خدایا! تو را شکر بابت آفرینش کروبی

–    الو؟
–    کلا به شما که عرض می کنم؛ بفرمایید.
–    شیخ بی سواد؟
–    خودم هستم. شما؟
–    منم خودم هستم.
–    امرتان؟
–    غرض از مزاحمت؛ شما دیروز گفتی که حاضری کل ایران را بیابان به بیابان، کوه به کوه، صحرا به صحرا، روستا به روستا، شهر به شهر با یکی دیگر بروی و از هر کسی که دیدید سئوال کنید آیا در انتخابات تقلب شده یا نه. درست است؟
–    بله که درست است.
–    کوه به کوه را نمی دانم اما دشت به دشت را حاضرم با شما همسفر شوم.
–    بیا برویم.
–    اما یک شرط دارد.
–    کلا به شما که عرض می کنم؛ چه شرطی؟
–    کلا نمی خواهد به من عرض کنی، فقط کوه به کوه، بیابان به بیابان، صحرا به صحرا،  قول بده تهمت ناجور نزنی.
–    چرا من قول بدهم؛ تو قول بده که کوه به کوه، بیابان به بیابان، صحرا به صحرا، کاری نکنی.
–    باشه، من قول می دهم. حالا کوه به کوه از کدام کوه شروع کنیم؟
–    چطور؟
–    آخه کوه به کوه می رسه اما آدم به آدم نمی رسه.
–    کلا به شما که عرض می کنم؛ صحرا به صحرا برویم.
–    کجا برویم؟
–    از ملت بپرسیم که تقلب شده یا نه.
–    یعنی از ۷۰ میلیون نفر یکی یکی بپرسیم که در انتخابات تقلب شده یا نه؟
–    خب بله.
–    فکر نمی کنی که یک مقدار طول می کشد؟ کوه به کوه، دریا به دریا، ساحل به ساحل، جنگل به جنگل، صحرا به صحرا، حالا هیچ؛ شهر به شهر، روستا به روستا، مساحت ایران می دانی چقدر است؟
–    چی کار کنیم پس؟
–    تو چرا اینطوری شدی؟
–    چطوری شدم؟
–    آخه خیلی باحالی.
–    کلا به شما که عرض می کنم؛ باحالی از خودتونه!
–    از اولش اینطوری بودی یا به مرور زمان بهتر شدی؟
–    شکر خدا بهترم.
–    چی رو بهتری؟
–    مگه حالمو نپرسیدی؟
–    من کی حالتو پرسیدم؟
–    پذیرایی پس؟
–    پذیرایی چیه؟ تو از ۷۰ میلیون می خوای کوه به کوه، صحرا به صحرا، بیابان به بیابان، اینطوری سئوال کنی؟
***
خدایا! تو را شکر می کنیم بابت آفرینش کروبی. تپل ترین اپوزیسیون ممکن را عطا کردی به ما. کوه به کوه، صحرا به صحرا، دشت به دشت، خشکی به خشکی، شهر به شهر، روستا به روستا، جنگل به جنگل را بگردی، همچین جانوری پیدا نمی شود. خدایا! شوخی نمی کنم؛ از تو می خواهم عمر کروبی را زیاد کنی. نگذار نسل این گونه نادر منقرض شود. آهای! مسئولین حیات وحش! گور بابای یوزپلنگ ایرانی، همین الاغ تراوا را بچسبید، از سرمان هم زیاد است!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااییییییییییییی
    خدااااااااااااااااا

    آی دلم
    آی دلم
    آآآیییییییییییییییی دلم

    داداش 🙂

  2. shaghaiegh می‌گوید:

    دمتون گرم مردیم از دست شیخ نادان ازبس آب توی آسیاب اون ور مرز ریخت
    جالبه هنوز وارد اینجا شدمو نشدم اول شدم !

  3. gomnam124 می‌گوید:

    نه ، حرفمو پس میگیرم . اول نیستم !
    برم بخونم .

  4. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین*
    داداش حسین: سلام بر شما.

  5. پلاک شهادت می‌گوید:

    کلا به شما عرض می کنم خیلی باحال بود .

  6. gomnam124 می‌گوید:

    یاه یاه یاه ! خیلی جالب بود 🙂

  7. مهدی می‌گوید:

    الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا

  8. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    اول؟

  9. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    ما هم خدا رو شکر بابت
    بودن قطعه!

    شادی ارواح پاک و مطهر و شـــــــــــــــــــاهد شهیدانمان
    صلوات
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  10. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    میرم بخونم

  11. میثم تمار می‌گوید:

    واقا خدا رو شکر

  12. مریم می‌گوید:

    خیلی باحال بود (:
    ولی بدم نیس نسلش منقرض شه آ

  13. ریحانه می‌گوید:

    جالب بود 🙂

  14. محمد می‌گوید:

    آخیییییییییییی!!!!!!!!!!!! گناه داره حیونکی. دلت میاد؟؟؟؟؟؟؟/ مهدی به این بانمکی؟؟؟؟ یه کاری میکنی مثل مهدی هم مثل مهندس چیز متن هاشو از رو بخونه ها!!!!!!!! اعتماد به نفسش رو اگه از دست بده دیگه سوژه خنده نداریما!!!!!!!!
    حاج منصور هم دیشب گفت: مردم به خنده احتاج دارن!!!!!! خدایا! این سوژه رو از ما نگیر! خیلی باحاله. خوش به حال خانواده اش و اونی که میخواد کوه به کوه و این حرفا باهاش بره سفر!
    دعا بفرمایید یا حق!

  15. سحر می‌گوید:

    وااااااااااااای غش کردم…فکم درد گرفت….خنده دار ترین طنزی بود که تا حالا در مورد کروبی نوشتید ..مرسی.حیف که اینجا شکلک نداره.اون شکلکه هست که از زور خنده خواییده رو زمین…هزار تا از اونم کمه برای این متن!
    عالی..عالی…عالی به توان n .

  16. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    واییییییییییییییییییییی خیلی قشنگ بود.
    اما فلفل نبین چه ریزه بقیش زیر میزه

  17. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    داداش این شبای احیا اینقدر از کروبی ننویس. بذار به حال خودمون باشیم
    دیشب موقع قرآن به سر یاد کروبی افتادم خندم گرفت. نکن اینکارو برادر

  18. shaghaiegh می‌گوید:

    فکر کنم منم باید حرفمو پس بگیرم
    گرچه اول خوندمش بعد …

  19. سحر می‌گوید:

    ” کلا نمی خواهد به من عرض کنی، فقط کوه به کوه، بیابان به بیابان، صحرا به صحرا، قول بده تهمت ناجور نزنی.”

    ” تو چرا اینطوری شدی؟
    – چطوری شدم؟
    – آخه خیلی باحالی.
    – کلا به شما که عرض می کنم؛ باحالی از خودتونه!
    – از اولش اینطوری بودی یا به مرور زمان بهتر شدی؟
    – شکر خدا بهترم.
    – چی رو بهتری؟
    – مگه حالمو نپرسیدی؟
    – من کی حالتو پرسیدم؟
    – پذیرایی پس؟
    – پذیرایی چیه؟ تو از ۷۰ میلیون می خوای کوه به کوه، صحرا به صحرا، بیابان به بیابان، اینطوری سئوال کنی؟”

    مرسی آقای قدیانی…نمیدونم چی بگم…اصلا این یه تیکه……..:))

  20. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    :)اب شدم

  21. shaghaiegh می‌گوید:

    گرچه این چیزا مهم نیست
    مهم اول شدن همه ما ملت و آخر شدن جناب شیخه

  22. sernevis می‌گوید:

    میگم اینم اگه بشه بفرستنش مریخ بد نیست ها!! یه حالی هم اونا میکنن شایدم چیز………..

