نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
بسم الله…
“اینکه طوفان فتن ۷۸ و ۸۸ نتوانست قامت نظام ما را خم کند، ریشه در این دارد که شجره طیبه انقلاب اسلامی، استحکامش، چون کاج یا رژیم تاج نیست، یعنی که خشک نیست تا با تشدید طوفان بشکند.”
این ابهت نظام مارو می رسونه!!!
قشنگ گفتید…
ممنون….
“کسی که گرفتاری اش را برای مردم بازگو کند، آبروی خود را برده است.”
خدارو شکر بابت نعمت ولایت ….
همین حدیث آخری که گفتید از امام رضا(ع)، شاید واسه خیلی ها پیش امده باشه…
بعضی اوقات آدم مشکلات شو به کسی می گه، بعدش نارحت که در موردش چه قضاوتی می شه یا این که طرف جایی بازگو نکنه.کلاً ضعف آدم می رسونه….
این روزها چشم به شبکه هفت تلوزیونم . . .
مشاعره با چفیه . . .
منتظرم
یا حق
دنیای امروز کمر بسته به نابودی خلوت انسان ها؛ کاش از دستش ندهیم
پلاک سنگینی بود! بسیار تامل برانگیز.
“بید، مجنون باد نیست، بلکه مدیون منعطف بودن خودش است.”
اشاره به انعطاف پذیری انقلابمان و تفاوت سازشکاری و منعطف بودم، خیلی عالی بود.
“کمی که در جملات آن امام همام، تدبر کردم، احساس کردم تورق این کتابچه، از مستحبات، مرا کشاند به واجبات. آنچه دیدم، هم رسم مسلمانی بود و هم آئین زندگانی.”
نکته ظریفی بود؛
انجام مستحبات به جای خود ارزشمند است، اما بعضا خواندن همین چند حدیث بسیار اثر گذارتر و مفید تر است.
(عاشق کتاب دعاهای حرم امام رضام، با اون جلد های سبزش!)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا به خدا وقت ملاقات بدهیم!
لذت بخش ترین ملاقات و خلوت، خلوت با خدای متعال است.
ما در حق خودمان هم جفا می کنیم و بعضا شیرینی این خلوت را از خودمان دریغ می کنیم.
مثل همیشه آموزنده بود. خداقوت.
همین توضیحی که در بخش اول دادید شاید ظاهرا کوتاه بود، ولی خیلی بر دید آدم تاثیر گذاره.
دینمون با این همه آموزه، لطف الهیه به همه مون.
کم قدر می دونیم، خیلی کم!!
واقعا این روزها، خلوت کردن با خدا خیلی کار سختی شده ها.
بعضی وقتها که گره توی کارم میفته، یاد خلوت کردن با خدا میفتم.
حالا یا میرم مقبره، یا میرم امام زاده علی اکبر چیذر.
الحق و الانصاف، مشکلم هم حل شده. حالا نمیدونم بگم خدایا هی مشکل
بنداز تو کارم؟؟ تا بیام سراغت؟ یا نه کلا اهدنا الصراط المستقیم!
ای کاش همیشه با خدا دوست باشیم و در ارتباط، نه فقط در شرایط بحرانی!
حکمت… ولایت عشق… خلوت.
خواندنی بود و پر درس.
کلاس درس پر باری است قطعه۲۶٫
اى پیـــرطـــــــــریق، دستگیرى فرما!… طفلیم در این طریق پیرى فرما
فرسوده شـدیم و ره به جایى نرسید… یارا، تو درین راه امیرى فــــرما!
“امام روح الله”
۱۵ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
بابا انتقاد پذیر… خداییش این پلاک با تمام هم نوعانش فرق داشت… عالی بود
نوشته ات مرا یاد سمفونی مورچه ها انداخت برادر ، می روم بخوانمش…
دوباره…
سید جان چقدر راستی دلم برای روزشمار تنگ شده بود ها …
دمت گرم.
باران رحمت خدا،همیشه می بارد.تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم!
۲۴ ذی الحجه روز مباهله است.
اتفاقاتی که در این روز رخ داد، بیانگر عظمت اهل بیت رسول الله و حقانیت مذهب شیعه بود.
پیامبر علی (ع) را جان خود و نفس خود، فرزندان امیرالمومنین را فرزندان خود معرفی کردند.
منکرین مولا علی و خاندان ایشان هیچ گاه پاسخ قابل قبولی در این مورد نداشتند!
