گزارش سال ۹۱
درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
برف نامه گدوک
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…

– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
- بایگانی: یسار
آشتی
– هنوز قهری؟!…
«پیامک علی به محمود» 🙂
- بایگانی: یسار
جمهور، جمهور، جمهور
تقدیم به نائب بقیه الله الاعظم، علمدار عباس نگهدار انقلاب اسلامی، رهبر مقتدر امت اسلام؛ امام خامنه ای

یک: خدا قوت باید گفت به این ملت. متن، حضور عظیم مردم بود و به یمن این حماسه بزرگ، فعلا می توان از برخی حواشی صرف نظر کرد. یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ هوشمندانه ترین پاسخ به «تحریم هوشمند» بود. دیروز خیلی چیزها معلوم شد. معلوم شد مردم نیز به تاسی از رهبرشان همچنان انقلابی اند. معلوم شد فرزندان انقلاب، هرگز دیپلمات نشده اند که «مبارزه» را فدای «مذاکره» کنند. معلوم شد بصیرت ملت، هم از فتنه های سیاسی بزرگ تر است، هم از فتنه های اقتصادی. معلوم شد نگرانی مردم از گرانی، معطوف به ندانم کاری بعضی دست اندرکاران است، نه اصل نظام. معلوم شد از نظر مردم، مشکلات معیشتی، متاثر از ایستادگی پای آرمان ها نیست. معلوم شد قوای ۳ گانه به ویژه قوه مجریه باید برای این مردم خدایی، بیش از اینها کار کنند. معلوم شد «جمهور» از «رئیس جمهور» جلوتر است. معلوم شد کلاس جمهور از کلاس بی کلاس رئیس جمهور بالاتر است. معلوم شد سخنران اصلی مراسم، شعارهای ملت شهید پرور است، نه حرف های یکی به نعل و یکی به میخ. معلوم شد «بهار انقلابی ها» تکراری نیست، بلکه «بهارنمایی» تکراری است. معلوم شد ملت و ولایت به هم می آیند؛ دولت و مجلس باید خود را به این منظومه برسانند. معلوم شد «وحدت ملی» ذاتی این مردم است. معلوم شد برای این ملت، احدی نمی تواند دایه مهربان تر از مادر باشد. معلوم شد رعیت زاده نمی تواند حامی اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشد. معلوم شد کلاس رعیت، از کلاس منیت، از کلاس بی کلاس رعیت نمایی، بالاتر است. معلوم شد این مردم از نسخه پیچی های «وحدت ملی» و «انتخابات آزادانه» بی نیازند. معلوم شد فتنه و انحراف هر ۲ با هم، از سرو بلندبالای ملت ایران، کوتاه ترند. معلوم شد «وحدت» برای این ملت، فریضه است… و معلوم شد چرا «اختلاف افکنی تا روز انتخابات، خیانت است»؟!
دو: ۲۲ بهمن ۹۱ دشمن فهمید در مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی، قبل از قوای ۳ گانه، حتی قبل از نیروهای نظامی، با آحاد ملتی طرف است که انقلاب و اسلام و امام و جمهوری اسلامی و «آقا» را مال خود می دانند. اصلا مهم نیست چند سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته باشد. مهم این است که دشمن در نبرد با جمهوری اسلامی، در وهله اول با بسیجیان خامنه ای طرف است. نه با رئیس جمهور، بلکه با جمهور. من به دشمن حق می دهم اگر روی شعارهای جمهور، بیش از سخنان تکراری رئیس جمهور، حساب باز کند. از ورای همین محاسبه، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، بهتر درک می شود.
سه: ۲۲ بهمن ۹۱ نشان داد حتی اگر دست تفرقه و اختلاف افکنی از آستین فلان سر قوا بیرون آید، باز هم «نشاط ملی» ملت ایران صدمه نمی بیند. دعوای این و آن، البته مردم را ناراحت می کند، لیکن ما نشاط ملی خود را نه از مجلس گرفته ایم، نه از دولت. نشاط ملی ما محصول خودباوری است که آنهم از صدقه سر انقلاب/ جمهوری اسلامی به وجود آمده. در ورای اختلاف افکنی، چرا مردم به شعب ابیطالب برگردند؟! اختلاف افکنان را پس می زنند. (اما نه با اقدام اختلاف افکنانه!) چرا نشاط ملی خود را خراب کنند؟! دست رد به سینه تفرقه می زنند. (اما نه با اقدام تفرقه انگیزانه!) چرا دنبال جبهه های سیاسی حرکت کنند؟! از جبهه ولایت فقیه پشتیبانی می کنند. (اما نه با منیت، که با بصیرت!)
چهار: حفظ حماسه ۲۲ بهمن ۹۱ از خود این حماسه، مهم تر است. مراقب باید بود؛
چهار/ ۱: دعوای این و آن نباید وجه المصالحه رفتار ناصواب و گفتار ناثواب شود. مقابله با بعضی بداخلاقی ها نباید خود همراه با بداخلاقی های دیگر شود. مبارزه با برخی اختلاف افکنی ها نباید خود باعث تفرقه شود. این، عمل به فرامین ولی امر نیست؛ هم سویی با خط اختلاف و خطر تفرقه است. آیا عمل وحدت شکنانه، آنهم در یوم الله ۲۲ بهمن، مقابله با اختلاف است یا هم صدایی با اختلاف؟! و آیا نباید دست مسموم انحراف و فتنه را در بعضی اختلاف افکنی ها متوجه شد؟!
چهار/ ۲: یکی دانستن سهم طرفین دعوا به شیوه کاریکاتوری، یا از آن بدتر، قائل شدن حق بیشتر برای طرف خاطی تر، اولا؛ دور زدن فریضه وحدت است، ثانیا؛ به گستاخی فزون تر اعوان و انصار انحراف منجر می شود. ظاهرا عده ای با مفهوم مقدس وحدت نیز کاسبی می کنند. به ایشان می گویی؛ علی لاریجانی و قالیباف؟! می گویند؛ عدالت و ولایت!! اما همین که می گویی؛ محمود احمدی نژاد؟! می گویند؛ فرود آرام دولت و وحدت!! هنر این جماعت، باج دادن بی مرز به «بهارنمایان» است. مع الاسف ایشان آنقدر که هوای دولت را دارند، هوای انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را ندارند!! به راستی، بحث ولایت و وحدت است یا کاسبی؟! لاریجانی «۱۱ روز خانه نشینی» کرد یا قالیباف سخن از «بن بست نظام» گفت؟! و آیا جز این است که بعضی جبهه های ناپایدار سیاسی، دوست می دارند ما به ازای حزب الله مظلوم، با عرض معذرت، کمی تا قسمتی «خریت» باشد، نه «بصیرت»؟!
چهار/ ۳: باید هوشیار بود. مبادا دعوای فلانی و بهمانی، سبب شود در مقام قضاوت درباره کلیت مسئولان شریف نظام، مرتکب جفا شویم. این درست که دوست و دشمن، جمهوری اسلامی را به «ملت» می شناسند، اما مسئولان نیز برایند همین جمهوری اسلامی اند. از جمله مسئولان جمهوری نازنین اسلامی، شهید مصطفی احمدی روشن است. او که فقط «نخبه هسته ای» نبود! شهید حسن طهرانی مقدم است. او که فقط «نخبه موشکی» نبود! الحمدلله شمار کثیری از دست اندرکاران نظام، ادامه دهنده راه شهدا هستند. جز این بود، «آقا» شرایط امروز ما را هرگز «خیبری و بدری» توصیف نمی کردند.
پنج: یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ مقدمه مناسبی برای انتخابات خرداد ۹۲ خواهد بود؛ ان شاء الله. مردمی که فردا به این و آن رای خواهند داد، دیروز با حضرت سیدعلی، بیعتی تاریخی و بی مثال کردند. قدر مسلم هر دولت و هر رئیس جمهوری، اگر بخواهد خودش را از اصل ۲۲ بهمن بزرگ تر بداند، از همین ملت شهید پرور، تودهنی سختی خواهد خورد. از همین منظر، «۲۲ بهمن ۹۱» عطر «۹ دی ۸۸» می دهد. «بهار» زنده تر از آن است که «زنده باد بهار» بخواهد. آقای سر قوه! لطف می کنی اگر کلاس بهار را پایین نیاوری. شما کجا و بهار کجا؟! ظاهر شما کجا و ظاهر بهار کجا؟! باطن شما کجا و باطن بهار کجا؟!… بعضی ها از صدقه سر همین ملت و همین ولایت و همین انقلاب و همین ۲۲ بهمن، «شکوفه» زده اند؛ اینک شکوفه خود را از شکوفایی کل بهار، بزرگ تر می بینند! شکوفه انقلاب… نیک اگر بنگری، ملت است. هر که کوفه بازی درآورد، سیلی می خورد.
*** *** ***
با این مردم بیدار، انقلاب اسلامی برای دفاع، به تنها چیزی که نیاز ندارد، خواب است. من نیز در این سالیان روزنامه نگاری، اگر چه زیاد «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره»، اما هرگز مایل نبوده و نیستم درونی دلم را بیرون بریزم. با این همه…
– ایام فتنه ۸۸ دوست و همسنگر پدرم، حاج اصغر آبخضر می گفت: «دیشب خواب پدرت را دیدم. همان لباس خاکی جبهه تنش بود. همان «یا زیارت یا شهادت». طبقه چندم ساختمانی بودیم. از پنجره، درگیری های خیابان را نشان اکبر دادم و گفتم: «آخر این معرکه چه می شود؟!» عکس روی دیوار را نشانم داد و گفت: «با وجود این مرد، انقلاب اسلامی از پس همه فتنه های ریز و درشت قبل از ظهور برمی آید. ما شهدا، هوای این مرد را داریم. مثل امام، دوستش می داریم. ما به کنار، «علمدار کربلا» هم عجیب هوای این مرد را دارد. عجیب دوست می دارد این مرد را. هر وقت شما می گویید؛ «ابالفضل علمدار! خامنه ای نگهدار»، سقای عاشورا به همه ما شهدا آماده باش می دهد».
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
– چند شب پیش، مادربزرگم، خواب «آقا» را دیده بود… به «آقا» گفتم: «ما که از دور، دستی بر آتش داریم و همه چیز را نمی دانیم، فقط با چند خبر، این همه قلب مان می گیرد، این همه آه می کشیم، این همه غصه می خوریم. شما چگونه تحمل می کنید این حجم انبوه اخبار را؟! این همه غم و اندوه را چگونه تدبیر می کنید؟!» «آقا» لبخندی زدند و عکس روی دیوار را نشانم دادند.
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
********* *********
آهای مسئولان! مانیفست ما همچنان همان سرود «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره» است… حتی خواب ما سرشار از بیداری است… مانیفست ما این است؛ «در جنگ با دشمن، ننگه که سازش کرد…».
وطن امروز/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
این اجنبی پرستان بی جنبه
۱: خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد»، که حق مسلم خود می دانند، توهین می کنند، تهمت می زنند، غیبت می کنند، فحش می دهند، اذهان عمومی را تشویش می کنند و دروغ می گویند. آیا چون ما خود روزنامه نگاریم، می توانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بی هیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانه ای» را قربانی اصول بی اصول ژورنالیسم می کنند؟! البته امیر قلعه نویی آدم با شرفی است، و الا «اجنبی پرستی»، فقط مال ۲ دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
۲: قطعا «اجنبی پرست» حرف بسیار گل درشتی است، اما قلعه نویی، سالی یک بار، درشتی می کند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعی العموم! چه نشسته ای که ژنرال، از گل نازک تر خطاب مان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است، -آن طور که عده ای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد حالا یک «اجنبی پرست»؟!
۳: اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبی پرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعه نویی نمی توان خرده گرفت، چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بهم می بافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبی ها را مسخره کرده اند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبی پرست»، این حرف ها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعه نویی بی ادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا مانده ام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» می کنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بی خود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را می پرستند، شان عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبی پرست»، نه شاخ دارد، نه دم! اجنبی پرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
۴: اجنبی پرستی، استعاره ای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبی پرست» باشد، «احمق» است! جناب کی روش هم با این کارنامه مثال زدنی (!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیم فصل اول پرسپولیس را می گرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه می شد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زننده ای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمی توان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبی پرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعه نویی و کارلوس کی روش شد، آیا نباید به موفق ترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبی پرست بخواند؟! قلعه نویی زمان هدایت تیم ملی، بدون هیچ باختی، و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «۹۰» رفت و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چند ماه بعد از باخت کارلوس خان کی روش به تیم های رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای ۴ تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی می رود، تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعه نویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیم ملی به جام جهانی مطمئن می شدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفته ایم! کارلوس کی روش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه می گیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله می کند!! و چرا نکند؟! او خوب می داند تا چه حد اجنبی پرست اند شماری از اصحاب رسانه. قلعه نویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبی پرستی… آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیم ملی را به خود نمی بیند. دربی، شهرآورد بی خودی بود، اما نه بی خودتر از بازی تیم ملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیم ملی کی روش، دربی سرافرازانه ای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیم ملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبان بسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای ۲ تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبی پرست داریم، هم خبرنگاران اجنبی پرستی که از رئیس شومن شان خط می گیرند!
۵: امیر قلعه نویی به «کلهم» می گوید «کل یوم»، «کربکندی» را «گربه کندی» صدا می زند، و به «ذوب آهن» می گوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعه نویی اما با نام خدا سخن می گوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمی کند، قم و جمکران و زیارت امام زاده آقا علی عباسش ترک نمی شود، وقت قهرمانی، نماز شکر می خواند، در برهه های مختلف، وطن دوستی خود را ثابت کرده، و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بیشتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمی کند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما، از سطح تیم ملی، بالاتر است، بلکه سطح موفق ترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعه نویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبی پرست، زیاد هم هست، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز دربی!
۶: سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکی های جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عده ای اجنبی پرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شده اند. همان کسانی که فردا در زردنامه های شان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گل محمدی»! همان کسانی که امروز می نویسند؛ «کارلوس کی روش از ظرف فوتبال ما بزرگ تر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربی گری تیم ملی برای قلعه نویی، لقمه گنده تر از دهان بود»! لقمه گنده تر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبی پرست!
*** *** ***
همه به امیر قلعه نویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بی آنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبی پرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبی پرست ها را هم درمی آورد… نشان به نشان خواب آشفته بعضی ها، قبح اجنبی پرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازی آباد… بعد از تشر تو، حالا راحت تر از کارلوس مغرور انتقاد می کنند، حتی بعضی ها!
وطن امروز/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
جذب حداکثری؛ آری، اما…
چه بهتر که مطلع پلاک امروز را مزین به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) کنم؛ «مومن برای مومن، برکت، و برای کافر، اتمام حجت است». «تحف العقول، صفحه ۴۹۸»
*** *** ***
یک: گاهی که بعضی رجل سن و سال دار سیاست، بیش از حد از در صلح و صفا وارد می شوند، صدای آرمان خواهان جامعه به نشانه اعتراض بلند می شود؛ «چرا می خواهید به فتنه گران تخفیف بی خود دهید؟!» موسپیدان اما مخلص جواب شان این است؛ «جذب حداکثری».
دو: جذب حداکثری اگر چه شرط عقل است، لیکن تاکید «آقا» روی این مفهوم، اهمیت آن را مضاعف می کند. با این همه، از بعضی عناصر سیاسی باید سئوالاتی پرسید؛
دو/ ۱: آیا سوژه جذب حداکثری فقط خواص سیاسی اند؟! اگر نه، پس چرا در باب جذب حداکثری، آنقدر که به جذب چند فتنه گر دانه درشت توجه می شود، کوششی برای جذب توده هایی که ذهن شان پر از معماهای بی جواب است، نمی شود؟! آیا رواست که حتی درباره جذب حداکثری نیز شاهد تبعیض باشیم؟!
دو/ ۲: صرف نظر از بحث خواص و عوام، آیا جذب حداکثری به معنای تنها گذاشتن مفاهیم عالیه است؟! آیا ما حق داریم به گونه ای بر مدار جذب حداکثری حرکت کنیم که در ازای جذب فرضی چند فتنه گر عذرخواه، مفاهیمی از قبیل عدالت، مبارزه، پایداری، ایستادگی، آرمان خواهی و… دچار انزوا شوند؟! آیا جذب کردن چند عنصر ناراحت، ارزش چنین خسران بزرگی را دارد؟!
دو/ ۳: قطعا عده ای استثنا وجود دارند که جذب حداکثری شامل حال شان نمی شود. یعنی رفتار و گفتارشان آنقدر وقیحانه و رذیلانه است که لیاقت ورود به سفینه انقلاب اسلامی را ندارند. این جماعت سوژه دفع حداقلی اند. سئوال من از بعضی عناصر سیاسی این است؛ مشخصا و به طور مصداقی بفرمایید احیانا چه کسانی از چارچوب جذب حداکثری به تعریف شما، خارج اند؟! و آیا اصلا قائل به مفهوم دفع حداقلی هستید؟!
دو/ ۴: مراد از گفتمان جذب حداکثری چیست؟! جذب ما به فتنه گران؟! یا جذب فتنه گران توبه کننده به ما؟! آیا هدف از جذب حداکثری فقط و فقط احیای فریضه «شتر دیدی، ندیدی» است؟! آیا کمی آنها باید کوتاه بیایند، و کمی بیشتر از آنها، ما؟!
دو/ ۵: اگر حتی بصیرت، بنا به تعبیر حکیمانه رهبرمان آفت دارد و آفتش «غرور» است؛ آفات جذب حداکثری چیست؟! و اگر جذب حداکثری، بد و نارس و شل و ول و افراطی و تفریطی انجام شود، چه مضراتی خواهد داشت؟!
دو/ ۶: اگر جذب حداکثری را نادرست انجام دهیم و نتیجه اش، احیای مجدد فتنه و سران فتنه باشد، کار عاقلانه ای است؟! هیچ دقت کرده ایم که متاثر از سیاست جذب حداکثری، اصحاب انقلاب قرار است بیشتر شوند یا زبان عناصر ضد انقلاب، درازتر؟!
