یک: روزهای پس از عاشورا، برای شیعیانی که یک دهه ظاهر و باطن خود را کربلایی کردهاند، روزهای سختی است؛ سخت و حزنآلود. انگار گریهها بعد از آن همه جاری شدن بر گونهها، به اسارت چشمها میروند! محبوس میشوند و تازیانه فرو نیامدن میخورند! شلاق نباریدن در شام بی حسینیه! شام بی روضه! خرابه بی تکیه! کنج رنج! آرام آرام از تعداد پرچمها و داربستها و کتیبهها کم میشود. و همین خداحافظی، مترادف با غم میشود. خداحافظ لباس مشکی! خداحافظ شال سیاه! آنقدر هست که آدمی خو میگیرد به سبک زندگی دهه اول محرم. گیر کردن پشت دسته زنجیر زنی، صدای طبل و سنج، گهواره سبز علیاصغر (ع) و اسکناسهای آویزان، زنان پشت دسته، دختران شمع به دست، تردید در انتخاب مسجد و حسینیهای که بیشتر فاز بدهد، ته دیگ ملس روی غذای نذری، معطل شدن برای آمدن سخنرانی که از اول صبح تا آخر شب، چند جا برای اجرا میرود، شعارنویسی پشت شیشه ماشین، رفتن به روضه «آقا» در بیت رهبری و دیدن حضرات مسؤول در خیابان فلسطین جنوبی، نگاه کن! فلانی…، دیر رسیدن به مراسم و خیابان نشستن و غذای «آقا» را گرفتن آنهم در حالی که هنوز ابتدای سخنرانی است، یاد کردن از بیت رهبریهایی که ۳ نفر توی یک سینی بزرگ، بهترین قرمه سبزی تمام عمرمان را میخوردیم، بچه زرنگهایی که یک نفره از پس یک سینی بر میآمدند، زنگ موبایلهای محرمی، سینه زنی با لباس و بی لباس… وه که چه زیباست دهه اول محرم. حسین (ع) از جان خود و اولاد و اصحابش، حتی حرمش، با آن وضع گذشت و به جای همه بنیآدم، تاوان پس داد، بلکه «حق»، همواره مجال پیروزی بر «باطل» داشته باشد. گمانم «هستی» بهایی دارد و بهای آن را سیدالشهدا پرداخت. در ازای زندگی با عزت اولاد آدم، حتما باید آنگونه به شهادت میرسید حسین (ع) و آنگونه به اسارت میرفت زینب (س). شاید یکی از رموز ماندگاری عاشورا این باشد که آدمی در ضمیر خود به خوبی میداند زندگیاش مدیون ریختن کدام خون بر زمین کربلاست. هیچ کسی حتی کسانی که عاشورا را زنده نگه میدارند، منتی سر ارباب ندارند. آن سر بالای نی، تا همیشه تاریخ از بشریت طلبکار است. حسین (ع) اگر نبود، کدام کربلا؟ کدام عاشورا؟ کدام اربعین؟ کدام دهه اول؟ و کدامین زندگی و سبک زندگی؟!
دو: روز عاشورای امسال با روز بسیج یکی شده بود. عاشورا همه غرق عاشورا هستند و از بسیج کمتر سخن به میان رفت. لیکن چه باک که بسیجی ترین روز همه تاریخ، روز عاشوراست. اگر بسیج یعنی شجاعت، اخلاص، ایثار، از جان گذشتن، فداکاری، جانبازی، مظلومیت و شهادت با لب تشنه، و اگر بسیجی یعنی همت سر جدا و احمدی روشن آغشته به خون و باکری مجنون و غلام کبیری گمنام و حاج احمد یکه تاز و کاظمی باب شهادت، نمونه ناب تر یومالله بسیج، روز عاشوراست و بسیجی ترین مردان همه روزگاران، اصحاب امام حسیناند. عاشورا یعنی بسیجی ترین زمان. کربلا یعنی بسیجی ترین مکان. «قاسم بن الحسن» اگر بسیجی نبود، آیا باز هم شهادت را «احلی من العسل» میدید؟! «حبیب» اگر بسیجی نبود، آیا پیری را برای رهایی از معرکه، بهانه نمیکرد؟! «عبدالله بن الحسن» اگر بسیجی نبود، آیا باز هم روانه گودی قتلگاه میشد تا بی نیاز از اذنهای ظاهری و ولایت پذیریهای دنیایی و استخاره بازیهای مسخره، مدافع ارباب بیکفن شود؟! اگر این اسوهها را کوچک و امروزی کنید، شک ندارم به «حاج بخشی» میرسید. به «عمو حسن» میرسید. به «حسین فهمیده» و «بهنام محمدی» میرسید. بسیجی عباس بن علی (ع) بود که به بسیجی حسین خرازی آموخت؛ «والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی». بسیجی «عبدالله بن الحسن» بود که به بسیجی عبدالمجید رحیمی یاد داد؛ اگر امام تنهاست، در شناسنامهات دست ببر و از دین خدا دفاع کن. الحق آنچه در جبهههای ما گذشت، قطعهای از عاشورا بود. شهدای ما نشان دادند «فرهنگ بسیجی»، همان «فرهنگ عاشورا» است و لشکر امام حسین (ع) هرگز بی بسیجی نمیماند. تقارن روز عاشورا و روز بسیج، تبلور یک فرهنگ است: «فرهنگ مقاومت». با مقاومت، خون همیشه بر شمشیر پیروز میشود.
