مصاحبه اختصاصی «حسین قدیانی» با «دیگو آرماندو مارادونا»

مارادونا: اگر دکتر بر مدار اصول و ارزش ها نباشد، لباسم را پس می گیرم بی تعارف

دیگو مارادونا اسطوره بی مثال فوتبال دنیا که برای رتق و فتق بند سوم، چهارم و هفتم قرارداد خود با «الوصل» به دبی سفر کرده، دقایقی پیش در لابی هتل النخاتیم به گفت و گوی اختصاصی با حسین قدیانی نشست. با تشکر از آقایان عادل فردوسی پور، مزدک میرزایی، خلعتبری، داماد احمدی نژاد، جواد لاریجانی، دکتر خرازی سازمان ملل، سفیر ایران در امارات، سبو شهبازیان، معتمدکیای ایسنا و وطن امروز، سالواتوره دیماچی (دلال آرژانتینی و بیزینسمن معروف ناپل) و خانم ها ثمانه اکوان (مترجم ایرانی) و شیمائو ناوری (مترجم آرژانتینی) که مقدمات این نشست رویایی را فراهم کردند، متن گفت و گوی جذاب مدیر وبلاگ «قطعه ۲۶» با چپ پاترین فوتبالیست همه ادوار در زیر می آید.

حسین قدیانی: من از بچگی عاشق فوتبال شما و روحیات ضد آمریکایی تان بوده ام. از اینکه فرصت این گپ و گفت را فراهم کردید، ممنون جناب دیگو. از ایران و فوتبال ایران چه می دانید؟!

مارادونا: من اخبار ایران را به خصوص در زمینه اوضاع غزه دنبال می کنم. به نظر من، قلب قدس در تهران می تپد. من واقعا ضد آمریکا و ضد اسرائیل هستم و هر روز کلی برایم از جوانان مصر و فلسطین و بحرین و اردن و خیلی جاهای دیگر، ایمیل محبت آمیز می آید. من عاشق چفیه نیروهای مقاومت هستم و خیلی مسرورم که در جنگ ۸ روزه، موشک فجر ۵ جمهوری اسلامی، حال این نتانیاهوی بی صفت و پست را گرفت. درباره فوتبال ایران اما هنوز بازی ایران و استرالیا یادم هست. عجب گلری داشتید شما آن روز. کیف کردم. اسمش چی بود؟!

حسین قدیانی: احمدرضا عابدزاده. از فوتبالیست های ایرانی چه کسانی را می شناسید؟!

مارادونا: جعفر مختاری فر، استاداسدی، علی دایی، مجتبی محرمی، خلعتبری، برادران خادم و مرحوم مظفر بقایی را یادم هست. یکی هم داشتید که خوب شوت می زد. مهدی فنونی زاده.

حسین قدیانی: ظاهرا ناف شما را با «چپ» بریده اند. از چه گوارا بگیر تا بازی با پای چپ جادویی!

مارادونا: این لطف شماست. من کلا با راست ها مشکل دارم. من از سرمایه داری بدم می آید. چه سرمایه داران ایران و چه سرمایه داران هر کجای دیگر. زمانی که الوصل مربی بودم، یک روز «م. ه» آمد همین جا که با من عکس یادگاری بگیرد، اما قبول نکردم.

حسین قدیانی: آیا شما در اون خراب شده خودتان هم با پدیده «آقازاده ها» مواجه هستید؟!

مارادونا: هر کشوری «م. ه»، «ف. ه»، بانو عفت مرعشی و عالیجناب خودش را دارد. در آرژانتین اما با امثال «سعید تاجیک ها» و «حاج سعید قاسمی ها» مهربان تر تا می کنند. من اخیرا در «بولتن» مصاحبه ای خوانده ام که خانم عفت گفته؛ «خانواده ما همه عالم هستند و نیازی به مشورت نداریم». واقعا که! من با اینکه خودم مارادونا هستم، گاهی با مسی مشورت می کنم!

حسین قدیانی: شما واقعا حاج سعید را می شناسید؟!

مارادونا: از آن روزی که حاج سعید در یکی از دانشگاه های تهران با اورتگا بود، کی بود؛ عکس گرفت، همیشه اخبار او را دنبال کرده و می کنم. دنیا این را بداند؛ تراشیدن ریش حاج سعید، خوابی است که هرگز تعبیر نمی شود.

حسین قدیانی: یک بار شما پیراهن خودتان در تیم ملی آرژانتین را به رئیس جمهور ما اهدا کردید. یادتان هست؟!

مارادونا: این اهدا تا زمانی ادامه دارد که دکتر بر مدار اصول و آرمان ها حرکت کند. گاهی از ایران اخباری می شنوم که خیلی ناراحت کننده است. احمدی نژاد و اصول گرایان؛ چه حالا جبهه متحد، چه جبهه پایداری باید اختلافات شان را کم کنند. من مارادونا واقعا مانده ام برگ بکشم یا از دست این اختلاف ها باید بکشم؟!

حسین قدیانی: می خواستم نظرتان را درباره مناظره آقایان حسین شریعتمداری و اصغرزاده جویا شوم.

مارادونا: متاسفانه من آن شب داشتم شبکه ۴ مناظره زیباکلام و یکی دیگر را دنبال می کردم.

حسین قدیانی: اگر بخواهید از سیاستمداران ایرانی یک تیم فوتبال ارنج کنید، چه کسانی را می گذارید در ترکیب؟!

مارادونا: عسگراولادی، گلر. جواد لاریجانی و باقرشون و کوچک زاده و باهنر، بک. سردار نقدی و متکی و محصولی و مرتضوی، هافبک. مهاجمین، مشایی و احمدی نژاد.

حسین قدیانی: اون وقت فکر نمی کنید اختلاف پدر این تیم را درمی آورد؟! یعنی واقعا شما فکر می کنید در این سیستم، باهنر، مشایی را تغذیه می کند؟!

مارادونا: تغذیه نکرد، مجمع تشخیص یا شورای حل اختلاف قوا باید ورود کنند در ماجرا.

حسین قدیانی: ماشاء الله خیلی خوب بر اوضاع سیاسی ایران اشراف دارید. چه روزنامه ها یا سایت هایی را می خوانید؟

مارادونا: بیشتر هفته نامه «۹ دی» را دنبال می کنم. آبونمانشم! «پنجره» را هم تا قبل از تعطیلی دنبال می کردم.

حسین قدیانی: از بچه هایی که در وبلاگ من کامنت می گذارند، بیشتر با کدام شان هم ذات پنداری می کنید؟!

مارادونا: دلخون، دیوونه داداشی و اسلامی ایرانی!

حسین قدیانی: به نظر شما اصول گرایان، این بار جهت عدم تکرار آنچه در انتخابات مجلس رخ داد، با هم ائتلاف می کنند یا خیر؟! نقطه اپتیمم این فرایند را، جنابعالی کجا فرض می کنید؟!

مارادونا: کردند کردند، نکردند نکردند! قدر مسلم برگ برنده انتخابات، ملت ایران اند.

حسین قدیانی: راست است که شما در انتخابات پیش رو با قالیباف بسته اید؟!

مارادونا: به این معنی اصلا اهل سیاست نیستم!

حسین قدیانی: شما عکس چه گوارا را در بازوی خودتان خال کوبی کرده اید. در قلب شما تصویر چه کسی نقش بسته؟!

مارادونا: هر آن موشکی که با خواهر مادر تل آویو وصلت کند، فجرترین ۵ یا… بگذار بهتر بگویم؛ فجرترین گنج قلب  پر رنج من است.

حسین قدیانی: شما اهل ادبیات و شعر و این حرفها هم هستید؟!

مارادونا: از دور، دستی بر آتش دارم. بیشتر سهراب سپهری.

حسین قدیانی: با این کلمات یک جمله بساز. سر الکس فرگوسن و غلام پیروانی.

مارادونا: آنقدر که غلام پیروانی دوست دارد شاغلام صدایش کنند، فرگی دوست ندارد سر الکس صدایش کنند!!

حسین قدیانی: ممنون که وقت تان را در اختیار ما قرار دادید. قبل از خداحافظی، لطفا مشارکت کنید تا برنده های هفته قبل را اعلام کنیم.

مارادونا: در خدمتم.

حسین قدیانی: از یک تا چهار هزار؟!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. صالحون می‌گوید:

    بسم الله…
    ــــــــــــــــ
    مارادونا هم جالبه!

  2. سیداحمد می‌گوید:

    عجب! ای ولله داداش حسین…

  3. دلخون می‌گوید:

    مصاحبه خیالی هست؟؟!!

  4. دلخون می‌گوید:

    “حسین قدیانی: آیا شما در اون خراب شده خودتان هم با پدیده «آقازاده ها» مواجه هستید؟!
    مارادونا: هر کشوری «م. ه»، «ف. ه»، بانو عفت مرعشی و عالیجناب خودش را دارد.”

    از اول محرم تا همین الان یادم نمیاد خندیده باشم… این تیکه مصاحبه واقعا خنده دار بود…
    آقای قدیانی بهش میگفتین اگر ندارن تعارف نکنند ما همینارو تقدیمشون میکنیم…
    ما زیاد از اینا کشیدیم بد نیست دیگران هم تجربه کنند…

  5. سیداحمد می‌گوید:

    “نشست رویایی”
    🙂

  6. سیداحمد می‌گوید:

    اسیر این ذهن خلاقتم!

  7. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    داداش حسین: اگر به وبلاگ من بیایید، با چه اسمی کامنت می گذارید؟

    مارادونا: “دیلخو اسلامیراندو مارادیوونه کردی”… یعنی که یعنی!

  8. ناشناس می‌گوید:

    ……………………

  9. سیداحمد می‌گوید:

    جالب و خواندنی بود!
    ممنون داداش حسین.

    عجب اشرافی هم به مسائل مختلف داخل ایرانی داشتندها!

