به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
حرفی نیست
یاعلی مددی
اهلاً و سهلاً مرحبا ای احمدی خوب ما
ای تو سفیر قهرمان ای دکتر محبوب ما
سلام داداش حسین
بلاخره مام اول شدیم.
بازم دیر شد…
چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی” از طیاره بالاتر است و طی الارض می کند؛ حرفی هست؟
نه عزیز دل حرفی نیست!
احسنت داداش جانم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام من هم ازفرانسه با طی الارض در لبنان بودم و کیک و ساندیس هم گرفتم حرفی هست
حرفی نیست. هر چی شما بگین
یه پیام ” بی زرگانی” برم؟
ساعت ۲۳:۱۹
تعداد افراد آنلاین ۴۱ نفر.
ماشالله حزب الله.
داداش حسین عزیزتر جان فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
سلام. من همین الان از لبنان رسیدم بچه ها 🙂 جاتون خالی ساندیس ۷ میوه دادن بهمون :-))
هیچ غیر ستاره ای این جمله رو نمیفهمه:
“این بار مُهر ضاحیه خورده بود ساندیس ِعشق. امروز هم چهارشنبه بود.”
سلام بر حسین عزیز
هیچ حرفی نیست الا اینکه ترکونده شدن بیچاره ها
ماشاالله حزب الله ایول الله
احسنت
ستاره ای امروز در لبنان می درخشد و ماه هم تا یکی دو روز دیگر در بلد امین در شهر مومنین آفتابی خواهد شد.
“چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی” از طیاره بالاتر است و طی الارض می کند؛ حرفی هست؟ ستاره های حضرت ماه از ایران تا لبنان پیچیده عمل می کنند؛ حرفی هست؟
————————-
آی ی ی ی گفتی!
داداش چرا نگفتی رانی دادن!
مامنتظر دومیش هستیم…کماکان.
اهلاً و سهلاً مرحبا ای احمدی خوب ما
سید حسن نصرالله خطاب به احمدی نژاد:ما نفسهای امام خامنهای را در وجود شما احساس میکنیم /ما به ایمان عمیق خود به “ولایتفقیه ” افتخار میکنیم
ما یکی دو روز دیگر در قم نی ساندیس در دست به استقبال حضرت ماه می رویم حرفی هست ؟ تا کور شود هرآنکه نتواند دید . داداش حسین یکی از بچه های نوجوان پایگاه ما می گفت : نذر کردم اگه آقا را از نزدیک ببینم به اندازه شماره های صلوات شمار مامانم صلوات می فرستم . و آخر سر خودش گفت که صلوات شمارش تا ۹۹۹۹ تا عدد جا می گیره . حرفی هست ؟
حال می کنم با این یه جمله ات : حرفی هست ؟
ساندیس ما رو فرستادن منزل،
نی ساندیس رو دادم دکتر فرو کنه تو چشم نگهبان سلول حاج احمد،
حرفی هست؟
خطاب به پایین ترین(نه بالاترین)
طبل توخالی همیشه صداش خیلی بلنده!!
به همین خاطرم هست که دائم داد میزنید ما بی شماریم ما بی شماریم …!!
خسته نشدید اینقدر خودتونو مضحکه ی خاص و عام کردید؟!؟!
احمدی نژاد یه شخص نیست، یه تفکره؛ تفکری که داره روز به روز جای خودشو در بین تمامی انسان های آزاده و حتی رهبران فکری و سیاسی جهان باز می کنه!
البته احتمالا شماها اونو انکار می کنید؛ ولی بد نیست سری به نتایج نظر سنجی هایی که در رسانه های غربی صورت گرفته بزنید؛ که آخرینش نظر سنجی مجله ی فوکوس آلمانه که میتونید برای دیدن نتایج مستقیم به سایت مجله مراجعه کنید!
علت این که شماها به جای پاسخ منطقی و درچارچوب دائم درصدد هوچیگری و فرافکنی هستید و یا به جای پاسخ شروع به توهین و تخریب و فحاشی میکنید چیه؟؟
یه سؤال: دقیقا بگید کدوم بخش از سیاست های احمدی نژاد غیر اصولی بوده؛ هدفمند کردن یارانه ها؟ اجرای گسترده ی اصل ۴۴؟ کنترل بسیار عالی بازار مسکن؟ وارد کردن ایران به کلوب هسته ای جهان؟ وارد کردن ایران به باشگاه ۸ نفره ی کشورهای صاحب فنا آوری پرتاب ماهواره؟ حذف سهمیه ها و رانت های بی حساب و کتاب دولتی؟ سفرهای استانی و پیگیری مصوبات دولت در استانها؟
و…
سلام بر فلسطین
سلام بر لبنان
سلام بر ایران
سلام بر عشق
سلام بر محمودم
سلام بر حسین*
“ستاره های حضرت ماه از ایران تا لبنان پیچیده عمل می کنند.”
