داریم برای خودمان فاتحه می خوانیم!

مورچه اولی گفت: شما آدمها تنها جانورانی هستید که وقتی باران می آید به جای اینکه بروید زیر نعمت خدا، می روید زیر چتر.
مورچه دومی گفت: باران شاید اشک خدا باشد وقتی دلش از شما آدمها می شکند.
مورچه سومی گفت: من هم فکر می کنم رعد و برق، بغض خدا باشد از دست شما آدمها.
مورچه چهارمی گفت: خدا شما آدمها را خلیفه خودش قرار داد در روی زمین اما این رسمش نبود.
مورچه پنجمی گفت: شما زبان شیطان را در برابر خدا دراز کرده اید.
مورچه ششمی گفت: شما آدمها جهنم را آباد کرده اید.
مورچه هفتمی گفت: با این حال اگر خدا به ما هم می گفت؛ که در مقابل شما سجده کنیم، می کردیم.
مورچه هشتمی گفت: اما شما در برابر خود خدا سجده نمی کنید.
مورچه نهمی گفت: خب حالا، بس کنید دیگر. این که نماینده همه آدمها نیست.
گفتم: حالا من از بدی شما مورچه ها بگویم؟
همگی گفتند بگو.
گفتم: ما آدمها خرما می گذاریم روی مزار پدرمان تا ملت بخورند اما شما می آیید و خرماها را دستکاری می کنید.
مورچه اولی گفت: تو برای چی خرما را می گذاری روی مزار پدرت؟
گفتم: برای اینکه ملت بخورند.
مورچه دومی گفت: بخورند که چه بشود؟
گفتم: که برای پدرم فاتحه بخوانند.
مورچه سومی گفت: از کجا می دانی ما وقتی لب به خرمای جنابعالی می زنیم، برای پدرت فاتحه نمی خوانیم؟
مورچه چهارمی گفت: من عمرا دیگر به خرماهای مزار پدرت دست بزنم. ناراحتم کردی!
همان مورچه سومی گفت: ندید بدید!
مورچه پنجمی گفت: ما اگر چیزی از روی مزار پدرت خوردیم، روزی ما بوده، به تو چه مربوط؟
مورچه ششمی گفت: حالا این بنده خدا یک حرفی زد.
مورچه هفتمی گفت: با یک خرما ۲۰۰۰ مورچه تا چند روز سیر می شوند اما با ۲۰۰۰ خرما هم یک آدم، سیرمانی ندارد. حالا این حرف را زدی که چه؟ خیال کردی ما محتاج خرمای تو هستیم.
مورچه هشتمی گفت: بچه ها!
مورچه نهمی گفت: حالا تو هم گریه نکن. این مورچه ها اگر حرفی می زنند چیزی در دلشان نیست.
همین طور که داشتم اشک می ریختم گفتم: حیف که شما مورچه ها نام یکی از سوره های کتاب آسمانی ما مسلمانها هستید؛ سوره “نمل” و الا جوابتان را می دادم.
مورچه اولی گفت: مثلا چی می خواستی بگی؟
مورچه دومی گفت: می خواهی بروم در چشمت و تو هم هیچ کاری نتوانی بکنی؟
مورچه سومی گفت: حالا که اینطور شد، بچه ها به پیش!
و سیل مورچه ها آمدند طرف من و من همین که داشتم یکی یکی آنها را می کشتم و دست و پا می زدم که از بدنم پرت شوند پایین، از خواب پریدم. هاج و واج آمدم بلند شوم که برای بار نوزدهم سرم خورد به سنگ لحد. این بار بد درد گرفت. خدایا! این چه خوابی بود که من دیدم؟ نکند یک روز با این مورچه ها دعوایم شود؟
نگاه کردم ببینم مورچه ای دور و برم هست یا نه، که دیدم از بیرون قبر دارد صداهای مشکوکی می آید.
تا آنجا که می شد سرم را بالا آوردم. خدای من! اینکه صدای پدرم است.
– گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما بوی شهادت می دهد.
– بخوان اکبر!
– مسعود، قبر من قشنگتر است یا مزار تو؟
– قبر هیچ کدامتان. قبر فقط قبر خودم.
– اما حسین برای من خوب قابی زده ها. نگاه کن! امضای “آقا” دقیقا روی گلوی من است. عجب دستخطی دارد این خامنه ای. دمش گرم.
– من که اکبر! هر وقت می روم به خواب پدرم با خامنه ای می روم.
– من هم یکبار با خامنه ای رفتم به خواب حسین.
– چی کار دارید می کنید شما؟
– هیچی بابا! داریم برای خودمان فاتحه می خوانیم!
– می گفتی اکبر!

در دلم گفتم؛ بابااکبر! کاملش را تعریف کنی ها. یک وقت سانسور نکنی!

بریده ای دیگر از رمان سمفونی مورچه ها.

http://aks98.com/images/osgttg336enzp4zbmm6.jpg

http://aks98.com/images/bvty9opgm18s3nh4lox5.jpg

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سارا می‌گوید:

    ایول داداش
    ایول همت مضاعف

  2. طاهره فتاحی می‌گوید:

    وای.چی کار داری میکنی توی این رمان.
    آخرش معرکه بود.
    بازم آخر مطلبت فوق العاده است…

  3. سحر می‌گوید:

    هوراااااااااااا….مورچه ها
    میخواید مارو ذوق مرگ کنید امشب – یا امروز بهتره – مثل اینکه!
    مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی هوارتا!

  4. طاهره فتاحی می‌گوید:

    یه گراف برای این مورچه ها بکش آخر داستان قاطیشون نکنی 🙂

  5. سارا می‌گوید:

    قربون دلتنگی های داداش که با سمفونی مورچه ها یه شب ما رو می خندونه و یه شب اشکمونو در میاره
    خدایا زودتر چاپ بشه این کتاب

  6. نسیبه می‌گوید:

    من همیشه حواسم به مورچه ها بوده در حد توانم،ولی
    امروز که رفته بودم سراغ دادش حسینم ،دلم میخواست میتونستم پاهامو بزنم زیر بغلم!!!
    انگار صدای بد و بیراهاشونو میشنیدم:)

  7. طاهره فتاحی می‌گوید:

    “- من هم یکبار با خامنه ای رفتم به خواب حسین.”
    قضیه چیه؟
    یا تا حالا نگفتی یا گفتی و من سراپا گناه کبیره,فراموش کردم…

  8. سیداحمد می‌گوید:

    الهی من فدای دلت بشم.
    الهی فدای بابا اکبرت بشم.
    دیوونه کردید ما رو با این رمانتون.
    خیلی عالیه داداش.
    نمیدونم چه جوری بگم.
    واقعا شاهکاره.
    بدجوری با دل آدم بازی میکنه.

