حریم خصوصی فوتبال حرفه ای

یک: حواشی فوتبال گاهی آنقدر بر متن آن می چربد، که بعضا بالی برای ورزش، جای خود را به وبالی روی گردن تغییر می دهد. فوتبال از جمله طولانی ترین ورزش هاست. بگذریم که مقدمه و موخره ۹۰ دقیقه مسابقه فوتبال، خیلی بیشتر از یک ساعت و نیم زمان رسمی مسابقه است.  

دو: زیاد خوانده ام زندگی نامه ستاره های فوتبال را. از پائولو مالدینی بگیر تا دل پیرو. خیلی ها و خیلی ها. از قدیمی ها تا همین ستاره های فعلی. باری که خاطرات پپ گوآردیولا را می خواندم، نکاتی دستگیرم شد که تقریبا در زندگی فوتبالی همه این ستاره ها یکسان است. از لا به لای خاطرات مربی فعلی بارسلونا و کاپیتان قبلی تیم آبی اناری، دستگیرم شد که ستاره های جهان فوتبال، هر چه سرشناس تر می شوند، و هر چه بیشتر پول می گیرند، تعهدشان به باشگاه بیشتر می شود. جایی پپ از خاطرات دوران ماضی اش نوشته بود؛ «از وقتی کاپیتان بارسلونا شدم، دیگر اختیار خواب و خوراک، حتی نفس کشیدنم، دست مقررات سفت و سخت باشگاه بود و همه از من توقع داشتند که خط قرمزها را رعایت کنم. انگار مال خودم نبودم. مال باشگاه بودم. هر جایی نباید می رفتم، هر کاری نباید می کردم، هر حرفی نباید می زدم، هر لباسی نباید می پوشیدم، چون که من کاپیتان بارسلونا شده بودم و حالا نفس کشیدنم هم زیر ذره بین بود».

سه: مرز میان فوتبال، با سیاست و اخلاق و فرهنگ و زندگی و رسانه، از بین رفته است. این روزها برای خواندن مقالات فوتبالی، اصلا لازم نیست که روزنامه های ورزشی بخری، یا صفحات ورزشی جراید کثیرالانتشار را بخوانی. حتی در صفحات سیاسی، تیتر یک روزنامه ها، صفحات اجتماعی و اقتصادی و حوادث و سبک زندگی و… پر است از فوتبال و حواشی اش. در همه جای دنیا، فوتبال در پوست و گوشت و استخوان ملت ها نفوذ کرده. اگر روزگاری، فلان صاحب نظر بین المللی ادعا کرده بود که از روی رانندگی یک ملت، می توان پی به فرهنگ شان برد، اما امروز شاید فوتبال یک ملت، بیانگر فرهنگ یک ملت باشد. متاسفانه یا خوشبختانه همین طور است. شما گمان می کنید چرا این همه دولت ها، سعی دارند که حتما تیم فوتبال شان راهی جام جهانی شود؟! فوتبال، خلاصه ای از فرهنگ ملت ها شده، و چه بسیار که ملت ها را، جهانیان از روی تیم ملی فوتبال شان می شناسند. هر ستاره ای در هر کشوری، قبل از آنکه بازیکن فلان پست تیم ملی یا بهمان پست تیم باشگاهی اش باشد، سفیر فرهنگی آن ملت است. بخواهیم یا نخواهیم، خیلی از ملل جهان، حتی مسلمانان، بعد از شنیدن نام ایران، می گویند «علی دایی». اتفاقی که سال پیش در حج، به عینه شاهدش بودم.

چهار: حتما شما هم تصدیق می کنید که دیوید بکام، بسیار بزرگ تر از شیث رضایی و محمد نصرتی است، اما همین بازیکن، روزگاری که حاشیه اش در منچستر، از حد گذشت، عذرش خواسته شد. اصولگرا بودن باشگاه های بزرگ فوتبال، آنقدر هست که روزی پپ گوآردیولا به فلان نشریه ورزشی معتبر اروپا گفته بود؛ «آنقدر که به من، بکن و نکن می گویند، و آنقدر که به من به عنوان کاپیتان اسپانیا امر و نهی می شود، به وزیر امور خارجه نمی شود».

