می آیی سه شنبه قرار بگذاریم؟!

این صفحات پر از خالی، مسخره کرده اند ما را. دارند به ریشه شکوفه ها می خندند… و مسدود می کنند حساب بشریت را. دیگر خسته ام از این سررسیدها… از این سررسیدها که با این همه «جمعه»، هرگز «روز ظهور» ندارند. تاریک اند؛ نور ندارند. با ما سر سازگاری ندارند. بی «معصوم»، شده ایم «طفل معصوم». بزرگ و کوچک ندارد! پیش چشم رنگین کمان، دارند جناحی می کنند بهار را! و دست می برند در بال پرستوها! بهار، تعریف نمی خواهد؛ اگر تحریفش نکنند! کار ما اما از استعاره گذشته. در کار خیر ظهور، حاجت هیچ استخاره نیست. باید واضح تر سخن گفت… ممنون می شویم، مدیون می شویم اگر بیایی حجت بن الحسن (عج). دیگر به اینجای جهان رسیده. دنیا دارد جان به لب می شود. فقط صحبت من و ما نیست. جهان، تو را می خواند… همه جای عالم، سررسیدها خالی است! خالی از حتی لحظه حلول سال. سال های غیبت! سال های آزگار! سال هایی که جدید نشده، قدیمی می شوند! سررسیدهایی که زود کهنه می شوند! سیصد و اندی صفحه، دریغ از یک برگ باران، یک قطره بهار، یک فصل درست و حسابی! در این چرخش ایام، پس کی نوبت به «فصل وصال» می رسد؟!… بهاری که من می شناسم، «فصل» نیست؛ «وصل» است… «وصل خوب خدا». بی شما، چه سخت جان شده اند سررسیدها! می آیند و می روند… نکند آقا، قهر کرده ای با ما؟! تو نباشی، الحق که زمین چرکین است. ما از چشم تو می بینیم باران را…

وقتی شما نباشی، چه فرقی می کند ثانیه لحظه تحویل سال؟! بی خورشید، لحظه تحویل سال خورشیدی! چه تناقضی! چه تمارضی! این بهار نیست؛ دارد تمارض می کند! و خیال می کند بوقلمون، همان رنگین کمان است! تو بر ما ببخش یوسف زهرا (س). عصر غیبت، رسما دیوانه مان کرده. داریم از دست می رویم… و یکی یکی مفاهیم را از دست می دهیم! آخر بگو؛ چه کار دارند به بهار؟!… بی رحم اند! بی رحم… آقا جان! برای این همه مجنون، نیستی که لیلایی کنی… حضرت آفتاب! تا «۳۱۳ ستاره» چند نفر کم داری؟! شهدا را حساب کنی، یارانت جور می شوند. ما برای «حاج احمد»، خواب ها دیده ایم در «انتهای افق». قول داده برگردد… شما امر کنی، «حاج همت» با «سر» برایت می دود در طلائیه انتظار. بیا دیگر… این سررسیدهای قلابی، تا بهار را مصادره نکرده اند، کاش دعای «ماه» بگیرد. مگر جناب فروردین دعا کند که اردیبهشتی شویم… و دوباره اردو بزنیم در بهشت، با سربند «یا زهرا». این روزها چقدر دلم هوای جمکران کرده. نماز کامل با دل شکسته! مهر کربلا! و دانه های تسبیح موعود! آقا جان! می آیی سه شنبه قرار بگذاریم؟! می آیی برای ظهور، قرار بگذاریم؟! می آیی بهار را ببینیم؟! می آیی قدم بگذاری در چشمان ما؟! می آیی حسین (ع) و عباس (ع)… بین الحرمین را یکجا ببینیم؟! آقا جان! کاش همین قدر که تا «بهار زمین» مانده، تا «بهار زمان» مانده باشد. فقط دو سه تا کوچه… کاش خون شهدا، کم کند فاصله ها را… کاش این سررسیدهای کال، برسند و ثمر دهند… کاش نفس تازه کند زمان… کاش تاریخ، خانه تکانی کند…

