به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
منبع: http://antifitna.parsiblog.com/
قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:
۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)
***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
تفاقا چون “آقا” گفته؛ “به احدی ظلم نکنید”، جز اعدام خاتمی ملعون، ظلم به خون شهدای بسیج در فتنه ۸۸ است.
احسنت.
احسنت،
بسیار عالی.
ممنونم داداش جان.
چطور می خواهند جواب بدهند؟؟؟؟!!!
تازه از نظام مطالبه هم داره…حیف که اینجا نمیشه اونی که لایقش هست رو گفت.
لعنت.
به قول شریعتمداری که دیشب گفت؛ دمپایی دزد دیگه نمیتونه بیاد پیش نماز بشه با فرض اجازه برگشتن…اگر هم برگشت باید اول دمپایی هایی که دزدیده پس بده.
حالا ماجرای اینه….خودش رو خوب زده به اون راه…کوچه عمر چپ هم خوب جاییه از قرار معلوم!
تکبیر
سلام بر حسین*
عکس های دیگری از شهید ذوالعلی
http://up.iranblog.com/images/8nqxpzof45taqyw6v032.jpg
http://up.iranblog.com/images/5z0p7hwxv5ikqbe2otx1.jpg
http://up.iranblog.com/images/26f7nr6vqwckv1wxe8s.jpg
http://up.iranblog.com/images/xdv6k082zmr6sixcah8a.jpg
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۳:۱۷ نیمه شب
تعداد افراد آنلاین ۲۱ نفر.
ماشالله ستاره های حزب الله
داداش جانم خیلی مخلصیم…
خاطره اصغر آبخضر از ۹دی:
ماجرای شکستن کتف سخنران مراسم ۹ دی
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=64060
یک روز از مادرم پرسیدم انتقام ما را چه کسی خواهد گرفت در جواب گفت “پدر وبرادر ودیگر شهدا پیرو ارباب شان امام حسین بودند وخون خواه انها خود خداست حال اگر اینها مجازات نشوند تمام می شود نه حتما اینگونه نیست برادرم حتما خون این شهید ودیگر شهدا اینها را رسوا خواهد کرد وامام زمان عج خون خواه شهدا خواهد بوداعدام کمترین مجازات اینها خواهد بود
بسم رب الشهدا
سلام استاد
این مدت که نبودید چقدر سخت گذشت…
.
.
امروز تیتر وبلاگم این بود:
“هیچکس بهتر از حسین قدیانی حرفِ دلِ ۹دیِ ما بسیجیان امامخامنهای را نزده!”
خطاب به خاتمی ملعون:
ای که سبز مادرش بازیچه ی دستت شده
گردنت را می شکست اینجا اگر عباس بود
ما یوسف خود نمی فروشیم
تو سیم سیاه خود نگه دار
از خاتمی پلیدتر موسوی خوئینی هاست. خدا کنه این جرثومه رو به دلیل تمام نقشه هایی که برای براندازی کشیده زودتر از خاتمی اعدام کنند
عمروعاص آسوده بخواب!
موسوی خوئینی ها بیدار است…
جدش تو کمرش بزنه چطور تونست رنگ سبزی که منسوب هست به حضرت زهرا رو به بازی بگیره . حالا میخواد برگرده به دامن نظام که چه ؟ اصلا اگر این نظام اصلاح طلب قاتل نخواد کیو باید ببینه . اصلا شما چی رو میخواهیداصلاح کنید . سر تاپا ایرادید . خاک بر سر سعید شریعتی که پشت تو نماز خوند . خاک بر سر کسی که تو رو به عنوان پیش نماز قبول داره . تویی که روز عاشورا کارناول راه انداختی اصلاح طلیی ؟؟ تویی که با اسم آزادی ولنگاری رو به دختران و پسران این آب و خاک هدیه دادی اصلاح طلبی ؟ تویی که از جهالت یک مشت جوان ماهواره نشین مست لایعقل برای خودت نردبان ساختی اصلاح طلبی ؟ بدون که اگر گیر من بیفتی پوستتو میکنم روباه صفت .
