گردی بر ریزگرد

۱- شاید ۷ سالی می شود همین که ۴۰ روز از سال نو می گذرد، پدیده بی رحم و لامروت ریزگردها دمار از روزگار ساکنین شهرهای غربی درمی آورد. مشکلی که گاه تا شهرهای مرکزی سرایت می کند. مثل همین روزها. وقتی شهروند تهرانی سخت نفس می کشد و چند متر جلوترش را بد می بیند، وای به حال غرب نشینان کشور، از غرب و جنوب غرب گرفته به ویژه، تا کم و بیش شمال غرب کشور. واقعا باید دید این روزها چه می کشند مردم جاهایی مثل اهواز و ایلام.

۲- دیشب رادیو موج اف ام ۲ ردیف ۵۰ /۱۰۳ با فلان کارشناس محیط زیست و بهمان مسئول چنین رخدادی نشسته بود به بحث. وقتش را هم بگذار دقیق بگویم که خبرم منبع درست و درمان داشته باشد. دقیقا نیم ساعت به ۲۱ شروع کردند بحث را تا حدود همین ساعت. نتیجه اما چه شد؟ خلاصه اش را می نویسم از قول آقایان.

۲ یک- اعتراف به اینکه در مقابله با این معضل، کم و بیش دست اندرکاران حرف زده اند اما در مقام عمل، تقریبا هیچ کاری صورت نگرفته.

۲ دو- اذعان به این نکته که پدیده ریزگردها نیمی از فصل بهار تا نیمی از فصل تابستان، معضل اول آب و هوایی و زیست محیطی کشور است. یعنی چیزی حدود ۳ ماه از سال. این زمان قطعا در شهرهای غربی کشور، گاهی بیش از ۳ ماه، منجر به آه و فغان مردم می شود.

۲ سه- بیان این نکته که معضل ریزگردها اگر چه برای کودکان، سالخوردگان و بیماران قلبی، عروقی و تنفسی، سم مهلک است، اما می تواند برای مردم عادی نیز بیماری های سخت علاجی به همراه داشته باشد. از سوزش چشم بگیر تا درآمدن داد ریه. به سبب این آلودگی، کم نبوده خانم بارداری که بچه را مرده به دنیا آورده! یعنی که بسی حاد است این مشکل، و این روزها، ایام اضطرار.

۲ چهار- اهل فن در آن برنامه طوری سخن می گفتند که مخاطب، تقریبا و تلویحا باید به این نتیجه می رسید که مشکل ریزگردها اصلا علاج کامل ندارد. البته لطف کردند و هیچ کجای برنامه به تصریح، دل شنونده را خالی نکردند و نگفتند؛ «همینه که هست!»، اما حرف شان همین بو را می داد. یعنی تحمل باید کرد!

۲ پنج- آخرین نکته هم این بود که برای حل تقریبی، و نه کامل این معضل، چاره ای نیست جز یک عزم بین المللی. مسئولان کشورهای درگیر بحث ریزگردها باید کنار هم بنشینند و چاره اندیشی کنند تا خطر ریزگردها، لااقل کمتر شود.

۳- خودتان قضاوت کنید دیگر! همه جور حرفی زده شد و همه جور بهانه ای تراشیده شد، اما دریغ از یک عذرخواهی. من البته قبول دارم عذرخواهی، علاج هیچ دردی نیست، اما گاه هست که باید گفت: حتی دریغ از یک عذرخواهی خشک و خالی! گویی این مهم، تبدیل به یک فرهنگ شده میان بعضی مسئولان. می بینی تخلف مالی صورت می گیرد، اما به ازایش، نه فقط عذری خواسته نمی شود، بلکه طلبکارانه و وقیحانه، بابت آنچه کشف اختلاس می خوانند، مطالبه تشکر هم دارند!!

۴- این یکی را می توانی به طنز بگیری یا جدی. آن معضل که برای حلش عزم ملی مسئولان را می خواهد، چه بسا که در گیر و دار اختلافات و جبهه بندی ها کلا فراموش می شود، وای به حال معضل ریزگردها که حلش محتاج عزم بین المللی است! این بار ظاهرا ما باید وحدت به قصد خدمت را فقط توصیه به داخلی ها نکنیم و از سران قوای شماری از کشورها بخواهیم؛ سر جدتان به جای دعوا و کشمکش، همکاری فراملی کنید برای حل معضل ریزگردها!