پنج: فرهنگ ملت ها با هم تفاوت دارد، اما فرهنگ، فرهنگ است و هر جایی و هر فرهنگی، عرفی دارد که توی ستاره مجبوری خیلی چیزها را مراعات کنی، و الا تنبیه می شوی، از رقم قراردادت کسر می شود، حتی ممکن است از تیم اخراج شوی، یا کلا از صحنه ورزش طرد شوی. در این مقام با احدی هم شوخی ندارند. در فوتبال حرفه ای، بازیکن، پول حرفه ای می گیرد تا در قبال آن، تعهداتش به موازین باشگاه، حرفه ای باشد. گوآردیولا جایی گفته بود؛ «ما بازیکنان باشگاه آبی اناری نیستیم، بلکه سربازان بارسلونا هستیم و در هتل و رستوران و پیاده روی شهر و هنگام رانندگی، یعنی در همه جا نماینده باشگاه به حساب می آییم و اختیارمان دست بارسلوناست».

شش: فوتبال ما حرفه ای هست و نیست. بازیکنان ما پول حرفه ای می گیرند، اما به جز ساعت تمرین و مسابقه، مابقی را در اختیار خودشان اند، نه باشگاه. هر ساعتی که دل شان بخواهد می خوابند و هر کجا که دل شان بخواهد می روند و کسی هم اگر انتقادی به ایشان کند، متهم می شود که دارد در زندگی خصوصی آدم ها دخالت می کند.

هفت: فوتبال ما، بلکه ورزش ما کاریکاتوری از حرفه ای بودن است. ستاره های ورزشی مان به شورای شهر و مجلس می روند، در عوض، سیاستمداران ما که با ادبیات فوتبال به شدت بیگانه اند، فقط چون در کودکی، گل کوچک بازی کرده اند، -که در صداقت همین ادعا هم شبهات اساسی است!- مدیر پرسپولیس می شوند. این چنین است که حتی شادی بعد از گل هم، غم افزا می شود.

هشت: در همه جای دنیا رسم است که ستاره های فوتبال از دل محروم ترین طبقات رشد و نمو پیدا می کنند، اما در ازای پولی که می گیرند و در ازای شهرتی که به هم می زنند، تربیت می شوند، تنبیه می شوند. در ایران اما، بازیکنی که تا یکی دو سال پیش، حتی پول بلیط رفتن به سر تمرین تیم را هم نداشت، ناگهان با بنز و بی ام و تردد می کند. هم به پول رسیده و هم به شهرت، اما فرهنگ این ۲ را پیدا نکرده. البته قطعا نمی خواهم همه بازیکنان مان را با یک چوب برانم، و حتی معتقد هم نیستم که مقصر اصلی ایشان اند، لیکن ما داریم ادای حرفه ای ها را در می آوریم.

نه: روزگاری مجید جلالی گفته بود؛ «انقلاب اسلامی وارد فوتبال نشده». نه! اشتباه نشود. منظور «آقامعلم» اصلا این نبود که ما باید فوتبال انقلابی و یا فوتبال اسلامی داشته باشیم، بلکه سخن بر سر مفاهیمی است که باید عوض شود. اگر در خیلی از جاهای دنیا، فوتبال به اقتصاد کمک می کند، مع الاسف در ایران، جیب ستاره های فوتبال، عمدتا از کیسه بیت المال پر می شود.

ده: حتی بعد از حاشیه اخیر هم، معتقد نیستم که مشکل فوتبال ما نحوه شادی بعد از گل فلان بازیکن است یا بهمان ستاره. مشکل فوتبال ما این است که از دریبل های مسی لذت می بریم، بدون آنکه بدانیم مسی برای مسی شدن، اغلب مجبور است نفس خود را دریبل بزند؛ زود بخوابد، سرباز باشگاهش باشد، به تعهداتش پایبند باشد و چه و چه. از اینها گذشته، فوتبال ما حرفه ای نیست، چون تماشاگر ما حرفه ای نیست، چون رسانه ما حرفه ای نیست، چون مدیر ما حرفه ای نیست و چون رئیس فدراسیون فوتبال ما حرفه ای نیست. لابد رسانه های ورزشی ما هم فوتبالی نیستند که حالا دنیای فوتبال، ما را به شادی خاص بعد از گل مان می شناسد، و از یاد برده که همین چند ماه پیش، جوانمردترین بازیکن فوتبال، به روایت فیفا از دل همین فوتبال نیم بند ما بیرون آمد. حالا به جای امین متوسل زاده، همگان فوتبال ما را به شیث رضایی می شناسند. مبارک است! باید مراقب حریم خصوصی فوتبال حرفه ای بود؛ آنچه دارد از دست این می رود، این است!  