پایان رسیده روز خوش فتنه گران ،
جرثومه های نفاق در این دوران ،
که در “نهم دی” شد کاخهایشان ویران ؛
و حالا تمامی مردم انقلابی ایران ،
این وارثان شهیدان و “پیر جماران”
فدائیان وعمار های “ماه خراسان”
در انتظارند ؛
در انتظارند و آماده ، تا که “سران ملعون فتنه” در محکمه عدالت به سزای اعمالشان برسند …
انشاءالله
از یدالله شهریاری (روضه گرد)
سلام به همه ستاره ها
و سلام به شهید امیرحسام ذوالعلی امروز در اولین سالگرد شهادتت قسم یاد می کنیم که راهت ادامه دارد ای شهید و پرچمی که تو در دست گرفتی هرگز به زمین نمی افتد تا نسل ۹ دی و نسل های بعد ما زنده است.
رفقا سلام
حواسمون جمع باشه
بحث محاکمه سران فتنه داره عملیاتی میشه
صدا و سیما هم تو این چند روز سنگ تموم گذاشت
واعظان و سخنرانان و تحلیلگران با بصیرت هم که وظیفشون رو انجام دادن
الان افکار عمومی جامعه هم آماده ست
حالا نوبت من و شماست که پشت ماجرا محکم بایستیم تا قوه قضائیه هر چی زودتر این ملعونین رو مجازات کنه
ایشالا حیدری بیایم وسط کار تا قبل از ۲۲بهمن مقدمات محاکمه انجام بشه و ۲۲ بهمن جشن رسوایی این خائنارو بگیریم
بسم الله
خوشحالم که به این مقوله پرداختید و امیدوارم به همت دیگر دوستان بتوانید فجایع به بار آمده را نمایش دهید و بدهیم. من هنوز از یاد نبردم وقتی تو محتشمی پور گفتم این صدا و سیما اگر به قول شماها میلیست چرا صدای پدر و مادرهای کشته شده های این وری از صدا و سیما در نمیاد؟ فکر می کنم باید گوش فلک را کر می کرد. جواب نداشت بدهد اما یک نفر دیگر جواب داد “چون اصلا وجود ندارد اگر بود یقینا صدا و سیما نشان می داد!”
صبوری این خانواده ها را باید مثل پتک بر سرشان فرود آورد و صدای ما بلندتر باشد. جالب است جرس با پدر شهید ذوالعلی مصاحبه کرد و این پدر صاف زد برجکشان را و چنان جوابشان را داد که واقعا تحسین برانگیز بود.
ببخشید سلام یادم رفت! سلام!
با عرض معذرت تو گروه محتشمی پور منظورم بود.
لعنت بر آن عبای شکلاتی اش.
حالا اعدام واسش زوده.
اول باید رسوا بشه.
بعد ذلیل بشه و به التماس بیفته.
بعد اعدام بشه.
این چند دست نوشته را تقدیم می کنم به
(حاج حسین شریعتمداری و داداش حسین قدیانی)
http://karbalaye-5.blogfa.com/post-676.aspx
لعن علی عدوک یا حسین(ع)
خاتمی و کروبی ومیرحسین
ساام بر داداش حسین احسنت احسنت بر شما که یادی از این شهید گمنام کردید وخدا کنه هر چه زودتر سران فتنه محاکمه شوند
یک نکته داد بالاترین ( پستترین) از صحبتهای آقای شریتمداری به حدی در اومده بود که تمام لینکهای داغشو به مخالفت با سخنان از جنس ملت این عمار زمان اختصاص داده بود
سلام بر داداش حسین احسنت احسنت بر شما که یادی از این شهید گمنام کردید وخدا کنه هر چه زودتر سران فتنه محاکمه شوند
یک نکته: داد بالاترین ( پستترین) از صحبتهای آقای شریعتمداری به حدی در اومده بود که تمام لینکهای داغشو به مخالفت با سخنان از جنس ملت این عمار زمان اختصاص داده بود
یعنی کیف می کنم وقتی خاتمی رو این طوری می شورید !!