  10. پوریا می‌گوید:

    خیلی باحال بود. لذت بردم!

  11. بی شعور... می‌گوید:

    ……………………..

  12. ناشناس می‌گوید:

    انشاالله خدا همه مریض های اسلام را شفا عنایت فرمایند!

  13. برف و آفتاب می‌گوید:

    “متاسفانه من آن شب داشتم شبکه ۴ مناظره زیباکلام و یکی دیگر را دنبال می کردم.”

    خوب می‌خواست از اینترنت بگیره مناظره رو! من خودم همین کارو کردم!!

    قبلا گفته بودید می‌خواید باهاش مصاحبه کنید همین بود؟ ما رو باش منتظر مصاحبه‌ی واقعی بودیم!!

  14. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    از ۱ تا چهار هزار، بهت بیست میدم. نمرت بیسته.
    لامصب چقدرم اطلاعات جامع و کاملی داشت.
    تمدن هم اینقدر اشراف نداره!
    راستی روی ساق پای چپش هم عکس “فیدل کاسترو” خالکوبی کرده.(واقعی)

  15. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    مارادونا: اگر دکتر بر مدار اصول و ارزش ها نباشد، لباسم را پس می گیرم بی تعارف
    به این میگن یک جمله آموزشی، خبری، تهدیدی، تشریحی…
    واقعا زیبا. آفرین حسین قدیانی. آفرین

  16. آزاد اندیش می‌گوید:

    http://www.tabnak.ir/fa/news/287378/%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%BA%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%DA%AF

    طی روزهای اخیر نام انواع موشک فجر شامل فجر۳ و فجر۵ که تل آویو را هدف قرار داد به اسامی پرکاربرد برای نوزادان پسر متولد شده در نوار غزه تبدیل شده است.

  17. آزاد اندیش می‌گوید:

    جالب بود 🙂
    اجازه نمیدن با نتانیاهو مصاحبه(بخوانید گیس و گیس کشی) کنید؟

  18. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “من اخیرا در «بولتن» مصاحبه ای خوانده ام که خانم عفت گفته؛ «خانواده ما همه عالم هستند و نیازی به مشورت نداریم».”

    اولش فکر کردم این جمله طنز است، سرچ کردم؛ دیدم بانو واقعا همچین چیزایی گفته!!!!

    همینطوری؛
    آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
    آن کس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند!

  19. سیداحمد می‌گوید:

    بعله!
    این عبارت حقیقت است و سرکار خانم مرعشی(!) واقعا چنین چیزی بیان کرده؛
    متن مصاحبه اش واقعا مسخره بود. غرور و خودپسندی را در جملاتش دیدید؟!
    بیچاره رفسنجانی! چه کشید از دست این زن و فرزندانش!!!

  20. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    امشب سریال “آخرین روزهای زمستان”، مرا یاد متن “چادر روز دهم” داداش حسین انداخت:

    برای زمین انداختن یک زن، کشیدن چادرش کفایت می کند، چه رسد به اینکه آن زن، نامش «فاطمه» باشد و همسرش «علی»، شهید عملیات محرم، در رودخانه «دویرج». یعنی لازم به سیلی زدن نیست!

    «علی آقا» روز دهم آبان سال ۶۱ هجری شمسی در «شرهانی» شهید شد و «فاطمه خانم» روز دهم محرم سال ۸۸ هجری شمسی در تهران، زیر پل کالج، با صورت افتاد زمین. هم چادرش را کشیدند و هم زدند صورتش. داشت می رفت هیئت تا برای امام حسین اشک بریزد، اما به جای چشم، داشت از دستش قطرات خون می چکید و یکی از قطره ها سر خورد و رفت توی لانه مورچه هایی که کنار جدول خیابان، برای خودشان بروبیایی داشتند.

    فاطمه خانم، تار می دید مورچه ها را. می دید و نمی دید. از کیفش که چند متری آن طرف تر افتاده بود، یک شکلات درآورد و انداخت کنار لانه مورچه ها. پوست دستش قلفتی کنده شده بود. می سوخت.

    علی آقا مثل پدرم، شهید روز دهم است؛ «بابااکبر» دهم اردیبهشت سال ۶۱ و علی آقا دهم آبان همان سال. خودت حساب کن دیگر! اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر و آبان. البته حالا که داری حساب می کنی، این را هم حساب کن! از سال ۶۱ تا ۸۸ می شود چند سال؟! ۸۸ را بکن ۸۱ می شود ۲۰ سال، حالا به ۲۰ باید عدد ۷ را اضافه کنی، تا بشود ۲۷ سال! حالا حساب کن ۲۷ سال، چند هفته می شود؟! چند روز؟! چند ساعت؟! چند دقیقه؟! چند ثانیه؟!

    مشکل تو با ماشین حساب موبایلت حل می شود، اما مشکل اینجاست که چادر فاطمه خانم، همان چادری بود که علی آقا قبل از اعزام به منطقه، از بازار امام زاده حسن، برایش گرفته بود و همانجا توی صحن امامزاده به فاطمه خانم گفته بود؛ قول بده اینو فقط توی هیئت امام حسین بپوشی! گفته بود؛ پول چادر از من، اشک چشم با تو! گفته بود؛ فاطمه! من، تو رو، توی خونم سهیم می کنم، تو، منو توی گریه هات شریک کن! گفته بود؛ مراقب این بچه هم باش! ما که فعلا قرار نیست ببینیمش! گفته بود؛ اگه پسر شد، اسمش با تو، اما اگه دختر شد، اسم «زهرا» خیلی قشنگه! گفته بود؛ من یک فاطمه دارم، اما یک زهرا کم دارم! گفته بود؛ فکر کنم دیگه نشه اینطوری با هم صحبت کنیم! گفته بود؛ جون منو جون حجابت، ببین چی گفتما!

    بعد با هم رفتند جگرکی نبش امام زاده و ۶ سیخ جگر و ۴ تا دل و ۸ تا قلوه که فاطمه خانم عاشق همین قلوه بود، سفارش دادند و چقدر ببین بهشان چسبیده بود که علی آقا گفت: بی زحمت، ۴ تا قلوه دیگه! فقط قربون دستت، خوب رو آتیش بمونه!

    ***

    فاطمه خانم، آنقدر که غصه پوسیده شدن چادرش را می خورد، نگران دست و صورت زخمی اش نبود. برای یک زن محجبه چادری، هیچ چیزی بدتر از درد حجاب و سوز چادر نیست، به خصوص که شوهر آن زن، وصیت کرده باشد؛ جون من و جون حجابت! اصلا علی آقا خدابیامرز، عاشق همین حجب و حیای فاطمه خانم شده بود که برای خواستگاری، پا پیش گذاشت. دیدار اول این زن و شوهر، حکایتی دارد برای خودش!

    علی آقا و فاطمه خانم، چند خانه آن طرف تر از ما در یک خانه نیم بند می نشستند که به نسبت مابقی خانه های خیابان، اصلا تعریفی نداشت، با آن آجرهای نامنظم دیوارش! که به راحتی کنده می شد و نوجوان های محل، هر وقت برای تیردروازه، آجر کم می آوردند، کجا بریم، کجا نریم؛ دیوار خانه علی آقا!! دیواری که تابلو اعلانات ۲ تیم شاهین و عقاب بود؛ «تیم عقاب آماده است». انصافا هم بچه های عقاب از تیم شاهین، سرتر بودند، الا اون مواقعی که داداشِ علی آقا، می رفت و درون دروازه تیم سرخ پوش شاهین می ایستاد. معروف بود که توی آسفالت، بی خیال خونی مالی شدن، شیرجه می زد و هر وقت اراده می کرد، ۱۸۰ باز می کرد. انگار استخوان در بدن نداشته باشد. همچین چیزهایی می گفتند.

    فاطمه خانم، معلم نهضت سوادآموزی بود و چقدر اصرار داشت که پای پیرزن پیرمردهای محل را بکشاند نهضت. کلاس های نهضت، توی مسجد چهارده معصوم تشکیل می شد. آخرین سال های جنگ، یکی از موشک های صدام، عدل آمد وسط حیاط مسجد، اما عمل نکرد. جلوی در مسجد، یک «فشاری» بود که آب تصفیه شده می داد بیرون. معروف بود به «آب تهران». گاهی صف فشاری از صف نفت بیشتر می شد. بعضی پیرزن پیرمردهای نهضت، دبه را می گذاشتند توی صف، و بعد از گرفتن نوبت از نفر آخر، می آمدند کلاس فاطمه خانم. خدا رحمت کند کریم آقا را. هر ۱۰ دقیقه یک بار، بدون اینکه از معلم اجازه بگیرد، می آمد و دبه هایش را دید می زد! خیلی ها به کریم آقا می گفتند؛ این کار شما اصلا درست نیست، اما کریم آقا جواب می داد؛ فاطمه خانم، جای نوه منه! دیوار به دیوار بودند کریم آقا اینا با معلم کلاس نهضت.

    علی آقا توی شهرداری کار می کرد. از سوپوری و نگهبانی و رانندگی آشغالانس شروع کرده بود تا انبارداری ناحیه چند شهرداری منطقه ۱۸ که یک سرش می خورد جاده ساوه و یک سرش می رسید جاده شهریار، از بس بزرگ بود و بی در و پیکر! این اواخر علی آقا شده بود مسئول بخش مخابرات شهرداری منطقه ۱۸ که چون آدم فنی ای بود، همه ازش راضی بودند؛ از مافوق بگیر تا زیردست و ارباب رجوع. چو انداخته بودند در محل که ۲ تا تلفن عمومی خیابان محل سکونت ما، کار علی آقاست. اولین تلفن عمومی های منطقه ۱۸ که قیمت خانه های ما را حسابی برد بالا، و وقتی یکی بیشتر از اندازه با آن حرف می زد، اول با پول خرد می زدند به شیشه! هنوز توی گوش خیلی ها صدایش هست…

    علی آقا بسیجی رفت جبهه. تازه ازدواج کرده بود و با کلی قسط و قرض و قوله توانسته بود یک خانه نقلی بخرد که ۳ دانگش را با شوهر خواهرش شریک بود. علی آقا پدر و مادرش سر یک تصادف، مرده بودند و فقط همین یک خواهر را داشت، به علاوه یک داداش. داداش علی آقا روز سوم خرداد، یعنی در همان عملیاتی که «بابااکبر» به شهادت رسید، شهید شد! شهادت داداش علی آقا، تیم شاهین را فلج کرد. از بچه های تیم شاهین، بعدها همه شان به شهادت رسیدند. عقابی ها فقط یک شهید داده بودند که آنهم توسط نیروهای خودی و در عملیات «کربلای پنج» طی یک فروند اشتباه به شهادت رسیده بود. یکی هم توی «کربلای چهار» اسیر دادند. همین!

