اشک، نماد خون

محرم و رمضان و همین حج که چندی پیش موسمش بود، در کنار همه محاسن، حسن دیگرشان، رهاندن ماست از روزمرگی. این توجه دادن به زندگی نو به نو و جدید، آنقدر که در اسلام دیده می شود، در هیچ دین و آئینی پیدا نمی شود. در خاطرات یک مستشرق که به خاطر ندارم نامش را، چیزهایی خوانده بودم در باب همین موضوع که غم و شادی و رسم و رسوم در اسلام، تجربه یک زندگی تازه است. یک زندگی تازه، که با این سبک و سیاق، هرگز در مسیحیت و یهودیت دیده نمی شود. ماه محرم و به ویژه ۱۰ روز اول این ماه، تا شام غریبان، از همان منظر «ما رایت الا جمیلا»، آنقدر زیبا و باشکوه است که از آن، می توان تعبیر به «جشن اشک» یا «بهار ماتم» کرد. اگر در رمضان الکریم، مناسبات عبادی عبد با معبود، به روز می شود، در محرم الحرام، نگاه مسلمان، متمرکز است بر مناسبات جهادی خویش با پروردگار. اگر در ماه مبارک، سخن بر سر عبادت است، در ماه محرم، از هر چه بگذری، سخن شهادت، خوش تر است. شهادت، همان عبادت نیست، بلکه مرتبه مافوق عبودیت است و به نوعی، یک ترازوست برای سنجش صداقت عابد و تشخیص آنکه فقط حرف می زند، با مجاهد میدان خطر. در پستوی گرم و نرم، مسلمانی کار راحتی است، اما این، یوم العیار عاشوراست که صف مرد و نامرد را از هم جدا می کند. یزید، استعاره از باطل است و حسین، استعاره از حق. عبادت، ارادت به حق است، که البته لازم و ضروری است، اما شهادت، قصه سلم و حرب است، یعنی تولی و تبری. آیا برای معبودی که حج به جا می آوری، و برایش گرسنگی و تشنگی ماه رمضان را به جان می خری، جان هم حاضری بدهی یا نه؟! و اگر حاضری، با چه کیفیتی؟! چه کمیتی؟! تا کی؟! تا کجا؟! تنها؟! یا با اهل و عیال و زن و فرزند؟! خودت؟! یا با همه زندگی ات؟! سیدالشهدا، الگو، اسوه و علمدار فصل شهادت است. آنچه در زندگی حسین، اصلا محلی از اعراب ندارد، روزمرگی است. حتی حج حسین هم، اسیر روزمرگی نشد و دست و پای اباعبدالله را نبست. مرتبه شهادت، آنقدر بالاست که تو نمی توانی، هیچ چیز را، حتی حج را، حتی عبادت را، حتی خانه خدا را، بهانه کنی، تا از چنگ جنگ، در بروی. گریه برای حسین، نمادی است از آمادگی برای شهادت. هر قطره اشک، پاسخی است نمادین به «هل من معین» حق. در جنگ حق و باطل، ارزش نمادها، مضاعف می شود. نمادها را از آن رو باید زنده نگه داشت، که باد روزمرگی و طوفان زندگی، آدمی را نتواند از فطرت خویش دور کند. سینه زدن برای حسین، نمادی از این واقعیت است که آدمی، در فطرت خود، همواره سنگ حق را به سینه می زند و از باطل، بیزاری می جوید. هر مسابقه ای، تمرین می خواهد؛ محرم، تمرین کربلا و عاشورای آدمی است. ریختن قطرات اشک، مانوری است برای ریختن قطرات خون. اگر خون، در رگ حیات آدمی جاری است، لیکن اشک، در رگ احساس و عواطف انسان، خانه کرده است. ریختن اشک، نمادی است از ریختن خون. به همین سبب، حسین، کشته اشک های ما در ماتم خویش است. اشکی که با خود پیام دارد. اشکی که روی دوش خود، سنگینی بار رسالت را احساس می کند. رسالتی که از عبادت، فراتر است؛ شهادت است. شهادتی که تکمیل می کند بندگی را. شهادتی که اوج بندگی است. شهید، پیشانی بر خاک نمی نهد، بر خون خود می نهد. خونی که در محراب حرب، ریخته شده است. سجده ای به پای دوست، آن سان که دیگر نای بلند شدن نداشته باشی. سجده ای که بعد از آن، تشهد نیست؛ تشرف است. تشهد نیست؛ شهادت است. تشهد نیست؛ شهود است… و در این شهود، دیگر لازم نیست تو به بندگان صالح خدا سلام دهی، بلکه خدا به تو، و به خون تو، سلام می کند. تویی که خود، بنده صالحش شده ای. صالح ترین بنده اش. شهید. تو کفن نمی خواهی. تو غسل لازم نداری. نمی خواهد درگیر مراسم دفن اموات شوی. روزمرگی های بعد از موت، مال مردگان است، اما تو نمرده ای. آنان که توهم به مرده بودنت کرده اند، از نظر خدا، بی شعورند. روزی تو را حتی فرشته ها نمی دهند. خدا خود تقبل می کند؛ بی هیچ واسطه ای. جای تو کنج دنجی از بهشت نیست؛ آغوش رزق و روزی خداست. تو به شفیع، احتیاجی نداری، بلکه باید شفاعت کنی.