روزنامه جوان/ ۱۴ آبان ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام…
    والا چه بگویم … زبان ما که مو درآورد از دست این فوتبال!….
    قیاس مع الفارق نکن داداش حسین…. آبی اناری ها کجا و ابی قرمزها کجا!…
    حالا اگر انقلابی شدند این آبی قرمزها میشود با آبی اناری ها یکجایشان کرد!
    یه سوال اساسی:
    واقعا مهیج تر از ورزش فوتبال در دنیا وجود ندارد؟!!!!!!!!!

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    چقدر عالمانه.
    به درستی که ما فقط اسم فوتبال حرفه ای رو یدک می کشیم و فوتبالیست ها، پولش رو و ملت هم، وقت و حرفه ی خودشون رو فدای فوتبال کردند.
    به گمانم “داداش حسین”، قاطبه ای از دست اندر کاران ورزش، که شما از بعضی شان نام بردید، بدشان هم نمی آید فوتبال به همین وضع و منوال پیش برود. به هر حال حداقل می توانم بگویم؛ تز نظام سرمایه داری هاشمی رفسنجانی، در ورزش فوتبال کاملا” داره اجرا می شه!

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “باید مراقب حریم خصوصی فوتبال حرفه ای بود؛ آنچه دارد از دست این می رود، این است!”

    ممنون داداش حسین؛
    نکات خوبی بود که ای کاش مورد توجه قرار گیرد!

    قوانین فوتبالی در کشورمان ظاهرا ویران است. کجای دنیا رسم است که به یک بازیکن دوزاری که هیچ سودی برای تیمش ندارد، ده ها میلیون دستمزد بدهند؟
    جدا به چه حقی از بیت المال برای اینها خرج می شود؟
    درست است که شاید دلایل متعددی برای این معضل وجود دارد، ولی بیشتر علتِ کج روی های فوتبالیست های ما، پول کلانی است که در مقابل “هیچ” بهشان می دهند.

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    البته هم در تأیید حرف شما، هم اگه اجازه بدید در تکمیلش باید بگویم؛ وقتی مقررات باشگاه های حرفه ای اروپا، از جمله بارسا که مثال زدید رو می بینیم، حقیقتا” پی به این واقعیت می بریم که فوتبالیست حرفه ای به معنای تمام و کمال سرباز باشگاه و به طریق اولی تیم ملی اش هست و حتی تأثیر اندکی رو روی لژیونرهای خودمون هم می شه تا حدودی دید. ولی بازهم این فرهنگی که فوتبال به بچه های لژیونر هم آموخته، جاهایی خودشو بد جور نشون می ده!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    این “سربازِ تیم” بودن خیلی نکته قابل توجهی است!

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد بعضی از اصطلاحاتتون منحصر به فرده احسنت. مثل این:
    به یک بازیکن دوزاری که هیچ سودی برای تیمش ندارد، ده ها میلیون دستمزد بدهند؟

  7. قاصدک منتظر می‌گوید:

    نمی دونم چرا با هر اتفاق خبرسازی در فوتبال یاد این شعر میافتم که:
    خواجه در فکر نقش ایوان است
    خانه از پای بست ویران است
    ولی این رو می دونم که مسئولین هر مجموعه ای اگر از کنار اولین خطای هر یک از اعضا, به راحتی بگذرند و برخورد قاطع نداشته باشند, به مرور باعث جری شدن اون فرد خاطی می شوند!

  8. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “فوتبال ما حرفه ای هست و نیست.”

    “در ایران اما، بازیکنی که تا یکی دو سال پیش، حتی پول بلیط رفتن به سر تمرین تیم را هم نداشت، ناگهان با بنز و بی ام و تردد می کند. هم به پول رسیده و هم به شهرت، اما فرهنگ این ۲ را پیدا نکرده.”

