نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
اگر آقای هاشمی در انتخابات سال ۸۸ از خود چیزی جز «نامه سرگشاده» به جا نگذاشت، اظهار نظر ایشان بعد از رای دادن روز جمعه را می توان «ناله سرگشاده» نامید، آنجا که گفت: ان شاء الله نتیجه انتخابات، همان رایی باشد که ملت درون صندوق می اندازد! در این باره لازم است چند سئوال از آقای هاشمی بپرسیم.
۱: اگر آقای هاشمی به سلامت نتیجه انتخابات تا این حد تردید دارد، پس لزوم شرکت ایشان در چنین انتخاباتی چیست؟!
۲: آیا شرکت ایشان در انتخابات را نمی توان دال بر این گرفت که ناله سرگشاده، بیش از آنکه بیانگر نگرانی ایشان از سرنوشت رای مردم باشد، مصرف سیاسی، به معنای پیام دادن به ضد انقلاب خارج نشین داشته است؟!
۳: برای اینکه آقای هاشمی، دقیقا، بی کم و کاست و حتی بدون واسطه صندوق انتخابات، متوجه رای مردم شود، آیا چیزی واضح تر از اصلی ترین شعارهای یوم الله سراسری ۹ دی وجود دارد؟!
۴: فرض کنیم جمهوری اسلامی، یعنی همان نظامی که آقای هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت آن هستند و تا همین چند وقت پیش، تکیه بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری اش داده بودند، در رای مردم دست می برد، آیا شعارهای ۹ دی را نیز می توان تقلبی خواند؟! آنجا که فقط و فقط مردم بودند و نه خبری از وزارت کشور بود و نه خبری از شورای نگهبان؟!
۵: باز هم فرض کنیم، مردم همیشه در صحنه ما، که خود رای می دهند، و به دست معتمدینی از جنس خودشان، رای شان را می شمرند، بدون ملاحظه برخی چیزها، قصد می کردند رای و نظرشان درباره آقای هاشمی را حتی واضح تر از شعارهای ۹ دی، عملی کنند، در آن صورت نتیجه و برایند رای مردم چه می شد؟! گیرم اعتماد مردم به دستگاه قضایی نبود، گیرم اعتقاد مردم به تصمیمات از سر مصلحت سنجی بزرگان جمهوری اسلامی نبود، محصول این بی اعتمادی و بی اعتقادی چه می توانست باشد؟!
۶: این وسط قطعا اگر به جبر روزگار و مراعات پاره ای مسائل و بعضی مصالح، گاهی رای و نظر مردم مثلا در صدا و سیما، سانسور می شود، طرفه حکایت اینجاست که این تقلب، اتفاقا به نفع آقای هاشمی است! آیا رسانه ملی، می توانست همه شعارهای ۹ دی را از صدا و سیما پخش کند؟! آیا قوه قضائیه می تواند و ممکن است همان قضاوت مردم درباره آقای هاشمی و خاندان ایشان را بدون رعایت هیچ مصلحتی اجرا کند؟! پس تقلب و سانسوری اگر هست، حتما به نفع آقای هاشمی است! و آقای هاشمی باید مسرور باشد که مردم به خاطر اعتماد و اعتقادشان به نظام، گاهی نظر و شعار خود را فدای درک شرایط و اقتضائات می کنند، و الا باید از آقای هاشمی خواست که خیلی دربند رای واقعی مردم نباشد! این رای، خیلی خیلی خیلی به ضرر ایشان تمام می شود!
۷: آقای هاشمی باید پاسخ دهد چرا و با کدام رفتار و گفتار، تا این حد خودشان را جایزالنفرین توده های ملت کرده اند؟! این همه نقد و لعن و نفرین که دیگر ربطی به شمارش آرا توسط جمهوری اسلامی ندارد! آیا مردم در ۹ دی، شعارهای خود را درون صندوق انتخابات انداختند؟! آیا جمهوری اسلامی در گلوی مردم و حلقوم آحاد ملت هم ممکن است تقلب کند؟!
۸: آقای هاشمی باید پاسخ دهد که چرا تا دیروز، ما به ایشان می گفتیم که سرنوشت خودتان را با امثال آقای خاتمی گره نزنید، اما امروز، باید به سیدمحمد خاتمی بگوییم؛ لطف می کنی اگر سرنوشت خود را گره به زلف خاندان ضد رای نزنی؟!
۹: گذشته از همه این حرف ها، آقای هاشمی باید بگوید که «م. ه» کی برای محاکمه و مجازات به ایران برمی گردد؟! آیا مبارزه با تبعیض و مجازات آقازاده های آشوب گر، رای واقعی این مردم نیست؟! مگر آقای هاشمی دنبال دانستن رای حقیقی مردم نیست؟! اگر «م. ه» برای رتق و فتق امور دانشگاه آزاد، ماموریت از طرف آقای جاسبی داشت، باید گفت که این ماموریت، چندی است به اتمام رسیده است!!
۱۰: آقای هاشمی باید بگوید چه کرده با خود، که ۲ سال بعد از فتنه هشتاد و اشک، دیگر کسی به محصولات سرگشاده ایشان وقعی نمی نهد؟! در طول این ۲ سال، چه اتفاقی رخ داده که اگر منافقین به نامه سرگشاده، وقعی نهادند، اما دیگر کسی رد ناله سرگشاده را نمی گیرد؟! آیا نه فقط دوست، که حتی دشمن هم خلق و خوی ایشان را شناخته است؟! آیا نه فقط مومن، که حتی منافق هم می داند که از یک سوراخ سرگشاده، نباید، بیش از یک بار، گزیده شود؟!
۱۱: آقای هاشمی باید توضیح دهد که چرا اصلی ترین رمز و راز موفقیت هر نامزدی در هر انتخاباتی، اعلام برائت بیشتر و علنی تر از خاندان ضد رای است؟! ایشان باید بگوید که چرا از عمار و خودعماربین گرفته تا مردود و ساکت و کاسب و چه و چه، هر نامزدی دنبال نشان دادن فاصله بیشتر خود با خاندانی است که به شدت با «بحران محبوبیت» مواجه است؟! این همه بیانگر عمق کدامین فاجعه است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
کاش می شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دربیاورد آقای هاشمی را از نگرانی، و یک بار برای همیشه، اصلی ترین نظر، بلکه رای واقعی توده ها، را که از حلقوم مظلوم «باشگاه سراسری چهارشنبه» بیرون آمد، نشان دهد به ایشان! کاش می شد دستگاه محترم قضایی، به جای اجرای عدالت با تکیه بر عناصر حکمت و مصلحت و سنجش اقتضائات و رعایت احترامات، قضاوت مردم درباره آقای هاشمی را مبنای عدل قرار می داد، که ظاهرا آقای هاشمی، خود دنبال دانستن داوری و قضاوت و رای مردم اند. کاش مدعی العموم، یک بار برای همیشه، بی هیچ ملاحظه ای، مدعی عموم ملت می شد، تا آقای هاشمی بهتر و بیشتر از قبل، از رای این ملت با خبر شود! آری! جمهوری اسلامی، اهل تقلب، اهل سانسور نیست، اما هر جا که به اقتضای روزگار، بخشی از رای و نظر و داد و بی داد مردمش را پنهان کرده، اتفاقا تقلب کرده به نفع آقای هاشمی!! آقای هاشمی! شما یکی باید از همه بیشتر جمهوری اسلامی را دوست داشته باشید؛ این نظام اگر نبود، و اعتماد و اعتقاد این ملت، به مقام ولایت اگر نبود، معلوم نبود رای مردم، چه می کرد با خاندان اشراف. اصلا معلوم نبود! راستی آقای هاشمی! می دانی یکی از افراد اهل تقلب در جمهوری اسلامی کیست؟! همین سردبیر روزنامه وطن امروز که تا به حال اجازه نداده یکی از اصلی ترین شعارهای یوم الله ۹ دی را که علیه شما نواخته شد، در این روزنامه بنویسم. شعار این بود: «ایران که باغ پسته بابات نیست، مملکت علی که بی صاحاب نیست».
وطن امروز/ ۱۴ اسفند ۱۳۹۰
صف رای. عاشق این صفم. حتی عاشق طولانی بودنش! هر چه طولانی تر، بهتر! گاهی بیشتر از چند ساعت انتظار! عاشقشم! عاشق ندیدن اول و آخر صف! عاشق آنها که رای شان را داده اند! عاشق آنها که هنوز توی نوبت اند! عاشق نفر جلویی! عاشق نفر پشتی! عاشق برگه بزرگی که به ترتیب حروف الفبا، اسامی نامزدها را رویش نوشته اند! عاشق عروس و دامادی که قبل از عقد، می آیند و رای می دهند! عاشق مردمی که نوبت شان را به ایشان می دهند!! و من دوست دارم نوبت خودم را بدهم به پیرمردی که صفحه شلوغ پلوغ انتخابات شناسنامه درب و داغانش، «سمفونی مُهر» است و «تجلی مِهر»، عینکش، اما ته استکانی! و کافی است شناسنامه اش را فقط یک ورق بزنی، تا در نیم تای پایین هر ۲ صفحه پیش رو، برسی به این همه اسم: زهرا و رضا و مرتضی و علی و رقیه و سکینه و نجمه و عباس و زینب خانم ته تغاری! البته خدا رحمت کند دوشیزه رباب ایرانی را که ۴ سال پیش، رفت پیش خدا. بگذار بشمرم بچه های پیرمرد را؛ یک دو سه… ۹ تا! ماشاءالله به تو پیرمرد! با ۵ دختر و ۴ پسر که ۲ تای شان البته به کاروان شهدا پیوستند. دهه ۶۰ که دشمن آمده بود مثلا ۳ روزه فتح کند تهران را! از آن ۳ روز کذایی، ۳۰ سال گذشته است، اما «آرم الله» همچنان روی پرچم ۳ رنگ ما، روی شناسنامه ملت ما، خوش می درخشد.
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. این تنها صفی است که دوست دارم حالا حالاها نوبتم نرسد! گاهی تقلب می کنم و یواشکی، یکی دو نفر می آیم عقب تر!! گاهی نوبتم را می دهم به آن جوان «رای اولی» که عجله دارد هر چه زودتر، انگشت اشاره اش را ببرد جلوی لنز دوربین عکاس، تا با زبان بی زبانی به دشمن بگوید؛ «این هم از امروز!» دوست دارم با دستمال کاغذی، پاک نکنم جای مهر را از روی انگشتم! حالا حالاها دوست دارم بماند! دوست دارم این انگشت را نشان بدهم به آقای اوباما! و فرو کنم در چشم نظام سلطه! دوست دارم عصبانی کنم دشمن را! کرم این کارم! لذت می برم از این حرکت! دوست دارم انگشتم را به خبرنگاران خارجی، با آن موهای بورشان نشان دهم و دعوت کنم سران کشورهای شان را به دموکراسی! دوست دارم رجز بخوانم برای دشمن و بگویم: هنوز تمام نشده آن ۳ روز؟!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق صندوق رای. عاشق ملت شناسنامه به دست. عاشق خاطرات تلخ و شیرین انتخابات. عاشق آن جوان که دوم خرداد ۷۶، خودش به یکی دیگر رای داد، اما برای آن پیرمرد که سواد خواندن و نوشتن نداشت و از جوان خواست، نام آن دیگری را روی برگه اش بنویسد، تقلب نکرد و رعایت کرد در امانت و همان را نوشت که پیرمرد می خواست. به به! دم این مردم گرم! بوسیدنی است دست شان! بوسیدنی است رای شان! بوسیدنی است انگشت اشاره شان! ما همه شورای نگهبانیم! ما همه وزارت کشوریم! ما مجلسیم! ما دولتیم! ما نظامیم! ما حکومتی هستیم!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. دوست دارم زود بروم، اما دیر برگردم! نفس کشیدن توی این صف را دوست دارم. صف ملت ایران را دوست دارم. عشق می کنم وقتی تمدید می شود زمان رای گیری! عشق می کنم وقتی زیاد می شود حجم کار اصحاب انتخابات! عشق می کنم که با همه پیش بینی ها، همیشه کم می آید تعرفه در حوزه رای گیری و زود باید بروند و از جای دیگر بیاورند! عشق می کنم این ملت، همیشه از دوربین رسانه ملی، جلوترند! عشق می کنم این ملت، «تیتر یک» دنیای «بیداری اسلامی» است.
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق نفرات جلویی، که البته هنوز خیلی مانده تا نوبت شان شود! عاشق نفرات عقبی! عاشق سرباز نیروی انتظامی! که دستش اسلحه پدرم است! عاشق میز و صندلی ساده رای گیرندگان! عاشق قلب نازنین رای دهندگان! عاشق صندوق رای! عاشق صندوق رای جماران! عاشق خمینی! عاشق صندوق رای خانه ام؛ بیت رهبری! عاشق زیلوهای آشنا! عاشق خامنه ای! عاشق چفیه! عاشق جبهه! عاشق جزیره مجنون! عاشق همت و باکری و علیرضا و پری خانم نقاشی آرمیتا! عاشق متن خوانی فرزند رشید شهید قشقایی، پیش «آقا». عاشق آن شهید گمنام که هنوز برنگشته پیکرش، اما مادرش همچنان توی صف ایستاده است تا همچین محکم سیلی بزند توی دهان دشمن! عاشق حاج احمد که نمی دانم الان کجای هستی است! عاشق پادگان دوکوهه، که خودش صندوقی بود پر از خون شهدای گردان یاسر و عمار و مالک! عاشق اتوبوس راهیان نور! عاشق سوت قطار! عاشق خنده های حاج حسین خرازی، در شرق ابوالخصیب! با آن آستین خالی اش! عاشق لهجه تهرانی دستواره ها! عاشق لهجه شمالی حسین املاکی! عاشق گیلکی و مازنی و ترک و بلوچ و لر و فارس و عاشق بچه محل های امام رضای رئوف! عاشق بهمن شیر! عاشق اسفند! عاشق اسپند! عاشق جمعه های انتخابات!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. بزرگ شده این صفم! انتهای این صف، آزادگی است، ابتدایش عشق، وسطش بصیرت، همه جایش ملت! ملتی که حتی تا دم رای دادن، بحث می کنند با هم! که به کی باید رای داد؟! بحث های طولانی، اما نه طولانی تر از صف طولانی شان!! بحث های سیاسی، اما نه سیاستمدارانه تر از وحدت شان!! عاشق بحث کردن این ملت سیاسی ام! بحث های داغ، اما نه داغ تر از سنگ نان سنگکی که برشته شده و یک طرفش کنجدی است و توی همان صف، تعارف می کنند به هم! که رفیق! بزن روشن شی…
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق اختلاط بنی آدم! عاشق سعدی و حافظ و شاعر حماسه سرا! جمعه، اولین روز بهار است. بذر رای ما در دل صندوق، پر از میوه خواهد کرد بهارستان را. در جمهوری اسلامی، مجلس روی انگشت رای ما می چرخد. عاشق ۳۰۰ هزار شهید این نظامم! عاشق پیرمردی با عینک ته استکانی! که در لیوان یک بار مصرف، هرگز چای نخورده! فقط از این کمر باریک ها!! آنهم لب طلایی!! که خدابیامرز رباب خانم، دارچینی اش می کرد…
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
به به! از همین الان مزه رای مردم، پیچیده در فضا. چو نیلوفر، عاشقانه، می پیچیم به پای ۱۲ اسفند.
کیهان/ ۹ اسفند ۱۳۹۰
چند روز پیش رئیس قوه مجریه، ضمن سرودن این بیت که؛ «ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم، وندر شرار فتنه آخر، سیاوشیم»، آنقدر مبالغه کرد در وصف شاعر محبوب و محجوب همه ما ایرانی ها؛ حکیم ابالقاسم فردوسی، که بی حد و حساب بود! جناب دکتر احمدی نژاد البته مختار است خودشان را از تبار رستم، فرهاد، آرش، سیاوش یا هر قهرمان تخیلی و احیانا واقعی عصر کهن بدانند و بخوانند، اما گذشته از این اشعار، آنچه احمدی نژاد را بر سر زبان ها انداخت و از گمنامی درآورد و به کرسی ریاست و صدارت نشاند، هیچ نبود الا اینکه جمعی از اصول گرایان، با انتخاب ایشان به عنوان شهردار تهران، زمینه ریاست شان بر قوه مجریه را فراهم کردند. حالا اینکه آقای دکتر، خودشان را، نه از تبار «اصول گرایی» می داند، نه از تبار «سوم تیر» و نه حتی از تبار «رای مردم»، محل بحث ما نیست، که مدت هاست عادت کرده ایم نمک نداشته باشد کف دست مان! و ایضا رای مان!! در چند نکته، اشاره می کنم به آنچه که محل بحث ماست.
۱: از جمله دلایلی که باعث شد مردم از اصلاح طلبان و رئیس جمهور برآمده از جریان اصلاحات، دلسرد شوند، یکی هم این بود که مردم، زندگی خودشان را در مشکلات عدیده معیشتی(حالا یکی کمتر و یکی بیشتر) و معضلاتی از قبیل گرانی و بیکاری و خرج تحصیل جوانان و چه و چه، مشغول می دیدند، اما در عین حال می دیدند که رئیس جمهور وقت، عمده وقتش را صرف سخنان فیلسوفانه می کند و پشت بند هم نظریه ارائه می دهد. آن روزها آقای خاتمی، ذیل عناوینی چون «گفت و گوی تمدن ها»، «سهله و سمحه»، «تنش زدایی»، «زنده باد مخالف من»، «دین نباید مانع آزادی انسان ها شود» و «عده ای به اسم دین، جوانان را محدود کرده اند» و از این مقولات، تقریبا اندازه دهها کتاب، حرف زدند! گویی، مردم، نه برای قوه مجریه، رئیس، بلکه برای محافل روشنفکری، فیلسوف انتخاب کرده اند!
۲: صرف نظر از اینکه سخنان آقای خاتمی، درست بود یا نه(که صدالبته بسیار مخدوش و قابل نقد و متاسفانه آلوده به نفاق بود!) بحث اصلی آنجا بود که این سخنان، اصولا و اساسا چه ربطی دارد به وظایف رئیس قوه مجریه؟! خاتمی اما آنقدر حرف می زد که بعضی دوم خردادی ها به ایشان لقب «رئیس قوه حرفیه» دادند!! و حتی کارنابلدی خاتمی را قیاس با بی عرضگی شاه سلطان حسین کردند!(عجبا که این دومی، بعضی اصولگرایان را به صرافت این تنبه انداخت که خرده بگیرند به بعضی اصلاح طلبان و از ایشان بخواهند احترام رئیس جمهور را نگه دارند!!) نگارنده آن روزها در یکی از جراید، خطاب به آقای خاتمی نوشتم: آیا شما مشکلات مردم را تمام و کمال، یا حتی، به اختصار، حل کرده اید، که این چنین برای نظریه پردازی در فلان همایش و بهمان نمایش، وقت می گذارید؟! این وقت، آیا برای دل خودتان است، یا وقت آحاد ملت؟!