¤¤¤¤¤¤¤¤¤  ¤¤¤¤¤¤¤¤

سررسیدهای بدی داریم. انگار نه انگار، حسین غلام کبیری هم شهید است! «روز ملی فن آوری هسته ای»، فراموش کرده اند به مادر احمدی روشن سلام کنند! هیچ کجای سررسیدهایی که داریم، «روز دوکوهه» ندارد! و ننوشته اند؛ در کدام ساعت، کدام دقیقه، کدام ثانیه، سر همت از بدنش جدا شد! «به روایتی»، سررسیدهای بدی داریم… مگر به دل مان بیفتد که سالروز خیبر است! مگر دل مان یاد شهدای گمنام کند! آه… دلم هوای «برادران بدر» کرده. سررسیدها که نبودند؛ کاش دجله مهربان تر باشد با باکری ها. یعنی الان «قایق عاشورا» کجاست؟! من بهار را به «لاله های فتح المبین» می شناسم… به چشمان نافذ محمدرضا دستواره… به خنده های گرم خرازی… به ارتفاعات الله اکبر… به اطلسی های خانه پیرزنی در شیرودمحله، که امسال کنار علی اکبرش سال را در بلندای آسمان، نو می کند… خوش به حالت مادر شهید… من کتمان نمی کنم که دلم برای سر حاج همت تنگ شده. سر همت را عشق است! چه کار دارم به سررسید؟… شاید چشم همت رفته باشد؛ نگاهش اما هست… سرداری که پیشانی بسیجی ها را می بوسید، نشد رزمنده ها پیشانی اش را ببوسند… نشد!

¤¤¤¤¤¤¤¤¤  ¤¤¤¤¤¤¤¤

یا صاحب الزمان! بهار در جناح شماست… بخشی از نگاه شماست… می آیی «فصل بهار» را «وصل بهار» کنی؟! می آیی از بهار، غم را جدا کنی؟! می آیی سه شنبه قرار بگذاریم؟! گفت: «مستی، نه از پیاله، نه از خم شروع شد، از جاده سه شنبه شب قم شروع شد».

¤¤¤¤¤¤¤¤¤  ¤¤¤¤¤¤¤¤

فعلا بهار به تو نیامده… به تو نرسیده… صبر کن سررسید!

وطن امروز/ ۲۱ اسفند ۱۳۹۱

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الفتّاح…

  2. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۴۲۹* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

    مردم خوابند، هنگامى که بمیرند؛ بیدار مى‌شوند…

    (بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۳۴)
    __________________
    حدیث بر روی سنگ قبر یک آلمانی
    http://www.peykedaneshjoo.ir/wp-content/uploads/2013/03/544604_444495562295778_1061284015_n.jpg

    http://www.bultannews.com/fa/news/125568/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D9%86%DA%AF-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “آقا جان! کاش همین قدر که تا «بهار زمین» مانده، تا «بهار زمان» مانده باشد. فقط دو سه تا کوچه… کاش خون شهدا، کم کند فاصله ها را…”

    آقا تو را قسم به شهیدان، ظهور کن…

    حال و هوای بهاریه ای!
    ممنون داداش حسین… زیبا بود.

  4. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را؟
    چون کودکی رسیدن سال جدید را

    با دست زیر چانه، تو را آه می کشم
    چون غنچه ای که آخر اسفند عید را…

    اللّهم عجّل لولیک الفرج…

  5. سیداحمد می‌گوید:

    “بی خورشید، لحظه تحویل سال خورشیدی! چه تناقضی! چه تمارضی!”