    اما شهادت داداش علی آقا، علی آقا را پیر کرد…

    «انگاری روز قحط بود! خب، مرد حسابی، یک روز قبل از فتح خرمشهر شهید می شدی، که دل آدم نسوزد! یعنی چی که کل عملیات را زحمت بکشی، عدل، روزی که باید مزد زحماتت را بگیری، مزد زحماتت را با شهادت بگیری؟! چرا این جوری پس؟! لااقل صبر می کردی «ممد نبودی…» را می شنیدی و چه می دانم؛ توی عملیات «رمضان» شهید می شدی! همه داشتند شربت آبلیمو می خوردند، تو شربت شهادت؟! خیلی بابا دیگه تو مردی! خیلی بی معرفتی داداش کوچیکه!»

    از این حرفها زیاد می زد علی آقا، در غم داداشش!

    صبر کن از گوشه چشمم، این قطره اشک را پاک کنم و بعد برایت بنویسم که داداش علی آقا اصلا زن و بچه نداشت. از داداش علی آقا من فقط یک چیز، درست و حسابی و با ریز جزئیات، یادم مانده است. اینکه یک بار مرا سوار دوچرخه اش کرد و گذاشت تا دلم بخواهد بوق بزنم؛ با اون بوق مسخره اش، که از هر ۵ فشار، یک بار صدایش درمی آمد!

    داداش علی آقا، جوانی ۱۵ ساله بود که فاطمه خانم هنوز هم می گوید؛ بچه به این چشم پاکی، به عمرم ندیده ام. اغلب خانه علی آقا بود. سوم خرداد، روز تولدش بود! الان ۲۷ سال است که فاطمه خانم و خواهر علی آقا، جشن تولد و جشن شهادت «مرتضی» را، دو تا یکی می کنند و یک روز می گیرند! چرا نوشتم دو تا یکی؟! جفتش یک روز بود دیگه!

    کوچه ما توی عملیات «الی بیت المقدس» ۲۱ شهید داد که اگر داداش علی آقا را هم حساب کنی، می شود ۲۲ تا. از این ۲۲ تا ۱۷ تا همان شب شروع عملیات شهید شدند. مابقی در فاصله ۱۰ اردیبهشت و اول خرداد، الا داداش علی آقا!

    بیچاره بچه های شهرداری! مانده بودند خیابان را به نام کدام شهید بزنند. مثل قصه ای که برای چند کوچه آن طرف تر از خیابان ما اتفاق افتاده بود و شهرداری به اسم هر شهیدی که رضایت می داد، هفته بعدش خبر شهادت یکی دیگر را می آوردند. الان اسم این کوچه شده نسترن ۷!

    این را پارسال فهمیدم، اما وسطای همان سال ۶۱ چیز مهم تری فهمیدم؛ توی کوچه ما هر چی مرد باقی مانده بود، از مرد بودن خودش خجالت می کشید، از همه بیشتر علی آقا!

    ***

    علی آقا شب شروع عملیات محرم، جزء همان ۳۰۰ تا شهیدی بود که در رودخانه «دویرج» در منطقه «دشت عباس» و «شرهانی»، دچار سیل و آبگرفتگی می شوند و قبل از اینکه به اوج عملیات برسند، به شهادت می رسند. گاهی یک قطره آب، در عملیات محرم سال ۶۱ هجری قمری در «دشت کربلا» نمی بارد، اما گاهی همچین می کند با بچه های مردم در عملیات محرم سال ۶۱ هجری شمسی در «دشت عباس».
    …………………………………………………

    روح همه شهدا از جمله همین شهید و شهید حسن باقری قرین رحمت حق و همجوار سیدالشهدا

  21. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    السلام علیک یا ابا عبدالله…

    http://uploadtak.com/images/d9577_sibsorkhihava_havaye.mp3

  22. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بچه ها!
    شبکه ۴ برنامه راز را از دست ندهید، درباره ادواردو آنیلی است…

  23. احسان می‌گوید:

    سلام.
    اینا یعنی بیداری که آقا می فرمود.
    حسین آقا دمت گرم با این مصاحبتون.

  24. علیرضا هادیزاده می‌گوید:

    سلام؛ خسته نباشید.

    آقای قدیانی! من این متنو امروز نوشتم. میشه نظر شمارو هم درباره اش بدونم؟ این اولین متنیه که تا حالا نوشتم، تقدیم به شما که الگوی من هستید. اگه نظرتون رو هم بگید ممنون میشم.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    تقدیم به همه شهدای مقاومت از آغاز تا پایان

    نگاهی به عرش می کنم… نگاهی به فرش
    نگاهی به انسان… نگاهی به حیوان
    نگاهی به روح الله… نگاهی به ملک عبدلله
    نگاهی به قرآن… نگاهی به ابوسفیان
    نگاهی به غزه به قدس به فلسطین… نگاهی به رادار، بمب اتم، گنبد آهنین
    نگاهی به چمران، آوینی، همت… نگاهی به باراک، نتانیاهو، خفت
    نگاهی به چوب، سنگ، تیروکمان… نگاهی به مرکاوا، تل آویو موشک باران
    نگاهی به کاتیوشا، گراد، فجر۵… نگاهی به سیا، موساد، اف ۲۵
    نگاهی به ایستادگی، مقاومت، پیروزی… نگاهی به ترس، شکست، آبروریزی
    نگاهی به توحید، معاد، نبوت… نگاهی به شیطان پرستی، شرارت، رذالت
    نگاهی به ایران، امیدوار، پیشران… نگاهی به دنیای در حال ویران

    علی رضا هادیزاده کورنده/ ۹ آذر

  25. آزاد اندیش می‌گوید:

    دوست دارم ذره ذره ی خودم را بچینم رو به روی خودم، تماشایش کنم و بگویم “خدایا اگر این منم!‌، پس هیچ نیستم”
    بعضی از دوستان با این جملاتم، و اسم “آزاد اندیش” گاها چپ چپ نگاه می کنن 😐

  26. آزاد اندیش می‌گوید:

    چه معامله فوق العاده ای “…و همانجا توی صحن امامزاده به فاطمه خانم گفته بود؛ قول بده اینو فقط توی هیئت امام حسین بپوشی! گفته بود؛ پول چادر از من، اشک چشم با تو! گفته بود؛ فاطمه! من، تو رو، توی خونم سهیم می کنم، تو، منو توی گریه هات شریک کن!”

  27. سیداحمد می‌گوید:

    علیرضا هادی زاده؛

    ممنون. قشنگ بود، اما باید بیشتر کار کنی…
    ــــــــــــــــــــــــــــــ

    احسان؛

    این فقط یک طنز بود.

  28. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۳:۲۹
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله حزب الله…
    داداش حسین هنرمند بسیجی ها فــــــــــــــــــــدایی داری…

  29. آرزومند کربلا می‌گوید:

    یا خدا!
    هنوز متنو نخوندم.
    این دیگه چیه؟؟؟!!!
    خدا به خیر کنه.
    بسم الله…

  30. سینا می‌گوید:

    احسنت. خیلی باحال بود.
    ولی آنقدر هم زیادی از مارادونا خوشتون نیاد، مورد اخلاقی زیاد داره!!!

  31. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۶۳* حضرت امام صادق علیه السلام:

    پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد؛ خیر و بهره زیادى در او نیست؛
    اول: وفادارى
    دوم: تدبیر
    سوم: حیا
    چهارم: خوش اخلاقى
    و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ “آزادگى”

    (خصال، ص۲۸۴، ح۳۳)

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    سید احمد!
    ممنون از باز نشر چادر روز دهم داداش حسین. خیلی خاطره انگیز بود.
    خیلی دوست دارم داداش حسین یه مصاحبه ای هم داشته باشند با، شهید اکبر قدیانی. مصاحبه ی پدر و پسر. ته ته ذهنم میگه؛ تو یکی از کتاب های داداش یا تو وبلاگ، یه همچین چیزی دیدم. شایدم اشتباه می کنم.

  33. آرزومند کربلا می‌گوید:

    حسین قدیانی: اگر بخواهید از سیاستمداران ایرانی یک تیم فوتبال ارنج کنید، چه کسانی را می گذارید در ترکیب؟!

    “مارادونا: عسگراولادی، گلر. جواد لاریجانی و باقرشون و کوچک زاده و باهنر، بک. سردار نقدی و متکی و محصولی و مرتضوی، هافبک. مهاجمین، مشایی و احمدی نژاد.”
    ایول!

  34. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار!

    مصاحبه با شهید قدیانی نداشتیم؛
    در “نه ده” صفحه ۳۲۸ مصاحبه با سیدمرتضی آوینی داشتیم!