۳: در این کشور، برای رئیس جمهور آنقدر کار هست، که اگر شبانه روز رئیس قوه مجریه، به جای ۲۴ ساعت، فرضا ۱۰۰ ساعت هم باشد، باز هم چیزی که زیاد است، کار بر زمین مانده است. حال باید گفت: وای از آقای خاتمی که بنا به اعتراف جناب ابطحی، بیشتر وقت شان به تماشای فیلم سینمایی، فوتبال خارجی، مباحث روشنفکری و خواندن کتاب و روزنامه می گذشت!!
۴: وقتی «رئیس قوه مجریه» تبدیل به «رئیس قوه حرفیه» می شود، از آنجا که با یک دست نمی توان چند هندوانه برداشت، هم به کار اصلی شان آسیب می زند، هم به نظریه پردازی شان!! یعنی به شدت قابل نقد و انحرافی می شود نظرات آن رئیس جمهوری که حرفش بر عملش غالب می شود. به عنوان مثال، در همان سالها که آقای خاتمی دم از «گفت و گوی تمدن ها» می زد و ملت را از شعار «مرگ بر آمریکا» پرهیز می داد، تا مثلا رابطه غرب با ما بهبود یابد و شیطان بزرگ از خر شیطان پایین بیاید، شرق و غرب کشور ما آبستن ۲ جنگ خانمان برانداز، علیه ۲ ملت افغانستان و عراق شد!! آمریکا اما در جواب وادادن های متوالی دولت اصلاحات و شخص خاتمی، به این ۲ جنگ اکتفا نکرد و ایران را عضوی از کشورهای محور شرارت خواند!! تا خاتمی و دار و دسته اش متوجه ۲ نکته شوند؛ اولا: قوه مجریه، همان به که حوزه کارش، به جای «حرافی»، «حمالی» باشد و ثانیا: قوه مجریه، به ویژه رئیس آن، وقتی زیاد حرف می زند، نظریه هایش غلط، انحرافی و نادرست از کار در می آید.
۵: از دیروز کوچ کنیم به امروز و مرور کنیم با دقت، توصیف عجیب و غریب رئیس قوه مجریه را از شاعر حماسه سرا. آنجا که احمدی نژاد می گوید: «این را با ایمان و قاطعیت می گویم که اگر فردوسی نبود، نه تنها امروز نامی از ایران و فرهنگ ایرانی نبود، بلکه خبری از حقیقت انسانیت و توحید و عدالت در جهان هم نبود»!!! قبل از ادامه این بند، باید اشاره کنم؛ بنا به دلایلی که برای خودم محترم است لابد، فردوسی را بسی بیشتر از سعدی و حافظ دوست می دارم. بیراه نیست اگر بگوییم زبان فارسی، شُکر و شکرش را مدیون شاهنامه فردوسی است که بسی رنج برد تا دست ما خالی از این گنج نباشد. جز این، البته باز هم دلیل دارم برای دوست داشتن حداکثری فردوسی. چه آن زمان که پدربزرگ، برای ما اشعار شاهنامه می خواند و قصه هایش را تعریف می کرد و نام فردوسی را در دل ما جاودان می کرد. چه آن زمان که بزرگ شدم و دیدم، فردوسی، در مدح پیامبر و وصی پیامبر، یعنی ابوتراب، آنقدر سنگ تمام گذاشته، که بسیاری مورخین، معتقدند فردوسی حتما شیعه بود، هر چند که در وصف خلفا هم، به جبر روزگار، اشعاری سروده بود. از اینها گذشته، نحوه تعامل فردوسی با دربار سلطان محمود غزنوی، آنقدر بود که شاعر حماسه سرای ما، هرگز «شاعر دربار» نبود. چه می گویم، که توسط دسیسه همین دربار کشته شد! این هم که عده ای می گویند؛ «فردوسی، شاهنامه را به سفارش دربار سلطان محمود سرود»، از آن دروغ های شاخدار تاریخ است! که اصلا شاهنامه و سرایشش تمام شده بود که سلطان محمود، بر تخت صدارت نشست! سلطان محمود اما از آنجا که به شکل افراطی، متعصب بر اهل سنت بود، بارها و بارها آزار می داد حماسه سرای محب اهل بیت را و مدام زندانی اش می کرد. از اینها گذشته، مظلومیت فردوسی در عصر حیاتش، فقط منوط به دربار نبود، بلکه مردم آن روزگار هم، هرگز قدرش را ندانستند و حتی در زندان، طعنه به ریشه و ریشش می زدند و مسخره اش می کردند. گفت: «باید بکشد مزه تنهایی را، مردی که ز عصر خود فراتر باشد».




۶: خواننده این سطور هم الان باید نظر نه چندان مهم مرا نسبت به فردوسی حکیم دانسته باشد، اما جناب رئیس قوه مجریه، در وصف فردوسی، عباراتی به کار بردند که قطعا نادرست و انحرافی است. اینکه بگوییم؛ «اگر فردوسی نبود، خبری از حقیقت انسانیت و توحید و عدالت نبود»، نشان می دهد رئیس جمهور امروز هم مثل رئیس جمهور دیروز، مع الاسف، چندی است وارد فضایی شده اند که اندک سنخیتی با تکالیف کاری شان و البته حوزه تخصصی شان ندارد. یک بار دیگر دقت کنید در بزرگی این عناوین؛ «حقیقت انسانیت و توحید و عدالت»، تا متوجه شوید جایگزین شدن حرف به جای عمل، چه ها که نمی کند با نظریات آدمی!! به قول ظریف دوست نکته سنجی؛ آنچه رئیس قوه مجریه در وصف فردوسی گفت، در مدح بعضی از اولیای و انبیای دین هم شاید نتوانیم به این شدت و حدت بگوییم!! حالیا! حقیقت انسانیت و توحید و عدالت، از نظر خود فردوسی، فقط و فقط، خلاصه در «محمد» و «علی» می شود. آنجا که سرود: «به گفتار پیغمبرت راه جوی، دل از تیرگی ها، بدین آب شوی؛ چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی، خداوند امر و خداوند نهی؛ که من شهر علمم، علی ام در ست، درست این سخن قول پیغمبر است؛ گواهی دهم کاین سخن ها ز اوست، تو گویی دو گوشم پرآواز اوست؛ علی را چنین گفت و دیگر همین، کزیشان قوی شد به هر گونه دین؛ نبی آفتاب و صحابان چو ماه، به هم بسته یکدگر، راست راه؛ منم بنده اهل بیت نبی، ستاینده خاک و پای وصی؛ حکیم این جهان را چو دریا نهاد، برانگیخته موج ازو تندباد؛ چو هفتاد کشتی برو ساخته، همه بادبان ها برافراخته؛ یکی پهن کشتی بسان عروس، بیاراسته همچو چشم خروس؛ محمد بدو اندرون با علی، همان اهل بیت نبی و ولی؛ خردمند کز دور دریا بدید، کرانه نه پیدا و بن ناپدید؛ بدانست کو موج خواهد زدن، کس از غرق، بیرون نخواهد شدن؛ به دل گفت اگر با نبی و وصی، شوم غرقه دارم، دو یار وفی؛ همانا که باشد مرا دستگیر، خداوند تاج و لوا و سریر؛ خداوند جوی می و انگبین، همان چشمه شیر و ماء معین؛ اگر چشم داری به دیگر سرای، به نزد نبی و علی گیر جای؛ گرت زین بد آید، گناه من است، چنین است و این، دین و راه من است؛ برین زادم و هم برین بگذرم، چنان دان که خاک پی حیدرم؛ دلت گر به راه خطا مایل است، ترا دشمن اندر جهان، خود دل است؛ نباشد جز از بی پدر دشمنش، که یزدان به آتش بسوزد تنش؛ هر آنکس که در جانش، بغض علی است، ازو زارتر در جهان زار کیست».
جوان/ ۷ اسفند ۱۳۹۰
چندم آیا؟
شما با “یا سند من لا سند له” خندیدین، ما با “الهی العفو” هم خندیدیم!!
۸۸ هیچ وقت فراموش شدنی نیست. همه حوادث تلخ وشیرینش تو خاطر همه مون ثبت شده.
🙂
راستی بعضی ها شب قدر قرآن را باز می کنند و مثل کلاه سرشان می گذارند و دو دست را بالا می گیرند و قرآن می شود شبیه سقف شیربانی… کمی چهره ی زشتی دارد این حرکت… حداقل یک دستشان را به قرآن بگیرند بهتر است… همین جوری یادم آمد گفتم بگویم.
آموزش ساخت جسد نتانیاهو در وبلاگ آموزش فتوشاپ:
http://photoshop.hamweblogi.com/1390/06/03/zombi
سلام بر حسین*
کم کم غروب ماه خدا دبده میشود
صد حیف از این بساط که بر چیده میشود
یا ستارالعیوب…
سلام علیکم
عجب…یا سند من لا سند له!…ای بابا همه جا هستن و مایه خنده!
بسم الله…
…
شب قدر بیست و سوم صدای اذان صبح که آمد…اگر آخرین شب قدرعمرم باشد…
یا رب
“باید قدر دانست این چند روز و چند شب و چند سحر باقی مانده را.
این روزهای آخر، بهار اشک است در ماه مبارک.
باید بارانی بود.
باید گریه کرد. ”
….
….
….
“السلام علیک یا اباعبدالله”
آن چهارشنبه به یادماندنی، مهم ترین سند باشکوه بودن و شیرین بودن سال ۸۸ است. سالی که ما با سند حرف زدیم، اما سران فتنه برای ادعاهای شان سندی ارائه نکردند. سالی که خود یک سند بود؛ سندی برای این ادعای عاشورایی، که ما اهل کوفه نیستیم…
قرآن وقتی باز می شود و وقتی مبدل به کتاب زندگی و جنگ و مرگ و معاد می شود، حتی قشنگ تر از آن زمانی است که زیبا تلاوت می شود و به شکل زیبایی احترام می شود.
“احساس را نمی شود نوشت.
احساس را نمی شود نوشت.
احساس را نمی شود نوشت.”
مثال نقض این گفته شمایید جناب قدیانی.من اینجا بارها دیدم چگونه احساس نوشته میشود…
اما حرف دل بود>>>”خداحافظی با ماه خدا، احساسی به آدمی می دهد که نمی شود آن را نوشت.”
۲۶* امام باقر علیه السلام:
همانا برای ماه رمضان نسبت به سایر ماه ها برتری است، همانند برتری رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به سایر پیامبران.
(سفینه البحار، ج ۲، ص ۱۲۳)
{باید قدر دانست این چند روز و چند شب و چند سحر باقی مانده را.}
سلام علیکم
خداحافظ ای ماهی که نرفته دلتنگ توایم…
خودمونیم ، واقعا نمی دونم کسی تو ایران ، مثل شما این همه ویژگی + رو یه جا داره یا نه ، پایدار و سربلند باشید.
التماس دعا از همه ی اهالی قطعه مقدس.
یا علی
یکی بود عکسش حاج احمد متوسلیان بود، کاش همیشه نفر اول کامنت می گذاشت ، دلم برا حاج احمد تنگ می شه …
صلواتی برای داداش احمد بفرستید.
.
.
.
“درودی در هنگامه یک بدرود،
و بگویم: السلام علیک یا اباعبدالله*. “
راست گفتن… یادم نبود… ما به “الهی علف” هم خندیدیم 🙂
حسین قدیانی: با صلاح دید دوستان وطن امروز، از خیر کار کردن این نوشته در ستون روزخند، و نیز صفحه اصلی وبلاگ گذشتم. فضای کنونی شاید چنین نوشته ای را نمی طلبید. دوست دارم نظر شما را هم بدانم… و اما نوشته مذکور:
روزخند
یک طنز تصادفی!
حسین قدیانی
داشتم فکر می کردم که اگر قرار باشد به هر کدام از رجال اسمی، یکی از این کشورهای دوست، برادر و هم جوار، یک یا چند تا از کتاب های متفکر شهید، استاد مطهری را هدیه بدهیم، به هر کدام شان چه کتابی را باید اهدا کنیم. خودتان ادامه این روزخند را بخوانید تا همه چیز دستگیرتان شود. لازم به ذکر است برای فرار از تعقیبات بعدی، اسامی به صورت تصادفی انتخاب شده اند!
شیخ بیسواد؛ مقالات فلسفی، و شرح مبسوط منظومه!
هاشمی رفسنجانی؛ ولاها و ولایت ها، فلسفه تاریخ، ختم نبوت، پیرامون جمهوری اسلامی، علل گرایش به مادی گری، جهان بینی توحیدی، و نظام تعلیم و تربیت در اسلام!!!
علی مطهری؛ درس های الهیات شفا، داستان راستان جلد یک، و کلا مجموعه آثار!
اسفندیار رحیم مشایی؛ امدادهای غیبی در زندگی بشر!!
علی لاریجانی؛ سیری در نهج البلاغه، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، و مسئله شناخت!!
علی اکبر جوانفکر؛ عرفان حافظ (تماشاگه راز)!
محمد خاتمی؛ خاتمیت!
جعفری دولت آبادی؛ عدل الهی!
حمید بقایی؛ مسئله حجاب!!
محمدمهدی عبدخدایی؛ نهضت های اسلامی صد سال اخیر!
محمود احمدی نژاد؛ فطرت!
زهره کوهنورد؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم!!
عطاء الله مهاجرانی؛ اخلاق جنسی!!!
میرحسین موسوی؛ داستان راستان جلد دوم، حماسه ۹ دی… یعنی ببخشید؛ حماسه حسینی!!
م. ه و ف. ه و کلا همه شان؛ مسئله ربا!
خاتون بی عفت؛ زن زیادی!*
داریوش همایون؛ سنگی بر گوری!!!!**
قالیباف؛ بیست گفتار!!
جعفر شجونی؛ اسلام و مقتضیات زمان!
موسوی خوئینی ها؛ امامت و رهبری!
حبیب الله عسگراولادی؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، و معاد!!
*شاید عده ای از خوانندگان عزیز، خرده بگیرند که کتاب “زن زیادی” از جمله آثار جلال آل احمد است. این ایراد را می پذیرم؛ وارد است!
**همان توضیح بالا!!
چه زیبا و دلربایی… اولش لبخند، آخرش اشک… به کوری چشم حسودان، فدات داداش حسین گل… بهشت نصیب نویسنده ی بصیر قطعه مقدس و بهشتی بیست و شش!
من به عنوان کسی که با انتقادهایم خون داداش را به جوش آورده ام اعتراف می کنم بهترین مکان سایبری فی الحال همین قطعه بیست و شش است… خداوند حافظش باد.
حسین قدیانی: دوست دارم نظرت را درباره جوابم به کامنت قبلی بدانم. حتی اگر شده نقدت را.
خب من این متن در پاسخ کامنتتان را خواندم… چندین و چند بار ولی متوجه نشدم چرا منتشرش نکردید؟!!… بگذار بروم یکبار دیگر بخوانم… حال داد!
حسین قدیانی: به هر حال پذیرفتم استدلال دوستان وطن امروز را. کم و بیش شبیه این مسئله برایم اتفاق افتاده. گاهی مشورت کردن، لازم و سودمند است و به هر حال باید به شور و مشورتی که می کنی، احترام بگذاری.
ببخشید از پایین خط ششم “جعفر شجونی؛ اسلام و مقضیات زمان!”
“مقتضیات”
حسین قدیانی: در این متن سانسوری هم غلط پیدا کردی ها!
(خصوصی)
البته هر ده بار روبروی شجونی باید “مقتضیات زمان” می بود که گفتم شاید دفعه بعد اصلاح کنید اما نشد!
حسین قدیانی: و در این موارد، معمولا سلاله ۹ دی، از همه دوستان دقیق تر است و ایضا زودتر! ممنون از همه تان.
جسارتاً مشاوران را عوض کنید… بعضی متن های حسین قدیانی بوده که حذف شدنش واجب تر از این متن کم نیش بوده است… جان من استدلالشان چه بود؟… شاید فقط بهتر بود نام هاشمی و “علی رئیس قوه” را نمی آوردید!
حسین قدیانی: ببین میلاد! هیچ وقت زود قضاوت نکن! اتفاقا حرف سردبیر وطن امروز این بود که این طنز، نه از حیث محتوی، که از منظر سیاسی، یک مقدار شل است و ما باید سران فتنه را محکم تر از این به طنز بکشیم. نظرشان این بود که جنبه شوخی متن، بیش از جنبه کوبندگی اش است. این را نیز گفتند که فضای کنونی، چنین طنزی نمی طلبد. به هر حال توصیه به تعویض مشاوران، توصیه درستی نیست. من نه از وجود شما ضرر دیده ام و نه از وجود دوستان مشاور. داریم با هم بحث می کنیم ها!
اصولاً من با غلیظ کردن کامنت و اغراق در عقیده حال می کنم… قصد جسارت نبود… صد البته که صلاح نشریه خود، خسروان دانند… استدلالشان هم درست بوده برای عدم چاپ اما چرا عدم نشر؟!
حسین قدیانی: گاهی یک متن برای روزنامه مناسب نیست، اما برای وبلاگ چرا، اما گاه هست که در هر ۲ جا بهتر است کار نشود. این نوشته را در همین فضای کامنت ها مناسب دیدم برای نشر.
خیلی ممنون که این همه خجالت می دهی و با فونت درشتت من را چوپ کاری می کنی داداش… امروز باران خیسمان کرد، امشب عرق شرم.
عرض سلام خدمت داداشم و همه دوستان!
بعد از سحر رفتم راه پیمائی الان برگشتم منزل!
خانم می گوید: “رفته بودی فلسطین؟”
حسین قدیانی: و اما نظرت راجع به متن اصلی و متن کامنتی؟! خسته هم نباشی…
روزخند
یک طنز تصادفی!
حسین قدیانی
***
سلام بر حسین*
“یا سند من لا سند له”
🙂
من هم همینطور!
خوبی قضیه اینجاست که در اوج دعا و مناجات وقتی لبخند به لبمان می آید بیشتر از همه یاد “داداش حسین” می افتیم!
مجددا “یا سند من لا سند له”
به حالت طنز شروع شد این بخش ولی با هنر بی نظیرتان، لذت بخش تمامش کردید!