آفرین
اجرتون با امام حسین (ع)
خاتمی مثل موسوی و کروبی نیست که مضحکه شون کنیم بخندیم
از این بشر دل خونی داریم هرچی تند تر بنویسید انگار آب روی زخم شهید داده های هشت ماه دفاع مقدس ریختید !
سلام
دم هرچی حاج آقا پناهی است، گرم!
چه قشنگ گفتند. اعدام سران فتنه را کف خواسته های مردم دانستند. من که به شخصه تا به حال نظیر آن را در سیما ندیده ام که شخصی بیاید و اینگونه بگوید.
ان شاءالله نزدیک است، محاکمه ی سران فتنه. و مردم نه دی دیروز در مهدیه، خواستار خلع لباس این نامردان که با لباس پیامبر دارند بازی در می آورند هم شدند. البته توسط دستگاه قضایی!
خسته نباشید، برادر.
آینده از آن حزب الله.
قدمگاه شهیدان است اینجا…
این روزها زیاد می شنویم این نوا را که شما دعوتمان می کنید و را بطه ها دارد…
و ان شاءالله که خیرباشد وهمه عاقبت به خیر شویم وایضاً شهید در رکاب حق. ان شاءالله.
سلام و خدا قوت.
هرگز نمی ذاریم که این خائنین به عرصه ی سیاسی کشور برگردند. “شتر” در خواب بیند پنبه دانه. خون به دلمون کردن حالا بذاریم برگردن؟! زهی خیال باطل. باید در ننگ خیانت به اسلام و ایران و امام بمیرن.این همه ضربه ای که به کشور زدن چطوری میخوان جبران کنن؟! اصلا قابل جبران شدن هست؟! همون طوری که امام خامنه ای فرمودند بزرگترین گناه این افراد اینه که دشمن رو امیدوار کردن.
یا علی
سلام بر حسین قدیانی
و
سلام بر حاج احمد علمایی (پیرمرد رزمی کاری که در رژه بسیج جلوی حضرت آقا قیچی گردن می زد)
شهید ذوالعلی شاگرد باشگاه رزم انتظاران حاج آقا علمایی بود که کوردلان منافق شهیدش کردن.
یادش بخیر و رضوان خدا بر ایشان
http://up.iranblog.com/images/26f7nr6vqwckv1wxe8s.jpg
سلام
سلام
و با جرائمی مثل امیدوار کردن دشمن، شکسته شدن حرمتها و مانند این چه می شود کرد؟
دعا می کنم که ……..
بگذریم دعای بد برای دیگران علنی نشود بهتر است
یاد بود حماسه ۹ دی
شهیدان حاج بخشی
و مداح اهل بیت زنده یاد کربلایی عباس احسنی
با موضوع جنگ ایران و آمریکا پس از عملیات کربلای ۵
با سخنرانی دکتر حاج حسین الله کرم
و مداحی حاج یاسر ابوطالبی
زمان : سه شنبه ۱۴ دی ساعت ۲۰:۳۰
مکان: کرج چهارراه کارخانه قند میدان شهید فهمیده شهرک شهید فهمیده کوچه شهید یوسفلو بنیاد شهید محمد حسین فهمیده
به دوستان اطلاع دهید
یا حسین
شهادت امام سجاد(ع) روبه همه تسلیت می گم . دراین زمان بایدازامام سجاد(ع)
الگوگرفت وازفتنه گران وسران فتنه نگذشت . واگردیروزبه مهدیه تهران رفتیم بخاطراین بودکه به همه اعلام کنیم که ماهمچنان منتظرمحاکمه سران فتنه هستیم وازاین خواسته ی خودکوتاه نمی آئیم .