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو…. به منکر “علی” بگو نماز خود قضا کند…
یادمان باشد پیمانی را که با خدا در طوفان می بندیم در آرامش فراموش نکنیم
سلام علیکم
نظام مقدس ما کاج نیست که هر توهم و تمدن و عبا شکلاتی و بیسوادان و سرخپوشان و درس خوانان لندنی و ساندویچ خور ها و دروغگوی بزرگ بخواهند مضمحلش کند.
هرکه با آل علی درافتاد ورافتاد انقلاب ما هم دسترنج اولاد علیه
مقایسه قشنگی بود در نیمه اول متن
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا اسم این یار دورافتاده و تاج سر ما ولی نعمت ما که میاد یاد چهارسال بی توفیقی و بی لیاقتیم می افتم
همیشه آخر کامنت هام این جمله رو می نویسم”اللهم عجل لولیک الفرج”
تو نظر قبلی یادم رفت.
الان میگم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام…
خسته نباشید…
عالی و مفید بود…
انشاله امام زمان و امام خامنه ای ازتون راضی باشه…
میگم داداش خداحافظ دارم میرم کافی نت. میگه قطعه ۲۶ میری؟
پـ نـ پـ میرم سایت هاشمی ببینم خوابی، تعبیر خوابی، حدس و گمانی چیزی نزده!!!
آقا مرتضی؛
کامنت قشنگی بود، ممنون برادر!
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
باسلام واحترام
ضمن تبریک عید سعید غدیر، ،با مقاله ای در بارۀ «دلایل امامت خاصۀ امام علی (ع) و شرح حدیث غدیر » بروزم و منتظر حضور نورانیتان هستم.
………………
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه ققنوس نشسته بود که دلش شکسته بود ، ولی گریه نمی کرد چون در قطعۀ ۲۶ نظرش را مطرح می کرد نگید اسمش جا افتاده بود ، بگید با رنگ سفید نوشته بود!
عجب چقد ما مهم شدیم که به خدا وقت ملاقات می دیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدایا شکرت که همیشه واسه ما وقت داری و می گذاری ولی ما برا شما وقتی نداریم که بگذاریم
بعد از یه مدت موضوع خوبی بود چسبید با تشکر از چسب
امام صادق(ع) فرموده اند:
سعادتمند کسی است که با خدای خویش اوقات خلوت و راز و نیاز داشته باشد.
ای کاش روزی می آمد که دغدغۀ همه مردم به دست آوردن ساعتی برای خلوت با خالق بود، با خداوند دوست داشتنیی که ……….
این روزها بسیار احساس میکنم خدا واقعا تنهاست !!!!
حیف که دل به عشقهای فانی و زمینی سپرده ایم و گر نه دلبر تر از او که را سراغ دارید؟
این جمله تمام آرزوی من است که:” ای کاش من همه بودم ، با همه دهان ها تو را صدا می زدم”
این دل شب بیایید همنوا با هم صدایش بزنیم: یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب،یا رب،……
به نظر من انعطاف پذیری, در اصل, خودش نوعی مقاومت در برابر اسیب هاست, برای به ثمر نشستن اهداف!
آقای قدیانی کامنت قشنگی بود
خسته نباشید
مزدور (گفت و شنود)
گفت: عضو فراری حلقه کیان که در استخدام رادیو آمریکاست در مصاحبه با گویانیوز- معروف به سیانیوز- گفته است «پولی که اپوزیسیون از سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اروپا دریافت می کند، دستمزد آنهاست و نباید به اپوزیسیون مزدور گفته شود»!
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: مجید محمدی در این مصاحبه گفته است «کسانی که ما را مزدور می نامند توجه ندارند که گرفتن حق الزحمه در قبال کاری که برای دولت های آمریکا و اروپا انجام می دهیم حق طبیعی و قانونی ماست»!
گفتم: به شخصی گفتند؛ رفیقت دار فانی را وداع گفت؛ پرسید دار فانی دیگر چه جور «دار»ی است؟ گفتند؛ یعنی به رحمت ایزدی رفت. پرسید؛ رحمت ایزدی دیگه کیه؟ گفتند؛ از جهان رخت برکشید. گفت؛ رفیقم فقط رختش را آب می کشید. گفتند؛ عجب خنگی هستی ها! رفیق الاغت مرد! و یارو با تعجب گفت؛ دیدی گفتم اشتباه می کنید، الاغ من غیر از خود من رفیق دیگری نداشت!
