گزارش سال ۹۱
درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
برف نامه گدوک
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…

– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
- بایگانی: یسار
آشتی
– هنوز قهری؟!…
«پیامک علی به محمود» 🙂
- بایگانی: یسار
جمهور، جمهور، جمهور
تقدیم به نائب بقیه الله الاعظم، علمدار عباس نگهدار انقلاب اسلامی، رهبر مقتدر امت اسلام؛ امام خامنه ای

یک: خدا قوت باید گفت به این ملت. متن، حضور عظیم مردم بود و به یمن این حماسه بزرگ، فعلا می توان از برخی حواشی صرف نظر کرد. یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ هوشمندانه ترین پاسخ به «تحریم هوشمند» بود. دیروز خیلی چیزها معلوم شد. معلوم شد مردم نیز به تاسی از رهبرشان همچنان انقلابی اند. معلوم شد فرزندان انقلاب، هرگز دیپلمات نشده اند که «مبارزه» را فدای «مذاکره» کنند. معلوم شد بصیرت ملت، هم از فتنه های سیاسی بزرگ تر است، هم از فتنه های اقتصادی. معلوم شد نگرانی مردم از گرانی، معطوف به ندانم کاری بعضی دست اندرکاران است، نه اصل نظام. معلوم شد از نظر مردم، مشکلات معیشتی، متاثر از ایستادگی پای آرمان ها نیست. معلوم شد قوای ۳ گانه به ویژه قوه مجریه باید برای این مردم خدایی، بیش از اینها کار کنند. معلوم شد «جمهور» از «رئیس جمهور» جلوتر است. معلوم شد کلاس جمهور از کلاس بی کلاس رئیس جمهور بالاتر است. معلوم شد سخنران اصلی مراسم، شعارهای ملت شهید پرور است، نه حرف های یکی به نعل و یکی به میخ. معلوم شد «بهار انقلابی ها» تکراری نیست، بلکه «بهارنمایی» تکراری است. معلوم شد ملت و ولایت به هم می آیند؛ دولت و مجلس باید خود را به این منظومه برسانند. معلوم شد «وحدت ملی» ذاتی این مردم است. معلوم شد برای این ملت، احدی نمی تواند دایه مهربان تر از مادر باشد. معلوم شد رعیت زاده نمی تواند حامی اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشد. معلوم شد کلاس رعیت، از کلاس منیت، از کلاس بی کلاس رعیت نمایی، بالاتر است. معلوم شد این مردم از نسخه پیچی های «وحدت ملی» و «انتخابات آزادانه» بی نیازند. معلوم شد فتنه و انحراف هر ۲ با هم، از سرو بلندبالای ملت ایران، کوتاه ترند. معلوم شد «وحدت» برای این ملت، فریضه است… و معلوم شد چرا «اختلاف افکنی تا روز انتخابات، خیانت است»؟!
دو: ۲۲ بهمن ۹۱ دشمن فهمید در مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی، قبل از قوای ۳ گانه، حتی قبل از نیروهای نظامی، با آحاد ملتی طرف است که انقلاب و اسلام و امام و جمهوری اسلامی و «آقا» را مال خود می دانند. اصلا مهم نیست چند سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته باشد. مهم این است که دشمن در نبرد با جمهوری اسلامی، در وهله اول با بسیجیان خامنه ای طرف است. نه با رئیس جمهور، بلکه با جمهور. من به دشمن حق می دهم اگر روی شعارهای جمهور، بیش از سخنان تکراری رئیس جمهور، حساب باز کند. از ورای همین محاسبه، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، بهتر درک می شود.
سه: ۲۲ بهمن ۹۱ نشان داد حتی اگر دست تفرقه و اختلاف افکنی از آستین فلان سر قوا بیرون آید، باز هم «نشاط ملی» ملت ایران صدمه نمی بیند. دعوای این و آن، البته مردم را ناراحت می کند، لیکن ما نشاط ملی خود را نه از مجلس گرفته ایم، نه از دولت. نشاط ملی ما محصول خودباوری است که آنهم از صدقه سر انقلاب/ جمهوری اسلامی به وجود آمده. در ورای اختلاف افکنی، چرا مردم به شعب ابیطالب برگردند؟! اختلاف افکنان را پس می زنند. (اما نه با اقدام اختلاف افکنانه!) چرا نشاط ملی خود را خراب کنند؟! دست رد به سینه تفرقه می زنند. (اما نه با اقدام تفرقه انگیزانه!) چرا دنبال جبهه های سیاسی حرکت کنند؟! از جبهه ولایت فقیه پشتیبانی می کنند. (اما نه با منیت، که با بصیرت!)
چهار: حفظ حماسه ۲۲ بهمن ۹۱ از خود این حماسه، مهم تر است. مراقب باید بود؛
چهار/ ۱: دعوای این و آن نباید وجه المصالحه رفتار ناصواب و گفتار ناثواب شود. مقابله با بعضی بداخلاقی ها نباید خود همراه با بداخلاقی های دیگر شود. مبارزه با برخی اختلاف افکنی ها نباید خود باعث تفرقه شود. این، عمل به فرامین ولی امر نیست؛ هم سویی با خط اختلاف و خطر تفرقه است. آیا عمل وحدت شکنانه، آنهم در یوم الله ۲۲ بهمن، مقابله با اختلاف است یا هم صدایی با اختلاف؟! و آیا نباید دست مسموم انحراف و فتنه را در بعضی اختلاف افکنی ها متوجه شد؟!
چهار/ ۲: یکی دانستن سهم طرفین دعوا به شیوه کاریکاتوری، یا از آن بدتر، قائل شدن حق بیشتر برای طرف خاطی تر، اولا؛ دور زدن فریضه وحدت است، ثانیا؛ به گستاخی فزون تر اعوان و انصار انحراف منجر می شود. ظاهرا عده ای با مفهوم مقدس وحدت نیز کاسبی می کنند. به ایشان می گویی؛ علی لاریجانی و قالیباف؟! می گویند؛ عدالت و ولایت!! اما همین که می گویی؛ محمود احمدی نژاد؟! می گویند؛ فرود آرام دولت و وحدت!! هنر این جماعت، باج دادن بی مرز به «بهارنمایان» است. مع الاسف ایشان آنقدر که هوای دولت را دارند، هوای انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را ندارند!! به راستی، بحث ولایت و وحدت است یا کاسبی؟! لاریجانی «۱۱ روز خانه نشینی» کرد یا قالیباف سخن از «بن بست نظام» گفت؟! و آیا جز این است که بعضی جبهه های ناپایدار سیاسی، دوست می دارند ما به ازای حزب الله مظلوم، با عرض معذرت، کمی تا قسمتی «خریت» باشد، نه «بصیرت»؟!
چهار/ ۳: باید هوشیار بود. مبادا دعوای فلانی و بهمانی، سبب شود در مقام قضاوت درباره کلیت مسئولان شریف نظام، مرتکب جفا شویم. این درست که دوست و دشمن، جمهوری اسلامی را به «ملت» می شناسند، اما مسئولان نیز برایند همین جمهوری اسلامی اند. از جمله مسئولان جمهوری نازنین اسلامی، شهید مصطفی احمدی روشن است. او که فقط «نخبه هسته ای» نبود! شهید حسن طهرانی مقدم است. او که فقط «نخبه موشکی» نبود! الحمدلله شمار کثیری از دست اندرکاران نظام، ادامه دهنده راه شهدا هستند. جز این بود، «آقا» شرایط امروز ما را هرگز «خیبری و بدری» توصیف نمی کردند.
پنج: یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ مقدمه مناسبی برای انتخابات خرداد ۹۲ خواهد بود؛ ان شاء الله. مردمی که فردا به این و آن رای خواهند داد، دیروز با حضرت سیدعلی، بیعتی تاریخی و بی مثال کردند. قدر مسلم هر دولت و هر رئیس جمهوری، اگر بخواهد خودش را از اصل ۲۲ بهمن بزرگ تر بداند، از همین ملت شهید پرور، تودهنی سختی خواهد خورد. از همین منظر، «۲۲ بهمن ۹۱» عطر «۹ دی ۸۸» می دهد. «بهار» زنده تر از آن است که «زنده باد بهار» بخواهد. آقای سر قوه! لطف می کنی اگر کلاس بهار را پایین نیاوری. شما کجا و بهار کجا؟! ظاهر شما کجا و ظاهر بهار کجا؟! باطن شما کجا و باطن بهار کجا؟!… بعضی ها از صدقه سر همین ملت و همین ولایت و همین انقلاب و همین ۲۲ بهمن، «شکوفه» زده اند؛ اینک شکوفه خود را از شکوفایی کل بهار، بزرگ تر می بینند! شکوفه انقلاب… نیک اگر بنگری، ملت است. هر که کوفه بازی درآورد، سیلی می خورد.
