تجلیل از پروژه نامه نگاری!

دست شب پرستان اگر چه به بلندای آسمانی و سیمای نورانی «ماه» نمی رسد، اما به هر حال، نقشه اش را می کشند و سعی اش را می کنند. عرض خود را می برند؛ گاه هست که زحمت ستاره ها را می دارند و گاه، خنده شان را، و اغلب خنده شان را. دشمنی با ولایت فقیه، چیز عجیبی نیست و هم اندازه عمر انقلاب اسلامی است و حتی پروژه نامه پراکنی های اخیر که در اصل، با نگارش «نامه سرگشاده» آغاز شد، قصه دیروز و امروز نیست.* عمری است که عناصر کم قیمت و بی وزن، خواسته یا ناخواسته، در پروژه تخریب انقلاب اسلامی، بازی می کنند و بازی می خورند. در این باره گفتنی هایی هست.

یک: ملت ایران هرگز فریب این پروژه و پروژه هایی از این دست را نخورده و آن دستِ اصل کاری که در ورای این نامه نگاری ها می بیند، دست دشمن است. اینکه حالا عده ای نقش سربازان دشمن را بازی کنند، دلیل بر آن نشده که ملت ایران، هر چه فریاد دارد، جز بر سر آمریکا بکشد. ملت ایران به خوبی، شان خود را آگاه است و دقیقا آنچه را که لازم است ببیند، می بیند.

دو: فقط از مقطع فتنه ۸۸ به این طرف، حجم نامه ها علیه ملت ایران، آرمان امام؛ ولایت فقیه، و اصل انقلاب اسلامی، نشان می دهد «آزادی بیان» در جمهوری اسلامی، آنقدر که برای مخالفین حکومت، فرض گرفته شده، برای موافقین، فریضه تصور نشده. می بینیم افراد، آنهم کسانی که پرونده های سنگینی چون محاربه و فتنه گری در کارنامه شان است، خیلی راحت و به هر که دل شان بخواهد نامه می نویسند.

سه: سعه صدر نظام، اعم از اصل حکومت و دستگاه قضا، در برخورد با این افراد، بیانگر استواری و اقتدار جمهوری اسلامی است. همین که نظام، خیلی چیزها را حتی المقدور و از روی کرامت و بزرگواری، دوست دارد که نبیند و بگذرد از آن، نشان دهنده صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است.

چهار: جمهوری اسلامی نیز مثل ملتی که عاشقانه دوستش می دارد و به پایش «۹ دی» می آفریند، اصولا منزلت خود را آگاه است و وقتی که با آمریکا و اسرائیل در «بیداری اسلامی» مشغول نبرد فاتحانه است، ترجیح می دهد گریبان دشمن اصل کاری را بچسبد و به نامه های بی ادبانه و ناله های سرگشاده سربازان دشمن، بی ملاحظه باشد، نه اینکه نداند قصه را.

پنج: باید گفت؛ انقلاب اسلامی اگر اهل واکنش نشان دادن به نامه های افراد بیمار و بیکار و بیعار بود، در درجه اول باید به نامه سرگشاده بعضی ها واکنش نشان می داد، که دیدیم واکنشی نشان نداد! وقتی لازم است کدخدا با بی محلی، تودهنی بخورد، اصولا نامه جغله های کدخدا، اصلا و ابدا به چشم انقلاب اسلامی نمی آید. انقلاب اسلامی الان مشغول سیلی حیدری زدن به نظام سلطه در ۲ رخداد «بیداری اسلامی» و «جنبش تسخیر وال استریت علیه نظام سلطه» است. یعنی که سرش شلوغ تر از این حرفهاست که حتی بخواهد ملاحظه ای به نامه سرگشاده داشته باشد، وای به حال نامه ها و ناله های دیگر.

