این سایت هم حکومتی است

دارم یاد می گیرم آرام آرام کار کردن در این فضا را و به زودی شبی تا سحر با شما خواهم گفت حرف دلم را در ستون نظرات. ممنونم از میثم حسنی و امیرحسین ثابتی که مرا راه دادند به خانه خود در این چند روز خانه به دوشی و ممنونم از حسین عزیز و حامد مهربان که درست کردند برایم این سایت را که نامش همان “قطعه ۲۶” است و یک سایت حکومتی است. فردا شب اولین متن کتاب بعدی ام را برایتان در همین سایت خواهم نوشت. ممنونم که “نه ده” خود را به چاپ سوم رساندید ولی بیشتر ممنونم که دعای خود در حق مرا بیشمار کرده اید. در این قلم چیزی اگر هست متاثر از دعای شما است و بدی و کاستی و ضعفش از آن من. دوست ندارم دوستان مرا با کسی، بزرگی، عاقله مردی مقایسه کنند به خصوص با نویسنده ها. من شانی در هنر ندارم و اصلا تمایلی هم به این ندارم. شغل رسمی من گریه کردن پای روضه حاج منصور است. تمام افتخار من این است که وقتی بچه بسیجی ها شعار می دهند “ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند” از ذوق بال در می آورم. من این روزها ناهار نمی خورم تا به من بیشتر بچسبد قیمه بیت رهبری که دست پخت مادر پهلو شکسته ماه است. نویسنده بودن کیلویی چند است؟ من داداش حسین بچه بسیجی ها” را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کنم. تا وقتی حاکم علی” است، نفت روسیاه را هم عشق است. مهم این است که ما روسیاه نباشیم.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. Farzin می‌گوید:

    زنده بمانی داداش حسین
    یا علی

  2. یه نفر می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    ما که اینجا دستمون به نه ده نمی رسه.
    منتظریم شاید چاپ ۴م به دستمون برسه…

    یا علی مددی

  3. مجید می‌گوید:

    خدا خیرت بده داداش حسین.
    امروز رفتم کتابخونه محلمون و اسم کتابتون را دادم تا برای کتابخونه هم بیارن و بقیه هم از مطالعه این کتاب نفیس بهره مند بشوند

  4. شاهده می‌گوید:

    هوالشهید

    سلام و عرض خسته نباشید…
    کتاب نه ده رو تا قم هم بردم و برگردوندم…
    موقع خوندن بعضی قسمت ها از ذوقم بقیه رو مجبور میکنم تا اونا هم گوش بدن به اون متنی که دارم میخونم
    خیلی قشنگه ………………….. خیلی …
    خسته نباشید…
    التماس دعا
    یا علی

  5. صفوی می‌گوید:

    واقعا این قطعه ۲۶ حکومتی هست.
    میشه یک راهی برای رسیدن به کتاب “نه ده” بگید…
    آخه واقعا نمیشه تا چند ماه دیگه صبر کرد.
    بگذارید اولی رو بخونیم بعد برید سراغ دومی
    یا علی

  6. عطر خاک می‌گوید:

    سلام
    داداش حسین نمیشد یه خبر بدی سایت زدی ؟؟؟؟ نه ؟؟؟ هر چه بود حواله کردن برات
    می دونی چند شبه دارم میرم میام خبری نیست تا الان یه مخ طلام رسید سرچ کنم
    دستت درد نکنه
    چی می شد ادرس رو توی وطن امروز می زدی

    داداش خیلی دلخورم از دستت
    خیلی بدی :((

  7. سلام می‌گوید:

    ممنون
    مجلّه تان چی شد؟

    کاشکی مرکز اسناد پرفروش ترین کتابش را اعلام کنه

  8. اسماعیل می‌گوید:

    سلام حسین جان
    نمی دونم چرا شمارو تو مراسم های حاجی نمی بینم
    ولی دوباره اینو میگم حاجی داره میره کربلا سر مزار پدرت رفتی ما رو هم دعا کن باهاش بریم کربلا
    یادت نره ها

  9. عبدالله می‌گوید:

    آقای حسین آقا سلام
    خسته نباشب. روج آقات شاد، سایه ماه مستدام
    چی شد این مجله وزین شما؟ فروردین که هیچی، اردیبهشت هم تموم شد

  10. محمد می‌گوید:

    افشاگری های یک مقام اطلاعات درباره ی اصلاح طلبان در بین نخبگان مشهد
    http://www.4shared.com/audio/h_uw9ebl/a_online.html

  11. ارّه بانو! می‌گوید:

    سلام. نمی دونستم نه ده به چاپ سوم هم رسید. مبارکه! من پنجشنبه که رفتم چاپ دومشو دیدم. البته کتاب رو یکشنبه پیش خریدم.

  12. ع می‌گوید:

    سلام
    ما که تو تهران نیستیم چه جوری کتابتونو پیدا کنیم؟
    مجلتون چی شد؟؟؟؟
    یا علی.
    ————————————————————–
    سلام دوست عزیز.حامد هستم.
    به شما و دیگر دوستان شهرستانی که درخواست کتاب رو دارند میتونند به سایت مرکز اسناد مراجعه کنن و سفارش خودشون رو ثبت کنن.
    اینهم آدرس مستقیم کتاب در سایت مرکز اسناد
    http://www.irdc.ir/fa/book/733/default.aspx

  13. عطر خاک می‌گوید:

    داداش منتظریم
    یادمه تو وبلاگ قبلیه گفتی قراره یه متن طولانی بزاری
    باید فردا شب دوتا بنویسی به جای این یه هفته که نبودی شبی دوتا دوتا هم بنویسی تا
    اخر سال کم نوشتی
    ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    ما از دست داداش حسین چی کار کنیم
    “شغل رسمی من گریه کردن پای روضه حاج منصور است” برای ما هم دعا کن گریه کن مجلس
    فاطمه زهرا

  14. علیرضا الف می‌گوید:

    دیشب یه خواب عجیب در مورد شما دیدم؛
    دیشب شدیدا بیخواب بودم، به یاد شهدایی بودم که دارن میان؛
    اول یه سری به کتاب «نه ده» شما زدم، بعد یه سر به وبلاگهای دوستان و آخرش به وبلاگ شما؛
    خوابیدم؛
    اول یه خواب عجیب در مورد فلسطین دیدم؛
    بعد خواب شما رو دیدم؛
    خواب دیدم یکی از دوستاتون واسطه شده شما رو ببینم؛
    اومدیم خونتون
    دیدم دراز کشیدین و نمیتونید بلند شید
    حتی حرف هم نمیتونین بزنین؛
    موها و محاسنتون آشفته است؛
    اما لبخند به لب دارین؛
    پرسیدم آقای قدیانی چرا اینطوری شدن؛
    گفتن ایشون شیمیایی هستن؛
    با درصد خیلی بالا؛
    یک ماه و نیم بعد هم میرن پیش همین شهدایی که دارن میان؛
    تو خواب کلی غصه خوردم؛
    تو خواب می گفتم من فکر کردیم آقای شریعتمداری و آقای قدیانی سالها در کنار ما میخوان باشن و راه رو به ما نشون بدن؛ اگه امثال اینها همینطور از پیش ما برن ما تنها میمونیم؛
    بهم گفتن قسمت همینه؛
    تو همه این مدت میدیدم شما با لبخند میخواید از جا بلند شید و چیزی بگید اما نفستون یاری نمیکرد.
    از خواب که بیدار شدم تو وضعیت عجیبی بودم؛
    هیچ وقت اینطور وضعیتی نداشتم
    ان شاالله که تعبیرش خیر باشه

  15. محمد حمزه می‌گوید:

    سلام اخوی
    عزیز یک لینکی می گذاشتین رو وبلاگ که این چند روزه اینقدر در به در دنبالت نمی گشتیم… حسابی ترسوندی ما رو… گفتیم داش حسین هم ما رو تنها گذاشت…
    الحمدل… پیدات کردم دوباره…انشا ا… که خوبی و سلامت… بیت می ری ما رو هم دعا کن
    همیشه موفق و موید باشی
    یا علی

  16. علیرضا الف می‌گوید:

    دیشب یه خواب عجیب در مورد شما دیدم؛
    دیشب شدیدا بیخواب بودم، به یاد شهدایی بودم که دارن میان؛
    اول یه سری به کتاب «نه ده» شما زدم، بعد یه سر به وبلاگهای دوستان و آخرش به وبلاگ شما؛
    خوابیدم؛
    اول یه خواب عجیب در مورد فلسطین دیدم؛
    بعد خواب شما رو دیدم؛
    خواب دیدم یکی از دوستاتون واسطه شده شما رو ببینم؛
    اومدیم خونتون
    دیدم دراز کشیدین و نمیتونید بلند شید
    حتی حرف هم نمیتونین بزنین؛
    موها و محاسنتون آشفته است؛
    اما لبخند به لب دارین؛
    پرسیدم آقای قدیانی چرا اینطوری شدن؛
    گفتن آقای قدیلنی شیمیایی هستن؛
    با درصد خیلی بالا؛
    یک ماه و نیم بعد هم میرن پیش همین شهدایی که دارن میان؛
    تو خواب کلی غصه خوردم؛
    تو خواب می گفتم من فکر کردیم آقای شریعتمداری و آقای قدیانی سالها در کنار ما میخوان باشن و راه رو به ما نشون بدن؛ اگه امثال اینها همینطور از پیش ما برن ما تنها میمونیم؛
    بهم گفتن قسمت همینه؛
    تو همه این مدت میدیدم شما با لبخند میخواید از جا بلند شید و چیزی بگید اما نفستون یاری نمیکرد.
    از خواب که بیدار شدم تو وضعیت عجیبی بودم؛
    هیچ وقت اینطور وضعیتی نداشتم
    ان شاالله که تعبیرش خیر باشه

  17. دل آرام می‌گوید:

    بالاخره امروز کتاب به من هم رسید .از اینکه چاپ سوم بود تعجب کردم.
    بیشتر مطالب رو خوندم اما شاید به عنوان سندی برای آینده گان و فرزندانمان خریدم…

  18. قمارباز می‌گوید:

    دادا دمت گرم خیلی چسبید
    حسین آقا بد نیست قالب داستان و رمان رو هم امتحان کنی
    همین خاطراتی که بچه های از روزهای فتنه گری دارند و از شهدای بسیج و توهین هایی که تحمل کردند و یک قلم می خواد سر و سامون بده و در قالب داستان و رمان بده بیرون

  19. حسین می‌گوید:

    خوش به حال اونهایی که کتاب نه ده رو خریدن .
    به چاپ سوم رسید مبارکه چه فایده که هنوز به دست ما نرسیده .
    لحظه شماری میکنیم برای خوندنش .
    یاعلی

  20. AliR می‌گوید:

    هاشمی + بصیرت = صفر

  21. محمد می‌گوید:

    سلام داداش برادر بابا توکه دل مارو خالی کردی پس بالاخره تو وبلاگفا زدین به تیپ هم ها.من الان سایت رو پیداکردم امشب تا صبح میشینم تمام مطالبی که تواین چند روز نوشتی میخونم

  22. رحیل می‌گوید:

    پای روضه ی مادر با صدای عرشی حاج منصور خواهشا دعا یادت نره که بدجوری پابست دنیا شدم.
    قیمه ی بیت رو می خوری ما رو هم یاد کن. امسال قسمت نبود من هم باشم. بیت رفتن واقعا لیاقت می خواد خوشا به حالت…

  23. دنیا می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    چندروزی بود که به آدرس قبلی می رفتم و اثری از شما پیدا نمی کردم.
    اما وقتی به وبلاگ آقای ثابتی سر زدم آدرس جدیدتون رو دیدم.پیدا کردن دوباره شمارو مدیون ایشونم. خوشحالم.
    خدا پشت وپناهتون یاشه و شما و امثالهم رو برای انقلاب و ایران حفظ کنه.
    التماس دعا.
    یا حق

  24. Etre khak می‌گوید:

    راستی عکس بابا رو سر مزار دیده بودم سوال بود برام این همه اخم گفتم داداشهم اخموهه؟؟؟
    تااااااااا اینکه نه ده درومد و خوندم که اون عکس رو قبل رفتن به جبهه گرفته فهمیدم برا
    چی اخم کرده

  25. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    وایییییییییییییی پس خ.شبه حالمون میشه اون شبی که تا سحر خوابو از چشمات
    می گیریم داداشی اما من که فقط یه ساعت خواب دارم دلت میاد بیدار باشم؟؟؟؟؟؟؟
    اونم خسته باشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟انصافه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  26. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    سلام داداش گل من اینجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نگو نه که می دونم اینجایی داداشی

  27. Etre khak می‌گوید:

    علیرضا ته دلمون رو خالی نکن داداش 🙁

  28. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    رفته بودیم شهرک فاطمیون داداش جات خالی ما هم سه تا شهید داشتیم که امشب
    مهمونمون بودن ولی یه اتفاقی افتاد که دلم اتیش گرفت.داداش یکی از دوستام بد زده
    به خاکریز

  29. Etre khak می‌گوید:

    شب همه قشنگ شب داداش پر کامنت
    صدا همه درومد 🙂

    یا زهرا

  30. Etre khak می‌گوید:

    راستییییییی 🙂

    چقدر مقدمه ها قشنگ بودن
    اولین کتابی بود که خوندم و مقدمشو مقدمه ندونستم

    یه راستییییییی دیگه

    پسر کو ندارد نشان از پدر : داداش بابا اکبر هم دست به قلم بود هاااا
    چه حالی بردم وقتی وصیت بابا رو دیدم داداش چه منتی به سر ما گذاشت تا ابد فراموش نمیشه

  31. samin می‌گوید:

    به نام خدای مولایم امام خامنه ای

    سلام داداش حسین …. خدا قوت عمار سید علی
    به خدا امام خامنه ای به رزمنده ای مثل داداش حسین بچه بسیجی ها افتخار می کنه
    داداش حسین شما این شبها به بیت رهبری برای عزاداری بی بی دو عالم ( سلام الله علیها) تشریف می برید؟
    اگه آقا رو دیدید سلام ما رو هم بهشون برسونید….
    همیشه بر حق باشید و با حق
    یا علی

  32. امیر حسین می‌گوید:

    اولین کتابی که گرفتم نه ده شما بود!
    منم این روزا ناهار نمیخورم چون شام میرم بیت رهبری!
    قیمش یه چیز دیگست !!
    حاجی
    حالا اینهمه بچه ها دعات کردن شما چیکار کردی براشون؟!
    دعا میکنی یا نه؟
    دیگه بچه شهیدی خدا روت رو زمین نمیندازه که . . . !!

  33. امیر حسین می‌گوید:

    راستی
    یادم باشه این دفعه اگه دیدمت همچین یه بوس از پیشونیت بکنم جاش بمونه :دی

  34. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    اقای قدیانی من منتظر جوابتون هستم معمولا تا این موقع شب بیدار نمیمونم اگر اطلاع
    دارید بگیدممنون.

  35. ابوالفضل اقبالی می‌گوید:

    سلام حاج حسین
    خدا خیرت بده

  36. سیداحمد می‌گوید:

    سلام داداش حسین عزیز؛
    خوبی برادر؟
    قیمه بیت رهبری رو که دیشب نوش جون کردی امشب قرمه سبزی بخور:)
    آخ چه کیفی داره تو حسینیه شام مهمون آقا بودن.

    التماس دعا داریم عزیز دل.
    قربونت.
    این چند روز نبودی ما رو که فراموش نکردی؟

  37. حامد می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    اجازه دارم که بگم داداش
    من یکی خیلی مخلصتم داداش
    خدا اون کسی رو که آدرس شمارو به من داد برای اولین بار همیشه پایدارش کنه
    فکر کنم کتابتون تا ۲روزه دیگه بیاد دستم آخه سفارش کرده بودم برام بیارن
    بیصبرانه منتظرم
    موفق باشید
    یاعلی جانم فدای سیدعلی

  38. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    ………………….

  39. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    سلام داداش حسین.
    یه پیغام روی سایت برات گذاشته بودم اما از اونجا که می گید نسخه سایت آزمایشیه نمی دونم به دستت رسیده یا نه.
    بی زحمت یه ندا به ما بده. دستت طلا. 🙂
    یا علی.

  40. باز باران می‌گوید:

    دیده عالم ندیده زهره‌اى مانند زهرا
    دخترى مادر نزاده کو شود اُمّ ابیها

    شد خدا راضى به آنچه فاطمه راضى به آن شد
    متفق شد در رضا و در غضب با حق تعالى

    سروده آیت‌الله وحید خراسانی در وصف حضرت زهرا (س)

    شهادت دخت عصمت و پارسایی، بانو حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.
    یاعلی[گل]

  41. مهدی می‌گوید:

    حسین آقا پرچمت پیش ما خیلی بالاس.