سه: شگفتا! واقعا شگفتا از روی اصحاب فتنه… این روزها گاهی که رسانه های زنجیره ای را دنبال می کنم، آنچه زیاد می بینم عناوینی از این دست است؛ «تغییر لحن آقای عسکراولادی کافی نیست!»، «ایشان باید رویه اش را نیز تغییر دهد!»، «عسکراولادی باید از اصول گرایان بخواهد که بابت رفتار و گفتارشان، از مردم و اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند!»، «ما از سخنان ایشان استقبال می کنیم، اما شرکت در انتخابات، حقی نیست که عسکراولادی و عسکراولادی ها بخواهند به ما بدهند یا ندهند!» و…
چهار: بگذارید وارد مصادیق شوم، تا بیشتر معلوم شود وقتی جذب حداکثری، افراطی انجام می شود، چه نتیجه ای در پی دارد. جناب رسانه ملی وقتی دوربین صدا و سیما را کیلومترها آن طرف تر از جذب حداکثری، مقابل سرکار خانم معصومه ابتکار قرار می دهد، (به عنوان نماینده قشر دانشجو!) باید هم این گونه محصول اش را ببیند که عضو شورای شهر تهران، برود با فلان رسانه گفت و گو کند و بگوید؛ «تمام مولفه های زن مسلمان در حجاب، خلاصه نمی شود!… رویکرد پهلوی اول، بهبود زندگی مردم بود!… نفوذ تفکر امام بر اساس تحولاتی بود که دکتر شریعتی پایه گذاری کرد!…». معصومه ابتکار اگر چه در فتنه ۸۸ تا اوایل سال ۸۹ عمدتا در دفاع از فتنه و فتنه گران موضع می گرفت، اما پس از آن مقطع، ترجیح داد کارنامه خود را بیش از این تیره و تار نکند. مع الاسف صدا و سیما با کاریکاتور کشیدن از مفهوم جذب حداکثری، زبان سرکار خانم را باز کرد! حالا عضو شورای شهر تهران به دفاع از مهندس و شیخ اکتفا نمی کند! حجاب را می زند! از رضاخان دفاع می کند! به امام اهانت می کند! و البته مقصر چنین سخنان گل درشتی در وهله اول، همان رسانه ای است که مفت و مجانی دوربین خود را در اختیار اعوان و انصار فتنه می گذارد. من از شمای خواننده سئوال می پرسم؛ آیا به چنین رویه ای می گویند «جذب حداکثری»؟!
*** *** ***
عالیجنابان با تجربه تر از ما! ای کسانی که بیش از ما سرد و گرم سیاست را چشیده اید! موسپیدان! فداییان جذب حداکثری! آنی درنگ کنید که اگر فتنه به ثمر رسیده بود، اگر نقشه سران فتنه گرفته بود، اگر خون شهید غلام کبیری و ذوالعلی نبود، آیا باز هم مجال داشتید این همه بی قاعده بر طبل جذب حداکثری بکوبید؟! آیا اصلا قائل به این هستید که فتنه ۸۸ سران فتنه ای هم داشت؟! و آیا فکر نمی کنید اهل و عیال فتنه، بازگشت به نظام را، نه برای رجوع دوباره به آغوش پر مهر ولایت فقیه، بلکه برای اتمام کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ می خواهند؟! این را من نمی گویم به خدا! خودشان می نویسند که «برای رسیدن به مقصود اصلاحات، تنها راه باقی مانده، استفاده از فرصت انتخابات است».
آقایان! این جماعت هر وقت نوشت «اصلاحات»، منظورش «براندازی نظام ۳۰۰ هزار شهید» بود. هنوز هم شک دارید؟!
جوان/ ۲ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بحران «مالی» و «بحران مالی»
امریکا که قرار بود بعد از کشتن بن لادن، جل و پلاس سربازان خود را از افغانستان جمع کند، ظاهرا بیرون بیا نیست! اما حضور نظامی یانکی ها چه رهاوردی برای همسایه شرقی ما داشته؟! صلح، آرامش، سازندگی، امنیت، رفاه و اشتغال؟! یا کشت و کشتار، کشت بیشتر تریاک، رشد بیشتر قاچاق و فربه شدن بیشتر طالبان؟! کم و بیش وضعیت همسایه غربی نیز بر همین منوال است. در عراق، تروریست های سلفی، دقیقا همان کاری را انجام می دهند، که طالبان در دیار افغان. اگر دیروز، صدام در زندان های بغداد، خاندان حکیم و صدر را وحشیانه می کشت، امروز در عراق، صبحی به شام نمی رسد، الا اینکه از چندین جای مختلف، اخبار اقدامات تروریستی مخابره شود. البته در عراق، ظاهرا، امریکایی ها حضور نظامی ندارند، اما تروریست ها خیال امریکا را بابت ناامن کردن بین النهرین، و دامن زدن به اختلافات قومی و تفاوت های مذهبی جمع کرده اند. واقعا تلخ است آنچه این روزها در عراق می گذرد؛ جنوب عراق محل جولان انگلیسی هایی است که بوی نفت بصره به مشام شان خوش نشسته. شمال عراق تبدیل به پاتوق شرکت های چند ملیتی شده که اغلب صهیونیستی اند. جبهه استکبار اصلا بدش نمی آید در شمال عراق، شمال غرب ایران، و جنوب ترکیه، به بهانه استقلال قوم کرد، از یک «اسرائیل جدید» پرده برداری کند. مرکز عراق هم هر روز شاهد تلفات سنگین ناشی از ترورهای بی وقفه است. واقعیت این است که این روزها در عراق، غرب اندازه صدها صدام کار می کند! در چنین منظومه ای باید دید که چه کار سختی دارد دولت نوری مالکی. و چقدر باید اهل تشیع و تسنن عراق هوشیار باشند که عراق در دام نقشه های تفرقه افکنانه نیفتد. قصه سوریه هم اگر چه کمی حادتر، زیرمجموعه همین ماجراست. اگر در سرزمین های اسلامی، رد پای غرب را درست ببینی، سرمنزلی جز ناامنی و اغتشاش ندارد. آن از افغانستان، آن از عراق، این هم از سوریه. اینک اما فرانسه هم مشخصا وارد گود شده تا به بهانه های واهی، مالی را دوباره تسخیر کند. مالی برخلاف کشورهای همسایه اش، نفت و گازی بی مانند دارد و موقعیتی ممتاز. آیا شما باور می کنید قصد فرانسه از لشکرکشی به مالی، مقابله با فلان گروهک شورشی، یا استقرار دموکراسی باشد؟! امریکا در افغانستان و عراق، چه گلی به سر مردم غرب آسیا زد که حالا فرانسه خاطرخواه صلح و آرامش مردم شمال آفریقا شده؟!
*** *** ***
دنیای استکبار در گذر از جنگ نرم، دوباره به این سوی و آن سوی، لشکرکشی فیزیکی می کند! «استکبار» باز هم بوی «استعمار» گرفته! روزگاری که خیلی هم دور نیست، جبهه غرب فکر می کرد با یک «کلیک» یا «فشار یک دکمه» یا «اینترنت» و «فضای مجازی»، بازی عالم را به سود خویش تمام می کند! و از دنیای به این بزرگی، «دهکده جهانی» می سازد! خودش هم می شود کدخدای جهان! کدخدا که چه عرض کنم؛ خدای جهان! جبهه استکبار البته توهم زده بود! و اینک دوباره مجبور است برگردد به همان روزگاری که اگر جایی، کشوری، منطقه ای را می خواست، لاجرم باید زحمت لشکرکشی و هزینه های سرسام آور نظامی را متحمل می شد! چند سال پیش شاید احدی فکر نمی کرد؛ فرانسه برای چند بشکه نفت بیشتر یا چند لوله گاز مفت، به کشور مالی لشکرکشی کند! دقت کنید؛ این اتفاق در اوایل سال «۲۰۱۳ میلادی» رخ داده! و باز هم دقت کنید؛ فرانسه «ناپلئون بناپارت» ندارد، بلکه فقط در یک قلم، کارخانه ماشین سازی «رنو» ۷۵۰۰ کارگر اخراجی دارد! ندید معلوم است؛ بحران «مالی» هم به «بحران مالی فرانسه» اضافه خواهد شد! غرب اگر با لشکرکشی نظامی می توانست کدخدای جهان شود، قرن گذشته میلادی، قرن بهتری بود! و غرب اگر با یک کلیک می توانست خدای جهان شود، لشکرکشی نظامی نمی کرد! راستی، کدام کدخدا اینقدر بدهکار و بدبخت؟! ندید معلوم است شعار فردای مردم معترض فرانسه به اوضاع ریاضت اقتصادی… «بحران مالی» خودمان را حل کنید؛ «مالی» پیشکش!
جوان/ ۱ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بسم الله…
“خیلی مهم نیست ما با گشت ارشاد موافق باشیم یا نه.”
“گشت ارشاد وظیفه قانونی نیروی انتظامی به ۲ سبب شرع و قانون است. اینجا نیروی انتظامی مشغول انجام وظیفه است و از همین منظر، من با راهپیمایی در حمایت از نیروی انتظامی به خاطر گشت ارشاد هم خیلی موافق نیستم.”
دقیقا!
السلام علی المهدی و علی آبائه و نائبه و احبائه
«ما در سیما، سردر سینما، چه بذری در دل نسل جوان کاشته ایم که دنبال محصول حجاب برتر می گردیم؟!»
چند وقت پیش حاج آقا پناهیان هم، شبیه همین حرف را در همدان گفتند؛ واقعاً کی برای حجاب کار شده، که حالا دنبال نتیجه اش بگردیم!
سلام؛
ممنون بابت این این تحلیل زیبا.
یا علی
علی العباس واویلا! فرهنگ تنهاست واویلا…
“گشت ارشاد نباشد و به جایش چه باشد؟!”
چقدر از این و آن حرف شنیدیم؛
بیشتر حرف ها هم همین است که گشت ارشاد، فایده ای ندارد و تاثیر بلند مدت ندارد! ولی نشنیدیم کسی راهکار درست تری ارائه دهد. راهکاری که تاثیر بلند مدت داشته باشد و اجرایی باشد!
دوستان محترم؛
انصافا منهای این تحلیل زیبا، دقت کنید به این جای متن: “البته قبول دارم که نیروی انتظامی در مقوله گشت ارشاد، تنهاست. دولت که به نظر می رسد خرج خود را کلا جدا کرده”…
آنچه از تمام این نوشته، زیباتر است، نفروختن قلم توسط داداش حسین به هیچ چیز و هیچ کجاست. در آستانه چنین پیشنهادی که در کامنت پست قبل به آن اشاره کردم، کمتر نویسنده ای پیدا می شود که قلمش را نفروشد.
فدایی داری داداش حسین بچه بسیجی ها…
بعضی چیزها را نمی شود کامنت کرد و نوشت!… فقط همینقدرش را بگویم که خیلی کیفیت متن هایتان، هم از نظر ادبی و هم تحلیلی، بالا رفته این چند وقت اخیر!!
شاهدش همین متن حاضر که اوج دقت نظر و رعایت انصاف بود!!!
الهی که همینجوری بمانی، حسین قدیانی… و ان شاءالله فراتر از این.
“جمهوری اسلامی چون جمهوری اسلامی است، جمهور خود را اسلامی می خواهد.”
“نظام با حکم خدا شوخی ندارد و خود را برای حکم خدا می خواهد، نه بالعکس.”
“نظام آمده که تمام آبروی خود را هزینه اسلام کند، و این هزینه، فی نفسه فایده است.”
امیدواریم برای تبرئه ی خودش هم که شده, وزارت ارشاد یه تکونی به خودش بده!
مسئولین به شرطی می تونن کارشون رو درست انجام بدن که سعی کنن درجه ی تقواشون رو بالا ببرن! مثل شهدا باشن! احساس مسئولیتشون شدید باشه! اونوقت کافیه توکل کنند. هم ایده های قشنگ میاد تو ذهنشون! همه ی مشکلا هم حل می شه! (به کی دارم می گم؟! شماها که خودتون می دونید همه شو! مسئولینم که نمیان کامنت منو بخونن!! :D) اما یه چیزی؛ مسئولین هم از خود ماها هستن دیگه. خدایی چند نفر تو دور و بری هامون هست که شهادت به قیافه اش بیاد؟ که تقوا از سر و روش بباره؟ اگه هست بهش بگید بره تو وزارت ارشاد مشغول بشه!!
۲۴۶* رسول خاتم حضرت محمد صلى الله علیه و آله:
آن هنگام که پوشش، بر سر زنی باشد، ارزش آن از دنیا و هر آنچه در آن است، بیشتر است.
(نورالشافی فی الفقه الشافعی)
“اگر در فرهنگ، تخفیف بدهیم، در سیاست، با ما ۲ برابر حساب می کنند.”
عجب جمله ای!
سلام
این دختران و پسران از نسل کسانی هستند که موقع جنگ در زیر پتو شروع به لرزیدن می کردند.
بنظرم اگر میوه خرابه، باید درخت رو سم پاشی کنیم و کود پای درخت بریزیم نه اینکه منتظر بمونیم میوه خراب برسه و بعد اونو بچینیم و بندازیم دور
خدمت سید احمد هم عرض کنم؛ عزیز دل! خیلی از نویسنده ها هستند که قلمشون رو طرف پول نمی برند.
خیلی ها ژست می گیرند و در مقام نقد و تخطئه نیروی انتظامی وارد عمل می شوند؛ که این راهش نیست و …
بقیه ارگان ها که متولی اند در این امور، کار خاصی نمی کنند و حتی گاهی مروج بی حجابی اند، همه بار را انداخته اند روی دوش نیروی انتظامی. نیروی انتظامی شده جورکش نهادهای فرهنگی. بعد از گشت ارشاد توقع کن فیکون هم دارند. خوب یا بد، نیروی انتظامی دارد به وظیفه اش عمل می کند و کارش را انجام می دهد، بقیه چرا خواب اند؟!
کاش بیش تر به نکته بخش چهارم و دست هایی که در کار است، توجه شود…
«فتح الفتوح انقلاب اسلامی آنجاست که از وزارت ارشاد، بیش از گشت ارشاد کار بکشد.»
ای کاش وقتی نقش گشت ارشاد در جامعه پر رنگ می شه، بریم یقه ی سیاسیون، آموزش و پرورش، خانواده ها و صدا و سیما رو بگیریم.
ای کاش تدبیری اندیشیده بشه که حجاب به عنوان یه ارزش در افراد نقش بگیره تا در امر حجاب، نیازی به زور نباشه.
ای کاش افراد می دانستند گذشته از همه ی مسائل مربوط به رعایت حجاب، بدحجابی، تجاوز به حقوق دیگرانه و رعایت اون، احترام به دیگران.
“جوان دارد الگویش را می گیرد، نیروی انتظامی دارد به وظیفه اش عمل می کند؛ ترکه را دست آن باید زد که این وسط خواب است!
نه وزارت فرهنگ، نه صدا و سیما، نه سینما، نه سازمان تبلیغات اسلامی، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی…
بنده خدا نیروی انتظامی چه کار کند که بعد از شنیدن نام «ارشاد»، همه یاد «گشت» می افتند!
اگر در فرهنگ، تخفیف بدهیم، در سیاست، با ما ۲ برابر حساب می کنند…”
سلام بر حسین*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]…
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
با سلام و احترام – خدا قوت همسنگر
ضمن تبریک عید مبعث بر شما و خانوادۀ محترمتان،
در وبلاگ « آشنائی با اندیشۀ امام خمینی » ( http://andisheyekhomeini.persianblog.ir/ ) با ۵ پست منتظر قدوم مبارک شما و نظرات ارزشمندتان هستم و متشکر از حضور نورانی و با صفایتان! اجرتان با خدا!
موفق باشید! التماس دعا
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]…
وقتی «نیویورک تایمز» هم از دختران مسلمان ایرانی میترسد
http://rajanews.com/detail.asp?id=129308
«ما نباید از رای دادن فرد بدپوشش به گونه ای استقبال کنیم که امر بر خود او مشتبه شود؛ با نظام باش، هر جور که می خواهی باش! تاوان این ذوق زدگی را فردای انتخابات باید گشت ارشاد پس دهد.»
و گاهی با حجاب بازی می کنند…
*جمهوری اسلامی* نیامده که به هر قیمتی بماند…
*جمهوری اسلامی* نسل جوانش را پاک می خواهد، نه آلوده.
*جمهوری اسلامی* اصلا آمده است که بماند برای اموری من جمله حجاب.
*جمهوری اسلامی* جمهوری اسلامی است، جمهور خود را اسلامی می خواهد
____________
*نظام* آمده که تمام آبروی خود را هزینه اسلام کند.
ترس *نظام* آنجاست که دل نگران دین و آئین نسل جوان نباشد.
*نظام* با حکم خدا شوخی ندارد و خود را برای حکم خدا می خواهد، نه بالعکس
_________
.،؛از بن و اساس فرق دارد جمهوری اسلامی با نظام طاغوت؛،.
تمام!
اصلا چرا حجاب رو تو ایران آزاد نمیکنن؟ هر کس هر طوری که دوست داشت باشه چرا همش اجبار و زور؟
چه ناشناس بامزه ای!!
به همون دلیل که دزدی رو آزاد نمی کنن!
نا شناس جان…. همه سیب زمینی های ایران باهات موافقند….
بقول اردشیر خان وحشتناک تصویب شد!!!!!
جدی چرا هیچکس از نیروی انتظامی به خاطر دستگیر کردن دزدها ایراد نمی گیره؟ مگه دزدها آدم نیستن؟ خوب بدبین می شن به نظام! نباید باهاشون بدرفتاری بشه! تحقیر می شن!
**یا ارحم الراحمین**
تحلیل قابل تاملی بود. خوشحالیم که هر از گاهی، لااقل نیروی انتظامی به وظایف خودش عمل میکنه و جلوی بی قانونی رو میگیره.
خدا قوت…
شمع (گفت و شنود)
گفت: روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» اعلام کرده که آمریکا و سه کشور اروپایی در گروه ۱+۵ در مذاکرات مسکو نظرات و پیشنهادهای اسرائیل را ارائه می دهند.
گفتم: خاک بر سر اوباما و مرکل و اولاند و کامرون که با اون همه ادعا، زیربلیت یک مشت صهیونیست رفته و پادویی می کنند.
گفت: یکی از دیپلمات های غربی در مسکو گفته است، یکی از مشکلات ما با ایران وحشت اسرائیل از فعالیت هسته ای ایران است.
گفتم: غلط زیادی کرده! نابود کردن اسرائیل خیلی آسان تر از این حرفهاست.
گفت: این دیپلمات غربی گفته است نتیجه مذاکرات نباید برای اسرائیل ناامید کننده باشد!
گفتم: یارو به مغازه بقالی رفت و گفت؛ یک شمعی می خواهم که تا صبح بسوزد. بقال گفت؛ شمع ندارم ولی یک چیزی بهت میدهم که اگر استعمال کنی از سوزش آن تا صبح مثل پیاز توی ماهیتابه ورجه ، وورجه کنی!
گفتید مهندسی فرهنگی و یادم آمد انیمیشن های سیما و داداش سیا را اصلا چه شد که دیگر هر راننده ای قبل از زدن استارت به فکر بستن کمر بند ایمنی است؟ مگر غیر از یک کار فرهنگی ، جریمه های ناشی از نبستن کمر بند می توانست این کار را نهادینه کند؟
حالا شما همین سیمای تاثیر گذار را ببین با کوله باری از نگاههای حرام و بی حیایی هایی که دقیقا فرهنگ سازی میکند ، دیگر نام سینما را نمیبرم چون سینمای ما فاجعه است من اصلا جرات نمیکنم یک نوجوان را به سینما ببرم !