    آقاجان! بی تو عیدهای ما خیالی‌ست…

  6. fatima می‌گوید:

    ۱۱ ماه گذشت. بعضی ها دلشون شکست. بعضی ها دل شکوندن!؟ خیلی ها عاشق شدن. خیلی ها تنها شدن. خیلی ها از بینمون رفتن. خیلی ها به دنیا اومدن.
    گریه کردیم و خندیدیم. زندگی بر خلاف آرزوهامون گذشت…………!
    ۱۰ روز مونده. ۱۰ روز از همه اون خاطره ها؟؟؟؟؟؟؟؟
    آرزو دارم نوروزی که در پیش رو داریم، آغاز روزهایی باشد که آرزو داریم……………

  7. شیدا می‌گوید:

    به چمن خرام و بنگر، بر تخت گل که لاله
    به ندیم شاه ماند، که به کف ایاغ دارد
    شب ظلمت و بیابان، به کجا توان رسیدن؟
    مگر آن که شمع رویت، به رهم چراغ دارد
    من و شمع صبحگاهى، سزد ار بهم بگرییم
    که بسوختیم و از ما بت ما فراق دارد
    …………………………………………….
    انشاالله در اولین برگهاى سالنامه جدید، آخرین نغمه انتظار را قلم بزنید.
    ممنون براى این همه زیبایی که در این قطعه آسمانى است.

  8. عمار می‌گوید:

    هر جمعه که شد بیا، که ما بیداریم
    این جمعه فقط نیا، عروسی داریم

    از جور زمانه ما شکایت داریم
    اندازه کوه و صخره حاجت داریم

    ما مشکل مان گرانی و بیکاری ست
    آقا؛ به نبودن تو عادت داریم

    صد موعظه کن ولی، ز تسلیم نگو
    از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو

    آقا تو بیا، ولی فقط با یک شرط
    از آنچه که ما دوست نداریم، نگو

  9. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    دیگر خسته ام از این سررسیدها… نکند آقا جان، قهر کرده ای با ما…؟!
    این همه «جمعه»، هرگز «روز ظهور» ندارند. تاریک اند؛ نور ندارند!
    حضرت آفتاب!… تا «۳۱۳ ستاره»، چند نفر کم داری؟!…
    کاش خون شهدا، کم کند فاصله ها را… کاش…
    بی«معصوم»، شده ایم «طفل معصوم»!
    می آیی از بهار، غم را جدا کنی؟!
    می آیی «بهار» را ببینیم؟!
    می آیی سه شنبه قرار بگذاریم؟!
    می آیی تا برای «ظهور»، قرار بگذاریم؟!
    می آیی «فصل بهار» را، «وصل بهار» کنی؟!…
    می آیی قدم بگذاری در چشمان ما؟! یا صاحب الزمان!
    می آیی حسین(ع) و عباس(ع)… بین الحرمین را یکجا ببینیم؟!
    ما از چشم تو می بینیم باران را… ما در پیاله، عکس رخ یار دیده ایم…!!

  10. مهدی منتظر می‌گوید:

    با سلام یک نظر نامربوط به متن:

    با رحلت مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی مقاله خوبی را کار کردید. آیا برای مرحوم آیت الله خوشوقت این کار را نمی کنید؟ لااقل بنا به گفته آقا، ایشان پناهگاهی در طوفان حوادث بودند. سهم بچه تهرانی ایشان هم که برای تهرانیها واز جمله شما محفوظ است!!

  11. مرتضی می‌گوید:

    سلام زیبا بود ممنون و بجا.
    احسنت به این ویژگی مثبت که تو کش و قوس سیاست یادش نمیره خورشید را.
    التماس دعا زیاد

  12. ف. طباطبایی می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج…

    دلنشین بود. ممنون.

    “سرداری که پیشانی بسیجی ها را می بوسید، نشد رزمنده ها پیشانی اش را ببوسند… نشد!”