  9. سحر می‌گوید:

    گریه کنیم یا بخندیم؟؟!…محشر…عالی…بیست…دیگه چی بگم؟…نمیدونم!

    خوش به حال شما با این بابا اکبرتون و خوش به حال بابا اکبر با شما.

  10. سارا می‌گوید:

    داداش چند بار بخونیم این صفحه زیبا رو که سیر بشیم؟
    مورچه هفتم که خیلی خوش به حالته که پیش بابا اکبری باورکن ستاره ها با یه دونه خرما هم سیر میشن اما از خوندن دل نوشته ها و فریادها و دلتنگی های داداش حسین نه …سیر نمیشن

  11. مجنون می‌گوید:

    همه رو غافلگیر میکنید!!!!!!
    ماشالله نه سر حال شدید
    التماس دعا
    یا حق

  12. امید می‌گوید:

    السلام علی المهدی و علی آبائه
    إنشاالله زودتر تمام می شود

  13. سارا می‌گوید:

    مورچه هفتمی گفت: با این حال اگر خدا به ما هم می گفت؛ که در مقابل شما سجده کنیم، می کردیم
    داداش حسین: خامنه ای اگر بگوید دست سران فتنه را ببوسید اطاعت میکنیم

  14. تخریبچی می‌گوید:

    نماز شب فراموش نشه
    شده باشه دو رکعت ولی حتما بخونین
    خیلی کمکتون میکنه
    دو رکعت ۱ دقیقه بیشتر وفتتونو نمیره
    حتی میتونید خوابیده و تو رختخواب بخونیدش
    ولی خیلی پیش خدا عزیزتون میکنه
    و خیلی میتونه کمک باشه برای ترک گناهاتون
    ساعت بزارید
    بیشتر از یک دقیقه شد
    دیگه نخونید
    بچه های قطعه ۲۶ و مولاشون حضرت ماه فراموش نشه
    التماس دعا

  15. سارا می‌گوید:

    سلام حسین قدیانی/ تو فرزند شهیدی
    یه وقت تو کم نیاری!/ تو فرزند بسیجی
    وقتی بابات جبهه بود/ فدایی امام(ره) بود
    وقتی بابات شهید شد/ سربندش یاعلی(ع)بود
    علی تُو کُلِّ تاریخ/ مظلوم و تنها بوده
    علی برا دشمنا/ خار ِتو چشمها بوده

    آقا خیلی غریبه/ سیِّدعلی حبیبه
    مثل خود ِروح الله/ خامنه ای غریبه!
    بابات با اون شهیدا/ همگی میدونستند
    یه روز میاد تو ایران/ علی شناسا نیستند
    امّا امید اونها/ همش به این بسیجه
    امّا امید اونها/ به فرزند شهیده

    خسته نشی حسین جون!
    مونده نشی حسین جون!
    دشمن توی کمینه،
    کم نیاریم که خیته!
    .
    .
    .مهرداد قدیم

  16. ن.خ می‌گوید:

    الو… مادر…؟!

    هنوز آری هنوز

    از شور شیرین تو لبریزم

    و گاهی

    کودکانه

    دور از چشم تو

    نم نم اشک می ریزم

    هنوز از لابلای این همه آوار آتش بار این طوفان پی در پی

    اگر خوابی به چشمانم سرازیر است

    از آوای لالایی تو می آید

    و می باید

    به سوی آسمان آرزویت بال بگشایم

    نمی آیم…

    (محمد اهل شمران است

    با ما خوب می جوشد

    خیالت تخت

    ابراهیم با من دست در دست است!

    هوای بچه های دسته را دارد

    مُحرم تازه داماد است

    با گردان عاشوراییان رفته جلو مادر

    الو؟! مادر؟!

    الو…؟!

    مادر…؟!)
    سعید حدادیان

  17. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  18. haghani53 می‌گوید:

    خسته نباشید ارسالی های من haghany53 هر بار با فرستنده دیگه جابجا می شه .

  19. طبا می‌گوید:

    اول سلام
    بدجوری مشتری جمع می کنید آقای قدیانی عزیز
    و امان از دست این مورچه های بابصیرت ما آدم های پر ادعا یا همان طبلهای توخالی
    آقای قدیانی عزیز این بار که رفتید بر سر مزار پدر گرامیتان سلام ” طبا ” صاحب کشکول !! رو برسونید و از ایشون بخواهید که دستی به کشکول گدایی من روسیاه بزنه !!!
    یاعلی

  20. haghani53 می‌گوید:

    کاش برای ما هم فاتحه ای بخوانند و دعایی و وساطتی
    آخه سفره مهمانی داره پهن می شه و ما شرمنده از این که با چه رویی وارد خانه شویم
    از کدام درب خانه؟ به گمانم غیر از باب مغفرت و بخشش از در دیگری راهم ندهند؟
    پشت سر پدرهامان پنهان شدیم بلکه به روی گل آنها ما را هم با روی خوش راه دهند
    می ترسم بی مقدمه ، دست و پاچه ، حیران از شلوغی فاصله ها و عاطله ها پرت شوم وسط میهمانی .وای که چه قدر شرمنده شود پدر.
    صاحب خانه را می بینی چه چشم انتظاری می کشد.برای آمدن برخی از میهمان ها!!!
    و برای چون منی ؟؟؟؟
    سنگ صبور خانه دل ما ، آقای ما؛ به فریادمان رس ، عید نزدیک است و خانه تکانی نکرده ایم هیچ، دارد آبرویمان می رود پیش در و همسایه ، در هر گنجه را که باز می کنیم خود خانه ای می شود تکان اساسی لازم ، خودت به دادمان برس: ارشدینی یا صاحب الزمان

  21. عشقستان اسماعیل می‌گوید:

    سلام
    صبح به خیر
    چرا به دلم تسلیت کسی نگفت
    شبی که فاتحه خواندم سر مزار خودم(عبدالجواد حسینی)

  22. عجیب خوشبحالمان می شود با خواندن این سمفونی مورچه ها .
    داداش نمیشه این تیکه رو تعریف کنی ؟؟؟
    من که اکبر! هر وقت می روم به خواب پدرم با خامنه ای می روم.
    – من هم یکبار با خامنه ای رفتم به خواب حسین.