۵- در مذمت اختلاف، همین بس که مشکل، قبل از شیوع، مجال حل پیدا نمی کند. اختلاف، هم وقت می گیرد و هم هزینه، لذا آرامشی که برای حل مشکل لازم است، میسر نمی شود. مشکل به وجود می آید، شیوع پیدا می کند، صدای همه را درمی آورد، تازه آقایان به فکر علاج می افتند. بگذارید صرف نظر از موضوع ریزگردها ۲ مثال بزنم. چرا شهرداری تهران حواسش نیست که در یک بازه زمانی معین، برگزاری ۳ نمایشگاه بزرگ، قفل می کند عبور و مرور تهران را؟! چرا دولت حواسش نیست که در آستانه سال نو و اجرای فاز جدید هدفمندی، گرانی را قبل از وقوع چاره کند؟! جواب روشن است. بگو مگو، وقت و هزینه مجریان را می گیرد و ترافیک شهر را از اینی که هست، قفل تر می کند و گرانی را هم. دود این دعوا خود یک پا ریزگرد است که مستقیم می رود در چشم مردم. طبیعی است وقتی مشکل را قبل از وقوع پیش بینی کنی، یا همان روزهای اول، چاره کنی، راحت تر حل می شود تا اینکه بگذاری شیوع پیدا کند و خرج و مخارج حل مشکل را بیشتر کند. در این باب، ضرر بیت المال را چه کسی باید بدهد؟!

۶- بی تعارف، عزمی نمی بینم در حضرات برای حل مشکل هر ساله ریزگردها. پس چه شد مالچ که قرار بود بپاشند؟! چه شد طرح درخت کاری در نواحی غرب کشور؟! نهادهای موظف به کدام دعوا مشغول اند که وقت نمی کنند مشکل زیست محیطی ملت را حل کنند؟!

۷- این را هم می توانی به طنز بخوانی یا جدی. در همان برنامه رادیویی گفته شد که مولد این ریزگردها کشورهای عربی من جمله عراق است. ممنون که اطلاعات عمومی ما را افزایش دادند! تو وقتی جنون گاوی ریزگردها را حل نکنی، برای آن خانم باردار ساکن خرمشهر چه فرقی می کند که بداند منبع این ریزگردها کجاست؟! نه عزیز! منبع ریزگردها بیش از آنکه خاک عراق باشد، اختلاف است. ندانم کاری است. عزم نداشتن برای حل مشکل مردم است. صندلی بهارستان را ناموسی تر از حل معضل مردم فرض کردن است. این چیزهاست.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

کاش عقل می کردند و به جای پاشیدن بذر اختلاف بر صورت مردم، بر چهره خشن ریزگردها مالچ می پاشیدند. بنده های منیت و عاشقان صندلی، البته قبلا گفته بودند می پاشیم، اما مگر دعوا و همهمه و کسب قله ریاست بر بهارستان و جبهه بازی و افشاگری و منم و منم، اجازه می دهد به ایشان!!

جوان/ ۲۸ اردیبهشت ۹۱

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حنظله می‌گوید:

    بسم الله…

  2. مجنون می‌گوید:

    مگر دعوا و همهمه و کسب قله ریاست بر بهارستان و جبهه بازی و افشاگری و منم و منم، اجازه می دهد به ایشان!!

  3. حنظله می‌گوید:

    دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
    کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

    گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
    گفت آن که یافت می‌نشود آنم آرزوست

  4. سادات می‌گوید:

    واقعا بعضی مسئولی کاملا خدا را فراموش کرده اند.
    با عرض شرمندگی ولی منیت غلطه. من فارسی با یت عربی نمیشه به کار بره.
    التماس دعا

  5. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا حی و یا قیوم**

  6. ف. طباطبائی می‌گوید:

    “بگو مگو، وقت و هزینه مجریان را می گیرد.”

    “نهادهای موظف به کدام دعوا مشغول اند که وقت نمی کنند مشکل زیست محیطی ملت را حل کنند؟!”

    وای که چقدر ناراحتت کنندست این ماجراها.
    در مورد خیلی از مسائل دارن سهل انگاری می کنند. خیلی بی فکر و خودخواه شدن بعضی مسئولین. آخه این همه بحث و سیاسی بازی، چه تاثیری به حال ملت داره؟
    مردم شهرهای درگیر با این ریزگردها، جدا مظلوم واقع شدن.

    نه قبل از آلودگی به فکر پیشگیری هستن، نه قبل از گرانی به فکر جلوگیری از افزایش قیمت هستن، نه قبل از تابستون و موج بی حجابی به فکر کنترل امینت جامعه هستن، نه…

  7. سیداحمد می‌گوید:

    تابستان و بی تدبیری مسئولین و باز هم ریزگرد و ریزگرد و ریزگرد…

    خدا کمی به این آقایانی که در این زمینه مسئولیت دارند، ایمان و انصاف عنایت کند!
    واقعا زندگی در آن غبار و خاک، سخت و طاقت فرساست.

