جشن تولد «قطعه ۲۶»

مثلا یک: سال ۸۸ همچین شبی «قطعه ۲۶» وارد فضای سایبر شد و تا حدود یک ماه، این بچه های خوب روزنامه «وطن امروز» بودند که زحمت انتشار مطالب و تایید کامنت ها را می کشیدند و کار اینجا را جلو می بردند. عزیزانی چون جواد آقایی و کمیل نقی پور و ثمانه اکوان و… که همه شان، به جز روزنامه نگاری، در فضای مجازی هم وبلاگی دارند و به کار مشغول. همین جا و برای بار چندم تشکر می کنم از این همکاران که اگر نبودند، «قطعه ۲۶»ی هم در کار نبود.

مثلا دو: تا قبل از این، اگر چه خودم در این فضا، خانه ای نداشتم، اما مطالبم گاه و بی گاه مستاجر سایت ها، خبرگزاری ها و وبلاگ های این و آن می شد. خودم اغلب نمی دیدم؛ همکاران می دیدند و آمارش را می دادند. اصولا اینترنتی نبودم و نیستم و هرگز از «مجازی بازی» خوشم نیامده. الان هم بیشتر وقتم به مطالعه روزنامه و کتاب و رمان و صدالبته نوشتن و نوشتن و نوشتن می گذرد تا فضای سایبر. در این فضا، صلاح و علاقه را بر این دیده ام که «قطعه ۲۶» را به روز کنم و زنده نگه دارمش و زود بیایم بیرون. وب گردی، گیرم که ول گردی نباشد؛ چندان نمی خواند با ذائقه ام. البته منکر سر زدن سرزده به وبلاگ عزیزانی که برایم کامنت می گذارند، نیستم. این اما با وب گردی، به معنای حرفه ای اش، خیلی فرق دارد.

مثلا سه: دلایلی باعث شد که «قطعه ۲۶» را راه اندازی کنم، یا بکنند برایم. اولا؛ حکایت آن لطیفه بامزه، در این ابتکار، انگیزه منگیزه در کار نبود. باری بود روی دوش مان و ما هم رفتیم دیگه!! چرا حالا فیلم بازی کنم و گلویم را صاف کنم و بگویم؛ «بسم الله الرحمن الرحیم. اصولا هدف من از تاسیس وبلاگ «قطعه ۲۶»… اوهوم!!  این بود که در راستای منویات امام راحل و مقام معظم رهبری…». ثانیا؛ وقتی متوجه می شدم که مطالبم را سایت ها از روزنامه ها برمی دارند و بنا به سیاست های خودشان، کم و زیاد می کنند و عوضش می کنند، بالطبع بدم نمی آمد که همه این مطالب را با حفظ دقیق محتوی، در جایی از فضای مجازی، متمرکز کنم. این حقم بود و استفاده کردم از آن. ثالثا؛ فتنه ۸۸ دخیل بود در این تاسیس. رابعا؛ اینکه علی الدوام عده ای می گفتند؛ «تو اگر وبلاگ بزنی، خوب می گیرد»، بالاخره وسوسه می کرد هوای نفس آدم را. گناه این اعتراف، به صدقی که دارم، در!