  23. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    خوبی دادااااااااش جون؟
    چرا حالتون گرفته؟
    ای خدا من بمیرم و بی حالی داداش حـــــــــــــــــسین رو نبینم
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  24. منتظر خورشید می‌گوید:

    ……………………..

  25. منتظر خورشید می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و احفظ قائدنا امام الخامنه ای……………………………….

  26. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    شرمنده دیشب نتونستم بمونم
    این شعر همین الان به ذهنم رسید:

    در این سیاهی فتنه که راه تاریک است
    ضیاء دیده و مقتدای ماست خامنه ای
    کسی که نگهدار او یل علی است
    فرزند فاطمه بابای ماست خامنه ای

  27. عشقستان اسماعیل می‌گوید:

    شاعری به یادت
    قطره قطره سرود
    قطره قطره گریست
    وانگهی
    دریا شد

    یادش به خیر اول دبستان
    آموزگارم گفت:
    بنویس آب
    تا همیشه به یاد
    حسین (ع) باشی(جلیل ملکی)

    آموزگار گفت : بنویس با با آب. بابا نان
    بابا
    بابا
    بابا

  28. ناشناس می‌گوید:

    …………………….

  29. عشقی می‌گوید:

    الو سلام ! منزل خداست؟
    این منم مزاحمی که آشناست
    هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
    و ….
    متعالی بود. متعالی تر بشه ان شاءالله

  30. نمیدانم پس از مرگم چه خواهم شد
    نمیخواهم بدانم کوزه گر
    از خاک اندامم چه خواهد ساخت
    ولی بسیار مشتاقم
    از خاک گلویم سوتکی سازد
    گلویم سوتکی باشد
    به دست کودکی
    گستاخ و بازیگوش
    و از یکریز و پی در پی
    دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
    و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد(دوست داشتم اینجا رو بولد کنم)
    و بدین سان بشکند دایم
    سکوت مرگبارم را (دکتر شریعتی)

    تو سوتک حنجره بابا اکبری داداش حسین

  31. یه کاربر جدید می‌گوید:

    سلام
    میگم کاش می شد مورچه ها هم این جا کامنت بذارن ببینیم نظرشون چیه؟

  32. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    …………………………………

  33. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    چند روزی نبودم
    دوباره اومدم
    بابا همت مضاعف
    تو این چند روز چندتا پست گذاشتی
    باید یه روز کامل بذارم همشو بخونم
    ولی میخونم
    ارزششو داره

  34. آبجیه داداشی می‌گوید:

    سلام داداشی.عالی بود.محشره این سمفونی .
    کاش زودتر چاپ شه با خوندنش دلی از عزا درآریم.خدا کنه صفحاتش زیاد باشه زود تموم نشه.
    بابااکبر دعا کن سمفونیه مورچه های داداش حسین زودتموم شه و به چاپ برسه وسریع به دستمون برسه.
    خدایی هنوز شیرینیه کتاب نه ده زیر زبونمونه.

  35. داش سجاد می‌گوید:

    سلام داداشیییییییییییییییییییییی
    میخوامت !

  36. آبجیه داداشی می‌گوید:

    بچه ها……………
    ماه رمضون که معنویتمون بیشتره باید اینجا زیاد بیایم چون لیاقت اینجارو ممکنه به نحوی پیدا کنیم.یادمون نره اینجا……
    قطعه ای از بهشت است نه با قلم که با خون باید نوشت…

  37. آبجیه داداشی می‌گوید:

    بچه ها پیشاپیش ماه خدا مبارک. امیوارم امسال واقعا این ماهو درک کنیم…………
    ممنونم خدا… به خاطره همه الطافت.به خاطره دادنه این ماه به ما.
    خدایا چقدر خوشحالم به خاطره رسیدنه این ماه…………………

    وممنونم به خاطره دادنه داداش حسین به ما……………….
    شکرا شکرا شکرا شکرا جزیلا

  38. ناشناس می‌گوید:

    “دیوونه داداشی” فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای “دل داداشی”

    داداش فقط،داداش* خودم!

  39. دیوونه داداشی می‌گوید:

    داداشی جونم، ببخشید! اون ناشناس خودم بودم .

    فدای “دل داداشی”
    “دیوونه داداشی”

  40. بی دل می‌گوید:

    سلام!
    من که اکبر! هر وقت می روم به خواب پدرم با خامنه ای می روم.
    – من هم یکبار با خامنه ای رفتم به خواب حسین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  41. آنتی بالاترین می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    قلمت حقه . . .

    یه چیزی بگم دل همتون بسوزه
    یه توفیقی نسیب من شد ،ایام اعتکاف رو توی مسجد جامع بازار بودم ،روز آخر یه مسابقه برگذار کردند ،من هم برتده کمک هزینه سفر کربلا شدم ،امروز هم رفتم از سازمان ملی جوانان کمک هزینه رو دریافت کردم . . .
    خیلی خوشحالم . . .
    دعا کنید امام حسین بطلبه ،به جای همتون مخصوصا داداش حسینم نائب الزیاره بشم ،

    کربلا کربلا ما داریم میاییم . . .

  42. ya zeinab می‌گوید:

    سکوت میکنم تا حرفهای بابا اکبر را بشنوم آنهم بدون سانسور! داداش حسین سانسورش نکنی ها!!

  43. زهرا (اویس) می‌گوید:

    السلام علیکم جمیعا
    احوالات؟ داداش مگه قرار نبود جمعه شبا سمفونی بخونیم؟
    ولی اشکال نداره فعلا که خوش به حال ما شده

  44. گردباد می‌گوید:

    سلام.

