تقدیر «بیداری اسلامی» در یوم الله «۹ دی» رقم خورد

یوم الله ۹ دی، آن روی سکه یوم الله ۲۲ بهمن است. سکه ای که در دستگاه غیرت انقلابی و بصیرت عاشورایی ملت ما، اما فقط به عشق ولایت فقیه ضرب شد. نسبت ۹ دی با خامنه ای، همان نسبت ۲۲ بهمن است با خمینی. در هر دو روز، مردم به ولی فقیه، با حضورشان، و در مقام عمل، رای «آری» دادند. اگر چه بعضی ها کفن پوشیده بودند، اما همگان، جان شان را کف دست گرفته بودند. گاهی رفراندوم، در صندوق، نهان نمی شود، بلکه در خیابان، عیان می شود. اصلا مهم نیست که این ملت در کدام سال انقلاب اسلامی، مشغول نفس کشیدن است. نشان به نشان ۹ دی، ذره ای از شور و شعور و حضور ملت ما کم نشده. اگر ۲۲ بهمن باید به صحنه می آمدند تا انقلاب اسلامی پیروز شود، در ۹ دی نیز باید به صحنه می آمدند تا ثابت کنند که جمهوری اسلامی به عنوان میراث انقلاب اسلامی، چقدر برای شان عزیز و دوست داشتنی است. آنچه یک روز معمولی را بدل به یک یوم الله ویژه می کند، هیچ نیست الا دست بیعت مداوم ملت در دست ولایت. ولی فقیه، خواه خمینی باشد و خواه خامنه ای، و انقلاب اسلامی، خواه اولین روز عمرش باشد و خواه ۳۰ سال از عمرش گذشته باشد، آنچه برای ملت ما امری عادی و طبیعی، اما حیاتی است، تبدیل حادثه ها به حماسه هاست. اگر از رهبری امام خامنه ای فقط ۱۰ سال گذشته باشد، آنچه ما به خوبی بلدیم انجامش دهیم، یوم الله ۲۳ تیر ۷۸ است و اگر از رهبری «آقا» ۲۰ سال گذشته باشد، باز هم ما بلدیم که چگونه از یک چهارشنبه عادی و معمولی، یوم الله ۹ دی ۸۸ بیافرینیم. ما ملت، جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه را امری محال و عینا نظام طاغوت می دانیم. خامنه ای اگر چه در یوم الله ۲۳ تیر ۷۸ و روزهای قبل و بعدش، نشان داد که ضامن اسلامیت نظام است، لیکن در ۹ دی ۸۸ یعنی در ۸ ماه دفاع مقدس، ثابت کرد که تضمین جمهوریت نظام هم دست ولی فقیه است. اگر رهبر نباشد و اگر رهبر تنها باشد و اگر بر زمین بماند وصیت نامه امام و شهدا، بعضی ها نشان دادند که برای رها کردن گلوله های سرگشاده علیه اسلامیت و جمهوریت نظام جمهوری اسلامی، بسی استعداد دارند. چگونه از یاد ببریم فتنه ۸۸ را، و ۸ ماه جنگ تحلیلی را، که صدالبته وقاحت بعضی ها از خباثت بعثی ها بیشتر بود. استعداد این ملت، بلکه مهارت این ملت عاشورایی اما کور کردن چشم فتنه هاست. نظام سلطه بخواهد یا نخواهد، اعتراف کند یا نکند، مجبور است انقلاب اسلامی را با یوم الله ۲۲ بهمن خمینی بشناسد و جمهوری اسلامی را با یوم الله ۹ دی خامنه ای. این هر دو یوم الله ما به شدت بین المللی است و بیش از مصرف داخلی، برد خارجی دارد. بعد بیرونی دارد. ظاهر شعارهای ۹ دی اگر چه سران فتنه و سران نفاق را نشانه گرفته بود، اگر چه تجار سیاست پیشه بی ریشه را ورشکسته اعلام می کرد، و اگر چه بر صورت بی بصیرت خواص بی خاصیت، زخم های کاری می انداخت، لیکن عمق شعارهای ۹ دی سال هشتاد و اشک، چیزی جز ظاهر شعار اصلی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نبوده و نیست. آری! جمهوری اسلامی از شکل کاریکاتوری اش هم آزاد و مستقل است. اگر قرار بود دل ما در گرو ولی فقیه حکیم، عادل، مردمی و اسلام شناس نباشد، ما اصولا نباید انقلاب اسلامی می کردیم. اگر قرار بود ما رای اشراف را بر آرای پابرهنه ها برتری دهیم، -نماد حمله علیه جمهوریت نظام- و اگر قرار بود ما در روز عاشورا هلهله کنیم و سوت بزنیم، -نماد حمله علیه اسلامیت نظام- اصولا نیازی به انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی نبود. بدون ولی فقیه یعنی بدون خمینی و خامنه ای، جمهوری اسلامی، اسم بی رسمی است. آنچه به جسم انقلاب اسلامی جان می دهد، ولایت فقیه است و آنچه نام خمینی را همچنان در جهان زنده و جاوید نگه داشته است، مرام خامنه ای است. در مردمی بودن خمینی همین بس که ۲۲ بهمن، جز او هیچ حزب و دار و دسته ای رهبر مردم ما نبود و در مردمی بودن خامنه ای، همین بس که در یوم الله ۹ دی، جز عکس «حضرت ماه»، تمثال احدی بر آسمان سینه مان نقش نبسته بود. یوم الله ۹ دی، چیزی فراتر از یک رفراندوم است. ما به خامنه ای «رای» ندادیم، بلکه کاری مهم تر کردیم و جان مان را کف دست گرفتیم. ما رای را می دهیم و لازم باشد حفظ می کنیم و لازم باشد پس می گیریم، لیکن «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست». خون را می دهیم و هر چند که از بی مقدار بودنش شرمنده ایم، اما پس نمی گیریم. کفن می پوشیم، ولی با دست خودمان، نه بعد از مرگ، که در اوج حیات. عمق شعارهای ما در ۹ دی، شان این روز را نشان می دهد. یوم الله ۹ دی، سران فتنه، اسم رمز سران کفر بودند و ما در آن چهارشنبه الهی، مهم ترین مچی را که خواباندیم، مچ کاخ سفید بود. ما در ۹ دی نشان دادیم که برای مان فرقی نمی کند چه کسانی سربازان نظام سلطه باشند؛ بعثی ها یا بعضی ها، یا هر کس و ناکس دیگر. هر که باشند و در هر پست و مقام و سابقه ای که باشند، در مقابله با ولایت فقیه و مصداقش، با یک تن، با یک سیدعلی حسینی خامنه ای طرف نیستند، بلکه با یک وطن طرف اند. سینه این ملت شهید داده، سپر دفاع از ولایت فقیه است و هیچ فرقی نمی کند ۸ سال دفاع مقدس باشد یا ۸ ماه، و جنگ، «جنگ تحمیلی» باشد یا «جنگ تحلیلی». غروب ۹ دی، اگر چه تجار ورشکسته سیاست، از دست بصیرت ملت، عصبانی بودند، اما شام غریبان کاخ سفید بود. اوباما و نتانیاهو فهمیدند که سران فتنه، بی عرضه ترین سربازان کاخ سفیدند. غروب ۹ دی، آنکه عزادار واقعی بود، آمریکا و اسرائیل بود. یوم الله ۹ دی، آغاز فصل نوینی از بدبیاری های زنجیره ای دشمنان جمهوری اسلامی بود، چه اینکه «بیداری اسلامی» و به دنباله اش، «جنبش تسخیر وال استریت» هر ۲ بعد از ۹ دی، جان و بال و پر گرفتند. یوم الله ۹ دی، خامنه ای اگر چه نشان داد خمینی دیگر است، اما نقش «آقا» بعد از ۹ دی، یعنی اینکه؛ خامنه ای، نسبتی توامان با انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی دارد. یوم الله ۹ دی، جمهوری اسلامی بر دشمنانش پیروز شد، چرا که جز این، تولد و تبلور بیداری اسلامی ناممکن می نمود. اول می بایست شکست ناپذیری و قدرت انقلاب اسلامی در دنیا ثابت شود، تا فردایش بیداری اسلامی رخ دهد. الگوی بیداری اسلامی یعنی انقلاب اسلامی به ۹ دی نیاز مبرم داشت تا به دوست و دشمن ثابت کند که همچنان یک الگوی ناب است. چشم دنیا قبل از میدان التحریر، به خیابان انقلاب اسلامی دوخته شده بود. همین که الگو و اسوه و معلم و پیشرو را در راهش استوار دید و همین که از فتح الفتوح ۹ دی مطمئن شد، به صرافت بیداری اسلامی افتاد. حالا دیگر انقلاب اسلامی فقط الگوی بالقوه جهان اسلام نبود، بلکه به برکت یوم الله ۹ دی و به برکت رهبری حکیمانه خامنه ای، تبدیل به الگوی بالفعل خاور میانه شده بود. علم انقلاب اسلامی در فتنه ۸۸ از دست مجروح و کف العباسی خامنه ای نیفتاد، تا این فقط «آقا»ی ما باشد که «امام خامنه ای» مسلمانان مبارز باشد.