مثلا چهار: وبلاگ دارم، اما وبلاگ نویس نیستم. اینکه حالا وبلاگ نویسی بلدم یا نه، قضاوتش با مخاطب است یا شاید هم رئیس انجمن کذایی صنف وبلاگ نویسان! خیلی ها ماشین دارند، اما راننده نیستند. خیلی ها هم هستند که ماشین دارند و اتفاقا رانندگی شان خوب است، اما راننده فرمول یک نیستند. یعنی هر چه باشند، راننده نیستند؛ شاید کارمند، کارگر و یا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دامت برکاته باشند. این نه گناه است و نه کاری غیر قانونی. پلیس هیچ ماشینی را به این خاطر که راننده اش «شوماخر» نیست، جریمه نمی کند، ولو اینکه رانندگی یک حرفه باشد. به همان دلیل که راننده فرمول یک می تواند رانندگی کند، ننه جون کروبی هم می تواند. القصه! وبلاگ نویسی شاید یک حرفه باشد، شاید هم نباشد. برایم موضوعیتی ندارد که بررسی کنم حرفه هست یا نیست. من درست به همان دلیل وبلاگ دارم که آن دخترک اهل کویر هم عشقش کشیده وبلاگ داشته باشد و این به احدی مربوط نیست، ولو اینکه با جناب قابیل، سابقه وب نویسی داشته باشد! آنچه شما در «قطعه ۲۶» می بینید، بیش از ۹۵ درصدش، همان مطالب من در روزنامه هاست و اگر می خواستم به شکل حرفه ای وبلاگ نویس باشم، حتما به گونه دیگری عمل می کردم. بگذریم که در این ۲ سال و بدون تعارف، وبلاگ نویس حرفه ای ندیده ام، اما وبلاگ خوب زیاد دیده ام و عجبا! آنان که وبلاگ خوبی دارند، خوشبختانه یا متاسفانه، مثل من اند و کارشان وبلاگ نویسی نیست. شعرایی هستند که وبلاگ هم دارند، طراحانی هستند که وبلاگ هم دارند، نویسنده هایی هستند که وبلاگ هم دارند، دانشجویانی هستند که وبلاگ هم دارند، بسیجیانی هستند که وبلاگ هم دارند، اما نکته اینجاست؛ کسانی که خود را وبلاگ نویس حرفه ای می خوانند و بعضا قدیمی می دانند، اغلب وبلاگ خوبی ندارند! شوماخر اگر رانندگی بلد نباشد، دیگر به چه دردی می خورد؟! منتقدینی که خود را وبلاگ نویس حرفه ای می دانند، -اما وبلاگ خوبی ندارند!- گاهی به من طعنه می زنند که مطالب وبلاگت خیلی بلند است و وبلاگ حرفه ای، جای مطول نویسی نیست. نمی دانم این قانون، در کدام آیه قرآن، حدیث اهل دین و یا در کدام بند از قوانین وب نویسی، نازل شده، لیکن از همین انتقادشان، بیش از پیش پی به حرفه ای نبودشان می برم. من یک سئوال دارم؛ فرض کنید یک وبلاگ نویس حرفه ای از کشور آلمان بخواهد متنی بنویسد که لازمه اش خرج ۵۰۰۰ کلمه در متن باشد. اگر او متن خود را قربانی این قانون من درآوردی کند و به قدری کوتاه کند که مخاطب پی به پیامش نبرد، پس گور بابای وبلاگ نویسی با این قوانین مسخره اش! گیرم هم چنین قوانینی وجود داشته باشد؛ چون مسخره و غیر حرفه ای است، با ۲ پا می روم رویش و ساختار شکنی می کنم و حرمت بی حرمتش را از بین می برم. اما نه! وبلاگ نویسی، ملک طلق هیچ کس نیست و وبلاگ نویس باید ببیند متن خود را در چند کلمه بهتر است، عرضه کند. در ۱۰۰ کلمه یا در ۵۰۰۰ کلمه. در وبلاگ نویسی، نه کوتاه نویسی حسن است و نه بلند نویسی، بلکه حسن، درست نویسی است که بدبختانه، حرفه ای های ما، اغلب، حرفه خود را بلد نیستند و با انتقادات غیر حرفه ای، خودشان را لو می دهند، نیز با وبلاگ شان. بگذریم که اگر کوتاه نویسی، از جمله قوانین وب نویسی باشد، باز هم کوتاه ترین مطالب وبلاگی، مال وبلاگ «قطعه ۲۶» است، اما تو -نه بابا! منظورم تو نیستی!!- اگر جمله بندی بلد نباشی، چه فرقی می کند در کدام رسانه، پیامبر پیامت باشی؟! گیرم تو اندازه سن آقای هاشمی رفسنجانی، دامت وبلاگت برکاته داشته باشد، گیرم تو وبلاگ نویس حرفه ای باشی، آنچه مهم است، بلد بودن نوشتن است! بلد بودن شعر گفتن و طرح کشیدن و کلیپ ساختن و عکس انداختن است. سابقه در این موارد، مهمتر از سابقه در وبلاگ نویسی آن وب نویسی است که اصولا نوشتن بلد نیست! حمید داوودآبادی، علیرضا قزوه، مازیار بیژنی و… از قدما و باتجربه ها و امتحان پس داده ها، و در نسل جدید؛ اردستانی، محمدحسنی، واجدی و… هیچ کدام وبلاگ نویس نیستند و اصولا شان ایشان از وب نویسی بالاتر است، اما جملگی وبلاگ های خوبی دارند، چون نوشتن، سرودن، فیلم ساختن، طراحی و عکاسی بلدند. ماده خام وبلاگ نویسی، سابقه نیست؛ بلکه «هنر» است. اینجاست که عده ای در مسابقه، کم می آورند و برای جبران ضعف خود، امراض شان را هویدا می کنند.    

مثلا پنج: «قطعه ۲۶» سوء استفاده یا حالا بگذار بگویم استفاده من است از فضای سایبر. گاهی از این قبیل زیرکی ها می کنم و از رسانه کتاب هم بهره می برم. من یک روزنامه نگارم و افتخار می کنم و اعتراف می کنم که بسیاری از نویسنده های قهار دنیا، اغلب تا آخرین لحظه عمرشان، روزنامه نگار بوده اند و روزنامه نگار مرده اند. «قطعه ۲۶» اراده بر ساختن هیچ موجی ندارد، اما اینکه در دفتر دادستان محترم تهران، چند ردیف پرینت از انعکاس نامه صریح و صمیمی «قطعه ۲۶» به قوه قضائیه، چشم آدمی را می نوازد، اینکه حتی در اوج فضای «فلانی را فعلا تحویل نگیریم»، باز هم عده ای از روی ناچاری، -تاکید می کنم عده ای!- مطالب «قطعه ۲۶» را تحویل می گیرند، اینکه دعوت کنیم «قطعه ۲۶» را به «قطعه ۲۶»ی بودن و نویسنده «نه ده» را به نوشتن از «۹ دی»، اینکه دم از اخلاق بزنیم و در عین حال ذات خود را بیرون بریزیم…(خدا فعلا مجبورم نکرده که بخواهم جواب خیلی ها را بدهم!) همه و همه نشان می دهد که «قطعه ۲۶» وبلاگ یک وبلاگ نویس نیست، بلکه وبلاگ یک روزنامه نگار است که کتاب «نه ده» در کارنامه اش است و باید تحمل شود در فضای سایبر. موج آن است که خود به وجود بیاید، نه آنکه عطار بگوید… کم مانده عده ای ما را دعوت کنند به پوشیدن پیراهن مشکی، ایام اربعین!! این قبیل امراض، هر چه نامش باشد، از فحاشی سعید تاجیک به «ف. ه» خیلی بدتر است، چون مرموزانه تر است و توسط افرادی صورت می گیرد که دم از اخلاق می زنند. وانگهی! من همین جا از عموم وبلاگ نویسان جهان دعوت می کنم که وقتی می خواهند بخوابند، بخوابند! فی الحال تشکر می کنم که لبیک گفتید، اما گذاشتن لینک همه وبلاگ های جهان برایم مقدور نیست!! آری! اینکه چرا نوشته های «نه ده» یعنی «۹ دی» نوشت های حسین قدیانی، در رسانه کتاب، به چاپ شانزدهم، در رسانه وبلاگ به مرز ۲۰۰۰۰۰۰ بازدید و در رسانه روزنامه به ویژه نامه مورد علاقه مردم کشیده، نه تقصیر من است و نه توجیه می کند برخی امراض را. من اگر نمی توانم از طرح های «دوئل» لذت ببرم، دلیلی بر حسادت نمی شود. دلیلی بر این نمی شود که شانش را لکه دار کنم. دلیلی بر این نمی شود که در نقاب اخلاق، بی اخلاقی کنم. بی اخلاقی که فقط درباره «ف. ه» مصداق ندارد! و بی اخلاقی البته که شاخ و دم ندارد!  