اینم به مناسبت روز مباهله ،روز آیه انماولیکم الله، و روز نزول هل اتی
تمام آیه قرآن همین است
به قران حرف یزدان اینچنین است
به کوری دو چشم دشمنانش
فقط حیدر امیرالمومنین است
عبادت بی ولایت حقه بازیست
اساس مسجدش بت خانه سازیست
چرا سنی نمی خواهد بداند
وضوی بی ولایت آب بازیست
به دنیا سرزدم ، دنیا علی بود
به عقبا سر زدم ، عقبا علی بود
به کعبه رفتم از بهر عبادت
بنا و بانی و بننا علی بود
بگو الله و اکبر جوونم قربون حیدر
در تکمیل کامنت سید بزرگوار:
فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ(۶۱،آل عمران)
———————————-
“اَنفُسَنا” عجیب گریه دارد
امام علی(ع):
حکمت وزیدن باد، رقصاندن شاخه ها نیست؛ امتحان ریشه هاست.
“راستی! روزمرگی چه کرده با ما، که اصلا وقتی برای خلوت نداریم؟! من از خودم می پرسم، تو از خودت بپرس؛ آخرین بار کی به خدا یک وقت ملاقات درست و حسابی داده ایم؟!”
اینجا منم و شب و درونی خالی … ای کاش که در بساط ما آهی بود {سلمان هراتی}
.
.
اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَ اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلى نَفْسِکَ وَ اَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدْنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ وَ اَنْ تُوزِعَنى شُکْرَکَ وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِکْرَکَ …
خدایا!با یاد تو به سویت نزدیکى مىجویم،و از ناخشنودى تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم،و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانى و سپاس خود را نصیب من کنى،و یادت را به من الهام نمایى …
موقع درس و امتحان، و مشکلات شخصی، بیشتر یاد خدا می کنم، و این خیلی بد!
ای ولله به داداش مرتضی!
من تازه به جمع قطعه وارد شدم .این پست خیلی قشنگ بود .با تعبیرای قشنگی که کردیدآدم رو به فکر فرو می ره.
خیلی قشنگ همه چی رو ربط میدین به هم، مصداق میارین. آدم کیف میکنه!
اینا زیبا ترین پ ن پ هائی بود که تا دیدم!!
ممنون آقای حاجیانی.
خداوند در آیه ۳ سوره جاثیه می فرماید:
{ان فی السموات و الارض لایات للمؤمنین } همانا تحقیقا در آسمانها و زمین آیتها و علامتها و اشاره ها برای مؤمنین است
**یا قاضی الحاجات**
امام رضام علیه السلام فرمود:
رحمت خدا بر کسى باد که امر ما را زنده نماید، سؤ ال شد: چگونه ؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.
خدا همه ما را رحمت کند.انشاالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید/اینجا بهشت شهر خدا،شهر مشهد است
آقا سید!
(عاشق کتاب دعاهای حرم امام رضام، با اون جلد های سبزش!)و مخصوصا زیارت امین الله هستم و مخصوصا تر! وقتی توی صحن انقلاب خونده بشه
و مخصوصا ترتر!عاشق حمایت از ولایت عشق وقتی توی خیابان انقلاب باشه!
سلام
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
یا علی
.
.
.
در بین روضه غم دل من را گرفته بود
وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت
یا حسین
شما از طبیعت درس گرفتی و ما از شما داداش. عجب تمثیل زیبایی.
و
این تلنگرها خیلی لازمه و باید هر از گاهی فارغ از تمام هیاهو و جنجال های روزمره ی اطراف به خودمون هم بپردازیم که خیلی جاها راه گشامونه.
سلام
داداش حسین
ایول دمت گرم عجب حالی دادی
ما کشته همین مرامتیم
یا علی یا حق
این هفته گذشت و خبر از یار نیامد…..بر زخم دل فاطمه غمخوار نیامد
پانزده روز دگر مانده که با ناله بگوییم…..ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سلام.اخوی
اگه مایل به تبادل لینک بودی یه سری به ما بزن.