  13. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    خوب می دانید در این شلوغی های روزمرگی، چگونه حال و هوایمان را خدایی کنید.
    خسته کننده می شود گاهی زندگی؛ اما شما، با قلم بهشتی تان، مثل همیشه حالمان را خوب کردید… خوب…

    “آقا جان! برای این همه مجنون، نیستی که لیلایی کنی…”

  14. دل آرام گیرد به یاد خدا می‌گوید:

    آقا تو را به مادرت قسم بیا…

  15. عمار می‌گوید:

    “آقا تو را به مادرت قسم بیا…”
    .
    .
    .

    با چشم های نیمه بازت گاه گاهی
    چشمان خیس و خسته ام را کن نگاهی

    وقتی تنور خانه روشن شد برایت
    گفتم خدا را شکر، کم کم رو به راهی

    دستاس را چرخاندی اما رنگ خون شد
    دستاس فهمید از نگاهت، بی گناهی

    از بس به پای گریه هایت آب رفتی
    چیزی نمانده از وجودت، مثل کاهی

    پهلو به پهلو می شوی و می چکد خون
    از زخم های پیکرت خواهی نخواهی

    از درد شانه، شانه می افتد ز دستت
    خون می نشیند کنج لب هایت ز آهی

    در خواب بودی، چادرت را باز کردم
    شاید ببینم چهره ات را در پگاهی

    دیدم که پایین تر ز چشمان تو پیداست
    زخم عمیق پنج انگشت سیاهی

    این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی
    از سرگذشتم از جدایی، بی پناهی

    گفتی غروبی شعله می پیچد به بالم
    گفتی که می سوزم میان خیمه گاهی

    در حلقه ی نامحرمان و نیزه داران
    هرجا که می گردم ندارم تکیه گاهی…

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین!
    چه زیبا می سرایی بهار را. چه دلکش می نوازی سمفونی بهار را. چه امیدوارانه صدا می کنی، صاحب وصل را، صاحب بهار را…

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    چه مراسمی بود مراسم تجلیل از مشایی و اعطای مدال توسط احمدی نژاد!! داشتم دیوانه می شدم، وقتی ازش تعریف می کرد…
    …او مانند دماوند و سبلان و… استوار. دلش همچون آینه پاک و زلال. من ۲۸ سال است ایشان را می شناسم و این آشنایی از بزرگترین افتخارات من است. صاحب فکر و اندیشه…

  18. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    امام زمان از همه غریب تره. حتی از امام حسن و امام رضا.
    التماس هم فایده نداره. تا مردم و جامعه درست نشن، هیچ ظهوری رخ نمیده.
    با ۳۱۳ نفر که نمیشه قیام کرد. لشکر میلیونی لازم داره. راهپیمایی ۲۲ بهمن رو
    نگاه نکن که میلیونی میان. به نظرت اگر به همون جمعیت بگی، الان که میای
    دیگه برگشتی تو کار نیست، چند نفر پای کار میایستن؟ یکی میگه بچه دارم،
    یکی میگه تازه دامادم، یکی میگه قسط خونه دارم، یکی میگه مادر پیرم رو چیکار
    کنم. تازه، این همه دزدی و فحشا و بی بند و باری و دروغ و ثروت اندوزی و
    حسادت و ریا رو فاکتور گرفتم. البته مردم خوبی داریم، ولی تا سرباز شدن
    خیلی کار داریم. نمی دونم شایدم با یک نگاه، سرباز شدیم.

  19. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    قول داده برگردد…

    http://www.4diplomat.com/Portals/0/Gallery/Album/1/Haj%20Ahmad%20%2864%29.JPG

    http://www.4diplomat.com/Portals/0/Gallery/Album/1/Haj%20Ahmad%20%2865%29.JPG

    http://www.4diplomat.com/Portals/0/Gallery/Album/1/Haj%20Ahmad%20%2862%29.JPG

    http://www.4diplomat.com/Portals/0/Gallery/Album/1/Haj%20Ahmad%20%2834%29.jpg

    واقعی ترین بسیجی تاریخ؛
    جدایی افتاده میان من با خودم؛ سال هاست. پاره تن منی تو، آنقدر که دوستت دارم…
    “قطعه ۲۶”

  20. آشنا می‌گوید:

    البته خورشید هست، پشت ابر.
    اللهم عجّل لولیّک الفرج

  21. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    میگه؛ من ندیدم تا به حال کسی با مرد بهاری ملاقات کند و شیفته ایشان نشود!!! شیفته اخلاق و منش و بزرگی اش!!!!!