  35. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    پیامبر اسلام از پدر برای ملت ها مهربانتر بود
    پیغمبر اسلام برای اینکه مردم تربیت نمی شدند، عضه می خورد. به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسلیت می داد. در مشقت بود. خدای تبارک و تعالی به او خطاب می کند که ما قرآن را نفرستادیم که تو در مشقت باشی.
    او برای ملت ها از پدر برای اولادش، از پدر مهربان برای اولادش بر ملت های عالم بیشتر غصه می خورد.
    صحیفه نور- ج۱۶- ص۲

  36. یاسین می‌گوید:

    لبیک یا حسین
    لبیک یا خامنه ای

  37. یاسین می‌گوید:

    چقدر زیباست قطعه ۲۶
    اشکم دراومد از دیدن این همه زیبایی.
    عطر بهشت داره اینجا…
    آقای قدیانی! قدرشو بدون…
    ما که در غربتیم بیشتر قدر می دانیم امام حسین و شهید و شهادت و ولایت و امام خامنه ای را…

  38. میلاد پسندیده می‌گوید:

    یعنی دیگه اوج خلاقیت!!!
    راستی سید احمد هم خوب خاطرات گذشته رو زنده کرد برایمان… البته قبلش سلام… قبلترش بسم الله.

  39. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    دارم فکر می‌کنم اگه دیگو نامزد انتخاباتمون بشه چی می‌شه…!؟

  40. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    هیچ وقت از رونالدو خوشم نمی‌اومد ولی شاید اشتباه می‌کردم… شاید!
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910902000690

  41. برف و آفتاب می‌گوید:

    اینهمه که الان با چادر روز دهم گریه کردم اون موقع گریه نکردم.
    اگه فقط لینکش رو می‌ذاشتید نمی‌رفتم بخونم. ممنون که کامنتش کردید. نمی‌شه آدم یه جمله‌شو بخونه ولی تا آخرش نره!

  42. آزاد اندیش می‌گوید:

    امام صادق سلام الله علیه

    مِن دینِ الأئمّةِ الورعُ و العِفّةُ و الصّلاحُ… و انتظارُ الفَرَجِ بالصّبرِ.

    پارسایى، پاکدامنى، درستى … و صبورانه در انتظار فرج بودن جزء دین امامان است.

    میزان الحکمه ج۱ ص ۳۹۴, ح ۱۳۰۰

    التماس دعای فرج…

  43. برف و آفتاب می‌گوید:

    حالا واقعا اون سه نفری که گفتید، به نظرتون شخصیتشون شبیه مارادوناست؟ که با اونا هم‌ذات‌پنداری می‌کنه؟ 🙂

    حسین قدیانی: معمولا ایام محرم، و به خصوص روزهایی که از عاشورا فاصله گرفته ایم، بنایم بر این است که گاهی با دوستان مزاح کنم. یا اگر شد، طنزی، طنزکی بنویسم. بچه ها اغلب هیات می روند و توی غم و غصه ارباب اند و خسته و کوفته. دوست دارم شادشان کنم. به هر حال، «حسین» فقط درس چگونه مردن و چگونه اشک ریختن نیست، بلکه درس چگونه زندگی کردن و چگونه خندیدن نیز هست. ما که نمی توانیم مثل خانم زینب و سکینه و رقیه و رباب و لیلا و… باشیم! نه درست است باشیم، نه وجودش را داریم باشیم، نه قرار است باشیم. آنها عوض زندگی و خنده امروز ما، به اندازه کافی گریه کردند و اسیر شدند و……….. یا حسین!

  44. پیر مرد می‌گوید:

    سید احمد گرامی:

    حالا رو دست داداش حسین ما بلند میشی‌، آن هم با متن خودش.
    در گیر و دار درک طنز عمیق داداش حسین دست و پا میزدم، و بالا و پائین می‌کردم که تماماً نکات آنرا درک کنم.

    آنوقت با یاد آوری “چادر روز دهم” ما را غرق ماتم مولا و مادرش کردی.
    در هر حال خیلی‌ ممنون که ما را راهی‌ وادی شهدا کردی.
    چند ساعت دیگر بایستی برگردم، دوباره متن داداش حسین را بخوانم تا تمام مطالب آنرا بگیرم.

  45. ناشناس می‌گوید:

    …………………

  46. چشم انتظار می‌گوید:

    آره؛ یادم اومد سید احمد! مخ ما کم کم داره یه جورایی نم می زنه!!

  47. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    «حسین» فقط درس چگونه مردن و چگونه اشک ریختن نیست، بلکه درس چگونه زندگی کردن و چگونه خندیدن نیز هست…

    یا حسین!

  48. آزاد اندیش می‌گوید:

    …………………………

  49. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    تا ساعاتی دیگر “قطعه ۲۶” به روز می شود…

  50. محبین می‌گوید:

    سلام؛
    عالی بود…
    ای کاش بعضی ها بخوانند این تیکه را: «در آرژانتین اما با امثال «سعید تاجیک ها» و «حاج سعید قاسمی ها» مهربان تر تا می کنند.»

  51. جوادآقا می‌گوید:

    سلام؛
    متن باحال، بامزه، خوشمزه، هلو، خوب و خنده داری بود.
    راستی من همون کسیم که با جواد نبی زاده و شما عکس یادگاری گرفتیم و قرار شد به وبلاگ بنده سر بزنید.

  52. ندید بدید می‌گوید:

    چرا ولایت مدارها خوشمزه تشریف دارند؟؟
    به نظر من بدون عقلانیت، اگر کمی شرم هم داشته باشید از این ترکمونی که زدید، مجبورید حالا حالا ها جوک تعریف کنید.

    قدیانی عزیز! حساب شما از مابقی جداست. شما فکر نکنم یک سلول سالم در مغزت باشد.

  53. اعتدال می‌گوید:

    خب بله… آدم وقتی میبینه کسی توی دنیا تحویلش نمیگیره، میره با خودش مصاحبه میکنه!!!
    مثلا میره با ذهن خودش از آرزوهاش میگه که آبونمان ۹ دی باشه!!!
    البته وقتی اسطوره شما فحاش هایی مثل سعید تاجیک و سعید قاسمی باشن، طبیعیه که توی ذهنتون هم آرزو دارید که مارکسیست ها و بی خداها باهتون مصاحبه کنن!!!

  54. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ناسلامتی دیروز، تولد نویسنده این قطعه، داداش حسین گلمون بود… اما هیچکس تبریک نگفت!

    سلامت بمانی حسین قدیانی

  55. سیداحمد می‌گوید:

    آقا میلاد؛

    ما به نمایندگی از طرف بچه ها تبریک گفتیم!

  56. چشم انتظار می‌گوید:

    آهای ندید بدید؛ یه کم اعتدال داشته باش! هی اعتدال خیلی ندید بدیدی! چشم حسود… لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.

  57. لبیک یا حسین می‌گوید:

    ولی من برای رئیس جمهوری قالیباف را نمی پسندم!

  58. لبیک یا حسین می‌گوید:

    کامنت قبلی را نا خود آگاه گذاشتم بعد از خودم پرسیدم چه ربطی داشت؟!
    بعد از فکر:
    ربطش یک مفهوم انتزاعیه!

  59. لبیک یا حسین می‌گوید:

    یک احمدی نژاد بدون مشایی!
    دوست دارم دوباره یکی جلوی میلیون ها بیننده، در پخش مستقیم رسانه ای، خم شه دست آقا رو ببوسه اما…
    چیزی سانسور نشده خودم نقطه چین کردم، دیدم کامنت طولانی میشه فعلا خستم.

  60. توابین می‌گوید:

    حسین آقا بی زحمت بپرسید آنجا یارانه چقدر میدهند؟ میخوام مقایسه کنم با اینجا…

  61. به جای امیر می‌گوید:

    خودپرداز! (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: دروغ بافی های یکی از عوامل فتنه ۸۸ علیه جمهوری اسلامی ایران با استقبال گسترده رسانه های خارجی و سایت های ضد انقلاب روبرو شده است.
    گفت: این هم شد خبر؟! دروغ بافی های این شخص که تازگی ندارد و حمایت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و گروه های ضد انقلاب از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ هم که همیشه بوده است!
    گفتم: بی بی سی تعجب کرده که چرا جمهوری اسلامی با او برخورد نکرده است!
    گفت: آنها چند سال است که بعد از کلی زور زدن یک حرف دست چندم می زنند و…خب! دیگه قابل ترحم هستند.
    گفتم: ای ول… یارو می گفت؛ می خواستم از دستگاه خودپرداز ۵۰ هزار تومن بگیرم. یک ده هزار تومنی داد، ۴ تا ۵ هزار تومنی، ۵ تا دوهزارتومنی و بیست تا پانصد تومنی، من هم پول ها رو دوباره ریختم توی خودپرداز، آخه طفلکی خودشو کشته بود تا ۵۰ هزار تومن منو جور کنه!

  62. ندید بدید می‌گوید:

    ……………………..

  63. مجنون می‌گوید:

    متن قشنگ و باحالت یه طرف
    جوابی که به برف و آفتاب دادید هم یه طرف
    حرف دلمون بود
    حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

  64. حمید بناء می‌گوید:

    سلام حسین آقا
    شما هم از استقلال فکری فاصله گرفته اید … بدیهی است علاقۀ شدید جنابعالی به برخی نظامیان سابق و سیاسیون امروز! سبب شده تا قلمتان رنگ تعلق بگیرد. ملالی نیست هر کسی در انتخاب رأی آزاد است لکن ساکنین قطعه ۲۶ هرگز تن به لا حکم الا … ندادند چرا که حقیقت قرآن را در مشی ولایت یافته بودند.
    بر شما باد بازگشت به خط راستین ولایت …
    یا حق
    التماس دعا

  65. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    وظیفه مهمتر خانم ها
    برای خانم ها، یک مطلب بالاتر است.
    و آن مطلب، تربیت اولاد است… دامن های شما، دامن هایی است که انسان درست می کند.
    اینها می خواهند بچه های شما را از اینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود.
    صحیفه نور – ج ۸ – ص ۲۴۱

  66. ف. طباطبایی می‌گوید:

    آقای قدیانی!

    “بر شما باد بازگشت به خط راستین ولایت…”
    !!!!!!!!