***

این همه که نوشتم در مقام «تجلیل» بود، لیکن در باب «تحلیل» باید نوشت؛

یک: اصولا ذات آدمی این گونه است که وقتی از چیزی، روزی، شخصی، حماسه ای خوشش می آید، بیشتر دوست می دارد که پدیده های نیک روزگار را مرتبط کند با آن امر دوست داشتنی، اما افراط در این کار، از مصادیق بارز دفاع بد از یک اتفاق خوب است. با علم به این نکته، و اشاره لازم و ضروری به متنی که قبلا نوشتم، یعنی دل نوشت «در مکتب آنتالیا نمی توان انقلاب کرد»، سئوالاتی را مطرح می کنم؛

یک/ ۱: آیا میان یوم الله نهم دی ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک، با «بیداری اسلامی»، حقیقتا ارتباطی وجود دارد؟

یک/ ۲: اگر ارتباط وجود دارد، این رابطه، مستقیم و عینی است، یا نامرئی و غیر مستقیم؟

یک/ ۳: اگر ارتباط وجود دارد، یوم الله ۹ دی بیشتر حاضر در «انقلاب اسلامی» است، یا ناظر بر «بیداری اسلامی»؟

یک/ ۴: اگر ارتباط وجود دارد، این رابطه، مثل رابطه طبیعی همه اجزای انقلاب اسلامی با کلیت پدیده بیداری اسلامی است، یا ویژه و ممتاز و متمایز است؟

دو: نمی توان از یوم الله ۹ دی ۸۸ سخن گفت، اما اشاره به فتنه همان سال نکرد. آتش گیرم هم گلستان شده باشد؛ آنچه مهم است تولد پروانه از درون نطفه کرم فتنه است. درخت، برای نونوار شدن، لازم است که پوست بیاندازد و بی رخت و لباس شود. بدون پاییز و زمستان و موسم خزان و بی برگی، رگ حیات بهار، قطع می شود. اصولا «عسر» و «یسر» و فراز و فرود با هم اند. در همین باره باز هم سئوالاتی می پرسم؛

دو/ ۱: آیا ۲ سال بعد از فتنه ۸۸ می توانیم ادعا کنیم که فتنه آن سال، حکایت ۸ سال جنگ تحمیلی، لطف پنهان خداوند به ملت ما بوده است؟

دو/ ۲: آیا در صورت نبود فتنه ۸۸ چیزی از جنس آن چهارشنبه نوستالوژیک به وجود می آمد؟

دو/ ۳: آیا ختم شدن فتنه ۸۸ به یوم الله ۹ دی، ارزشش را دارد که اینک ما از زاویه ای آسمانی تر و خدایی تر به فتنه سال ۸۸ نگاه کنیم؟

دو/ ۴: آیا تبدیل شدن حادثه زمستان به حماسه بهاران، و گلستان از پس آتش، و کام سیراب از ورای عطش، از جمله قوانین اساسی خداوند نیست؟

سه: ایامی که سران فتنه مشغول فتنه بودند، خواص بی بصیرت، مشغول بی معرفتی، ناطق مشغول سکوت، هاشمی مشغول نامه سرگشاده، آقازاده ها مشغول آشوب عاشورا، و ملت و ولایت مشغول مبارزه با فتنه، جهان به نسبت اوضاع آرامی را می گذراند. نه خبری از بیداری اسلامی بود و نه نشانی از جنبش تسخیر وال استریت. شبی در گرماگرم فتنه، از خدای خویش، منتقدانه اما ملتمسانه و عاجزانه پرسیدم؛

سه/ ۱: خدایا! همه دنیا را آرام کرده ای که نظام سلطه، بیشتر به ریش جمهوری اسلامی بخندد؟

سه/ ۲: خدایا! مگر نمی بینی غم و اندوه و نگرانی ملل آزاده دنیا را؟ مگر نمی بینی که آتش فتنه در اندام انقلاب اسلامی، ناراحت شان کرده؟

سه/ ۳: خدایا! تا انقلاب مهدی، اینگونه می خواهی هوای آرمان خمینی را داشته باشی؟

سه/ ۴: خدایا! چرا فتنه در این فصل باید رخ دهد که تازه، جمهوری اسلامی قد کشیده و جوان رشیدی شده؟

چهار: روزی از روزهای بیداری اسلامی، اما حال و هوای سخنم با خدا عوض شد. دریافتم که خدا با جمهوری اسلامی، بازی های اندر پرده قشنگی دارد. نمی دانستم این بازی ها را، اما وجودش را احساس می کردم و می پرسیدم؛

چهار/ ۱: خدایا! حکمت این چه بود که فتنه ۸۸ هرگز با انقلاب ملل مسلمان علیه حکام شان، هم زمان نشد؟

چهار/ ۲: خدایا! اگر این هم زمانی رخ می داد، کار ما متاثر از ظاهر این هم زمانی، چقدر دشوارتر می شد؟

چهار/ ۳: خدایا! حکمت این چه بود که بعد از ۹ دی ۸۸ خاور میانه تبدیل به پایتخت اعتراض علیه نظام سلطه و دست نشانده هایش شد؟

چهار/ ۴: خدایا! یوم الله ۹ دی، آخرین میخ بر تابوت فتنه مربوط به انتخابات بود یا اولین روز بیداری موسوم به اسلامی؟

