نجوایی با سید شهیدان اهل قلم
آمدم بر سر مزارت سیدمرتضی. باز هم اورکت سپاه تنت بود در عکس حجلهای. چشمانت در این عکس با آدم حرف میزند. «نسیم حیات» داشت موهای لختت را تکان میداد. تو خود آن همه زیبایی که جمال چهره تو حجت موجه ماست. من پدرم را مدیون تو هستم مرتضی. تو نبودی عدهای بابا اکبر را در جاده اهواز- خرمشهر جا میگذاشتند. جبهه در جبهه میماند اگر تو نبودی. ۲۰ فروردین سالروز شهادت تو نیست، سالگرد هر شهیدی سالروز شهادت توست. سرخ ماندن شهادت مدیون روایت فتح توست. ما فرزندان شهدا به تو بدهکاریم. تو پدران ما را از جنوب بیرون آوردی. فکه در فکه میماند اگر تو نبودی. اصلا شهادت به تو بدهکار است. شهادت بدهکار است به روایت فتح تو. تو از همه ما طلب داری. ما ۸ سال دفاع مقدس را به قلم تو بدهکاریم. قلم تو امام نوقلمانی چون من است. بوقلمون صفتان میخواهند تو را رنگ کنند. نه، تو راوی جنگ هستی، نه راوی صلح. اینها میخواهند تو بچه شاه عبدالعظیم نباشی. اینها تو را مقیم هالیوود میخواهند. اینها از «سید شهیدان اهل قلم» بدشان میآید. اینها عاشق احادیث نفس تو هستند که تو خود آنها را سوزانده بودی. اینها دوست پسر غزاله را از راوی چزابه بیشتر دوست دارند. اینها میخواهند تو به جای روایت فتح، پشت «بوم» بنشینی و نقش عادات سخیف بزنی. اینها میخواهند پرچمت را پایین بیاورند و تو را هم قد خود کنند. نه مرتضی، شأن تو جایی جز آسمان نیست. روایت فتح، ضجه تو بود در فراق آسمانیها. موسیقی روایت فتح، درد دل ما بود. آسانسور ساختمان مک دونالد لیاقت موسیقی «پاتک روز چهارم» را ندارد ولی من ماندهام چرا در کتاب فروشی روایت فتح آثار تو را سانسور کردهاند! پس دلم آقا مرتضی درد داشت که آمدم سر مزارت. من در روز «جمهوری اسلامی» آمدم سر مزارت. جمهوری اسلامی به روایت فتح تو بدهکار است. من آمدم سر مزارت در روز «جمهوری اسلامی» در این مظلومترین روز انقلاب که میان دید و بازدیدهای عید گم شده است.برای رهایی از روزمرگی چه جایی بهتر از بهشت زهرا. چه جایی بهتر از مزار خدایگان بندگی. بگذریم که آن روز، پنجشنبه هم بود. آقا مرتضی! گوش کن میخواهم به تو بگویم که بعد از تو بر ما چه گذشته است. نه، حاج سعید قاسمی تو را روی مین نفرستاد. خدا اراده کرده بود مرتضایش را شهید ببیند. آن مین مامور خدا بود روی زمین برای بردن تو به آسمان. آقا امسال را سال «همت مضاعف-کار مضاعف» نام نهادند. من چون از ولایت فقیه معمولا بد دفاع میکنم پیام آقا را این طور میفهمم؛ «حاج همت مضاعف-شهید کارور مضاعف». اصلا پیام آقا برای من یعنی «آوینی مضاعف». آقا مرتضی! در سال همت مضاعف این سومین باری بود که بهشت زهرا رفتم. دیر خرابات من مزار شهداست. من اینجا اعتکاف میکنم. اینجا کوی لیلی است. اینجا خیلی شبیه کوچه بنیهاشم است. فرقی هم نمیکند قطعه ۲۶ باشد یا قطعه شهدای گمنام یا حتی مزار تو. قسم به خون شهدا؛ ما میدانیم تیغ و حلقوم فتنه گران، یک موز سر علی اگر کم گردد. خامنهای موظف است که بگوید غلامِ علی هم نمیشود اما وظیفه ما هم این است که یقین داشته باشیم امر خامنهای همان امر علی است. اطاعت از سیدعلی یعنی اطاعت از علی. خامنهای البته که «علی» نیست اما همان پرچم علی در نهروان، امروز در دست مجروح خامنهای است. نسل این دست برمیگردد به «کف العباس». ما خیال میکنیم مدافع ولایت فقیه، ما هستیم. نگهدار خامنهای والله عباس است. سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک، آری «هشتاد و اشک» میتوانست سال شکستهای کوچک باشد اما به فتوحات بزرگ منتهی شد چون دستان مجروح خامنهای در دستان بریده عباس است. این دستگیری بهترین سمفونی آخر الزمان است. جلوه ویژه خداست در آخرین روزهای زمین کاش گوش نامحرمان کر بود تا به شما میگفتم یلام البنین چقدر مولای ما را دوست دارد. علم علمدار کربلا دست علمدار انقلاب ماست. دشمن برود خواب سقوط جمهوری اسلامی را ببیند. شتر در خواب بیند پنبه دانه. فرقی نمیکند هر شتری حتی شتر جنگ جمل. شتر براندازی در خانه هر حکومتی میخوابد الا خانهای که عباس صاحب خانهاش باشد. سرور و سالار است عباس. پسر گل یاس است عباس. برادر حسین است عباس. اشجع الناس است عباس. نگهدار خامنهای است عباس. عشق امام زمان است عباس. مقتدای ماه است عباس ماه کامل است عباس. عموی ماست عباس. حریف عدوی ماست عباس. پشتیبان انقلاب ماست عباس. حیدر کربلاست عباس. تشنه لب عاشورا در کنار علقمه است عباس. باب المعرفت است عباس. مظهر بصیرت است عباس. بهانه خلقت کربلاست عباس. ذخرالحسین است عباس. باب الحوائج است عباس. بهشت ماست عباس. سقای ماست عباس. خدای احساس است عباس. اشبه الناس به علی است عباس. دست خداست عباس. آقای ماست عباس. هستی امالبنین است عباس. مایه دلگرمی زینب است عباس. «نافذ البصیره» است عباس. امامی میگفت: رحم الله عمی العباس. امام دیگری میگفت: خواهم آمد هر کجا باشد روضه عباس. آبروی مهدی است عباس. دردانه زهراست عباس. زیباتر از یوسف است عباس. قمر بنی هاشم است عباس. افتخار رسول خداست عباس. بهشت، جهنمی بیش نیست بیوجود عباس. مایه فخر خداست عباس. بهشت خداست عباس. انیس و مونس ماست عباس. دل و دلدار و دلبر ماست عباس. والله «آید به جهان اگر حسین دگری/ هیهات برادری چو عباس آید». «همت مضاعف» یعنی «عباس». عباس یعنی همه خوبیهای مضاعف. پیام امسال یعنی روز و شب ثنای عباس را گفتن. بریده باد نفسی که بی یاد عباس بالا آید. هر نفسی که ما میکشیم ممد حیات نیست، ممد نام عباس است. در نهانخانه دل ما صاحب خانه عباس است. تمام زندگی ما وقف عباس است. امتداد حکومت حکیمانه خامنهای دست عباس است. به آمریکا و اسرائیل ربطی ندارد. عباس از بصیرت خامنهای خوشش میآید. بصیرت خامنهای پاره تن «نافذ البصیره» است. دشمنی با مولای ما درافتادن با عباس است. با آل علی هر که در افتاد ور افتاد. همت مضاعف یعنی همت خود آقا. ما در تعطیلات بودیم اما آقا خیلی زود کارش را شروع کرد. چند جایی رفت و حالوروز صنعت کشور را جویا شد. خودش هم راهیان نور شد و آمد دشت عباس. این هم خودش زیباست که آقا امسال به عشق عباس آمد «دشت عباس». من امسال، آقا مرتضی! همت خود را مضاعف کردهام. پارسال این موقع تنها یک بار رفته بودم بهشت زهرا. ما به پیام آقا حتی در تعداد رفتن به بهشت زهرا هم عمل میکنیم. پنجشنبهها بویژه دم غروب بهشت زهرا خیلی میچسبد. راه رفتن میان قبور شهدا وقتی که تنها باشی وقتی که احساس بی کسی کنی وقتی که خورشید دارد غروب میکند پیادهِ روی روی ابرها راه رفتن در آسمان است. روی مزار شهیدی که با پدرم همسایه است نوشته شده: «شهید نظر میکند به وجه الله. بسیجی شهید قاسم ساغریچی فرزند کریم که در سن ۱۷ سالگی در تاریخ ۱۰/۲/۶۱ در عملیات بیت المقدس خرمشهر به درجه رفیع شهادت نایل گردید. جان به قربان شهیدی که پس از کشته شدن/ غسلش از خون بود و گرد غریبی کفنش. قطعه ۲۶ ردیف ۶۳ شماره ۵۰». عمرم کفاف دهد سنگ نوشته همه شهدا را خواهم نوشت. منشور جمهوری اسلامی همین سنگ نوشتههاست. لطفا قبور شهدا را بازساری نکنید. این سنگ نوشتهها بخشی از گونه مادران شهید داده است. مادران شهدا عمری است سنگ این سنگ نوشتهها را به سینه میزنند. چه بسیار که اشک از دریچه چشم مادر شهیدی بر این سنگ نوشتهها جاری شده است؛ یکیاش مادر شهید غلام کبیری که در قطعه ۵۵ تنها و غریب نشسته بود و داشت اشک میریخت. این شهید بسیجی ۸ ماه دفاع مقدس بچه شهرری است و با تو ای آوینی هم محل است. در سعادت آباد توسط منافقین به شهادت رسید. این شهید بسیجی فقط ۱۸ سال سن داشت و نقشه کشی ساختمان خوانده بود. مادرش میگفت: «زیاد به ما چیزی نمیگفت. تودار بود. آخرین باری که دیدمش فکر نمیکردم آخرین باری باشد که میبینمش». بچه شهرری. بسیجی جنوب شهری. شهید فتنه. آه که چقدر مظلومند این بچه بسیجیها. این شهدای بسیج در ۸ ماه جنگ نرم. این «امیر ذوالعلی». این شهدای بسیجی سید علی. روز جمهوری اسلامی با وجود این بچهها، با وجود این جوانان اهل سخا و جود، با وجود توای مرتضای آوینی هرگز به شب نخواهد رسید اما راهیان نور باید چند تا اتوبوس هم راهی مقتل این شهدا نه در جنوب که در شمال شهر تهران کند. نه در شاخ شمیران که در همین تهران خودمان. مقتل شهید غلام کبیری برای من حتی از قتلگاه پدرم در جاده اهواز-خرمشهر عزیزتر است. پدر من با دشمنی میجنگید که لااقل در دشمنی صداقت داشت ولی دشمن بسیجیان این دوره و زمانه در پوست دوست فرو رفته است. ظاهرا حجتالاسلامند اما روز واقعه حجت آمریکا میشوند. سران فتنه «آیهًْ الله» نیستند، آیت شیطان بزرگند. نشانهای از شیطنت ابلیس. نه، من امسال عید با اتوبوس راهیان نور به طلائیه نرفتم. با همان اتوبوسی که چهارشنبه ۹ دی ما را آورد راهپیمایی رفتم مقتل شهدای بسیج در بلوار کاوه. در سعادت آباد. در قیطریه. در همان جایی که شهروندان مطیع دهکده جهانی این روزها دارند لایی میکشند، خون غلام کبیریها ریخته شده. آ سِد مرتضی! غلام کبیری این بچه محلت را روی موتور همانها به شهادت رساندند، که روز ۱۲ فروردین به جمهوری اسلامی «نه» گفتند. اینها یک اقلیت محض یکونیمدرصدی اما پر ادعا و لجوج و وراج هستند که به جای خدای عباس، «تاج» را میپرستند. آن ملکه رقاص را میپرستند. اینها عاشق شیر و خورشیدند اما شیرشان پاکتی است و خورشیدشان ۹ دی طلوع نکرده غروب کرد. اتفاقا ابر و باد و مه و خورشید و شیر و فلک در کارند که نظام جمهوری اسلامی پیوند بخورد به حکومت حضرت صاحب. اتفاقا شیر ما هستیم که ۲۲ بهمن آمدیم اما شما وجود نکردید بیایید. شما شیر دستشوییهای نظام ما هم نیستید. شما شیر پاکتی هستید که به جای عکس شیر، عکس گاو روی آن کشیده شده است. ما شیر بچههای اسدالله غالبیم. ما شیر بچههای علیابنابیطالبیم. شما موش کور کاخ سبز دمشقید و ما شیر بچهها را که میبینید در میروید. نه، من برای صغیر و کبیر شما هیچ احترامی نگه نمیدارم، چرا؟ چون عباس برای شمر ملعون احترام نگه نداشت و حتی جواب سلام شمر را هم نداد. آری، شما شمر هستید منتها خط تولیدتان ۱۴۰۰ سال عقب افتاده. شما اگر شمر نیستید پس چرا به ما امان نامه آمریکا را نشان دادید؟ چرا گفتید؛ ولایت فقیه را بی خیال شوید، آمریکا با شما هیچ کاری ندارد؟! آقای اوباما! ما دست از دامان ولایت فقیه بر نخواهیم داشت. بجنگ تا بجنگیم. بجنگ تا ببینیم چه کسی کم میآورد. باورم هست کسانی که در عاشورای سال هشتاد و اشک، آشوب کردند، در کربلا هم اگر بودند به مشک عباس تیر میانداختند تا از عطش کودکان حسین خوشحال شوند. اینها از شمر بدترند؛ صد رحمت به شمر! این جماعت حلقوم تکیه عزای حسین را برید. صد رحمت به خوارج صدر اسلام. شما قرآن را پاره کردید و آتش زدید بهجای آنکه بالای نیزه برید. من اما به لج این جماعت میخواهم بگویم؛ روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ هنوز به دنیا نیامده بودم ولی مادرم وقت انداختن رای خود به صندوق انتخابات، زیر برگه «آری» خود نام مقدس مرا نام «حسین» را نوشت. مادر من جمهوری اسلامی را اینگونه دوست دارد. پس من هم در این «آری» سهیمم. من باز دارم به جمهوری اسلامی با همین دل نوشتها «آری» میگویم. من نه به هاشمی رای دادم، نه به ناطق و نه حتی به احمدینژاد. من حتی به علی لاریجانی و علی مطهری هم رای ندادم. من رای دادم مثل آن ۴۰ میلیون به جمهوری اسلامی. پدر من فقط به «خمینی» رای داد و من هم فقط به «خامنهای» رای میدهم. پدر من یک هوندا ۱۲۵ داشت که هنوز هم بیمه اباالفضل است. غلام کبیری روی موتور پدر من به شهادت رسید و مادر پیرش باید بداند ما یعنی ما ملت اجازه نخواهیم داد بر سنگ مزار این برادر شهیدمان گرد غربت بنشیند. نه، من اجازه نمیدهم به نسل من بگویند نسل سوخته. ما نسلی هستیم که دماغ سران فتنه را سوزاندیم. ما نسل عباس ساخته هستیم نه نسل سوخته. نسل سوخته، آقازادههای فراری و متواری سران فتنهاند. هر کس برای مولای ما شاخ و شانه بکشد ما نسلش را میسوزانیم؛ هر کسی میخواهد باشد. ما رهبران نداریم؛ یک رهبر داریم که نام عاشوراییاش حضرت آیتالله العظمی سید علی حسینیخامنهای است. سران فتنه چند نفرند؛ رهبر ما اما یک نفر است. تنها یک سایه، یک آیه، یک آه، یک نایب بقیهًْ الله بالای سر ماست و آن خامنهای است. اینها نسل مرا غریب گیر آوردهاند. لکنت زبان نسل من را دیدهاند، خیال کردهاند ما حرف حساب نداریم. الان اما نسل من زبان باز کرده است و به حرف آمده است. نسل من نسل «امن یجیب» است. از نسل «حبیب» است. نسل من «باعورایی» نیست، «عاشورایی» است. نسل من نسل راهیان نور است و نسل منافقین،راهیان گورند. نسل من همه برمی گردند به آقایی به نام «خامنه ای». نسل من یتیم نیست، پدرش خامنهای است. سایه نایب خورشید بر سر ماست. دست خدا بر سر ماست. رهبر نسل من خامنهای است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد. ما شیعه علی و پیرو سید علی هستیم. ما به یاد «کف العباس» بوسه بر دست مجروح خامنهای میزنیم. مشروح این دست بوسی را خداوند در قیامت نشانتان خواهد داد. نسل من ابن عمار است نه ابن زیاد. ابن زیاد آنقدرها هم که فکر میکند زیاد نیست. چهارشنبه سوری هم گذشت، ما اما زیاد بودن شما و بیشمار بودنتان را ندیدیم! ما بیشماریم، ما بیشماریم، این بود بیشمار بودنتان؟ شما غلط کردید بیشمارید. شما بیشمار نیستید؛ شما بی شعار هستید و از شعارهای ما تقلید کردید و شعورتان در همین حد بود که بگویید: «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی». شما شعورتان بیشتر از این نمیرسد. آری، شما شعور اسلام لیاقت اسلام را ندارید. شعور شما یک چیزی در مایههای سواد شیخ بی سواد است. اسلام دین باکلاسترین بندگان مخلص خداست. لیاقت شما شیطان پرستی است. خدای شما شیطان بزرگ است اما خدای ما حتی بزرگ تر از آن است که وصف شود. ما به خامنهای در روز ازل رای داده بودیم که اصلا شورای نگهبان و خبرگانی هم در کار نبود. میدانید نسل من چرا وقتی خامنهای صحبت میکند بی اختیار میگرید؟ زیرا یاد آن عهد ازلی خود با حضرت ماه میافتد. یاد روزی که ما به خدا قول دادیم در روزگار غیبت خورشید قدر ماه را بدانیم. این خدای ما چون ما را دوست دارد خامنهای را از ازل رهبر ما کرده است. خامنهای رهبر است یعنی این «ره» را از «بر» است که چگونه طی کند. خامنهای خوب میداند چه کار کند. در عجبم از روی شما سران فتنه که اداره بچههای تان از دستتان در رفته است ولی میخواستید به مولای ما طریقه اداره کردن نظام و جمع و جور کردن فتنه را بیاموزید(!) جناب آقای جام زهر! مخاطبم شما هم هستید. در سال هزار و سیصد و فتنه در سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک چه بسیار که به مولای ما نامه نوشتید و به خیال خام خود خواستید به خامنهای راه عبور از فتنه را نشان دهید. خامنهای اما به هیچ یک از نامههای شما جواب نداد و شتر فتنه را هم خواباند. به هیچ کدام از توصیههای شما در نماز جمعه عمل نکرد و فتنه را هم خواباند. امام یک چیز میدانست که در شما لیاقت رهبری را ندیده بود و در خامنهای دیده بود. حرف مفت نزنید؛ خط امام یعنی خط خامنه ای. امام البته شاید شما را دوست داشت اما دوست داشت خامنهای رهبر ما شود. امام شاید شما را دوست داشت اما شما را به اندازه جمهوری اسلامی، به اندازه ما خانوادههای شهدا که دوست نداشت. داشت؟ امام از تبعید که بازگشت آمد بهشتزهرای ما. امام فقط به چهره نورانی پدران ما غبطه میخورد و البته ملاک را حال فعلی افراد یعنی دقیقا حال فعلی شما و نه احوالات گذشتهتان میدانست. پس حول حالنا الی احسن الحال. شما حال فعلی تان چندان مساعد نیست. فشارتان پایین آمده. تبتان بالا رفته. آلزایمر گرفتهاید و از امام چیزی یادتان نمیآید. شما مریض هستید و باید به دکتر مراجعه کنید. مریضی که سرطان میگیرد نمیتواند به دکتر بگوید من که قبلا آدم سالمی بوده ام! قبلاً طلعه و زبیر هم آدمهای سالمی بودند. نه، شما عاشق خامنهای نیستید. دروغ نگویید. دروغ گو دشمن خداست. این یکی از شعارهای شما بود. شما چشم طمع بستهاید به منصب ولایت. چنانکه از منابع موثق شنیدهام؛ دوست، همراه و همسنگر دیروز و امروز و فردای ما خامنهای است اما از اینها بالاتر امام ما خامنهای است. قدرتطلبی، تمام رمز فتنه شماست. بله، این نسل من است که عاشق خامنهای است. ما یک رهبر داریم. خامنهای نام رهبر تمام سالهای ما است. سال هشتاد و اشک، نه آقا! سال ما نبود. سال شما بود. سال ماه بود. سال آه بود. سال اثبات این نکته بود که خامنهای، خمینی دیگر است. نه، رمز عبور از فتنه، نامههای سران فتنه نبود. نالههای خامنهای بود در شباهنگام عبادت. نامههای شما راهکاری برای برون رفت از فتنه نبود؛ دقیقا خود فتنه بود. من خوب میدانم چرا خامنهای از آمریکا نمیترسد؛ چون مولای ما متقی است و از خدا حساب میبرد و به عباس متکی است. ترس از خدا با خامنهای و هراس از زرق و برق شرق و غرب با شما. آقایان سران فتنه! ارتباطتان با خدا ضعیف شده است. شب وقت نماز شب است نه هم بستر شدن با تاریکی. ما اما آن نماز جمعه را هم به شما اقتدا نکردیم؛ این را من اینجا بگویم که در تاریخ ثبت شود. ما آمده بودیم علی تنها نماند. ما نماز جمعهمان را فدا کردیم تا امام جمعه تنها نماند. امام جمعه ما خامنهای است. سوره جمعه را باید حضرت آقا بخواند. شما امام جمعه همانهایی هستید که مثل روز جمعه تعطیل بودند و با کفش نماز خواندند. امام ملت ما خامنهای است. ما حاضریم تمام دنیایمان را بدهیم که خامنهای فقط برایمان به زیبایی هر چه تمامتر یک بار دیگر سوره جمعه بخواند. ما اتفاقا عاشق چشم و ابروی خامنهای هستیم. نه، ما آدمهای ظاهر بینی نیستیم. جمال چهره ماه حجت موجه ماست. خامنهای حتی نامش هم زیباست. «خا» و «الف» و «میم» و «نون» و «ها» و «یا» مقدسترین حروف ادبیات فارسی هستند. خداوند این گونه تقدیر کرده است که ما هر وقت میگوییم «خامنهای» در دل خود «خمینی» هم داشته باشد. اما ما هر وقت نام شما سران فتنه را به زبان میآوریم اثری از خمینی نمیبینیم. البته چرا، ما هر وقت نام شما را میبریم اثر کاخ نشینی آقازادههای تان را میبینیم ولی اثری از حسینیه ساده امام نمیبینیم. ما هر وقت نام شما سران فتنه را میبریم اثر غصه خوردنهای امام اثر جام زهر را میبینیم. شما اما اشتباه نکنید؛ اتفاقا اصلا برای ما مهم نیستید. با انقلاب باشید یا بر انقلاب، ما کار خودمان را میکنیم. قطب نمای ما خامنهای است که مقتدایش و مولایش قطب عالم امکان است و ساعت شما متاسفانه به وقت BBC تنظیم شده است. جهت حرکت ما را فقط خامنهای نشان میدهد. ما به احترام خامنهای است که حرمت شما را نگه داشتهایم و الا خوب میدانید که اینجا کوفه نیست. بهار این دیار پر از شکوفه است. اینجا کوفه نیست. ما دیروز سیزده به در نرفتیم. رفته بودیم فتنه به در. ما دودمان فتنه سبز را دیروز به جوی آب انداختیم. نه، «سیزده» عدد نحسی نیست. هیچ عددی نحس نیست. نحس، فتنه شما بود که ما در ۹ دی و ۲۲ بهمن، آن را از خودمان دور کردیم. شما در ۸ ماه دفاع مقدس ملت ما در جاده انقلاب «بهمن» انداختید ما اما در ۲۲ بهمن، آوار شدیم سرتان. سر تک تک تان. سر هر پنج تای تان. ما اما شیر بودیم و بهمن شما را در جاده انقلاب دیدیم در نرفتیم، شما اما ۲۲ بهمن ما را در خیابان انقلاب دیدید و در رفتید. «سوسولا کوشن؟ تو سوراخ موشن!» شما بزرگترین تان تنها چند قدم راهپیمایی کرد که من برای مردم از بس کم و کوتاه بود در مطلع یک دل نوشت تعدادش را شمردم. میدانید چرا بهمن شما در جاده انقلاب اسلامی کارگر نیفتاد؟ چون فرمان اتوبوس انقلاب همان اتوبوسی که ما را چهارشنبه آورد راهپیمایی حکومتی ۹ دی، دست خامنهای است. اتوبوس انقلاب که سهل است، اراده ما هم دست خامنهای است. ما گوش به فرمان نایب خورشیدیم. این حرفها را که بی نهایت زیباست پدرم در دهان قلم من گذاشته است. قلم من دربست در اختیار جمهوری اسلامی است. قدم نسل من اما دربست در اختیار حضرت ماه است. نسل من نشسته در اتوبوس انقلاب اسلامی و دارد ساندیس مقدس نظام جمهوری اسلامی را نوشجان میکند و نیاش را فرو میکند در چشم«فرانس ۲۴». شما اما دلارهای آمریکا در حلقوم تان گیر کرد. مردم آمریکا راضی نبودند مالیاتشان به کاخ سفید خرج فرقه فتنه شود. من حاضرم با هزینه خودم یک رفراندوم در آمریکا برگزار کنم که آیا مردم آمریکا راضی به خرج کردن هیلاری کلینتون از سرمایهشان برای فتنه گران ایران نه حالا بگو اپوزیسیون قانونی(!) هستند یا نه. آیا مثلا مردم آمریکا راضی هستند دلارهایی که با کار و زحمت در آوردهاند، برود در جیب یکی از سران فتنه به نام آقای خاتمی؟ بیایید SMS بگذاریم اصلا. متاسفانه شما سران فتنه آن دنیا باید جواب ۲ بیتالمال را بدهید؛ هم بیت المال ملت ایران و هم بیتالمال مردم آمریکا. آن دنیا مردم آمریکا جلوی شما و اربابتان، ارباب رو سیاهتان اوباما را خواهند گرفت که چرا چراغی که به خانه آمریکاییها روا بود خرج مسجد ضرار شد. یک آمریکایی در وبلاگ من کامنت جالبی گذاشته بود. نوشته بود؛ اصلا گیرم در انتخابات شما تقلب شده، چرا هزینهاش را اوباما از جیب ما میدهد؟! من اما دارم با خرج خودم از نظام دفاع میکنم ولی اف برشما که هزینه فتنهتان از جیب مردم از همه جا بی خبر آمریکا داده شد. باور کنید مردم آمریکا مثل ملت ما نیستند ولی اهل کوفه هم نیستند. سال گذشته «قرآن کریم» در ردیف پرفروشترین کتب آمریکاییها بود. جهانی شدن خوب یا بد اتفاق افتاده است اما به نفع اسلام. شبپرستان شاید بتوانند قدس را تخریب کنند اما دستشان به این کتاب مقدس نخواهد رسید. دست پستشان به این دلهای مالامال از عشق به «آیههای خدا» نخواهد رسید. قدس تنها به یک قیمت خراب خواهد شد، به قیمت نابودی کامل اسرائیل. پدر من ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ در شب شروع عملیات «الی بیتالمقدس» و نه «بیتالمقدس» شهید شد و من در آستانه سالگرد شهادت بابا اکبر به کودکان قبهًْ الصخره میگویم که ای عزیزان! اگر سنگ کم آوردید من سنگ مزار پدرم را تقدیم شما میکنم و از شما میخواهم آن را تکه تکه کنید و با هر تکهاش بخشی از اسرائیل را از صفحه روزگار محو کنید. نه، قلم من زیبا نیست. این خون سرخ پدر شهیدم است که زیباست. زیبا و فریبا و شیدا و دلربا قلم آوینی بود که میگفت؛ «زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است». آری، مرتضی! شهادت زیباست اما مثل مرد پای بیرق انقلاب ایستادن از آن هم زیباتر است. جنگ زیباست اما روایت فتح از آن هم زیباتر است. شهادت در رکاب خمینی زیباست اما دفاع از ولی فقیه حاضر از آن هم زیباتر است. خون دادن برای خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای خامنهای از آن هم زیباتر است. «سید شهیدان اهل قلم» لقبی زیباست اما «افسر جنگ نرم» شدن از آن هم زیباتر است. نسل من افسران سپاه ماه هستند؛ فداییان حضرت آه در خط مقدم اینترنت. شعار ما این است: «هر وبلاگ یک سنگر». ما در این فضای مجازی هم حسینیهای به نام حاج همت و پادگانی به اسم دوکوهه ثبت خواهیم کرد. اینجا را هم جوانان بنی هاشم پر از مدینه کردهاند. آهای مرتضای آوینی! این همه وبلاگ از خون روایت فتح تو به جوش آمده. تو راوی فتح خون غلام کبیریها و امیر ذوالعلیها هم بودهای، چون تو، هم این افتخار را داشتی که به خمینی امام بگویی و هم این افتخار را داشتی که به خامنهای امام بگویی. من در مدح آه شاگردی تو را میکنم، آنجا که در وصف حضرت ماه گفتی: «پهندشت حدوث، افقی بود تا طلعت ازلی او را اظهار کند و زمان فانی، آینهای، که آن صورت سرمدی را…دیدیم که میشناسیمش، آنهمه که آفتاب گردان، آفتاب را و دریا، ماه را…و او نیز ما را دوست میدارد، آن همه که معنا لفظ را. پردهها را آویختیم تا چشمانمان به لاشه سرد و بیروح زمین نیفتد و در خود ماندیم و یتیمانه گریستیم. دیری نپایید که ماه بر آمد و در آینه خود را نگریست و شب پرکها بال به شیشه کوفتند تا راهی به دشت شناور در ماهتاب بیابند. عزیز ما،ای وصی امام عشق! آنان که معنای ولایت را نمیدانند در کار ما سخت در ماندهاند…سر ما و قدم تان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان». آ سد مرتضی! قربان آن موهای لختت بروم که جز در نسیم فکه تکان نخورد. فدای آن آخرین خنده هایت جلوی دوربین. صدای محزون تو تنها فریادی بود که از حنجره بریده و حلقوم به خون غلتیده شهدا بیرون میآمد. صدای محزون تو سند مستند جنگ بود. تو خودت هم مثل روایت فتح، مستند بودی و عکس حجلهای میانداختی. چه عیبی داشت که حالا از یک راه طی شده آمده باشی. ما همه از یک راه طی شده آمدهایم. تو اما خود آن همه صداقت داشتی که به این راه طی شده اعتراف کردی. شما را خمینی و ما را خامنهای به صراط حق به مناط جاء الحق کشاند. ما همه در راه چاه بودیم اگر حضرات ماه نبودند. تو سبیل نیچهای میگذاشتی و ما ریش پروفسوری. حضرات ماه؛ خمینی و خامنهای اما ما را ریشهدار کردند و چون عیسی به جان مرده ما روح دوباره دمیدند. تو برای اینکه قیافه بگیری کتابهای آنچنانی میخواندی و ما هم برای اینکه قیافه بگیریم کتب مکاتب دانشگاهی و جزوه مکاسب حوزوی را دست میگرفتیم. مرتضی! قسم به تک تک قدمهایی که آقا برای مشایعت پیکر مطهرت برداشت عدهای میخواهند چفیه را از روی دوش تو بردارند و باز برایت کراوات بزنند. اینها میخواهند باز ریش تو را بتراشند و تو را دوباره برگردانند به همان راه طی شده. اینها میخواهند برای ما آوینی جدیدی بسازند که دیگر راوی فتح نباشد. مسافر هالیوود باشد. با اینها بود جلوی در دهکده جهانی مک لوهان زیر پای مجموعه آثارت مین کار میگذاشتند. اینها اگر فامیل تو هستند پس چرا داماد مک لوهان شدهاند؟ اینها اگر دوست تو هستند چرا بست نشستهاند جلوی هالیوود؟ تو همسنگر بچه بسیجیها بودی در کانال کمیل اما اینها همشهری ۲۴ ساعته روزمرگیها شدهاند. اینها هیچ بویی از مرام تو نبردهاند. اینها تو را در کتاب فروشی روایت فتح سانسور کردهاند. اینها میخواهند ما را «حلزونهای خانه به دوش» کنند و در «فردایی دیگر» مهر ابطال بکوبانند بر «فتح خون». اینها میخواهند تو هم مثل خودشان برای نامزدهای قدرت فیلم بسازی نه برای کاندیداهای شهادت. عجله کن مرتضی. امسال زودتر روی مین برو، برو تا نبینی که «رستاخیز جان» را جان به لب کردهاند. با اینها باشد از«توسعه و مبانی تمدن غرب» بت میسازند. اینها نمیخواهند تو «آغازی بر یک پایان» باشی. اصلا اینها معنای «انفطار صورت» را نمیدانند. به صورت اینها عجبا که چندی هم با تو بودهاند اما «نسیم حیات» نخورده. اینها دنبال «حکومت فرزانگان» نیستند؛ دنبال حاکمیت غربزدگان هستند. با اینها باشد «آینه جادو» را هم جادو میکنند. این تو بودی که خامنهای را بیشتر از خود میشناختی. اینها حتی تو را نشناختهاند. متولی آثار تو خون سرخ شهدای ماست نه اینها که دارند آثارت را روی مین میفرستند. اینها میخواهند به دوستانت در روایت فتح حرف زور بزنند و کاری کنند که مَثَل «موسسه روایت فتح» به آثار آوینی، مَثَل «موسسه تنظیم» باشد به آثار امام. اینها میخواهند ما قبل از فاتحه خواندن برای تو، اول از آنها اجازه بگیریم! اینها میخواهند تو زلف بر باد ندهی و در همان فکه غریب و تنها بمانی. مکه ما ای صاحب صدای جبهه! فکه توست. ما سند ششدانگ وصیتنامه پدران مان را به نام صدایت کردیم. حج واجب جنگ طواف بر گرد قتلگاه توست. «کف العباس» جنگ مقتل توست. تو اگر نبودی ما یادمان میرفت تشنه لبی عباسهای دشت عباس را. تو اگر نبودی ما فراموش میکردیم در جبهه نماز شب هم خوانده میشد. تو به جای اینکه از جنگ فیلم بسازی، همان فیلم جنگ را نشان ما دادی. روایت تو پرفروش نبود، پرخروش بود. دوربین تو سندی مستند بود بر آسمانی بودن بچه بسیجی ها. دوربین تو آینه بود و جنگ را درست نشان میداد نه درشت. تو درستگو بودی نه درشتگو. انگار زنگار جلوی لنز دوربین بعضیها را گرفته است. در جبهه، بویژه در خط مقدم جبهه، بویژه در سهراهی شهادت، اکثریت با کسانی بود که نماز شبشان به نماز صبح وصل میشد. در جبهه، اقلیت با کدام گروه بود اکثریت با کدام گروه؟ آهای سرداران جنگ! اگر من دروغ میگویم، بگویید دروغ میگویم. قرار نیست ما اگر حال آسمانی شدن نداریم شهدا را هم مثل خودمان زمینی کنیم. سند مستند آسمانی بودن بچههای جنگ، مستند «گنجینه آسمانی» سید شهیدان اهل قلم است. شما فیلم ساختید و فیلم یعنی دروغ. آوینی اما در روایت فتح راست گفت. آوینی بازیگر استخدام نمیکرد. نه بازی میداد و نه بازی میگرفت. فیلم خود بچهها را میگرفت و همان را هم نشان میداد. مرتضی، همان خون بازی «بازی درازیها» را نشان داد. آوینی راست گو بود و ما در روایت مستند و مستدل و مستحکم فتح، خون بازی میدیدیم نه مسخره بازی. آری، جبهه جای «عشق بازی» بود نه «مسخره بازی». جای عاشقی بود نه عیاشی. قماری هم اگر بود قمار عاشقی بود. شهدا مست بودند اما به قول امام در قهقهه مستانه شان. اگر نبود که بچههای جنگ، همان رزمندگان جلوی دوربین آوینی بودند، آیا باز اتوبوسی راهی نور راهی کرخه نور میشد؟ من باز هم میگویم؛ سند مستدل آسمانی بودن بچههای جنگ، مستند «گنجینه آسمانی» آوینی است: «شهید حاجی پور زنده است، من و تو مردهایم. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که با خدا بسته بودند اثبات کردند. کاش ما در خیل منتظران شهادت باشیم…یادآوران در جست و جوی گم گشته خویش به اردوگاه کرخه میروند. شعرشان اگر چه بس مغموم مینماید اما شعر سرمستی بود. آنان که میخواهند با نظر روانکاوانه در این سرمستان میکده عشق بنگرند هشدار باد که مبادا نشانی از یأس در آنان بجویند. یاس از جنود شیطان است و اینان وارستهاند از آن جهانی که در سیطره شیاطین است. کرخه خرابات است و اینان خراباتیانند و گریه آبی است بر دلهای سوخته شان. گریه اوج سرمستی است و اگر امروز روزگار فاش گفتن اسرار است، بگذار اینان نیز فاش بگریند. امام کو که به تماشای رهروان خویش بنشیند؟…آری، ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم. ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند. ما همه افقهای معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل مییابد؛ عشق را هم، امید را هم، زهد را هم، شجاعت را هم، کرامت را هم، عزت را هم، شوق را هم، و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت میرسند. ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم. آنچه را که عرفای دل سوخته حتی بر سر دار نیافتند، ما در شبهای عملیات آزمودیم. ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند. ما عرش را دیدیم. ما زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدیم. از مائدههای بهشتی تناول کردیم و بر سر سفره حضرت ابراهیم نشستیم. ما در رکاب امام حسین جنگیدیم. ما بیوفایی کوفیان را جبران کردیم…و پادگان دوکوهه بر این همه شهادت خواهد داد…پادگان دوکوهه آخرین بار در عملیات مرصاد بود که به پیمان خویش وفا کرد. یک بار دیگر دوکوهه همه چهرههای آشنا را دید و همه عطرهای آشنا را شنید و با همه آنچه دوست میداشت وداع کرد…منافقین میپنداشتند آن عهد را که تو بر آن شاهد بودهای فراموش کردهایم. اما تو میدانی که اینچنین نبود. همه دانستند. دوکوهه! آیا بر قدم همه عزیزانت بوسه زدی؟ آیا سعی کردی همه آن لحظات را به یاد بسپاری؟ سعید را به خاطر داری که چه میخواند؟ برای امام میخواند، برای آنکه عاشقانه زیستن را به ما آموخت. برای آنکه به ما آموخت حقیقت عرفان را که مبارزه است. بر آن کسی که ما همه تاریخ انبیا را در وجود او تجربه کردیم. خداحافظ دوکوهه. ما میدانیم که تو از گواهان روز حشری و بر آنچه ما بودهایم شهادت خواهی داد. تو ما را میشناختهای و راز خلوت ما بودهای؛ روزها و شبها، در حسینیه، در اتاقها، در راهروها و در زمین صبحگاهت. این همه مغموم نباش دوکوهه. امام رفت، اما راه او باقی است. دیر نیست آن روز که روح تو عالم را تسخیر کند و نام تو و خاک تو و پرچم هایت مظهر عدالت خواهی شوند. دوکوهه! آیا دوست داری پادگان یاران امام مهدی نیز باشی؟ پس منتظر باش!»