    طبق معمول وقتی به تهران برسد، کمی فعال می شوند و به محض عبور از تهران، همان آش و همان کاسه!

    ممنون داداش حسین؛
    خدا قوت…

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “مگر دعوا و همهمه و کسب قله ریاست بر بهارستان و جبهه بازی و افشاگری و منم و منم، اجازه می دهد به ایشان!!”

    واقعا درد بزرگی است این حب دنیا!
    فراموش کردند آخرت را. تازه انتقاد هم کنیم، می شویم بی بصیرت!

  9. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بزرگ ترین کار و هنرشان در برخورد با این مشکل که کانه شکستن شاخ غول می ماند، همان تکرار مکرر اعلام وضعیت هشدار است که:
    افراد سالمند، کودکان و کسانی که بیماری های قلبی و ریوی دارند، از منزل خارج نشوند و بقیه هم بچه های خوبی باشند و تا حد امکان، بشینن تو خونه و در فضای آزاد حضور پیدا نکنند و ﺍﺯ ﺳﻔﺮﻫﺎﻱ ﻏﻴﺮ ﺿﺮﻭﺭﻱ هم ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻛنند و حتما از داروخانه ها ماسک “استاندارد” تهیه کنند!!

    لطف می کنند به ما.

  10. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    مصاحبه با یک “مالچ”

    http://www.ghadiany.ir/?p=7847

  11. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۲۱۸* حضرت امام صادق علیه السلام:

    کسی که کاری از کارهای مردم به عهده اش گذاشته شود و او درِ محل کار خود را روی مردم باز کند، پرده ها و موانع را کنار بزند و با دقت به فکر اصلاح امور مردم باشد، بر خداوند است که روز قیامت او را در امان قرار دهد و به بهشت برد.

    (بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۴۰)

    اینقدر حدیث درباره خدمت به خلق الله هست که مانده بودم، کدام را بگذارم؟! نمی دانم چرا مسئولین استفاده نمی کنند از این فرصتی که خدا در اختیارشان قرار داده تا آن دنیای شان را آباد کنند؟!

  12. باران می‌گوید:

    همه این مسائل به کنار! اما باعث شکوفایی مغزشان که شد، به جای “پدیده ی گرد و غبار” یا حالا “گرد و خاک” بگن “ریز گردها”! کمه؟!

  13. ناشناس می‌گوید:

    “نه عزیز! منبع ریزگردها بیش از آنکه خاک عراق باشد، اختلاف است.”
    خدا قوت

  14. ف. طباطبائی می‌گوید:

    باید با فاتح بازی دراز هم وداع کنیم…
    خداحافظ سردارِ قطعه ۲۶

  15. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    قطعه ۲۶ امشب با متنی نو به روز می شود…

  16. میلاد پسندیده می‌گوید:

    داداش! وقتی هستند این همه که نقد و تخریب و طعنه و کنایه و فحش بار داخل می کنند، بهتر نیست شما قلم ارزشمندت را صرف دشمنان خدا و این ملت کنی؟!… نه که خوب می نویسی، به طرز شدیدی حرص آدم در می آید از هرچی مسئول، در متنهایی مانند نمونه حاضر!
    جدیداً با متن های داخلی ات هیچ حال نمی کنم البته بجز آنها که درباره قهرمانان ایثار و شهادت است… آخه دو زار مدح حضرت رهبر هم نمی نویسی که دلمان باز شود!

    «اینجا قطعه ای از بهشت است»… آخه در بهشت اینقدر حرص می خورند؟! یا اینکه انرژی می گیرند؟!

  17. به جای امیر می‌گوید:

    چرت (گفت و شنود)

    گفت: شیرین عبادی در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی از آمریکا و اروپا خواسته است به ایران اجازه فعالیت هسته ای ندهند!
    گفتم: مگه این خبرنگار آلمانی مرض داشته که سر به سر این پیرزن بیچاره گذاشته؟!
    گفت: خبرنگار آلمانی پرسیده است؛ چرا نگران بمب اتمی آمریکا و اروپا و اسرائیل نیستید؟ و عبادی در پاسخ گفته است؛ آنها از بمب اتمی سوءاستفاده نمی کنند!
    گفتم: آخر عمری به چه حال و روزی افتاده است؟!
    گفت: اتفاقا یکی از کاربران سایت بالاترین خطاب به شیرین عبادی نوشته؛ سرکار خانم! مگر آلزایمر گرفته ای یا به خواب عمیق فرو رفته ای که خبرنگار آلمانی اینطور دست به سرت کرده است؟!
    گفتم: یارو رفته بود الاغش را بفروشد، چند دقیقه خوابش برد. وقتی از خواب بیدار شد، دید افسار توی دهنش است، سر افسار دست دلال است و الاغش ایستاده و دارد پول می شمرد!

