پیام و پیامک

تاملی بر دست مایه قراردادن بزرگان برای شوخی

یکمین: هیچ اگر نمی داشتیم از شریعتی، جز نجوا با جناب زینب، «زبان علی در کام»، کافی بود قدر این مرد را می دانستیم، اسباب خنده اش نمی کردیم و راه به راه پیامک نمی کردیم: آبو بزن… دکتر شریعتی هنگام سرویس کولر! خواهرم، حجابت را… دکتر شریعتی هنگام نهی از منکر! بزن سه… دکتر شریعتی قبل از ال کلاسیکو! جون من ننویس… دکتر شریعتی هنگام جریمه شدن توسط پلیس! هیس… دکتر شریعتی قبل از خواب! کافری که همه را به کیش خود پندارد، شرف دارد به مومنی که همه را به جگر خود بگیرد… دکتر شریعتی پس از دیدار با فلان مسئول! بابا، این دیگه چقدر اطلاعات داره… دکتر شریعتی پس از ملاقات با مدیر مسئول کیهان! عروس رفته گل بچینه… دخترخاله همسایه دیوار به دیوار دکتر شریعتی اینا در مراسم عروسی خواهرش، خطاب به عاقد!

دومین: بی آنکه «جامعه شناسی» خوانده باشم، علاقمندم به شناخت جامعه. معتقدم؛ گاهی یک مسافرکش غیر خطی، بیش از فلان استاد جامعه شناس، زیر و بم جامعه و پیچ و خم آدم های جامعه را می شناسد. گاه هست که در صف کباب، بیش از غوطه خوردن در صدها کتاب، می توان افکار عمومی جامعه را شناخت. از همین زاویه، پیامک های مرتبط با دکتر شریعتی، برایم مجالی عالی است تا محیط خود را، حتی خود را بهتر بشناسم.

سومین: اگر چونان که پیش از این نوشته بودم، معتقدم باشم که این قبیل پیامک ها، بی ارتباط با دایره جوک سازی سرویس های جاسوسی بیگانه نیست، اگر گمان کرده باشم که لااقل بخشی از این قبیل پیامک ها، آبشخور بیرونی دارد و از جایی حسود و عنود، نظیر دور و وری های دکتر سروش که با «روشنفکران مردمی» نظیر جلال آل احمد و شریعتی، زاویه های خیبری و بدری دارند، نشات می گیرد، اگر فکر کرده باشم که جرقه این کار، اول بار توسط دشمن زده شده است، اگر باور کرده باشم که دست مایه قرار دادن بزرگان برای شوخی، محدود در دکتر شریعتی نمی ماند و این قصه سر دراز دارد، اگر پذیرفته باشم که شریعتی و شریعتی ها را می زنند تا بعدها شریعت و طریقت و ولایت و امامت و «علی بن محمد» را زده باشند، اگر قبول کرده باشم که دکتر را مسخره می کنند تا فردا نوبت «رسول امین برادر» برسد، اگر این موج پیامکی را توطئه فرض کرده باشم، و اگر توطئه را توهم ندانسته باشم، باید به چیزهایی اعتراف کنم:

من خود ستون پنجم دشمنم در جنگ نرم. اعتراف می کنم در ارسال بعضی از این پیامک ها، بی نقش نبوده ام. مهم، کم رنگی یا پررنگی نقشم نیست. آنچه اهمیت دارد، بی نقش نبودنم در این ماجراست. گاهی ارتکاب گناه، بسی مهم تر از کوچکی یا بزرگی گناه است. در گناه پیامک ها، راستش را بخواهی «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند».

من خود ستون پنجم دشمنم در جنگ نرم. اعتراف می کنم گاهی که از این دست، پیامکی دریافت می کنم، ذوقم گل می کند و می نشینم به طراحی پیامکی جدید. به پیامک قبلی می خندم، پیامک جدید را می سازم، بعد از کار خود پشیمان می شوم و با علم به نقاط منفی کارنامه دکتر شریعتی، می نشینم پای متن «نه عزیز! این حق کویر نیست». این توبه را اما بارها شکسته ام! گفت: «یک دست به مصحفیم و یک دست به جام، گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام؛ ماییم در این گنبد ناپخته و خام، نه کافر مطلق، نه مسلمان تمام».

من خود ستون پنجم دشمنم در جنگ نرم. اعتراف می کنم جز این گناه، به نوع نادری از «مالیخولیای فرهنگی» دچارم. قادر نیستم جلوی خنده خود را بگیرم، قادر نیستم جلوی ذوق خود را بگیرم، قادر نیستم ذوق خود را فوروارد نکنم… و البته این را هم قادر نیستم که علیه توطئه دشمن، جاسوسی مضحک من، تو او، ما، شما، ایشان، واکنش نشان ندهم! اگر رفیق! تو هم مالیخولیا داری، بزن قدش! اصلا بیا همچون «ملامتیه» خودمان را ملامت کنیم. مگر نه این است که «من» در «دشمن»، چون دشنامی نهفته است به دشمنی؟!

چهارمین: جامعه یعنی من، یعنی ما، یعنی شما. چکیده نظر من درباره دکتر شریعتی این است: آرای دکتر، بی اشتباه نبود. بعضا اشتباهات فاحش داشت. گاهی حرف خوبی می زد، اما برای حرف خوبش، مصادیق اشتباه می تراشید و بی اندازه به سلسله صفویه و علمای آن دوران درخشان، می توپید. گاهی برای جبران ضعف علمی، دینی، تاریخی، فلسفی، عقیدتی، سیاسی و فرهنگی اش، پناه به قوت قلم می برد و با کلمه ها بازی می کرد. از آن جنس نمی دانم که الگو خطابش کنم. معلم اما بود. در وصفش، با ۲ تعبیر، مخالف نیستم؛ «معلم انقلاب» و «معلم شهید»، هر چند که معتقد نیستم صریح و عریان و صد در صد به شهادت رسید. هر چند انقلاب، جز او، و بهتر از او، حتما معلمانی داشته است. شریعتی در نزد من به گلی می ماند با خارهای فراوان، آزاردهنده، بعضا تند و بی خود و بی جهت، اما بسیار معطر و خوش رایحه، همراه با خدمات فراوان. پژمرده کردنش را حماقت می دانم، نیز زیاد گنده کردنش را. «شریعتی، شریعتی است». آدم خودش! از نظر من، دکتر قبل از آنکه مورخ، جامعه شناس، آشنا به اسلام و… باشد، در وهله اول، یک «نویسنده» است که نه علم، بلکه قلم، توتم اوست؛ چیزی که خود هم اعتراف کرده است. نویسنده اگر اشتباه نکند، باید «قرآن» نازل کند و نویسنده، خدا نیست. خدا اما در قلم شریعتی، به غایت، نمک نهاده. محل حرف و حدیث است و از آنجا که حرفش را قشنگ و آمیخته به هنر و اعجاز قلم می زد، هنوز هم تاثیرگذار.  دیروز اما نوشتن از شریعتی، «نماد سواد» بود و باکلاسی، امروز انگار کهنه دل آزار به نظر می رسد، از بس نو به بازار آمده! گویی میان آدم باکلاس ها، عصرش سر آمده، و جملاتش، فقط به درد دیوار قهوه خانه ها، این اواخر فلافلی ها می خورد! پشت کامیونی به تنبهی! عقب نیسانی در جاده هراز به تلنگری! چیزی در مایه های «بوق نزن… سالار خسته است».