  67. با سلام،
    استاد!
    وقت داشتین رابطه نموداری گریه برای امام حسین (علیه السلام) و منحنی آفرینش انسان!!! را در بلوغ مطالعه بفرمایید.

  68. چشم انتظار می‌گوید:

    حمید بناء محترم!
    لطفا شما از طرف خودتون سخن بگین، نه از طرف بچه های قطعه! مفهومه یا بیشتر توضیح بدم؟!!

  69. ذاهب می‌گوید:

    سلام؛
    من خیلی کم میام اینجا ولی با این یکی مطلبتون خیلی حال کردم. 🙂

  70. سپهر می‌گوید:

    شاید خود آقای قدیانی دقت نکرده باشند اما اون قسمت اول مصاحبه ایهام داره و یک لحظه با خواندنش جا خوردم. اونجا که مارادونا ابتدای مصاحبه درباره فوتبال ازش سوال میشه پاسخ میده:
    “من اخبار ایران را به خصوص در زمینه اوضاع غزه دنبال می کنم. به نظر من، قلب قدس در تهران می تپد. من واقعا ضد آمریکا و ضد اسرائیل هستم و هر روز کلی برایم از جوانان مصر و فلسطین و بحرین و اردن و خیلی جاهای دیگر، ایمیل محبت آمیز می آید. من عاشق چفیه نیروهای مقاومت هستم.”
    یک مقدار با طنز مصاحبه همخوانی نداره. گو اینکه ما از افراط در خبرهای غزه و بحرین و تونس و لیبی به تنگ آمده باشیم و رسانه های ما پر شده باشه از این گونه اخبار. البته واقعیت هم همینه. هر چند که ما در برابر اینهمه محبتی که به حرکتهای اسلامی در این کشورها می کنیم بی مهری های زیادی هم می بینیم. من اینجا نمی نویسم وقتی صحیفه سید سجاد(ع) چند سال پیش در فلسطین چاپ شد کدامیک از رهبران حماس برداشت چی نوشت. کتابش پیشم محفوظه. ما که مثل خانم وزیر خارجه صهیونیست ها نیستیم که دل برادران دشداشه پوش صاحب اربعه ازواج را ببریم و آخرش هم بگیم فیلم ازتون دارم و به سبک احمدی نژادی بگیم: میگما میگما بگم؟ بگم؟

  71. بازتاب: بچه‌های قلم | www.BGH.ir » مصاحبه اختصاصی «حسین قدیانی» با «دیگو آرماندو مارادونا»

  72. مسعودساس می‌گوید:

    سلام…

  73. سیداحمد می‌گوید:

    سلام؛
    رسیدن به خیر برادر!

  74. ابوالفضل می‌گوید:

    امیدوارم ماردونا لباسش رو پس نگیره…

    آقا حسین! اجرت با امام حسین.

    بچه های حرم
    http://www.bachehayeharam.blogfa.com/

  75. مسعودساس می‌گوید:

    ارادتمندیم سید جان!
    خدمت نرفتی، نمیدونی من چی می کشم!!!

    ایشاالله هستیم داداش

  76. علیرضا میری می‌گوید:

    سلام برادر قدیانی! چون می دونستم اهل فوتبال هستید برای شما نوشتم.
    فدراسیون فوتبال شده بهترین فدراسیون فوتبال آسیا. آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
    یه چی بنویسید در مورد این فاجعه مضحک!

  77. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    همه اینایی که “حسین قدیانی” رو دعوت به صراط مستقیم و
    خط ولایت میکنن، پخ بکنی باید …!
    چای دارچینی میخوره و دعوت به ولایت میکنه! زکی!
    هر وقت توی سرت جای یک پاره آجر نمایان شد، بعدا بیا از ولایت
    صحبت کن. فعلا چاییتو بخور، سرد نشه!

  78. سیداحمد می‌گوید:

    آنقدر اتفاقات مضحک این روزها زیاد شده که فکر نکنم وقت آقای قدیانی کفاف نوشتن در همه موارد را بدهد!

    وزارت مسکن و راه را شاید بشود یک طوری به هم ربط داد، وزارت ارتباطات را با چه چسبی به این وزیر چسباند؟!!!

  79. لبیک یا حسین می‌گوید:

    خداییش کامنت گذاشتم، یه چیزی نوشتم، ولی اصلا در باورم نیست آن تعلقی که در کامنت حمید بنا از آن صحبت شده!

  80. ناشناس ناشناس می‌گوید:

    ……………………………

  81. ناشناس ناشناس می‌گوید:

    ……………………………

  82. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    راستی یک مطلب بی ربط:
    حکم “احمد محمود” برای “اسفند دونه دونه” رو دیدی؟
    متوجه نشدم حکم بود؟ نامه بود؟ داستان بود؟ قصه حسین کرد شبستری
    بود؟تاریخ ادیان بود؟ فلسفه آفرینش انسان بود؟ حاشیه ای بر فلسفه
    آفرینش انسان بود؟!!
    طرف میخواد از این اتاق سمت چپی، بره اتاق سمت راستی!
    یاد زنگ انشاء دبستان افتادم که میخواستیم انشاء
    بنویسیم اولش مینوشتیم، مقدمه!! بعد مینوشتیم: متن!
    آخرش هم نتیجه گیری!! از انبیاء الهی شروع میشه، میرسه به هدف
    اصلی آفرینش، از مارکسیسم عبور میکنه! یک نیم نگاهی هم به
    جنبش عدم تعهد میکنه! ماموریت الهی! رو وصل میکنه به جناب اسی پاتر!
    حالا اینقدر هم بیکار نبودم که متن رو کامل بخونم. وگرنه نکات بیشتری
    به چشمم میخورد. برای نامه حکم داستان بعدی! نکات زیر فراموش نشود:
    ۱- فتح قندهار
    ۲- کشتی حضرت نوح
    ۳- لشکر ابرهه
    ۴- صمد به مدرسه میرود
    ۵- ظهور و سقوط پهلوی
    ۶- مردان مریخی، زنان ونوسی
    ۷- جنبش وال استریت
    ۸- پدر خوانده (۱٫۲٫۳)
    ۹- برادران ویلبر رایت!
    و من الله توفیق

  83. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    آفرین!
    خیلی قشنگ بود کامنتت، ممنون.

    نعوذ بالله انگار راجع به امام معصوم صحبت می کرد.
    وصف کمالات را داشتید؟! خیلی مضحک بود!

  84. ناشناس ناشناس می‌گوید:

    …………………………

  85. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    هر وقت که اینترنت قطع میشد، وزیر قبلی ارتباطات، میگفت:
    کوسه سیماشو خورده!!
    این یکی حتما میخواد بگه: بیل مکانیکی بهش گیر کرده!! اونم تو عمق
    ۲۰۰۰۰ فرسنگ زیر آب!

  86. ناشناس ناشناس می‌گوید:

    ……………………………

  87. آذرخش می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛
    خیلی با حال بود. ولی اگه هم بلد نبودن شما یادشون دادی.
    🙂

  88. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اشکم دراومد اینقدر خندیدم. یا امام حسین شرمنده.
    بعد میگن دولت به فکر مردم نیست! حسین جان منتظر نوشته هات
    هستیم. این شبها، شبهای خواب نیست!. باید ۲۴ ساعته مطلب تولید
    کنی از سوژه ها عقب نیوفتی.

  89. یک الاغ می‌گوید:

    …………………

  90. سیداحمد می‌گوید:

    نمی دونم بخندیم، گریه کنیم، چه کار کنیم؟!
    اون از دسته گل های دولتی! اون هم از جلو خانه سینما که تجمع کردن و هر دو گروه نماز جماعت هم خوندن. انصار حزب اللهی ها به امامت یه روحانی نماز خوندن، طرفداری فیلم هم به امامت کارگردان گشت ارشاد، با کفش نماز خوندن!!!

    کلا امروز سوژه زیاد بود!

  91. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    طرحهای احتمالی مخابرات در آینده:
    ۱- هر تصادف، ۳ دقیقه مکالمه رایگان!
    ۲- اینترنت مهر، مخصوص هموطنانی که هنوز از دایال آپ استفاده میکنن!
    ۳- پرداخت قبض تلفن در عوارضیهای سراسر کشور!
    ۴- دوغ آبعلی بخر، شارژ ایرانسل ببر!
    ۵- ۳% تخفیف مکالمات، برای پراید سوارانی که به مدت ۶ ماه چپ نکنند!
    ۶- به ازای هرکشته در تصادفات، ۶ ماه اینترنت پرسرعت رایگان!!

  92. جعفر می‌گوید:

    فعلا که یه سفر نیویورک بردنت و سیرت کردن، دیگه یه مدت با مشایی کاری نداشته باشی!
    آفرین نمک شناسی می کنی!!!

  93. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۶۵* امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام (به کارگزاران خود) فرمودند:

    نوک قلم ها را تیز کنید، سطرها را نزدیک هم قرار دهید، مطالب اضافی را از متن حذف کنید، فقط مسائل لازم را بنویسید و از زیاده روی در نوشتن بپرهیزید، زیرا اموال مسلمانان تحمل ضرر و زیان را ندارد…

    (وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۰۴)

  94. صبا می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    ممنون بابت کامنت ها، شما استعداد طنز نویس شدن داریدا!

  95. نهضت سرخ می‌گوید:

    خیــــــــــــــــــلی با حال بود؛
    بعد از محرم جو سایت رو عوض کرد داداش حسین!

  96. نهضت سرخ می‌گوید:

    من یه چیزایی راجع به حرافی های رسول جعفریان نوشتم.
    اما حسین جان قدیانی! جا داره شما هم با قلم خودت در روزنامه ها پاسخ دندان شکن بدی.
    منتظریم…
    یاعلی

  97. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    حتما حاج حسین شریعتمداری در این باره، گفتنی‌هایی دارند که منتظرشون هستیم و همچنین در انتظار متن‌های توپ داداش حسین!

