ای تابوت شهید، صد سینه سخن دارم از جنس بقیع

برای پرستوهایی که باز هم غریبانه ماندن ما را تاب نیاوردند و سبکبار آمدند

برگِ از درخت پایین افتاده ماییم. ما را له می کنند رهگذران دنیای مدرن زیر پای تفرعن و چه لذتی می برند از صدای خش خش سینه جانباز شیمیایی. مگر همین شهدا به داد ما برسند. کوچه پس کوچه های شهر ما را خزان گرفته اما چند پرستو به نیابت از همه شهدا بهار را با خود به ارمغان آورده اند. شهید رخت بهار است بر درخت روزگار و گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما باز هم بوی شهادت گرفته است. جبهه خرابات بود و این شهدا خراباتیان اند. خون شهید افق معنوی انسانیت است. عاشق شمع به پروانه گمنامی می گویند که از خود جز بالی سوخته و سینه ای مضروب به یادگار نگذاشته است. به راز این عشق، تو را راهی نیست الا اینکه بدانی تابوت این ستاره ها چرا اینقدر سبک است. هیچ نیست در این تابوت الا عطر عاشورا. خون سیدالشهدا ملاک راه ماست و پلاک این خانه را در آخرالزمان این زمین محزون باید درون همین تابوت ها جست و جو کنی. شب عملیات به خط زدند و حالا پس از سال ها اعتکاف در خاک جبهه، بوی کربلا گرفته اند. قمقمه شان شعبه ای بود از نهر علقمه و اغلب چون عباس ابن علی با لب تشنه به شهادت رسیدند. سنگرشان ساده بود و تمام قشنگی اش به زیارت عاشورای نیمه شب رزمندگان برمی گشت. حنجره ای که حسین را در حال نبرد زیارت کند، به سرنوشت آن گلوی مطهر دچار می شود. عشق یعنی همنشینی گلوله با گلویی که تشنه است. ای ابدان آغشته به خون، خوش آمدید. غریبانه مانده ایم در این دیار. پروانه ایم و ما هم عشق شمع داریم اما یارای سوختن مان نیست. ما بیشتر دل مان دارد می سوزد تا بال مان. کوتاه شده دست مان از دامن بهار. خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگی ما را تشییع می کنید روی شانه های خود. عقل ظاهربین گمان می کند؛ این ما هستیم که به مشایعت شهدا آمده ایم اما حقیقت این است که شهید را جز ثارالله مشایعت نمی کند. شانه های ما لیاقت تابوت شهدا را ندارد. مرده ماییم و آنکه به تشییع ما آمده، در قهقهه مستانه اش عند ربهم یرزقون است. خوش آمدید ای شهدا. این شهر تا وقتی که قدمگاه شما بود، بوی بهار می داد. شما که رفتید، بهار هم از این دیار رفت و عشق هم و مردانگی هم و یک رنگی هم و خلوص هم. روزگاری شهر ما هم مجنون بود. ساده بود مثل تابوت شما. نگاه کنید؛ بار گناه چه کرده با شهر ما. آسمانی که شما پاک و مطهر تحویل ما دادید، این روزها پر از ذرات گرد و غبار گناه شده است. تابوت شما شقایقی خون رنگ است که آمده عطر کربلا را دوباره برگرداند به شهر ما. خوش آمدید. تمام راه های شهر ما را به آسمان مسدود کرده اند. در هیچ دانشگاهی وصیت نامه شما تدریس نمی شود. دل مان تنگ شده برای “بسم رب الشهدا و الصدیقین” شما. برای مطلع وصیت نامه شما. مدت هاست که برای ما قاصدک نامه ای از جزیره نیاورده. مجنون شده ایم. نسبت مان با لیلی اما خلاصه شده در شناسنامه ها. اشک مستتر در چشم ماست و بغض مستقر گلوی ما. ای خوشا جنگ شما. سنگر خوب و قشنگی داشتید. نام پادگان تان دوکوهه بود. نام خط تان فکه و دست خط شما نستعلیق خون بود در کوران مجنون. ارتفاعات الله اکبر شما نه از مسجد ضرار که از مسجد جامع خرمشهر به گوش می رسید. فریاد بلال از گلوی کدام بسیجی ۱۶ ساله شنیده شد که همه تان به صف ایستادید برای نماز؟ همت بود. باکری بود و متوسلیان عصایی به دست نداشت؛ اگر نیک بنگری عصای دست همه بسیجی ها بود. تابوت تان ای شهدا بوی عشق می دهد، بیش از آنکه بوی باروت دهد. مرمی گلوله در جنگ نرم فرو رفته در مردمک چشم ما؛ هم هست و هم نیست. ۸ ماه جنگ تحلیلی، روایتش سخت است. ای خوشا ۸ سال جنگ تحمیلی شما. می خواهم بو کنم تابوت تو را ای شهید. شفاعت می کنی یا نه؟ ما جز پرچم تابوت شما جایی برای یادگاری نوشتن نداریم. چه بوی بهار می دهی پرستو. چه بوی شمع می دهی پروانه. چه زیباست تابوت تو. کدام فرشته مقرب از شهید زیباتر است؟ من شهید را دوست دارم. من تابوت شهید را دوست دارم. من دلم آسمان می خواهد. این شهر دیگر برای من بلد امن نیست. مرا هم با خود ببرید ای پرنده تر ز مرغان هوایی. کجا می روید؟ آخر چیست رسم معرفت؟ آن سوی هستی قصه چیست؟ من مجنون ام و لیلی من تمام دلم را با خود به سوی بهار می برد. بی دل چگونه زندگی کنم در این گناه آباد؟… “ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود، وآن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود؛ من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او، گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود؛ گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم رنج درون، پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود؛ محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان، کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود؛ او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان، دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود؛ با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او، در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود؛ باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین، کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود؛ صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من، گر چه نباشد کار من هم کا از آنم می رود؛ در رفتن جان از بدن گویند هر گونه سخن، من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود”… این دل برود، باز هم زود غروب می کند خورشید و باز اینجا بغض غریبی، بی پرستو بی بهار خواهد شکست. هر چه شمع است بیاورید؛ روز عاشورا هنوز به شب نرسیده است و غریبانه تر از این، شام نمی شود. گویی امشب غربت بقیع می دهد شهر ما. یا صادق آل محمد! بی شهدا رحم کن به ما تا سحر. ما هر ۱۲ امام مان را فقه و اصول مکتب مان را مدیون کلاس درس تو هستیم در کوچه بنی هاشم. ما مفتخریم که دماء شهدای ما از مدادالعلمایی جوشید که همه شاگرد مکتب تو بودند. در فکه شهیدی که نامش “صادق” بود، لحظاتی قبل از شهادتش وصیت کرد: “امام من در بقیع، مزار ش جز تکه ای سنگ، نشان ندارد. روی سنگ مزارم چیزی ننویسید” و بعد جان داد. هر چه شمع است بیاورید؛ مگر همین نور شهدا همین روشنایی تابوت پروانه ها آرام مان کند. ای تابوت شهید، صد سینه سخن دارم از جنس بقیع؛ یا بقیه الله. مهدی عجل الله. منتقم کجایی. قُم یا حجت الله.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حمید می‌گوید:

    عقل ظاهر بین گمان می کند؛ این ما هستیم که به مشایعت شهدا آمده ایم اما حقیقت این است که شهید را جز ثارالله مشایعت نمی کند. شانه های ما لیاقت تابوت شهدا را ندارد. مرده ماییم و آنکه به تشییع ما آمده، در قهقه مستانه اش عند ربهم یرزقون است. خوش آمدید ای شهدا.

  2. رسانه نیوز می‌گوید:

    با سلام
    تنها چیزی که میتونم بگم :
    اللهم عجل لولیک الفرج
    التماس دعا

  3. صبوری می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج

  4. حمید می‌گوید:

    خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگی ما را تشییع می کنید روی شانه های خود

  5. ناشناس می‌گوید:

    “ما بیشتر دل مان دارد می سوزد تا بال مان. کوتاه شده دست مان از دامن بهار. خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگی ما را تشییع می کنید روی شانه های خود.”
    (یاس)

  6. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  7. سارا می‌گوید:

    سلام قولا من رب رحیم
    خدا قوت ابر ستاره حضرت ماه

  8. سیداحمد می‌گوید:

    سلام داداش حسینم.

    داری چکار میکنی این روزها داداش؟
    معرکه نوشتی داداش.واقعا غیر قابل توصیفه،
    داداش تعریف و تمجیدهای ما تکراری شده ولی ذهن و دل شما هر روز یه شاهکار جدید تولید میکنه.

    چه بوی شمع می دهی پروانه. چه زیباست تابوت تو. کدام فرشته مقرب از شهید زیباتر است؟ من شهید را دوست دارم. من تابوت شهید را دوست دارم. من دلم آسمان می خواهد. این شهر دیگر برای من بلد امن نیست. مرا هم با خود ببرید ای پرنده تر ز مرغان هوایی. کجا می روید؟ آخر چیست رسم معرفت؟ آن سوی هستی قصه چیست؟ من مجنون ام و لیلی من تمام دلم را با خود به سوی بهار می برد. بی دل چگونه زندگی کنم در این گناه آباد؟ ای کاروان آهسته تر، کآرام جانم می رود، وآن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود. این دل برود، باز هم زود غروب می کند خورشید و باز اینجا بغض غریبی، بی پرستو بی بهار خواهد شکست….

    ” مرا هم با خود ببرید ای پرنده تر ز مرغان هوایی. کجا می روید؟ ”

    مرا هم باخود ببرید
    مراهم باخود ببرید…..

  9. مسعودساس می‌گوید:

    گلبرگ سرخ لاله ها
    در کوچه های شهر ما
    بوی شهادت می دهد
    بوی شهادت می دهد
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات

  10. سارا می‌گوید:

    من خود بهه چشم خویشتن دیدم که جانم می رود….
    چی می تونم بگم جز اشک ؟ خیلی قشنگ نوشتید . خیلی به دل می شینه

  11. غریب می‌گوید:

    الله اکبر
    یاعلی مددی

  12. علیکمال می‌گوید:

    منتقم کجایی. قُم یا حجت الله.

  13. آقاموسی می‌گوید:

    سلام داداش حسین!