پنجمین: جای جملات متفکر/ نویسنده ای از جنس دکتر شریعتی، دیوار قهوه خانه نیست و الا قِلیان به جای دود امروز، پیامک فردا را قَلیان می کند! گمانم بر این است: سیل کنونی پیامک ها، از چشمه پیام هایی آب می خورد که در جای مناسب هزینه نشده است. الحق «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد». نه فقط نصب تصویر بزرگان بر بالای پمپ بنزین، اشتباه است، بلکه متوجه دلیل عکس عزیزان در استادیوم آزادی نمی شوم. از این کار نابکار، وقتی بیشتر دچار عذاب می شوم که می بینم این ابتکار، فقط در ورزشگاه های آل خلیفه و آل سعود و آل چه و آل چه تکرار می شود. از نظر من، «پیامک»، بیشتر به «پیام کوچک»، به «پیام رسانی نارسا» اطلاق می شود، تا اس ام اس!! دلیل عشق ملت ما به ولی فقیه، یوم الله ۹ دی است، نه تمثال بزرگان در استادیومی که مع الاسف توسط جمهوری اسلامی ساخته نشده! گیرم نظام آمد و ورزشگاه ۱۵۰ هزار نفری ساخت. نصب بعضی تصاویر برای چه؟! قرار ما به فرستادن «پیام» بود، یا ارسال «پیامک»؟! شان تصویر رهبر، کدام دیوار است؟! نشانه های عشق ملت به ولایت چیست؟! کجاست آنجا که رسم ما بر اسم ما، و «نگاه هنری» ما بر «دید رسمی» ما باید پیشی گیرد؟! چرا واضحات را نمی فهمیم؟! چرا حتم کرده ایم که این سوی و آن سوی مشعل المپیک، باید عکس خمینی و خامنه ای باشد؟! یک پراید ۱۰ میلیونی و بیمه حضرت عباس؟! من واقعا مانده ام که «ابالفضل علمدار» اگر قرار است خامنه ای نگه دارد، این وسط طلق موتور وسپای فرش فروش محله ما چه دارد برای خودش می گوید؟! نه عزیز! مشکلم با «توسل» نیست، که ما جملگی بیمه عباس هستیم و متوسل به خوبان، اما عاقل برای خرید لواشک، نه چک می کشد، نه عابربانک! تلفنی که با دوزاری جواب می دهد، اسکناس در سوراخش فرو نمی کنند! شرق ابوالخصیب، بسیجی برمی داشت و عکس امام را به غرب بدنش، قلبش گره می زد و شهید می شد. پیام یعنی قلب، اما پیامک، یعنی تقلب! جای تصویر لیلی، دل مجنون است. دیروز در کوی لیلی، دچار جنون شدم، وقتی دیدم روی تابلویی نوشته اند: «بیلیارد شهید چمران»!! سوختم تمام شد، رفتم بنزین بزنم. در پمپ بنزین، عکس امام دیدم! یاد جمله خمینی افتادم در دیوار ناهارخوری فلان روزنامه؛ «اگر همه ما قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه نخواهیم کشید»!! مشتی! لااقل می کردی عکس امام هنگام ریختن چای را می گذاشتی!! کوفت مان می کنی غذا را وقتی به جای پیام، پیامک می دهی به خوردمان!! «دست نکشیدن از مبارزه» یک «پیام» است، لیکن همین پیام بر دیوار سلف سرویس می شود «پیامک». راستی که قبل از این امواج پیامکی، بسی پیام که به دست من و شما، بدل شده اند به پیامک! پیامک، جز اس ام اس، به پیام دست کاری شده می گویند!

ششمین: از یک زاویه، سیل پیامک های فوق الذکر، صحه بر ۳ چیز می گذارد. ناخواسته داریم اعتراف می کنیم دکتر شریعتی زنده است، ناخواسته داریم اعلام می کنیم جمله زیبا را هنوز هم از قلم دکتر شریعتی باید جست و جو کرد، و ناخواسته داریم «اعتراض منفی» می کنیم که لزومی ندارد هر جمله مثلا زیبایی را به دکتر شریعتی ببندیم. خب! بیاییم و این زوایا را بی خیال شویم. بیاییم و دمی درنگ کنیم که آفات ور رفتن با بزرگان مان چیست؟! و چرا چیزی را که خود، عیبش را می دانیم، بدان دامن می زنیم؟! جایی گناه دیگری کرده ایم ما، که این چنین داریم تاوانش را می دهیم. ملتی که به بزرگان خود بخندد، سِبیل جلال و سَبیل شریعتی را مایه مزاح قرار دهد، توسط دشمن کوچک می شود. دشمن می آید وسط و به ریش ملت می خندد. من که کوچک شدم، دشمن بزرگ می شود. آنقدر بزرگ که پیام مرا بدل می کند به پیامک. وقتی ما به هم پیامک می زنیم، دشمن می آید و پیام ما را می زند. امام ما را می زند. عالم و آدم، «هادی شناس» شوند، به خدا نمی ارزد کلمه ای به معصوم اهانت شود. وقتی شریعتی یا جلال، به درستی و از زاویه منطق و دلیل و برهان، نقد می شوند، اشتباهات شان اصلاح می شود، لیکن وقتی وسیله خنده می شوند، قضیه فرق می کند. در این مقام، عیبی درست نمی شود، اما حسنی به غایت تمسخر می شود. متشابهات، اصلاح نمی شود، بلکه محکمات، آسیب می بیند. شریعتی اگر نقد شود، ایراداتش چکش می خورد، اما آن روز که دست مایه جوک شد، خواه ناخواه خدشه بر خوبی هایش وارد می آید. از همین منظر است که هنگام تمسخر شریعتی، هیچ صدایی از روشنفکران غیر مردمی و شریعت ستیز، به اعتراض بلند نمی شود. پس مسئله، بیش از آنکه شریعتی باشد، شریعت است.