  98. ناشناس می‌گوید:

    سه تا تریلی باید این القاب و عناوین رو که احمدی نژاد به مشایی داده بکشه!

  99. به جای امیر می‌گوید:

    نیسان (گفت و شنود)

    گفت: این روزها مدعیان اصلاحات و گروه های ضد انقلاب و رسانه های بیگانه در یک اقدام هماهنگ و مشترک همه توان خود را برای بندبازی و سوءاستفاده از شرایط اقتصادی کشور به میدان آورده اند.
    گفتم: ماموریت دارند که تحریم ها را موثر قلمداد کنند!
    گفت: ولی این مدعیان اصلاحات که وقتی دولت و مجلس را در اختیار داشتند به تنها موضوعی که اصلا اهمیت نمی دادند مسائل اقتصادی و معیشتی مردم بود.
    گفتم: علاوه بر این، هیچ پرونده فساد کلان اقتصادی را هم نمی توان نام برد که مدعیان اصلاحات در آن مستقیما دست نداشته باشند. مثل ماجرای پتروپارس، مارین سرویس، شهرام جزایری، قطعات فولادی و…
    گفت: هر وقت هم که به آنها اعتراض می شد، پاسخ می دادند که ما برای توسعه سیاسی آمده ایم و به مسائل اقتصادی کاری نداریم! در حالی که آقای خاتمی در تبلیغات انتخاباتی خود ده ها شعار اقتصادی داده بود.
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو پدرش مریض شده بود، زنگ زد به اورژانس، آمبولانس که اومد، همه خانواده سوارش شدند. پزشک پرسید؛ مریض کدوم یکی از شماست؟ و یارو گفت؛ پشت سر ما دارند با نیسان میارنش!

  100. با سلام؛
    تحلیل زیر را در آی شلوغ بخوانید.

  101. سیداحمد می‌گوید:

    جناب آی شلوغ!

    آدرس وبلاگتان را اشتباه وارد کردید.

  102. علی می‌گوید:

    مثل همیشه؛
    بسیار زیبا بود.

    شما این مغز رو از کجا آوردید؟

  103. علی می‌گوید:

    یادم رفت بگم!
    کاشکی قسمتی به کامنت ها برای رای گیری مثبت و منفی اضافه میکردید.

  104. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    وقتی «داداش حسین» تا دقایقی نیست…
    http://upcity.ir/images/51026434643453712011.jpg

  105. ناشناس می‌گوید:

    همتون پر ادعایید و… شعارو همه بلدن…

  106. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    “قطعه ۲۶” امشب به روز می شود…

  107. lion2007 می‌گوید:

    سلام؛
    ما باید آماده باشیم، در آخرالزمان چیزهایی اتفاق خواهد افتاد که همه مات و مبهوت خواهیم شد.
    مگر نه آنکه جناب حر و زهیر و… متحول شدند.
    اگر ما حسینی عمل کنیم و واقعا به احکام دینمان پایبند باشیم، حتما شاهد مسائل از این عجیبتر نیز خواهیم بود.
    خواهر زن نخست وزیر سابق انگلیس(بلر) مسلمان شیعه شده والان از حامیان مردم مظلوم غزه است…
    دعا کنیم ما هم با آقا همراه باشیم نه در مقابلش… انشاءالله
    یاعلی مدد

  108. برف و آفتاب می‌گوید:

    http://www.uploadtak.com/images/u6359_36063_739.jpg

    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  109. مسعودساس می‌گوید:

    داشت صبح می شد. از دیشب که عملیات کرده بودیم و خاکریز را گرفته بودیم داشتیم با دوستم سنگر درست می کردیم. بسیجی نوجوانی آمد و گفت: اخوی من نگهبانی می دادم تا حالا، می شه تو سنگر شما نماز بخونم؟
    به دوستم آرام گفتم: ببین؛ از این آدمهای فرصت طلبه. می خواد سنگر ما رو صاحب شه!
    آرام زد به پهلویم و به نوجوان گفت: خواهش می کنم؛ بفرمایید.
    از سنگر آمدیم بیرون و رفتیم وضو بگیریم.
    صدای سوت… خمپاره… سنگر… بسیجی نوجوان…
    دوستم گفت: هم خیلی فرصت طلب بود هم سنگر ما را صاحب شد…

  110. عبدالله قدسی می‌گوید:

    آفرین بر شما
    زیبا بود و استفاده بردیم.

  111. سیامک می‌گوید:

    روزنامه وطن امروز نامی را بر خود دارد که سردبیرش با امدن ان نام حالت تهوع می گیرد!!!
    این را بخوانید:
    آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه تلاش در راه حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود افزود: آنچه که مربوط به خداوند است، ارزشی بی‌‌‌نهایت به شمار می‌رود در حالی که نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است.
    ببینید ادبیات را!!!
    ببینید نظر راجع به وطن را….. مشخص است که این افکار هرگز به فکر خدمت به میهن نمی افتد.

  112. میثم می‌گوید:

    به این جا می ایم که جوکهای بی مزه را بخوانم. به داداش حسین سلام برسانید و بگویید مراقب این جریان مشکوک جوک باشد.

  113. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    اهمیت انتخابات آزاد
    قهراً وقتی انتخابات آزاد شد، و این اشخاص غیرصالح در آن دخالت نکردند، در مجلس اشخاص صالح می روند.
    وقتی اشخاص صالح در یک مجلسی رفتند، دولت صالح به پاشد، رئیس جمهور صالح شد، این مخالف مصلحت مملکت عمل نخواهد کرد.
    صحیفه نور -ج ۴ – ص ۱۲۱

  114. اوباما می‌گوید:

    خدا شفات بده انشالله

  115. با سلام و اعتذار به دلیل عدم درج آدرس صحیح در کامنت قبلی!
    به روزیم…

  116. سارا می‌گوید:

    سلام قولا من رب رحیم
    بعداز مدتهای مدید خواستم یه کامنت بذارم و عرض سلام و ادب داشته باشم خدمت داداش حسین بچه بسیجی ها و سیدبزرگوار…
    مثل همیشه حواستون به همه موضوعات هست و خوب مینویسید.
    به یاد همه دوستانی که یک زمان برای اول شدن تو کامنت گذاشتن رقابت میکردیم:
    اول آیا؟
    محرم امسال که نه اما عاشورای ۹۰ زیارت کردیم داداش حسین رو تو فکه و اگه یادشون باشه که احتمالا نیست التماس دعایی گفتیم که امیدوارم تو دعاهاشون فراموش نکنن دختر بابا علی رو.
    از شما سید بزرگوار و دیگر دوستان هم خیلی التماس دعا داریم.

  117. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ناسا قول مردونه داد که ۲۱ دسامبر دنیا تموم نشه!
    http://www.nasa.gov/topics/earth/features/2012.html
    البته بعد از اون همه استفاده‌ی رسانه‌ای…

  118. یه بیست و ششی می‌گوید:

    سیامک؛

    من آدمی هستم که وقتی، سرود ملی کشورم خوانده می شود، به احترامش می ایستم. وقتی اسم کشورم را می شنوم؛ قلبم گرم و پرنشاط می شود و وقتی در میادین جهانی؛ مسابقه ای باشد، برای سربلندی کشورم دست به دعا بر می دارم و با اول شدن ایران اشک شوق می ریزم.
    ولی به اصطلاح وطن که فکر می کنم؛ می گویم کدام وطن! کشور من؛ در دوران قاجار، پهلوی، الان یا حتی سعدی و حافظ! در هر دوره مساحت کشورم فرق می کند.
    آیا من باید به مرزهای کشوری که امروز و در این زمان در آن زندگی می کنم، متعصب باشم. این که تحت سیطره ی کدام نام باشم و چه نامی بر من حکومت کند چه فرقی می کند؟! به نظرم آنجا فرق می کند که زیر سایه کدام نوع حکومت باشم.
    بحرین ۵۰ سال پیش جزء خاک ایران بود و نیز کشورهای همسایه دیگر، گرچه امروز جزء وطن من نیستند. اما دلم برای زخم های شان می سوزد و از رنج شان در رنجم.
    باور میکنی کسانی را می شناسم که یک یا دو طبقه از منزل مسکونی شان را وقف کارهای عام المنفعه کرده اند. اما همین آدم ها حاضر نیستند حتی یک وجب از حریم حیاط شان را در اختیار همسایه زورگو و متجاوز بگذارند!
    آنچه تو را به ایستادگی وا میدارد؛ ظلم است و زور است و تجاوز! نه دفاع از مرزهای قراردادی.
    باورم هست جان یک انسان آنقدر والا و با ارزش هست که برای مرزهای قراردادی نرود. آنها که رفتند؛ برای من و تو، برای حقیقت انسان و برای ارزش ها رفتند، برای احقاق حق رفتند.

    سرچ کردم دیدم که حضرت علامه واضح و روشن حرف شان را بیان کردند؛ کاش برخورد منافقانه نکنیم با حرف بزرگان! خواستم کامنتم را تایید نکنم با دیدن متن علامه، اما گفتم حالا که نوشته ام بگذار باشد.

  119. ستاره خرازی می‌گوید:

    تصاویر/ تعزیه خوانی ظهر عاشورا در عربستان
    http://www.mashreghnews.ir/fa/news/174911

  120. سجاد می‌گوید:

    سلام؛
    خسته نباشید!
    ایکاش با قلم آتشین و پر احساستون، مطلبی هم در مورد حاج آقا مجتبی تهرانی مینوشتید.
    فقط همین…

  121. از عاشقان حاج سعید قاسمی می‌گوید:

    هر کشوری «م. ه»، «ف. ه»، بانو عفت مرعشی و عالیجناب خودش را دارد. در آرژانتین اما با امثال «سعید تاجیک ها» و «حاج سعید قاسمی ها» مهربان تر تا می کنند.

