این خانم هوای ما را دارد اساسی!

دوستی مرا اینگونه نواخت امشب که؛ بیا و عقل کن و این سفرنامه “کسی در میعاد” را مثبت و ایجابی و مهربان و همه از خود راضی کن بنویس. تو در “نه ده” به اندازه کافی برای خودت دشمن درست کرده ای، اینجا جان می دهد عطر خانه خدا را واسطه کنی برای دوست تراشی تا دیگر همچین نباشد که در جلسه نقد و بررسی کتابت در فلان دانشگاه هیچ نویسنده سرشناسی حاضر نباشد برای تو و “نه ده” مایه و وقت و هزینه و آبرو گرو بگذارد. به او گفتم: اگر خیال کردی من از نوشتن این سفرنامه و کلا از نوشتن هر چیزنامه دیگری دنبال دکان و دفتر و دستکم سخت در اشتباهی. برای من نظر مساعد یک سید احمد، یک آذرخش، یک خان باجی و نظر هر ستاره دیگری، هزار بار شرف دارد به اینکه فلان نویسنده چه درباره اثر من نظر می دهد. یکی با اسم “دیوونه داداشی” برای من کامنت می گذارد اما اگر به جنون و دیوانگی است من فقط می خواهم قلمم و خودمم و قدمم “دیوانه بسیجیان خامنه ای” باشد. من دنبال لبخند نشاندن بر لب ماهم و خنک کردن دل ستاره ها. من راضی، این جماعت اهل نور راضی؛ گور بابای ناراضی. وانگهی، خانه خدا را چند بار بو کردم؛ اصلا بوی ملعونین نمی داد. ۱۰۰ کتاب دیگر دیگر هم بنویسم حتی اگر کتابی بنویسم درباره زندگی پائولو مالدینی که مقدماتش را فراهم کرده ام باز هم در همه آنها شاه بیت غزلم لعن فرستادن بر دشمن علی است و در اینجا مرادم از علی، حضرت سید علی است. پس “لعن علی عدوک یا رهبر؛ کروبی و اون دو تا خنگ دیگر” و این که به موسوی و خاتمی خنگ بگویی، ظلم به این دو اوباش نیست؛ ظلم به جماعت خنگ مقیم در تیمارستان امین آباد است و ظلم بزرگتر این است که قاضی این دو لاابالی برای شان حکمی جز حکم مفسد فی الارض صادر کند اما حیف چوبه دار جمهوری اسلامی نیست که بخواهد خنگ آلود شود؟!

