گزارش سال ۹۱
درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
برف نامه گدوک
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…

– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
- بایگانی: یسار
آشتی
– هنوز قهری؟!…
«پیامک علی به محمود» 🙂
- بایگانی: یسار
جمهور، جمهور، جمهور
تقدیم به نائب بقیه الله الاعظم، علمدار عباس نگهدار انقلاب اسلامی، رهبر مقتدر امت اسلام؛ امام خامنه ای

یک: خدا قوت باید گفت به این ملت. متن، حضور عظیم مردم بود و به یمن این حماسه بزرگ، فعلا می توان از برخی حواشی صرف نظر کرد. یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ هوشمندانه ترین پاسخ به «تحریم هوشمند» بود. دیروز خیلی چیزها معلوم شد. معلوم شد مردم نیز به تاسی از رهبرشان همچنان انقلابی اند. معلوم شد فرزندان انقلاب، هرگز دیپلمات نشده اند که «مبارزه» را فدای «مذاکره» کنند. معلوم شد بصیرت ملت، هم از فتنه های سیاسی بزرگ تر است، هم از فتنه های اقتصادی. معلوم شد نگرانی مردم از گرانی، معطوف به ندانم کاری بعضی دست اندرکاران است، نه اصل نظام. معلوم شد از نظر مردم، مشکلات معیشتی، متاثر از ایستادگی پای آرمان ها نیست. معلوم شد قوای ۳ گانه به ویژه قوه مجریه باید برای این مردم خدایی، بیش از اینها کار کنند. معلوم شد «جمهور» از «رئیس جمهور» جلوتر است. معلوم شد کلاس جمهور از کلاس بی کلاس رئیس جمهور بالاتر است. معلوم شد سخنران اصلی مراسم، شعارهای ملت شهید پرور است، نه حرف های یکی به نعل و یکی به میخ. معلوم شد «بهار انقلابی ها» تکراری نیست، بلکه «بهارنمایی» تکراری است. معلوم شد ملت و ولایت به هم می آیند؛ دولت و مجلس باید خود را به این منظومه برسانند. معلوم شد «وحدت ملی» ذاتی این مردم است. معلوم شد برای این ملت، احدی نمی تواند دایه مهربان تر از مادر باشد. معلوم شد رعیت زاده نمی تواند حامی اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشد. معلوم شد کلاس رعیت، از کلاس منیت، از کلاس بی کلاس رعیت نمایی، بالاتر است. معلوم شد این مردم از نسخه پیچی های «وحدت ملی» و «انتخابات آزادانه» بی نیازند. معلوم شد فتنه و انحراف هر ۲ با هم، از سرو بلندبالای ملت ایران، کوتاه ترند. معلوم شد «وحدت» برای این ملت، فریضه است… و معلوم شد چرا «اختلاف افکنی تا روز انتخابات، خیانت است»؟!
دو: ۲۲ بهمن ۹۱ دشمن فهمید در مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی، قبل از قوای ۳ گانه، حتی قبل از نیروهای نظامی، با آحاد ملتی طرف است که انقلاب و اسلام و امام و جمهوری اسلامی و «آقا» را مال خود می دانند. اصلا مهم نیست چند سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته باشد. مهم این است که دشمن در نبرد با جمهوری اسلامی، در وهله اول با بسیجیان خامنه ای طرف است. نه با رئیس جمهور، بلکه با جمهور. من به دشمن حق می دهم اگر روی شعارهای جمهور، بیش از سخنان تکراری رئیس جمهور، حساب باز کند. از ورای همین محاسبه، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، بهتر درک می شود.
سه: ۲۲ بهمن ۹۱ نشان داد حتی اگر دست تفرقه و اختلاف افکنی از آستین فلان سر قوا بیرون آید، باز هم «نشاط ملی» ملت ایران صدمه نمی بیند. دعوای این و آن، البته مردم را ناراحت می کند، لیکن ما نشاط ملی خود را نه از مجلس گرفته ایم، نه از دولت. نشاط ملی ما محصول خودباوری است که آنهم از صدقه سر انقلاب/ جمهوری اسلامی به وجود آمده. در ورای اختلاف افکنی، چرا مردم به شعب ابیطالب برگردند؟! اختلاف افکنان را پس می زنند. (اما نه با اقدام اختلاف افکنانه!) چرا نشاط ملی خود را خراب کنند؟! دست رد به سینه تفرقه می زنند. (اما نه با اقدام تفرقه انگیزانه!) چرا دنبال جبهه های سیاسی حرکت کنند؟! از جبهه ولایت فقیه پشتیبانی می کنند. (اما نه با منیت، که با بصیرت!)
چهار: حفظ حماسه ۲۲ بهمن ۹۱ از خود این حماسه، مهم تر است. مراقب باید بود؛
چهار/ ۱: دعوای این و آن نباید وجه المصالحه رفتار ناصواب و گفتار ناثواب شود. مقابله با بعضی بداخلاقی ها نباید خود همراه با بداخلاقی های دیگر شود. مبارزه با برخی اختلاف افکنی ها نباید خود باعث تفرقه شود. این، عمل به فرامین ولی امر نیست؛ هم سویی با خط اختلاف و خطر تفرقه است. آیا عمل وحدت شکنانه، آنهم در یوم الله ۲۲ بهمن، مقابله با اختلاف است یا هم صدایی با اختلاف؟! و آیا نباید دست مسموم انحراف و فتنه را در بعضی اختلاف افکنی ها متوجه شد؟!
چهار/ ۲: یکی دانستن سهم طرفین دعوا به شیوه کاریکاتوری، یا از آن بدتر، قائل شدن حق بیشتر برای طرف خاطی تر، اولا؛ دور زدن فریضه وحدت است، ثانیا؛ به گستاخی فزون تر اعوان و انصار انحراف منجر می شود. ظاهرا عده ای با مفهوم مقدس وحدت نیز کاسبی می کنند. به ایشان می گویی؛ علی لاریجانی و قالیباف؟! می گویند؛ عدالت و ولایت!! اما همین که می گویی؛ محمود احمدی نژاد؟! می گویند؛ فرود آرام دولت و وحدت!! هنر این جماعت، باج دادن بی مرز به «بهارنمایان» است. مع الاسف ایشان آنقدر که هوای دولت را دارند، هوای انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را ندارند!! به راستی، بحث ولایت و وحدت است یا کاسبی؟! لاریجانی «۱۱ روز خانه نشینی» کرد یا قالیباف سخن از «بن بست نظام» گفت؟! و آیا جز این است که بعضی جبهه های ناپایدار سیاسی، دوست می دارند ما به ازای حزب الله مظلوم، با عرض معذرت، کمی تا قسمتی «خریت» باشد، نه «بصیرت»؟!
چهار/ ۳: باید هوشیار بود. مبادا دعوای فلانی و بهمانی، سبب شود در مقام قضاوت درباره کلیت مسئولان شریف نظام، مرتکب جفا شویم. این درست که دوست و دشمن، جمهوری اسلامی را به «ملت» می شناسند، اما مسئولان نیز برایند همین جمهوری اسلامی اند. از جمله مسئولان جمهوری نازنین اسلامی، شهید مصطفی احمدی روشن است. او که فقط «نخبه هسته ای» نبود! شهید حسن طهرانی مقدم است. او که فقط «نخبه موشکی» نبود! الحمدلله شمار کثیری از دست اندرکاران نظام، ادامه دهنده راه شهدا هستند. جز این بود، «آقا» شرایط امروز ما را هرگز «خیبری و بدری» توصیف نمی کردند.
پنج: یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ مقدمه مناسبی برای انتخابات خرداد ۹۲ خواهد بود؛ ان شاء الله. مردمی که فردا به این و آن رای خواهند داد، دیروز با حضرت سیدعلی، بیعتی تاریخی و بی مثال کردند. قدر مسلم هر دولت و هر رئیس جمهوری، اگر بخواهد خودش را از اصل ۲۲ بهمن بزرگ تر بداند، از همین ملت شهید پرور، تودهنی سختی خواهد خورد. از همین منظر، «۲۲ بهمن ۹۱» عطر «۹ دی ۸۸» می دهد. «بهار» زنده تر از آن است که «زنده باد بهار» بخواهد. آقای سر قوه! لطف می کنی اگر کلاس بهار را پایین نیاوری. شما کجا و بهار کجا؟! ظاهر شما کجا و ظاهر بهار کجا؟! باطن شما کجا و باطن بهار کجا؟!… بعضی ها از صدقه سر همین ملت و همین ولایت و همین انقلاب و همین ۲۲ بهمن، «شکوفه» زده اند؛ اینک شکوفه خود را از شکوفایی کل بهار، بزرگ تر می بینند! شکوفه انقلاب… نیک اگر بنگری، ملت است. هر که کوفه بازی درآورد، سیلی می خورد.
*** *** ***
با این مردم بیدار، انقلاب اسلامی برای دفاع، به تنها چیزی که نیاز ندارد، خواب است. من نیز در این سالیان روزنامه نگاری، اگر چه زیاد «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره»، اما هرگز مایل نبوده و نیستم درونی دلم را بیرون بریزم. با این همه…
– ایام فتنه ۸۸ دوست و همسنگر پدرم، حاج اصغر آبخضر می گفت: «دیشب خواب پدرت را دیدم. همان لباس خاکی جبهه تنش بود. همان «یا زیارت یا شهادت». طبقه چندم ساختمانی بودیم. از پنجره، درگیری های خیابان را نشان اکبر دادم و گفتم: «آخر این معرکه چه می شود؟!» عکس روی دیوار را نشانم داد و گفت: «با وجود این مرد، انقلاب اسلامی از پس همه فتنه های ریز و درشت قبل از ظهور برمی آید. ما شهدا، هوای این مرد را داریم. مثل امام، دوستش می داریم. ما به کنار، «علمدار کربلا» هم عجیب هوای این مرد را دارد. عجیب دوست می دارد این مرد را. هر وقت شما می گویید؛ «ابالفضل علمدار! خامنه ای نگهدار»، سقای عاشورا به همه ما شهدا آماده باش می دهد».
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
– چند شب پیش، مادربزرگم، خواب «آقا» را دیده بود… به «آقا» گفتم: «ما که از دور، دستی بر آتش داریم و همه چیز را نمی دانیم، فقط با چند خبر، این همه قلب مان می گیرد، این همه آه می کشیم، این همه غصه می خوریم. شما چگونه تحمل می کنید این حجم انبوه اخبار را؟! این همه غم و اندوه را چگونه تدبیر می کنید؟!» «آقا» لبخندی زدند و عکس روی دیوار را نشانم دادند.
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
********* *********
آهای مسئولان! مانیفست ما همچنان همان سرود «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره» است… حتی خواب ما سرشار از بیداری است… مانیفست ما این است؛ «در جنگ با دشمن، ننگه که سازش کرد…».
وطن امروز/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
این اجنبی پرستان بی جنبه
۱: خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد»، که حق مسلم خود می دانند، توهین می کنند، تهمت می زنند، غیبت می کنند، فحش می دهند، اذهان عمومی را تشویش می کنند و دروغ می گویند. آیا چون ما خود روزنامه نگاریم، می توانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بی هیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانه ای» را قربانی اصول بی اصول ژورنالیسم می کنند؟! البته امیر قلعه نویی آدم با شرفی است، و الا «اجنبی پرستی»، فقط مال ۲ دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
۲: قطعا «اجنبی پرست» حرف بسیار گل درشتی است، اما قلعه نویی، سالی یک بار، درشتی می کند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعی العموم! چه نشسته ای که ژنرال، از گل نازک تر خطاب مان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است، -آن طور که عده ای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد حالا یک «اجنبی پرست»؟!
۳: اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبی پرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعه نویی نمی توان خرده گرفت، چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بهم می بافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبی ها را مسخره کرده اند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبی پرست»، این حرف ها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعه نویی بی ادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا مانده ام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» می کنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بی خود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را می پرستند، شان عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبی پرست»، نه شاخ دارد، نه دم! اجنبی پرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
۴: اجنبی پرستی، استعاره ای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبی پرست» باشد، «احمق» است! جناب کی روش هم با این کارنامه مثال زدنی (!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیم فصل اول پرسپولیس را می گرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه می شد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زننده ای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمی توان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبی پرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعه نویی و کارلوس کی روش شد، آیا نباید به موفق ترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبی پرست بخواند؟! قلعه نویی زمان هدایت تیم ملی، بدون هیچ باختی، و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «۹۰» رفت و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چند ماه بعد از باخت کارلوس خان کی روش به تیم های رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای ۴ تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی می رود، تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعه نویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیم ملی به جام جهانی مطمئن می شدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفته ایم! کارلوس کی روش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه می گیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله می کند!! و چرا نکند؟! او خوب می داند تا چه حد اجنبی پرست اند شماری از اصحاب رسانه. قلعه نویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبی پرستی… آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیم ملی را به خود نمی بیند. دربی، شهرآورد بی خودی بود، اما نه بی خودتر از بازی تیم ملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیم ملی کی روش، دربی سرافرازانه ای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیم ملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبان بسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای ۲ تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبی پرست داریم، هم خبرنگاران اجنبی پرستی که از رئیس شومن شان خط می گیرند!