  23. تلنگرخانه می‌گوید:

    کبوتری حرم اندیش دیده ام در خویش

    عروج بال و پری کشیده ام در خویش

    و پشت پنجره ی دلنواز فولادت

    به استجابت دعائی رسیده ام در خویش
    ……………………..
    این بیت شعر تقدیم همه ی دوستدارن حضرت رضا
    در جوار حرم امام الرئوف به یادتان هستم.

  24. گلادیاتور می‌گوید:

    …………………………. ببینم ، این آغای شیخ بالاخره نگفت چرا از کهریزک می ترسه !!!!؟؟؟

  25. سیداحمد می‌گوید:

    من اول شدم؟
    واقعا؟
    باورم نمیشه!
    عجب سعادتی!

    مخلصم داداش جانم.
    داداش حسین: این پیروزی بزرگ را به شما تبریک عرض می کنم. برای یک بار بدون تقلب نظرت اول شد!!!

  26. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    پیاده نظام شکست خورده ای که دنبال عرق و ورق است (خبر ویژه)

    یک سایت صهیونیستی از بقایای فتنه سبز خواست روز قدس مشغول عرق و ورق و تفریح نباشند و برای یکبار هم که شده حس مسئولیت داشته باشند!
    بالاترین که مطالب این روزهایش تبدیل به زنگ خنده شده، خطاب به بقایای گروهک ها می نویسد: برای روز قدس چه کار می کنید. آرزوی جمهوری اسلامی این است که سبزها بروند شمال یا هر جای تفریحی دیگه حال کنند. عرق، ورق، ویسکی، سکس. نکنه این هفته هوس کوه، شمال و یا مسافرت به هر جای دیگه بکنید. نکنه بگید مگه ما چه کار می توانیم بکنیم، از همان جا با ماهواره و اینترنت دنبال می کنیم.
    این سایت ضد انقلابی همچنین نوشت: نکنه الان بی تفاوت پیش خودت بگی خب می مانم، یک سری حول و حوش۱۱ تنهایی با ماشین می رم ببینم چه خبره. نه، اگه روزه نیستید ساعت ۸ یک صبحانه مفصل، ساعت ۹ آماده باش، سر ساعت ۱۰، پیاده نظام و سواره نظام سر قرار ]![ الان چه کار می کنی. نکنه راحت نشستی تا خبرت کنند، بلند شو وقت کم داریم. آفرین اگه خوب کار کنیم می توانیم عصر جمعه بریم تفریح همراه با روح شاد سهراب و کیانوش و ترانه ]![
    شایان ذکر است اغلب این مطالب تحریک آمیز بی رمق از خارج از کشور پردازش شده و با جعل امضا به عنوان یک هموطن و…. در بالاترین درج می شود.
    بالاترین در مطلب دیگری نوشت: این آخرین فرصت برای ماست. نیروهای حکومت مدتی است خیالشان از بابت ما راحت شده و می گویند جنبش سبز شکست خورده است. اگر این بار اتفاقی نیفتد مطمئن باشید دیگه نخواهیم توانست خود را به عنوان یک نیرو نشان دهیم.
    آخرین و رسواترین تحرک خیابانی عناصر وابسته به گروهک های منافقین، تندر، بهائیت و نهضت آزادی، نمایش رسوای ۸ ماه پیش در روز ۶دی (عاشورا) بود که تیر خلاص را نیز به جریان فتنه زد و موج خروش و اعتراض بی سابقه اجتماعی علیه فتنه گران را در روز یوم الله ۹ دی و سپس ۲۲ بهمن به همراه آورد.

  27. gomnam124 می‌گوید:

    ببخشید داداش حسین ولی تقلب شده !
    چرا داداش سید احمد اول شده و من دوم . چراااااااااااااااا !؟
    از شما انتظار نداشتم ! 🙂

  28. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    امسال شب ۲۳ خورده به شب جمعه. عجب شبیه. فرداشم که روز قدسه
    خواب و خراب و بی اعصاب میام راهپیمائی. فقط دلک میخواد این
    حرومیا بیان بیرون. آی بزنم اینارو آی بزنم این بی پدر مادرا رو
    خدایا روز قدس ما رو پر برکت قرار بده. الهی آمین

  29. محمد مقدم می‌گوید:

    این هم طرح اهدایی این بنده حقیر به وبلاگ مقدس قطعه ۲۶:
    http://drahmadinejad.persiangig.com/image/agha.png
    حسین قدیانی: برادرم! طرح زیبایی بود. به جای عکس من تصویر یک شهید را بگذارید، حتما کار می کنم. از دیگر دوستان نیز تقاضا دارم در طرحهای زیبای خود از قرار دادن عکس من کنار تصویر آقا جدا خودداری کنند. نکته دیگر: نظرات خود را بدون طعنه زدن به دوستان دیگر و این ماجرای اخیر بفرستید. خدا همه ما را عاقبت به خیر کند. آن بسیجی ای هم که به من ناسزا می گوید و دروغ می بندد، اگر خود را سرباز آقا می داند، من حاضرم کفش او را واکس بزنم. این را هم فراموش نکنید؛ هستند کسانی که به من نقد دارند اما هیچ غرض و مرضی ندارند. و البته من گاهی می بینم همان کسانی که مامور به اختلاف افکنی میان نیروهای خودی هستند و مسئله سازی می کنند، گاه سعی در تشدید اختلاف میان همسنگران فضای سایبر می کنند. دیده ام گاه به موازات کامنتی که برای من می گذارند که دمت گرم! فلانی را محکمتر بزن، در وبلاگ همان فلانی از من دروغی می نویسند تا نظر او را نسبت به من منفی تر کنند. از اینها گذشته ما در شجاعت الگوی مان مالک است و در ادب نیز. چه بهتر که به برکت این شبهای مبارک حتی اگر کسی بر صورت ما آب دهان انداخت، ما دعایش کنیم.

  30. gomnam124 می‌گوید:

    چون ایشون داماد مازندران هستند و شما هفته ی پیش آمل بودید . تقلب شده .
    من اسیر این صحنه آرایی خطرناک نمیشم !
    حسین قدیانی: قانونی می توانید شکایت کنید ولی خداییش این دفعه راستی ارستی اول شد.

  31. مهجور می‌گوید:

    صلی الله علیک داداشی………..
    بازم درد دلمو آوردم برا شما!به کی بگم خوب؟……..بیا شما که مثل ابر بهار اشک می ریزی این یه بارم با من اشک بریز و صدابزن……..اللهم اشکو الیک فقد نبینا وغیبه ولینا …همین دوتا بسه…شیعه عادت داره به کثرت عدو ما بیشماریم درست الحمد لله!اما تا آقا نیاد غریبیم……..داداشی دلم آقا میخواد ظهور می خواد…..داریم عادت می کنیم به غیبه ولینا…خدا نکنه…داداشی یه متن در موردآقا بنویس قطعه بیست و شیشی ها دلتنگ ظهور شن این شب قدر…هوایی شن…

  32. طاهره فتاحی می‌گوید:

    واقعا این تیتره!!!!!!!!!!!!!!!!
    🙁
    امیدوارم این احمق هر چه سریعتر به منتظری بپیونده…

  33. سیداحمد می‌گوید:

    داداش درد و بلات به جونم نمیشد ما رو لو ندی؟؟؟؟!!!

    یاح یاح یاح یاح! 🙂

  34. gomnam124 می‌گوید:

    🙂
    من و شکایت ! از داداش حسین ! عمرااااااااااااا .