  42. سیدعلی قادری می‌گوید:

    امشب مطلب شمارادرمورد شهدا را خواندم دلم برای مطالبت تنگ شده بود
    اشک امانم نیدهد خیلی دلم گرفته هر وقت این شهدا می ایند ….

  43. torang می‌گوید:

    سلام شبه همه خوش و دم داداش حسین گرم .یا علی سید علی

  44. فدایی رهبر می‌گوید:

    سلام برادر

    یه بنده گناهکار خدا هستم که با نوشته هاتون خیلی حال کردم یقینا هر کس بخونه حال می کنه. با اجازه لینکتون کردم..اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای…..و من الله التوفیق…..اجرکم عند الله…..یا علی مدد

  45. فاطمه می‌گوید:

    سلام.خسته نباشید آقای قدیانی . سایتتون خوب شده ولی این رنگ زمینه و نوشته برای کامنت ها خوب نیست .
    از همه ی بسیجی های خامنه ای عزیز معذرت می خوام ولی وقتی دیروز داشتم یه فیلم رو راجع به بد حجابی تو دانشگاه تهران می دیدم فکر نمی کردم این جماعت به ظاهر دانشجو اینقدر وقیحانه به بسیجیان مظلوم توهین کنند . ببخشید آقای قدیانی تو وبلاگ شما مطرح می کنم . خواستم برم یه پست تو وبلاگ خودم بزنم گفتم آقای قدیانی هم سنگ صبور و هم زبون بسیجی های مظلومه . آقای قدیانی اگر خواستید نظرم رو منتشر نکنید ولی به دل شکسته ام قسمتون می دم
    ۱٫ این ۳ فیلم رو تا آخر ببینید(می دونم تو وطن امروز هستید و سایتی که اینها رو منتشر کرده با وطن امروز بیگانه نیست )
    ۲٫آه از ما قلم از شما .بی دل نوشت نذارید دل زخم خورده ی ما را
    ۳٫به دوستان با نفوذتان بگویید می دونیم هیچ کاری نمی کنید ولی باز هم آه و آه و….

    http://www.bornanews.ir/vdcepx8w.jh8oni9bbj.html
    یا
    http://www.bornanews.ir/vdcepx8w.jh8oni9bbj.html

  46. فاطمه می‌گوید:

    این هم یه لینک دیگه .
    http://www.roshangari.ir/

  47. کمال می‌گوید:

    سلام به داداش حسین و بقیه دوستان
    خب دیگه الان وقتشه که به مبارزه بپردازیم با این سران فتنه و بالاخص استوانه فتنه (هاشمی) و دست راستش (لاریجانی) که دارن تحرکات تازه ای میکنن.
    زت زیاد

  48. وجدانی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی

    قلم توانایی دارید انشالله قلم وقدمتان ثابت باشد در راهی که در پیش گرفته اید .

    در دیدار حضرت ماه سلام مارا هم برسانید بگویید ما در منطقه خودمان که قدرت وثروت

    قرار است هزاران نفر را قربانی کنند و همه مارا از زندگی ساقط کنند ما باز هم خودرا فدایی ولایت می دانیم

    این روزها به بچه بسیجی های منطقه ما می گوید شماکه به یک اشاره کفن می پوشید به خیابان می ریزید حالا

    چرا در مقابل این ظلم لال شدید .و ما نمی توانیم بگوییم ما فیای قدرت ثروت حتی نمی گذارد صدای ما به جایی

    برسد هر حرکتی را هم سیاسی میکنند …..

    بی خیال جگرم سوخت نوشتم

    به حضرت ماه بگویید به شکست اگر سبویی به فدای چشت آقا

    اگه کنجکاو شدید موضوع را بدانید به این آدرس رجوع کنید البته هدف من رسوا کردن ظالمانم است ولا غیر

    http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=364311
    البته این گذارش بسیا محافظه کارانه نوشته شده است
    ببخش برادر گوشی نبود حرف مرا بشنود وقت شما را گرفتم حلال کن

  49. میثم می‌گوید:

    سلام داداش نوکرتم دربست
    حا جی همکار هم هستیم که شغل ما هم گریه کردن پای منبر حاج منصور و حاج قربون!
    امیدوارم تو این کار ورشکسته نشیم و با دقت کار کنیم
    یا علی مدد

  50. علیرضا می‌گوید:

    سلام
    داداشی
    حب الدنیا راس کل خطیئه

  51. وحید می‌گوید:

    بر جمال آل محمد صلوات ..

  52. حسین می‌گوید:

    زنده و سلامت باشید و برای من هم دعا کنید.

  53. سعید خان می‌گوید:

    رفیق دمت گرم
    خیلی حال کردم باهات
    خوشم میاد که یک کلامی
    خونه نو مبارک

  54. حسین می‌گوید:

    سلام داش حسین
    حاجی نمی شد یه جوری به رفقا خبر سایتتو می دادی؟
    من که اتفاقی پیدات کردم
    الان هم خیلی ها از اینجا خبر ندارن
    در مورد نه ده هم تبریک!
    ایشالا به همین زودی زود چاپ صدمش هم در بیاد
    یاعلی مدد

  55. عرشی می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    ممنونم به خاطر کتاب
    به خاطر این اثر ناب
    به قول آقا ” طیب الله انفسکم ان شا الله “

  56. حامد می‌گوید:

    خشمان آمد
    یاعلی

  57. علی می‌گوید:

    مرگ
    بر ضد ولایت فقیه

  58. ؟؟؟ می‌گوید:

    این رفیقت آقا میثم رو تو تشییع دیدم. خیلی خشجیل مشجیله ها. سلام بهش برسون

  59. عباس می‌گوید:

    سسسسسسللللللام داداش حسین جونم.خوبی؟فدات شم.خیلی دلم برات تنگ شده بود.بسیار بسیار

    دوستت دارم.دعام کن.هر کمکی از دستم بر اومد بگو برات بکنم.راستی ویژه نامه تشییع هم به دستم رسید.خیلی گل کاشته بودید تو ومیثم جان.ممنونم.به داداش میثم هم سلام گرم من عباس را برسان

  60. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش . کاش لیاقت داشته باشم هر روز به تو سلام کنم . داداش کم مونده بود برای همیشه از نعمت این وبلاگ محروم بشم ( ماجرایی طولانی داره ) اما باور کن مثل یه معجزه خدا جور کرد که بازم بتونم بیام و دلنوشته های نازنینت رو بخونم و شارژ بشم .
    فرید سید احمد و بقیه ی داداشها دعام کنید که سخت محتاج دعای مومنهایی مثل شما هستم . خدایا شکرت

  61. سرباز صفر می‌گوید:

    سلام داداش حسین،خدا عمرت بده(ناراحت نشو،فقط تا زمان شهادت منظورم بود)
    با پوستر جدید به روزم:
    و تو هنوز زمانی فاطمیه…

  62. مجاهد نوشت می‌گوید:

    سلام
    خیلی عالی بود. به روزم سر بزنی و نظر بدی خوشحال میشم.

  63. سوده می‌گوید:

    نمیدونم چرا اینجا بهم نمیچسبه. البته امروز برای بار اوله که اومدم توی سایت. قبل ازین فقط مشتری وبلاگ بودم. شاید بخاطر اینه که فضای وبلاگ صمیمی تر بود. نمیدونم به هرحال امیدوارم به اینجا زود عادت کنم.
    همسرم اومد نمایشگاه فقط بخاطر کتاب شما و اونو واسم خرید. تاالان کلی واسش مشتری پیدا شده. هرچند فکر نمیکنم به شهر ما(نیشابور) ببرسه. آخه اونجا فقط یه کتاب فروشیه که کتابهای جدید میاره و معروفه و اون هم کم ضد انقلاب نیس. شاید کتابفروشی آستان قدس بتونه کمکی کنه به همشهریهای من.

  64. کهربا می‌گوید:

    سلام..

  65. ارّه بانو! می‌گوید:

    سلام. تو رو خدا ماجرای اهدای کتابتون به آقا رو تعریف کنید. و همین طور اگه چیز جالبی در مراسم های فاطمیه بیت رهبری هم بود بنویسید. ممنون.