حرفی هست؟!
ما که هستیم؛ تا وقتی هوای خامنه ای را عباس دارد؟
۵۹ نفر آنلاین
کجایی سید ؟
ایول الله ماشاالله حزب الله
جشنه امشب هااا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ای بهترین ناصره
رزمندگان مقاومت
بفرمایید بفرمایید
خوش آمدید خوش آمدید
وااااااااااااای که چقد باحال بود
بوی سوختگی از ناحیه جلبکین و جلبکات بلند است…
امروز هرچی اخبار توی تلویزیون بود نگاه کردم ……چرا انقدر اخبار رو کم می ذارن . . .
راسنی کسی میدونه سفارت لبنان کجاست . . . یه بار هم که شده تجمع تشکر آمیز داشته باشیم . . .
اَلسّلامُ عَلیکَ یَا اَبا عَبدالله السّلام عَلیکَ یَا ابنَ الرَسول الله السَلامُ عَلیکَ یَابن اَمیر المُومنینَ وَ ابنَ سیدّ الوَصیینَ السّلامُ عَلیکَ یَا ابنَ فاطمَةََ سَیدة نِساء العالََمینَ اَلسَّلامُ عَلیکَ یَا ثارالله وَابنَ ثاره وَالوِترَ المَوتورَ السَّلامُ علیکَ وَ عَلیَ الارواحِ ِ الّتی حَلّت بفنائِکَ عَلیکُم مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ اللّیلُ وَ النَّهارُ یا ابَا اعبدالله لَقَد عَظُمَتِ الرَّزیَّة وَجَلت وَ عَظُمَتِ المُصیبَةِ بِکَ عَلینا وَ عَلی جمیعِ اَهلَِ الاسلامِ وَ جلَت وَ عَظمت مُصیبَتُکَ فِی السَمواتِ عَلی جَمیعِ اَهلِ السَمواتِ فَلَعَن اللهُ اُمةً اسّسَت اَسَاسَ الظُلمِ وَ الجَورعَلیکُم اَهلَ البَیتِ وَ لَعنَ اللهُ اُمةً دَفَعتکم عَن مَقامِکم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبُکُمُ الَّتی رَتّبکُمُ الله فیها وَ لَعَن الله اُمةًََ قَتَلَتکُم وَ لَعنَ الله المُمَهدینَ لَهم بِا التَّمکین مِن قتالِکم بَرئتُ اِلی الله وَ الیکُم ِمنهم وَ مِن اشیاعِهِم وَ اَتبائِهم وَاَولیائهم یا اَبا عَبدالله اِنی سِلم لِمَن سالَمَکم وَ حَرب لِمَن حارَبَکم الی یَوم القیامةِ وَ لَعنَ اللهُ الَ زیادوَ ال مَروانَ وَ لَعن الله بَنی امیةَ قاطِبةً وَ لَعنَ الله ابنَ مَرجانةَ وَ لَعنَ الله عُمَرَ بنَ سعدٍ وَ لَعنَ اللهُ شمراً وَ لَعنَ اللهُ اُمةَ اَسرَجَت وَ الجَمَت وَ تَنَقَّبَت لِقتالِک بابی اَنتَ وَاُمی لَقَد عَظمَ مُصابی بِِکَ فاسئَلّ اللهَ الذّی اَکرَم مَقامَک وَ اَکرمنی بِِکَ ان یرزقَنی طَلبَ ثارکَ مَعَ امام منصورٍ مِن اَهل بَیت محّمد صَلی الله عَلیه وَ اله اللهمَ اجعَلنی عِندکَ وَجیهاً بالحسینِ عَلیه السّلام فی الدنیا وَ الاخرة یا ابا عبدالله انّی اَتقّربُ الی الله و الی رَسوله وَ الی اَمیرالمومنینَ وَ الی فاطمةَ وَ الی الحَسن وَ الیکَ بموالاتکَ وَ باالبَرائَة ممّن قاتلَک وَ نصٌبً لًکً الًحرب وَ باالبرائَة ممّن اسّس اَساسَ الظّلمِ وَ الجَور عَلَیکم وَاَبرَءُ الی الله رَسوله ممّن اسَسّ اساسَ ذلکَ وَ بنی عَلیه وَجَری فی ظُلمه وَ جَوره عَلیکم وَ علی اشیاعکم بَرئتُ الی الله وَ الیکم منهم وَ اتقّربُ الی الله ثمّ الیکُم بموالاتکم وَ موالاة وَلیکم وَ بالبرائَة من اَعدائکم وَ الناصِبینَ لَکم الحَربَ وَ بالبَرائَة من اشیاعهم وَ اَتباعهم انّی سلم؛ لمَن سالمکم وََ حَرب لِمن حاربَکم وَ وَلی لمن والاکُم وَ عدّو لمَن