۵: امیر قلعه نویی به «کلهم» می گوید «کل یوم»، «کربکندی» را «گربه کندی» صدا می زند، و به «ذوب آهن» می گوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعه نویی اما با نام خدا سخن می گوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمی کند، قم و جمکران و زیارت امام زاده آقا علی عباسش ترک نمی شود، وقت قهرمانی، نماز شکر می خواند، در برهه های مختلف، وطن دوستی خود را ثابت کرده، و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بیشتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمی کند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما، از سطح تیم ملی، بالاتر است، بلکه سطح موفق ترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعه نویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبی پرست، زیاد هم هست، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز دربی!
۶: سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکی های جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عده ای اجنبی پرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شده اند. همان کسانی که فردا در زردنامه های شان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گل محمدی»! همان کسانی که امروز می نویسند؛ «کارلوس کی روش از ظرف فوتبال ما بزرگ تر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربی گری تیم ملی برای قلعه نویی، لقمه گنده تر از دهان بود»! لقمه گنده تر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبی پرست!
*** *** ***
همه به امیر قلعه نویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بی آنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبی پرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبی پرست ها را هم درمی آورد… نشان به نشان خواب آشفته بعضی ها، قبح اجنبی پرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازی آباد… بعد از تشر تو، حالا راحت تر از کارلوس مغرور انتقاد می کنند، حتی بعضی ها!
وطن امروز/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
جذب حداکثری؛ آری، اما…
چه بهتر که مطلع پلاک امروز را مزین به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) کنم؛ «مومن برای مومن، برکت، و برای کافر، اتمام حجت است». «تحف العقول، صفحه ۴۹۸»
*** *** ***
یک: گاهی که بعضی رجل سن و سال دار سیاست، بیش از حد از در صلح و صفا وارد می شوند، صدای آرمان خواهان جامعه به نشانه اعتراض بلند می شود؛ «چرا می خواهید به فتنه گران تخفیف بی خود دهید؟!» موسپیدان اما مخلص جواب شان این است؛ «جذب حداکثری».
دو: جذب حداکثری اگر چه شرط عقل است، لیکن تاکید «آقا» روی این مفهوم، اهمیت آن را مضاعف می کند. با این همه، از بعضی عناصر سیاسی باید سئوالاتی پرسید؛
دو/ ۱: آیا سوژه جذب حداکثری فقط خواص سیاسی اند؟! اگر نه، پس چرا در باب جذب حداکثری، آنقدر که به جذب چند فتنه گر دانه درشت توجه می شود، کوششی برای جذب توده هایی که ذهن شان پر از معماهای بی جواب است، نمی شود؟! آیا رواست که حتی درباره جذب حداکثری نیز شاهد تبعیض باشیم؟!
دو/ ۲: صرف نظر از بحث خواص و عوام، آیا جذب حداکثری به معنای تنها گذاشتن مفاهیم عالیه است؟! آیا ما حق داریم به گونه ای بر مدار جذب حداکثری حرکت کنیم که در ازای جذب فرضی چند فتنه گر عذرخواه، مفاهیمی از قبیل عدالت، مبارزه، پایداری، ایستادگی، آرمان خواهی و… دچار انزوا شوند؟! آیا جذب کردن چند عنصر ناراحت، ارزش چنین خسران بزرگی را دارد؟!
دو/ ۳: قطعا عده ای استثنا وجود دارند که جذب حداکثری شامل حال شان نمی شود. یعنی رفتار و گفتارشان آنقدر وقیحانه و رذیلانه است که لیاقت ورود به سفینه انقلاب اسلامی را ندارند. این جماعت سوژه دفع حداقلی اند. سئوال من از بعضی عناصر سیاسی این است؛ مشخصا و به طور مصداقی بفرمایید احیانا چه کسانی از چارچوب جذب حداکثری به تعریف شما، خارج اند؟! و آیا اصلا قائل به مفهوم دفع حداقلی هستید؟!
دو/ ۴: مراد از گفتمان جذب حداکثری چیست؟! جذب ما به فتنه گران؟! یا جذب فتنه گران توبه کننده به ما؟! آیا هدف از جذب حداکثری فقط و فقط احیای فریضه «شتر دیدی، ندیدی» است؟! آیا کمی آنها باید کوتاه بیایند، و کمی بیشتر از آنها، ما؟!
دو/ ۵: اگر حتی بصیرت، بنا به تعبیر حکیمانه رهبرمان آفت دارد و آفتش «غرور» است؛ آفات جذب حداکثری چیست؟! و اگر جذب حداکثری، بد و نارس و شل و ول و افراطی و تفریطی انجام شود، چه مضراتی خواهد داشت؟!
دو/ ۶: اگر جذب حداکثری را نادرست انجام دهیم و نتیجه اش، احیای مجدد فتنه و سران فتنه باشد، کار عاقلانه ای است؟! هیچ دقت کرده ایم که متاثر از سیاست جذب حداکثری، اصحاب انقلاب قرار است بیشتر شوند یا زبان عناصر ضد انقلاب، درازتر؟!
سه: شگفتا! واقعا شگفتا از روی اصحاب فتنه… این روزها گاهی که رسانه های زنجیره ای را دنبال می کنم، آنچه زیاد می بینم عناوینی از این دست است؛ «تغییر لحن آقای عسکراولادی کافی نیست!»، «ایشان باید رویه اش را نیز تغییر دهد!»، «عسکراولادی باید از اصول گرایان بخواهد که بابت رفتار و گفتارشان، از مردم و اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند!»، «ما از سخنان ایشان استقبال می کنیم، اما شرکت در انتخابات، حقی نیست که عسکراولادی و عسکراولادی ها بخواهند به ما بدهند یا ندهند!» و…
چهار: بگذارید وارد مصادیق شوم، تا بیشتر معلوم شود وقتی جذب حداکثری، افراطی انجام می شود، چه نتیجه ای در پی دارد. جناب رسانه ملی وقتی دوربین صدا و سیما را کیلومترها آن طرف تر از جذب حداکثری، مقابل سرکار خانم معصومه ابتکار قرار می دهد، (به عنوان نماینده قشر دانشجو!) باید هم این گونه محصول اش را ببیند که عضو شورای شهر تهران، برود با فلان رسانه گفت و گو کند و بگوید؛ «تمام مولفه های زن مسلمان در حجاب، خلاصه نمی شود!… رویکرد پهلوی اول، بهبود زندگی مردم بود!… نفوذ تفکر امام بر اساس تحولاتی بود که دکتر شریعتی پایه گذاری کرد!…». معصومه ابتکار اگر چه در فتنه ۸۸ تا اوایل سال ۸۹ عمدتا در دفاع از فتنه و فتنه گران موضع می گرفت، اما پس از آن مقطع، ترجیح داد کارنامه خود را بیش از این تیره و تار نکند. مع الاسف صدا و سیما با کاریکاتور کشیدن از مفهوم جذب حداکثری، زبان سرکار خانم را باز کرد! حالا عضو شورای شهر تهران به دفاع از مهندس و شیخ اکتفا نمی کند! حجاب را می زند! از رضاخان دفاع می کند! به امام اهانت می کند! و البته مقصر چنین سخنان گل درشتی در وهله اول، همان رسانه ای است که مفت و مجانی دوربین خود را در اختیار اعوان و انصار فتنه می گذارد. من از شمای خواننده سئوال می پرسم؛ آیا به چنین رویه ای می گویند «جذب حداکثری»؟!
*** *** ***
عالیجنابان با تجربه تر از ما! ای کسانی که بیش از ما سرد و گرم سیاست را چشیده اید! موسپیدان! فداییان جذب حداکثری! آنی درنگ کنید که اگر فتنه به ثمر رسیده بود، اگر نقشه سران فتنه گرفته بود، اگر خون شهید غلام کبیری و ذوالعلی نبود، آیا باز هم مجال داشتید این همه بی قاعده بر طبل جذب حداکثری بکوبید؟! آیا اصلا قائل به این هستید که فتنه ۸۸ سران فتنه ای هم داشت؟! و آیا فکر نمی کنید اهل و عیال فتنه، بازگشت به نظام را، نه برای رجوع دوباره به آغوش پر مهر ولایت فقیه، بلکه برای اتمام کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ می خواهند؟! این را من نمی گویم به خدا! خودشان می نویسند که «برای رسیدن به مقصود اصلاحات، تنها راه باقی مانده، استفاده از فرصت انتخابات است».
آقایان! این جماعت هر وقت نوشت «اصلاحات»، منظورش «براندازی نظام ۳۰۰ هزار شهید» بود. هنوز هم شک دارید؟!
جوان/ ۲ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بحران «مالی» و «بحران مالی»
امریکا که قرار بود بعد از کشتن بن لادن، جل و پلاس سربازان خود را از افغانستان جمع کند، ظاهرا بیرون بیا نیست! اما حضور نظامی یانکی ها چه رهاوردی برای همسایه شرقی ما داشته؟! صلح، آرامش، سازندگی، امنیت، رفاه و اشتغال؟! یا کشت و کشتار، کشت بیشتر تریاک، رشد بیشتر قاچاق و فربه شدن بیشتر طالبان؟! کم و بیش وضعیت همسایه غربی نیز بر همین منوال است. در عراق، تروریست های سلفی، دقیقا همان کاری را انجام می دهند، که طالبان در دیار افغان. اگر دیروز، صدام در زندان های بغداد، خاندان حکیم و صدر را وحشیانه می کشت، امروز در عراق، صبحی به شام نمی رسد، الا اینکه از چندین جای مختلف، اخبار اقدامات تروریستی مخابره شود. البته در عراق، ظاهرا، امریکایی ها حضور نظامی ندارند، اما تروریست ها خیال امریکا را بابت ناامن کردن بین النهرین، و دامن زدن به اختلافات قومی و تفاوت های مذهبی جمع کرده اند. واقعا تلخ است آنچه این روزها در عراق می گذرد؛ جنوب عراق محل جولان انگلیسی هایی است که بوی نفت بصره به مشام شان خوش نشسته. شمال عراق تبدیل به پاتوق شرکت های چند ملیتی شده که اغلب صهیونیستی اند. جبهه استکبار اصلا بدش نمی آید در شمال عراق، شمال غرب ایران، و جنوب ترکیه، به بهانه استقلال قوم کرد، از یک «اسرائیل جدید» پرده برداری کند. مرکز عراق هم هر روز شاهد تلفات سنگین ناشی از ترورهای بی وقفه است. واقعیت این است که این روزها در عراق، غرب اندازه صدها صدام کار می کند! در چنین منظومه ای باید دید که چه کار سختی دارد دولت نوری مالکی. و چقدر باید اهل تشیع و تسنن عراق هوشیار باشند که عراق در دام نقشه های تفرقه افکنانه نیفتد. قصه سوریه هم اگر چه کمی حادتر، زیرمجموعه همین ماجراست. اگر در سرزمین های اسلامی، رد پای غرب را درست ببینی، سرمنزلی جز ناامنی و اغتشاش ندارد. آن از افغانستان، آن از عراق، این هم از سوریه. اینک اما فرانسه هم مشخصا وارد گود شده تا به بهانه های واهی، مالی را دوباره تسخیر کند. مالی برخلاف کشورهای همسایه اش، نفت و گازی بی مانند دارد و موقعیتی ممتاز. آیا شما باور می کنید قصد فرانسه از لشکرکشی به مالی، مقابله با فلان گروهک شورشی، یا استقرار دموکراسی باشد؟! امریکا در افغانستان و عراق، چه گلی به سر مردم غرب آسیا زد که حالا فرانسه خاطرخواه صلح و آرامش مردم شمال آفریقا شده؟!
*** *** ***
دنیای استکبار در گذر از جنگ نرم، دوباره به این سوی و آن سوی، لشکرکشی فیزیکی می کند! «استکبار» باز هم بوی «استعمار» گرفته! روزگاری که خیلی هم دور نیست، جبهه غرب فکر می کرد با یک «کلیک» یا «فشار یک دکمه» یا «اینترنت» و «فضای مجازی»، بازی عالم را به سود خویش تمام می کند! و از دنیای به این بزرگی، «دهکده جهانی» می سازد! خودش هم می شود کدخدای جهان! کدخدا که چه عرض کنم؛ خدای جهان! جبهه استکبار البته توهم زده بود! و اینک دوباره مجبور است برگردد به همان روزگاری که اگر جایی، کشوری، منطقه ای را می خواست، لاجرم باید زحمت لشکرکشی و هزینه های سرسام آور نظامی را متحمل می شد! چند سال پیش شاید احدی فکر نمی کرد؛ فرانسه برای چند بشکه نفت بیشتر یا چند لوله گاز مفت، به کشور مالی لشکرکشی کند! دقت کنید؛ این اتفاق در اوایل سال «۲۰۱۳ میلادی» رخ داده! و باز هم دقت کنید؛ فرانسه «ناپلئون بناپارت» ندارد، بلکه فقط در یک قلم، کارخانه ماشین سازی «رنو» ۷۵۰۰ کارگر اخراجی دارد! ندید معلوم است؛ بحران «مالی» هم به «بحران مالی فرانسه» اضافه خواهد شد! غرب اگر با لشکرکشی نظامی می توانست کدخدای جهان شود، قرن گذشته میلادی، قرن بهتری بود! و غرب اگر با یک کلیک می توانست خدای جهان شود، لشکرکشی نظامی نمی کرد! راستی، کدام کدخدا اینقدر بدهکار و بدبخت؟! ندید معلوم است شعار فردای مردم معترض فرانسه به اوضاع ریاضت اقتصادی… «بحران مالی» خودمان را حل کنید؛ «مالی» پیشکش!