  18. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    عجبا از این مسئولین که آنقدر سرگرم بازی های خود هستند، این تلنگرها و تکان ها، تاثیری بر حالشان ندارد.
    ما مردم که مخالف این سیاسی بازی ها و بی اعتنایی به مشکلات اصلی جامعه هستیم. پس مسئولین به خاطر چه کسی این کارها را می کنند؟
    حیف از این سرمایه های عظیم مالی و انسانی که زیر این همه سیاست زدگی، مدفون می شود!!
    چه چیزی از سلامتی چند میلیون هموطن جنوبی و غربی مهمتر است؟!!

  19. شوکران می‌گوید:

    دعوای مسئولین به شکل تهوع آوری تکراری و کسل کننده شده، فقط بلدن مشاجره لفظی کنن، نکرده یه چندتا مشت و لگد حواله هم کنن، اکشنش رو ببرن بالا که برا مردم هم جذابیت داشته باشه! چیه آخه اینم شد دعوا!؟ دعوای مسئولین کشورای دیگه رو ببینین، اونوقت دعوای مسئولین ما رو نیگا! کلا تو همه چی عقبیم!

  20. سیداحمد می‌گوید:

    دعواهایشان کسل کننده و پوچ و بی نتیجه شده!
    ظاهرا باید به این باور برسیم که اصلا دعوایی در کار نیست و همه اش یک بازی است برای سرگرم کردن خودشان!
    با هم متحد نشدند که مثلا ساکتین و مردودین فتنه را از دور خارج کنند ولی الان اصلا تکلیفشان با خودشان معلوم نیست و باز هم گرد همان مردودین فتنه می گردند!

    خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند…

  21. بانو می‌گوید:

    – این را هم می توانی به طنز بخوانی یا جدی…
    برای آنکه مسئولین به فکر راه حل باشند لطفا چند ثانیه ای را سکوت نکنید …

  22. بانو می‌گوید:

    برای آنکه به وظیفه اش عمل نمی کند چه فرق می کند جدل بر سر چه باشد روزی باران زیاد؛ امروز ریزگرد ها؛ فردا دعوای باران و ریزگردها… جدل بر سر ریاست بهارستان بهانه ای است برای فراموش کردن مسئولیت ها!!!!

  23. حسنوند می‌گوید:

    جناب میلاد عزیز! معنای نقدتان این نیست که آقای قدیانی درباره درد مردم چیزی ننویسد؟؟!! من اصلا فکر نمی کنم چنین متن هایی مخل شان قطعه ای از بهشت باشد، و الا مدیر این وبلاگ درباره فوتبال هم نباید چیزی بنویسد! البته یک جورهایی با این جای کامنت تان موافقم: “نه که خوب می نویسی، به طرز شدیدی حرص آدم در می آید از هر چی مسئول، در متن هایی مانند نمونه حاضر!”

  24. یه بیست و ششی می‌گوید:

    به شدت با آقای حسنوند موافقم. بعضی نقدهای میلاد پسندیده، خودخواهانه است، نه قطعه خواهانه!! هر چند که معمولا کامنت های خوبی می گذارد و نقدهای خوبی می کند.

  25. به یاد صیاد می‌گوید:

    من پیشنهاد میکنم به جای حرف زدن بهتره بری کاری کنی که در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری رای بیاری و بعد از انتخابتان تمام مشکلات مملکت را حل کنید

  26. چشم انتظار می‌گوید:

    این مسئولین عزیز، که در رتق و فتق امور یک ریزگرد، مانده اند! چگونه می توانند تکلیف درشت گردان جامعه را روشن کنند!!