  35. وارث می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    به نظرم با شیخ میرفتی یه سفر دور ایران باحال بود ها! کلی هم بهت خوش میگذشت اونوقت یه سفرنامه توپ هم برای ما مینوشتی از لحظات فرحبخش سفرتون.
    یه پیشنهاد نامعقول و غیر ممکن: یه هماهنگی کنین روز قدس برو بچه های قطعه ۲۶ تو نماز جمعه همدیگر و ببینن و این آغاز به کار شبکه اجتماعی قطعه ۲۶ بشه. اگه بشه چی میشه؟
    هم از شما هم از همه همسنگرای قطعه ۲۶ التماس دعای فرج دارم.

  36. ser nevis می‌گوید:

    اصلا مهم نیس کی اول شده مهم اینه که یه عده دنبال یه جایی اند که تقلب کنن!!!!!!!!!۱

  37. حیدری ام می‌گوید:

    خییییییییییییییییلی قشنگ بود!

    دل درد گرفتم از بس خندیدم!!!

    خدا حفظت کنه حسین.

  38. محمد(صبح سپید) می‌گوید:

    درود بر سردار حسین وبفیه ستاره ها
    خدا قوت
    با
    (طنز‌تمسخرآمیز‌سبزها‌ درباره ‌موسوی‌ وکروبی)
    و
    (تفرقه در صف فتنه گران )
    به روزم

    http://mohammadalavy.blogfa.com/

    به امید صبح سپید

  39. پلاک شهادت می‌گوید:

    بنده به نوبه ی خوبم تایید می کنم که تقلبی صورت نگرفته و اول شدن داداش سید احمد کاملا قانونی بوده . ( به شرطی که دفعه ی بعد من اول بشم ) به قول دوستان یاه یاه یاه
    . & ، پلاک شهادت ( این امضاء ام بود )

  40. پلاک شهادت می‌گوید:

    بنده هم اصلاحیه : اون خودم بود !

  41. mohammad می‌گوید:

    سلام.دادش حسین.
    جون من این دفعه جواب سلامم را بدی.
    ندی دو حالت داره.
    یا خودم را می کشم یا نمی کشم.
    اگر نکشتم که هیچ اما اگر قتل نفس کردم ۲ حالت داره: یا سر پل صراط زیر سیبیلی رد می کنم یا می فرستمتون در جهنم. اگر زیر سیبیلی ردت کردم که خوشا بحالت اما اگر ردت نکردم ۲ حالت داره: یا باید پارتی داشته باشی تا مسئولین آنجا ردت کنند یا یکی ار اقوامم را بیاری که اون منا قانع کنه که ردت کنم.اکه اگه اقوامم را بیاری باز هم دو حالت داره . . .

  42. طاهره فتاحی می‌گوید:

    امشب توی برنامه ی راز یه چیزی شنیدم که تا حالا توی رسانه ی ملی!!نشنیده بودم.
    خانم مجری گفت “امام خامنه ای”!!!!!!!!!!!
    داشتم از تعجب شااخ در میاوردم…

  43. shaghaiegh می‌گوید:

    حالا داداش حسین ماهیچی نمیگیم سر انتخابات
    اصلا شیخو میاریم اینجا برای مسافرت اون وقت میبینیم چطوری استدلال میکنه معلومه که ۱۰۰% تقلب شده چون اینجا هم من شیخ اول هستم

  44. majid می‌گوید:

    سلام خدا قوت

  45. mohammad می‌گوید:

    جواب سلامم را ندادی؟

    دلم را شکستی.
    آخ قلبم.
    یه سوال: شماره اورژانس چنده؟

  46. mohammad می‌گوید:

    حالا که این طور شد قهر قهر قهر تا انتخابات بعدی.

  47. shaghaiegh می‌گوید:

    دمش گرمممممممممممممممممممم هر کی گفته امام خامنه ای
    همینطوریش از شیعه های لبنانی چند سال عقبیم (البته شاید فقط در این زمینه ) مثل ماهی ایم که توی آبه
    از بچه های لبنانی دانشگاهمون چندین سال قبل شنیدم امام خامنه ای…
    وعشق کردم

  48. ریحانه می‌گوید:

    الاغه خیلی جالب بود 🙂 🙂 🙂

  49. gomnam124 می‌گوید:

    با اجازه داداش حسین 🙂
    به آقا mohammad :
    کلا ۲ حالت داره ! یا ۱۲۵ یا ۱۱۵ .

  50. mohammad می‌گوید:

    راستی چرا قیمت وطن امروز اینقدر گرونه.
    نکنه دفترش سر گردنه است.

  51. محمد مقدم می‌گوید:

    داداش حسین
    طبق توصیه ای که فرمودید طرح این بنده حقیر اصلاح شد
    امیدوارم مورد عنایت شما قرار گیرد
    http://drahmadinejad.persiangig.com/agha1.JPG

  52. سوده می‌گوید:

    سلام. یاد یک جوک قدیمی افتادم: -کروبی را تعریف کنید. _ کروبی موجودیست که در برابر فهمیدن مقاومت می کند. 😀

  53. mohammad می‌گوید:

    تعداد افراد حاضر: ۲۴

  54. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    ۱۱۵گمونم یا ۱۲۵ اما مطمئنا ۱۱۸ نیست

  55. رهگذر می‌گوید:

    آخه آدم چی بت بگه .نصف شبی مردمو ظابراح(!){یاد شیخ زنده شد} کردی . ساعت ۳:۳۰
    ۱۵۸۰ بازدید ۳۰ نفر آنلاین

  56. مهساشریف می‌گوید:

    واییییییییییییییییییییی خیلی قشنگ بود………یعنی حرف نداشت داداشی 😀

  57. سید حمید امامی می‌گوید:

    چند وقتیه چپ و راست دوستان بیانات حضرت آقا رو در وبشون کار می کنند و دنبال مصداق می گردند و همیشه مصداقش میرسه به حسین قدیانی! نمیدونم از کی تا حالا دوستان انقدر رو صحبت های آقا دقیق شدند اما دوست دارم لطف کنند و مصداق این بیانات حضرت آقا رو که در ۱۵تیرماه۸۸ فرمودند برام پیدا کنند.

    مردم و نخبگان و همه جناحها باید مراقب باشند تا دوست و دشمن را اشتباه نگیرند و رفتاری را که باید با دشمن داشته باشند، با دوست انجام ندهند.

    مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.

    گاهی ممکن است این رقابت داخل خانواده به عصبانیت هم کشیده شود اما این مسئله ربطی به بیگانگان ندارد.

    حفظ هوشیاری و شناخت صحیح دوست و دشمن

    از آن طرف عده ای هم، باید مراقب باشند تا دشمن معاند را دوست تصور نکنند و فریب حرف های او را نخورند.

    ملت ایران هم باید در جهت مخالف خواست دشمن که همان حفظ وحدت، هوشیاری، نگاه محبت آمیز و مشفقانه، نشاط و تداوم حرکت انقلابی است، حرکت کنند که قطعاً موجب خرسندی حضرت ولی عصر (عج) خواهد شد.

    دوستان نکنه قضاوتها و اظهار نظرها شتابزده باشه! من نه وکیل وصی حسین قدیانی هستم…نه … نه! اتفاقا بنده وکیل حسین قدیانیم و افتخار می کنم حالا که می تونم ازش دفاع کنم. فقط یه سوال از برخی دوستان بی انصاف دارم: جواب این مدت قلم زدنها و ایستادگی حسین در فضای سایبر اینه؟!

    شاید بنده هم از حسین دلگیری های کوچیکی داشته باشم اما دلیل نمیشه این دعواهای دوستانه رو علنی کنم و تمام قد با بغض و کینه در مقابلش بایستم تا موجب سوء استفاده نامحرم بشه.

    مُردم ز قلم بازیتان، فصل تفنگ است

    شب نامه زیاد است، شبیخون بنویسید

    نمیدونم چی شد که اون به به و چه چه هایی که اینور و اونور از حسین می شد به این مقابله انجامید اما دارم می بینم برخی دوستان جوری در مقابل قلم حسین صف آرایی کردند که در ایام فتنه هیچ وقت اینگونه در مقابله جبهه نفاق متحد نبودند.