عاداکم فاسئلُ الله الذّی اَکرمنی بَمعرفتِکم وَ معرفةِ اَولیائِکم وَرزقنَنی البرائةِ من اَئدائکم اَن یَجعَلنی مَعکم فی الدنیا وَ الاخرةِ وَ ان یثّبت لی عِندکم قَدمَ صدقٍ فی الدنیا وَ الاخرة وَ اسئَلهُ اَن یُبَلّغَنی المَقامَ المَحمودَ لَکم عندَالله وَ اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارکُم مَعَ امامٍ هدیً ظاهرٍ ناطقٍ بالحقّ منکّم وَ اسئَلُ الله بحقّکم وَ بالشّان الذّی لَکم عندَه اَن یُعطینی بمُصابی بکُم اَفضَلَ ما یُعطی مُصاباً بمصیبَة مصیبَة ما اَعظمها وَ اَعظَمَ رَزیّتَها فی السلام وَ فی جَمیعِ السَموات وَ الارض ِ اَللهمّ َ اجعَلَنی فی مَقامی هذا ممّن تَناله ُ منکَ صَلَوات وَ رَحمة وَمَغفرة اَللّهم اجعَل مَحیایَ مَحیا مُحمد وَ ال مُحمد وَ مَماتی مَمات مّحمد وَ ال مُحمد.اللهم انّ هذا یَومُ تَبَّرکت به بَنو اُمیةَ وَ بنُ اکلَة ِ الاکبادِ الّلعین ابنُ الّعین عَلی لسانکَ وَ لسان ِ نَبّیکَ صَلّی الله عَلیه ِ وَ اله ِ فی کلّ مَوطن ٍ وَ مَوقف ٍ وَقفَ فیه نَبیکَ صَلی الله علیه وَ اله ِ اللّهم العَن اَبا سُفیان َ وَ معاویه َ وَ یزیدَ بن َ معاویه َ علیهم منکَ اللّعنة اَبدالابدینَ وَ هذا یوم فَرحَت به ال زیادٍ و ال مروان َ بقتلهمُ الحسینَ صلواتُ الله علیه اللهم فضاعف علیهم اللعنَ منکَ وَ العذاب الالیمَ اللهم انّی اَتقّربُ الیکَ فی هذا الیو وَفی موقفی هذا وَ ایام حیوتی بالبرائه ِ منهم وَ الّلعنة ِ علیهم وَ بالموالات ِ لنبیکَ علیه ِ وَ علیه السلام.اللهم العن اَوّلَ ظالم ظلَمَ حقَ محمد وَ اخر تابعَ لهُ ذلکَ اللهمَ العَن العصابةََ جاهدت ِ الحسینَ وَ شایعَت و بایعَت و تابعَت علی قَتله ِاللهمَ العَنهم جمیعا.السلام عَلیکَ یا ابا عبدالله وَ علی اَرواح الّتی حَلّت بفنائک عَلیکَ من سلام الله ابدا ما بقیتُ وَ بقی اللّیل وَ النّهار و لا جَعلهُ الله اخر العهد ِ منّی لزیارتکَم السلام علی الحُسین وَ علی علّی ابن الحُسین وَ علی اولاد الحُسین وَ عَلی اصحاب الحسین اللهم خصّ انتَ اولّ ظالم باللعن منّی وَابدأ به اَولّا ثّم الثانی وَ الثالثَ وَ الرابعَ اللّهم العَن یزیدَ خامساً وَ العن عبیدالله بن زیادٍ و ابنَ مرجانة وَ عمر ابن سَعد وَ شمرا وَ الَ ابی سفیانَ وَ الَ زیاد وَ الَ مروان الی یَوم ِ القیمة
سلام
درود بر شما
خداقوت
احمدی نژاد با نی ساندیس چشم اسرائیل را کور کرد.
عالی بود
ایول به دکتر عزیز
خدا حفظش کنه. حسابی کیف کردم امشب.
دست شما هم درد نکنه داداش. متنتون فوق العاده بود.
ساعت ۲۳:۳۷
تعداد افراد آنلاین: ۵۴ نفر
ماشالله داداش حسین بچه بسیجیها.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
عشق است جنوب لبنان،مرز فلسطین اشغالی،من که رفتم که صف وایسم
حرفی هست؟
یاعلی مددی…
رگ (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: آمریکا و اسرائیل به خاطر استقبال بی نظیر مردم لبنان از احمدی نژاد بدجوری شوکه شده و عزا گرفته اند.
گفت: وزارت خارجه رژیم صهیونیستی برای این که دلش خنک شود اعلام کرده است که ایران مردم لبنان را با پول خریده است!