شش: البته اگر دستگاه های قضایی و امنیتی نظام بر اساس قوانین و موازین، به این نتیجه برسند که برخورد با سربازان دشمن در «پروژه نامه نگاری»، لازم و ضروری است، این نیز بیانگر اقتدار نظام، از منظر اجرای عدالت است. چیزی که صدالبته مطالبه آحاد ملت از مراجع ذی صلاح است. قطعا بی نتیجه بودن پروژه های دشمن، دال بر این نمی شود که عده ای بخواهند از کرامت نظام، سوء استفاده کنند. نیز، دلیل عدم برخورد با افراد خاطی نمی شود.

هفت: در شرایطی که این روزها، نظام سلطه، نمایش بارزتر و وحشیانه تری از لیبرال دموکراسی ارائه می دهد و با گاز فلفل جواب دانشجویانش را می دهد، در شرایطی که آل سعود و آل خلیفه با تانک، جواب معترضین شان را می دهند، بگذار جمهوری اسلامی تنها کشوری باشد که با ملتش، توی دهان فتنه گران بزند. هر چند که پای حرفم در نکته ۶ هستم، اما راستش خیلی هم چیز بدی نیست که در جمهوری اسلامی، باب آزادی و آزادی بیان، آن قدر باز باشد که فتنه گران محکوم شده توسط ملت، به جای محاکمه توسط حکومت، با نامه نگاری های اخیر خود، سند دیگری باشند که در جمهوری اسلامی، آنقدر اقتدار هست که مخالفین، بیش از موافقین می توانند حرف بزنند و نامه بنویسند و کسی هم متعرض شان نباشد و حکومت هم کوچک ترین آسیبی نبیند. به این عبارت، بد نیست که در پایان سال، در همایش چهره های ماندگار سال ۹۰ از برخی از این عزیزان فتنه گر، تجلیل به عمل آید!! خیانت شان سر جای خود، آنچه مشهودتر است، خدمت این جماعت است به اقتدار جمهوری اسلامی و دلیل دیگرشان برای وجود آزادی بیان در انقلاب اسلامی عزیز و مقتدر.      

*آقای هاشمی رفسنجانی با نمایش هم زمان ۲ نامه سرگشاده در سال ۸۸ و نامه مورخ ۲۸/ ۱۱/ ۵۸ خطاب به امام، که امضای جمعی از یاران انقلاب را با خود به همراه دارد، سعی شان بر این است که به مخاطب، اینگونه وانمود کنند که اولا؛ به امام هم نامه تند نوشته اند و ثانیا؛ نوشتن نامه تند به امام، فقط کار ایشان نبوده! این مغالطه و قیاس مع الفارق در حالی صورت می گیرد که اصولا لحن نامه زمستان ۵۸ بیش از آنکه تند باشد، بغض آلود بود و نوعی درددل صریح و صمیمی نزد امام بود از دست فتنه گران و منحرفان آن روز، که در منظومه ولایت و ولایت مداری، کاملا قابل درک و فهم است، لیکن نامه سرگشاده سال ۸۸ اگر چه باز هم مخاطبی جز علمدار انقلاب اسلامی نداشت، اما در این نامه، جناب آقای هاشمی، نه مقابل فتنه گران و منحرفان، بلکه در مقام سخنگو، جاده باز کن و عامل اصلی فتنه ۸۸ ظاهر شدند. البته این قبیل شگردهای آقای هاشمی، کاملا نخ نما و عادی شده برای ملت بیدار ایران. اینکه امام راحل فرمودند؛ «ملاک، حال فعلی افراد است»، یکی از مصادیقش، تفاوت باطنی و مفهومی همین ۲ نامه است. علی ای حال این فقط آقای هاشمی است که با خصائل مثال زدنی و منحصر به فردشان، ابایی ندارند که این ۲ نامه را در ردیف هم قرار دهند و هر ۲ را در یک سمت و سو به خورد مخاطب دهند! 

روزنامه وطن امروز/ ۱۲ دی ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    “جمهوری اسلامی… ترجیح می دهد گریبان دشمن اصل کاری را بچسبد و به نامه های بی ادبانه و ناله های سرگشاده سربازان دشمن، بی ملاحظه باشد، نه اینکه نداند قصه را.”

