روحانی مرحوم/ منتخب قشر محروم

متن زیر در روزنامه “جوان” ۳ اریبشهت ۹۰ “ستون پلاک” کار می شود

یاد/ برای حاج آقا امینی
خیلی سال است که شبهای جمعه می نشینیم پای تلویزیون تا حجت الاسلام قرائتی برای همه ما از قرآن درس بگوید؛ با همان سبک خاص و تقریبا منحصر به فرد. این هفته اما استاد در خلال درس قرآن، از علمایی یاد کرد که روزگار جنگ، به دلیل کهولت سن و ضعف قوای جسمانی، یارای حضورشان در جبهه ها نبود، لیکن از اهدای خون پای شجره طیبه انقلاب اسلامی دریغ نکردند و هر از چند گاه می رفتند فلان پایگاه اهدای خون و برای رزمندگان مجروح که در تخت بیمارستان به شدت به خون نیاز داشتند، قطراتی از خون خود را تقدیم بسیجی های خط مقدم نبرد می کردند. استاد قرائتی با بیان این نکته که فراوان مصداق دارد، مرا یک سر یاد روحانی مسجد محله مان انداخت، در محله مجیدیه تهران. پیرمرد نورانی و مهربانی که دهه اول همین فاطمیه به لقاء حضرت دوست رفت؛ حاج آقا امینی… یادش گرامی باد. از یاد نمی برم روزی از روزهای فتنه ۸۸ که متوجه شهادت حسین غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی شد، با اینکه ۸۹ سال سن داشت، از بچه های مسجد اصرار کرد که ببرندش فلان درمانگاه تا برای مداوای مجروحین بسیج، خون بدهد. به او که این اواخر کمی گوش هایش سنگین شده بود، گفتیم؛ “حاج آقا! نیازی به این کار نیست”. یعنی شدت درگیری های خیابانی، خداوکیلی آنقدر نبود که نیاز به خون این پیرمرد کمر قوزکرده باشد. القصه؛ وقتی با چند بار تکرار و بلند بلند حرف زدن، توانستیم عدم ضرورت این کار را برای شان جا بیاندازیم، ناراحت شد و گفت: “من زمان ۸ سال جنگ با اینکه همان زمان هم سنی از من گذشته بود، پا به پای بسیجی ها جبهه رفتم و حتی در “بیت المقدس” با همین عبا و عمامه، دست به تفنگ هم شدم، حالا دوست دارم در این فتنه هم اسم مرا یک جوری در ردیف بچه های بسیج بنویسند”. من آن روز گرفتار بودم و خیلی زود از مسجد زدم بیرون و آخرش هم نفهمیدم حاج آقا به آرزویش رسید یا نه، اما… اما همین دیروز بود که در مراسم شب هفت ایشان تازه فهمیدم که مرحوم امینی، نه فقط در “آزادسازی خرمشهر” بوده، که حتی در “کربلای ۴” مجروح هم می شود؛ آنقدر که روحانی مسجد محله ما جانباز ۲۵ درصد بود و این را خیلی ها نمی دانستند. خیلی ها نمی دانستند که حاج آقا امینی پدر شهید هم هست. یعنی اجازه نداده بود بچه های پایگاه بسیج مسجد، عکس پسرش “محسن” را در کنار ۲۸ شهید دیگر مسجد بزنند روی دیوار. سخنران مراسم شب هفت که گویا از رفقای قدیمی مرحوم امینی بود، می گفت: “یک بار به ایشان گفتم که چرا قبول نمی کنی، عکس پسر شهیدت را روی دیوار بزنند”، که جواب داد؛ “کوه که نکندم! خدا به من یک پسر داد، خودش هم گرفت. در راه خودش هم گرفت. این چند قطره خون محسن در برابر خون ۷۲ شهید کربلا، اصلا محلی از اعراب دارد، که حالا من بخواهم پز بدهم که پدر شهید هستم؟! ما چه کار کردیم برای اسلام، مگر؟! ما برای انقلاب اسلامی مگر چه کار مهمی کردیم؟! برای ولی فقیه چه کار موثری کرده ایم؟! ما حالاحالاها بدهکار خدا هستیم. بدهکار نعمت ولایت فقیه هستیم. بدهکار این مردم هستیم. اصلا خدا به من لطف کرده که فرزند مرا برای شهادت قابل دانسته. در این مقام، آنکه بدهکار است، من هستم، نه خدا”… بیاییم برای مرحوم حاج آقا امینی فاتحه ای بخوانیم. از آن خوبان روزگار بود. خدابیامرز خیلی هم مسائل را خوب تحلیل می کرد. آدم روشن و بصیری بود. از یادم نمی رود که روزگار اصلاحات که هنوز مهاجرانی وزیر ارشاد بود، رفتم پیشش و گله کردم از وزیر ارشاد خاتمی که در فلان مسئله و بهمان موضع، درست بر خلاف نظر رهبر انقلاب حرکت می کند. حاج آقا امینی دستی به محاسن سپیدش کشید و گفت: “این آدم یک طوری رسوا می شود که حتی باعث بدنامی اطرافیانش خواهد شد؛ شک نکن!”… و بعد ادامه داد: “تاریخ را نگاه کن! هر جا که کسی، بر خلاف پیشوای جامعه اسلامی، رفتار کرده و بر راه غلط خود اصرار داشته، دیر یا زود، رسوا شده”. این حرف در ذهنم ماند، تا روزی که مهاجرانی به دلیل رسوایی های متعدد “اخلاقی-سیاسی” مجبور شد از این کشور برود. آن روز رفتم مسجد تا به حاج آقا به خاطر تیزهوشی اش تبریک بگویم که وقتی فهمید، سخنم برای چیست، حرفم را قطع کرد و گفت: “پسرجان! اصلا صحبتش را نکن، فقط دعا کن که خدا همه ما را عاقبت به خیر کند”. استاد مسلم اخلاق بود، حاج آقا. کاش دیده بودی اش از نزدیک، کاش…