  122. آیا میدانید دلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل، این متن رو میخونی

    از جان گذشتگی هزاران شهید است؟

    این ابرمردان را فراموش نکنیم… شادی روحشان صلوات.

    دوستان مجازی به وبلاگ پسرخاله سر بزنیدو با نظرات ارزشمند خودتان مرا در هر چه بهتر شدن این وبلاگ
    کمک کنید. اجرتان با شهدا
    التماس دعا

  123. به جای امیر می‌گوید:

    وکیل مدافع (گفت و شنود)

    گفت: یکی از نوچه های حلقه انحرافی درباره تعریف و تمجیدهای آنچنانی در حکم انتصاب رئیس جدید دبیرخانه جنبش عدم تعهد گفته است؛ او یک شخصیت برجسته جهانی است و رئیس جمهور مشعل جهان افروزی را به او سپرده تا جهان را روشن کند!
    گفتم: ای ول! حیف که این شخصیت برجسته و جهان افروز تا حالا ناشناخته مانده بود! خب! بعدش چی؟!
    گفت: دیگه چه عرض کنم؟!
    گفتم: وکیل مدافع یک متهم در دادگاه به قاضی گفت؛ آقای قاضی! این موکل من نه فقط مجرم نیست بلکه یک شخصیت برجسته، عارف، شریف، فداکار، دانشمند و… نیز هست. در این هنگام متهم که از تعریف و تمجید وکیل مدافع خود هاج و واج مانده بود، یقه او را گرفت و گفت؛ فلان فلان شده، از من پول گرفته ای، چرا از یکی دیگه تعریف می کنی؟!

  124. امیرحسین می‌گوید:

    یه بیست و ششی؛
    با این اوصاف،حب الوطن من الایمان جایگاهش کجاست؟
    قبل از پیروزی انقلاب،نظام اسلامی ای نبود،که بخاطرش جان فدا شود،شهادت امثال امیرکبیر و ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک خان و … حکمش چیست؟
    بعد از انقلاب و در دفاع مقدس بسیاری از اقلیت های دینی به شهادت رسیدند،آنها که مسلمان نبودند که بخاطر اسلام و راه امام حسین آنگونه که علامه مصباح گفته کشته شوند،بخاطر دفاع از سرزمینشان جنگیده اند و به شهادت رسیده اند،حکم شهادتشان چیست؟شهادتشان بی ارزش است و آنگونه که ایشان گفته مثل حیوانات برای دفاع از لانه؟
    متأسفانه عده ای به دلیل ملی گرایی و وطن دوستی و اهمیت ندادن به اسلام از این طرف بوم افتاده اند،و عده ای دیگر بخاطر کم اهمیت جلوه دادن ایران و مسخره کردن آداب و رسوم ایرانی از آن طرف بوم

  125. طه می‌گوید:

    ساعاتی پیش از پهباد جاسوسی آمریکا، «scan eagle» که به دست سربازان گمنام امام زمان (عج) به زمین نشسته بود، رونمایی شد. این هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا «Scan Eagle»، بسیار کوچک و غیرمسلح بوده و توسط نیروهای عملیات ویژه استفاده می‌شود. خبرنگار واحد مرکزی خبر به محض ورود این پهباد به خاک کشور، مصاحبه ای با وی به شرح زیر انجام داد.(با تشکر از آقای چلنگر به خاطر ترجمه ی سخنان این جاسوس)
    – جناب پهباد، انگیزه ی شما از ورود غیرقانونی به خاک جمهوری اسلامی ایران چی بود؟
    ایشون میگه که من به صورت غیر قانونی وارد حریم هوایی ایران نشدم، برادران کاملاً من رو رصد می کردن و من هم به این قضیه آگاه بودم و فک نکنم چیز پنهانی بین ما (آمریکا) و ایران در این زمینه باشه …
    – شما در این عملیات به دنبال چه هدفی بودین؟
    اولاً که به عنوان اصلی ترین هدفم به توصیه ی پرزیدنت حامل پیام صلح و دوستی مردم آمریکا برای مردم ایران هستم. همانطور که بانو هیلاری اعلام آمادگی برای مذاکره ی مستقیم کرد، من هم برای ابلاغ این پیام به سران قوا به جزء ولی فقیه ایران وارد کشور شما شدم . البته باید بگم من یه سری اهداف شخصی هم برای ورود به ایران داشتم. من از سایر پهبادهامون شنیده بودم که ایران کشور زیباییه و مناطق گردشگری فراوانی داره، مناطقی مثل نیروگاه اتمی و مناطق نظامی و موشک های جیگر و هلویی که توجه هر پهبادی رو به خودش جلب می کنه و ما اونارو به این کیفیت تو آمریکا نداریم. همین یک انگیزه و اشتیاق مضاعفی به من می داد که بیام ایران. البته باید بگم که وضع بازار به خصوص دلار هم بی تأثیر نبود. من یه مقدار دلار اضافی تو خونه داشتم اومدم چنج کنم بلکه بتونم یه آشیونه واسه خودم تو ایران جور کنم، آخه من تو آمریکا به بانک بدهکارم و خونم مصادره شده (با خنده!). البته انگیزه های عشقی هم در میون بود که باعث واسه این عملیات داوطلب بشم
    – چه انگیزه ای؟
    …..(مکث) خوب من و آرکیو، خیلی به هم دل بسته بودیم. ما حتی قصد ازدواج هم داشتیم که متأسفانه اون سوءتفاهم پیش اومد
    – کدوم سوءتفاهم؟
    چه جوری بگم، ایشون … بگذریم، من اومدم بهش بگم که اون شب من اشتباه کردم، تقصیر «خانم لیونی» بود. ایشون خودش مشکل اخلاقی زیادی داره…. کلاً بیخیال اخوی
    – راجع به جامی که باهاتون بود چه توضیحی دارید؟
    من فقط حامل هستم. این جامی هست که پرزیدنت به من داده تا به دوستامون در ایران برسونم . اونهام این جام رو به آیت الله بدن تا شاید فرجی شد.
    – میشه راجع به این دوستان توضیح بدید؟
    نه نیازی نمی بینم، به هر حال فک کنم به قدر کافی مشهور هستن که نیاز به گفتن من نباشه
    – حتی اول اسمشون؟
    یعنی چی؟!
    – مثلاً ما تو ایران رسم داریم به خر ملّا بگیم خ.م …
    اوکی، خوب،«ا.ه.ر»، «ع.ل»، «ا.ر.م»، «س.م.خ»، «م.خوئینی ها ! » و ….
    – آیا شما برای انتخابات آتی ایران برنامه ای دارید؟
    من در جریان نیستم اما به تبعیت از پرزیدنت می گم که تمام گزینه ها برای ایران روی تخت هست و بستگی به میل ایران داره که به کدوم گزینه بیشتر رغبت نشون بده…
    – به عنوان حرف آخر…
    من به تمام پهبادهای هم وطنم توصیه می کنم که به ایران بیان و از نزدیک با این کشور متمدن آشنا بشن و تشکر می کنم از سربازان گمنام امام زمان (عج) شما که علی رغم ظاهر نامناسب و پر موشون و تبلیغات بد ما علیه رژیم آیت الله ها برخورد خوبی با من داشتن…

  126. محمدرضا می‌گوید:

    حاج حسین مطلب قشنگ دیشبی رو پاک کردی؟؟
    “من الحبیب الی الغریب”

  127. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    همه دعوت های خدا اجتماعی- سیاسی است
    می شود گفت که:
    بی استثنا دعوت های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است.
    صحیفه نور – ج ۱۸ – ص ۲۷۴

  128. مسعودساس می‌گوید:

    صد دانه پهباد، دسته به دسته………با نظم و ترتیب همش نشسته
    هر پهبادی هست، به روز و زیبا………علم زیادی در سینه آن
    دوربین هایش پیچیده هستند………چون آلیاژها رادار گریزند
    هم موشک انداز، هم دیده بان است………نو هست و خوشدست، رام ایران است

  129. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    مناجات حاج محمود کریمی با امام زمان در شب تاسوعا “هیئت ثارالله مسجد الهادی(ع)”:

    http://www.shia-media.ir/3631-نجوای-زیبای-حاج-محمود-کریمی-با-امام-زما.html

  130. ناشناس می‌گوید:

    حضرت امام محمد باقر علیه السلام:

    به شیعیان ما این پیام را برسان که هرگز کسی به آنچه پیش خداست، نمی رسد، جز با عمل کردن…

  131. یه بیست و ششی می‌گوید:

    امیر حسین؛

    اول این که؛ خودتان اشاره کرده اید به کلمه شهادت “شهادت امثال امیرکبیر و …”، باید بدانید که شهادت با کشته شدن در راه وطن متفاوت است. شهید کسی است که جانش را در دفاع از حقیقت، با ایمان و در راه رضای خدا می دهد. (چه در دفاع از کشور خود و چه غیره). پس این استدلال تان نقض نمی کند حرف های مرا.

    دوم این که؛ من چه وقت گفتم که وطن بی ارزش یا کم ارزش است، من فقط عرض کردم که جان آدمی خیلی با ارزش تر از این است که تنها در راه مرزهایی برود که با قرارداد این ور و آن ور می شود!