  45. زهرا (اویس) می‌گوید:

    داداش من تو ترک رمانم، الان خمار این مورچه ها شدم هیییییییییییییی

  46. حقانی می‌گوید:

    مشکل ارسالی های بنده ظاهرا حل نشده. راهنمایی می کنید؟
    haghany53

  47. زهرا (اویس) می‌گوید:

    شهید آوینی:
    ما به انرژی هسته ای خواهیم رسید. به چیزی که برازنده ماست. اما قدرت در پنجه ایمان بسیجی هاست. انرژی هسته ای در جگر این هاست.

  48. علیرضا کیانی می‌گوید:

    این نجوای بین مسعود و اکبر چقدر زیبا بود
    اجرکم عندالله

    زیارت بابا رفتی ما رو هم دعا کن
    یا حق

  49. ya zeinab می‌گوید:

    این رمان فکر کنم آخرش من رو بیابونگرد میکنه! پیش نیومده تو این سه دهه گذشته از رمانی تا این حد خوشم بیاد! در صورتی که از نوجوانی رمان خوان قهاری بودم! طرح روی جلدش هم فکر کنم خیلی قشنگه…

  50. سارا می‌گوید:

    – از صبح منتظر بودم . ببین ، این کارت بنیاد شهید است، دیدار هم نیامدم . مطمئن بودم آقا می آید گل زار سر قبرپسرم . خودش به من گفت…
    می گویم کی به شما گفت؟آقا؟! سرش را به علامت نفی بالا می اندازد و به سنگ اشاره می کند .
    – خودش گفت . دیشب به خوابم آمده بود…

    چقدر این کتاب داستان سیستان امیرخانی خوندنیه آدم باید بعضی کتابها رو خوند و هضم کرد تا با سلولهای بدنش یکی بشه مثل این کتاب و نوشته های داداش حسین.

  51. محمد می‌گوید:

    روی قبرم بنویسد حسینی بوده است
    بنویسید ز یاران خمینی بوده است
    بنویسید که او جا مانده بود از قافله
    سرپرست قافله ساقی عشقش بوده است
    بنوسید حسین بن علی (ع)‌ او را خرید
    زان سبب راس تنش چون او پر از خون بوده است
    بنوسید زهرا (س) محسنی دیگر خرید
    زین سبب او سید آل محمد بوده است
    بنوسید کعبه نیست جز سنگ و کلوخ
    بنویسید دلش بیت‌الحرامش بوده است
    شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

  52. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلامی دوباره به داداش حسین ستاره ها .
    داداش دست مریزاد . خوب اشک ما رو در میاریا . دو دور اول که خوندم فقط گریه کردم .
    مورچه نهمی چقدر مهربون بود . البته به جز حمله ی آخر . و بابا اکبر چقدر ماه و خوبه . بابا اکبر … می دونم که داری سمفونی مورچه ها رو می خونی و اشک ستاره ها رو می بینی … بابا اکبر می دونم که میدونی ستاره ها چقدر دوستت دارن و از صمیم قلبشون بابا اکبر خطابت می کنن . بابا اکبر خیلی فدایی داری خیلی …

  53. محمد می‌گوید:

    بشم واشم از این علم بدر شم/ بشم از چین و ماچین دور تر شم
    بر دلدار پیغامی فرستم/ اگه دوری خوشه ما دور تر شم

  54. پیام فضلی می‌گوید:

    #عکس/ درج عنوان “شهید” بر روی سنگ قبر برخی کشته‌شدگان جُلبکان سبز الکی
    #http://rajanews.com/detail.asp?id=57796

  55. سید یاسین می‌گوید:

    سلام
    چرا این روزها کم تر از سران فتنه یاد می شود؟
    برادر حسین نگذار شیخ و میخ خسین نفس تازه کنند…
    این روزها چقدر شبیه ایام جنگ صفین است… در برابر مولا قران به نیزه کردند…
    فقط چند قدم تا خیمه ی معاویه مانده….

  56. عارفه می‌گوید:

    ســــــــــلام
    الان می خونم

  57. سهراب می‌گوید:

    خیلی قشنگ بود.از وقتی سمفونی مورچه ها رو خوندم نگاهم به مورچه ها عوض شده.

  58. فاطمه می‌گوید:

    سلام خدمت برادر قدیانی و همسنگرای گرامی خوبید ؟خوشید؟ ان شاالله سلامت باشید روزه نمازا و عبادات شعبانیه تون قبول برادر قدیانی می خوام بپرسم رمانتون کی میاد بیرون ولی فایده ای به حالم نداره چون هنوز نه ده تون هم توی شهر ما نیومده !!!!!!!!!
    آخخخخخخخخخخخخخخخخه ما شهرستانیا چه گننننننننننننننننننناهی کردیم خددددددددددددددددددا

  59. طهورا135 می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی.دیگه دل تو دل من نموند برای چاپ این کتاب.یا زودتر به چاپ برسونید یا دیگه ادامه ی کتاب رو نذارید برای خوندن.ادم رو وادی عطش می کشونید چون دوست داری بقیه کتاب رو بخونی میبینی نیست.قلمتون همیشه پراز جوهر.دلتون همیشه پراز عشق

  60. ... می‌گوید:

    سلام
    معمولا نظر نمیذارم ولی از مطالبتون استفاده میکنم.دست مریزاد. قلم توان مندی دارین.همه از شما تشکراشونو میکنن ولی من میخواستم خواهرانه از همسرتون تشکر کنم به خاطر هزار و یک دلیل.همسر آقای قدیانی ممنونیم

  61. 809 می‌گوید:

    دیروز مادر بزرگم فوت کرد، از این سمفونی ها اونجا هم هست؟؟؟

  62. من و زهرای خوبم می‌گوید:

    پیامبر اسلام فرمود:
    اعملوا بالقرآن أحلّوا حلاله وحرّموا حرامه واقتدوا به ولا تکفروا بشىء منه.۳۸
    به قرآن عمل کنید و حلالش را حلال شمارید و از حرامش اجتناب کنید و به آن اقتدا نموده, به هیچ چیز آن کفر نورزید.