***

حسین جان! مقام شهید بالاست، اما مقام سیدالشهدایی تو را، فقط و فقط خدا می فهمد. ای خون خدا! کاش از تکه های سنگ، برای صورتت کفن نمی دوختند. کاش نمی سوزاندند دل خواهرت را. گفت: «از تل زینبیه، زینب صدا می زد حسین». یا حسین! باز هم گذر زندگی ما افتاد به کوچه محرم. کاش می دانستی حسین داشتن، چه صفایی دارد! راستی! می کشی مرا حسین… 

روزنامه جوان/ ۷ آذر ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “شهادت، همان عبادت نیست، بلکه مرتبه مافوق عبودیت است و به نوعی، یک ترازوست برای سنجش صداقت عابد و تشخیص آنکه فقط حرف می زند، با مجاهد میدان خطر.”

    “گریه برای حسین، نمادی است از آمادگی برای شهادت.”

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “ای خون خدا! کاش از تکه های سنگ، برای صورتت کفن نمی دوختند.”

    امان از دل زینب…

  4. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ای آب فرات از کجا می آئی؟
    آرام ولی چه با صفا می آئی!
    خود را نرساندی به لب خشک حسین
    دیگر به چه رو به کربلا می آئی؟

  5. سایه/روشن می‌گوید:

    در فرات
    به آب نگاه کن!
    خودت را ببین!!
    و مراقب باش خود را از حسین محروم نکنی!
    .
    .
    .
    علــی
    اکبــــر
    بقایی::::::……..

  6. پری می‌گوید:

    من وقتی از خودم میپرسم حاضر هستم جونم رو فدای حسین کنم جوابم اینه : معلومه که حاضرم!
    اما شهادت حاضر بودن نمیخواد، لیاقت میخواد.
    به کارهام که نگاه میکنم لیاقتش رو ندارم.
    اصلا کسی ازم نمیپرسه که حاضرم جونمو بدم یا نه!

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الحسین (ع)

    ۸۸* امام حسین علیه السلام:

    من کشته اشکم. هیچ مؤمنى مرا یاد نمى ‏کند مگر آن که ـ به خاطر مصیبت هایم ـ گریه مى ‏کند.

    (بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۷۹)

    “حسین، کشته اشک های ما در ماتم خویش است…”
    یا قتیل العبرات…

  8. میلاد پسندیده می‌گوید:

    از اولش شروع کردم و رسیدم به سخنان مستشرق و دیدم عجب حرفهای جالبی زده و داشتم سخنانش را می خواندم که متوجه شدم انگار این حرف های او نیست که تمامی ندارد! آن جملات قبل را هم حسین قدیانی گفته بوده!

    زیبا بود… ویژگی این دو متن آخرتان، وادار کردنمان بود به فرو بردن سر در گریبان خویش… سر فرو بردم اما هیچی نبود… هیچ.