هفتمین: جامعه شناخته نمی شود الا به نقد رفتار و گفتار اهل جامعه. گاهی موجی می آید، دیر یا زود فرو می نشیند، اما اثرش را بعدها می گذارد. آن روز، ما بعد از شنیدن نام شریعتی، به جای «پیام»، یاد «پیامک» می افتیم و به جای دقت، به غفلت می گذرانیم. گلی را همراه با عطرش پژمرده می کنیم، و می رسد روزگاری که می بینیم از آن همه طراوت، آن همه شکوه، آن همه «ای زن! ای که مردانگی در رکابت جوانمردی آموخت»، جز چند خار درشت، هیچ باقی نمانده. می رسد روزگاری که می بینیم شریعتی در عوض معایبش، وسیله هجو قرار نگرفته، بلکه در ازای محاسنش، اسباب خنده گردیده. هوشیار نباشیم، نمی فهمیم که ظلم داریم به شریعت می کنیم، نه شریعتی. وای اگر نسلی بعد از ما، شریعتی ها را به پیامک بشناسد، نه پیام. وای اگر نسلی بعد از ما، برایش سئوال شود که؛ این مرد پیامکی، این قهرمان دیوار قهوه خانه ها، مگر که بود و چه کرد و چه بود که در هر شهری از مدائن ام القرا، خیابانی بزرگ به نامش کرده اند؟!

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

برادرم! خواهرم! بوی شریعت می دهد شریعتی. از «پیچ شمیران» به سمت «شمیران»، حسینیه ای هست به نام «ارشاد». وقتی به ریش «حسینیه ارشاد» می خندیم، بعید می نماید زور «گشت ارشاد» به بد حجابی برسد. هنوز زیادند بانوانی از جامعه که اعتراف کنند روزگار جوانی در رژیم شاه، با شریعتی، اهل شریعت شدند و با «رسول امین برادر» دوست دار حجاب. هنوز زیادند پا به سن گذاشته هایی که اعتراف کنند با شریعتی، ترس شان فرو ریخت از بردن نام «سکینه» و «رقیه» در دانشگاه. هنوز زیادند مردمانی که اعتراف کنند با «حسین؛ وارث آدم»، توی دانشگاه پهلوی، از «کربلا» و «عاشورا» با افتخار سخن راندند، نه با شرمندگی و ترس و لرز. عجبا که استادیم در دوگانه سازی های بی خود؛ شریعتی یا مطهری؟! عجبا که استادیم در نقد غیر منصفانه؛ شریعتی نامسلمان و ضد روحانیت بود! و البته عجبا که پیام را بدل می کنیم به پیامک تا گل مان، عطری نداشته باشد، اما خار، چرا! غیرتی ها! این «زینب» خواهر ماست که بی معجر شد. نه! «پیامبر انقلاب حسین» را نمی گویم. روضه دارم نمی خوانم؛ خواهر خودم را دارم می گویم، خواهر خودت را، خودم را، خودت را، جامعه را.

آب را زدیم. دکتر شریعتی، سرویس کرد کولر پیامک مان را، و خواب را زدیم و دشمن، سرویس کرد دهان پیام مان را! من در دشمن، مستترم؛ حالا «تو» بگو، که در «توطئه»، نهانی…

وطن امروز/ ۲۰ خرداد ۱۳۹۱

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. آذرخش می‌گوید:

    بسم الله…

  2. آذرخش می‌گوید:

    ممنون بابت این متن به جا و به موقع.

  3. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون داداش حسین؛
    انتخاب مناسبی بود.

    دوستان محترم! ادامه این متن را به قلم داداش حسین، جدی تر از همیشه بخوانید… و صبر کنید تا آخر!

  4. قاصدک منتظر می‌گوید:

    اسوه ی امید و ایمان زینب است
    خواهر شاه شهیدان زینب است
    او که جان بخشیده، معنی داده است
    اصل آزادی انسان زینب است
    وقت ایراد سخن همچون علی
    دخت زهرای بتول آن زینب است
    در میان خیل جلادان دون
    قاصد خون شهیدان زینب است
    او که غیرت، همت مردانه اش
    شد زبان در وصفش حیران زینب است
    او که باشد مظهر صبر خدا
    او علمدار اسیران زینب است
    او که چشم “قاصدک” بر دست اوست
    قد خمیده، دل پریشان زینب است

  5. قاصدک منتظر می‌گوید:

    گاهی آدم ها دانسته یا ندانسته، با به استهزاء کشیدن شخصیت های ملی یا مذهبی، به فرهنگ یا مذهب جامعه ضربه می زنند که به مرور زمان قابل جبران نیست!

  6. یه عابر می‌گوید:

    ای کاش ابتدا، می شناختیم آن که را که به معلم شهید و … می خوانیمش.
    آیا رواست که معلم شهید را که صفتی از صفات بزرگ صفت انقلاب یعنی استاد شهید مطهری است، به یک انسان دهیم که در لا علم خویش اظهار علم می کند و جهل خویش را با زیبایی کلکش می پوشاند؟ چرا باید به امام خطر شریعتی ها را گوشزد کنند؟
    این تخریب ها را قبول ندارم، ولی ضرباتی را که از همین نوک قلم شریعتی به ما قشر دانشجو ولایی وارد شده اگر آن را تهاجم محض نخوانم تهاجمکی به عقائدمان هست.
    لااقل از شما انتظار نداشتم این طور در این باب وارد شوید.

  7. میلاد پسندیده می‌گوید:

    به به… دوباره بازگشتید به دورانی که متنهایتان را باید چندباره خواند… عالی.
    راستی شنیدید چند وقت پیش خشایار دیهیمی هم به فحش و ناسزا گرفته بود شریعتی و آل احمد را… که مثلاً من روشنفکرم و آنها نبودند!!!

    قبح یک چیزی وقتی ریخت… باید منتظر بدتر از اینها بود!!

  8. سلام
    مثل همیشه عالی
    یا علی
    التماس دعا

  9. برف و آفتاب می‌گوید:

    سلام! آرکیو هشتاد و هشتمو گرفتم آخ جون! پستچی داده بودش دست همسایه! ممنونم از شما به خاطر کتاب!

  10. برف و آفتاب می‌گوید:

    پس چرا آواتارمو نشون نمی‌ده؟ یعنی منو یادش رفته؟!!

  11. سید رسول می‌گوید:

    بسم الله خیرالاسماء
    سلام
    دکتر شریعتی را واقعا دوستش دارم.
    اما با این پیامک ها مخالف نیستم چرا که این ها تخریب دکتر نیست آقای قدیانی.
    این یک اعتراض بزرگ است به انداختن امضای دکتر شریعتی و کوروش کبیر و حتی مرحوم حسین پناهی زیر هر جمله ای که نمی دانند از کیست.
    مد شده است هر جمله قشنگی را به شریعتی می بندند و این یک اشتباه است و این پیامک ها نوعی مقابله است با این موضوع.
    اگر اشتباه می کنم راهنمایی بفرماید لطفا.