*** *** ***

فصول مشترک یوم الله ۹ دی و بیداری اسلامی

درست به همان دلیل که ملت ما در یوم الله ۹ دی به خیابان انقلاب اسلامی آمد، دیگر ملل مسلمان منطقه هم به کوچه های اصلی شهرشان کوچ اعتراض کردند. این سخن اگر چه در ظاهر، سخن درشتی به نظر می رسد، اما در باطن، اتفاقا سخن درستی به نظر می رسد. واقعیت این است که نقطه اشتراک ۹ دی و بیداری اسلامی، هیچ نیست الا «انقلاب اسلامی». تنها تفاوت اینجا بود که اولا؛ ما زودتر از دیگران به صحنه آمده بودیم و ثانیا؛ ما برای حفظ انقلاب اسلامی آمده بودیم، نه تحققش. به هر حال آنچه برای ما و دیگر مسلمین، موضوعیت اساسی داشت، چیزی جز انقلاب اسلامی نبود. ما اصولا ۳۰ سال از دیگر ملل منطقه جلوتر بودیم. انقلاب اسلامی داشتیم. خمینی داشتیم. خامنه ای داشتیم و داریم، اما یوم الله ۹ دی، اهدافی پای ما را به خیابان انقلاب اسلامی باز کرد که با آرمان بیداری اسلامی ملل منطقه یکی است. اگر مردم مصر و تونس و یمن و اردن و بحرین و لیبی آمده بودند که بگویند اسلام و جمهوریت و استقلال و عدم وابستگی به آمریکا و لزوم مبارزه علیه اسرائیل و… مواردی از این دست را می خواهند، ما اما دنبال حفظ همین شعارها بودیم. داشتیمش، اما برای ابقای داشته های مان، نیاز به یک راهپیمایی داشتیم. دیگر رای کافی نبود، باید به خیابان می آمدیم. باید اعتراض می کردیم. صبرمان داشت تفسیر به بی غیرتی می شد و بصیرت مان داشت محدود به مباحث نظری باقی می ماند. نمی شد که به خیابان نیاییم. ظاهرا زبان رای ما را عده ای نمی فهمیدند؛ ناچار بودیم که پیام رای مان را با زبان خودمان به گوش شان برسانیم و اعلام کنیم که آرای ما قبل از اینکه به دولت فلان و مجلس بهمان باشد، به اصل حکومت است و اصل این نظام هم یعنی ولایت فقیه. اگر دیروز رای خودمان را به صندوق انتخابات جمهوری اسلامی انداختیم، یوم الله ۹ دی تفسیر کردیم رای مان را که چیست و به کیست. روشن حرف زدیم در ۹ دی. کامل کردیم رای مان را. ما حکومت اسلامی داشتیم و جمهوری اسلامی داشتیم، لیکن سران فتنه را کسانی یافته بودیم که می خواهند علیه اسلامیت و جمهوریت بشورند. برای ما سران فتنه، هیچ فرقی با امثال مبارک و بن علی و ملک عبدالله نداشتند، جز اینکه دست شان از حکومت کوتاه بود. سران فتنه، دیکتاتورهای بالقوه ای بودند که چون دست شان از حاکمیت کوتاه بود، نتوانستند جز نامه سرگشاده، شمشیر دیگری علیه رای ملت بلند کنند. تقلب را به عنوان اسم رمز آشوب، مطرح کردند، اما چون دست شان از حکومت کوتاه بود، نقشه شان نگرفت. لذا در ۹ دی ما با حکومت، آمده بودیم یک راهپیمایی حکومتی، علیه کسانی که دست شان مثل قذافی و مبارک و بن علی در دست غرب بود. کم در فتنه ۸۸ اوباما و نتانیاهو و ملک عبدالله و علی عبدالله صالح، از موسوی و کروبی حمایت کردند؟! کم در فتنه ۸۸ ملک عبدالله آل سقوط، پول حج مسلمین را در حلقوم فتنه گر خاتمی ریخت؟! هیلاری کلینتون، کم پول بیت المال مردم بی نوای آمریکا را خرج فتنه گران کرد؟! آری! با حکومت یا بر حکومت بودن، فی نفسه موضوعیت ندارد. آنچه مهم است با حق بودن یا بر حق شوریدن است. در مصر، حسنی مبارک، حاکم بود، اما در ایران، آرزوی حکومت داری را به گور بردند، دیکتاتوربچه هایی که به پشتوانه غرب، بر رای توده های ملت شوریدند. دیکتاتور، دیکتاتور است؛ خواه حاکم باشد و خواه محکوم. اگر حاکم باشد، باید مثل مردم مصر، او را از تخت قدرت پایین کشید، اگر هم محکوم باشد، باید مثل ملت ما، او را از تخت توهم، پایین کشید. در فتنه ۸۸ و در مواجهه با این قبیله ضد رای، همان که نامه سرگشاده علیه ۴۰ میلیون رای ملت نوشت و آقازاده هایش را به میدان فرستاد، ما تا آنجا که جا داشت، بصیرت مان را به رنگ صبر درآوردیم، اما روز عاشورا حوصله مان را سر بردند سران فتنه و ناچارمان کردند که در یوم الله ۹ دی، ایشان را از تخت توهم پایین بکشیم. آنکه در تخت اوهامش دیکتاتوری می کند، وای از آن روز که به قدرت برسد! ما حتما می دانیم قدر ۹ دی را. یوم الله ۹ دی، ما هم مثل ملل منطقه، اعتراض مان علیه دیکتاتوری بود، منتهی دیکتاتورهای ما حاکم نبودند، محکوم بودند. محکومینی که قصدی جز براندازی نداشتند؛ یا اصولا جمهوری اسلامی نباشد، یا اگر می خواهد باشد، کاریکاتوری از آن مستقر باشد. آن روزها، یعنی روزهای قبل از ۹ دی ۸۸ البته دنیا، دنیای آرامی بود. چشمی نبود الا اینکه به ما دوخته شده باشد. همه داشتند ما را می پاییدند. یکی مثل همین علی عبدالله صالح، بارها و بارها خود پست و بی شرفش را، حتی نام یکی از خیابان های کشورش را، خرج فتنه و سران فتنه کرد. هنوز موسم بیداری اسلامی، سر نرسیده بود که ما نوشتیم؛ «نتانیاهو با سران فتنه است. فتحی شقاقی شهید با ما. علی عبدالله صالح با سران فتنه است. حسن نصرالله با ماست». سران فتنه در کشتار مسلمین، از شیعه گرفته تا سنی، شریک اند با هم پیمانان شان. آن روزهای فتنه، باز بود نیش حسنی مبارک، و آمریکا و اسرائیل داشتند به دنیا می گفتند که؛ بیایید! این هم آخر و عاقبت جمهوری اسلامی. آن روزها سران فتنه، محبوب سران عرب بودند. خدا اما با یوم الله ۹ دی، بر سر جفت شان خاک ریخت. کار ما نبود؛ تقصیر خدا بود! دست، دست خدا بود و آستین، از آن ملت ما. ما دیدیم دست قدرت خدا را در یوم الله ۹ دی. این را به ما گفته بود رهبر خداباورمان. ایام فتنه، در این سوی میدان اما، چه بسیار از مسلمین و آزاده خواهان این زمین که داشتند با نگرانی، دوئل میان انقلاب اسلامی و نظام سلطه را نگاه می کردند. حقا که روی مخ شان رژه می رفت اخبار BBC و VOA. حکام عرب البته شاد بودند. فتنه در دامن انقلاب اسلامی افتاده بود و دیگر کمتر کسی جرئت می کرد حرف از انقلاب، آنهم از نوع اسلامی اش بزند. حسنی مبارک، آن شب ها، حتما خواب می دید که نمی میرد الا با صندلی قدرتش! خیالش از مصری ها راحت شده بود که عمرا گرد انقلاب بگردند! فتنه ۸۸ داشت به دشمن و دوست پیام می داد. ملل عرب اما مات و مبهوت مانده بودند از روز قدس ما که «نه غزه، نه لبنان» دیگر چه شعاری است؟! الحق که فتنه داشت جماعتی از حکام دست نشانده را امیدوار می کرد به بقای ابدی حکومت شان. به اینکه دیگر احدی حاضر نباشد هزینه انقلاب را بپردازد. همچنان که کارکرد دیگر فتنه، مایوس کردن ملل مسلمان بود. اگر فتنه ۸۸ یارایش بود که سرانجام، آن کار را با انقلاب اسلامی انجام دهد که در سر، سودایش را داشت، بیداری اسلامی با کدام پشتوانه و دلگرمی و الگو و معلم و بزرگ تر و حامی و مایه امید، می توانست متولد شود، چه رسد که تبدیل به گریه کند خنده حکام عرب را؟! اگر فتنه ۸۸ به اهدافش می رسید، اولین و مهم ترین پیامی که آمریکا و اسرائیل برای دنیا مخابره می کردند، این پیام بود؛ این هم از انقلاب اسلامی! حالا هر که حال و حوصله انقلاب علیه نظم نوین جهان را دارد، بسم الله! شما که از انقلاب اسلامی ملت ایران نمی توانید محکم تر بگویید آمریکا نمی تواند هیچ غلطی بکند! این هم از ایران! بفرمایید؛ ما در ایران، عاقبت، غلط مان را کردیم، شما دیگر چه می گویید؟!

***

۹ دی اما آتش را بدل به گلستان کرد و ورق فتنه علیه «انقلاب اسلامی» را به نفع «بیداری اسلامی» برگرداند. هر جنبشی و هر قیامی، یک مرکزیت زمانی دارد و بی شک، پایتخت زمانی بیداری اسلامی، یوم الله ۹ دی انقلاب اسلامی است. نهم دی ماه ۸۸ اگر چه شب قدر انقلاب اسلامی است، اما تقدیر بیداری اسلامی، در همین شب رقم خورد. یوم الله ۹ دی اگر چه حاضر در تقویم انقلاب اسلامی است، اما روزی بعد، سر از سررسید بیداری اسلامی درآورد و ناظر بر قیام ملل خاور میانه شد. دیگر عوض شده بود جای یاس و امید. حالا به جای علی عبدالله صالح و حسنی مبارک و بن علی و ملک عبدالله و آل خلیفه، این ملت ها بودند که به صرافت لبخند افتادند. در فتنه هشتاد و اشک، دنیا، الله اکبر را به اندازه کافی از مسجد ضرار شنیده بود. یوم الله ۹ دی اما نشان داد که دست قدرت خدا از فتنه آفرینی بطالین بزرگ تر است. الله اکبر در یوم الله ۹ دی باز هم خرج خود خداوند شد. ظاهر شعارهای ۹ دی، اگر چه در خیابان انقلاب اسلامی سر داده شد، لیکن عمق این شعارها و پژواکش، چندی بعد در منطقه بیداری اسلامی شنیده شد. این بار باید حسنی مبارک گریه می کرد و مردم مصر، انقلاب! اینک موسم انقلاب مخملی علیه انقلاب اسلامی نبود. نوبت الگو شدن عملی انقلاب اسلامی برای بیداری اسلامی بود. کسی در دنیا پیام فتنه را جدی نگرفت، چرا که پیام بلندبالای ۹ دی، پیام فتنه را تحت الشعاع قرار داد. پیام ۹ دی این است؛ آمریکا، خواه دست نشانده هایش حاکم باشند و خواه محکوم، هیچ غلطی نمی تواند بکند. پیام ۹ دی این است؛ مقاومت انقلاب اسلامی نتیجه داد، بپا خیز ای مسلمان. پیام ۹ دی این است؛ خامنه ای، نه فقط خمینی دیگر است، و نه فقط رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی است، و نه فقط امام خامنه ای محبوب بیداری اسلامی است، بلکه نائب بر حق امام زمان(عج) است. انقلاب اسلامی مقدمه بیداری اسلامی است و در دنیایی که ۹۹ درصدش نظام سلطه را نمی خواهند، باید مقدم خورشید را گرامی داشت. آفتاب خواهد تابید. ما ستاره ها تا «ماه» را داریم، آمریکای شب پرست، هیچ غلطی نمی تواند بکند. پیام ۹ دی این است؛ تا طلوع آفتاب به افق انتظار، آمریکا باید جمهوری اسلامی را همچون خار در چشم، تحمل کند. پیام ۹ دی این است؛ وقتی با سابقه ات نمی توانی تجارت کنی، امروز بگو که در کدامین جبهه ای؟! پیام ۹ دی البته این است که دشمن ماه، دشمن خورشید است. پیام ۹ دی این است؛ با آل علی، هر که درافتاد، با یک تن طرف نیست، با یک وطن طرف است. با یک ملت، به عظمت ملت ایران. پیام ۹ دی این است؛ «دست خدا بر سر ماست، خامنه ای رهبر ماست». پیام ۹ دی این است؛ ما جان می دهیم برای حفظ انقلاب اسلامی مان. پیام ۹ دی این است؛ «چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، به راننده‌اش مرخصی داده بودند. به من هم مرخصی دادند. امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد. هان ای دشمن! از این پس قصه همین است. ساندیس نظام‌مان را می‌خوریم. از مرخصی‌اش استفاده می‌کنیم. سوار اتوبوس می‌شویم و در خیابان علیه شما شعار می‌دهیم و در برابرتان تمام قد می‌ایستیم. ما همه‌مان حکومتی هستیم. من مستأجر نیستم؛ خانه‌ام «بیت‌رهبری» است. بیت رهبری خانه فقط «سید‌علی» نیست. کاشانه ما هم هست. ناشیانه حرف نزنید. ما به این آشیانه ساده و صمیمی افتخار می‌کنیم. تا وقتی حاکم، «علی» است، راهپیمایی‌های ما همه حکومتی است».