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر در ماه مبارک، سخن بر سر عبادت است، در ماه محرم، از هر چه بگذری، سخن شهادت، خوش تر است.”

    نگاه زیبائی داشت این متن؛
    ممنون داداش حسین!

  10. پری می‌گوید:

    با اجازه مبصر من هم مداحی گذاشتم. دو تا مداحی قدیمی و خیلی قشنگ از نریمان:

    من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا با که سفر می کنم…
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    در این صحرا فتاده شاه بی سپاهی
    که مانندش نباشد هیچ شاهی
    به میدان میرود اما به حسرت
    کند سوی حرم گاهی نگاهی
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ای مصحف ورق ورق
    ای روح پیکرم
    آیا تویی برادرم حسین نیست باورم

    http://www.faupload.com/upload/90/Azar/1-6/NarimanPanahi1.mp3

    http://www.faupload.com/upload/90/Azar/1-6/NarimanPanahi2.mp3

  11. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    “یا حسین!
    کاش می دانستی حسین داشتن، چه صفایی دارد!”

    اصلا حسین جنس غمش فرق میکند…
    سپاسگزارم آقای قدیانی.

  12. میلاد پسندیده می‌گوید:

    “کاش می دانستی حسین داشتن، چه صفایی دارد”

    حس بدی دارم نسبت به این جمله… اگر اباعبدالله حتی شهیدی معمولی بود، الآن دیگر پرده ها از پیش چشم زمینی اش کنار رفته بود و درک کاملی داشت… متهم کردن یک امام معصوم شهید به ندانستن و با خبر نبودن از حال امتش به نظرم جالب نیست… حالا هر چقدر هم این جمله، در حد شریعتی باشد اما در خط شریعت نیست.
    حسین قدیانی: به اینکه چنین جملاتی را نفهمی و نقد کنی، همه بچه های قطعه عادت کرده اند، میلاد عزیز! در دیدگاه تو لابد، از این جمله، بدتر «می کشی مرا حسین» است، چرا که حتی به یک شهید معمولی هم نباید تهمت قتل زد، چه رسد به امام حسین!!

  13. پری می‌گوید:

    اگه قرار بود جواب کامنت های منو هم ایجوری بدین، خیلی خیلی ممنونم که حذفشون کردین!!!! جدی میگم!

  14. سلاله 9 دی می‌گوید:

    * این خون سید الشهدا است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد.*

    “امام خمینی رحمة الله علیه”

    سلام خدا بر امامم حسین…

  15. بچه آدم می‌گوید:

    چه کوتاه است فاصله ظهر غدیر تا ظهر عاشورا
    روز بالارفتن دست «یدالله» تا روز بالارفتن سر «ثارالله».
    صلوات هدیه به آقااباعبدالله (ع)

  16. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    داداش، میلاد رو منهدم کردی که، بنده خدا.
    **************
    بهشت، ارزانی خوبان عالم
    بهشت من تماشای حسین است

  17. مرتضی می‌گوید:

    یه وقتائی حس میکنم جوابای تند به کامتها کار داداش حسین نیست، شاید کاره سید باشه.داداش حسینی که اونقدر مهربون و طنازه چه طوری چنین جوابی میده؟
    بچه ها شاید گاهی سید به اسم داداش جواب میده.

  18. ناشناس وطنی می‌گوید:

    ای مشعشع زین جلال دل شکاف
    مدتی شد تا که ماندی در قلاف
    آنقدر در جای خود کردی درنگ
    تا گرفت آیینه ی اسلام زنگ

  19. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    به من روسیاه داد درس حرّ شهید ………. با توبه می شود از نار به نور رسید
    ———–
    سرمایه ی محبت زهراست دین من

  20. پری می‌گوید:

  21. ف. طباطبائی می‌گوید:

    “اشک نماد خون است”
    اشک ریختن تو محرم یعنی آمادگی برای شهادت. تحلیل قشنگیه.

    خداقوت آقای قدیانی.