ای درلجن زارفروترشده
دست توروبوده وروترشده
حسین پیروزاست
یزیدنابوداست
سود خاتمی برای من!
امتحان شیمی داشتیم.تازه تو مدرسه کتابم رو باز کرده بودم که ببینم چه خبره. افتضاح بود!یادمه قبل از اینکه دبیر بیاد سر کلاس تو دلم گفتم خدایا هرطوری شده شر این امتحان رو امروز از سر من کم کن. هر طور که شده…
به سی ثانیه نکشید از دفتر خبر اوردند خاتمی (که برای یه افتتاحیه رفته بود مناطق نفتی!!)سر راه برگشتن به تهران اومده دزفول و قراره مدارس رو ببرن استقبالش!!! امتحان پرید ؛D
حالا که فکرش رو می کنم می بینم خاتمی حداقل یک بار یه منفعتی واسه من داشته!
سلام حاجی
چی بگم از نه دی ۸۹ در همدان که نه لذت می ساندیس چشیدیم و نه لب نی.که ای کاش بود جام زهری و ب تیغی که راحت کنم خود را از دست این غم.برنامه طوری تنظیم شده بود که بعید میدونم کسی غیر از اونها که اونجا بدند متوجه این روز شده باشند ای بر هرچی…..
نه فراخانی نه اطلاعیه ای و…. هیچ هیچ
همه اینها باعث شد هرچه را آماده کرده بودم تا به جلبکان بگویم یکسره در حلقوم آوردم بر باعث و بانی اش هرچه میدانستم دادم لعنت
صد حیف که فضا نمی گذارد که بگویم حرف دل را ولی خودتان به جای هر سه نقطه هرآنچه میخواهید از اسامی حیوانات و درندگان و چرندگان و… قرار دهید : … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛ … ؛
آنچه برایم ماند نیست مگر بغض گلو از دست مسئولین این شهر………………
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم … داداش جون بنازم قلمت را که ضربان قلب ماست .
نه می خواهم به تور ایتالیا و اسپانیا بیفتم.نه بادام چشم های چینی ها و ژاپنی ها را ویار کرده ام.نه نسیم دبی و استانبول به کله ام زده!نه هوس دوبیتی های بابا طاهر را دارم.نه منارجنبان دلم را می لرزاند.نه مات کیشم.نه مو جی خزر.فاتحه سعدی و حافظ را هم از همین جا می خوانم.من فقط یک بلیط رفت «مشهد» می خواهم. حتی الامکان بی برگشت. 🙁
خاتمی مصداق قاتلی است که جز “میکروب سیاسی” که “آقا” گفت، نمی توان چیزی بارش کرد. ….
وزارت باید موبایل این منافق را چک کند؛ دوباره شماره جورج سوروس افتاده!….
یا علی مددی…
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و احفظ قائدنا امام الخامنه ای.
خدایا به دکتر کمک کند در جهت حل مشکلات ملت.
نه دی… «دی» را از این طرف بخوانی می شود همان «دی» . و «دی» نام صابونی است که ما در نه دی، با آن ضدعفونی کردیم میکروبهایی را که خیلی وقت بود در دستمان جا انداخته بودند. ما داشتیم مدارا می کردیم با این میکروبها و به آب اکتفا کرده بودیم ولی آنها «دی» می خواستند. و ما با «دی» خوب ضدعفونی کردیم این میکروبهای سیاسی را……
بخشی از متن جدید وبلاگ جوان امروز.ممنون میشم اگه نظرتون را بگین…
سلام / خوبید
چه آمار بازدیدی دارین
بازدید امروز: ۲۸۲۵
بازدید دیروز: ۶۰۸۸
افراد آنلاین: ۲۱
بازدید کل: ۱۰۸۲۸۴۷
…………..