  63. آنتی بی بی سی می‌گوید:

    آیت‌الله مصباح: کسی که بی‌شرمانه مکتب ایران را به جای اسلام معرفی می‌کند خودی نیست
    ******************************************************
    ادی که بی‌شرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می‌کنند، خودی نبوده بلکه غیر خودی‌اند؛ ما با کسی عقد اخوت نبسته‌ایم و از کسی حمایت می‌کنیم که حامی اسلام و تابع رهبری باشد.
    ******************************************************
    به گزارش گروه “فضای مجازی ” خبرگزاری فارس، رسا نوشت: آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، در جمع فرماندهان و مسئولان نیروی زمینی، بنیاد تعاون، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء و هوا فضای سپاه، خط امام را خط واقعی اسلام برشمرد و گفت: باید نسبت به مبانی نظام و اصول خط امام که خط واقعی اسلام است شناخت داشته باشیم و مواظب باشیم که خط ایشان که همان روح اسلام است لطمه نخورد.
    ******************************************************

    braking news
    در
    ANTIBBC

  64. رحیل می‌گوید:

    مورچه هام عالمی دارن برا خودشون…

  65. پلاک شهادت می‌گوید:

    دلمون از دنیا و آدماش گرفته بابا اکبر . دعامون کن . بخوون بابا اکبر که تا همیشه گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما بوی شهادت می دهد … راستی خوشا بر احوالت بابا اکبر که امضای آقا دقیقا روی گلوی شما است …چه سعادتی … خوشا بر احوالت …

  66. وحید می‌گوید:

    چاکر حاج حسین
    سلام
    حالا که سایت شدی اگه حالشو داری یه نسخه موبایلی هم براش ردیف کن که چک کردنِ هرشب سایتت امونمو بریده. مخصوصا اون تمسال شریف، که تو قاب کوچیک موبایل، مثه علمِ ۶۴ تیغ میمونه رو کمر لاجون ما. گوشیه پیزوریه مام که ول کنه عکس مکسا نیستو با هر تکمه از اول همرو لود میکنه.
    هیمن جوری نگفتم؛ پا کار نوشته هاتم جون داداش.

  67. یا زهرا می‌گوید:

    سلام
    خداقوت
    مورچه هفتمیه خیلی حکیمانه حرف میزنه ومورچه نهمیه…با انصافه
    جالبه مورچه ها هم اخلاقای متفاوت دارن
    راستی چند روزه که مطالب پسر بابااکبر واسطه ی خیر میشه
    بابابه غذای ما رحم کن
    هربار که اومدم تو این وبلاگ غذام سوخت یا شاید دل سوختمون زد به غذا
    (بشکسته تراز خویش ندیدم به همه عمر شرمنده ی جانان زگران جانیه خویشم)

  68. هیئت گرافیک می‌گوید:

    ****داغ داغ****
    با طرح هایی با کیفیت در مورد ماه رمضان به روزم و منتظر نظرات سازندتون.

  69. عرفان می‌گوید:

    سلام
    امروزم که وطن امروزی خالی بود . پس کی چاپ میشه؟
    یا علی

  70. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام. عصر به خیر.
    به جرأت می تونم بگم این یکی از قشنگ ترین بریده های سمفونی مورچه ها بود.
    باورتون می شه، امروز رفته بودم دانشگاه آزاد کرج. نزدیک مزار شهدا یه دونه از این مورچه شاسی بلندا دیدم که مرده بود. یک آن یاد سمفونی مورچه ها افتادم و براش فاتحه خوندم!
    متن قبلیتون چی بگم؟ جز اینکه حرف نداشت. واقعاً معرکه بود. دیشب که اخبار گفت سیّد حسن نصرالله می خواد اسنادی رو افشا کنه، از خوشحالی بال درآوردم. واقعاً عجب قشنگه اون روز که… نورٌ علی نور.

  71. لجمن می‌گوید:

    سلام داداش حسین بی وفا . بی وفا ی بد . بی وفای بد خودخواه . بی وفای بد خودخواه لجباز . بی وفای بد خودخواه لجباز دل شکان ! بی وفای بد خودخواه لجباز دل شکان نامرد . بی وفای بد خودخواه لجباز دل شکان نامرد … . چرا به لجمن سر نمی زنی .

  72. پیام فضلی می‌گوید:

    #####
    ‌نماز ‌ظهر و عصر ‌به امامت‌ رهبرانقلاب ‌‌در ‌ماه ‌مبارک رمضان
    #####

    نماز جماعت ظهر و عصر در روزهای ماه مبارک رمضان به امامت حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ‌در حسینیه حضرت امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.

    به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری،‌ همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ماه رحمت و ضیافت الهی، مراسم نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در روزهای ‌ماه مبارک رمضان به جز روزهای جمعه در حسینیه حضرت امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.

    جزءخوانی قرآن کریم به روش ترتیل نیز هر روز یک ساعت قبل از اذان ظهر بر‌‌قرار است.
    (رجانیوز)

  73. تلنگرخانه می‌گوید:

    سلام…

    چند تا از بچه های مخلص و بی ریا و به قول شما پاک تر ازما جمع شدن بسیج داشنجوئی خیابان مفتح…

    خوب بود میامدی شما هم…

    یاحق.

  74. سید می‌گوید:

    الان فهمیدم وقتی یه خورده نمی بینم این قطعه رو چقدر دلم براش و براتون تنگ میشه بیشتر مراقب خودتون باشید یاحق

  75. پلاک شهادت می‌گوید:

    کجایی داداش حسین . ستاره ها دل نگرانتن ! نکنه هنوز دلت گرفته ؟ خطی خبری داداش …

  76. سلام داداشی
    یادم افتاد خوابی که شهید علمدار از زبان شهید باکری نقل می کرد که شهید زین الدین رو دیده بود که هر روز عصر بچه ها با همون لباس های خاکی دور ارباب جمع می شن
    آقا می فرماید: از خاطرات جبهه برایم بگویید
    و بچه ها یکی یکی خاطره می گویند و حضرت حسین بن علی علیه السلام اشک می ریزد
    یک روز یکی از بچه ها خاطره خیلی دلخراشی را تعریف می کرد
    و حضرت به پهنای صورت داشت اشک می ریخت
    همه بچه ها به گریه افتادندو شانه های حضرت خورشید شروع کرد به لرزیدن
    یکی بلند شد و فریاد زد بس است دیگر ببین چه کردی با این خاطره ات
    ببین ارباب چگونه می گرید
    و اما حضرت حسین علیه السلام فرمودند:
    نه ! عزیزان من ! بگویید! از این خاطرات بگویید! من عاشق خاطرات شمایم!
    به علی اکبرم گفته ام با شما وارد بهشت نشده اید، پایش را در جنت اعلی نگذارد.