    نمی دانم پس چرا آقای قدیانی بعد از دیدار با جناب صاحب اندیشه و نظریه در مقابل هتل وارویک، شیفته این مرد عشق و هنر نشدند؟!!

    “دارند جناحی می کنند بهار را!
    بهار، تعریف نمی خواهد؛ اگر تحریفش نکنند!”

  22. یاسین می‌گوید:

    “این الفاطمیون”

    شکر خدا دارم که از
    ایل و تبار کوثرم
    بابای من “حیدر” بود
    “ام ابیها” مادرم

    بی بی همیشه از شما
    در خلوتم یادی کنم
    من از سقیفه نیستم
    در ماتمت شادی کنم

    سنگ حسادت از غدیر
    محراب آیینه شکست
    با ضربه ی آن لعنتی
    میخ در و … سینه شکست

    در محشر و روز جزا
    هرگز ندارد واهمه
    آنکه کند هستی خود
    وقف عزای “فاطمه” …

  23. سیداحمد می‌گوید:

    نچسب تر از این اسفندیار ندیدم تا الان؛
    آدم نسبت به کروبی شاید حس خوب پیدا کند، ولی نسبت به مشایی نه!

    کم بدم می آید ازش، این جناب رئیس جمهور هم با تعریف هایش، چندش ما را بیشتر می کند نسبت به مشایی.

    از مسیر ولایت منحرف شدن همان، هر روز منفور و منفور تر شدن همان!
    چه عاقبتی برای خودش رقم زد… ای داد بی داد!

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    در این وانفسای بهار اندر بهار! که هر ننه قمری را، مرد بهاری می خوانند! بد نیست، یادی از گل های بوستان ولایت کنیم…
    http://www.jahannews.com/vdcaainuw49n0w1.k5k4.html

  25. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد عزیز…
    امیدوارم در مثال، مناقشه ای نباشه!
    سوسکه به بچه اش میگه؛ قربون اون دست و پای بلورینت برم ننه!!
    در راستای تعاریف چندش آور.

  26. زهرا :) می‌گوید:

    و ضاقتِ الارضُ و مُنعتِ السماء
    زمین بر ما تنگ شد و آسمان خوداری می کند.

    یا صاحب الزمان “حسینیه ات کجاست؟”

  27. نجوا می‌گوید:

    آقا جان!
    بهار بی تو بهار نیست…
    آقا دلم عجیب گرفته برایتان… السلام علیک یا صاحب الزمان…

  28. چشم انتظار می‌گوید:

    دعای پر فیض فرج امام زمان (عج)، با صدای ملکوتی استاد محسن فرهمند آزاد:
    http://www.sibtayn.com/sibtaynplayer/videos/dua/fa-dua-faraj-azomalbala-farahmand.flv

  29. صاعقه گمنام می‌گوید:

    خسته نباشید آقای رییس جمهور!
    واقعا خسته نباشید!

  30. صاعقه گمنام می‌گوید:

    و بهار بی تو معنا ندارد اصلا
    تو تنها بهار مایی ای صاحب ما…
    هر چند نیک اگر بنگری این کرشمه های طبیعت نیز از یمن انفاس بهار ماست.
    و کجایی بهار ما که دارند برخی بهارمان را نیز سیاسی می کنند!