ظلمی که خاتمی به نظام کرد موسوی و کروبی نکردند
خاتمی در ۸ سال ریاست جمهوری نحسش فضایی رو برای عده ای باز کرد که ثمره اون فضا سازی ها فتنه ۸۸ شد
در دوران ریاست خاتمی بود که در دانشگاه ها مشکل کشور ما را زنده بودن خدا در آن نامیدند
چراغ سبز های خاتمی به ضد انقلاب خون به دل حضرت ماه کرد
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
سلام داداش حسین بسیجی ها……..
خدا قوت……..
تمام حرفم لعنته………بهش خیلی……..
شعر برادر شهید بمناسبت سالگرد ۹ دی
هوا آشفته بود و شهر …..مجنون
زمین سر در گریبان …
چشم پر خون…
حماسه میخروشید از گلوشان…..
ز رگها خون غیرت سخت جوشان…
که عاشورا کسی رقصیده؟….
او کیست؟….
چه کس با شاه دین جنگیده؟…..
کوفیست؟!…..
…..
از این غم شهر گویا پر ز شیر است…..
دی از گرمای این دل ها چو تیر است….
همه عمارگون….
آماده …
هشیار…..
تمام شهر بیدارند…..
بیدار…..
کسی حرمت شکن…..آشوب کرده…..
شغالی بیشه را مخروب کرده…..
…..
الا ای فتنه گر…..
شیطان…..
حرامی…..!
میان بیشه ی شیران خرامی؟!…..
شما…..
ای جمله عالم گوش دارید…..
کلام آوازه ی بر گوش دارید…..
به ایران…..
رهبری فرزانه داریم…
اشارت او کند جان میسپاریم…..
الا ای فتنه گر…
ما مرد جنگیم…..
برای رجمت ای ابلیس…..
سنگیم….
چو شمشیر آخته….
در دست اوییم!
بمیرید از حسد……………
سر مست اوییم…..
ابابیلیم اگر بر فیل هایید…..
چو ریگی نرم آخر زیر پایید….
….
۹ دی سیل مردم باز جوشید….
تمام سینه ها آخر خروشید…
خس و خاشاک را از شهر
راندند……….
سران فتنه زیر پای
ماندند……….
…
ولی حرفیست بی پیرایه ای دوست…..
که این حرف از زبان یار حق گوست…..
“بصیرت” یاب….
بیدارست دشمن…
ز حقد و کینه تبدار است دشمن….
صف آراییست!…..
اما در غبار است…..
میان فتنه ره دشوار و تار است…..
چراغ راه…
ما را جز ولیّ نیست…
کسی رهبر به جز “سید علی” نیست…..
قصه گو/۸/۱۰/۸۹
سلام ودرود بر داداشی خودم.این وبلاگ یکی از دوستان من وبسیجیای ناب ولایتی است پیشنهاد میکنم حتما بهش سر بزنید و ببینید که چگونه قلمش رو به بصیرت میکشد .”یاعلی”
آدرس وبلاگ یادم رفتhttp://insorkhetalkh.blogfa.com/
از خاتمی پلیدتر موسوی خوئینی هاست. خدا کنه این جرثومه رو به دلیل تمام نقشه هایی که برای براندازی کشیده زودتر از خاتمی اعدام کنند …
کاملا با این نظر موافقم … خداقوت داداش حسین
سلام اصلا عکس بنر وبلاگتان با آن عکسی که پس از شکستن سرتان منتشر کردید شباهتی ندارد اما چند سوال :
۱- چرا اسم وبلاگ قطعه ۲۶ است و به آن مقدس میگویید ؟
۲- رشته تحصیلی شما چیست ؟
۳- آیا سابقه مطبوعاتی دارید ؟ اگر دارید چند سال و در چه روزنامه ای ؟
۴- آیا تا کنون کتابی از شما منتشر شده ؟
نمک حوصله تا کی به دل ریش زدن
سر غم بر در و دیوار دل خویش زدن
.
.
.