*** *** ***
با این مردم بیدار، انقلاب اسلامی برای دفاع، به تنها چیزی که نیاز ندارد، خواب است. من نیز در این سالیان روزنامه نگاری، اگر چه زیاد «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره»، اما هرگز مایل نبوده و نیستم درونی دلم را بیرون بریزم. با این همه…
– ایام فتنه ۸۸ دوست و همسنگر پدرم، حاج اصغر آبخضر می گفت: «دیشب خواب پدرت را دیدم. همان لباس خاکی جبهه تنش بود. همان «یا زیارت یا شهادت». طبقه چندم ساختمانی بودیم. از پنجره، درگیری های خیابان را نشان اکبر دادم و گفتم: «آخر این معرکه چه می شود؟!» عکس روی دیوار را نشانم داد و گفت: «با وجود این مرد، انقلاب اسلامی از پس همه فتنه های ریز و درشت قبل از ظهور برمی آید. ما شهدا، هوای این مرد را داریم. مثل امام، دوستش می داریم. ما به کنار، «علمدار کربلا» هم عجیب هوای این مرد را دارد. عجیب دوست می دارد این مرد را. هر وقت شما می گویید؛ «ابالفضل علمدار! خامنه ای نگهدار»، سقای عاشورا به همه ما شهدا آماده باش می دهد».
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
– چند شب پیش، مادربزرگم، خواب «آقا» را دیده بود… به «آقا» گفتم: «ما که از دور، دستی بر آتش داریم و همه چیز را نمی دانیم، فقط با چند خبر، این همه قلب مان می گیرد، این همه آه می کشیم، این همه غصه می خوریم. شما چگونه تحمل می کنید این حجم انبوه اخبار را؟! این همه غم و اندوه را چگونه تدبیر می کنید؟!» «آقا» لبخندی زدند و عکس روی دیوار را نشانم دادند.
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
********* *********
آهای مسئولان! مانیفست ما همچنان همان سرود «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره» است… حتی خواب ما سرشار از بیداری است… مانیفست ما این است؛ «در جنگ با دشمن، ننگه که سازش کرد…».
وطن امروز/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
این اجنبی پرستان بی جنبه
۱: خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد»، که حق مسلم خود می دانند، توهین می کنند، تهمت می زنند، غیبت می کنند، فحش می دهند، اذهان عمومی را تشویش می کنند و دروغ می گویند. آیا چون ما خود روزنامه نگاریم، می توانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بی هیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانه ای» را قربانی اصول بی اصول ژورنالیسم می کنند؟! البته امیر قلعه نویی آدم با شرفی است، و الا «اجنبی پرستی»، فقط مال ۲ دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
۲: قطعا «اجنبی پرست» حرف بسیار گل درشتی است، اما قلعه نویی، سالی یک بار، درشتی می کند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعی العموم! چه نشسته ای که ژنرال، از گل نازک تر خطاب مان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است، -آن طور که عده ای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد حالا یک «اجنبی پرست»؟!
۳: اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبی پرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعه نویی نمی توان خرده گرفت، چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بهم می بافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبی ها را مسخره کرده اند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبی پرست»، این حرف ها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعه نویی بی ادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا مانده ام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» می کنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بی خود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را می پرستند، شان عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبی پرست»، نه شاخ دارد، نه دم! اجنبی پرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
۴: اجنبی پرستی، استعاره ای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبی پرست» باشد، «احمق» است! جناب کی روش هم با این کارنامه مثال زدنی (!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیم فصل اول پرسپولیس را می گرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه می شد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زننده ای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمی توان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبی پرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعه نویی و کارلوس کی روش شد، آیا نباید به موفق ترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبی پرست بخواند؟! قلعه نویی زمان هدایت تیم ملی، بدون هیچ باختی، و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «۹۰» رفت و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چند ماه بعد از باخت کارلوس خان کی روش به تیم های رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای ۴ تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی می رود، تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعه نویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیم ملی به جام جهانی مطمئن می شدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفته ایم! کارلوس کی روش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه می گیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله می کند!! و چرا نکند؟! او خوب می داند تا چه حد اجنبی پرست اند شماری از اصحاب رسانه. قلعه نویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبی پرستی… آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیم ملی را به خود نمی بیند. دربی، شهرآورد بی خودی بود، اما نه بی خودتر از بازی تیم ملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیم ملی کی روش، دربی سرافرازانه ای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیم ملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبان بسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای ۲ تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبی پرست داریم، هم خبرنگاران اجنبی پرستی که از رئیس شومن شان خط می گیرند!
۵: امیر قلعه نویی به «کلهم» می گوید «کل یوم»، «کربکندی» را «گربه کندی» صدا می زند، و به «ذوب آهن» می گوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعه نویی اما با نام خدا سخن می گوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمی کند، قم و جمکران و زیارت امام زاده آقا علی عباسش ترک نمی شود، وقت قهرمانی، نماز شکر می خواند، در برهه های مختلف، وطن دوستی خود را ثابت کرده، و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بیشتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمی کند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما، از سطح تیم ملی، بالاتر است، بلکه سطح موفق ترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعه نویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبی پرست، زیاد هم هست، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز دربی!
۶: سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکی های جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عده ای اجنبی پرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شده اند. همان کسانی که فردا در زردنامه های شان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گل محمدی»! همان کسانی که امروز می نویسند؛ «کارلوس کی روش از ظرف فوتبال ما بزرگ تر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربی گری تیم ملی برای قلعه نویی، لقمه گنده تر از دهان بود»! لقمه گنده تر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبی پرست!
*** *** ***
همه به امیر قلعه نویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بی آنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبی پرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبی پرست ها را هم درمی آورد… نشان به نشان خواب آشفته بعضی ها، قبح اجنبی پرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازی آباد… بعد از تشر تو، حالا راحت تر از کارلوس مغرور انتقاد می کنند، حتی بعضی ها!
وطن امروز/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
جذب حداکثری؛ آری، اما…
چه بهتر که مطلع پلاک امروز را مزین به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) کنم؛ «مومن برای مومن، برکت، و برای کافر، اتمام حجت است». «تحف العقول، صفحه ۴۹۸»
*** *** ***
یک: گاهی که بعضی رجل سن و سال دار سیاست، بیش از حد از در صلح و صفا وارد می شوند، صدای آرمان خواهان جامعه به نشانه اعتراض بلند می شود؛ «چرا می خواهید به فتنه گران تخفیف بی خود دهید؟!» موسپیدان اما مخلص جواب شان این است؛ «جذب حداکثری».
دو: جذب حداکثری اگر چه شرط عقل است، لیکن تاکید «آقا» روی این مفهوم، اهمیت آن را مضاعف می کند. با این همه، از بعضی عناصر سیاسی باید سئوالاتی پرسید؛
دو/ ۱: آیا سوژه جذب حداکثری فقط خواص سیاسی اند؟! اگر نه، پس چرا در باب جذب حداکثری، آنقدر که به جذب چند فتنه گر دانه درشت توجه می شود، کوششی برای جذب توده هایی که ذهن شان پر از معماهای بی جواب است، نمی شود؟! آیا رواست که حتی درباره جذب حداکثری نیز شاهد تبعیض باشیم؟!
دو/ ۲: صرف نظر از بحث خواص و عوام، آیا جذب حداکثری به معنای تنها گذاشتن مفاهیم عالیه است؟! آیا ما حق داریم به گونه ای بر مدار جذب حداکثری حرکت کنیم که در ازای جذب فرضی چند فتنه گر عذرخواه، مفاهیمی از قبیل عدالت، مبارزه، پایداری، ایستادگی، آرمان خواهی و… دچار انزوا شوند؟! آیا جذب کردن چند عنصر ناراحت، ارزش چنین خسران بزرگی را دارد؟!
دو/ ۳: قطعا عده ای استثنا وجود دارند که جذب حداکثری شامل حال شان نمی شود. یعنی رفتار و گفتارشان آنقدر وقیحانه و رذیلانه است که لیاقت ورود به سفینه انقلاب اسلامی را ندارند. این جماعت سوژه دفع حداقلی اند. سئوال من از بعضی عناصر سیاسی این است؛ مشخصا و به طور مصداقی بفرمایید احیانا چه کسانی از چارچوب جذب حداکثری به تعریف شما، خارج اند؟! و آیا اصلا قائل به مفهوم دفع حداقلی هستید؟!
دو/ ۴: مراد از گفتمان جذب حداکثری چیست؟! جذب ما به فتنه گران؟! یا جذب فتنه گران توبه کننده به ما؟! آیا هدف از جذب حداکثری فقط و فقط احیای فریضه «شتر دیدی، ندیدی» است؟! آیا کمی آنها باید کوتاه بیایند، و کمی بیشتر از آنها، ما؟!
دو/ ۵: اگر حتی بصیرت، بنا به تعبیر حکیمانه رهبرمان آفت دارد و آفتش «غرور» است؛ آفات جذب حداکثری چیست؟! و اگر جذب حداکثری، بد و نارس و شل و ول و افراطی و تفریطی انجام شود، چه مضراتی خواهد داشت؟!
دو/ ۶: اگر جذب حداکثری را نادرست انجام دهیم و نتیجه اش، احیای مجدد فتنه و سران فتنه باشد، کار عاقلانه ای است؟! هیچ دقت کرده ایم که متاثر از سیاست جذب حداکثری، اصحاب انقلاب قرار است بیشتر شوند یا زبان عناصر ضد انقلاب، درازتر؟!