    فردا تو دانشگاه ما دوتا شهید تشییع می کنند، میشه تو سایتت در حد یه پاورقی کوچولو ،اطلاع رسانی کنی؟
    تشییع و تدفین دو شهید گمنام****فردا۹ صبح در دانشگاه شاهد*****آدرس: روبروی حرم مطهر امام خمینی(ره)،دانشگاه شاهد(با مترو بیاید ایستگاه حرم مطهر و از اونجا با سرویس های دانشگاه بیاید)

    امشب هم از ساعت ۱۹ تا حدود ۲۳ مراسم وداع با شهداس تو همین دانشگاه شاهد.

    دستت درد نکنه داداشی!

    رهسپاریم با ولایت تا شهادت…

  14. سارا می‌گوید:

    درپس هر بی نشانی نام هاست/ زینت تاریخ ما گمنام هاست
    این روزا همه جا هوا پائیزیه ، بارونیه ، هوا شهیدی و بهشتیه … خدا رو شکر شهرمون جان تازه گرفت با اومدن پرستوهای عاشق ، خدا رو شکر فصل کوچ پرستوها مصادف شد با پاییز دل تنگی های ما …

  15. بیچک می‌گوید:

    سلام
    خداقوت

  16. سارا می‌گوید:

    چرا من سیر نمی شم از خوندن این صفحه ؟
    هر بار انگار حرف تازه ای داره با من … این متنتون عجیب با دل من بازی می کنه…
    پروانه ایم و ما هم عشق شمع داریم اما یارای سوختن مان نیست….
    بی دل چگونه زندگی کنم در این گناه آباد؟

  17. ya zeinab می‌گوید:

    “در فکه شهیدی که نامش “صادق” بود، لحظاتی قبل از شهادتش وصیت کرد: امام من در بقیع، مزار ش جز تکه ای سنگ، نشان ندارد. روی سنگ مزارم چیزی ننویسید و بعد جان داد.”
    میخواستم ببینم این شهید را واقعا میشناسید؟ کدام عملیات بودند؟
    من کسی را میشناسم با همین نام که در فکه شهید شد عملیات والفجر مقدماتی و درست همین جمله را گفته بود!

  18. بیچک می‌گوید:

    قُم یا حجت الله…

    اللهم عجل لولیک الفرج

  19. سارا می‌گوید:

    هیچ نیست در این تابوت الا عطر عاشورا…
    چه خوب روضه می خونید داداش…
    ۷۳ روز تا عاشورا

  20. دعای کمیل می‌گوید:

    همزاد کویرم تب باران دارم
    در سینه دلی شکسته پنهان دارم
    در دفتر خاطرات من بنویسید
    من هر چه که دارم از شهیدان دارم
    فکه…
    کانال کیل…
    شهید ابراهیم هادی….
    خدایا شهدا که رفتن
    حاج احمد و برگردون

  21. فطرس ملک می‌گوید:

    بسم رب شهدا و الصدیقین
    تمام متن زیباست
    همش با دل و جان آدمی بازی میکنه
    ای کاش قلم ماهم مثل شما بود تا میتونستیم گوشه ای از ارادتمونو به شهدا بیان کنیم

  22. فطرس ملک می‌گوید:

    “بسم رب الشهدا و الصدیقین”.
    خوش آمدید شهدا
    خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگی ما را تشییع می کنید روی شانه های خود. عقل ظاهر بین گمان می کند؛ این ما هستیم که به مشایعت شهدا آمده ایم اما حقیقت این است که شهید را جز ثارالله مشایعت نمی کند. شانه های ما لیاقت تابوت شهدا را ندارد
    .
    خیلی قشنگه

  23. سارا می‌گوید:

    چه بوی بهار می دهی پرستو. چه بوی شمع می دهی پروانه. چه زیباست تابوت تو.
    شهید آوینی: اگر مقصد پرواز است ، قفس ویران بهتر …
    پرستویی که مقصد را در کوچ می یابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد

  24. بیچک می‌گوید:

    من موندم که چی بگم؟

  25. سارا می‌گوید:

    مرده ماییم و آنکه به تشییع ما آمده، در قهقه مستانه اش عند ربهم یرزقون است.
    شهید آوینی : اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمرگی ها را کی راهی به معنای زندگی هست ؟

  26. آذرخش می‌گوید:

    عاشق شمع به پروانه گمنامی می گویند که از خود جز بالی سوخته و سینه ای مضروب به یادگار نگذاشته است.

    فوق العاده اس.
    داداش چی کار می کنین این روزا. ما که سرعت شما رو نداریم. حداقل شما یه وقت بدین ما بخونیم مطالب رو.

  27. سارا می‌گوید:

    برگِ از درخت پایین افتاده ماییم. ما را له می کنند رهگذران دنیای مدرن زیر پای تفرعن و چه لذتی می برند از صدای خش خش سینه جانباز شیمیایی…
    شهید آوینی : سرّ آنکه دهر بر مراد سفلگان می چرخد اینست که دنیا وارونه ی آخرت است….

  28. سارا می‌گوید:

    نگاه کنید؛ بار گناه چه کرده با شهر ما. آسمانی که شما پاک و مطهر تحویل ما دادید، این روزها پر از ذرات گرد و غبار گناه شده است…
    شهید آوینی : مبادا غافل شویم و روز مرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند .

  29. حمید می‌گوید:

    دعا کنید که من ناپدیدتر بشوم- که در حضور خدا رو سپیدتر بشوم
    بریده های من آن سوی عشق گمشده اند- خدا کند از این هم شهید تر بشوم

  30. حمید می‌گوید:

    #طرحی برای تشییع شهدای گمنام
    http://shia-graphics.blogspot.com/2010/09/blog-post_27.html

  31. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زر گانی”

    ساعت ۱۳:۵۷
    تعداد افراد آنلاین :۳۷ نفر

    ماشالله؛حزب الله.
    مخلصم داداش.

  32. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “عشق یعنی همنشینی گلوله با گلویی که تشنه است.”

    “به راز این عشق ، تو را راهی نیست الا اینکه بدانی تابوت این ستاره ها چرا اینقدر سبک است.”
    “هیچ نیست در این تابوت الا عطر عاشورا.”

    “می خواهم بو کنم تابوت تو را ای شهید.”

    “شفاعت می کنی یا نه؟
    “شفاعت می کنی یا نه؟
    “شفاعت می کنی یا نه؟

    “شانه های ما لیاقت تابوت شهدا را ندارد.”

    “مرده ماییم و آنکه به تشییع ما آمده ، در قهقهه مستانه اش عند ربهم یرزقون است.”

    دم قلمت گرم اساسی! عشق بود بسی!

  33. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام باچشمانی از اشک جاری
    حاجی حسین می پرسم؟وقتی مطلب ها را می نویسی ؟ آیا اشک از چشمانت جاری می شود؟چون ظاهر این مطلب ها میگن جز با چشمانی گریان این سخنان بردل وزبان آدمی جاری نمی شود که لاجرم بردل نشیند .
    این سوال را بی اجازه نسبتش می دهم به همه اهالی قطعه؟

  34. سیداحمد می‌گوید:

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=64271

    خاطره ای از شهید باکری.
    دوستان عزیز پیشنهاد میکنم بخونید.

  35. ya zeinab می‌گوید:

    “ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود، وآن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود؛ من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او، گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود؛ گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم رنج درون، پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود؛ محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان، کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود؛ او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان، دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود؛ با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او، در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود؛ باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین، کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود؛ صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من، گر چه نباشد کار من هم کا از آنم می رود؛ در رفتن جان از بدن گویند هر گونه سخن، من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود”
    بشنوید با صدای دلنشین افتخاری:
    http://www.4shared.com/file/151272778/3c3d0c63/delsetan-eftekhari.html

  36. 313 می‌گوید:

    بسم رب الصدیقین

    خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
    – ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

    – اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
    – اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
    – در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
    – هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
    – سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأ ثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
    – همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
    – مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
    – مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
    – همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
    – من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.
    وصیتنامه اول:
    … از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
    وصیت نامه دوم :
    استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم … می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
    و السلام
    حسین خرازی – ۱/۱۰/۱۳۶۵

  37. 313 می‌گوید:

    کامنت قبلی وصیت نامه شهید خرازی بود
    ببخشید یادم رفت بنویسم

  38. فروتن می‌گوید:

    سلام. گفتنی ها گفته شد جای سخنی نیست باید اندیشه کرد. “خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگیمان را تشییع می کنید روی شانه های خود.”

  39. 313 می‌گوید:

    سلام
    چه کردید با این متن با ما
    من بقیع رو ندیدم ولی سامرا رو که دیدم داغون شدم
    سامرا غریب بود از همه جا بوی غربت می اومد.گنبد خاکی خراب .وقتی رفتیم سامرا روز شهادت امام موسی کاظم بود دور ضریح رو پارچه مشکی کشیده بودن یعنی از ضریح چیزی معلوم نبود.ما هی دست میکشیدیم رو ضریح که دستمون رو دخیل کنیم به شبکه های ضریح اما خبری از ضریح نبود
    دور مزار پدر امام زمان ، پدر امام حی ما تخته چوب گذاشته بودن به جای ضریح
    دلمون شکست.همه هم کاروانیامون همین حال رو داشتن
    همه داغون شدیم. اونجا یاد حرم امام رضا افتادیم دعا کردیم که بیاد امام زمان تا حرم پدرشون رو با دست خودمون با دست شیعیان بسازیم
    اما بقیع ، دوستم بقیع رو دیده بود یه حرفی زد که بد داغونم کرد ، گفت امام حسن عسگری حداقل یه حرم داره، یه سایبون هست که مزار امام تو آفتاب نمونه!!!! اما چی بگم از بقیع؟!!!!

  40. امیرعلی صفا می‌گوید:

    ما همه افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کرده‌ایم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثّل می‌یابد، عشق را هم، امید را هم شجاعت را هم و… همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیده‌اند، ما به چشم دیدیم… آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سر دار نیافتند، ما در شب‌های عملیات آزمودیم. ما عرش را دیدیم، پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند… تو بگو کیست که زنده‌تر است. شهید سید عبدالرضا موسوی یا من و تو؟ کیست که زنده‌تر است؟ تو بگو که آیا این تصاویر واقعی‌ترند یا روزهایی که من و تو واماندگان از قافله عشق یکی پس از دیگری می‌گذرانیم؟

    زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندة عشق تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند… راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب، شیرین‌تر است و نگو شیرین‌تر، بگو بسیار شیرین‌تر است. راز خون در آنجاست که همه حیات به خون وابسته است.