“آن چهارشنبه به یادماندنی، مهم ترین سند باشکوه بودن و شیرین بودن سال ۸۸ است.”
“قرائت قرآن با ترتیل عمل”
بگویم عالی، باز یک نفر می گوید “سیداحمد” چرا به همه مطالب “داداش حسین” می گوئی “عالی”؟
خوب شما ببینید چقدر دید زیبائی دارد!
“باز کردن و دیدن آیات قرآن، مقدم بر روی سر گذاشتن قرآن است”
“هیچ وقت مصری ها اینقدر زیبا قرآن نخوانده بودند که این روزها. قرائت قرآن با ترتیل عمل”
“الوداع رمضان ۹۰”
“السلام علیک یا اباعبدالله”
یک تشکر ویژه از “علی اکبر بهشتی” عزیز؛
خرما خیلی دوست دارم، خصوصا وقتی به این صورت باشد! لذت بردم از این عکسها.
نامه نگاری های من بود که منجر به اسقاط قذافی شد!!
آقازاده های قذافی برای ادامه تحصیل می توانند به لندن بروند یا فوقش ساندویچ!!
من گفته بودم اینها را، خودشان گوش نکردند!!
طنزی مطول، هدیه به آقای هاشمی، فردا در روزنامه وطن امروز و قطعه ۲۶
*سالاری داداش حسین*
پرچم دارمون، باید همیشه نفر اول باشه، حتی اگه روز تولدش باشه!
شیخ بی سواد رو چه به کتاب های فلسفی، اون باید از اول بره مکتب!!
یک طنز تصادفی!
زیبا بود، خوشمان آمد.
اختصاصی خودمان شد!
“علی مطهری؛ درس های الهیات شفا، داستان راستان جلد یک، و کلا مجموعه آثار!”
🙂 🙂 🙂
راستی!
عشق است قطعه ۲۶!
“۲۶ ساله شدم”
خاتون بی عفت؛ زن زیادی!*
*شاید عده ای از خوانندگان عزیز، خرده بگیرند که کتاب “زن زیادی” از جمله آثار جلال آل احمد است. این ایراد را می پذیرم؛ وارد است!
۴ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
داداش حسین:
عفو بفرمایید؛
طنز کامنت، به عنوان یک طنز و یک کار خلاقانه که با گوشت و پوست و خون شما عجین است و متبحرانه به آن می پردازید، بی نظیر است و بر همه ثابت شده که “داداش حسین” از هیچ چیز پیرامونش، حتی کم اهمیت، به سادگی نمی گذرد و یک ارتباط منطقی با آن ایجاد می کند و این منحصر به فرد است.
اما درج این موضوع در روزنامه ی مذکور، شاید ارزش و به قول ما کلاس کار “داداش” رو دستخوش تغییر قرار می داد. شاید یکی از علل آن عدم هماهنگی صد در صد “محتوای” آثار با انتخاب افراد می باشد. (محتوا نه موضوع) چون موضوعات غالبا” متناسب است. دیگر علت که البته باید خورده به خوانندگانی چون من گرفت، عدم آشنایی با آثار ارزشمند علامه ی شهید است، که طبیعتا” نمی تواند رابطه ی منطقی با این طنز ایجاد کند. در حالی که اگر خواننده آگاهی کامل به نگارش آثار داشته باشد بهتر درک می کند. علت دیگر می تواند فاخر و وزین بودن آثار استاد باشد. به طوری که تمام این آقایانی که نام بردید، می توانند شامل همان کتاب داستان راستان شوند. بطور مثال: اگر از آثار نویسندگان یا هنرمندان دیگری که شناخته شده و آثار متعددی دارند، مثل همین جلال آل احمد یا اسم فیلم ها که فکر کنم قبلا” کار مشابهی انجام داده بودید استفاده شود، خیلی اثر وضعی مطلوبی دارد.
ناگفته نماند “داداش حسین” اگر قلم به خاک بزند طلا می شود و در بد بینانه ترین حالت، در خصوص بعضی متون، که شاید از نظر خودتان در مقایسه با بعضی تولیدات ارزشمند دیگرتان، رتبه ای در خور نداشته باشد، باز هم دست مریزاد دارد.
چون شما از عمق وجود می نویسی و این را ما با عمق وجود درک می کنیم. و حتی در کامنت مخالفان کینه ای هم، اثر کلامتان محسوس است. حفظک الله.
حسین قدیانی: چشم انتظار عزیز! حتما و قطعا این قبیل کامنت ها را البته بدون “عفو بفرمایید” و…، بیش از تعریف کردن ها می پسندم.
امسال برای اولین بار شبهای قدر رو مهمون امام رضای مهربون بودم، همه چیز خوب بود ولی ای کاش سخنران شب ۲۳ رو…. هیچی! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بیشترین لذت را، از متن دومتان بردم.
خدایی “داداش” به ذهن کمتر بنی بشری می رسد این تحلیل. بعید نمی دانستم که حتی موضوع “مصر” را، به زمان عزیز مصر حضرت یوسف نبی (ع) هم اتصال دهید.
که اگر متصل می کردید چه می شد. در هر صورت، اینگونه پرداختن ها، روح انقلابی انسان ها را پرداخت می کند. فکر کن گوش کردن قرآن عبد الباسط و منشاوی و مصطفی و که و که در مصر عامل به ترتیل قرآن، چه حلاوتی دارد “داداش”.
“سید احمد بزرگوار”
بنازم به همتت، که خانوادگی دل بسته ی سرزمین عشق و دلدادگی و قبله ی اول مسلمین هستید.
به امید کامنت گذاشتن برای “داداش حسین” و تأیید از طرف “شما” از طریق “وایر لس” سرزمین های آزاد شده.
سلام!
“قرائت قرآن با ترتیل عمل” عالی بود.
اما در مورد طنز تصادفی تون جای یک نفر خالیه؛ رئیس محترم ق…..
حسین قدیانی: اون رو ولش کن بابا! اون فردیه که به خاطر جمله “قانون اساسی من وصیت نامه شهداست” مرا دیکتاتور خواند. دنیایی هم هست که یقه اش را بگیرم. اون که گفتی، اصلا ارزش ورود به نوشته های من رو نداره. هر کی می خواد باشه.
هرچند که شاید یک مقدار دیر باشد، اما خیلی خوب است که کتاب “نظام تعلیم و تربیت در اسلام” و “علل گرایش به مادی گری” را به بعضی ها هدیه دهیم. کاش زودتر می خواندند این کتاب ها را…
مرتضی!
جدا مشهد بودی؟ زیارتت قبول!
حق داری، شب بیست و سوم وقتی سخنران را دیدم کلی حرص خوردم!
بابا قدر قدرت… قلم طلا… کوبنده! کوبندهههههههههههه!!
منتظر متن فردا هستیم
“اون که گفتی، اصلا ارزش ورود به نوشته های من رو نداره.”
ولله نداره!
بخوانید:
http://www.seratnews.ir/fa/news/29946/%D8%B7%D9%86%D8%B2%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87
۱۰۱ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا….
چه جواب گلی داد داداش به “سنگربان”؟!!… حتی اینقدر ارزشش را نداشت که ادبی بنویسد… محاوره نوشت… دمت گرم… بخوره به زمین گرم!
حسین قدیانی: “آقا” از دست همین جماعت، “این عمار” گفت. همین ها که به جبر حکومت، ناچار است گاهی دفاع هم بکند ازشان… نازک طبعانی که با انتقاد حقیری مثل من، خواستند استعفا بدهند. یک روز می نویسم چه شد آن ایام. دهانم را باز می کنید؛ برمی دارم بی بصیرتی می کنم ها!!
اسفندیار رحیم مشایی؛ امدادهای غیبی در زندگی بشر!!
اینو واقعا خوب اومدی داداش.
کامنت دوتا قبل از این جمله اش رفت و لینکش ماند… بد گفته بودم؟! بد است آدم تاثیرات قطعه را بازتاب بدهد؟! مثلاً اصطلاح هشت سال جنگ تحمیلی و هشت ماه جنگ تحلیلی که فراگیر شد و من گفتم این تاثیر و برد قطعه۲۶ است اما سانسور شد!… اگر بد است بگویید نگوییم.
حسین قدیانی: من دارم کار خودم را می کنم و دیگران نیز. اصلا نیازی نیست به هر گونه مقایسه و شبه مقایسه ای.
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۰۰:۱۷
تعداد افراد آنلاین: ۲۱ نفر
ماشالله…
داداش حسین عزیز فـــــــــدائی داری…
کلا روزخند جالبی بود
دیشب یاد “نه ده” کرده بودم و اینکه قرار بود امروز برویم راهپیمایی مرا با خود برده بود به چهارشنبه و اتوبوسی که ما را برد راهپیمایی نه دی …
با این متن شما هم واجب شد بروم سری به کتابم بزنم!
دلم تنگ میشود برای رمضان ۹۰ که به قول شما دیگر تکرار نمیشود … اصلا رمضان انگار بعد از شب بیست و سوم شتاب میگیرد و میدود و ما به گرد پایش هم نمیرسیم … نمیدانم چه حکمتی دارد این شتاب …
درباره طنز تصادفی اما به نظرم، نظر دوستانتان درست بوده، البته طنز قشنگی شده و بار معنایی هم دارد …
حسین قدیانی: متن دوم کتاب “نه ده” را که با “سمیه” شروع شده بخوانید… دل می برد!
ناراحت نشین.
می خواین هم بشین، بشین. می خواین هم تایید نکنین، نکنین.
همه ی کسانی که به پا بوسی امام هشتم (ع) میان و بی خبر.
کمی تا قسمتی بی معرفت تشریف دارند. به دو دلیل:
یکم، می ترسند التماس دعا بگیم تو زحمت بیفتند. دوم، می ترسند ما مطلع بشیم بریم استقبال و یه وقت خدای نکرده منزل دعوتشون کنیم!
به روی چشم
اونی که گفتم باید بره ” وصیت نامه شهدا” رو بخونه …….
با این اوصافی که گفتید کتاب” شهید مطهری ” واسش سنگین ……..
البته واسه اونایی که همش به مصلحت محاکمه این و اون فکر می کنند شاید عمل به قانون وصیت نامه شهدا “ولایت پذیری،شجاعت، بصیرت، عدالت” عین دیکتاتوری باشه..
این آقا به همرا رئیس.ص.س باید خیلی چیزهارو بخونند؛ وصیت نامه امام خمینی و دغدغه های امام خامنه ای……البته اگه چیزی بفهمند!!
سیداحمد عزیز!
قبول حق ان شاء الله، جاتون خالی…
نیافرید تو را “الا لیعبدون”
تولد، روز آغاز طاعت خداوند است؛ بر شما مبارک!
“داداش حسین”
سینه ی تو قطعا” مملو از این نا مهربانی ها بوده است. به نظرم فعلا” آن ها را در همان گنجینه ی اسرار نگه دار تا به وقتش به نفع جریان حزب الله و رهبر مظلوم اما مقتدرمان استفاده کنی.
“سید احمد بزرگوار”
می بخشید پر روئیه ولی نمی دونم چرا یک مرتبه و ناخود آگاه، دلم رفت سوی متنی که “داداش” برای همسر بزرگوار آقا، در “نه ده” نوشته بودند.
الان دسترسی به کتاب ندارم نمی دونم می شه بخش هایی از اون رو کامنت کرد؟
سلام دوستان
خوشم آمد حسابی.
بلند بلند خندیدم و مادرم گیر داد ( طبق معمول! )
آره، فکر کنم دوستان وطن امروز درست تشخیص داده اند.
و اما مهمان حرم امام رئوف که نه، باید گفت مهمان آستان قدس رضوی!!!
یکی از اقوام درجه دو بنده راننده شخص آقای و.ط (واعظ طبسی) ! هستش.
هفته قبل که برای افتتاح جدیدترین دستگاه چاپ روزنامه قدس در کشور که ۴۰میلیارد تومان خریدنش و ۸میلیارد هم گمرکش بوده و ۲میلیارد هم دادن به برادران آلمانی برای نصب و راه اندازی!
از هاشمی و دوستان! ( کاروان ۸۰،۷۰ نفره متشکل از خانواده و محافظان تنومند و خودروهای ضد گلوله و انفجار و سه نقطه) دعوت کردن تشریف بیارن و مفتوح کنند ساختمان ساخته شده به دست برادران کره ای و دستگاه چاپ آلمانی واقع در بلوار سجاد مشهد.
این جور دعوت ها در دستگاه ایشون معمولیه، باور کن!
فقط این رو هم بگم که در احوال این چند روز حضور ناطق زبان بسته، از طرف و.ط(واعظ طبسی) پیشنهاد به کاندیداتوری ایشون هم شده که نامه اش رو هم دیده اند دوستانمان!!!
باید منتظر بود برای اخبار شنیدنی جدید از زبان خود صاحبان بصیرت خاموش!!!
حسین قدیانی: …
آن روزها/ در «بیمارستان نجمیه» وقتی «ماما»/ خبر آورد که «سمیه»/ صحیح و سالم به دنیا آمده است/ مادر نخندید/ اشکش از شوق به دنیا آمدن سمیه نبود/ واقعا داشت گریه میکرد / ضجه میزد / آخر دقایقی پیش/ از رادیو/ با همین گوشهای خودش/ که آن زمان «سمعک» نداشت/ خبر شهادت همسرش را شنید / پس این روزها / تنها سالگرد عملیات کربلای پنج/ در زمستان ۶۵ نیست/ سالروز تولد سمیه خانم هم هست/ و سمیه در همان روزی به دنیا آمد/ که پدرش «محمد» / در «سهراهی شهادت»/ به شهادت رسید/ جشن تولد سمیه/ سالهاست که در کنار مزار پدر/ برگزار میشود/ به صرف خرما، شمع، اشک، چفیه، پلاک و یک مشت خاک از یک سرزمین پاک/ مادرش میگوید/ خوردن کیک، سر خاک پدر شگون ندارد/ سمیه، دیروز/ وارد بیستوچهارمین سال زندگیاش شد و / پدرشتنها ۲۳ سال از خدا عمر گرفت/ و با این «غبار»/ گرد یتیمی از صورت سمیه/ پاک نخواهد شد/ و دیروز جشن تولد سمیه بود/ مادرش/ کارت دعوت فرستاد به همه مسوولان/ که در ترافیک «بزرگراه شهید اشرافیت انگلیسی» گیر کرد و به دستشان نرسید/ باز هم جشن تولد سمیه/ در «قطعه ۲۶» / غریبانه بود/
به به…به به…
مادرم عاشق این متن “بعد از شهدا شما چند محافظ داشته اید” است؛
چقدر با این متن اشک ریختیم و عشق کردیم… عشق می کنیم!
“نظام حقوق زن در اسلام” را هم می شود به خانم برنده جایزه نوبل هدیه داد و ای کاش کتاب “مباحث اقتصادی” استاد را هم به کسی اهدا می کردید که خواندنش به درد خیلی ها می خورد.
چشم انتظار بزرگوار!
به قول یاروی دیروزی خیلی تمیز به رگبار بستیم!
اما من چند بار تو کامنتها گفتم که اومدم و اینم گفتم که نایب الزیاره دوستان غیرمشهدی هستم؛ مدارکش موجوده!
در مورد دوم چیزی ندارم بگم به برخی دلایلی که در این مقال نمیگنجه!
از اونجایی که قول دادم خارج از موضوع متن کامنت نذارم؛
حمید بقایی؛ مسئله حجاب!!
این کلهر مو قشنگ هم میتونست باشه؛ نه؟!
این روزها/ بانک مرکزی/ بدهی دولت به شهرداری را میبیند/ و اقساط عقبافتاده وام ازدواج مرا/ اما هیچکس/ بدهی حضرات به انقلاب را /به ایشان گوشزد نمیکند/ و همه از انقلاب طلبکار شدهاند/ از زعفرانیه تا فرمانیه و از کامرانیه تا خانه شیخ در نیاوران/ چقدر صف طلبکاران انقلاب دراز شده! / «شیخ دیپلمات» هم هست؟ از زعفرانیه تا فرمانیه / چند کیلومتر است / یکی برای من این را حساب کند / این روزها صف طلبکاران انقلاب را با کیلومتر هم نمیشود حساب کرد / آن دنیا/ در پل صراط/ شهدای سرپل ذهاب/ جلوی استوانههای نظام را خواهند گرفت/ حقالناس/ برای آن عوامالناس است/ که از سمیه و مادرش/ کرایه دوبل گرفت/ حق الله/ برای نمرود، ابوسفیان و بوش کوچک است/ اکبر گنجی / بدون سوال و جواب/ جایش در موتورخانه جهنم است/ و اما حقالانقلاب/ حقالامام/ حقالشهدا/ برای شماست/ که به اسم همسایه شدن با امام/ و نزدیکی با پیر جماران/ ویلانشین شدید/ مالک اشتر هم/ اگر ویلای شما را داشت/ از بس که قشنگ و دلرباست/ سکوت میکرد/ و حق را به باطل میداد/ و در مناظره/ خوابش میبرد/ و در مبارزه/ کم میآورد/ و در سرکار/ خمیازه میکشید و / غش میکرد به طرف قرآنهای روی نیزه/ حتی اگر ناطق هم سکوت کرده باشد/ باز قرآن ناطق، علی است/ ولایتی بودن/ به جهت وزش باد/ بستگی ندارد/
بعد از شهدا شما چند محافظ داشته اید؟
http://www.ghadiany.ir/?p=14
حالا کلی بدو پیدا کن این کتاب رو که متن دومش چی بود و حال کنی که چه خوش گفت:
در مجلس برخی نمایندگان، پیراهن خونی چمران را نمیبینند. فقط پیراهن عثمان را میبینند و تنها اخبار پارلمان نیوز را میخوانند. آقای لاریجانی! ندیدی که لباس بسیجی را از تنش درآوردند و با دشنه به جانش افتادند؟… باز هم بگویید انشاءالله که گربه است!!
حسین قدیانی: خدایی اش نوشته قشنگی است…
“ضد حال” یعنی که کلی زور بزنی تایپ کنی و “سید احمد” لینکش را بگذارد!
به نظرم لازم نیست که حتما مخاطب، کتاب های استاد را خوانده باشد تا بتواند بین اشخاص و کتاب اهدایی ارتباط برقرار کند. همان اسم کتاب هم خودش گویای خیلی چیزهاست. مثل متنی که قبلا نوشته بودید و به شخصیت های سیاسی سیمرغ های بلورین جشنواره را داده بودید. آن موقع هم که ما فیلم ها را ندیده بودیم و محتوایش را نمی دانستیم و فقط اسم فیلم را با شخصیت تطبیق می دادیم و می پسندیدیم این سبک را.