سه: واضح است که بسیج و عاشورا همیشه با هم همافزایی دارند. ما سیدالشهدا را با شهدایمان بهتر شناختیم. ما کربلا را با «کربلای ۵» بهتر شناختیم. ما علم علمدار را با «فجر ۵» بهتر شناختیم. ما عاشورا را با بسیج بهتر شناختیم. ما «حر» را با شهید شاهرخ ضرغام بهتر شناختیم. ما علقمه را با رود دویرج بهتر شناختیم. ما معجر زینب را با «چادر روز دهم» همسران شهدا بهتر شناختیم. ما عطر خاک کربلا را با رایحه مزار پلارک شهید بهتر شناختیم. ما بینالحرمین را با قطعههای بهشت زهرا بهتر شناختیم. ما پرچم حسین (ع) را با چفیه شهدا بهتر شناختیم. ما خیمه ارباب را با سنگرهای ساده بهتر شناختیم. ما امضای شهادت نامهها را با دستخط خاکی وصیت نامهها بهتر شناختیم. ما زخم سم اسب را با شنی تانکها بهتر شناختیم. ما تیر ۳ شعبه در گلوی علیاصغر (ع) را با حنجره خونآلود شهید دستواره بهتر شناختیم. ما آخرین دقایق کربلا را با «آخرین روزهای زمستان» بهتر شناختیم. ما گودی قتلگاه را با قتلگاه شهدای والفجر مقدماتی بهتر شناختیم. ما کفالعباس را با فکه عباسهای تشنه لب بهتر شناختیم. ما مشک پاره عموجان را با قمقمههای خالی بهتر شناختیم. ما اربا اربا را با بچههای کانال کمیل بهتر شناختیم… و البته که ما امام حسین (ع) را با خمینی و خامنهای بهتر شناختیم. پس نه فقط عاشورا و بسیج با هم همافزایی دارند، بلکه نظام مقدس جمهوری اسلامی و عاشورا نیز در راستای هم اند. من واقعا متاسفم برای بعضی روزنامههای دوم خردادی. هنوز دهه اول محرم بود که نوشتند: «زنده ماندن عاشورا نزد ملت ایران ربطی به حکومتها ندارد». سوالم این است: حتی حکومت ۳۰۰ هزار شهید؟! آیا از خون شهدا و خون دل این همه مادر شهید، خجالت نمیکشید؟! البته هیچ شکی نیست که مردم ما صرف نظر از حکومتها، همیشه دوستدار عاشورا بوده و هستند اما یادتان رفته که زمان شاه، اغلب «یا حسینها» را باید زیرزمینی میگفتید؟! یادتان رفته که سالهای کرکری رژیم شاه، تاسوعا و عاشورا باید مخفیانه برگزار میشد؟! نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی، به عزاداری امام حسین (ع) کمک مادی و معنوی میکند. این را وظیفه خود میداند. خود را خادم سینه زنان حسین (ع) میخواند. شرایط باشکوه ترین عزاداریها را در جای جای ایران فراهم میکند. این عزاداریها را پوشش رسانهای میدهد. از اینها گذشته، با احیای دوباره فرهنگ بسیجی، بر قوت و قدرت اثرگذاری عاشورا اضافه میکند. سخنران تربیت میکند. مداح معرفی میکند. این روزها اگر عزاداری عاشورا قلبی داشته باشد، این قلب نازنین حتما در ایران عزیز ما میتپد. عاشورا، اینقدر که نگاهها متوجه ایران است، متوجه هیچ کجای دیگر نیست. آیا در این التفات، این عشق مضاعف، این جوشش و این سبک زندگی یا آن