گفتم: پس چرا وقتی سران کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه با آنهمه هزینه هنگفتی که برای جلب نظر مردم لبنان صرف کرده اند وقتی به لبنان می روند از ترس خشم مردم در میان آنها آفتابی نمی شوند؟
گفت: بدبخت تر از اسرائیل، اپوزیسیون خارج نشین است که طی بیانیه ای از مردم لبنان خواسته بود به استقبال احمدی نژاد نروند!
گفتم: «کدوم اتاق روشن تره؟ اون بیخی»! آخه تا حالا چه کسی برای این اپوزیسیون بدبخت کاسه لیس تره خرد کرده که از مردم لبنان چنین انتظاری دارند؟!
گفت: ولی سایت وزارت خارجه آمریکا نوشته که مخالفان جمهوری اسلامی ایران در قلب آزادیخواهان جای دارند!
گفتم: یارو در نامه ای به دوستش نوشته بود؛ تو در تمام رگ های بدن من جا داری، دیروز رفتم دکتر، گفت؛ متاسفانه انگل داری!
بسم الله
نه حرفی نیست . کی جرات داره حرفی بزنه ؟
دوستان ساندیس من انگور بود دوست نداشتم اگه کسی هفت میوه زیادی اورده خریداریم .
یا علی
امشب حقوق زیادی گرفتم؛بیشتر پیام بازرگانی میرم!
ساعت ۲۳:۳۹
تعداد افراد آنلاین ۶۳ نفر
آنلاین: ۶۱نفـر
##باز هم تهدید به آشوب؛ باز هم خانواده هاشمی رفسنجانی
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=56199
“چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی” از طیاره بالاتر است و طی الارض می کند؛ حرفی هست؟ ستاره های حضرت ماه از ایران تا لبنان پیچیده عمل می کنند؛ حرفی هست؟
خیلی ماه بود !! خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!! خبلی ها!
تازه یادم اومد تا چند روز پیش چقدر اینجا کیف می کردم.
سلام.
این اصلا یه پیام “بی” زرگانی نیست فقط یه کم هیجان زده شدم.
افراد آنلاین: ۶۵
ماشالله حزب الله
راست گفتی داداش امروز هم چهارشنبه بود.
اونایی که نرسیدید به اتوبوس،جاتون خالی…..
ما امروز اینجا چه صفایی کردیم….
اونقده کیک و ساندیس زدیم به بدن که هرچی دکتر اصرار کرد بریم سر میز شام….
شرمنده ایشونم شدیم که،بابا ما دیگه جا نداریم….
باشه ایشالاه سفرهای بعدی….
ولی خودمونیم ها،پیش خودمون بمونه، من خیلی از شما رو ا مروز دیدم ها………………
##تذکر سیـــد احمــــد:
توسط سیداحمد مورخ ۲۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۵
ببخشید داداش جانم یه مطلبی رو میخوام به بچه ها بگم؛اگه صلاح میدونید تائید کنید.
دوستان عزیز توجه کنید لطفا؛؛؛
دوستان فکر میکنم دلیلی نداره وقتی میخواید در یک سایت یا وبلاگ کامنت بذارید اول کامنتتون بنویسد که من از بچه های قطعه بیستو ششِ حسین قدیانی هستم!
نیاز نیست برای هر نوع نظری که قراره در وبلاگهای دیگه بذاریم خودمونو مرتبط با حسین قدیانی اعلام کنیم!
اگر میخواید اینجا رو به دوستانتون معرفی کنید این روش خوبی نیست!
وقتی خوش آمدید می شود ترجیع بند سرود مردمان منطقه ی ضاحیه وقتی دکتر احمدی نژاد می گویند بیش از یک سنگ به سمت صهیونیست ها پرتاب می کنم وقتی حضور دکتر احمدی نژاد می شود تیتر یک رسانه های جمعی جهان
آنوقت است که این جمله تمام قد برازنده ی جلبک نشان هاست
… غــــــــــلط کردید بیشماریـــــــــــــــــــد … !
منتظر درست شدن لپ تاپ و متعاقبا در انتظار مطالبتان هستیم
جهت شادی روح بابا اکبر صلوات
داداش حسین بی همتا و با شعورِ بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
از ناشناس بزرگوار ممنونم.
لطف کردید.
داداش دقیقا قراره چه ساعتی حرم حضرت معصومه(س) برنامه داشته باشی؟بعد نماز مغرب…؟
ماشاالله…کف زدن دوستان…حزب الله
دلمان گرفت که امشب نمی شود متنی بذارید…..
یه سوال میپرسم جان ناشناس جوابمو بده:
میگم چندشنبه توی حرم میخواهید متن بخونید؟ یعنی قبل از سخنرانی آقا؟
خواهش میکنم یه راهنمایی بکنید.