حسین قدیانی: من خودم هنوز فیلم “پرسه در مه” را ندیده ام، اما علی شون رو چرا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این مافیای قدرت باعث می شن نظرات داداشمون هم نقطه چین بشه! جل الخالق
جشن تولد سمیه سالهاست که در کنار مزار پدر برگزار میشود به صرف خرما، شمع، اشک، چفیه، پلاک و یک مشت خاک …
ولایتی بودن به جهت باد بستگی ندارد …
دست من قلم است نه تفنگ. فشنگ من همین جملات است … من با همین سلاح، شما را با موشکهای قارهپیما خلع سلاح کردم، من با همین قلم پایتان را قلم کردم … من خودم لباس دارم، برایم پیراهن عثمان ندوزید …
ما یوسف خود نمیفروشیم، ما فرزندان خوب خمینی هستیم، نه بچههای تخس یعقوب. اینجا کنعان نیست، کوفه هم نیست اینجا تهران است و از مدینه بیشتر کوچه بنیهاشم دارد …
غصهها دارد این دل تنگم …
همه متنهای “نه ده” دل میبرد آقای قدیانی …
کسانی که از انقلاب هیچ حفاظتی نمی کنند چقدر محافظ دارند؟؟؟؟؟
شاید خصوصی!
حسین آقا،
چند روز پیش کتاب نه ده رو دادم یه یکی از بچه حزب اللهی های بالاشهر مشهد، آخه ما که طلاب هستیم ناخودآگاه پایین شهری و بچه محلی بابانظرها و علیمردانی ها و کاوه ها و .. هم هستیم!!!
این بنده خدا کتاب رو آمد از درب منزلمون گرفت، به گفته خودش تا به حال این طرف شهر نیامده بود!
اگر خدا بخواد میخوام چند خطی رو درباره مسائلی که بعد از دادن کتاب به دوستم برام پیش آمد و حرف هایی که این بنده خدا زد رو بنویسم.
یا توضیحاتی که دادم، موضوع خوبیه برای نوشتن یا که نه؟!
حسین قدیانی/ شاید عمومی: هر جور صلاح می دونی…
حسین قدیانی: من خودم هنوز فیلم “پرسه در مه” را ندیده ام، اما علی شون رو چرا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
…
این آقایی که “مرتضی اهوازی بزرگوار” ازش اسم برد (و ط) یک حاشیه ی امن برای خودشون درست کردند که نگو، و انگار فقط یک خانواده در این مملکت با ایشون رابطه دارند اونم خاندان آل پسته هستند.
حیف اون هزینه هایی که از بیت المال و خزانه ی امام رئوف، خرج این رأس الفتنه و خاندانش می شه.
جناب واعظ، هر چند که در حاشیه و سایه حرکت می کنید، ولی این خوش خدمتی ها از دید ملت مخفی نمی ماند.
ببخشید منظورم از “مرتضی اهوازی بزرگوار” همون “جواد بزرگوار” بود!
میرم “بعد از شهدا شما چند محافظ داشته اید” رو از روی کتاب نه ده بخونم با لینک حال نمیده.خیلی وقته کتاب نه ده رو باز نمیکنم دلم براش تنگ شده…
“الا ای خانم صبور! بزرگیِ مادران را باید از تربیت فرزندان شناخت. “محمد ابراهیم” را “مادر همت” تربیت کرده بود، که به درجه رفیع شهادت رسید. ما در فتنه اخیر نقش مادران را فراموش نمی کنیم. “حسنین” را “زهرای بتول” مادری بود، و الا سید جوانان اهل بهشت نمی شدند. اگر “ام البنین” نبود “عباس” پدر فضایل لقب نمی گرفت. آقازاده معاویه بد مادری داشت که بوزینه باز شد. آری، از دامن زن مرد به معراج می رود؛ اما به شرطها و شروطها و داشتن “عفت”، نه در اسم که در رسم، از شروط مادر بودن است…”
حسین قدیانی: آقازاده معاویه، بد مادری داشت که بوزینه باز شد… امروز به مردک داشتند می گفتند؛ “فلانی فلانی! بصیرت بصیرت!” برای مردم دست تکان می داد که شب وقتی دوربین سیما، بدون صدا پخش می کند ریخت بی ریختش را، ضایع بازی نشود!! شیخ شریف الدین قنوات را می گویم؛ از خواص عهد ماضیه!
الا ای بانوی آفتاب! سوگند به سکوت مقدست، که در دل خود راز ها دارد؛ ما دست از دامان ولایت بر نمی داریم. البته این دست عنایت خداست، ما چه کاره ایم.
ای ام البنین این روزهای واپسین، ای که پسرانت هیچ کدام ویلا ندارند، “امین” مولای ما باش در این آخرین روزهای تاریخ. مسلمین، به چون تو مادری افتخار می کنند و رهبری به چون تو همسری.
((کتاب عزیز نه ده، صفحه ۱۶۴، آقا زاده هائی که مصداق آقا زاده نیستند، نامه به رهبر همسر انقلاب.))
شیخ شریف الدین قنوات را می گویم؛ از خواص عهد ماضیه!
(از اون شکلکها که داره میخنده قاه قاه!)
وقتی بحث به “نه ده” می کشد، آنقدر لذت می برم!
چقدر عالیست این کتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳ تا دارم، یکی تو کتاب خونست، نو و تمیز!
یکی تو کیفمه و همیشه همراهمه، یکی هم همیشه رو میزه و کنار دستم!
این که کنار دستمه جلدش جدا شده!!! 🙁
وقتی محبوبیت هاشمی در حد لالیگا باشد، محافظانش با جلیقه ضد گلوله می آیند روز قدس…
ریا نشه من هم، ۱۰ تا از اون کتاب ها رو از جیب مبارک خودم، با افتخار هدیه کردم به ده تا از عزیزترین هایم. ولی خودم الان یکی هم ندارم.
کلمه به کلمه متن “بعد از شهدا شما چند محافظ داشته اید”جالب بود.با خوندنش بعضی حرفای فراموش شده یادآوری شد
آن تیر که از غیب بیایـد سویـــت
می کند زخم، دهـان و رویــــــت
هرچند که داری تو محافظ، لیکن
برکنــد ریشـــه و نسل و خویــت
راستی منم میخواستم بگم اگه میشه کیفیت چاپ و صحافی رو برای کتابای دیگه تون و چاپهای دیگه همین کتابها بالا ببرین … خیلی زود ورق ورق میشه …
پوست هندوانه(گفت و شنود)
گفت: یکی از سایت های ضدانقلاب با اشاره به حضور میلیونی مردم در روز قدس، خطاب به گروههای اپوزیسیون نوشته است «دوستان! رفقا! برادران! و به قول کیهان اجق وجق ها! باید قبول کنیم که نه سر پیازیم، نه ته پیاز».
گفتم: فلان فلان شده، شکسته نفسی کرده! تمام امورات منطقه و جهان روی کاکل اپوزیسیون می چرخه! یعنی چی که می گوید اپوزیسیون نه سر پیاز است و نه ته پیاز!؟
گفت: همین سایت نوشته است؛ هم اپوزیسیون و هم رهبران اپوزیسیون، همه در خواب و خیال زندگی می کنیم و درگیری ها و خوشامدهایمان هم خواب و خیال است.
گفتم: نوکری به اربابش گفت؛ من دیشب شما را خواب دیدم که سوار یک اسب سفید بودید و روی ابرها حرکت می کردید. ارباب که خیلی خوشش آمده بود گفت؛ ای بابا، اختیار دارید! خب! دیگه چی؟ و نوکر گفت؛ اما به جای کلاه، پوست هندوانه روی سرتان بود. ارباب با عصبانیت گفت؛ تو غلط کردی که خواب مرا دیدی! و نوکر که انتظار این حرف را نداشت، گفت؛ تو، خودت غلط کردی که به خواب من آمدی!
سلام
اقای قدیانی!
فکر نمی کنید تجزیه و تحلیل مطالب اثار شهید مطهری برای بیشتر افراد نام برده کمی سنگین باشد! به نظر من برای هدیه دادن, از کتاب های گروه سنی الف شروع کنیم, برای بیشتر این افراد قابل فهم تر است! مثلا با رنگ امیزی و شعر برای درک بیشترموضوع! به قول معروف…فهمشون کنیم!
در ضمن اگر قراره همین کتاب ها رو هدیه بدهیم, خوبه کتاب ”ولاها و ولایت ها” رو به تک تک افراد نام برده هدیه بدهیم!
استاد روزخندتون خیلی خوب بود…مرسی.
البته همانطور که سلاله گفت، حتی اگر در ارتباط با محتوای کتاب هم آشنایی نداشتیم، اسم کتاب را به راحتی با شخصیت افراد می توانستیم انطباق بدیم….
قرائت قرآن با ترتیل عمل/
خیلی عالی از اتفاقات مختلف در نوشتن متنهایتان بهره می برید. اشاره به قاریان مصری و ارتباطش با حوادث منطقه، فقط از قلم هنرمند شما بر می آمد.
الوداع رمضان ۹۰/
زود گذشت، زودتر از همیشه. اصلا چرا زمان در این ماه اینقدر تند می گذرد؟ چقدر خوشیِ این ماه شیرین و دلچسب است. چقدر پایانش تلخ است. هر روز که روزشمار به پایان نزدیک می شود، غم عالم بر دلم می نشیند.
آقای قدیانی سپاس فراوان که نا امیدانه به پایان نبردید متن را.
السلام علیک یا اباعبدلله…
دعاى روز بیست وششم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـى شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده اى شنواترین شنوایان.
یک/
خدا لعنت کنه فتنه گران دروغگوی بی سند را
دو/
فکر می کنم ادای حق قران, عمل به قران است; وگرنه طبق فرموده خدا, انسان همانند چهارپایی می شود که کتاب حمل می کند!
سه/
من که از همین الان دلم برای ”اللهم رب شهر رمضان” و شب های قدر تنگ شده و بی اختیار اشک هام جاری! واقعا ‘چقدر زود دیر می شه’! انگار همین دیروز بود که اقا سید احمد شروع کرد به گذاشتن روز شمار ماه رمضون. چقدر لحظات عمرمون سریع داره می گذره!
من تو را می خواهم, لطف و عطا می خواهم
هدیه ی مهمانی, کرببلا می خواهم *یااباعبدلله یااباعبدلله*
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان… عارضم به خدمتتان… از دارایی و مال و مکان… هر چه داشتم در جهان… نُه، ده کتاب “نه ده” بود در دکان… دادم به ده مسلمان… تا کنندش نوش جان… نی اش فرو برند در چشم کافران… دعا کنند به جانمان… نبرند نام این حقیر کم از حقیران… و نیز مانع شدم از آن… که نامم رود بر کامنت این مکان گران… تا نشود ریا و بیافتد مقبول درگاه سبحان…
توشه شود بهر آخرتـمان… و غرض از گشودن دهان… نبود جز کم کردن روی دیگران… علی الخصوص آنان… که نام مستعارشان… نهادند چشم انتظاران… کاش بودمی از ریاکاران… تا فاش گویان… برم نام خویشتن بر شمایان… تا فخر فروشان… باشم بر این ذوق و هنرمان… آی امان از این زمان… آی امان از این زبان… آی امان… آی امان… و دیگر هیچ!
بسم الله
سلام
انصافا اون مطلب فقر و غنا کم وب نویس ها بهش می پردازن منظور جهاد اقتصادی
اما من بیشتر از تیتری که زیدید خوشم اومد نامه نگاری رو عرض کردم
راستی برادر ملاک چی بود برا دادن کتاب به این ……بیییییپ آخه صحنه دار بود
پسر مثکه خیلی از دست دوست شکاری ها که دیگه تو طنز نمی آیریش
ولی خوب من هنوزم با منچستر دارم حال می کنم پس این یه تصادفی با اینکه خوشم اومد ولی در سطح قلم زیبای شما نبود
واجب کردین که یه بار دیگه نه ده را مطالعه بنمایم
در ضمن من خدمت شما با ریش زیبا و موی بلند ارادت(ترس) دارم
وبلاگی تحت عنوان” مرجع دانلود کتب و مقالات فراماسونری و آنتی کابالا”
شروع به کار کرد.ضمن تشریف فرمایی ما را از نظرات خود بهره مند سازید.
http://www.free-masonery.blogfa.com
به نام الله
یه شب ما نبودیم!!!ببین چه خبر بوده!
گفتنی ها رو که دوستان گفتند
اما خوش به حال اونایی که کتاب نه ده رو دارند!پیش ما که پیدا نمیشه!
ولی همیشه مشتاقانه متن هایی رو که دوستان از این کتاب کامنت میکنند میخونم
انشالله خرید اینترنتیم راه بیفته اولین چیزی که میخرم این کتاب هستش/انشاالله
اینو:هاشمی رفسنجانی؛ ولاها و ولایت ها، فلسفه تاریخ، ختم نبوت، پیرامون جمهوری اسلامی، علل گرایش به مادی گری، جهان بینی توحیدی، و نظام تعلیم و تربیت در اسلام!!!
اینو:علی مطهری؛ درس های الهیات شفا، داستان راستان جلد یک، و کلا مجموعه آثار!
این:اسفندیار رحیم مشایی؛ امدادهای غیبی در زندگی بشر!!
از همه اش جالب تر بود
از متن اصلی هم فقط آخرش رو میارم هرچند که متن دومش عالی بود:
“السلام علیک یا اباعبدالله”.
چرا که این روزها هر چقدر که فکر کنید بازم بیشتر دلم هواییش را کرده
از تمام دوستان مشهدی و زائرانمون!التماس دعا دارم.چرا که باید آقام رضا ع دعوتنامه کربلا رو امضا کنند
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
حسین جان از نظر من سطح طنزی که تا الان ازت دیدم بالاتر از این حرفهاست و واقعا سران فتنه رو بیشتر و بهتر از این به چالش کشید.
میدونی بیشتر از اینها قبولت دارم یعنی وقتی متن دوم و سوم قدر نویسی رو با این مقایسه میکنم یا اصلا بقیه کارای طنزت رو، بهت امتیاز خوبی نمیدم برای این کارت.
پشتش فکر و نظر بوده ولی سبکش سبک کارایی بود که واسه روزنامه دیواری و مجلاتی که با فتوکپی تو راهنمایی و دبیرستان منتشر میکردیم.
تقصیر خودته سطح توقعمون رو بالابردی !
😉
حسین قدیانی: حالا دیگه اینقدرم بد نبود که!! مزاح کردم!
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می توان عزیز بود
از گودال بپرس!
سلام بر حسین*
“یا سند من لا سند له” و لبخند
پس یه جورایی همه همین طورند. ما فکر کردم فقط خودمونیم
حدیث روز/ رسول اکرم(ص):
رسول خدا فرمود: ای ابوذر! دوست داری داخل بهشت شوی؟
عرض کرد: بلی، پدرم فدای شما.
آن حضرت فرمود: آرزوی خود را در دنیا کوتاه کن، مرگ را در برابر چشمان خود بدار و از خدا آن گونه که سزاوار است، حیا بدار.
مستدرک الواسئل، ج ۸ / ص ۴۶۳
نمی دونم ، نه ، واقعا نمی دونم به دور از همه ی اهداف سیاسی شما که قابل درک است ، آیا نام احمدی نژاد واقعا باید کنار نام عطا و کروبی و خوئینی ها و غیره بیاید؟ به خدا انصاف نیست ، احمدی نژاد الان نیاز به کمک داره تنهاش نذاریم ، نیاز به….
جالبه بعد از اون روزا می گفتن که چرا احمدی نژاد می گه رابطه ی من با امام خامنه ای مثل رابطه ی پدر و پسر است ! عجب پسرهای سرکشی …
هرچند می دونم که محمود هم مقصر بود ، ولی نه اینقدر….
یا علی – با علی ، علی هم که می دونی حاج حسین ، یعنی عدل!
گفتم حاج حسین یاد حاج حسین خرازی افتادم ، شما منو بدجوری یاد حاج حسین می اندازی….
راستی ، سلام داداش.
جناب “بنده ی مخلص خدا”
حیف که “سید احمد بزرگوار” گفته زیاد کامنت بازی نکنید، اگه نه می گفتم “میلاد پسندیده” با یک طرح باحال همچین قشنگ جوابتو بده! به هر حال متن جالبت مثل طراحی هات شدیدا” رو کم کنی بود.
چقدر واقعاً بعضی آدم ها درست کار هستند… دیدی اسمش را ننوشت تا کسی او را نشناسد و عمل خیرش گمنام بماند ولی کار بدش توهین به یکی از قطعه ای ها بود… ما اینجور توهین ها را تاب نمی آوریم ها!… فدات چشم انتظار! رخصت بدهی، جواب دندان شکنی به ملعون می دهم.
عجبا!
عجبا از تو، عجبا!
حیرانی ِ مرا با تو پایانی نیست
چگونه با انگشتانه ای
از کلمات
اقیانوسی را می توان پیمانه کرد؟
حسینـــــــحسینـــــــحسینـــــــحسینـــــــحسینـــــــحسینـــــــحسینــــــــ…
بسمه تعالی
با سلام، احتراما ضمن عرض ادب محضر مدیریت محترم این وبلاگ، به عرض می رساند گاها به شما سر می زنم و از مطالب زیبا و پر مغزتان استفاده می کنم. کار حضرتعالی قطعا نشانگر زحمت فراوان و حوصله وافر شماست که بسیار قابل تقدیر می باشد. اینجانب در وبلاگ نوپای خود و در جهت بهره مندی از تجربیات جنابعالی و دیگر بزرگواران، منتظر نظرات و پیشنهادات می باشم. در پایان خواهشمند است اگه قابل دونستید و درصورت صلاحدید، بنده را لینک نمائید.
با تشکر- پایگاه تحلیلی و اطلاع رسانی رضانیوز
reza-news.blogfa.com
چقدر دلم تنگ محرم ۸۹شده.تازه کربلایی شده بودم
جناب آقایون محترم و پرهیزگار؛
آفرین که اصلا کامنت حاشیه ای نمی گذارید، آفرین!
در حال حاضر ملعون، فقط خاتمیه و مابقی فتنه گرا و اعوان و انصارشون. بقیه ستاره اند انشاءالله.