اصلا این مسئولین تاثیر گذار مگر چند درصد جامعه ان که واقعا آسایش را از جوان و نو جوان ما گرفته اند؟
میخواهم یک پیام بیام:
متن “حجاب مهمتر است یا انتخابات” را از دست ندهید !
اگر تا کنون موفق به خواندن آن نشده اید هنوز هم فرصت باقی است!
حاجیان بگوش!!!!
امروز حسین علیه السلام با کاروان کربلا از مدینه راه افتاد.
علی اصغر هم هست…
به یقین کسی گشت ارشاد نیروی انتظامی رو زیر سوال نمیبره.
و مشکلی با اون نداره. اما مشکل اینجاست که وقتی ۷۰% (تقریبا) به یه تیپ و یه شکل میان بیرون، چجوری میخوای با اینا برخورد کنی؟
وقتی تو مانتو فروشی فقط و فقط این مانتوها به عنوان مانتوی زیبا و باکلاس ارزه میشود…
من از این نظر با گشت ارشاد مخالفم.
بقول یارو ما به آهو میگم بدو به تازی میگیم بگیر!
در مظلومیت فرهنگ یکی همین داستان “کمیسیون فرهنگی” مجلس که در دوره هشتمش فقط ناظر بیطرف! بود و در این دوره هم بی مشتری!…
دیوید کیو، مامور سازمان سیا:
مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی است و ما مصمم به آن هستیم…
_______
فرانتس فانون، جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی:
استعمارگر، حداکثر کوشش خود را بر مسئله “چادر” تمرکز داده است…هر چادری که دور انداخته می شود؛ افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او می گشاید… پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگر، ده برابر می گردد.
_______
میشل هولباگ، نویسنده اسلام ستیز فرانسوی:
جنگ علیه اسلام گرایی، با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد؛ فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید. پس باید به جای بمب، بر سر مسلمانان دامن های کوتاه فرو بریزیم.
فکر نمى کنم که کار درستى باشد که عملى مثل دزدى را با بد حجابى مقایسه کنیم.
بهتر است آن را با قانون شکنى هایی مثل سرعت غیر مجاز مقایسه کنیم.
وبلاگ جوانان حامی سعید جلیلی برای ریاست جمهوری
http://jalili-saeid.blogfa.com/
متن، بسیار بسیار عمیق و فوق العاده است. ممنون داداش حسین.
چند نکته:
۱-چه انتظاری است از وزارت ارشاد، با وزیرانی چون خاتمی، مهاجرانی و … آنهم از اول انقلاب. بگذریم از یکی دو تا چون صفار هرندی که آنهم…
۲-چه شده سر سفری به دخترها و پسرها گیر سه پیچ میدی داداش حسین؟ مواظب کلاس عرفان باش. خدا سفرت را ختم به خیر کند.
۳-اما راه حل، از اول انقلاب تا حالا تعداد کمی از حزب اللهیها دنبال کارهای فرهنگی بودند. عمدتا بخاطر فضای غیر مذهبی، سکولار و آلوده آن. حال بایستی حزب اللهیهای جوان یک یا علی بگویند و بعد از یک مراسم معنوی مثل اعتکاف، ماه رمضان، یا دهه عاشورا، به صورت جهاد فرهنگی وارد این فضا شوند. پس از کسب دانش و تجربه آن فضا را قبضه کنند. چه سینما و تئاتر، چه صدا وسیما و وزارت ارشاد. آنگاه میتوان انتظار نتیجه داشت.
۴-منظور از جهاد چیزی مثل جهاد سازندگی است. با یک نگاه به تاریخچه روستاها و کشاورزی و مقایسه دو دهه قبل و بعد از انقلاب تاثیر آن ملموس میگردد.
۵-ما را هم آخر عمری دست به قلم (ببخشید کیبورد) کردید. امید است اهل قطعه ۲۶ی به دیار باقی بشتابم.
واقعاً ممنون.
اعتراف می کنم که خارج از بحث موافق یا مخالف بودن، فکر می کردم این روش مناسبی نیست برای امر به معروف و نهی از منکر و هیچ نتیجه مثبتی نخواهد داشت. ولی در این متن از زاویه قشنگی به مسئله پرداخته شد.
“گشت ارشاد، اگر چه بالطبع هزینه هایی دارد، اما خالی از فایده نیست.”
با استدلال از روی منطق پذیرفتم که خالی از فایده هم نیست. بند اول خیلی خوب مساله را تبیین می کند.
“مخالفان گشت ارشاد عمدتا فقط حرف می زنند.”
به شدت کلام درستی است.
نقد می کنند که این شیوه درست نیست و کار فرهنگی باید کرد، اما پیشنهادی ارائه نمی دهند.
کار فرهنگی کردن برای جماعتی که ارتباطی با صدا و سیما(هرچند پرعیب)، مطالعه، جلسات تحلیل مسائل اعتقادی ندارند؛ برای کسانی که اعتقادی به دین و زندگی مبتنی بر دین ندارد؛ کار راحتی نیست.
کاش بزرگواران صرفاً نقاد لطف کنند و پیشنهاد خود را ارائه دهند.
بله …
رکن اساسی فراموش شده جامعه ما…فرهنــــــــــــــگ
جماعت مخالف وجود و حضور گشت ارشاد، به نوعی در حال فرار به جلو هستند. این ها فراموش کردند دوران نخست وزیر منافق صفت رو، که اگر اون موقع درست فرهنگ سازی می شد، الان راهکارهای خنده داری مثل جریمه و از این جور تردستی ها ارائه نمی شد.
جالبه؛ بعضی از همین خانم های محترمه! بعد از کلی نمایش در انظار، زمانی که احساس خطر می کنند، پناه می برند به بچه های نیروی انتظامی! اینم یک نو مظلومیته دیگه.
بدحجابی و دزدی یکی نیستند؛ اما بدحجابی و دزدی و سرعت غیرمجاز هر سه یک گناه اجتماعی هستند که علاوه بر کار فرهنگی، برخورد قانونی هم لازم دارند. از اون جهت مقایسه کردم!
قطعه ای ها!
بد حجابی چیه؟!
یک فرد، یا حجاب دارد یا ندارد دیگه!!
شاید افرادی که خیلی وضع زننده و بدی ندارند را بشود بد حجاب نامید! بعضی ها که خیلی فجیع اند را بی حجاب!
شاید هم اصلا چنین دسته بندی ای از پایه و اساس، وجود نداشته باشد!
اما کاش گشت ارشاد هم کمی ساختارش را تغییر دهد!
وجودش لازم و ضروری است، ولی آنطور که باید باشد نیست.
اگر قوانین و نحوه عملکردشان همین باشد، اما کمی در ظاهر کارشان تغییر ایجاد کنند، کارایی بالاتری خواهند داشت!
من تا حالا از نزدیک گشت ارشاد ندیدم!
میرن تو خیابونا دخترارو میگیرن، چرا؟ چون مانتو کوتاهه – شلوارت اینجوریه
بابا این بدبختا از مغازه های همین کشور جمهوری اسلامی گرفتن.
آقایون گشت ارشاد این ون ها رو کج کنید سمت مغازه ها.
برف و آفتاب!
خوش به حالتان؛
ظاهرا شرایط شهرتان رو به راه است که در خیابان های مرکزی شهر، چشمتان به گشت ارشاد نیفتاده است.
سپاس آقای قدیانی.
تحلیل منصفانه ای بود. مثل خیلی از دوستان اعتقاد کامل دارم بر ضرورت وجود گشت و ارشاد.
ارگان ها و افراد مخالف گشت ارشاد چاره ای بهتر بیاندیشند و آستین بالا بزنند!!
۳۱ روز مانده تا آغاز میهمانی خدای رئوف…
متن تون از نظر ادبی که فوق العاده بود. از نظر محتوا هم برام خیلی جای فکر داشت.
نمی دونم از کجا شروع کنم؟؟
اتفاقا به نظر من رویه ای که نظام در قبال مسائلی که با فرهنگ مردم و مذهبشون و اعتقاداتشون در پیش گرفته نتیجه ای جز لگدمال شدن شعور مردم نداره. و اتفاقا به نظر من چه از روی عمد و چه از روی غیر عمد، مسیری در پیش گرفته شده که جوون مملکت کمتر و کمتر فکر کنه. نمی گم از عمد این اتفاق داره میفته ولی به هر حال سرانجام کار چیز ناخوشایندیست.
یه لحظه به گذشته رجوع کنید. از اولین روزای دبستان یاد گرفتیم حفظیات و چیزای بی مصرف رو به زور تو کله مون فرو کنیم. تو مدارسمون که بیشتر شبیه به سرباز خونه بود تا مدرسه (چه برسه به خانه دوم)، روال قالب این بود که هر چیزیو بدون دلیل قبول کنیم. تو دوران راهنمایی و دبستان مجبورمون می کردن موهامون با شماره چهار بزنیم، بدون اینکه بپرسیم چرا؟؟؟ لباس فرممون روپوشای زشتی بود که از جنس کیسه حموم بود. تو راهنمایی مجبورمون می کردن به زور نماز بخونیم. یکی هم که پیدا می شد بگه چرا نماز زوری؟؟ ناظم سیبیلو فوری جواب می داد، مگه تو مسلمون نیستی؟؟؟ هر روز صبح، به جای اینکه تو رخت خواب گرممون غلط بزنیم مجبور بودیم تو سرما و گرما توی صف وایستیم و به قرآن خوندن ناشیانه یکی از دوستان گوش کنیم. بعدم دعای فرجو بعدم سرود ملی و بعدم سخنرانی های طولانی و بی فایده ناظم و مدیر. هر وقتم کسی می گفت چرا؟؟؟ بد ترین برخوردای ممکن باهاش می شد. بعضی وقتام خیلی عزت واسه طرف قائل می شدن می گفتن نظم تو مدرسه باید اجرا بشه. ما که بعد دوازده سال خدمت مقدس تو آموزش پرورش نفهمیدیم نظم چیه؟؟ همون مراسم صبحگاه بود یا وقتی بود که ناظم سیبلو دستشو می کرد تو موهامون که ببینه به اندازه کافی کوتاه هست یا نه؟؟؟ خیلی دارم الکی حاشیه، می رم می دونم.
هنوز یادم نرفته که معلمامون چه شیوه های مدرنی برای یاد گرفتن درسامون به کار می بستن. از رو متن فلان درس سه بار بنویس که برات جا بیفته. از مثالای جزوه سه بار بنویس که دیگه یادت نره. اینی که می گم تو دبیرستان اتفاق می افتاد.
پیش دانشگاهی هم که یه سال نشستیم رو صندلی بدون اینکه بدونیم تو دنیای اطرافمون چی می گذره. سرمون تو تست و آزمون آزمایشی و قلم چی بود. خیلی ها تو سال کنکورشون واقعا فراموش می کنن انسانن.
خلاصه اینکه بخوام در مورد خودم نظر بدم باید بگم بعد از دوازده سال که از آموزش پرورش اومدم بیرون، اندازه بز حالیم نبود. البته خیلی های دیگه هم مثل من بودن.
به نظر شما مسوولین بعد از سی سال هنوز متوجه نشدن تو آموزش پرورش چه خبره یا ترجیح میدن همینجوری بمونه.
تو دانشگاه هم تعداد کمی هستن که دغدغه دارن و یه حرف درست حسابی می تونن بزنن. خیلی از اینایی که تو دانشگاه جذب گروهای مختلف می شن و مثلا کار سیاسی می کنن بیشتر مشغول همون سیاسی بازین تا کار سیاسی. از روی احساس جذب یه گروهی می شن و بعد از یه مدتی هم سرد می شن. تکرار می کنم تعداد کسایی که فکر می کنن خیلی کمه. ولی تعداد کسایی که دنبال نمره هستن ماشالا. یا دنباله پاس شدنن یا دنبال مشروط نشدن یا ارشد مستقیم یا رنک شدن و اپلای کردن. خیلی ها هم که تو دانشگاه دنبال کارای بد بد هستن که البته من تا حدی بهشون حق میدم. واقعا سیب زمینی تو دانشگاه زیاده.
بعدشم سربازی که دو سال باید چشم گفتن رو تمرین کنی. سخت ترین شرایطو تحمل کنی ولی چیزی نگی.
به نظر شما جوون بیست و اندی ساله که سربازی رفته و از دانشگاه فارغ شده کی فرصت فکر کردن پیدا کرده؟؟؟ به نظر من این مسیری که در طول این چند سال برای این جوون طراحی شده مسیریه که باعث می شه همه چیز رو بدون فکر کردن قبول کنه. بگه چشم.
حتی از سطح آموزش و پرورش و نظام وظیفه و وزارت علوم که بیاید بالاتر بازم می بینید، در سطح جامعه شعور مردم نادیده گرفته می شه.
مثلا می خوان بیان کمربند ایمنی رو جا بندازن، براش یه جریمه خفن در نظر می گیرن، بعد سر هر چهارراه افسر میزارن، انقد جریمه می کنن تا برای مردم جا بیفته. بعدم با افتخار تمام اعلام می کنن که ما فرهنگ سازی کردیم. این وسطم که شعور ملت لگد مال شد اشکال نداره. خیلی موارد دیگه هم هست که همینجوری به زور قانون ملتو به یه کاری مجبور می کنن. خیلی وقتا آدم از دهن اینو اون میشنوه ایرانی جماعت باید زور بالا سرش باشه. واقعا درده وقتی یه ایرانی در مورد خودش و هموطناش اینجوری فکر می کنه و قضاوت می کنه. ولی به هر حال تفکریه که بین خیلی از افراد جامعه جا افتاده و در آینده ای نه چندان دور ضربه های سنگینی به کشورمون می زنه.
همه دوستان متفق القول دارن می گن تو این سی سال از بعد فرهنگی هیچ کاری واسه حجاب نشده. و تنها کاری که میشه همون برخوردای نیروی انتظامیه. باز هم نادیده گرفتن شعور مردم. هیچ وقت مسولین دست اندرکار انقد برای مردم احترام قائل نیستن که حجابو بهشون درست معرفی کنن و بهشون بشناسونن و این مردم باشن که خودشون حجاب رو انتخاب کنن. مسلما اون خانومی که تو آفتاب ۴۰ درجه چادرشو ول نمی کنه یا اون خانومی که تو انگلیس قید تحصیلو می زنه به خاطر حجابش، یه چیزی تو حجاب دیده که مسولین امر در عمل ازش غافلن. و با این توجیه که حجاب حکمی از احکام الهیه و باید تو نظام اسلامی پیاده بشه فوری براش قانون درست می کنن و به پشتوانه اون قانون پدیده ناخوشایندی مثل گشت ارشاد بوجود میاد که به زور مردم رو ملزم به رعایت حجاب کنه. و انوقت ما اینجا دور هم جمع می شیم که بله، نظام ما اسلامیه و حاضر نیست جوونش غرق در لذت باشه و کاری به حکومت نداشته باشه. دوست عزیز اینکه نظام برای جا انداختن پدیده پرمعنا و لطیفی مثل حجاب فقط متوسل به ابزار قانون میشه نشون دهنده اینه که خیلی تمایل نداره مردم کشورش فکر کنن. این حقیقت ناخوشایند جامعه ماست که روز به روز داره به تعداد کسایی که دیگه به حجاب کامل اسلامی اعتقادی ندارن اضافه میشه. و حکومت با فرض اینکه با توسل به ابزار قانون می تونه در حالت ایده آل همه رو ملزم به رعایت حجاب کنه سعی داره روی این حقیقت تلخ ماله کشی کنه. فقط یه ظاهرسازی بی ارزش. خانومی که اعتقادی به حجاب نداره اگر به زور به جای یه چادر دوتا چادرم سرش کنه، بازم تاثیر منفی خودش رو توی جامعه می ذاره. البته اگر تعداد اینجور آدما کم بود و یه جورایی استثنا جامعه حساب می شدن، شاید چنگ انداختن به دامن قانون می تونست راهکار مناسبی باشه.
یه لحظه پیش خودتون فکر کنید. مثلا نصف افراد یه جامعه ای حجابو قبول ندارن. ولی به زور قانون مجبور می شن حجابو رعایت کنن. به نظر شما، خدا برای یه همچین پدیده ای چه قدر ارزش قائله؟؟؟ اگر تعداد این افراد کم بود می شد گفت، برای جلوگیری از فساد بقیه جامعه، این افراد باید فدا بشن. ولی حالا که تعدادشون کم نیست، روز به روزم بیشتر می شن.
من عذر خواهی می کنم از اینکه این همه زیاده گویی ولی به نظرم چه خواسته چه ناخواسته، روالی که حکومت در نظر گرفته برای پیاده کردن حکم الهی، روالیست که منجر می شه به از بین رفتن اندیشه بین جوونا. نه تو این زمینه بلکه تو هر زمینه دیگه ای برخورد حکومت برخوردیه که حق انتخابی به مردمش نمیده. انتخابی که یکی از اصلی ترین تفاوت های بین آدما و بقیه موجوداته. به نظر من یکی از بزرگترین ظلم ها رو نه فتنه و دشمن بلکه خود حکومت اسلامی داره به حجاب روا می داره. از حجابی که این همه معنا پشتش قرار داره یه قانون درست کرده و می زنه تو سر مردمش.
بازم حرف نگفته دارم ولی می دونم به خاطر همین حرفایی که زدم همه میریزن سرم! باشه یه وقت دیگه. باز به خاطر خطاهای نگارشی و املایی و محتوایی از همه دوستان پوزش می خوام و خوشحال می شم نظرتونو بدونم.
علیرضا جان؛
اگر بندهای ابتدایی کامنتتان کمی منصفانه تر و متعادل تر می بود، تا حدودی با شما موافق بودم!
ضمنا کسی نگفته که گشت ارشاد راهی “بسیار” مناسب و تاثیر گذار است!
اتفاقا نویسنده مطلب به زیان های احتمالی گشت ارشاد واقف است.
گشت ارشاد را از جنبه های مختلف می توان مورد بررسی قرار داد و تشریح کرد.
اما حرف این متن این است:
“گشت ارشاد وظیفه بدیهی نیروی انتظامی به ۲ سبب شرع و قانون است.”
من با شما موافقم که مسئولین کاری برای آشنایی و انس جوانان با حجاب، انجام نداده اند! ولی چه تعداد بی حجاب ها کم باشد و چه زیاد، نیروی انتظامی موظف است که با هنجارشکنی این جماعت، مقابله کند!
غار (گفت و شنود)
گفت: پرونده هسته ای ایران که خیلی شفاف است، پس چرا ۱+۵ نزدیک به ۱۰ سال است که آن را به چالش کشیده است؟!