    گوارایت حسین من! خوشا به حال تو و پدرت

  77. ماه پسند می‌گوید:

    سلام باصفا
    هنوز از دست دکتر دلگیرم
    میترسم حضرت ماه رو نا را حت کرده باشن
    با اجازتون اینجا چند تا عکس گذاشتم با چند تا …..
    http://behpasand.blogfa.com/

  78. طلائیه می‌گوید:

    سلام.
    من میتونم شما رو برادر خطاب کنم ؟؟ من برادر ندارم ولی میدونم اگه برادر داشتم حتما حتما میشد یکی از سربازهای پر و پا قرص حضرت ماه مثل شما ! چون هم پدرم که جانبازه عاشق آقاست و هم مادرم و هم خواهرم و هم خود کمترینم. خیلی دوست دارم به حضرت ماه خدمت کنم ولی نمی دونم چه طوری!!!شما راهنماییم کنید.من کتاب “نه ده ” شما رو خوندم.کتاب سمفونی مورچه ها رو هم بی صبرانه منتظرم که بخونم . و این بار اگه کربلا برم بیشتر از دفعه قبل براتون دعا میکنم چون تازه فهمیدم که با نوشته های شما بود که فهمیدم چقدر عاشق امام خامنه ای عزیز هستم !!!

  79. یکی می‌گوید:

    شما خیلی ریاکاری…
    عشق شهرتی…
    حالا حتما باید اون دو تا طرح رو بزاری که مثلا تشکر کرده باشی… و
    خیلی چیزای دیگه…

  80. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات…

    یه مدت شهید منم اسیربودوازش خبری نبود…چندماه که گذشت…واسش قبرومراسم وتشکیلات گرفتیم..قبرخالی از شهید…بعدمدتها که پیداش شد..میرفت سرقبرش خرمامیخوردومیخندید…میگفت واسه خودم دارم فاتحه میخونم…

  81. میثم شاید حامد می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت

    این سمفونی مورچه ها عجب خوندن داره…………..شاید هم شنیدن

    اما……..
    بهتر از اون، متنی بود که نوشتی برای سید حسن نصرالله

    که چه اسمش زیباست……….و انشا الله پیرزوی ها هم یکی پس از دیگری نصیبش بشه

    خدا به قلم قدرت بده

    یا علی حاجی

  82. محمد حسینی می‌گوید:

    آقا امروز سه شنبه بود ها . . .
    وطن امروز رو ۱۷ مرتبه ورق زدم ولی خبر از سفرنامه نبود .

  83. با سلام
    “ادب از که آموختی”
    تحلیلی کوتاه بر سخنرانی های اخیر احمدی نژاد
    ملاحطه شود

  84. خودم می‌گوید:

    به مورچه ها حساس شدم. قبلا هم حساس بودم اما حالا خیلی شدت
    گرفته. کم کم دارم ازشون میترسم.

  85. آبجی زهرا می‌گوید:

    به خاطر این رمان از دست حضرت خورشید،جایزه میگیرید..
    حالا ببینید کی گفتــــــــــــــــــــــــتم…

  86. ساقیانه می‌گوید:

    ممنون برادرم …

  87. آیه می‌گوید:

    سلام داداش حسین. (خداقوت به توان بینهایت)
    “اسلحه ای که ما تقدیمت می کنیم دعاست و چون تو لابد ایرانی نیستی، در “مکتب ایران” جایی نداری.”
    “سید! به جای مجسمه داوود، از جگر تو باید طلا ساخت و آن را نصب کرد در گوشه دل دخترک آواره فلسطینی.”
    ***”از جگر داداش حسین باید طلا ساخت و نصب کرد در گوشه دل ستاره های ماه***
    “تو از ما ایرانی تری”
    و در آخر
    چرا آخر تمام نوشته های داداش حسین کولاکه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ “در عالم اسراری هست که جز به خون دل فاش نشود”.

    “مورچه هفتمی گفت: با یک خرما ۲۰۰۰ مورچه تا چند روز سیر می شوند اما با ۲۰۰۰ خرما هم یک آدم، سیرمانی ندارد. حالا این حرف را زدی که چه؟ خیال کردی ما محتاج خرمای تو هستیم.”
    داداش حسین من عاشق کَل کَل کردن شما با مورچه هام.(خداییش این مورچه ها هم کم نمیارن بعضی وقتا میرن رو اعصاب آدم مثل این مورچه سومی:
    مورچه سومی گفت: حالا که اینطور شد، بچه ها به پیش!)
    چه خاطره فوق العاده ای از “شهید زین الدین” :
    “و اما حضرت حسین علیه السلام فرمودند:
    نه ! عزیزان من ! بگویید! از این خاطرات بگویید! من عاشق خاطرات شمایم!
    به علی اکبرم گفته ام با شما وارد بهشت نشده اید، پایش را در جنت اعلی نگذارد.”
    ***از نسل علی اکبرم من/ از فداییان رهبرم من***
    خوشبحالشون. شهادت واقعا لیاقت میخواد که نصیب هرکسی نشده ونخواهد شد.
    ***داداش حسین بالیاقت ایشاالله شهید شی*** اما
    “آن روز که همه از یک نژادیم و داریم برای دنیا برای کل دنیا، دنبال یک رئیس جمهور مکتبی می گردیم. آن روز امام ما خورشید است و ماه هم سفیر نور است در سفینه نجات. آن روز عجب دنیای قشنگی است.”