    شهادت جانمایة انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. رمز آنکه سیدالشهدا(ع) را خون خدا می‌خوانند، در همین جاست…

    اینها فرزندان قرن پانزدهم هجری قمری هستند؛ هم آنان که کرة زمین قرن‌هاست انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک مبتلای این سیاره قدم گذارند و عصر ظلمت و بی‌خبری جاهلیت ثانی را به پایان برسانند.

    عصر بعثت دیگرباره انسان آغاز شده است و اینان، این رزمندگان، منادیان انسان تازه‌ای هستند که متولد خواهد شد: انسانی که خداوند توبه‌اش را پذیرفته و بار دیگر او را برگزیده است… بگذار آمریکا با مانورهای «ستاره دریایی» و «جنگ ستاره‌ها» خوش باشد؛ دریا، دل مطمئن این بچه‌هاست و ستاره‌ها نور از ایمان این بچه مسجدی‌ها می‌گیرند.

    صحرای کربلا به وسعت تاریخ است و کار به یک «یالیتنی کنت معکم» ختم نمی‌شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ انسی این‌گونه است یا خیر!… آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند… و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند تا در مقتل کربلای عشق آسان‌تر بریده شوند؟ و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشند؟

    سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی
    *********************

    فریاد می زنم که حسین قدیانی تو آوینی جبهه های نبرد نرمی ….

  41. 313 می‌گوید:

    ولی یه سؤال
    البته شاید اگه بپرسیم تنبیه بشیم ولی اجازه:
    حتی ما هم که ستاره ی کوچیک ماهیم و خیلی هم دیده نمیشیم و کم دیده میشیم تو این قطعه مقدس نباید زیاد غیبت کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    یعنی ما اگه غیبت کنیم باید منتظر عواقبش باشیم؟؟؟؟؟
    چه عواقبی داره اونوقت؟؟؟
    چه جوری میشه (در صورت دیده شدن البته!!!!) غیبت رو موجه کرد؟؟؟
    آقای سید احمد خیلی قاطع برخورد میکنند و واقعا شایسته ی این سمت هستند و همین موضوع باعث میشه که ما حضور در این قطعه رو جدی تر از بگیریم!!!!!!!!
    شهادت نصیبتون (کنار شیش گوشه البته)

  42. 313 می‌گوید:

    “ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود،
    وآن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود؛
    من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او،
    گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود؛
    گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم رنج درون،
    پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود؛
    محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان،
    کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود؛
    او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان،
    دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود؛
    با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او،
    در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود؛
    باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین،
    کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود؛
    صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من،
    گر چه نباشد کار من هم کا از آنم می رود؛
    در رفتن جان از بدن گویند هر گونه سخن،
    من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود”…

  43. ya zeinab می‌گوید:

    http://mahdi-kh.persianblog.ir/post/109
    جمعه ٩ مهر ماه ٨٩ “شهدا”، گمنام آمدند و غریبانه رفتند.

  44. الف م می‌گوید:

    با سلام خدمت شما داداش حسین بچه بسیجیها .ما کتاب نه ده رو برا تولد مادرم میخوایم بهش تقدیم کنیم . آخه اون و ما خیلی به شما و نوشته هاتون علاقه داریم . شما که افتخار نمی دین بهم سر بزنین ولی من بازم منتظرتونم .درسته وبم به پای وب شما نمیرسه .
    امیدم بود خوش سعادت شوید ، که کشته به راه ولایت شوید ، دعا می کنم من ز عمق وجود ، که نایل به فیض شهادت شوید . سر مزار بابا اکبر که رفتین از طرف منم فاتحه ای بخونین . التماس دعا

  45. 313 می‌گوید:

    قسمتی از صحبت های حاج حسین یکتا تو شلمچه:
    شهیدا انقدر نازن ، انقدر نازن ، انقدر نازن ، قبل از این که تو به دنیا بیای برا تو شهید شدن، خوبه؟ … بعد دیدن خیلی نمیای کم میای دوباره در به در شدن تو بیابونا تشییع شدن ، دوباره دیدن خیلی تنبلی خیلی نمیای ، اومدن تو دانشگاه دفن شدن!! اینه دیگه ،اینا طبیب دلان،طبیب دلان!!!چیکار دارن با دلا ؟!!!شهدا ما داشتیم تو شهر دلمون می چرخیدیم ، دنبال کارای خودمون می چرخیدیم ، چه کار به کار ما داشتین؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    من میگم اینو: الان ایجا مهمونی شهداست، شهدا دارن میخونن مطلبای قطعه رو ،البته شاید نشستن دور بابا اکبر ، بابا اکبر هم با افتخار داره میخونه این متنهارو
    شهدا شفاعتمون کنید! دعامون کنید به خون به نا حق ریخته شده ی ارباب سر جدا به خون به نا حق ریخته شده ی علمدار کربلا دعامون کنید
    بابا اکبر اگه کامنت هارو هم چک میکنید این کامنت رو بلند بخونید که همه ی شهدا بشنوند و دعا کنن برای ما که تو قفس این دنیا اسیریم وآرزوی پرواز داریم ولی (خودمو میگم )لیاقت ندارم…
    دعا کنید خدا لیاقت شهادت رو به من بده
    .
    .
    .
    .یا حق
    شهادت کنار شیش گوشه نصیبتون

  46. مصباح می‌گوید:

    “امام من در بقیع، مزار ش جز تکه ای سنگ، نشان ندارد. روی سنگ مزارم چیزی ننویسید”
    با دلمان چه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟
    با دلمان چه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟
    با دلمان چه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟

  47. وارث می‌گوید:

    آجرک الله بقیت الله
    سلام داداش حسین
    قبل از سفر مشهد یه سر اومدم قطعه دیدم کولاک کردی. عاشق شعر «ای ساربان» هستم. تازه شنیدم امام خمینی هم دوست داشته این شعر رو.
    «۸ ماه جنگ تحلیلی» خیلی عبارت پرمغزی بود. ممنون
    حاجی یه ذره کمتر بنویس تا این هفته که ما نیستیم دلمون نسوزه که از مطلب هاتون جا موندیم.

  48. محمد رسول می‌گوید:

    با عرض سلام خدمت داداش حسین
    پیرو مطلبی تحت عنوان برو آقای افتخاری، گور بابای من! که در تاریخ هفتم شهریور در قطعه مقدس ۲۶ درج گردید،از آنجا که شما بهتر از بنده میدانید،در روزنامه وطن امروز مصاحبه ای از استاد به چاپ رسید و بقیه ماجرا…
    از جنابعالی خواهشمندم که اقدامات لازم را مبذول بفرمایید

  49. 313 می‌گوید:

    زبانم ، توانایی گفتن ندارد.کلمات یاری نمی کنند. قلم تاب نوشتن ندارد
    حرف دل و درددل زیاد است ولی لغات از وقتی شما را یافته اند به سراغ ما نمی آیند
    پس شما موظفید از دل پر درد ما بنویسید
    قلم با شما همراه است چون مدیون خون بابا اکبر است،اگر نبود خون بابا اکبر این قلم بی خاصیت در گوشه ای از اطاق شما می ماند.کلمات را اسیر افکار خود کرده اید که دیگر نمیمانند در ذهن ما
    پس به جای ما هم شما بنویسید که با خواندنش آرام شویم …
    بگویید که حرفهایتان حرفای دل بی دل ما است که با آه ماه خون میشود و با یک لبخندش تا عرش پرواز میکند
    یا حق

  50. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    شما عادت دارید به رنده کردن دل ما … چقدر خوب پوست دلمان را می کنید و رنده اش می کنید…و زنده اش می کنید… بگذار یک هوایی بخورد به این دل از پس این همه گناه…

  51. عزیز می‌گوید:

    سلام به ستاره ها و به داداش حسین
    سیداحمد راست می گه تعریف های ما تکراری شده ولی شما هرروز شاهکارهاتون جدید و جالبتر میشه حقا که خون بابااکبر جوهر آن قلم است . “برای شما داداش حسین بسیجی ها در این رسالت دائم و همیشگی از درگاه باری تعالی آرزوی موفقیت دارم. توفیق، رفیق راهتان و نور ماه، همیشه همراهتان.”
    داداش قلم نازنینت فدایی داره ها.

  52. عبدالله می‌گوید:

    یا وارث
    اینجا خون دل می خوریم.چه قدر غریب و بی نشان شده این شهر.اشک امان نمی دهد برای گفتن
    مرا هم با خود ببرید…
    قلمتان مستدام.
    یا حق

  53. بیچک می‌گوید:

    آنان خدایان خورشید،اینان خدای زمین ها
    اما ببین ای دل من، آنها کجایند و اینها؟!
    ای کاش از ما نپرسند، بعد از شهیدان چه کردید
    آخر چه دارد بگوید انبوهی از نقطه چین ها؟!
    بیهوده ماندیم و ماندیم، آسوده رفتند و رفتند
    این حلقه را وا نهادند، آن ارغوانی نگین ها
    در این قفس ها اسیریم، آخر چسان پر بگیریم
    وقتی میسر نباشد ىروازی از روی مین ها؟
    هنگام تقسیم توفیق، منهای ما پر کشیدی
    ای ضرب شستت زبانزد، در جمع بالانشین ها
    دیروز اگر نسلی از سرب، میگشت گرد گلویت
    این روزها در طواف اند، دور سرت حور عین ها
    آیینه بودی، شکستی، دل جز به آیین نبستی
    تو دست بالای دستی، ای بهتر از بهترین ها!
    حمیدرضا حامدی

  54. پریسا می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج
    پروانه ایم و ما هم عشق شمع داریم اما یارای سوختن مان نیست….
    بی دل چگونه زندگی کنم در این گناه آباد؟
    ” مرا هم با خود ببرید ای پرنده تر ز مرغان هوایی. کجا می روید؟ ”

    مرا هم باخود ببرید
    مراهم باخود ببرید…..

  55. میثاق می‌گوید:

    اقا بیا..
    بیا انتقام بگیریم..
    انتقام سیلی زهـــــــرا..