سیاست/ ذکر خوبی های دولت فراموش نشود
کمی ملال آور شده مباحث خاص این روزها. کمی هم گمانم کش دار شده. قدر مسلم دفاع از قوه مجریه با این حجم خدمت رسانی، یک فریضه است. به ویژه اگر “جهاد اقتصادی” را امری بالاتر از نامی بر تارک سال ۹۰ بدانیم و آن را یک “حکم حکومتی” بخوانیم، لااقل برای شادی دل “آقا” لازم است برجسته کنیم، آن خنده ای را که “هدفمندی یارانه ها” بر لب فلان روستانشین مرز کشور نشانده. یا آن خنده را که “بوستان ولایت” بر لب اهالی پایین شهر تهران نشانده. من خود در ردیف منتقدین حواشی مضر در کنار دولت هستم، لیکن دفاع از خدمات مسئولان نظام به ویژه رئیس جمهور، برای ما که ادعای “ولایت پذیری” داریم، یک فریضه است؛ به ویژه اگر در سال “جهاد اقتصادی” هم باشیم… این خطوط آخر را هم سربسته بگویم؛ تلاش برای حفظ نیروهای انقلاب اسلامی -به ویژه مدیران ارشد نظام- قطعا عین “بصیرت” است. در روزگاری که مصلحت و رافت و لطف نظام، حتی شامل فتنه گران و خواص بی بصیرت هم شده است، خوب است دولت محترم را به این زودی -گیرم با خطاهای بعضا فاحشی که روی اعصاب راه می رود- از شاملین “جذب حداکثری” خارج نکنیم که احمدی نژاد، حتی امروز هم به کسی مثل خاتمی، یا خواص بی بصیرتی که نقد بدی های دولت را از یاد نمی برند، اما خوبی های دولت را به خوبی بلدند انکار کنند(!) شرف دارد. احمدی نژاد رای ماست؛ لطفا ۲ دستی رای خود را بچسبیم!  

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. علی می‌گوید:

    چکنیم که دیگه دلمون ازدست این آقای دکترخونه؟ گاهی وقت ها آدم یک گناه کوچیک میکنه همه کار های خوبش رو ضایع میکنه.
    راستی چرا در بلاگفا نمیتونم وبلاگتون رو لینک کنم؟

  2. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  3. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون داداش،
    مطلب زیبائی بود؛ مخصوصا بخش اولش،
    لذت بردم؛
    انشالله حاج آقای امینی هم نشین فرزند شهیدش باشد.

    در مورد بخش دوم هم همین جمله شما بسیار بسیار عالیست.

    “احمدی نژاد رای ماست؛ لطفا ۲ دستی رای خود را بچسبیم!”