روزنامه وطن امروز/ ۳۰ آذر ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. زهرا می‌گوید:

    مشتاقانه منتظریم

  3. سلام.از بچه های گمنام قطعه ۲۶ به قطعه ای ها ما که گمنامیمو دستمان بسته شمایی که ستاره های همیشه روشن قطعه اید به مرد قلمتان بگویید اینهمه ما را در انتظار نگذارد و الا دعا می کنیم همیشه منتظر بماند

  4. م.طاهری می‌گوید:

    به به مطلب نه دی ای

  5. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    تا “ساعاتی” دیگر، تنها “دقایقی” بیش نیست!
    “لحظاتی” را اگر منتظر بمانید،
    می رسد “به زودی”…

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الحسین(ع)

    ۱۰۲* امام صادق علیه‏ السلام :

    مؤمن از پاره های آهن محکم تر است، پاره آهن هر گاه در آتش نهاده شود تغییر می کند؛ امّا اگر مؤمن بارها کشته شود، در دلش تغییرى پدید نمی آید.

    (بحار الأنوار، ج۶۷، ص ۳۰۳)

  7. به جای امیر می‌گوید:

    جنازه (گفت و شنود)

    گفت: یک سایت ضد انقلابی وابسته به گروهک ملی- مذهبی از اپوزیسیون خارج کشور خواسته است برای یک روز در سایت های خود چیزی ننویسند و کاملا سکوت کنند.
    گفتم: که چه بشود؟!
    گفت: نوشته است، ما گروه های اپوزیسیون یکسره به یکدیگر فحش می دهیم بنابراین سکوت ما به نفع خودمان و به ضرر نظام تمام می شود.
    گفتم: خب! بعدش چی؟!
    گفت: این سایت نوشته است که سکوت ما بهترین راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران است!
    گفتم: یارو برای بازیگری به یک کارگردان مراجعه کرد. کارگردان از او پرسید؛ شما در اجرای چه نقشی مهارت داری؟ و یارو گفت؛ من می توانم نقش «جنازه» را بازی کنم!

  8. بچه آدم می‌گوید:

    آخ جون! حرف نه دی و ایناس؟ساندیسم میدین دیگه؟شش میوه باشه ها!

  9. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ( ۹ دی, ۹ دی, ۹ دی و ما ادریک ما ۹ دی؟ تو چه می دانی ۹ دی چیست؟ شان ۹ دی از صفحات تقویم بالاتر است. ۹ دی ترجمه عاشوراست به زبان انقلاب اسلامی. ۹ دی تجربه عاشوراست به زبان بسیجیان خامنه ای که می توان تا کربلا رفت اما با حسین بازگشت و زینب به اسیری نرود. ۹ دی, ۹ دی, ۹ دی, ۹ دی اگر چه روز بود اما شب قدر انقلاب اسلامی بود و فرشته ها شهدایی بودند که همراه با ما ستاره های حضرت ماه, این عمار” خامنه ای را با حضور خود لبیک گفتند. …)
    بهشت نصیب حماسه نویس حماسه ۹ دی
    منتظر می مانیم!

  10. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    سلسله موی دوست، حلقه دام بلاست….

  11. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
    چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

    شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی
    که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی

    چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
    حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی

    من آمدم که تو را با سپاه و تیر بگیرم
    مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی

    بگو چرا نشوم آب که دست یخ‌زده‌ام را
    دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی

    چنان تبسم گرمی نشانده‌ای به لبانت
    که از دل نگرانم مجال آه گرفتی

    رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت
    تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی

    «قاسم صرافان»

  12. نسیبه می‌گوید:

    مشتاقانه منتظرم بخونم.

  13. سلاله 9 دی می‌گوید:

    هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است.

    آمدند به اصطلاح خواستند این حرکت مردمى را خراب کنند؛ گفتند راهپیمائى حکومتى! بى عقلها نفهمیدند که با این حرف دارند حکومت را تعریف میکنند؛ دارند از حکومت تمجید میکنند. این چه حکومتى است که در ظرف دو روز – روز عاشورا (یکشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه این حرکت عظیم راه افتاد – میتواند یک چنین بسیج عظیم ملى را در سرتاسر کشور بکند؟ امروز کدام کشور دیگر، کدام حکومت دیگر چنین قدرتى دارد؟ قوى‌‌‌‌ترین حکومتهاى دنیا و ثروتمندترینشان – که ولخرجى‌‌‌‌هاى زیادى هم براى جاسوس پرورى و خرابکارى و تروریست پرورى دارند – اگر همه ى تلاششان را هم بکنند، نمیتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بیاورند توى خیابانهاى شهرشان یا کشورشان. چند ده میلیون انسان در سرتاسر کشور بیایند! اگر به دستور حکومت آمده باشند، این خیلى حکومت مقتدرى است؛ پس خیلى حکومت قوى‌‌‌‌اى است که اینجور امکان بسیج را دارد. اما حقیقت غیر از این است؛ حقیقت این است که در کشور ما حکومت و مردمى وجود ندارد – همه یکى اند – مسئولین حکومت، از شخص حقیر این بنده گرفته تا دیگران، هر کدام قطره‌هائى هستیم در اقیانوس عظیم این ملت…

    “امام خامنه ای”

  14. ناصر پناهیان می‌گوید:

    http://shahrekord.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=8895

    همه روز روزه بودن،‌ همه شب نماز کردن

    همه سـاله حج نمودن، سفر حجــاز کردن

    ز مدینـه تـا به کعبـه، سـر و پـا برهنه رفتن

    دو لب از بـرای لبیک، بـه وظیفـه بـاز کردن

    بـه مساجد و معابـر، همه اعتکـاف جستن

    ز مـلاهـی و منــاهی همــه احتــراز کردن

    شـب جمعـه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن

    ز وجــــود بـی نیــــازش، طـلب نیـاز کردن

    به خدا که هیچ کس را، ثمـر آنقـدر نبـاشد

    که به روی نا امیـدی در بستـه بـاز کـردن
    سلام دوست عزیز
    دوست عزیز و برادر حزب اللهی ام
    خواهشمند است به لینک فوق تشریف ببرید و خبر تظلم خواهی این برادر عزیز جانباز شیمیایی از کار افتاده کلی را در سایت ارزشی خودتان درج نمائید ، انتظاراز شما برادر دلسوز انقلابی جهت حمایت از عزیزانی که روزی با جان شیرین خویش در راه دفاع از ارزشهای دینی و اسلامی روزی با جان شیرین خویش سودا نمودند دوصد چندان می باشد.
    درود و صد بدرود
    بنده از نزدیک با این برادر عزیز آشنا و نسبت به مشکلات ایجاد شده برای ایشان اشراف کامل دارم .
    این خبر را برای خیلی از وبلاگ نویسان هم اندیش و ارزشی فرستادم ولی متاسفانه تعداد اندکی نسبت به درج خبر ظلم بزرگی که به این برادر عزیز شیمیایی از کار افتاده کلی وارد شده ، اقدام کردند . افسوس خوردم که وقتی ما که ادعای کار ارزشی و مذهبی داریم خودمان اینقدر کم لطفی می کنیم پس دیپر چه انتظاری از ….. داریم .
    امیدوارم اول با کمک خدا و بعد هم با کمک دوستان عزیز و ارزشی و انقلابی چون شما مشکل این برادر عزیز مرتفع گردد. انشاالله

  15. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    من طفلکی این چند روزه دیوونه شدم بسکه اومدم و نشد.
    خوب مردم از دلتنگی!!!!!
    جای منم که خالی بوده حسابی… البته دوستان به جای ما هستن همیشه…. انشاءالله
    تو متن قبلی راجع به قانون اساسی خدا بسیار زیبا نوشتید.
    و ما تاساعاتی دیگر …. هر چه قدر که باشد منتظر بر آمدن آفتاب ۹دی می مانیم.
    ما ستاره های حضرت ماه اگر در شب یلدای غیبت در اطراف ماه می مانیم و تلالویی داریم در انتظار برآمدن حضرت خورشید هستیم تا نور ناچیز ستاره ای در نور بیکران خورشیدیش گم و ناپدید شود.
    و در استانه شب یلدا خدمت آنکه با عنایت دست خدایی که بر سر ماست بر ما ولایت دارد
    خدمت عشق ستاره ها حضرت ماه: ” شب یلدای غیبت چه قدر تاریک بود اگر تو ماه ما نبودی….”

  16. احساس می‌گوید:

  17. چای پولکی می‌گوید:

    خوشا عقلی که با احساس باشد

    به امر رهبرش حساس باشد

    خوشا آن دل که در راه ولایت

    وفاداری چنان عباس باشد

  18. مبارز می‌گوید:

    سلام
    ببخشید حسین آقا یادم رفت
    این وبلاگ عباس صادقی
    عباس منطقه
    http://eifa.blogfa.com/
    حسین قدیانی: ممنون اردستانی عزیز!

  19. سربازةٌ می‌گوید:

    مطمئناً در آستانه ی انتخابات، سالگرد نهم دی ماه مهم هست.
    تلنگر و یادآوری های لازمی که شاید برخی ها فراموششان شده!
    شاید که نه حتماً. خوش گذشته.

  20. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا ارحم الراحمین**

  21. جماران می‌گوید:

    آن کیـست که روى تــو به هر کـوى ندید؟… آواى تــو در هـر در و مـنـزل نـشنـیــد؟
    کو آنکه سخن ز هرکه گفت، از تو نگفت؟… آن کیست که از مى وصالت نچشید؟

    “امام روح الله”

  22. حسین حسین مهدی
    حسین حسین مهدی
    حسین جان همسنگریها مشتاقند و آماده…

  23. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    کی تا ساعاتی دیگر به پایان میرسه؟

  24. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (نسبت ۹ دی با خامنه ای, همان نسبت ۲۲ بهمن است با خمینی. در هر دو روز, مردم به ولی فقیه, با حضورشان, و در مقام عمل, رای “اری” دادند.)