“در این تب و تاب، سوختنم وقتی بیشتر شد که احساس کردم و مطمئن شدم لیالی قدر ۹۰ هرگز تکرار شدنی نیست. عمری اگر باشد، ما باز هم شب های قشنگ قدر را خواهیم دید، اما لیالی قدر ۹۰ دیگر تکرار نخواهد شد. از همین روست که اهل معرفت تذکر داده اند هیچ نمازی، تکرار نماز قبل نیست و مثلا هیچ نماز صبحی، تکرار نماز صبحی دیگر نیست، اگر چه شبیه هم باشند و به ظاهر تکراری.”
خیلی نکته قابل تاملی بود؛ هیچ نمازی تکراری نیست!
ممنون داداش حسین!
ممنون که مخاطب را به تامل و توجه وا می دارید.
دو شاعر به هم رسیدند اولی گفت:
خوش نشین بر لب آبی که روان می گذرد
تا که احساس کنی عمر چه سان می گذرد
از صدای گذر آب چنان می فهمی
تند تر از آب روان عمر گران می گذرد
…در جواب شاعر دیگر گفت:
راست گفتی بنگر عمر چه سان می گذرد
همچو تیر از پرش زه به کمان می گذرد
عمر سی روزه این ماه خدا رفت عزیز
عمر صد ساله ما چون رمضان می گذرد
جالب بود حسین جان
خصوصا بند اول
اتفاقا من هم همین لبخند را داشتم در شبستان حرم بی بی فاطمه معصومه علیهاسلام
چه تفاهمی
صرفا جهت اطلاع:
شبهه زدایی از افاضات آقای کلهر در نشریه خاتون:
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۵۹ سوره احزاب میفرماید: «وقتی آیه حجاب نازل شد، زنان چادر به سر کرده و دقیقاً رنگ آن مشکی بود»، از این رو نسبت دادن چادر مشکی به زمان ناصرالدین شاه دلیل بر جهل مصاحبه شونده مجله خاتون دارد. بر فرض اگر چادر مشکی در ایران را ناصرالدین شاه آورده باشد، چادر مشکی که بر سر زنان یمنی، لبنانی، عربستانی و عراقی و… قرار دارد را چه کسی آورده است.
استعمال عطر و آرایش زنان را برای بیرون از خانه ممنوع کرده است از این رو به زنان فرمود « زینت زن و استعمال عطر برای خانه و در راستای تحکیم بنیاد خانواده ضروری، ولی برای بیرون از خانه و جلب غریبه به حریم عفاف زن ممنوع است».
در کتاب «من لا یحضره فقیه و وسائل الشیعه» که لباس مشکی را مکروه دانسته است، عبا و کساء(چادر) را استثنا کرده است.
نظرات مراجع عظیم الشان در ارتباط با بلا مانع بودن چادر مشکی موجود است.
درباره ورود عمامه مشکی در زمان صفویان، باید گفت: براساس اسناد تاریخی پیامبر اکرم (ص) قطعاً از عمامه مشکی استفاده میکرد و در روز غدیر هم همان عمامه مشکی را بر سر حضرت علی (ع) قرار داده و ذریه پاکش نیز از آن استفاده میکردند.
متفکران غربی در اظهار نظرهای گوناگون خود، چادر را از مهمترین موانع دستیابی به اهداف استعماری خود ذکر کردهاند.
حالا چرا جریان انحرافی با پرکردن چاه زمزم میخواهند مانند برادر حاتم طایی مشهور گردند، خدا میداند . بنظرمیرسد جریان انحرافی با رها کردن اولویت های اصلی کشور، با توزیع رایگان وگسترده نشریه خاتون بهدنبال جذب رایهای سرگردان در انتخابات هستند.
سید احمد پس تو هم یه مزدور مثل قدیانی هستی؟خداوکیلی نمی دونستم نماینده رسمی قدیانی هستی.احساس می کردم تو آدم معصوم تری هستی.میدونی قدیانی تو ۸۸ چقدر جوونای مردم رو لت و پار کرده؟یه بار سرش سکست در مقابل میدونی چند تا سر شکوند؟میدونی چه با افتخار جونای مردمو میزد؟حکومت باید هم به نوکری همچون قدیانی افتخار کنه
سرتون انداختین پائین الکی آسمون و رسیمون می بافید و کیف می کنید.دیگه داره نوبت شما میرسه.از این روزهای آخر هم لذت ببرید
جدی من اولین کامنت بودم؟ چه افتخاری.
نماز و روزه همه دوستان قبول.
میگم چطوره به سید حسن.خ. هم کتاب جنود عقل و جهل امام رو و رنج نامه آقا سید احمد رو هدیه بدیم؟
حسن!
از دلاوریهای داداشم در فتنه ۸۸ بیشتر از شما خبر دارم. آن روزی که آقایون مدعیِ ولایت مداری در ویلاهایشان در حال استراحت بودند و خفه خون گرفته بودند، این داداش من و امثالهم بودند که که مثل شیر ایستادند و نگذاشتند خون شهدا پایمال شود.
با توجه به معیاری که برای معصومیت در ذهنت داری، باید عرض کنم کاملا در مورد من اشتباه می کردی!
در مورد لت و پار کردنِ قوم الظالمین، من از داداشم جلو ترم! 🙂
خیلی جوابتون توپ بود جناب مبصر.
جالبه که منتظر متن جدید هم میشینه!
…
…
عجلو بالصلاة…
بسم الله الرحمن الرحیم
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصرِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین.
۳ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
شب اول ماه مبارک، اولین حدیثی که گذاشتم، این بود:
رسول خدا (صلى الله علیه و آله):
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
{بیشتر باید قدر لحظات باقی مانده از رمضان ۹۰ را بدانیم.
در این روزهای باقی مانده، شب بیست و هفتم ماه مبارک را نباید از دست داد که به روایتی، گیرم که ضعیف، ممکن است شب قدر باشد.}
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
————————————————
توجه! توجه!
واگذاری پایگاه ارزشی پرنده کلیپ؛
با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با جنگ نرم و این نکته که امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور، جنگ نرم است، و یکی از ابزارهای نایل شدن به این هدف، استفاده از ابزارهای تبلیغاتی برای از بین بردن پایه های فرهنگی آن ملت، تصمیم به تاسیس یک پایگاه تبلیغاتی جنگ نرم علیه دشمن گرفتیم؛ الحمد لله دوستان از تاثیری که کلیپ سازی در فضای سایبری و جنگ نرم دارد، مطلع هستند. لذا است که با تاسیس این پایگاه تبلیغاتی بر آن شدیم که با کلیپ سازی ارزشی، بسیجی وار، در این میدان وارد شده و تا آخر بایستیم…
بدینوسیله از دوستان کلیپ سازی که علاقه مند به فعالیت در این پایگاه هستند دعوت به عمل می آید که درصورت تمایل به فعالیت مخلصانه و بصیرانه در این پایگاه، به ما اطلاع دهند تا که انشاالله این پایگاه عظیم کلیپ سازی ارزشی را به دوستان واجد شرایط اهدا کنیم.
منتظر فعالان سایبری هستیم.
این هم هدیه ای باشد به کلیپ سازان ارزشی.
—————————————-
ارتباط با ما:
ایمیل : CBRLeader@Gmail.Com
پایگاه : http://www.CyberLeader.Blogfa.Com (از طریق کامنت)
———————————————————-
پایگاه پرنده کلیپ : http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
رو (گفت و شنود)
گفت: آقای خاتمی گفته است «برای هر انسان باوجدانی، سرگذشت دردناک فلسطین مهم است».
گفتم: حالا، اگر کسی چند بار به طور مخفیانه و آشکار با «جرج سوروس» صهیونیست و دشمن تابلودار مردم مظلوم فلسطین، ملاقات کرده باشد چی؟!
گفت: چه عرض کنم؟! چنین شخصی به قول آقای خاتمی، یا «انسان» نیست و یا «وجدان» ندارد.
گفتم: حالا اگر همین افراد در روز قدس به سفارش مستقیم وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، به نفع اسرائیل شعار داده باشند چی؟!
گفت: در آن صورت، وجدان و انسانیت و از این چیزها که حتما ندارند.
گفتم: ولی تا دلت بخواهد «رو» دارند!
۱۰۰ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسین زهرا….
سلام … شما در مطلب نوشتن الگویید برای من! خیلی زیبا و با احساس می نویسید… شاید زیاد اهل مطلب نوشتن نبودم ولی با خواندن مطالب شما یک شور عجیبی پیدا کردم امیدوارم موفق باشید…
بسم الله
به به چشممون به جمال “عجلو بالصلاة “سید روشن شد
آقا سید!پس” آرام آرم”ش کو؟!
روحتون شاد!
دعاى روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.
خدایا روزى کن مرا در آن فضیلت شب قدر را وبگردان در آن کارهاى مرا از سختى به آسانى وبپذیر عذرهایم وبریز از من گناه وبارگران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش.
فقط برای یادا وری
منتظر حضورتان
اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ وخمش فرق می کند
اینجاگدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
“صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین”
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین “همش” فرق می کند
“یا اباعبدالله الحسین”
به یاد سید سجاد!
ممنونم بابت شعر؛ نمیدانی چقدر دوست دارم این شعر را!
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند….
http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuseydahmadd225/.wma
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
————————————————
توجه! توجه!
واگذاری پایگاه ارزشی پرنده کلیپ؛
http://www.ParandehClip.Blogfa.Com
جهت اهداء این ویدئو بلاگ منتظر کلیپ سازان ارزشی هستیم.
این هم هدیه ای باشد به حزب الله سایبر.
شرایط اهداء :
– کوشا در جبهه کلیپ سازی ارزشی نظام مقدس “اسلامی” ایران
– آشنائی با اصول کلیپ سازی و ارائه نمونه
– آشنائی با مبانی اینترنت جهت بارگذاری، ارائه و پشتیبانی از پایگاه
– فعال در عرصه سایبر و به روز بودن پایگاه
– اخلاص در عمل (شرط وجدانی)
با آغوشی باز، پذیرای حزب الله سایبر در این پایگاه ارزشی هستیم.
در میدان جنگ نرم، تا آخر ایستاده ایم…
فرمانده سایبری
—————————————————-
ارتباط با ما:
ایمیل : CBRLeader@Gmail.Com
پایگاه : http://www.CyberLeader.Blogfa.Com (از طریق کامنت)
———————————————————-
پایگاه پرنده کلیپ : http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
.
.
:::صـــد مرده زنده می شود از ذکر یا حسیــــــــــــن*”
.
…فهمیده ام حسیــــــــــن* “همش” فرق می کنـــد:::…
ما سال ۹۰رو کنار شهدا با این شعر تحویل کردیم باصدای دلنشین برادر بذری.
اون آدرسی که نوشتید برای چیه؟؟ آدرسو زدم چیز خاصی نیومد
حاج رضا بذری صدای دلنشینی دارد، خوش به سعادت شما.
چرا چیزی نیامد؟ لینک مداحی مهدی مختاری است که همین شعر را می خواند.
آدرسی که داده بودید زدم فقط قالبش باز شد ومتنی نداشت.
دعا گویای شما وداداش حسین هستیم این شب های آخر ماه رمضان در هیئت.یاعلی
این یک فایل صوتی مداحی است برادر؛
باز کنید و چند لحظه صبر کنید پخش می شود!
میدونم.میگم اون آدرسی که دادین زدم هیچ فایلی صدایی چیزی نیومدوپخش نشد.حالا بی خیال
سلام
عالی بود
فقط میام بگم که منم هستم
و التماس دعا
یا علی
۲۸* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
همانا بهشت، مشتاق چهار کس است : خوراک دهنده به گرسنه، نگه دارنده ی زبان، تلاوت کننده قرآن و روزه داران ماه رمضان.
(مستدرک الوسائل، ج۷، ص ۴۰۰)
اتفاقا من دانلودش کردم خیلی قشنگ بود. ممنون جناب سید احمد آقا، البته یکی دو خط آخرش نبود.
وبگذر به همه سایتها حدود ۱۵۰۰ بازدید اشانتیون داده!
بخشنده شده!
پنج کیلوتر تا بهشت!
سکانس اول:
* “ملت” ٬ برادرزاده بابا! که آقا زاده هرروقت رویش نمی شد به سراغ بابا برود دست روی ملت می کشید تا ۵۰۰ هزارتومان پول توجیبی گیرش بیاید!
سکانس دوم:
* آقازاده به این پول توجیبی ها راضی نبود… سراغ رفیقش “یاور غربتی!” می رود تا با طرح نقشه ای انبار سرمایه های شرکتی که “ملت” در آن کار می کند را به سرقت ببرد! شب دزدی قرار می گذارند با لباس ها سبز به سراغ اموال بروند ولی از شانس بد “ملت” را مثل خودشان بی خیال و خوشگذران فرض کرده بودند! که خواب تا لنگ ظهر را بر همه چیزترجیح می دهد! ناگهان “ملت” در صحنه حاضر می شود و تک تک دزدان را به بهشت می فرستت! و حالا نوبت به سرکردک (سرکرده کوچک!) رسیده بود که بابا به اسرار مادر ٬ آقازاده را راهی لندن می کند!
سکانش سوم:
* خواهر هرشب می خوابد تا شاید بتواند خواب آقازاده را ببیند ولی صدحیف که شیرین تر از ساندویچ های روز حادثه چیزی نمی بیند!
سکانس چهارم:
حالا آقازاده مانده و قبری که ملت در “بهشت زهرا” برای او کنده! فاصله ای نیست! نوبت اوهم می رسد… پنج کیلومتر تا بهشت!!!
(آقازاده = م.ه)
۲ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
۹۹ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
………………………….
نمیدونم چرا اسم منو میبینی یاد نقطه چین میفتی!!
ولی اگه پایه ای بیا یه دست خط نقطه بزنیم! هرکی باخت
۲ تا فلافل با نون اضافه تو کوچه کثافت!!
سلام حاج حسین جان، سلام سیدجان، سلام قطعه
محتاج دعاتونم
یاعلی
حسین قدیانی: ای بابا! تو هم که همه اش محتاج دعایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی باحال بود. حاجی منو هم دعا کن.
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۰۰:۳۶
تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر
ماشالله ستاره های حزب الله
داداش حسین بی همتای بسیجیها فـــــــــدائی داری…
ظاهرا حاجی هنوز عصبانیه،آقا سید بیا وساطت کن
تو، رازِ مرگ را گشودی
کدام گره، با ناخن عزم تو وا نشد؟
شرف، به دنبال تو
لابه کنان می دود…
سلام بر حسین*
سلام
آقا من دیگه التماس دعا نمیگم
یا دعا مردم برآورده نمیشه
یا اصلا دعا نمیکنند
خودم این مسئولیت خطیر رو به عهده گرفتم
اما بازم التماس دعا اومدیم و یکی پیدا شد و دعا کرد
یه در صد احتمالم یه درصده
یا علی
مـســت از غــمِ تـوام غــمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
مـحـــوِ تـوام کـه عــالــــــمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
بـا یـک نـگـــاه مـی کـشـی و زنـده مـی کـنـی
مـثــل مـسـیـــح ، نـه، دمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
یــک دم نـگـــــــاه کـن کـه مــــرا زیـر و رو کـنـی
بــایـــد عـــــوض شـــد آدمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
تـنـهـا کـمــی بـه مـن نـظــرِ لـطــف مـی کنـی؟
آقـــــای مـــهــــــربـان! کـمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
زخمـی ست در دلم که علاجـی نداشته است
جـز مـرحـمــت کـه مـرهـــمِ تـو فـــرق مـی کنـد
اشــکِ غــمـت بـرای مـن احلـی من الـعــســل
گـفـتـم بـرایِ مـن غــــــمِ تــو فـــرق مـی کـنـد
صلح تو روضه است حماسه است غربت است
مــــــــاهِ تـو و مــحــــــــــرمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
بـایـد خـیــــــــال کـرد تـجـســــم نـمــــــود؛ نــه؟
نــه؛ گــنــبـــدِ تـو و پـرچـــمِ تـو فـــرق مـی کـند
لـخـتــی بـخــنـــد قــافــیــه ام را بـــهــــم بــریــز
آقــــــای مــن! تـبـســــــــمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
«سید رضا شرافت»
به به عجب شعر قشنگی:
بــایـــد عـــــوض شـــد آدمِ تـو فـــرق مـی کـنـد
……………..
کیهان نوشته کروبی میخواد بیاد تلویزیون توبه کنه.
اه نکن دیگه. یه سوژه خنده داشتیم اونم دارن از ما دریغ میکنن.
احتمالا تذکرات لازم هنوز بهشون نرسیده.
……………..
راستی امشب مگه نمیخواستی احیا بگیری؟
به ما میگی احیا بگیرین خودت میای وبگردی؟
لج (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: سایت های ضد انقلاب از جمله «گویانیوز- متعلق به سیا»، «سحام نیوز- وابسته به MI6 انگلیس»، «زمانه- متعلق به دولت هلند» و… خبر داده اند که کروبی برای اعترافات تلویزیونی آماده شده است.
گفت: پس بگو چرا سایت جرس- حلقه ماسونی لندن- که تاکنون به شدت از کروبی حمایت می کرد، اخیراً او را به باد فحش و بد و بیراه گرفته است.
گفتم: این سایت ها اعلام کرده اند که کروبی را تحت فشار، وادار به اعتراف کرده اند!
گفت: یکی از این سایت ها نوشته است اعتراف کروبی به خاطر لجبازی با خاتمی و موسوی خوئینی ها و بقیه دست اندرکاران جنبش سبز(!) است که این روزها دنده عقب گرفته و ابراز پشیمانی می کنند!
گفتم: دو نفر که خیلی با هم لج بودند محکوم به اعدام شده بودند. پای چوبه دار، از اولی پرسیدند آخرین آرزویت چیست؟ بگو تا برآورده کنیم، گفت؛ اجازه بدهید پدرم را ببینم. به دومی گفتند آرزوی تو چیست؟ گفت؛ اجازه ندهید پدرش را ببیند!
.
…:::بـا یـک نـگـــــــــــــــــــــــاه مـی کـشـیــــــــــــــ و زنـــــــــــــــــــده مـی کـنـــــــــــــی
مـثــل مـسـیـــــــــــــــــــــــــــــــح ، نـه، دمِ تـو فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق مـی کـنـد
زخمـــــــــــــــــــــــــــی ست در دلـــــــــــــــــــــــــم که علاجــــــــــــــــــی نداشته است
جـز مـرحـــــــــــــــــــــــــــمــت کـه مـرهــــــــــــــــــــمِ تـو فــــــــــــــــــــــــرق مـی کنـد:::…
.
.
دعاى روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین .
خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات وگرامى دار در آن به حاضر کردن ویا داشتن مسائل ونزدیک گردان در آن وسیله ام به سویت از میـان وسیله ها اى آنکه سرگرمش نکند اصرار وسماجت اصرار کنندگان.