  12. سیداحمد می‌گوید:

    یه عابر؛

    قضاوت تان درباره شریعتی، تند، ناصحیح و غیر اخلاقی است. انصاف داشته باشید… و اجازه دهید داداش حسین بر اساس انتظارات شما، قلم نرقصاند!

    سید رسول؛

    هم در این متن، و هم در این پست: “جمله هایی که بوی بدی می دهند”، به نکته مد نظر شما اشاره شده. یعنی حرف شما را مدت ها قبل، داداش حسین قبول داشته و زده، اما این، همه ماجرا نیست و حتما با نگاه از زوایای دیگری به این نتیجه مسلم می رسیم که تخریب بزرگان، چندی است تبدیل به پروژه دشمن شده. پروژه ای که البته با دست خودمان جلو می بریمش! قطعا مقابله با سوء استفاده از امضای بزرگان، پای هر جمله با ربط و بی ربطی، نیاز به تخریب و تمسخر بزرگان ندارد. آنهم در چنین سطحی!!

  13. بهنام می‌گوید:

    مشکل بد حجابی با حسینیه ارشاد حل می شود نه با گشت ارشاد
    .
    باخواندن مقاله های شما کلی ملایمتر شدم نسبت به شریعتی

  14. عمار می‌گوید:

    تلنگر خیلی خوبی بود. خدا به شما اجر بدهد که باعث می شوید، از خواب خرگوشی بیدار شویم.
    خدا کند هیچ موقع به خواب نرویم. گر چه شواهد برعکس این قضیه را نشان می دهد!!!
    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.

  15. شهید آینده می‌گوید:

    متن زیبا و البته پرمفهومی بود؛ جزاکم الله!
    ولی
    “روضه دارم نمی خوانم”
    یکم اشتباه نیست جمله بالا؟!
    اللهم عجل لولیک الفرج

  16. شیدا می‌گوید:

    مثل همیشه با سلیقه و شیک موضوع را انتخاب کردید.
    یکى از کارهایی که توسط دانایی و غرض ورزى دشمن و نادانى و جهالت دوست انجام شد.
    محروم کردن جامعه بعد إز انقلاب إز کتاب هاى ارزشمند دکتر شریعتى بود.
    یکى إز دبیران خیلى حزب اللهى ام سالها قبل فرمود که خودش کسى بوده که فلک هم نمى توانسته او را باحجاب کند ولى با خواندن فاطمه فاطمه است از دکتر شریعتى قبل إز انقلاب، حالا این بار فلک هم نمى تواند او را بى حجاب کند.
    و من که خواندن بارها کتاب حجاب شهید مطهرى کاملا براى با حجاب شدن قانعم نکرده بود، با خواندن آن کتاب به توصیه آن خانم معلم عزیز براى همیشه قلبا و عقلا با حجاب شدم.
    افسوس می خورم که در جامعه اسلامى ایران که همه نوع کتاب وجود دارد این کتاب زیبا بسیار کم است.
    شاید با وجود این کتابها وجود بعضى ارشادها به حداقل برسد.

  17. سلام بر فرزند شهید، سلام بر خواهر شهید و سلام بر مادر شهیدان. سلام بر حضرت زینب کبری سلام الله علیها.
    در پشت این پیامکها توطئه شومی توسط صهیونیستها نهفته است. وقتی انگلیسیها پس از دوران مشروطیت آن جوکها رو واسه قومیتها بویژه آذریها و گیلکها ساختند،هدفشان تحقیر و تضعیف شجاعت های آن اقوام بود. نهضت سردار جنگل در گیلان و نهضت مشروطیت آذربایجان در مبارزه با استبداد، منافع غربیها را در ایران به چالش می کشید. وقتی حس شجاعت و غیرت یک ملت از دست رفت، سلطه بر آن ملت مثل آب خوردن است.

  18. رهگذر می‌گوید:

    «ملتی که به بزرگان خود بخندد، توسط دشمن کوچک می شود. من که کوچک شدم، دشمن بزرگ می شود.»
    متأسفانه ما ایرانیها هنوز به غرض ورزی آمریکا و اسراییل شک داریم و متوجه نقش مهم ایران در دنیا نشدیم.
    موفق باشید حاج حسین

  19. نادر می‌گوید:

    آقای حسین آقا

    بهتر نبود با این همه دغدغه اون پیامک ها را در بالای متن تان نمی گذاشتید؟… خودش یک پا اشاعه بود.

  20. عاشق کویر می‌گوید:

    برادر سید رسول! خودت از استدلالت خنده نگرفت؟! آیا راضی می شوی که از شهید مطهری یا مطهری امروز هم به همین شکل دفاع شود؟؟ یعنی چی این استدلال اخوی؟

  21. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به به… ۲۰! عالی.
    از اون متنهائی بود که اگر ۲۰ پاراگراف دیگه هم داشت، یه کله میخوندم.
    سید احمد هم را افتاده: “قلم رقصانی” به به از این مبصر.

  22. سیداحمد می‌گوید:

    نکات ۶ گانه تان واقعا قابل تاملند!
    سپاس بی پایان داداش حسین…

  23. شیدا می‌گوید:

    جایى خواندم که همسر امام خمینى در مصاحبه اى در مقایسه بین نوشته هاى دکتر شریعتى و شهید مطهرى فرموده بودند؛ یکى زیباتر و یکى عمیق تر مى نویسند.
    و شما داداش حسین بسیجى ها هم زیبا مى نویسید و هم عمیق.
    ممنون.

  24. سوگند می‌گوید:

    احسنت…ممنون و به جا.

  25. به جای امیر می‌گوید:

    ویروس فلیم (گفت و شنود)

    گفت: آمریکا و اسرائیل بعد از مذاکرات بغداد روی جنگ سایبری علیه برنامه هسته ای ایران خیلی سروصدا راه انداخته اند!
    گفتم: که چی؟! معلومه که از مذاکرات بغداد بدجوری کلافه شده اند.
    گفت: ادعا می کنند که با استفاده از ویروس هایی مثل ویروس شعله -FLAME- می توانند به تاسیسات هسته ای ایران ضربات سختی بزنند!
    گفتم: پس چرا تا حالا نتوانسته اند هیچ غلطی بکنند؟! و اگر چنین قدرتی دارند چرا در مذاکرات هسته ای با التماس از ایران می خواهند که کوتاه بیاید؟!
    گفت: اتفاقا یکی از سناتورهای آمریکایی گفته است؛ ایران از این گنده گویی ها واهمه ای ندارد و ما هم به جای این توهم پراکنی ها باید علت واقعی شکست خود در مذاکرات بغداد را جستجو کنیم.
    گفتم: یارو آس و پاس شده بود و برای اینکه خودش را از تک و تا نیندازد به دوستانش می گفت، کف دستم می خاره و معلومه که یک پولی به دستم می رسه، پشتم هم خارش داره و نشانه اینه که گنج پیدا می کنم و… دوستش گفت؛ مرد حسابی! همه اینها نشانه اینه که بدنت چرکه، پاشو برو حموم!