روزنامه وطن امروز ۱۴/۱/۱۳۸۹
سلام حسین خان عزیز
مثل همیشه عااااااااااااااااااااالی
ای باتم روی سر فتنه گران
بتاز
تا پیروزی حق علیه باطل
ماشالله
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ֹֹ\
ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\ یا امام خامنه ای ִ \
ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲
ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּ ּ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\
ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞
ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞
ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ֹֹֹֹ¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯\¯¯¯¯¯¯¯¯
ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ۞ִִ ִ ִ ִ ۞ִ۞ ִִִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ
سلام علیکم
…
» چرا باید بگوییم “امام خامنه ای”؟
http://amaliat.blogfa.com/post-170.aspx
مقام معظم رهبری” یا ” امام خامنه ای”؟
http://waitfaraj.blogfa.com/post-33.aspx
همه باید اقدام کنیم…
سلام
لطفا بفرمایید ما در شهرستان چطور باید مجله” نه ده “رو تهیه کنیم.در سطح بسیج دانشجویی هست یا …؟
اگه لازمه از طریق بسیج دانشگاه اقدام کنیم مثل “پنجره”لطفا بفرمایید.
ممنون میشم اگه توضیح بدید
خواهر محترم! حتما تدبیری می اندیشیم تا مجله را از روزنامه فروشی شهرتان تهیه کنید. من به شدت با توزیع مجله در جایی غیر از کیوسک مخالفم.
الله
از صبح تا حالا وبلاگ تون بازه و هر بار که باز وصل می شم به نت رفرشش می کنم
نه می خونم نه نظر می دم
چند هفته است کارم همینه
الان که رفرش کردم دیدم مطلب جدیده
۲۳:۴۲ دقیقه است
اسمم رو نمی نویسم
نمی خوام کسی من رو “به جا” بیاره. من بی جا این جام.
فقط التماس دعا دارم
التماس دعای فرج
التماس دعای کربلا….
التماس دعای ….
هچ!
یا مظلوم.
حسین جان سلام
خداقوت برادر
دمت گرم روی ما رو حسابی کم کردی
ما فکر می کردیم ما عاشق مرتضائیم
بابا چقدر حرف داشتی که به مرتضی و مرتضی ها و البته به ما بزنی
خدا حفظت کند ، انشاالله که مرتضائی دیگر شوی که هستی
راوی جنگ نرم در فضای سایبر
ولی یه صفت مرتضی بدجوری مرا دیوانه کرده نمی دونم چقدر به این صفتش دقت کردید.
از سال ۶۵ بعد و شاید هم جلوتر نوشته های او بشارت نزدیکی ظهور داره حرفهایی که خیلی از بزرگان اما در سال ۸۸ ، هنوز که هنوز است نمی فهمند!
مرتضی بیش از ۲۰ سال قبل با بصیرت الهی خود چه زیبا می دید این روزها و روزهای آینده را
این همه هدیه ما به شما :
هیبت آنکه خواهد آمد ، از هم اکنون همه دلها را فرا گرفته است.
رایحه ظهور موعود دل شیفتگان حق را بی تاب کرده و آنها را به صحنه حضور کشانده است. شهید آوینی
مطلبی هم دارم در مورد رمز گشایی از انگشتر حدید آقا و فتنه های پیش رو!
محتاج دعای خوبانیم
جناب آقای قدیانی!
رحمت خدا بر “بابا اکبر” که برای شما یک سرمایه درست و حسابی جاگذاشت تا درهر پست هزاربار یادمان بندازی که فقط شما پدرت را برای انقلاب و امام دادی و حالا حق داری به زمین و زمان فحش و فضیحت بدی تا به خیال خودت از مولایت دفاع کنی.
گور بابای باباهای شهید دیگران که با شما نیستند.
فعلا که اینجوری مد شده!
رحمت خدا بر “بابااکبر”
سلام حاج حسین… اون سری پشت تلفن گفتم حاج حسین… گفتی فکه هم نرفتی… ولی قبول کن که حاجی به فکه رفته ها بیشتر میخورد تا خیلی از مکه رفته ها…
سیزده به در تو عجیب بود… سیزده به در من هم عجیب…
در ایمیلی که برایت فرستاده ام مشروحش به حضور منورت تقدیم می شود.
بحث شخصی من نیست کسی اسمم را نپرسید فقط یکی گفت بسیجی است و آن دیگری کشیده نواخت… و خودش فحش مادر داد.
اگر فتنه گران روز عاشورا بودند خیالی نبود که از آن ها چیز بیشتری انتظار نمی رود و سلاحی جز فحش مادر ندارند اما این کشیده به یک خادم البسیجی از دست دلاورمردان غیور ارتش جمهوری اسلامی بود.
به جرم امر به معروف … بگذریم …
همه چیز در ایمیل آمده … امیدوارم به زودی ببینمتان شاید ۵ شنبه یا جمعه در بهشت لیلا…
یا علی حاجی
آوینی ۲۰۱۰ عزیز!
آوینی دهه ۶۰ یه مجموعه تلویزیونی ساخت بنام <سراب>. بعدها فهمیدیم اکثرش خالی بندی و خدعه بوده. نشون میداد که ایرانیای مهاجر بدبخت و بیچاره و بی خانمان و … هستند. تو تمام نریشنهاش ملتو دو دسته میکرد. به یک دسته رسما فحش و بد و بیراه میگفت و یک دسته رو میبرد کنار انبیا و اولیا. اون موقع ها مثل الان رسانه نبود. مام دو آتیشه همین فازهای تو و همفکرانتو داشتیم. از این هم غلیظ تر. بعدها گوشی اومد دستمون. الان ۱۰ سال بیشتره که سبز هستم.
جواب ابجی راضیه:ببخشید ابجی بابا هایی که با ایشون نیستند پس باکین؟جنگ که دو طرف بیشتر نداشت حتی امریکا هم برای ورود به جنگ به اسم صدام میومد تازه فکر کردی بابا اکبر فقط شهید حسین قدیانیه؟بچه ۵ساله منم به اون میگه بابا اکبر
تازه بعد از ۲۲بهمن مد جدید اومده .مد شده اگر یه خانواده ای خواست خون شهیدشو لگد کنه……حسابش با کرام الکاتبینه 
سلام حسین جان…من فرزند شهید نیستم،من حتی سربند شهید هم نیستم اما تو که فرزند شهید هستی در این روزگار که خیلیها پسر نوح شده اند، سربند پدرت را محکم بسته ای تا راه را نشان امثال من دهی که راه رهبر را گم نکنیم،ما بقی را رهبر از بر است! خدا قوت!
مرتضی را سوره “آوینی” نکرد و آوینی را اطرافیانش “” سیدشهیدان اهل قلم “”نکردند و اصلاً سید مرتضی برای آوینی شدن احتیاجی به این دست آویزهای خشک و شکننده نداشت چرا که روح سید شده بود همان روح حسین ولی حسین زهرا…
دیدگاه سید مرتضی با منع چاپ کتابهایش به بن بست نخواهد رسید چرا که همانها که سیدالشهداء را در کربلا به زعم خود از بین بردند آیا روح حماسی حسین را توانستند ذبح کنند؟؟
به بن بست رسیده های از خدا بی خبر؛ فکر کرده اید می توانید تفکر سید را توقیف کنید ولی چه قدر حقیرانه شاهد آن هستید که روح سید مرتضی در نوشته های همین حسین قدیانی معروف و مشهور و هزاران هزار آوینی نژاد گمنام در حال بعثت دوباره است.
اصلاً من آوینی نژاد های گمنام را می ستایم نه “حسین قدیانی”نویسنده ی معروف انقلابی !!
حسین را نوشته هایش قدیانی نکرد، همان طور که سید مرتضی را سوره، “آوینی” نکرد…
ولی به هرحال سید مرتضی خوشحالم که اینقدر معروف شده ای…
یا علی
این سبزک های خالی بند هم دارن از سفر بر می گردن باز اراجیفشون گل کرده
سلام به همه و خطاب به نا راضیه
آره مد شده که هر دروغی را که به ذهنمان میرسد در جایی به نام اعتماد ملی پرورش داده و منتشر کنیم مد شده که آشوبهای خیابانی راه بیاندازیم و بی توجه به رای کمتر از آرا باطله خود از طریق منتجب نیا اعلان کنیم که نمیشود زورکی خود را به مردم تحمیل کنبم … مد شده مرده داره مرده شور میشوره
سلام
با موضوع: “در کل قران حلالمان کن! ” بروزم.
منتظرم
یاعلی
الله
سلام مجدد
من هنوز هم مطلب رو نخوندم
خیلی از این مطالب اخیر رو
دقیق تر بگم از روزی که بابام….یادتونه که؟
هنوز سلام تون مونده….هنوز نرسیده به بابام….
فاران رو می شناسم
یه جورایی مثل منه. یه ذره گم-نامی رو بیشتر از من با خودش تمرین کرده اما….
الان جوابش رو به راضیه خانم خوندم….
خدمت خانم راضیه باید “بفرمایم” که سبزها هم فرزند شهید دارند ولی فرزند شهیدی که باباش رو هم تراز ندا آقاسلطان بدونه همون بهتر که بیاد به امثال ما بگه که “شما اید که فقط بچه شهیدید نه؟! “
من هم بابام شهیده
اما نه مثل شما سبزهای وطن فروش و دین فروش
بابای من هر روز داره شهید میشه
تازه مامانمم شهیده
مامانمم هر روز زیر بار کار خونه و کار بیرون و دنبال داروهای بابام دوییدن داره خورد می شه
خواهرم “فاطمه” هم شهیده
بچه ی ۱۲ ساله ای که نه فهمیده پدر یعنی چی و نه مادر
هم پدرش من بودم و هم مادرش….
ولی من نه شهیدم نه ادعای شهید بودن دارم نه ادعای بچه شهید بودن
وحتی نه شخصیت حقوقی آوینی رو خوب می شناسم و نه حقیقیش رو
ولی اوینی من رو خوب می شناسه
و پارسال روز شهادتش به من “عیدی” داد!
….
امثال شما سبزهای بی مقدار درک نمی کنید عظمت امثال “حسین قدیانی” ها
و مونده تا بفهمید “با ولایت تا شهادت” یعنی چی!
بمونید و بپوسید تو نفهمی هاتون
بگندید تو “حسین”های تقلبی تون و بترشید با”مهدی”های دروغی تون
وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
عزیزم من خاک پای شما جوانان کوی ولایت هم نیستم. عظمت در معرفت شماست.
همجنسگرایان حامیان منافقین سبز
در جریان اغتشاشات و قبل از آن یکی از کشورهایی که به این جریان نفاق کمکهای مالی و رسانه ای میکرد کشور انگلیس بود ..سران دولتی این کشور با تمام قوای مادی و رسانه ای سعی در کمک به سران فتنه و تحریک کردن اغتشاشگران داشتند
حال به این خبر توجه کنید :
به گزارش فردا و به نقل از نشریه دیلی میل، کریس برایانت، وزیر مشاور امور خارجی انگلیس با یک منشی کارمند در یک از شرکت ها ازدواج همجنسگرایانه کرد.
واقعا جای تاسف دارد که این وحشیها و لواط کنند گان از حامیان فتنه سبز باشند و جنابان سران فتنه هم اصلا اعتراضی نکنند…و بلکه از آنان کمک هم بخواهند …
من اگر جای موسوی و کروبی و خاتمی و یزیدیان سبز بودم از غصه دق مرگ می شدم …آخه اینایی که مانند حیوان کثیفترین کارها و وحشیانه ترین اعمال را انجام میدهند شده بودند حامی فتنه ی سبز و شما هم با افتخار قبول کردید ؟
ای خاک بر سر شما فتنه گران که همجنسگرایان از شما دفاع کنند و شما هم اصلا اعتراضی نکنید و خودتان را خط امامی بدانید ..!!!!
الله ولی الذین آمنوا …….
والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات
زمان جنگ نه تجربه داشتیم و نه امکانات ..پس چی داشتیم ؟
فقط ایمان به قدرت مطلق خداوند متعال داشتیم
همان قدرتی که فیلهای ابرهه را با ابابیلها از بین برد….
این مسئله را دشمنان انقلاب اسلامی نمسیفهمند
هر چقدر هم سعی میکنم به آنها بفمانیم اما نمیفهمند چونکه به خداوند اعتقاد ندارند
حال میر حسین باشد که خودش در جنگ شاهد بوده و یا دشمنان خارجی و حامیان صدام
اما بازم نمیفهمند
صاحب این انقلاب آقا امام زمان عج میباشد
وقتی اغتشاشات شروع شد گفتم نکنید که ما قبل از این منافقین سرخ تروریست رجوی را دیدیم که خیلی از شما مذهبی تر بودند و خشن تر ..
اما بعدش الفرارررررررررر
گوش نکردند .
اینها حادثه طبس و ۸ سال دفاع مقدس و ترورهای کومولوه و دمکرات و کمونیستها و منافقین سرخ و بهاییها و وهابیها و سلطنت طلبها و خیانتکاران اصلاح طلب مخصوصا در دوره خاتمی و …….اینها را نمیبینند یا میبینند و اما درس عبرت نمیگیرند ..
چه کسانی میبینند ؟ آنهایی که چشم بصیرت دارند ..و آن چیست ؟
همان چشمی است که میدان مین را در جلوی خودش میدید و اما ….بعدش …تکه تکه میشد ..