  56. نسترن می‌گوید:

    عشق یعنی همنشینی گلوله با گلویی که تشنه است.چه زیبا گفتی

  57. رها می‌گوید:

    ما به قیمت غریب شدن خودمون نمی ذاریم ولی خدا غریب بمونه و هیچ جوره تنهاش نمی ذاریم ما تازه راهمون رو با نگاه به شهدا پیدا کردیم و یافتیم آنچه دیگران نیافتند
    raha-em.pelakfa.com
    این آدرس رنج نامه های منه
    مشتاق دیدار جوانان رنج دیده

  58. کوثر به گوشم می‌گوید:

    بسم رب الشهدا

    سلام استاد
    از ابتدای متن، اشک درچشمم حلقه زده بود.. نمیدانم چرا اینجا بغضم شکست:
    “عشق یعنی همنشینی گلوله با گلویی که تشنه است. ای ابدان آغشته به خون، خوش آمدید. غریبانه مانده ایم در این دیار. پروانه ایم و ما هم عشق شمع داریم اما یارای سوختن مان نیست. ما بیشتر دل مان دارد می سوزد تا بال مان. کوتاه شده دست مان از دامن بهار. خوب است که گاه گاهی به دیار ما سر می زنید و روزمرگی ما را تشییع می کنید روی شانه های خود..”

    انشاالله همیشه قلمتان ثابت قدم باشد در راه ماه…
    فردا هرکجا بودید دعایمان کنید…
    که بس محتاج و دل شکسته ایم……………..

  59. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    هیچی نمیتونم بگم جز اینکه دلتنگ یه نگاه نورانی شهدام
    التماس دعا

  60. فاطمه زهرا می‌گوید:

    سلام خداقوت من شمارو باافتخار لینک کردم

    بما سربزنید ودرصورت تمایل میتوانید لینک کنید

    منتظر نظراتتون هستیم

    یاعلی

    مژده آمدنت قیمت جان می ارزد

    تاری از موی تو آقا به جهان می ارزد

    یاعلی

  61. جواد می‌گوید:

    جز اشک چیزی بر نیاید
    سلام بر حسین

  62. ن.خ می‌گوید:

    باز هم شهدا گمنام آمدند تا یادمان بیاید غرق نشویم در روزمرگی و نام ها ومن ها

  63. چوب خدا می‌گوید:

    شهادت مظلومانه شیخ الائمه رئیس مذهب شیعه امام صادق(ع) تسلیت باد
    هرزمان رنگ جفا را می دید
    کوچه و کرب و بلا را می دید
    خانه اش چونکه در آتش می سوخت
    خیمه ی آل عبا را می دید

  64. گروه دیده ور می‌گوید:

    سلام علیکم
    مکاشفات شیخ در باغ پسه
    در خبر است شبی شیخ پسه بسیار تناول نمود واز باقی مانده ساندویچ هایی که دختر دردانه اش از خیابان خریده بود بسی خورد و از طعام هایی که آقازاده اش از لندن به سوغات فرستاده بود بسیار بلعید تا معده شیخ بسی سنگین شد و به خواب رفت …….
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ” ما به فکر شما و فرداییم اند ((end تشخیص مصلحت ماییم “
    .
    .
    .
    ادامه در http://didevar.ir/?p=417

    موفق موید

  65. شهید گمنام می‌گوید:

    سلام دادش حسین
    ۱-پندار مااین است که شهدا رفته اند و ما مانده ایم اما …
    ۲-دادش حسین چاپ ۱۳ کتاب نه ده کی آماده میشه چون مرکز اسناد جهت خرید اینترنتی چاپ اول داره،یه لطفی کنید اگه کتاب چاپ ۱۳ آماده شد خبر بدید در ضمن در شهرستانها کتابو باید از کجا بگیریم نمایندگی دارید در شهرستانها با تشکر میثم صالحی بندرعباس

  66. زوروو می‌گوید:

    عشق یعنی وقتی هنوز۲۰سالش تمام نشده حرف ازامام وتکلیف وبوی خاک پاک جبهه میزند/عشق یعنی چندروز باپدرش حسین اقاسر رفتن به جبهه کلکل کردن/عشق یعنی اشکهاوگریه های معصومه خانم مادرش که پای رفتنش راسست کند/عشق یعنی اخرین نگاه به نامزدش اعظم وگفتن اینکه بایدبرود/عشق یعنی شب عملیات به یادحسین قمقمه هاراخالی کردن وباجگرسوخته روی مین رفتن/عشق یعنی لحظه ی جان دادن عکس امام رابوسیدن/عشق یعنی سالهاانتظارحسین اقاومعصومه خانم.اعظم که هنوزنامزد مانده.نامزدوفا/عشق یعنی چندروزدیگربااسم گمنام تشییع میشودروی شانه های حسین اقا/وحسین اقاهیچ وقت نمی فهمداین یوسف گمگشته اش است که این قدرارام ومحجوب سربه شانه های خسته ی پدرگذاشته/اصلاتوچه میفهمی عشق یعنی چه………….

  67. شقایق می‌گوید:

    امروز اومدم اینجا میخوااستم بگم دارم میرم ملاقات

    ملاقاته ۲ تا مرده واقعی

    ملاقاته کسایی که اگه عاشورا بود پشته سومین کبوتر میموندند

    اومدم دیدم به به

    چه حالو هوایی داره اینجا

    اینجام بویه شهید میاد…

  68. بیچک می‌گوید:

    بگذشت اگر روزگاران
    کی بگذرد یاد یاران؟
    مائیم و راه شهیدان
    تا جمعه بیقراران…

  69. شقایق می‌گوید:

    یه چیزی میخوام بگم

    ذوقو شوقه نینوا کرده دلم

    چون هوایه جبه ها کرده دلم

    آه جبهه کو برادر هایه من

    آه جبهه کو برادر هایه من….

    سنگر خوبو قشنگی داشتییییم

    رویه دوشه خود تفنگی داشتیم

    جنگ مارا لایقه خود کرده بود

    جبهه مارا عاشقه خود کرده بود….

    سرزمین نینوا یادش بخیر

    کربلایه جبهه ها یادش بخیر

  70. بیچک می‌گوید:

    بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند / بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند

    اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند / که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند . . .

  71. شقایق می‌گوید:

    میدونی داداش حسییین
    دلم برا دیدن یه مرد تنگ شده
    یه مرده واقعی
    ازون موقه ای که جنگ تموم شد
    مرده واقعیم تموم شد…
    مامانم میگه مردایه اقعی ماله اون موقه بودن الان دیگه همه آبدوغ خیارن…
    من چه گناهی کردم که باید الان به دنیا بیام….
    مردا و زنایه واقعی ماله اون موقن نه الان که خودشو میزنه به مردن با یه بازیه الکی وسطه خیابون
    بعدشم یه زن پیدا نشه جمش کنه دورو برش همه پره مرد….
    بعدم به همه بگن ندا شهید شد…….
    نه به درک واصل شد شهید نشد….
    خسته شدم از بی غیرتیه این جماعت…
    غیرت میخواستی باید بری دنباله جاویدالاثر حاج احمد تا بهت نشون بده مردونگی ینی چی…
    غیرت ینی چی….
    بابام میگه غیرت میخواستی باید بری پیشه حسن باقری
    اون غیرتو مردونگیو نشونت میده…
    کو حسن باقریه این جماعت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  72. اقاقیا می‌گوید:

    هییییییییییییییییییییییی خیلی قشنگ بود.همین نوشته ها نمیذاره ادم با نت خداحافظی کنه.
    علی یارتون

  73. فاطیما می‌گوید:

    سلام بر حسین بعد ش هم بر داداش حسین
    من فقط ۳روز نبودم !
    چقدر مطلب! گفتم حاضری بزنم
    کپی کردم سر وقت همه شو بخونم
    از یه دونه شم هم نمیشه گذشت!

  74. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام خدا قوت
    من یک نظری دارم.
    فکر می کنم همه ی ما وقتی شما از خاطرات شهدا می نویسید بیشتر هوایی می شویم تا وقتی که فقط در مدح انان می نویسید یعنی منظورم این است که خاطرات خیلی اسان و حسابی اشک ما را در می اورند و خلی هم شیرین هستند.
    و باید بگم که واقعا دو نوشته اخیر شما ( هیچ کس به اندازه شدا به خدا بدهکار نیست(**) و بچه ساکت حاج احمد بیدار میشود!) واقعا زیبا بودند.ایشاالله این سبک نوشتن شما را بیشتر ببینیم.
    یاحق.

  75. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام به همه ی اهالی قطعه
    به اطلاع میرسانم که وحید یامین پور از بلاگفا رفت و الان یک وبسایت شخصی دارد به ادرس:
    http://www.yaminpour.ir
    یا حق.

  76. فاطیما می‌گوید:

    نظریامین پور درباره ادامه “دیروز،امروز،فردا ”

    مجری برنامه‌های مناظره “دیروز ،امروز،فردا “،گفت: در مورد نوع همکاری با سری جدید برنامه‌های “دیروز ،امروز،فردا ” مسئولان صدا و سیما با بنده سخنی مطرح نکردند و اصراری بر ادامه اجرای این برنامه ندارم.
    وحید یامین پور مجری برنامه‌های مناظره “دیروز ،امروز،فردا “در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به اظهارات معاون صدا وسیما در مورد تغییر مجری در سری جدید برنامه‌های “دیروز ،امروز،فردا ” ،گفت: در مورد نوع همکاری با سری جدید برنامه‌های “دیروز ،امروز،فردا ” مسئولان صدا و سیما با بنده سخنی مطرح نکردند و به همین دلیل از زمان آغاز برنامه و رویکرد مسئولان سازمان بی اطلاع هستم.

    وی ادامه داد: با توجه به اینکه برنامه “دیروز ،امروز،فردا ” دارای مخاطب زیاد است، برای مدیران ارشد سازمان صدا وسیما این حق را محفوظ می دارم که در مورد تغییر در ساختار، رویکرد و شیوه برگزاری این برنامه هدف خود را پیگیری کنند.

    یامین پور در پایان تاکید کرد: در هر حال بنده آماده هرگونه کمک به مسئولان شبکه سوم هستم و به طور خاص اصراری بر ادامه اجرای این برنامه ندارم.
    خبرنامه دانشجویان ایران

  77. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    مسئولین مرتبط با نام گذاری خیابانها اگه یه جو غیرت داشتند
    باید اسم یکی از خیابانهای اصلی هر شهر را ۹ دی میگذاشتند
    نه اینکه اسم منحوس کشته شده های جنبش ضد انقلاب رو پیشنهاد بدن

  78. بی دل می‌گوید:

    خوش آمدید ای شهدا. این شهر تا وقتی که قدمگاه شما بود، بوی بهار می داد. شما که رفتید، بهار هم از این دیار رفت و عشق هم و مردانگی هم و یک رنگی هم و خلوص هم. روزگاری شهر ما هم مجنون بود. ساده بود مثل تابوت شما. نگاه کنید؛ بار گناه چه کرده با شهر ما. آسمانی که شما پاک و مطهر تحویل ما دادید، این روزها پر از ذرات گرد و غبار گناه شده است. تابوت شما شقایقی خون رنگ است که آمده عطر کربلا را دوباره برگرداند به شهر ما. خوش آمدید. تمام راه های شهر ما را به آسمان مسدود کرده اند. در هیچ دانشگاهی وصیت نامه شما تدریس نمی شود. دل مان تنگ شده برای “بسم رب الشهدا و الصدیقین” شما.
    شهدااااااااااااااااااااااااااااااا…………….شرمنده ایم!