  26. ستاره خرازی می‌گوید:

    برکاتی حیرت انگیز درباره بسم الله
    http://rajanews.com/detail.asp?id=128316
    زن در مکتب خمینیسم
    http://rajanews.com/detail.asp?id=128357

  27. ترگل شیعه می‌گوید:

    هم آره هم نه

  28. ترگل شیعه می‌گوید:

    همیشه در این زمینه بحث هایی بوده
    ظاهر کلامش زیباست اما بعضی جمله هاش….
    آدما خیلی با هم فرق دارن. هر فردی از زاویه دید خودش نگاه می کنه، برای همین خیلی ها می گن به به، بعضی ها هم قبول ندارن…………

  29. ناشناس می‌گوید:

    نامه امام خمینی رو به مناسبت فوت شریعتی بخونید و مطهری و امام خمینی خیلی ایشون رو قبول نداشتن… من الگوم اوناست.

  30. نرگس می‌گوید:

    شریعتی به حدی بر ضد مطلق روحانیت اقدام کرد تا جایی که استاد شهید مرتضی مطهری چنین نوشته است:

    کوچکترین گناه این مرد(شریعتی)، بدنام کردن روحانیت است.
    سری به این سایت بزنید
    http://naghdeshariati.blogfa.com/
    آدم خوبه آدم ها رو از همه جنبه ها نگاه کنه، نه فقط از جنبه ادبی. دکتر شریعتی متن های ادبی فوق العاده ای مینوشت اما اسلام شناس نبود. پس در این حوزه نباید نظر میداد. هنوز عکس دستخط نظر شهید مطهری روی کتاب اسلام شناسی ایشون هست میتونید با یه سرچ ببینید.

  31. سیداحمد می‌گوید:

    خانم نرگس؛

    ۱: در نقض فرمایش شما همین الان چندین جمله از شریعتی دارم که نشان می دهد ایشان هرگز “ضد مطلق روحانیت” نبوده. جایی ایشان نوشته: پای هیچ قرارداد استعماری، امضای آخوند نجف رفته نیست، اما امضای روشنفکر هست… و بسیاری از این جملات.
    ۲: اگر اجازه بدهی ما نظر شهید بهشتی و البته رهبر انقلاب را به نظر شهید مطهری درباره دکتر شریعتی برتری دهیم و منصفانه تر بدانیم. شهید مطهری، روزی به افراط، دوست دار دکتر شریعتی بود و روزی به تفریط، ایشان را می زد. همچنان است رویه علامه مجاهد، مطهری زمان، درباره محمود احمدی نژاد در زمان حال!
    ۳: دکتر شریعتی روزگاری اسم “زینب” و “سکینه” و “حسین” و “علی” را در دانشگاه و حسینیه ارشاد می برد، که خیلی از مثلا مذهبی ها جرئتش را نداشتند. در محجبه کردن بسیاری از دختران این مملکت، در علاقمند کردن بسیاری از جوانان به دین و انقلاب، آیا می توان منکر نقش دکتر شریعتی شد؟!
    ۴: متاسفانه یا خوشبختانه، دکتر شریعتی علاوه بر هنر قلم، مزین به هنر سخنوری و خطابه نیز بودند؛ همین چیزها باعث می شد که زبان ارتباط با نسل نو را بهتر از دیگران بلد باشند.
    ۵: معتقدم؛ روحانیت را جز روحانیت، کسی نمی تواند بدنام یا خوش نام کند.

    قطعا این کامنت، در مقام نفی خدمات شهید مطهری نیست. قصه این است؛ اگر ما با سوء استفاده از شهید مطهری بخواهیم غیر منصفانه دیگران را نقد کنیم، بزرگان ما هم خواهی نخواهی غیر منصفانه نقد می شوند.

  32. میلاد پسندیده می‌گوید:

    دوستان! انیمیشنی کوتاه ساخته ام بر اساس سخنان حضرت ماه در مراسم رحلت امام خمینی… نظرتان مهم است:
    http://miladps3.mihanblog.com/post/124

  33. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    نکته ای که در بخش “پنج” به آن اشاره کردید، خیلی به جا و عالی بود.
    یاد آن قضیه ای افتادم که حاج آقا قرائتی تعریف می کردند که طرف، اسم پنچرگیری اش را گذاشته، “پنچرگیری انقلاب“!
    از این قبیل بی سلیقگی ها، زیاد می بینیم دور و برمان.
    برمی دارند و تصویر امام و آقا و جملات شان و شعارهای انقلابی و بعضی از اسامی مقدس را گاهی خیلی بی ربط و به گونه ای کار می کنند که ناخواسته آسیب می زند به جایگاه و شان آن مطلب.

    درباره شخصیت و افکار دکتر شریعتی هم گمانم خیلی خوب در بخش “چهارم” توضیح دادید. کاش همه چیز را در کنار هم ببینیم، خوبی ها و بدی ها و محسنات و ضعف ها را…

    “پژمرده کردنش را حماقت می دانم، نیز زیاد گنده کردنش را.”

  34. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “نظر رهبر فرزانه انقلاب درباره شریعتی”

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903290362

  35. ناشناس می‌گوید:

    سید جان! رعایت کن که تو کامنتات به شهید مطهری جسارت نکنی مراقب باش! داداش حسین! از شهدا بنویس، نه از شریعتی. حیف نکن قلم تو.

  36. سیداحمد می‌گوید:

    ناشناس؛

    مراقبم!

  37. شیدا می‌گوید:

    نظر حکیمانه و همه جانبه رهبر فرزانه مان بسیار به موقع و لازم بود.
    ممنون از سلاله ٩ دى عزیز براى همه حدیث ها و میان برنامه هاى جالب و لازمشان.
    موفق باشید.

  38. بهنام می‌گوید:

    سید احمد جان؛

    ۱- فراموش نکن کسی که شریعتی را به حسینیه ارشاد آورد خود استاد مطهری بود.
    ۲- مطهری زمان نقشش مطهری خمینی سابق است بر خامنه ای، اما احمدی نژاد فکر نکنم در حوزه اندیشه شریعتی باشد که مقایسه می کنید. که احمدی نژاد در حدی نیست که علامه بخواهد او را بزند یا برتری دهد.
    ۳- با ناشناس موافقم.

  39. نجوا می‌گوید:

    سلام،
    از سلاله ی ۹ دی ممنون…
    غیرتی ها! این «زینب» خواهر ماست که بی معجر شده… نه! «رسول امین برادر» را نمی گویم. روضه دارم نمی خوانم؛ خواهر خودم را دارم می گویم… خواهر خودت را… خودم را… خودت را… جامعه را.