  66. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    سلام دوستان جاتون خالی دیشب چه حالی داد پیش شهدابودن عرفان جون دعا می کنم
    مشکلت حل بشه ان شاالله راستش برای خود منم یه مشکلی پیش اومده دیشب که شب که
    نتونستم بخوابم هیچ امروز تو بیمارستان هم جای اینکه پانسمان یه بیمارو عوض کنم
    بخیه ها رو برداشتم بیچاره دوباره راهیه اتاق عمل شد کلا قاط زدم دعا کنید

  67. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    داداش حسین خیلی کلافم از خونه گیر دادن که شبا چرا دیر میای صبح کجا میری کی
    میری کی میای کمند مشکلات خودم خانواده هم از یه طرف

  68. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    داداشی باید برم دوست دارم تاابد.یــــــــــــــاحق سلامم را به همه ی دوستان
    برسون

  69. امیر می‌گوید:

    سلام داداش حسین عزیز تر از جان
    ما که مردیم انقدر به این صفحه تکراری هر شب و هر روز دید زدیم و چیز جدیدی ندیدیم.(خدا لعنت کنه بلاگفا رو که داره دو دوزه بازی میکنه.
    کتابتون که ترکونده؟؟؟؟؟؟؟؟
    ولی حیف و بسیار حیف که ما شهرستانی ها نمیتونیم به راحتی این کتابو تهیه کنیم.
    بابا ما هم دل داریم!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
    حالا نمیشد به شهرستانا و کتابفروشی های ما هم راه پیدا کنه این کتاب ارزش مند که از الن که نخوندمش با طلا عوضش نمیکنم وقتی بگیرمش.
    مجله نه -ده رو که ما رنگش رو هم ندیدیم.
    من که اگه نشد از مرکز اسناد میخرمش.اما همه افرادی که دوست دارن این کتاب رو داشته باشن نمیتونن به این روش خرید کنن.

    همه این گله ها رو کردم.اما ته همه اینا ما باز کوچیکتیم داداش حسین بچه بسیجی ها

  70. کهربا می‌گوید:

    خونه جدید مبارک باشه.. ممنون که اچازه دادید ما هم توی قطعه ۲۶ ثبت نام کنیم..
    همین که به عنوان یک عضو اسممون اینجا ثبته خودش باعث افتخاره..
    شیرازی رو هم بزارید با همون بلاگفاش خوش باشه.. حقش بود که دستگیر شد.. چوب خدا صدا نداره…. شرط میبندم بالاخره سر از کانادا در میاره..

  71. آشیانه پرستو می‌گوید:

    سلام… یک پیشنهاد: زمینه ی گل و بوته به رنگ بنفش برای چشم آزار دهنده است مخصوصا صفحه کامنت ها. اگر صفحه کامنتها رنگ روشن باشه و نوشته ها مشکی بهترین حالت برای چشم هست. شما که نمی خواید روشنایی چشمهای بچه بسیجی ها فدای زیبایی سایتتون بشه! در ضمن اگه در صفحه اصلی سایتتون کمی هم از رنگهای روشن استفاده کنید خیلی بهتره تا اینکه از رنگهای تیره! جسارت خواهر بزرگتون رو ببخشید. یاعلی

  72. خودم می‌گوید:

    آخه روزه حاج منصور هم حکومتی است.

  73. حسین می‌گوید:

    سلام حسین جان
    هر وقت میایم نت حتما باید بیاییم یه سری هم اینجا بزنیم . اصلا به عشق شما ست که میایم .
    وقت قربون قدت گل بابا این صفحه دیدگا ها تیره است . چشممون باباقوری شد .
    یه فکری کن .
    یاعلی

  74. رضا اسدآبادی می‌گوید:

    کامنت دونی اینجا با حال نیست حسین جان

    راستی من اونی هستم که ۵ شنبه با بچه های جشنواره ولی نعمتان بودم و شما می خواستی شیرینی رو بزور حلقم کنی و گفتی ، چاقی خب بخور چاق تر شی

    حالا اینجا نقد سازنده ات کنم خوبه؟
    D:

  75. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    سلام
    پس من چی؟ 🙁
    چرا هیشکی به من محل نمی ده؟

  76. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین جان کجائی؟
    عزیز دل ما خیلی دلتنگتیم.

    چرا نظراتم همش در انتظار بررسی میمونه؟

    عرفان جان ما دعاگوی تمام بچه های قطعه ۲۶ هستیم.
    و خدمت همه برادرا (فرید و عرفان و….)ارادت داریم.

  77. علی می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین.
    با اجازه ات میخواستم این پیام رو واسه جلبک های سبز بذارم.(میدونم که هر روز میان و این نظرهارو میخونن و از ته دل میسوزند)(خدا هدایتشان بکند)
    من تا وقتی حسین قدیانی رو دارم غم ندارم
    آخه حسین مال ماست، مال بچه بسیجیا است. مال شما که نیست با این حرفهای…
    خلاصه این چند روزه که برا من مزخرفات زیادی گفتید خیلی دلم میگرفت ولی این سایت حکومتی به هرکس روحیه میده به همون خاط هم تونستم یه جواب درست و حسابی براتون بگم.
    باز هم میگم خدا هدایتتان کند اگه قابل هدایت نیستید خدا به وسیله “عبادا لنا”(بسیجی ها) نابودتان کند.
    فدای یه تار موی بسیجیان خامنه ای

  78. ناشناس می‌گوید:

    من نمایشگاه نتونستم برم میشه بگین کتاب از کجا می تونم تهیه کنم؟

  79. احمد می‌گوید:

    داداش حسین تو بهترین داداش مایی

  80. پیام فضلی می‌گوید:

    اینجا نظرات را فقط حسین میخواند؟
    آیا پس از تایید، نظرات منتشر میشوند یا نظرات باز است؟

  81. ستیغ می‌گوید:

    سلام.
    داداش حسین،انشاالله برامون بمونی تا ظهور آقا.
    انشاالله پای رکاب آقا ببینیمت،که پشت سر آقا سید علی برا مولا سربازی میکنی…

  82. محسن می‌گوید:

    با سلام خدمت دادا حسین گل
    تبریک میگم افتتاح سایتو به همه. بالاخره از دست بلاگفا و مدیران بی لیاقتش راحت شدین و
    شدیم همه باهم.
    امیدوارم به مطالب کوبنده و محکمت ادامه بدی (مطمئنا) و چشم همه اونهایی که نمی تونن ایران
    اسلامی ببینن کور کنی

  83. باران می‌گوید:

    شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
    تمام غصه عالم نشسته در محراب

    ضمن عرض تسلیت ایام فاطمیه، با مطلبی به عنوان “مرثیه ای برای او” به روزم

  84. ................................ می‌گوید:

    سلام داداش حسین تبریک میگم بهتون کتابتون رو خریدم ولی حیف که اول کتاب جای امضای شماخالیه
    کلی دعا کردم که وقتی میام اونجا شما باشین ولی ادم بد شانس که باشه همینه دیگههههههههههههههههههههههههههههههه

  85. ناشناس می‌گوید:

    سلام
    صحیح سلامت باشی و موفق
    هم خودت هم قلمت(!!)

    یا علی

  86. جواد رمضانپور می‌گوید:

    سلام
    وب زیبایی دارید
    راستی شما همونی هستید که خارطره شهدا رو تعریف می کنه ؟
    اگر با تبادل لینک و لوگو موافق هستید خبرم کنید
    موفق باشید

    یا علی فدای سید علی

  87. بسم ألله ألرّحمن ألرّحیم
    سلام شهادت حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) تسلیت.
    جاتون خالی چن روز قبل کربلا بودم. در بازگشت و لب مرز قبل از عراقیا،آمریکاییا(!)
    گذرنامه ها رو بررسی می کردن. برخلاف همیشه اینی که گذر منو می دید باهام شروع کرد
    به حرف زدنو احوال پرسی. منم جوابشو دادم. در ضمن دو تا سوالم ازش کردم ۱-شما اینجا
    چیکار می کنین؟ ۲- اینجا کشور شماس؟…
    اگه برای خوندن ادامه(ماجرای گفتگوی من و سرباز آمریکایی در مرز) قدم رنجه بفرمائین
    و به وبلاگ تشریف بیارین و از نظراتونم منو خوشحال کنین سپاسگزارم

  88. شهاب می‌گوید:

    سلام عرض شد جناب قدیانی. اولین بار است که اینجا خدمت می رسم. خواستم عرض ادبی بکنم و دستمریزاد گرمی بگویم به خاطر نوشتن کتاب سراسر آموزنده و بسیار خواندنی “نه ، ده” .
    یاعلی .