وقتی به غار حرا رسیدیم دیدیم پیچ منتهی به دهنه غار طوری است که انگار غار (این گار غار هم برای خودش با حال شدها! یاد کلاغ های تهران خودمان افتادم؛ کلاغی که یک رگه اش ترک و دیگر رگه اش فارس است!) دو ورودی دارد اما از یک ورودی که بیشتر به دالانی تنگ و تاریک شبیه است فقط لاغرها می توانند رد شوند و ورودی دیگر پیچ طبیعی کوه است و رد شدنش برای همگان کاری سهل است و هنوز خود غار برای مان عیان نشده بود که دیدم مکه زیر پای مان است اما کعبه پیدا نیست و راستش از این بالا اصلا انگار نه انگار که اینجا شهری است که در آن خدا خانه دارد؛ یعنی گور بابای معماری اسلامی و از این جور حرفها و دیدم که عجیب آسمان مکه دلش گرفته است و دیگر بر خلاف اول کوه پیمایی ما خبری از نم نم باران نیست و دیدم که عده ای صف ایستاده اند تا در غار حرا نماز بخوانند و وقتی شمردم تعداد نفرات منتظرین ۱۶ نفر بودند و آن یکی هم که رفته بود داخل غار غلط نکنم داشت نماز جعفر طیار می خواند و باز دیدم که داخل غار آنقدر کوچک است که یک نفر هم با زحمت داخل آن می شود و اگر فرض کنیم که زمان حضرت رسول هم غار به این کوچکی بوده که فرض محتملی به نظر می رسد می توان نتیجه گرفت این غار فقط و فقط بوی محمد را می دهد و حتی جبرائیل را در حضور حضرت راهی به داخل غار نبود و یحتمل از همان بیرون غار با پیامبر سخن می گفت و اینگونه شد که دیدم بهتر است من یکی خلوت خانه پیامبر عزیزمان را بهم نزنم و در جایی که کمی آنطرف تر از سقف غار بود و تکه سنگ صافی داشت ایستادم به نماز و حاجیه خانم هم زل زده بود به ما همچین که انگار روز خواستگاری است! البته روز خواستگاری خود به خدایی خیلی قیافه ام بهتر از الان بود و آن چند روز کمای بعد از انتخابات حداقل ۱۵ کیلو از وزن ما کم کرد و خیلی صورت خوشگلی داشتیم، بی ریخت تر هم شدیم! یعنی که یعنی! خلاصه نماز را خیلی سریع خواندم و خواستم بلند شوم که دیدم پشتم سه چهار نفری صف ایستاده اند و یکی شان که مردی ایرانی بود گفت: حاج آقا! اینجا که شما نماز خواندی، آن زمان، جای خاصی بوده؟ گفتم: نه. گفت: پس چرا نماز خواندی اینجا؟ گفتم: حوصله ایستادن در صف نماز برای غار حرا را نداشتم. گفت: حوصله نداشتی پس نمی آمدی حج. گفتم: خود شما چرا نرفتی صف بایستی؟ گفت: دیدم صف نماز اینجا خلوت تر است ولی نمی دانستم شما داشتی الکی نماز می خواندی و بعد نگاه عاقل اندر سفیهی به ما کرد و رفت همان صف نماز غار حرا و شمردم دیدم نفر نوزدهم است و آن یارو که موقع رسیدن ما در غار داشت نماز می خواند دیدم هنوز از غار بیرون نیامده! با دیدن آن مرد ایرانی و ایراد بنی اسرائیلی اش بی اختیار یاد برخی منتقدین مطالبم در “قطعه ۲۶” افتادم و اینکه برخی شان به یک چیزهایی گیر می دهند که آدم را اصلا از کار کردن در فضای سایبر پشیمان می کند. چند ماه پیش روزی به حامد اشعری گفتم تا ۱۰ روز انتقادات قطعه ۲۶ را نه حذف می کنم نه تایید، فقط یک بررسی کن و از انتقادات به من یک آمار جامع بده. آماری که حامد بعد از ۱۰ روز کف دست من گذاشت و همین همسرم هم شاهد ماجرا بود این را می رساند که ۲۸ درصد انتقادات از من به این برمی گشت که چرا عکست را در وب سایت گذاشته ای و یا چرا عکست را این همه بزرگ کار کرده ای؟ ۱۹ درصد از انتقادات به این بر می گشت که بد جوری مغرور و یا بی ادب شده ای و چیزهایی درباره همین موضوعات. ۴۵ درصد انتقادات محتوایش این بود که چرا داری نان آقا و یا پدرت بابا اکبر را می خوری؟ ۵ درصد به این پرداخته بودند که اینجا را پاتوقی کرده ای برای دختر بازی و ۳ درصد هم انتقاداتی دیگر خارج از این زیرمجموعه هایی که گفتم و اینها همه به جز کسانی بود که برای من نظر می گذاشتند که … بگذریم؛ یعنی فحش خواهر و مادر و صد البته پدر که دیدم عاقلانه ترین کار این است که اصلا انتقادات را تایید نکنم و البته همین جا فقط جواب یکی از این مجموعه نقدها را پاسخ بدهم بد نیست؛ اگر روزی مثلا آوینی در سر سودای گمنامی داشت و هیچ کس نمی دانست این صدای راوی فتح و این مجموعه روایت فتح کار کیست، آن هنگام گمنامی اگر نیک بنگری سنتی پسندیده بود اما من یکی که فکر می کنم الان سنت پسندیده این است که وقتی می گویی “بابای ماست خامنه ای” یا وقتی در کتابت “نه ده” کتابت می کنی که؛ “لعن علی عدوک یا علی؛ کروبی و موسوی و خاتمی” همان به که با افتخار اسمت را هم بزرگ پای کتاب بزنی و عکست را هم بزرگ پای وب سایتت که خیال نکنند ستاره ماه نشسته در پستو و از بیرون گود می گوید لنگش کن. یعنی که در کف دست گذاشتن جان و در این فضا اتفاقا هنر آن است که خودت خودت را مشهور کنی به دفاع جانانه از ولایت، قبل از اینکه روزگار تو را مشهور کند که اگر پدران ما خمینی را قبول داشتند همان به گمنامی ایشان ولی در عصر خامنه ای باید فریاد حق را با عکس و امضا و شناسنامه زد و با صدای بلند طوری که همه همسایه ها صدایت را بشنوند باید  شباهنگام راس ساعت فتنه، پشت بام رفت و بعد از هر “الله اکبر” جماعت منافق با افتخار گفت: “خامنه ای رهبر” و از هیچ چیز هم نهراسید و باید لااقل اندازه آن پسرک با وجدان، شجاعت داشت و لخت بودن پادشاهان فتنه گر را از جامه بصیرت و لباس صداقت به گوش ملت رساند و ناگفته نماند وقتی آن مرد به نماز نشسته در غار حرا را دیدم که ول کن خدا نیست و اصلا خلایقی که پشتش به انتظار ایستاده اند برایش مهم نیست، دیدم ما مسلمین نیم بیشتر عمرمان در صف گذشته است؛ صف پمپ بنزین. صف دستشویی. صف ترافیک. صف تراکم. صف قسط. صف عدل. صف قبض. صف کوفت. صف زهرمار. صف طلبکاران از انقلاب. صف راه رفتن روی خون شهدا. صف تنها رها کردن علی. صف اتوبوس های پر مشتری. صف ابوموسی های اشعری. صف مالک های بی اشتری. صف نگین های بی انگشتری. صف گلیم باف های بی تار و پود. صف پرسه زنندگان در مه. صف موسوی های بی خمینی. صف خط خطی کردن خط امام. صف سیدهای قلابی. صف منافقان انقلابی.  صف عکس انداختن با امام. صف هواپیما. صف پلکان اول. صف پلکان دوم. صف بلیزر. صف لیزر درمانی. صف چماق ساختن از سابقه. صف خانه های بی پلاک. صف ارزش های بی ملاک.  صف ملک. صف کارخانه. صف رباط. صف لات. صف عزی. صف بی بی سی. صف پسر نوح. صف مباحثات سیاسی. صف اتول های پر بوق. صف ماشین های مدل بالا. صف شاسی بلندها. صف اهالی صنف عیاشی. صف رقص. صف دور و وری های نجاشی. صف خون کردن به دل بیت رهبری.  صف غم و غصه های رهبری.  صف ناطق بودن و با علی نبودن. صف ساکت بودن و مسجد ضرار. صف اختلاف انداختن میان علی و عمار. صف جمل الجور. صف آشغال ریختن در جبل النور. صف وصله های ناجور. صف سلمانی های بی ریش. صف مسلمانی های بی ریشه. صف ابن ملجم های با تیشه. صف کبابی خیابان گلبرگ. صف هایدا. صف بوف. صف شربت صلواتی قطعه ۲۶ بهشت زهرا. صف بو کردن مزار پلارک. صف بوسیدن حجر الاسود. صف لیسیدن غذای رستوران البیک مکه و همین صف خواندن نماز در غار حرا که اگر تو در این همه صف، عمرت به بطالت بگذرد اصلا فرقی نمی کند برای چه در صف ایستاده ای. سلمان وار مسلمان نباشی و فقط عشق صف باشی، خواه در صف لبیک ایستاده باشی یا در صف البیک. نتیجه یکی است و می بینی که نتیجه یکی است و دشمن دارد برای ما خواب های وحشتناک می بیند و من و تو هنوز نوبتمان نشده که حجر الاسود را ببوسیم و اصلا یک چیزی. شیعه اگر بخواهد جایی از کعبه را ببوسد فقط و فقط همانجایی را می بوسد که علی از آنجا بیرون آمد و من یکی که خانه خدا را هم  فقط به شرط علی قبول دارم و اگر این سخن شرک است پس بگذار فاش بگویم علیه خفاش ها که خداپرستی بدون علی دوستی عین بت پرستی است و آنکه بیش از همه عاشق علی است خود خداست و دید که حیف باشد علی جز از درون خانه اش پای به این گیتی گذارد و باز من یکی که باورم هست اگر علی زمانه ما مهدی باشد اما افتخار علی و مهدی و فاطمه و حسن و حسین و چه می گویم؛ محمد و بالاتر افتخار خدا در این عصر که روزگار غیبت خورشید است حضرت ماه است و مراد من از جناب ماه این کامل ترین ماه شبهای آخرین به جز خامنه ای چه کسی می تواند باشد؟ و نگاه که می کنی می بینی دشمنان حضرت ماه اغلب منافق اند و این عشق به خامنه ای من نمی دانم چگونه عشقی است که تا پیرزن بلوچ می بیند تصویر آقا را از سیما شروع می کند به های های گریه کردن و بوم بوم قلبش می زند که آیا می شود خامنه ای را یک بار از نزدیک ببیند و به او بگوید که؛ آقا! من مادر دو شهیدم به نامهای محسن و مجتبی و چون دیگر هیچ فرزندی ندارم و همسرم هم همین سال پیش عمرش را داد به شما، اگر اذن کنی خودم جور همه شان را خواهم کشید. همان به که ما مرده باشیم که تو با سید و مولای خود آنگونه سخن بگویی و کباب کنی دل ما را. چه کسی گفته تو اندک آبرویی داری؟ چه کسی گفته جانت ناقابل است؟ چه کسی گفته جسمت ناقص است؟ تا الان هم اینها اگر دارند زیادی نفس می کشند از صدقه سر توست. اذن جهادمان نداده ای آخر و این همه را دیشب این مادر شهید که با همسرم مقابل رکن یمانی همسخن شده بود به ما گفت و گفت اگر دستی بر قلم داری از قول من به آقا بنویس؛ همیشه وقتی خواب محسن و مجتبی را می بینم تو هم هستی و شالی سبز روی شانه ات و نوری عجیب بر جبین داری و می بینم مادری را که کمی آنسوتر نشسته است اما نمی دانم این مادر فاطمه است یا ام البنین. فقط می دانم همیشه هست. همیشه هست. همیشه هست و یک بار مجتبی به من گفت: این خانم که می بینی اینجا هوای ما را دارد و من چون می خواهم سفرنامه ام از حیث ادبی تکه کلام داشته باشد می نویسم؛ این خانم را که می بینی اینجا هوای ما را دارد اساسی!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. جنوبی می‌گوید:

    سلام

  2. سلام علیکم می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ قائدنا سید علی الحسینی الخامنه ای
    اجرکم عند الله
    موفق و موید باشین

    التماس دعا

    یا علی مولا

  3. جنوبی می‌گوید:

    این خانم را که می بینی اینجا و هرجا که بوی ماه بدهد هوای همه ما را دارد اساسی!