  22. سرباز 1404 می‌گوید:

    ما یک ملتی هستیم که با همین اشک ها یک قدرت ۲۵۰۰ ساله را از بین بردیم اما خمینی(ره)

  23. میلاد پسندیده می‌گوید:

    من فکر می کردم منظور از “می کشی مرا حسین” مجازی باشد! اگر ندانستن امام هم مجازی می شود، پس مشکلی نیست!

  24. میلاد پسندیده می‌گوید:

    مثلاً جمله “هیچ می دانی حسین داشتن چه صفایی دارد؟” شاید خیلی بهتر باشد… چون هم منظور را می رساند و هم طرز بیانش توهین به امام نیست بلکه اینگونه القا می کند که تصور ندانستن امام، از ضعف درک گوینده اش است.

  25. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    میلاد، شما هم دیگه هی کشش نده.
    نویسنده مطلب حال کرده اینجوری بنویسه. خدائیش قشنگ هم نوشته.
    ملا لغتی نشو دیگه.
    پس سید کجاست بگه: آرام آرام عجلو

  26. میلاد پسندیده می‌گوید:

    اسلامی ایرانی! مگر من گفتم بد نوشته؟!
    قشنگ نوشته… عالی نوشته… خودش با این جمله زیبا حال کرده اما من نه… والسلام.

  27. ... می‌گوید:

    منم با مرتضی موافقم/داداش خیلی مهربونتر از سیده/
    جوابای داداش ۹۹درصدش مهربونه اون یه درصد عصبانیتش شک برانگیزه

  28. سیداحمد می‌گوید:

    با خوندن کامنت “مرتضی” کلی خندیدیم؛
    چقدر به من لطف دارید شما!
    🙂

  29. م.طاهری می‌گوید:

    من ولی از این جمله خیلی خوشم آمد:
    کاش می دانستی حسین داشتن، چه صفایی دارد!
    چه صفایی دارد!

  30. حی علی الجهاد می‌گوید:

    از دیروز تا حالا دقیقا به همین فکر می‌کردم که چقدر خوب است که یک نیمه سال ما را محرم پوشش می‌هد و نیمه دیگر را رمضان و اگر این دو سه ماه نبود واقعا زندگی ما طعمی هم داشت آیا؟!

    در فکر بودم که با آن‌چه در ذهنم گذشته مطلبی بنویسم، اما شلوغ پلوغی این ذهن، رشته نوشته را از دست خارج می‌کند و آدم زود یادش می‌رود که حرف دلش چه بوده!

    زیبا به رشته تحریر درآورده‌اید این دغدغه را …

  31. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا میلاد
    جناب…
    پری
    مرتضی
    و خودم!
    همه چیز رو که نمی شه با ترازوی عقلِ صرف مقیاس کرد. مگر نشنیدیم؛ شود آسان به عشق کاری چند که هست نزد عقل بس دشوار. به نظرم امام حسین و حقیقت عاشورا در کنار قوی ترین و مستدل ترین ادله ی عقلی و نقلی که مو هم لای درزش نمی رود. یک فصل عاشقی است و انسان عاشق نگاهش، کلامش و رفتارش عاشقانه است که در محدوده ی زمانی خود تا آنجا که پابرجا باشد پذیرفته و قابل اعتناست. و بکار بردن عباراتی از این دست می تواند ریشه در عمق عشق نویسنده البته از نگاه و ضمیر خود به موضوع باشد. پس به نظرم خورده گرفتن بر این جمله در کنار این متن زیبا و در خور نمی تواند جایگاه محکمی داشته باشد. ضمن اینکه البته که ایرادی ندارد ایراد وارد کردن. و پاسخ داداش حسین به گمانم با توجه به شناختی که از بچه ها دارند، داده می شود یقینا” داداش اگر بخواهند جواب بنده ی نوعی رو بدهند حتما” رعایت دل نازک و ایضا” ظرفیت مرا می کنند! یعنی اینکه آقا میلاد با ظرفیت تر از این حرف هاست.
    در کل خودمم نفهمیدم چی گفتم.