    شرمنده حاجی؛

  132. به جای امیر می‌گوید:

    آقا خرگوشه! (گفت و شنود)

    گفت: یکی از کاربران سایت ضد انقلابی بالاترین که ساکن انگلیس است مقاله جالبی نوشته و اول مقاله اش هم تاکید کرده «خواهش می کنم مرا متهم نکنید که نفوذی کیهان هستم»!
    گفتم: خب! حالا چی نوشته؟
    گفت: نوشته «همه ما گروه های اپوزیسیون از مارکسیست و سلطنت طلب و جمهوریخواه و اصلاح طلب و سازمان مجاهدین همه، ول معطلیم و از زور بی کاری مثل سلمونی ها داریم سر خودمان را می تراشیم و به همدیگر ایراد می گیریم»!
    گفتم: حرف حساب زده! میگن؛ آقا خرگوشه دید آقا روباهه داره تریاک میکشه، بهش گفت؛ ضرر داره بیا بریم ورزش، چند قدم اونطرف تر آقا گرگه داشت هروئین می زد، بهش گفت ضرر داره، به شغاله گفت شیره نکش ضرر داره و… رسید به آقا شیره دید داره کراک می زنه، تا اومد بگه ضرر داره، آقا شیره پرید و لقمه چپش کرد. بقیه گفتند؛ این بیچاره که حرف بدی نمی زد و آقا شیره گفت؛ فلان فلان شده هر روز حشیش میکشه میاد اینجا شر و ور میگه!

  133. از عاشقان حاج سعید قاسمی می‌گوید:

    داداش حسین گرامی چرا دو مطالبه اصلی امت حزب الله را فراموش کرده ایم:
    ۱- پی گیری وضعیت حاج احمد متوسلیان و یارانش
    ۲- اعدام موسوی و کروبی
    به راستی چرا آقای قدیانی؟
    حالا ده سال دفاع مقدس فدای سر قالیباف و لاریجانی!!!

  134. نصراصفهانی می‌گوید:

    ……………………

  135. رهرو می‌گوید:

    سلام؛
    راستش بر سر دو راهی مانده ام که بگویم:
    آفرین مارادونا! 🙂 یا بنده خدا مارادونا 🙁
    😀

  136. حتی حسود دوستان کامنتی! می‌گوید:

    ……………….

  137. صبا می‌گوید:

    امروز روضه بودم؛ حاج آقا واسه فرج امام زمان و سلامتی “آقا” که دعا کردند، گفتند خدایا کمک کن طوری باشیم که آقا امام زمانمون ازمون راضی باشند.
    گاهی بعضی از حرفها مثل موج یکدفعه آدمو می گیره. برنامه روزانه خودم را مرور کردم، راستش اصلا نیازی به بالا پایین هم نداشت، از سر تا تهش چیز قابل عرضه ای نبود.
    مودبانه بخوام بگم؛ دلم خیلی از خودم گرفت!

    مولای من؛ بیا! از خودم می ترسم، از این که…

  138. میثم می‌گوید:

    ………………..

  139. ولایت مسلک می‌گوید:

    سلام
    خداقوت.
    به وب ما سربزنید و لطفا نظرتون رو صادقانه بگید.
    ممنون.
    یاحق.

  140. آزاد اندیش می‌گوید:

    با پست “عشق، به کجا میبرد تو را؟”
    http://shafagh313.persianblog.ir/post/165/

    علت برتری شیعه بر سنی چیست؟

  141. به جای امیر می‌گوید:

    عرق! (گفت و شنود)

    گفت: برخی از سران و عوامل فتنه خیلی اصرار دارند وطن فروشی و جنایت هایی که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ مرتکب شده اند، به فراموشی سپرده شود.
    گفتم: مگر آنهمه جنایت و مزدوری و آشوب آفرینی به نفع آمریکا و اسرائیل و انگلیس، ائتلاف با بهایی ها و منافقین و سلطنت طلب ها و اهانت به ساحت امام حسین(ع)، آتش زدن مسجد و کشتن زن و مرد بی گناه و… فراموش شدنی است؟!
    گفت: ولی یک جوری درباره شرکت یا عدم شرکت خود در انتخابات حرف می زنند که انگار قرار است بعد از آنهمه جنایت، باز هم آنها را به حریم مقدس نظام راه بدهند!
    گفتم: چه عرض کنم؟! پلیس، راننده ای را که بدجوری قیقاج می رفت متوقف کرد و دهانش را بو کرد و پرسید؛ عرق کوفت کرده ای؟ و یارو گفت؛ نه قربان! افسر پلیس پرسید؛ پس چرا دهنت بوی عرق میده؟ و یارو گفت؛ قربان! از بس حرف زیادی زده ام، دهنم عرق کرده!

  142. از عاشقان حاج سعید قاسمی می‌گوید:

    خدایا! اگر دستبند تجمّل

    نمی­بست دست کمانگیر ما را،

    کسی تا قیامت نمی کرد پیدا

    از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را

    ولی خسته بودیم و یاران همدل

    به نانی گرفتند شمشیر ما را

    ولی خسته بودیم و می برد طوفان

    تمام شکوه اساطیر ما را

    طلا را که مس کرد، دیگر ندانم

    چه خاصیّتی بود اکسیر ما را
    کاظم کاظمی

  143. از عاشقان حاج سعید قاسمی می‌گوید:

    خانه هایتان را در دامنه کوه آتشفشان بنا کنید/ شهید آوینی به نقل از نیچه

  144. sarbaz23 می‌گوید:

    سلام
    وب سایت فوق العاده ای دارید
    قلمتون هم حرف ندارد. ماشاالله حرف دل میزنید و دل نشین است. خداوند خیر دنیا و آخرت نصیبتان کند و انشاالله تاظهور دولت عشق، در رکاب رهبرمون سربازی کنید
    خدا قوت

  145. iman می‌گوید:

    استقبال از ضریح جدید بارگاه سیدالشهدا(ع) در اهواز

    http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=13910917000514

  146. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    اسلام جلو منفعت طلبی شخصی زیاده طلبان را می گیرد
    اسلام است که جلو منافع شخصی را می گیرد.
    اسلام است که نمی گذارد این گردن کلفت ها زندگی اشرافی بکنند.
    یک زندگی آن جور که دلشان می خواهد بکنند.
    اسلام تعدیل می کند.
    صحیفه نور – ج۴ – ص ۲۷۲

  147. سیداحمد می‌گوید:

    عرض سلام و ادب خدمت داداش حسین و دوستان!

    شرمنده بابت غیبت؛
    چند روزی را به دلیل ماموریت کاری، از داداش مرخصی گرفتم.
    بچه های خوبی باشید تا برگردم… خیلی زود!

  148. حسود + عصبانی + فحاش می‌گوید:

    ………………

  149. علوم تحقیقاتی می‌گوید:

    …………………………….

  150. یلدا می‌گوید:

    ……………
    حسین قدیانی: با سوء استفاده از «مردم» که گفتید، موافقم.

  151. دلخون می‌گوید:

    قطعه ای که مبصر نداشته باشه من اصلا تضمین نمیکنم که اینجا رو هوا نره…
    البته ماها خوبیما… اما این عناصر وابسته به سیزی خوردنا ممکنه بیان…
    در ضمن تکلیف کامنتای ما چی میشه…

  152. صبا می‌گوید:

    حاج حسین؛

    اسم کامنتای کذایی نقطه چین شده را خیلی خوب تغییر میدهید، مخصوصا قسمت “حسود”ش!
    حسین قدیانی: عالمی داریم ما! این، نجیبانه ترین دفاعی است که می توانم از خودم و شماها بکنم.

  153. به جای سلاله می‌گوید:

    امام على علیه السلام:

    اَلحَسَدُ لایَجلِبُ إِلاّ مَضَرَّةً وَغَیظا یوهِنُ قَلبَکَ وَیَمرِضُ جِسمَکَ؛

    حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى که دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.

  154. آ...دل...ه می‌گوید:

    معرکه ای بود
    خیلی خیلی باحال بود

  155. سلام

    عجب اطلاعات دقیقی و بصیرت عمیقی داره این مارادونا؟!!!

    پ.ن: به نظرم به فرض محال اگر هم باهنر، مشایی را تغذیه کند، مشایی گلزن نیست.

  156. اگه برای نظرات، امکان ارسال پاسخ می بود، خیلی خوب می بود.

  157. رافع توکلی می‌گوید:

    ممنون حسین جان از مطلبت در مورد سردار ما

  158. saman می‌گوید:

    نماهنگی زیبا با صدای بنیامین بهادری با موضوع ماه محرم و با عنوان موج محرم
    http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=6&lid=7339

  159. حسن می‌گوید:

    ای کاش وقتی بحث اهدای پیراهن مطرح شد از قول مولوی به مارادونا می گفتی:
    خاک زن بر دیده حس بین خویش
    دیده حس دشمن عقل است و کیش

    با اینکار هم مولوی رو به مارادونا معرفی می کردی و هم این نکته رو بهش گوش زد می کردی که دفعه بعد اگه جو گرفتشو خواست پیراهنش رو به کسی اهدا کنه اول طرفش رو بشناسه! تا شبیه افرادی نشه که یا دارن از این بوم میوفتن یا از اون ورش!!!

  160. سرباز سید علی می‌گوید:

    جالب بود!
    چیزی نمونده بود باور کنیمش که ضایع شدیم رفت!
    ممنون

  161. بازتاب: مصاحبه اختصاصی «حسین قدیانی» با «دیگو آرماندو مارادونا»

  162. لبیک یا حسین می‌گوید:

    از بزرگان یاد گرفتم که وقتی بعضی بدون داشتن علم و آگاهی و تحصیلات لازم در غیاب کسی از جملات او برداشتهای زیر دیپلم خود را دارند، اگر علمم به حد دفاع نمیرسد اعتراضم را بیان کنم تا حداقل از جمله ساکتین نباشم.
    بهتر است احترام بیشتری برای بزرگان قائل باشیم تا در دام نیفتیم.

  163. لبیک یا حسین می‌گوید:

    ……………………

  164. علوم تحقیقاتی می‌گوید:

    آخرش کسی به داد ما نرسید و مهلت مسئولیت شون یک سال دیگه تمدید شد!
    با تشکر از کمک های شایان و بی دریغتان!!!

  165. علی می‌گوید:

    سلام. بابا دمت گرم! عجب قلم خفنی داری.

  166. علی می‌گوید:

    اگه کمکی ز بنده ساخته هست، بسم الله…

  167. رضا می‌گوید:

    دروغ محضضضضضضضضضضضضضضضض

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.