***

خیلی ها را می شناسم که «راننده» نیستند، اما عجب رانندگی خوبی دارند! گاهی جلوی چشم شوماخرنماها، البته قابل قبول و پذیرفتنی است که بعضا به یک طبیب، یک بقال، بگوییم راننده! به این معنی، من حتما یک وبلاگ نویس هستم، اما باز هم به همین معنی، اینجا یعنی «قطعه ۲۶»، دیگر یک وبلاگ نیست، بلکه باید گفت: «اینجا قطعه ای از بهشت است، نه با قلم، که با خون باید نوشت».

***

من اجازه نمی دهم «اینجا» تنها بماند. این بخشی از رسالت من است. وظیفه دارم در قبال «قطعه ۲۶». می فهمید؟!      

بعدالتحریر: روزی روزگاری، یعنی حدودا ۸ ماه پیش، یکی از نویسنده های جوان، عالی، خبره و توانای کشور که در فتنه ۸۸ البته نمره خوبی پس نداد، به دوست مشترک مان؛ امین چیذری، و در غیاب من گفت: این حسین قدیانی و وبلاگش را شماها ایام فتنه، درست یا نادرست، و حقش بود یا نبود؛ حالا هر چی! تحویل گرفتید، اما الان چند وقت است که انگار بایکوتش کرده اید و یادی ازش نمی کنید. این کار شماها در مقام اخلاق، اصلا درست نیست… یک لحظه خودتان را بگذارید جای طرف؟!… بعد می گویید چرا فلانی همچین شده، بهمانی همچون!… هوای حسین را داشته باشید… درست نیست این کارتان… دیگه نامردی به چی می گن پس؟!… من توی فتنه به زعم بعضی ها، نمره بدی گرفتم، حسین هم؟!… 

قضاوتی ندارم اصلا -یعنی فعلا!- درباره حرف این نویسنده قهار کشورمان، اما بگذار خاطره ای شبیه مخاطره بگویم؛ روزگار فتنه، گاهی بعضی ها، حتی بعضی اساتید محترم، ساعت ۹ صبح زنگ می زدند که دمت گرم! شش مان حال آمد، چه کردی پسر با این متنت! الان «آقا» هم بخواند، تو یک راست جایت در بهشت است و… لیکن حالا… بگذریم که گفت: «با همه بی سر و سامانی ام، باز به دنبال پریشانی ام».   

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. mobin1414 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    مبارک باشد
    منتظریم

  3. پری می‌گوید:

    جشن تولدش هم بهشتیه حتماً …

  4. mobin1414 می‌گوید:

    این هم هدیه ما به مناسبت تولد:

    امشب چه شده بهشتیان سرمستند
    بر درب بهشت طاق نصرت بستند
    از چهره شاد و خنده هاشان پیداست
    آماده دیدار عزیزی هستند

    امام موسی بن جعفر علیه السلام:
    “مومن مانند دو کفه ترازوست، هر چه ایمانش بیشتر باشد، بلایش نیز بیشتر است”
    (تحف العقول ص۷۴۵)

    ولادت باب الحوائج امام موسی کاظم بر همه مبارک

  5. سنگربان می‌گوید:

    تبریک می گم……
    تا ساعاتی دیگر، یعنی فردا؟!

  6. بی تاب هویزه می‌گوید:

    چقدر متفاوت…
    روز تولد قطعه درست زمانی بوده که دیروزش- ۱۰دی ۸۸- شهادت یکی از عزیزانم مرا تا مدت ها در شوک فرو برد و من برای مدت ها از فضای سایبر خداحافظی کردم…

    لطفا تمام قطعه ای ها برای علو درجات روح تمام شهدا، صلواتی را برایشان هدیه کنند…

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ما غلام قمریم…

    من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
    پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
    سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
    ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
    دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
    آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
    گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
    گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
    من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
    سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
    قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
    در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
    گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد
    که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
    گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است
    گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
    گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
    گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
    ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
    خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
    گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
    گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو…

    “دوست داشتنی ترین شعری است که بودن ام در قطعه، باعث شد که حفظ اش کنم.”
    بابای ماست، خامنه ای

  8. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    تولدت مبارک!

    چند ساعت دیگه طول می کشه؟
    حسین قدیانی: دارم می نویسمش. امشب می گذارم حتما.

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    قطعه ی مقدس ۲۶، بهار ۳ سالگیت مبارک.
    ایشالا ۲۰۰ ساله بشی.

  10. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بعد از ظهر ۱۱ دی ۱۳۸۸ با همت “جواد آقایی”، “کمیل نقی پور” و “ثمانه اکوان”… یادش به خیر! قطعه ۲۶ راه اندازی شد. آن ایام مطالب وبلاگ را بچه ها از روزنامه وطن امروز برمی داشتند و در وبلاگ می گذاشتند. این کار را هنوز یاد نگرفته بودم و ۲ هفته طول کشید تا جواد آقایی به من یاد دهد چگونه باید نظرات را تایید کنی و چگونه باید مطالب خودت را بگذاری در وبلاگ.

    “قطعه مقدس ۲۶؛ ۹ دی ۸۸

  11. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    میلاد قطعه‌ی مقدس ۲۶ گرامی…
    خداقوت داداش حسین
    خسته نباشی سیداحمد

  12. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ۴۰ دقیقه دیگه وارد سال ۲۰۱۲ سال پایان دنیا می‌شیم 🙂
    حسین قدیانی: بشیم!!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    آقا مرتضی؛

    خیلی هم بد نگفتن ها؛
    دنیا و خوشیِ حاکمانِ خونریزِ دنیا، پایان می یابد!

  14. تا ساعاتی دیگر…
    ۳/۱/۱ ق ش … (قطعه ای شمسی).

  15. آذرخش می‌گوید:

    تولــــــــــــــــــــــــــد قطعه ۲۶ مبارک.