  4. مرتضی می‌گوید:

    خواه در صف لبیک ایستاده باشی یا در صف البیک….
    یاد این جمله از دکتر شریعتی افتادم:
    وقتی در صحنه نیستی هر کجا میخواهی باش چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب هر دو یکیست

  5. متولد نیمه خرداد می‌گوید:

    افتخار علی و مهدی و فاطمه و حسن و حسین و چه می گویم؛ محمد و بالاتر افتخار خدا در این عصر که روزگار غیبت خورشید است حضرت ماه است و مراد من از جناب ماه این کامل ترین ماه شبهای آخرین به جز خامنه ای چه کسی می تواند باشد؟ و نگاه که می کنی می بینی دشمنان حضرت ماه اغلب منافق اند
    مثل همیشه اشک مارا در آوردی داداش حسین
    نور ماه مستدام

  6. سحر می‌گوید:

    سلام
    مرسی از جوابتون…بسه دیگه…فهمیدم ..کتابتون مشهور تر از این حرفاس و همه جا هم هست!!.
    شما کلا آدمو خودکفا بار میاری!
    این برام خیلی جالب بود که وقت رو جایی نباید تلف کرد چه میخواد صف نماز خوندن تو غار حرا باشه چه هر جای دیگه!…اخه من همیشه اینجور کارا برام زیاد جالب نبود و وقتی میدیدم بقیه مثل من نیستن عذاب وجدان میگرفتم…شما خلاصم کردی!
    لذت بردیم!

  7. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  8. عباس می‌گوید:

    سلام سلام.بالاخره منم تقریبا اول شدم.قربونت ورم.دعامون کن

  9. کاکاوند می‌گوید:

    سلام داداش حسین خدا قوت . قلبت سرشار از عشق یل ام البنین باد

  10. عشقی می‌گوید:

    سلام. خدای من ! چقدر شکر دارد که تو به ما بندگان عاشقت چشم دیدن نور ماه را داده ای! به راستی که چقدر پست و سخیف بودیم و چقدر در ظلمات بودیم اگر نور آقایمان خامنه ای را نمی دیدیم.
    خدای من ! ما وقتی نور ماه را می بینیم ندیده صد دل عاشق نور خورشید می شویم و تو خود می دانی که ندیدن معشوق چه رنج عظیمی است از برای عاشق.
    اللهم عجل لولیک الفرج

  11. ساقیانه می‌گوید:

    سلام. روضه می خوانید آقای قدیانی اینجا. هیئتی شده برای خودش قطعه ۲۶

  12. ساقیانه می‌گوید:

    راستی شما وارد قبرستان بقیع هم شدید ؟ از بقیع بگویید

  13. amir می‌گوید:

    آقا! من مادر دو شهیدم به نامهای محسن و مجتبی و چون دیگر هیچ فرزندی ندارم و همسرم هم همین سال پیش عمرش را داد به شما، اگر اذن کنی خودم جور همه شان را خواهم کشید. همان به که ما مرده باشیم که تو با سید و مولای خود آنگونه سخن بگویی و کباب کنی دل ما را. چه کسی گفته تو اندک آبرویی داری؟ چه کسی گفته جانت ناقابل است؟ چه کسی گفته جسمت ناقص است؟ تا الان هم اینها اگر دارند زیادی نفس می کشند از صدقه سر توست. اذن جهادمان نداده ای آخر

    اخر اشک من را دراوردی امشب خدا خیرت بده
    میلاد حضرت علی اکبر امام حسین هم بر شما و دیگر ستاره ها مبارک
    اگر یادی بود به شدت التماس دعااااااااااااااااااااا

  14. حنانه می‌گوید:

    مادر همیشه هوای ستاره های ماه را دارد ولی ستاره های ماه !یادمان باشد کمسونشویم که دیگر نباشیم دور ماه وجداشدن از ما ه یعنی آق مادر
    مادر جون می دونم مثل همیشه هوای ماه و منو همه ی ستاره هاشو داری بااینکه ما رو سیاهیم و شرمنده
    خسته نباشید سلام به خانم محترمتون برسونید که هوای شما رو دارن
    التماس دعا

  15. حنانه می‌گوید:

    مثل همیشه هوایی هوای مکه شدم
    دمتون گرم

  16. امین می‌گوید:

    سلام
    متنو که خوندم دلم پر کشید کنار غار حرا
    نمی دونم شاید همونجایی که شما الکی نماز خوندید
    پارسال نیمه شعبان دعای ندبه رو کنار غار حرا خوندیم
    یه دعا ندبه هم بین الحرمین مدینه
    یه بار هم کربلا
    حرم آقا امام رضا هم
    شاید داریم عادت می کنیم به ندبه و به این وضعیت راضی شدیم
    خدایا خسته شدیم از این همه ندبه تکراری پس کی آقامونو به دادمون می رسونی

  17. حسین می‌گوید:

    چه لذتی داره وقتی میگی حاجی حسین قدیانی…راستی صبحهای جمعه مقبره الشهدای محلاتی مراسم دعای ندبس …چرا نمیایی ؟

  18. ساقیانه می‌گوید:

    کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
    یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
    مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
    چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!
    من تو را در همه کرب و بلا می بینم
    هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
    ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
    کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی
    مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
    باید انگار تو را بین عبا بگذارم
    باید انگار تو را بین عبایم ببرم
    تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم…

    سید حمید رضا برقعی

  19. امین می‌گوید:

    راستی این سید احمد کجاست
    آدم وسوسه می شه بگه ساعت ۳:۵۵ آنلاین ۱۰ نفر

  20. دیوونه داداشی می‌گوید:

    فقط می تونم بگم :

    عالی عالی عالی

    یعنی که یعنی !

  21. حسین می‌گوید:

    یکم نظرات رو تحویل بگیر!