و ما ادرئک ما ۹ دی . . . بسیجی جا مانده – جا مانده ای بسیجی
http://ja-mande.persianblog.ir/post/50/
آماده ایم هستی خود را فدا کنیم
یعنی فدای مکتب خون خدا کنیم
آماده ایم بیرق ثارُ اللَّهی به کف
با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم
در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم
در جان ماست شوق شهادت إلی الأبد
وقتی به سیدالشهدا اقتدا کنیم
«قالوا بلی» ولایت مولایمان علیست
باید به عهد روز نخستین وفا کنیم
آسودگی ما عدم ماست، موج موج
طوفان شدیم تا که قیامت به پا کنیم
چون کوه در مصافِ ستم ایستاده ایم
هیهات اگر کمر به برِ خصم تا کنیم
دشمن به گور میبرد این خواب شوم را
امروز دیده های بصیرت که وا کنیم
در سایة نفاق، منافق برنده است
باید مسیر باطل و حق را جدا کنیم
فردا چه ایمنی ز لهیب جهنم است؟
خود را اگر که هیزم این فتنه ها کنیم
دیگر مجال رِفق و مدارا گذشته است
تا کی به صبر، زخم جگر را دوا کنیم
توهین به سیدالشهدا روز مرگ ماست
دل را اگر حسینی و درد آشنا کنیم
باید برای عزت توحید، سر دهیم!
شاید که حق خون خدا را أدا کنیم
هر کس شود فدایی رهبر مقدس است
آماده ایم هستی خود را فدا کنیم
حالا کنار غربت زینب نشسته ایم
تا که برای روز ظهورش دعا کنیم
به هوش باشید که یزید هم بعد از عاشورا برای حسین علیه السلام عزا گرفت!!
توبه ی گرگ مرگه
محاکمه سران فتنه قطعی است
سید حمید رضا برقعی
جـمـعــههـا طـبـع مـن احــســاس تـغزل دارد
نـاخـودآگـاه بـه سـمـت تـو تـمایل دارد
بـی تـو چـنـدیـسـت کـه در کـار زمیـن حـیرانم
مـانـدهام بـی تـو چرا باغچهام گل دارد
شـایـد ایـن بـاغـچـه ده قـرن بـه استـقـبـالــت
فـرش گـسترده و در دست گلایل دارد
تـا بـه کـی یـکسـره یـکریـز نباشی شب و روز
مـاه، مـخـفـی شدنـش نیز تعادل دارد
کودکی فـال فروش است و به عشقت هر روز
میخـرم از پـسرک هـر چـه تفال دارد
یـازده پــله زمــیــن رفــت بـــه سـمت ملکـوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگـی نـشود سـنـگ صـبـورت، تـنـهــا
تـکـیــه بـر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد
خدایا خودت جزاشون رابده که به این ملت بزگوار وشهید پرور خیانت کردند بخدا سوگند جواب خانواده شهدا وجانبازان عزیزمان را نمی توانند بدهند
خدا یا شهادت را نصیب ما یگردان
الهم عجل لولیک الفرج
جگرم سوخت
نامردی تا چه حد
اللهم العن قوم ظالمین
دوستان عزیز هر چند یک دقیقه از وقت شما را می گیرد ولی می ارزد
حتما اگر به فکر خودتان و دوستانتان هستید مطالعه کنید و به دوستانتان هم معرفی کنید
http://ict-nosrati.blogfa.com/post-203.aspx
از میان سخنان پدر شهید ذوالعلی :
قریب به یک سال است که از توطئه فتنه گران می گذرد اما هنوز پدر، دلشکسته و دلخون از آن همه آشوب و فتنه است: «فتنه گران کار را به جایی رساندند که قلب رهبر، آنطور به درد آمد. به قول امیرحسام که می گفت: آنها روی شمر را هم سفید کردند، شمر امام ما را گرفت، اما آنها دین ما را می خواهند بگیرند. واقعاً در تعجبم. چطور عده ای خودشان را صاحب انقلاب می دانند، اما این طور دست به دامان دشمن شده اند. یک دفعه فکر نکنید که با گذشت یک سال، مسئله قدیمی شده، بوی فتنه جدیدی به مشام می رسد.باید هر چه سریع تر قوه قضائیه تکلیف را روشن کند، ما خواستار محاکمه سران فتنه هستیم. اگر بخواهیم سادگی کنیم و حرمت شکنی آنها را فراموش کنیم باید شاهد روزهای سخت تر باشیم. قوه قضائیه نباید بگذارد. این طور با خون جوانان مان بازی کنند.»