گفتم: ای عوام! اگر آمریکا و متحدانش به حق هسته ای ایران اعتراف کنند، یک بار دیگر برای همه ملت ها ثابت می شود که مقاومت تنها راه پیروزی است و این برای غرب بحران زده یک فاجعه دیگر است و موج بیداری اسلامی را گسترش بیشتری می دهد.
گفت: پس چرا مذاکره می کند و تهدیدهای خود را عملی نمی کند؟
گفتم: برای این که به قول مجله آمریکایی «ویکلی استاندارد» سران کاخ سفید به نظریه امام(ره) پی برده اند که فرموده بود «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».
گفت: روزنامه فرانسوی فیگارو هم نوشته بود که آمریکا و اسرائیل در چالش با ایران به مرحله هر دو سر باخت رسیده اند.
گفتم: دو نفر رفته بودند شکار که یک شیر به آنها حمله کرد، یکی رفت بالای درخت و دیگری وارد یک غار شد، کسی که وارد غار شده بود هرچند دقیقه یک بار بیرون می آمد و با حمله شیر دوباره وارد غار می شد. آن که روی درخت بود پرسید؛ چرا در غار نمی مانی؟ و یارو گفت؛ آخه یک شیر دیگر هم درون غار است.
حیف که کیبردم بعضى حروف را ندارد و سید احمد عزیز شاکى میشه.
و الا حرفها ى زیادى براى مطرح کردن وجود دارد.
البته که فرد یا بى حجاب یا باحجاب نیست. والبته تر که بعضى کم حجابها از بعضى خیلى خیلى با حجاب ها به خداوند و جانشین ولى أش و دستورات دین وفادار تر هستند.
خوب است که در ان فتنه کذایی خیلى با حجاب هایی را دیدیم که در حالى که در حال ترکیدن بودند از بس بر خوان دین وانقلاب خورده بودند دل هاشان مالامال کینه انقلاب و دین و ولى فقیه بود.
کى می خواهیم دست از قضاوت هاى سیاه وسفید بر اساس ظاهر افراد برداریم?
با این همه وجود آن ون ها و صاحبانشان لازم و واجب است. به شرطها و شروطها.
و داشتن ابهت ظاهر و باطن و ادب ناشى از قدرت نه ضعف و جریمه هاى کلان همراه با ضمانت اجرا از واجبات است.
متاسفانه بعضى ماموران با افراد مؤدب تر و آبرومند تر که اتفاقاً وضع حجاب شان خیلى معمولى است، بیشتر برخورد مى کنند تا با بى حیاهاى بى آبرو.
شاید این کار محصول همان تفکر باشد که معتقد است افراد یا با حجابند یا بى حجاب.
حجاب علاوه بر اینکه واجب شرعیه، طبق قانون رسمی کشور هم داشتن حجاب الزامیه، بنابراین چه اونایی که میخوان برن بهشت و چه اونایی که میگن اعتقادی به حجاب ندارن و مایلن تشریف ببرن جهنم، لاجرم باید حجاب داشته باشن.
شنیدی میگن نمیشه آدمو به زور برد بهشت؟ به نظر من اگه تو اروپا میشه با ممنوع کردن حجاب، به زور به آدما آزادی داد، پس اینجا هم میشه با اجباری کردن حجاب به زور بردشون بهشت.
در کبک سیاسی بخوانید:
حمله ی موجودات فضایی به داروین
رو به راه که نه؛ اما به فضاحت شهرهای بزرگ تر نیست!
سلام آقا سید احمد، از بابت لینک مربوط به یادداشتهای سفر حج آقای قدیانی ممنون. من شیفته این جور مطالبم.
یا حق
البته فکر می کنم نیروی انتظامی نباید منتظر بشه وضع حجاب، غیر قابل تحمل بشه بعد اقدام کنه. مثلا تو شهر ما اگه از همین الان گشت رو فعال کنند خیلی بهتر جواب می ده. چون بی/بد حجابی(!) هنوز کاملا عادی نشده. اعتماد به نفس بید(!)حجاب ها هنوز خیلی زیاد نیست!
**یا حی و یا قیوم**
“علی العباس واویلا! فرهنگ تنهاست واویلا… ”
به نظرم خودمان باید دست به کار شویم. منظورم کار فرهنگی است! دوستان فرهنگ و ارشاد، صدا و سیما وغیره به خواب خرگوشی فرو رفتند و من به شخصه امیدی به بیداری این جماعت ندارم!!!
سلام
ببخشید با نهایت احترام ولی این بار کاملا با این نوشته و با تمام کامنت های دوستان مخالفم.
به نظر من گشت ارشاد بزرگ ترین تهدید برای اشاعه فرهنگ حجابه. نه بحث روشنفکریه نه مسخره بازی هایی که تازه به دوران رسیده ها در میارن.
اما آیا می شه قبل از فرهنگ سازی و قبل از آموزش شروع کنیم مردم رو قلع و قمع کنیم؟ این مردم چرا کارشون به اینجا رسیده؟ خوب به خاطر سهل انگاری های خودمونه.
یا گشت ارشاد می ذاریم یا ماهواره ها رو جمع می کنیم (که البته این مورد باید انجام بشه) اما هیچ کس به فکر طرح و برنامه های مقابله ای و آموزشی نیست!
بی بی سی و تمام رسانه های غرب از ۲۰-۳۰ سال پیش داشتن برنامه می ریختن که یه همچین روزی حجاب رو از سر ایرانی بندازن. اونوقت ما بدون اینکه کوچک ترین زحمتی به خودمون بدیم می خوایم در عرض دو سه سال با ایجاد ترس و برخورد نظامی حجاب ملت رو درست کنیم.
مستر همفر که مال زمان قلقلک شاه بود توی خاطراتش نوشته باید از الان روی نسل های آینده ایرانی برنامه ریزی کنیم تا از حجاب و مذهب جداشون کنیم. ببینید از کی داشتن روی این مسئله کار می کردن!
بعد چیزی که برای ما ارزش حساب می شه بخوایم اینقدر بی فکر و سرسری باهاش برخورد کنیم.
من نمی گم نباید با بی حجابی برخورد بشه. اما راه داره. اگه مسئولین ما فقط یه ذره سواد فرهنگی داشتن از الان روی نسل ده ۲۰ سال آینده کشور سرمایه گذاری می کردن.
باید برنامه های آموزشی و فرهنگی درست بشه. حجاب به مردم شناسونده بشه. فلسفه حجاب توضیح داده بشه. باید از بچه های ۶ ۷ ساله مون شروع کنیم. فقط خانواده کافی نیست. باید از لحاظ فرهنگی زمینه مهیا بشه.
البته خیلی درست و با مطالعه باید جلو رفت نه مثل احمقی که بنر می زنه و حجاب زن رو با برچسب انرژی مقایسه می کنه!
اگه می گید باید راه حل بدیم این راه حل منه. جزئیاتش باید خیلی دقیق تر بررسی بشه اما به نظر من نباید انتظار داشت چیزی مثل گشت ارشاد حجاب مردم رو درست کنه.
من بیشتر از ۶ سال بین یه عده زیادی از دخترای جوون زندگی کردم. و به عینه دیدم همین گشت ارشاد چه افتضاحی به بار آورده در متنفر شدن دخترا از حجاب و باحجاب. اگه کسی زمینه باحجاب شدن رو هم داشت الان دیگه به هر چی محجبه و چادریه داره فحش می ده.
خوب این اصلا خوب نیست. نمی تونیم مردم رو از حجاب متنفر کنیم بعد با کتک و زور و تهدید حجاب سرشون کنیم.
اصلا من معنی برخورد نظامی رو نمی فهمم و اینکه یه معضل فرهنگی رو با دزدی که یه جرم اجتماعی هست مقایسه می کنید.
حجاب خیلی حساس تر از این حرفاس که بخوایم اینجوری باهاش برخورد کنیم.
خلاصه اینکه من به کل با گشت ارشاد مخالفم. حداقل الان مخالفم. چون تا وقتی که به کسی چیزی یاد ندادی نمی تونی به خاطر انجام ندادنش مجازاتش کنی.
اگه به یه بچه نگیم دست نکن تو پریز برق بعد می تونید بزنیم تو سرش که چرا این کارو کردی؟!!!
اینم یادم رفت بگم.
اگه گشت ارشاد وظیفه خودش رو درست و دقیق انجام می داد و اگه یه دستورالعمل درست و حسابی از مصادیق بی حجابی بهشون داده می شد باز هم شاید می شد با اغماض به این مسئله نگاه کرد. گرچه باز هم من مخالف بودم.
اما این برخوردهای سلیقه ای گشت ارشاد که شما هم منتقدش هستید خیلی کار رو خراب کرده.
دختری که حجاب مناسبی نداره اما ساده و معمولی داره برای خودش توی خیابون راه می ره و با توهین و تحقیر سوار ون می کنن یا تعهد می گیرن اما همزمان اون هیولاهایی رو که دارن راست راست از جلوشون رد می شن و کاملا مشخصه چه کاره هستن رو نگاه می کنن و هیچی نمی گن! …
من آخرش نفهمیدم فلسفه این برخورد چی می تونه باشه!
همین چند وقت پیش قم بودم. تقریبا می شه گفت همه چادری بودند. همه باحجاب. بدترین وضع حجاب این بود که کمی از موهاشون بیرون بود یا آرایش خیلی مختصر داشتند. اونجا هم گشت ارشاد ندیدم!
درسته که باید حجاب با آگاهی پذیرفته بشه. اما بی حجابی آدم ها هم مثل باحجاب بودنشونه. از روی آگاهی و انتخاب نیست. بلکه از روی عادته. کسی که از بچگی چادر سرش بوده، بدون چادر خجالت می کشه؛ و کسی که از بچگی موباز بوده، با چادر خجالت می کشه!
اصلا چطوره که حجاب مایه ی تحقیره و بی حجابی مایه ی اعتماد به نفس؛ عیب نداره؟ خوب بذارید جاهاشون عوض بشه! بی حجابی مایه ی تحقیر بشه و حجاب مایه ی افتخار!
البته نه تحقیر از طرف نظام و تحسین از طرف مردم! اگه بدحجاب ببینه دور و بری هاش با تحقیر نگاهش می کنن حتما روش تاثیر “مثبت” می ذاره! فکر می کنم همین باعث شده مردم قم باحجاب باشن!
سید احمد جان،، در مورد بندای اول باید بگم مجبور شدم یه ذره پیاز داغشو زیاد کنم، ولی به حرفایی که زدم عمیقا اعتقاد دارم.
میخوام به طور خلاصه تر بگم منظورم چی بود:
اصلا چرا باید از حجاب یه قانون بسازیم که بخوایم بوسیله اون قانون حجابو تو جامعه پیاده کینم؟؟
به نظر من حالا که به غلط حجاب تبدیل شده به قانون، وظیفه نیروی انتظامیه که قانونو اجرا کنه. اما الزامی وجود نداره که این اجرای قانون با ابزار زبر و خشنی مثل گشت ارشاد اجرا بشه. ولی بازم می پرسم، چرا حجاب باید قانون باشه؟؟؟؟؟؟
من با نظر نویسنده که فکر می کنن فعالیت گشت ارشاد، تهمتی که به نظام در مورد سرگرم کردن جوونا به لذات دنیا و عدم ورودشون به دنیای سیاست، زده می شه رو، از دامنش پاک می کنه.
فارغ از بحث گشت ارشاد، اساسا همینکه حکومت برای جا انداختن هرچیزی متوسل به ابزار زور و قانون می شه اولین گام در نادیده گرفتن شعوره مردمه و در دراز مدت باعث می شه ملت جز با زور چیزی رو نپذیرن. کما اینکه این اتفاق تا حدودی افتاده. اینکه این اتفاق به عمد داره میفته یا غیر عمد، ا. . . اعلم.
سلام
با حرفاتون موافقم، به نظرم باید خودمان کاری کنیم، اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم
با صلوات به چمران روحمان را شاد کنیم
آذرخش عزیز! من فقط از این نظر بی حجابی رو با دزدی مقایسه کردم که هر دو به جامعه آسیب می زنن و با هر دو باید برخورد بشه؛ همین!
در ضمن گفتم که من تا حالا برخوردهای گشت ارشاد رو از نزدیک ندیدم! اگه در همه ی موارد، این قدر که شما می گی افتضاحه، دفاع کردن ازش سخت می شه.
اما فرض کنیم گشت ارشاد تعطیل؛ مسئولین فرهنگی هم که لالا؛ بعدش چی میشه؟
اصلا نظرتون چیه برای نیروهای گشت، یه دوره آموزشی بذاریم با موضوع “نحوه ی برخورد با جوانان”؟ 😉
(چشمکش جامونده بود ببخشید)
صدای چکه های باران چه شیرین است
دیشب باز آسمان لبیک گفت
بیــــــــ دار شــــ ویم.
آذرخش عزیز!
حرف تان درباره سرمایه گذاری روی نسل آینده و کار آموزشی و فرهنگی و… کاملا درست است و حرف همگی ما و قطعا همه دوستان هم موافق هستند، منتها در حال حاضر، نمی شود که چون دیگر ارگان ها و نهادهای مسئول، کار فرهنگی نمی کنند، از نیروی انتظامی هم بخواهیم که به وظایف خود عمل نکند. وظیفه نیروی انتظامی برخورد با بی قانونی است. مطمئن هم باشید که ما انتظار نداریم حالا گشت ارشاد بتواند حجاب مردم را درست کند و معضل بی حجابی را کاملا برطرف کند، چون ریشه ای باید حل کرد، اما باید با این ناهنجاری برخورد بشود.
کاملا هم موافق ام که گشتی ها هم می توانند بهتر و درست تر ارشاد کنند و کمی روش شان و نوع برخورد را تغییر دهند.
آذرخش؛
گفتی: “یا گشت ارشاد می ذاریم یا ماهواره ها رو جمع می کنیم (که البته این مورد باید انجام بشه)”
چه طور معتقدی ماهواره ها باید جمع شود، ولی با بی حجابی (حداقل به عنوان یک نوع بی قانونی) مقابله نشود؟!
اتفاقا همانطور که ماهواره باید جمع شود چون استفاده از آن بر خلاف قانون است، بی حجاب هم باید تنبیه شود، چون حفظ حجاب در کشور ما یک قانون است. (اگر صرفا بخواهیم از جنبه قانون به این مسئله بنگریم!)
آن قسمت از کامنتت که به کم کاری مسئولین و عدم برنامه ریزی دراز مدت اشاره کردی، کاملا درست است. اما در حال حاضر، بی حجابی، امنیت جامعه را بر هم زده و باید از نیروی انتظامی استفاده کرد!
ضمنا در مورد اشتباهات فراوان ماموران گشت ارشاد کاملا با شما موافقم! اما این اشتباهات دلیل بر این نیست که کلا جمع کنند این گشت را؛
باید ساز و کارشان را تصحیح کنند!
دین خداوند قانون نحوه زیستن انسانها را مشخص میکند و از آن جا که خداوند به انسان اختیار داده است؛ بنابراین باید با قانون این اختیار را محدود کند.
قانون هاى بشرى هم همین طور هستند. نمى شود براى هر قانونى منتظر ماند تا همه مردم میلشان بکشد آن را انجام دهند. در جوامع غربى هم که ادعاى تمدنشان مى شود فقط با سیستم کنترل با دوربین و جریمه هاى کلان که هیج روزنه فرارى ندارند والبته با کانالیزه کردن رسانه ها، توانسته اند جامعه را به اجرای قانون مقید کنند.
مثلاً وقتى یک شرقى تازه به آن جا مى آید، فکر میکند واى خداى من! اینها فرشته اند. احدى بدون بلیط سوار اتوبوس و مترو نمى شود. و اصلا بلیط ها را کسى کنترل نمى کند و همه هم بلیط مى خرند.
یا از محل خط کشى عبور مى کنند و در محل هاى خرید کسى دزدى نمى کند.
در حالى که مثلا براى بلیط هر مدت یک بار، مأمور کنترل اتفاقى با نزدیک ٢ متر قد خیلى شیک و تمیز و مؤدب و متبسم و با ذکر روز بخیر و شب به خیر یک ورق جریمه ١٠٠ فرانکى را به إزاء نداشتن یک بلیط ٣ فرانکى تحویلت می دهد و تمام. تا فردا هم باید آن را تصفیه کنى والا ٢ برابر میشه. حالا جرات دارى بلیط نخر.
خبرى هم از داشتن بلیط نشانه شخصیت و این سخیف بازیها نیست.
منظورم این بود که سیستم باید درست باشد تا بازده آن هم منطقى و درست باشد.
البته این کار مشکلى است؛ این جاها اکثرا جمعیت کم است و کنترل آسان تر!
آن طرز که ما خانم و آقاى مامور را با کمترین آموزشها و ابزار مى فرستیم برود و هر طور که دلش مى خواهد و هر کس راکه زورش مى رسد، بیندازد توى ماشین و بعد هم ولشان می کنیم بروند، نتیجه بهترى ندارد.
با این حال وجود آنها لازم است و اصلاح و آموزششان لازم تر؛ و انتخاب فیزیکى و یونیفورمشان به خصوص براى خانمها واجب تر.
بهتر است این خانم هاى مامور با مقنعه هاى بلند وکلاه آرم دار که انجام ماموریتشان را تسهیل مى کند باشند. البته مى دانم که فریاد وا إسلاما ووا حجاباى بعضى ها بلند مى شود! ولى این بود انشاء من درباره
نظرتان راجع به إرشاد.
ببخشید شما که پرسیدین چرا حجاب باید قانون بشه، حتما هم مخالف جریمه کمربند نداشتن هستین درسته؟؟!! چون هیچ کس غافل نیست و همه میدونن که خطرناکه! کسی که خودش رو به خواب زده نباید بیدار کرد؟ کسی که به عمد و از روی غرض کاری میکنه نباید جریمه کرد؟ اینکه کار فرهنگی خیلی ضعیفِ درسته و اصلش هم بر میگرده به خودمان، ولی چرا قانون نباید باشه؟ البته منم هم زیاد موافق گشت نیستم ولی فکر نمیکنم خیلی هم بد باشه (متاسفانه یا خوشبختانه برخورد گشت رو از نزدیک ندیدم و اما حضورش لازمه)! حرفای من شاید ساده باشه اما من هم گاهی با بعضی عقب ماندگی های فرهنگی غصه خوردم و برای بعضی گفته ها آه کشیدم. جمهوری ما اسلامی هست اون زمانی که ما نبودیم و رای به این جمهوری دادن همون ها از حضور دشمن غافل شدن، و ما هم همینطور، حالا بیایم بگیم چرا قانون؟ کسی که درس نمیخونه، رهاش کنیم به خاطر زیر سوال نرفتن شعورش؟ بعد هم کسی که رعایت نمیکنه آیا فقط خودش متضرره یا بقیه هم ضرر میکنن؟
گاهی در خیابان و مترو و…تاسف می خورم که انگار هیج دلسوزی به فکر بهبود این اوضاع نیست. مسئولین متولی، قطعا کارهای مهم تری دارند که بحث “حجاب” لابد گم است بین آن کارها!!!!