  25. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ( هر جنبشی و هر قیامی, یک مرکزیت زمانی دارد و بی شک پایتخت زمانی بیداری اسلامی, یوم الله ۹ دی انقلاب اسلامی است.)
    تک تک جمله ها تامل برانگیز و زیبا و سوالاتی تفکر برانگیزتر! از ان متن هایی که خواندن چندین باره می طلبد.
    (الله اکبر در یوم الله ۹ دی باز هم خرج خود خداوند شد.)

  26. سیداحمد می‌گوید:

    “۹دی سکه ای که فقط به عشق ولایت فقیه ضرب شد.”

  27. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر رهبر نباشد و اگر رهبر تنها باشد و اگر بر زمین بماند وصیت نامه امام و شهدا، بعضی ها نشان دادند که برای رها کردن گلوله های سرگشاده علیه اسلامیت و جمهوریت نظام جمهوری اسلامی، بسی استعداد دارند.”

    “بدون ولی فقیه یعنی بدون خمینی و خامنه ای، جمهوری اسلامی، اسم بی رسمی است.”

    اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای…

  28. سیداحمد می‌گوید:

    “ما در ۹ دی نشان دادیم که برای مان فرقی نمی کند چه کسانی سربازان نظام سلطه باشند؛ بعثی ها یا بعضی ها، یا هر کس و ناکس دیگر. هر که باشند و در هر پست و مقام و سابقه ای که باشند، در مقابله با ولایت فقیه و مصداقش، با یک تن، با یک سیدعلی حسینی خامنه ای طرف نیستند، بلکه با یک وطن طرف اند.”

    احسنت…

  29. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    زیبا بود. ۹ دی روز خامنه ای بود.
    کاش مسئولین بی خیال ما، کمی از این مردم با معرفت یاد بگیرن.
    اونی هم که در تخت اوهامش به سر میبره، ایشالا حضرت عزارئیل بیاد
    خودش رو ببره.

  30. سیداحمد می‌گوید:

    “برای ما سران فتنه، هیچ فرقی با امثال مبارک و بن علی و ملک عبدالله نداشتند، جز اینکه دست شان از حکومت کوتاه بود. سران فتنه، دیکتاتورهای بالقوه ای بودند که چون دست شان از حاکمیت کوتاه بود، نتوانستند جز نامه سرگشاده، شمشیر دیگری علیه رای ملت بلند کنند.”

  31. سیداحمد می‌گوید:

    “آنکه در تخت اوهامش دیکتاتوری می کند، وای از آن روز که به قدرت برسد!”

    دقیقا!

  32. «پیام ۹ دی این است؛ مقاومت انقلاب اسلامی نتیجه داد، بپا خیز ای مسلمان»
    خداوند هدیه تولد یکساله شدن ۹دی را بیداری اسلامی قرار داد
    ۲۶دی فرار بن علی،۲۲بهمن پایان نامبارک،۱۴خرداد فرارصالح،روز شهادت اسوه عدالت حضرت علی (ع) شکست دیکتاتورلیبی و…
    هرکه با آل علی درافتاد ورافتاد. کثیفان می روند نوبت به نوبت

  33. سیداحمد می‌گوید:

    “در دنیایی که ۹۹ درصدش نظام سلطه را نمی خواهند، باید مقدم خورشید را گرامی داشت. آفتاب خواهد تابید. ما ستاره ها تا «ماه» را داریم، آمریکای شب پرست، هیچ غلطی نمی تواند بکند. پیام ۹ دی این است؛ تا طلوع آفتاب به افق انتظار، آمریکا باید جمهوری اسلامی را همچون خار در چشم، تحمل کند.

    دشمن ماه، دشمن خورشید است.

    با آل علی، هر که درافتاد، با یک تن طرف نیست، با یک وطن طرف است.”

    خسته نباشید داداش حسین؛
    مطلب شکیل و زیبا در شان حماسه ۹دی یعنی همین!
    سالاری…

  34. سلاله 9 دی می‌گوید:

    صبرمان داشت تفسیر به بی غیرتی می شد …

    ما به خامنه ای «رای» ندادیم، بلکه کاری مهم تر کردیم و جان مان را کف دست گرفتیم.

    اگر چه بعضی ها کفن پوشیده بودند، اما همگان، جان شان را کف دست گرفته بودند.

    خون را می دهیم و هر چند که از بی مقدار بودنش شرمنده ایم، اما پس نمی گیریم. کفن می پوشیم، ولی با دست خودمان، نه بعد از مرگ، که در اوج حیات.

    کار ما نبود؛ تقصیر خدا بود! دست، دست خدا بود و آستین، از آن ملت ما.
    .
    “نمی شد که به خیابان نیاییم.”

  35. ف. طباطبائی می‌گوید:

    از همون جمله اول طوری شروع کردین که مخاطب بدونه یک متن عالی در پیش داره.
    خوندن این متن برای کوته فکرهای وطن فروش خیلی خوبه.
    قسمت تحلیلی بالای عکس و شماره سه و چهار حرفی بود که شاید به ذهن خیلی هامون رسیده بود.
    خیلی زیاد باید خدا رو شکر کنیم بابت انقلاب و رهبرمون.
    خدا قوت.

  36. سیداحمد می‌گوید:

    شهادت حضرت آقا امام سجاد (ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد.

    http://upload20.ir/upload/13243891741619396629.mp3

  37. ف. طباطبائی می‌گوید:

    “با حکومت یا بر حکومت بودن، فی نفسه موضوعیت ندارد. آنچه مهم است با حق بودن یا بر حق شوریدن است.”

    چقدر فهموندن این جمله به بعضی ها سخته. بعضی هائی که کلا از درک حق و باطل ناتوانن!!

  38. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “نهم دی ماه ۸۸ اگر چه شب قدر انقلاب اسلامی است، اما تقدیر بیداری اسلامی، در همین شب رقم خورد.”

    این جمله اش خیلی هنرمندانه و متفکرانه است. هر دو بخش نوشته، هم تجلیل نوشت و هم تحلیل نوشت اش، هر کدام از منظر خود زیبا بود؛ اما تحلیلی که از رابطه ی ۹ دی و بیداری اسلامی ارائه کردید، خیلی به موقع بود، مخصوصا با سوالاتی که مطرح شد.
    تا قبل از خواندن این نوشته این ارتباط، چندان برایم آشکار نبود و شاید تصورم این بود که مطرح کردنش بیش تر به منزله ی تو دهنی است به دشمن. کاملا مخاطب با خواندن این متن روشن می شود و پی می برد به چگونگی این رابطه و دست لطف خداوندی که آشکار است در این مواقع و وقایع.
    “الحمدالله رب العالمین”

  39. چشم انتظار می‌گوید:

    به به … چه لذت و شور و شعور زاید الوصفی در این جمله موج می زنه…
    کفن می پوشیم، ولی با دست خودمان، نه بعد از مرگ، که در اوج حیات.

  40. پری می‌گوید:

    عالی عالی عالی عالی بود. خیلی قشنگ بود.

  41. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی
    داداش حسین! اینقدر متنت قشنگه که شرم دارم سئوال کنم که به نظر شما این جمله (اگر چه تجار ورشکسته سیاست، از دست بصیرت ملت، عصبانی بودند، اما شام غریبان کاخ سفید بود.) نباید قرینه باشد؟ مثلا”(اگر چه تجار ورشکسته سیاست، از دست بصیرت ملت، عصبانی بودند، اما ملت خوشحال از انجام وظیفه.) یا (از یک طرف تجار ورشکسته سیاست، از دست بصیرت ملت، عصبانی بودند و از طرفی شام غریبان کاخ سفید بود.)
    حسین قدیانی/ عمومی: جمله ام درسته! منظورم اینه که در ۹ دی، سران استکبار، بیشتر از سران فتنه از دست ملت عصبانی شده بودند. توجه به «عمق شعار ملت» یعنی همین دیگه! وانگهی! ما تا دشمنی مثل آمریکا و اسرائیل داریم، سران فتنه، اصلا کی هستند؟! جای طعنه بود، نه قرینه!

  42. پری می‌گوید:

    “آنچه مهم است تولد پروانه از درون نطفه کرم فتنه است”

  43. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    یقینا” اون که بر تخت توهم تکیه زده خطرناک تر از اونیه که بر تخت قدرت.
    چه منطقی و عینی گفتین.

  44. پری می‌گوید:

    ما رای را می دهیم و لازم باشد حفظ می کنیم و لازم باشد پس می گیریم، لیکن «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست».

  45. چشم انتظار می‌گوید:

    یوم الله ۲۳ تیر ۷۸، اگر چه یوم الله است ولی کمی غریب است و به آن کمتر پرداخته شده. شاید هنوز قافله ی غافلین و خواص بی بصیرت اینگونه وارد معرکه نشده بودند.

  46. پری می‌گوید:

    “خدا اما با یوم الله ۹ دی، بر سر جفت شان خاک ریخت.” تحقیرتر! بهتر از این نمیشد کرد!

  47. چشم انتظار می‌گوید:

    تفصیل (آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند) این است:
    ما ستاره ها تا «ماه» را داریم، آمریکای شب پرست، هیچ غلطی نمی تواند بکند.

  48. چشم انتظار می‌گوید:

    ابتدای متن زیبایتان را حماسی خواندیم به اواسط که رسیدیم با استدلال و منطق برخواسته از ایمان به راهی که در پیش گرفته ایم، و در پایان اگر چه چشم خسته شده بود اما، حرارت پیام نه دی و گرمای لذت بخش قطرات، خستگی چشم را برطرف کرد و دل را شاد. اجرتان با صاحب یوم الله نه دی.