    “مشکل فوتبال ما این است که از دریبل های مسی لذت می بریم، بدون آنکه بدانیم مسی برای مسی شدن، اغلب مجبور است نفس خود را دریبل بزند؛ زود بخوابد، سرباز باشگاهش باشد، به تعهداتش پایبند باشد و چه و چه. “

  9. سلاله 9 دی می‌گوید:

    یک مقدار زیادی لی لی به لالای این جماعت می گذارند. همیشه تشویق و حمایت شده اند، اما بارها و بارها پیش آمده که اگر جایی تخلفی کرده اند و باید تنبیه شوند، با رافت با آنان برخورد می شود و خیلی ها واسطه می شوند که از خطای شان بگذرید و …
    رعایت اصول اخلاقی بخشی از فرهنگ ماست و بعضا پیش آمده که فوتبالیست های ما از این خطوط قرمز عبور کرده اند و برخورد مناسب و به موقعی با آن ها نشده.
    این که نمونه و گوشه ای از خاطرات یکی از ستاره های فوتبال را نقل کردید، خیلی زیبا و به جا بود.
    “دیگر اختیار خواب و خوراک، حتی نفس کشیدنم، دست مقررات سفت و سخت باشگاه بود”

  10. هادی می‌گوید:

    نمی دونم تواین مطلب یامطلبای دیگه شماتواین قطعه که درموردرسوایی جدیدفوتبال نوشتید یه کمی هوای نصرتی را داشتید.یادمون نره که همین نصرتی که خودشوبه موش مردگی زده وهمه ازاون به عنوان بازیکن بی حاشیه ومحجوب اسم میبرندتوبازی ۲۷خرداد۸۸بامچ بندسبزهمراهی کردسبزهای لجنی را.

  11. سنگربان می‌گوید:

    معلوم نیست این رسانه ها چی می گن و این مسئولین ما چه می کنند؟
    اول این ماجرا رو بزرگش می کنند و می گن باید برخورد جدی بشه…
    حالا تو برنامه کارشناساشون می گن نباید تندی کرد و چه چه……..
    امیدوارم یه جوری رفتار نکنند که این ورزشکارها بیشتر از این دسته گل به آب بدند!

  12. ناشناس می‌گوید:

    من دوست دارم یه چیزی بهت بگم قدیانی: “مردشورتو ببرن” همین.

  13. سایه می‌گوید:

    تو ی سایت طرفدارای مالدینی ی چیزی خوندم نمی دونم چقدر صحت داره ظاهرا چند سال پیش مالدینی برای عیادت یک جانباز ایرانی که در بیمارستانی در رم بسری بودن ازمیلان به رم میرند از این مطلب هم که بگذریم انچه که مالدینی رو ماندگار کرد در فوتبال دنیا قطعا دفاع خوبش نبود مهمتر از این اخلاق و رفتارش بود وگرنه بازیکن خوب تو دنیا کم نیست دوست ندارم از بیگانه تعریف کنم اما نکته غیر قابل انکار اینکه متاسفانه از این نمونه ها در فوتبال ما به عدد انگشتان یک دست هم نمی رسه وقتی از اخلاق در این فوتبال صحبت میشه ذهن اکثریت به سمت سید مهدی ابطحی میره همین ایکاش ی مدت فوتبال حداقل تو رسانه ها بایکوت میشد اونوقت نمی دونم بازم از این اتفاقات می افتاد یا حداقل این نود مزخرف که ریشه حاشیه سازی تو فوتبال ماست رو ی مدت تعطیل می کردن .

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    ناشناس
    مرده شور، که یه روز همه ی ما رو می بره. مهم اینه که روزی که مرده شور می برت، زیر تابوتت کیا باشند و چجوری حملت کنند. ما که امیدواریم داداشمون رو بعد ۱۲۰ سال با لباس دفنش کنن. ولی امیدوارم برای شما و امثالهم روزی نیاد که شهرداری جمعتون کنه!

  15. فرسان القائم می‌گوید:

    سلام علیکم
    خیلی زیبا نوشته بودید
    مستدام باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.