سه: شگفتا! واقعا شگفتا از روی اصحاب فتنه… این روزها گاهی که رسانه های زنجیره ای را دنبال می کنم، آنچه زیاد می بینم عناوینی از این دست است؛ «تغییر لحن آقای عسکراولادی کافی نیست!»، «ایشان باید رویه اش را نیز تغییر دهد!»، «عسکراولادی باید از اصول گرایان بخواهد که بابت رفتار و گفتارشان، از مردم و اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند!»، «ما از سخنان ایشان استقبال می کنیم، اما شرکت در انتخابات، حقی نیست که عسکراولادی و عسکراولادی ها بخواهند به ما بدهند یا ندهند!» و…
چهار: بگذارید وارد مصادیق شوم، تا بیشتر معلوم شود وقتی جذب حداکثری، افراطی انجام می شود، چه نتیجه ای در پی دارد. جناب رسانه ملی وقتی دوربین صدا و سیما را کیلومترها آن طرف تر از جذب حداکثری، مقابل سرکار خانم معصومه ابتکار قرار می دهد، (به عنوان نماینده قشر دانشجو!) باید هم این گونه محصول اش را ببیند که عضو شورای شهر تهران، برود با فلان رسانه گفت و گو کند و بگوید؛ «تمام مولفه های زن مسلمان در حجاب، خلاصه نمی شود!… رویکرد پهلوی اول، بهبود زندگی مردم بود!… نفوذ تفکر امام بر اساس تحولاتی بود که دکتر شریعتی پایه گذاری کرد!…». معصومه ابتکار اگر چه در فتنه ۸۸ تا اوایل سال ۸۹ عمدتا در دفاع از فتنه و فتنه گران موضع می گرفت، اما پس از آن مقطع، ترجیح داد کارنامه خود را بیش از این تیره و تار نکند. مع الاسف صدا و سیما با کاریکاتور کشیدن از مفهوم جذب حداکثری، زبان سرکار خانم را باز کرد! حالا عضو شورای شهر تهران به دفاع از مهندس و شیخ اکتفا نمی کند! حجاب را می زند! از رضاخان دفاع می کند! به امام اهانت می کند! و البته مقصر چنین سخنان گل درشتی در وهله اول، همان رسانه ای است که مفت و مجانی دوربین خود را در اختیار اعوان و انصار فتنه می گذارد. من از شمای خواننده سئوال می پرسم؛ آیا به چنین رویه ای می گویند «جذب حداکثری»؟!
*** *** ***
عالیجنابان با تجربه تر از ما! ای کسانی که بیش از ما سرد و گرم سیاست را چشیده اید! موسپیدان! فداییان جذب حداکثری! آنی درنگ کنید که اگر فتنه به ثمر رسیده بود، اگر نقشه سران فتنه گرفته بود، اگر خون شهید غلام کبیری و ذوالعلی نبود، آیا باز هم مجال داشتید این همه بی قاعده بر طبل جذب حداکثری بکوبید؟! آیا اصلا قائل به این هستید که فتنه ۸۸ سران فتنه ای هم داشت؟! و آیا فکر نمی کنید اهل و عیال فتنه، بازگشت به نظام را، نه برای رجوع دوباره به آغوش پر مهر ولایت فقیه، بلکه برای اتمام کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ می خواهند؟! این را من نمی گویم به خدا! خودشان می نویسند که «برای رسیدن به مقصود اصلاحات، تنها راه باقی مانده، استفاده از فرصت انتخابات است».
آقایان! این جماعت هر وقت نوشت «اصلاحات»، منظورش «براندازی نظام ۳۰۰ هزار شهید» بود. هنوز هم شک دارید؟!
جوان/ ۲ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بحران «مالی» و «بحران مالی»
امریکا که قرار بود بعد از کشتن بن لادن، جل و پلاس سربازان خود را از افغانستان جمع کند، ظاهرا بیرون بیا نیست! اما حضور نظامی یانکی ها چه رهاوردی برای همسایه شرقی ما داشته؟! صلح، آرامش، سازندگی، امنیت، رفاه و اشتغال؟! یا کشت و کشتار، کشت بیشتر تریاک، رشد بیشتر قاچاق و فربه شدن بیشتر طالبان؟! کم و بیش وضعیت همسایه غربی نیز بر همین منوال است. در عراق، تروریست های سلفی، دقیقا همان کاری را انجام می دهند، که طالبان در دیار افغان. اگر دیروز، صدام در زندان های بغداد، خاندان حکیم و صدر را وحشیانه می کشت، امروز در عراق، صبحی به شام نمی رسد، الا اینکه از چندین جای مختلف، اخبار اقدامات تروریستی مخابره شود. البته در عراق، ظاهرا، امریکایی ها حضور نظامی ندارند، اما تروریست ها خیال امریکا را بابت ناامن کردن بین النهرین، و دامن زدن به اختلافات قومی و تفاوت های مذهبی جمع کرده اند. واقعا تلخ است آنچه این روزها در عراق می گذرد؛ جنوب عراق محل جولان انگلیسی هایی است که بوی نفت بصره به مشام شان خوش نشسته. شمال عراق تبدیل به پاتوق شرکت های چند ملیتی شده که اغلب صهیونیستی اند. جبهه استکبار اصلا بدش نمی آید در شمال عراق، شمال غرب ایران، و جنوب ترکیه، به بهانه استقلال قوم کرد، از یک «اسرائیل جدید» پرده برداری کند. مرکز عراق هم هر روز شاهد تلفات سنگین ناشی از ترورهای بی وقفه است. واقعیت این است که این روزها در عراق، غرب اندازه صدها صدام کار می کند! در چنین منظومه ای باید دید که چه کار سختی دارد دولت نوری مالکی. و چقدر باید اهل تشیع و تسنن عراق هوشیار باشند که عراق در دام نقشه های تفرقه افکنانه نیفتد. قصه سوریه هم اگر چه کمی حادتر، زیرمجموعه همین ماجراست. اگر در سرزمین های اسلامی، رد پای غرب را درست ببینی، سرمنزلی جز ناامنی و اغتشاش ندارد. آن از افغانستان، آن از عراق، این هم از سوریه. اینک اما فرانسه هم مشخصا وارد گود شده تا به بهانه های واهی، مالی را دوباره تسخیر کند. مالی برخلاف کشورهای همسایه اش، نفت و گازی بی مانند دارد و موقعیتی ممتاز. آیا شما باور می کنید قصد فرانسه از لشکرکشی به مالی، مقابله با فلان گروهک شورشی، یا استقرار دموکراسی باشد؟! امریکا در افغانستان و عراق، چه گلی به سر مردم غرب آسیا زد که حالا فرانسه خاطرخواه صلح و آرامش مردم شمال آفریقا شده؟!
*** *** ***
دنیای استکبار در گذر از جنگ نرم، دوباره به این سوی و آن سوی، لشکرکشی فیزیکی می کند! «استکبار» باز هم بوی «استعمار» گرفته! روزگاری که خیلی هم دور نیست، جبهه غرب فکر می کرد با یک «کلیک» یا «فشار یک دکمه» یا «اینترنت» و «فضای مجازی»، بازی عالم را به سود خویش تمام می کند! و از دنیای به این بزرگی، «دهکده جهانی» می سازد! خودش هم می شود کدخدای جهان! کدخدا که چه عرض کنم؛ خدای جهان! جبهه استکبار البته توهم زده بود! و اینک دوباره مجبور است برگردد به همان روزگاری که اگر جایی، کشوری، منطقه ای را می خواست، لاجرم باید زحمت لشکرکشی و هزینه های سرسام آور نظامی را متحمل می شد! چند سال پیش شاید احدی فکر نمی کرد؛ فرانسه برای چند بشکه نفت بیشتر یا چند لوله گاز مفت، به کشور مالی لشکرکشی کند! دقت کنید؛ این اتفاق در اوایل سال «۲۰۱۳ میلادی» رخ داده! و باز هم دقت کنید؛ فرانسه «ناپلئون بناپارت» ندارد، بلکه فقط در یک قلم، کارخانه ماشین سازی «رنو» ۷۵۰۰ کارگر اخراجی دارد! ندید معلوم است؛ بحران «مالی» هم به «بحران مالی فرانسه» اضافه خواهد شد! غرب اگر با لشکرکشی نظامی می توانست کدخدای جهان شود، قرن گذشته میلادی، قرن بهتری بود! و غرب اگر با یک کلیک می توانست خدای جهان شود، لشکرکشی نظامی نمی کرد! راستی، کدام کدخدا اینقدر بدهکار و بدبخت؟! ندید معلوم است شعار فردای مردم معترض فرانسه به اوضاع ریاضت اقتصادی… «بحران مالی» خودمان را حل کنید؛ «مالی» پیشکش!
جوان/ ۱ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بسم الله…
نه؛ حرفی نیست!
“آهای هیلاری کلینتون! مگر نمی گویی اسد دیکتاتور است؛ پس مثل مبارک، مراقب جان بشار هم باش!”
واقعا ها!
“برادر بلندبالای مقاومت است. خیال تان تخت! تا موشک های سوریه بر سر اسرائیل آوار نشود، اسد سقوط نمی کند. جمهوری اسلامی از بشار اسد حمایت می کند؛ حرفی هست؟!”
نه حرفی نیست…!
این “حرفی هست” کلا خیلی قشنگه!
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۱:۵۸ بامداد
تعداد افراد آنلاین: ۲۱ نفر
ماشالله حزب الله…
داداش حسین بی همتای بسیجی ها فــــــــــدائی داری…
خاک و چوک!
فرض که همسرش بی حجابه شما چرا اینجا می نویسید؟ همینجوری می شه اسلام به خطر میفته. لااقل شطرنجیش می کردین!
والا!
بعدشم نه حرفی نیست. تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
“اسد به خاتمی پولی نداده که ملک عبدالله باشد.”
جانم داداش حسین!