  16. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    بابت تولد قطعه ۲۶ هر قدر خدا را شکر کنیم، کم است.
    همه خوبی های اینجا و درس هائی که در این فضای مقدس گرفتیم را مدیون زحماتِ خالصانه آقای قدیانی هستیم.

    تولد قطعه ۲۶ قطعا مبارک است.
    خداوند حافظ و نگه دارتان آقای قدیانی. عاقبتتان بخیر.

  17. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آره سید منم به همین می‌خندم
    چی فکر می‌کردن چی شد و چه خواهد شد…

  18. ستاره خرازی می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    (۲)
    شلمچه در زمستان هوای خوبی دارد و باران بسیار می بارد.
    غالبا خاک منطقه رس است که باران را جذب می کند و گل غلیظی تولید می کند که انسان و ماشین نمی توانند در آن راحت حرکت کنند.
    زمان جنگ در شلمچه نهر و کانال زیاد بود و دشمن هم جاده ها و خاک ریزهای بسیاری در منطقه درست کرده بود. شلمچه آب گرفتگیهای بسیاری داشت و زمین های اطراف اروند پر از نخل بود.
    الحارثه و تنومه ی بصره به شلمچه خیلی نزدیک اند. زمان جنگ از شلمچه به بصره چهار راه وجود داشت:
    شلمچه – تنومه – بصره: ۲۵ کیلومتر
    طلاییه ی جدید- نشوه – بصره: ۷۰ کیلومتر
    ایستگاه حسینیه – کتیبان – چپاسی – الحارثه – بصره: ۵۰ کیلومتر
    پاسگاه زید – کانال ماهی – تنومه – بصره : ۳۰ کیلومتر

  19. سردار شهیدزاده می‌گوید:

    تولد تولد تولدت مب______________________ارک

  20. بچه مثبت می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    منتظر هستیم…

  21. صبا می‌گوید:

    تولدت مبارک قطعه جون!
    http://www.upsara.com/images/xl8tdwe0bocbtsvoijm.jpg
    http://www.upsara.com/images/b2fi14gqu0tz3iqoh7c1.jpg
    بیا شمع ها رو فوت کن؛ لطفا

  22. سایه/روشن می‌گوید:

    دوستان،
    در ایام الله امتحانات برای هم قطعه ای هاتونم دعا کنین، لطفا!

  23. صبا می‌گوید:

    http://www.upsara.com/images/wbp04ikcoaut9u8og8x.jpg

    تقدیم به قطعه مقدس بیست و شش
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

  24. قاصدک منتظر می‌گوید:

    اینجا قطعه ای از بهشت است
    نه با قلم که با خون باید نوشت
    چندیست در این قطعه مقدس نفس می کشیم. با متونش می خندیدیم, اشک می ریزیم, درس می گیریم, انرژی می گیریم, تمجید می کنیم, نقد می کنیم, کامنت می ذاریم, وباز کامنت می ذاریم به عشق فونت درشت, کامنت می ذاریم تائید نمی کنید,راهنماییمون می کنید و شاهد شکوفایی استعدادها هستیم و در کل دراین قطعه ی بهشتی زندگی می کنیم.
    اقای قدیانی!
    حال در استانه ی دومین سالگرد تولد قطعه۲۶
    خسته نباشید
    خدا قوت
    سلامت باشید
    و قلمتان در راه حق مستدام
    انشاالله

  25. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون صبا؛
    زیباست… خیلی زیبا…

  26. اهل قطعه هم در قبال قطعه مسئولیت دارند! مگه نه؟!

  27. آذرخش می‌گوید:

    نمی دونم چی بگم در مورد متن!
    انگار با صورت رفتم تو شیشه!!!

  28. پری می‌گوید:

    کیک تولدش یه کم تلخ بود! ولی خوردیم!

    اما یه چیزی خیلی گریه داره. که داداش چقدر “درد” داره که حاضر شده شب به این شیرینی رو اینجوری تلخ کنه…

  29. صبا می‌گوید:

    اسم تولد را دیدم منتظر یه متن مهربانانه بودم، ولی انگار خیلی نیاز بود شما حال بعضی ها را بگیرید لابد دیگر. همین دیگه!

  30. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون داداش حسین؛

    نکات ارزشمندی بیان کردید راجع به وبلاگ داشتن و وبلاگ نویسی؛
    خواندن این جملات برای بعضی ها خیلی ضروری بود… بعله!
    تشکر ویژه بابت “مثلا پنج”!
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    در هر حال شاهد طنازی شما هم هستیم!

    “چرا حالا فیلم بازی کنم و گلویم را صاف کنم و بگویم؛ «بسم الله الرحمن الرحیم. اصولا هدف من از تاسیس وبلاگ «قطعه ۲۶»… اوهوم!! این بود که در راستای منویات امام راحل و مقام معظم رهبری…»”

    “رئیس انجمن کذایی صنف وبلاگ نویسان!”

  31. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    هیچ وقت به قطعه‌ی ۲۶ به چشم یه وبلاگ نگاه نکردم و یه جور کتاب یا روزنامه آنلاین هست برام…
    یکی از ایرادات اینترنت این هست که کاربر، به خاطر حجم بسیار بالای اطلاعات کم‌کم به یه نوع بیماری دچار می‌شه که مثلا یه متن بلند رو نمی‌خونه یا حداقل با دقت نمی‌خونه چون می‌خواد بره سراغ مطلب بعدی که می‌تونه عکس، فیلم یا هر چیز دیگه‌ای باشه
    جمع کردن آرشیو، و عدم استفاده از اون هم یکی دیگه از عواقب وب‌گردی ناآگاهانه هست…
    این‌جا قطعه‌ای از بهشته؛ قطعا! (مرحله‌ی یقین!)

  32. سایه/روشن می‌گوید:

    قطعه ۲۶ وبلاگ نیست. رسانه ی دیجیتال یک روزنامه نگار است.