  22. amir می‌گوید:

    کلا جمالت را عشقه
    ما هم به خاطر این که فکر دکان و دفتر و دستک نیستی و ستاره ای هستی برای حضرت ماه عاشقتیم به مولا
    باز هم میگم به شدت التماس دعا

  23. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    چه حال خوبی پیدا کردم وقتی این متن رو خوندم .علی الخصوص خط آخر.
    از وقتی از مکه برگشتید مطالبی می نویسید که منو یاد آموخته هام می اندازه که یواش یواش داشت فراموشم میشد .
    یکی از اون موارد این هست :
    بزرگی میگفت :
    شب لیله المبیت ( شبی که حضرت علی (علیه السلام )) در بستر پیامبر خوابید و به ذبیح قرآن ملقب شد ، پیامبر داشت میرفت ، در راه ابوبکر را دید که قصد پیوستن به مخالفین پیامبر را داشت تا جان پیامبر را بگیرند . پیامبر به ابوبکر گفت با من بیا ! ابوبکر بهانه می آورد که باید بروم .( البته پدرسوخته گریش گل کرده بود مرتیکه ) وارد غار شدند و به اذن پروردگار عنکبوت به کار خویش مشغول شد . وقتی مشرکین به سمت غار آمدند و دیدند که در غار با تارهای عنکبوت پوشیده شده تصمیم به بازگشت گرفتند که در این هنگام ابوبکر بلند بلند سخن گفت تا نظر مشرکین را جلب کند که در این لحظه پیامبر به ابوبکر گفت اینجا را نگاه کن . انتهای غار دیواری بود اما به اذن پروردگار تبدیل به منظره ای چشم نواز شد که ابوبکر مدهوش شد ( به نوعی حواسش پرت شد تا مشرکین از آنجا دور بشن ) .
    و اینگونه بود که خداوند پیامبر را نجات داد.
    خداوند لعنت کند اولی – دومی و سومی را که ریشه همه فتنه ها از آنان است .

  24. ساقیانه می‌گوید:

    راستی فکر کنم اولتیماتوم شما به دوئل کارساز شده آقای محمد حسنی برگشت. اصلا کی جرات می کنه به حرف شما گوش نده ؟؟؟؟هان هان هان ؟؟؟

  25. حسین می‌گوید:

    هییییییعییییی!

  26. امین می‌گوید:

    وقت اذان نزدیکه
    التماس دعای شدید
    یا علی

  27. مهدی می‌گوید:

    و نگاه که می کنی می بینی دشمنان حضرت ماه اغلب منافق اند
    ان شاءالله قسمت همه دوستان و مشتاقان بشه زیارت خانه خدا

  28. خان باجی می‌گوید:

    خیلی ممنون که حیدر وار جلوی این افراد می ایستید . به خاطر همین منشتون هست که ما اینجاییم . والا خدا رو گواه میگیرم اگر ذره ای احساس کنم قلمتون گرایش به سمتی به غیر از این راه راست داره از سمت خواهر استعفا میدم و انگار نه انگار که برادری به اسم حاج حسین قدیانی داشتم .
    هر چند که میدونم شرافت قلم شما رو سرخی خون بابا اکبر حفظ میکنه همینطور عقل ودرایت خودتون .
    بگذار کفتاران و خفاشان هر آنچه میخواهند بگویند .
    بگوئید ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم .

  29. دیوونه داداشی می‌گوید:

    این داداش حسین* ما را که می بینید اینجا هوای ماه را دارد اساسی !
    ما را هم که می بینید اینجا هوای او را داریم اساسسسسسسسسسسسسسسسسسی !

  30. وارث می‌گوید:

    حاجی دمت گرم.مطلبت خیلی توپه. الآن دارم صدای الله اکبر اذان صبح رو از مسجد محل میشنوم. پس سخن کوتاه باید والسلام.
    براتون دعا میکنم
    التماس دعای فرج

  31. ساقیانه می‌گوید:

    التماس دعا ای میان دار ستاره ها !

  32. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    داداش اونهایی که انتقاد بیجا میکنن عکسشون رو بده …. تحویل بگیر
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  33. مسعودساس می‌گوید:

    این رو نگاه کنید:
    http://hajj.ir/hadjwebui/ImageGallery/ImageNews/image_200712141120322347.jpg
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  34. مسعودساس می‌گوید:

    وقت کردید این رو هم نگاه کنید:
    http://www.narestan.ir/uploaded/N_8301.jpg
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  35. مسعودساس می‌گوید:

    تا الان هم اینها اگر دارند زیادی نفس می کشند از صدقه سر توست
    وای اگر خامنه ای اذن جهادم دهد
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  36. منتظر خورشید می‌گوید:

    هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشکر است
    پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
    با خبر باشید چشم انتظاران ظهور
    بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است

  37. بسیجی بالا شهری می‌گوید:

    سلام به داداش حسین

    برامون دعا کن که کارمون درست شه چون احتمال داره ۱۶ یا ۱۷ مرداد یک سر بیایم جمکران و جماران و بهشت زهرا…
    اگر بیام اونجا حتما سر مزار بابا اکبر شما هم میام…
    فقط قطعه که ۲۶ هست و شماره و ردیف رو برام اگر میشه همین زیر بنویس..

    چاکر شما
    یک بسیجی از بالا شهر مشهد

  38. حمید می‌گوید:

    آقا میشه به من بگین این کتاب ها رو از کجا بخرم؟ “نه ده” “کسی در میعاد” “سمفونی مورچه ها”

  39. سید حسین می‌گوید:

    خواستم چیزی بگویم نتوانستم شاید هنوز در صف ایستاده ام
    هرچه میخواهد دل تنکت بگو
    خدا خیرت بده

  40. منتظر خورشید می‌گوید:

    خدایا نور چشم مصطفی کو
    که فرزند زهرا و مرتضی کو
    کجا هست آنکه آماده است عالم
    زمینه گشته در دنیا فراهم
    کجاست ویرانگر هر فتنه جوئی
    براندازنده شرک و دوروئی
    کجاست والی عصر و زمانها
    همان ربط زمین و آسمانها
    کجاست آنکه ما را نور عینی
    که باشد طالب خون حسینی
    هر آنچه باشدم در راستایت
    پدر، مادر، که جان من فدایت
    اللهم عجل لولیک الفرج

  41. فاطیما می‌گوید:

    قلم شیوایی دارید.اجرکم عندالله

  42. طلبه امروزی می‌گوید:

    اینم یه پیشنهاد تا دیگه هی نگی همش انتقاده!
    .
    .

    پیشنهاد اهالی دارغوز آباد برای تحلیل مسئله حجاب!!

  43. رحیل می‌گوید:

    خیییییییییییییییییییییتی عالی بود. قلمت پر نور هست پر نورتر بشه الهی.
    التماس دعای شدید…

  44. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    داداش سلام.
    واقعا نمیدانم چه بگویم . در مواجهه با این همه اخلاصتان. در مواجهه با قلمتان!!!
    قبلا هم گفته بودم که گاهی اوقات چیزهایی مینویسم اما شما قلمتان چیز دیگریست. ماورای تفکر بسیاری از ما که وقتی روی صفحه مانیتور چشم به خطهای ممتد عاشقی شما میدوزیم جز اشک ریختن چاره ای برایمان نمی ماند.
    اگر همینطور طوفانی ادامه دهید مرا از نوشتن آن اندک ابراز عاشقی هم باز میدارید.
    یه کم به ما رحم کن. یه کم هم برای ما دعا کن. آقا به قلمت دخیل میبندیم.بهش بگو هوای ما رو داشته باشی اساسسسسی

  45. یاس سپید می‌گوید:

    سلام
    چقدر زیبا نوشتید که بعضی ها فقط تو صف می استند و غافل از اینکه اصلا چرا تو صف ایستادن…
    خیلی زیبا بود
    تولد هستی اباعبدالله رو به حضرت ماه و ستاره هاش تبریک میگم.