۲* خدای متعال:
همانطور که کسی نمی تواند؛ جلوی نورافشانی خورشید را بگیرد، همانطور هم کسی نمی تواند جلوی رحمت وسیع من را به بندگانم بگیرد.
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۸۹)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم…
(بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۴۲)
“اسد یعنی شیر. یعنی موشک های حاج حسن. کشتن طفل معصوم های میانمار هنر نیست. خرس گنده های سلفی را باید به درک واصل کرد. علی القاعده، القاعده را!”
“بر اساس منابع غربی، اسد که از سوریه فرار کرده، هیچ! حاج قاسم هم در انفجار اخیر دمشق به شهادت رسیده است!! ما این شهادت را هم به سایر شهادت های حاج قاسم اضافه می کنیم!! ما می خندیم به منابع غربی!”
“من از انتشار تصاویر میانمار عاجزم، اما روزی که موشک های اسد بر سر اسرائیل آوار شود، وبلاگم را با خون، آپ می کنم و متوسلیان را از خواب کهف بیدار می کنم که سردار! بعد از «بازی دراز»، اینک نوبت «شرق حجاز» است.”
روده راست ! (گفت و شنود)
گفت: چه خبر؟!
گفتم: مسعود بهنود در مصاحبه با سایت جرس- حلقه ماسونی لندن- گفته است جنبش سبز(!) تبدیل به یک شعار بی محتوا شده است.
گفت: یعنی تا حالا نفهمیده بود؟!
گفتم: گفته است، دچار توهم و خودبزرگ بینی شدیم و شعار براندازی سردادیم!
گفت: دیگه چی؟!
گفتم: بهنود گفته است امروز اپوزیسیون دچار سرخوردگی شدید است و ادعا کرده که «خود من هم بعد از ۲۸ مرداد ۳۲ دچار همین سرخوردگی شده بودم»!
گفت: ولی بهنود اولاً در ۲۸ مرداد ۳۲ یک کودک ۷ ساله بوده و ثانیاً در تمام دوران قبل از انقلاب هم در خدمت رژیم شاه و همکار شاخه زیتون -شعبه موساد در ایران- بوده است… اینهمه دروغ و پشت هم اندازی؟! مثل اینکه یک روده راست توی شکمش نیست!
گفتم: چه عرض کنم؟!از یارو پرسیدند تا حالا در عمرت یک کلمه حرف راست زده ای؟ یارو فکری کرد و گفت؛ اگر بگویم «آره»، یک دروغ دیگر گفته ام!
تکبیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر!
“رئیس بنیاد باران، به زن ایتالیایی دست می دهد، اما دست دختربچه میانماری را نمی گیرد! چون اشکال شرعی دارد! مرجع تقلید بعضی ها دالایی لاماست! این روزها به جای اصلاحات، این بوداست که دارد تعریف می شود!”
احسنت… احسنت…
این متنتان از آن متنها بودها! از آن متنها که آدم را به وجد میآورد و کلی هیجان نوشتن آدم را میگیرد!
عالی بود. ممنون.
ماه مبارکتون هم مبارک. التماس دعا.
سوریه، مقاومت و شکستی دیگر برای نظام سلطه + ترجمه انگلیسی
این هم مطلب ما برای سوریه …
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور
اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
خدایا دارا کن هر ندارى را خدایا سیر کن هر گرسنه اى را خدایا بپوشان هر برهنه را
اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ
خدایا ادا کن قرض هر قرضدارى را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر
کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ
دور از وطنى را خدایا آزاد کن هر اسیرى را خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار
الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ
مسلمین خدایا درمان کن هر بیمارى را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود خدایا
غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ
بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن از
الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَى ءٍ قَدیرٌ
ندارى که راستى تو بر هر چیز توانائى
http://www.lahoof.ir/persian/index.php?option=com_content&task=view&id=212&Itemid=9
درخصوص سوریه اگر با دید جامع و فراگیر به تحولات این کشور نگریسته شود؛ طراحی امریکا برای سوریه کاملاً مشخص است که متأسفانه برخی کشورهای خارجی و منطقه نیز در این طراحی امریکا مشارکت دارند.
هدف اصلی طراحی امریکا در سوریه، ضربه زدن به خط مقاومت در منطقه است، زیرا سوریه از مقاومت فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان حمایت می کند.
اگر دولت سوریه، به آمریکایی ها قول دهد که حمایت خود را از مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان قطع خواهد کرد، همه مسائل تمام خواهد شد و تنها جرم سوریه حمایت از مقاومت است…
آمریکایی ها و برخی کشورهای غربی، می خواهند انتقام شکست های اخیر خود در منطقه از جمله مصر و تونس را در سوریه بگیرند.
موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه، حمایت از هرگونه اصلاحات به نفع مردم این کشور و مخالفت با دخالت امریکا و کشورهای دنباله رو آن، در مسائل داخلی سوریه است.
“حضرت امام خامنه ای”
از آن متن های آتشین و دلچسب.
شما فوق العاده اید آقای قدیانی.
“بچه های ملک عبدالله اما از خودش پیرترند!”
🙂
“مسجدالنبی اذان علی را کم دارد.”
داداش حسین!
سالاری به خدا…
دعاى روز دوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِکَ و جَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ و نَقماتِکَ و وفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت و برکنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان.
هی بشار! چون می دونم الان توی همین متن، آپی، باید بهت یادآوری کنم که من این متن داداش حسین رو از صدر تا ذیل قبول دارم، مخلصتم هستم، اما تو هم بالاغیرتا یه کم کمتر آدم بکش که زبونمون برای دفاع ازت باز باشه! نه اینکه مو دربیاره!! ملفتی اخوی؟!
“بعد از «بازی دراز»، اینک نوبت «شرق حجاز» است. اسد از سوریه نمی رود. شیخ نمر از عربستان نمی رود. التحریر از قاهره نمی رود. مسجد شیعیان از مدینه نمی رود. مقاومت از خاور میانه نمی رود. نصرالله از لبنان نمی رود. ما تخس ترین فرزندان قدس ایم.”
عالی بود.
بشار فارسی بلده؟ ماشاءالله!
عجب تشبیهی! ناخن انگشت اشاره حاج قاسم که دارد خط می اندازد صورت نظام سلطه را!
به قول مبصر؛ به به!
آهای!
مگر نمی گویید بشار اسد دیکتاتور است؛
پس لطف کنید و به او هم جایزه صلح نوبل بدهید!
هی نظام سلطه!
مگر قبلا نگفته بودم حق وتو چیز خوبی نیست؟
نظام سلطه هوای کدام دیکتاتور جلاد را نداشته است؟!
آهای هیلاری کلینتون!
مگر نمی گویی اسد دیکتاتور است؛
پس مثل مبارک، مراقب جان بشار هم باش!
هی ژنرال پترائوس!
من، شما را قبلا کجا دیده بودم؟
چهره ات خیلی برایم آشناست. صحرای سینا یا صحرای طبس؟!
هی پترائوس! سیاه ترین شوالیه سیا!
اینجا مردی هست که نامش «مهدی» است.
موسای ما به نیل افتاده. بچرخ تا بچرخیم! مچ تو را می خوابانیم…
ما تخس ترین فرزندان قدس ایم.
…
آری! کلید هر قفلی در خاور میانه دست ایران است.
..
ما به اسد خط می دهیم. به هر که علیه اسرائیل باشد، ما خط می دهیم.
خیلی زیبا و در خور، بندربن سلطان، وزیر اطلاعات عربستان را “رئیس ساواک عربستان” نام نهادین.
……………….
عالی بود
یا علی
“ما تخس ترین فرزندان قدس ایم.”
خیلی خوب بود. یک پارچه شور و هیجان شدیم.
ممنون.
سلام
مطلب شما در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز منتشر شد
لینک مطلب شما در صراط:
http://www.seratnews.ir/fa/weblog
با تشکر
……………………………….
با لینک کردن صراط در وب سایت خود ما را یاری نمایید.
………………………………..
برای انجام تبلیغات رایگان وب سایت خود به سایت صراط مراجعه نمایید.
“اینجا مردی هست که نامش «مهدی» است. موسای ما به نیل افتاده. بچرخ تا بچرخیم! مچ تو را می خوابانیم، و نسل نظام سلطه را به گور می بریم و روی سنگ قبرت می نویسیم: سیاه ترین شوالیه سیا!”
به همین زودی ها انشاالله.
عالی بود جدا.
از اون متن هاییه که باید همه جملاتشو چند بار تکرار کنم موقع خوندن.
خیلی خیلی عالی بود.
“سوریه زینبیه دارد؛ بین الحرمین ایران و لبنان،”
السلام علیک یا زینب الکبری.
السلام علیک یل رقیه بنت الحسین.
گاهی خواندن متن های شما آدم را یاد رجزهای مرحوم بخشی می اندازد، خدارحمتش کند.
هدیه به روحش صلوات.
بدون درک حضورش آمد!
آرام آرام بی هیچ وقفه ای، دوباره آمد، صدایم کرد و در گوش سال نامش را زمزمه کرد: “رمضان”
گفت: ماه بندگی خدا هستم و تو را به سوی این سفره پر برکت دعوت می کنم.
تازه از سفر آمدم دوباره مسافرِ روزهای رمضان شوم؟
گفت: مگر نشنیده ای؟ “آه من قلة الزاد و طول الطریق…”
رمضان آمدی؟، با هزاران برکت و رحمت، بشنوید هم اکنون صدایِ هایِ آسمانِ رمضان را!