اپیدمی و همه گیر هم می شود و یکدفعه به خودت می آیی و می بینی اطرافیانت را هم دچار کرده.
گاهی احساس می کنم که بی حجابی ها، حتی ذائقه ی گروهی از بچه حزب اللهی های ما را هم تغییر داده؛ می بینم بین دوستانم که بعضا مذهبی اند، بچه هیئتی اند، چادری اند، یک لاخ موی شان هم بیرون نیست، اما آرایش می کنند و معتقد هم هستند که در این شهر فرهنگ، این رنگ و لعاب اصلا به چشم نمی آید و ایرادی ندارد.
قبح گناه که ریخت…
“گشت ارشاد باید باشد،
اما آنچه نیست و باید باشد «مهندسی فرهنگی» است.
گشت ارشاد باید باشد،
اما به موازات گشت ارشاد، خیلی چیزها باید باشد که نیست.”
این متن و کامنت های دوستان و دغدغه مندی در باب مسئله حجاب را باید گذاشت کنار بندهای ابتدایی این پست
http://www.ghadiany.ir/?p=7423
و بعد دریافت عمق فاجعه را که بی توجهی ها در این زمینه، چه به روز جامعه مان می آورد!
۲۴۷* پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله:
پروردگارا! زنانی که خود را پوشیده نگه می دارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان.
(مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۴۴)
مستانه آخر پریدی در آسمان شهیدان/جانانه آخر رساندی دل را به کاشانه دل
استقبال مردم از «تکبیت» رهبر انقلاب درباره جانباز شهید
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9004020188
با سلام
چرا انتهای کامنت اولم رو پاک کردین ؟ 🙁
http://www.asr-entezar.ir/entezar/wp-content/uploads/shahid-chamran-7.jpg
کارنامه حجاب
http://7saay.blogfa.com/post-818.aspx
به مناسبت سالگرد استیضاح بنی صدر + تصاویر
واللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم!
http://www.seratnews.ir/fa/news/68568/%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%91%D9%8E%D9%87-%D9%82%D8%B3%D9%85-%D9%85%D9%86-%D8%B1%D8%A3%D9%89-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%D9%89-%D8%A8%D9%86%D9%89-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%85
خدایا! با چه زبونی تشکر کنم که خودم و زن و بچه ام زیر سایه فاطمه معصومه سلام الله علیها زندگی میکنیم… خدایا توفیق قدر دانی بده… نه گشت ارشادی… نه بی حجابی… (البته اگه مسافرین محترم اجازه بدن) ایها الناس! غیرتیها! ناموس پرستها! حی علی قم المقدسه… حی علی عش آل محمد
همیشه این وقتای سال این حرفها و بحثها شروع میشه. همه تحلیل میکنن. همه به وسع خودشون انتقاد میکنن، که بعضی وارده و بعضی نه. بعضیا از سر دلسوزی و بعضیا به قصد تخریب. اما واقعا چرا این مشکل حل نمیشه؟ چرا هر سال بدتر از پارسال؟ البته خدارو بی نهایت شکر ما در قم تقریبا این مشکل رو نداریم. خدارو شکر. خدا کنه ما مردم قم قدر بدونیم.
سلام.
ترکه را دست آن باید زد که این وسط خواب است. ما جلوی سینما، گشت ارشاد نمی خواستیم اگر ۳۰ سال تمام در فیلم های مان، چادری همان زن بدبخت قصه ها نبود.
…
نظرتون درباره گشت ارشاد و نیروی انتظامی و وظیفه قهری و اینا درسته ولی دوتا نکته خیلی مهمه!
اول اینکه سال های گذشته که خود خانم های گشت ارشاد هم بعضی هایشان ارشاد میخواستند… امسال را ندیدم هنوز.
دوم اینکه بگذریم که بعضی ها به روی خودشان هم نمی آورند اسم وزارت خانه شان فرهنگ و ارشاد است… ما که این همه ادعا داریم چرا نشسته ایم منتظر کاتر دیگران… مگر نه اینکه ما هم به عنوان قشری از مردم که نام بچه حزب اللهی را با خود یدک می کشیم وظایفی دراین امر داریم؟؟؟
فوری فوری:
برای یک مادر شهید که روی تخت بیمارستان خوابیده دعا کنید…
“اخلاق در محاق” در هیئت است یا دولت؟!!
http://www.gharehgozloo.blogfa.com
حلول ماه شعبان بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
“مناجات مأثورهى ماه شعبان – که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند- یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمىتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونهى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.”
{امام خامنه ای}
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا
نَادَیْتُکَ وَ أَقْبلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ
مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ
ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی
وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا
یَکُونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی
وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی
فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ
غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی
وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ
تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ
یُدْنِنِی [یَدْنُ] مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی إِلَهِی قَدْ جُرْتُ
عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ
حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ
مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ
أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا
فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ]
إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ
الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ
یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ
عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ
طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ
فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا
مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی إِلَهِی
إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ
أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی
فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ
قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی
فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ
أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ
بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ
مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ إِلَهِی لَمْ
یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ
أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ
عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ
شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ
مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ [مَمْلُولٍ] إِلَهِی إِنَّ
مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا
تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ
مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَی ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ
نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ
وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا إِلَهِی
أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ [الْمَعِیبُ] فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ
عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ
قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ
الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ
وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ
ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ
أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ
مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَی کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ
الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ
عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ
وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ
عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ
فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ
صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.
دل نوشتی زیبا از داداش حسین در مدح شهید چمران تا دقایقی دیگر در وبلاگ قطعه ۲۶
برف و آفتاب عزیز؛
برعکس شما من هر روز دارم برخوردهای زشت و زننده این مامورین گشت ارشاد رو می بینم و فکر کنم همین روزاست که منم از حجاب زده بشم! (در مثل مناقشه نیست!)
بعلاوه با جمله آخر شما که گفتید باید آموزش دیده بشن در مورد نحوه برخورد با جوانان کاملا موافقم و اتفاقا یک کار معقول و ضروری هست. اگه قراره گشت ارشاد پابرجا باشه واجبه که مامورین بصورت تخصصی آموزش دیده بشن.
سلاله عزیز؛
من اصلا معتقد نیستم معضل حجاب هیچ ربطی به نیروی انتظامی داشته باشه که بگیم نیروی انتظامی باید به وظیفه خودش عمل کنه!
از نظر من این مسئله فقط و فقط فرهنگی هست و بس. بعد از اون بعد از آموزش نسل های جوون و جا افتادن مسئله حجاب اونوقت می شه مجازات برای عدم رعایتش در نظر گرفت.
سیداحمد بزرگوار؛
جمع آوری ماهواره و گشت ارشاد دو مقوله به شدت جدا هستن و نمی شه با هم مقایسه شون کرد. جمع کردن ماهواره ها یکی از اولین و اساسی ترین قدم ها برای مبارزه با تهاجم فرهنگیه و یکی از گام هایی که می شه با کمکش معضل بدحجابی رو اصلاح کرد.
اما بدحجابی و بی حجابی در حال حاضر اصلا منطقی نیست که جرم به حساب بیاد. چون خود من چندین نفر رو می شناسم که اصلا نمی دونن حجاب چی هست. برای چی خوبه. به چه دردی می خوره. چرا باید حجاب داشت. و تکلیف خودشون رو نمی دونن. یه بار با حجاب نامناسب بیرون می رن و یه بار از همه حزب اللهی ها حجابشون بهتر می شه.
چرا باید با معضلی به اسم گشت ارشاد اینجور آدما رو برای همیشه از حجاب دور کرد؟ در صورتیکه فقط و فقط با یه کار فرهنگی کوچیک می شه همیشه محجبه شون کرد!
بعلاوه اگر قراره ساز و کار گشت ارشاد عوض بشه و خودش کلا جمع نشه همونطور که در بالا گفتم باید چندین دوره آموزشی فرهنگی براشون گذاشت. به نظر من الان دوره هایی که برای اینا می ذارن اینه که توی مغزشون می خونن بدحجاب از حیوون کثیف تره و فقط باید تو سری بخوره و هر جا بدحجاب دیدین بترکونیدش.
جوری روشون کار می شه که از بدحجاب و بی حجاب طوری متنفر می شن که از صد کیلومتری قیافه شون تو هم بره.
رسالت اصلی فراموش می شه.
نفسم بند اومد!
آذرخش؛
دید مثبتی نسبت به بی حجاب ها داری!
درسته؛ هستند افرادی که اصلا فلسفه حجاب را نمی دانند ولی کم نیستند کسانی که با قصد و نیت، سعی در هنجار شکنی و بی حجابی به شکلی خاص و زننده دارند!
کسی که با ۴ تا حرکت اشتباه گشت ارشاد، قرار است از حجاب زده شود، همان بهتر که زده شود! (بلانسبت شما! ضمنا در مثل مناقشه نیست!)
نظر شما درباره گشت ارشاد غیر منصفانه تر است یا عمل گشت ارشاد درباره بدحجاب ها؟!
سیداحمد؛
دید مثبت من کلی نیست. اما همونطور که عرض کردم توی جمع دخترهای جوون بودم و کاملا می دونم چه چیزی باعث جذبشون می شه و چه چیزی باعث دفعشون.
کشایی که با قصد و نیت و به شکل سازماندهی شده بی حجابی رو دارت ترویج می کنن جای خود دارد. اما مسئله اینه که دقیقا با همین افراد هیچ برخوردی نمی شه و بدترین و زننده ترین برخوردها با شهروندهای معمولی و تا حدودی ساده هست.
به نظر من این عکس هایی که از برخورد گشت ارشاد با بدحجاب ها منتشر می شه هم جنبه تبلیغاتی داره که بگن ببینید ما با چه آدم های ناجور و مناسبی برخورد می کنیم! اما واقعیت چیز دیگه ای هست.
و در آخر هم با این حرف شما به هیچ عنوان موافق نیستم که می گید کسی که با ۴ تا حرکت اشتباه گشت ارشاد می خواد زده بشه همون بهتر که زده بشه!
اتفاقا مسئله حجاب حساس ترین و ظریف ترین مسئله فرهنگیه و باید با دقت و ظرافت خاصی باهاش برخورد بشه. این برخوردهای سلبی واقعا ناجوره و تاثیر برعکس داره.
شرمنده ام!
غلط تایپی زیاد داشتم.
این دلنوشت تا دقایقی دیگر هم مثل بعضی دیگر، باید با صدای بخصوص شخص ممدوح خوانده شود؟!
سیداحمد؛
در مورد سوال آخرتون هم باید عرض کنم عمل گشت ارشاد درباره بدحجاب ها.
😀
داداش حسین؛
شما که کل کل نمی کنید.
همش سیداحمده!
🙂
بی ربط:
رسول خدا صلی الله و علیه و آله
ماه شعبان، شعبان نامیده شد؛ زیرا روزی های مومنان در این ماه قسمت می شود.
(ثواب الاعمال ص ۶۲)
سلام بر شعبان و اعیادش
سلام بر حسین (ع) و عباسش
سلام بر سجاد و سجده هایش
سلام بر علی اکبر و جوانیش
سلام بر نیمه ی شعبان و مولودش
اللهم عجل لولیک الفرج
آغاز ماه رسول خدا، ماه شادی آل الله مبارک باد.
http://www.perspolistour.com/upload/news/50.jpg
داداش حسین؛
من نظر شخصی خودم رو عرض کرد.
به اسم دین و قانون صحبت نکردم. برای همین گشت ارشادی ها از دین زده نمی شن و اگه هم بشن مشکل دارن.
:-)))
خدایی هیچی از حرفم رو قبول ندارید؟
البته بهتون حق می دم. چون مسلما با دخترها اونم از این قسم برخوردی نداشتید و در مورد آقایون هم که شکر خدا اصلا مصادیق بدحجابی وجود نداره. مستمع آزادن.
یه خطش رو بگید قبول دارید دلم خوش بشه.
به آذرخش:
“از نظر من این مسئله فقط و فقط فرهنگی هست و بس”
کار فرهنگی برای یک روز دو روز نیست پس باید تا اونموقع که کار فرهنگی تمام شد به تماشا بنشینیم؟ حتی اونموقع هم نمیشه از جریمه صرف نظر کرد! در ضمن لازمه امر به معروف سوز دل هست نه خشونت (که احتمالا بعضی گشتی ها رعایت نمیکنن).
ببینید،
اصل حرف من اینه!
اول آموزش، بعد برخورد و تنبیه.
وقتی که آموزشی در کار نبوده و نیست تنبیه هم معنایی نداره.
شما که می گید اگه مسئولین فرهنگی کارشون رو درست انجام نمی دن نیروی انتظامی باید درست انجام بده اصلا منطقی نیست.
مثل اینه که بگیم اگه معلمی کار خودش رو درست انجام نمی ده و به بچه درس نمی ده دلیل نمی شه که بچه رو برای نمره کم تنبیه نکنیم!
آزاد اندیش جان
شما یه تیکه از حرف منو برداشتی، داری می کوبی تو سرم!!!
من نمی دونم شما کجا زندگی می کنی. ولی تو تهران که دیگه اونقدرا برای نبستن کمربند مثل هشت یا نه سال پیش سخت نمی گیرن، خیلی ها بی خیال کمربندن. قانون باعث بیدار شدنشون نشد.
به نظرم در رابطه با حجابم هم همینه. شما فرض کن یه روزی تونستیم به زور قانون، این جماعت بد حجاب رو ملزم به رعایت حجاب کنیم. حالا ابزارش هرچی بود خیلی فرق نمی کنه. گشت ارشاد، گلوله،زندان، اعدام یا هر چیز دیگه ای که فکرشو بکنی.
به نظر شما اگر یه روزی ورق برگشت و مثلا رییس نیروی انتظامی عوض شد، یا قانون عوض شد، یا به هر نحو دیگه ای اجرای قانون رها شد، چه بلایی سر جامعه میاد؟؟؟
منم با شما موافقم در شرایط فعلی که کار فرهنگی رها شده، تنها راه ماست مالی کردن قضیه بد حجابی، توسل به ابزار قانونه. ولی فقط اینجوری قضیه ماست مالی میشه.
به نظرم با این کارایی که حکومت می کنه، یه جورایی داره پاشو جای پای کسایی میذاره که تو صدر اسلام می خواستن دین خدا رو با شمشیر گسترش بدن.
داداش حسین؛
چرا انصافا خیلی از نکاتی که من گفتم خیلی بهترش در متن شما هست.
اما تفاوت نظرمون در اصل گشت ارشاده که من واقعا قانع نمی شم برای بودنش در این شرایط.
بیاید منطقی قضاوت کنیم. این چند سالی که گشت ارشاد اومده حجاب به سمت فاجعه بار شدن پیش نرفته؟ هیچ پیشرفتی داشتیم در وضعیت حجاب؟
آزاداندیش؛
اگه کامنت اول من رو خونده باشید من هم گفتم کار فرهنگی از اساس باید درست بشه و باید از الان برای نسل بیست سال آینده برنامه ریخت.
اما در این مدت هم برنامه های کوتاه مدتی می شه ریخت که نیازی به گشت ارشاد و این برخوردها نباشه.
مگر اینکه ساختار گشت ارشاد اصلاح بشه و به جای برخورد نظامی به سمت تذکرات و آموزش های فرهنگی پیش برن. همونطور که اسمش هم روش هست “ارشاد”!
فکر کنم در مسئله ی حجاب همه به اندازه ی کافی آموزش دیده اند؛ حتی یه فرد بدحجاب درباره ی حجاب به قدر کافی شنیده. در مسئله حجاب بیشتر نیاز به پرورش و تربیته!
داداش حسین؛
چشم! پررو نمی کنیم جماعت بی حجاب را. ولی بازم قبولش ندارم.
من که نمی گم بذاریم هر جوری دلشون می خواد بگردن! راه داره. راهش اینی نیست که الان داره اجرا می شه!
قاصدک منتظر؛
شاید شما در خانواده ای مذهبی آموزش های لازم رو دیده باشید ولی مطمئن باشید در بطن جامعه کوچک ترین اقدامی برای شناسوندن حجاب به جوونا انجام نشده.
از این نظر واقعا ضعیف هستیم خصوصا با توجه به هچمه تهاجم فرهنگی که از طرف غرب سرمون آوار شده.
جلل الخالق!!!!!
الان حسین قدیانی داشت جواب آذرخش رو میداد اما الان نیست.
نکنه کامنت های شما هم گزینش میشه؟! (آیکن تعجب)
به جناب علیرضا:
اتفاقا جناب من هم تهرانی هستم، و بر عکس تصورتون در محله مذهبی هم نیستم!
نه من منظورم ماست مالی کردن نیست برعکس اگه میگم گشت باشه صد بار میگم کار فرهنگی اما ما نباید دست رو دست بذاریم که بقیه کار کنن! اشتباه ما هم همینجاست انگشت اتهام رو به سمت بقیه بگیریم ولی اینکه گفتین قانون خیلی برام ثقیل بود در حد همون آه!
بعد هم چرا بد بینانه نگاه کنیم که یه روزی ورق برگرده یه اتفاقی بیفته ( هرچند ما به این قضیه عاشورا و کشته شدن امام حسین (ع) عادت کردیم) چه اتفاقی میفته؟ ولی یا علی میگیم که اتفاق نا خوشایندی نیفته.
چند دقیقه نبودم!
چقدر کامنت گذاشتید!!!
به آذرخش:
من هم مخالف تغییر رویه گشت نیستم و در این رابطه اصن چیزی نمیگم چون واقعا نمیدونم اما باز هم نمیشه بگیم تا درست شدنشون صبر کنیم.
به دلخون!
من متوجه شدم چیکار میکنن. جواب میدن بعد که خوندی بالکل کامنت رو تغییر میدن. 🙂
آذرخش؛
اگه الان از رده ی سنی دبستان سوالاتی راجع به حجاب بپرسیم، خدائیش به نظر شما چند درصد جواب های پرت و پلا می دهند؛ من فکر می کنم در معنای عام حجاب، اکثر قریب به اتفاق بدونند که حجاب چیه و محرم و نامحرم کیه و در مقابل چه کسی باید حجاب داشته باشند!
حالا سوال اینه که چی می شه بعضی از همین بچه ها وقتی بزرگ می شوند بی حجاب که نه! بلکه بدحجاب می شوند! یعنی بیشتر مواقع منِ نوعی، حس می کنم دانسته و از روی عناد با این سرو وضع خود را در معرض دید دیگران قرار می دهند.
شاید درباره ی یه بی حجاب بیرون از کشور اسلامی بشه گفت؛ آموزش کافی ندیده، ولی به نظر من درباره افراد داخل کشور این مورد صدق نمی کنه!
قاصدک منتظر؛
ببخشید ولی دارید به ابتدایی ترین شکل ممکن استدلال می کنید.