سانسور «یا حسین» و آن اختناق، میتوان منکر نقش مثبت و منفی حکومتها شد؟! رژیم پهلوی نه فقط با کربلا و عاشورا همافزایی نداشت، که اتفاقا عزاداری برای امام حسین (ع) عامل فروپاشی زودتر دودمان ستم شد. جمهوری اسلامی نزدیکای محرم، مثل همه مردم، عشق میکند اما رژیم ستمشاهی در آستانه محرم، به خود میلرزید. نشان به نشان بسیج، شهادت، مقاومت و بسیاری مولفههای دیگر، حتی مولفه مقدس راهیان نور، نظام جمهوری اسلامی با دستگاه عاشورا همافزا عمل میکند. روزگاری در همین ملک، راس نظام فقط برابر ابرقدرتها گردن خم میکرد، امروز اما مسؤولان ما یکی هم از آنرو نماد مقاومت مقتدرانهاند که بر مدار عاشورا حرکت میکنند.
چهار: در حاشیه محرم امسال اما سایت «بازتاب» نزدیک به خاندان هاشمی، همین که به عزاداران سیدالشهدا رسید، کمافیالسابق یاد تذکر به دختران و پسران افتاد! و ناگهان داعیهدار حجاب شد! بیاییم و نظاره کنیم نفاق را. این جماعت، هر جا که امر نظام دائر بر امر به معروف و نهی از منکر باشد، علیالدوام میگویند: «مهم دل جوانان است، از ظاهر افراد نباید باطنشان را رصد کرد، حجاب زوری نمیشود، از کجا معلوم جوانان با ظاهر خاص، از دیگران که مراعات میکنند، بهتر نباشند و…». من واقعا ماندهام چرا این جماعت، همچین که به امام حسین (ع) میرسد، خوی روشنفکری خویش را فراموش میکنند؟! چه عداوتی دارند بعضیها با رونق مراسم ارباب بیکفن ما؟! ایشان نگران حجابند یا شور و شعور حسینی، آزارشان میدهد؟! پس گله نکنند که چرا دقیقا ۳ روز پس از عاشورای هشتاد و اشک، روزگار فتنهشان با یک سیلی سرخ حسینی در یومالله عزیز ۹ دی به خاک سیاه مینشیند. عاشورا را بزنی، و منافقانه بزنی، از عاشورا تودهنی بدی میخوری. این سنت الهی است. ما هرگز فراموش نمیکنیم روزگاری را که یکی از تئوریسینهای مفلوک دوم خردادی، پرده از نفاق دار و دسته اش کنار زد و علیه رونق روزافزون مراسم عزای ارباب در همه جای شهر؛ از پایین شهر گرفته تا بالای شهر، نقد مفصل نوشت. آنچه با قیام اباعبدالله و اقامه عزای سیدالشهدا تعارض دارد، نه نظام مظلوم جمهوری اسلامی، بلکه دودمان زر و زور و تزویر است. فرهنگ عاشورا استاد پنبه کردن انواع و اقسام فتنههاست. من البته همین جا بگویم: زنده باد آن دستههایی که توی خیابان آمدند و صادقانه و از روی درد دین، در پلاکادری نوشته بودند؛ «خواهرم! برادرم! حسین برای احیای دین به شهادت رسید. بیاییم هم حجاب را و هم چشم را پاک نگه داریم». این غیرت کجا و آن «فی قلوبهم مرض» کجا؟ که هر روز، شبانهروز علیه حجاب و عفت و پاکدامنی نسل جوان نقشه میریزند و بی دینی را ترویج میکنند، لیکن به عزای ارباب که میرسد، حجاب را چماق میکنند سر عاشورا! شریح قاضی بعد از اینها! خوارج ترینها!