  89. ترگل می‌گوید:

    آهای کجا بودی این همه مدت من اومدم اونور توی وبلاگتون کلی خودم و خفه کردم ببینم چی شده
    گفتم نکنه بلایی سر داداش حسین بچه بسیجی ها اومده دیروز توی نمایشگاه دوتا از بچه های وبلاگ رو دیدم اون ها هم نمی دونستن به کجا اسباب کشی کردی

    خلاصه من یه هفته ای اونر الاف بودم آره؟؟؟؟
    کتاب هم که به چاپ ۳ رسید
    با خواهرم فقط رفتیم عکس های شمما رو با بابا اکبر ببینیم چقدر کوچولو بودین آخی
    خواهرم ۱۵ سالشه میگه داداش حسین(آخه خواهرم بسیجیه) شبیه باباشه
    راست می گه

    توی نمایشگاه اطلاعات می گفت چنین کتابی نیست چرااااااااااااا؟
    راستی من نصفه ی سمت راست نوشته هاتون رو نمی بینم چراااااااااااااا؟
    سعی میکنم حدس بزنم چی نوشتی

  90. حمید می‌گوید:

    سلام دادا
    ای کاش یه کاری می کردی می تونستیم نه ده رو از اینترنت خریداری کنیم
    من نتونستم تهیش کنم و خیلی هم دوست دارم بخونمش
    اگر این امکان فراهم بشه خیلی عالیه
    ممنون
    ———————————————————
    سلام دوست عزیز.حامد هستم.شما میتونید به سایت مرکز اسناد مراجعه کنید و سفارشتون خودتون رو اونجا ثبت کنید.
    لینک مربوط به کتاب در سایت مرکز اسناد : http://www.irdc.ir/fa/book/733/default.aspx

  91. یاغی می‌گوید:

    سلام علیکم و رحمةالله
    اولین بار به صفحه جدیدتون اومدم. انشاالله در این فضا بتونید به مانند قبل از رهیبرمون امام خامنه ای حمایت کنید.
    در این ایام بسیار برای تعجیل در فرج دعا کنید.
    یا علی

  92. مهدی محمدزاده می‌گوید:

    سلام خسته نباشید.توصفحه ی فرهنگی روزنامه قدس (قسمت تلنگر)وهفته نامه ی گویه(قم)مطلب می نویسم.اگه میتونم کمکی بهتون بکنم خبرم کنید…

  93. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    داداش این ترم واحد بیمارستانمو افتادم.این همه بخوون بخوون خودتو بکش اخرسرهم بیا واحد
    بیمارستانو بیفت دعا کنید داداش داداش کوچولوتون این واحدو مشروط نشه شدیدا محتاج
    دعاتونم

  94. مهدی می‌گوید:

    دمتان گرم و قلمتان استوار…

  95. ناشناس می‌گوید:

    مادر ما مادر تموم عالمه / فاطمیه خداهم غرق ماتمه
    یادمان باشد مادر به خاطر ولایت ماهش سیلی خورد ما هم به خاطر ماهمان فاطمی می شویم و سیلی که سهل است جانمان را هم فدایش می کنیم
    یازهرا
    التماس دعا

  96. بشری می‌گوید:

    بالاخره امروز کتابتان را تمام کردم.چند روزی بود که دستم گرفته بودمش.تاکسی، اتوبوس، وقتهای بیکاری…
    با اینکه کتاب کمی داغون شد ولی می ارزید.
    نه ده، دراین چند سال آخر اولین کتاب طویلی بود که تا ته خواندمش.قبل از آن بیوتن بود که تا صفحه ۵۰ خواندمش و بعد…دیگر نخواندمش.خیلی بهم برخورد.خیلی…
    فقط یک کلام!
    خوشحالم که کسی پیدا شد که حرف دل ما را می زند.
    دعا می کنم در همین راه بمانید
    ان شا الله

  97. سلام
    این کتاب مصداق تولید علم واقعی است که آقا می فرمایندو مصداق این که بچه های بسیجی هم منطقی دارند که هیچ جنگ نرمی بر آنها سازگار نیست. به وبلاگ حقیر من هم سر بزن داداش حسین.

  98. حسین می‌گوید:

    لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها*
    از فاطمه اکتفا به نامش نکنید*
    نشناخته توصیف مقامش نکنید*
    هر کس که در او محبت زهرا نیست*
    علامه اگر هست سلامش نکنید*
    سلام حسین آقا. نفست گرم و قلمت تیز. هنوز سایت شما رو با جستجوی نام و نام خانوادگی شما چه به فارسی و چه به انگلیسی نمیشه براحتی در جستجوگرهایی مثل google، Yahoo و MSN پیدا کرد. حتی با جستجوی کلمه “قطعه ۲۶” بیشتر لینکها، کاربر رو بسمت بلاگ قبلی رهنمون می کنه. حیف است کسانی که می خوان به سایت شما دسترسی داشته باشن، از طریق جستجوی اینترنتی نتونن، اینجا رو ببین. من به یکی از دوستانتون که می گه شما رو می بینه راه حل مطلب رو عرض کردم که ان شاءالله حل بشه و همه سربازان ماه بتونن از می مطالب شما نیوش کنند.
    یا علی

  99. م می‌گوید:

    متن صحبت های موسوی را با کمیته ایثارگران که اخیراً جلسه داشتند حتما بخوانید

    امام خمینی در وصف شهید بهشتی می گفت: او وابسته نبود، وارسته بود

  100. مهدی ن می‌گوید:

    اگر می خواین موسوی رو لعن کنید بگید

    مرگ بر ضد ولی فقیه!

    چون موسوی ولایت فقیه رو قبول داره، ولی فقیه رو عادل نمی دونه

  101. یاس رهبری می‌گوید:

    سلام علیکم جناب قدیانی
    شهادت جانگداز دخت نبی،همسر وصی و ام ولی الله حضرت فاطمه الزهرا رو به شما تسلیت می گم
    خدا قوت ..کارتون عالیه می دونم نیاز نیست ما بگیم اما همچنان به راه خودتون ادامه بدید
    در ضمن در وب قبلی ادرس رو کامل نزدید ادرستونو از یه سایت خبری پیدا کردیم http://ghadiany.com/wp/
    و نکته اخر اینکه کتابتون هم عالی بود.امیدوارم در رکاب حضرت ماه تا طلوع حضرت خورشید همچنان موفق و مستدام باشید ان شاءالله
    یا علی

  102. م باران می‌گوید:

    سلام
    با سوده موافقم. محیط وبلاگ صمیمی تر بود. اما گویا بلاگفا اذیتتون کرده!!
    من هنوز موفق نشدم کتاب نه ده را تهیه کنم. کجا می توانم بخرمش؟
    التماس دعا

  103. مهدی ن می‌گوید:

    عشق پشتوانه ای از عقل را به همراه دارد که ناشی از وابستگی به حقّ است. حقّ مطلق.(انسان وارسته اینگونه است)
    ولی
    تعصب پشتوانه ای از احساس را به همرا دارد که ناشی از وابستگی به شخص است که حق گرفته شده. و فرد تمام آگاهی های دریافتی خویش را از اطلاعاتی می گیرد که منتسب به حق(شخص)است

    حضرت علی(ع): هیچ گاه شخص را حق نگیرید بلکه حق را با شخص بسنجید.(نقل به مضمون
    باید حداقل، حتما، عهدنامه مالک اشتر را بخوانیم. که اگر دیر شد آنوقت است که دیگر حق،شخص شده و ما شده ایم اسیر احساس
    یاعلی-التماس دعا

  104. مسافر می‌گوید:

    من و این داغ در تکرار مانده
    من و این آتش بیدار مانده
    مپرس از من چرا دلتنگ هستم
    دلم بین در و دیوار مانده

    شهادت بانوی نور تسلیت باد.
    التماس دعای فراوان!