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین، این جمله؛
    اگر خون، در رگ حیات آدمی جاری است، لیکن اشک، در رگ احساس و عواطف انسان، خانه کرده است.
    و خیل عظیم دیگری از جملاتتان مرا یاد او می اندازد…
    “شهید سید مرتضی آوینی”
    به نظر من شهید آوینی نه تنها روحش که هنوز جسمش و مرامش و بیانش زنده است…

  33. پری می‌گوید:

    یه عکس قشنگ برا دسک تاپ

    http://www.faupload.com/upload/90/Azar/1-6/beinolharamein.jpg

  34. پری می‌گوید:

    “چشم انتظار”
    من یادم نمیاد به این جمله خرده گرفته باشم! من اصلا چیزی در موردش نگفتم! البته خیلی قشنگ بود به نظرم. اما نظر ندادم!

  35. میلاد پسندیده می‌گوید:

    http://s2.picofile.com/file/7195195050/ghete26.jpg
    حسین قدیانی: بین ما حرف شد؛ ختم به برف شد!!

  36. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون میلاد؛
    برف معمولا نشاط آفرین است، برفی که منقش به قطعه۲۶ باشد که عالیست!!

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    ستاره ها و بسیجیان واقعی که مشمول تعاریف حضرت آقا می شوند بیش از پیش به راهی که انتخاب کردند افتخار کنند.
    بسیج سیاسی است اما “سیاست زده، سیاسی کار و جناحی” نیست.
    بسیج مجاهد است اما بی انضباط و افراطی نیست.
    عمیقاً متدین و متعبد است اما متحجر و خرافی نیست.
    با بصیرت است اما از خود راضی نیست.
    اهل جذب حداکثری است اما غیور است و درباره اصول تسامح نمی کند.
    طرفدار علم است اما علم زده نیست.
    اخلاق اسلامی دارد اما این اخلاقش ریاکاری نیست.
    در آباد کردن دنیا فعال است اما خود اهل دنیا نیست.

  38. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه ی داداش حسین
    پری بزرگوار چرا دیگه وقتی گفتین؛
    اگه قرار بود جواب کامنت های منو هم ایجوری بدین، خیلی خیلی ممنونم که حذفشون کردین!!!! جدی میگم!
    یعنی همون دیگه.
    حالا منم یه حرفی زدم خواستم نخودی تو آش داداش و میلاد انداخته باشم!!!! جدی نگیرید.

  39. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا میلاد
    یه برف بازی با داداش حسین و آقا سید احمد تو فضای مجازی چه صفایی داره!!

  40. پری می‌گوید:

    سلام. شبکه قرآن آقای پناهیان در حضور آقا و دولتی ها سخنرانی داره. داره به احمدی نژاد طعنه میزنه. انقدر باحاله که دلم نیومد بهتون نگم!

  41. چشم انتظار می‌گوید:

    مهربون تر و با صفا تر از سید احمد تو قطعه انصافا” نداریم. دلیلش هم اینه هر وقت که یه تعریف بجا از ایشون کردم کمپلت کامنتم رو از بیخ و بن حذفیدند!! پس نگیم بعضی حرف ها رو.

  42. پری می‌گوید:

    “چشم انتظار”
    اون قضیه داشت آخه. یه بار که داداش کامنتمو حذف کرد من یه کم بی جنبه بازی درآوردم. در ادامه ی اون بود! اینکه کامنتت حذف بشه بهتر از اینه که اینجوری حالت گرفته شه دیگه!

  43. چشم انتظار می‌گوید:

    چه تصویر زیبایی بود این بین الحرمین. ممنون
    انشاءالله به حق ۶ ماهه ی مظلوم اباعبدالله (ع) خدا زیارت مرقد منور آقا رو قسمت همه ی بیست و شیشی ها بکنه. آمین.

  44. پری می‌گوید:

    خواهش میکنم.
    آمین.
    البته اول معرفت امام(در مورد خودم میگم)، بعد زیارت. ان شاء الله

  45. چشم انتظار می‌گوید:

    دکتر حشمت الله قنبری همدانی هم در شبکه ی ۳ داره با بیان شیوا و مسحور کننده ای وقایع عاشورا رو تعریف می کنه از دست ندید.