    “انقلاب اسلامی الان مشغول سیلی حیدری زدن به نظام سلطه در ۲ رخداد «بیداری اسلامی» و «جنبش تسخیر وال استریت علیه نظام سلطه» است.”

    “بد نیست که در پایان سال، در همایش چهره های ماندگار سال ۹۰ از برخی از این عزیزان فتنه گر، تجلیل به عمل آید!! خیانت شان سر جای خود، آنچه مشهودتر است، خدمت این جماعت است به اقتدار جمهوری اسلامی و دلیل دیگرشان برای وجود آزادی بیان در انقلاب اسلامی عزیز و مقتدر.”

  2. ف. طباطبائی می‌گوید:

    مهمترین فایده این نامه نگاری ها رو شدن چهره بعضی هاست. رو شدنی که دیگه قابل انکار نیست. و البته فوایدی که شما اشاره کردین.
    درسته خیلی تلخه و تحملش خیلی سخت ولی چه کنیم که این مسئله وجود داره!!

    “…«آزادی بیان» در جمهوری اسلامی، آنقدر که برای مخالفین حکومت، فرض گرفته شده، برای موافقین، فریضه تصور نشده. می بینیم افراد، آنهم کسانی که پرونده های سنگینی چون محاربه و فتنه گری در کارنامه شان است، خیلی راحت و به هر که دل شان بخواهد نامه می نویسند.”

  3. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    “تجلیل از پروژه نامه نگاری” ایده خوبی است.
    وقاحت و بی شرمی، جناب رفسنجانی در تاریخ ماندگار هستند.
    گرچه خیلی دوست دارم به خاطر بی حیائی هایشان مجازات شوند و خواسته ملت عملی شود، اما بد هم نیست اگر به نکته ذکر شده در قسمت “نه” عمل شود!!

    در هر حال بگذاریم همچنان بنویسند چون:

    “دست شب پرستان به بلندای آسمانی و سیمای نورانی «ماه» نمی رسد.”

  4. بی نشان می‌گوید:

    “وقتی لازم است کدخدا با بی محلی، تودهنی بخورد، اصولا نامه جغله های کدخدا، اصلا و ابدا به چشم انقلاب اسلامی نمی آید.”
    جغله ها رو خوب اومدین…………..
    تجلیل از جغله ها در همایش چهره های ماندگار!!!!!!!!!!!!!!! چی میشه……..:))

  5. فاطمه می‌گوید:

    قشنگ بودو قبول…اما ادبیات نخ نمایی داشت به جز چند سطر.یاحق

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    می بخشید آقای قدیانی، چرا هفت و هشت نداره و از شش پریده نه؟
    حسین قدیانی: دامت اعداد، متاثر از متن، برکاته شده اند!! درستش می کنم…

  7. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین خسته نباشید؛
    ممنونم که یقه اصل کاری را در هیچ شرایطی ول نمی کنید!

    همه صحبت ها به کنار، مشکل اینجاست طرف اینقدر مردانگی و شجاعت ندارد پای حرف خود بایستد!
    -هاشمی رفسنجانی دات آی آر؟ نه مال من نیست!
    -اِ! زیبا کلام گفته هاشمی موافق تحریم انتخاباته؟ نه من نگفتم!

    خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بفرما…
    حسین قدیانی: یه آدم سگ صفتیه این فریدالدین هندبال کازرونی که!!

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    پرونده ی آقای هاشمی خیلی سنگینه. یعنی زمانی می رسه که جناب هاشمی در دادگاه، محاکمه بشه؟ یا فقط قراره در دادگاه افکار مردم محاکمه بشه. خدا می دونه.

  9. زهرا می‌گوید:

    بد نیست که در پایان سال، در همایش چهره های ماندگار سال ۹۰ از برخی از این عزیزان فتنه گر، تجلیل به عمل آید!!
    ـــــــــــــ
    کلی خندیدم. ایده جالبی بود.

  10. چشم انتظار می‌گوید:

    هنوز یادم نمی ره دور اول ریاست جمهوری هاشمی رو چنان بتی شده بود که به جز حضرت آقا برای اون هم فعل جمع می بستند. ای خدا. چقدر انفعال.
    حجه الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی گفتند! آقای هاشمی فرمودند! خدا لعنت کنه عموی فریدالدین هندبال کازرونی رو!