رمضان، هنگام آمدنت دشتها پر می شود از شبنمِ سلوک و دلها آماده می شود به لقمه حق،
اما این سکوت است که فراگیرِ شب و روزمان شده؛ ما بی اعتناییم به خودمان وگرنه فقط با یک
انگشت در اتحادِ مسلمانان می شود تمام ظلم علیه اسلام را نابود کرد!
رمضان، تو که در آسمان ها موج می زنی و در بَر و بحر سایه می افکنی این قلبهای به
ظاهر بیدارمان را بیدار کن!
چند سالیست قبل از صدای تو صدای ناله می شنوم، ناله عجز و ناتوانیِ مسلمانانی در تنگنا.
چند صباحیست که خورشیدِ هدایت زمزمه اشک و بغض می خورد به جای سحری!
چند وقت است که از خود می پرسم: بزرگ شده ام یا نه؟
مسلمان شده ام یا هنوز در خیال مسلمانی ام؟
امروز در دشتِ ذهن من هیچ لغتی قدم نمی زند، جز سوختن!
سوختن و صدای جِز جِزِ انسانهای مسلمان، به کدامین گناه؟
رمضان، انسان می سوزانند یا انسانیت را کباب می کنند؟
عده ای که سالهاست نه حق مسکن و نه حق زندگی کردن دارند، به خاطر انتخاب اسلام!
در دین ما حتی ماهی جان می دهد بعد کباب می شود! آنوقت بودیسم …
“آزاد اندیش”
این یکی از اون “سلفیهای قلم” آتیشی تر و داغ تر بود.
کاش میشد به عربی هم ترجمه میشد البته نه همش!
موفق باشید.
یاعلی علیهالسلام
دوباره متن را خواندیم و لذت بردیم از این قلم استثنایی… برخی متنهاتان را باید چند بار خواند، مثل همین متن و متن رمضانیه!
“شاید حاج قاسم هوس کرده باشد در اورشلیم نماز بخواند. کعبه عطر گلاب ما را می دهد؛ به زودی بیشتر! هی پترائوس! اینجا مردی هست که نامش «مهدی» است. موسای ما به نیل افتاده. بچرخ تا بچرخیم! مچ تو را می خوابانیم، و نسل نظام سلطه را به گور می بریم و روی سنگ قبرت می نویسیم: سیاه ترین شوالیه سیا! آن روز اسد اصلاحاتش را کرده است…”
ولی سانسور خبری داریم، نداریم؟
“جمهوری اسلامی از بشار اسد حمایت می کند؛ حرفی هست؟! ما برای این «اعلام رسمی» زور داریم! ما به اسد خط می دهیم. به هر که علیه اسرائیل باشد، ما خط می دهیم.”
فوق العاده است این متن… به به…
بسیار عالی بود. ان شاءالله خداوند توفیقاتتان را روز افزون کند!
“ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.”
{امام خامنه ای}
ما از «بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟!
ما برای این «اعلام رسمی» زور داریم!
ما به اسد خط می دهیم.
…
آری! کلید هر قفلی در خاور میانه دست ایران است.
به هر که علیه اسرائیل باشد؛
ما خط می دهیم.
…
ما خودمان می دانیم که اسد به اصلاحات نیاز دارد.
ما تخس ترین فرزندان قدس هستیم.
ما می خندیم به منابع غربی!
…
کعبه عطر گلاب ما را می دهد؛ به زودی بیشتر!
تا آن روز اسد اصلاحاتش را کرده است.
پس بچرخ تا بچرخیم!
…
کولاکی داداش حسین قدیانی. جیگرم حال اومد خداییش.
مگر نمی گویید بشار اسد دیکتاتور است؛ پس لطف کنید و به او هم جایزه صلح نوبل بدهید! اسد هم مثل دالایی لاما، مثل اوباما، مثل مناخیم ولفوویچ بگین، مثل اسحاق رابین، مثل شیمون پرز، مثل جیمی کارتر، مثل خانوم خانوما شیرین شیرینا، مثل انگ سان سو چی. آهای هیلاری کلینتون! مگر نمی گویی اسد دیکتاتور است؛ پس مثل مبارک، مراقب جان بشار هم باش!
چه تیکه تپلیه!!
بسم الله
به مناسبت سالگرد شهادت شهید رضایی نژاد
مستند زیبای “آرمیتا مثل پری” که دیشب از شبکه اول سیما پخش شد:
http://www.aparat.com/v/fc639d742e81fbfd0a6323c274418493265155
http://www.aparat.com/v/cddb3617366bfeec2af0edd14135d6fb265189
دیدنش خالی از لطف نیست .
یا علی
سلام خدا بر شهید قدیانی و سلام شهیدان بر شما…
خیال تان تخت! تا موشک های سوریه بر سر اسرائیل آوار نشود، اسد سقوط نمی کند.
.
جمهوری اسلامی از بشار اسد حمایت می کند؛ حرفی هست؟! ما برای این «اعلام رسمی» زور داریم! ما به اسد خط می دهیم. به هر که علیه اسرائیل باشد، ما خط می دهیم.
.
اسد ناخن انگشت اشاره حاج قاسم است. دارد خط می اندازد صورت نظام سلطه را.
.
بر اساس منابع غربی، اسد که از سوریه فرار کرده، هیچ! حاج قاسم هم در انفجار اخیر دمشق به شهادت رسیده است!! ما این شهادت را هم به سایر شهادت های حاج قاسم اضافه می کنیم!! ما می خندیم به منابع غربی!
.
روزی که موشک های اسد بر سر اسرائیل آوار شود، وبلاگم را با خون، آپ می کنم و متوسلیان را از خواب کهف بیدار می کنم که سردار! بعد از «بازی دراز»، اینک نوبت «شرق حجاز» است.
.
غاصبین قدس بدانند؛ هزینه مرحله انتقالی در سوریه، مرحله انتقالی در تل آویو است. من چه بدانم؟! شاید حاج قاسم هوس کرده باشد در اورشلیم نماز بخواند…
.
متنتون عالی بود، حرف نداشت.
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
ما از «بشار» حمایت می کنیم
.
.
.
حرفی هست؟!
“اما روزی که موشک های اسد بر سر اسرائیل آوار شود، وبلاگم را با خون، آپ می کنم و متوسلیان را از خواب کهف بیدار می کنم که سردار! بعد از «بازی دراز»، اینک نوبت «شرق حجاز» است.”
دلم برایت بدجوری تنگ شده بود “حاج حسین آقا”!
ممنون!
“مسجدالنبی اذان علی(ع) را کم دارد…”
آی گفتی…
عبارات شیکی دارد این متن!
“در منظومه «بیداری اسلامی»، مچ پیتر نامقدس، دست سردار سپاه خامنه ای است.”
پشه (گفت و شنود)
گفت: مشاور فراری کروبی که به آمریکا پناهنده شده است در نامه ای خطاب به کروبی اعلام کرده که از مشاوره دادن به ایشان استعفا داده و قصد همکاری با گروه های برانداز را دارد!
گفتم: ولی سال گذشته کروبی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر او را از مشاورت خود عزل کرده بود.
گفت: خطاب به کروبی نوشته که من دیگر نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارم!
گفتم: خیلی بد شد! الان این نظر ایشان به اولین خبر رسانه های دنیا تبدیل میشه. خب! دیگه چی؟!
گفت: نوشته؛ نمی دانم استعفای من از نگاه دوستانم چگونه ارزیابی می شود؟!
گفتم: پشه ای روی تنه درخت چنار نشسته بود، هنگام برخاستن به درخت گفت خودت را محکم نگه دار که من دارم برمی خیزم!
۳* خداوند به حضرت داوود علیه السلام وحی کرد:
ای داوود! به بندگان گنهکارم مژده بده و بندگان صدیقم را بترسان!
داوود عرض کرد: خداوندا! چرا به گنهکاران مژده بدهم، ولی بندگان صالحت را بترسانم؟!
خداوند فرمود: به گنهکاران این مژده را بده که من توبه آنان را می پذیرم و از گناهان آنان در می گذرم و بندگان صدیق و صالحم را از این جهت بیم ده که به اعمال خود مغرور نشوند، زیرا اگر من از بندگانم به طور دقیق حساب بکشم؛ همه آنان هلاک شده هستند…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۶۷)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
اگر بنده خدا می دانست که در ماه رمضان چیست و چه برکتى وجود دارد؛ دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.
(بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۴۶)
سلام؛
احسنت برادر
وفقکم الله
خون، خون می خواهد!
این همه شیعیان را به خاک و خون کشیدید، ما منتظریم…
ما منتظریم تا دوباره حماقت خود را تکرار کنید!
اشتباه نکنید، این بار نه “کربلا”، بلکه “بدر” را تکرار خواهیم کرد!!!
حرفی هست؟!!!!
(احسنت بر شما، خیلی زیبا و دقیق و مناسب قلم زدید)
(اشتباه نکنید، این بار نه “کربلا”، بلکه “بدر و خیبر” را تکرار خواهیم کرد!!!)
حرفی هست؟!!!
آخ قربون آدم راستگو که نمیگه سوریه فلانه با انقلاب های مصر و تونس فرق داره
میگه سوریه متحد ماست
ما هم از متحد خود حمایت میکنیم
جنگ متحدین و متفقین
آمریکا از متحدش حمایت میکند و قطعنامه علیه اسراییل را وتو میکند، روسیه هم از متفقش – سوریه – اونم نه یک بار که سه بار!