اینکه به کسی یاد بدی حجاب چیه و محرم و نامحرم کیه خیلی فرق می کنه با اینکه فلسفه حجاب رو بهش حالی کنی. خیلی فرق می کنه!
آذرخش و قاصدک؛
بحث آموزش نیست. باید طوری گفته بشه که به دل طرف بشینه. و گرنه هی احکام بگو؛ هی فلسفه بگو!
آذرخش؛
شما رو به خدا این قدر مسئله حجاب رو سخت و غیر قابل فهم نکنید! آخه مگه فلسفه حجاب غیر از اینه که پوششی برای حفظ حریم زن و مرد و باعث آرامش ذهنی و جسمی افراد. اما متاسفانه بعضی ها بیشتر از بحران حجاب دچار بحران اخلاقی هستند!
برف و آفتاب؛
درسته، ولی همین کارم انجام نمی شه آخه!
وقتى دلایل مان را براى حجاب محدود کرده ایم به سطحى ترین ونازل ترین درجه ان وبه سهل الوصول ترین روش ممکن مى خواهیم مسئله اى به این ظرافت را حل کنیم.
همین وضعیت موجود هم معجزه خون شهیدان وحاصل نجابت ذاتى جوانان إیرانی است.
درست است که با وضع مطلوب وارمانى خیلى فاصله داریم ولى هنوز هم پا کترین جوانان جهان را داریم.
داداش اولین باره وبلاگت رو میخونم. قلم خوبی داری، اما حیف که کلا شعر می بافی.
ایشالله خدا یک فکری به حالت بکنه.
ما نباید از رای دادن فرد بدپوشش به گونه ای استقبال کنیم که امر بر خود او مشتبه شود؛ با نظام باش، هر جور که می خواهی باش! تاوان این ذوق زدگی را فردای انتخابات باید گشت ارشاد پس دهد.
اینا چی میگن؟ جواب آذرخش رو دادی؟ اینقدر وراجی کرد تا آخرش جواب گرفت! یه دفعه برو جواب میلاد پسندیده رو هم بده دیگه! من این همه تلاش مذبوحانه کردم که نطقت باز شه، پس چرا حرف نزدی؟
یعنی جون به جونت کنن، جز با این آذرخش ورپریده و اون میلاد خیر ندیده حال نمی کنی که نمی کنی!
شوکران!!!
آرام باش، آرام…
واقعا عالی بود. چند روز بود که این موضوع ذهنم ودرگیر کرده بود، که الان همه جانبه بررسی شد.
آذرخش عزیز!
۱) گفتید: “من اصلا معتقد نیستم معضل حجاب هیچ ربطی به نیروی انتظامی داشته باشه که بگیم نیروی انتظامی باید به وظیفه خودش عمل کنه!”
بدیهی تر وظیفه نیروی انتظامی، برخورد با بی قانونی و هنجار شکنی هاست، فرقی هم نمی کند که طرف آموزش دیده باشد یا نه؟! از این حیث این نیرو باید کارش را انجام دهد. متولیان فرهنگی باید به فکر باشند برای کار فرهنگی و دراز مدت و البته گشتی ها هم می توانند بهتر و با سازکار موثرتری عمل کنند.
۲) گفتید: “اصل حرف من اینه! اول آموزش، بعد برخورد و تنبیه. وقتی که آموزشی در کار نبوده و نیست تنبیه هم معنایی نداره.”
تا آن موقع که آموزش ها ثمر دهد، چه کار کنیم؟! بنشینیم و هر روز صحنه های زننده را تماشا کنیم که بعضی از این بی حجاب ها با آرامش و اطمینان خاطر، هرجور که خواستند و به فجیع ترین وضع ممکن، رژه بروند در خیابان های شهرمان، به امید روزی که آموزش ها جواب دهد. کسی هم نباید به ایشان تذکر دهد و چیزی بگوید، چون آموزش ندیده اند، چون مقصر نیستند و فلسفه حجاب را نمی دانند؟!!
۳) گفتید: “توی مغزشون می خونن بدحجاب از حیوون کثیف تره و فقط باید تو سری بخوره و هر جا بدحجاب دیدین بترکونیدش.”
با این بخش حرف تان هم با عرض معذرت، کاملا مخالف ام. برخورد بد چند نفر را نمی شود به پای کلیت این جریان نوشت. دیده ام که خیلی های شان مناسب و متناسب برخورد می کنند.
آزاد اندیش؛
از اینکه گفتم یه روزی ورق برگرده منظورم این نبود که حکومت سرنگون بشه. مثلا فرض کن رییس نیروی انتظامی بعدی خدای ناکرده خائن از آب دربیاد. یا مثلا گشت ارشاد نیرو کم بیاره، یا مثل خیلی وقتا که هی گشت ارشاد شل کن سفت کن در میاره، یه بار شل کنه و تا مدت ها بی خیال بشه، یا هر چیز دیگه ای که باعث بشه اجرای قانون با وقفه مواجه بشه.
از اینکه حرف از قانون زدم ناراحت شدی؟؟؟ در این حد که آه بکشی؟؟؟
خب به هر حال هرکس نظری داره دیگه. به نظرم اینکه هر حکمی تو اسلام اومده که به جامعه مربوط می شه رو به صورت قانون در بیاریم کار غلطیه و به نظر من حتی تصورش هم می تونه خنده دار باشه.
مثلا احکامی مثل خمس و زکات و نماز جمعه که به جامعه مربوط می شه و به طور مستقیم روی جامعه تاثیر میذاره، به صورت قانون در بیاد. یه لحظه تصور کن، نماز جمعه ابتدا با حضور غیاب از شهروندان شروع بشه و بعدش برن سراغ خطبه ها. انصافا خنده ت نمی گیره؟؟؟
ولی از شوخی گذشته من اگر یه زمانی بخوام به یه خانومی بگم:”خانوم!!! حجاب قانون مملکته. پس رعایتش کن”، اولین سوالی که به از خودم میپرسم اینه که تو مگه خودت همه قوانینو رعایت می کنی؟؟؟
ببینید ما تو کشوری زندگی می کنیم که میلیاردها تومن از سرمایه های ملی مون رو چه از راه قانونی و چه غیر قانونی چپاول می کنن. تو کشوری زندگی می کنیم که شخص دوم مملکت به شدت قانون گریزه و خودش هم تا حدی این قضیه رو قبول داره. بعضا دیده می شه نماینده های مجلس هم برای قانون پشیزی ارزش قائل نیسن. خیلی وقتا حتی بچه های مذهبی هم برای قانون احترامی قائل نیستن. خود من از جمله کسایی هستم که تا بتونم از زیر قانون در میرم. من تو سایت عمار نامه یه استفتا خوندم از رهبر که استفاده از فیلتر شکن تحت شرایط خاص جایزه. اگر اون استفتا جعلی نبوده باشه و من دچار توهم نشده باشم، می شه اینجور استنباط کرد که رهبر هم در شرایط خاص نادیده گرفتن قانون رو جایز می دونه. حتی یه بار تو برنامه طلوع از کانال چهار بحث کارشناسی گذاشته بودن در مورد نحوه استفاده از انواع فیلتر شکن ها. اساسا این فرهنگ احترام به قانون تو کشور ما وجود نداره. خیلی وقتا آدم همین بچه های مذهبی رو می بینه که بدون گواهینامه و کلاه کاسکت می شینن پشت موتور و با جون خودشون و مردم بازی می کنن. شمایی که از قانون حجاب دفاع می کنی و اعتقاد داری تا کار فرهنگی درست حسابی انجام بشه، باید از ابزاریی مثل گشت ارشاد استفاده کرد، تا حالا نشده خودت یه قانونی رو نادیده بگیری؟؟؟ بگی حالا این یه قانون کوچولو اشکال نداره؟؟؟ انصافا نشده؟؟ همون قدر که من حق دارم از فیلتر شکن استفاده کنم، همون قدر که راننده تاکسی عزیر حق داره بدون راهنما زدن بپیچه، همون قدر که احیانا خاننده عزیز حق داره از زیر پل هوایی از خیابون رد بشه، و یا احیانا بچه های خفن مذهبی بدون گواهینامه پشت موتور بشینن،خانوم های عزیز هم همون قدر حق دارن بدون حجاب بیان تو خیابون. قانون که کوچیک و بزرگ نداره. همه قوانین در مقام اجرا به یه اندازه محترمن مگر اینکه استثنا با هم تداخل داشته باشن. اگه همه دوستانی که ادعا می کنن قانون حجاب چیز خوبیه و باید باشه، این بی قانونی های رایج تو مملکتو و احیانا بی قانونی های خودشونو قبول ندارن، من دیگه حرفی ندارم.
سلام آقای قدیانی نوشته هاتون عالیه. من کتاب نه ده شما رو خوندم واقعا محشره………
مخصوصا هرچی که راجع به سران فتنه مینویسید.
ولی شما خیلی دیگه خونواده شهدا رو بی عیب و بری از هرگونه خطا و اشتباه و دخالت در فتنه می دونید……….!!!!!!!
آقاى علیرضا
میشه لطفاً موارد زیر را توضیح بدید.
١- ربط احتمال خیانت رؤسای انتظامى یا کم آوردن گشت و… با لزوم قوانین نشئت گرفته از دین!!!
٢- کجاى این که حکم خداوند تبدیل به قانون شود، در کشورى که به نام تشکیل حکومت بر پایه دین، از ٩٨درصد مردم، در آزادترین انتخابات جهان، رأی گرفته، خنده دار است؟!!!!!!!
٣- چه کسى گفته، قانون بودن، یعنى حضور و غیاب در نماز جمعه؟!!!!!!!
۴- توى کدوم کشور یا در کدام حکومت دزدى و چپاول گرى نمیشه؟؟ آیا معنى اش این است که چون دزدى میشه پس ما دیگه قانون لازم نداریم؟؟!!
۵- اگه یه حکومتى داره دزدها و چپاول گرها را با وجود این که حکومتى هستند محاکمه مى کنه باید بهش مدال داد یا سرزنشش کرد؟؟!!!
۶-حالا اگه تعدادى از بچه مذهبى ها مثل تو، خیلى جاها قوانین را رعایت نمى کنند، دلیل میشه که اصل قانون بده و دیگه اصلاً هیچى نباید قانون بشه!!!!!!
تو شهر شما ملت این طورى واسه همه چى استدلالات اعتماد به نفسانه!!!!! میارند؟؟؟
موفق باشید.
ما فکر کردیم میخوای از فیلم گشت ارشاد سعید سهیلی تعریف کنی. واقعا ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا.
سلام
خسته نباشی حسین جان
خدا قوت.
عرضم به حضور گرامی و شریف و البته دوست داشتنیت که…
گشت ارشاد و البته نیروی انتظامی ما و البته خیلی از جاهای دیگه ما اینه؛ که بذار فعلا فقط بگیم همون گشت ارشاد متاسفانه کادر مناسبی رو نداره و بعضا افراد بی تدبیر و کم بینش داخل خیلی از سمت ها قرار میگیرند خب البته واضحه چون به دلایل زیادی یک جایی مثل نیروی انتظامی اونقدر ارزش مادی و معنوی برای زندگی کسی که یکم سطح بالاتری از فکر و تدبیر رو داره نداره!
برادران و خواهرانمون توی “نیرو” واقعا برابر با ارزش فعالیتشون حق و مزایا دریافت نمیکنن.
کسانی که اصرار دارن که صحیح و بی نقص کار کنن آسیبهای روحی و ذهنی زیادی میخورن (به دلیل محیط کار و جامعه)
شد نه مادی و نه معنوی(البته از نظر من)
مهمتر از اون هم میهنان عزیزمون به چیزی به عنوان قانون اعتقاد ندارن؛ وقتی قانون من در آوردی انسان زیر پا گذاشته میشه، قانون الهی هم کم بیش نا دیده گرفته میشه.
وقتی منی که از قانون اطاعت میکنم یک احمق و یک مشنگ و البته یک … بووووق خوانده میشم و جامعه عملا سعی میکنه با وجود ننگی چون من کنار بیاد!!! فقط میتونم بگم اگر درمانی برای ترس پیدا بشه جامعه ای که من میبینم توسط درصد خوبی از خودش نابود میشه.
اگر تلخ و سیاه و تیره حرف میزنم ببخشید، همه جامعه ما اینجوری نیست! ولی درصد خوبی هم دقیقا همینه که میگم.
خانم/ آقای شیدا؛
حاضرم شرط ببندم کامنتای قبلی منو کامل نخوندید. جواب سوالاتون
۱- من توی یکی از کامنتای قبلی گفته بودم، فرض کنیم(( وقتی گفتم فرض کنید شرایط ایده آل منظورم بود))) حکومت تونست به زور قانون و با هر ابزاری از جمله گشت ارشاد، قشر بد حجاب جامعه رو که درصد زیادی از جامعه هم تشکیل میدن، ملزم به رعایت حجاب کنه. من به این می گیم حجاب زورکی. از نظر من این کار حکومت هیچ ارزشی نداره. در حالیکه روز به روز به تعداد کسایی که به حجاب اعتقاد ندارن اضافه می شه، حکومت تلاش می کنه با استفاده از برخورد انتظامی فقط ظاهر جامعه رو حفظ کنه. در حالیکه معلوم نیست باطن جامعه چقدر اسلامی و چه قدر مورد رضای خدا قرار داره؟؟؟ به علاوه همین برخوردایی که الان می شه به منفی شدن نظر مردم نسبت به حجاب کمک می کنه. من به بسیار دیدم خانوم هایی رو که می گن “از برخورد های گشت ارشاد متنفرم”، “از حجاب زورکی متنفرم” و . . . دوباره تاکید می کنم با تاکید روی اجرای این قانون واقعا کسی ارشاد نمی شه. تا حالا شده بشنوید یا ببنید یه خانومی بگه از وقتی گشت ارشاد به من تذکر داده دیگه من متحول شدم، به درگاه خدا توبه کردم و از این به بعد دیگه جز با چادر تو خیابون نمی رم؟؟؟ حالا اگه یه روزی روند اجرای قانون حجاب با اختلال مواجه بشه، معلوم نیست چه بلایی سر جامعه میاد. اینکه یه روزی قانون مثل امروز اجرا نشه هزار تا دلیل می تونه داشته باشه. الزاما به این معنی نیست که رییس نیروی انتظامی خائن از آب در بیاد. اصلا دقت کردید من چی گفته بودم؟؟؟ می خواستم بگم تو شرایط ایده آل اگه یه روزی قانون اجرا نشه، تازه معلوم میشه چه گندی جامعه رو برداشته. تو این جامعه ایده آل که قانون حجاب توش کامل اجرا می شه بی حجابی مثل یه غده سرطانی بدون سرو صدا رشد می کنه. وقتی می فهمیم چه خبره که سرطان کل بدنو فراگرفت. شایدم وقتی یارو مرد، بفهمیم سرطان داشته.
من از وقتی که یادمه که نیروی انتظامی گفت ما با قانون شکنا برخورد می کنیم و گشت ارشاد و این جور صحبتا شروع شد، تغییر مثبتی که تو وضع حجاب بوجود نیومده هیچ، خیلی هم نسبت به گذشته بدتر شده.
۲و۳- اجازه بدین من از شما بپرسم که آیا شما موافقید که هر حکمی تو اسلام هست به ویژه اونایی که جنبه اجتماعی داره، به صورت قانون در بیاد؟؟؟ یعنی موافقید نماز جمعه و خمس و زکات و . . . . به صورت قانون دربیاد؟؟؟ اگه موافقید، می شه برای اجرای این قوانین راهکار ارائه بدید؟؟؟؟ من خودم یه سری پیشنهادیی دارم. مثلا همونجور که پلیس می ریزه تو خونه مردم و ماهواره ها رو جمع می کنه، بریزه تو خونه مردم و هرچی که تو خونه ملت بود رو وارسی کنه، خمسشو محاسبه کنه، یه قبضم برای پرداختش صادر کنه، بده دست صاحبخونه. برای نماز جمعه هم لزومی نیست حضور غیاب کنن. می تونن سیستم خیلی از ادراه ها که کارمنداشون برای ورود و خروج کارت میزنن، رو پیاده کنن. تصور همچین شرایطی برای من خنده داره. همونظور که اولین بار که شنیدم چیزی به اسم گشت ارشاد اومده کلی تعجب کردم و فکر کردم یه عده با شایعه سازی می خوان حکومتو بد نام کنن.
۴-من کی گفتم قانون بده؟؟؟ قانون لازم نداریم؟؟؟؟ نه!!! خداییش کی گفتم؟؟؟
لازمه اینکه شما می خواید یه جامعه اسلامی داشته باشید که توش یه حکمی مثل حجاب به طور کامل رعایت بشه، قانون نیست. یعنی نمی شه بگیم ما بدون قانون به حجاب نمی رسیم. ((((در عین حال که قبول دارم با قانون هم می شه به جامعه با حجاب رسید. همون حجاب زورکیه.)))) برای رسیدن به حجاب چندین راه وجود داره.
من اینجا یه مثال می زنم که کمتر چالش بر انگیز باش:
کشور ما به خاطر شرایط خاصی که داره نیاز داره نیروی نظامی قوی داشته باشه. لازمه اینکه نیروی نظامی قوی داشته باشه اینکه نیروی انسانی قوی داشته باشه. حکومت برای تامین این نیاز قانون خدمت وظیفه عمومی رو تصویب کرده که همه جوونا بایدخدمت سربازی رو بگذرونه. این قانون داره تیشه می زنه به ریشه جوونا. مناسبت نداره اینجا مضرات سربازی رو بگم. ولی یه نکته مهم این وسط وجود داره. الان پادگان های ما پره از سربازی بی انگیزه که معلوم نیست اگه یه اتفاقی واسه کشور افتاد، تا چه حد می تونن امنیت کشور رو تامین کنن. به نظر شما بهتر نبود حکومت برای جذب سرباز به جای اینکه به پشتوانه این قانون جوونا رو ملزم به گذروندن سربازی کنه، شرایطی رو محیا کنه که همه واسه گذروندن سربازی سر و دست بشکنن. مثلا حقوق و مزایای بالا به سرباز اختصاص بدن. آموزش هایی در نظر بگیرن که برای جوونا جذاب باشه. در مجموع شرایطی رو فراهم کنن که دوره سربازی به یه دوره جذاب تبدیل بشه. آنقد جذاب که برای شرکت تو سربازی بین جوونا رقابت بوجود بیاد، نه برای در رفتن از سربازی. هر دو روش استفاده از قانون یا تشویق و ترغیب جوونا، نیروی انسانی مورد نیاز رو تامین می کنه. ولی این کجا و اون کجا؟؟ به نظر شما تو همین جنگ خودمون سرباز های وظیفه موثرتر بودن یا نیروی های داوطلب؟؟؟
ببخشید خیلی طولانی شد. خواستم بگم اگه یه هدف داشته باشید، لزومی نداره حتما با ابزار قانون بهش برسید. راه های دیگه هم هست که خیلی شما رو بهینه تر به اون نتیجه می رسونه.