  46. ایمان می‌گوید:

    بسم الله
    سلام داداش حسین
    طمئن باش اگه اون خانم هواتو نداشت نمی تونستی تو این زمونه فقط برای لبخند حضرت ماه بنویسی . هنیئا لک .
    ما رو هم دعا کن .
    اللهم وفقنا فی نصرت دیننا و قائدنا

  47. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام بر شما جوانان عزیزی که به کلمۀ جوان آبرو می دید.
    روز میلاد حضرت علی اکبر(علیه السّلام)بر شما مبارک.
    با این جمله تون کاملاً موافقم. این یک حقیقته. «خداپرستی بدون علی دوستی عین بت پرستی است.» دقیقاً همینطوره.
    امیدوارم هر چه زودتر نوشتن «کسی در میعاد» و «سمفونی مورچه ها» هر چه زودتر تموم بشه تا دلمون بیشتر از این آب نشه!
    راستی، چند وقتیه بی خیال بچّه ها شدید. خدای نکرده مشکلی پیش اومده؟ یا به خاطر حرف کسی …! البتّه بعید می دونم دومیش باشه.
    خسته نباشید

  48. رویـــا می‌گوید:

    برای ما که غار حرا رو ندیدیم و معلوم نیست که ببینیم ، روی همون قطعه سنگ صاف بیرون از غار، دعا کردید؟
    دلم برای کعبه می سوزه که گیر وهابیا افتاده!!!
    الهی که با ظهور حضرت نور، همراه حضرت ماه بریم و خونه ی خدا رو از دست دشمنان خدا آزاد کنیم.
    اللهم عجـــــــــــــــــــــل فی فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرج مولانا صاحب الزمان

  49. عارفه می‌گوید:

    ســـــــــــلام
    دیشب این طبع ، بی قرار شما

    خواست عرض اردتی بکند

    وا‍‍‍‍‍ژه هایم عیادتی بکند

    ****

    چشم بد دور ، عمرتان بسیار

    کس نبیند ملالتان آقا!

    ما نمردیم خون دل بخوری

    تخت باشد خیالتان آقا!

    ****

    چیست روباه در برابر شیر ؟!

    چه نیازی به امر یا گفته ؟!

    تو فقط ابرویی به هم آور

    می شود خواب دشمن آشفته

    ****

    هست خاموشی ات پر از فریاد

    در تو آرامشی است طوفانی

    “الذی انزل السکینه “تو را

    کرده سرشار از فراوانی

    ****

    واژه ها از لبت تراویدند

    پر صلابت ، پر عاطفه ، پر شور

    آفرید ند در دل مردم

    عزت ، آمادگی ، حماسه ، حضور

    ****

    این حماسه همه ز یمن تو بود

    گر چه از آن مردمش خواندی

    رهبر ! تا ابد ولی محبوب

    در دل عاشقان خود ماندی

    ****

    سهم دلدادگان تو سلوی

    قسمت دشمنان تو سجیل

    رهبری نیست در جهان جز تو

    که ز امت چنین کند تجلیل

    ****

    نسل سوم چو نسل اول هست

    با شعف با شور با باور

    جاری است انقلاب چون کوثر

    هان ! “فصل لربک و انحر”

    ****

    گرچه در باغ سینه ات داری

    لطف ها ، مهر ها ، محبت ها

    گفتنی اما نمی روی چو حسین

    تا ابد زیر بار بدعت ها !

    ****

    ناگهان در نماز جمعه شهر

    عطر محراب جمکران گل کرد

    بغض تو شکست بر لب ها

    ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد

    ****

    جان ایران ! چه شد که جانت را

    جان ناقابلی گمان کردی ؟!

    آبروی همه مسلمانان

    اشک ما را چرا در آوردی ؟!

    ****

    جسم تو کامل است ، ناقص نیست

    می دهد عطر یک بغل گل یاس

    دستت اما حکایتی دارد…

    رِحِمَ الله عَمِّیَ العَباس !

  50. آذرخش می‌گوید:

    سلام به داداش حسین
    سلام به همه بسیجی های حضرت ماه
    هنوزم درست و حسابی شرایط کامنت گذاشتن ندارم.
    فقط خواستم بگم اول که نشدیم ولی همیشه به یادتون هستیم.
    التماس دعا
    یا علی

  51. زینب می‌گوید:

    آره واقعا” این خانم هوای ما رو دارد اساسی .
    یه استاد داریم خیلی با حال . همیشه وقتی از آیاتی میگه که خدا به مومنین فلان نعمت ورحمت رو میده و … . میگه : فکر نکنید که حالا هر کی تقوا پیشه کرد فردا میره و حساب بانکیش پر پول میشه . نه همینکه هنوز می تونیم نماز بخونیم کلی نعمته واسه خودش.

    منم میگم همینکه هنوز می تونیم و لیاقت داریم بگیم ستاره حضرت ماهیم . همینکه هنوز می فهمیم الله اکبرهای پارسال بوی دیگه ای داشتن . اگه هنوز ۱۴ خرداد ۸۹ خوب فهمیدیم که چکار کنیم و… همه اش کلی نعمت واسه خودش .یعنی اینکه خانم هوای ما رو داره اساسی.

  52. معصومه می‌گوید:

    زیارت قبول آقای قدیانی
    چه می کنی با دل ما…

  53. راحیل می‌گوید:

    سلام اخوی
    چقدر دوست داشتم که گفتید الان باید فریاد زد.خیلی پسبید این حرفتان
    پس به نوبه خودم از
    عکس بزرگ بالای صفحه که خیلی هم قشنگه
    تبلیغات فراوان کتابتون
    و …… ممنوم
    هر چند که این کارا روزگارو برای شما سخت (تر) میکنه اما به ما بسیجی های حضرت ماه امید میده که آقا تنها نیستن اگر همه عالم جمال منیر ایشونو ندید بگیرن قطعه ای از بهشت هست که در اون قلم فقط به مدح آقا زنده است
    خیلی ممنون از اینکه این همه در دفاع از ولایت سرشناس و سرفرازید

  54. ya zeinab می‌گوید:

    عالی بود! فکر کنم اگر جلال آل احمد الان بود استعفا میداد از نگارش خسی در میقات!
    این گار غار کلاغهای تهران را خوب گفتید! گارش را میتوان تحمل کرد اما غارش را نه!!

  55. 135 می‌گوید:

    سلام
    کم کم داریم به کسی در میعاد هم معتاد میشویم
    همان سمفونی مورچه ها بس نبود مگه . .. .

    لطفا زود زود تمامش کنید . . و بیشتر از مطالبش توی وبلاگ استفاده کنید ممنون ….

    موفق باشید

  56. زینب می‌گوید:

    ا وا آذرخش جون سلام . کجای یخواهر . مگه قطعه ۲۶ تو پیدا کنیم . خوشحالمان کردی

  57. ندا می‌گوید:

    داداش واسه خودت سلطانیا . فوق العاده بود
    یاد علی پروین افتادم

  58. سلام داداش جونم
    مطلبم تایید نشده
    می شه بپرسم ایرادش چی بوده؟
    اگه ایرام داره خوشحال می شم خودمو اصلاح کنم
    ممنون از محبتت

  59. علی نظری می‌گوید:

    بدم هم نمی امد از او بپرسم اصلا چرا نمی آید؟

    پی جو که شدم فهمیدم نیامدنش یک جورایی ربط دارد به دلخوشکنک های پدرم پای سفره ی همیشه پر از داغ نان که بخور و خدا را شکر کن و من فقط خدا راشکر می کردم و گاه گاهی هم می خوردم از آن غصه هایی که از چشمان پدرم شر می گرفت روی سفره آنقدر که صورت مادرم را هم خیس می کرد.