پنج: در باب روضه و سینه زنی و شور حسینی اما هر سال که میگذرد، «حکومت خون» دیدنی تر میشود بر قلوب انسانها. باید خاضعانه ممنون بود از سخنران و مداح گرفته تا سینه زن و چایآور و حتی آن ۲ عزیز بسیجی که در مسجد دانشگاه صنعتی شریف، کفش عزادار حسین (ع) را واکس میزدند. از این زیباتر، دستگاهی در عالم نیست. کاش بهشت، جایی همین حوالی باشد. شکر خداوند منان، امسال شاهد کمترین انحرافات در اقامه عزا برای سیدالشهدا بودیم. در یک کلام سنگین بود اغلب مراسم و متناسب با شأن عاشورا. واقعا داشتم فکر میکردم چرا «باز این چه شورش است» و «ای اهل حرم!» و «آه از آن ساعتی» و… در گذر این همه سال، مانا و ماندگار ماندهاند اما بعضی شعرها و شورها عمر درازی نداشتهاند؟! شاید علت این باشد که در آثار همچنان زنده، عناصر حماسه و غرور و هنر و شکوه و غم و مظلومیت و اقتدار و عظمت و وقار، جملگی با هم در یک سروده یا یک سبک سینه زنی جمع شدهاند. سینه را به ضرب عشق باید زد تا خراب نکند استواری کتیبه مانای محتشم را. و الا سبکی است که امروز هست و فردا از مد میافتد. زنده باد دو دمههای دوکوههای، سینه زنی با آداب، اشعار درست، حماسی و منطقی و عدم بهره از آلات غیر متناسب با فضای سینه زنی در جای متمرکز.
*** *** ***
آن ابتدا نوشتم: خداحافظ لباس مشکی! خداحافظ شال سیاه! حسین (ع) فقط الگوی مرگ و گریه و عزا نیست. ما سیدالشهدا را اسوه زندگی و تبسم و شادی نیز میدانیم. مگر نه این است که اشک، بویژه اشک برای ارباب، غایت و نهایت لبخند است؟! اگر بهترین گریهها، گریه از اوج شادی است، شیعه مفتخر است به عزای حسین بن علی (ع). مظهر کرامت است آقا اباعبدالله. او رفت… و آنگونه مظلومانه رفت، که ما درست زندگی کنیم. او فدیه جان آدم شد. نه وارث آدم، بلکه وارث آدمیت. باورم هست تعطیل کردن زندگی با عزت، کفران نعمت خون خداست. این را از ما نمیخواهد حسین (ع). بگذریم که ما کشش همه غم کربلا را نداریم. این نسخه فقط برای اهل حرم پیچیده شده. این جناب زینب (س) بود که به اسارت رفت، خورشید را بر فراز نی دید، زندگی را تعطیل کرد، سکینه و رقیه را اسیر دید اما جز زیبایی هیچ مشاهده نکرد. شکر خون خدا برای ما، درست زندگی کردن است. زندگی با عزت. زندگی با شهادت… اما خب! مگر آسان است وداع با لباس مشکی؟! دوست دارم بنویسم؛ خداحافظ شال سیاه! و بعد ادامه دهم: «السلام علیک یا اباعبدالله».
حسین جان! به عشق شما، به اذن شما، لباس مشکی را از تن درمیآوریم اما خوب میدانیم هنوز خواهر شما به شام نرسیده… و آب، همچنان خراب میکند روضه رباب را.
حسین جان! اینجا از آنجاهایی است که فقط باید گفت: میکشی مرا حسین… وطن امروز/ ۱۱ آذر ۱۳۹۱
چهار متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ «قطعه ۲۶»
یک: از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند
بسم رب الحسین…
دنیا برای سینه زدن جایمان کم است
باشد قرار وعده ما جنت الحسین(ع)…
دوم؟ آیا؟
“… وه که چه زیباست دهه اول محرم.”
عشق است… عشق!
نوحه اختصاصی بچه های مسجد دانشگاه صنعتی شریف
آئینه آئینه تنها تویی پیدا
با نام زیبایت من می شوم شیدا
ما با ولای تو در این عالم سر افرازیم
در پادگان عشق تو همواره سربازیم
با دشمن تو یک نفس حتی نمی سازیم
این انقلاب سرخ از برکت خون هاست
راهی که در پیش است مقصود مجنون هاست
یاد شهیدان کرده قلب و دیده را گلشن
جاوید و زنده یاد تو ای احمدی روشن
تا روز آخر امتداد راه تو با من
کی می شود نامت ورد زبان ما
باشد ظهور تو صبح جهان ما
ماییم و راه انتظارت یوسف دل ها
در سایه نام و لوای هیئت الزهرا
آقا بیا آقا بیا آقا بیا مولا…
http://uploadfa.net/uploads/13542984101.mp3
“هم حجاب را و هم چشم را پاک نگه داریم”
“آنچه در جبهههای ما گذشت، قطعهای از عاشورا بود.”