  46. چشم انتظار می‌گوید:

    یه احساسی بهم می گه احتمالا” امشب یه متنی جدیدی داریم. خدا کنه احساسم اشتباه نکنه!

  47. چشم انتظار می‌گوید:

    چند سالی می شود دهه ی اول محرم، آخرای شب یعنی از ساعت ۲۱ تا ۲۴ به هیئتی می روم که گردانندگانش، دانشجویان خوش ذوق دانشگاه هنرند.
    حال، همه شان دانشگاه هنری هستند یا نه، این را خبر ندارم اما هیئتی که در کنج دنج دانشگاه هنر بر پا کرده اند، سخت به دلم نشسته.
    این تکیه عزای حسین، ویژگی هایی دارد که من در هیچ هیئتی تا به حال ندیده ام. مهم ترین ویژگی این هیئت، حاج آقا پناهیان است.
    اگر به جای “حاج آقا”، “هنرمند” هم می نوشتم به جایی بر نمی خورد.
    متاسفانه اصطلاح مظلوم هنرمند این روزها سر جای خودش استفاده نمی شود و الا من امام حسین (ع) را هم هنرمند می دانم.، چرا که هیچ امامی چون او هنرمندانه به شهادت نرسید…
    کتاب قطعه ی هنرمندانه و مقدس ۲۶ (دغدغه های هنر عاشورایی) صفحه ی ۱۲۷۸
    حسین قدیانی: امسال که فعلا توفیق نشده!!

  48. سیداحمد می‌گوید:

    کامنت غیر ضروری ممنوعه دیگه، درسته؟
    تائید شدن کامنت به معنی تائید این رویه کامنت گذاشتن نیست ها!

    البته قبلا بارها و بارها عرض کردم وقتی داداش با کسی صحبت میکنن، لطفا بقیه دوستان…!

    با سپاس از همکاری شدید شما!!!
    حسین قدیانی: صاحبش اومد!!!

  49. سایه/روشن می‌گوید:

    ممنون همشهری!
    انتخاب متفاوتی بود و جالب؛
    نخونده بودمش.

    “چرا که هیچ امامی چون او هنرمندانه به شهادت نرسید…”

  50. سایه/روشن می‌گوید:

    “کل ارض کربلا.
    همه را کربلایی می خواهند…”
    .
    .
    .
    علــی
    اکبـــر
    بقایی:::::::::::………………

    یعنی هنوز هم امیدی هست؟!

  51. صبا می‌گوید:

    حسین جان!
    عبادت کردی تا لایق شهادت شوی و شهید شدی تا عبادت بماند و عبد بمانی.

  52. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به نظر شما کدام گزینه زیر درست میباشد؟؟

    سید احمد:
    البته قبلا بارها و بارها عرض کردم وقتی داداش با کسی صحبت میکنن، لطفا بقیه دوستان…!
    ************************
    ۱- لطفا بقیه دوستان مثل پشمک بشینن نگاه کنن؟؟
    ۲- مثل سیب زمینی بشینن، نگاه کنن؟
    ۳- ایستاده نگاه کنن، ولی فقط نگاه کنن؟
    ۴- ساندیس میل کنن؟
    ۵- نوشته های قبلی رو بخونن؟
    ۶- دعوا خانوادگیه؟
    ۷- آشتی آشتی، با هم بریم تو کشتی؟
    ۸- دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده؟
    ۹- سواد داری؟؟ نچ نچ!!
    ۱۰- مامور مخصوص حاکم بزرگ، احمد کومان!!