جوان/ ۱ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بسم الله
آخ جون طنز؟
۲* خدای متعال:
همانطور که کسی نمی تواند؛ جلوی نورافشانی خورشید را بگیرد، همانطور هم کسی نمی تواند جلوی رحمت وسیع من را به بندگانم بگیرد.
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۸۹)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم…
(بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۴۲)
مثل همیشه، انگشت اشاره تان، به طرف اصل یعنی اونجای مطلب بود.
کاش گوش شنوایی باشد! خدا حفظتان کند.
و رمضان شما و همه اهل قطعه بهشتى تان، مبارک.
“وقتی مردم جملگی بدتر از خروس، مجنون مرغ شده اند”
این چند وقت اخیر، به هر خبرگزاری ای که سر زدیم و خبرش چه سیاسی بود و چه اقتصادی و چه فرهنگی هنری؛ آنچه که در قسمت نظرات محل بحث و تبادل نظر بود، قیمت مرغ و تخم مرغ و حواشی مرتبط با آن بود!!
این گرانی ها، صدای همه را در آورده. تحریم ها بی تاثیر نیست قطعا، ولی مگر ما تازه الان تحریم شدیم؟! بیش از ۳۰ سال است که هر کاری توانستند برای زمین گیر کردن ما انجام دادند، قدرتش را داشتند، تا به حال کاری کرده بودند. این وسط تدبیر مسئولین کجاست؟! مسئولین محترم که هیچ کدام گردن نمی گیرند و انگار به فکر رفع و کنترل نیستند. خیلی تابلوست که بعضی بی کفایتی ها، اصلا ربطی به تحریم و نظام سلطه و … ندارد.
“من می خوام ببینم اگه این وسط، دست استکبار نبود، اون موقع به چی می خواستیم حواله کنیم قصور خودمون رو؟!”
حق گفتی برادر
حقم که شنیدنش برا مسئولین تلخه تلخه
والا به خدا!
بچه که بودم از قیمت اجناسِ “اکبر آقا” می فهمیدم بنزین گرون شده!
((بسمه تعالی))
با سلام خدمت مدیریت محترم وبلاگ
سایت راسخون با توجه به رسالات خود مبنی بر همکاری با سایت ها و وبلاگ های فرهنگی از شما می خواهد در صورت علاقه مندی جهت معرفی سایت راسخون در وبلاگتان و معرفی وبلاگ شما در قسمت معرفی پایگاههای سایت راسخون نظر مثبت خود را به ما اعلام فرمایید.
برای استفاده از لوگوی سایت راسخون برای وبلاگ خود به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
http://rasekhoon.net/linktorasekhoon/default.aspx
همچنین در صورت نظر مساعد شما ، درخواست خودرا برای ثبت وبلاگ خود در قسمت پایگاههای راسخون به ایمیل ما اعلام نمایید. info@rasekhoon.net
به
من خبر رسیده که یکى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانى که در
پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند و
گوشواره هاى آنها را از تنشان بیرون آورده است… در حالى که هیچ وسیله
اى براى دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته اند،
آنها
با غنیمت فراوان برگشته اند بدون اینکه حتى یک نفر از آنها زخمى گردد و
یا قطره اى خون از آنها ریخته شود اگر به خاطر این حادثه مسلمانى از روى
تاسف بمیرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار و بجا است!
(نهج البلاغه خطبه ۲۷)
ضایع شدم؟ یعنی کامنت اول شدن به من نیومد؟! نیمه خندهدار که بود حداقل! در عوض، خبر اصلی کاملا طنز بود!
اما به محاوره علاقمند شدید ها!
سلام
“علی آقا پله می خوره” رو میشه اعراب گذاری کنید؟! 😀
سلام. مثل همیشه عالی بود. عاااااااااااااااااااااااااااااااااالی
قلمتان مستدام باد.
“نظام سلطه یا همان استکبار جهانی اگر توانایی این را داشت که ناله کنجاله را درآورد و به اقتصاد ایران گند بزند، این سئوال پیش می آید؛ اینا که این همه زور اقتصادی دارن، چرا از درست کردن اقتصاد خودشون عاجزن؟! به قول معروف: «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی».”
گل گفتی مثل دکتر…
http://uploadtak.com/images/v543_New__nasr_video_5001.mp3
انشالله بعضی از مسئولین یه تکونی به خودشون بدن و یه فکر اساسی برای اقتصاد داخلی داشته باشن.
**یا ذالجلال و الاکرام**
سلام. نظرتان واقعا حق بود؛ ولی خودتان قضاوت کنید همه چون این حرف را شما زدید قبول می کنند ولی اگر عین همین حرف را یکی گفته بود که خیلی موافق نظام وجمهوری اسلامی و مسئولین نبود همه همین افرادی که شما رو تایید می کنن، چه ها نمی گفتن که داره سیاه کاری میشه و خدمت مسئولین رو نمی بینن و… هزار جور مخالف با نظرشون.
“خیلی جالبه ها! به جای اینکه کله گنده ها بشینن مشکل رو حل کنن، این می گه دست اون تو دست استکباره، اونم می گه دست این تو دست استکباره!! من می خوام ببینم اگه این وسط، دست استکبار نبود، اون موقع به چی می خواستیم حواله کنیم قصور خودمون رو؟!”
جدا برام سوال شده!! خب یه بخشی از مسئله گرونی ها مربوط میشه به تحریم و این حرفها. اما کاملا مشخصه که بخش تاثیر گذاری از اوضاع اقتصادی فعلی از زد و بند های داخلی تاثیر می پذیره. اصلا نمی خوان یه فکری بکنن و نظارتی بکنن. با یک نظارت و کار درست، کاملا می تونن جمع کنن این وضعیتو. ولی حیف که وقت رسیدگی به مشکل مهم و حساس گرونی رو ندارن.
وبگذر چرا رفته تو کار تبلیغات فروشگاه الجزیره؟!!
ببینید گرونی رو این هم تاثیر گذاشته!!
“در محله ما ۲ تا سوپر مارکت هست، چند بقالی، یه فراورده لبنی، یه کتاب فروشی هم داریم که به جز میخ و هویج بستنی و چاه بازکن، ماست و سرشیر هم می فروشه.”
موندم از حرفاتون بخندم یا از گرونی گریه کنم… خدا به داد آدم های آبرو دار برسه…
جملهسازی زبان رسمی وقتگیرتره؛ ولی به نظر من وقتی زبان رسمی مینویسید قشنگتر میشه. البته با عرض معذرت به خاطر جسارت.
شعار سالها، برای پوستر زدن نیست خداییش… کمی هم فکر کنیم و کار عملی انجام بدهیم و بدهید لطفاً.
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/14293
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
داداش حسین!
ممنونم؛ مثل همیشه خواندنی بود…
اما؛ کاش مسئولین یک فکر اساسی کنند برای گرانی و آسیب هایی که به اقشار کم درامد وارد می شود.
حیفم می آید از شان و شخصیت مردم که برای خرید مرغ(!)، چند ساعت در صف باشند!
اصلا نمی توان منکر غفلت مسئولین در برابر گرانی ها شد!
سلام
مطلب شما در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز منتشر شد
لینک مطلب شما در صراط:
http://www.seratnews.ir/fa/news/72194/استکبار-جهانی-را-مظلوم-گیر-آورده-اند
با تشکر
……………………………….
با لینک کردن صراط در وب سایت خود ما را یاری نمایید.
………………………………..
برای انجام تبلیغات رایگان وب سایت خود به صفحه وبلاگ سایت صراط مراجعه نمایید.
دعایی که امام علی(ع) در لحظه افطار میخواند
http://rajanews.com/detail.asp?id=132436
آغاز به کار سامانه پیامک KHAMENEI.IR
http://rajanews.com/detail.asp?id=132438
صوت: دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
http://rajanews.com/detail.asp?id=132433
صحبتهای صریح یک کارآفرین که ساعت ۱۲:۵شب پخش شد!
http://rajanews.com/detail.asp?id=132468
فیلمی از آیتالله بهجت پیرامون زندگی پس ازمرگ/ سخنرانی صوتی و مکتوب علامه مصباح در شرح مناجات خمسه عشر/ صوت: تندخوانی و ترتیلجزء اول قرآن/ صوت: حقشناس، دولابی، آقاتهرانی، پناهیان و ارضی
http://rajanews.com/detail.asp?id=132387
از همه دوستان التماس دعا دارم.
بازتاب: تازه های خبرگزاری های ایران و جهان » استکبار جهانی را مظلوم گیر آورده اند!
سلام؛
عبادت ها قبول…
نزدیک افطار خواندن این متن، دل را زیر و رو می کند…
تشنه ایم اما نه تشنه تر از حسین. سلام بر حسین. سلام بر سقای دشت کربلا ابالفضل. روزه را با زبان روضه باید گشود. ببخش ما را عباس که گاه بی اذن تو لب به آب می زنیم. در مظلومیت تو همین بس که ما شده ایم هوادارت. هوادار تو علی اکبر حسین بود و گاهی رقیه را می نشاندی روی دوشت و تمام دنیا را نشانش می دادی. ما که جز تو کسی را نداریم. دستی هم بکش بر سر ما. با کریمان کارها دشوار نیست. از تو که چیزی کم نمی شود. من تشنه ام و خدا آب را بر گلوی من تحریم کرده اما تو که روزه نبودی. تو می توانستی آب بنوشی. کسی هم نبود. یعنی جز علقمه کسی نبود. تو بودی و آب و لب تشنه ات. می خواستی گلویی تازه کنی. کسی که نمی فهمید. می دانم؛ تو چرا آب نخوردی. در علقمه داشتی عمو جان! مشک را برای بچه ها پر از آب می کردی، که چهره ات را دیدی در زلال آب. نه که شبیه پدرت علی هستی، یاد ابوتراب افتادی. نه که مو نمی زنی با مادرت، افتادی یاد ام البنین…
ببین عباس! در کربلا تو می رسی به یک نهر آب. مبادا از آن آب بنوشی در حالی که مولایت حسین تشنه لب است. همیشه اول حسین، بعد تو. اگر توانستی برای کودکان حسین آب ببری، آن وقت خودت هم گلویی تازه کن. ببین چه دارم به تو می گویم؛ پسرم. همیشه اول حسین، بعد تو.
***
عمو جان! تو باز رنگ آب را دیدی اما حسین وقتی که تو را دید، رنگش پرید. کمرش شکست. تو خوب برادری بودی برای حسین. همه جا اول حسین بود، بعد تو الا به وقت خطر. تا تو بودی، رقیه یتیم نشده بود و سکینه هنوز بابا داشت. تا تو رفتی، ورق برگشت. تو رفتی آب بیاوری، یا چهره غرق در خونت را؟ چند نفر باید از حسین سراغ عمو را بگیرند. پس علمدار چه شد بابا؟ عمو عباس کجاست؟ رفته بود برای مان آب بیاورد، دیر کرده. کجاست پس عمو. من که تشنه نیستم، دلم برای عمو جانم تنگ شده. من تشنه عباسم. کجا آب خواستم؟ بگو عمو کجاست بابا؟
گلویم تشنه آب نیست. چشمم عطش گرفته. نگاهم می خواهد به عباس بیافتد. دلم برای علمدار تنگ شده. اشک امانم نمی دهد. غصه دارد این دل تنگم. شانه عباس آشیانه ماست که بصیرتش نافذ بود؛ رحم الله عمی العباس.
http://www.ghadiany.ir/?p=1328
کلیپی زیبا از شبکه نصر در خصوص سوریه
سوریه خط اول مقاومت
http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=15&lid=5923
“بیچاره بشار… که کارش به جایی رسیده که شیخ نشین های عرب باید حرف از دموکراسی بزنند و دولت اصلاحات او را زیر سوال ببرند… یکی نیست بگوید کشور توی گردن کلفت لمیده ی بی سواد مگر قانون اساسی داری؟!!!
اما بشار!
خوشحال باش که بشارت بر تو …
اگر اصلاحات تو را مسخره می کنند، بدان که آنقدر قدرت داری که از ترس. از ترس و باز هم تاکید می کنم “ترس” برایت سناریوی فتنه بافته اند…
اما کور خوانده اید.
من با زبان خودتان برایتان هجی می کنم… تئوری شمشیر داموکلس فراموشتان نشود…”
۱۳ سال بیشتر نداشت…
– اسم من رو واسه جبهه بنویسید!
– سنت کمه آقا جون!
روز بعد آمد
– اسممو می نویسید؟
– مادرت چی، راضیه؟
رفت و فردا برگشت؛
– سنت کمه، رضایت نامه نداری!
پارچه سفیدی را ازکیفش درآورد
– این کفن منه، مادرم برام گذاشته…!
“خدایا! پاکم کن!”
پشه (گفت و شنود)
گفت: مشاور فراری کروبی که به آمریکا پناهنده شده است در نامه ای خطاب به کروبی اعلام کرده که از مشاوره دادن به ایشان استعفا داده و قصد همکاری با گروه های برانداز را دارد!