    واقعا این روزها بد حجابی بعضی از زنان و بی غیرتی بعضی از مردان در سطح جامعه غوغا می کند… چاره ای… راهی… کاری… چه کنیم؟

  40. آیه می‌گوید:

    سلام نام خداست

    متن را یک نفس خواندم، هر چند تازه تازه نبود! اما.. از همان متن ها بود که سحر قلم مجبورت میکرد تا آخر بخوانی و تا خود جمله آخر هم غافلگیر میشوی:”حالا «تو» بگو، که در «توطئه»، نهانی…”
    فوق العاده بود.
    جایی در سلف سرویس ما این جمله را زده اند: “تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم”!!!

  41. آزاد اندیش می‌گوید:

    گفتین بوی کباب به یاد نماز جماعت مسجد و بوی کباب افتادم 🙂
    اجازه بدین الباقی رو بخونم…

  42. آزاد اندیش می‌گوید:

    فرمودتون درسته ولی کجاست گوش شنوا؟ هرچند ما گوش به حرفتون میدیم. (ریاکاری به قصد قربت)

  43. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    این متن تا ساعاتی دیگر، برای چاپ در روزنامه وطن امروز اندکی ویرایش و اصلاح می شود.

    بهنام عزیز؛

    درباره نکته اول که گفتی، من هم واقفم با این موضوع و اتفاقا حرفم این است که آن مقطع، شهید بهشتی یا “آقا” نظر قلیل تر، کم مایه تر و معمول تری به شریعتی داشتند تا شهید مطهری که روزگاری به شریعتی علاقه خاص داشتند و روزگاری دیگر دکتر را کاملا ضد روحانیت می دانستند. البته جالب اینجاست که شهید مطهری مرز بسیار پررنگی داشتند با بعضی منتقدان شریعتی و معتقد بودند؛ خیلی ها که دارند به شریعتی گیر می دهند، اصلا متوجه معنای حرف های دکتر نیستند. فکر می کنم بی اشکال باشد اگر جایی نظر شهید بهشتی یا “آقا” را منصفانه تر از نظر شهید مطهری بدانیم. این را بدان که من هم شهید مطهری را لااقل اندازه شما دوست دارم و اگر چه چندان مهم نیست، اما نظرم بر این است که اولین و بهترین معلم شهید انقلاب، کسی نیست جز شهید مطهری. خواهش می کنم متن داداش حسین و کامنت ها را با دقت بیشتری بخوانید. من کلا حرفم این است که قضاوت مان درباره افراد، باید منصفانه باشد. خواه دکتر شریعتی باشد و خواه دکتر احمدی نژاد. بله! این ۲ شاید هیچ ربطی به هم نداشته باشند، اما مطهری آن زمان و مطهری این زمان، قضاوت شان درباره آن دکتر و این دکتر، بر مدار اعتدال نبود. روزی بود که علامه مجاهد از احمدی نژاد تعاریف آن چنانی می کردند، روز دیگر می بینیم و می خوانیم که جریان انحرافی از فتنه هم خطرناک تر است و ماسونی است و چه و چه. مثلا من وقتی نظر “آقا” درباره شریعتی را می دانم، دوست نمی دارم معتقد به نظر علامه مجاهد درباره شریعتی باشم که زیادی تند و غیر منصفانه است. شریعتی اشتباه داشت، با اینکه از اساس، منحرف بود، خیلی با هم فرق می کند.

    بهنام؛

    البته از اینکه در کامنت هایت به بحث های مفید دامن می زنی، ممنون. بدیهی است در اغلب ۲ راهی هایی که یک طرف آن مطهری زمان یا مطهری آن زمان باشد، نظر من یکی، بی شک، روحانیت آگاه است. فراموش نکن نظر شریعتی هم همین است طبق کامنتی که سلاله ۹ دی گذاشت…

  44. قاصدک منتظر می‌گوید:

    افراط و تفریط درباره ی شخصیت یک فرد، راه رو بر تعریف از نقاط قوت یا انتقاد از نقاط ضعف آن شخص کاملا می بنده!

    با توجه به انتقادات فراوانی که به نوشته های دکتر شریعتی هست، معتقدم نقد کردن فرق داره با این که شخصیت فردی رو از ریشه بزنیم.

    نطر شهید بهشتی درباره دکتر شریعتی:
    “دکتر چنین‌ کسی‌ بود: آرائش، اندیشه‌هایش، برداشتهای‌ اسلامی اش، برداشتهای اجتماعی اش‌ در حال‌ دگرگونی و در مسیر شدن‌ بود؛ چون‌ انسان، موجودی است‌ در حال‌ شدن، نه‌ فقط‌ انسان، همه موجودات‌ عالم‌ طبیعت‌ واقعیتهای شدنی هستند ولی انسان‌ در میان‌ همه موجودات‌، شدنش‌ شگفت‌انگیزتر است.”

  45. دلخون می‌گوید:

    زلف عفاف، رشته دامان زینب است
    آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
    ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
    این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است

  46. دلخون می‌گوید:

    روحت شاد دکتر شریعتی

    ممنون آقای قدیانی

  47. سیداحمد می‌گوید:

    دومرتبه… بسم الله

  48. رهگذر می‌گوید:

    راستش آقا سید! به نظرم نظرتون درست نیست. وقتی یکی خوب کار کنه و به فکر اقشار ضعیف جامعه باشه، همه ازش حمایت میکنن. ما هم اون موقع حمایتمون از دکتر احمدی نژاد شاید بعضی اوقات در حد افراط بود مخصوصا زمان انتخابات. ولی وقتی همون نفر اشتباهاتش زیاد میشه ما که نباید رو اعتقاد قبل بمونیم. به نظر من نظر آقا همون نظر مطهری زمانه که ما رو مدام به پیروی از ایشون تشویق میکنند.

  49. سیداحمد می‌گوید:

    “ملتی که به بزرگان خود بخندد، سِبیل جلال و سَبیل شریعتی را مایه مزاح قرار دهد، توسط دشمن کوچک می شود.”