  33. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین؛

    ممنون بابت همه زحماتی که در این ۲ سال کشیدید.
    البته ما جز تشکر کاری از دستمان بر نمی آید!
    شاید من کمی بیشتر از سایر دوستان در جریان زحمات شما برای قطعه ۲۶ باشم.
    ماه هاست شاهد صبر و تحمل بالای شما هستم؛
    انصافا اگر کسی قطعه ۲۶ را دوست داشته باشد و برای سلامتی و عاقبت به خیری شما دعا نکند، بی انصافی کرده!

    در ضمن، دوستان محترم!

    جملاتی به آخر متن اضافه شده…

  34. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    …جایت در بهشت است…

    دو سال امید و اعتماد به نفس و انرژی مثبت را به خیلی از جوانان حزب اللهی هدیه کردید. درس های زیادی به همه مان دادید.
    اجر این تلاش شبانه روزی شما در ایام سخت فتنه و بعد از آن قطعا نزد پروردگار عالم محفوظ است.

  35. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (با همه بی سر و سامانیم باز به دنبال پریشانیم)
    حرف بزن ابر مرا باز کن
    دیر زمانیست که بارانیم …!
    حرف بزن حرف بزن سالهاست
    تشنه ی یک صحبت طولانیم …!

  36. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “اگر کوتاه نویسی، از جمله قوانین وب نویسی باشد، باز هم کوتاه ترین مطالب وبلاگی، مال وبلاگ «قطعه ۲۶» است.”

    یاد این پست افتادم:
    «دعای شیخ بی سواد در لیالی قدر: الهی علف!»

  37. صبا می‌گوید:

    بعد التحریر!
    صالح و طالع متاع خویش نمودند / تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر / باغ شود سبز و شاخه گل بدر آید
    غفلت خواجه درین سراچه عجب نیست / هر که بمیخانه رفت بی خبر آید

  38. پری می‌گوید:

    اشک های ما فدای قطعه. سلامت باشید داداش. غم شما غم ماست. غم شما البته خیلی بزرگتره. ولی جنسشون که یکیه.
    خنده داره که ما بخوایم شما رو دلداری بدیم. خودتون از حفظین همشو.
    فقط اگه بخندین ما انقدر خوشحال می شیــــــــــــــم!

  39. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “من اجازه نمی دهم «اینجا» تنها بماند.”

    ما هم!

  40. قاصدک منتظر می‌گوید:

    از پنجره به بیرون نگاه کردم, داره بارون میاد, یعنی درهای رحمت خدا بازه و دعا مستجاب میشه!
    برای سلامتی شما و خانوادتون و همه ی بچه های قطعه دعا می کنم و از خدا عاقبت به خیری همه رو می خوام و انشاالله خدا مرگ ما رو, شهادت قرار بده!
    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  41. سلاله 9 دی می‌گوید:

    من الان اصلا نمی دونم چی باید بگم؟ و اصلا چیزی باید بگم یا نه؟ فکر کنم حسی که همگی بعد از خواندن این متن پیدا کرده ایم، کم و بیش مثل هم باشه. هی میرم متن را بالا پایین می کنم و بعدالتحریر و مثلا چهار و بعد میرم مثلا پنج و باز دوباره …
    اما یک چیزی را خوب می دانم و آن هم این است که؛ این که ماها تا الان بیدار ماندیم که این متن را بخوانیم، خیلی پیام ها داره دیگه، برای دوست و دشمن و کلا برا همه.

  42. صبا می‌گوید:

    حالا که جز و ولز بچه ها رو درآوردین با این جشن تولدتون، کیک هم که ندادین دهنشون شیرین بشه، لا اقل یه فونت درشت بزنید. بابا دلاشون ترکید از فکر غم شما!
    هرچند که؛
    “با همه بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام”

  43. شوکران می‌گوید:

    میلادک الف مبروک!
    تولدت مبارک کوچولو! ولی من یه بار شنیدم گفتی قطعه رو نه روز بعد از نه دی راه اندازی کردی، پس دو روز بعد از نه دی بوده، من اشتباهی شنیدم نه روز!
    سایت استاد دامت برکاته هنوز فیلترینگه؟ فکر کنم سایتشو به خاطر نامه ای که چند روز پیش براش نوشتی فیلتر کردن!

  44. صبا می‌گوید:

    سلاله!
    “کلا برا همه”!

  45. سیداحمد می‌گوید:

    بچه ها!

    تلخی های این متن، به شیرینیِ حضور داداش حسین و صلابت ایشون، در!
    اینجا قطعه ای از بهشت است…

  46. ستاره خرازی می‌گوید:

    ما را کبوترانه وفادار کرده است
    آزاد کرده است و گرفتار کرده است
    بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
    از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است
    قطعه ۲۶ تولدت مبارک

  47. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    تشکر ویژه بابت “مثلا پنج” بروزشده!

    اینجا قطعه‌ای از بهشت است؛ نه با قلم که با “خونِ دل” باید نوشت…

  48. هوشنگ می‌گوید:

    داداش حسین قلمت گرانبهاتر ، نفست گرم تر ، ضمیرت روشن تر ، حواست جمع تر ، کیف پولت چاق تر ، هوشت تیزتر ، سرت به راه تر ، دریبلت ریزتر ، وبلاگت پر بیننده تر ، فایده ات برای نظام هر چه بیشتر ، خانواده ات از تو راضی تر ، ….. و از همه مهم تر ایمانت محکم تر باد .
    ما دعایت می کنیم شما هم سلام ما را از راه دور بپذیر .

  49. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    مثلا شش: هر روزنامه نگاری تو یه شاخه از اخبار و اطلاعات کار میکنه. یکی ورزش، یکی سیاست، یکی حوزه اجتماعی و … اما داداش حسین قطعه ۲۶ بچه بسیجی ها ماشاءالله با اینکه توانایی نوشتن در تمام این شاخه ها را دارد در عین حال شاخه ای ابداع کرده برای خودش و آن هم دلی نوشتن های جانانه است.
    من خودم تا به حال پیش نیامده بود با خواندن روز نامه گریه کنم و لی اینجا و در قطعه ای از بهشت بسیار گریسته ایم و بسیار خندیده ایم و بیشتر در کنار هم
    زندگی کرده ایم.
    و انشاءالله بمانیم باهم بر آن عهد که بسته ایم تا ظهور حضرت حجت(عج) در کنار نایبش حضرت ماه
    حضورتان در همه ی صحنه ها مخصوصا قطعه ۲۶ مستدام باد.