کاش به جای “قطعه” می نوشتید، “پرتو”! به نظرم قطعه به معنای “یک تکه”، در حالیکه پرتو از تجلی میاد و همه ی وجوه اون حادثه رو در اندازه ی خودش داره! البته شایدم اگه به قطعه به معنای سروده و از نظر ادبی، نه قید مکانی، نگاه کنی این حرف نباشه.
متن را گرفتم/ ما چون مانند ویترین مغازه های شهرمان بی روح نیستیم چه زیباست که تا پایان صفر رنگهای تند استفاده نکنیم/ این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است………………
“می کشی مرا حسین…”
آه از آن ساعتی…
http://uploadfa.net/uploads/13543110951.wma
(2:40)
می کشی مرا حسیــــــــــــــــــــن…
http://uploadfa.net/uploads/13543125401.wma
خصوصی!
یه عالمه بار گفتید نزنید خصوصی؛ ولی نمیشه خب!
“در شام بیحسینیه! شام بیروضه!”من نفهمیدم دقیقا منظورتون از شام همون سوریه ست یا نه؛ ولی اگر هست؛ در شام هفت روز در دار الحجاره برای امام اقامه عزا شد با حضور اهل بیت و مردم.
خودپرداز! (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: دروغ بافی های یکی از عوامل فتنه ۸۸ علیه جمهوری اسلامی ایران با استقبال گسترده رسانه های خارجی و سایت های ضد انقلاب روبرو شده است.
گفت: این هم شد خبر؟! دروغ بافی های این شخص که تازگی ندارد و حمایت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و گروه های ضد انقلاب از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ هم که همیشه بوده است!
گفتم: بی بی سی تعجب کرده که چرا جمهوری اسلامی با او برخورد نکرده است!
گفت: آنها چند سال است که بعد از کلی زور زدن یک حرف دست چندم می زنند و…خب! دیگه قابل ترحم هستند.
گفتم: ای ول… یارو می گفت؛ می خواستم از دستگاه خودپرداز ۵۰ هزار تومن بگیرم. یک ده هزار تومنی داد، ۴ تا ۵ هزار تومنی، ۵ تا دوهزارتومنی و بیست تا پانصد تومنی، من هم پول ها رو دوباره ریختم توی خودپرداز، آخه طفلکی خودشو کشته بود تا ۵۰ هزار تومن منو جور کنه!
تشکر ویژه بابت تیتر!
“بازتاب شریح”
بازتابی از زندگیِ “خوارج ترینها”!
هنگامی که به یاد امام حسین علیه السلام می افتید، تردیدی نداشته باشید که آن حضرت هم به یاد شماست…
“حاج اسماعیل دولابی ”
_______
تا جایی که لقمه نانی از گلوی تان پایین می رود، روضه خوانی در منزل را ترک نکنید…
“آیت الله مامقانی (ره)
…………………………
“ما مشک پاره عموجان را با قمقمههای خالی بهتر شناختیم…”
آبی درون قمقمه نمانده بود، اما همین طور خونی بود که از بدنش می رفت…
http://www.ghadiany.ir/?p=10270
……………………………
۳۶۴* حضرت امام صادق علیه السلام:
سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید، زیرا این سوره امام حسین علیه السلام است و به آن دل ببندید. خدا شما را رحمت کند و بیامرزد. ابو اسامه که در مجلس حاضر بود، پرسید: چرا این سوره مخصوص امام حسین است؟ امام فرمود: آیا نمیشنوی سخن حق را که میفرماید: ای نفس مطمئن…، مقصود امام حسین علیه السلام است، زیرا او است که نفس مطمئن است و از خدا راضی و خدا از او راضی است و اصحاب او از آل محمد، از خداوند روز قیامت راضی هستند و او از آنان راضی است. این سوره درباره امام حسین علیه السلام و شیعیان و شیعه آل محمد صلی الله علیه و آله خصوصاً وارد شده است، هر که بر آن سوره مداومت کند، همراه با امام حسین علیه السلام و درجه اش در بهشت است و همانا خداوند غالب و حکیم است…
(بحارالانوار، ج۲۴، ص۹۳)
…کنج رنج!