حالا اگر روسیه همون بلایی رو سر چچن بیاره که برمه و میانمار سر روهینگیا و چین سر ایلغور ها، چون مخالف آمریکا ست ما هم سکوت میکنیم.
صداقتت رو دوست دارم.
حداقل مثل بقیه ماله نمی کشی!
خیال تان تخت! تا موشک های سوریه بر سر اسرائیل آوار نشود، اسد سقوط نمی کند.
موافقم
صدام هم که میخواست برود، یعنی همان موقع که بزور بردنش، چند تا موشک شلیک کرد به اسراییل و رفت.
احتمالا اسد هم به سلف بعثی خود تکیه خواهد کرد و همان آموزه را تکرار خواهد کرد و خواهد رفت.
خیلی خوب بود در تاریخ ثبت شد! امیدوارم اون دنیا هم همینطور روسفید داد بزنی و این جمله تیتر رو تکرار کنی!! هر چند همین دنیا هم ……………… اصلا ولش کن!!!
سوریه متحد ماست؛ اما اتحاد سر “خدا” نه سر پول!
“تا موشک های سوریه بر سر اسرائیل آوار نشود، اسد سقوط نمی کند.” یعنی اینکه سوریه تا پای جان مقاومت خواهد کرد. به همین راحتی نخواهد رفت. اگر قرار بر شکست سوریه باشد هم بعد از جنگ و حالگیری از اسرائیل؛ نه با براندازی!
آدم بیسواد باشه؛ اما شعور داشته باشه! خدایی!!
…………………………………
احسنت به این تیتر!
بسیجی با کسی تعارف ندارد.
برم متن رو بخوانم…
“شان برادر ما نسل کشی نیست؛ مقاومت در برابر تروریست هاست.”
” ما می خندیم به منابع غربی! ”
“ما تخس ترین فرزندان قدس ایم”
“بچرخ تا بچرخیم! مچ تو را می خوابانیم، و نسل نظام سلطه را به گور می بریم و روی سنگ قبرت می نویسیم: سیاه ترین شوالیه سیا! آن روز اسد اصلاحاتش را کرده است…”
خیلی زیبا بود.
ممنون
ما از «بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟!
چقدر دوباره خواندن بعضی متن ها کیف دارد!
سلام؛
سر سفره افطار برای دوستم خیلی دعا کنید. ماه پیش تصادف کردن و مادر و برادرش فوت کردن و پدرش هم تو کما رفت. دیشب وقتی بهش زنگ زدم گفت دکترا بهش گفتن باید دستگاه ها رو دیگه جدا کنیم. مادرش، برادرش، حالا هم پدرش… دعا کنید خدا بهش صبر بده که بتونه این همه داغ رو تحمل کنه…
ماشالللللللللللله! تخس ترین سردار جنگ نرم
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
راستی یکی بود پارسال درباره سوریه حرف مفت زده بود؟ کی بود؟ کسی یادش نمیاد؟
۴* خداوند متعال:
ای موسی! می دانی اگر بنده ای از بندگان من گناهش چنان بزرگ باشد که به آسمانها برسد؛ اگر به سوی من بیاید، او را می بخشم و این کار برایم مهم نیست.
موسی علیه السلام عرض کرد: خداوندا! چگونه او را می بخشی؟! خداوند فرمود: بواسطه یک خصلت خوبی که در بنده من باشد. محبوب ترین خصلت در نزد من این است که به فقرای مومنان محبت کند و با آنها همکاری نماید و خود را با آنها یکسان بداند و به آنها کبر نفروشد. وقتی که این کارها را کرد، من همه آن گناهانش را می بخشم…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۴۰)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاک می کند و آن ماه برکت است.
(بحارالانوار، ج۹۶، ص۳۴۰)
حسین قدیانی: ما از «بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟!
چوک دیریا: نه داداش گلم کی … (جیگر کرده) بگه حرفی هست؟
مگه تو اینکه جمهوری اسلامی به مردمش رسید با ساندیس و کیک و ساندویچ ۹ دی و ۲۲ بهمن حرفی بود؟ که چهارتا چک زدیم به استکبار!
کسی جرات داره حرفی بزنه؟
سوریه رو نگه داشتن که دیگه چی نی برا ما!!!!!!!!!
داداش کسی حرفی زد اشاره کن زنگ آخر می گیریمش و نفله اش می کنیم.
کیهان امروز، واقعا ارزشمند است!
به به…
داداش حسین بی همتا فــــــــــــــدایی داری…
کیک ۱۳ طبقه ! (گفت و شنود)
گفت: آمریکا و اسرائیل و اروپا می خواهند انتقام شکست از حزب الله در جنگ ۳۳روزه را از سوریه بگیرند. ولی این وسط، عربستان و قطر و ترکیه چه کاره اند؟!
گفتم: این حیوونکی ها از خودشون که اراده ندارند، افسارشون دست آمریکاست.
گفت: یک روزنامه عربی که در لندن هم منتشر می شود خطاب به پادشاه سعودی و امیر قطر نوشته بود؛ «سوریه» لقمه شما نیست. شما به زودی لقمه سوریه و ایران می شوید.
گفتم: یارو وارد قنادی شد و پرسید آقا کیک ۱۳ طبقه دارید؟ مغازه دار گفت نه! یارو فردا و پس فردا هم به قنادی رفت و همین درخواست را کرد. قناد که فکر می کرد مشتری خوبی گیر آورده، سفارش یک کیک ۱۳ طبقه داد و فردا که یارو مراجعه کرد بهش گفت؛ کیک ۱۳ طبقه آماده است. و یارو گفت؛قربون دستت ۱۰۰گرم از راه پله طبقه سوم بده بخوریم حال کنیم!
فوق العاده بود، تمام قد….
عالی
دستت درست حسین
………..
به اذن الله و به اذن رسول الله …
موسای ما به نیل افتاده …
قطعه قطعه مهره
بگوشی؟
منم از بشار حمایت می کنم 🙂
ممنون که هستین…
من هم از ارتش آزاد سوریه حمایت میکنم. حرفی هست؟؟!
فعلا که دور دور شماست… هر چی میخوای بگو ولی روزهای آخرتونه رفیق…
متن بسیاز زیبایی بود و پاسخ دشمن هم چنین دندان شکن باید باشد. امیدوارم که مصداق اشداء علی الکفار رحماء بینهم باشیم. اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعز به الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله… با امید به ظهور مهدی آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین.
همه لینک کردن متن رو…
امیدوارم خداوند شما دیوانگان را شفا دهد
looool
چند روز صبر کنید بعد این همه لاف بزنین. 🙂
تا چند روز دیگه اسدتون کله پا میشه اونوقت اگر گفتی نوبت کیه؟
http://www.fcf.ir/pe/doa/04.jpg دعای روز چهارم
بازتاب: حسین قدیانی فی کیهان: نحن ندعم بشار؛ هل من معارض؟ | نافذة علی العالم
خدا پدرت را با حسین ابن علی محشور کند که گل پسری مانند تو دارد…جیگرم حال اومد…
دوستان محترم!
تا ساعاتی دیگر وبلاگ قطعه ۲۶ در هر ۲ ستون یمین و یسار به روز می شود.
بسم الله
آهای نظام سلطه!
آها کلینتون! آهای پرز و اوباما و نتانیاهو و اولان و مرکل و شاه چاق (اسبق) قطر و اتحادیه عرب و هر کسی که نمی تواند “بشار” را در این جایگاه ببیند!
نوه های شما هم “سقوط” بشار را نخواهند دید!
بشنوید!
یا علی
آها راستی این بنده خدا “ناشناس” و “و” از قلم افتادند!
این بالا یک چیزایی گفته بودند!
گول (گفت و شنود)
گفت: یکی از مدعیان اصلاحات می گوید؛ اصلاح طلبان گول گروه های تروریستی را خوردند که به نفع دشمنان وطنشان دست به آشوب زدند.
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: او می گوید؛ اما امروزه که گروه های تروریستی سرکوب شده اند، احتمال فریب خوردن اصلاح طلبان کمتر خواهد بود.
گفتم: یعنی از خودشان هیچ اراده ای ندارند و…
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو یک روباه مرده دید، گفت؛ شانس آوردم که مرده وگرنه گولم می زد!
یه نکتهی جالب!
این عکسها رو ببینید:
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20531/B/13910503_0420531.jpg
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20531/B/13910503_2420531.jpg
برای سلامتیشون که چشم دشمن رو کور کرده، صلوات!
سلام،
آقا چه کولاکی کردین، فوق العاده است..
کلی لذت بردیم.
“من از انتشار تصاویر میانمار عاجزم، اما روزی که موشک های اسد بر سر اسرائیل آوار شود، وبلاگم را با خون، آپ می کنم و متوسلیان را از خواب کهف بیدار می کنم که سردار! بعد از «بازی دراز»، اینک نوبت «شرق حجاز» است”.
*به به*
سلام
آقای قدیانی
عالی بود……عالی بووووووووووووووووووووود…….
احسنت
احسنت
بارک الله
من به این میگم بغض و کینه انقلابی که لحظه ای مثل گدازه آتش فشان از اعماق قلب راهیان قدس بیرون میزند.