    تازه می فهمم امثال لاریجانی ومطهری و توکلی و قالیباف و … چه طور حاضر شدند یکپارچه در مقابل جبهه حق قد علم کنند. دیگه دلم نمیخواد این جریان رو با جنگ صفین و جمل مقایسه کنم، کاری هم ندارم برخی به خاطر حسادت و برخی به خاطر جهالت اتحاد بچه بسیجی ها رو هدف گرفتنداما دیگه کافیه لطفا. شما که اینجوری برخورد می کنید دیگه کسی جرئت نمی کنه تو این شرایط یه انتقاد به جا و سازنده از حسین بکنه.

    هفته پیش از جمکران که بر می گشتیم یکی از دوستان جمعیت رو نشون داد و گفت قیافه ها رو ببین شاکثرا مذهبی نیستند و بلافاصله گفت البته اگه جنگ بشه اینا هستند که نفر اول تو جبهه حاظر خواهند شد و ما ظاهرالصلاح ها در حال استخاره ایم. دیدم حقا که گل گفته چون دشمن مملکت رو به آتیش کشیده و اونوقت دوستان افتادند پاچه خودی ها رو می گیرند. و یاد یک بیت از امید مهدی نژاد افتادم:

    شعر سفر مخواهید، شاعر اسیر زلف است

    از کربلا مگویید، حاجی در اعتکاف است

    اینم برای عرض خسته نباشید به حسین به خاطر این مدت استقامت

    سلام بر تو که با مـــولا هنوز بر سر پیمانی

    به یاد حضرت خورشیدی “و ان یکاد” که می خوانی

    قلم، به دست که می گیری به قلب فتنه شبیخونی

    تو ای نواده روح الله، غلام ماه خراسانی

    بخوان حدیث ولایت را میان این همه جان بر کف

    در این سقیفه تکراری، صدای بوذر و سلمانی

    به یاد کاوه آهنگر، به جای همت و زین الدین

    بکوب بر سر اهریمن، تو از سلاله طوفانی

    صبور باش و خرامان رو، ولی مقاوم و محکم تر

    به کفش وصله زده خو کن، درابتدای بیابانی

    تفنگ فصل سکوت سخت، ستون عرصه جنگ نرم

    شهیدزاده پرچم دار، حسین اکبر قدیانی

  58. خان باجی می‌گوید:

    به کروبی میگن دخترتو به کی دادی ؟ میگه غریبه نیست دامادمه .

  59. amir می‌گوید:

    داداش حسین: این پیروزی بزرگ را به شما تبریک عرض می کنم. برای یک بار بدون تقلب نظرت اول شد!!!
    من میگم حالا که شما تقلب می کنی بیا منا بکن اول
    شیخ را هم بکن رییس جمهور گناه داره طفلی دوست داره دست خودش نیست

  60. amir می‌گوید:

    گور بابای یوزپلنگ ایرانی، همین الاغ تراوا را بچسبید، از سرمان هم زیاد است!

    من با این تکش خیلی حال کردم
    التماس دعا

  61. amir می‌گوید:

    آرزوی مالک (به جای گفت و شنود)

    امروز در سالروز شهادت مولایمان، امیر مؤمنان علیه السلام، این ستون را به مالک و عمار می سپاریم و به گونه ای متفاوت از همه روزها می نگاریم؛
    انگار همه غم های دنیا در دل مالک خیمه زده است… آوردگاه «صفین» است… دو سپاه درمقابل هم به صف ایستاده اند، برای ساعتی جنگ از نفس افتاده است. «عمار» آهسته به مالک نزدیک می شود. مالک اما، چنان در افکار دور و دراز خود غرق است که متوجه حضور عمار نمی شود… مالک! برادرم! به چه فکر می کنی؟ مالک که رشته افکارش پاره شده است، با شنیدن صدای آشنای «عمار» لبخند می زند، یار دیرین را در آغوش می گیرد… عمار! برادرم! در این اندیشه بودم که کاش می توانستم مولایمان علی(ع) را به دورانی ببرم و در میان مردمانی ببینم که او را قدر می دانند و گفته هایش را بر صدر می نشانند. همه جا از او به یک اشاره باشد و از مردم به سر دویدن… مالک! برادرم! من از این معرکه به دیدار دوست می روم. تو اما، مسافر بعدی هستی، از راه مصر به ما می پیوندی و علی(ع) را شنیده ام که در محراب به خون می نشیند… و باز هم از مولایمان شنیده ام که پس از او، گردونه روزگار می گردد و می چرخد و به دورانی می رسد که مردمانش علی را قدر می دانند و او را نادیده بر صدر می نشانند… گفته اند که آنان از دیار سلمان هستند. به یاد داری که مولایمان وصف آنها می گفت و از ژرفای دل می فرمود «آه که چه شوقی به دیدار آنها دارم»…
    و امروز، آن روزگاران است. شاید عمار و مالک مردم این روزگاران ایران اسلامی را به نظاره ایستاده اند، چه سرود زیبایی بر زبان این مردمان است، خطاب به مولایشان علی(ع)
    هرگز کسی نگوید بالای چشمت ابروست
    تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد

  62. shiner می‌گوید:

    به طرز وحشتناکی عالی بود داداش، دهنم کش اومده و لپام درد گرفته از بس خندیدم.
    قلمت طلاست ستاره نورانی.

  63. #برای استاد# می‌گوید:

    آرزوی مالک (به جای گفت و شنود)

    امروز در سالروز شهادت مولایمان، امیر مؤمنان علیه السلام، این ستون را به مالک و عمار می سپاریم و به گونه ای متفاوت از همه روزها می نگاریم؛
    انگار همه غم های دنیا در دل مالک خیمه زده است… آوردگاه «صفین» است… دو سپاه درمقابل هم به صف ایستاده اند، برای ساعتی جنگ از نفس افتاده است. «عمار» آهسته به مالک نزدیک می شود. مالک اما، چنان در افکار دور و دراز خود غرق است که متوجه حضور عمار نمی شود… مالک! برادرم! به چه فکر می کنی؟ مالک که رشته افکارش پاره شده است، با شنیدن صدای آشنای «عمار» لبخند می زند، یار دیرین را در آغوش می گیرد… عمار! برادرم! در این اندیشه بودم که کاش می توانستم مولایمان علی(ع) را به دورانی ببرم و در میان مردمانی ببینم که او را قدر می دانند و گفته هایش را بر صدر می نشانند. همه جا از او به یک اشاره باشد و از مردم به سر دویدن… مالک! برادرم! من از این معرکه به دیدار دوست می روم. تو اما، مسافر بعدی هستی، از راه مصر به ما می پیوندی و علی(ع) را شنیده ام که در محراب به خون می نشیند… و باز هم از مولایمان شنیده ام که پس از او، گردونه روزگار می گردد و می چرخد و به دورانی می رسد که مردمانش علی را قدر می دانند و او را نادیده بر صدر می نشانند… گفته اند که آنان از دیار سلمان هستند. به یاد داری که مولایمان وصف آنها می گفت و از ژرفای دل می فرمود «آه که چه شوقی به دیدار آنها دارم»…
    و امروز، آن روزگاران است. شاید عمار و مالک مردم این روزگاران ایران اسلامی را به نظاره ایستاده اند، چه سرود زیبایی بر زبان این مردمان است، خطاب به مولایشان علی(ع)
    هرگز کسی نگوید بالای چشمت ابروست
    تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد

  64. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    احسنت خیلی واقعی در اومده… پس از روده بر شدن و ترکیدن، منو با خاک انداز جمع کردن

  65. amir می‌گوید:

    طبیب رگ خاصی از یک گوسفند را میان شکاف سر مولا قرار می دهد … ابن ملجم همان جایی زده بود که سالها قبل عمربن عبدود زده بود … اما اینبار با زهر … چند لحظه بعد طبیب رگ را بیرون می آورد …
    متاسفم ، امیدی نیست /
    صدای شیون زینب بلند می شود … وا ابتاه … وا ابتاه ، علی تاب گریه ی دخترانش را ندارد او هم همراه با دخترانش به گریه می افتد … های های گریه می کنند .