  31. به جای امیر می‌گوید:

    کولر (گفت و شنود)

    گفت: در مراسمی با عنوان جشن استقبال از نوروز خطاب به اسفندیار مشایی گفته شد آقای مشایی مردی است بهاری، بهاری، بهاری!
    گفتم: قرار بود در این شب عیدی برای اقشار مستضعف و محروم جامعه کاری بکنند و شرّ گرانی را از سر آنها کوتاه کنند، نه اینکه با هزینه بیت المال و از کیسه همین مردم محروم، جشن بگیرند و از خودشان تعریف کنند.
    گفت: ای عوام! خب! وقتی هیچکس از آنها تعریف نمی کند مجبورند خودشان از همدیگر تعریف و تمجید کنند.
    گفتم: ولی مردم که طرف را می شناسند و با این تعریف و تمجیدهای کیلویی که نظر آنها عوض نمی شود.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: یارو برای دیدن کانال های ضد اخلاقی یک دیش ماهواره روی پشت بام خانه اش نصب کرده بود و به خیال خودش برای این که رد گم کند، روی آن نوشته بود کولر آبی!

  32. sarbaze1404 می‌گوید:

    با سلام
    ممنون داداش حالمون عوض کردی
    «مستی، نه از پیاله، نه از خم شروع شد، از جاده سه شنبه شب قم شروع شد».

    یا علی

  33. مجنون می‌گوید:

    الهم عجل لولیک الفرج

  34. یاقوت می‌گوید:

    با تمام وجود عرض ادب و احترام می کنم به شما و به قلمی که این چنین شگفت انگیز، ما را به اندازه ی چهل شب سه شنبه متصل می کند به صاحب مسجد مقدس جمکران…
    آن چنان اشک هایم می ریزند که سخت می توانم جملاتم را تکمیل کنم…
    این زیباترین بهاریه ای بود که در تمام عمر خوانده بوده…
    سلام و درود خدا بر شما که در این روزهای سخت فصل و جدایی با این کلمات و جملات سحر انگیز باعث تسکین آلام ما می شوید…
    براستی که “بی خورشید” لحظه ی تحوبل سال خورشیدی تناقض است!!!

    خدا بخواهد فردا شب نماز را کنار حرم نبوی خواهم خواند… آنجا حتما دعا گوی صاحب این قلم خدایی خواهم بود.

  35. بهار می‌گوید:

    خییییلییییی عالی بود…
    خدا قوت آقای قدیانی.

  36. برف و آفتاب می‌گوید:

    گفت و شنود اکثرا برای ضایع کردن اپوزوسیون و امریکا اسرائیل نوشته می‌شه؛ ببینید چی شده که این دفعه آقای شریعتمداری هم نتونسته تحمل کنه شاهکارشون رو!

    “وصل بهار” عبارت خیلی قشنگی بود.

  37. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “دیگر خسته ام از این سررسیدها…”

    به جان مهدی زهرا دلم قرار ندارد
    فصول سررسید من اینجا دگر بهار ندارد
    درآ ز پرده غیبت، قدم گذار به دیده
    مگر دلت خبر از قلب بی قرار ندارد
    مگر ز سیصد و اندی ستاره کم داری؟
    حساب کن شهدا را! شهید ترس سر دار ندارد
    قسم به مادر پهلو شکسته ی تو نگارا
    بیا که “قاصدک” خسته تاب انتظار ندارد
    وصال توست ضمانِ بهار و گلشن و بستان
    بیا که بی تو گل و گلسِتان، هزار ندارد
    اگر سه شنبه گذاریم قرار وعده بیایی
    بیا!
    چون بهار زنده به تو، بی تو اعتبار ندارد

  38. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون قاصدک…

  39. قاصدک منتظر می‌گوید:

    تقصیر من است این که، کم می آیی
    هر گاه شدم اسیر غم می آیی

    این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
    آدم بشوم، سه شنبه هم می آیی…

  40. داود می‌گوید:

    اللهم اجعلنا من اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
    آمین…

  41. سینا می‌گوید:

    آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
    از دوری تو پاره گریبان شدن بس است

    تاکی گناه پشت گناه ایهأ العزیز؟
    تاکی اسیر لذت عصیان شدن؟ بس است

    سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
    بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است

    آقا بیا، به خون حسینت قیام کن
    از داغ دوری تو شکستن دگر بس است

    “صلوات”

  42. به جای امیر می‌گوید:

    باغ وحش (گفت و شنود)

    گفت: روزنامه نیویورک تایمز نوشته تغییر وزرای خارجه و دفاع کابینه اوباما، نشانه تغییر سیاست خارجی آمریکاست.
    گفتم: توبه گرگ مرگه! همین اوباما، با شعار «تغییر» روی کار اومد ولی هیچ چیزی تغییر نکرد.
    گفت: البته، سناتور «جو بایدن» گفته است؛ همه دولتمردان آمریکا در نقاط استراتژیک سیاست خارجی این کشور یکسان عمل می کنند.
    گفتم: دبستان که بودیم، بیسکویت هایی دراومده بود که بهش می گفتند بیسکویت باغ وحش و هرکدام از بیسکویت ها به شکل یکی از حیوانات بود. یکی از همکلاسی ها می گفت؛ گول این بیسکویت ها رو نخورید. فیلش مزه زرافه میده!

  43. نهضت سرخ می‌گوید:

    فوووووق العاده زیبــــــــــــــا بود.
    انشاءالله زیر سایه امام زمان پایدار باشی حاج حسین.
    انشاءالله همین شب چهارشنبه که رفتی قم، چشمات به دیدن آقا روشن بشه.

  44. نهضت سرخ می‌گوید:

    راستی! میشه از این مطلب یا مطالب دیگه با ذکر منبع استفاده کرد؟

  45. سیداحمد می‌گوید:

    نهضت سرخ؛

    بله!

  46. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    زنده باد کدام بهار؟!
    http://www.kayhan.ir/911222/2.htm#other200

  47. عمار می‌گوید:

    یک صبح قشنگ، بی خبر می آید
    آن مرد بزرگ از سفر می آید
    وقتی همه منتظرانش خوابند
    با سیصد و سیزده نفر می آید

  48. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    کلیپ صوتی ۳ شعر «حمیدرضا برقعی» با موضوع انتظار…

    http://rajanews.com/detail.asp?id=152497

  49. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    پاسخی به بهار
    علیرضا قزوه: بهار نیازی به نشان دولتی درجه یک ندارد
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911222000926

  50. عمارنامه می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشر گردید.
    http://www.ammarname.ir/link/19662
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید.
    موفق و پیروز باشید.
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  51. نجوا می‌گوید:

    مریض عشق تو هستم دوا نمی خواهم، تو درد داده ای ام من شفا نمی خواهم

    اگرچه غرق نیازم ولی خدا داند، که جز سلامت تو در دعا نمی خواهم

    یا بن الحسن…
    کنون که رو زده ام من، به ساحت لطفت، مگو که غرق گناهی تو را نمی خواهم…
    سید امیرحسین حسینی

  52. نجوا می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛

    اجازه هست شعرتون رو تو دفترم بنویسم؟

  53. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام؛
    اختیار دارید!
    اگر شعری هم گفته می شه به مدد از نوشته های جناب آقای قدیانی ست.

  54. سلمان می‌گوید:

    سلام!

  55. علی می‌گوید:

    واقعا زیبا بود. حس عجیبی به من دست داد که خیلی وقت بود منتظرش بودم. ممنون

  56. ستاره خرازی می‌گوید:

    شعری که آیت الله بهجت (ره) زیر لب زمزمه می کردند:

    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم

    سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!