متشکرم
*شاید حاج قاسم هوس کرده باشد در اورشلیم نماز بخواند.*
واقعا محشر بود؛
ممنون از شما حسین آقا.
بسم الله
مگر نمی گویید بشار اسد دیکتاتور است؛ پس لطف کنید و به او هم جایزه صلح نوبل بدهید! اسد هم مثل دالایی لاما، مثل اوباما، مثل مناخیم ولفوویچ بگین، مثل اسحاق رابین، مثل شیمون پرز، مثل جیمی کارتر، مثل خانوم خانوما شیرین شیرینا
http://jahannews.com/vdcfctd0mw6dmea.igiw.html
من کان لله کان الله له…
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین
خدایا مرا در این روز از آمرزش جویان قرار بده، و مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت قرار بده، و قرار بده مرا در این روز از دوستان نزدیکت، به مهربانى خودت اى مهربانترین مهربانان
*دعای روز پنجم
سلام. این مطلب شما با تغییر عکس در سایت حرف تو منتشر شد.
یا علی مدد
داداش حسین مثل همیشه بی نظیری…
“فالله خیرا حافظا و هو الرحم الراحمین”
صد در صد بی ربط، اما حرف دل است که بر دل مینشیند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910504000347
اصلا فکر نمیکردم اسد اینهمه مرد باشه……من هم از بشار اسد حمایت میکنم.
“من چه بدانم؟! شاید حاج قاسم هوس کرده باشد در اورشلیم نماز بخواند!!!”
گاهی عجیب
میترکانی متن را… خواننده را…
منفجر شدم به منابع غربی!
یه دونه ای حسین قدیانی.
تیتر این متنو تو گوگل سرچ کنید جیگرتون حال میاد.
این است داداش حسین بسیجیها.
سلام… دست مریزاد… آفرین به بچه بسیجی های دلاور…
ایران از بشار اسد حمایت می کند… نظام سلطه هیچ حرفی نمی تواند بزند.
این نوشته ها را به آدمایی که اسمشان در آن آمده، بفرستید شیرفهم بشن.
یاعلی
انتظار نداشته باشید در برابر این نوشتار بی نظیر کلامی جز ستایش و تحسین بر زبان برانیم.
آقای قدیانی!
از نان شبم می زنم از تمام تفریحات ظاهری و دنیایی می زنم، حتی ریال ریال در هزینه تلفن همراهم صرفه جویی می کنم تا پس اندازی جمع کنم و هر سال با پس اندازم به پابوسی ارباب بی کفن می روم.
از وقتی شما را شناختم و با قلم زیبایتان که از قلب پاک و ذهن خداییتان نشات می گیرد، آشنا شدم، هر باری که مهمان ارباب بودم به طور ویژه دعایتان کردم.
راستش دعایتان می کنم هم به خاطر خودتان و هم به خاطر لبخند رضایتی که می دانم با خواندن مطالب شما، بر لب مولا سید علی خامنه ای می نشیند.
در این شبهای عزیز مهمان دائمی دعای بنده هستید. شما هم دعایمان کنید.
سلام
فقط میخام بگم
ایول
دمت گرم حاج حسین
…………………….
زبان عاجز است از بیان زیبایی نوشتار
فقط: اجرکم عندالله حسین جان
همین
ببین چی نوشته داداش حسین:
‘لاله’ را به ‘نوری زاد’ بدهید تا شریعتمداری آرام بگیرد!
http://www.inn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=1835&Rate=0
عالی بود… پایان برای اسرائیل نزدیک است.
۲۴ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
هنوز هم جز تاپ تن انتخاب تیتر هستین!
ما تخس ترین فرزندان قدس هستیم.
آی دمت گرم
شیر مادرت حلالت
واقعا دست مریزاد.
فوق العاده بود!
نماز روزه هاتون قبول.
برا ما هم دعا کنید…
دمت گرم! ترکوند داداش…
به به عجب قلم توانایی! حق مطلب رو ادا کردی، دل ما رو هم خنک…
دوستان محترم؛
هفته بعد از کتاب “ماشاء الله حزب الله” رونمایی می شود. مجموعه دل نوشت های سال ۱۳۹۰ اثر حسین قدیانی در ۲۸۸ صفحه
به زودی کتاب “آر. کیو ۸۸″ نیز به چاپ دوم می رسد.
بسم الله
“خب، اینکه ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنى همین. وضعیت بدر و خیبر یعنى تهدید هست، چالش هست، اما بنبست نیست. در بدر امکانات کم بود، اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل، چندین برابر؛ شاید در بعضى بخشها، غیرقابل مقایسهى با امکانات جبههى اسلام بود. در خیبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شدید بود؛ اما غلبه پیدا کردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این، معناى وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد.”
سید علی خامنه ای ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20534
یا علی
با سلام؛
نکته این جاست که سوریه اکنون پرچم مقاومت در منطقه را بلند کرده است و این ارزشمند است و قابل حمایت.
پست شما را لینک وبلاگ یک قدم تا خورشید شد.
یا علی
دین حق
سوره مبارکه فتح
آیه شریفه ۲۸
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ
معنای آیه:
خداوند است که پیامبرش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا بر همه ی مکاتب پیروز شود.
پیام آیه:
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «پیروزی حق یعنی ظهور امام زمان (عج) که بر همه ی مکاتب و احزاب پیروز شود و زمین را پر از عدالت کند.»
ما از «بشار» حمایت می کنیم
سلام داداش حسین.
لطفا به وبلاگ نو پای ما هم سری بزنید. اگر راهنمایی بفرمایید و نظر دهید ممنون می شویم.
یا علی
“هی ژنرال پترائوس! من، شما را قبلا کجا دیده بودم؟ چهره ات خیلی برایم آشناست. صحرای سینا یا صحرای طبس؟! هی نظام سلطه! مگر قبلا نگفته بودم حق وتو چیز خوبی نیست؟ تو باید فکر اینجایش را هم می کردی که روسیه بر وزن سوریه است! از هر ۴ نفر که در جهان به دنیا می آیند، یک نفر چینی است!”
جملات شیکی است واقعا؛
خیلی انرژی مثبت منتقل می کند این متن!
بعد از افطاری نشسته بودم پای اینترنت، سریال هم نمی بینم. خوش به حالم. سری زدم به وبلاگ های دوستان و البته قطعه ۲۶
بعد از اتفاقات سال ۸۸ چیزی که بیشتر بر سر زبانها افتاد جنگ نرم و یکی از مصادیق آن جنگ در فضای سایبر بود، این شد دغدغه ای برای ما بچه حزب اللهی ها و البته رفته رفته شکل خواب به خود گرفت، اگر نگوییم مرده است. شاهد برای حرفم کثرت وبلاگ ها در این زمینه و غالبا بی محتوا و یا استفاده از صنعت copy/paste و یا بازدید کم و یا استفاده از مدل خاله بازی یه سر به وبلاگم بزن؛ یا لینکت کردم، لینکم کن و…
منکر کارهای خوبی (و البته انفرادی) نیستم؛ ولی به نظر می رسد بیشتر درگیر کارهای شیک و پربیننده هستیم تا برای درست کار کردن. انگار فراموشمان شد چه کسانی چه کارهایی کردند. ولی الان ما عملا چه هدفی را دنبال می کنیم. اخلاص در کارهایمان شاید زیر صفر باشد و الّا اینقدر بعضی هایمان دنبال اسم و رسم نبود، تازه آنهم در فضای مجازی. شاید اگر ذره ای منسجم تر عمل میکردیم حداقل یکی از حرف هایمان را به گوش جامعه رسانده بودیم.
داداش حسین گفتنمان تعارف نیست اینجا همه با هم برادرند. اما فقط اینجا نیست، کل جامعه را باید این طور باشد. من که کسی نمی بینم جوابم را بدهد. حاج حسین شما کاری بکن.
اولا قلمش برام جالب بود
اما الان واقعا تکراری شده
سلام
عالی بود، مثل همیشه
چرا در باره میانمار چیزی نمی نویسید؟
نوشته اطلاعیه ای راهپیمایی
نمی دونم
نمی دونم
. . .
هر حرکتی که شاید اثری داشته باشه!
آجرک الله یا صاحب الزمان
داشتم گذشته رو می دیدم که چشمم به آر کیو ۸۸ افتاد؛
و اینکه ۷۲ دقیقه قبل از شهادت، به کجا رسید؟ تمومش کردید؟
راستی چطور می شه کتاب با امضا گرفت از شما؟(نقد نقد بی کارت خون)
البته شما حساب بچه شهیدی ما رو بنما با امضا دیگه تاکیدش رو امضاشه ها!!!!!!
حالا اگه حس صاحب قطعه همراهی نکرد به جواب به دلایلی که خودشان می دانند سید جان شما محبت جواب دادن ما رو متقبل می شوید؟
سوریه سینه ی مقاومت است.
جدای از همه ی کاستی های دولتش آنچه بیش از پیش خود نمایی می کند اجتماع مستکبران بر تسخیر این سنگر است سنگری که همواره پشتیبان حزب الله و مستضعفین فلسطینی بوده است… این اجتماع تلاشی است دانشجویی برای آگاهی رسانی در مسیر حمایت از این سنگر.
لطفا حمایت کنید.
“ما تخس ترین فرزندان قدس ایم”
از اون تیکه ها بود که جیگر آدم خنک میشه.
خوندن متنات همیشه من رو به وجد میاره.