چه چیزی را دید ؟
حقیقت را ..عشق به خداوند را ..به رهبری عزیز و ولایت و …
و من نیز حقیقت را تکه پاره شده در عملیات و میدان مین و زیر خمپاره ها دیدم
موفق باشید
(هنر آن است که بمیری قبل از انکه بمیرانندت)سید مرتضی آوینی
چقدر زیباست قرین شدن شهادت سید دلها با صیاد دلها(یادی هم از شهید صیاد شیرازی)
سلام وممنون ازاینکه نشانی خانه پدریت را به ما نشان دادید
سلام به صاحب وبلاگ…و سلام به مخاطبان قطعه ۲۶
کامنت “؟” رو خوندم…
دلم گرفت…
نمیدونم اون دنیا در مقابل همچین افرادی روسفیدم یا روسیاه…خدا کنه که اولی باشم…
حتی اگه روسفید هم باشم اما باز شرمنده ام و مطمئنم که اون دنیا در مقابل همچین “بزرگان و شهیدانی(به شهود رسیده های زنده)” نمیتونم سرمو بالا بیارم….
……….
برای تمامی شهیدان:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و ائد قائدانا خامنه ایی
احسنت حسین آقا،
خیلی عالی بود.
بخدا کلی کیف کردم.
الهی به حق مادرم زهرا خدا برامون نگهت داره،
انشاالله پدر بزرگوارت همنشین سیدالشهدا باشه.
حرفات همیشه حرف دلمه،وقتی مطالبتو میخونم دلم آروم میشه.
رحمت به اون شیر پاکی که خوردی.
نمیدونم چی بگم….
خیلی مخلصیم.
قصه شهری که غرق درد بود……………… اتش شهوت درونش سرد بود
شهر ما شب های خیبر یاد داشت…………. رمز یا زهرا وحیدر یاد داشت
شهر ما همت درونه سینه داشت……….. با شهادت انس از دیرینه داشت
شهر ما روح خدا در دست داشت…… صد هزاران عاشق سرمست داشت
ناگهان این شهر ما بی درد شد …………….. اتش غیرت درونش سرد شد
حال راز ها در شهر قصه چپ شد………. …. پوشش خاکی لباس رپ شده
دیگر از جبهه در این جا رنگ نیست………. دیگر ان حال و هوای جنگ نیست
یا خمینی ای خلیل بت شکن ……………….خیز و بنگر فتنه های شهر من
جبهه و یاران من گم گشته اند…………… غرق در نسیان مردم گشته اند
پس چه شد یاد پرستوهای جنگ؟……………. یاد جبهه یاد ان خونین تفنگ
شهر من حجب و حیایت پس چه شد ………… ناله مهدی بیایت پس چه شد
ای جماعت ناله ام را بشنوید………………… درد چندین ساله ام را بشنوید
بنگرید این لکه های ننگ را……………….. فتنه های شهر بعد از جنگ را
عده ای با نامتان نان می خورن…………. ای شهیدان خو نتان را می خورن
جنگ رفت و شهر ما تاریک شد……………… راه وصل عاشقان باریک شد
شما رفته مردم ریایی شدند…………………. و بر خی دگر شیمیایی شدند
نه ان شیمایی که در جنگ بود………………… نه ان گاز سمی که بی رنگ بود
همانانی که رنگ ریا می زنن……………………. و بر سینه سنگ خدا میزنند
همانانی که یادی زدبن می کنن………………….. فضا را پر از ادکلن می کنن
به یک چک رشوه خور میشوند……………… به یک حکم مسئول کل میشوند
همانانی که در بی حجابی تکند…………………… سزاوار یک قبضه نارنجکند
به سنگ تهاجم محک می شوند………………… و مثل عروسک بزک میشوند
کسی فکر گلهای این باغ نیست……………. کسی مثل ان روزهای داغ نیست
همه ناگهان عافیت خو شدند…………….. و یک شب از این رو به ان رو شدند
کسی بر شهیدان سلامی نگفت……………………. رضای خدا را کلامی نگفت
بیایید که مردم بهتر شویم……………………… در این ابشار خدا تر شویم
بیایید تجدید پیمان کنیم…………………………….. نگاهی به قبر شهیدان کنیم
در راه دوست کشته شدن آروزی ماست…
سلام
متن زیبایی بود.
موفق باشید. من با اجازه لینکتون میکنم.
سلام حاجی.
بابا چند خط نوشتی؟
فردا نماز کی بیدارمون کنه؟
اما ایول.
چیزی نمونده بود که نگی.
کوچیک و بزرگشون خیس شدن
یا علی
واسه منم دعا کن.
به پدر سلام منم برسون بگو خیلی وقته رفقاش با ما قهرن
شاید در مصباح مشکوه جمعه دیگر، نوری بدرخشد که نور علی نور شود
پاینده باد ره بر …. درود بر شهیدان
پاسخ به رهگذر: خیلی برات متاسفم، خودت نفهمیدی چه جوری حرام خواری و گناهات “گوشی” را دادند دستت و زرد شدی…و الا بنده که سالها در غرب زندگی و طبابت کرده ام خوب میدانم حکایت سراب حقیقت محض است، مدرکش آمار بالای افسردگی و جرائم در ایرانیان مهاجر و به خصوص پناهنده در غرب میباشد. مشکل اینجاست که تو و امثال تو چیزی از این آمار نمیدانید و فقط آواز دهل تبلیغات غربی ان هم از دور گوشتان را کر کرده.
آقای قدیانی (معروف به آوینی ۲۰۱۰) بسیار عزیز،
فقط خواستم بگم به حالت غبطه میخورم که باز هم ثواب گرفتن اشک بر روضه ی عباس در جمهوری اسلامی در کارنامه ات ثبت شد. حتما آن امامی که گفت می ایم به قولش وفا کرد…
اجرت با خودش
از کلیه دوستان عاجزانه می خواهم اگر دوست دارند نظرات شان تایید شود مرا با بزرگان مقایسه نکنند. من کجا مرتضی کجا؟ ممنون.
شما رو به حضرت زهرا واسه یه مریض دعا کنید
با اشک دارم می نویسم
به والله بی پناهم
شما رو به پرستاری های حضرت زینب…شما رو به مریضی های حضرت زهرا
با عجز دارم می نویسم
شما رو به شهدا به داد دلم برسید
شما رو بخدا دعا کنید
از سر بی پناهی سجاده ام رو این جا باز کردم
قبله ی من بهشت زهرا ست
یا زهرا:((
سلام آقا حسین
فکر کنم از وبلاگ زیر خوشت بیاد.یه سری بزن:
من ژاکلینم.یک مسیحی که به دست امام حسین(ع) شیعه شده ام.
http://mahveyar.blogfa.com
اگر هم لطف کنی و این وبلاگ رو توی وبلاگت وعرفی کنی خیلی خوب میشه…
خدانگهدار قلمدار
سلام ژاکلین. اسلام، همان دین مسیح است. اسلام یعنی پذیرفتن تمام پیام عیسی و موسی. مسیحیت امروز مهمترین پیام مسیح یعنی بشارت به اسلام محمد را نشنیده است. درود بر تو و بر دستانی که تو را شیعه کرد و درود بر دستان بریده عباس. بهار یعنی تو که از دل زمستان سرد جهل، شکوفه زدی.
ما “اهل ولایتیم” و همه چیز ما در گرو همین ” اهلیت ” ماست
سید مرتضی آوینی
نه ده کی منتشر می شه ؟
خواندم … دلم را بردی فکه بازهم … چند سالی هست نرفتم. وقتی رفته بودم روی یه تابلوی خاک گرفته نوشته شده بود : محل شهادت شهید مرتضی آوینی. ۱۵ سالم بود. به سید احمد گفتم : آقا ! چرا فقط برای شهید آوینی تابلو گذاشتن ؟ گفت : آخه شهید آوینی تابلوی شهدا بود … .
سلام بر شیر بچه بابا اکبر

سال نو مبارک
هر از گاهی خاموش و بی صدا نوشته هاتون رو که به من پر پرواز میده رو میخونم و حقا و انصافا بی تملق از قلمتون حظ وافر می برم .
سابقا”چند بار بخش ارسال نظرات رو پر کردم اما دکمه ثبت نظر رو نزدم . فکر کنم خجالت کشیدم که قلمم چون قلم شما نیست .اما امروز نمی دونم چرا نتونستم سکوت کنم .
در مورد پست قبل- باعث شدید سیزده فروردین رو در قطعه ۲۹ در جوار عزیزترینم سپری کنیم .
به خاطر نوشته تون سری هم به فروشگاه شهید آوینی که واقع در همان قطعه ۲۹ هست بزنم . و دو تا از آثار این شهید بزرگوار رو بخرم …
۱- حلزون های خانه به دوش
۲- فتح خون ( که نویسنده این کتاب پسر این شهید هست )
از فروشنده سوال کردم حقیقت داره که خانواده شهید آوینی هم میخوان اسمی از شهید آوینی نباشه؟ فروشنده گفت بله متاسفانه خانواده ایشون هم با این سانسور چی ها همراه شدن … پرسیدم چرا ؟ گفت : نمی دونم
در ادامه گفت هیچ میدونید پسر شهید آوینی برای چاپ کتاب فتح خون چقدر زجر کشید ؟؟؟ اجازه چاپ نمی دادن که ؟؟؟
حسین آقا من فکر میکنم اگر خانواده این شهید معزز با این جماعت سانسورچی همراه شدن نه به خاطر اینکه اسمی از این شهید نباشه بلکه چون این جماعت ناسپاس قدر و قیمت این شهید رو نمی دونن این بندگان خدا هم متواضعانه از حق خودشون و این شهید گذشتند . شاید حق دارن … شاید چون مسلم شده براشون هستند کسانیکه لیاقت آوینی و آوینی ها رو ندارن .
نظر شما چیه ؟
فتح خون کتاب خود مرتضی آوینی است.
یه چیز هم درباره این شعار بنویس
عزا عزا است امروز روز عزاست امروز
منتظری نستوه پیش نداست امروز!
بهتر بود تیترو عوض میکردید و میزاشتی :”سبزی بدر”!
جز کپی کردن از وطن امروز خودت خلاقیت نداری؟!
حرفهات هم تکراری هست
اقای قدیانی در چند تا از سایت های ضد انقلاب نوشته اند که مادر شما بعد از شهادت پدرتان با یکی از افراد بیت اقا ازدواج کرده و برای همین شما از مقام معظم رهبری حمایت می کنید.
لطفا در مورد عدم صحت این قضیه توضیح بدید و این فتنه گران را بیش از بیش رسوا کنید.
حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی
مادر من بعد از شهادت پدر با برادر پدرم یعنی عموی خودم که برایم همان نقش پدر را دارد ازدواج کرده است. عموی من که با افتخار ایشان را “بابا” صدا می زنم متاسفانه ثواب کارمند بیت آقا بودن در پرونده اعمال شان نیست! البته به کوری چشم دشمن، یک سپاهی و یک حزب اللهی دو آتشه و یک عاشق حضرت آه است. البته به کوری چشم دشمن عرض کنم که ما همه مان صبح را با سلام به خامنه ای عزیز می آغازیم. ما کارمند خود رهبری هستیم نه بیت رهبری! هر چند که بیت رهبری بابی از ابواب عاشقی است و کاشانه ماست و کوی لیلی ماست. حالا دشمن برود حسودی کند به این همه عشق و یک دروغ دیگر ببافد.
جناب آقای حسین قدیانی
چرا حس می کنی با تند نوشتن و رادیکال یادداشت گذاشتن، می تونی
خودت رو خالی کنی عزیز؟
سلام
سال همت مضاعف کار مضاعف مبارک
شبیه سید مرتضی نوشتی . از دل نوشتی به دلم نشست .
خدا قوت
أیّدَکُمُ الله!
مثل همیشه گرم و پر حرارت !
انشاءالله موفق و موید باشی.
دست شمادرد نکند خداوند امثال شمارا زیاد تر کند. موفقیت هرچه بیشتر سربازان امام خامنه ای را از خداوند منان خواهانیم.
سلام
ممنونم از متنهای زیبا و البته پرمعناتون.
حسین اقا عزیز
با خواندن نوشته های شما ای دلم خنک میشه ای دلم خنک میشه ای دلم خنک میشه ……..
فتنه ها میگذرند و فتنه های نو بوجود آمده و پا به عرصه وجود میگذارند.
بهتر نیست که با بصیرت . پیش بینی کنیم که فتنه های آینده چگونه . توسط چه کسانی و چه موقع به مردم حمله خواهندکرد ؟!
آنچه مشخص است .
مافیای نکبت و قدرت . برای ریاست جمهوری آینده نقشه های بزرگی دارد که از هم اکنون در حال اجرای زیرساخت آن است.
چیزی که متاسفانه اکثریت ما به اهمیت آن واقف نیستیم !
پس با توکل به خدا .
پیش به سوی دشمن شناسی و نقشه های او و برآب کردن این توطئه ها !!!
بسم الله
مطمئن باش این متن کار خودتون نبوده و قلمتون به مدد حضرت حق برصفحه کاغذ چرخیده . انشا’الله جوهر قلمتون هیچ وقت تموم نشه.
قبلا مساجد سنگر بودن و خوشحالم که حالا وبلاگها هم سنگرند. خدا انشا’الله سنگر یا همون وبلاگ ما رو هم جزو سنگرهای عملیات الی بیت المقدس حساب کنه.