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    با تمام ارادتی که به، (یه بیست و ششی) بزرگوار و جناب (حسنوند) دارم، اصلا” این برخورد با میلاد رو، نمی پسندم! بارها دیدید که کامنت های داداش حسین، و حتی آقا سید احمد، با میلاد پسندیده و برخی دیگه از دوستان، بسیار مطول و مهم بوده. و از میان این نوشتارها، خیلی چیزها آموختیم. در این که، هرکس نظر و عقیده ای داره، و می تونه آزادانه، برای داداش حسین بیان کنه، و از این حیث می شه گفت: قطعه منحصر به فرده، شکی نیست. و در این که، حتی خود حقیر، در مواردی با میلاد، اختلاف نظر دارم هم، شکی نیست! اما؛ این که یک عزیزی بلند شه، باز در تایید یک عزیز دیگه، بگه آره منم به شدت موافقم، کمی زیاده روی است. و الا من هم شاید به این کامنت ایراد داشته باشم.
    یکی از خصوصیات خوب قطعه ی ما، اینه که؛ هر یک از بچه ها، با یه جور خصوصیتی شناخته می شن. و این رو هم داداش حسین، با اون تخصصی که دارند، کشف کردند. و در متنی هم ذکر کرده اند (نمی دونم عنوان اون پست چی بود) هر چند که خیلی وقت گیر بود.
    در هر حال، قصدم نه دفاع از میلاد بود، نه جسارت به دو عزیز دیگه. فقط گفتم که گفته باشم! ببخشید.

  28. یه ایلامی می‌گوید:

    این جناب کارشناس فرمودند که فقط ۳ ماه از سال!!!! و ۴۰ روز بعد از سال جدید گرد و خاکه؟!!!! کاش زمستان تشریف می آوردند شهر ما تا ببینند که وقتی برف بارید از بس ریزگرد تو آسمون بود برف قهوه ای رنگ بود. کاش یکی پیدا می شد و بهشون می گفت که تو شهر ما تمام طول سال هر چند روز یکبار ریزگردها تشریف میارن. از بس عادی شده دیگه مدارس و ادارات رو تعطیل نمی کنن. به خاطر همین هم شاگردهای ابتدایی مظلوم من معمولا اکثرشون مسموم می شن و با عرض شرمندگی سر کلاس بالا میارن.

  29. سیداحمد می‌گوید:

    جناب ایلامی؛

    حق با شماست.
    البته خودتان هم می دانید که با آغاز گرما، ریزگردها به شدت افزایش می یابند.
    وای بر آن مسئولی که برای آسایش شما کاری از دستش بر می آید ولی کوتاهی می کند…

  30. پرتوی حق می‌گوید:

    آقای قدیانی؛

    به عنوان یک ساکن شهر اهواز، واقعا برایم این سئوال پیش آمده که اگر مسئولان جمهوری اسلامی هم به فکر مردم نیستند، پس چه فرقی دارد این نظام با نظام طاغوت؟! ما الان نزدیک به ۱۰ سال این مشکل را داریم، اما هیچ مرجعی پاسخگوی درد ما نیست. انصافا نفس کشیدن در این هوای آلوده و البته به شدت گرم و سوزان و شرجی سخت شده برای همه.

    شما لااقل از مشکلات ما بیشتر بنویس.

  31. سیداحمد می‌گوید:

    “… و «سکینه» شد اسمی بی کلاس”

    متنی سرشار از درد، به زودی در وبلاگ قطعه ۲۶ به قلم زیبای داداش حسین

  32. چقدر خوبه که به همه مسائل احاطه دارید … و واسه ریز و درشت روز تیتر می زنید.

    نظرتون چیه درمورد http://www.shahab-moradi.ir/content/view/898/50
    لطفا بگید، حتی اگه مخالفید.

  33. فجرنور می‌گوید:

    در فجر نور:
    سنگهای معنادار و جالب قبور شهدا

  34. احساس می‌گوید:

    بهتره بگن ۳ ماه و ۴۰ روز ریزگردها وجود ندارند!! اصلا توی خوزستان نمیتونیم درست نفس بکشیم. لحظاتی که از شدت گرما و گرد و خاک همزمان احساس می کنیم توی جهنم هستیم!

  35. غواص گمنام می‌گوید:

    سلام؛
    من اگه بخوام این عکس شهدا کنار وبلاگ بیاد باید چیکار کنم؟
    خیلی طرحش قشنگه…
    راهنماییم کن بی زحمت.

  36. سیداحمد می‌گوید:

    غواص گمنام؛

    منظورت از کنار وبلاگ، کنار اسمته؟
    مثل این پرچم سرخ که کنار اسمِ منه؟
    اگر منظورت اینه که به این آدرس مراجعه کن:

    http://in-my-place.blogsky.com/gravatar.htm

  37. سیداحمد می‌گوید:

    غواص گمنام؛

    اگر منظورت عکس های شهید وزوایی است که در کنار وبلاگ است، این مربوط به قالب سایت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.