  105. مصطفی می‌گوید:

    سلام-قسمت نشد امسال برم نمایشگاه چون خارج ار تهران درس میخونم ولی با این تعریفایی که از کتابتون میکنن باید خیلی زیبا باشه
    خسته نباشید

  106. مرمی می‌گوید:

    سلام
    اولا سنگر نو مبارک
    ثانیا ما لینک شما رو به این آدرس عوض کنیم دیگه؟ خاطر جمع؟
    ثالثا کاش عکستو نمیگذاشتی بالای صفحه. میدونی که چی میگم؟ یه جور خود محوری …. کاش عکس یکی از مردم رو میذاشتی مثلا!
    فضولی بود. ببخشید.
    یا علی

  107. راحله می‌گوید:

    سلام
    الحق که پا جای پای پدر شهیدتون گذاشتید.
    با اجازه این سایت رو که بوی شهدا میده لینک کردم.

  108. 135 می‌گوید:

    خدای مهربانم …

    به شبها ی زیبای فاطمیه به مظلومیت حضرت بانو به کسی که تا آخرین نفس پای ولایت ایستاد و پای آرمانهایش قسمت می دهم خواهش می کنم ..لطفا …دستمان را بگیر نه اینکه نگرفته باشی نه..اینطور نیست ولی خدای رئوفم التماست می کنم این بار دستمان را طوری بگیر
    که نتوانیم از دستت رها کنم !

  109. رها می‌گوید:

    دیشب بیت قرمه سبزی دادن .شهادت مادر سادات رو تسلیت می گم به امید ظهور و پیدا شدن قبر مادرمون.

  110. محمد می‌گوید:

    خوندن نظرات خیلی سخته.چشمو اذیت میکنه میشه یه فکری کنید

  111. شافی می‌گوید:

    سلامت باشید و موفق
    بیصبرانه منتظر متن بعدی میمانیم

  112. ناشناس می‌گوید:

    سلام واقعا تبریک میگم جاپ سوم کتاب رو. هر خط این کتاب سرب داغی بود تو گلو این سران فتنه .
    کتابو دیروز خریدم الان وسطاشم
    دمت گرم سخنت حق برات پیام گذاشتم جوابم رو بده.
    باید واسه خیلی چیزا بسیج شد چه بسیجی باشیم چه نباشیم فعل مهمه ونیت
    (ایام فاطمیه تسلیت) هر چند که این ایام رو هم می خواهند از ذهن ها پاک کنند یادتان باشد که روزی زینب (س)
    را از حافظه ها پاک کردند به گوش و به هوش باشید این سران بازیچن برنامه جایی دیگر خارج این مزر ها دارد شکل میگیرد

  113. مرصاد می‌گوید:

    سلام داداش حسین اطلاع رسانی در مورد سایت جدید یکم ضعیف بود منم بعد از چند روز سرگردانی .خدا را شکر ادرس جدید را پیدا کردم .بابت کشیده شدن کتاب به چاپ سوم هم می خواستم بال درارم .خدا خیرت بده که خیلی زحمت می کشی و ان شا الله شاهد پیشرفت روزافزونت باشیم .

  114. نفیسه می‌گوید:

    اپیزود اول نجوا با خدا: ای خدای فاطمه این چه رازی است که در نام فاطمه تو بگذاشته ایی ،که نامش این چنین درِقلب عشاق را آتش زده است تو بگو مگر در سوخته نسبتی هم با فاطمه دارد، آتش بگیرد این در ،که آتش بر دل حیدر زد. تو بگو پهلوی شکسته چه به کار یاس آسمانی آید ، و خدایا چرا وقت رفتن فاطمه(س) یاد علی (ع) می آید به یاد محزون ما.آخر مگر چه گذشته برسر علی(ع)بعد زهرای نبی که حجم تنهایی او صد برابر افزون گشته است .خدایا تو بگو داغ دار ،داغ زهرا(س) باشیم یا علی یا علی (ع)امشب آخرین شبی است که زهرا(س)مهمان زمین است که چه بد میزبانی بود این زمین، نفرین بر زمینی که زهرای نبی را تاب نیاورد.امشب به روایتی آسمان بی ماه میشود و علی(ع)چه تنها میشود. اپیزود دوم :گفتگوی زهرا (س)و علی(ع): آخرین شب بود وآری شب آخر بود. علی (ع) گفت:تو دلت آید که مرا میان این همه جهل این همه ظلم بگذاری و خود سوی خدا روی. زهرا (س) گفت:علی، جانم به فدایت ،دانم که تنها هستی ،همراه غمها هستی اما خدایت بهتر بداند، طاقت ندارم از جهل و از ظلم ،طاقت ندارم دوری زبابا ،بابا کجایی، بابا کجایی این جاهلانم کشتند مرا،پیش از که دنیا آید شهید کردند ،محسنم را. دلم از زمین گرفته به زمان سپارم او را که زمانه خود بگیرد انتقام محسنم را . آقای قدیانی میدونم وقتش را ندارید ولی اگه میشه نظورتون را راجع به نوشته ام بدیدچه کار کنم بهتر بشه ، آخه من خیلی دوست دارم نمی گم نویسنده میگم دلم می خواد حتی اگربمیرم فکرم زنده باشه. زیرا ،عمری که با مرگ تمام شود به هیچ نمی ارزد (پائولوکوئیلو)

  115. کهف حصین می‌گوید:

    سلام
    من که اولین کتابی که گرفتم توی نمایشگاه کتاب نه ده بود .
    سراغتونم از غرفه دار گرفتیم …
    گفتند: که تا همین الان همین دورو ورا بود . صبحم اومد اما الان نمی دونیم کجاست؟!
    خلاصه نتونستیم زیارتتون کنیم.
    بگذریم .
    این وبلاگتونو کاش به لینک های قدیمی معرفی می کردید حداقل کاملا اتفاقی پیداتون کردم .
    این صفحه نظراتتون هم یه کم چشمو اذیت میکنه(البته اگه نفرمایید که مگه وقتی شما می آید وبلاگ ما راجع به این چیزا نظر میدید که ما دخالت می کنیم !!!)
    این که آخر نظرات زدید دیدگاه های کهنه غیر مستقیم فحشه ها !!! آخه دیدگاه های این وبلاگ که به روز به ۹۰ می رسه دیگه کهنه حسابش کنید یه هوا مردونگی نیست !
    از اسباب کشی خسته نباشید .

    همیشه پایدا رو حکومتی باشید .
    التماس دعای فراوان

  116. نفیسه می‌گوید:

    اپیزود اول نجوا با خدا: ای خدای فاطمه این چه رازی است که در نام فاطمه تو بگذاشته ایی ،که نامش این چنین درِ قلب عشاق را آتش زده است تو بگو مگر در سوخته نسبتی هم با فاطمه دارد، آتش بگیرد این در ،که آتش بر دل حیدر زد. تو بگو پهلوی شکسته چه به کار یاس آسمانی آید ، و خدایا چرا وقت رفتن فاطمه(س) یاد علی (ع) می آید به یاد محزون ما.آخر مگر چه گذشته برسر علی(ع)بعد زهرای نبی که حجم تنهایی او صد برابر افزون گشته است .خدایا تو بگو داغ دار ،داغ زهرا(س) باشیم یا علی یا علی (ع)امشب آخرین شبی است که زهرا(س)مهمان زمین است که چه بد میزبانی بود این زمین، نفرین بر زمینی که زهرای نبی را تاب نیاورد.امشب به روایتی آسمان بی ماه میشود و علی(ع) چه تنها می شود. اپیزود دوم :گفتگوی زهرا (س)و علی(ع): آخرین شب بود وآری شب آخر بود. علی (ع) گفت:تو دلت آید که مرا میان این همه جهل این همه ظلم بگذاری و خود سوی خدا روی. زهرا (س) گفت:علی، جانم به فدایت ،دانم که تنها هستی ،همراه غمها هستی اما خدایت بهتر بداند، طاقت ندارم از جهل و از ظلم ،طاقت ندارم دوری زبابا ،بابا کجایی، بابا کجایی این جاهلان کشتند مرا،پیش ازآن که به دنیا آید شهید کردند ،محسنم را. دلم از زمین گرفته به زمان سپارم او را که زمانه خود بگیرد انتقام محسنم را . آقای قدیانی میدونم وقتش را ندارید ولی اگه میشه نظرتون را راجع به نوشته ام بدیدچه کار کنم بهتر بشه ، آخه من خیلی دوست دارم نمی گم نویسنده میگم دلم می خواد حتی اگربمیرم فکرم زنده باشه. زیرا ،عمری که با مرگ تمام شود به هیچ نمی ارزد (پائولوکوئیلو)

  117. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    ســــــــــــلام داداشای نازم علی الخصوص اقا حسین گل دلم داره می ترکه دوستان کسی
    نظری ایده ای نداره عرفان جون شما که همیشه ایده هات فوران می کرد راه حلی نداری
    داداش؟سید احمد شما چی شما پیشنهادی ندارین؟ن.خ چی؟اصلا داداش حسین خود شما بگین چی
    کار کنم؟شما که درجریان بودین.خدایا چی کار کنم؟استادمون هم که ماشاالله ضد ولایت
    فقیه با من چپ افتاده دنبال سوتی بود که منم دادم دستش یکی یه نظری بده.