گفتم: ولی سال گذشته کروبی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر او را از مشاورت خود عزل کرده بود.
گفت: خطاب به کروبی نوشته که من دیگر نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارم!
گفتم: خیلی بد شد! الان این نظر ایشان به اولین خبر رسانه های دنیا تبدیل میشه. خب! دیگه چی؟!
گفت: نوشته؛ نمی دانم استعفای من از نگاه دوستانم چگونه ارزیابی می شود؟!
گفتم: پشه ای روی تنه درخت چنار نشسته بود، هنگام برخاستن به درخت گفت خودت را محکم نگه دار که من دارم برمی خیزم!
۳* خداوند به حضرت داوود علیه السلام وحی کرد:
ای داوود! به بندگان گنهکارم مژده بده و بندگان صدیقم را بترسان!
داوود عرض کرد: خداوندا! چرا به گنهکاران مژده بدهم، ولی بندگان صالحت را بترسانم؟!
خداوند فرمود: به گنهکاران این مژده را بده که من توبه آنان را می پذیرم و از گناهان آنان در می گذرم و بندگان صدیق و صالحم را از این جهت بیم ده که به اعمال خود مغرور نشوند، زیرا اگر من از بندگانم به طور دقیق حساب بکشم؛ همه آنان هلاک شده هستند…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۶۷)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
اگر بنده خدا می دانست که در ماه رمضان چیست و چه برکتى وجود دارد؛ دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.
(بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۴۶)
۲۷ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
نیمه شب هاتون سرشار از رحمت و برکت؛
از حرم بی بی عکس گرفتم، بذارم واستون تو قطعه، که بی سفر برید زیارت حرم در رمضان و رمضان در حرم را زیارت کنید، اما نمی دونم چرا گوشیم به رایانه وصل نمیشه!! اما به نیابت از بیست و ششی ها گفتم
السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها
خودم را تحویل می گیرم و می گویم: زیارت تان قبول
دعاى روز سوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى کن مرا در آنروز هوش و خودآگاهى را، و دور بدار در آن روز از نادانى و گمراهى و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزى که فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان.
سلام جناب آقای قدیانی. مطلبی کار کردیم در مورد میانمار. خوشحال میشیم سری بزنید و ایرادات ما رو بگیرید. انشاالله خدا همین قلیل را از ما قبول کنه و یه فرجی بشه. موفق باشید.
باید با آب طلا نوشت…
http://jahannews.com/vdcf0td0mw6dmma.igiw.html
دیگه حالم از این سفسطه کاریها و چرت و پرت گفتنهای آقایون به هم میخوره. یه مرد (شاید هم یه بچه) هم پیدا نمیشه بره جلو داد بزنه این پادشاه که لخته!!!! اصلا لباس تنش نیست!!!!
ای آقا!!!
چی بگم که، نگفتنم بهتر!!!
……………………… رو خوب اومدی!
داداش حسین گل گفتی 🙂
ما از دست استکبار جهانی شکست نمی خوریم ما از دست بعضی از مسئولین خودمون هی دچار مشکل میشیم.
وقتی یکی میگه کنجاله وارد کردیم؛
یکی میگه وارد نکردیم؛
یکی میگه برگشت خورده …. چه ربطی به آمریکای بدبخت بیچاره داره؟؟؟؟
خداییش نیگا کن بنزینو با همه ی صحبتاش کنترل کردیم داغ تحریمشو به دل استکبار جهانی گذاشتیم حالا گیر کردیم تو کنجاله!!!!!!!!!
پای استکبار جهانی رو خوب اومدید 😀
سلام راستی!
بی ربط:
یادمه یه روز داشتم قابلمه رو میذاشتم رو گاز، حرارت شعله ی گاز رسید به دستم.
بلافاصله “غیر ارادی” قابلمه رو ول کردم، دستمو گرفتم زیر آب سرد.
دستم با یه نیمچه حرارت سوخت، تاول زد!
میخام بدونم،
جایی که نتونی
دستتو،
پاتو،
صورتتو،
چشماتو …
تمام بدنتو!!
“غیر ارادی” از رو حرارت آتیش بکشی کنار، چقد می سوزی؟
میخوام بدونم،
پوست ظریف بچه چقد تحمل سوختن رو داره؟
اصلا به هیچ چیز کار ندارم؛
میخوام بدونم یه بچه چقد فریاد بکشه بسه تا دیگه صداش خاموش شه وقتی مدام آتیش روشنه! می خوام حدشو بفهمم؟ اندازه شو!
ما برا بعضی چیزا مقیاس نداریم…حد و اندازه نداریم…
برا فریاد بچه ای که زنده زنده کباب میشه
برا تحمل مادرش…پدرش…
برا بی کسی مسلمونای برمه…
یاد صبر حضرت زینب افتادم،
…..که اونم حد نداشت!
این گرونیا حاصل نزدیکی نامشروع اکبر و محموده؛ فکرا و عملا
تا زمانی که اوس اکبر رو داریم بی خیال استکبار.
تا زمانی که محمود رو داریم بی خیال حَمَد.
تا زمانی که این دو … رو داریم بی خیال جانیا.
تا زمانیکه خامنه ای رو داریم زنده هست خمینی روح خدا…
سلام
کسی به فکر مردم نیست. نزدیک انتخابات ایران میشه مدینه فاضله، همه چی خوب و عالی، از گرونی خبری نیست، همه راضی. اما بعدش این میشه که همین خانم مرغ که یه موقعی پایه ثابت غذای سر سفره ها بود، حالا آرزوی بعضی از خانواده ها باشه.
ماها بلد نیستیم اعتراض کنیم اونم اساسی. یکی نیست بگه: آقای رییس جمهور و هیئت دولت محترم! هنوز هم که پولدارا، پولدار هستن و فقیر ها فقیرتر!
گرونی، باعث میشه مهمانی ها کم تر بشه و صله رحم هم کمرنگ بشه و برکت از زندگیا بره.
اونوقت کی مقصره؟؟ استکبار جهانی!
ای خدا لعنت کنه این استکبار جهانی رو…
“بدون شک ناله کنجاله بیش از تحریم دشمن، از دست ندانم کاری و سوء مدیریت دوست بلند است، و البته توی مسئول وقتی بد کار می کنی، چرا نباید استکبار جهانی مسرور شود؟!”
“متاسفانه بعضا شاهدیم که سران قوا و سایر کله گنده ها، گاهی بی هیچ حد و مرزی با هم دعوا می کنند. گیرم استکبار جهانی بخواهد وارد این دعوا شود و از آب گل آلود ماهی بگیرد.”
دلخون؛
گرانی ها خیلی زشت و بد و ناراحت کننده است؛ ولی کامنت شما کاملا نادرست است!
همانطور که گرانی بد است، این تفکر شما هم بد است. قدیم که رفت و آمدهای مردم بیشتر بود، به خاطر گرانی و ارزانی نبود، به خاطر سادگی و صفای مردم بود. کم شدن صله ارحام هم ربط چندانی به گرانی ندارد!
حالا خودمانیم، مرغ گران شده! مردم برای تنبیه دولت یک هفته مرغ نخورند!
بخدا اگر یک هفته مرغ نخوریم، نمی میریم!
(گرچه ایرانی جماعت اگر یک ماه هم مرغ نخرد، در یخچالش ذخیره هایی دارد!)
یکی از دلایل گران شدن مرغ، همین افزایش تقاضای مردم است! مثل سکه!
آدم هایی می شناسم که شاید در طول هفته ۵ کیلو مرغ استفاده می کردند؛ اما به محض اینکه شایعات افزایش قیمت مرغ را شنیدند، چند برابر مصرف عادی خود، مرغ خریدند و فریز کردند!
آخر عقل کجا رفته مردم؟!
من به شما قول می دهم، مردم اگر بعد از شنیدن شایعه گرانی هر کالایی، اصلا به روی خودشان نیاورند و روال عادی زندگی را در پیش بگیرند، کار به اینجا نمی کشد!
دولت در برابر گرانی و فشاری که به اقشار آسیب پذیر می آید، مسئول است و باید فردا روزی به خدا هم جوابگو باشد!
اما ما هم برای رفتارهایمان و حرص و طمع و مصرف گراییمان، باید جوابگو باشیم!
دولت عزیز(!) هم وقتی می تواند قیمت ها را کنترل کند، نمی دانم چرا یک ماه هیچ کاری نمی کند و بعد از اینکه داد همه را درآورد، وارد می شود!
پیشنهاد می کنم آهنگ وبلاگمو گوش کنید!
واقعا زیباست…
به طه به یاسین به معراج احمد…!
سیداحمد؛
حق با شماست. اما ایرانى عیال واره و مهمون دوست.
خود شما اگه کسى خونتون بیاد دوست ندارید از مهمونتون خوب پذیرایى کنید؟ دوست ندارید تو ماه رمضان افطارى بدید؟
درسته بعضیا زیاد بریز و به پاش دارن اما همش ۱۰ درصد هستن ولى ۹۰ درصد مردم اینجورى نیستن. خانواده هاى آبرودارى میشناسم که تو همین ماه مبارک پدر و مادر یکى درمیون سحرى و افطارى میخورن که بچه هاشون گرسنه روزه نگیرن.
وقتى این چیزا رو میبینم نمیتونم بى تفاوت باشم.
همین امروز داشتم فکر میکردم مرغ که کمتر نشده، مردم هم که بیشتر از قبل مرغ نمیخورند؛ پس چرا اینطوریه؟! سلاله کجاست یه حدیث در مورد طمع بنویسه؟ ؛)
خودم پیدا کردم:
رسول الله صل الله علیه و اله: ایاک و الطمع؛ فانه فقر حاضر.
زنهار از طمع؛ که این خود فقری نقد است.
و این:
امام علی علیه السلام: الطامع فی وثاق الذل.
طمعکار، گرفتار خواری است. [خواریِ وایستادن تو صف، سر دو قرون ارزونتر!]
میزان الحکمه
ووواقعا متن مسخره بود. هر چی به ذهنت رسیده در عرض ۱ دقیقه ریختی بیرون دادی چاپ کنن. اگر فقط تیترش را میزدی و پایینش مینوشتی حسین قدیانی سنگینتر بود!!
متعجبم از آقای شریعتمداری که داده اینو چاپ کنن!!
دلخون؛
منکر فقر و فشاری که گرانی به مردم می آورد نیستم.
عرض من چیز دیگری بود و آن هایی که باید، معنای سخنم را درک کردند!
ضمنا درست است که بریز و بپاش های آنچنانی، مربوط به ۱۰ درصد مردم است، ولی کصرف گرایی برای اکثر مردم ایران عادی شده است! “اصلاح الگوی مصرف” خیلی خیلی فراتر از یک اسم و شعار بود؛ متاسفانه بی توجهیم!
اگر مسلمان واقعی و پیرو امیرالمومنین و حضرت زهرا باشیم، برای افطاری دادن و صله ارحام نیازی به سفره رنگین نیست. شعار نمی دهم، چیزی است که خودم عملی کرده ام… والسلام!
سلام!
خداقوت؛
طاعات همگی قبول.
با جناب سیداحمد موافقم! از گناه دولت که بگذریم باید قبول کنیم گناه اسراف خودمان کمتر از آن نیست.
از این نکته هم نمیشه به راحتی گذشت؛ در سالهای اخیر با توجه به اهمیت موضوع که مورد توجه رهبر عزیزمون هم هست، دشمن داخلی و خارجی فهمیده میتونه بعضی رو با سختی معیشت از نظام دلزده کرد! که باید گفت بیجا می کنند!!
“وقتی ۴ تا مغازه، یک محصول لبنی مثلا پنیر لیقوان را هر کدام با یک قیمت دل بخواه به ملت می دهند، یعنی علی آقا پله می خوره هم شبا با جورج سوروس در ارتباطه؟! جان تو اینکه من دارم می بینم دست جین شارپ رو از پشت می بنده!!”
نکته بخش ۴ نوشته هم خیلی مهم است و قابل توجه!
چند روز پیش، منزل برادرم مهمانی بود و نزدیک آمدن مهمان ها؛ دیدم فلان و فلان و فلان، کم است. رفتم سوپر محله شان و آن چند تکه، شد ۳۶ هزار تومن!! برایم تعجب برانگیز بود. رفتم خانه و قیمت روی بسته ها را حساب کردم؛ دیدم شد نزدیک ۳۱ هزار تومن. پرسیدم از همسر برادرم که چرا اینطوری است؟! گفت؛ چند درصدی می کشد روی جنس ها…
اینجا هم قطعا دست استکبار در کار نیست، پای بی انصافی عده ای در میان است. عده ای از خود ما مردم، این وسط از آب گل آلود ماهی می گیرند.
۴* خداوند متعال:
ای موسی! می دانی اگر بنده ای از بندگان من گناهش چنان بزرگ باشد که به آسمانها برسد؛ اگر به سوی من بیاید، او را می بخشم و این کار برایم مهم نیست.
موسی علیه السلام عرض کرد: خداوندا! چگونه او را می بخشی؟! خداوند فرمود: بواسطه یک خصلت خوبی که در بنده من باشد. محبوب ترین خصلت در نز من این است که به فقرای مومنان محبت کند و با آنها همکاری نماید و خود را با آنها یکسان بداند و به آنها کبر نفروشد. وقتی که این کارها را کرد، من همه آن گناهانش را می بخشم…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۴۰)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاک می کند و آن ماه برکت است.