    تشکرفراوان از “عباس(که بی وفا نمیشود)……………………………………………

  88. تازه وارد می‌گوید:

    سلام، بی صبرانه منتظر کتابیم و برایتان بسیار دعا می کنیم تا زود تر تمام شود و ما هم زود تربتوانیم بخونیمش!
    واسه ظهر های ماه رمضون لحظه شماری می کنم چون به سبب نزدیکی مکان این توفیق رو دارم که ماه رمضون هر روز نماز ظهر و عصر رو پشت سر حضرت ماه بخونم،اگه قابل باشم اونجا جای همتون میگم:”خونی که در رگ ماست،هدیه به رهبر ماست”
    داداش حسین سال های قبل هم می رفتم ولی اصلا از قبلش این طور بی قرار نبودم، همه رو مدیون شما و ستاره هام
    اجرکم عند الله
    نفستون حق، قلمتون پرشور
    یا علی

  89. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    دلتون باز شد؟
    ایشالا به حق این روزا و شبای عزیز هر چی درد و بلا و غم و غصه و ناراحتی و دل گرفتگی دارین گوله شه بخوره تو سر میرکروبی و دار و دسته شون.
    والا.
    ایشالا هیچوقت دلتون نگیره. دعامون کنید. خیلی محتاجیم.

  90. امین 2060 می‌گوید:

    پیشوای عارفان، حضرت امام سجاد علیه السلام در فرازهایی از دعای ماه مبارک رمضان چنین می فرمایند: «خداوندا، ماه رمضان را از کارهای برگزیده و واجبات ویژه، قرار دادی؛ ماهی که آن را از میان دیگر ماه ها برگزیدی و از میان تمام زمان ها و روزگاران، آن را انتخاب نمودی و بر جمیع اوقات سال برتری بخشیدی و انتخاب آنْ به دلیل قرآن و نوری است که در آن ماه فروفرستادی و ایمان را در آن دو برابر ساختی و روزه اش را واجب و شب زنده داران را برای عبادت در آن ترغیب فرمودی و شب قدر را که از هزار شب برتر است، در آن عظمت بخشیدی. پس به فرمان تو، روزش را روزه می داریم و به یاری تو، شبش را به عبادت می پردازیم».

  91. شهاب سنگ می‌گوید:

    سلام داداشی؛
    چه می کنی حاجی؟
    چقدر خوشگل بود.
    حاجی دوستت داریم.

    فقط جهت دلخوشی خودم:
    اول آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! 🙂

  92. فرص الخیر می‌گوید:

    عرض سلام، خسته نباشید و اردات تام خدمت داداش حسین بسیجی ها
    خوبید ایشالا؟
    کاری از ستاره ها بر میاد برای رفع دلتنگی شما؟
    همه حاضر به یراقن برای کمک ها

  93. آیه می‌گوید:

    ایشالا به حق این روزا و شبای عزیز هر چی درد و بلا و غم و غصه و ناراحتی و دل گرفتگی دارین گوله شه بخوره تو سر میرکروبی و دار و دسته شون.آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین.
    ایشالا به حق این روزا و شبای عزیز هر چی درد و بلا و غم و غصه و ناراحتی و دل گرفتگی دارین گوله شه بخوره تو سر میرکروبی و دار و دسته شون.آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین.
    ایشالا به حق این روزا و شبای عزیز هر چی درد و بلا و غم و غصه و ناراحتی و دل گرفتگی دارین گوله شه بخوره تو سر میرکروبی و دار و دسته شون.آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین.
    ایشالا به حق این روزا و شبای عزیز هر چی درد و بلا و غم و غصه و ناراحتی و دل گرفتگی دارین گوله شه بخوره تو سر میرکروبی و دار و دسته شون.آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین.

  94. آذرخش می‌گوید:

    تهرام که بودم می خواستم کتاب داداش میثم رو بخرم. اما مطمئن نبودم اسمش چیه.
    چند جا دوئل دیده بودم و چند جا طعم ساندیس.
    کل انقلاب رو دنبال کتاب دوئل گشتم. همه دوئل چخوف رو معرفی می کردن.
    منم می گفتم چخوف؟ نــــــــــــــــــــــــه بابا
    ما خودمون یه داداش حسین داریم که چخوف و چارلز دیگنز و مایکل جردن و تایگر وودز و ریچارد باخ و بتهون و دیوید بکهام و میشائیل بالاک و شجریان و همه رو یه جا تو جیبش جا می ده حالا تو می خوای کتاب چخوف رو به من قالب کنی؟
    والا.
    حالا اسم کتاب دوئله یا طعم ساندیس؟ آخرش هم نفهمیدیم.
    داداش حسین: ما هی می خواهیم افه دلتبگی بیاییم، اگه تو گذاشتی!

  95. صبا می‌گوید:

    آخه چیه این رمان که اینقدر قشنگه؟فرمودید تا عید فطر بهمون عیدی میدید این کتابو دیگه؟!وااااااااااااااای چقدر دل ما رو می سوزونید آخه؟من رمان سمفونی مورچه ها می خوام!حالا!خدایی چقدر این قسمت از رمان قشنگ بود.خدا !شهدا داشتن واسه خودشون فاتحه می خوندن٬سرتون واسه دفه نوزدهم خورد به سنگ لحد.فرمودید عید فطر دیگه؟

  96. آذرخش می‌گوید:

    ایول آیه جون
    ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــول
    کیف کردم. دمت گرم.

  97. آیه می‌گوید:

    داداش فردا هست توی وطن امروز یا مثل امروز میریم سرکار.

  98. آذرخش می‌گوید:

    تا اعلام دل وا شدگی نکنید من هی جوک می گم.
    میل خودتونه.

  99. آیه می‌گوید:

    آخ جووووووووووووووووووووووووووووووون

  100. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    با توجه به نوشته دوست داشتنی بولد زیر نظر آذرخش
    هـــــــــــــــــــــــــــــــی روزگار
    شدیم اسیر صحنه آرایی آیا؟

  101. آیه می‌گوید:

    شفاف سازی:
    آخ جوووووووووووووووون که داداش حسین به آذرخش جواب داد.

  102. صبا می‌گوید:

    الو!عید فطر دیگه؟آهان ممنون واقعا.فکر کردم اشتباهی شنیدم.عید فطر کتاب تو بازاره.خوب ممنون(((((:

  103. امین 2060 می‌گوید:

    صادق آل محمد صلی الله علیه و آله در ماه مبارک رمضان به تغییر برنامه عادی عبادت می پرداخت و تلاش خود را بر استفاده بیش تر از بهره های این ماه می گمارد. آن حضرت در سخنی شیوا می فرمایند: «هنگامی که ماه رمضان از راه می رسید، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به نمازهای خود اضافه می کردند [و نماز مستحبی بیش تری می خواندند] و من نیز به نمازهایم می افزایم؛ پس شما [پیروان ما] نیز چنین کنید».