یاعلی
واقعا دیگه گندشو درآوردن، این چه مسخره بازی بود که تو بازداشت جوانفکر اتفاق افتاد .آقا اگه قراره بگیرینش پس بگیرینش دیگه توصیه رئیس جمهور چیه ؟ منظور جوانفکر بی تدبیر از اینکه میگه رئیس قوه قضائیه و رئیس جمهور گفتن که من بازداشت نشم ولی ماموران قضایی میگن ما دستور داریم!! بعدش یک سری میان اینجا از احمدی نژاد دفاع چشم بسته میکنن . مگه قانون برای همه یکسان نیست ؟ مگه احمد نژاد نگفته اگه اطرافیان من هم خلاف کردن قانون دربارشون انجام بشه پس چی شد اون حرفا چرا حالا اومد با لاریجانی صحبت کرد که بیخیال بازداشت جوانفکر بشن ؟ بسته آقای احمدی نژاد این چیزا مثل روز برای ما روشنه . مسئله اینه که شما خودت رو به خواب زدی . مشاورت جوانفکر اومده به حجاب مادران ما که چادره به حجاب سرور مادران ما که زهرای اطهره دخت پیغمبره توهین کرده اونوقت داری ازش دفاع میکنی ؟ آقای قدیانی من اگه این کامنتو تو هر سایتی مینوشتم هیچکدوم منتشر نمی کردن البته حقم دارن ولی تورو آقا اینو منتشر کن آخه من این حرفو به کی بگم
حسین قدیانی: حالا یه کم آروم تر اخوی!!
آقا محمدعلی؛
قانون برای همه یکسان نیست!
وقتی قرار است آقا صادق قانون را اجرا کند، انتظار یکسان بودن نداشته باش.
از زمان دادگاه دختر هاشمی روزها گذشته و خبری نشد.
وقتی خاندان هاشمی خط قرمز محسوب می شوند، لابد اطرافیان رئیس جمهور هم خط قرمز محسوب می شوند!
کلا گردن کلفتها خط قرمزند، ولی ماها خط نداریم!
لعنت خدا بر شیطان…
ما با هیچ کسی عقد اخوت نبسته ایم
حتی صادق و مخصوصا محمود
آقا قدیانی دمت گرم که کامنتمو منتشر کردی ، واقعا اعصابم بهم ریخته بود ، وقتی قیافه ی جوانفکرو میبینم یه حالتی بهم دست میده که از بیانش معذورم ، خوشحالم که قطعه شما جایی برای بیان حرفای دوستداران واقعی انقلابه (انشاالله که ما جزوشون باشیم) . پاینده باشید
قانون برای همه یکسان نیست!
وقتی قرار است آقا صادق قانون را اجرا کند، انتظار یکسان بودن نداشته باش.
از زمان دادگاه دختر هاشمی روزها گذشته و خبری نشد.
وقتی خاندان هاشمی خط قرمز محسوب می شوند، لابد اطرافیان رئیس جمهور هم خط قرمز محسوب می شوند!
کلا گردن کلفتها خط قرمزند، ولی ماها خط نداریم!
لعنت خدا بر شیطان
——————————————–
ایول الله سید
سلام به حسین قدیانی و بقیه…
نه ده را خریدم نه یعنی بهم کادو دادند چند وقتی بود به خاطر حرف هایی نسبت حسین قدیانی بدبین شده بودم کسی که کتاب را هدیه داده بود با داداش حسین چپ است ولی فکر میکرد من هنوز داداش را دوست دارم برایم کتاب را خرید اول میخواستم به یکی از دوستام که طرفدار داداش است هدیه بدهم گفتم حیف است بخوانم حداقل این است که قلم داداش که خیلی قشنگ است رویم تاثیر میگذارد و قلم خودم هم بهتر میشود شروع به خواندن کردم اول از نوشته های آقای صفار هرندی و سعید قاسمی و… شوکه شدم خیلی قشنگ بود مخصوصا آنجا که استاد هرندی گفت” و حالا شاگرد از استاد سرآمده است” به قضیه دوستی زیر سر انگلیسی ها که قبلا هم اینجا خوانده بودم.خندیدم و دوباره متن هایی را که خوانده بودم را دوباره خواندم و خندیدم ولی باز جاهایی را حس کردم که شاید چون زمان نوشتن نوشته میگذرد حالا مفهوم آن هم تغییر کرده نمیدانم…………..از خدا میخواهم حسین قدیانی خوب باشد درست باشد چیزهایی که تاحالا دیدم کمی ناخالصی داشته انشاا… که این ها همه توئطه دشمن است و حسین قدیانی پاک تر از آب زلال. به زیارت قبر بابا اکبری که رفتم قسم از خدا میخواهم این سرمایه ها باید توی دسته ی ما باشند و فقط میخواهم به من ثابت شود…
انشاا… که اگر حق هستید علی یارتان باشد و گرنه …………
یاعلی