خرابه بی تکیه!
شام بی حسینیه!
وداع با لباس مشکی!
خداحافظی با شال سیاه!
و بعد «السلام علیک یا اباعبدالله»…
.
.
.
اینجا از آنجاهایی ست که دوست دارم بنویسم؛ میکشی مرا حسین…
……………………………
مادرم می گن:
“این دهه شبیه به دوران جنگ می شود، و احساس می کنم موجی معنوی و مثبت شبیه به همان دوران، در این دهه ایران رو فرا میگیره”
همت
http://uploadfa.net/uploads/13543171981.jpg
احمدی روشن
http://uploadfa.net/uploads/13543171982.jpg
باکری
http://uploadfa.net/uploads/13543171983.jpg
غلام کبیری
http://uploadfa.net/uploads/13543171984.jpg
حاج احمد
http://uploadfa.net/uploads/13543171985.jpg
کاظمی
http://uploadfa.net/uploads/13543171986.jpg
حاج بخشی
http://uploadfa.net/uploads/13543171987.jpg
عمو حسن
http://uploadfa.net/uploads/13543171988.png
حسین فهمیده
http://uploadfa.net/uploads/13543171989.png
بهنام محمدی
http://uploadfa.net/uploads/135431719810.jpg
خرازی
http://uploadfa.net/uploads/13543173921.jpg
عبدالمجید رحیمی
http://uploadfa.net/uploads/13543173922.jpg
شاهرخ ضرغام
http://uploadfa.net/uploads/13543173925.jpg
پلارک
http://uploadfa.net/uploads/13543173924.jpg
دستواره
http://uploadfa.net/uploads/13543173923.jpg
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
اینها از همون آرشیو عکسهای آقای قدیانی بود؟
این هم اضافه کنید
http://upcity.ir/images/01065940884385797063.jpg
“گمانم «هستی» بهایی دارد و بهای آن را سیدالشهدا پرداخت.”
اما عجب تیتری!
سلام
با بند اول خیلی صفا کردم
یا علی
………………………
در مکتب امام
وظیفه مهمتر خانم ها
برای خانم ها، یک مطلب بالاتر است.
و آن مطلب، تربیت اولاد است… دامن های شما، دامن هایی است که انسان درست می کند.
اینها می خواهند بچه های شما را از اینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود.
صحیفه نور – ج ۸ – ص ۲۴۱
زیبا بود.
خصوصا بند سه و ” ما سیدالشهدا را با شهدایمان بهتر شناختیم. ما کربلا را با «کربلای ۵» بهتر شناختیم… و البته که ما امام حسین (ع) را با خمینی و خامنهای بهتر شناختیم.”
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/16111
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
“البته که ما امام حسین (ع) را با خمینی و خامنهای بهتر شناختیم. پس نه فقط عاشورا و بسیج با هم همافزایی دارند، بلکه نظام مقدس جمهوری اسلامی و عاشورا نیز در راستای هم اند.”
خدارو شکر بابت نظام مقدسی که به ما هدیه کرد. کم ترین مزیت جمهوری اسلامی، همین عزاداری های با معرفتی هستش که الان برگزار می شه…
متن و تیتر هر دو زیبا بود…
اجرتون با سیدالشهداء.
عالی بود. اجرت با ارباب خوبمان.
ما پیرمردها شب اول محرم پیراهن مشکی را میپوشیم، و آخر ماه صفر آن را از تن بدر میکنیم.
از این تعبیر، زیباتر هم می شه برای بسیج، و تقارن اون با دهه ی اول محرم گفت؟ احسنت…
.
.
لیکن چه باک که بسیجی ترین روز همه تاریخ، روز عاشوراست. اگر بسیج یعنی شجاعت، اخلاص، ایثار، از جان گذشتن، فداکاری، جانبازی، مظلومیت و شهادت با لب تشنه، و اگر بسیجی یعنی همت سر جدا و احمدی روشن آغشته به خون و باکری مجنون و غلام کبیری گمنام و حاج احمد یکه تاز و کاظمی باب شهادت، نمونه ناب تر یومالله بسیج، روز عاشوراست و بسیجی ترین مردان همه روزگاران، اصحاب امام حسیناند. عاشورا یعنی بسیجی ترین زمان. کربلا یعنی بسیجی ترین مکان.
باورم هست تعطیل کردن زندگی با عزت، کفران نعمت خون خداست.