(بحارالانوار، ج۹۶، ص۳۴۰)
به نظر من آشفتگی بازار مرغ زیر سر خود مرغهاست! اینا نه که از کنجاله هایی که از کشورهای بیگانه و بعضا معاند وارد میشه تغذیه میکنن، به مرور زمان تبدیل شدن به سرسپرده استکبار جهانی و الانم که دارن در راستای تحقق اهداف نظام سلطه گام برمی دارن! برا همینه که هر وقت غربیها تحریم ها رو تشدید می کنن، مرغ و خروسا هماهنگ با اونا، خودشونو گم و گور می کنن تا قیمتها بکشه بالا! باید بگیرن تعدادی از این خروسهای خائن رو در ملا عام تیربارون کنن، تا درس عبرتی بشه برا سایر مسئولین!
خب پس چی باید بگم؟ وقتی همه مسئولین خودشونو بی تقصیر می دونن، لابد تقصیر مرغ هاست دیگه.
کیک ۱۳ طبقه ! (گفت و شنود)
گفت: آمریکا و اسرائیل و اروپا می خواهند انتقام شکست از حزب الله در جنگ ۳۳روزه را از سوریه بگیرند. ولی این وسط، عربستان و قطر و ترکیه چه کاره اند؟!
گفتم: این حیوونکی ها از خودشون که اراده ندارند، افسارشون دست آمریکاست.
گفت: یک روزنامه عربی که در لندن هم منتشر می شود خطاب به پادشاه سعودی و امیر قطر نوشته بود؛ «سوریه» لقمه شما نیست. شما به زودی لقمه سوریه و ایران می شوید.
گفتم: یارو وارد قنادی شد و پرسید آقا کیک ۱۳ طبقه دارید؟ مغازه دار گفت نه! یارو فردا و پس فردا هم به قنادی رفت و همین درخواست را کرد. قناد که فکر می کرد مشتری خوبی گیر آورده، سفارش یک کیک ۱۳ طبقه داد و فردا که یارو مراجعه کرد بهش گفت؛ کیک ۱۳ طبقه آماده است. و یارو گفت؛قربون دستت ۱۰۰گرم از راه پله طبقه سوم بده بخوریم حال کنیم!
شوکران؛
آفرین 🙂
بى ربط:
امشب شب سالگرد شهادت داییم بود.
مادربزرگم تا صبح بى تابه…
امان از دل مادراى شهدا…
بعد ۲۴ سال هنوزم داغ داییم براش تازست…
۲۶ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
چند وقته اینجا خیلی یجوریه… نه که بگم سوت و کوره و دلگیره یا اینکه بگم چون آقای قدیانی دیگه جواب کامنتارو نمیده و انگار دوره ها، نه!
اینجا فقط چند وقته یجوریه…
… مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْحَقیرَ اِلا الْعَظیمُ…
دعاى روز چهارم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِکَ و اذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ و أوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ و احْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ و سِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا کن مرا در آنروز براى انجام سپاس گذاریت به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه داریت و پرده پوشى خودت اى بیناترین بینایان.
اذان شد…
التماس دعا.
……………….
سلام؛
یه سوال! این آهنگ وبلاگی که دوستان تو بعضی از متنها ازش تشکر میکنن ما چرا نمیشنویم؟!
ماه رمضان که آمده ما را از روزمرگی ها و زندگی یک نواخت برهاند، مع الاسف طوری با این ماه خوب خدا برخورد می کنیم، که خودش یک پا روزمرگی است. هم الان نزدیک یک ماه است که عمده اخبار درباره فرا رسیدن ماه مبارک، خلاصه شده در قیمت گوشت و مرغ و زولبیا و بامیه و خرما و شیر. در این میان، آنان که مسئولیتی دارند، از عرضه مضاعف این اقلام خوراکی خبر می دهند، من و شما هم که آخر تقاضاییم! و اما آیا کمی تا قسمتی خنده دار نیست؛ در ماهی که نخوردن و نیاشامیدن از ارکان ثابت آن است، می بینیم که در آستانه اش همه جا صحبت از اقلام خوراکی است! نقض غرض به همین می گویند…
مگر کمی عطش به ما فشار بیاورد، تا شاید درک کنیم ۶ ماهه حسین چه کشید در کربلا.
بر لب های تشنه اصحاب عشق، سلام!
http://www.ghadiany.ir/?p=8195
در عطش عدالت مهدوی؛
قطعه ۲۶ در مناسبت های خاصی، نوای وب دارد ولی این نوا دائمی نیست!
بهانه جورنمودی که بر درت آیم
بر آشنایی همه ساله همنوایی کن
سفارش ملک داعی است در این ماه
هر آنچه هستی از این در فقط گدایی کن
بیا و راضی از این عبد بی سرو پا باش
بیا روزی ما را امام رضایی کن
به خاطر گل روی حسین هم که شده
به عبد عاصی خود باز هم خدایی کن
بدون روضه-مناجات بی اثر باشد
نصیب ما-سحری رزق کربلایی کن
سحر، نوای امامی غریب می آید
که بر مشام دل، عطر سیب می آید
بی ربط:
با سلام ای آقا…
شبتان مهتابی…
اولین جمعه ماه رمضان در پیش است…
عرض تبریک آقا…
و کمی بیتابی…
چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد!…
کوچه ها منتظرند…
دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دیگر…
پس چرا دیر آقا؟!…
ای نفس ها به فدای کف نعلین شما!…
اندکی تند قدم بردارید.
خودسوزی ۵ اسرائیلی در عرض یک هفته به خاطر شرایط بد اقتصادی!!
حالا هی یهودی های سراسر دنیا را جمع کنید برای تشکیل ارض موعود!! انشاءالله به زودی زود این غده سرطانی، از صحنه روزگار محو شود تا ملت های دنیا یک نفس راحت بکشند.
دشمنان بدانند اگر از سرهایمان کوه بسازند، فرزندانمان هرگز در تاریخ نخواهند خواند، امام خامنه ای تنها ماند./ یازهرا
***لطف نموده در نظرسنجی بزرگ انتخاباتی وبلاگ نیز شرکت نمائید.***
http://jalili-saeid.blogfa.com
جوانان حامی سعید جلیلی برای ریاست جمهوری
بی ربط:
روزه یعنی عطش روضه لبهای حسین…
حسین عزیز! تو فوق العاده ای…
با متنت گریه کردم و خندیدم.
تو محشری… قلمت برای همیشه در جمهوری اسلامی تک و یگانه است.
هوش سرشارت برای پیوند این همه مطلب به هم فوق العاده است.
حسین عزیز تو محشری…
ترانه «آرمیتا» با صدای حامد زمانی و شعر سیار
http://rajanews.com/detail.asp?id=132711
کدوم دستی تو رو از من جدا کرد؟
الهی که… الهی که بمیره
مامان میگه دعاهام مستجابه
مامان میگه که آه من میگیره
اگه این جین نمیدونم چی و جورج سوروس نبودن شما به کی میخواستین گیر بدین.
بابا حالمونو به هم زدین با این حرفاتون. پاشین ببینین چطور دارن اقتصاد مملکتو میبرن به سمت حرومخوری به طریقه قانون اساسی توسط سود کاملا! حلال بانکی. کارخونه ها رو یکی بعد دیگری میزنن زمین مبادا اقتصاد خصوصی پا بگیره مبادا بانک مرکزی رقیب پیدا کنه. گوشت مرغ که هیچی گوشت گربه هم تا چند وقت دیگه گیرمون نمیاد بخوریم… ای بابا. حالا بشین بگو جورج سوروس و این چرت و پرتها…
دوستان محترم!
تا ساعاتی دیگر وبلاگ قطعه ۲۶ در هر ۲ ستون یمین و یسار به روز می شود.
http://www.emaad.parsiblog.com
زندگینامه شهید حسین باوند
به بهانه قلم حسین شریعتمداری در خصوص این شهید
کی ستون یمین و یسار آپ میشه؟؟
گول (گفت و شنود)
گفت: یکی از مدعیان اصلاحات می گوید؛ اصلاح طلبان گول گروه های تروریستی را خوردند که به نفع دشمنان وطنشان دست به آشوب زدند.
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: او می گوید؛ اما امروزه که گروه های تروریستی سرکوب شده اند، احتمال فریب خوردن اصلاح طلبان کمتر خواهد بود.
گفتم: یعنی از خودشان هیچ اراده ای ندارند و…
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو یک روباه مرده دید، گفت؛ شانس آوردم که مرده وگرنه گولم می زد!
۲۵ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
خیلی از وبلاگتون لذت بردم… تا حالا هیچ وبلاگی این اندازه به دلم ننشسته بود… خداقوت… موفق باشید.
بی تابم، منتظرم، میگم چرا پس نیومد؟ چرا خبری نشد؟ یه دفعه یک پیامک میاد، خوشحال بازش می کنم میبینم دوستمه، یه دفعه یک پیام دیگه میاد میگم حتما بقیه پیامشه.
بازش میکنم. نه خودشه، پیامه سحره، از دلبر (گفتم دلبر یاد یه شعر حاج منصور افتادم میگه: دلبرم کمند خویش فکندو مرا گرفت).
****
سحر سومین روز ماه رمضون بود دیدم یه پیامک اومده گفتم کی سحری اس مس داده؟
دوستان روز اول از خوشحالی پیام دادن ولی دیگه تموم شد.
باز کردم دیدم شماره ۲۰۱۱۰هست.
اولش نوشته ویژه سحر و بعدش یه جمله زیبا مثل بقیه جملات زیبای حضرت آقا رو برام فرستادن.
حالا هر روزِ روزه داری با یک اشاره از معشوق شروع میشه.
دوستانی که تمایل دارند، خبرش رو تو همین پست گذاشتم.
دعاى روز پنجم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ و اجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین و اجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان و قرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت و قرار بده مرا در این روز از دوستان نزدیکت به مهربانى خودت اى مهربان ترین مهربانان.
حق داره تایید نشه خیلی پریشونه، چی نوشتم!!
برای من که پیامکها ناقص میاد همش 🙁
۵* خداوند متعال:
به عزت و جلالم و عظمت و قدرتم و به مقام والا و علو مکانم سوگند! هر بنده ای که خواست مرا بر خواست نفس خود مقدم بدارد؛ من او را از حیث نفسش غنی می کنم و به همه امورش کفایت می نمایم و در کارهایش به وی کمک می کنم (و شغل و زندگی او را روبراه کنم) و آسمانها و زمین را ضامن روزی اش گردانم و در پس تجارت هر تاجری به فکر او باشم…
(کافی، ج۲، ص۱۳۷/ کلیات حدیث قدسی، ص۳۲۱)
_______
امیرالمومنین حضرت على علیه السلام:
روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه روزه، خوددارى از تمامى چیزهایى است که خداوند سبحان آنها را بد مى داند.
(شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹)
آقای قدیانی جدیدا دقت کردی!
بلاگفا نمیدونم چیکار کرده هر کاری میکنی نمیشه سایت شما رو نه جزو پیوندای روزانه گذاشت نه پیوندای وبلاگ….
قدیانی شهید بشه صلوات بفرست…
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
http://uploadtak.com/images/o5773_untitled.png
……………………………..
سید حمزه؛
می بخشید که کامنت تان نقطه چین شد. داداش حسین همچین منظوری نداشت؛ فقط راوی دیوار دکان “علی آقا پله می خوره” بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از بی نشان ها؛
اتفاقا این قصه دیگر قدیمی شده!
سلام بر حسین* و اصحابش.
و
سلام بر داداش حسین، سید احمد و دوستان.
به روزش کن نه
اعصاب نذاشتی
کمی زودتر لطفا
چقدر قلم متینی دارید آقای قدیانی.
مخاطب احساس ارزش می کند بعد از خواندن نوشته هایتان.
یمین چی شد؟ یسار؟
کاملا و دقیقا با این گفته موافقم اگه مردم بعد از اینکه یه چیزی گرون شد احساس قحطی نکنن، و هجوم نبرن به مغازه ها و روال عادی زندگیشون رو ادامه بدن، اصلا تحریم کنن، نخرن! شنیدم میرن تو صف مرغ! جالبه ما الگوی خودمون رو فراموش کردیم، دقیق یادم نیست اما فکر میکنم زمان امام حسن(ع) یک ماده غذایی کم شده بود و در انبار آن حضرت مقدار زیادی بود، حضرت دستور دادن تمام اونها رو به بازار ببرن و بفروشن فقط به اندازه یک روز نگه دارن، ولی بعضیا دقیقا برعکس عمل می کنن تا قیمت یک چیزی بالا میره انبار پر می کنن؛ که صد البته این برمی گرده به قدرت شایعه و موج تبلیغات سوء.
آقاى قدیانى؛
اصلا براى ستون یمین و یسار عجله نکنیدا…
ما که راضى نیستیم شما به زحمت بیفتین…
دوستان؛
آنقدر مطلب خوب، عالی و نخوانده در قطعه ۲۶ دارید، که احیانا اگر چند روز مطلب جدید نداشتیم، بیکار نباشید!
از کامنت هایی که طعنه دارد، خوشم نمی آید!
منتظر باشید، هر وقت آپ شد، بخوانید!