    “وقتی شریعتی یا جلال، به درستی و از زاویه منطق و دلیل و برهان، نقد می شوند، اشتباهات شان اصلاح می شود، لیکن وقتی وسیله خنده می شوند، قضیه فرق می کند. در این مقام، عیبی درست نمی شود، اما حسنی به غایت تمسخر می شود. متشابهات، اصلاح نمی شود، بلکه محکمات، آسیب می بیند. شریعتی اگر نقد شود، ایرادتش چکش می خورد، اما آن روز که دست مایه جوک شد، خواه ناخوه خدشه بر خوبی هایش وارد می آید. از همین منظر است که هنگام تمسخر شریعتی، هیچ صدایی از روشنفکران غیر مردمی و شریعت ستیز، به اعتراض بلند نمی شود. پس مسئله، بیش از آنکه شریعتی باشد، شریعت است.”
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    رهگذر؛

    وقتی یکی کار خوب می کند، ما نباید او را بیش از حد کار خوبش، بزرگ فرض کنیم و وقتی کار بد کرد، نباید او را فراماسون بدانیم. قبول کنیم گاهی افراط و تفریط داریم در داوری های مان… و این بهانه مناسبی نیست که برداریم و ادعا کنیم؛ طرف وقتی خوب بود، ما مدحش می کردیم و وقتی بد شد، داریم می زنیمش، پس هر ۲ کارمان درست است!!! از اینها گذشته، به هیچ وجه نظر مطهری زمان درباره همه چیزها منطبق با نظر “آقا” نیست، مثل همین دکتر شریعتی. ما در این موارد، نظر رهبر را فدای نظر علامه مجاهد نمی کنیم. لطفا اینقدر هم دم دستی و شل و ول، سیاست را تحلیل نکنید. “آقا” کی و کجا فرموده که از آیت الله مصباح پیروی کنید؟! ۴ تا ارادت گیرم ویژه، ۴ تا تایید، ۴ تا لطف با “تشویق مدام به پیروی” فرق می کندها!!! ما و علامه های ما، جملگی باید از یکی پیروی کنیم و آنهم خود “سیدعلی خامنه ای” است. با تحلیل های آبکی بعضی از شما دوستان، “آقا” حتما من و شما را به پیروی از جناب هاشمی هم تشویق های بی سابقه ای کرده اند!!! مهم نیست شما با نظر من، موافق یا مخالف باشد، مهم این است حرف سست نزنی. طرف برای متن “مصباح و چند آه دیگر” کامنت گذاشته که چرا توهین کرده ای… و آن وقت می روی در وبلاگش، می بینی نوشته: در جمهوری اسلامی حتی از ولی فقیه هم می توان انتقاد کرد!!!

    فکر کنم ماها بعضا هیچ فرقی با طرفداران بی منطق آبی و قرمز نداریم. فقط داریم یک چیزی برای خودمان می گوییم، که یک چیزی گفته باشیم!!! وقتی علامه های ما اجازه می دهند عماراولی ها (به قول داداش حسین) خیلی راحت بیایند و مایه از وجاهت ایشان برای ۴ تا صندلی بگذارند، البته سطح مباحث کامنتی و وبلاگی هم باید همین حدود باشد!!! چون “آقا” گفته فلان، پس بهمان!!!

  50. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    چه قدر غم داشت خواندن بخش هفت. داغ و درد بزرگی است، اگر اینچنین شود…

    “می رسد روزگاری که می بینیم شریعتی در عوض معایبش، وسیله هجو قرار نگرفته، بلکه در ازای محاسنش، اسباب خنده گردیده. هوشیار نباشیم، نمی فهمیم که ظلم داریم به شریعت می کنیم، نه شریعتی.”

  51. سلام و خداقوت
    عجب پست بحث برانگیزی شده. بنده خدا سید احمد به اندازه دوبرابر متن توضیح نوشته اند برای دوستان.
    از کلمه اول تا حرف آخر متن با استاد قدیانی موافقم. (البته فکر کنم این اولین باره!!)

  52. لبیک یا حسین می‌گوید:

    احسنت… فقط همین!

  53. گمشده می‌گوید:

    فقط یک سوال از کل متن:
    شریعتی خوب بود یا بد یا میانه؟؟ در یک کلام را می گویم…

  54. سیداحمد می‌گوید:

    جناب گمشده؛

    با توجه به سطح بالا و عمیق مطلب داداش حسین، فکر نمی کنم طرح چنین سوالی جالب باشد!
    کمی عمیق تر و دقیق تر به مسائل نگاه کنید!

  55. مرتضی رضایی می‌گوید:

    سلام و درود بر حاج حسین قدیانی عزیز
    حاجی جان نگرش ما رو نسبت به شخصیت علی شریعتی تغییر دادی و این تغییر کاملا به جا و مثبته.مثلا من اصلا نظر آقا رو راجع به شریعتی نمی دونستم و فکر نمی کردم ایشان چنین دیدگاهی داشته باشند.
    این مسئله پیامک ها نیاز به یک واکاوی جامعه شناسانه داره و باید ریشه یابی بشه.
    حاج حسین خدمتی که به جوونای حزب اللهی می کنی و تاثیری که بر بالا رفتن درک و شعورشون داری حتما اجرش با خداست.

  56. به جای امیر می‌گوید:

    نعش! (گفت و شنود)

    گفت: اردشیر امیرارجمند، مشاور فراری موسوی با صدور یک بیانیه از هواداران سران فتنه خواسته است برای اعلام مخالفت خود با جمهوری اسلامی دست به یک حرکت توفنده و کوبنده بزنند!
    گفتم: اوه! اوه! آخ! آخ! حالا قراره چه بلایی بر سر نظام بیاورند؟!
    گفت: از هواداران خواسته است برای ۲ ساعت کاملا سکوت کنند!
    گفتم: یارو برای آزمون هنرپیشگی به کارگردان مراجعه کرد. ازش پرسیدند در چه نقشی تجربه بازیگری داری؟ گفت؛ در نقش «نعش»!

  57. عمار می‌گوید:

    قصد جسارت به هیچ کسی را ندارم ولی، ماها عادت کرده ایم به این که، همیشه یک نفر، لقمه آماده بگذارد در دهانمان!!!
    و فقط منتظر نتیجه و خاتمه کاریم، بدون یک ذره تعقل!!!

  58. بنده خدا می‌گوید:

    ……………………

  59. لبیک یا حسین می‌گوید:

    دیروز که متن رو خواندم نگاهی به کامنت دوستان نینداختم ولی امروز راستش کمی متاسف شدم؛ درد امروز ما تجاوز و قتل وحشیانه ی کودکان و زنان شیعه سوریه است، نه گیر دادن به علامه های زمان و حتی قضاوت در این مورد که نظر آقا نسبت به آنها چیست؟ یا نظر آقا نسبت به قبلی ها چیست؟ یا…

    دشمن اتفاقا لذت میبره که ما هر کدام خودمان را علامه فرض کنیم؛ من در مورد متن “مصباح… و چند آه دیگر ” نظری ندادم، چون ابراز ارادت نویسنده در ابتدا به گونه ای بود که او فقط با متن میخواهد حرف دلش را بزند. البته با قلم انتقادی که میتوانست لطیف تر هم باشد، شاید نتیجه ی لطیف تر بودن آن متن این میشد که در متن “پیام و پیامک “دوباره پای مطهری زمانه وسط نیاید.

    دوستان! حرمت ها را نشکنیم!