داداش حسین: نخیر! شبِ آن روزی که آقا می خواهند به قم بیایند. ظاهرا مراسمی است تحت عنوان شکرانه حضور. با سخنرانی حاج آقا پناهیان. مداحی برادر سلحشور و متن من. زمان دقیقش اطلاع رسانی می شود.
ایول سیداحمد
بنده هم شدیدا موافقم
ایشالا لپ تاپتون زودتر درست شه.
اما بدون برچسب فارسی خوب بی غلط تایپ کردینا. 😉
داداش حسین: آخه ۲ ساعت می گردم پیدا کنم حروف رو!
ان شاء الله فردا هم از خجالت دوست و دشمن در خواهیم آمد ، اساسی!
یعنی که یعنی!
““چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی” از طیاره بالاتر است و طی الارض می کند” .. عالی بود.
راستی من که نتونستم پیام مبصر رو پیدا کنم اگه اینجا هم پیام رو تکرار کنن بهتره. یاعلی
خدا خیرتون بده
ولی اینجوری چش و چالتون آسیب می بینه خدای نکرده.
بنابراین شدیدا دعا می کنم لپ تاپتون سریعتر درست شه.
فدای داداش حسین.
خیلی مخلصیم حاجی.
داداش حسین خیلی ممنون جواب دادید.
۶۳ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسین زهرا….
۱- پروردگارا هیچ یک از بندگانت را ول معطل نکن!…
(پروردگارا لب تاب حسین قدیانی را برای او و او را برای لب تابش وهر دوی آنها را برای ما نگه دار،که اگر داداش ما ول معطل شود پس ما چه کار کنیم!؟)
۲- پروردگارا ماتاریخ را دوست داریم اما…
(این حسین قدیانی را از ما نگیر که سروکله مان با آثار باستانی خواهد بود!سالهای سال است که کیبورد برچسب دار به موزه رفته است! وهمسایه ی ماشین دودی شده!)
۳- پروردگارا ما دوستدارانمان را دوست داریم…
(وخداوندا…
عمر این عزیز قطعه راپر برکت گردان که اگرچه مجالی -بخوانید(بمیرم الهی) امکاناتی!- نیست برایش تا که بنویسد،اما کماکان نشسته ونظرات راتأیید می کند.)
برادر عمیقاً خسته نباشید…
سلام حسین آقا
داشتم نگرانت می شدم. چند شبه که خبری ازت نبود نمیدونم چرا استرس داشتم وقتی میومدم میدیدم مطلب جدیدی نیست دلشوره ام بیشتر میشد. خداوند پشت و پناهتنان… می خواستم نذری بگم که سالم برگردید که الحمد لله اومدم دیدم برگشتید… خدایا شکرت.
خدا کنه همیشه از شما نوشتن باشه و از ما خواندن البته با سکوت… 🙂
یا حق
دیدین؟ نیومدین تعداد نظرات رفت بالا.
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
سلامی دوباره حاجی
ما تا فرداشب سراپا گوش و چشم میشیم.
چقدر از این اتوبوسهای چهارشنبه خوشم میاد.
ایشالا همیشه چرخشون بچرخه.
ستاره ها آینده از آن حزب الله است.از آن حضرت ماه.به امید روزی که فضای سایبری را هم از لوس وجود همه جلبکهای دنیا پاک کنیم.این وظیفه ماست.دکتر در لبنان و ما در فضای سایبری.
انشاالله
میدونم هستی داداش
فقط اومدم بگم:
ماشالله حزب الله
حرفی هست؟
سلام داداش حسین
تبریک میگم این پیروزی شکوهمند رو
خواهشا هر وقت زمان دقیقش مشخص شد زود زود اطلاع رسانی کنید که من تمام تلاشمو بکنم که بیام
ولی خیلی خوش به حالتونه من خیلی دوست دارم بیام دعا کنید که خدا توفیق بده
سلام به همه
تبریک میگم این شکوه رو
مثل عیده امشب عیدتون مبارک
ای بهترین ناصره
رزمندگان مقاومت
بفرمایید بفرمایید
خوش آمدید خوش آمدید
عالی بود عالی
دم سید حسن نصرالله گرم
دم دکتر گرم
دم همه ستاره های حضرت ماه گرم
راستی داداش امروز ۲۱ مهر به تاریخ شمسی سالروز عاشوراست.
حاج منصور هم امروز رسید کربلا
چیزی نمینویسی؟
دلم هوای محرم کرده…
سلام .
داداش حسین خوش به حالتون.
داداش حسین خوش به حالتون.
داداش حسین خوش به حالتون.
داداش حسین خوش به حالتون.