  53. برسد به دست مبصر قطعه می‌گوید:

    بااجازه اقای قدیانی؛ یک خواهش داشتم از اقاسیداحمد
    لطفا لینک چندتا مداحی درمورد حضرت علی اصغر در سایت بگذارید.یا اینکه سایتی را معرفی کنید که خودم بتونم پی گیری کنم.
    در حال ساخت کلیپی برای مسجد محل هستم باید تا جمعه برای مراسم شیرخوارگان اماده کنم.هنوز مداحی مناسبی پیدا نکردم. ممنون
    اجرتان با مولا

  54. چشم انتظار می‌گوید:

    یک ماه دیگر تا سالروز حماسه ی عاشورایی نه دی
    و فرازی دیگر از جلد دوم قطعه ی مقدس ۲۶ صفحه ی ۸۵۸
    رازی است در روز ۹ دی. چه روزی بود. چه باصفا. چه انقلابی. چه خوب. چه قشنگ. خیابان انقلاب پر بود از فرزندان انقلاب. خیابان انقلاب پر بود از ستاره و دیدم یکی از این ستاره ها را، باور کنید هنوز یادم هست؛ که وقتی رسید به تقاطع فلسطین، رو کرد به جنوب این خیابان و دست به رسم ادب بر سینه گذاشت و سلامی گفت نائب امام زمان را. خامنه ای را. و دیدم مادر شهیدی که آمده بود با اشک چشم. و دیدم تو را، خود را، همه را که آمده بودیم علی تنها نماند در این روزگار واپسین. نکته ها دوست دارم بگویم…

  55. پری می‌گوید:

    ….

  56. برسدبه دست مبصرقطعه می‌گوید:

    سیدبزرگوار خدا خیرتان بدهد…ممنون
    یاحسین

  57. پری می‌گوید:

    از اهالی اینجا کسی تو تسخیر سفارت شرکت نکرده؟!

  58. مجتبی می‌گوید:

    یه شعر آذری از شاعر تبریزی به نام (مرحوم) صافی :
    سس گلدی عالمیندین که حسین امتحان ویرور
    عین الحیاتی گوردوله لب تشنه جان ویرور
    سو یوخ نماز وقتیدی قان دستنماز آلور
    روح القدس دوروب قاباقیندا اذان ویرور
    دورموشدی انبیا هامی حیران باخوردولار
    گوردوله بیر یارالی عجب امتحان ویرور

  59. - می‌گوید:

    وقتی در صحنه نیستی، هرکجا که خواهی باش!
    حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمه‌تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند، مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین (ع) حج را نیمه‌تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، هم‌چنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند، زیرا شهید که حاضر نیست در همه صحنه‌های حق و باطل، در همه جهادهای میان ظلم و عدل، شاهد است، حضور دارد، می‌خواهد با حضورش این پیام را به همه انسان‌ها بدهد که وقتی در صحنه نیستی، وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی باش!
    وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هرکجا که می‌خواهی باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.

  60. - می‌گوید:

    دوستان قرار نیست قطعه آپ بشه؟

  61. فاطمه می‌گوید:

    سلام.من به همه شما مرددم اما دوستتان دارم.دوران دانشجوییم از دست شما بسیجی ها خیلی اذیت شدم. ولی شما رو به خاطر حسین دوست دارم. می خونمتون ان شا الله که بتونم حقیقت رو بفهمم از روی بصیرت. خلاصه با همه این حرف ها با شما هستم.

  62. فاطمه می‌گوید:

    درسته آقای مجتبی”با حسین که نباشی فرقی نمی کنه خیلی که کجا باشی….”ممنونم ازتون.

  63. حمید می‌گوید:

    برادر بزرگوار بسیجی سلام علیکم.سایت بسیار خوب و پرمحتوا و ارزنده ای دارید.امیدوارم همیشه زیر سایه قران و اهل بیت(ع)باشید.مثل اینکه برای شما مشکلاتی بوجود آورده اند.از صمیم قلب دعا میکنم که همیشه سربلند باشید.حق همیشه پیروز است.افتخار بدید و از وبلاگ قرانی بنده حقیر دیدن کنید و نظر گرانبهای خودتون را به یادگار برای حقیر بگذارید.در پناه حق موفق و ÷یروز باشید.التماس دعا

  64. ایمان می‌گوید:

    لطفا یه لینک جدید برای اون مداحی قدیمی نرمین پناهی بذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.