  118. Etre khak می‌گوید:

    سلام ب همه
    سلام حسین داداش .خوبی
    سلام سید احمد . خدا بد نده …

    “دلم برای بقیع پر می زند من اینجا زندانی دل دنیایم چه کسی دست مرا می رساند تا بقیع؟
    من پرندم اما پرهایم کو؟ می شود شبی بیاید؟ شبی پر از باران شبی پر از ناله
    شبی به دید من اما نبی کنار بقیع می شود؟ دستم به بقیع نمی رسد اما چه دلم هوای جماران دارد دستم اگر به جماران هم نرسد حرم یک تیر و دو نشانه است “

  119. علیرضا می‌گوید:

    نمی دانم امشب می آیی یا نه؟
    اما ما دوستت داریم حسین آقا
    سایت حکومتی شما رو عشقه
    اگر اولین مطلب کتاب بعدی خودت رو مینویسی
    اگه میشه این جمله را هم بنویس

    برخی می گویند خامنه ای خمینی دیگر نیست/ ما هم میگوییم خامنه ای خمینی دیگر نیست/ آری خامنه ای یک آه بیشتر از خمینی دارد(تلمیحی از نوشته های حسین قدیانی)

  120. سلام می‌گوید:

    بابا شب شهادته ها
    حواست هست
    (با لحن طلبکارانه): پس دلنوشته تون کو داداش حسین!!!!!!

  121. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش . عزاداری هاتون قبول . قربون دلهای شکسته ی همه ی بچه بسیجی ها .
    یا زهرا

  122. Etre khak می‌گوید:

    تنها اسمش زهرا بود…
    حجاب کاملی نداشت اما ناجور هم لباس نمی پوشید. وقت اذان که می شد وضو می گرفت برای نماز جماعت و موهایش را محو می کرد از صورتش. ساداتی در دانشگاه به او گفت :
    -اخر تو با حجابی یا نه ؟
    گفت : برای چه؟
    جواب شنید : فکر کنم تو را اینطور ندیدم امروز صبح
    -اری ، برای نماز که وضو می گیرم موهایم را بیرون نمی گذارم.
    هر بار که این سادات او را می دید به او می گفت چقدر با حجاب زیبا می شود اما اینه به او می گفت زشت می شود.
    گذشت و ایام فاطمیه بود واو به احترام فاطمه زهرا و اینکه اسمش زهراست حجابش را کامل کرد . فاطمیه تمام شد اما دیگر رغبتی برای درست کردن موهایش نداشت . کم کم احساس حقارت کرد که چادر بر سرش نیست . چند ماه بعد چادر بر سرش گذاشت همزمان با ترم جدید دانشگاه و به سال نکشید که راهی سرزمین دلداده ها شد. چند سالی گذشت تازه فهمیده که مهمانی جنوب هزار افرین چادرش بود. نه شاید هم هزار افرین نیتش بود نه هزار افرین اسمش بود .او تنها اسمش زهرا بود .
    هنوزهم باورش نمی شود چه شد اینکه موهایش را دیگر نشان نامحرم نداد چه راحت موهایش را بیرون نگذاشت . سه سال قمری می گذرد حجاب زهرا سه ساله شده

    برگرفته از سنگر (انجمن) امتداد به قلم عطر خاک

  123. ناشناس می‌گوید:

    خوشم میاد که سرتاپا ایدئولوژیکی نفس قلمت گرم!

  124. ن.خ می‌گوید:

    داداش حسین گلم سلام.جواب سلام یادت نره.کجایی؟دلمون برات تنگ شده.کجااااااااااااایی؟
    اهالی محترم کسی از امین عارفی خبر نداره؟اخه تو وبلاگش ازش خبری نیست؟

  125. من آنم که رستم بود پهلوان می‌گوید:

    قلم خاصی داری حاجی. البته قصد مقایسه با یکی از معاصرین را داشتم که چون
    گفتید خوشتان نمی آید مایوس شدم. فقط یه انتقاد، از دیدن عکس خود در آن بالا
    حالت بدی بهتان دست نمی دهد؟ یاد ندارم شهدا قبل از شهادت عکس خود را قاب سردر اتاق
    یا جایی کرده باشند!!!

  126. یه عاشق سید علی می‌گوید:

    سلام…ایام شهادت مادر سادات اولین مظلومه عالم و اولین شهید ولایت بر تمامی شیعیان تسلیت و تعزیت
    دمت گرم اقا حامد برای ادرس خرید کتاب
    من رفتم خیلی دنگ و فنگ داشت اما ارزشش رو داشت
    ثبت نام کردم و بعد از واریز پول ان شاءالله زودی به دستم برسه منم از شادی بال در بیارم
    ممنونم حسین اقا
    قلمت همیشه پرتوان و گرم
    اقا دعا یادتون نره

  127. محمد می‌گوید:

    سلام و عرض ادب
    اینجا هم عالمیست ، وبلاگتون هنوز لینکه اینجا رو هم لینک میکنم توی پایگاه نقاب
    خداقوت . یاعلی

  128. یه متحجر می‌گوید:

    سلام

    روزای بی مادری رو به شما تسلیت میگم…
    .
    .
    .
    به ظاهرش که نگاه میکنم،به نظرم کلمه ی سنگینی میاد…
    .
    .
    .
    اللهم عجل لولیک الفرج
    .
    .
    .
    صلواتی بفرست…

  129. سفرکرده می‌گوید:

    خوشحال شدیم از حضور دوباره تان ….
    درمشهد منتظر نه ده هستیم….

  130. محمد می‌گوید:

    “شغل رسمی من گریه کردن پای روضه حاج منصور است.” خیلی قشنگ بود.

  131. مهدی می‌گوید:

    سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
    خاک وجود ما را گرد از عدم برآید…

  132. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    نمی دونم من فقط این حسو دارم یا همه اینطورین این شبا چقدر شبیه شب عاشوراست یا
    شبا قدر.ولی مظلومانه تر اون موقع همه حواسشون هست اما حالا انگار نه انگار

  133. سیداحمد می‌گوید:

    شهادت مادر مظلوممون رو خدمت همه فرزندان حضرت زهرا تسلیت میگم.
    وای مادرم……

  134. قطعه 58 می‌گوید:

    داش حسین قلمت ایول داره اما محض رضای خدا و محض رضای بندگان خدا یه دونه کریستال مو از نوع خیلی چربش بگیر بزن به موهات تا کمتر بندگان خدا رو به قطعه های مورد انتظارشون بفرستی

  135. هادی می‌گوید:

    سلام حاجی من اولین بار ازروزنامه وطن امروز باقلم شما اشنا شدم واقعا کلامت دل نوشته من همیشه حسرت امثال ادمهایی مثل شما رو میخورم البته شنیدم شما توی کیهان هم قبلا مطلب می نوشتید امیدوارم برای این روزنامه هم مقالات جدید بنویسید راستی چون ما شهرستانی هستیم نتونستیم کتاب نه ده رو پیدا کنیم باور کنید وقتی امروز دیدم به چاپ سوم رسیده از ته دلم خوشحال شدم.حاجی انشالا چاپ صدم انشالا کتابهای بعدی

  136. دختر بابا می‌گوید:

    سلام داداش حسین

    خونه نو مبارک.ایشالا به خیروخوشی و سلامتی.

    بی صبرانه منتظر اولین متن کتاب بعدی ات هستم.