  79. طاهره فتاحی می‌گوید:

    سلام.
    اول.سالروز شهادت امام صادق رو به همه ی بچه شیعه های مکتب جعفری تسلیت عرض میکنم.
    دوم.دو تا ترکیب جدید دیدم تو این متن.
    فکر میکنم برای اولین باره که دارید ازشون استفاده میکنید.
    عبارت “اعتکاف در خاک جبهه” در “حالا پس از سال ها اعتکاف در خاک جبهه ، بوی کربلا گرفته اند” و عبارت “۸ ماه جنگ تحلیلی”.
    موفق باشید…

  80. 133 می‌گوید:

    داداش حسین چندین مرتبه گفتند که منو با شهیدآوینی مقایسه نکنید ولی بعضی از دوستان انگار یادشون رفته یا دوست دارن داداشی رو ناراحت کنن که بازم این مقایسه رو انجام میدن.

  81. ☽ حضرت ماه می‌گوید:

    بچه ها مواظب باشید معتاد قطعه نشید چون من شدم و با مشغله های درسی زیادم خیلی سخته برام.

  82. بیچک می‌گوید:

    امام صادق (ع) : خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم ما به فرمان ما چنگ زند و قلب هدایت شده اش به طرف باطل متمایل نشود.

  83. سید 65 می‌گوید:

    سلام بر حسین آقا و برو بچه های قطعه احوالتون
    فرارسیدن شهادت ششمین اختر تابناک امامت و ولایت صادق آل محمد (ع) تسلیت باد
    صحبتهای غریبی بود صحبتهای این شهید (امام من در بقیع، مزار ش جز تکه ای سنگ، نشان ندارد. روی سنگ مزارم چیزی ننویسید) اما از جنس بچه شیعه ها بود
    و من اله توفیق بصیرت صادق

  84. بیچک می‌گوید:

    امام صادق (ع) : کسی که در انتظار امام دوازدهم (ع) است ، همانند کسی است که شمشیر را در رکاب رسول خدا (ص) برهنه کرده و از او دفاع میکند.

  85. پسر شهید می‌گوید:

    بابای ماست خامنه ای
    مولای ماست خامنه ای

  86. بیچک می‌گوید:

    امام صادق (ع):
    شخصیّت و کمال مؤمن در سه خصلت است:
    آشنا بودن به مسائل و احکام دین، صبر در مقابل شداید و ناملایمات، زندگى او همراه با حساب و کتاب و برنامه ریزى دقیق باشد

  87. یک بنده خدا می‌گوید:

    اره منم موافقم عبارت ۸ ماه جنگ تحلیلی هم جدید بود و هم زیبا.

  88. یک بنده خدا می‌گوید:

    من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود…

  89. مجتبی می‌گوید:

    فتنه جدید در راه است : ناامید کردن مردم از مسئولان

    لطفا اطلاع رسانی کنید

  90. سحر می‌گوید:

    سلام
    عالی، فوق العاده، محشر، بیست، شاهکار، آسمونی، نظر کرده و….کمه.چیزی نمیشه گفت. واقعا ممنونم برای این نوشته هایی که تو هیچ تعریفی نمیگنجه. این دو روزه بخصوص قیامت کردید. مزه متن حاج احمد هنوز تو ذهنمه و حتی با فکر کردن بهش حالم خوب میشه.شکر میکنم خدا رو که با اینجا و با نوشته های شما آشنا شدم و شکر بابت وجود شما.سلامت باشید.

  91. مسافر می‌گوید:

    این غم مرا کشد که به شهر مدینه نیست
    جز بوسه ی نسیم به قبر مطهرت
    غربت نگر که پشت در بسته بقیع
    سر می نهد به دامن دیوار زائرت

    شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد

    التماس دعا

  92. سیداحمد می‌گوید:

    امام صادق (ع) میفرماید:

    سکوت همانند گنجی پر بها است،سکوت زینت بخش حلم و بردباری است،سکوت سرپوشی بر آبروی شخص نادان و جاهل خواهد بود.

    شهادت امام غریبمون بر همه دوستان تسلیت.

  93. amir می‌گوید:

    ۸ ماه جنگ تحلیلی، روایتش سخت است. ای خوشا ۸ سال جنگ تحمیلی شما.

  94. amir می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز
    التماس دعا

  95. parastoo می‌گوید:

    وه …چه شب پرستاره ای!!!!!!!!!!!!!
    آسمان چه خبر است امشب …جشن ستاره ها … بازگشت پرستوها …دوباره بوی عود واسپند و گلاب…
    سیاره نشینان را فراموش نکنید…

  96. سحر می‌گوید:

    راستی یه چیزی آقای قدیانی…من فکر میکردم تو خونمون خودم اولین نفری هستم که شمارو کشف کردم! ولی زهی خیال باطل. اولین بار که تو خونه اسم شمارو گفتم خواهرم گفت آشناس به نظرم ولی چیزی یادش نیومد.امشب نه ده رو برداشت که بخونه .الان وقتی به مقدمه رضا شکیبایی رسید گفت سحر تازه فهمیدم حسین قدیانی کیه.سالها پیش که مشترک ماهنامه فکه بود بعضی موقعا یاد ماندگار رو هم همراه فکه براش میفرستادن.از اونجا با نوشته های شما آشنا شده. ماهنامه های فکه رو همراه یاد ماندگارا رو هنوز نگه داشته.یه روز باید حوصله کنم برم بخونم.خلاصه اینکه رد نوک قلم شما قبلا هم تو ذهن یکی از اعضای خونمون جا مونده.جالب بودم برام.

  97. سیداحمد می‌گوید:

    ۷۳ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا….

  98. amir می‌گوید:

    مهر ۱۳۶۱ ادامه عملیات مسلم بن عقیل، منطقه‌ی سومار
    http://www.davodabadi.blogfa.com/

  99. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    *خسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسته نباشی نازنین*

  100. به جناب ۱۳۳ :

    بنده مقایسه نکردم !
    بلکه عین همان رسالتی را که آن شهید بزرگوار انجام می دادند ، حال و در این شرایطی حاج حسین عزیز بر دوش می کشد .

    و باید دانست که شهید عزادار نمی خواهد ! پیرو می خواهد .

    حسین ادامه دهنده ی راه شهداست ….

    ضمنا اول بشناسید کسی را و بعد تهمت بزنید لطفا !

  101. حسین می‌گوید:

    سلام حاج حسین

    من نوکر بچه بسیجی هایی هستم که مثل شما هستن

    دمت گرم

    همین….

  102. 133 می‌گوید:

    پیام‌ مقام معظم رهبری به مناسبت تدفین شهدا در دانشگاه شاهد:
    بسم‌الله الرحمن الرحیم
    پیکر مطهر و معظم شهیدان هر جا آرام گیرد یاد مبارک و ‌آرامبخش و بهجت‌انگیز خود را در فضا می‌پراکند و صفا و معنویت می‌آفریند.
    دانشگاه شاهد خود گلخانه‌ای عطرآگین است و امید است با قدوم این شهیدان منشأ خیر باشد.
    از رئیس دانشگاه شاهد و همکاران اداری و دانشجویان این دانشگاه متشکرم.
    انشاءالله موفق باشید.
    سید علی خامنه‌‌ای- ۱۲مهرماه ۱۳۸۹

  103. خودم می‌گوید:

    عاشق شمع به پروانه گمنامی می گویند که از خود جز بالی سوخته و سینه ای مضروب به یادگار نگذاشته است.
    این جمله رو باید طلا گرفت. خیلی عالی بود.

  104. گروه دیده ور می‌گوید:

    سلام علیکم

    با روح الله(این بخش از این پس به قطعه ارسال میشود باشد که تفکرات روح الله(ره) مورد بازخوانی قرار گیرد) :
    «جنگ تا رفع فتنه» خداى تبارک و تعالى، چون نظرش به اول و آخر است- تا آخر نظر دارد- مى‏گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنى، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جاى کمى پیروزى حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم. و قرآن این را نمى‏گوید، قرآن مى‏گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود. صحیفه امام ج‏۱۹ ۱۱۶ ص : ۱۱۶

  105. گروه دیده ور می‌گوید:

    معارضه‌‌ى با نظام، یک سابقه‌‌ى سى ساله در این انقلاب دارد؛ چیز جدیدى نیست. اَشکال معارضه گوناگون بوده است، اما همیشه بوده است؛ شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعیت ما در داخل بوده. هر جا احساس کردند و هر وقت احساس کردند میتوانند حضور قوى‌‌ترى پیدا کنند، ضربه‌‌اى را که میتوانستند – به خیال خود – وارد کردند. و انقلاب هم در طول این سى سال در مقابل این ضربات ایستاده است؛ نه فقط ضعیف نشده، بلکه روز به روز بحمداللَّه کشور و نظام جمهورى اسلامى قوى‌‌تر هم شده. منتها یک نکته وجود دارد و او این است که هر چه ما در نظام جمهورى اسلامى، توانستیم ریشه‌‌ى خودمان را عمیق‌‌تر کنیم و پیشتر برویم و کارهایمان را پیچیده‌‌تر بکنیم، توطئه‌‌ى دشمن هم پیچیده‌‌تر شده است؛ این را باید توجه داشت. درست است که ما تجربه‌‌ى غلبه‌‌ى بر چالشهاى تحمیل شده را داریم – نه فقط در یک مورد و دو مورد؛ در تمام این سى سال، تجربه‌‌ى نظام جمهورى اسلامى، تجربه‌‌ى غلبه بر چالشها و بر معارضه‌‌ها و دشمنى‌‌هاست – ولى بایستى توجه کرد که – همانطور که اشاره فرمودند – دشمن، «من نام لم ینم عنه»؛ بیدار است؛ خبرهائى که از مراکز حساس سیاسى و امنیتى دنیا به دست ما میرسد، نشان میدهد که دستگاه‌‌هاى عظیمى، گسترده‌‌اى، با بودجه‌‌هاى کلانى، به طور دائم متوجه به نظام جمهورى اسلامى هستند؛ با انگیزه‌‌هائى که دارند، که گفته شده است و معلوم است براى ما و شما. دارند کار میکنند؛ هر روز طرحى را به میدان مى‌‌آورند و هر روز عرصه‌‌ى جدیدى را در مقابل جمهورى اسلامى مى‌‌آرایند. و این ادامه هم پیدا خواهد کرد، تا وقتى که مأیوس بشوند؛ آن وقتى که نظام جمهورى اسلامى به نصابهاى مشخصى در زمینه‌‌هاى سیاسى، در زمینه‌‌هاى اقتصادى، در زمینه‌‌هاى امنیتى، در زمینه‌‌هاى علمى، در زمینه‌‌هاى اخلاقى برسد. تا جمهورى اسلامى به این نصابهاى معین نرسیده است، اینها ادامه پیدا خواهد کرد؛ به آنجا که رسیدیم، دشمن طبعاً مأیوس خواهد شد و واقعیت را به طور کامل خواهد پذیرفت. به هر حال امروز توطئه‌‌ى دشمن، توطئه‌‌ى پیچیده‌‌اى است.