طلبکار که نیستیم؟ ها؟
وقتی بنده خدا کیک و نوشابه میخوره یا اون روزا که با مامان میرفتم بقالی یکی میومد می گفت دو تا تخم مرغ دو تا نونم تو دستش بود بعضی وقتها هم هندوونه تو یه دستش دو تا نونم تو دست دیگش، مامانم می گفت می بینی چقدر ساده با همین نون و هندوونه شکم خودشون رو سیر می کنن؟
حتی برای اینکه بهمون بفهمونن شام دیگران رو بعضا این روال رو برای خودمون اجرا می کردن، یا گاهی یک لیوان شیر گاهی هم بدون شام؛
قصه ی زنی رو شنیدم که سه روز تو زمین کشاورزی با کیشته چغندر روزه می گرفته، مامان از پدربزرگش می گفت که در زمان قحطی مردم چی میخوردن که اصلا باورمون نمیشه!
فکر می کنم همانطور که آدم ها می تونن به راحتی ساده زیستی رو یاد بگیرن، میتونن مصرف گرا باشن! همونطور که می تونن ۱۶ ساعت گرسنه و تشنه روزه بگیرن، چندین ساعت هم توی صف باشن، آدم ها همون آدم ها هستن فقط شرایطشون و تلقینی که در اثر جو زدگی به خودشون می کنن باعث میشه احساس نیاز کنن!
رهبر معظم انقلاب:
یکی از واقعیت های کشور که در سال های اخیر بیشتر به رخ جمهوری اسلامی کشیده میشود وجود تحریم ها و فشار هاست.
طرف مقابل ما جامعه جهانی و ملتها نیستند چند کشورند،که با قدرت رسانه ای خود را جامعه جهانی معرفی میکنند
یعنی خوشم میاد از بعضی مسئولین عزیز!
به قول استاد فراهانی: من که اندازه بز اقتصاد نمی فهمم، حالیم شده که قصد دشمن چیه؟
حالا آدم کند ذهن دیر فهم هم بهش بگن بالاخره می فهمه!
آقا اینقد گفت من فهمیدم از به قول خودشون شعار سال گرفته تا……
حالا آقایون باز باید تو سر و کله هم بزنند و یه جنجال جدید راه بندازند که یه موقع خدایی نا کرده آب آسیاب دشمن قطع نشه که خدا غضب می کنه.
اینقد داد زده گفته اختلاف نداشته باشید، به خدا پارسال آقا اومد شهر ما من یادم همین مسائل رو می گفت.
حالا باز یه عده بیان پس کله ای به حسین قدیانی بزنید و فحش به میثم نیلی بدن و عده ای دیگه سر لج عده قبلی تبریک بگن و اصلا تو فکر مسئولیت ها و وظایفتون نباشید.
قشر فقیر و متوسط هم باید طبق معمول زیر فشار له بشه، آخه فقرا و قشر متوسط به درد نمی خورند فقط وقتی جنگ شد بفرستن جلو تا آقا زاده هاشون یه وقت بهشون سخت نگدره.
به خدا قشر ضعیف و متوسط به خاطر آقا دارن شماها و مشکلات و عدم انجام وظایف شما رو تحمل می کنه وگرنه مطمون باشید سربند یازهرا می بستند و شما زیر پوتین هاشون له می شدید.
حفظ انقلاب تو فتنه ۸۸ با کی بود؟ یا دفاع مقدس یا …..
حداقل اگه حضرت علی مشکل داشت ملت عرب جاهل بودند که چهارشنبه نماز جمعه خوندند، چی می کشه آقا که دوستان ادعای تدبر هم دارند.
داداش یه نگاه بنداز غلط املایی نداشته باشیم آبرو ریزی بشه
با تشکر
سید احمد؛
ملایم هم کامنت بذارید؛ خوبه ها…
………………
فکر نمی کنم کامنت سیداحمد ناملایم باشه.
ناملایم اینه که تمام زحمات داداش حسین رو که با همه مشغله کاری برای شعور مخاطبش ارزش قائل می شه ندید بگیریم و هی گیر بدیم به حواشی.
ناملایم اینه که حتی یک درصد احتمال ندیم بر فرض سیداحمد گفته تا ساعاتی دیگر، اما شاید مشکلی، مشغله ای، مسئله ای خدای نکرده پیش اومده باشه.
ناملایم اینه که کلا و در همه حال طرف مقابلمون هر کاری هم بکنه بازم ما طلبکار باشیم…
والا!
سلام
اون مداحی که چند شب پیش گذاشتم از حاج منصور، منظورم شب سومه، شما تونستید گوش کنید؟ برای این می پرسم که اگر به خاطر سنگین بودم مداحی تایید نشده، این تصمیمی که برای شب سوم محرم دارم رو کلا بی خیال شم. چون اگه به این بگید سنگین، اون دیگه تلفات میده. میشه گفت قدیمیه و برای دهه سوم محرم چندددد سال پیشه. ولی واقعا یه چیز دیگس از زیبایی. به نظرم هیچ سالی تکرار نشده.
باز هر چی شما بفرمایید.
ستاره خرازی؛
اون لینکی که گذاشته بودی اصلا باز نمی شد!
قبر (گفت و شنود)
گفت: رسانه های غربی فاش کرده اند که آمریکا و اسرائیل با بودجه عربستان و قطر یک پروژه ۲۲ میلیارد دلاری را در هالیوود کلید زده اند.
گفتم: این چه پروژه ای است که قرار است ۲۲ میلیارد دلار از پول بی زبان ملت های مسلمان را برای آن هزینه کنند؟!
گفت: اعلام کرده اند که می خواهند ماکت شهر دمشق را با ابعاد و اندازه واقعی بسازند و در آن تروریست ها را برای عملیات تروریستی در سوریه آموزش بدهند!
گفتم: ولی خود آمریکایی ها اعتراف کرده اند که دولت سوریه قابل سرنگونی نیست و باز هم اعلام کرده اند که حکومت های آل سعود و قطر کمتر از ۲ سال دیگر فرو می پاشند.
گفت: به همین علت می خواهند قبل از سقوط حاکمان عربستان و قطر، ثروت این دو کشور را بالا بکشند.
گفتم: یارو در بستر بیماری افتاده بود و همسرش داشت برای برادر خود نامه می نوشت، یارو با ناراحتی گفت؛ داری خبر مرگ مرا می دهی که اموالم را بالا بکشی؟ و همسرش گفت؛ این حرف ها چیه؟! عمرت دراز باد و… اما چند دقیقه بعد از یارو پرسید؛ راستی «قبر» را با «قاف» می نویسند یا با «غین»؟!
:::در مکتب امام:::
مبادا در ماه رمضان به معاصی آلوده شوید!
مبادا در ماه رمضان از شما:
غیبتی
تهمتی
و خلاصه گناهی سر بزند.
و در محضر ربوبی با نعم الهی و در مهمانسرای باری تعالی آلوده به معاصی باشید.
جهاد اکبر – ص ۳۸
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۱:۴۹ بامداد
تعداد افراد آنلاین: ۲۱ نفر
ماشالله…
داداش حسین بی همتای بسیجی ها فـــــــــــــــدایی داری…
دعاى روز ششم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ و لا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ و زَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ و أیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ.
خدایا وا مگذار مرا در این روز در پى نافرمانیت روم و مزن مرا با تازیانه کیفر و دور و برکنارم بدار از موجبات خشمت بحق احسان و نعمت هاى بى شمار تو اى حد نهایى علاقه و اشتیاق مشتاقان.
آذرخش؛
الان فهمیدم با من بودى…
ببخشید اگر من از داداش حسین قدیانى طلبکار شدم!
والا!
سلام؛
سایت بسیاز زیبا و پر مفهومی دارید.
به وبلاگ بنده هم سر بزنید.
نوشته های خودمه؛
اگر مایل به تبادل لینک بودید بگید که همو لینک کنیم.
یا حسین
“امر به معروف و نهى از منکر یک واجب است که رودربایستى و خجالت برنمىدارد. ما گفتیم: اگر دیدید کسى مرتکب خلافى مىشود، امر کنید به معروف و نهى کنید از منکر. یعنى به زبان بگویید. نگفتیم مشت و سلاح و قوت به کار ببرید. اینها لازم نیست. خداى متعال که این واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مىداند مصلحت چگونه است. بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. اینکه یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمىشود. اگر یکى دچار ضعف نفس بشود، یکى خجالت بکشد و یکى بترسد، اینکه نهى از منکر نخواهد شد. ”
امام خامنه ای /سال ۷۱
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
جمعی دانشجو و طلبه هستیم
برآنیم با مدد خدای متعال این واجب فراموش شده را احیا کنیم.
منتظر پیوستن شما به جمع آمران به معروف و ناهیان از منکر هستیم…
التماس دعا
http://ehya.blog.ir
http://hayauni.ir/wp/
خیلی جالب است که در قطعه ۲۶ همیشه برای متن های قدیمی و حتی بسیار قدیمی باز هم کامنت می آید. به عنوان نمونه در متن “آقا را از هر طرف بخوانی آقاست”، دوستی بر اساس نوشته داداش حسین شعری سروده…
http://www.ghadiany.ir/?p=14514
۲۳ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
بی ربط:
شخصی عمری گنه کار بود، از برادرش که راهی حرم امام عطوفت حضرت رضا علیه السلام بود درخواست کرد که با او همراه شود، نپذیرفت و در جواب این خواهش گفت: همه از تو ناراضی اند. با اصرار با کاروان راهی حرم شد. چند ساعت قبل از رسیدن به حرم برادر گنه کار از دنیا رفت. برادرش جسد را غسل داد و کفن کرد اما دفن نکرد. و تصمیم گرفت او را تا حرم رضا غریب الغربا (ع) ببرد. رسیدند. بدن را طواف داد، دفن کرد. شب خواب برادر گنه کارش را دید که در باغی سر سبز و خرم می خندد، تعجب کرد، تو؟ اینجا؟ شخص گنه کار به برادرش گفت: درست است من همان گنه کارم، برادر پرسید: اینجا مال چه کسی است؟ جواب داد: اینجا را به من بخشیدند. با تعجب پرسید: تو؟ با آن همه آلودگی ها؟ شخص پاسخ داد: من آزاد شده دست امام رضا (ع) هستم. از او خواست تا ماجرا را برایش تعریف کند:
شخص گنه کار تعریف کرد: زمانی که از دنیا رفتم بدنم سراسر آتش شد، می سوختم هنگام غسل آب برایم بدتر از آتش بود و کفن عذاب آور تر! زمانی که به حرم رسیدیم آتش جلوی در حرم ایستاد و جلوتر نیامد وقتی مرا طواف می دادی پیرمردی ایستاده بود و مرا می دید، گفت فلانی اگر از امام طلب مغفرت نکنی اگر برگردی دوباره با همان آتش هستی، گنه کارپرسید: چکار کنم؟ پیر مرد پاسخ داد: به امام رضا(ع) التماس کن
دور اول که بدن را طواف دادند؛ گفتم: السلام علیک یا علی بن موسی بن الرضا امام رویش را برگرداند…
مرتبه دوم پیرمرد پرسید چکار کردی؟ گفتم: امامم رویش را از من بر می گرداند! پیرمرد گفت: بیشتر التماس کن…
دوباره گفتم: السلام علیک یا علی بن موسی بن الرضا باز هم آقا رویشان را برگرداندند…
بار سوم است اگر امامم جواب ندهد مرا برای دفن می برند، پیر مرد دوباره پرسید: چه شد؟ و من درمانده و مستاُصل…
پیرمرد گفت: این چیزی که من می گویم بگو، بگو: آقا! جانِ مادرت زهرا (س)
چنان که نام مبارک خانم فاطمه زهرا (س) را بردم، امام رحمت و مهربانی جواب سلامم را داد و فرمود: چرا کاری می کنید که ما رویمان را از شما برگردانیم، برو تو آزاد شده ی ما هستی………
کوری چشم دشمناش، برای سلامتی آقامون صلوات.
http://uploadtak.com/images/c3239_13910503_5320531.jpg
http://uploadtak.com/images/f2428_13910503_2220531.jpg
http://uploadtak.com/images/f4326_13910431_1320479.jpg
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درباره
ما از «بشار» حمایت می کنیم؛ حرفی هست؟!
خب آدم های نادان کم نیستند دقیقا مثل تو که وقتی رگ خریتت ورم کند ته منطقش می شود اینکه “حرفی هست؟!”
نه با چون تویی حرفی نیست!
یا رب الهی…..
http://uploadtak.com/images/r9163_5_Trimmed.mp3
همه امامان رئوف هستند، اما رافت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است. انسان هنگامی که وارد حرم رضوی می شود، مشاهده می کند که از در و دیوار حرم آن امام رافت می بارد.
علامه طباطبایی(ره)
هرچند دلخوریمان بر طرف نشده ولی،
پیشنهاد برای چلو مرغ: یه تیکه بال مرغ را با نخ ببندید مثل “چای نپتون” بزنید توی برنج، چلو مرغ شما آماده است نوش جان.
اینجانب!!!!
اینجا همه باید ادب داشته باشن…
اما شما ادب نداشتید…
۷* خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی! شکری که سزاوار من است؛ بجا آور! موسی عرض کرد: چگونه شکر کنم تا شایسته مقام احدیت باشد، در صورتی که همان شکر کردن به تو هم نعمت است و باید شکر آن را هم بجا بیاورم؟ خطاب آمد: یا موسی! همین که گفتی؛ این شکر هم نعمتی از جانب من است، شکر مرا ادا کردی.