    کودکان درب خانه با کاسه های شیر آمده اند … مولا می فرماید همه داخل بیایند .. برای اینکه یتیم ها ناراحت نشوند تمامی شیرها را در یک ظرف می ریزند و مولا مقداری می نوشد …
    آه یا علی به فکر دل یتیمان کوفه بودی امـــا نمی دانم همین یتیم ها بودند که بزرگ شده بودند یا کسان دیگر ، سالها بعد در همین کوفه سنگ بر سر و صورت یتیمان حسین تو …
    آه

    ……………….
    روضه مجازی وبلاگ داداش امیرعلی صفا از دست ندید
    http://www.24tir.mihanblog.com/

  66. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    به شما که عارضم تکلیف روزه هاتون چی میشه توی این سفر طولانی؟

  67. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    میگم کلا به شما که عرض کنم چقدر وقت داشت کروبی ؟

  68. به نام خدای زهرا

    سلام داداش

    خسته نباشی .

  69. amir می‌گوید:

    دعای روز بیستم ماه رمضان
    “اللهمَّ افتَح لی فیهِ ابوابَ الجِنانِ،
    وَاغلِق عَنّی فیهِ ابوابَ النیرانِ،

    وَ وَفّقنی فیهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ یا مُنزِلَ السَّکینَةِ فی قُلوُبِ المومِنین.”
    خداوندا در این روز درهای بهشت‌ها را به روی من بگشا و درهای آتش دوزخ را ببند مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما، ای فرودآورنده وقار و سکینه بر دل‌های اهل ایمان.
    …………

    اینم معنیش به شعر

    ای خدای آب و باد و خاک و خشت

    باز کن بر من تو ابواب بهشت

    از کرم بگشای بر رویم کنون

    جمله درهای جنان خوش سرشت

    هست امیدم که اندر این جهان

    وارد جنت شوم بی سرزنشت

    خوش به حال آن که وارد شد در او

    وای آن کآن جای را از کف بهشت

    هم ببند از مهر خود بر روی من

    کل درهای جهنم جای زشت

    من ندانم در کجا جای من است

    بهر من باشد چه منزل سرنوشت

    ده تو توفیقم در این ماه منیر

    تا کنم از هر جهت من زرع و کشت

    آیه قرآن بخوانم متصل

    قرب او جویم شوم دور از کنشت

    ای فرود آرنده عظم وقار

    بر دل هر مومن نیکو سرشت

    ثوب اعظام و سکینه با وقار

    دست قدرت ریسمان او برشت “درّ خوشاب”

  70. مرتضی می‌گوید:

    سلام خداقوت داداش
    خیلی خوب وعالی بود.
    انشالله تا روز قدس با همین گرا(به سخره گرفتن سران فتنه)هرچی آتیش داری بریز رو سر دشمن
    مخلص داداش
    التماس دعا/یاعلی مدد

  71. amir می‌گوید:

    بازدید امروز: ۲۰۱۴
    بازدید دیروز: ۴۷۴۵
    افراد آنلاین: ۹
    بازدید کل: ۶۶۱۱۶۱
    ساعت ۶:۳۰ صبح

  72. #برای استاد# می‌گوید:

    ##وزیر اطلاعات از کمک‌های میلیاردی به فتنه‌گران، جنگ نرم و اهداف مجاهدین و مشارکت می‌گوید##
    http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=51714

  73. #برای استاد# می‌گوید:

    #http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=51714 #
    ##وزیر اطلاعات:##

    حضرتعالی اخیراً از هزینه ۱۷ میلیارد دلاری فتنه‌گران برای براندازی و همچنین سرمایه‌گذاری آنها روی مدارس خبر دادید. در این باره توضیح بیشتری بدهید. این هزینه‌ها از کجا تأمین و در کجا هزینه می‌شد؟
    فقط بخشی از سرمایه‌گذاری‌های امریکا در جنگ نرم علیه ایران و براندازی نرم طی سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۰ بالغ بر ۱۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار است. عمده این ارقام را خود آنها اعلام کرده‌اند. فقط قسمتی از رقم یاد شده در کیس‌های اطلاعاتی به دست آمده است.
    – مبالغی که تحت عنوان جایزه به افراد مختلف داده‌اند را در رقم یادشده لحاظ نکرده‌ایم.
    – میلیاردها دلاری که سرویس‌های اطلاعاتی آنها در اقدامات پنهان هزینه می‌کنند، نیاورده‌ایم.
    – کمک‌هایی که به گروهک‌های تروریستی کرده‌اند را نگفته‌ایم.
    – میلیاردها دلار در مؤسسات مختلف مطالعاتی هزینه می‌کنند و بخش عظیمی از مطالعات و بررسی‌های آنها مربوط به ایران می‌باشد را نگفته‌ایم.

  74. سید علیرضا شاهنگیان می‌گوید:

    حاجی خواستی باهاش بری ، مواظب باش ایزی لایفش را جا نگذاره که اول دردسر هست ….. 🙂

  75. مهدی می‌گوید:

    می گن چرا روزی چند بار به قطعه ۲۶ سر می زنی!
    بد جوری جلد این بام شدیم!
    چکار کردی حسین جان.

  76. سعید صفری می‌گوید:

    سلام:
    خدا قوت، عزیز دلم خدا انشاءالله شر شیخ را کم کنه تا جنابعالی بتونی به کارهای زندگیت یه سرو سامانی بدی این مردک حمار را هم روسفید کرده و از جرگه مثداق کمثل حمارو بدتر از آن هم خارج شده ، به هر حال این شب قدری یه حالی بده از آقا و مرادمان بنویس که سخت دل تنگیم
    اللهم عجل لولیک الفرج
    http://ramazan.313mard.com/index.php?option=com_content&view=article&id=57:1389-06-07-18-42-54&catid=41:1389-06-07-18-45-25

  77. سلام آقای قدیانی
    از ما دلگیر که نیستی که باز مدتی هرچی نظر میدیم حذف میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
    راستش نظر امروزم ربطی به متنت نداره
    یه چیزی کشف کردم از آموزه های سرکارخانم قوتی میخوام بهت بگم
    معلم همیشه معلمه .هیییییییییی یادش به خیر….
    و اما
    بسم رب شهداء والصدیقین

    معلم کلاس اولش گفته : از سال بعد اول همه ی انشاء هات بنویس : بسم رب شهدا والصدیقین
    چون خدای شهیدان چیزی دیگه ایه آره خدای شهیدان چیز دیگه ایه.
    خدای امیر مومنان شهید چیز دیگه ایه. خدای سید الشهدا. خدای سید شهیدان اهل قلم
    خدای شهید عمو عباس باوفا بچه های حسین(ع). خدای حر.
    خدای برونسی و خدای همه ی شهدایی که به حضرت زهرا ادب دارند
    زیر پرچم شهدا که قایم شده باشی هر جور هم که بد باشی باز به مجلس حسین راه میدنت
    زیر پرچم شهدا که قایم شده باشی .مهم نیست که بضاعت نداری. مهم نیست که تنهایی. مهمه نیست که….
    چون خدای شهدا چیز دیگه ایه
    خدای شهدا شب قدر چشاشو اروم میبنده تا بیای ارو بشینی یه گوشه حرم امام رئوف و بعد….
    خاطراتت رو مرور کنی . تامیای خجالت بکشی یه خاطره از یه شهید میزاره تو کاسه ات
    خدای شهدا اصلا به روت نمیاره که توی این یه سال چه کار کردی
    پیش خدای شهدا درجه یک و دو معنی نداره. پیش خدای شهدا ، شهید فقط اونیه که زیر کارنامه اش امضای سرخ حسینی باشه
    بپیش خدای شهدا اصلا کاری نداره که تو هرچی ناممکنه ازش بخوای
    پیش خدای شهدا کارینداره که بگذره
    اره حسین قدیانی من گنجشک نون ریزه های سفره شهدا میگم : راست گفته معلم کلاس اولت : خدای شهدا چیز دیگه ایه