منظور از اینجور جملهها رونمیفهمم. شاید چون همچین کسایی ندیدم! اینکه آدم چهل روز یهسره از ته دل عزادار باشه و حتی حوصلهی شوخی نداشته باشه؛ خدا باید توفیق خیلی زیادی بهش داده باشه. و البته فکر میکنم کسی که همچین حزنی داره؛ ازش بعیده که تو بقیهی روزهای سال هم خنده به لبش بیاد!
ما بتونیم همین دههی اول رو درست گریه کنیم از خدا ممنونیم. واقعا بیشتر از این کشش نداریم. البته تا چهلم مثل روزهای عادی هم نیستیم. محرمه دیگه.
خوش به حال اونهایی که ضریح از شهرشون رد میشه! زیارت قبول!
متن زیبایی بود…
بسیج امتداد عاشوراست…
امام هادى سلام الله علیه
إنَّ العالِمَ والمُتَعَلِّمَ شَریکانِ فِى الرُّشدِ
دانشمند و دانشجو در هدایت شریک اند.
علم و حکمت: ح ۸۲۸
نیسان (گفت و شنود)
گفت: این روزها مدعیان اصلاحات و گروه های ضد انقلاب و رسانه های بیگانه در یک اقدام هماهنگ و مشترک همه توان خود را برای بندبازی و سوءاستفاده از شرایط اقتصادی کشور به میدان آورده اند.
گفتم: ماموریت دارند که تحریم ها را موثر قلمداد کنند!
گفت: ولی این مدعیان اصلاحات که وقتی دولت و مجلس را در اختیار داشتند به تنها موضوعی که اصلا اهمیت نمی دادند مسائل اقتصادی و معیشتی مردم بود.
گفتم: علاوه بر این، هیچ پرونده فساد کلان اقتصادی را هم نمی توان نام برد که مدعیان اصلاحات در آن مستقیما دست نداشته باشند. مثل ماجرای پتروپارس، مارین سرویس، شهرام جزایری، قطعات فولادی و…
گفت: هر وقت هم که به آنها اعتراض می شد، پاسخ می دادند که ما برای توسعه سیاسی آمده ایم و به مسائل اقتصادی کاری نداریم! در حالی که آقای خاتمی در تبلیغات انتخاباتی خود ده ها شعار اقتصادی داده بود.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو پدرش مریض شده بود، زنگ زد به اورژانس، آمبولانس که اومد، همه خانواده سوارش شدند. پزشک پرسید؛ مریض کدوم یکی از شماست؟ و یارو گفت؛ پشت سر ما دارند با نیسان میارنش!
صحبت از گیر دادن و اینها شد، میگم حالا نمی شد روی نیمکت بهشت زهرا بشینید؛ نه روی پشتی اش؟!
ته دیگ ملس روی غذای نذری.
سه نفر توی یک سینی بزرگ، بهترین قرمه سبزی تمام عمرمان را می خوردیم.
چه عداوتی دارند بعضیها با رونق مراسم ارباب بیکفن ما؟! ایشان نگران حجابند یا شور و شعور حسینی، آزارشان میدهد؟!
خواهرم! برادرم! حسین برای احیای دین به شهادت رسید. بیاییم هم حجاب را و هم چشم را پاک نگه داریم».
معلوم میشه از همون اول پای روضه ی حاج منصور بودین، که اگه این جوری نبود ما عاشق قلم شما نمی شدیم.
تو کجا شبیه بچه بسیجیایی که به خودت لقب داداش حسین دادی؟ متاسفم برای اونایی که الگوشون تویی!! باور نمیکنم یکی مثل تو شلوارلی بپوشه. خااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک تو سر بی عقلت که نمی فهمی چقدر باید مراقب کارات و عکسایی که تو وبت میزاری باشی. شماهایید که بقیه رو دچار دوگانگی میکنید… بابات اونور باید جواب تو رو پس بده.
در جواب جین؛
استاد عزیزم خانم دکتر علم الهدی می گفتن: “الگو یعنی اینکه حضرت زهرا(س) در زندگی چه کرد من چطور در زندگی رفتار کنم. من اصول کلان مثل مبارزه با ظلم و ستم، ولایتمداری، شناخت دوست از دشمن و… را یاد بگیرم و در زندگی خودم بسته به شرایط خودم پیاده کنم(اجتهاد) چون هر کسی منحصر به فرد است.”