    ما باید جوانب این توطئه را بروشنى بشناسیم و بشناسانیم؛ وظیفه‌‌ى ما این است. امروز جنگ نظامى با ما خیلى محتمل نیست – نمیگوئیم بکلى منتفى است، اما خیلى محتمل نیست – لکن جنگى که وجود دارد، از جنگ نظامى اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشترى نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامى دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما مى‌‌آید، مراکز مرزى ما را سعى میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایه‌‌ها و ارکان اساسى یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها مى‌‌آید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهاى یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائى است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانى هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنى را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهى داریم، کمک غیبى داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما مادامى که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهى به سراغ ما نخواهد آمد.

    بیانات حضرت آقا(حفظه الله تعالی) در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری-۲/۷/۱۳۸۸

  106. خودم می‌گوید:

    نگاهی به اظهارات اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی
    حسین شریعتمداری

    http://www.mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=82&tab=didgah

  107. همسرشهید می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت..
    شهادت نصیبتان

  108. ya zeinab می‌گوید:

    پیام‌ مقام معظم رهبری به مناسبت تدفین شهدا در دانشگاه شاهد:
    پیکر مطهر شهدا هرجا آرام گیرد صفا و معنویت می‌آفریند
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907120295

  109. سروری می‌گوید:

    ما جز پرچم تابوت شما جایی برای یادگاری نوشتن نداریم

    این جمله بغض چندین روزه مراشکست فوق العاده بود فوق العاده

  110. 133 می‌گوید:

    به جناب امیرعلی:
    بنده از عمد بدون اشاره به شخصی این تذکر را دادم تا بحثی در اینجا جلوی چشمان “بعضی ها” شکل نگیرد. این از این اما یادمان نرفته که داداش حسین همین حدود یک ماه پیش، درست وقتی که عده ای از شاید خودی ها تیغ نقد بر قطعه گرفته بودند و از طرفی بعضی از دوستان هم عَلَم قلم حمایت از داداش حسین و قطعه را برافراشتند، داداش حسین به یکی از دوستان(که نمی خواهم اسم ایشان را بیاورم) در قسمت نظرات یکی از پُست هایش، اشاره کرد و از اینکه آن شخص، در مقام حمایت، داداش حسین را با سیدشهیدان اهل قلم؛ آقا مرتضا آوینی مقاسه کرده بود گله کردند. هنوز آن پُست و آن نظر داداش حسین هست ولی الآن که حقیر با شما این بحث را میکنیم بهتر میدانم خود داداش حسین قضاوت کنند. شاید ناسخ و منسوخی بخواهد اتفاق بی افتد که همگان باید به نظر داداش حسین توجه داشته باشند نه بحث های حاشیه ای.
    این را هم از قلم نیاندازم که به مدام ستاره بودن شما در کنار داداش حسین اطلاع دارم چه آنوقت که وبلاگ داشتید چه این چند وقتی که صاحب خانه شده اید. به همین جهت لازم می دانم اگر باعث دلخوری شما شده ام عذرخواهی ام را پذیرا باشید. ستاره بمانید إن شاءالله.

  111. ز. رمضانی می‌گوید:

    داداش حسین حقا که آوینی دوم است. برای من یکی که تداعی گر راوی فتح است؛ خودش می خواد خوشش بیاد می خواد بدش بیاد!!

  112. nedayehagh می‌گوید:

    سلام بر قطعه عزیز و عزیزان قطعه….خیلی خیلی فوق العاده بود متن…عالی….
    فک کنم آقای قدیانی خطاب به منتقدانشون گفته بودند که ادعای آوینی ثانی بودن نداشته وندارن…گمان نمی کنم اگه قلم ایشون برای ما قلم شهید آوینی رو تداعی می کنه از این تشبیه دلخور بشن…به هر حال اینکه آقای قدیانی تواضع به خرج می دن دلیل نمی شه ما حسمون رو بیان نکنیم….

  113. صفار می‌گوید:

    «ابد والله ما ننسی خمینی»
    «ابد والله ما ننسی خمینی»
    «ابد والله ما ننسی خمینی»

    *به خدا قسم تا ابد خمینی را فراموش نمی کنم.

  114. میثاق می‌گوید:

    نقش و اقدامات هاشمی رفسنجانی در حوادث فتنه

    آنچه از نقش هاشمی رفسنجانی در وقایع سال ۸۸ و تحرکات وی در سال ۸۷ می‌توان دریافت چیزی جز تعیین استراتژی‌ها و راهبردها و به کار بردن تاکتیک‌هایی برای رسیدن به اهداف خود نیست. در این متن منتشر شده ،هدف و استراتژی هاشمی رفسنجانی دقیقا منطبق با اهداف جریان هتاک و برانداز و در ابعاد کوتاه و بلند مدت ذکر شده که خوب است این فرصت محلی برای پاسخگویی وی نسبت به این مطالب باشد.همگان در دایره نظام وانقلاب اسلامی خشنود خواهند شد که وی این اهداف را نفی کرده و به پیوستگی با خط انقلاب و رهبری تاکید کند. توضیحات وی می‌تواند روشنگری کرده و فضا را از ابهام خالی نماید.در متن آمده است:

    “نقش هاشمی هدف : بسط قدرت و اعمال حاکمیت و ایفای نقش مطلق در کشور استراتژی بعد از انتخابات قبل از انتخابات استراتژی ۲ : ایجاد وحدت میان اصلاح طلبان استراتژی ۳ : ایجاد بی ثباتی و عدم استقرار اوضاع در کشور برای وادار کردن حکومت به پناه آوردن به هاشمی برای رسیدن به هدف تاکتیک اول : اطمینان یافتن ازپیروزی قطعی احمدی نژاد و شلوغ کردن فضای اصولگرایان ( با انتشار نامه ) تاکتیک دوم : عدم مشروعیت دولت احمدی نژادو زمینه سازی اغتشاش واجرای آن توسط منسوبین درجه یک و ابطال انتخابات تاکتیک سوم : طرح حکمیت تاکتیک اول : تلاش جهت ایجاد وحدت میان اصلاح طلبان در مورد کاندیداتوری خاتمی تاکتیک دوم : شکست تاکتیک اول و پیگیری تمرکز اصلاح طلبان در مورد آمدن میرحسین تاکتیک چهارم : ایجاد فشارجهت تشکیل دولت ائتلافی از طریق رایزنی با مجلس استراتژی ۱ : ایجاد انشقاق در میان اصولگرایان تاکتیک اول : طرح دولت صالح با ریاست ناطق یا روحانی تاکتیک دوم : طرح دولت وحدت ملی ( جشن سی امین سالگرد تشکیل مجلس ) تاکتیک سوم : طرح دولت ائتلافی ( قالیباف، لاریحانی و رضایی ) تاکتیک پنجم : پیگیری عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در مجلس ”

    ابطحی: هاشمی رفسنجانی با حمایت مالی موسوی را هدایت کرد . هر دو به یک چیزی اندیشیدند [ خاتمی و هاشمی ] . یک اصلاح طلب رئیس جمهور شود تا رهبری در جامعه قدرت مطلق نباشد . به هر قیمتی

    حسین مرعشی : در جلسه ای که با آقای هاشمی داشتیم ، ایشان به ما تکلیف کرد که باید زیر بیرق موسوی بروید . امسال من یک جهاد و رسالت دارم، وآن هم برداشتن احمدی نژاد است.

    ابطحی : آقای هاشمی رفسنجانی و مهدی از قول پدرش به سختی معتقد بودند که آقا همچنان طرفدار احمدی نژاد است ولی باید آنقدر فشار آورد که یا آقا از احمدی نژاد دست بکشند و یا فضا به گونه ای باشد که آقا جرأت نکنند از احمدی نژاد حمایت نمایند.بیت هاشمی رفسنجانی از خودش تا فرزندانش و همسرش فشار اصلی را داشتند که احمدی نژاد رأی نیاورد . نظریه هاشمی این بودکه هر کس که می تواند احمدی نژاد را به زمین بزند باید مورد حمایت قرار گیرد . هیچ شرطی هم نداشت . تمام سرمایه مالی این کار را هم متقبل شده بود

    موسوی خوئینی ها: مجمع روحانیون مبارز نباید موضع خود را جلوتر از آقای هاشمی اعلام کند و همواره باید پشت سر ایشان و به آرامی حرکت کند

    ابطحی : مهدی هاشمی : در چند ماه آینده ما انتخابات ریاست مجلس خبرگان داریم و باید دست به عصا برویم تا پدرم رئیس مجلس خبرگان شود . همه چیز مملکت به آنجا مربوط است اگر پدرم رئیس نباشد و اتفاقی بیفتند مملکت از دست می رود استنباط همه بر این است که آقای هاشمی رفسنجانی از اهرم ریاست مجلس خبرگان برای تغییر رهبری و یا حداقل رهبری آینده قصد استفاده دارد . مهدی هاشمی بخصوص همیشه نیش سخنانش به رهبری است . رسماً در جلسه ای که در حرم امام بود می گفت رو کم کنی خوبی از آقا شد بنا به گفته فرزندشان [ مهدی هاشمی ] پیغام آقای هاشمی به اوباما بوده است که تا قبل از انتخابات ایران ، با ایران وارد مذاکره نشوند .