  78. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    اولاً کوه به کوه و صحرا به صحرا و دشت به دشت و کوچه به کوچه و قطعه به قطعه باید از بچه های قطعه ۲۶ بپرسید که چجوری شد که سید احمد اول شد؟
    باید مطمئن بشیم که تقلب نشده
    به شما که عرض می کنم که کلاً مشکوک میزنه
    ما که داماد این قطعه هستیم و عروس این منطقه چجوری اول نشیم و سید احمد با اینهمه پیام بازرگانی اول بشه
    .
    تازه اون پول گرفته و از بیت المال استفاده کرده اینهمه پیام بازرگانی داده
    .
    کلا به شما عرض می کنم مدیر این سایت باید محاکمه بشه
    .
    من اسیر این صحنه آرایی خطرناک نمیشم!
    گفته باشم
    .
    خدا کنه دور بعد هم کاندید بشه یه ذره بخندیم
    .
    التماس دعا
    یا علی مدد

  79. ya zeinab می‌گوید:

    سلام! راست گفتید اگر این شیخ ابله نبود فتنه کمرمون رو شکسته بود! خدایا شکرت!

  80. امین 2060 می‌گوید:

    آرزوی مالک (به جای گفت و شنود)

    امروز در سالروز شهادت مولایمان، امیر مؤمنان علیه السلام، این ستون را به مالک و عمار می سپاریم و به گونه ای متفاوت از همه روزها می نگاریم؛
    انگار همه غم های دنیا در دل مالک خیمه زده است… آوردگاه «صفین» است… دو سپاه درمقابل هم به صف ایستاده اند، برای ساعتی جنگ از نفس افتاده است. «عمار» آهسته به مالک نزدیک می شود. مالک اما، چنان در افکار دور و دراز خود غرق است که متوجه حضور عمار نمی شود… مالک! برادرم! به چه فکر می کنی؟ مالک که رشته افکارش پاره شده است، با شنیدن صدای آشنای «عمار» لبخند می زند، یار دیرین را در آغوش می گیرد… عمار! برادرم! در این اندیشه بودم که کاش می توانستم مولایمان علی(ع) را به دورانی ببرم و در میان مردمانی ببینم که او را قدر می دانند و گفته هایش را بر صدر می نشانند. همه جا از او به یک اشاره باشد و از مردم به سر دویدن… مالک! برادرم! من از این معرکه به دیدار دوست می روم. تو اما، مسافر بعدی هستی، از راه مصر به ما می پیوندی و علی(ع) را شنیده ام که در محراب به خون می نشیند… و باز هم از مولایمان شنیده ام که پس از او، گردونه روزگار می گردد و می چرخد و به دورانی می رسد که مردمانش علی را قدر می دانند و او را نادیده بر صدر می نشانند… گفته اند که آنان از دیار سلمان هستند. به یاد داری که مولایمان وصف آنها می گفت و از ژرفای دل می فرمود «آه که چه شوقی به دیدار آنها دارم»…
    و امروز، آن روزگاران است. شاید عمار و مالک مردم این روزگاران ایران اسلامی را به نظاره ایستاده اند، چه سرود زیبایی بر زبان این مردمان است، خطاب به مولایشان علی(ع)
    هرگز کسی نگوید بالای چشمت ابروست
    تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد

  81. بهشت می‌گوید:

    حالا این شیخ “کل ایران را بیابان به بیابان، کوه به کوه، صحرا به صحرا، روستا به روستا، شهر به شهر” می خاد پیاده بره یا سواره بقیه ….. بشه.

  82. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    یک شاگرد تنبل این کلاس می خواد لب به اعتراف باز کنه آره خیلی هم تنبله می دونید درک مطالبت خیلی بصیرت می خواد فهم مطالبت خیلی روشن فکر بودن را می خواد برای دیدن افق نگاه هایت باید چشم ها باز باشه واز هیچ مسئله ای ولوکوچک غفلت نکرد چرا که ممکنه همان مسئله به اصطلاح کوچک آغازی باشه برای یک انقلاب ویا نه شورش بزرگ اعتراف می کنم که نمیشه آدم هم خدا بخواد هم خرما یعنی بدون هیچ گونه زحمتی به همه چی برسه چرا که لیس للانسان الا ما سعی مثلا برا درس خوندن از یک سری خوشی ها باید بگذریم اما خدا می دونه که کلاس شما همینطورکه الحق والانصاف کلاس زندگی واقعی ماست وباعث روشنگری وبهترشدن دید حقیقت نگر در زندگی ما می شود اما یک کلاس درس سخت است که اگر در آن کمی بی دقتی فقط کمی بی دقتی کنی از قافله عقب می مانی و واقعا هم نیست برای انسان جز سعی وتلاش امیدوارم که بتوانم حداقل کاری که بکنم من هم یک وب درست کنم تا حداقل ترین کار راانجام داده باشم .
    اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم.

  83. کمیل می‌گوید:

    سلام داداش
    خدا قوت

  84. ناگفته گو می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی عزیز
    “”””اخبار ۲۰:۳۰ و تمسخر یا اهانت به رییس جمهور””””

  85. امین می‌گوید:

    پسر شهید بزرگوار

    وقت عمل است !
    http://www.jahannews.com/images/docs/files/000132/nf00132233-1.jpg

    یاعلی

  86. حاج مرتضی می‌گوید:

    سلام داداش.
    عالی بود

  87. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام.
    من به تازگی کشف کردم در اداره برق کرج یه نفوذی هست. وگرنه این چه سرّیه که هر شبی که اینجام، یهو برق می ره؟!
    اوّلاً خدمت خانم فتّاحی عزیز؛ خواهر من از دست این شیخ جامع التّجاوز بی سواد دلت خونه، چرا ماهارو نفرین می کنی؟!خوب آخه اگه این شیخ بره پیش اون شیخ، ما دیگه به کی بخندیم؟ سوژه هامون ته می کشه که.
    دوماً این شیخ هم واقعاً عجب نعمتیه ها…! الاغ تروا!!! یاه یاه یاه…
    سوماً اینکه من فقط توی تلفّظ آسینتامن موندم و اینقدر خنگ بازی درآوردم، اونوقت آیه رمزگشاییش هم کرد و تموم شد رفت پی کارش! هویت واقعی من هم لو رفت!
    نگید این آسینتامن رو ولش کن ها. اینو بگم، قول می دم بچّۀ خوبی باشم و دست به سینه بشینم و دیگه حرفی در این مورد نزنم.
    اگه همون آه و حسین درست باشه، پس احتمالاً «تا» باید بخش سوم یه کلمه باشه. یعنی کلمه ای که سومین بخش اون تا باشه. من هم همینطور. منتها یا همون بخش سوم یا چهارم. دیشب کلّی فکر کردم. روی کاغذ کلّی بالا و پایینش کردم و چند تا کلمه هم به ذهنم رسید. ولی بعید می دونم منظورتون اونا باشن.
    نگید خسته نباشید. همچین گفتی فکر کردیم رمزگشایی شد تموم شد. همینقدر هم که به ذهن «من» رسیده(درست یا غلط) خودش کلّیه! دیگه بیشتر از این ازم توقّع نداشته باشید!