این ممد خالی بند معلوم نیست شده عین ….. خیابانی هر کی بیشتر بهش بده با همونه خواه ملک فهد باشه خواه هر کی دیگه
بازتاب: ما از «بشار» حمایت میکنیم؛ حرفی هست؟! « نگاه نو
بابا! شما ها که این همه فدایی هستین برین سوریـــــــــــــــه بجنگین دیگه، شهید برمیگردین، عوضش از شرتون راحت میشیم!! بدوید بدوید!! خر کم تر!! زندگی بهتر!
زنده باد بشار اسد …
نفرین بر منافق و دجال و سفیانی و …
بازتاب: ما از بشار حمایت می کنیم ،حرفی هست - پایگاه تحلیلی و خبری زاهدانه
سلام.
عالی لذت بردم.
یه جاهایی فکر کردم دارم دیالوگ های یه نمایش نامه رو می خونم.
خیلی خوب…
بازتاب: ما از«بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟! |
سلام
مطالب و متناتون عالی اند.
با اجازه ما در نشریه دانشجوییمون با ذکر نام نویسنده و منبع استفاده می کنیم.
خدا رو شکر که هستند…
http://murvil.mihanblog.com/post/48
سلام؛
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود.
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییول داداش
دمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت گرم
سوریه خط اول مقاومت …
دمت گرم
حال کردم
اسد ناخن انگشت اشاره حاج قاسم است. دارد خط می اندازد صورت نظام سلطه را.
اسد ترسو نیست که علی عبدالله صالح باشد.
دیوانه نیست که قذافی باشد.
اهل شرم الشیخ نیست که مبارک باشد.
به خاتمی پولی نداده که ملک عبدالله باشد.
به خاتمی پولی نداده که ملک عبدالله باشد.
به خاتمی پولی نداده که ملک عبدالله باشد.
به کوری چشم اونائی که میخواستن تو مملکت ما اصلاحات آمریکائی کنند؛
ما تو سوریه اصلاحات اسلامی میکنیم انشاءالله
نه داداش جان حرفی نیست، حمایت کنید. دمتون هم گرم…
سلام حاج حسین؛
مثل همیشه عالی بود.
زبانم در دهان باز بسته است!!!!!
عالی بود.
دلمان خنک شد.
دارم منفجر می شم.
شاید حاج قاسم هوس کرده باشد در اورشلیم نماز بخواند.
شیر مادرت حلالت…
ابالفضل العباس
برخیز… اینان همان بی غیرتان کوفه اند که حرمت زینب را نگه نداشتند.
برخیز اینان همان سیلی زنان صورت گلگون رقیه اند که باز زنده شده اند …که باز از بی حرمتی ابایی ندارند.حرمت مزارش راهم نگه نخواهند داشت
برخیز تا به کربلا نرسیدیم… برخیز تا عصر نشده است و کاروان اسرا به راه نیفتاده. عقاب تیز چنگ حامی ولایت و یارانش اوج بگیر که ما نمیخواهیم اهل کوفه باشیم.ما هستیم تا پای جان برای شهادت…ما هرگز از آمریکا و اسرائیل و این تروریستهای خرده پای حقیر سوریه نترسیده ایم…ما میراث خوران معنوی شهدای شلمچه و طلائیه ایم
اللهم الرزقنا توفیق شهاده فی سبیلک
فکر کنم حاج قاسم می خواهد کاخ سفید را بکوبد یک دو طبقه بسازد آن هم ویلایی
حرفی هم نیست، شما حمایت کنید. ما هم حمایت می کنیم
انشاء الله همین حاج قاسم اسرائیل را نابود بکند آن هم از سوریه
بازتاب: ما از«بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟!
آقا حسین دمت گرم، تو دیگه کی هستی!
ایشالله نماز صبح مکه
نماز ظهر مدینه
نماز عصرکربلا
نماز مغرب دمشق
نماز عشا را در قدس شریف میخوانیم…
شما از بشار حمایت میکنی تا همشهریانش را بکشد. زن ها و کودکان را سر ببرد. چه تروریست هائی!! حالا اینا کیا رو ترور کرده اند؟ تا حالا کجا بودند؟ چکار علیهش کرده تا حالا؟
……..
مگه پیامبر اسلام قبله رو از قدس به مکه تغییر نداد؟ شما چرا زیر بار نمیرید؟ مگه حضرت محمد(ص) دستور جهاد فرمودند؟!!
مگر ما سوره ای بنام بنی اسرائیل نداریم؟ شما چرا از نام بردن نام سوره قرآن ننگ داری؟
اسد اگه اسدی بود که شما میگی اول باید اون زن انگلیسیشو طلاق می داد. نه اینکه تا بیخ گوشش جاسوس بیاره!
سفسطه های شما خیلی ضعیف اند.
لطفا “یکی از هزاران اقدامات اسد در برابر اسرائیل رو بگید.
اولیش رو من میگم: جلوگیری از اقدام ایران بر علیه اسرائیل.
حضرت امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) مخالف سرسخت حکومتهای موروثی از نوع پادشاهی اش بودند چه رسد از نوع جمهوری که دهن کجی بزرگی به هرچه دمکراسی و مردمسالاری دینی و غیر دینی است. من از عالم سیاست و دیپلماسی بیگانه و از آن منضجر و منزجرم اما در پیروی از حضرت روح الله نمی توانم حمایت از بشار اسد را -که حکومت را از پدر به ارث برده و منتخب ملت سوریه نیست- بر خود هموار کنم. حساب حساب دو دو تا چار تاست. جایی هم برای توریه و تقیه وجود ندارد. حمایت از اسد مستلزم عدول از یکی از اعتقادات و توصیات همیشه ماندگار امام روح الله نیست؟
………………………………
ما از بشار حمایت نمیکنیم
ما از ارزش های انسانی خودمان دفاع میکنیم
استراتژی ما در برابر سوریه
استراتژی شمشیرداموکلس
با پادکست شمشیر داموکلس به روزیم
http://www.kauf.blogfa.com
آری! کلید هر قفلی در خاور میانه دست ایران است.
به هر که علیه اسرائیل باشد؛
ما خط می دهیم.
“ما تخس ترین فرزندان قدس ایم”
……………………
ان شا الله که با همان بشار اسد محشور بشید. شما حزب اللهی های جدید جان انسانها برایتان اهمیت چندانی ندارد. به فرض که اسد دشمن اسراییل باشد آیا شما باید از این همه جنایت وی پشتیبانی کنید؟ باید از دست شما به خدا پناه برد. خدا شما را با اسد و رهبرتان و قاضی مرتضوی محشور بفرماید و از شفاعت امویین دمشق برخوردار شوید ان شا الله.
تا به حال اصلا فکر کرده اید که این اسراییلی که شما به دنبال نابودی اش هستید آیا به جز به خاطر کشتار و غصب و تجاوز است که باید از بین برود. خب شما هم می خواهید با همین کارها با اسراییل مبارزه کنید مانند آنهایید.
تنها وبلاگی بود که دیدم از بشار اسد حمایت شده. منم نمیتونم اونو دیکتاتور بدونم. خیلی عجیبه که چه طوری و با چه منطقی اسد ی دفعه این همه مخالف پیدا کرد. فقط ی چیزی رو مطمئنم و اون این که اسد هر کی هست همین که در برابر اسرائیل موضع گرفت طوری که تمام کشورهای عربی و غربی رو با خودش دشمن کرد نشون از رگه هایی از وجدان انسانی در وجودشه. همین دلیل برای دیکتاتور نبودن اون کافی است.
به امید روزی که همه انسانها بیدار بشن و درکشون اونقدر زیاد بشه که دیگه با ی خبر یا کلیپ دروغ کسی رو بی خودی محکوم نکنن…
من به عنوان یه آدمی که اصلا اهل سیاست نیست، امروز اومدم بیبینم توی سوره چه خبره که توی وبلاگ شما اومدم. چرا آنقدر بی ادبی و به همه فحش میدی. شک ندارم نیاز به روانپزشک داری…
چه می کنه این قلم، خدایت حفظ و حافظه ات را محفوظ و محفوظاتت را برای ما بیشتر معلوم نماید. یا علی
باسلام بر آقا حسین قدیانی… پسر حاج اکبر آقا…
حال شما بحمدلله خوبه؟؟؟ کتاب ۹دی تون رو که می خوندم به یه جاییش رسیدم که خودتون میگید که اثر قلم روی کاغذ خییییییلی بیشتر از وبلاگ و سایت و این چیز هاست و در ادامه می فرمایید که من هیچگاه قلمم را با هیچ یک از راه های ارتباطی امروزی عوض نمیکنم…(البته به همین مضمون)
اولا این که دستت بابت این کتاب درد نکنه و ثانیا تبریک میگم که نیاز و کمبود های درون فضای سایبری را احساس کردید و در این عرصه بزرگ پا گذاشتید و شروع به فعالیت کردید…
راستی؛ دمت گرم که تو همون وبلاگی که دوستانتون به زور برای شما درست کرده بودند نموندید و پیشرفت کردید و سایت برا خودتون راه انداختید…
وَفَّقَکَ الله إنشَاءالله…
ای نادانان! سوریه تنهایی با تمام کشورها می جنگد؛ وجدان داشته باشید… تازه انشاءالله می خواهیم قدس را نیز آزاد کنیم. تنها کشوری که غم خوار فلسطین است سوریه است.
کسی غلط میکنه حرفی بزنه…
عالی است…