  11. سنگربان می‌گوید:

    خوشم اومد که “آقا” جواب نامه بی سلام رو نداد….
    وقتی آقا به کدخدا اعتنایی نمی کنن و هیچ باجی بهش نمی دن ، دیگه بقیه نوچه ها باید حساب کار دستشون بیاد دیگه!!

  12. ... می‌گوید:

    من متولد۱۳۴۵ هستم مجروح شیمیائی وبرادر شهید روزی آمریکا به من ویزای افتخاری داد و آمدم غرب چون جو ایران بد بود بخور بخور اینها و مافیا گری خطرناک ودر گل آقا هم اینها سیاست شان مسخره کردن آدم های خوب بود به هر حال من الان کانادا هستم لقمه نان کارگری هست و شرافت وجدان مشکل در ایران هم لاشخور های آقا زاده ها هستند و بخور بخور اینها که من با چند تا از آنها در ایران رفت و آمدداشتم. خطر بدی فرهنگ غرب و کثافت کاریهای اینها من را عذاب می دهد برای اینها بشر یعنی برده و مذهب هم دشمن این ها است چون مردم را به کار خیر دعوت می کند فتنه سبز و بی بی سی و رادیو آمریکا را هم می دانم من مسن تر از شما هستم و دلم می سوزد انقلاب کردید تا فساد نباشد اما فساد شد و باید مسئولان فاسد راحت طلب را کناربزنید. قانون هم همین است . من از خارج داد می زنم آقای رادیو بی بی سی بیا با من بحث کنید چون همه زیر و بم شما و فرهنگ استعماری شما را می دانم صفحه اینترنتی زدن و دروغ گفتن و شایعه کردن و….رنگی ندارد مردم نمی خواهند گرفتار فرهنگ زشت غربی شوند اینها کلیسا های خود را هم ویران کردند تا مشروب فروشی و قمار خانه بزنند چون رفتن کلیسا معرفت و عشق دارد و کازینو باختن و ریختن زحمت خود به جیب سرمایه داران . مشگل اقتصادی دنیا که از راه درست خارج شده اند. مردم باید بدانند که غربی ها دل سوز مردم خود هم نیستند چه رسد به شما . فقر و گرانی و بیکاری راما هم داریم .
    شما اتحاد داشته باشید سخت کوش باشید قرتی بازی سر پل تجریش چه مشکلی از شما حل خواهد کرد.
    پاسپورت بیگانه داشتن باید ممنوع شود برای مسئولان مرتب می آورند و خرج فرزندان خوش گذران خود می کنند .
    حسین قدیانی: من قول می دم سر پل تجریش، قرتی بازی نکنم!!

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    کد خدای حزب کارگزاران که هاشمی بود
    وای بر آن حزب که چه غوغایی بود!

  14. سلاله 9 دی می‌گوید:

    قصه دیروز و امروز نیست…

    نامه های بی ادبانه و ناله های سرگشاده سربازان دشمن
    عناصر کم قیمت و بی وزن
    افراد بیمار و بیکار و بیعار
    خیلی راحت و به هر که دل شان بخواهد نامه می نویسند.
    .
    .
    نشان دهنده صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است
    *بگذار جمهوری اسلامی تنها کشوری باشد که با ملتش، توی دهان فتنه گران بزند.*