  4. خدا رحمت کند روحانی مسجدتان را

    دکتر احمدی نژاد هنوز دارد کار می‌کند و اگر چندتایی ویرگول قصد متوقف کردن قطار خدماتش را دارند کور خوانده اند خوشحالم که تعدادی شان فیلتر شدند تا دیگر شانتاژبازی درنیاورند

  5. سجاد می‌گوید:

    سلام
    می چسبیم, دودستی هم می چسبیم!

    یا علی مدد.

  6. امیرحسین می‌گوید:

    دستت درست-عالی بود-در مورد دکتر همیشه اینگونه بنویسید

  7. صبا می‌گوید:

    من”خنده ای را که “هدفمندی یارانه ها” بر لب فلان روستانشین مرز کشور نشانده ” دوست دارم.
    بیایید” ۲ دستی رای خود را بچسبیم! “

  8. صبا می‌گوید:

    “خیلی ها نمی داستند که حاج آقا” شرمنده یه نون جا افتاده. ببخشید.

  9. سیده از فرانسه می‌گوید:

    روح حاج آقا امینی شاد
    گفتید جانباز ۲۵ درصدی !!
    باور کنید که این کلمه درصدی ! که روی جانبازان گذاشته شده نمیدانم اختراع !
    چه کسی است چون بد جوری با شنیدنش بغض گلویم را می گیرد بخدا ما قدر
    سرمایه هایمان را نمی دانیم
    الان که نزدیک به هفتاد سال از جنگ جهانی گذشته هنوز هم درتمام واگنهای
    مترو ها و در تمام اتوبوس ها صندلی هایی برای چهار گروه رزرو شده که اولی
    برای رزمندگان سابق است ! رزمندگان و جانبازان ما چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    یک روز در بازاری جنسی را قیمت کردم فروشنده که یک فرانسوی بود پرسید
    کجایی هستی وقتی گفتم ایرانیم خدا را گواه می گیرم که با حسرتی عجیب
    گفت که * سربازان خوبی دارید * . آن موقع دو سه سالی از پایان جنگ گذشته
    بود
    بقولی قدر زر زرگر شناسد انشاالله قدر شهدا و جانبازان و رزمندگان ما را هم
    مهدی فاطمه سلام الله

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “فقط دعا کن خدا همه ما را عاقبت به خیر کند.”
    خدا حاج اقا امینی را بیامرزد و سر سفره اهل بیت مهمان کند که (استاد مسلم اخلاق بود.)
    (احمدی نژاد رای ماست;لطفا ۲دستی رای خود را بچسبیم.)

  11. دوست می‌گوید:

    امروز به خلاصه اخبار ساعت۲رسیدم ، با شنیدن اولین خبر حسابی گیج شدم و وقتی امام خامنه ای گفتن تا من زنده ام کسی حق نداره کج بره ، دلم لرزید! اومدم قطعه بلکه کمی روشن شم!! و بحمدالله با خواندن ذکر خوبی های دولت…تاحدی به مراد رسیدم!!!
    خداقوت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    انسان وقتی بابصیرت باشد،پیرهم که باشدمی شودحاجی امینی . اماپیران خرفتی هم داریم که پاشون لب گوره ولی هنوزدنبال مطامع ومنافع شخصی ودنیایی هستند وفقط نق وغرمی زنند . خودتون بگردین دنبال مثال های دم دست .

  13. احسان می‌گوید:

    درست است مافقط وفقط به ولایت فقیه رای دادیم نه شخص دکتر امامتاسفانه جناب دکتر ۲۴میلیون رای ولایتی رادردستان شخص مشایی قرار داده وواقعامردم رو به بازی گرفتن امابازهم از رای که دادم ناراحت نیستم

  14. سید رضا حسینی می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    خسته نباشی
    قلمت درست و پاینده
    وقتی نوشته هاتو تو کیهان میخونم حال میگیرم . واقعا دمت گرم . خودم مدتهاست دیگه نمینویسم نه تو مطبوعات نه جای دیگه ای . راستی یک کتاب در مورد صهیونیسم نوشته بودم میتونی برام ناشر گیر بیاری خودم که هر وقت میخونمش میبینم کامل و مرجعه ( خداییش هم هست ) شماره ام رو برات مینویسم در پناه حق یا علی
    ۰۹۳۶۸۵….

  15. سید رضا حسینی می‌گوید:

    سلام مجدد داداش حسین
    تماس نگرفتی گفتم دوباره پیغام بزارم شماره ام رو که دادم
    ………از ۸ صبح تا ۸ شب رو شنه !
    خدا پشت و پناهت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.