یاعلی
منم می خوام از مرتضی شهر خودمون بگم از ساده میری که معروف شد به هلتی از سردار فاتح که سید اهل قلم راوی اون شد از مرتضی که هم امام خمینی رو درک کرد هم امام خامنه ای از اونی که به دستور امام خامنه ای گوش دل سپرد وشهید شد من از ایلامم شاید اسم شهر منو نشنیدی مقصر تو نیستی مقصر اونایین که میگن جنگ فقط توی شلمچه بود واروند نه توی قلاویزان ومیمکوچنگوله قرارگاه حضرت امیرالمومنیین چیزی کمتر از دوکوهه نیست شرهانی خیلی بیشتر از شلمچه شهید داده شهدای ما چیزی کمتر از شهدای جنوب ندارن شهید هلتی ما برابر حاج همت شماهاست مهران ما از خرمشهر چیزی کمتر نداره اقا که چند روز پیش رفت یادمان شهدا بهتر از بقیه میدونست که فتح المبیین مال ما ایلامیاست نه خوزستانیا اینم گفت که فتح المبین مال ماست چراباید شهدای غرب مخصوصا ایلام ما اینقدر غریب باشن یازهرا
لذت بردم به شدت ….
بسم الله
سلام برادر
راست میگفت ان خواهرم راضیه که فقط حسین قدیانی که شهید نیست
صدها هزار شهید و فرزند شهید و مادر شهید و پدر شهید داریم
من خودم تو همین ۸ ماه خیلی از سبزها رو دیدم که فرزند شهید بودند
من پسر همرزم های همت رو دیدم که چطور سنگ آقای توهم رو به سینه میزدند
پسر شهیدی رو دیدم که میگفت از باباش خواسته با گلوله سپاه شهید بشه …
به خدا که دیدم ده ها فرزند شهید دیگه مثل اونها رو …
اما…………..
راه انقلاب یکیاست
صراط فقط مستقیمش که به مقصد میرسه
ره بر ما هم یکی است ، سید خراسانی ما ، سید علی حسینی خامنه ای
اگه اون بچه شهید سنگ آقای توهم رو به سینه میزد ، چون هنوز (به هر دلیلی) اون رو نخست وزیر امام می دونست
اگه اون یکی با سپاه لج افتاده بود ، هم از ندونم کاری های ما و اشتباهات سپاه شاکی بود و هم زیادی به رسانه های آقای توهم دل بسته بود
جواب اینها روز قیامت با آقای توهم !!!
اما در هر صورت رفقا ، یادمون نره ، فرزند شهید هر جور هم باشه ،پسر نوح نیست و به گردن ما حق داره
——————————————————————————————————–
با اجازه حسین آقا :
آقا میثم !
می دونی چرا اسمت رو میثم گذاشتند …
غالبا متدیننین به عشق میثم تمار بچه ها شون رو میثم اسم می گذارند
در عجبم که اگه شما از این دسته اید دیگه چرا ….
عزیز دل برادر
این ها کجاش رادیکالیسم ؟
اگه این ها رادیکالی نوشتن ، حتما صحبت های میثم هم در حمایت از علی (ع) رادیکالیسم بود ؟
نه !!!؟
حتما خروج ابا عبدالله هم ، طبق افاضات سران فتنه ، خشونت طلبی بود
کلا استقامت بر حق خشونت طلبی نه !؟
و البته حتما علی وار زیستن و سرودن خشونت طلبی …
آره عزیز …
اگه این حرف ها که حاج حسین میزنه خشونت طلبی ، ما ختم فاشیسم و خشونت و بی منطقی ایم …
جناب گوگولی
آی کیو !!!
حیف از نخود که سوخت مغز شما شد !!!
ی ا ح ق م د د ن ا
حسین عزیز باز هم به تو که نورامیدی در شب تار برای بسیجیها هستی میگویم که تایید نظرات مخالف به شرط پاسخ گویی ات به آنها مناسب است جالبتر اینکه تو مابسیجیها را تحویل نمیگیری وبرای جلبکها پاسخهای طولانی مینویسی بابا دست مریزاد
تو دیوانه ای که داری از علی دفاع میکنی نمیگی یه روز چشم علی رو دور ببینند
و یه کربلای دیگه به پا کنند اونوقت تورو هم جزو بچه های علی حساب میکنن وانتقام
گذشته هارو از توهم میگیرن همین الان بیا بگو غلط کردم من با علی نیستم
آیه الله آملی لاریجانی در سفر قم و دیدار با مراجع تقاضای شدیدی داشت تا با قطب مراجع شیعه در ۱۶ قرن اخیر جناب مستطاب شیخ یوسف صانعی دیدار داشته باشند اما شیخ یوسف به دلیل مواضع تند لاریجانی که در چند ماه گذشته علیه سران فتنه گرفته بود از پذیرش تقاضای ایشان امتناع کرده و خبرنگار ما گفته این عدم پذیرش در آینده کاری لاریجانی بحران ایجاد خواهد کرد و به احتمال بسیار بالا ایشان مجبور به استعفا از مقام خود خواهد شد.
سلام در جواب “مرگ بر google”
متأسفانه همه شما همینجوری هستین فقط به ظاهر قضیه نگاه میکنید و بدون توجه و فکر تصمیم میگیرید و حرف “بخوانید لیچار” میزنید.
برو اسم نویسنده مطلب وطن امروز رو ببین اونوقت میفهمی که نویسندش همین حسین آقای قدیانی خودمونه
یا حق حسین آقا
فرهنگ سازی برای کودکان با چاشنی موسیقی رپ
در رسانه ملی+فیلم
وبلاگ بیداری
مطمئن باش افسردگی و جرائم در خود ایران خیلی بالاتره آقای دکتر!!!
در ضمن دکتر جان ژاپن دنیای غرب نیست دکتر جان!!!
خوشم می یاد کم نمی آری
من که به داشتن قلم روانی مثل قلم شما قبطه می خورم
راستی این قضیه شهید آوینی و سانسور چی ها از چه قراره ؟
من که نتونستم اطلاعات زیادی بدست بیارم
با بهترین آرزوها برای شما
هر چه بیشتر می خوندم دعا می کردم طولانی تر باشه!.
هر وقت می آیم اینجا از نوشته های خودم خجالت می کشم.
امسال تو راهیان هم برای شهدای فتنه هشتاد و اشک روضه خونده می شد…
نو منطقه تفحص شرهانی که اکثرا شهدای گمنام هستند،از شهدای گمنام اخیر تهران خیلی یاد کردیم…
یا حق
مدتها بود دلم بدجوری آشوب بود .
از یاد بچه هایی که مظلومانه جان دادند و من حتی اسمشون رو هم نمی دونم .
براشون فاتحه می خونم ، اما برای کسانی که هیچی ازشون نمی دونم .
فقط می دونم که مظلوم بودند.به دست کسانی کشته شدند که به پستی و شقاوت شمر بودند …
و من نمی دونم برای چی و از ترس چی حتی یک بار هم صورتشون رو به نام شهدای فتنه ، از تلویزیون ندیدیم .حالا چهره شون به کنار . حتی نام شون رو هم یک بار از تلویزیون نشنیدیم …
شاید کوتاهی از خود ما باشه .
فکر می کردم دیگه مارو فراموش کردی ؛
پست جدید رو که دیدم ، اول فکر کردم بازم ” نه ، ده “
اما نه اینجور نبود .
ممنون از دل پاکت برای اینهمه حرفای شنیدنی و به دل نشستنی …
سال نو شما مبارک
سال همت مضاعف و کار مضاعف
سلام.بسیار زیبا بود.حسین اقا .انشالله دچار سرنوشت شهید اوینی شید.
با برخی از جملاتتون را با انتخاب خودم در وبلاگ زدم.
دخیل بستم به نوک قلمت حاج حسین آقای عزیز شاید که لکنتم در دفاع از حضرت ماه رفع شود.
دعایم کن که همتم برای شهادت در راه حضرت ماه و کارم در دفاع از حریم ملک پاسبانش مضاعف شود.
یاعلی
با سلام وعرض تبریک به محضر آقا امام زمان (عج)ونائب برحقش آقا سید علی خامنه ای عزیز وسربازان ولایت و هموطنان گرامی
باتشکر فراوان از اینکه اسامی دوتن از شهدای مظلوم وگمنام بسیجی را در متن زیبایتان قید کرده اید چهره ی زیبای آنها را که ندیده ایم اسامی آنها را نمی دانیم ولی برایشان درود می فرستیم وبرای مادران آنها پیام تبریک وصبر
اگر می شود اسامی شهدای هشت ماه دفاع مقدس را بنویسید تا از آنها مدد بگیریم والتماس دعا داشته باشیم که برایمان دعا کنند که در راه ولایت بمانیم ومرگمان هم در راه ولایت باشد مثل خودشان
متشکرم مجدد از آوردن اسامی آنها
ببخشید عرض دیگری هم داشتم اینکه وضع جامعه خیلی افتضاح شده از بی حجابی وهنجار شکنی
تورو خدا حزب اللهی ها وبسیجی ها ومتدینین چرا ساکت نشسته ایم چرا بلند نمی شیم به جای اینکه ما طلب خون شهیدمان را کنیم اونها طلبکار شدند ووقتی تذکر میدیم با پرروهی میگن به تو ربطی داره تورو به خدا یه فکری کنیم امیدمون به دولت بود ولی انگار خبری نیست نیروی انتظامی رو که بی خیال باید خود جوش یه کاری کنیم این وضع نمیشه ممنون فقط یه درد ودل بود ولی تورو خدا به فکر باشید
حسین آقای عزیز، من دل نوشته هایتان منظورم بود که از جنس نوشته های آوینی است، خودتان هم انشالله از جنس او باشید و از جنس او بمانید. ضمنا آوینی ۲۰۱۰ طعنه به یکی از کامنت ها بود! با عزت و بی غرور باشید.
درود
سال صبرواستقامت برشما هم مبارک!!!!
فتنه و دیکتاتور به در!!!
بسمه تعالی….
درود خدا بر شما و پدران شهیدتان…..
من نه خانواده شهیدم و نه بسیجی یا حکومتی…..
ولی افنخار رو دارم که با هر کلام امام خامنه ای سرم رو بالاتر بگیرم و جلوی کوردلان منافق و فریب خوردگان کلی از رهبرم تعریف کنم…..
الحق و الانصاف سال ۸۸ سالی پر از برکت بود با حکمتهای باری تعالی….
ریزش ها باعث شناخت چهره واقعی بعضی ها شد….
رویشها (به تعبیر کلام مبارک مولا) باعث شد امثال من که تا حالا سرمانن به کار خودمان گرم بود و زیاد به ایمن مسایل حساس نبودیم بیشتر احساس مسئولیت کنیم تا عرصه خالی نماند….
موفق باشید
واقعا این همه بی خبری و غرض ورزی از عده ای بعید نیست…
آقا تمام مطالب این وبلاگ نوشته ی خود آقا حسین هست
سلام من بر سیّد قلم داران کوچه بنی هاشم؛ حسین قدیانی عزیز
…آن گاه که زندگی جز با قبول بندگی یزید میّسر نیست چه باید کرد؟ و مگر یزیدیان راه دیگری نیز باقی می گذارند؟ آنها جهان را در حاکمیت خویش می خواهند و اگر ما نیز سر در آخور خواب و خور و شهوت فرو بریم، صلح بر جهان حاکم می گردد، که صلح در قاموس ائمۀ کفر معنایی جز این ندارد. اگر کسی سر در آخور حیوانیت خویش نداشته باشد، حیات دنیا را بدین بهای سنگین نخواهد خرید.آن کس که می پنداردصلح در قاموس اهل دنیا معنای دیگری جز این نیز دارد، بداند که گمگشتۀ برهوت وهم است و حجاب ِآراستۀ ظاهر، چشم او را از باطن بریده. و اگر جز این بود، چرا قداره بندها و سفاکان، خود داعیه دار صلح جهانی شده اند؟… و در زیر این عَلَم جز غفلت زدگان جمع نخواهند بود. اهل شمشیر، شمشیر بر من و تو برداشته اند و دارالامارۀ خویش را در سایۀ آن ساخته اند؛ در سایۀ بمب و موشک. و اگر من و تو نیز از جنگ بهراسیم، دیگر چگونه کار جهان راست شود؟ دیگر چگونه حکومت به اهل آن بازگردد؟*
*گفتاری از آقامرتضا آوینی؛ از کتاب گنجینه آسمانی. ص۲۸۱+۲۸۲
به سایت ما سر بزن
ایولا !
ایشالا خدا قسمتت کنه بری کربلا و یه قطعه از بهشتو بینی
سلام
ممنون
مطمئنم که دستان آسمانی پدرتون حمایتتون می کنه که این قدر زیبا حرف های دلتون رو می نویسید.
راهشون پررهرو باد
برای خواهر کوچیکتون هم دعاکنید
التماس دعا
آقا خیلی قلم قشنگی داری از طولانی بودن مطلبتم مشخصه که دلت خیلی پره هر چند می دونم در مورد سید مرتضی هر چقدر هم بنویسی بازم دلت راضی نمیشه
با سلام
با اجازه مطلبت رو کپی کردم تو کلوبلاگم
یا علی
مثل همیشه همون اول گریمونو درآوردی، خدا حفظت کند.
“به خدا قسم صدای پای مهدی فاطمه (عج) می آید”
به قول مرحوم آقاسی
“ای اهل دلان ظهور نزدیک است”
سلام .ماشالله حاج حسین
یه طرح برا سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی زدم
بروزم
یا علی
بسم الله…
راستی آقای قدیانی عزیز بهتر نیست یه دستی به سر و روی وبلاگتان بکشید و یه قالب زیبا براش در نظر بگیرید؟
سلام….