    به روزم ما را هم بخوانید
    پاینده باشید

  60. اسکندری می‌گوید:

    سلام
    من کاملا با این نظر شما موافقم که الان اگر کسی پشت سر رهبری است نباید به بهانه های واهی کلاه شرعی سر خودش بگذارد و ترس خود را در پشت همین بهانه ها قایم کند ما مطیع رهبریم و تا صدا از گلویمان بیرون می آید فاش و بی پروا فریاد می زنیم که ولی ما سیدعلی است و اطاعت از او اطاعت از خدا و پیامبر است و سرکشی در برابر او همان سرکشی در برابر خدا و اطاعت از شیطان است حالا هر کسی به هر نحوی که می خواهد به بهانه احمدی نژاد به بهانه ما مجتهد تریم و هر چیز دیگری سرکشی کند و خدارحمت کند سید حسن نصر الله این شیعه بزرگ دنیای اسلام را که همیشه بلند و با صدایی رسا فریاد برمی آورد که ولی من سید علی است

  61. من می‌گوید:

    نمیشه که!!! اه!!! من قبول ندارم!!!
    خدایا تبعیض تا چه حد!!!!
    این داداش حسین این قدر باحال و توپ مینویسه با یه خطش مخندیم با یه خطش گریه میکنیم
    اونوقت ما اندر خم یه کوچه ایم!!!!!!!!! خدایی ببین…
    خودتو نوشته هاتو عشقست.به اندازه همه اون کسایی که ندیدم دوستت دارم حسین جان

  62. طهورا135 می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی.
    شیعه اگر بخواهد جایی از کعبه را ببوسد فقط و فقط همانجایی را می بوسد
    که علی از آنجا بیرون آمد .

  63. ... می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    شیرینی زبارت خانه خدا گوارای وجودتان
    مثل همیشه دست نوشته تان خوندنیه خصوصا قسمت آخرش محشره
    خوش به حال آقا که یه دیونه عاشقی داره که اینجوری نازش میده ، خدایی ما هم دیونه ش هستیم
    “خدایا رهبرمان را در پناه امام زمان عج محافظت بفرما”دعایست که هرگز بعد نماز فراموش نمیکنم.
    سایه مقام معظم رهبری مستدام

  64. نغمه می‌گوید:

    حقااااا که داداش حسین خودمونی.خاک پاتونیم …
    برای سلامتی داداش حسین با معرفت صلوات خنم کنید..
    ولادت حضرت علی اکبر هم مبارک….
    التماس دعا
    یاعلی*****

  65. هپلی می‌گوید:

    سلام
    درود بر تو مرد… درود بر تو…

    ۱۰۰ کتاب دیگر دیگر هم بنویسم حتی اگر کتابی بنویسم درباره زندگی پائولو مالدینی که مقدماتش را فراهم کرده ام باز هم در همه آنها شاه بیت غزلم لعن فرستادن بر دشمن علی است و در اینجا مرادم از علی، حضرت سید علی است.

    درود بر تو…

  66. مریم می‌گوید:

    حسین حسین …
    بی نظیییییییییییییری داداش
    خدا خیر دنیا و آخرت بده ب داداش و خانواده ش ک هوای مستضعفین خمینی رو داره .
    تازه “این خانم را که می بینی اینجا هوای ما را دارد اساسی!” (:
    ممنون ک هستین
    خدا میدونه چقققققدر انرژی میگیرم میام اینجا
    بگوشی؟!!

  67. عرفان می‌گوید:

    سلام
    دوستتون گفت شما در “نه ده” به اندازه ی کافی دشمن پیدا کرده اید
    اما اون قدر دوست بسیجی هم پیدا کرده اید که جلوی دشمنانتون بایستند
    میخواستم یه راهی پیدا کنم برای تبلیغ کتاب نه ده تصمیم گرفتم هروقت توی مترو یا اتوبوس میشینم کتابو دستم بگیرم و بخونم تا یه جورایی تبلیغ بشه اتفاقا دیروز این کارو کردم و بدجوری جواب داد هر کسی کنارم میشست اسم کتاب و نویسنده رو می پرسید به نظرم برای تبلیغ شیوه ی خیلی خوبیه مثلا فکر کنید توی یه واگن مترو ۹ یا ۱۰ نفر دستشون نه دهه من فکر کنم فرداش باید کتابو تجدید چاپش کنند
    یا علی

  68. سیده می‌گوید:

    .

    روز جوان مبارک!
    داشتم برای میلاد حضرت علی اکبر سرچی میکردم که نتیجه اش این شد:
    پوستری با عنوان من این گوگل را نمی خواهم.

    http://tarikhemasraf.parsiblog.com/1604520.htm

    .

  69. بسم سلام

    **************************************
    داداشی یک کلام
    قلـــــم چــــــــــون تیــــــــــــــغ می رقـــــــــــــصد به دســــــــــتت

    عاسقتیم چون عاشق آقامونی
    حرفی هست؟ آیا ؟
    **************************************

  70. سیاه پوش می‌گوید:

    سلام
    ان شاء الله اقا علی اکبر سرور سینه زنهای حضرت اباابدالله ، نگدارت باشد
    قلمت پر جوهر و پر کلام

  71. ابراهیم می‌گوید:

    غلط کرده هرنویسنده ای هر چی گفته
    وقتی وحید جلیلی و حاج سعید
    داداشی رو تائید کننددیگه عشق است
    داداشی اسم کتاب آقای دوئل چیه؟؟
    داداشی من ورفقاگروهی راه انداختیم برای خوندن صحیفه ی نور وسخنان آقا و کارای مختلف دیگه
    ویه اسم باحال برا گروهمون میخایم تورو خدا تا یه اسم پیشنهاد ندادین نظرمو تائبد نکنید
    مخلص داداش…………..

  72. نازنین می‌گوید:

    حداقل مالدینی خیلی قابل تحمل تر از مارادوناست
    جای شکرش باقیه

  73. عشقی می‌گوید:

    سلام

  74. برادرحسین می‌گوید:

    سلام .
    ما همیشه اوّلیم حتی اگر صدم باشیم . اون صدتا نظر اوّل که عرض کنم که کلا حکومتیه اصلا که !
    “من راضی، این جماعت اهل نور راضی؛ گور بابای ناراضی .”

  75. عشقی می‌گوید:

    سلام داداش ببخشید نظر قبلی ناگهانی فرستاده شد شد
    مردی صحرانشین از امام باقر (ع )پرسید:آیا خدای را به هنگام عبادت دیدی ؟
    امام باقر فرمود :من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی کنم .
    مرد گفت :چگونه او را دیده ای ؟
    امام باقر فرمودند : چشمها اورا به دیدن آشکارا ندیده است ولی قلبها با حقیقت ایمان اورا مشاهده کرده است.