ساعت ۱۲:۴۰
افراد آنلاین: ۴۶
ماشاله حزب اله
فدای حزب اله از لبنانیش گرفته تا ایرانیش
نی ساندیس حسابی رفته توی چشم جلبکای سبز
سلام داداش حسین جونم. خسته نباشی. از معدود دفعاتی بود که این قدر دیر مطلب گذاشتین (البته فکر کنم!!!) به هر حال خیلی خوشحال شدیم (من و همه اهالی قطعه) که دوباره حضورتون رو تو قطعه احساس می کنیم.
خدا خیرتون بده. دعا کنین ما هم توفیق پیدا کنیم موقعی که آقا میان قم، ما هم بتونیم بیایم زیارت آقا.
یا علی
یه پیام بی زرگانی” دیگه!
ساعت ۴۷ دقیقه بامداد!
تعداد افراد آنلاین ۵۰ نفر.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اِ
اومدین که!!
ایول
اِ..آره…امروزم چهارشنبه بود.دقت نکرده بودم.چه جالب!
“ستاره های حضرت ماه از ایران تا لبنان پیچیده عمل می کنند؛ حرفی هست؟”
مگه جرأت میکنن حرفی باشه…اصلا مگه این جملات حرفی باقی میزاره…نه که نیست!
دوستان گویا ملتفت نشدند!
فرمودند لب تابشون گاراژه.
————————–
من نمی دونم این ملت منتظر چه معجزه ای هستند؟! که به قول هپلی نرفتن بخسبن!
خوب آقای قدیانی یه معجزه ای کن ودستی بر کیبورد نانوشته ببر دیگه!
————————–
افراد آنلاین: ۳۵ نفر
#تشابهات شرایط کنونی با جنگ احزاب:
(آقا در دیدار اخیرشان با کارگزاران حج شرایط کنونی را مانند جنگ احزاب دانستند.)
۱- پیشنهاد دهنده اولیه جنگ به کفار، یهودیان خائنی بودند که پیامبر آنان را به جرم خیانت از مدینه بیرون کرد:
الف- در شرایط فعلی نیز کسی جز صهیونیستهای خائن و جنایتپیشه در پشت پرده تمامی توطئهها علیه اسلام عزیز و امت اسلامی قرار ندارد.
ب- حضرت آیتالله خامنهای نیز وحدت را نیاز بسیار جدی دنیای اسلام برشمردند و افزودند: عوامل صهیونیستی و آمریکایی، در کمین نشستهاند تا هرگاه مسلمانان به یکدیگر نزدیک شدند، آنها را به بهانههای مختلفِ “مذهبی، قومی، تعصبات فرقهای و بهانههای دیگر “، به جان یکدیگر بیندازند.
۲- جنگهایى که مسلمانان در زمان حیات پیامبر در آن شرکت مىجستند به سه دسته تقسیم مىشدند.
نوع اوّل جنگهایى بودند که میان آنان و قریش درمىگرفت و نوع دوّم جنگهایى که میان آنان و یهودیان رخ مىداد و نوع سوّم جنگهایى بود که بین مسلمانان و سایر اعراب که مانع ازپیشرفت و انتشار اسلام بودند، اتفاق مىافتاد. در جنگ خندق، هر سه نوع این جنگها به وقوع پیوست و نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن«اسلام جوان»متحد شده بودند از این رو بدان جنگ “احزاب” هم گفته مىشود. زیرا کفار قریش با “بنى سلیم” و “اسد” و “فزاره” و “اشجع” و “غطفان” و با “بنى قریظه” و برخى از یهودیان مدینه براى جنگ با پیامبر هم پیمان شدند. در این جنگ نابرابر، نفرات سپاه«کفر»را در این جنگ بیش از ده هزار نفر نوشتهاند، در حالى که تعداد مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمىکرد:
الف- یارگیریهای سران استکبار و صهیونیسم بینالمللی از جریانهای انحرافی در میان فرقههای اسلامی، ایجاد فرق ساختگی و استعماری در داخل دنیای اسلام در قرن اخیر، استفاده از ظرفیت نیروهای اپوزیسیون داخلی و خارجی جهت ضربه زدن به اسلام ناب و جمهوری اسلامی، ورود افراد مختلف با وجهههای گوناگون در عرصه اسلامستیزی و بر هم زدن وحدت اسلامی، از روحانی کویتی شیعه نما تا کشیش قرآنسوز مسیحی نما همگی نشان دهنده همپیمانی همه سران کفر و صهیونیسم و منافقان امت اسلامی و … برای ریشهکن کردن اسلام عزیز و پرچمداران اسلام ناب است.
#تشابهات شرایط کنونی با جنگ احزاب:
(آقا در دیدار اخیرشان با کارگزاران حج، شرایط کنونی را مانند جنگ احزاب دانستند.)
