مرا با درد آشنا کرد
    بگذارید از ابتدا شروع کنم تا سالها قبل که از بزرگی خامنه ای چیزی نمی دانستم برایم مهم نبود که چه می گویند اما از وقتی که بزرگی این مرد را البته به اندازه ی فهم اندک خودم درک کردم دیگر تحمل اهانتی به او و به آرمانهایش را ندارم آخر معتقدم خامنه نه یک روحانی ساده بلکه اسطوره ی همه ی چیزهای بزرگی است که برایش جنگیدیم – خون دادیم – درد کشیدیم – تهمت ها و ناسزا ها شنیدیم دوست دارم فریاد بزنم که ای کسانی که ادعای منتظر بودن دارید اطاعت از خامنه ای عین حمایت از مهدی موعود است
    دیشب برای اولین بار به شدت خونم به جوش اومده بود در جمعی قرار داشتم کاملا ضد ارزشی که به علت حرمت مهمان بودن (البته راستش را بخواهید تنها بودن )نتوانستم چیزی بگویم نمی دانم شاید اصلا نباید چیزی می گفتم شب قبل سر درد شدیدی گرفتم به میزان زیادی هم دچار عذاب وجدان شده ام اگر شما جای من بودید چه می کردید یا بهتر بگویم چه می گفتید خیلی احساس تنهایی می کردم کاش من هم مثل شما از قدرت بیان و استدلال بالایی برخوردار بودم و می توانستم از ارزشهایم دفاع می کردم البته این اتفاق بار اول نبود بار ها به خاطر پوششم و حجابم مورد تمسخر قرار گرفتم ولی برایم اهمیتی نداشته ولی …
    می دانم این آخرین باری نخواهد بود که این گونه بغض راه نفسم را می گیرد . می بخشید سرتان را به درد آوردم ولی کسی جز شما را محرم درد ندانستم .
    فقط یک سوال اگر شما بودید چه می کردید ؟
    یا علی

  8. سندس می‌گوید:

    چشم انتظارمحترم،نمىدونم!چون موقع تایپ کردن مشکلى ندارم الان هم که دارم کامنتم رومىخونم اون مشکلى که شمامیگىرونمىبینم.نمىدونم اشکال ازکجاست ولىامیدوارم به زودى برطرف بشه.به هرحال ممنون که اطلاع دادین.

  9. تارا مهدوی می‌گوید:

    ته اش خیس! دمت جیغ! معادل قشنگ و به جایی بود البته چون من کتک نمیخوام قشنگ و به جا رو بخون زشت و نا به جا!

  10. عطشان می‌گوید:

    سلام

    مدتی است بغضی راه گلویم را بسته اصلا نمی دانم چرا هرچی بیشتر باها شون آشنا میشم بیشتر حالم بد میشه نمی دونم شایدم خوب میشه اصلا خیلی وقته که دیگه چیزی نمی دونم . نمی دونم شاید از وقتی که مناجاتهای شهید چمران را شنیدم یا نه قبل تر از اون وقتی برنامه راز که در مورد خرمشهر و آبادان بود یا نه قبل تر وقتی حسین بهزاد و حاج سعید قاسمی اومدن تو راز یا نه وقتی حاج سعید و آهنگران اومدن دیروز امروز فردا یا وقتی تو عاشورا به حسین تشنه و بی علمدار توهین کردن اصلا شاید وقتی از کرخه تا راین را می دیدم اصلا نمی دو نم دیگه هیچی نمی دونم اصلا شاید اگر باکری همت آوینی چمران بابا اکبر شما هم بودن … اما نه
    متن قبلی منو خوندید اصلا یادم رفت بگم یکی از دلایل این ندانستن ها همین خود شمایید با این قطعه که نمی دونم می فهممش یا نه اگر نمی فهممش پس جرا بارها با متن هاش گریه کردم اکر می فهممش پس چرا به رسالتم عمل نکردم چرا اونجایی که باید حرف می زدم نزدم همش فکر می کنم فردای قیامت اگر امثال با با اکبر شما جلومو گرفتن و گفتن ما که رفتیم شما چه کردید اصلا می تونم چیزی بگم ای خدا …
    تاحالا شده مغزتون هنک کنه من الان تو هنکم
    آخه میدونید دور و برم پر شده از آدمایی که دوستشون دارم وبرام مهمند دوست دارم چیزی که میدونم ولی نمی تونم بگمو اونا هم بدونن
    خیلی ها برای امام حسین هیات می گیرن نذری می دن گریه می کنن ولی سید علی وستاره هاشو قبول ندارن
    بابا من تو برزخم میشه کمکم کنید که بفهمم.

  11. ههههههه می‌گوید:

    این سایت یا وبلاگ یا هرچی که هست دیگه داره خیلی مسخره میشه، کاش یه انتخابات دیگه برگزار میشد یه کم می خندیدیم…
    این چرت و پرت ها دیگه چیه؟

  12. حیران می‌گوید:

    به “عطشان” برزخ اصلا جای بدی نیست. حتی یه رتبه از عالم ماده بالاتره. توی برزخ چون دیگه نیازهای مادی نیست ،آدم بیناتره. پس حق و باطل برات روشن تره

  13. فاطمه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی من با نوشته های شما در کتاب نه ده آشنا شدم.قلم قشنگی دارید
    این روز ها خیلی آقامون،اماممون اذیت شده هنوز هم میشه چه ناسزاها که گفتن و میگن
    به کجا میخوان برسن این مردم
    یکی نیست بگه ظهور نزدیکه.به امام زمانمون چی میگین؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.