حسین آقا جان – از ماجرای نامه قبل از تاسوعا و قوه قضائیه – برایمان نگفتی – بالاخره قضیه چه شد – فتنه ها ، تا هوشیاری غیور مردان و شیرزنان ولایی وجود دارد – موثر نیست . انشاء الله
سلام بر بقیه الله(روحی و ارواح العالمین علی تراب مقدمهم الفدا)
سلام بر همه
داداش این هم چند تاعکس قشنگ
http://kangavar-news.blogsky.com/1389/10/08/post-180/
یا علی،فدای سید علی
با سلام ودرود به سردار جنگ نرم آقای حسین قدیانی
راستش من همیشه مطالبتون رو میخونم اما کمتر پیش میاد که کامنت بزارم
خواستم ازتون تشکر کنم
واقعا قطعه ۲۶ بهترینه
راستی توی شهرستان ما(تربت حیدریه) نه دی مصادف براندازی مجسمه شاه در واقع شهرستان مااولین جایی بوده که مردم غیورش مجسمه شاه رو در تاریخ نه دی واژگون میکنن .
ازینا بگذریم
بازم میگم آقای قدیانی (داداش حسین بسیجیها )ممنون
اجرتون با صاحب نامتون
کاش از دلبر نشانی داشتیم برسر کویش مکانی داشتیم
از برای مهدی صاحب الزمان کاش در دل جمکرانی داشتیم
تعجیل در فرج آقا صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم
سلام برادر خسته نباشی
دیروز با جمعی از دوستان رفتیم سر مزار این شهید عالیقدر. مادرش خیلی بی تابی می کرد. فکر می کنم حق هم داشت. خداوند به والدینش صبر عطا کند ان شاء الله
سلام تسلیت عرض می کنم از وبلاگ من هم دیدن کنید
السلام علیک یا اباعبد الله
به امید روزی که خاتمی و همدستان کثیفش در حضور پیامبر (ص) و اهل بیت مطهرش، روسیاه شوند و به جایگاه اصلیشان جهنم واصل شوند، یک بار کشتن اینها شاید تسکین دل خانواده شهدای مظلوم فتنه ۸۸و مردم شریفمان باشد ولی یادمان نمی رود که عباس فراموش نمی کند بی حرمتی به آقایش حسین (ع) را در عاشورای ۸۸٫و وای به حالشان که چگونه جواب خواهند داد این همه بی حیایی را؟؟؟؟
سلام بر داداش حسین
خدا رحمتش کنه انشا الله با قدرت راهش را ادامه میدیم.
تازنده ایم رزمنده ایم
یا مهدی ادرکنی
خدا قوت همسنگر
سید علی خمینی؛ میهمان ویژه مراسم مهدیه
سید علی خمینی نوه امام راحل در مراسم بزرگداشت حماسه ۹ دی که عصر امروز با حضور پرشور مردم و هیئتهای مذهبی در مهدیه تهران برگزار شد حضور یافت و با استقبال حاضرین در این مراسم روبرو شد.
به گزارش خبرنگار مشرق، سید علی خمینی که سال گذشته نیز در راهپیمایی به یاد ماندنی ۹ دی حضور داشت در مراسم سالگرد نیز خود را به مهدیه تهران رسانده بود تا حضور مردم در این مراسم را گرامی داشته باشد و با آرمانهای امام راحل و رهبر انقلاب تجدید میثاق کند.