  50. عمار می‌گوید:

    سلام.صبح بخیر.تولدت مبارک.ایشاله ۱۰۰۰ساله شی.اینجا قطعه ای ازبهشت است……

  51. مثل باران می‌گوید:

    سلام
    تولد باب الحوایج مبارک
    حدیثی از امام مهربان : هرکس تحمل کند به مقصود می رسد .
    تولد قطعه هم مبارک

  52. بی تاب هویزه می‌گوید:

    برای بعدالتحریر
    رسم مان شده که در وقت دوستی و آرامش، با هم نامهربان باشیم و زمانی که تلخی برایمان رخ داد تازه به روی هم لبخند بزنیم! نه فقط در سطح جامعه که حتی در خانواده ها و فامیل هم! عجیب می شود این بشر وقتی که یادش می رود برای رسیدن به تقوا، پا به عرصه وجود گذاشت…

  53. بی تاب هویزه می‌گوید:

    ۱- به گمانم در این نوشته گویی خود خودتان بیشتر حس می شدید. انگار گذاشته بودید بدون هیچ اراده ای، ناخودآگاهتان واژه ها را بر روی کاغذ بریزد. جالب بود.

    ۲- نوشته عالی بود. یکی از نوشته هاتون بود که خیلی به دل نشست. خیلی از مشکلات و بداخلاقی هایی که درفضای سایبر مد شده رو چه زیبا و با ادبیات خاص خودتون بیان کردید.

  54. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “در وبلاگ نویسی، نه کوتاه نویسی حسن است و نه بلند نویسی، بلکه حسن، درست نویسی است.”
    .

    “گیرم تو اندازه سن آقای هاشمی رفسنجانی، دامت وبلاگت برکاته داشته باشد…آنچه مهم است، بلد بودن نوشتن است! ”

    این جملات تان، فوق العاده قشنگ است و با معنی و طنازانه.

  55. مجنون می‌گوید:

    مثلایک: سلام
    مثلادو: تولد وبلاگت مبارک
    مثلاسه: خسته نباشی
    مثلاچهار: شما بیشتر وقت برای روزنامه،کتاب، رومان و نوشتن و نوشتن و نوشتن میزارید ولی بنا به دلایلی من برعکس بیشتر تو فضای مجازی، ولی داش حسین عزیزم یه چیزی این وبلاگ و از هر وبلاگ یا هر روزنامه،کتاب،رومان،نوشته و نوشته و نوشته ای با ارزش تر مقدس تر و خوندنی تر کرده و اون بوی شهداست که تو قطعه ییچیده که با هیچ چیز دیگه ای قابل مقایسه و عوض کردنی نیست من خودم قدم زدن در فضای این قطعه رو با هیچ چیز عوض نمیکنم
    مثلاپنج: دعامون کن
    مثلاشش: یا علی
    حسین قدیانی: این فقط «قطعه ۲۶» نیست که عطر شهدا می دهد… خیلی وبلاگ ها هم همین طورند.

  56. میلاد پسندیده می‌گوید:

    کمترین تاثیر قطعه ۲۶ روحیه افزایی بود مخصوصاً بعد از فراگیر شدن متن من مستاجر نیستم و بحث نی ساندیس که البته من خودم در قطعه نخواندم… اما خواندنش به دیگران روحیه می داد که کار کنند و بعد موج وبلاگ نویسی ارزشی راه افتاد و به کل وضعیت فضای سایبر امروز با سال ۸۷ متفاوت شده… همه اش نه بخاطر قطعه اما در کنار دیگران، «اینجا» هم تاثیر زیادی داشت.
    حسین قدیانی: رشت هوا خوبه؟! برف مرف که توی جاده نیست؟! دارم میام شمال… یه استخونی سبک کرده باشیم!!

  57. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام و خدا قوت.

    تولد قطعه ۲۶، تولد مبارک و شیرینیه. برقرار باشید.

  58. سیداحمد می‌گوید:

    آقا سلام!
    ما از اداره کانکت شدیم که یه پیام “بی زر گانی” بریم!

    ساعت ۱۱:۵۹
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین بسیجیها فـــــــــــــــــدائی داری…

  59. ناشناس می‌گوید:

    مهمترین وجه این نوشته، قلم توپش بود. بابا! کشتی من یکی رو با این دامت برکاته!!

  60. عمار می‌گوید:

    بزرگداشت حماسه عاشورایی ۹دی،سالروز شهادت عمار یاسر،سالگرد عملیاتهای کربلای ۴،۵ و پرده برداری از یادمان عمار ۵شنبه ۱۵ دی ماه از ساعت ۱۵ الی ۱۷گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه ۲۹٫
    باسخنرانی حاج سعید قاسمی،حلج حسین یکتا،وحید جلیلی،نادر طالب زاده،دکتر مهدی کوچک زاده و…بامداحی حاج سعید حدادیان.
    البته قبلش به نام خدا

  61. میلاد پسندیده می‌گوید:

    هوای هم اکنون رشت نیمه ابری و با رطوبت ۹۹ درصد! احتمال بارش باران از امشب و افزایش برودت تا سه شنبه… جبهه هوای سردی امروز وارد رشت خواهد شد که باعث بارش برف در ارتفاعات می شود… دریا طوفانی و برای شنا مناسب نیست! اونم تو این سرما!
    حسین قدیانی: پس بگو تنمون رو بزنیم به آب دیگه! سرد که هست، طوفانی هم هست!! دیگه چه شرایطی بهتر از این؟!

  62. سیداحمد می‌گوید:

    “دامت برکاته” طعنه فوق العاده ای شده!
    داداش حسینِ ما کلا در هر سبک و فضائی که قلم بزنند، کارشان عالیست چون ذاتا هنر خاصی در نوشتن دارند.