  115. میثاق می‌گوید:

    خاتمی : ( در راهپیمائی غیر قانونی ۲۵/۳/۸۸) باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است، و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است .

    موسوی خوئینی ها : ما باید بیائیم و توان بگذاریم به هر قیمتی آقای خامنه‌ای را از تخت پائین بکشیم . او باید بفهمد که این مملکت این طور نیست که ایشان باشد و هرجور بخواهد آن را به هر سمتی بکشاند . خاتمی و یارانش بالاخره کلی تجربه دارند.

    ابطحی: موسوی به آقای کروبی پیغام داده بود که من تا آخر هستم . همچنانکه گفتم این کلمه تا آخر هستم بهترین رمز و اسم شب تلاش برای سقوط و حذف رهبری است .
    انتخابات ریاست جمهوری اخیر ، که قطعاً تمهیدی همه جانبه برای حذف رهبری بود ، دارای عقبه قدرت مند و کینه توز داخلی در سطوح مدیریت های مختلف نظام هم بود که مدیریت این پروژه را در موارد بسیاری به عهده گرفتند تا در انتخابات اعلام عملی پایان دوران رهبری رهبر معظم انقلاب را مطرح کنند . بحث این انتخابات که ازدو سال پیش کلید خورد به دو دلیل می توانست حذف و یا کم اثر کردن رهبری را در خود داشته باشد یکی به این دلیل که احمدی نژاد بارها مورد حمایت رهبری قرار گرفته اند ودیگر اینکه تطابق شعارهای احمد ی نژاد با رهبری . به همین دلیل حذف احمدی نژاد به معنای حذف عملی رهبری تلقی می شد .

    موسوی خوئینی‌ها : ( در دیدار علی محمد حاضری) آیا با این اوضاع می توان مردم را به مدت یک الی سه ماه در خیابان ها و در جلوی چشم همه مردم دنیا نگاه داشت . می بایست از قضیه ابطال انتخابات فراتر برویم و این یک راه جدیدی است و این جمعیت الان به عنوان بازیکنان این جریان هستند . ما باید در موضوع تخلفات انتخاباتی ابتدا از آقای خامنه‌ای شروع کنیم که برق از سر شورای نگهبان می پرد . آیا این حضور مردمی می‌تواند به اعتصاب و تحصن بیانجامد؟برای آقای خامنه‌ای ابطال انتخابات به معنای این است که باید یک عقب نشینی را شروع کند که معلوم نیست ته آن به کجا کشیده می شود . کاری نکنید که این قضیه ظرف یک هفته بسته شود . اگر مهندس بتواند این حرکت را به روشی آرام اما مستمر تر تبدیل کند خیلی مفید است

    بهزاد نبوی : ما باید از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد بهره لازم را ببریم ما باید از شورای فقاهت آقای هاشمی دفاع کنیم و رهبری را منزوی نمائیم

    موسوی خوئینی ها : انتخاب خاتمی در سال ۷۶ یک سیلی به گوش حاکمیت بود اما ما نتوانستیم آن جریان را حفظ کنیم که همین مطلب هم باعث شد که حاکمیت دوباره خودش را بازسازی کند . انتخاب مجدد خاتمی نماد مخالفت با حاکمیت است

    ابطحی : کروبی و موسوی البته در چند نقطه وحدت نظر هم داشتند . یکی از آنها اینکه در صورت رأی آوردن ولایت فقیه را مهار کنند
    آقای خاتمی گفته بود ما هدف بزرگتری داریم . مهم این است که در انتخابات باید پیروز شویم و لذا نباید در ستاد افرادی باشند که روزنامه ها از آنان به عنوان جریان تندرو یاد کنند و اصل پروژه پیروزی در انتخابات که تنها راه مهار کردن رهبری است آسیب ببیند

    ابطحی : در مشارکت رضا خاتمی معمولاً صریح تر از دیگران در مورد رهبری حرف می زند . اصل دیدگاه رضا خاتمی در مورد رهبری این است که باید تا جایی که ممکن است در برابر نظرات ایشان مقاومت کرد تا ایشان در موضوعات مختلف عقب نشینی کنند .
    متأسفم که باید اعتراف کنم که آقای خاتمی به اعتقاد من کمترین ارادت و علاقه را به رهبری -به عنوان رهبری نظام – دارد و برای اینکه در این انتخابات روی رهبری را کم کنند خیلی تلاش کرد . بارها در جلسات خصوصی به مامی گفت اگر انتخاب شویم دیگر آقای خامنه ای آن آقای خامنه ای قبلی نخواهد بود
    موسوی خوئینی ها : این ولایت فقیه یک امر غیر عقلا یی است که واقعا هم هست عقلا یی به معنی امروز دنیا.

    تاج زاده : به نظر من انقلاب اسلامی می تواند نظامی بدتر از رژیم شاه را در ایران مستقر کند . من استبداد دینی را هم برای اسلام و هم برای ایران بدتر از استبداد لائیک می دانم.

    موسوی خوئینی ها : ما باید تکلیف خودمان را با این رژیم مشخص کنیم . ما مدیون امام هستبم ولی امام چیزهایی فرموده که با گذشت زمان نتیجه می گیریم که موفقیتی در آن نیست و حکومت دچار مشکل شده است .

    سید محمد خاتمی : اگر در این انتخابات احمدی نژاد سقوط کند عملاً رهبری حذف می شود . اگر به هر قیمیتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره بر حوزه سیاسی و اجرایی کشور باز گردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت . سقوط اصولگرایان به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی می شود . با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنه ای را مهار کرد.

    موسوی خوئینی ها: من به دوستان گفتم اگر می خواهند در شورای نگهبان مطلبی در مورد انتخابات شروع کنند ابتدا از آقای خامنه ای شروع کنند و بگویند تخلفات از ایشان شروع شده است . ایشان ( رهبری ) می داند اگر یک قدم به عقب برود ( ابطال انتخابات ) باید تا آخرش عقب برود .

    آغاجری : ما در دولت خاتمی یکی از پایه های ولایت فقیه را منهدم کردیم و با پیروزی موسوی در انتخابات همه پایه های ولایت فقیه را فرو خواهیم ریخت

    بهزاد نبوی احمدی نژاد که عددی نیست . آن کس و آنجایی و آن مرکزی را باید تحت فشار بگذاریم که اصلی ترین نقش را دارد .بالاخره ما باید ببینیم با آقای خامنه ای چکار کنیم . اگر آقای خاتمی رفت ثبت نام کند بگوید که من ولایت مطلقه را تنها در چارچوب قانون اساسی قبول دارم و این یعنی محدود کردن رهبری

    موسوی خوئینی ها : اگر احساس مردم این باشد که احمدی نژاد رای ندارد ولی رای بیاورد، آثار و تبعات سیاسی این مشکل به دوش آقای خامنه ای خواهد بود .

    موسوی لاری: بالاخره آقای خامنه ای هم وارد یک چالش شدهاست که اگر حواسش جمع نباشد ممکن است این شتر درب خانه ایشان هم بخوابد و فقط قرار نیست درب خانه هاشمی بخوابد، حالا احمدی نژاد رئیس جمهور قانونی شده و مشکلی ندارد و هر چه هست متوجه آقای خامنه ای است .

    موسوی خوئینی ها :اگر کسی شک داشته باشد که این جبهه ای که یک طرف آن آقای خامنه ای و یک طرف هم مهندس موسوی ، خاتمی و در کل مردم قرار گرفته اند، کدامیک حق هستند . این رفتارهای اینها ( حاکمیت ) دلیل این است که آنها باطل هستند . به نظر من اگر آقای خاتمی را مثل معین رد صلاحیت کنند بعداً ایشان حکم حکومتی را نپذیرد و از صحنه کنار برود .

    موسوی خوئینی ها: الان ریاست جمهوری دو تا چهار سال است، می شود رهبری را دو تا ۵ سال کرد و بعد از آن هم کنار برود . سال گذشته ما در کنگره سازمان مشارکت دعوت بودیم که مطالبی در خصوص موقتی بودن رهبری از آقای حجاریان مطرح اما من با آقای نبوی به این جهت که من و خاتمی آنجا نشسته بودیم اعتراض کردم که چرا چنین مطلبی در حضور ما خوانده شده است و این مطلب برای آینده تحزب و گروههای سیاسی مفید نیست حال درست است که ما هم در این موضوع – موقتی بودن رهبری – با شما هم عقیده هستیم .

  116. میثاق می‌گوید:

    ادرس سایت استاد و قدردانی از مواضع انقلابی این هنرمند عــــــــــــــــــــــــــزیز

    http://ostad-eftekhari.com/index.php?option=com_content&task=view&id=298&Itemid=3

  117. شهید حسین شفائیه می‌گوید:

    و عشق بودو تو بودیو باد,سرگردان
    تو باد بودیو من در مباد سرگردان
    وداد قافیه ام را ندید باد مباد
    که برد قافیه را بادو داد,سرگردان

    تقدیم به برادر گلم ,داداش حسین

  118. مائده می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    شرمنده از اینکه یه مدت نیومدم تو سایتتون.
    ای کاش من هم مثل شما می تونستم نویسنده خوبی باشم تا بتونم برای جامعه ام خدمت کنم و به روشنگری افکار عمومی بپردازم.اما حیف که این استعدادو ندارم.
    من همیشه با اسم مائده براتون نظر می ذارم. ادرس وبلاگمم می نویسم. به غیر از این حالت هر نظری که گذاشته بشه من نیستم.
    در پناه حق موفق باشین

  119. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    برای اینکه روز قیامت شفیعمون باشند صلوات
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    یاحق

  120. ریحانه می‌گوید:

    سلام
    خداقوت
    یه چند روزی نیستم به قول استاد هپلی هستم ولی خستم
    انشالله که مبصرقطعه غیبتم رو موجه کنن دعام کنید…
    یاعلی سید علی

  121. رضا می‌گوید:

    معاون آقای ضرغامی فرموده اند : چون یامین پور جوان است و سن او به اتفاقات گذشته نمی خورد باید عوض شود!
    http://www.jahannews.com/vdcgtu9qtak9wz4.rpra.html

  122. amir می‌گوید:

    آقای دارابی به جای یامین پور از میرزا تقی خان فراهانی استفاده کنید!
    http://shahrahedalat.blogfa.com/post-101.aspx

  123. عکاس مسلمان می‌گوید:

    بسم الله./ سلام داداش حسین. عکسای خوبی ازت گرفتم. توی وبلاگ گذاشتم. یا حق
    حسین قدیانی: عکس های قشنگ شما از مراسم قالیشویان اردهال و همایش سایبری را دیدم؛ عالی بود. دست مریزاد.