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    اتل متل یه نامه، نامه ی سر گشاده
    نامه ای که آقامون، جوابشو نداده
    نامه نگار اسمی، سابقه داره والا!
    از نامه ی بی سلام، ابا نداره والا
    خط نفاق و فتنه، در نامه هاش عیانه
    اون چیزی که عیانه، چه حاجت به بیانه!
    عِرض خودش می بره، جهنمو می خره
    ناز و اداشو امروز، آیا کسی می خره!؟
    ستاره آی ستاره، پولک ابر پاره
    قصه برات نمی گم، دیگه آخر کاره
    امروز آقامون می گفت دشمن داره می لغزه
    شکستن استعمار، از جملات نغزه
    برای ملت ما، هاشمی سیری چنده؟
    نفاق و راس فتنه، اسیر این کمنده
    وقتی که بی محلی، جواب کدخدایه
    اون جغله نوری زاد، نوچه ی کدخدایه
    نظام ما عزیزه، صبور و دد ستیزه
    وقتی که وقتش بشه، تیغ عدالت تیزه
    بحران محبوبیت، به اوج خود رسیده
    دامت برکاته هم، دیگه جواب نمی ده!
    نقشه ی شب پرستان، نقش بر آبه آقا
    ولی ز نامردمان، دلت کبابه آقا
    قربون اون نگاهت، ما که هنوز نمردیم
    سِجلّی فتنه رو، به مزبله سپردیم
    شعر به پایان رسید، قصه هنوز درازه
    اون سینه ی ولایت، پر از رمزه و رازه

  16. سیداحمد می‌گوید:

    آفرین چشم انتظار؛
    خیلی خوب بود!

  17. پری می‌گوید:

    اما راستش خیلی هم چیز بدی نیست که در جمهوری اسلامی، باب آزادی و آزادی بیان، آن قدر باز باشد که فتنه گران محکوم شده توسط ملت، به جای محاکمه توسط حکومت، با نامه نگاری های اخیر خود، سند دیگری باشند که در جمهوری اسلامی، آنقدر اقتدار هست که مخالفین، بیش از موافقین می توانند حرف بزنند و نامه بنویسند و کسی هم متعرض شان نباشد و حکومت هم کوچک ترین آسیبی نبیند.

    فقط حیف که “«آزادی بیان» در جمهوری اسلامی، آنقدر که برای مخالفین حکومت، فرض گرفته شده، برای موافقین، فریضه تصور نشده.”

  18. پری می‌گوید:

    چقدر شعرش قشنگه.

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    ممنون آقا سید.
    برگ سبزی تحفه ی چشم انتظار. شاید مثلا” هدیه ای به مناسبت آغاز سومین بهار قطعه ی مقدس ۲۶٫

  20. شعر چشم انتظار زیبا است اما متن داداش زیباتر است.

  21. پری می‌گوید:

    متن داداش جای خود! فکر کنم داداش حوصله اش سر می ره همش بشنوه “عالی بود، زیبا بود، قشنگ بود، منطقی بود، نگاه تازه ای داشت و …” اینا تو پیش فرض همه ی کامنت هامون هستن!

  22. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا مرتضی
    این جمله ای که گفتی مثل این می مونه که بگی؛ قند شیرینه ولی عسل مصفی از قند هم شیرین تره! خوب معلومه عسل بهشتی، از قند حبه ی کارخانه ی قند فریمان، شیرین تره!

  23. قاصدک منتظر می‌گوید:

    انچه نظام از روی سعه صدر و کرامت و بزرگواری, دوست دارد نبیند, عدد بعضی ها نیست چون دیگه عددی نیستند; تعدی انهاست که نظام به وقتش به ان رسیدگی می کنه!
    جناب چشم انتظار!
    شعرتان قشنگ بود و در بیت
    وقتی که بی محلی, جواب کدخدایه
    اون جغله نوری زاد, نوچه کدخدایه
    لهجه شیرین مشهدی مشهوده!

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه ی داداش
    نِماخام بُگم لهجه ی مِشَدی شیرین نیست. ولی حق بِدِن که لهجه ی یزدی و اصفهانی شیرین تره. البته مو خودوم به شخصه، لهجه ی مردم گلمکان رِ که نِزدیکیای مِشده و داداش حسین هم، چند ماه پیش اونجه بودن، بیشتر از همه دوست دِرُم.