    در طول این ۲ سال بهتر شدن قلم همه قطعه ۲۶ی ها کاملا مشهود است و این یکی از برکات این قطعه مقدس است.
    حتی اصول صحیح نگارشی را هم خیلی ها از داداش حسین آموختند و سند این حرف بنده در خیلی از وب ها به چشم می خورد!

    در ضمن، دوستان محترم!

    امشب قطعه ۲۶ با ۲ متن به روز می شود که یکی اش درباره فرهاد مجیدی و متفاوت است…

  63. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد می گوید: “دریا طوفانی و برای شنا مناسب نیست! اونم تو این سرما!”

    داداش می گوید: “پس بگو تنمون رو بزنیم به آب دیگه!”

    واقعا خسته نباشید!!!

  64. میلاد پسندیده می‌گوید:

    مرغ طوفانم؛ نیاندیشم به طوفان داداش!
    موجم؛ نه آن موجی که از دریا گریزد!

    دلیل تاخیر در پاسخگویی این بود که همزمان درحال مطالعه این لینک هستم:
    http://www.masoumeh.com/new_home/1/8/2/6.php
    حسین قدیانی: فی الحال من هم رفتم توش… و اما باید نگه دارمش و بخوانم…

  65. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ناگفته گویی جناب دامت برکاته ما را واداشت کمی از ناگفته های دیگران بخوانیم… یعنی آنقدر خوانده ام این چند روز که فهمیدم کمی خوانده ام… جالب اینکه یک ماجرا از زبان چندین نفر که هرکدام یک گوشه کشور بوده اند خیلی متفاوت و در عین حال شبیه و در کل زیباست.

  66. بی نشان می‌گوید:

    سلام
    جا داره تولد قطعه عزیز رو، هم به آقای قدیانی هم به آقا سید بزرگوار تبریک بگوییم و البته تبریک و تشکر ویژه از همسر محترم جناب قدیانی داریم که قطعا همراهی و صبوری ایشون نقش مهمی در پیشرفت و “به روز شدنهای مکرر قطعه در یک روز” را داشته است!!!!!!
    انشالله مستدام باشید.

  67. مسعودساس می‌گوید:

    دلم خون شد…

    ایشاالله قطعه ۱۰۰ ساله شه، خودتون ۱۳۰ ساله

  68. کمیل نقی پور می‌گوید:

    فکر کنم اگر تو این دنیا یه چیزی برای من ، باقیات الصالحات بشه همین تشویق حضرتعالی برای وبلاگ نویسی بود …. پای همین وبلاگ خیلی ها برای ام البنبن و عباس (ع) اشک ریختند، خیلی ها پای همین وبلاگ رنگ و بوی شهدا رو پیدا کردند، خیلی ها چراغ مه شکن بصیرتشون پای همین وبلاگ روشن شد ، خیلی ها هم که می خوام سر به تنشون نیاشه پای همین وبلاگ دندان به هم فشردند و حرص خوردند … داش حسین این وبلاگ تو برای خودش مسجد ارگیه، هم اشک در میاره و هم حرص بعضی ها رو… منم اگر اندازه یه آجر تو این بنا سهیم باشم ، بردم .
    تبریک!
    حسین قدیانی: سالاری!

  69. مسعودساس می‌گوید:

    داداش به جای شمال، بیا همدان؛

    هوا عالی عالی

    نه بارونی میاد، نه برفی قراره بیاد، نه استخون آدم می سوزه وقتی می ره بیرون، تازه دریا هم آرومه آرومه و شنا توش خیلی فاز می ده!!

  70. ن.بهادری می‌گوید:

    نمی دانم کامنت قبلیم آمد یا نه…شهر ما! سرعت خیلی آمده پایین:
    http://up6.iranblog.com/images/ufyt2rutcxpbndqup8jq.jpg
    حسین قدیانی: ممنون از همه دوستان که لطف دارند…

  71. سنگربان می‌گوید:

    “من اجازه نمی دهم «اینجا» تنها بماند. این بخشی از رسالت من است. وظیفه دارم در قبال «قطعه ۲۶».”
    این قطعه هیچ وقت تنها نمی مونه…..
    حتی اگه هیشکی تو قطعه نباشه پدر شهیدتون هست….
    شاید یکی از رازهای پر مخاطب و گیرا بودن اینجا همین باشه….

    راست می گن بچه ….
    اینکه می گن قطعه مقدس، واقعاً مقدس……

  72. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین.
    الان متن رو دارم از آخر می خونم به اول. اینم خودش یه روشه. البته اگه باز حمل تعریف از شما نشه و کامنتم حذف! می خوام بگم؛ نمی دونم این چه روحی در نوشتار شما هست که اگه از پایین به بالا، بالا به پایین، چپ به راست، راست به چپ و… بخونی، باز هم به همون هدفی می رسی که در اون صلاح و درستی مشاهده می شه. این تعبیر منه. کسی خورده نگیره لطفا”…

  73. چشم انتظار می‌گوید:

    سایت دامت برکاته فیلتر نیست. اگه خوب به اون صفحه نگاه کنید، پس از چند ثانیه تصویر ماتِ کسی رو می بینید که درحال طراحی نقشه برای انتخابات مجلسه. خوب نگاه کنید درست می گم یا نه؟

  74. چشم انتظار می‌گوید:

    ای کاش این کیک ها واقعی بود!!

  75. پاییز می‌گوید:

    اهریمن در روز تولدتان جان سپرد

    …………………………
    بر سر سفره ی احساس اگر جایی هست،سخن ساده ی تبریک مرا هم بپذیر.

  76. حی علی الجهاد می‌گوید:

    دیشب انگار دل‌تون یه جورایی گرفته بود، به قول “بی‌تاب هویزه” انگار ناخودآگاه‌تان واژه‌ها را روی کاغذ ریخته بود …

    یاد روزهای خاطره‌انگیز جنگ تحلیلی بخیر … یاد اشک‌های‌مان پای این قطعه … یاد خنده‌های‌مان …

    این دنیا خیلی هم مجازی نیست به گمانم …

  77. سلام
    تولد قطعه ای از بهشت مبارک. ان شاءالله اومدید گیلان هدیه تولد قطعه رو تقدیم شما می کنم حاج حسین آقای دوست داشتنی…
    حسین قدیانی: ممنون! دعای شما خوب هدیه ای است برای من.