۶- حالا که فرهنگ احترام به قانون تو کشور ما وجود نداره، استفاده از ابزار قانون برای رسیدن به یه هدف، کارمونو سخت تر می کنه. به جرات می تونم بگم ندیدم یه خانومی بگه “چون حجاب اسلامی قانون کشوره، من رعایت می کنم” شاید اگه مردم ما آنقدر قانون مدار بودن که رو حرف قانون حرف نزنن، می شد بدون اینکه نیازی به گشت ارشاد باشه بهشون گفت، حجاب قانونه پس باید رعایتش کنید. ولی حالا که اینجوری نیست من هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم به کسی تذکر بدم قانون حجابو رعایت کنه، چون خودم بسیار آدم بی قانونی هستم. شما چی؟؟ خودت همه قوانینو رعایت می کنی؟؟؟ منظورم همه قوانینه. وقتی رییس جمهور کشور اینجوری از زیر قانون در میره دیگه نمی شه خیلی از شهروندا انتظار داشت قانون مدار باشن. یه دلیل بی توجهی به قانون اینه که تو کشور ما به شدت رو آوردن به تصویب قوانین الکی و بیخودی که باعث شده حرمت قانون شکسته بشه. فکر نمی کنم کسی شکی در این داشته باشه که جامعه ما از نظر اخلاقی در هر زمینه ای رو به افوله. و به نظر من، ما در مقابل این افول تنها کاری که می کنیم، تصویب قانونه.
۵- در این مورد ترجیح میدم صحبت نکنم چون الکی بحث به حاشیه میره. فقط یه سوال: سرانجام شهرام جزایری که یک بستنی فروش بود و نه یک حکومتی، چی شد؟؟؟ اون حکومتایی که ازش پول گرفته بودن، چی شدن؟؟؟
سوال آخرتون. شهر ما تهرانه. اعتراف تلخیه ولی بذارید بگم. خیلی از اونایی که من باهاشون صحبت می کنم، آخرش بهم می گن: “خیلی بی منطقی” و رد می شن و می رن. حتی یه بار منو متهم به ارتباط با شیاطین کردن. شایدچون منظورمو نمی تونم درست برسونم اینجوری برداشت می شه. به هر حال من انکار نمی کنم که احتمال داره خیلی بی منطق باشم. ولی دوست دارم برا چند لحظه هم که شده رو حرفای من فکر کنید به جای اینکه که ببینید من در مورد نحوه حضور غیاب تو نماز جمعه چی نوشتم.
آقا علیرضا؛
حرف های شما تقریبا درسته. ایرانی جماعت خیلی قانونمند نیست. با اخلاق نیست. اهل مطالعه و فکر و کار ریشه ای نیست. هم مسئولین، هم مردم. اما این گلایه هایی که شما اصرار به اثباتش دارید، ما نه تنها ردش نمی کنیم، که موافق هم هستیم. ما هم ناراحتیم! اما قطعا اینطور نیست که مسئولین از این مسئله خوشحال باشند؛ فقط همت اصلاحش رو ندارند! یه مثال می زنم؛ جدیدا آموزش و پرورش قانون تحول بنیادین رو تصویب کرده، که همه ی این چیزهایی توش اومده. این نشون می ده که حکومت ایران مردمش رو اینجوری که هستند دوست نداره! اما آیا مسئولین و مدیر و معلم و دانش آموز که یکی تنبل تر از اون یکیه(!) عرضه به خرج میدن که این قانون رو درست و حسابی انجام بدن؟!! یه مثال دیگه؛ معلم دوست داره کلاسش رو خوب کنترل کنه. وقتی دانش آموز پرسشگر باشه و با زور راضی نشه، کنترل کلاس برای معلم سخت می شه! برای همین خیلی از معلم ها می زنن تو سر دانش آموز کنجکاو! مطمئن باشید حکومت همچین سیاستی رو به این معلم دیکته نکرده!! یه کم خوش بین باشید!
اما در مورد قانون شدن یا نشدن حجاب؛
حجاب داشتن، ظاهرا یه مسئله ی شخصی و بی اهمیته. اما قضیه ی حجاب با بقیه ی واجباتی که تبدیل به قانون نشدن خیلی فرق داره. خیلی مهم تره! یه دلیلش هم این همه تهاجم فرهنگیه که فقط ضد حجاب انجام می شه؛ نه واجبات دیگه!
دلیل قانون شدن حجاب هم اینه که ضمانت اجرایی داشته باشه و شما این اجازه رو داشته باشی که بی حجاب رو مؤاخذه کنی و اون برنگرده بگه به تو چه!؛ نه اینکه بگی چون قانونه باید رعایت کنی!
حجاب آگاهانه از حجاب اجباری بهتره. اما حجاب اجباری از بی حجابی بهتره! مثل اینکه کسی که هوش و حواسش سر جاش نیست و می خواد خودشو از بلندی پرت کنه، شما می زنی تو گوشش. شاید اون لحظه فحش بده. اما بعدا که حواسش اومد سر جاش از شما تشکر می کنه! این بی حجاب ها هم فعلا نمی دونن این چند تار مو که ریخته رو صورتشون چه مشکلاتی درست می کنه! ان شاء الله می فهمن! اون وقت از گشت ارشاد تشکر می کنن!
در مورد سرطان هم، وضع این قدرها هم بد نیست! نگران نباشید!
سلام؛
راستش برایم مهم نیست که آدم هایی که اینجا سرک می کشند عموما چه دسته و تفکری هستند.
راست
چپ
شرق یا غرب
اصلا برایم مهم نیست!
از زبان انتقاد متنفرم چون فکر می کنم آدم هایی که منتقد اند اکثرا افرادی هستند که ترجیح می دهند بیرون گود بنشینند و تماشا کنند ولی خودشان حتی یک بار هم علم این جنگ را به دوش نگرفتند.
راستش منصفانه ترش را که بخواهم بگویم از متن “عمار با الف برای علی عمار نمی شود” برایم شروع شدید.
گاهی می خوانم،
گاهی می بینم،
فقط گاهی!
اما در مورد انتقاد ها به گشت به اصطلاح ارشاد؛
من معتقدم در ارشاد و تاثیر گذاری روی آدم ها بهتر است اول از خودسازی فردی شروع کنیم تا به قول استادی مثل یک بیماری واگیر دار آدمهای اطرافمان هم رنگ بهتری به خود بگیرند…
اما در مورد دیدگاه خودم
معتقدم گشتی که هنوز در تربیت افراد و نیرو های تحت الامر خود کار مفیدی را انجام نداده چه طور می تواند در تربیت یک جامعه دخیل شود؟
فقط یک سوال است و جوابش بسیار بسیار…
+و یک نکته! چقدر بیکار اند آدم هایی که می خواهند با دو – سه یا حتی ده کامنت، دیگران را تغییر بدهند و اگر واقعا هدفشان تغییر دیگران نیست پس عملا قصد دارند اندیشه های شخصی شان را با کمی طعم “حاشیه” گرایانه به خورد دیگران بدهند…
به قول رهبر معظم انقلاب اسلامی:
از حاشیه ها بپرهیزید!!!
و به اصل نظام توجه کنید.
یاعلی
برف و آفتاب؛
می دونم اینجا فضای خیلی مناسبی برای صحبت در مورد نظام آموزشی نیست و بحثو از مسیر منحرف می کنه ولی بذار بگم.
من دو سال پیش از مدرسه مون فارغ التحصیل شدم. در طول این یازده سالی که تو آموزش پرورش بودم، آنقد بدبختی کشیدم که نمی تونم به این راحتی حرف شما رو بپذیرم. من بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان هنوز رابطه مو با مدرسه م حفظ کردم. معلمی تو این مدرسه دولتی زمان ما بود و هنوزم هست که بدترین الفاظو نثار شاگرداش می کرد. به بدترین شکل ممکن بچه ها رو مورد ضرب و شتم قرار می داد. اینکه می گم بدترین شکل ممکن واقعا بدترین منظورمه. ضرباتی به سر و صورت بچه ها می زد که تا چند دقیقه گیج می شدن. در طول این شش سال شکایت بوده که از این آقا به مدیر و آموزش پرورش منطقه و . . . . . شده و هیچ خبری نشده. هنوزم با قدرت به کارش ادامه. حتی از کارایی که می کرده فیلم گرفتن و در اختیار آموزش پرورش گذاشتن ولی هیچ عکس العملی از طرف مسولین ندیدن. یه آقای دیگه ای بود تو مدرسه ما جانباز جنگ بود و کل هشت سالو تو جبهه بوده. هر کاری که دلش می خواد می کرد. .وقتی می افتاد به جون یه نفر، بقیه باید طرفو از زیر دست و پاش جمع می کردن تا طرف زنده بمونه. از طرف مدیر خفن مذهبی مدرسه هم چیزی جز حمایت دریافت نمی کرد. یه ناظم داشتیم خیلی هوای ما رو داشت. خیلی آدم ماهی بود. به ما می گفت این آقای فلانی با توجه به سوابقی که داره اگر شما رو بکشه هم کسی نمی تونه چیزی بهش بگه. تازه ما که تو تهران درس می خوندیدم و مدرسه مون یکی از مدارس مشهور تهرانه که برای ثبت نام توش سرو دست می شکستن. بعضا کلیپایی پخش می شه تو اینترنت از معلمایی که دارن شاگرداشونو کتک می زنن به این امید که شاید یه روزی با این معلم برخورد بشه. این مسائل و خیلی سختی های دیگه که کشیدیم و سربازی که در پیش رو داریم، برای من مثل تیکه های پازل می مونه که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه مسیر خاص رو نشون می دن. کسی که تو این سیستم درس می خونه کتک می خوره و تحقیر می شه و دیگه ته اعتراضی که می تونه بکنه اینه که بره آموزش پرورش شکایت. وقتی شکایاتش هیچ فایده ای نداره و بازم باید کتک بخوره و تحقیر بشه، چیزی جز این بهش القا نمی شه که باید تو سری بخوری و چیزی نگی. می دونم دارم خیلی احساسی و یه ذره بی منطق حرف می زنم. ولی یادم نمی ره کلاس پنجم ابتدایی که بودیم معلم دلسوزمون، بچه هایی که تو دیکته نمره های ۱۰و ۱۱و ۱۲ گرفته بودن، جمع کرد. نمرشونو روی یه کاغذ نوشت و با سوزن ته گرد کاغذو وصل کرد به لباسشون. و می خواست دوستان ما رو که هر کدوم هزار تا بدبختی داشتنو، با اون وضع سر صف معرفی کنه که مایه خنده بقیه باشن. و دوستان من هم کاری جز گوله گوله اشک ریختن و التماس کردن نمی تونستن بکنن. (((در مورد یکی از اون بچه های می گفتن باباش به خاطر قاچاق مواد مخدر زندانه. بابای یکیشونم فوت کرده بود، و مامانش تو محل ما با سبزی پاک کردن امرار معاش می کرد. یه بچه یازده ساله که باباشم بالا سرش نیست اعتراضشو پیش کی ببره)))) این در حالیه که بچه های خیلی از مسولین از جمله وزیر آموزش پرورش اسبق، جز در مدارس غیر انتفاعی مشغول به تحصیل نیستن.
ما که از این طرح تحول بنیادین نظام آموزش پرورش که می گید چیزی جز این ندیدیم که هی می گن، ابتدایی شد شیش سال، راهنمایی حذف شد، دبیرستان شده چهار سال و . . . . . از ته قلبم امیدوارم این طرح واقعا یه تحولی ایجاد کنه. ولی منکه بعید می دونم. به هر حال من هنوزم تاکید می کنم تو این مسیری که یه نفر طی می کنه تا دیپلم بگیره و سربازی بره، یاد می گیره که بگه چشم. حالا اینکه عمدی تو این قضیه در کار هست یا نه، ا… اعلم
الانم آنقد اعصابم خورده که نمی تونم در مورد بقیه صحبتاتون نظر بدم. ولی همین قدر بگم که تا حد زیادی با شما موافقم. البته تا حدی.
آقاى على رضا،
من کامنت هاى شما را دقیق خوندم و شاید همان دقت، باعث شد که آن سؤالها برایم ایجاد شود.
لطفاً شما هم کامنت هاى قبلى من را بخوانید.
ظاهراً بیشتر ما به نحوه عملکرد گشت ارشاد، انتقادهاى زیادى داریم و خود من هم از منتقدین قدیم و جدید گشت هستم. اما انتقاد با در نظر گرفتن همه واقعیت ها وجنبه هاى یک موضوع است که فایده خودش را نشان مى دهد.
یک معضل اجتماعى وقتى راه حلهاى مفید و کاربردى پیدا میکند که به طور واقعى و بى رحمانه مورد انتقادهاى واقعى قرار بگیرد و شعارهاى موافق و مخالف و غیر واقعى فقط استخوان را لاى زخم نگه مى دارد و کاربردى ندارد.
وبه نظر من، جاى این نوع انتقادها و بررسی ها هم فضاى عمومى نیست.
ولى حالا که وارد شده ایم اول از مشترکات بگوییم!
١- من معتقدم که برداشتمان از علت و فلسفه حجاب محدود به یکى از کم اهمیت ترین علت هاى آن یعنى “”خطرش در لرزاندن پایه هاى ایمان آقایان”” خلاصه شده، و عمدا ً خودمان را به فراموشى مى زنیم که یک قسمتى از قانون حجاب، مربوط به کنترل نگاه مى شود براى آقایان؛ که حرف و حدیث زیادى مى طلبد، که نه اینجا جایش است و نه در حوصله من می گنجد عجالتاًً.
فقط مى دانم که راهش”خواهرم حجابت را… برادرم نگاهت را” نیست!
٢- حجاب مثل بسیارى از قوانین دیگر دین واجباتى دارد و مستحباتى و مکروهاتى.
اما به جاى این که مقدماتى و امکاناتى فراهم کنیم که جامعه خودکار به سمت حداقل وضعیت مطلوب پیش برود، چسبیده ایم که فقط با سخنرانى و خطابه و زور و إجبار، آن را به سوى حداکثر وضعیت ایده آل ببریم!!!!!
٣- بنیانگذاران این منش و روش هم اکبر پونز و سازگاراها ومیرحسینها بودند که…….
۴- در این غوغاى تهاجم فرهنگى، به جاى این که مدل هاى مناسب و زیبا و کاربردى براى مناسبات و محل های مختلف و متنوع، که فرهنگ ها و سلایق و رده هاى سنى مختلف را در بر بگیرد، و مناسب فصول سال باشد،٢ پایمان را در یک کفش کرده ایم که سخت ترین مدل حجاب را زورکى جا بیاندازیم!!!!!!!!! و هى دز مستحبات را بالا ببریم!!!! که اتفاقاًً حوزه مستحبات حوزه انتخاب و ارزش و فهم و توان است.
اما برادر جان!
اینها و بسیار موارد دیگر یک چیز است و این که ما بگوییم به این دلایل: “در قالب دین درآوردن أحکام الهى، غیر ممکن!! و خنده دار!! است یک چیز دیگر!!!
خوب، برادر من!
این که شد همان حرف سکولارها! در پوشش طرف دارى از دین سهواًً یا عمداًً! که ما با آنها در این جا فعلاً بحثى نداریم و در جاهاى دیگر بزرگان ما جواب أراجیف آنها را داده اند.
ولى اگر از موضع یک فرد معتقد به نظام دینى این حرف را مى زنى، خوب معلوم است که خنده دار است. تاریخ انقلاب ما مى گوید و با سند و فیلم و عکس، نشان مى دهد که مردم کشور ما، درسال ۵٧ با اکثریت مطلق، به خیابان آمدند و با فرمان امام “ره” یک حکومت دست نشانده بیگانه و تا بن دندان مسلح را با نثار هزاران شهید و جانباز سرنگون کردند.
و در یک انتخابات قانونى با اکثریت نزدیک به مطلق، خواستار اداره کشورشان توسط یک حکومت دینى و قوانین اسلامى شدند.
و لابد مى دانید که حکومت ها و قوانین، تا زمانى که با یک انقلاب رسمى، که شامل به میدان امدن اکثریت مردم مخالف، و پایدارى مردم و رهبرانشان، و پرداخت هزینه هاى سنگین آن، مانند انقلاب اسلامى ایران یا انقلابات بیدارى اسلامى، یا انقلاب فرانسه و آمریکا و شوروى سابق و… سرنگون نشوند، یا با یک کودتاى نظامى یا مخملى از بین نروند و اساس آن ها عوض نشود، آن رائ و قانون اساسى اولیه به قوت و حاکمیت خود باقى خواهند بود.
البته این به آن معنا نیست که همه مردم با حکومت و قوانین آن موافق هستند.
چه بسا که خیلى ها موافق نباشند ولى تا یکى از اتفاقات بالا نیفتد همه باید آن را بپذیرند.
و هیچ کدام از اتفاقات بالا، على رغم این که بارها توسط جهان خواران و نوکرانشان با تمام نیرو و توان، آزموده شده است، ولى موفق نبوده است.
پس:
ما حکومت تشکیل دادیم که دین خدا و قوانین آن را به عنوان قانون کشور در آورده و آن را اجرا کنیم که انشاء الله این کار را ادامه مى دهیم.
اشتباهات فراوان و مدیریت هاى داغان و ریزش و رویشهاى باور نکردنى و سؤاستفاده هاى کلان و… داشته ایم البته!!!!
برگردیم سر حجاب!
آن هم یک قانون الهى است که به علت حساسیت ویژه آن براى دشمن، از اهمیت بیشترى برخوردار است.
همان طور که خود خداوند براى قوانینش جریمه و مجازات در نظر گرفته، و عقل بشرى هم براى نظام اجتماع چاره اى جز اجراى جریمه و مجازات و البته در کنار آموزش و آگاهى دادن ندارد.
ضمن این که انسان غارنشین هم فهمیده بود که “وجود قانون بد” از بى قانونى بهتر است.
و حالا مثال هاى شما!
قوانین اجتماعى براى موارد کلى و مهم جامعه که همان واجبات باشند تصویب مى شوند.
نماز جمعه جزء مستحبات است که آنها هم قوانین مستحبى خود را دارند که مسلما ً شامل آنهائی که گفتید نمى شوند.
اما خمس و زکات نوعى مالیات است که همان طور که در هیچ جاى جهان براى گرفتن آن، از آن کارهاى خنده دار نمى کنند لابد در این جا هم لزومى ندارد.
اتفاقا این جا هم از همان حوزه هایی است که کم کارى وحشتناکى کرده ایم!!
و همچنین بقیه موارد.