مرید بودن بدون چون چرا فقط در اطاعت از خدا، ائمه و اولیاء خدا درسته به نظرم باید همه جا در همه امور از فکر(همون چیزی که ما رو از بقیه مخلوقات مستثنی می کنه) استفاده کنیم.
حسین جان چرا متن من الحبیب الی الغریب برداشته شده؟
شدیدا احساس میکنم ارزش دو تا فحش خوردن هم نداشتیم!
برادر سایت rss داره ها!
در مکتب امام
همه دعوت های خدا اجتماعی- سیاسی است
می شود گفت که:
بی استثنا دعوت های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است.
صحیفه نور – ج ۱۸ – ص ۲۷۴
اینو تازه شنیدم
نقد استاد پناهیان به آژانس شیشهای
http://arman.iust.ac.ir/Sokhanrani/panahiyan-naghd-ajanse%20shisheie.mp3
حسین قدیانی: گوش دادم… اما قبول ندارم. «آژانس شیشه ای» فیلم قابل دفاعی است. سینما را که اینطوری نقد نمی کنند!
خیلی خوب بود استاد. ممنون…
برادر و یا خواهر جین!
با سلام
شما الان مشکلت با شلوار بچه بسیجی هاست؟
آیین نامه ای چیزی تو کله محترم شما نگاشته شده که کی چی بکنه پاش؟
یا کیا چیا پاشونه؟
حالا دادشم جو گرفتتش رفته رو پشتی نشسته این کارش بد؛ قول میدم خودش میره صندلی تمیز میکنه تو چرا آمپر می چسبونی؟!!
به قولی در “آرامش باش!”
استاد پناهیان رو همیشه به دید متفاوتشون به هر چیزی میشناسم، ولی فکر میکنم این دید متفاوت، اینجا خیلی درست نبود یا جاش نبود و… نمیدونم شایدم اشتباه میکنم…!
اما اون روایت مقداد رو نشنیده بودم… خوش به حال حضرت، که حداقل مقداد رو داشتند؛ امان از دل سیدعلی…
حسین قدیانی: البته شکی نیست دیدگاه های هنری استاد پناهیان همواره آرمان خواهانه، هنری و حماسی است، لیکن نقدشان به «آژانس شیشه ای» را قبول ندارم. مخاطب بعد از دیدن این فیلم، غصه دار مظلومیت حاج کاظم ها و عباس ها می شود، نه اینکه حاج کاظم گروگان گیر بود و غیر منطقی و تند!! اصلا ۲ روح در یک بدن اند حاج کاظم و عباس.
برای جین محترم؛
می دونستی همین امثال شما هستند که تفرقه میندازن یا حاشیه درست می کنن؟
این همه مسئله رو رها کردی، به چی گیر دادی؟
واقعا الآن مشکل ما اینه؟؟؟؟؟
…………………
به نظر من چون شما فیلم بهتر از آژانس شیشه ای ندیدی و ما هم ندیدیم مجبوریم بگیم این بهترین فیلم دفاع مقدس ماست.
من هم طرفدار این فیلم بودم.
اما نقد استاد پناهیان رو کاملا قبول دارم.
شاید اگر امیرالمومنین آتجا بود حد الهی می زد حاج کاظم را.
یکی از شعارهای انقلاب این است که هدف وسیله را مباح نمیکند.
آژانس شیشه ای وسیله را مباح میکند به عشق هدف!
حضرت آقا چند روز پیش فرمودند بعضی از بسیجی ها به مجرمین زن دست نمیزدند حتی شاید به همین خاطر شهید می شدند و این کار مقدسی است.
مشکل اینجاست که دل بیننده برای حاج کاظم و حاج عباس میسوزد نه برای ولایت.
…………………
بی ربط:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/176013/آخرین-وضعیت-ضریح-حرمین-عسکریینع-تصاویر
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/176120/کسانی-که-بدون-حساب-به-بهشت-میروند
سلام منم میخوام عضو سایت شما بشم
شاید ده روز بیشتر شده که نتوانستم بیام اینجا.
دو سه تا کامنتم را پاک کردید مهم نیست!
آنچه الآن مهم است: وحدت انقلابیون زیر پرچم امام خامنه ای
ولی خوبه که آدمها حرفهایی مخالف آنچه فکر میکنند حتما درست است را برتابند.
حی علی الصلاه