سلام خسته نباشید دوتا نکته به ذهنم اومد گفتم مطرح کنم خوبه
اول اینکه قلمتون تکراری نشده؟ (البته این یه سواله چون تازه می خوام نوشتن رو یاد بگیرم برام به وجود اومد)
دوم اینکه تیتر های ابی به نظر بنده جالب نیست
اندر ماجرای ذکر “یا طیهار و یا طیهور” و ایه الله مکارم شیرازی …
سکانس اول: در شب بیستودوم رمضان امسال در برنامه این شبها، استاد طیب برای شب قدر سوم ذکر ” یا طُهر یا طاهِر یا طُهور یا طَیهور یا طَیهار” را توصیه کرد با شرایط و عدد خاص. (من مع الاسف فقط به تماشای چند دقیقه آخر این برنامه و البته این توصیه رسیدم )
سکانس دوم: حضرت ایه الله مکارم شیرازی فرموده اند در هیچ لغت عربی چنین واژههایی (طیهور و طیهار) نداریم… این حرف مهمل را به عنوان حرف خدا یاد مردم میدهند و …
سکانس سوم: در ۲۰:۳۰ با پخش تصویر و صدای آقای طیب به مردم هشدار داده شد مراقب باشند. مجدد اقای طیب بر صحت کار خود تاکید کرد و استناداتش را ذکر نمود. و در برنامه مذکور مستندات قرائت شد.
http://harekatemoteali.blogfa.com/post-18.aspx
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
————————————————
توجه! توجه!
واگذاری پایگاه ارزشی پرنده کلیپ؛
http://www.ParandehClip.Blogfa.Com
جهت اهداء این ویدئو بلاگ منتظر کلیپ سازان ارزشی هستیم.
این هم هدیه ای باشد به حزب الله سایبر.
شرایط اهداء :
– کوشا در جبهه کلیپ سازی ارزشی نظام مقدس “اسلامی” ایران
– آشنائی با اصول کلیپ سازی و ارائه نمونه
– آشنائی با مبانی اینترنت جهت بارگذاری، ارائه و پشتیبانی از پایگاه
– فعال در عرصه سایبر و به روز بودن پایگاه
– اخلاص در عمل (شرط وجدانی)
با آغوشی باز، پذیرای حزب الله سایبر در این پایگاه ارزشی هستیم.
در میدان جنگ نرم، تا آخر ایستاده ایم…
فرمانده سایبری
—————————————————-
ارتباط با ما:
ایمیل : CBRLeader@Gmail.Com
پایگاه : http://www.CyberLeader.Blogfa.Com (از طریق کامنت)
———————————————————-
پایگاه پرنده کلیپ : http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
:::”بـا یـک نـگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه
مـی کـشـــــی و زنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــده مـی کـنـــــــــــــی
مـثــــــل مـسـیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــح، نـه،
دمِ تـو فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق مـی کـنـــــد
.
.
زخمــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ست در دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
که علاجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی نداشـــتــــــــــــــــــــــــــه است
جـز مـرحـــــــــــــــــــــــــــــمــت کـه مـرهــــــــــــــــــــــــــــــــــــمِ تـو
فــــــــــــرق مـی کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد”:::…
این رو دوباره نوشتم چون بالایی نظمش به هم خورد.
خیلی شعر قشنگی بود، البته نه زیبا بود واقعا.
مطلب مثل همیشه جذاب بود
این شعر آخری هم همینطور
لختی بخند قافیه ام را به هم بریز
آقای من ! تبسم تو فرق میکند
“دیوونه داداشی”شعر زیبایی بود.
اشــکِ غــمـت بـرای مـن احلـی من الـعــســل
گـفـتـم بـرایِ مـن غــــــمِ تــو فـــرق مـی کـنـد
این بضاعت ما است . منتظر ملت حزب الله هستیم .
http://www.ParandehClip.Blogfa.Com
آقا قدیانی سلام خدا بر شما
پایگاه پرنده کلیپ جهت کلیپ سازی ارزشی کاملا آماده است. از شما درخواست داریم که یک فرمانده لایق برای مدیریت این پایگاه به ما معرفی کنید.
ممنون از محبت شما
دوست دار شما
فرمانده سایبری
تصحیح
“آقای قدیانی”
درود.
قلم جالبی داری
ولی من فکر میکنم اخلاصت به اینجا رسوندت برادر.
البته غرور نگیرت:))
تو قنوتت که یابن الحسن و قائدنا الخامنه ای را دعا میکنی مارو از یاد نبر.
به وبلاگ حقیرم سری بزنی و نظر به خط خطی هام بدی خوشحال میشم آقا حسین.
فعلا یا علی
* تقدیم با عشق*
یک قـطـعـه از بـهشــت، همـش فرق می کند
هم شادی و هم جنسِ غـمـش فرق می کند
این جا ســـتــاره ای بـدرخــشـیــد ز دلِ خـاک!
این تـــکــه زمـیــن، آب و گـِلــش فرق می کند
گشـتـیــم چو پـــــروانـــه، همه گِــردِ وجـــودش
این شـمـعِ ســوزان، سـوزِ دلش فرق می کند
مــجــــنــون گر چه گشته ایم بســـیـار، ولیکن!
هم نـــازِ لــیـــلی، هم قـِـلــِقـش فرق می کند
با خـــونِ حسیـن، می دمــــد و زنـــده می کند
ســــــــــــــالارِ دلِ مـا، قـــلـمـــش فرق می کند
یا حق…
طرحی از سردار شوشتری :
http://tarh18.mihanblog.com/
در آخرین روزهای ماه رمضان یک لینک مداحی درباره کربلا که چند روز پیش یک قسمت از شعرو گذاشتم:
http://www.beytozahra.com/ahlebeytvha/index.php?option=com_content&task=view&id=389&Itemid=59
۱ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
خدایا اگر بنده ای بدکارم…شوق رحمت دارم…
http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuseydahmadd225/d1733964t16016084web.mp3
۹۸ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
با سلام
آقا از رفتار قبیله ای ابراز انزجار میکند
منصور ارضی فتوای قتل میدهد با پاداش
رجانیوز تلویحا حمایت میکند
بقیه حداکثر سکوت
ازشیخ حسین انصاریان سخنان عجیب به گوش میرسد
آیت الله امجد قاط زده
فلان آیت الله در مورد تعطیلات عید فطر موضع میگیرد
حسین قدیانی سرباز ولایت طنز مینویسد
دیدید گفتم را میبیند و سرچشمه ایجاد جریان انحرافی را پی نمی گیرد.
من حقیر نیز که دستم به بچه های بالا نمیرسد تا در آخرت برای خود لااقل نیمچه حجت شرعی بتراشم که بعله درست که چیزی از سخنان ولایت امر در مورد جریان انحرافی نشنیدم ولی به بچه های بالا که نمیشود شک کرد حتی اگر بر خلاف ولایت حکم کنند
برادر حسین خداوند هر کس را به گونه ای امتحان میکند.و امتحان مدعیان ولایت البته سخت تر و پیچیده تر
حسین قدیانی: خیلی خوب شد گفتی!
۲۹* رسول خدا صلی الله علیه و آله:
همانا ماه رمضان تا رمضان دیگر کفاره ی گناهانی است که در بین آن دو صورت می گیرد و نیز بهشت از امسال تا سال آینده برای روزه داران ماه رمضان آرایش داده می شود.
(سفینه البحار، ج۲، ص۶۷)
سلام داداش! نظرت درباره حضور مرید دکتر! در بیت رهبر چیه؟؟ احساس نمیکنی رهبر به اندازه کافی بصیرت ندارد؟
حسین قدیانی: نه! چنین احساسی ندارم، اما احساس می کنم فهم کوچک شما آن اندازه نیست که درباره سیاست، اظهار نظر کنید.
بـغـضــی گــرفته اســت گـلــویــم را
بـــاران گــــریـه هـام ارادی نیســـت
مـن دورم از خـودم تو دعــــایـم کـن
این خواسته که چیز زیادی نیســت…
جان مولا واکن بیقرارم.من امانت نامه از فاطمه دارم
خیلی این شعرو دوست دارم
این بضاعت ما است.
http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
همه چیز برای کلیپ سازی ارزشی آماده است. بسم الله…
منتظر کلیپ سازان ارزشی هستیم.
این بضاعت ما است.
http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
همه چیز برای کلیپ سازی ارزشی آماده است. بسم الله…
منتظر کلیپ سازان ارزشی هستیم.
تمام خدمات پایگاه فرمانده سایبری اعم از تاسیس پایگاه، طراحی قالب، آموزش و…
به صورت کاملا رایگان و در جهت تقویت جبهه حزب الله سایبر می باشد.
فرمانده سایبری
سلام علیکم
عقب نشینی دشمن :
http://didevar.ir/?p=1915
پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی دشمن ، فرماندهان عملیات در منطقه سرپل ذهاب تصمیم به شناسایی منطقه قراویز برای مشخص شدن مواضع جدید دشمن می گیرند …
راه چندانی نرفته بودیم که آتش شدید دشمن هم شروع شد . با آر.پی.جی ، خمپاره شصت و رگبار و تک تیر بدرقه مان می کردند . نمی دانم چطور شد و چطور رسیدیم ! امام معجزه ای رخ داده بود . در کمال بهت بالای قله ۸۱۶ بودیم . چشمانمان سیاهی می رفت . دیگر نایی نداشتیم ..
بقیه مقاله در :
http://didevar.ir/?p=1915
داداش حسین!
تمام شد، تمام….
اللهم رب شهر رمضان….
سلام.غرض از مزاحمت برای یه امر خیره.خواستم اجازه بگیرم تا از مطالب وبلاگتون استفاده کنم
اجازه هست؟
دعاى روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین.
خدایا بپوشان در آن با مهر ورحمت وروزى کن مرا در آن توفیق وخوددارى وپاک کن دلم را از تیرگیها وگرفتگى هاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود.
فرار (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: گروههای اپوزیسیون بازهم به اردشیر امیرارجمند، مشاور فراری موسوی بند کرده و از او پرسیده اند «آقای امیرارجمند ممکن است بفرمائید چگونه از ایران فرار کردید که وزارت اطلاعات و سپاه متوجه نشدند»؟!
گفت: خب! از زندان مرخصی گرفته بود و بعد در حال مرخصی فرار کرده است! کجای این کار مشکوک به نظر می رسد که اپوزیسیون دست بردار نیست؟!
گفتم: می گویند چطور ممکن است که به آسانی از زندان مرخصی گرفته و در حالی که تحت مراقبت شدید وزارت اطلاعات و سپاه بوده موفق به فرار شده باشد!
گفت: عضو فراری یک گروهک مارکسیست خطاب به کسانی که درباره چگونگی فرار امیرارجمند دچار تردید هستند، نوشته است؛ «رفقا! چرا حسن ظن نداشته باشیم! شاید آقای امیرارجمند با پوشیدن پوستین و همراه یک گله گوسفند از مرز عبور کرده باشد»!
گفتم: این حیوونکی راست میگه، قبلا هم یکی از همین ضدانقلابیون با پوشیدن پوستین قصد فرار داشت که در میان کوهستان، شیری به او حمله کرد و به خیال اینکه گوسفند است او را خورد. و البته، بعدش با خودش گفت؛ عجب گوسفندی؟! مزه گوشت خر می داد!
دیگه کار هاشمی از بصیرت بصیرت گذشته
داداش کلا سعی کن جواب کوچک مغزان گربه صفت رو ندی
این قوم کثیف اصلا آدم بشو نیستن. اینا یه مشت وطن فروش خائن
احمق هستند که هرچی منطق و دلیل و برهان هم بیاری بازهم
سرشون رو میکنن تو … سامری.
نفس نفس زدن من فقط برای حسینه… تموم آبروی من فقط دعای حسینه…
من که لایق عشق تو نبودم… تو خودت لایقم کردی…
من که عاشقی بلد نبودم… تو خودت عاشقم کردی…
من که دیوونگی بلد نبودم… تو منو دیوونه کردی…
عمریه چه خوب چه بد، منو به نام تو میشناسن…
عمریه چه خوب چه بد، منو غلام تو میشناسن…
السلام علیک یا حسینِ شهید….
ستاره ها!
در این آخرین نفس هایتان در ماه مبارک رمضان نود، مرا از دعا فراموش نکنید. لطفا!
حاج حسین! سلام علیکم
گاهی که میگویم “حاج حسین” فکر می کنم نکند به نظر دوستان بی ادبی باشد. راستش به نظر من حاجی در خودش تمام القاب و احترامات دیگر را دارد و به جز آن بعضی از القاب مذهبی سنتی ما جایگاه شان کمرنگ شده. التماس دعا
سلام بر حسین و سیداحمد
درباره متن بالا:
من قبلا به این حسین قدیانی تذکرات لازم را راجع به اتاق تمساح ها داده بودم که بلکه کمی بترسد از یال و کوپال ما، اما این بچه بسیجی ی تخس انقلاب نه برداشت و نه گذاشت، برداشت در قطعه اش این “دیدید گفتیم” را چماق کرد و هی کوبید به فرق سر ما.
ماهم از انجا که مشی طلبگی مان ایجاب می کند یک جلیقه ضدگلوله هدیه برای فرستادیم تا در مقابل تمساح ها از خودش حفاظت کند!
همین الان هم پیامکی جدید فرستاد “غفلت” به این مضمون که “الهی جز جگر بزنه ای قدیانی که “ف.ه” و “م.ه” را به روز سیاه نشاند با این نوشته های نیش دارش.
“حسود! نتوانستی ببینی بابا اکبر به این خوبی دارند بچه های من؟؟؟”
حدیث روز/ امام سجاد(ع):
این ماه در میان ما در جایگاهی پسندیده قرار داشت؛ مصاحب و همراه نیکویی بود و بیش ترین سود های جهان را برای ما آورد. سپس هنگامی که وقت آن به پایان رسید و زمانش به سر آمد و شماره اش را کامل و تمام کرد؛ از ما جدا شد. از این رو ما همچون کسی که فراقش برای ما سنگین و ناگوار است؛ او را بدرود می گوییم؛ در حالی که روی بر تافتنش برای ما غمبار و وحشت زاست و از او بر ما عهدی است سزاوار بازخواست و حرمتی شایسته رعایت و پاسداشت و حقی در خور پرداخت
صحیفه سجادیه
سلام بر داداش حسین عزیز
شرمنده که کم سر میزنم امیدوارم من را فراموش نکرده باشی
خیلی مخلصیم داداش
التماس دعای فراوان
.
.
“یک قـطـعـه از بـهشــت، همـش فرق می کند
.
ســــــــــــــالارِ دلِ مـا، قـــلـمـــش فرق می کند”:::..
…:::دیوونه داداشی:::……
سلام
امروز چقدر دلگیره…آخرین روز مهمونی خوب خدا.میدونم بد مهمونی بودم ولی اونقدر خوبی که هیچ وقت نا امید نمی شم.خدا… اگه تا همین الانم منو نبخشیدی همین حالا همه ی غفلتام رو ببخش به حق خودت یا ارحم الراحمین.میشه یه ماه رمضون دیگه مهمونت بشیم…
ستاره های خوب حضرت ماه
نماز و روزه هاتون قبول
عیدتونم مبارک
و التماس دعا…
«السّلام علیک یا شهر اللَّه الأکبر»؛ بدرود اى بزرگترین ماه خدا و اى جشن اولیاء خدا. «السّلام علیک یا أکرم مصحوب من الأوقات»؛ بدرود اى شریفترین و عزیزترین مصاحب از وقتها و زمانها و اى بهترین ماه از لحاظ روزها و ساعتها. «السّلام علیک من شهر قربت فیه الآمال»؛ بدرود اى ماهى که آرزوها در آن به ما نزدیک شد.
سلام
برادرا بروزهستم.لطفا دیدن کنید
یاعلی
با اجازه ی “داداش حسین”
آن شــعـر کـــه گفــته اســـــت “دیــــوونـــه ی داداشْ”
از راه دور، بـــــــــــــوی خوشـــش فــــرق مــــی کــند
فرقش در این کلامِ سلام است، بر حـســــــــین* (ع)
در عشقِ علی اصغرشْ (ع)، تـــو را، غـــرق می کند.
با اجازه ی “سید احمد بزرگوار”
“اسلامی ایرانی بزرگوار”
فلافل تو کوچه ی “کثافت” نه، تو کوچه ی “کثیف”!
یک روز رهبر انقلاب چگونه میگذرد؟
آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/64448/%D9%8A%D9%83-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%AF
وقتی “ماه” تویی، اخترشناسان دنبال چه می گردند؟
عشق به خامنه ای عشق به همه خوبی ها نیست. خوب ترین عشق عالم، عشق به خامنه ای است. اصلا معنای عشق، خامنه ای است.
ما تو را فقط وقت فتنه یاد نمی کنیم. در روز هم قدر ماه را باید دانست و من دارم ثانیه شماری می کنم که تو باز هم در مقابل این در آفتابی شوی و بیایی و برای ما نماز عید فطر بخوانی. اخترشناسان این روزها به تکاپو خواهند افتاد تا مگر ماه را ببینند. ماه ما اما تویی و ما ستاره شناس نیستیم؛ خود، ستاره ایم. آسمان، قلب ماست و زمام قلب ما دست امام خامنه ای است. عده ای بی خود دارند دنبال ماه می گردند. ماه تویی. آه تویی. تو ماه بنی انقلابی و ماه بنی هاشم با چشمانش هر روز تو را رصد می کند. باب الحوائج کارش را بلد است. دشمن خامنه ای، طرف حسابش عباس است. خامنه ای بصیرت خود را از عمویش حضرت “نافذ البصیره” به ارث برده است و من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است.
کتاب قطعه ۲۶/ صفحه ۱۶۳
“سیداحمد”بزرگوار
بانوشتن شعر بالا یاد سیدسجاد برام زنده شد که این قطعه مداحیش تو نت هستش اگه دوست داشتید برید وببینید ویک صلواتی هم نثار روح پاک وملکوتیش کنید.یاحسین
http://www.aparat.com/v/50454f95bbf5e6478cc0a55d0833873117835
بخشی از خطبه حضرت علی (ع) به مناسبت عید فطر:
ای مردم! این روز شما، روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و ناامید می گردند.
دنیا محل مسابقه است و آخرت زمان اجر گرفتن، بهشت جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزای بازماندگان است .