مثل همیشه عالی و زیبا و دل نشین نوشتین…آقای قدیانی میدانید یکی از برکات این فتنه ها چه بود؟ رویش های ابن عمارها و آوینی های جوان …. در سایه لطف پروردگار و گرمای وجود امام عصر (عج) سلامتی و شادکامی برایتان آرزو می کنم…با اجازه لینکتان کردم
سلام علیکم
با مطلب “واقعا چه باید کرد” بروزم.
وبلاگ حزب الله حاضر به تبادل لینک می باشد.
یا علی.
خدا شهیدت کنه …
“آوینی و حوادث پس از انتخابات” به روزم در وب چشمه ها.
سلام
در جواب سلام
صبر و استقامت شایسته شما نیست که هر روز که میگذره از تعدادتون کم میشه / این شایسته جوان هایی است که هر روز که میگذره بر اعتقادشون به ولایت افزوده میشه / من امسال تو راهیان نور همراه بچه های دانشگاه خواجه نصیر بودم دیدم که چطوری دنبال حقیقت هستن ولی امسال شما هنوزم پیرو یک مشت خائن هستید
سلام علی آل یاسین
زنده باشی و پاینده برادر.
یا علی
حسین قدیانی عزیز خیلی مواظب خودت باش.
چه بگویم که هر چی بگم بازم کمه فکر کنم آخر این پست یک نفسی گرفتی!
به خودم قول دادم مطلب و پست بعدی بنده حتما یک پی نوشتش “مطلب زیبای” شما باشه
البته در پیوندهای روزانه همین پستتان را لینک کردم
ولی خیلی زود برای آوینی مطلب گذاشتین؟!نکنه تا اونموقع دیگه مطلبی ندارین نگو نه! که خیلی ناراحت میشم…
راستی یک سری به مطلب جدید وبلاگ من هم بزن “دانشگاه و دستگاه انسان سازی”
سلام
خسته نباشید دمت گرم داش حسین جیگر طلا
سلام
من وبلاگ شمارو لینک کردم در صورت تمایل ما را با نام توقف ممنوع را لینک کنید و مطلع سازید
التماس دعا
با سلام وارزوی سال خوب و بابرکت برای همه . راستی چرا از شهدای هشت ماه نفاق عکس و اسم تهیه نمیکنید و به ملت نشان نمی دهید که چندتا بسیجی شهید شده منظریم
دست شما درد نکنه که مثل همیشه حقایق رو مینویسی.
این سبزهای وطن فروش غرب پرست که ماهیت همشون ضدا خدا و ولایته دیگه انشا الله به دستان عباس نابود خواهند شد و شکی نیست.اما فتنه ای بزرگ در راه است.به این وبلاگ سر بزنید تا عمق فتنه احتمالی رو متوجه بشین.(این سبز ها که در برابر ایمان به ولایت فتنه ای نبودند…گرد و خاکی بودن.
http://u313.blogfa.com/post-174.aspx
در حفاظت ز امیرم علی خامنه ای
میشوم میثم طمار به دارم بزنید
بازم که نوشتی ثواب محمد حسین بودن تو جمهوری اسلامی میخوای
فقط این جملت خنده داره
بابا ابوذر غفاری با زن و بچش تو صحرای ربذه از گشنگی مردندولی از علی (ع) دفاع کردند
تو داری از رهبر دفاع میکنی گشنگی هم میکشی یا نه؟
فیش حقوق بابت را ببین به نظرت حقشه؟حق رفتگره هم همینه اگه نیست وظیفه بسیجی واقعی در مورد این دو نفر چیه؟
ماشاالله -حزب الله
ادم مغزش نمیکشه این همه مطلب رو بخونه فقط جاهایش که اسم اعظم اقا(رهبر جونم) بود چشمام تیز میشد و اون تیکه ها و قبل و بعدش را میخوندم
اما در کل مطلب بی نظیر بود مثل همیشه…
امام زمان دعاگوتون باشه حسین اقا
جانم فدای رهبر
سلام با مطلب
“بزرگترین انتخابات تاریخ حکومتهای مردمی جهان”
منتظر حضور جناب عالی هستم.
بسم رب الشهدا والصدقین سلام حاج حسین با دل نوشت “به گواه ردیف ۶۳ من حسین قدیانی را بهتر از قطه ۲۶ میشناسم “به روزم البته در حال تغییر آدرس وبم هستم و إلا لینکش را می گذاشتم .عالی بود اما یه چیزی مفهوم نبود(سر هر پنج تای تان.)
۱)مهنس یا میر چیز داوینچی
۲)ممد تمدن
۳)شیخ بیسوتدیا شیخ از همه جا بیخبر
۴)حجت الوسلام مفتخرُ بإالماضی
۵)محسن …..
آیا منظورتان همین بود .
سلام. دوست عزیز! اگر یه خرده کوتاه تر بنویسی که پیرمردهای تاکسی برگشت مثل حقیر به زحمت نیفتند برای خوندنش، طوری میشه؟ رعایت اضعف قارئین از مستحبات موکد است برادر! البته قطعا طولانی بودنش برای پر شدن یک ستون روزنامه خوب است اما فکر چشم عینکی ما رو هم بکن.
اگه رعایت نکنی منم میرم کراواتی میشم ها!!!
با این همه ، یاد شهید حاجی پور روح من رو هم صفا داد.
ممنون شما.
سلام
اجرکم عندالله!
فقط همین را می توانم بگویم
سلام
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشکفته ام
شب و مثنوی های ناگفته ام
شب و ناله های نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر می کنم درد را
که آتش زند این دل سرد را
بگو بشکفد بغض پنهان من
که گل سر زند از گریبان من
مرا کشت خاموشی ناله ها
دریغ از فراموشی لاله ها
کجا رفت تأثیر سوز دعا
کجایند مردان بی ادعا!؟
پاینده باشی برادر .
رفقای قطعه ۲۶ سری هم به کلبه بنده بزنید
با افشاگری جلبکهای سریال چاردیواری به روزم
سلام داش حسین
سال نو مبارک
دم شما گرم
مطلبت عالی بود
تو این ایام که نزدیک سالگرد شهادت سید مرتضا می شیم جای چنین مطالبی خیلی احساس می شه
تو یه تنه جبران همه کم کاریارو می کنی
خداقوت
سلام جناب قدیانی.
سال نو برشما مبارک.
از خواندن مطالب لذت میبرم و همیشه با خودم می گم اگه آقا سید مرتضی زنده بود چه می کرد؟؟؟!!!…
در پناه شهدا موفق باشید و برقرار
با اجازه و با افتخار لینک شده اید.
خوشحال می شوم به وب من نیز سری بزنید.
یاعلی
آوینی مرتضی سید . کارهایش بازی نبود .
فکر میکرد . می جست و مینوشت و میساخت . تا خورشیدی طلوع کند . سیاهی زدوده شود . راهها روشن تر و هموارتر شوند . اینها را بر اساس ساخته . درک از افکار و نگفته هایش می گویم .
آوینی سید مرتضی . در زمانه خود میدانستند . چه می خواهد . چه کار باید بکند . و اهداف و آرمانهایش چه اقدامات و برنامه هایی را می طلبد . اینها را بر اساس برداشته های خودم از نگفته ها و گفته هایش می گویم .
ما در زمانه خودمان چه می کنیم ؟ دنبال چه هستیم ؟ اهداف و آرمانها و برنامه هایمان چیست ؟
ما در حال بازی هستیم . اقتصاد و سیاست . اجتماع و فرهنگمان اینرا نشان میدهد . تفرقه و دو رویی و خودخواهیها و نفاق های پرده در پرده گفتار و کردارمان این را نشان میدهد .
مینویسیم . تا نوشته باشیم . تا حال کنیم که ما از حس بد ننوشتن راحت شده ایم . کارهای اصلی و اساسیمان بر زمین مانده است . اقتصاد . ازدواج . اجتماع و فرهنگی و…….. فساد و فقز و تبعیض مان . طرح و ایده و نوآوری مان . هدفمند نمودن نصف و نیمه یارانه مان . همبستگی و خوشحالی و امیدواری و حس افتخار و حماسه گمشده مان بر زمین مانده است . و ما تصمیم بر ادامه بازیهای خود فریبی داریم …..
اصلا راه اصلی جای دیگری است . اصلا دیدگاه مان را گم کرده ایم . اصلا زبان گفتگو و تفاهمان رو گم کرده ایم . اصلا قاتی کرده ایم . همه چی را . قاتی می کنم . هر چه قاتی پاتی شده است را . چون فرقی نمیکند .
کجاست سازماندهی جامعه ۷۰ میلیونی مان . ؟ آیا شما در این بهم ریختگی و نادانی سازماندهی میبینید ؟
این ۷۰ میلیون انسان غیرتمند آماده کار و سرگردان و بلاتکلیف در این جامعه خودشان میدانند . چه کاره اند ؟ نقششان چیست ؟ به کدام سو . با کدام حق و حقوق . و چه مسئولیتهایی دارند ؟ میدانند ؟ نه که نمی دانند ؟ حتی آن معاون و وکیل و رییس هم نمی داند . چیست . کجاست . همه ظرفیت فکری و عملکردش در چه حد است . فقط میداند . امروز باید نشان دهم . من هستم . حضور دارم . وجود دارم ……. باید ادا در بیاورم که خودم را نقش و توان و داناییم را گم نکرده ام .
خنده گریه دار یا گریه خنده دار نیست . به مهمترین نهادها و مسئولین نامه بنویسی و سال بگذرد و جوابی ندهند ؟ این بی جوابی خود جواب مهمی است . همه به بی دردی و پوچی و روزمرگی و فشل بودن عادت کرده اند . شاید کمی اغراق باشد . اما تو کمترش را خیلی زیاد بدان . چون خبراز مرض های مزمن میدهد .
بیایید بازی نکنیم . بیایید بازی را نگاه داریم . ببینیم . کجاییم . کجا میخواهیم برویم . یارکشی و سازماندهی و برنامه ریزی و کشف فرمول و برنامه و استراتژی جامع و موثر بریزیم .
بازی اقتصادی . بازی فرهنگی . بازی مدیریتی . بازی پوز زنی . بازی وقت گذرونی . بازی مبارزه . بازی حماسه . بازی بازی . ……………….
حق داری متوجه اصل مطلب نشوی . چون جامعه ما هم همینطور است .
سلام/ خداقوت!
بروزیم با مطلبی تحت عنوان: انجام وظیفه تاریخی هنر انقلاب! + دانلود فایل یادگاری تاریخی سال ۸۸
قسم میدهم…
حسین آقای عزیز سلام-
جان آن آب هایی که سُرانده ای بر روی مزار شهدا قَسَمت میدهم نظرات توهین کننده به خانواده ات را بازنکن. توهین به شهید، توهین به خانواده شهید، دل همه مان را خون میکند. توهین کردن در پَس ِ این فضای مجازی با نام مستعار و بی نشان، از منجلاب نفس هر حیوان صفتی راحت بر روی لجن ها موج میخورد. نمیخورد؟ این ها که نام شان هم از «مرگ» پیشوند و پسوند گرفته دیگر نیازی به بازکردن نظرات شان نیست.
اصلاً نظراتی که میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند باید باز بشوند و این غیر از یکدستی در تأیید نظرات است. نظرات مخالفان هم میتواند جزو این قِسم باشد امّا مطمئنا لجن پراکنی نمی تواند.
حسین آقای عزیز نقد ما را پذیرا هم نباشید دلبری کردید.
خدا خانواده تان را عُمری با برکت تر و با عزّت تر عنایت نماید- آمین.
خدا قوّت.
سلام.خواهشن انتشارات کتاب قطعه بیست وشش را ومجلهتان را بکوئید .میخوایم بخونیمشون
کار کتاب تمام است و خدا بخواهد اول هفته بعد در می آید. مجله هم روزهای آخر فروردین در می آید. دعا کنید.
سلام . خسته نباشید .
با مطلب (سید شهیدان اهل قلم ، لقبی که به اهلش رسید) به روزم …
قطعا نظرتان صائب است …
یا علی
مگه قرار نشد دور بر وبلگ مقدس حاج حسین پیداشون نشه؟


خدا رحمتش کنه شهید آوینی رو و همینطور پدر تو را.
ولی خودمانیم تو چقدر پر چانه ای پسر.
دخلم اومد تا این پستت رو تموم کردم.
من از وبلاگ نویسی چیز زیادی نمی دونم.
ولی سعی کن مختصر و مفید بنویسی تا تأثیرش هم بیشتر باشد.
یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه: “Be brief brother”
باسلام
همانطوریکه می دانید برخی سنگها و عقیقها خواص مهمی دارند و خاصیت حدید ضیق و تنگی سینه و بنا بر بعضی نقل قول ها ضعف جسمانی می آورد ، و طی چهار ماه گذشته نیز بطور مدام در دست آقا بوده است می توان این ایثار و به جان خریدن سختی ها توسط امام خامنه ای(مدظله) را از این بابت دانست که اولا امر عظیمی در پیش است و ثانیا این امر مهم نیز خیلی نزدیک است؟!
چون ما حتی در فتنه بزرگ انتخابات و اغتشاشات نیز چنین هشدار و آماده باشی از آقا نداشتیم!