  88. امشب برای عاقبت به خیری همه دعا کنید
    عاقبت به خیری!
    .
    .
    .
    خلاص

  89. امیرارشیا می‌گوید:

    داداش داغونمون کردی با این طنزت
    مردیم از خنده داداش
    دل و رودمون پیچید تو هم

  90. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    دست مریزاد
    منتظر یه متن باحال از اکبر رأس فتنه هستم
    زت زیاد

  91. حسین رضوانی می‌گوید:

    انتفاضه سایبری
    وعده ما روز قدس
    میدان فلسطین
    مقابل مسجد امام صادق (۹)

  92. جانور…. گونه نادر….مسئولین حیات وحش ….. کروبی …… الاغ تراوا ….. یوز پلنگ
    ایول به نویسنده باتوم به دستها
    آدم جگرش حال میاد میبینی بعد از چند روز فحش و توهین و ایجاد فشار در سایتهای مختلف داش حسین بچه بسیجیها یک کلمه ازادبیاتش کمتر که نشده هیچ دوزش بالاتر هم رفته !
    منتقدین پاراگراف آخر را ده بار دیگر بخوانند تا ببینیم الآن بعد از یک هفته توهین چند چندیم ؟

  93. عمار می‌گوید:

    فصل های پیش از این هم ابر داشت
    بر کویرم بارشی بی صبر داشت
    پیش از اینها آسمان گلپوش بود
    پیش از اینها یار در آؼوش بود
    اینک اما عده ای آتش شدند
    بعد کوچ کوه ها آرش شدند
    از بلند از حلق آویزها
    قلب های مانده در دهلیزها
    بذرهایی ناشناس و گول و گند
    از میان خاک و خون قد می کشند
    بعضی از آنها که خون نوشیده اند
    ارث جنگ عشق را پوشیده اند
    عده ای حسن القضاء را دیده اند
    عده ای را بنزها بلعیده اند
    بزدلانی کز هراس ابتر شدند
    از بسیجی ها بسیجی تر شدند
    ای بی جان ها! دلم را بشنوید
    اندکی از حاصلم را بشنوید
    توچه می دانی تگرگ و برگ را
    ؼرق خون خویش، رقص مرگ را
    تو چه می دانی که رمل و ماسه چیست
    بین ابروها رد قناسه چیست
    تو چه می دانی سقوط “پاوه” را
    “عاصمی” را “باکری” را “کاوه” را
    هیچ می دانی”مریوان” چیست؟ هان!
    هیچ می دانی که “چمران” کیست؟ هان!
    هیچ می دانی بسیجی سر جداست؟
    هیچ می دانی “دو عیجی” در کجاست؟
    این صدای بوستانی پرپر است
    این زبان سرخ نسلی بی سر است
    با همان هایم که در دین ؼش زدند
    ریشه اسلام را آتش زدند
    پای خندق ها احد را ساختند
    خون فروشی کرده خود را ساختند
    زنده های کمتر از مردارها
    با شما هستم، ؼنیمت خوارها
    بذر هفتاد و دو آفت در شما
    بردگان سکه! لعنت بر شما
    باز دنیا کاسه خمر شماست
    باز هم شیطان اولی الامر شماست
    با همانهایم که بعد از آن ولی
    شوکران کردند در کام علی
    باز آیا استخوانی در گلوست؟
    باز آیا خار در چشمان اوست؟
    ای شکوه رفته امشب بازگرد!
    این سکوت مرده را درهم نورد
    از نسیم شادی یاران بگو
    از “شکست حصر آبادان” بگو!
    از شکستن از گسستن از یقین
    از شکوه فتح در “فتح المبین”
    از “شلمچه”، “فاو” از “بستان” بگو!
    از شکوه رفته! از “مهران” بگو!
    از همانهایی که سر بر در زدند
    روی فرش خون خود پرپر زدند
    شب شکاران سحر اندوخته
    از پرستوهای در خود سوخته
    زان همه گلها که می بردی بگو!
    از “بقایی” از “بروجردی” بگو!
    پهلوانانی که سهرابی شدند
    از پلنگانی که مهتابی شدند
    عشق بود و داغ بود و سوز بود
    آه! گویی این همه دیروز بود
    اینک اما در نگاهی راز نیست
    تیردان پرتیر و تیرانداز نیست
    نسل های جاودان فانی شدند
    شعرها هم آنچه می دانی شدند
    روزگاران عجیبی آمدند
    نسل های نانجیبی آمدند
    ابتدا احساس هامان ترد بود
    ابتدا اندوهامان خرد بود
    رفته رفته خنده ها زاری شدند
    زخم هامان کم کمک کاری شدند
    خواب دیدم دیو بیعار کبود
    در مسیل آرزوها خفته بود
    خواب دیدم برفها باقی شدند
    لحظه های مرده ام ساقی شدند
    ای شهیدان! دردها برگشته اند
    روزهامان را به شب آؼشته اند
    فصل هامان گونه ای دیگر شدند
    چشمهامان مست و جادوگر شدند
    روحهامان سخت و تن آلوده اند
    آسمانهامان لجن آلوده اند
    هفته ها در هفته ها گم می شوند
    وهم ها فردای مردم می شوند
    فانیان وادی بی سنگری!
    تیػ ها مانده در آهنگری
    حاصل آؼازها پایان شده است؟
    میوه فرهنگ جبهه نان شده است؟
    شعله ها! سردیم ما، سردیم ما
    رخصتی، شاید که برگردیم ما
    “یسطرون” هم رفت و ما نون مانده ایم
    بعد لیلا باز مجنون مانده ایم
    بحر مرداب است بی امواج، آی !
    عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!
    یک نفر از خویش دلگیر است باز
    یک نفر بؽضش گلوگیر است باز
    زخمی ام، اما نمک… بی فایده است
    درد دارم، نی لبک… بی فایده است
    عاقبت آب از سر نوحم گذشت
    لشگر چنگیز از روحم گذشت
    شعری از محمد حسیه جعفریان

  94. پیمان می‌گوید:

    سلام خسته نباشی داداش دارم میرم بخونم

  95. سید هاشم می‌گوید:

    جالب بود.
    حال کردم

  96. حسین می‌گوید:

    سلام
    اینجا غزه است
    اینجا سرزمین مظلومان است
    اینجا سرزمین کودکان داغدار،سرزمین زیتون به رنگ سرخ
    خوشحال میشم اگه از وبلاگم دیدن کنید،اگر براتون مفید بود لطفا آدرس منو لینک کنید.
    http://www.gaza11.blogfa.com

  97. ااحسان می‌گوید:

    سلام داداشی
    کامپیوترم پکیده بود
    چندین روزی از فضای سایبری دور بودم.
    التماس دعا

  98. فانوس گرافیک می‌گوید:

    فدای دکمه های کیبردت
    فدای کلیک موست
    لحظه کلیک روی انتشار نوشته تو می ارزه به تمام نشستهای خبری گلابی های بی بصیرت!!

    یا زهرا نگهدار حسین ما باش

  99. پیرو ولایت می‌گوید:

    سلام دوست عزیز
    با پست “کاش همسایه ی آقا می شدم” به روزم
    خوندنش خالی از لطف نیست
    یا علی فدای سید علی

  100. امین 2060 می‌گوید:

    یه خبر مسخره و ناراحت کننده
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=60309

  101. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    من صمیمانه این پیروزی رو به سیداحمد تبریک می گم ولی یه تماس با بی بی سی باید بگیرم. خودتون اعتراف کردین دفعات قبل تقلب می شده. صحنه آرایی از این غلیظ تر؟ والا
    مطلبتون فوق العاده بود. دست شما درد نکنه.
    امشب خیلی دعام کنید داداش حسین.
    یادتون نره ها. اگه هم یادتون رفت اسم بیارین بگید همونی که التماس دعا داشت. اسمش چی بود؟ ها. آسون قرمبه. اینجوری معلوم می شه که منظورتون من بودم. 😀
    یا علی

  102. حمید می‌گوید:

    سلام
    راستی یه خبر جالب نظرت چیه؟
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=60309
    بنیاد شهید پس از شهید اعلام کردن کهریزکیها حالا درخواست داده تا نام یه خیابون به اسم یکیشون بشه.