  76. عارفه می‌گوید:

    ســــلام
    داداش حسین چرا اون بالا فقط اسم سید احمد و آذرخش و خان باجی رو آوردین.
    حسودیم شد 🙁

  77. عارفه می‌گوید:

    یا صاحب الزمان:

    دیشب کسی برای تو سجاده وا نکرد
    بغضی ترک ندید و گلویی صدا نکرد

    انگار کسی منتظر دیدن تو نیست
    زیرا کسی برای ظهورت دعا نکرد!

    اللهم عجل لولیک الفرج

  78. عارفه می‌گوید:

    اینجا فوران زندگی…..آنجا مرگ!
    مانده است در انتظار انسانها، مرگ

    یک روز به دیدار شما می آیم
    این نامه برای زنده ها، امضا: مرگ!

  79. مجنون می‌گوید:

    فریاد می زد : سوختم … آب ، آب .
    تمام بدنش را تاول پوشانده بود.

    می خواستم برایش آب بیاورم، اما ظرف پیدا نکردم.

    دست آخر یک پوتین برداشتم و از در آسایشگاه زدم بیرون. پوتین را پر از آب کردم .

    موقع برگشت، سرباز عراقی من را دید و یک نبشی آهنی به طرفم پرتاب کرد .

    کمرم به شدت زخمی شد، اما خودم را رساندم به آسایشگاه.

    به اسیر شیمیایی گفتم: بلند شو: برایت آب آوردم.

    سرش را بالا گرفتم . چند قطره آب از توی پوتین ریختم توی دهانش. لبخندی روی لبش نشست و .. شهید شد.

  80. مرتضی می‌گوید:

    سلام حسین آقا
    خوش اومدی برادر
    مطلب خیلی خوب وزیبا بود.
    یاعلی

  81. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام ،پیام بازرگانی :حوریه بهشتی نبود این خانم را که می بینی اینجا هوای ما را دارد اساسی!
    داداش مشتاقانه منتظر کتاب ها هستیم
    موفق باشید.

  82. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    حاج آقا میگم اون مورچه هه قرار بود در مورد شب اول قبر بابا اکبر بگه ها یادتون هست ؟.. ما هنوز تو خماریش موندیم . این خارش دماغ ولمون نمیکنه . نمی خواید بگید چه اتفاقی افتاد ؟؟

  83. lمحمد می‌گوید:

    درود بر شما
    خدا قوت فرمانده
    شما و دوستان هم اگه افتخار بدید به ما هم سر بزنید خوشحال میشم
    پایدار باشید
    به امید صبح سپید
    http://mohammadalavy.blogfa.com/

  84. فدایی رهبر می‌گوید:

    نشسته بودم مطلب های قدیمی رو دوباره می خوندم واقعا از ته قلبم یک احساسی کردم با خودم گفتم نه ما هم مثل هزاران کسانی باشیم که زمانی در خط ولایت بودند اما بعد در خط آشتی ملی و حکمیت رفتند
    خداوند ما را همیشه پشت سر ولایت الله نگه بدارد و انشاالله انشاالله امام عزیز ما را حفظ کند که اگر خدای ناکرده زبانم لال نباشند خیمه انقلاب لحطه ای دوام پیدا نمی کند
    خداوند به ما توفیق دهد تا همیشه سمعا و طاعتا مطیع ولایت باشیم
    از داداش عزیزم هم می خواهم مطلبی در باره نامه کدیور به هاشمی بهرمانی بنویسد

  85. تازه وارد می‌گوید:

    حرفاتون حرف دل ماست. خدا خیراون بده که اینقدر شیوا و کامل حرف های ما رو میگید.
    اجرکم عند الله
    نفستون حق،قلمتون پرشور
    یاعلی

  86. منتظر می‌گوید:

    سلام و خسته نباشد
    مطلب خیلی زیبایی بود میتونم بگم عالی بود در ضمن در مورد انتقاداتی که گفتید آنها احتمالا افراد خیلی بی جنبه و کم ظرفیتی بودند که به چیزهای بی خودی گیر دادند و در مورد آقا (ماه)ایشون خیلی غریب هسند درست مثل حضرت علی علیه السلام منتها با تفاوت زمانها و مکان و سلاحها .
    راستی دعا مکنم من جز کسانی نباشم که وقتم توی صفها هدر بره اگر هم هستم لااقل از این به بعد درست از وقتم استفاده کنم.
    *التماس دعا*
    *اللهم عجل لولیک الفرج*

  87. یاس می‌گوید:

    سلام و خسته نباشد
    مطلب خیلی زیبایی بود میتونم بگم عالی بود در ضمن در مورد انتقاداتی که گفتید آنها احتمالا افراد خیلی بی جنبه و کم ظرفیتی بودند که به چیزهای بی خودی گیر دادند و در مورد آقا (ماه)ایشون خیلی غریب هسند درست مثل حضرت علی علیه السلام منتها با تفاوت زمانها و مکان و سلاحها .
    راستی دعا مکنم من جز کسانی نباشم که وقتم توی صفها هدر بره اگر هم هستم لااقل از این به بعد درست از وقتم استفاده کنم.
    *التماس دعا*
    *اللهم عجل لولیک الفرج*

  88. میثاق می‌گوید:

    داداش حسین سلام نمیدونم چرا کامنتهای منو سه تا در میون تایید میکنی شاید ادبمم هم بی ادبی خودم خبر ندارم؟داداش به خاطر خودم نیامده بودم که حالا برم یا انتقاد کنم یا….از یکی از بستگانتون با واسطه جریان تلفن اقا را شنیدم دنبال بوی قیام و ظهور اومدم اینجا .. .وقتی کامنتمومیندازی اشغالی ابروم پیش ارزوهام میره میبینم شبیه ادم بدا شدم.با صفا عیبی داریم بگو پایه ایم.ولی داداش بهت مدیونم چون تا قبل از اینا ملت من “چشم و چراغ “نداشت…..

  89. سروش می‌گوید:

    حاج حسین خودمونیم خوب این بچه های وب رو معتاد و اسیر خودت کردی ها
    این چند روزه که نبودی بروبچ همه در حالت خماری بسر می بردند
    اصلاً همین حاج میثم دپرس شده بود و می خواست ترک وب کنه!

  90. شهاب سنگ می‌گوید:

    ســـلام داداشــــی؛
    عـــــــالـــــــــی بود، فــوق الــعــاده محشــر…
    بــیـــســـت…

  91. پارسا می‌گوید:

    داداش حسین بچه بسیجی ها /حاج حسین/ ستاره ی خامنه ای/ بسیجی خامنه ای/ علی اکبر خامنه ای میشه یه خواهشی ازتون بکنم مگه ما بسیجی نیستیم مگه نباید پشت سر امام خامنه ای قدم برداریم مگه شما نگفتی من زنگ می زنم بیت رهبری مسئله می پرسم از بی بصیرتی خواص می پرسم میشه درمورد نظرامام خامنه ای درباره ی آقای احمدی نژاد یه مطلب بنویسی امروز تو نماز جمعه امام جمعه مون می گفت ۲۴میلیون نفر به احمدی نژاد رای دادند که پشت سر رهبر باشه و یه جوری رو واژه ی رهبر تاکید می کرد که فقط یه برداشت میشد از حرفش بکنی (البته موضوع صحبتش طرح عفاف و حجاب بود) حالا میشه شما این شبهات به وجود اومده رو برطرف کنی
    روزتون هم مبارک

  92. پارسا می‌گوید:

    بازم جای بسی امید است که این دفعه تایید کردی

  93. آیه می‌گوید:

    اما من یکی که فکر می کنم الان سنت پسندیده این است که وقتی می گویی “بابای ماست خامنه ای” یا وقتی در کتابت “نه ده” کتابت می کنی که؛ “لعن علی عدوک یا علی؛ کروبی و موسوی و خاتمی” همان به که با افتخار اسمت را هم بزرگ پای کتاب بزنی و عکست را هم بزرگ پای وب سایتت که خیال نکنند ستاره ماه نشسته در پستو و از بیرون گود می گوید لنگش کن.