  49. چشم انتظار می‌گوید:

    یکی از منافقان با سابقه! در پاسخ به سئوال خبرنگار در مراسم ترحیم یک بنده ی خدایی به نام خلیلی، که گفته بود آیا از فتنه گرا اعلام برائت می کنید؟ موسوی خوئینی ها پاسخ داده بود؛ یعنی می گین از خودم اعلام برائت کنم؟!

  50. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم! این لینک را ببینید؛

    http://www.jahannews.com/vdce7o8zxjh8oni.b9bj.html

    و حالا جواب دندان شکنش، یعنی همین متن داداش حسین!

    در ضمن، متن «در مکتب آنتالیا نمی توان انقلاب کرد» مکمل همین متن است…

  51. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    بسیار روان و دلچسب بود. جملات زیبا و خاص هم فراوان بود در تمام متن.
    سپاسگزارم آقای قدیانی.
    آرام و با حوصله خواندن متن را به همه دوستان توصیه می کنم!!

  52. سیداحمد می‌گوید:

    “تقدیر «بیداری اسلامی» در یوم الله «۹ دی» رقم خورد”

    چقدر بدبختند کسانی و آقازاده هایی که حقیقت این جمله را کتمان می کنند!
    الگو برداری ملت های آزاده دنیا از جمهوری اسلامی، با دلایل بسیار زیاد قابل اثبات است.

  53. سلاله 9 دی می‌گوید:

    واقعا این ف.ه آی کیوش در حد یک جلبک است و شاید هم یک مقدار کم تر. یکی نیست بهش بگوید که آدم ناحسابی! آخر مگر حجاب در کشورهای منطقه در زمان حکومت دیکتاتورهای شان، اجباری بوده است که برمی داری می گویی:
    “مردم این کشورها اسلام ترکیه را می خواهند که به حجاب و پوشش زنها کاری ندارد”؛ یعنی باید جزء چند اندیشمند مطرح دنیا معرفی اش کنند با این استدلال هایش. سفید کرده است روی خالق نظریه داماد لرستان را. واقعا آدم تا کجا می تواند خودش را به آن راه بزند. چشم شان را به روی واضحات می بندند و فکر می کنند، ملت هم متوجه نیستند.

    اینجا فکر کنم جایش است که یاد کنیم از آن کوسه نادر.

    “گروهی از زیست شناسان با کشف یک توانایی عجیب در نوعی کوسه دریافتند که این گونه کوسه قادر است خود و فرزندانش را در برابر چشم شکارچی، نامرئی کند. این کوسه از نژاد کوسه های فانوسیان است، هیکلی کوچک و استوانه ای شکل دارد و در اعماق اقیانوس اطلس و آرام زندگی می کند…”.
    حسین قدیانی: یعنی یه طنز برای چیزنا بنویسم دیگه!!

  54. سیداحمد می‌گوید:

    به اندازه حلزون خشک شده هم درک ندارند؛
    طنز با این موضوع، دلچسب می شود!

  55. چشم انتظار می‌گوید:

    کوسه ی نادر، حلزون خشک شده، جلبک سبز، استوانه ی خمیده!

  56. باز هم به برکت حضرت ماه خدا ۹ دی را برایمان آفرید.

    در سجده ام:

    “شکراً لله ، شکراً لله ، شکراً لله”

  57. زهرا می‌گوید:

    دیگر رای کافی نبود، باید به خیابان می آمدیم. باید اعتراض می کردیم.
    .
    .
    .
    آفتاب خواهد تابید.

  58. زهرا می‌گوید:

    با وجود اینکه طولانی بود و مجبور شدم در صد قسمت بخونم اما واقعا لذتبخش بود. ممنون.

  59. زهرا می‌گوید:

    دوستان لطفا برای تعجیل در فرج یه صلوات بلند هدیه بفرمایید.

  60. چشم انتظار می‌گوید:

    به نظر من کتاب نه دی، از یک (اثر) بالاتر بود. ولی نمیدونم چه صفتی براش نام ببرم.
    این هم فرازی دیگر از این یادگار ارزشمند یوم الله نه دی. کتاب نه دی ص ۱۳۷:
    به یاد روی دیگر سکه ی انقلاب (۲۲ بهمن) که فقط به عشق ولایت فقیه ضرب شد.
    .
    .
    گمانم بهمن ماه ۶۲ بود. “مجتبی” بعد از ۱۴ ماه مرخصی گرفته بود تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن، شرکت کند و دوباره برود جبهه. می دانست رزمندگان اسلام تا پایان سال قرار است عملیات بزرگی انجام دهند. به پدر و مادرش هم نگفت که دارد به تهران می آید. زود باید بر می گشت. خیلی زود. چرا که جزو نیروهای اطلاعات و عملیات بود و تصمیم گرفته بود همان روز پس از راهپیمایی به منطقه باز گردد. می دانست که اگر پدر و مادرش، بویژه مادرش متوجه آمدنش شوند، به این زودی ها نمی تواند باز گردد. هرچه باشد مادر است دیگر.
    .
    .
    روز راهپیمایی، آقا کریم و فاطمه خانوم در لابه لای آن همه جمعیت جوانی را دیدند که آشنا به نظر می رسید. عصایی زیر بغل دارد و با شور و حرارت خاصی دارد شعار می دهد. “حزب الله، می جنگد، می میرد، سازش نمی پذیرد. از میان سیل جمعیت با هر زحمتی بود خود را نزدیک آن جوان رساندند و حالا دیگر شک شان به یقین مبدل شده بود. آن جوان “مجتبی” بود. آقا کریم گفت: تو اینجا چکار می کنی؟ و فاطمه خانوم گفت: پسرم پات کی همچین شده؟ مجتبی جواب داد: چقدر پیر شدی مادر.
    .
    .
    تنها فرزند این خانواده ساکن میدان خراسان چند روز بعد با پایی مجروح، در عملیات خیبر به شهادت رسید. فاطمه خانوم دیروز به من می گفت: ۲۲ بهمن آخرین باری بود که مجتبی را دیدم. خدا بیامرز آقا کریم، آن روز هر چه اصرار کرد مجتبی خانه نیامد. فقط گفت: تا همین جا هم قاچاقی آمده ام. امام را تنها نگذارید. بعد ها در جماران به امام گفتیم: که بعد از جنگ کلا” سه بار پسرمان را دیدیم و امام جواب داد: عکس پسرتان را دارید می خواهم مجتبی را ببینم.
    .
    .
    تنها مسئولی که به این خانواده سر زده (آقا)ی ماست. که سال دوم رهبری شان، “ماه” را سرزده به خانه شان برد. یک قرآن کریم هم به رسم تبرک، به ایشان هدیه داد و با همان خودکار آبی آسمانی معروفش، که روزگاری یکی از نمادهای بچه های حزب الله بود برای این خانواده یادگاری نوشت: “خدا رحمت کند این شهید عزیز ما را”.

  61. بچه آدم می‌گوید:

    مولایمان سید علی!

    به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
    جمال چهره تو حجت موجه ماست

    عالی بود.خسته نباشید آقای حسین آقا!

  62. حی علی الجهاد می‌گوید:

    از زیبایی و محکمی متن که بگذریم، قشنگ‌تر آنجا بود که وصلش کردید به آن چند خط زرشکی رنگ خاطره‌انگیز … همان اتوبوسی که ما را برد راه‌پیمایی …

    دارم روی متنی کار می‌کنم که بی‌ربط به سؤالات شما در این متن نیست، اگر چیز جالبی از کار درآید البته!

  63. سیداحمد می‌گوید:

    “ایام فتنه، در این سوی میدان اما، چه بسیار از مسلمین و آزاده خواهان این زمین که داشتند با نگرانی، دوئل میان انقلاب اسلامی و نظام سلطه را نگاه می کردند. حقا که روی مخ شان رژه می رفت اخبار BBC و VOA. حکام عرب البته شاد بودند.”

    این جملات و چند جمله بعدش، فضای سنگین فتنه را در ذهنم تداعی کرد!
    خدا لعنت کند آن کسی را که می گوید فتنه ای در کار نبود. کافران شرق و غرب دنیا دست به دست هم داده بودند تا به انقلابمان آسیب جدی وارد کنند. از هیچ تلاشی هم دریغ نکردند. چقدر هم خوش خوشانشان بود. فکر می کردند تیرشان به هدف خورده!
    ولی به یاری خدا، با درایت حضرت آقا نقشه هایشان نقش برآب شد و رسیدیم به ۹دی…

    “ما جان می دهیم برای حفظ انقلاب اسلامی مان”

  64. ابوالفضل می‌گوید:

    و ما در چهارشنبه عاشورایی ۸۸ ثابت کردیم که ” لبیک یا خامنه ای ، لبیک یا حسین است”

    ” ما ستاره ها تا «ماه» را داریم، آمریکای شب پرست، هیچ غلطی نمی تواند بکند ”

    کور باد چشمی که بدخواه علی ست / راه خوشبختی فقط راه علی ست!