(عید فطر) شبیه ترین روز به روز قیامت است. – چون در قیامت عده ای که زیان کارند ، تأسف می خوردند و غضبناک می گردند و عده ای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمت های الهی می شوند . –
وقتی از منازلتان برای خواندن نماز عید خارج می شوید ، به یاد آورید زمانی را که از منزل بدن خود خارج شده و به سوی خدای خود خواهید رفت .
وقتی در جایگاه نماز خود می ایستید به یاد آورید زمانی را که در محضر عدل الهی می ایستید و از شما حسابرسی می کنند. وقتی از نماز به منازلتان بر می گردید به یاد آورید زمانی را که به منازل خود در بهشت خواهید رفت .
ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد: “هان! بشارت تان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه باقی ایام را بگذرانید .”
(من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۱۶)
عید شما مبارک
دستان پر از دعا نگهدارت باد…لبخند فرشته ها نگهدارت باد
آرام و غریب می روی از پیشم…ای ماهِ خدا، خدا نگهدارت باد
عید همه مبارک.
۳۰*امام رضا علیه السلام:
خداوند ، روز فطر را بدین سبب “عید فطر” قرار داد تا مسلمانان ، اجتماع و مجمعی داشته باشند که در آن روز، گرد هم آیند و در برابر خداوند ، به خاطر منت ها و نعمت هایش، به تمجید و تعظیم بپردازند، پس آن روز، روز عید و تجمع ، روز زکات و رغبت و روز نیایش است.
**امام صادق (علیه السلام):
تکمیل روزه به پرداخت زکات یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله کمال نماز است.
(وسائل الشیعه، ج ۶ ص ۲۲۱، ح ۵)
«حلول عید فطر بر ستاره های حضرت ماه مبارک.»
فردا روز دیدار عشاق با معشوقه.
امشب از خوشحالی خوابم نمیبره
سلام آقای قدیانی، مبصر بزرگوار و همه دوستان.
نماز و روزه هاتون قبول باشه. انشاء الله به حق مادر سادات، این ماه رمضان، آخرین رمضان عمر هیچ کدوم از دوستان نباشه. ۱۰۰۰ سال زنده باشید و سرباز ولایت!!
*****عـــــــیــــــــــد همگی مبارک*****
ضمن تبریک. تقدیم به روزه داران با بصیرت قطعه ی مقدس ۲۶
سی رو ز نشستن به سر ســـفره، چه سان رفت
یک روز به غفــــــلت شــــد و یـــک روز، گــــران رفت
یک روز نمــــی اشــــک، روان گـــشت زچشـــمــــم
روز دگـــــــری، در پــــــی “منجـــــی جهـــــان” رفت
یک روز، ز میلاد “حسن” (ع)، شـــاد و طـــرب نــاک
روز دگــــــرش در غـــــم “مــــولا”، بـــه فغــــان رفت
یــــک “قطــــعه ی” پر نــــــور، ز انــــــوار “شـهیـدان”
بــــا شــــور و شـــــعور از رد آن، بـوالـــهوسان رفت
این سنـــگر دشـــمن شـــکن “بیست و شش” مـا
با گوشه ای از چشم “امامش”، چـه جـــــوان رفت
آن کــس که در این بــــزم، “علمدار جنـــون” اسـت
چون خـــار، به چشــــــم همه ی “فتنه گران” رفت
آن لـــحظه که نایــــد، ز حســـاب از پــــــس عمری
در “قطعه ای” از “عشــق”، گذشت و غم مانْ رفت
“قاآنــیِ” خوش ذوق، چه خـــوش گفت در این روز:
(عیــــــــد رمــــضان آمـــــد و مـــــاه رمـــــــضان رفت)
(صـــد شــکر که این آمد و صــــد حیف کــــه آن رفت)
خدایا!
ببخش ما را اگر میهمان خوبی نبودیم،
سپاس که مثل همیشه، میزبان بی همتائی بودی، سپاس…
طاعات و عبادات همه دوستان قبول؛
عیدتان مبارک!
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج….
داداش حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
سیــد احمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
ستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاره ها
عیدتون مبارک.
هرکی گفت فرق “ماه شوال” با “حضرت ماه” چیه؟
.
.
.
خودم می گم؛
ماه شوال، هلال است و جوان و در انتظار کامل شدن.
لیکن ماه ما، قرص کامل است و در انتظار خورشیــــد.
“صراط” حاج محمود کریمی ذاکر خوش ذوق اهل بیت (ع) با توجه به فرا رسیدن عید سعید فطر شعری طنز را با اشاره به برنامه خنده بازار صدا و سیما سروده است که صراط نیوز برای اولین بار اقدام به انتشار آن می نماید .
این سروده حاج محمود کریمی خطاب به برخی از مسئولین نگاشته شده است .
چند ماهی است در صدا سیما / آمده طنز پرطرفداری
در حقیقت سیاسی و کمدی / گریه دار است و خنده بازاری
جای اسم و مقام و حرف رکیک / بین برنامه بوق باب شده
جای لفظ فلان فلان قدیم / بوق ممتد ولی حساب شده
اگر اهل سیاست و ذوقی / من هم امروز حرف ها دارم
و چه خوب است در سخن جای / بعضی الفاظ بوق بگذارم
آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب
بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب
همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی
بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی
مانده ام بوق از کجا آمد / روی فرمان چرخ تو جا شد
مثل دوران بوق در بر تو / بوق پیدا شد و “هویدا” شد
دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن
بوق بیرون فتاده ات دیدند / زشتی بوق خویش پنهان کن
طفلکی حرف بد نگفته به تو / اصلا این حرف را بزن تو به من
من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بیا بشکن
یاد داری که بوق قبل از تو / بوق ها را شنید و کرد انکار
بس که هشدار را ندیده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار
شطّ رنج است ضربه ی حداد / بعد هر ضربه کیش و مات حدید
مرد باید که حرف حق بزند / هرکه عاش سعید مات سعید
محمود کریمی
۲۹ رمضان۱۴۳۲
۸/۶/۹۰
عید همه مبارک *******************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************
مهمانی تمام شد
باید بلند شد از سر سفره رمضان
خدا را شکر که ماه مبارک به عیدی مبارک ختم می شود
عیدتون مبارک!
جابر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند:
چون روز اول شوّال فرا می رسد منادیى ندا می کند: اى مؤمنان در این صبحگاه بشتابید براى جوایزتان [که به پاداش عبادات رمضان می دهند]
سپس فرمود: اى جابر! جوایز خداوند متعال که مانند جوایز این پادشاهان نیست. آنگاه فرمود: امروز روز جایزه است.
(من لا یحضره الفقیه ج۱ ص۵۱۱)
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است
میهمانی شد به پایان و نگارم رفته است
با گل این باغ تازه انس پیدا کرده ام
گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است
بذر قران را به دل گرچه به دستم کاشتم
وقت محصولش که شد دیدم بهارم رفته است
سفره ی پر رزق مهمانی رحمت جمع شد
درد در سینه نشسته سفره دارم رفته است
در سحر تیر دعا صید اجابت می نمود
با که گویم درد خود وقت شکارم رفته است
دلبر من هر سحر بر دیدنم مشتاق بود
ان که بوده هر سحر چشم انتظارم رفته است
شرح حال خویش را با یک کلام افشا کنم
ورشکسته هستم و دار و ندارم رفته است
عید سعید فطر مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
بار الهی، درختان محبتت در دلهایمان خشکید، به دادمان رس یا ودود
“کلیپ های اخلاقی آیت الله حق شناس ره در پایگاه فرمانده سایبری”
“۱۰ کلیپ اخلاقی برای رفع تشنگی معنوی”
باشد که دل حضرت حجه ابن الحسن المهدی را شاد کرده باشیم.
http://www.CyberLeader.Blogfa.Com
عید سعید فطر بر همگی مبارک
۲۹ شب، در چنین ساعاتی دعای روزهای ماه مبارک را گذاشتم. چقدر الان دلم تنگ شد!!
صد حیف که آن رفت…
بچه ها این کتاب “گفتمان مصباح” رو حتما” تهیه کنید و بخونید حدودا” ۱۱۰۰ صفحه داره عجیب خوندنیه. من دوسال پیش از نمایشگاه کتاب خریدم ۱۰۰۰۰ تومان. فکر کنم مرکز اسناد انقلاب داشته باشه.
.
“فرقش در این کلامِ ســلام است، بر حـســــــــــــــــــــــــــین* (ع)
در عشـــــقِ علی اصغرشْ (ع)، تـــو را، غــــــــــــــــــــرق می کند”…
.
.
..:::چشم انتظار:::…
می خواهم اعتراف کنم که ماه رمضان امسال از بهترین هایی بود که سپری کردم، چون با پرواز در آسمان بی همتای قطعه و حضور در مسیر ستارگان گذشت.
فرق “ماه شوال” با “حضرت ماه”:
.
.
ماه شوال تاریخ مصرفش سی روزه ست و سالی یکبار میاد،
امــا مـــاه مــا تا ابـد مــاه مــاسـت،… بدون تکرار و تاریخ و تناوب…
با اجازه ی مبصر با صفا
ساعت ۹:۲۷
افراد آن لاین ۲ نفر!
قاطبه ی ستاره ها، در نماز عید فطر هستند.
خوش به حال ستاره های تهرانی، که پشت سر آقا نماز می خونن.
ســـوگـند به “حا” به “سین” به “یا”، “نون”ِ حسـیـن
در حلقه یِ نقطه یِ خـــــــــــدا ست، خونِ حسـیـن
هر ســـــــــلامِ بــی نـــقـــطـــه، دمــــــــــادم گـویـــد:
مســـــتِ لـبِ اصـغــر است و مـجــــــــــنـونِ حسـیـن
.
.
.
سلام بر حسین*
سلام
این عید عزیز بر داداش حسین و سیداحمد و همه دوستان مبارک.
شاد باشید
#سروده ای در پاسخ به یک سروده!…
چند ماهی ست کارِ مداحی / گشته است طنز کم طرفداری
در حقیقت جنایی و کمدی! / خنده دار است و گریه بازاری…
جای مدح و ثنا و ذکر خدا / بین مداحی، فحش باب شده!
جای لفظِ حسین حسینِ قدیم / فحشِ ممتد، جزوِ آداب شده!
اگر اهل دیانت و ذکری / من هم امروز حرف ها دارم
و چه خوب است در سخن جایِ / بعضی الفاظ، “ذکر” بگذارم!
آی آقای ذکرِ قالی بند! / ذکر ها را نریختی به حساب!
ذکرِ اعیادِ سعیدِ تو کجاست؟! / محفلِ ذکر، بی حساب و ثواب!
همه شایسته و دادی به یکی / چند ذکرِ حیاتی اهدایی!
بزن از مدحِ امامِ مظلوم / بده حاج مذکورِ اذکاری!
مانده ام ذکر از کجا آمد / رویِ زخمِ زبانِ تو جا شد!
مثلِ افسانه یِ ذکر، از برِ تو / ذکر بر باد شد و “ضحاک” شد!…
“یا حق”
سلام…عید فطر همگی مبارک.
سلام خدا قوت
پرنده کلیپ با کلیپ های ارزشی در فضای سایبری به پرواز درآمد
همه با هم در راستای ولایت
سلام داداش حسینم و اهالی قطعه مقدس۲۶!
مجددا عیدتون مبارک،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
…
…
“خدا بگویم چه کار نکند یکی از سران فتنه را. هم الان دو سه سالی می شود که هر شب قدری، وسطای گریه، دمی به خنده می گذرد، آنجا که باید زمزمه کنیم “یا سند من لا سند له”. امسال شرط کرده بودم با خود که اگر به این فراز دعا رسیدم، کنترل کنم لبخند را، اما باز هم نشد!”
انصافا راست می گی داداش حسین 🙂
بسم رب الفاطمه(س)
۳۱*امیرالمؤمنین على علیه السلام :
خودتان را بر خوش اخلاقى تمرین و ریاضت دهید، زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گیر شب زنده دار مى رسد.
(نهج البلاغه، خطبه ۹۱)
حسین قدیانی: این عدد ۳۱ عالی بود و ادامه این احادیث یعنی که اگر ماه خدا نیست، اما خدا هست، پس قدر ایام را باید دانست، حتی اگر شب قدر نباشد…
سلام
الان که این متن را خواندم شباهنگام اول شوال است. توفیق یک نماز عید فطر دیگر پشت سر آقا دلتنگی دیشبم را از بین برده بود. اما با خواندن این متن باز هم دلم هوای ماه مبارک رمضان کرد
عید بر شما مبارک
قابل بدانید هر چند که در این ایام کمتر سر میزدم دعاگو بودم
التماس دعا
۹۶ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
“تا که چشمم باز شـــد دیدم که یــــارم رفتـــه است
میهمانــــــــی شد به پایان و نـــــــــــگارم رفته است
.
.
شـــــــرح حال خویــــش را با یک کــــلام افشـــا کنم
ورشکسته هستـــــــــــم و دار و ندارم رفتــــــه است”
…::قاصدک منتظر::…
“اگر که دیگر نبینیم سفره ات را، اگر که دیگر لیله القدری، ما را مهمان خود نکردی… خدایا! حال دلم را تو خود می دانی، چه بنویسم برایت؟! یعنی در ورای رمضان، اجازه می دهی به عمر ما که در روز نیایش، عرفه نشین سالار شهیدان* باشد؟!”…
عید فطر تنها عیدیست که تلاش می کنیم تظاهر به شادی کنیم، غم پایان رمضان و مطمئن نبودن از اینکه باز هم هستیم تا هوایش را نفس بکشیم و شب هایش را بیداری، آنقدر بزرگ هست که بر شادی فطر غلبه کند،… راستی با دست و پای باز شده ی شیطان چه کنیم؟!
سلام
وعده بنده خسران زده ماه خدا
عصر روز عرفه, صحن حسین, کرب و بلا….
هر آنچه بود گذشت از فضیلت شب قدر
نگاه من به شب اول محرم توست…
یا حسین (ع)
ماه رمضان رفت ولی یار نیامد
آن شمع دل افروز شب تار نیامد
صد روز دگر مانده که با ناله بگوییم:
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد…
ما هیچی نمیگیم ، تو هم هیچی نمینویسیا.
خوب رفتی هالیدی واسه خودت. یه تبریکی یه بوقی یه خط نوشته ای؟
…
تاریخ انقضاش گذشت ولی عید* همگی مبارک
*روزی که در آن گناه نشه…
سلام بر حسین*
.
.
.
می خوام یه شـعری بگم، عمرا بذاریش تو “پسـت”
بعدش بگم؛ بی خیال!… داداشی دستت درسـت!
می خوام تو شـعرام دیگه، این یـکی گلچین بشـه!
اصلا می خوام کامنتم، یـه بـار “نقطه چین” بشـه!!
ایـن دفـعــه اولِ کـــار، قــــربــون صـدقـــه ات می رم
یـه بــار تو تایید نکن!… وا تـوی قــطـعــه ات می رم
راستش می خوام جـونـمـو، اسـیر تو مشـتت کنم
زنده زنده کشته یِ، فـــــــونــــــتِ درشــــتــت کنم!
فدایــــــــــی داری خـفـن!… زبــون دیگه قـاصــــــره!
اگـه نـــازت زیـــــاد شِـــه،… تـقصیرِ این مـبـصـــــره!
بی تـو، شب ها تا سحر، ســــتـاره ها خـامـوشن!
“چشم انتظار” دپـــرســه!… غریـبـه “سایه/روشن”!
داداش! وقتی تو نیستی، تو “قطعه” قـحـطی میاد!
حتی سلام بر حسین* تو سایت به سختی میاد!
بـدونِ تـو داداشـــــم! “قـطـعـه” مـثـــلِ قـفـســــــــه!
فــقــیــرتـر از سـومالی!… این قحطیِ نـفـســــــــه!
کاشـــکی زیـرِ هـر کـامـنـت، بـود: “حسینِ قدیانی”
دو نقطه: فـــونـتِ درشــت؛ یعنی (یعنی که یعنی)!
“یا حق”
فدایــــــــــی داری خـفـن!… زبــون دیگه قـاصــــــره!
اگـه نـــازت زیـــــاد شِـــه،… تـقصیرِ این مـبـصـــــره!
به به…
احسنت “دیوونه داداشی”
خیلی عالی بود، ممنونم.
نازشو می خرم تا وقتی نفس میکشم، آخه سالاره!
اسلامی ایرانی؛
شما که عضو ثابتی،
تقریبا همه اعضای ثابت عکس انتخاب کرده اند، شما هم اگر این کار را کنید، ممنون می شوم!
آدرس را دارید دیگر؟
حسین قدیانی: این “اسلامی ایرانی” نشد یک بار کامنت بگذارد، نیاز به نقطه چین نداشته باشد!! با این همه از صراحتش و همیشه بودنش خوشم می آید. دوست دارم ببینم چه عکسی برای اسمش انتخاب می کنه. شاید عکس کوچه کثیف، شاید فلافل، شاید مسجد ارک و اصلا شایدم حاج منصور!
ایــــــــــــــــــن هـــــــــــــــــــــــــــمه خاتون!!!
خواتین!!!!!!!!!!!!! 🙂
خاتون اصلِ کاری؟!!!
🙂
چقدر قشنگ شعر می گی، “دیوونه ی داداشی”
الحق که راست می گی تو، دیوونه ی “داداشی”
حسین قدیانی: قطعه پر از بچه های خوب است… همه دوستان خوب اند. این منم که بدم… بدترین فرد قطعه…
اتل متل یه خاتون، “داداش” گــــذاشت بــراتـون
تو پست “قدر نویسی”، شـــاد بـــکنه دلاتــــون
تو هر ستون هفت عدد، “خاتون” رنگ و و ارنگ
ردیف چهارم یکی، گُـــــم شـــده از چشـــــاتون
آهان رفته پایـــــــین تر، منــــحرف الخـــواتــــین!
چرا جـــــــــدا نشسته! آشنا نبـــود براتــــــــون؟
گمــــــون کنـــــم “ف ه” یـــــا، دختـــــر قــــذافیه
ول کــــن بابا حــــــال داری، درد ســــرِ بــــراتون
بازم هزاران درود، به ایــــــن جمع خواتیــــــــــن
قیمت اون ارزونه در حـــــــد و شـــــأن خاتـــــون
بذار که مطرح نشه، “هدیه” به “تهرانی” هــــــا
بابت چار قطعه عکس، پول میریزن بــــه پاتـــون
بدترین فرد قطعه!!؟؟؟
اگه بدی اینه، ما همه آرزو داریم بد بشیم. “بدترین افراد قطعه”.
“سید احمد” هم بدترین مبصر قطعه!