  124. مصباح می‌گوید:

    سلام علیکم
    دیدم ۱۱۳ نظر اینجاست گفتم ۱۱۴ باشم
    ضمنا سید احمد فعالیتش کم شده! رفته به حوزه ها سرکشی کنه؟؟
    باید استیضاح بشه!!

  125. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام.
    روز به خیر.
    لطف می کنید اگه فرصت کردید بخشی از سمفونی مورچه ها یا سفرنامه رو بذارید؟ شرمنده ولی اگه سفرنامه رو خواستید بذارید، اون قسمتش که در مورد بقیع نوشتید بذارید…
    التماس دعا
    یاعلی

  126. پسر شهید می‌گوید:

    سلام بر صادق ال محمد
    می ا ید مهدی به این زود ی ها
    خامنه ای با بای ماست وعشق یعنی باتوم بسیج

  127. محمد می‌گوید:

    السلامـ..
    شهادت رئیس مذهب حقه امامیه اثنی عشریه محمدیه علویه جعفریه شیعه، شیخ الائمه، امام به حق ناطق، کاشف الحقایق و الدقائق، حضرت جعفر بن محمد الصادق (علیه افضل صلوات الخالق) تسلیت و تعزیت…

  128. سیداحمد می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز تر از جان.
    مخلصم داداش.

    فعالیت من کم شده؟
    میخواید بگم از صبح کیا اومدن و رفتن؟
    اشتغفرالله!

  129. سیداحمد می‌گوید:

    از عکاس مسلمان واقعا سپاسگذارم بابت عکسها.
    خیلی لطف کردید.

  130. فاطمه محمدی می‌گوید:

    سلام داداش قدیانی

    برایتان دعا می کنم.

    در پناه صاحب الزمان عح الله باشید.

    امام صادق (ع):

    در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح ، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب
    یا علی

  131. چای پولکی می‌گوید:

    امروز رفته بودم تشییع پیکر «اصحاب کهف دوران معاصرمان». خدا چه زیبا و عاشقانه یادآوری میکنه. دو تا شهید جوان از سالهای اول جنگ. نمی دونید جمعیت چه کردند وقتی شنیدند یکی شون سر نداره و تازه بعد بیست و هفت هشت سال تن بی سرش رو آرودن. فکر می کنید تا چند سال دیگه این ذخیره دوام بیاره و هرچند وقت یکبار دلامون رو صفایی بده؟؟؟؟
    پس ای کاش قدر این لحظات باقیمونده رو بیشتر بدونیم. . .

  132. ترنم می‌گوید:

    دیروز شهدا با ورود خود بوی بهشت را به دانشگاهمان آوردند…

  133. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام
    یادداشت شما و برادر یامینپور چه شد؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    بخش شمخانی هم فراموش نشود!!!
    انشالله که همیشه پایدار باشید.

  134. لولوی منافقین می‌گوید:

    همه گفتند حیفم اومد نگم…
    شهدا شرمنده ایم
    شرمنده ایم ولی فقط در حرف های خصوصیمان این را میگوییم پس وقت عمل ما کجاییم شهدا اینگونه بودند یا نه .
    این جا یک مکان خصوصی است و من میگویم شهدا شرمنده ایم

  135. سرباز سیدعلی می‌گوید:

    بسم رب الشهداء والصدیقین
    در معرکه ها رفتند پله پله تا ملاقات خدا ، آنهایی که نهضت خونین خمینی را لبک گفتند و چه زیبا سرودند غزل شهادت را در سپیده دم صبحگاه دوکوهه ؛ هنوز نوای عاشورایی مهدی خندان چشم غروب را گریان می کند و ذکر الغوث الغوث سید مجتبی علمدار طنین انداز ساختمان گردان تخریب است .
    هنوز می توان بهار را در دیدگان بچه های گردان کمیل جستجو کرد وقتی که از کوچه پس کوچه های خاکریزهای طلائیه می گذری. خوب گوش کن ، می شنوی ؟ کمی آن طرف تر ؛ صدای امواج خروشان اروند را که از قمقمه شهید به گوش می رسد !! آری ؛ اشتباه نمی کنی . صدای تلاطم اروند است که محصور مشک تیرخورده ابوالفضل ابوالفضلی است … شهید عباس نشانِ کربلای ایران ؛؛
    اگر امروز ایمانمان کمی بو گرفته در عوض هنوز فکه بوی خدا را می دهد ، ایمانت را می توانی در آزمون دانشگاه دوکوهه بسنجی و نمره قبولی اخلاصت را در بُرد مسجد حاج همت نظاره گر شوی ؛ آنها که رفتند حج عشق را بجا آوردند و فاصله صفا و مروه را از فکه تا شلمچه با لب تشنه هروله کنان پیمودند و به تبعیت از ارباب بی کفن از طواف کعبه گذشتند و پروانه وار به گرد حریم دوست گرویدند .
    کجایی مرتضای آوینی تا روایت کنی حماسه فرزندان روح الله را ؛ کجایی عباس بابایی تا آسمانها را دوباره به تسخیر خود درآوری ؛ کجایی محمود نوریان تا میدان مین وجودمان را از زنگارهای دنیا پاک کنی و چون خود ما را نیز عبدالله کنی ؛
    گرفتار هواهای نفسانی ام و پای در رکاب شیطان !! بیائید و رهایی ام بخشید از زندان تن ؛ از بند دژخیمان گناه و معصیت ؛ بیائید ای شهدای گمنام مرا دریابید که شما زنده اید و من مرده ام ، منی که منیّت همه وجودش را فراگرفته و هیچ نمی بیند مگر خود را !!!
    نجاتم بخشید از خودستایی و خودپسندی ….
    دستم بگیرید که محتاج دست گیریم ؛؛

  136. شلمچه(سید) می‌گوید:

    سلام خدمت داداش حسین قدیانی
    بنده شمارو لینک کردم دروب شلمچه
    اگه دوست داشتی وبه ما وشلمچه هم علاقه داشتی
    افتخار لینک بهمون بده
    اگه هم نشد که دعامون کن یاحق

  137. سحر می‌گوید:

    سلام

  138. سیداحمد می‌گوید:

    ۷۲ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا….

  139. خادم الشهدا می‌گوید:

    سلام به اهالی خوب قطعه
    و داداش حسین بزرگوار.

  140. amir می‌گوید:

    دوچرخه (گفت و شنود)

    گفت: چی شده که همکاران و افراد نزدیک به سران فتنه یکی پس از دیگری از ایران فرار می کنند و به آمریکا و انگلیس پناهنده می شوند؟
    گفتم: خب! این که تعجب ندارد، تمام جاسوس های بیگانه بعد از پایان ماموریت و یا هنگامی که متوجه می شوند لو رفته اند، به پایگاه اصلی خود برمی گردند.
    گفت: حالا باز هم سران و عوامل فتنه می توانند وابستگی خود به آمریکا و انگلیس و اسرائیل را انکار کنند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟!
    گفت: یکی از همین فراری های پناهنده که خیلی به سران فتنه نزدیک بود، گفته است مردم ایران برای موسوی و خاتمی و کروبی تره هم خرد نمی کنند و اگر رژیم برای آنها محافظ نگذاشته بود، جرأت نداشتند از خانه بیرون بیایند.
    گفتم: دیگه چی؟!
    گفت: همین عضو فراری حزب مشارکت گفته است؛ باید از اول شروع کنیم؟!
    گفتم: حیوونکی! دو نفر یک دوچرخه دزدیده بودند، یکی از آنها دوچرخه را برای فروش به خیابان برد ولی در حالی که با مالخر چانه می زد، دزد دیگری دوچرخه را به سرقت برد. یارو دست از پا د رازتر نزد رفیقش برگشت، دزد همکارش از او پرسید؛ دوچرخه را چند فروختی؟ و یارو با عصبانیت گفت؛ به قیمت خرید!

  141. amir می‌گوید:

    روایت لحظه شهادت فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص)
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907120685

  142. amir می‌گوید:

    ما که پشت پرده ای نداریم!
    http://yaminpour.ir/

  143. سیداحمد می‌گوید:

    http://iusnews.ir/?pageid=116497&

    تشیع پیکر شهدا.

  144. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش
    خسته نباشین
    خوشحال می شم تشریف بیارین و پست جدید من رو بخونین.
    و خوشحال تر می شم نظرتون رو هم بگین.
    ما دعوت کردیم. دیگه پذیرفتنش با خودتونه. 🙂

  145. عزیز می‌گوید:

    داداشی سلام خسته نباشید . مطلبتونو پرینت گرفتم و چندین بار خواندم واقعاً که نوشته هاتون آدم را هوایی می کنه . خون بابااکبر چه می کنه؟ صد افسوس خوردم که دیروز کلاس داشتم و نتوانستم بروم تشیع پیکر پرستوهای عاشق خوشا بحال آنهایی که رفتند.

  146. روجا می‌گوید:

    سلام بر حاج حسین عزیز
    راستی چرا دیگر از آن نوشته های کوبنده که لرزه بر اندان گراز مجمد خاتمی و کفتار کروبی و خوک میر فسیل موسوی می انداخت خبری نیست !!!؟؟داداش حسین عزیز پتک قلمت را بر کله های پوک این سه منافق ملحد ترسوی مزذور مدام فرود آآور. لحظه ای هم نباید به این گله گراز امان داد .سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الااعناق و ضربوا منهم کل بنان ..این گله منافق رسوا را باید همواره از یاد نبرد.

  147. م.طاهری می‌گوید:

    بچه های تفحص قشنگ می گویند که برخی شهدا ماندند برای عملیات های بعدی. هربار با امدنشان خط روزمرگی را در هم می کوبند

  148. محمدی /رها می‌گوید:

    سلام روز دختر بر همه دختران ستاره حضرت ماه مبارک
    برای یادآوری بعضی از یاد رفته ها و کم رنگ شده ها به رها هم یه سری بزنید
    محمدی از زنجان
    raha-em.pelakfa.com

  149. مطلبتون آقای قدیانی اونقدررررررررررررررررررررقشنگ بودکه پرینت گرفتم وزدم توتابلوی مسجدمحله مون.دمت گرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.