…ادامه
۳- زمانى که گزارش تحرک قریش به اطلاع پیامبر اسلام رسید،حضرت شوراى نظامى تشکیل داد:
الف- این مساله بیانگر آنست که بهترین راه مقابله با تهدیدات دشمن، حرکت جمعی امت اسلامی و تصمیم جمعی برای اتخاذ تاکتیکهای مناسب برای ایستادگی در برابر دشمن است.
۴- عمل به پیشنهاد صحابی ایرانی پیامبر، استفاده از تاکتیک ایرانی برای مقابله با دشمنان اسلام، تایید خدا و رسول خدا بر به کارگیری تاکتیک ایرانی:
الف- «سلمان» عرض کرد: یا رسول اللّه ! جماعت قلیل در مبارزه در برابر جماعت کثیر نمی توانند ایستاد، حضرت فرمود: پس چه کنیم؟ سلمان عرض کرد: خندقی می کنیم بر دور خود که حجابی باشد میان تو و ایشان که ایشان از هر جانب بر سر ما نیایند و جنگ از یک جانب باشد و ما در بلاد عجم وقتی که لشکر گرانی (بزرگ و مجهّز) متوجه ی ما می شد، چنین می کردیم که جنگ از موضع معینی واقع شود.
ب- در شرایط کنونی نیز با توجه به نقش احیاگری انقلاب اسلامی ایران در قرن حاضر و نقش برجسته جمهوری اسلامی ایران در بازگرداندن عزت و عظمت گذشته مسلمانان، ایران اسلامی به عنوان دژی استوار در برابر زیادهخواهی جهانخواران و دنیامداران محسوب شده و از این منظر عمل به نسخه یاران سلمان فارسی برای مقابله با دشمن در شرایط کنونی همچنان موضوعیت دارد. به علاوه روایات وارده از نبی مکرم اسلام و ائمه هدی (ع) درباره نقش برجسته ایرانیان مسلمان در دستیابی به قلههای علم و ایمان و احیاء اسلام ناب و تقابل با سردمداران کفر و الحاد در دوره آخرالزمان همگی موید همین مساله است.
ساعت: ۱:۵۵
آنلاین: ۲۸نفـر
#پخش مستقیم سخنان احمدینژاد، حتی از BBC
http://rajanews.com/detail.asp?id=65662
#اردوغان؛ نخست وزیر ترکیه هم به احمدی نژاد در لبنان می پیوندد
http://rajanews.com/detail.asp?id=65635
#تشابهات شرایط کنونی با جنگ احزاب:
(آقا در دیدار اخیرشان با کارگزاران حج، شرایط کنونی را مانند جنگ احزاب دانستند.)
…ادامه
۵- مسدود کردن راههای مختلف نفوذ دشمن برای ممانعت از حمله همه جانبه و تمرکز جنگ در موضعی معین، طراحی مانع در قسمتهاى نفوذ پذیر اطراف مدینه که مانع عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد:
الف- سربازان قریش هر وقت به فکر عبور از خندق مىافتادند،با مقاومت مسلمانان و پاسداران خندق که با فاصلههاى کوتاهى در سنگرهاى دفاع موضع گرفته بودند،روبرو مىشدند و سپاه اسلام هر نوع اندیشه تجاوز را با تیراندازى و پرتاب سنگ پاسخ مىگفت.
ب- رهبر انقلاب اسلامی، تلاش بیوقفه و برنامهریزی شده سلطهگران را برای پیدا کردن نقاط ضعف و نفوذ در دنیای اسلام، خاطرنشان کردند و افزودند: «آنها، به دقت به دنبال برجسته کردن نقاط اختلاف امت اسلامی هستند و “حج وحدت بخش مسلمانان” این تلاشها را ناکام خواهد گذاشت.»
#عکس:علیرضا افتخاری در جمع حامیان احمدی نژاد
http://rajanews.com/detail.asp?id=65574
دادش باید شیعیان بحرین ببینی که چطور ستاره حضرت ما هستن
درسته که به خاطر اصلاع رسانی بچه ها خیلی از کره زمین دورند و نورشان را نمی بینم ولی من که ایجا هستم میگم
از نور اول بحرین بعد لبنان بعد ایران چون هرچی مظلوم تر باشه نور ستاره بیشتر
در ضمن لبنانی ها اعلام کردن اگر در قدس هم ساندیس ایرانی می دهند حاظریم انجاهم بریم
سلام داداش حسین
یعنی شما هنوز با حروف فارسی کار میکنی؟ یا للعجب. لپ تاپت رو از کجا خریدی که حروف فارسی داره؟ مال ما که نداره. این جور موقع ها متنت رو اسکن کن بفرست برای ما تا برات تایپ شده اش رو ایمیل کنیم که نخوای ۲ ساعت بگردی تا حروف رو پیدا کنی.