گفتنی است، عزاداران حاضر در مهدیه که در سالگرد شهادت امام زین العابدین (ع)، حماسه ۹ دی را نیز گرامی داشتند با سر دادن شعارهای علیه فتنه گران و سران فتنه، از بصیرت سید علی خمینی تجلیل کرده و او را یادگار واقعی امام خمینی (ره) دانستند.
سلام و درود بر قدیانی داداش حسین بچه بسیجی ها
به حکم تقویت و تایید این قلم فقط می گویم ” بوی خدا می دهد این قلم ” .
سلام داداش حسین
روحمون با یادش شاد
مرگ بر خاتمی وفتنه گر اصلی یعنی یم شاه(بر عکس بخوانید)
خاتمی را باید کشت…چه با لگد چه با مشت….
سلام
لعنت به این خاتمی ملعون .از خدای خودم سپاس گزارم که حتی در ۲دوره انتخابات این مرد که نه نامرد و منافق رای ندادم
نمیدانم چرا حتی اون موقع هم از این ملعون بیزار بودم. الان که تشنه به خونشم ایشا الله که به درک واصل شه
من وما عاشقانه ولایت و اقامون حضرت امام سید علی خامنه ای هستیم وجانمون رو فدای سید علی میکنیم .انشاالله که خدا شهادت رو نصیبمون کنه. پس همه این دعا رو در حق دوستان بکنن.امین یارب العالمین
(به خاتمی “منافق” نگویی، “غیبت” کرده ای پشت سر خون سرخ این شهید.)خاتمی منافق
اگر دستگاه قضایی مصلحت دیده قبل از محاکمه خاتمی، زجرکش کند این ملعون را، ما هستیم!
ای وای بر آن جماعت رو به زوال
آن قوم ولی ستیز و با حق به جدال
همدست شدند بر علیه مولا
کفتار و گراز و سگ و روباه و شغال
پاشید شهید بر زمین بذر حیات
روئید از آن جلوه اسماء و صفات
تا هستی و هست جلوه گر از تو صفات
یارب بفرست بر شهیدان صلوات
تو نوری و جلوه حیاتی
تو نوحی و کشتی نجاتی
ای خامنه ای ای ولی الله
تو لایق ذکر صلواتی
ای آنکه به رهبرم علی تاخته ای
با کروبی حزب دگر ساخته ای
سوگند به حرمت ولایت سوگند
دنیا و سرای آخرت باخته ای
همیشه برام سواله که چرا بچه هایی که از خودمون بودن و توی این جریان فتنه شهید شدنو در مقابل اون اراذلا علم نمیکنیم تا همه بدونن …
سلام به جای محاکمه سران فتنه و فرزتدان آقای هاشمی رفسنجانی مدیر روزنامه یایران رو به ۶ماه حبس و ۱۰ضربه شلاق محکوم می کنند.جرم کاوه اشتهاردی چیست؟آهای مسئولان قوه قضائیه؟چرا به خواسته ی۱۷۵نماینده قانونی ملت ایران که همون محاکمه سران بی همه چیز فتنه است (خاتمی و کروبی . موسوی) اهمیت نم دهید؟
چرا مهدی هاشمی رفسنجانی که خود خیانت وجنایت را به ملت ایران تمام کرده است را محاکمه نمی کنید؟فائزه رو چطور؟محسن رو چطور؟برای اینکه پدرشان مانع می شود؟آیا این انصاف است؟
نهایتا باید خودمان دست به کار شویم و حساب این ملعون را برسیم قبل از اینکه دستورات جدیدی از امریکا و انگلیس بگیرد.
مرگ بر خاتمی،موسوی و کروبی
اگه کلماتی را اشباه تایپ شده ببخشید که صفحه من نصفه لود شده نصف بیشتر از محیط نظر دهی را نمی بینم به کلبه فقرا هم حالشو داشتی یه سر بزن راه دوری نمیره http://ruyyyy.bogfa.com
موفق باشید و جاری
مطالب خیلی خوبی دارید.
ممنون
http://www.rooholamin.ir