  103. ایمان می‌گوید:

    بسم الله
    سلام داداش حسین .
    احسنت . زیبا بود . ما اگه شیخ رو نداشتیم به کی می خندیدیم ؟؟؟؟
    التماس دعا

  104. عطر خاک می‌گوید:

    /.

    “من اول شدم؟
    واقعا؟
    باورم نمیشه!
    عجب سعادتی!

    مخلصم داداش جانم.
    داداش حسین: این پیروزی بزرگ را به شما تبریک عرض می کنم. برای یک بار بدون تقلب نظرت اول شد!!!””

    مردم از خنده :))
    حقیقتا کامنتا بعضی وقتا جالب تر در میاد

    اااااا…. ببخشید …. سلام 🙂

  105. ساندیس خور می‌گوید:

    سلام منم دوباره اومدم . . .
    می دونم از طرحامون خسته شدی . . .
    اما ما کاری دیگر جز این کار بلدنیستیم . . .
    دعا یمان کن . . .
    http://aks98.com/images/5gm032sj13lff75lgsrw.jpg
    التماس دعا

  106. ساندیس خور می‌گوید:

    آرزوی مالک (به جای گفت و شنود)

    امروز در سالروز شهادت مولایمان، امیر مؤمنان علیه السلام، این ستون را به مالک و عمار می سپاریم و به گونه ای متفاوت از همه روزها می نگاریم؛
    انگار همه غم های دنیا در دل مالک خیمه زده است… آوردگاه «صفین» است… دو سپاه درمقابل هم به صف ایستاده اند، برای ساعتی جنگ از نفس افتاده است. «عمار» آهسته به مالک نزدیک می شود. مالک اما، چنان در افکار دور و دراز خود غرق است که متوجه حضور عمار نمی شود… مالک! برادرم! به چه فکر می کنی؟ مالک که رشته افکارش پاره شده است، با شنیدن صدای آشنای «عمار» لبخند می زند، یار دیرین را در آغوش می گیرد… عمار! برادرم! در این اندیشه بودم که کاش می توانستم مولایمان علی(ع) را به دورانی ببرم و در میان مردمانی ببینم که او را قدر می دانند و گفته هایش را بر صدر می نشانند. همه جا از او به یک اشاره باشد و از مردم به سر دویدن… مالک! برادرم! من از این معرکه به دیدار دوست می روم. تو اما، مسافر بعدی هستی، از راه مصر به ما می پیوندی و علی(ع) را شنیده ام که در محراب به خون می نشیند… و باز هم از مولایمان شنیده ام که پس از او، گردونه روزگار می گردد و می چرخد و به دورانی می رسد که مردمانش علی را قدر می دانند و او را نادیده بر صدر می نشانند… گفته اند که آنان از دیار سلمان هستند. به یاد داری که مولایمان وصف آنها می گفت و از ژرفای دل می فرمود «آه که چه شوقی به دیدار آنها دارم»…
    و امروز، آن روزگاران است. شاید عمار و مالک مردم این روزگاران ایران اسلامی را به نظاره ایستاده اند، چه سرود زیبایی بر زبان این مردمان است، خطاب به مولایشان علی(ع)
    هرگز کسی نگوید بالای چشمت ابروست
    تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد

  107. ناشناس می‌گوید:

    تو دانشگاه که…
    تو بی ار تی که…
    تو مترو که…
    تو در و همسایه هم که …
    بی خیال مهم اینه که الان جیگرم حال اومد .

  108. صهبا می‌گوید:

    تو دانشگاه که…
    تو بی ار تی که…
    تو مترو که…
    تو در و همسایه هم که …
    بی خیال مهم اینه که الان جیگرم حال اومد .

  109. ایمان می‌گوید:

    داداش اگه اینو ندیدید حتما ببینید . قرار شده یه خیابون هم به نام شهدای قلابی کنند .
    این هم سند دستور مسئولان بنیاد شهید !!!!!!!! :

    http://www.jahannews.com/vdcbf5b8frhbf5p.uiur.html

    گلی به گوشه جمال آقایان !!!!!

  110. بسیجی ماه می‌گوید:

    داداش حسین بابا ایول داری بخدا دستت درد نکنه کلی خندیدیم

  111. یک نوجوون کنجکاو می‌گوید:

    عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بووووووووووووووووووووود! ولی این جوری نگو گناه داره اگه این بی سواد هم بره دیگه مورد خنده نداریم داداش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  112. پیرو ولایت می‌گوید:

    ابروی هر چی لره برده این آقا

  113. ثمین می‌گوید:

    به الاغ چرا توهین میکنید؟

  114. ناشناس می‌گوید:

    سلام به همه ی رفقا.اگه راستشو بخواین دلم بد جوری هوس ساندیس کرده!ساندیسم که گروووووووووون!مام که فقیییییییییییییر!پس چیکار کنیم؟اهااااااااااااان!فهمیدم!جمعه میایم راهپیمایی حکومتی!ساندیسامونو میگیریم میاریم خونه.افطار که شد میخوریمش.بعد چشم اسرائیلو هدف میگیریم و نی ساندیسمونو فرو میکنیم تو چشمش.راستی رفقا-میگن قراره امسال این سبزای متمایل به قهوه ای بیان شعاربدن:مرگ بر برزیل/مرگ بر ترکیه!!!من موندم اینا این همه خلاقیتو از کجا اوردن؟شاید دسته نن جونه کروبی در میونه!!! الله اعلم…..

  115. ناشناس می‌گوید:

    سلام به بر و بچه های قطعه۲۶
    از وبلاگ ما دیدار کنید با مطالب جدید منتظرتون هستم
    ما رو زا نظرات دریغ مکنید

  116. هانیه می‌گوید:

    من تازه با شما آشنا شدم باعث افتخاره خیلی عالی مینویسید فقط چرا دیگه به قضیه شهدای !!!!! حادثه کهریزک اعتراض نمی کنید مگه نگفتید دست بردار نیستید نکنه میترسید به عاقبت طلبه سیرجانی دچار بشید راستی اگه طوماری برای امضا لازم داشتید ما هستیم

  117. برادرحسین می‌گوید:

    یه دنیا قشنگ بود .

  118. سلام داداش.
    عالیییییییییییییییییی بود
    ممنونم

  119. س.س می‌گوید:

    سلام دوباره،
    من دوباره خیلی اتفاقی اومدم اینجا، ولی اصلا انتظارشو نداشتم!!!!!!!!!!! شما چرا؟؟؟!!
    پستم پاک شده بود!!! فقط انتقاد به یک شیوه بود، دوست داشتم روش بحث میشد، خب یه استنباط شخصی بود شاید به نتیجه بهتری می رسیدیم…
    ولی انگار نه، از حوصله جمع خارجه این حرفا!!!! احساس می کنم آقامون مظلومن..
    اللهم عجل لولیک الفرج
    اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای

  120. حسین می‌گوید:

    ای ول!
    من که مدتیه فقط *کروبیات قطعه ۲۶* رو می‌خونم!
    آرزوی سلامتی و سعادته… برا همتون دارم…
    http://www.4visit.com/uploads/audio/aMPM3cd0g50lmqrmgClC.mp3

  121. تقب می‌گوید:

    خدا نسل رهبر را هم حفظ کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.