  104. آیه می‌گوید:

    ” داریم برای خودمان فاتحه می خوانیم! ”
    داداش حسین من عنوانو که دیدم فکر کردم درباره م ش ا ی ی و این روزای ماست اصلا فکر نمیکردم سمفونی مورچه هاست جا خوردم.
    سید احمد به داداش حسین:
    “””فدایی داری داداش حسین بچه بسیجیا”””

  105. امین 2060 می‌گوید:

    آیت الله مصباح یزدی گفت: امروز آن فتنه تمام شده، فردا نوبت فتنه دیگر و آزمایشی جدید در کلاس های بالاتر، نباید خیال کنیم کسی که چند روزی برای اسلام و کشور زحمت کشید تضمین شده است، باید تا آخر پشت سر رهبری باشیم تا منحرف نشویم.
    کعبی: در مقابل اظهارات مشایی ساکت نخواهیم بود
    عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انتقاد از سخنان اخیر مشایی گفت: اگر مشایی بر اشتباهات خودش اصرار دارد، ما نسبت به این مکتب سازی انحرافی ناسیونالیستی و نسبت دادن این دیدگاهها به انقلاب اسلامی ساکت نمی نشینیم.
    “روزنامه کیهان”
    سلام به همه ستاره های عزیز
    تنور انتقاد از این یارو بدجوری داغ شده.
    ان شاءالله تا تنور داغه بتونیم نون رو بچسبونیم و از شر ش راحت شیم.
    شوخی شوخی دم درآورده واسه ما

  106. عطر خاک می‌گوید:

    اذرخش
    :))
    🙂

  107. امین 2060 می‌گوید:

    رفیقان امشبی پیچیده در سر
    صدای دلنشین بابا اکبر
    بود در سینه ات عشق شهادت؟
    بزن با این نوا بر سینه و سر
    “گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما بوی شهادت می دهد”

  108. فاران( نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    داداش ما که برای مورچه های حکومتی خیلی دعا کردیم عکس بابا اکبرو نمیذاری ؟مثل اونوقتا

  109. امین 2060 می‌گوید:

    بخوان اکبر!بخوان دلتنگم امشب
    چو اشک دیده من بی رنگم امشب
    “شهادت قسمت ما می شد ای کاش”
    شده ذکر لب و آهنگم امشب

  110. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام علیکم.
    به به، به به… فیوفیت!(این صدای سوت بود!) بالاخره داداش حسین این سکوت دلگیر کننده و سنگین رو شکستند. الحمدلله.
    دعا می کنم دیگه دلتون نگیره و ناراحت نشید!

  111. آنتی بالاترین می‌گوید:

    خیلی معذرت میخوام ،اما دیدم جای پیام بی زر گانی خالیه . . .

    بازدید امروز: ۵
    بازدید دیروز: ۵۶۸۶
    افراد آنلاین: ۲
    بازدید کل: ۵۵۸۴۳۵

  112. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جانم سلام.

    سالار غمتو نبینم.

  113. امین 2060 می‌گوید:

    قطعه بیست و ششم ساده ولی با صفاست
    پنجره باز آن رو به بهشت خداست
    عشق شهیدان آن در دل ما زنده است
    شاهد این مدعا سمفونی مورچه هاست

  114. داداش رسول می‌گوید:

    داداش حسین
    یه پیشنهاد اگه بتونی یه محیط چت مانند برا سایتتون ایجاد کنید
    بد نیست
    فقط هم وقتی خودتون خواستید بازش کنید
    بازم میگم ما بچه بسیجی ها یه جا نداریم که همگی اونجا جمع بشیم
    میخوام اینجا رو درست کنین
    دست شما مرسی

  115. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    ……………………………..
    ***همزمان با فرارسیدن ماه مبارک رمضان ماه رحمت و ضیافت الهی مراسم نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی در روزهای ماه مبارک رمضان (بجز روزهای جمعه) در حسینیه حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه برگزار خواهد شد.
    ضمناً جزء خوانی قرآن (به روش ترتیل) هر روز یک ساعت قبل از اذان ظهر برقرار می باشد.***
    خوش به حال شما تهرونیا. هر کدومتون که رفتید جای مارو هم خالی کنید و موقع خوندن قرآن در کنار سیّد علی عزیزمون، قطعه بیست و شیشی ها رو فراموش نکنید.
    هی هی هی هییییییییییییییییییییییییییییییی

  116. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام به داداش حسین ستاره ها و ستاره های قطعه ی ۲۶ ! شب همگی بخیر ! باشه داداش چیزی نمیگم ! خوبی داداش حسین ؟ از احوالات ما هم اینکه شما دلگیر نباش شاد باش ما خوبیم خوشحالیم .

  117. رامیان می‌گوید:

    سلام
    این کتابتون تموم بشه ببینیم آخرش چی میشه؟
    خیلی جالب بود.

    منتظرم
    یاعلی

  118. یرادر عماد مقنیه می‌گوید:

    فقط سید علی خامنه ای
    من فقط منتظرم این اسرئیل یه …. زیادی بخوره و به ایران حمله کنه !(البته از این جرات ها نداره بی شرف)
    تو یه ساعت سفره شونا جمع میکنیم !
    پس کی این آشغال ها رو بندازیم سطل آشغال ؟؟!!

  119. صدرا می‌گوید:

    داداش ، تبرّکا هم که شده بیا و یک بخشی از این رمان را کارتونش رو بده بسازن. جالب میشه وا! ! !

  120. ساقی شهادت می‌گوید:

    بسم رب المهدی
    ای بابا مگه به ته نظرات میرسیدم آخه داداش حسین چقدر طرفدار داری!دمتون گرم واقعا جالب بود و قشنگ
    سر سفره افطار از همگی التماس دعا

  121. یرادر عماد مغنیه می‌گوید:

    سلام علیکم
    چه دعایی بهتر از این ؟؟!
    سلام علیکم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.