حاجی کاش میشد شما هم میرفتید لبنان تا به نمایندگی از قطعه ۲۶ ها یه متن توپ مهمون کنی ستاره های لبنانی رو. بعد هم سفارش میدادی که «آینده از آن حزب الله» برات ترجمه عربی و عبری و … بکنه.
( خصوصی )
سلام حاجی جان
از بس که از این چند متن قبلی و بعدی که جدیداً نوشتی مسرور شدم که روی ماهت را از مانیتور بوسیدم . و تبارک الله احسن الخالقین . نماز روز عید فطر خدا به بنده توفیق داد روی ماه حاج سعید قاسمی را زیارت کنم . شاید پاداش ماه رمضانم بوده . خدا دیدار شما یکی از بهترین ستارگان ماه را هم قسمتم کند . انشاء الله پله پله تا توفیق زیارت خورشید و ماه . از زحماتت باز هم ممنونم .
به بهانه سفر دکتر به لبنان :
مردی از جنس تراب و کوه پی
درمیان آمد ز جنب کوه ری
گرم عشق رهبر و از جنس نور
دشمن ظلم و فساد و جهل و زور
اسم او محمود رسمش احمدی
از امام عصر خود فرمانبری
آمد او تا زنده سازد عدل را
بشکند دستان هر نااهل را
شعبه شعبه مردم هر سرزمین
روبه سویش چشم امید و یقین
زاده آهنگری صالح تبار
کرده خم پشت عدو در کارزار
با سؤالی رسن دشمن پاره کرد
وه که اسرائیل را بیچاره کرد
مکر اسرائیلیان کوتاه شد
احمدی مهمان حزب الله شد
ای سپهسالار ، ای یار ولی
لرزه افکن بر عدو ، جان علی
تا طلوع شمس امید و ظفر
در کنار ماه تا وقت سحر
با ولایت باش بی هر قید و بند
تا نیابی از حریفانت گزند
ای خوش آن روزی که مولا از نیام
برکشد آن ذوالفقار انتقام
یوسفم آید زکنعان مکان
ای اجل مهلت بده تا آن زمان
با سلام
آقای قدیانی این بیت از شعر بالا رو از نوشته های شما لاهام گرفتم :
تا طلوع شمس امید و ظفر
در کنار ماه تا وقت سحر
سلام به داداش حسین بچه بسیجی ها و همه ستاره های حضرت ماه
پیروزی های پی در پی سپاه حضرت ماه رو به همه ستاره های حضرتش تبریک و تهنیت و به دشمنان داخلی و خارجی ( از وهابی های خبیث و آمریکا و اسرائیل گرفته تا خاندان هاشمی و موسوی و امام جماعت مسجد ضرار ) تسلیت عرض می کنم .
انشاءالله که این پیروزی ها هرچه سریعتر وصل به پیروزی نهایی و ظهور حضرت خورشید بشه .
سلام داداش حسین تبریک به مناسبت سفر پرشکوه احمدی نژاد به لبنان و سسفر حضرت ماه به قم ،داداش چاپ ۱۳کتاب نه ده کی میاد به بازار از طریق ایمیل خبرمون کن ،از بچه های هرمزگان یا بندرعباس کسی هست؟
ببین دم امام عزیز فرزند سید علی چه غوغایی توی دنیا به پا کرده
خدا حافظ بسیجیای ماه باشه
دمت گرم
همه ی روزهای تقویم قفل شده روی چها رشنبه….همه ی جیره ی غذایی ماقفل شده روی ساندیس ..ساندیسی باطعم خون دل تاریخ تولیدازسالی که حاج احمدرفت تاریخ انقضاازسالی که حاج احمدبیاید
نواده روح الله سید حسن نصرالله (قابل توجه سید حسن خمینیش)
کاشی لبتابت همیشه خراب باشه
تا کوتاه بنویسی امثال من بتوند کامل بخونند
چند من کوتاه خیلی بهتر از یک مت خیلی طولانی هست
به نام خدا
من یکبار لبنان رفته ام. عین ایران می ماند. مثل یک استان از استان های ایران.مردمش هم ایرانی ها را دوست دارند. خیلی صمیمی اند.
سلام آقای قدیانی عزیز….
من یکی از زیباترین جلوه هایی که در لبنان توجهم رو جلب می کنه علاقه بسیار بانوان لبنان به چادر بانوان ایرانی هست …و جالبه که در یکی از شماره های هفته نامه ای که کار می کنیم تصویری از راهپیمایی بانوان در لبنان رو به دلیل تشابه بسیار در پوشش و تصاویری که در دست داشتن(رهبر و امام)به جای تصویر راهپیمایی تهران زده بودیم….
*******************************************
خیلی وقتها در هفته نامه و ویژه نامه هامون از دست نوشته های زیبای شما استفاده می کنیم……