  57. ح.پ.جباری می‌گوید:

    گاهی به آسمان خیالم عبور کن
    شعر مرا به نیم نگاهی مرور کن
    دل مرده ام! قبول، تو اما مسیح باش
    یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن

  58. یکی از (پروانه ها)گنه کاران می‌گوید:

    سررسیدهای بدی داریم. انگار نه انگار، حسین غلام کبیری هم شهید است! «روز ملی فن آوری هسته ای»، فراموش کرده اند به مادر احمدی روشن سلام کنند! هیچ کجای سررسیدهایی که داریم، «روز دوکوهه» ندارد! و ننوشته اند؛ در کدام ساعت، کدام دقیقه، کدام ثانیه، سر همت از بدنش جدا شد! «به روایتی»، سررسیدهای بدی داریم… مگر به دل مان بیفتد که سالروز خیبر است! مگر دل مان یاد شهدای گمنام کند! آه… دلم هوای «برادران بدر» کرده.
    سلام؛
    یک “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم” برای سلامتی خودتان و نوشته های زیبا و معنا دار و به حقتان! نمی دانم طرح این سوال درست است یا نه؟! تکراری است یا نه؟! اما به هر حال می پرسم که؛
    درست است که فرزند شهید هستید و حس و حالتان خاص تر، به خصوص با نویسندگی به حق تان بیشتر؛ اما چه کار می کنید که یاد شهدا به این زیبایی و صراحت در نوشته هایتان و… بارز است؟ چه کار می کنید وقتی با زندگی نامه شان آشنا می شوید و خاطراتشان را می خوانید، خودتان و نوشته تان هم تا حد زیاد محلی از ابراز آن شهیدان می شود؟ ممنون می شوم پاسخ دهید؛ اگر قبلا جواب دادید راهنمایی کنید تا بیابم و بخوانمش.

    یا زهرا (س)

  59. قاصدک منتظر می‌گوید:

    می خوانمت بیایی ای خوب بی قرینه
    من با تو باشم انگار، هر فصل بهترینه

    سیمای روی ماهت دائم به چشم آید
    اما نه در پیاله، در چهارچوب سینه

    ای “قاصدک” یقینا خواهان ساغری باش
    باشد ز دست دلبر، دلدادگی همینه

  60. بازتاب: فاصله است بین «بهار زمین» تا «بهار زمان»

  61. محمدرضا می‌گوید:

    حاج حسین خیلی زیبا بود… خیلی حال کردم.

  62. محراب می‌گوید:

    سلام!
    ۱- سید مجتبی نواب صفوی
    ۲- سید مجتبی علمدار
    ۳- سید مرتضی آوینی
    لطفا چند شهید سید برام معرفی کنید؛ به شدت نیاز دارم.

    پاسخ دهید…

  63. محصل می‌گوید:

    شعار انتخاباتی وقتی جواب میده که به کاندیدای مورد نظر بیاد.
    مثلا من اگر جای احمدی نژاد بودم به جای شعار “زنده باد بهار” از شعار ” مشایی، مشایی تو بیخ ریش مایی” استفاده می کردم که حداقل از روی ترحم و دلسوزی هم که شده، مردم چند تا رای بهش می دادند.

  64. سیداحمد می‌گوید:

    محراب؛

    سید محمدحسین علم الهدی
    سید احمد پلارک
    سید مجتبی هاشمی
    سید علی اندرزگو
    سید محمدحسن طوسی
    سید محمدرضا دستواره

  65. جامونده می‌گوید:

    امسال دگر حماسه ای خواهیم ساخت
    عشق و شعف دوباره ای خواهیم ساخت

    امسال به شوق نگه نائب آقا
    تا روز وصال، حماسه ای خواهیم ساخت

    سال حماسه سیاسی و اقتصادی گرامی باد.

  66. ناشناس می‌گوید:

    واقعا صفحه جالبی دارید. در نظرات هیچ پارازیت و نظر نامطلوبی نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.