    داداش حسین،امشب قصه غصه های حسینین سر باز کرده،تازه تر شده…

  137. حاجی می‌گوید:

    توئیتر فیلتر می کند
    http://www.bartarnews.com/?task=inter&nid=3966

  138. من می‌گوید:

    سلام من یکی از مزدوران نظام جمهوری اسلامی هستم و خوشحالم که با یک برادر ریش دار خودم روبرو می شوم حسین ریشهایت باید خیلی نرم باشد مثل ریش خیلی ها که شبها با اشک بجای روغن نارگیل آنها را خیس میکنند اصولا بدون اشک ریشه موها نرم نمی شود و هر چه آنکادرتر شود و دست بیشتر بر ان بمالی زمخت تر می شود.
    حسین جان برادر این ها که می نویسی جز با اشک در دلنمی نشیند

  139. یکی مثل همه ولی بسیجی می‌گوید:

    حسین اینم به سبک تو نوشته ها

  140. محمدباقر می‌گوید:

    سلام عزیز دلم!

    یه دونه ای داش حسین!
    علی مدد.

  141. محمدباقر می‌گوید:

    داش حسین یه دونه ای!

  142. ارمیا ایرانی می‌گوید:

    در زمان کار اصلی خود ( گریه کردن پای روضه حاج منصور)، منو فراموش نکنی داداش حسین…
    التماس دعا

  143. سیداحمد می‌گوید:

    سلام به همه دوستان عزیز.
    عطر خاک ارادتمندم.
    فرید جان آقا عرفان مخلصیم.

    داداش حسین کجاااااااااااااااااااائی؟
    دلمون تنگه برات.

    ن.خ
    فکر کنم امین عارفی مریض شده،آخه تو وبلاگش نوشته براش دعا کنید. 🙁

  144. حسین قدیانی می‌گوید:

    سلام. این اولین پاسخ من در این سایت به یک نظر است. غلط نکنم یاد گرفته ام یک چیزهایی. امین عارفی کجاست؟ درد و بلایش بخورد وسط ملاج اولی و دومی و سومی و … الی آخر تا موسوی.

  145. آشیانه پرستو می‌گوید:

    این پاسخ بود یا کامنت داداش حسین؟

  146. سیداحمد می‌گوید:

    واااااااااااای داداش حسین عزیز.
    چقدر ذوق کردم کامنتتونو دیدم.
    عزاداریهاتون قبول عزیز دل.
    خیلی مخلصم داداش حسین.

  147. آرش می‌گوید:

    سلام
    با توجه به تجربه ای که خودم داشتم خواستم بگم که به این غربی ها زیاد نمی شه اعتماد کرد. هر موقع که دلشون بخواد دسترسی تون رو از هاست قطع می کنند. خودم این مشکل رو با هاست های آمریکا و کانادا داشتم.
    هاست شما هم که در انگلیس هست و به این ها هم هیچ اعتمادی نیست.
    اگر می تونستید انتقال بدید به یک هاست ایرانی هم مطمئن تر بود و هم زمانی که لنگر کشتی ها به کابل اینترنت ایران گیر می کرد، سایتتون از دسترس خارج نمی شد.
    کتابتون هم همین امروز توسط یکی از بچه ها به دستم رسید. خوشحالم که یادگاری بر اون اضاف کردید.

  148. ن.خ می‌گوید:

    سلام.آخیش.داداشم تاتی تاتی داره کامنت تایید میکنه.الهی درد و بلای هر چی بسیجیه بخوره تو سر ….
    جای خالی به دلخواه پر شود.
    اگه از امین عارفی خبری گرفتین ما رو هم در جریان بگذارید.کامنتهارو تایید نمیکنه.یکی دیگه هم جاش مینویسه.شدیدا نگرانشیم.
    با اجازتون یه نکته ای رو به اقا فرید عزیز عرض کنم.فرید جان من اگه جای استادت بودم میفرستادمت که دوباره پراتیک پاس کنی که به جای عوض کردن پانسمان بخیه مریضو نکشی.حالا تو کدوم بخش
    بودی؟در ضمن اگه استادت ضدولایتی هم نبود فرقی به حالت نمیکرد.برادر من حواستو جمع کن.

  149. ن.خ می‌گوید:

    یا علی.رفتم بقیع اما چه سود؟
    هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود
    یا علی قبر پرستویت کجاست؟
    آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست؟
    هرچه باشد من نمک پرورده ام
    دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
    حج من بی فاطمه بیحاصل است
    کعبه ی بی فاطمه مشتی گل است

  150. بنده خدا می‌گوید:

    سلام سرباز ولایت
    سرباز ولایت عکس آقایش همه جا بالای دیوار است نه عکس خودش
    اولین بار که آمدم سایت جدیدتان دلم گرفت
    اگر مقصد رضای اوست و سربازی ولی او چه اهمیتی دارد دیگران ما را بشناسند یا نه
    جای عکس آقا، عکس شهدا، عکس قطعه ۲۶ خالی…

  151. ناشناس می‌گوید:

    نمینوسین درباره حجاب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  152. حاج محمد می‌گوید:

    این لینکی که در پیوندها دادید واقعاً نوبر است ؟!!

  153. امین می‌گوید:

    امیرخانی مینوشت اما نویسنده نبود!کی نویسنده اش کرد ما.بله ما من طلبه ام سالی چند بار میرم تبلیغ .هرجامیرفتم چند جلد داستان سیستان دستم بودومیدادم بوبچ بخوننن!حسن جان بنویس نه تا نویسنده بشوی بنویس تا دست ما خالی نباشه میریم تبلیغ.عصر امثال امیر خانی تموم شد یعنی تمامش میکنیم بازم بله ما.به قول قدیانی بله ما حرفی هست؟به همه ی اونایی که گفتیم امیرخانی بخونن میگیم نخونن.لازمم شدقدیانی نویسنده همبشه میشه .رمان هم بنویسه مینویسه کلاس هم بزاره میزاره نازهم کنه میکنه سکوت هم بکنه این یکی دیگه نشد !بخواد تواین وادی بره مثل امیز خانی یکی دیگه درست میکنیم وحسین قدیانی زو فراموش میکنیم قحط رجال نیست که.حسین خودشم میدونه که حیسنه ماست بخاطر تجلی نور ماه رو قلمش همین!

  154. پرنده می‌گوید:

    سلام خسته نباشید خوشحالم که دوباره پیداتون کردم .
    خوش به حال شماکه میتونید دینتونوبه حضرت ماه وشهدا ادا کنیدواقعا بهتون حسودیم میشه .امروز۲تاپرنده گمنامم تو شهرمون قم تشییع کردن.خیلی غریبانه بود.
    خلاصه اینکه منم خیلی دوست دارم یه جورایی ادای وظیفه کنم به شهدا در حد خودم اماراهی پیدا نمیکنم.تقریبا سردرگمم.
    اگه میتونید یه راه جلوی پام بذارید.من یه دانشجوام ترم۴٫
    ممنون داداش مهربون

  155. پرنده می‌گوید:

    دوباره سلام
    شرمنده گمون کنم ادرسمو اشتباهی وارد کردم

  156. داش وحید می‌گوید:

    سلام داش حسیم خودمون
    عجب سایتی شده اینجا …
    تبریک میگم

    تو که میومدی حسینیه امام (ره) ، جرا ما رو خبر نکردی تا ببینیمت (از نزدیک)؟

    موفق باشی انشاالله
    یاسیدعلی

  157. آبجیه داداشی. می‌گوید:

    ممنونم که داداش حسین برای ما بودن رو با هیچی عوض نمیکنی.از لطفته،از مهربونیته.
    دعا کردن برای پیروزی بسیجیان حضرت ماه رو وخوندن نوشته های داداش حسینمو با دعا کردن برای هیچکی وخوندن نوشته های هیچکی عوض نمیکنم.

  158. محسن می‌گوید:

    امین واقعا تو تنهایی امیرخانی رو نوینسده کردی؟ بسم الله! حالا حسین رو نویسنده کن!!!

  159. محمد می‌گوید:

    حسین آقا ما سی و یک ساله که حکومتی هستیم .تقصیر ما چیه که بعضیها برای شیرفهم شدن مشکل دارن. دست علی به همراهت. یاعلی

  160. عطر خاک می‌گوید:

    خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم

    اگه میشه کسی با اسم قبلی من حق نداره چیزی اینجا حک کنه
    اینجا برا حسین داداشه میدونم اما از اسم کابری قدیمی بنده سوء استفاده نکنید

  161. مریم می‌گوید:

    موفق باشید

    خیلی زیبا می نویسید

    التماس دعا/این یکی رو جدی گفتماااااااااااااا/ التماس دعا دارم ازتون جناب قدیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.