  78. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “سال ۸۸ همچین شبی «قطعه ۲۶» وارد فضای سایبر شد…”
    .
    .
    .
    به آسانی، به دنیا آورده بود ما را…

    به سختی، بزرگمان کرد!!
    .
    .
    .
    دوسالگی مان(!)

    مبارک…

  79. سید محمود می‌گوید:

    قال الصّادق علیه السّلام :
    مَنْ قالَ فینا بَیْتَ شِعْرٍ بَنَى اللّهُ لَهُ بَیْتاً فىِ الْجَنَّةِ؛
    امام صادق علیه السّلام فرمودند:
    هرکس در راه ما و براى ما یک بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانه اى در بهشت ، بنا مى کند.
    وسائل الشیعه ، ج ۱۰، ص ۴۶۷
    میگم داداش حسین با حساب این حدیث فکر کنم شما تو بهشت چند تا شهرک مشتی داشته باشید.نوش جونتوم-تا کور شود هر آنکه نتواند دید-بترکه چشم حسود-بشمار!!!
    داداش حسین عزیز شهدای بزرگوار دفاع مقدس و انقلاب در عرصه بنرد سخت یکبار در راه خدا جان دادند و شهید شدند،اما بنازم شما و امثال شما مثل احسان محمد حسنی گرامی را که در عرصه جنگ نرم هر روز شهید میشید و تو این راه از همه چیز خود گذشته اید.اجرکم عند الله-درود خدا و فرشتگان مقربش بر شما و همه شهیدان راه خدا

  80. محسن می‌گوید:

    دم آن نویسنده قهار گرم… شاید طرفدار هاشمی باشه که میگه هستم، اما دست کم لوطیه!

  81. زهرا می‌گوید:

    یکی از دلایلی که محفل قطعه همیشه گرمه اینه که نویسنده اش اخلاص داره.
    مطمئنم اگه یه ذره چیزای دیگه قاطیش بود قطعه به هیچ جا نمی رسید.

  82. چای پولکی می‌گوید:

    امام موسی کاظم (ع) فرمودند:

    “از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛

    تا اگر نیکی کرده از خداوند طلب ازدیاد آن را بکند

    و اگر بدی کرده از خداوند طلب آمرزش نموده و توبه کند”

    مژده میلاد تو … نفحه باد صباست

    رایحه یاد تو … با دل ما آشناست

    آمدی و باب هر . . . حاجت دلها شدی

    باب حوائج تویی . . . نام تو ذکر خداست

    میلاد امام موسی کاظم (ع) مبارک باد

    تولد قطعه هم بر همه ستاره ها مبارک

  83. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام….
    با تاخیر تبریک!…

    به نکات خوبی پیرامون وب نویسی اشاره کردین! به نظر من مطالعه کم عیبی است که امثال من دارند، اما یک چیز هست آنهم این است که خدا به هر کسی استعدادی داده! یکی قلم خوبی دارد مثل شما، یکی شعر خوب می گوید مثل قزوه ، یکی زیبا به تصویر می کشد مثل آقا میثم اما یکی هم مثل من بی هنر است اما برای وظیفه هم که شده چرت و پرتی می نویسد!…

    راستی ممنون که نظرتون رو دادین!
    حسین قدیانی: اون متن «جمع ما جمع ما نیست»، دغدغه مشترک مان بود که شما نوشتی. در این باره چیزهای دیگری هم هست که وقت کنم می نویسم. بحث خوبی بود توی متنت…

  84. نسیم می‌گوید:

    سلام تولدت مبارک قطعه …عزیزی انشالله که عزیز بمونی …یاذم نمی ایدچقدر با تو خندیدم و گریستم اما بهانه ای بودی برای ورود به دنیایی جدید که میگویند مجازی است اما اینجا همه چیز واقعی است حرفها درد دلها شادی ها غم ها و….خداقوت قطعه …درود و سلام خداوند بر شهدا و امام شهدا و امام خامنه ای وشهید قطعه۲۶٫

  85. پرستو می‌گوید:

    تولدت مبارک قطعه! همیشه برقرار باش تا بی قرار نباشیم !
    حرفاتون در مورد بلاگ نویسی تا حدی درسته . اما اینکه میگن مطالب بلاگ باید که نه ولی بهتره که کوتاه باشه هم درسته . چون مخاطب امروز مدام عجله داره و می خواد تند تند پستا رو بخونه و بره پی کارش و وقتی با یه پست دومتری مواجه می شه بیخیالش میشه و عطاشو به لقاش می بخشه .
    کلا بلاگ نویسی از نظر من که یکی از بهترین کارای دنیاست.

  86. سادات می‌گوید:

    سلام
    این هم هدیه من به مناسبت میلاد قطعه۲۶٫ تقدیم به برادر حسین قدیانی, سید احمد و همه اهالی باوفای قطعه:
    رهبرم!
    چه ساده اند آنان که می پندارند عکس تو را به دیوار خانه ام آویخته ام و نمی دانند که من دیوارهای خانه را به عکس تو آویخته ام…

  87. پرستو می‌گوید:

    لایک برای کامنت سادات :
    رهبرم!
    چه ساده اند آنان که می پندارند عکس تو را به دیوار خانه ام آویخته ام و نمی دانند که من دیوارهای خانه را به عکس تو آویخته ام…
    خیلی زیباست !

  88. احساس می‌گوید:

    فعلا تولدت مبارک.چون همینطوریشم دیر تبریک گفتم!
    متن رو یه ساعت دیگه میخونم

  89. احساس می‌گوید:

    آموزنده بود و البته تلنگر هم داشت
    ولی دارم به آخرای متن فکر می کنم
    پس فعلا راجع به آخراش نظر نمیدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.