بازخوانی طنز سانسوری به مناسبت قرار گرفتن تصاویر خواتین:
خاتون بی عفت؛ زن زیادی!*
وای وای وای… خواستگاران منحرف الخواتین!!!
داداش حسین ما بهترینِ بهترین هاست!
چشم حسوداش کور،
سلامتیش:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم….
سلام .سروده ی /دیونه داداشی/ عالی بود .عالی
دوستان!!!
شما را به خدا اگر رانندگی می کنید، احتیاط کنید!
من تعجب می کنم مردم چه طور با پراید جرات میکنند پا را روی گاز فشار دهند!!!
انشالله بلا از همه شما دور باشد، ولی تو رو خدا مراقب سلامتیِ خود و خانواده تان باشید.
🙁
دوستان!
هی نگوئید “چرا آپ نمی کنید؟”!
این چند عکس جدید و جملاتی که کنار عکس هاست، یک طنز شیک است!
داداش حسین بی همتای ما فـــــــــــــدائی داری…
آرام آرام…. عجلو بالصلاة….
نثار ارواح مطهر شهدا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
ط. نعمت اللهی!
شما چرا عکس نمی گذارید؟!
ممنونم از “دیوونه داداشی” که در سروده ی زیباشون و در کنار نام بزرگی چون جناب “چشم انتظار” از من هم یاد کردند، این برایم خیلی خوشحال کننده است به این دلیل که حس می کنم جناب مبصر هم من رو به رسمیت قبول ندارند چه برسد به جناب استاد.
.
.
.
“افق های آینده شعر انقــلاب”
با سخنرانی
“علیرضا قزوه” و با حضور “محمد کاظم کاظمی” و “ابوطالب مظفری”
امروز ساعت ۱۷ مشهد قرنی ۳۱ پلاک ۱۶
آدرس سایت، برای دوستان عزیزی که به زودی قرار است عکس دار شوند!
http://in-my-place.blogsky.com/gravatar.htm
چقدر قشنگ شعر می گن این “چشم انتظار “و “دیونه داداشی”.
عکس هایی زیبایی هم گذاشتید . فکر کنم ماسوله است که پر این عروسکها یا همون خاتون هاست…….
ممنون از دیوونه داداشی وجناب چشم انتظار بابت اشعار
ازمن مخواه که جان به مامور حق دهم
وقتی برات کرببلا را نداده ای…
حدیث روز/ رسول خدا(ص):
کسی که خرید و فروش می کند باید از پنج ویژگی پرهیز نماید و گرنه در غیر این صورت نباید خرید و فروش کند:
۱٫ربا ۲٫ قسم ۳٫ عیب پوشی جنس ۴٫ تعریف جنس به هنگام فروش ۵٫ عیب جویی جنس به هنگام خرید
الخصال/ ص ۲۸۶
پیشاپیش عذرخواهی می کنم به خاطر این کامنت حاشیه ای
وقتی شروع کردم به حدیث نویسی فکر می کردم ” سلاله ۹ دی” قصد دارند فقط برای ایام ماه مبارک حدیث بنویسند. حالا که شکر خدا حدیث نویسی ایشون ادامه داره من استعفا می دم. گفتم با توجه به اینکه هرکس کار خودشو داره تو قطعه، توضیح بدم که قصد نداشتم پا تو کفش ایشون کنم.
سایه/ روشن!!!
من شما را به رسمیت نمی شناسم؟!
چرا چنین فکری کردید؟؟؟
شما از بچه های خوب قطعه۲۶ هستید؛
بنده هم ارادتمند همه ستاره هستم!
حالا عکست کو؟؟؟
……………
اولی تست بود!!
…………………
انتخاب عکس واقعا سخته.
مثلا انتخاب عکس حرم یا عکس آقا یا سایر عکسای مذهبی، باعث میشه
نوشتن کامنت سخت بشه. چون باید چیزی نوشته بشه که با شان عکس
همخوانی داشته باشه.
عکس حاج منصور که قربونش برم با سن و سال من نمیخونه.
جای پدر که چه عرض کنم ، جای پدر بزرگ منه، شاید.
عکس فلافل که خدائیش خیلی ضایع بود!!
از کوچه کثیف عکس مشتی ندیدم. باید خودم برم یه عکس بگیرم.
عکس باتوم هم بد نبود ولی خوب زنجیر یه چیز دیگست!!
منتها چون فعلا خبری از جلبکا نیست، باتوم رو خرج نمیکنم.
خلاصه عکس ایران عزیز رو انتخاب کردم با رنگ پرپم مقدس ایران
و کلمه مقدس “لا اله الا الله”
سلام بر آقای قدیانی داداش حسین بچه بسیجی ها و سید احمد بزرگوار و همه ی دوستان گرامی و شعرای محترم !
سال نو همگی مبارک ! امیدوارم سال خوبی داشته باشید . انشاءالله امسال سال ظهور امام مهدی (عج) باشه .
فکر کنم دوستان خوش ذوق همین طوری پیش برن سال دیگه در نمایشگاه کتاب دیوان اشعار قطعه مقدس ۲۶ رو رونمایی بکنیم .
۹۶ روز مانده تا عاشورا
جناب” سید احمد” گرامی کاش می دونستید با این روز شمارتون با دل ما چه می کنید .
چی میشه امسال همگی روز عاشورا کربلا باشیم .
حالا که دیکتاتور دیوانه لیبی سقوط کرده دعا کنیم که امام موسی صدر هم زنده و هم سالم باشن و هر چه زودتر آزادی ایشون رو ببینیم “ان شاءالله ”
به امید روزی که این رژیم نحس اسرائیل هم نسلش از روی زمن برداشته بشه .
با جازه ی “داداش حسین”
ستاره های بزرگوار؛ سایه/روشن، سنگربان، به یاد سید سجاد:
چشم انتظار، کوچکترین و ناچیز ترین عضو این قطعه ی ستاره پروره. همین قدر که “داداش حسین” بزرگوار ما و “سید احمد” باصفای این سنگر، افتخار دادن که در کنار بقیه ی بچه ها، یه چند تا جملات شکسته بسته، گفته بشه، بی نهایت لطف کردن. ولی حتما” تایید می فرمایید که، تک تک بچه های قطعه، ( از این کلمه ی “بچه ها” خیلی خوشم میاد یه احساس مقدسی به انسان دست میده ) فقط به یک دلیل اصلی توی این فضای منور و متلألئ حضور دارند، اون هم عشق به امام و شهدا و حضرت آقا و ایمانی است که به صداقت و پاکی داداش حسینشون دارن.
بقیه ی دلایل، تابعی از همین “عشق” مقدسه که در وجود همه ی ستاره ها هست. اگه یکی کامنت زیبایی می ذاره، یا طرح ناب و چشم نوازی تهیه می کنه، یا تحلیل قشنگی ارائه می ده، یا حتی نقد منصفانه ای می کنه،و… برای اینه که بگه:
“داداش حسین”، ما همیشه حامی و مدافع شما، در راه دفاع از نظام و ولایت فقیه که در وجود نازنین ساله ی زهرا (س) امام خامنه ای حلول کرده، هستیم و لحظه ای هم عقب نشینی نمی کنیم. تا کور بشه اون چشم های پلیدی که نمی تونن ببینن و بشکنه اون دهان های یاوه گویی که، هنر دیگه ای جز یاوه گویی ندارن.
فرزاد جمشیدی مجری برنامه های سحر، در بخشهایی از گفت و گوی خود با … روایت جالبی از دیدار با مقام معظم رهبری را باز گو کرده است.
به گزارش …، فرزاد جمشیدی گفته: سال ۸۵ که توفیق حاصل شده بود به دیدار مقام معظم رهبری برویم، در حین توضیح برنامه به مقام معظم رهبری، یکی از دوستان به این نکته اشاره کردند که جمشیدی سحری نمی خورد و ایشان فرمودند که: با شکم سیر که نمی شود از فضیلت گرسنگی گفت.
سلاااااااااام سلام سلام سلاااااااااام سلام / خوبین؟
رفقا شبهای قدر برای سلامتی آقا دعا کردین؟ من اطمینان دارم دوستان قطعه هیچ وقت این دعا را فراموش نمیکنند/ خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خامنه ای نگهدار
سلام
دلم گرفت وقتی دیدم جند روزه که اینجا نبودم و دوستانم اینجا به هم عید رو تبریک گفتن، حاج حسین عکس و مکث گذاشته، دیوونه داداشی شعر گفته و ….
آمدم که وارد سایت بشم از طریق ایمیلم که خطا داد و گفت پسورد یا ایمیل اشتباه است!
بیشتر دلم گرفت
اشکم در آمد
تا فردا شب باید برای یادواره شهید هاشمی نژاد چند تا کلیپ بزنم
خسته بودم(فکری و جسمی)
الان هم با لیاس های روغنی و کثیف مکانیکی پای سیستمم
داداش حسین یا سید احمد عزیز، تایید هم نکردید، نکردید
ولی با نوشتن این کامنت، هم دلم خالی شد و آروم
هم انگیزه دوباره پیدا کردم برای کار سایبری با نیرویی مضاعف
یاعلی
راستی التماس دعا هم نمیدونم داشته باشم یا که نه!!!!!
حسین قدیانی: این را تو باید حتما داشته باشی…
سلام علیکم و رحمت الله
عرض ارادت و خاکساری به داداش حسین و برو بچه های با صفای قطعه
یا علی
من هم ابتدا عذرخواهی می کنم به خاطر این کامنت حاشیه ای.
م.طاهری بزرگوار!
چرا استعفا می دهید؟ چه ایرادی دارد که بچه های قطعه مقدس ۲۶ روزی ۲ حدیث بخوانند از پیامبر(ص) و اهل بیتش (ع)؟ و این گونه اتفاقا بهتر است، چون اگر روزی یکی از ما غیبت داشته باشد، دیگری حدیثی می گذارد و در قطعه هیچ روزی، بی حدیث سپری نمی شود.
۹۵ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
کرببلا ای کاش من مسافرت بودم… محرمی کاش می شد که زائرت بودم…
فروش دامنه هاشمی رفسنجانی!
به گزارش صراط نیوز ،
سایت اینترنتی به نشانی http://hashemirafsanjani.org/ به فروش می رسد .
جالبه وارد سایت که میشی عکس یه پسته میبینی!!
کی بشه مال و اموال این قوم الظالمین رو به نفع انقلاب مصادره کنن
بعد به مزایده عمومی بذارن.
…………………..
نمیخوای یه عیدی به ما بدی داداش؟
یه متنی چیزی بنویس دیگه. کف کردیم!
خسته شدم این تیتر عبور از خاطرات رو دیدم.
این قطعه ۲۶ عین یخچال شده!! هی تند تند بازش میکنم ببینم چیز جدیدی
توش هست یا نه؟!!!!
حسین قدیانی: ان شاء الله فردا باید در یخچال رو باز کنی. خیلی بی پروا کامنت می گذاری…
اسلامی ایرانی؛
ممنون از توجهتان!
“سید”
به به… آقا سیدمهدی سالم!
بسم رب الفاطمه(س)
۳۲* حضرت امام کاظم علیه السلام:
چشمانت را به پرخوابی عادت مده، چرا که چشم ها ناسپاس ترین اعضای بدن هستند.
(بحارالانوار، ج۴۹، ص ۲۷)
چقدر این طلا و مس قشنگه، دفعه ی سوم بود امشب دیدم. ولی متن “داداش” در رابطه با طلا و مس یه چیز دیگه است.
این که با کسی که بیقرار نیست
صبح و شب
گفتگو کنی که انتظار چیست
خندهدار نیست؟
….
خندهدار نیست؟
این که با کسی که در دلش قرار نیست
صبح و شب
گفتگو کنی که انتظار چیست؟
حسن بیاتانی
نگفتم فکر کردم، گفتم حس کردم! ممنون از لطف همتون.
یا صاحب الزمان روحی لک الفدا
یا صاحب الزمان نفسی لک الفدا…
.
.
هیچکس “همــراه” نیست،
کارت “عشـق” بی اعتبار و همرهان بی شارژ و مــــن،…
…مانده ام “تنـــها”ی اول
این اواخر “نوکیا”یم کهنه جــامی گشته سربار پیامک های بی احساس!
قبل از آن که بر مزارم سنگ بگذارند،
بیـــــا، نگذار بی “همراه” و “تنها”یم آه… ای روح گل یــــــــاس،
“خط” من همچون دلم بی “اعتبار” ست،
گر نباشد آتش دستــان گل رنگت یا مولای من “عبـــــــاس”
با “تــو” تنها هیچکس تنــــــــها نیست،
….اینک آقا هیچ کس “همـــــــراه” نیست…
.
.
تقدیم با عشـــــــــق، به:
“آخــــــــــــــــــــــــرین منجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی”
…….:::ـــــــ***ـــــــ:::……..
سلام
خدایا! شیعه اخرالزمان را همین شرمساری بس که محبوب و مرادش مدام یاد او کند و او هیچ از مراد خویش یاد نکند. ما را از این شرمساری برهان.
خدایا! به که باید گفت جز خودت که هجران محبوب, ریشه طاقتمان را سوزانده است. در فرجش تعجیل فرما.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
محال است انسان به جز از راه سیدالشهدا (ع) به مقام توحید برسد. سریان فیوضات حضرت سیدالشهدا (ع) , و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم (ع) است.
( آیت الله سید علی قاضی )
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة (عج)
اللهم عجل لولیک الفرج
این طالب بدم المقتول بکربلا…؟
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.
“محال است انسان به جز از راه سیدالشهدا (ع) به مقام توحید برسد.”
به به…
السلام علیک یا ثارالله…
دعای امام حسین- علیه السلام- در روز عرفه، مقدمه ای بر عاشورا است. هر عاشورایی بر عرفه ای تکیه دارد. آن که درعرفه آن چنان می گرید، می تواند در عاشورا جهانی را این چنین بگریاند. (آیت الله حائری شیرازی )
برای شفای ایشان صلواتی بفرستیم
افراد انلاین۲ نفر
خودم و ???
حالا۱ نفر
فقط خودم
نمیدونم حال و هوای من امشب خاصه یا حال و هوای این قطعه مقدس؟
شعر قشنگ دیوونه داداشی و چشم انتظار عزیز و حرفهای قشنگ بچهها و فونت درشت …
خلاصه اینجا امشب حال و هوایی داشت که …
یاد قدیما افتادم …
حسین قدیانی: دارم یک متنی می نویسم در سوگ ماه رمضان… بی تاثیر نیست. فردا می گذارمش در قطعه. دل تان تنگ نشده برای “اللهم رب شهر رمضان”؟!
دلم تنگ میشه برای این مناجات حاج منصور:
ای نگاه من بسوی تو / خجلت زده ام ز روی تو
بنشسته ام به کوی تو / به تو رسد صدای من
خدای من خدای من
بسم الله
سلام
بیا اینم فردا (امروز) پس کو مطلب؟
ز دیده دارم آرزو به دل بود هوای تو….
حسرت جان من شده دیدن “کربلای” تو….
حسین شوم فدای تو فدای “کربلای” تو….
سلام
‘فکیف اصبر علی ما فراقک’
“اللهم رب شهر رمضان”
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است
برای خیلی چیزها دلم تنگ شده …
یاعلی یاعظیم های بعد از نماز …
اللهم ادخل علی اهل القبور السرور
اللهم الرزقنی حج بیتک الحرام …
برای اللهم رب شهر رمضان …
برای شبهای اللهم انی افتتح الثنا بحمدک …
سحرهای اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه …
سحرهای ابوحمزه
الهی لاتودبنی بعقوبتک …
دلم تنگ شده برای خدای روزهای رمضان
اللهم هذا شهر رمضان …
دلم تنگ شده برای ماه خدا … بنویسید شاید دل من هم باز بشه … گرچه وقتی ماه خدا نیست …
آمـــــدیـم از ســــــــفـرِ دور و درازِ رمضان
پی نبردیم به زیـــــبـــایـــــــیِ رازِ رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نمـــــاز رمضان…
*حسین قدیانی:
*دارم یک متنی می نویسم در سوگ ماه رمضان…
*دل تان تنگ نشده برای “اللهم رب شهر رمضان”؟!
سلام بر حسین*
سلام علیکممقاله :جریان شناسی/ماجرای عزل منتظریhttp://didevar.ir/?p=1935امام راحل همراه با عزل آقای منتظری دستور دادند تا تمامی عکس های ایشان از ادارات و نهادها پایین کشیده شود .امام در پی آن بودند که این نامه را -که متنی تند و شدیداً سرزنش کننده و عتاب آلود داشت- برای پخش به رسانه های عمومی بفرستند ولی با اصرار و خواهش تنی چند از مسئولین رده بالای مملکت و حتی التماس و گریه یکی از آنان ، حضرت امام پذیرفتند که نامه مورد اشاره پخش نشود .و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.در صورت تمایل مقاله را لینک بفرمایید.با تشکر
سلام
بابا این عصر جمعه اون هم با این کامنت ها در مورد ماه رمضان هوای دلمون ابری شد
اومدم اینجا حالم خوب شه خراب تر شد که !
داداش حسین منتظر متنتون در مورد ماه رمضان هستیم !
“… دل تان تنگ نشده برای “اللهم رب شهر رمضان”؟! ”
خیلی خیلی .خیلی حس خوبیه آدم تو آغوش خدا باشه . کاش می شد بعد از ماه رمضان هم این حس و حال رو حفظ کنیم . کاش بعد از این ماه هم اینقدر خوب بودیم . کاش یادمون نره خدا چقدر دوستمون داره کاش …
دلمون تنگ شده برای سحرها و افطار ها . برای ختم قرآن ها و شبهای قدر و الهی العفو ها
…
این طریقه عکس دار شدن برای عزیزانی است که هنوز عکس انتخاب نکرده اند.
http://in-my-place.blogsky.com/gravatar.htm
…
سلام جناب آقای قدیانی عزیز …
نماز و روزه هاتون قبول درگاه احدیت …. و عیدتان هم مبارک
خدا خیرتان بده بابت نوشته های زیبایتان …
من در فیس بوک یه قرار ملاقات در قطعه شهدای گمنام گذاشتم …
اگه شما هم تشریف بیارید افتخار بزرگی برای بنده و دوستانمان میباشد
http://facebook.com/mostafa.saghafi
یا علی
حاجی خراب شدم رفت. داغون کردی . این وقت شبی هیئت از کجا گیر
بیارم.
سلام
ممنون از راهنمایی شما
سلام
خیلی با حال بود
راستی یه سری به ما هم بزن
حاجی راستی هرکاری می کنم لینک نمی شید