  65. به جای امیر می‌گوید:

    بعدی (گفت و شنود)

    گفت: سایت ضدانقلابی بالاترین خطاب به خاتمی نوشته است«شوربختانه باید باور کنیم و باور کنید که جمهوری اسلامی به یک ابرقدرت منطقه ای تبدیل شده است».
    گفتم: خب! منظورش چیست؟
    گفت: خطاب به خاتمی نوشته؛ رژیم ایران، هواپیمای بدون سرنشین و فوق مدرن آمریکا را تصاحب می کند، در تحولات منطقه حرف اول را می زند، ماهواره آمریکا را با تکنولوژی لیزری هدف قرار می دهد، مدیر گوگل در CNN به استعداد فوق العاده ایرانی ها در جنگ سایبری اعتراف می کند و…»
    گفتم: بالاخره نگفتی منظورش چیست؟ و چرا این حرف ها را خطاب به خاتمی زده است؟!
    گفت: به خاتمی گفته؛ «خودت قضاوت کن و ببین ما جنبش سبزی ها در کجای این معادله قرار داریم که برای حضور در انتخابات شرط تعیین می کنی؟ مگر نمی بینی که رژیم به هیچکدام از ما محل نمی گذارد».
    گفتم: حیوونکی راست میگه! یارو رفت به مطب یک روانپزشک و گفت؛ آقای دکتر! نمی دونم چرا هیچکس به من محل نمی ذاره؟! دکتر نگاهی بهش کرد و به منشی گفت؛ نفر بعدی!

  66. سایه/روشن می‌گوید:

    “آنچه نام خمینی را همچنان در جهان زنده و جاوید نگه داشته است،
    مرام خامنه ای است”
    .
    .
    .

  67. مثل باران می‌گوید:

    آفتاب خواهد تابید.
    *
    *
    *
    ما ستاره ها «ماه» را داریم.
    *
    *
    *
    *
    اللهم عجل لولیک الفرج…

  68. سایه/روشن می‌گوید:

    زیباترین پاییز عمرم پاییز امسال بود.
    چون شب های تیره و سردش را با حضور در آسمان روشن و گرم قطعه سپری کردم.
    ممنون که چراغ این جا همیشه روشن است.

  69. جلال معترف می‌گوید:

    داداش حسین و آقا سید خسته نباشید.
    جای تشکر فراوان داره این مطلب. داداش حسین سرت سلامت.
    نوشتن یک مطلب طولانی با این سطح کیفیت و مهارت کار بسیار دشواریه.

    بسیار بسیار آموزنده و زیبا. دوستان جملات زیبای متن را تکرار کردند ولی خداوکیلی از این جمله خیلی خوشم اومد

    (آنکه در تخت اوهامش دیکتاتوری می کند، وای از آن روز که به قدرت برسد.)

  70. هوشنگ می‌گوید:

    هشت سال دفاع مقدس و هشت ماه صبر مقدس

  71. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    اگه بخوام کپی کنم که همش و باید کپی کنم ….
    خیلی زیبا حرف دل می زنید ، خیلی زیبا تحلیل می کنید، خیلی زیبا نتیجه می گیرید و بالاخره…. خیلی زیبا می کشید ما را با این قلمتان………
    این روزها زیاد می چسبد دعا بر حضرت خورشید:
    اللهم عجل لولیک الفرج

  72. عباس اسلامی می‌گوید:

    سلام حسین جان
    و سلام بچه ها

    و من هم مثل همیشه نظرم را با طرح هایم می دهم:

    http://sayehgraph.blogfa.com/
    مجموعه ای از پوسترهای نمایشگاهی ۹دی۹۰

    دوست دارم دوستانم در قطعه مرا بنوازند به نظرات زیبایشان
    ممنون از همه شما

  73. لجمن می‌گوید:

    می خوامت داداش حسین
    خودت می دونی چرا !

  74. sarbaze1404 می‌گوید:

    سلام متنتون عالی بود مخصوصا قسمت سوالاش.درضمن امریکا خواه دست نشانده هایش حاکم …خاصیت این را دارد که جزو شعارهای دست نویس شود خدایا توفیق شهادت در راهت را نصیبمان کن .یا علی
    حسین قدیانی: قبول دارم. بخش حاکم و محکوم، از بهترین جاهای متن بود.

  75. احساس می‌گوید:

    آقا اجازه!
    ما همه رو نوشتیم !یعنی نوشتید!
    بفرمایید
    یک/ ۱: آیا میان یوم الله نهم دی ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک، با «بیداری اسلامی»، حقیقتا ارتباطی وجود دارد؟
    بله! درست به همان دلیل که ملت ما در یوم الله ۹ دی به خیابان انقلاب اسلامی آمد، دیگر ملل مسلمان منطقه هم به کوچه های اصلی شهرشان کوچ اعتراض کردند. این سخن اگر چه در ظاهر، سخن درشتی به نظر می رسد، اما در باطن، اتفاقا سخن درستی به نظر می رسد. واقعیت این است که نقطه اشتراک ۹ دی و بیداری اسلامی، هیچ نیست الا «انقلاب اسلامی».

    یک/ ۲: اگر ارتباط وجود دارد، این رابطه، مستقیم و عینی است، یا نامرئی و غیر مستقیم؟
    نوبت الگو شدن عملی انقلاب اسلامی برای بیداری اسلامی بود؛ پس مستقیم بود.

    یک/ ۳: اگر ارتباط وجود دارد، یوم الله ۹ دی بیشتر حاضر در «انقلاب اسلامی» است، یا ناظر بر «بیداری اسلامی»؟
    یوم الله ۹ دی اگر چه حاضر در تقویم انقلاب اسلامی است، اما روزی بعد، سر از سررسید بیداری اسلامی درآورد و ناظر بر قیام ملل خاور میانه شد.

    یک/ ۴: اگر ارتباط وجود دارد، این رابطه، مثل رابطه طبیعی همه اجزای انقلاب اسلامی با کلیت پدیده بیداری اسلامی است، یا ویژه و ممتاز و متمایز است؟
    ظاهر شعارهای ۹ دی، اگر چه در خیابان انقلاب اسلامی سر داده شد، لیکن عمق این شعارها و پژواکش، چندی بعد در منطقه بیداری اسلامی شنیده شد.
    حسین قدیانی: آیا می توانم بگویم که این قبیل کامنت ها، شرمنده ام نمی کند؟! و از سویی، مسرورم نمی کند؟!… نه، نه!

  76. احساس می‌گوید:

    هه متن عالی بود مخصوصا حرف هایی که بار بعضی ها کردید ولی سخن گفتنتان با خدا زیبایی خاص خودش رو داشت و جای تفکر داشت

  77. احساس می‌گوید:

    آیا می توانم بگویم ما به داشتن استادی مثل شما افتخار نمی کنیم؟!و ایشان را بر کله بی مغز دشمن نمی کوبیم؟!!…نه،نه!

  78. ف. طباطبائی می‌گوید:

    چقدر من با sarbaze1404 موافقم!!
    اون قسمت های حاکم و محکوم خیلی عالی بود.

    “آری! با حکومت یا بر حکومت بودن، فی نفسه موضوعیت ندارد. آنچه مهم است با حق بودن یا بر حق شوریدن است. در مصر، حسنی مبارک، حاکم بود، اما در ایران، آرزوی حکومت داری را به گور بردند، دیکتاتوربچه هایی که به پشتوانه غرب، بر رای توده های ملت شوریدند. دیکتاتور، دیکتاتور است؛ خواه حاکم باشد و خواه محکوم. اگر حاکم باشد، باید مثل مردم مصر، او را از تخت قدرت پایین کشید، اگر هم محکوم باشد، باید مثل ملت ما، او را از تخت توهم، پایین کشید.”

  79. پرستو می‌گوید:

    زیبا بود
    تا طلوع آفتاب به افق انتظار آمریکا باید جمهوری اسلامی را چون خاری در چشم تحمل کند

  80. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    سلام
    ممنون داداش حسین؛ واقعا ممنون…

    همان که نامه سرگشاده علیه ۴۰ میلیون رای ملت نوشت و آقازاده هایش را به میدان فرستاد…
    خدا لعنتشون کنه…

  81. م.طاهری می‌گوید:

    خدا قوت
    چه متنی! عالی بود
    سوال و جواب ها هم خیلی قشنگ بودند
    پایان متن هم خیلی قشنگ بود. اتوبوس معروفی که چهارشنه ما را به راهپیمایی برد.

  82. پاییز می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    برای ما سران فتنه، هیچ فرقی با امثال مبارک و بن علی و ملک عبدالله نداشتند، جز اینکه دست شان از حکومت کوتاه بود.
    پیامهای۹دی رو خیلی عالی نوشتید.

    خسته نباشید

  83. کبوتر حرم می‌گوید:

    تمام ما که ز پروانه ها نشان داریم،
    برای سینه زدن تاسحر توان داریم.
    هزارشکر خدا ،که در شب یلدا برای گریه کمی بیشتر زمان داریم،
    .
    .
    .
    .
    السلام علیکَ یا سَید العابدین و سلالة الوَصِیین

  84. به جای امیر می‌گوید:

    خیار (گفت و شنود)

    گفت: اصحاب فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ اعلام کرده اند که جبهه اصلاحات، انتخابات را تحریم نمی کند!
    گفتم: مگر قرار است وطن فروشان را هم به مجلس راه بدهند که آقایان حرف از تحریم انتخابات می زنند؟!
    گفت: می گویند البته اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمی کنند ولی در انتخابات هم شرکت نمی کنند!
    گفتم: ولی دستور العمل جرج سوروس این است که در انتخابات شرکت کنند تا بعداً بتوانند ادعا کنند که تقلب شده است!
    گفت: اتفاقاً سران فتنه هم گفته اند، اصلاح طلبان بدون تابلوی اصلاحات در انتخابات شرکت می کنند!
    گفتم: یعنی عقلشان نمی رسد که فرمول جرج سوروس را دیگران هم می دانند و باز هم مثل جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ دست فتنه گران وطن فروش رو می شود؟
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: یارو رفته بود مسابقه ۲۰ سوالی، به او گفتند جواب مسابقه خیار است ولی فوری نگو که ماجرا لو نرود. یارو پرسید در جیب جا می گیرد؟ مجری مسابقه گفت؛ نه. یارو با تعجب گفت؛ عجب خیار گنده ایه؟!