  25. مسعودساس می‌گوید:

    سلام

    ممنون بابت این نکته ها و تشکر از چشم انتظار بابت شعر قشنگش

    بر پدر فریدالدین هندبال کازرونی لعنت

  26. ابوالفضل می‌گوید:

    داداش حسین زیاد قلمتو خرج آین آقای دامت بی برکاته نکن. ارزششو نداره !
    آخر کسی که از اقبال عمومی بی بهره است چه می تواند بکند؟! اما ای کاش خدا این ثروت را هم ازش می گرفت!…
    هر چند که فکر کنم از نظر ایشان کل ایران که نه، کل جهان جز املاک ایشان است!
    بگذریم از فرزندان شایسته تقدیرشان! ( یاد مختار نامه افتادم!…)

  27. ستاره خرازی می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    (۳)
    تا سال ها اینجا نه مرزی بوده نه نقطه ای استراتژیک.
    شلمچه زمینی بوده میان خرمشهر و بصره که دو شهر امپراطوری ایران بوده اند.
    بعدها خرمشهر سهم ایران شد و بصره به امپراطوری عثمانی رسید.
    شلمچه سالهای دور قدم گاه ورودی امام رضا (ع) به ایران در سفر توس بوده است.
    عثمانی که متلاشی شد و عراق تشکیل شد، شلمچه مرز دو کشور ایران و عراق شد.
    بصره و خرمشهر دو بندر تجاری دو کشور همسایه شدند و جاده ای که این دو بندر را به هم می رساند از شلمچه می گذشت، جاده ای ترانزیتی و پر رونق.
    جنگ، بندر خرمشهر را خراب کرد و راه ترانزیت را هم بست، اما این بار شلمچه به خاطر نزدیکیش به بصره مهم شد.
    وقتی جنگ تمام شد، باز هم شلمچه مهم و استراتژیک ماند، چون به صدام نمی شد اعتماد کرد. ممکن بود بخواهد دوباره به ایران حمله کند.
    بعد از جنگ شلمچه محل تفحص اجساد شهدا شد.
    بعد از صدام دوباره شلمچه، که از نزدیک ترین راه های بین ایران و عراق است، محل رفت و آمد زایران و تاجران ایرانی و عراقی شد.

  28. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    تشکر ویژه بابت *
    ——–
    چشم انتظار بزرگوار!
    چشم مایید!
    باحال بود شعرتون…

  29. ققنوس19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
    باسلام واحترام
    به نظر شما ویژگی های یک نماینده خوب چیست؟
    منتظر نظرات تکمیلی شما سرور گرامی هستم!
    با الهام از مطلب قبلی تان است .
    مطلب فعلی را بعداً نظر می دهم.

  30. عمار می‌گوید:

    سلام.چقدر این مطلب بهم چسبید.دست آقای قدیانی بیست.
    “….وقتی لازم است کدخدا با بی محلی تو دهنی بخورد، اصولا نامه جغله های کدخدا، اصلا و ابدا به چشم انقلاب اسلامی نمی آید.”
    خیلی قشنگ بود.

  31. حنظله می‌گوید:

    سلام اخوی
    از این که تلاش می کنی این زخم کهنه دل حزب الله ،”نامه سرگشاده”، فراموش نشه ، احسنت
    خداوند بصیرت شما ، قلمتان و دوستانتان را فزونی دهاد

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا مرتضی
    شما مرزداران و مرز نشینان ولایی، چشم و چراغ همه ی مایید. و ما آرامش امروزمان را مدیون جان فشانی های دیروز پدارنتان هستیم.

  33. عمار می‌گوید:

    این عید سعید عید حزب الله است
    دشمن ز شکست خویشتن آگاه است
    چون پرچم جمهوری اسلامی ما
    جاوید به اسم اعظم الله است…(دیوان امام)

    ما زاده عشقیم و فزاینده دردیم
    با مدعی عاکف مسجد به نبردیم
    با مدعیان در طلبش عهد نبستیم
    با بی خبران سازش بیهوده نکردیم….. (دیوان امام)

    ما ز دلبستگی حیله گران بی خبریم
    از پریشانی صاحب نظران بی خبریم
    عاقلان از سر سودایی ما بی خبرند
    ما ز بیهودگی هوشوران بی خبریم…. (دیوان امام)

  34. عمار می‌گوید:

    با خامنه ای کسی نگردد گمراه
    او در شب فتنه میدرخشد چون ماه
    در هر نفسم برای او میخوانم
    لا حول و لا قوه الا بالله….