(کلیات حدیث قدسی، ص۸۵)
_______
امیرالمومنین حضرت على علیه السلام:
روزه قلب از فکر (در گناهان)، برتر از روزه شکم از طعام است…
(غررالحکم، ح۳۳۶۵)
دعاى روز هفتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ و آثامِهِ و ارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یارى کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و برکنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان و روزیم کن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان.
دوستان محترم؛
هفته بعد از کتاب “ماشاء الله حزب الله” رونمایی می شود. مجموعه دل نوشت های سال ۱۳۹۰ اثر حسین قدیانی در ۲۸۸ صفحه
به زودی کتاب “آر. کیو ۸۸” نیز به چاپ دوم می رسد.
اینکه به این نتیجه رسیدید علت عقب ماندگی و مشکلات زیاد موجود در کشور غرب و شرق نیست و سوء مدیریت موجود در کشور هست نشانه ی خوبیست. ولی چقدر دیر به این نتیجه رسیدید!!! خیلی دیر!
بسم الله
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20531/B/13910503_0320531.jpg
نمونه مستند و حیّ و حاضر دفع حداقلی!!
یا علی
باسلام و خداقوت خدمت سرور گرانقدر؛
نمیتوانم مثل شما قلم فرسایی کنم اما اگر اجازه بدهید در راستای افزایش بصیرت از نوشته های شما استفاده کرده و آن را منتشر کنم.
دل قوی دار فرج نزدیک است…
هیزم مهیا کن {شعری از میلاد عرفانپور برای مسلمانان مظلوم میانمار}
به این آتش برس! هیزم مهیا کن! مهیاتر!
گلستانیم ما در آتش نمرود زیبا تر
مهیا کن که ما از آتش شیطان نمیترسیم
که در آغوش آتش میشود ققنوس ماناتر
خبر از دود آه ما به دلها میرود مادام
تو در هر شعله نفرینیتری هر شعله رسواتر
تو مست از شعله فریاد ما آرام میگیری
و ما را نالهای ماندهست صدها بار گیراتر
دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن
دریغاتر از این غوغای خاموشی! دریغاتر!
شما را مردگانی هست – سر تا پای در آتش-
شما در زندگانی نیز میسوزید، پیداتر
بسوزانیدمان، خورشید محشر نیز در راه است
خدا، تنها خدا با ماست با مایی که تنهاتر
… اغثنی یا غیاث المستغیثین! راه دشوار است
اگرچه نیست در رنج سفر از ما شکیباتر
“آرمیتا یا علیرضا؟!” تا دقایقی دیگر در ستون یمین وبلاگ قطعه ۲۶
وای عجب چیزی. خیلی خیلی باید جالب باشه.
هر ۲ تا اصلا فدای همه بچه شهیدا.
بی ربط:
زائری بارانی ام، آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها، به دادم می رسی؟
گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم میدهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟
مغز (گفت و شنود)
گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری و مقیم آمریکا- افشین نیازی- در صفحه فیس بوک خود نوشته است؛ باید قبول کنیم که رژیم به یک قطب قدرتمند تبدیل شده و براندازی آن فقط یک توهم کودکانه است.
گفتم: خب! حرف حساب زده، دیگه چی؟!
گفت: خطاب به رهبران اپوزیسیون نوشته است؛ آقایان! می توانید بفرمائید که برای جنبش سبز(!) چه فایده ای داشته اید؟!
گفتم: راستی چه فایده ای داشته اند؟!
گفت: خطاب به امیرارجمند و مزروعی و کدیور نوشته است؛ تردید دارم که حتی مرگ شما هم برای جنبش فایده ای داشته باشد.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو به رفیق خل و چلش می گفت؛ کاش مغز داشتی که اگر دچار مرگ مغزی می شدی لااقل اجزای بدنت به درد دیگران می خورد!
در مکتب امام
غربی ها مانع استقلال ملت ها هستند
تا غرب راه به اینجا دارد
شما به استقلال خودتان نمی رسید
و تا غربزده هایی که در همه جا موجودند از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما به استقلال نخواهید رسید.
اینها نمی گذارند.
ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پای خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودی هستیم.
صحیفه نور – ج ۱۰ – ص ۷۶
۲۲ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
دعاى روز هشتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ و إطْعامِ الطّعامِ و إفْشاءِ السّلامِ و صُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین.
خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان.
افطاری در حرم مطهر حضرت رضا(ع)
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=132866
افطار در جوار مزار شهدا
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=132955
… وقتی که غاز همسایه مرغه!
کلا که دولت عادت داره بذاره وقتی یه چیزی به اوج فضاحتش رسید بعد مثل یه شوالیه مهربون و فداکار سرو کله ش پیدا شه و اونو رتق و فتق کنه که خدماتش به چشم بیاد مثلا!
سلام.
خسته نباشید همسنگر.
خدا قوت..
ماهم با پوستر به مناسبت وفات حضرت خدیجه بروز هستیم.
خوشحال میشیم یه سری هم بهمون بزنید.
http://kve.ir/?p=1814
وفات حضرت خدیجه (س)، همسر رسول رسول خدا و مادر برترینِ زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (س) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد…
http://uploadtak.com/images/w3237_Karimi_01.mp3
به به…
خاطره ها داریم با این عکس، این سردر، این داداش حسین بچه بسیجی ها…
با سلام. ممنون از وبتون.
به ولاگ منم بیاید و اشعارم را مطالعه کنید. اگر دوست داشتید عنوانی را بدید تا براتون شعرش را بگم و در وبلاگ قرار دهم.
تعقیب (گفت و شنود)
گفت: یکی از کاربران سایت ضد انقلابی بالاترین با اشاره به نام یکی از ضد انقلابیون فراری نوشته است؛ او یک دزد تمام عیار و سابقه دار است که در ایران اشیاء مسروقه می فروخت.
گفتم: ولی فروش اموال مسروقه هزار مرتبه به وطن فروشی گروه های اپوزیسیون شرف دارد.
گفت: نوشته تعداد زیادی از اینگونه افراد در ایران به خاطر دزدی و فساد و برخی جنایت های دیگر تحت تعقیب بوده اند و حالا که به خارج آمده اند ادعا می کنند که به خاطر مبارزه با رژیم تحت تعقیب بوده اند!
گفتم: یارو با چند تا سبد میوه وارد خانه شد، پدرش گفت؛ از کجا خریدی؟ و یارو جواب داد؛ نخریدم. از مغازه بهرام آقا برداشتم. پدرش پرسید؛ بهرام آقا می داند؟ و یارو گفت؛ البته که می داند تا پشت در فحش می داد و دنبالم می کرد!
ماه رمضان در هر سال، “قطعهای از بهشت” است که خدا در جهنم سوزان دنیای مادی ما آن را وارد می کند و به ما فرصت می دهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت می شوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و تواناییِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت الله است؛ ماه لیلةالقدر است. این ضیافت الله چیز کمی نیست. شنیدهایم ضیافت الله میهمانی است! آن هم میهمانی ای که میزبان آن، خدای عظیم علیم کریم قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه قدرت اوست. این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شدهایم: “دعیتم فیه الی ضیافت الله” از این باید استفاده کرد.
استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشته اند: همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجه، همین خشوع و همین تضرع…
“حضرت امام خامنه ای”
۲۱ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
دعاى روز نهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ و اهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ و خُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
۹* خداوند متعال:
ای موسی! هر کس مرا دوست بدارد؛ مرا فراموش نمی کند و هر کس به احسان من امیدوار باشد؛ در درخواست از من، سماجت و اصرار می کند. ای موسی! من هرگز از بندگانم غافل نیستم، ولی دوست دارم که ملائک من، صدای ناله دعای بندگانم را بشنوند و حافظان من (ملائک محافظ بندگان) به میزان تقرب بندگان من آگاه شوند. ای موسی! به بندگانم بگو؛ نعمت دنیا شما را مغرور نکند تا از دست تان گرفته شود و از شکر نعمت های من، غفلت نکنید تا ذلت، شما را فرا گیرد. در دعای من اصرار کنید تا من شما را مشمول رحمت خود بکنم و به شما عافیت و سلامتی بدهم.
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۴۷)
_______
امیرالمومنین حضرت على علیه السلام:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن، اخلاص خلق را بیازماید.
(نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲)
ما خودمان را تحویل می گیریم و از این شعر زیبا به گفتن این مصرع بسنده می کنیم؛
“گر چه در عرش، ولی خاکی این قطعه شدم”
یک نکته ای رو می خواستم اشاره کنم.
این شبها که یا مهمونیم یا مهمون داریم، سعی کنیم متکلم وحده نباشیم.
همین!
سلام داداش حسین…
آفرین به شاعر این شعر…
خیلی زیبا بود…
ادبیات پایداری
http://www.sangcheeen.blogfa.com/post-157.aspx
سندی منتشر نشده از ملاقات خاتمی و فرعون مصر
http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=133203
فریاد «حجاب، محدودیت نیست» در قلب لندن ۲۰۱۲
http://rajanews.com/Detail.asp?id=133189#msg
۲۰ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
۱۰* خداوند متعال:
قسم به عزت و جلال و عظمت و ارتفاع مکانم بر عرش؛ هرکسی که به غیر از من امیدوار باشد، آرزوی او را مبدل به یاس می کنم و در میان مردم لباس مذلت بر وی می پوشانم، او را از قرب خود دور می کنم و از وصل به خود محروم می سازم، زیرا چگونه بنده من در شداید، به غیر من امیدوار می شود؛ در صورتی که کلید گشودن درها، در دست من است. آن درها همه بسته اند، ولی در من برای کسانی که مرا بخواهند، باز است. پس کسی که برای نیازها و سختی هایش به من امیدوار باشد و به من روی آورد؛ همه حاجات او را ادا می کنم و همه سختی هایش را از بین می برم. من به همه آمال و آرزوهای بندگانم آگاهم و همه آن ها در نزد من محفوظند. پس وقتی که بنده ام به دیگری رو می آورد؛ معنایش این است که به حفظ و مراقبت من راضی نیست.
من آسمان ها و زمین را مملو از ملائکه کرده ام که هرگز از تسبیح و عبادتم خسته نمی شوند و به آن ها امر کرده ام که درهای میان من و بندگانم را همیشه باز نگهدارند. پس چگونه بندگانم به قول من اعتماد نمی کنند؟ آیا بنده من نمی داند که وقتی کسی را گرفتار مشکلی بکنم، غیر از من کسی قادر به حل آن مشکل نیست، مگر اینکه من به او اجازه دهم؟ پس چه شده که بنده ام از من روی گردان شده، در حالی که من با جود خودم آنچه را که از من نخواسته بود به وی دادم، بعد هم از او گرفتم. چگونه او پس دادن آنرا از من نخواست و به دیگری رجوع کرد؟! شما می بینید که من قبل ازمسئلت، آنچه را که نیاز دارید به شما عطا می کنم، آن وقت چگونه ممکن است که از من بخواهید و من ندهم؟! آیا من بخیل هستم که بنده ام به من رجوع نمی کند؟! آیا در نزد من عفو و رحمت نیست؟! آیا من محل و مرجع همه امیدها و آرزوها نیستم؟! پس چگونه بنده ام به دیگری رو می آورد؟! آنان که به غیر من امیدوار می شوند نمی ترسند؟
اگر همه آسمانها و زمین به طور دسته جمعی حاجات خود را از من بخواهند و من همه نیازهای آن ها را بدهم؛ باز هم ذره ای از ملک من کم نمی شود. چگونه کم می گردد، در صورتی که من قیم آن هستم و قدرت من بی نهایت است. پس وای بر کسانی که از رحمت من مایوس می شوند و وای بر کسانی که به من گناه می کنند و متوجه زشتی اعمال خود نیستند…
(کلیات حدیث قدسی، ص۶۴۵)
معذرت می خواهم که طولانی شد، اما دلم نیامد که بخشی از این حدیث را بگذارم، گمانم ریشه خیلی از گرفتاری ها و مشکلات ما به خاطر بی توجهی به این حدیث است، در خانه ی همه را می زنیم و به همه چیز و همه کس متوسل می شویم، الا آن کس که باید. دست و پای الکی می زنیم و امیدمان به این و آن است. رحمت و لطف خدا، خیلی خیلی خیلی وسیع تر از آن چیزی است که ماها فکرش را می کنیم. گمانم همگی اگر یک نگاه به زندگی های مان بیاندازیم، به این نتیجه برسیم و تصدیق کنیم این حرف را که؛ هیچ چیز و هیچ کس در این دنیا، ارزش اش را ندارد که به خاطرش یک لحظه و فقط هم یک لحظه، خدا را نافرمانی کرد. ما بندگی نمی کنیم، ولی خدا، خوب خدایی می کند…
با سلام و صلوات
سایت شهید کلیپ (مرجع آثار شهدا از تصویر شهدا و خاطرات گرفته تا کلیپ های صوتی و تصویری)، لیاقت پیدا کرده تا به کمک و عنایت حضرت صدیقه و شهدا و لطف خدای منان مرجعی بشود برای دوست داران شهدا تا مطالب خود را به راحتی پیدا کنند.