  94. عون می‌گوید:

    سلام ژ-۳ جان عزیزم چطوری خوشگل بسیجی بی کله(همون مخلص است انشاالله)
    راستیتش یه چیزی گفتی که حرف دلم بود اساسی و من با همین استدلال پشت خیلی از دشمنان عشق مشترکمان را به خاک رسانده ام و اون آریه دشمنان حضرت آقاست.
    همه دشمنان خدا و دین خدا و هرکس که دشمنی او بر مردم نیز واضح است با آقا دشمن است.از صهیونیزم بگیر تا این …
    جالب است از دوستانی که دشمن شده اند که اینان نیز نمی دانم چرا اینگونه خود را به کوری زده اند.شاید هم واقعا حب جاه و مقام و پول اینچنین کورشان کرده از یوسفعلی صانعی بگیر تا این محمد نوریزاد مال بیت المال خور نامرد.

  95. آیه می‌گوید:

    داداش به لیست ستاره ها خانم دکتر و آقای مهندس و استاد دانشگاه(همگی از نوع با بصیرت) رو اضافه کنید که همین “نه ده” شما رو یه خانم دکتر خیلی بابصیرت به من هدیه داد.

  96. آیه می‌گوید:

    “””خامنه ای نبود میکشت ما را غروب آدینه”””

  97. م.طاهری(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    “خنگ مقیم در تیمارستان امین آباد است”این یعنی جمله
    چه میکنه این داداش حسین

  98. صبا می‌گوید:

    چقدر قشنگ گفته مادر اون شهید. این خانم هوای ما را دارد اساسی! خوش به حالتون.خوش به حال خودم به دلایلی.

  99. خسته اما بیقرار می‌گوید:

    داش این سایت امیدوارمون کرد تو فضای سایبری…
    گند خورد به سرمایه گذاری اوباما..

    چاکر برو بچه های فدایی ماه..

  100. بابک کرباسی می‌گوید:

    سلام
    اون موقع که حالی داشتم و بلاگفا خائن نشده بود ، با نام و فامیل خودم وبلاگی داشتم … حتی دوستان نزدیک هم تیکه مینداختن که شماره ملی و موبایل هم میدادی تا راحت تر معروف شوی ! …. گفتن و گفتن تا ایکه به بهانه جریان های بلاگفا بستمش و رفتم ! حالا هم با این مطلب داداش حسین دلم گرفت ! پرچمم رو از شنبه میدم بالا دوباره ! والله قسم که راست گفتی ، باید با اسم و کپی شناسنامه گداییِ آقا رو کرد
    یا علی

  101. احسان می‌گوید:

    ولی خداییش نمی شه
    تا مکه بری ، لبیک بگی ، البیک نری

    لبیک یا خامنه ای

  102. اگه قبول کنن بسیجی می‌گوید:

    حاجی سلام
    ایول خیلی عالی بود
    میگم حاجی مثل اینکه دیگه چاره ای نیست جزء توسل شدید وخا لصانه به جناب عزراعیل خدایش دیگه کفرمون بالا آوردن تیروطایفه نفاق این چیز اون شیخ اون عبا شکلاتی اکبر شاهی یه یارو هم هست چی بود اسمش موسوی خوئنی
    بقیه سیاهی لشکرهاشون ….. که خدا لعنت شون کنه
    خدا کنه این جناب عزراعیل با مرگ طبیعی به دادمون برسه خدایشش با این اوضاع من که فکر نمی کنم ۶۰ یا ۷۰ سال عمر کنم این ها هم دیگه فکر کنم بسه شون دیگه برن عالم برزخی جایی …. خلاصه بد جور غیر قابل تحمل شدند

  103. مهجور می‌گوید:

    سلام داداشی!این شعر رو شنیدید؟خیلی قشنگه…

    دیشب این طبع بی قرار شما /خواست عرض ارادتی بکند
    دست کم از دل شکسته تان /واژه هایم عیادتی بکند
    چشم بد دور عمرتان بسیار/کس نبیند ملالتان آقا
    ما نمردیم خون دل بخورید/تخت باشد خیالتان آقا
    کیست روباه در مصاف تو شیر؟/چه نیازی به امر یا گفته؟
    تو فقط ابرویی به هم آور/می شود خواب دشمن آشفته
    هست خاموشیت پر از فریاد/در تو آرامشی است طوفانی
    الذی انزل السکینه تو را/کرده سرشار از فراوانی
    واژه ها از لبت تراویدند/پر صلابت پر عاطفه پر نور
    آفریدند در دل مردم/عزت آمادگی حماسه حضور
    این حماسه همه ز یمن تو بود /گرچه از آن مردمش خواندی
    رهبرا تا ابد ولی محبوب/در دل عاشقان خود ماندی
    سهم دلداگان تو سلوی/قسمت عاشقان تو سجیل
    رهبری نیست در خهان جز تو/که ز امت چنین کند تجلیل
    نسل سوم چو نسل اول هست/با شعف با شعور با باور
    جاری است انقلاب چون کوثر/ هان فصل لربک وانهر
    گرچه در باغ سینه ات داری/ لطف ها مهر ها محبت ها
    گفتی اما نمی روی چو حسین(ع)/تا ابد زیر بار بدعت ها
    ناگهاندر نماز جمعه شهر /عطر محراب جمکران گل کرد
    بغض تو تا شکست بر لب ها/ ذکر یا صاحب الزمان گل کرد
    جان ایران !چه شد که جانت را/جان ناقابلی گمان کردی؟
    آبروی همه مسلمانان!/اشک مارا چرا روان کردی؟
    جسم تو کامل است ناقص نیست/می دهد عطر یک بغل گل یاس
    دستت اما حکایتی دارد/”رحم الله عمی العباس”…

  104. مهجور می‌گوید:

    یه ذره بالاترو نگاه می کردم ضایع نمیشدم!مهم نیته!می دونم که دعا یادتون نمیره!

  105. امیر می‌گوید:

    سلام سبک نوشتنت نوع دلایلت حرص خوردن هات منو یاد شریعتی می اندازه

  106. طهورا می‌گوید:

    سلام قولا من رب الرحیم
    یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
    کز هر زبان که میشنوم ، نامکرر است
    *****
    عشق فقط عشق علی
    مولای ما سید علی

  107. .... می‌گوید:

    فردا روز آخری می‌رم ببینم آخرش می‌رسم به شهید پلارک بدون صف یا نه؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.