  35. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان؛

    برای چسباندن اسم کنار عکستان! لطفا به این سایت مراجعه کنید و مراحلش را انجام دهید.

    http://in-my-place.blogsky.com/gravatar.htm

  36. مجید می‌گوید:

    متن جالبی بود و بنده نیز موافق نظر شما هست و لازم به ذکر است که ثبت نام هم نکردند

  37. ناشناس می‌گوید:

    خبر فوت حاجی بخشی رو شنیدیم و بسیار متاثر شدیم.
    به همه اهالی قطعه تسلیت.

  38. خودم می‌گوید:

    خبر وفات حاجی بخشی رو شنیدیم . بسیار متاثر شدیم.
    به همه اهالی قطعه تسلیت.

  39. ایرانی می‌گوید:

    مردیم از این همه ازادی علی الخصوص ازادی بیان.مرد نا حسابی ازادی عقیده هم وجود نداره تا چه برسه ازادی بیان.اقای قدیانی نمیدونم خوابی یا خودت رو به خواب زدی یا قرص زدی و تو توهمی اونا یه زمانی مسئول بودند حالا این رفتار را با هاشون دارید.وای به حال ادمای معمولی.نکنه فکر کردی سند ایران را به اسم تو و امثال تو زدند که به خودتون اجازه میدید هر کاری دلتون میخواد بکنید.

  40. عمار می‌گوید:

    قابل توجه به اصطلاح ایرانی بی خوابی بهت فشار آورده اونایی که میگی اگه یه زمانی مسئول بودن از صدقه سری مردمه اگه پولشون از پارو بالا میره ارثیه نیست بازم از صدقه سری این نظامه همین نظامی که بهش جام زهر خوروندن.

  41. ایرانی می‌گوید:

    پسر جان از صدقه سری این مردم ونظام خیلی ها مسئول ویک شبه ثروتمند شدند ولی اسمی ازشون نمیبرید چون نباید قضیه رو کشش داد .برای چه؟۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰تومان کم پولیه یا با اقای رفیق دوست ثروتمند چه کار کردند.دزدی دوستان اشکالی نداره جای دور نمیره.من از کسی طرفداری نمیکنم دزد برام دزده وفرقی هم نمیکنه.میدونی ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰تومان پول خون چند نفره وچند نفر ادم بی بضاععت را که مخارج درمانشو ندارندمیتونه از مرگ نجات بده.حالا باز کشش ندید تا اینبار اشو با جاش ببرن.

  42. پری می‌گوید:

    جناب ایرانی؛

    اینکه آقای قدیانی از کسی انتقاد کنه یعنی آزادی ایشون رو سلب کرده؟! یعنی این همه اختیارات داره داداش حسین ما؟!!!

    و در مورد ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ؛ اخبار که دائم داره فرایند بازجویی از این ها رو گزارش می ده! یعنی ندیدید؟!

    و همچنین در مورد اسم بردن از بعضی ها؛ می شه مثال بزنید؟! آقای قدیانی هرجا لازم باشه اسم می برند. از کسی هم نمی ترسند! شما نگرفتی مطلبو ما چیکار کنیم!

    اصلا یه جوری حرف می زنی انگار آقای قدیانی مسئول محاکمه ی ایناست!!

    و آخر سر این که شما دلت از جای دیگه پره! به عبارتی؛ از چیز دیگه ای سوختی! اینا بهانه است!!

  43. آذرخش می‌گوید:

    “و در مورد ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ؛ اخبار که دائم داره فرایند بازجویی از این ها رو گزارش می ده! یعنی ندیدید؟!”

    پری جان نه که ندیدن. چطوری ببینن وقتی کانال های رنگارنگ ماهواره ای اجازه نمی ده حتی یه لحظه سرکی بکشن ببینن تو رسانه های خودی چی می گذره×
    چه انتظاراتی دارید شما هم. والا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.