لذا چون تنهایی قادر به جمع اوری همه آثار نیستیم، از دوستانی که می توانند ما را یاری کنند دعوت به همکاری کردیم. برای اطلاعات بیشتر به سایت مراجع کنید و نظر خودتان را در مورد سایت بدهید.(مشتاق خواندن انتقادات و پیشنهادات شما هستیم)
و در ضمن ما هر روز سعی میکنیم با چند مطلب به روز باشیم.
مشتاق دیدار…
باحق تاحق یاحق
دعاى روز دهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
االلهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ و اجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ و اجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین.
خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت و مقرر کن در آن از کامروایان حضرتت و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.
سلام آقا حسین؛
التماس دعا…
سلام حسین آقا
…………………………..
یاعلی
عجب شعری…
طاعات قبول.
خیلی شعر زیبایی بود، دست سید درد نکند…!
یه کلیپ فوق العاده از شبکه نصر درباره عدم توجه به سیاست برگرفته شده از سخنان استاد پناهیان و نظرات ایشون درباره کربلا
توصیه میکنم حتما ببینید.
http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=15&lid=6544
ممنون از سلاله ۹ دی عزیز … حدیث قشنگ و امیدبخشی بود …
راستی آقا سید! میتونم یه خواهش بکنم؟!
دهه برکت تموم شد.
مونده دهه رحمت و مغفرت.
چقدر زود یه دهه تموم شد.
حی علی الجهاد؛
بفرمائید!
میشه این روزشمار رو به پایان ماه عاشقی رو دیگه نذارید؟!
آدم هر دفعه میبیندش دلش هری میریزه پایین! ترس برمیداره آدم رو … فرصت استفاده انگار کم میشه! میدونم فلسفهش رو، اما حس مثبتی نداریم وقتی میبینیمش!
البته دوستان هم نظر بدن خوبه! شاید برای بچههای دیگه حس مثبتی رو القا کنه و به استفاده بهترشون از این ماه کمک کنه!
حی علی الجهاد؛
شما می توانید روزشمار معکوس را اینگونه بخوانید تا دل تان به جای هری ریختن پایین، ابتهاج پیدا کند هری بالا؛ ۱ سال و ۲۰ روز مانده تا ماه رمضان سال بعد!
گذشته از مزاح، اگر این روزشمار باعث تنبه می شود، کار خوبی است…
خدایا مرا بخاطر گناهانی که در طول روز
با هزاران قدرت عقل توجیهشان می کنم، ببخش…
آقاسید! باعث انبساط خاطر شدید شدید!!!
اما نمیدونم این تنبه است یا نه! کلهم حس ما خوب نیست نسبت به این جمله!
تنبه هم نیست فکر کنم، انگاری فقط یه جور دلهره است که شاید برمیگرده به حس و حال خودمون… نمیدونم…
اما خب صاحب اختیارید…
مناجات با الله در سفینه نجات؛ ثارالله مزه دیگری دارد. به هر حال با یک نوری باید خطوط “ابوحمزه ثمالی” را دید و چه خوشتر که آن نور، مصباح هدایت؛ حسین باشد. “حسین” اسم رمز عاشقی با خداست. اسم اعظم خداست. خون خداست.
آیا خدا شبها سرش خلوتتر است؟ اینکه حرف درستی نیست. شاید بهتر باشد اینگونه بگویم؛ صف بندگان خدا شبها کوتاهتر است. “یابنده” آن بنده ای است که خلوتی شب را از دست ندهد و الا مسیر رسیدن به خدا که شب و روز ندارد. مسیر شب همان مسیر روز است اما در شب دسترسی به خدا آسانتر است. در شب خبری از سر و صدای روز نیست؛ هر چند خدا صدای ما را در روز هم می شنود اما حسی آشنا به ما می گوید؛ خدا در شب صدای ما را بهتر می شنود.
بشکن سکوت شب را چون ماه که الله می خواهد صدای ستاره ها را بشنود. سر بر سینه دعا بگذار و بی ادعا عاشقی کن با خدا که خدا عاشق دلهای شکسته است. “آه” را بلند باید کشید. اشک باید ریخت. گریه باید کرد. دل باید داد. روضه عباس باید خواند. هر چه بادا باد. تو روضه عباس را بخوان، خدا خودش بوی یاس را می آورد. تو برای یل ام البنین اشک بریز، برای خدا کاری ندارد که مهدی را بیاورد…
خدا هیچ کس را اندازه ما ستاره ها دوست ندارد. یک ماه داده به ما چه ماهی. آخر چقدر تو ماهی، ای حضرت ماه. چقدر زیبا نماز می خوانی ای حضرت ماه. صدایت در صلاه زیباست، خدا خواسته. این همه فدایی داری، خدا خواسته. نائب خورشیدی، خدا خواسته. قدت رشید است، خدا خواسته. جانباز اسلامی، خدا خواسته. رهبر مایی، خدا خواسته. ابالفضل نگهدارت است، خدا خواسته. خدا خیلی خاطرت را می خواهد خامنه ای. پرچم دینش دست توست…
http://www.ghadiany.ir/?p=1317
یه پیام ” بی زرگانی”
ساعت ۱:۹ بامداد
تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر
ماشالله حزب الله
داداش حسین بی نظیر بسیجی ها فــــــــــــــدائی داری!
آقای مبصر! چرا داداش حسین مدت هاست که دیر به دیر قطعه را آپ می کنند و حضورشان کمرنگ است به نسبت قبل؟
ای وای! کلی تایپیدم یه دفعه دود شد رفت هوا، عیب نداره اَدَسَّر!
اولین بار که سید احمد روز شمار پایان ماه رو نوشت و دیدم، دل من هم هری ریخت، فکر کنم یه سکته خفیفو رد کردم، فکر کردم فقط برا من پیش اومده.
اون موقع گفتم: وای خیلی زوده، آخه کی وقتی به معشوقش می رسه هی ساعت و از ترسش یا هر دلیل دیگه نگاه میکنه؟
(عمر آن بود که با دوست به سر شد* باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود)
بعداً فکر کردم: نه برای تذکر خوبه که حواسم بیشتر جمع باشه و حالا می گم اگه بش عادت نکنم، خوبه، یعنی سرسری ردش نکنم.
سید؛
داداش حسین قبلا هم گفته بود که به نسبت گذشته، کمتر برای وبلاگ وقت می گذارند. البته این روزها گرفتار اسباب کشی هم هستند و دست رسی شان به نت محدود. با این همه حتی الان هم قطعه ۲۶ قطعه پرکار و پرمحتوایی است. نیست؟! ۱۱۵۹ متن دارد قطعه مقدس ۲۶ در عرض ۲ سال و ۷ ماه…
عکس: چطور درباره سوریه دروغ میگویند
http://rajanews.com/detail.asp?id=133273
ترس بیسابقه غرب از سرلشگر قاسم سلیمانی
http://rajanews.com/detail.asp?id=133244
خاطرات خواندنی سمیر قنطار از داخل اسارتگاه اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه/۱
http://rajanews.com/detail.asp?id=133232
چه قدر جالب است که حال و هوای آدم ها با یکدیگر متفاوت است. روزشمارها اتفاقا حس و حال خوبی به من منتقل می کند، از آن جهت که می بینم هنوز برای آدم شدن در این ماه فرصت باقی هست. شاید به این دلیل که دقیقه نودی ام، اینگونه تکاپویم بیش تر می شود.
نماز شب های ماه مبارک رمضان
http://imamhassan.ir/component/content/article/54-goonagoon/320-1390-05-23-18-02-21.html
متن صلح نامه / مفاد صلح نامه امام حسن علیه السلام
http://imamhassan.ir/archicel/333-sulhnamah.html
امام میوه های صلح را میچیند
http://imamhassan.ir/aemeh/338-1390-10-08-12-30-27.html
۱۹ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
صابخونه! رسوای رسوا اومده
اونی که قهر کرده، اینجا اومده
صابخونه! هر جا که رفتم اومدم
عاشقم، اما چه کار کنم بدم…
۱۱* حضرت آدم علیه السلام به خدا عرض کرد: خداوندا! شیطان را به من مسلط ساختی و مثل جریان خون در رگها، او را هم قادر کردی که به بدن من داخل شود.
خداوند فرمود: ای آدم! در قبال این کار این امتیاز را به تو و فرزندانت دادم که هر کس فکر عمل بد کند؛ به حساب او نوشته نشود، ولی اگر آن عمل بد را انجام داد؛ فقط یک جرم حساب شود، لکن اگر کسی نیت به انجام عمل خوب کرد، ولی انجام نداد، یک ثواب برای آن نیت نوشته و اگر آن نیت خوب را عمل کرد، ده ثواب به وی داده می شود.
آدم عرض کرد: خداوندا! این عنایت را درباره من و فرزندانم زیادتر کن!
خداوند فرمود: اگر کسی از فرزندانت گناهی را مرتکب شد و بعد از آن توبه کرد، من آن گناه را می بخشم.
باز هم آدم گفت: خداوندا! بیشتر از این عنایت فرما!
خداوند فرمود: من مهلت توبه را تا دم مرگ به آنها دادم.
آدم عرض کرد: خداوندا! لطفت بسیار است و کافی می باشد.
(کلیات حدیث قدسی، ص۲۳)
_______
رسول خدا صلى الله علیه و آله:
روزه گرفتن در گرما، جهاد است…
(بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۵۷)
دعاى روز یازدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ و کَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ و العِصْیانَ و حَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ و النّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگى را به یاریت اى دادرس داد خواهان.
نوبت (گفت و شنود)
گفت: شکست جبهه مشترک آمریکا و اسرائیل و حکومت های دست نشانده منطقه در سوریه، بدجوری اعصاب آنها را به هم ریخته است.
گفتم: تصورش را هم نمی کردند که اینطوری سیلی بخورند.
گفت: روزنامه فرانسوی فیگارو نوشته؛ آمریکا باید می دانست که انقلاب های منطقه علیه حکومت های وابسته به غرب است و مردم سوریه علیه بشار اسد که در جبهه ایران و حزب الله قرار دارد شورش نمی کنند.
گفتم: یارو رفته بود عروسی و دید که بعضی ها به برادر کوچکتر داماد می گویند، دفعه دیگه نوبت تو میشه، و داداش داماد از این حرف خیلی خوشش می اومد. چند روز بعد دایی یارو مرد و یارو سر قبر دائیش برای اینکه به خاله اش دلداری بده، بهش گفت؛ گریه نکن خاله جون گوش شیطون کر، دفعه بعد نوبت تو…
در مکتب امام
باید با کسانی که به اسلام ضربه می زنند مقابله کرد
خدای تبارک و تعالی ما را مکلف کرده که با اینطور اشخاص با اینطور ظلمه
با اینهایی که اساس اسلام را دارند متزلزل می کنند
و همه مصالح مسلمین را دارند بر باد می دهند
ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یک وقتی دستمان هم برسد، دست به تفنگ می کنیم و معارضه می کنیم.
خودمان تفنگ به دوش می کنیم و معارضه می کنیم.
صحیفه نور ـ ج ۳ـ ص۱۸۴
شعر “سید” جدا زیباست. ممنون از ایشون.
البته از شعر قاصدک منتظر تو متن “آرمیتا یا علیرضا” هم خیلی خوشم اومد.
قطعه ۲۶ شعرای دوست داشتنی ای داره.
طاعات و عبادت همگی قبول.
بسم الله؛
سلام برادر خیلی وقته دست نوشته هاتون رو میخونم. برام خیلی اعتبار پیدا کردی. به خیلی از نوشته هات معتقدم و… شاید فکر کنی این حرفا و این درخواست برای اینه که سری بهم بزنید؛ نه، اما خیلی دوست دارم یکی مثل شما سیاهه های قلمم رو ببینه تا شاید منم بتونم کاری بکنم کارستان…
همین…
التماس دعا
#توصیه امام خامنه ای: امشب به عشق امام حسن، نان از این نانوائى صلواتى است#
امام خامنه ای – ۱۳۸۶/۷/۲۱:
انسان چقدر لذت میبرد که مىبیند در شب ولادت امام مجتبى(علیه الصّلاة و السّلام) در نیمهى ماه رمضان، بالاى سر یک نانوائى تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن، نان از این نانوائى صلواتى است؛ هر که میخواهد بیاید نان ببرد. این انفاقهائى که در افطارها –افطارهاى بىنام و نشان، افطارهاى در مساجد– به وسیلهى همینگونه کارهاى ابتکارى مردم ما دادند، این یک درس دیگر است، یک تمرین دیگر است: بر خود سخت بگیریم، به دیگران انفاق کنیم. من روى این نکته اندکى درنگ بکنم؛ چون یکى از مسائل مهم کشور و اجتماع ما این است.
من همیشه طرفدار قلم داداش حسین هستم… البته گاهی فکر میکنم خیلی تندروی حتی در کلام هم خیلی لازم نیست!
راستی داداش حسین! شما راجع به اصغر فرهادی دست به قلم نبردید؟!!!!!!!!!!!!
کاش من مطلع نباشم و شما حرفی زده باشید!
یا علی؛
این متن ها را بخوانی بد نیست!
http://www.ghadiany.ir/?p=10535
http://www.ghadiany.ir/?p=10467
ممنون از “سیداحمد”