  85. سنگربان می‌گوید:

    خدا قوت عالی بود….
    ۴ سوال قسمت ۴ چیزهایی بود که بابتش باید بی نهایت خدارو شکر کنیم……..
    این چشم سفید ها که حالا این بیداری ربطی به فتنه شون نداره ، می گن ما الگو دادیم به بیداری اسلامی . وای به حال این که هم زمان می شد این دو موضوع با هم…..
    حالا ازون ور رسانه های بیگانه چکار می کردند؟!
    اونا که نمی تونستن این دو گروه رو هم پیاله ببینن با هم ………
    بالاخره هیج رقمه هم نمی شد که از فتنه حمایت کنند، بعد طرف بحرین رو هم بگیرند…..

  86. سلام.زیبا گفتی داداش حسین:
    دست، دست خدا بود و آستین، از آن ملت ما. ما دیدیم دست قدرت خدا را در یوم الله ۹ دی.

  87. به جای امیر می‌گوید:

    پلیس مخفی! (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: مدعیان اصلاحات در آستانه انتخابات مجلس نهم بدجوری توی بن بست گیر کرده و به هچل افتاده اند.
    گفت: آنها از فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ به بعد در هچل بوده اند. حالا منظورت چیست؟
    گفتم: اگر بگویند در انتخابات شرکت می کنیم، اعتراف کرده اند که ادعای قبلی آنها درباره تقلب دروغ بوده است.
    گفت: خب! بگویند شرکت نمی کنیم!
    گفتم: در این صورت ماموریت بعدی خود را از دست می دهند، چون مطابق اسناد موجود، آمریکایی ها از آنها خواسته اند در انتخابات مجلس هم ادعای تقلب را تکرار کنند!
    گفت: پس چه می کنند؟!
    گفتم: مدعیان اصلاحات دست به یک کلک مرغابی زده و گفته اند جبهه اصلاحات با تابلوی این جبهه در انتخابات شرکت نمی کند ولی اعضای آن جداگانه شرکت می کنند!
    گفت: یعنی هرکدام از اعضای این جبهه به طور جداگانه به گناه بزرگ خود اعتراف می کنند !
    گفتم: چه عرض کنم؟! خودشان هم قبول دارند که گیج شده اند، می گویند یک آدم خل و چل رفته بود برای بازی کردن در نقش پلیس مخفی تمرین کند الان چند سال است که گم و گور شده و پیدایش نیست!

  88. مجید از مشهد می‌گوید:

    دل بستن به علی یا خوارج شدن به سبک دانشگاه آزاد!(میان وعده)

    اسلامی که میبینید بر سر نیزه آزادی دانشگاه آزاد است قرآن پوست کنده شده ای است بر سر نیزه افراد فتنه جویی که در مقابل علی زمان>>امام خامنه ای (مدظله) ایستاده اند.
    اسلام بهانه ای است تا سر پوشی بشود بر هفتاد هزار میلیارد تومانی که برای کم نشدنش نان شب برخی خانواده های فقیر مهیا نمی شود تا فربگی مدیران این دانش خانه خوش سیمای پوسیده بنیان را صیقل دهد
    دانشجویان حزب الله ی این دانشگاه بدانند اگر سر کرده های این بنای پوشالی که با دروغ ومظلوم نمایی اقدام به برگذاری کرسی های آزاد اندیشی و پیگیری ظاهرانه مطالبات رهبر از دانشجویان کرده است بدنبال مصونیت و خط امان برای انتخاب جانشینی آقای جاسبی میباشد
    حال با این اوصاف توصیه میکنم که متوجه باشید که اگر این افراد ذره کوچکی از اسلام ناب در رگشان میبود ۴۰۰میلیون تومان پول سرگردان مردم را(سال ۸۸) نمی سپردند به راننده مینیبوسشان که به برای واریز به حساب به بانک ببرد که در میان راه پول گم شود!!!
    اگر شما پیگیر باشید که این جماعت در خواب را بیدار کنید شاید باز هم با وعده سر خرمن و یا تهدید به اخراج مواجه شوید اما تا به کی میخواهند مقابل حرف حق بیستاند.
    به خیل عظیم برخی کارمندان(بی تفاوت) این دانشگاه خرده نمیگیرم،چون طبع اقداماتشان بر این اساس است که فعالیت های محوله را انجام دهند تا از حقوق و. .. …نیفتند.حال با این اوصاف به انفجار های بارزی که این مجموعه به جهت تخریب ریل مسیر قطار انقلاب داشته است اندیشیده اید.
    آیا دیده اید دختران جوانی که نا خواسته در حیله و مکر دانشجویان یکی از تشکل های دانشجویی و دانشجویان فساد گرای این دانشگاه به چه روزگار هایی رسیده اند؟!اگر مادرآن آنان بداند که فرزندان و محصول شب زنده داری هایشان با دانشجویی فلان واحد شدن به چه روز های اسف باری کشیده شده اند آیا آرزو نمی کردند که ای کاش این فرزند را به دنیا نمی آوردم.
    دیگر بماند آن توماریکه به تمام مراکز دانشگاه آزاد سکولار فرستاده شده است تا به ضد دولت پرشده و سند ننگ دیگری بر جریده این دانشگاه ثبت شود.

  89. به جای امیر می‌گوید:

    لنگ حموم ! (گفت و شنود)

    گفت: گروه های اپوزیسیون بدجوری آقای مزروعی را دست انداخته و مسخره می کنند.
    گفتم: دیگ به دیگ میگه روت سیاه! حالا چطور مگه؟!
    گفت: می گویند این آقای مزروعی در بروکسل کنگر خورده و لنگر انداخته و به جای «حزب مشارکت» و «سازمان مجاهدین انقلاب» و «جمعی از جوانان اصلاح طلب» و «نماینده ادواری مجلس» و… پشت سر هم بیانیه صادر می کند!
    گفتم: وقتی که این گروه ها در داخل حضور و فعالیت داشتند هیچ کاری از دستشان ساخته نبود چه رسد به آن که یک نفر از بروکسل به جای همه آنها بیانیه صادر کند!
    گفت: گروه های اپوزیسیون مزروعی را مسخره کرده می گویند؛ مگر تو به تنهایی چند نفر هستی که به جای چند گروه بیانیه می دهی؟!
    گفتم: اون قدیم ندیم ها یک دوره گرد قالتاق رفته بود حموم، بعد از آن که از حموم بیرون اومد، داد و بیداد راه انداخت که؛ ایهاالناس چه نشسته اید که بدبخت شدم، لنگ حموم و سفره نونم و لحاف روم و پرده اتاقم و فرش زیرم و پیرهن تنم و… همه را دزدیدند! اوستای حمومی گفت؛ مردک خجالت بکش، فقط لنگ حمومت گم شده؟ و یارو گفت؛ خب! همون لنگ حموم، همه این کارها رو برام می کرد!
    حسین قدیانی: بله دیگه! طنز خوبی بود، اما همون چیزی که توی کامنت پست «تلفن روی پیغامگیر» به مبصر گفتم، درباره این «گفت و شنود» صدق می کند!!

  90. سیداحمد می‌گوید:

    چقدر جملات این متن ارزشمند و خواندنیست!

    “یوم الله ۹ دی، چیزی فراتر از یک رفراندوم است. ما به خامنه ای «رای» ندادیم، بلکه کاری مهم تر کردیم و جان مان را کف دست گرفتیم. ما رای را می دهیم و لازم باشد حفظ می کنیم و لازم باشد پس می گیریم، لیکن «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست». خون را می دهیم و هر چند که از بی مقدار بودنش شرمنده ایم، اما پس نمی گیریم. کفن می پوشیم، ولی با دست خودمان، نه بعد از مرگ، که در اوج حیات. عمق شعارهای ما در ۹ دی، شان این روز را نشان می دهد. یوم الله ۹ دی، سران فتنه، اسم رمز سران کفر بودند و ما در آن چهارشنبه الهی، مهم ترین مچی را که خواباندیم، مچ کاخ سفید بود. ما در ۹ دی نشان دادیم که برای مان فرقی نمی کند چه کسانی سربازان نظام سلطه باشند؛ بعثی ها یا بعضی ها، یا هر کس و ناکس دیگر. هر که باشند و در هر پست و مقام و سابقه ای که باشند، در مقابله با ولایت فقیه و مصداقش، با یک تن، با یک سیدعلی حسینی خامنه ای طرف نیستند، بلکه با یک وطن طرف اند.”

  91. سید محمد باقر حسینی می‌گوید:

    اگر حضرت محمد پیامبر خدا (ص) امیر المومنین داشت، اگر امیر امومنین عمارها داشت، اگر امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل ها داشت، اگر امام خمینی شهید مطهری ها داشت، امام خامنه ای مردم ۹ دی دارد.
    برای شادی قلب امام زمان تکبیر
    الله اکبر … الله اکبر …. الله اکبر

  92. سیداحمد می‌گوید:

    برای این متن ۴۳ نفر، ۹۳ کامنت گذاشته اند!

  93. عاشقان عدالت می‌گوید:

    بسمه تعالی……

  94. میعاد می‌گوید:

    چقدر زیبا بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.