انشاء الله با هم فکرى و همت بچه حزب اللهى هاى با هوش، براى همه احکام الهى و اجراء آنها راه حل هاى مدرن و کاربردى پیدا مى کنیم. مردم جهان هم دارند مى آیند کمک.
“”آینده از ان حزب الله است “” انشاء الله.
موفق باشید.
شیدا!
سعی کن کوتاه تر و مرتب تر کامنت بگذاری… ویرایش کامنت آخرت خیلی وقت گیر بود. ممنون…
تمام سعى خودم را کرده بودم! یعنى منتظر تشویق بودم.
ممنون براى ویرایش.
سلام به دوستان
من اصلا متوجه جواب جناب علیرضا نبودم وگرنه زودتر جواب میدادم!
اول از همه بگم اینکه من قانونی رو زیر پا گذاشتم یا نه هیچ ربطی به قانون حجاب نداره!
به نظر شما رعایت نکردن قانون دلیل محکمی برای برداشتن اون قانونه؟ خب اینجوری که تمام قوانین میره زیر سوال!
ببخشید من فکر میکنم شما با این مسئله میخواین به هزار تا سوالی که تو ذهنتون هست بپردازین، از حرفایی که میزنید میخواین نتیجه بگیرین برای قشر خانوم ها؟ به نظرتون یک مرد میتونه جای یک زن تصمیم بگیره؟ (همونطور که خیلی ها موافق تساوی حقوق زن و مرد شدن) کل مملکت و آوازه کشورمون، به یمن پرچم مشکی رنگ چادر هست که دشمنامون دارن خودشون رو میکشن. بعد به این راحتی بگیم حجاب به قانون نیاز نداره برگردیم به عقب؟ انتخاب در ابتدا اختیاری بود ولی حالا که انتخاب کردیم پشیمون شیم؟ به نظرتون عقل و شعورمون زیر سوال نمیره؟
شما که اینقدر به قانون حجاب کشورمون تعصب دارین به قوانین حجاب در دانشگاه های کشورهای دیگه هم تعصب دارین؟ اگه این قانون اینجا غلطه اونجا هم غلطه، شعورشون زیر سوال میره.
به نظرم شما تو اکثر حرفاتون قصد تخریب دارین! چه از جانباز گرفته تا خود حضرت آقا (احتمالا معنی دقیق استفتاء و فتوا رو نمیدونید)
لطفا پاسخ کوتاه و منطقی بدهید (وقت خوندن کامنت های بلند پر حاشیه رو ندارم)
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا، کمتر از شهادت نیست. حضرت امام خامنه ای (روحی فداه)
دختر ۱۶ ساله، که یازده ماه شکنجه ضد انقلاب، گرداندن با سر تراشیده رد روستاها، قطع دست، زنده به گور شدن و شهادت را بر توهین به امام امت ترجیح داد.
شهید ناهید فاتحی کرجو (نماد مقاومت و پایداری دختر مسلمان)
جمعی از عشاق حضرت امام روح الله بیاد حیات انقلابی و منطق عاشورایی «سمیه کردستان» گرد هم می آیند.
تهران/ بهشت زهرا/ قطعه ۲۸/ ردیف ۳۱/ شماره ۱۳/
یکشنبه / ۴٫۴٫۱۳۹۱ ساعت ۱۷- ۱۹/ مصادف با ولادت حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس
کربلا میزان عشق است. هیچ کس را تا به کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد. شهید سید مرتضی آوینی
دوستت دارم … تولدت مبارک.
تازه عاشقت شده ایم، زود می آییم.
بیاد مادر و کوچه های غریبانه مدینه
«الَلّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فِیها بِعَدَدِ مَا اَحَاطَ بِه عِلمُک»
یاد مولایمان صلوات
آقای علیرضا؛
هر سیاستی که یک حکومت بخواد به مردم تحمیل کنه، یه بخشنامه ای، یه دستوری، جلسه ی توجیهی ای، چیزی باید به کارکنان ارائه بده و توجیهشون کنه که؛ باید مثلا دانش آموزها رو فلان جور بار بیارید!
من خودم معلم آموزش و پرورشم. تا به حال هیچ دستوری با این موضوعات دریافت نکردم! برعکس، تو جلساتی که داریم معمولا بحث سر اینه که چطور بچه ها رو فعال بار بیاریم! بقیه ی معلم ها و فرهنگی های قطعه هم می تونن نظر خودشونو بگن!
اون چند مورد وحشتناک هم که گفتید؛ که هیچکس زورش بهشون نمی رسه؛ لابد مشابه بعضی های دیگه هستند که کسی زورش بهشون نمی رسه!!
من هم همکارهایی دارم که بچه ها رو کتک می زنن. و حرفشون فقط اینه که بچه ها فقط با کتک درس می خونن! اصلا شما از کسی که بچه ی خودشو کتک می زنه چه انتظاری دارید؟!!
اگه گشت ارشاد، چون نیروهای آموزش دیده نداره، باید تعطیل بشه؛ قبلش این مدرسه ای که شما می گید باید تعطیل بشه!! و قبلش هم خانواده ای که بلد نیست بچه تربیت کنه!! به قول آذرخش؛ والا!!
غاده همسر شهید چمران میگه اون روزا حجابه درستی نداشتم چمران براش روسری هدیه گرفته
نگفته واه واه این چه وضعشه
تفاوت لطفا بفرمایید بنشینید با بتمرگ بشین زیاد نیست اما برخورد طرف مقابل زمین تا آسمونه
ضمنا آقای سید احمد
اینکه میگید فردی که با گشت ارشاد به حجاب بدبین بشه همون بهتر که حجاب نداشته باشه باهاش کاملا مخالفم
وقتی می تونید کاری کنید که طرف بدبین نشه و حس کنه حجابش برای خودش و جامعش مهمه دیگه به زور هم از سرش نمی کشن…
خیلی چیزا تو این گلوم بود آذرخش گفت. خیلیاشم نگم بهتره چون به نظرم بحث ما بحث حجابه نه نیروی انتظامی……………………
ترگل شیعه؛
لطفا اصول ویرایشی را در کامنت تان رعایت کنید، بعد وارد بحث شوید.
اولا وظیفه نیروی انتظامی لزوما همان وظیفه شهید چمران نیست. ثانیا بدحجابها همسر نیروی انتظامی نیستند! که برایشان روسری بخرد!! ثالثا قانون را باید رعایت کرد؛ بدبین شدن و خوش بین شدن طرف، ربطی به قانون و نیروی موظف ندارد. رابعا سطح بحث را با نقد بی خود و بی کلاس، پایین نیاورید. یعنی چی آخه…
کلا نیستی ها داداش حسین عزیز! شدی حسین کم کاریانی… تنبلیانی…
کجاست آن قطعه ۲۶ که پارسال یا ایام فتنه، روزی با ۴ تا ۵ تا مطلب به روز می شد؟!
خیر سید احمد؛ من مثل زدم نگفتم نیروی انتظامی بیاد برامون روسری بخره!!!!
به بدترین شکل پاسخ دادید!!
شاید چون من محجبه نیستم اینطوری جوابمو دادید!! و از نظره شما هم بنده بی ارزشم!!
ازین برخورد ها زیاد شده با من.
برام مهم نیست، اشکال نداره من اعتقاداتم برای برداشت آدما نیست اگه بود تا حالا همه رو باخته بودم نمونش با همون توهینی که گشت بهم کرد.
متاسفانه شما دارید از یه بعد به قضیه نگاه می کنید.
اگه همین الان بگن: خانما آزاد حجاب نداشته باشین، ۹۰ درصدشون برش می دارن. دلیلش اینه که اعتقادی ندارند. چرا؟ چون فکر می کنن اینم چراغ قرمزه که اگه پلیس و دوربین نبود ازش رد شن!!
بحث کلاس و این حرفا شد، من دارم از دین صحبت می کنم نه از قانون. چرا ما بی حجاب ترین مهاجران را در کشور های خارجی داریم!!!!!!!!!! خیلی جاها آبرومون رفته رومون نمی شه بگیم ایرانی هستیم!!
دلیلش اینه که اونجا حجاب قانون نیست. کاش حجاب رو نه به عنوان یک قانون بلکه التزام دینی می پذیرفتیم؛ اون وقت دغدغمون نه کلاس بحث بود نه این که همسر نیروی انتظامی کیه!!!!!!!
اینه که ناراحتم می کنه که ما حجاب رو تا اندازه ی سیگار کشیدن پشت فرمون که جدیدا رفته توی قوانین پایین آوردیم.
کاش حجاب و قانونی می کردیم در حد اصل ۱۱۰ قانون اساسی که اعتقاد قلبی بهش می ارزه به هزار تا ادای ولایت پذیری رو در آوردن!!
کاش دغدغمون حجاب بود نه گشت ارشاد؛
ببخشید که از نظره شما نقدم بی خود و بی کلاس شد شرمنده ی همه ی با کلاس ها!
ترگل شیعه؛
مگر من شما را می شناسم که می گویید:
“شاید چون من محجبه نیستم اینطوری جوابمو دادید!!”
از کجا بدانم که چه کسی محجبه هست و چه کسی نیست؟!
یعنی من اینقدر نمی فهمم که نباید به حجاب صرفا به چشم یک قانون، بلکه باید به آن عنوان یک التزام دینی نگریست؟!
عجب!
خب سطح بحث تان پایین است دیگر!
کامنت های بنده را از اول خواندید؟
اتفاقا نگاه بنده به حجاب، نگاهی تک بعدی نیست.
مقصر بنده نیستم که شما متوجه موضوع این پست نشدید!
ضمنا
بنده با این مخالف نیستم که گشت ارشاد واقعا افرادی رو که خودم روم نمیشه به عنوان یک دختر نگاهشون کنم، بگیره ببره روشون کار کنه اگه واقعا اینا مشکل دارن نباید رهاشون کنه که خانواده ها از هم بپاشن اما انصافا حریف اینا نخواهد شد چون اونا از جلوی گشت ارشاد رد نمی شن!!!
حرفم اینه که با هنجار شکن برخورد شه اما با اونی که سهوا خطا می کنه مثل آدمی که به عمد داره هنجار میشکنه برخورد نشه!
ما دزد و دستگیر می کنیم، اما فردی که از چراغ قرمز رد می شه رو جریمه می کنیم.
بین اینا فرق میذاریم؛ چرا آدما رو به یه دید نگاه می کنیم.
اگه گشت منو بگیره ازین غصه می میرم که منو با دخترای همه کاره یکی دونستن، همین!
سید احمد
از این حرفتون “یعنی من اینقدر نمی فهمم که نباید به حجاب صرفا به چشم یک قانون، بلکه باید به آن عنوان یک التزام دینی نگریست؟!”
ناراحت شدم چون برداشتتون این بوده که من قصد توهین داشتم خیر من منظورم کلی بودش
ضمنا در نظراتم اونقدر اشاره شد که تفاوت من با یک محجبه حس بشه و من هم تفاوت لحن شما رو حس کردم!!
تمام کامنت هارو می خونم همیشه بعد نظر می دم!
متوجه پست هم شدم اما نظراتم در جواب افرادی بود که دارن تک بعدی نگاه می کنن
ترگل شیعه!
وقتی یکی از گشتی ها با یک نفر برخورد میکنه از کجا تشخیص بده که با هر کس چطور برخورد کنه؟ علم غیب که نداره همون اول بدونه کدوم سهوا و کدوم عمدا بد حجابن! (هرچند باید با همه خوب برخورد کنه قبول دارم)
بعد هم شما از کجا مطمئنی که ۹۰% علاقه ای به حجاب ندارن؟ درسته که اکثر محجبه ها در بطن جامعه نیستن (متاسفانه) ولی اگر به مراسمهای مذهبی خود همین تهران برین می بینید که ۱۰% بی انصافیه، بعد هم تهران که کل ایران نیست!
اون موردی هم که درباره غاده گفتین برمیگرده به بحث فرهنگی حجاب.
احترام گذاشتن به قانون همه جای دنیا مطرح هست چه ایران چه جاهای دیگه، مثلا رعایت کردن حد و مرز حجاب در اداره جات های کشورهای دیگه، بعد هم قانون شدن سیگار کشیدن پشت فرمون هیچ لطمه ای به حجاب نمیزنه، فقط خود بدحجابی مردم به ارزش حجاب، فرد و جامعه لطمه میزنه.
………………….
دست شما درد نکنه 🙁
فقط نقطه هاش رو کمتر کنید 🙂
ترگل عزیز؛
شما گفتى ما دزد را دستگیر مى کنیم ولى کسى که از چراغ قرمز، رد شده را، جریمه.
این که هردو تاش میشه قانون، پس اعتراضت به چیه؟!
انسان باید در مثال زدن، زمان و شرائط موضوع را در نظر بگیرد.
موضوع غاده و شهید چمران، مال زمانى است که هنوز افراد، اطلاعات مذهبى کمى دارند و حکومت در دست مذهبیون نیست، و زمان آگاهى دادن است، آن هم به کسى که انسان قصد ازدواج با او را دارد، و همه نمرات اخلاقى و رفتارى و اعتقادیش، عالى است و فقط دو/سه نمره حجاب را کم داره.
ولى در یک حکومت اسلامی، با همه کم و کاستى هایی که مى دانید ومى دانیم، موضوع فرق مى کند.
مگر قوانین خداوند براى چیزى جز سلامتى جسمانی و روحانى فرد و اجتماع، نازل شده اند؟
حالا اگر کسى خواست سلامت خودش را به خطر بیندازد شاید فقط موضع ارشادى داشتن، کافى باشد.
ولى وقتى موضوع سلامت اجتماع است، اعمال قانون لازم مى شود، فقط مى ماند نحوه اجرا.
که ظاهرا اکثراًً معتقدیم که باید إصلاح شود اساسى!!
انشاالله که منظور شما از آن “منِ بى حجاب” یک من نوعى باشد نه حقیقى!!
موفق باشید.
این را هم ببینید، جالبه:
http://mosht-poladin-dr-abbasi.mihanblog.com/
سلام من تقریباً همه ی مطالب شما رو خوندم (البته از توی کتاب نه ده که بسیج بهم دادش) و از تفکراتتون خیلی خوشم اومد. احساس میکنم همه ی حرف های دل من رو میزنید که من به دلیل نداشتن اعتماد به نفس و اطلاعات کافی نتونستم بزنمشون!
البته من سوالات زیادی هم در ذهنم دارم که دوست داشتم میلتون رو داشتم و باهاتون در ارتباط بودم و ازتون میپرسیدم!
موفق و پیروز باشید در پناه حق…
نه رضاخان تونست چادر از سر زن ها برداره نه شما میتونید به زور حجاب سر زنها کنید. جالبه موقع انتخابات گشت ارشاد وجود نداره همه حکومت هم طرفدار آزادی پوشش میشن.
موقع راهپیمایی ۲۲ بهمن همین دخترکان بدحجاب را میارن تو راهپمایی و کلی هم ازشون عکس میگیرن و به دنیا نشون میدن که بگن ما آزادی داریم. حکومت خودش هم میدونه اینکارا الکی است! قصد حکومت از گشت ارشاد یکی ایجاد رعب و وحشت تو جامعه است و یکی هم اینکه سر مردم رو گرم کنند که نفهمن تو مملکت چه خبره و با پول ملت چه میکنند و چه دزدی هایی میکنند. جالبه کسانی را میشناسم که تو گشت ارشاد هستند که خودشون تو پارتی دختر پسری میرقصن و اصلا حجاب رو قبول ندارند و فقط به خاطر یک لقمه نون میان تو گشت ارشاد کار میکنند. ولی شما ساده دلان که باورتون شده اینها به دنبال دین و اخلاق هستند یک سر به عروسی ها بزنید. الان تو هر کوره دهاتی بری عروسی همه دخترها که مادراشون چادری هستند همشون با لباسهای نیمه برهنه با مردها و پسرها میرقصن. واقعا که این حکومت نجابت را از دختران و غیرت را از پسران گرفت. سقوط اخلاقی که این حکومت به بار آورد هیچ حکومت لائیک و ضد دینی نکرد.
گشت ارشاد کجا بود داداش من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی باید باشه گشتیا رو ارشاد کنه!
می گویند قبل از امام زمان حکومت دجال می آید و هیچ حکومت اسلامی پایدار نیست.
طالبان که پایدار نشد. القاعده را ماهیها خوردند. ولی نظام ما تا امام زمان باقی است.
نکند نظام همان………
منم موافقم با آزاداندیش! ۱۰%یه کمی نه خیلی بی انصافیه؛ یعنی فقط ۱۰% مردم ما حجاب رو واقعا به عنوان یک مصونیت نه به عنوان محدودیت انتخاب کردن و پذیرفتن؟؟؟
اول سلام.
شمایی که به خودتون اجازه میدید آزادی دیگران رو سلب کنید، اجازه صحبت کردن و حتی گوش کردن به حرف مردم نمیدید، شمایی که خودتون رو صاحب قطعی مملکت میدونید و بقیه رو آدم حساب نمیکنید، شمایی که جوان ها رو سرکوب میکنید و به خودتون اجازه میدید که به جای اونها فکر کنید…
توجه کردید خدا به انسان عقل داده تا خودش مسیر زندگیش رو انتخاب کنه؟
شما که دم از دین می زنید، چرا اختلاس میلیاردی میکنید؟ دینتون گفته؟ چرا فساد میکنید؟ چرا به حریم خصوصی افراد و افکار و دین آنها تجاوز میکنید؟ دینتون گفته؟ اینو بدونید اگر بر مسنب قدرت تکیه زدید به عنوان خدمتگذار مردم انتخاب شدید نه صاحب مردم. اگر قدرت دارید،تفکر دارید،عقل دارید و دین دارید به وظایفتون عمل کنید که نه مردم از شما راضی هستند نه خدا.
بیایم به جای خراب کردن دین به سلایق و آزادی دیگران احترام بزاریم.
سلام بر برادر قدیانی و درود بر متن زیبایتان مثل همیشه
تشکر از دفاعتان از حجاب
چه زیبا در انتها متنتون رو به مصطفای خوبیها شهید چمران تقدیم کردید
موید باشید
ای کاش فردای قیامت که امام خمینی (ره) را می بینیم سر افکنده نباشیم؛ بگیم سلام امام… دیدی تو دنیای هزار رنگ ما یک رنگ بودیم باهاتون؟ دیدی یادمون نرفته بود چقدر سختی کشیدی و عزیزترین نزدیکانتو به خاطر این انقلاب از دست دادی؛ ۱۴سال تبعید بودی و… دیدی یادمون نرفته بود، دیدی ما هم قدر دان بودیم…!!!
ای کاش به جای نقد بی حجاب ها، رفتار گشت ارشاد یا هرارگان فرهنگی، کمی قصور خودمون در فریضه ی نهی از منکر رو متهم این اوضاع می دونستیم. بعضی از ما حاضر نیستیم حتی یک تذکر خیرخواهانه خرج این متجاوزان حق الناس و حق الله کنیم.