سلام.از هر نظر جالب بود.تعهد و ولایتمداری و زیبایی قلم و صراحت لهجه در بیان حقایق و سوز انقلابی … آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.امروز مقاله ی سیزده به در-فتنه به در را در وطن امروز مطالعه کردم و انرژی گرفتم .آجرکم الله!
آقای قدیانی ، ظاهرا امر بر شما مشتبه شده و تصور باطل به شما دست داده که ” ققنوس قطعه ۲۶ ” به شما تعلق دارد و بس.
مرد حسابی ، شما حق ندارید امثال کامنتی که به مزار پدر شهیدت اهانت میکند رادرج کنید.
که چی؟ که مثلا کثافت بودن این جلبکهای سبز را نشان دهید؟؟
اخوی ، حقیقتا خونم را به جوش آوردید…نه از دست آن جلبک کثیفی که این توهین را کرده….بلکه از دست خود شما.
جان برادر ، نکنید ….این گونه کامنت ها راتایید نکنید…حرمت مزار شهدا را لوث نکنید….شما با این کار احساسی تان ، آن جانور کامنت گذارنده را به آرزویش رسانده اید.
حسین جان ، این کرمهای سبز فقط در فضای سایبر شجاعند و بس !
چرا با تایید کامنت های شنیع شان ، به آنان اجازه خودنمایی می دهید؟
آقای قدیانی عزیز ، تصور باطل دیگرتان این است که بین بچه های ” آقایی ” شما تنها فحش خورنده در اینترنت هستید ، ما خیلی قبل تر از شما آماج لجن این فرقه لجن بوده ایم…. خواهشا قدری خود دار باشید…
به نوشتن تان ادامه دهید..که بهترین کار است.
هدف این جرثومه ها فقط و فقط این است که تعادل عصبی بنده و شما را بهم بزنند
سلام آقای قدیانی
در یک کلام: بی نظیر بود. دفاع از ولایت فریضه ای است بر همه ما.
می خواستم انتقادی بکنم به قلمتان، هر چند که برای بچه ولایتی ها شیرین است و دلنشین. ولی قبول کنید که نظام در این ۳۱ سال انقلاب در فرهنگسازی مفهوم ولایت کم گذاشته است.
به نظرم وظیفه و فریضه واجب تر بر امثال شما فرهنگسازی این مفهوم عمیق در بین نسل جوان انقلاب است.(گرچه صلاح کار خویش خسروان دانند)
جوانی را فرض کنید که در خانواده ای نه چندان مذهبی به رشد رسیده باشد و در زیر بار نهادهای فرهنگی ما(آموزش و پرورش، صدا و سیما و جاهای مقدس دیگر)بلوغ خودش را جشن گرفته باشد و اکنون به انتخاب خودش(جاهل مقصر باشد و یا قاصر فرقی نمی کند)در مناسبات اجتماعی جبهه ای را انتخاب کرده که شما آن را تکفیر می کنید. در حالیکه با گذاشتن انرژی و با استفاده از تاثیر شگرف قلمتان می توانید به او در انتخاب این جبهه حساس کمک بزرگی کنید.
اگر در محاسبه نفس نفیس وبلاگتان نگاهی گذرا به عمده مطالب و تیتر هایش بکنید، متوجه منظور من خواهید شد.شما از ولایت جانانه دفاع می کنید و بر ضد ولایت می تازید، اما خواهش من همان بصیرت است. توده ی مردم و توده جوانان فریب خورده جمهوری اسلامی را به دلیل طرفداری از یک جبهه اجتماعی خاص تکفیر نکنید و نگاه ژرف و قلم برنده تان را علیه دشمنان اصلی و در جهت جذب مردم به ولایت و فرهنگسازی این مفهوم عمیق در بین همان ها که در نظر شما حداقلند به کار بندید.
قبول کنید کسی را که چیزی از مفهوم ولایت نمی داند، نتواند مثل شما ولی فقیه زمان را امام صدا کند و با خواندن نوشته های شما…(دوست ندارم ادامه دهم )
معذرت می خواهم از لفظ قلم صحبت کردنم!!!
اگر حرف نابجایی زدم مرا متوجه اشتباهم کنید!
والعاقبه للمتقین
خون دادن برای خمینی زیباست ، خون دل خوردن برای خامنه ای از آن هم زیبا تر است.
عشق به خمینی عشق به همه خوبیهاست و عشق به خامنه ای عشق به خمینی است.
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
لینکو ببین
verrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrry gooooooooooooooooooooooooooooooooooooooood
سلام
همیشه رو وبلاگت پیام می ذارم. حتی مواقعی که وقت ندارم (مثل الان). به کوری پشم این فتنه گران
حسین جان دوستت داریم
یا علی
.
.
.
من در تعجبم تو چطور یک سال و نیم بعد از شهادت پدرت بدنیا اومدی میشه این معما رو برای من حل کنی ؟
.
.
.
۱-دوکوهه! آیا دوست داری پادگان یاران امام مهدی نیز باشی؟ پس منتظر باش!(دوکوهه انتظارت به سر آمده که امسال راهیان نور به برکت فتنه که مقدمه ظهور است بیشتر از هر سال بودند.ای بنازم قدرتی خدا را که عجیب این انسان خاکی مظهر تام او می شود.خاک بر سر آنانی که می خواهند در شلوغی شهر دنیا مردم را از اصل خودشان یعنی بهشت خدا یعنی فکه جدا کنند.مانده تا به این جاها برسند بعضی ها…)
۲-کاشکی گفته بودی عباس همان سرخی خون شهداست.عباس ترجمه شهادت است.عباس اسلام ناب محمدی است.عباس عشق بچه بسیجی هاست.عباس کشته معرفتش به ولایت است.عباس محبتش لرزه بر اندام دوست و هیبتش لرزه بر اندام دشمن است.عباس گنجینه تمام نشدنی خداست.
۳-این یکی خصوصی است منتهی همه محرمند در این جمع خصوصی ما که بعضی وقتها عجیب بوی شهدات می دهی.به خدا من نمی دانم شهادت چیست فقط بویش رو خوب حس می کنم.یه جوری دلم ضعف می ره.این کلمات تو بوی شهادت می دهند.شده ای آهنگران ۸۸-۸۹٫می خوانی ام به نغمه ای دیگر.آخرش ما را هم به کشتین می دهی…
آقا ما رو هم تو صواب فحشها شریک کن.ممنون می شیم.با تشکر…
این رویش جدید رو به حضرت آه تبریک می گم!
گور بابای ریزش سران فتنه…
حسین آقا گل گفتی
یادم رفت آدرس بدم اگه جوابمو دادین بفرستین به
mkaviani@hotmail.com
در پاسخ مرگ بر تو/
خدا لعنتت کنه اگه حاج حسین ازت بگذره من از تو کثیف نمیگذرم که اینطوری به یه شهید توهین کردی /
خیلی عالی بود مخلص شما و همه بچه شهدا هستیم به خدا خاک پاتون هم نمیشیم تا همیشه مدیونتون هستیم
سلام
به ما سر بزنید
یا علی
سلام آقای قدیانی امیدوارم یه روز گیرت بیارم و دستت رو ببوسم که اینقدر ناز قلم میزنی .وقتی به وبلاگ تو سر میزنم روحم شاد میشه که خدا روحت رو شاد کنه که نوشته هات مرحمیه به زخم های دل بچه های ارزشی.علی مدد
با تبریک سال نو و تجدید ارادت به آقای حسین قدیانی و عرض پوزش،
به رهگذر:
۱. بهتره یا اول سطح سواد و اطلاعات اماریتو ببری بالا یا اصلآ در حوزه ای که صلاحیتشو نداری اظهار نظر نکنی.
۲. من گفتم ژاپن زندگی میکنم یا این هوش سرشار تو بود که به این نتیجه گیری رسوندت؟؟؟!!!!
۳. من به عنوان پزشکی که هم در ایران و هم در یک کشورغربی که بعضی ایرانی ها متاسفانه برای مهاجرت بهش خودشون رو به آب و آتیش میزنند (نه ژاپن، بهت هم نمیگم کجا تا به فرضیه پردازی های شگرفت ادامه بدی…) طبابت میکنه و از آمار افسردگی هر دو کشور از نزدیک خبر داره این مطلب رو عنوان کردم. تو چه مدرکی برای حرفت داری رهگذر جان جان؟؟؟
دوباره سلام برادر
این یکی کولاک بود
ماجور باشید
یاعلی
دوست دارم گریه کنم!بعضی وقتا پیشه خودم خیال میکنم آخه سرورم آقاجانم مهدی به امید یاریه کی بیاد!!!ما که بانایبش این جوری تا میکنیم با خودش چیکار میکنیم؟!خیلی نامردیم!!!!!!!!!!!!!!!!۱
محشر مینویسی و محشر به پا میکنی این قلم توست اری اما حقیقتا حرف دل شهداست که میکنه یاری…. محشر بود حرف دل خیلی هاست قلمت شاید حرف دل منتظراست…می سوزن از بصیرتت می سوزن از زبون درازت
یادمه چند سال پیش مسخره می کردم اونایی که اقا رو می دیدنو گریه می کردن … بالاخره مسخره کنی سرت میاد …. از نزدیک ندیدمش نمی دونم سی دی بود یا تی وی اما گریم گرفته بود و برام سوال شده بود که چرا اینگونه هست …. ممنون که به جز حرف دل جواب سوالای دلمون رو هم میدی
و الله لو قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی
… و عن امام صادق یقینی
و این بار عاشورای اربابمان حسین است که تکرار می شود ، نه صلح آقایمان حسن !
هیهات بسیجی سید علی میدان خالی کند که دوباره شاهد غربت سبط اکبر باشیم.
این بار شاید خود حضرت عشق فرمانده و حضرت آه علمدار باشد.
و ما منتظریم تا محرم گردد …
همچین نوشتی که به دکتر رای ندادی بعد گفتی که حتی به لاریجانی توکلی هم رای ندادی گفتم شاید تو ذهنت لاریجانی و توکلی و…برات بهترن!!!اینم بخونی بد نیست یه کامنته در جواب ۳تایی های خاکریزیسم که گفته دکتر رو با ارفاق قبول داره:
شما کی هستید که دکتر ما رو با ارفاق بپذیرید. آره برادر شما قطعا تا به حال پی فقرو فساد تبعیض حسابی به تنت نخورده تا بفهمی اسم احمدی نژاد برای مستضعفین چه معنایی داره. تو این زمونه «سوسولها و تیتیش مامانی های حزب اللهی شده» هم داریم. نشستید کنج چهار تا روزنامه و سایت مقاله در می کنید اسم خودتون رو میذارید سرباز جنگ نرم با خودتون هم کلی حال میکنین. کجا دانید حال ما …. یادم نرفته همین چند وقت پیش اون سرباز جنگ نرم که مدالش رو هم گرفت(امید آهستان)چه طوری توکلی ولاریجانی بقیه این طایفه عقده قدرت رو به احمدی نژاد مظلوم ترجیح داد. من عاشق «گوش قرمزم» که ادعای تدین نداره اما با تمام زنیش در دفاع از مظلوم از شما مردتره.عاشق حسین درخشانم که بدون دادگاه به جرم دفاع از احمدی تو زندونه. راستی چرا شما رو نمیبرن زندون!
http://shbesf.persianblog.ir/post/62/
خداقوت.
خیلی بود.
انشاءالله ادامه داشته باشه.
سلام. قشنگی متنتون مضاعف شده
موفق باشید
“مرگ از زبان زندگی”
من باید یاد کنم از سردار شهید استان ایلام شهید مرتضی ساده میری معروف به شهید هلتی که هنوز رد گامهایش در هلتهای وحشی چنگوله وکوههای سر به فلک کشیده کردستان به چشم می خورد
داداش حسین: چیزهایی درباره این شهید عزیز شنیده ام و اینکه به همان راحتی که در زمین صاف راه می رفت در کوههای پر از پیچ و خم و صعب العبور راه می رفت. اگر ممکن است این ستون را به مطالبی از این شهید مزین کنید. ممنون از شما خواهر محترم. این تقاضا را از سایر دوستان هم دارم. به ویژه دوستان شهرستانی که خوب است ما را بیشتر با یاد و ذکر خوبیهای شهدای شهرشان آشنا کنند.
خاطره ای در مورد شهید هلتی : در یکی از عملیاتهایی که در منطقه عملیاتی مهران (قلاویزان ) اتفاق افتاده بود شهید مرتضی ساده میری (هلتی ) فرمانده عملیات بود ودرآن منطقه محاصره شده بودن که بخش داخلی رادیو یی و بیسیمهای عراقیها مرتب می گفت که هلتی خودت رو تسلیم کن و هیچ راه فراری نداری وبچه ها که می شنیدند و اخبار را به ایشان میگفتند جز اینکه می خندید کار دیگه ای نمی کرد و میگفت همین برای ارتش و مملکت عراق بس که من هیچکاره یک ارتش و مملکت رو با سیستم تبلیغیش به کار گرفتم ( نیروهای ارتش عراق و منافقین همه ایشان رو به لقبش هلتی می شناختند و در هر عملیاتی که شهید هلتی حضور داشت و می فهمیدند لرزه بر اندامشان می افتاد این شهید بزرگوار همیشه در تعقیب منافقین کوردل بود )
سلام بر شهید همت سلام بر شهیدباکری سلام بر شهید هلتی سلام بر شهید صیادشیرازی سلام بر شهید کاظمی وهمه شهدای ایران زمین