  60. پیرمرد می‌گوید:

    سید احمد عزیز!
    خسته نباشی‌. فکر می‌کنم اگر یک قیاس بین رهنمودهای حضرت آقا که سلاله ۹ دی‌ آدرس داد و کامنت‌های عزیزان در ذیل متن “مصباح و چند آه دیگر” انجام شود، نتیجه‌ای مطلوب به سطحی نگری به متون و دفاع بد از افراد و حتی طرفداری نابجای ما از دیگران حاصل خواهد شد، شاید درسی‌ باشد برای افراد بی‌ غرض.

    ……………………………………………..
    کتاب آر کیوی ۸۸ تا ۲۳ ساعت دیگر بعد از طی‌ مسافت ۷۰۰۰ کیلومتر به دستم خواهد رسید.

  61. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    به لطف خدا قطعه ۲۶ امشب با ۲ متن به روز می شود…

  62. سپیده می‌گوید:

    خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار
    خدایا به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن
    خدایا به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بدون آنکه دوست بداند روزی کن.
    خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم.
    دکتر علی شریعتی رحمته الله علیه

    بسیار ممنون از مطلب آموزنده شما
    اجرتان با خدا که از یک انسان متوفی که دستش از دنیا کوتاه است تا خود بتواند با زبان رسا و قلم شیوا از خویش دفاع کند حمایت نمودید. انشاا… هر کس با اراده اندک خود بتواند گامی هر چند کوچک در جهت اصلاح این حرکت ضد ارزشی و دشمن شاد کن بردارد.

  63. حنظله می‌گوید:

    “قرار ما به فرستادن «پیام» بود، یا ارسال «پیامک»؟!”

    متن جان داری است!
    خدا قوت اخوی!

  64. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    داداش! مطمئن بودم در مورد پیامکها مینویسید… ولی شما هم خوب استعداد طراحی پیامک داریدها!

  65. نسیم می‌گوید:

    اگه قبول داریم که همه انسانیم و اشتباه میکنیم چرا دکترشریعتی سرشار از اشتباهه و شهید مطهری منزه از اشتباه؟! درسته شهید مطهری روحانی بوده اما معصوم که نبوده بوده؟؟؟؟ شاید نظراتشون درباره دکتر اشتباه بوده اگه به فرض دکتر مخالف روحانیت بوده و با اونا دشمنی داشته چرا اقای طالقانی پشتیبانش بوده چرا ایشون میگن مونسم توی زندان کتاب حج دکتر بوده در هر مکتبی اشتباهی رخ میده دکتر هم همه ی روحانیت رو بد نمیدونسته چرا برای طرفداری از روحانیت یاد گرفتیم که دکتر رو بکوبیم و برعکس. دوست عزیزی که نوشتی ((از شهدا بنویس نه از دکترشریعتی حیف نکن قلمتو ))شما خودت حرف های شهدا رو راجع به دکتر خوندی؟ مرثیه دکتر چمران سر مزار دکتر رو خوندی توصیه های شهید تند گویان رو خوندی یا نظر آقای خامنه ای درباره دکتر و شهید مطهری رو خوندی؟ میدونی که با وجود همه ی مخالفت ها امام موسی صدر در مراسم دکتر شرکت میکرد یعنی چی قلمت رو حیف نکن چه طور گفتی که ((سید جان توی کامنت هات به شهید مطهری جسارت نکن)) اما خودت نوشتن از دکترشریعتی رو حیف کردن قلم میدونی؟ یه کم منصف باش و به دیگران و عقایدشون احترام بذار..

  66. حسن می‌گوید:

    آقا سید احمد… دختری روکه شریعتی با حجاب کنه… تهش میشه زهرا رهنورد…
    اینقدر سنگ شریعتی رو به سینه نزن… بنده خدا! فکر میکنی آقا مثلا عایشه رو قبول داره که اون فتوا رو صادر کردند؟؟؟؟… که البته دربست قبول داریم اون فتوا رو… موقعیت آقا رو توی نظر دادنشون در نظر بگیر… شریعتی رو شماها تبدیل به یک بتی کردید که به راحتی نمیشه تبر به دست گرفت!!!… یه سر بیا قم نظر قاطبه علما و عرفا رو درباره دکتر بشنو… متاسفانه حکایت شریعتی و آثارش حکایت اون پادشاه و لباس نامرئی است که همه از ترس امل خطاب شدن به به و چه چه میکنند… حتی متدینین…

  67. سیداحمد می‌گوید:

    جناب حسن؛

    همین که فتوای حضرت آقا در مورد عایشه را با نظر شخصی ایشان در مورد شریعتی مقایسه می کنید، کفایت می کند بر اینکه اصلا با شما وارد بحث نشوم!

    دوست داری به شریعتی توهین کنی؟ راحت باش!
    فکر می کنم حرف این متن و کامنت های بنده خیلی خیلی واضح بود.

    ضمنا؛ وقتی حضرت آقا و نظرات دقیق و عالمانه ایشان را در امور مختلف داریم، کاری به نظر “قاطبه علما و عرفا” نداریم!

  68. حسن می‌گوید:

    آقا سید احمد… من توهین کردم؟؟؟؟ من موافق توهین بودم؟؟؟
    شاید مثال خوبی نزده باشم… منظورم یکی کردن عایشه و شریعتی نبود… واقعا لزومی نداره که آقا نظر صریحش رو در مورد کسی که قشر عظیمی از مردم (متاسفانه) مجذوبش هستند بیان کنه و بنزین روی آتش بریزند…
    برادر من اتفاقا نظر آقا اینه که به نظر (قاطبه علما و عرفا) کار داشته باشید… این فرمایش شما خیلی خطرناکه…

  69. سیداحمد می‌گوید:

    جناب حسن آقا؛

    معیار اول و آخر برای بنده نظر حضرت آقاست!
    جسارتی به علما نکردم. کمتر از آنم که در برابر علمای معظم حرفی برای گفتن داشته باشم!

    مشکل اینجاست که شما سخنان حضرت آقا را طبق خواسته خودتان تفسیر می کنید!
    چرا فکر می کنید حضرت آقا در شرایطی خاص (به عبارتی برای خوشایند عده ای از مردم یا جلوگیری از ایجاد بحران) آن سخنان را در مورد شریعتی بیان کردند؟!!!

    انتقادهای زیادی به شریعتی وارد است که سرجای خود باقیست؛ ولی حرف این متن چیز دیگری است.
    مطمئن باشید که حضرت آقا مخالف توهین به شریعتی هستند، مطمئن باشید.
    آقا با همه اختلاف نظرهایی که با شریعتی داشتند، اما به دکتر علاقه داشتند!

  70. حسن می‌گوید:

    سید احمد عزیز… همه میگن انتقادات زیادی به دکتر وارده… خوب نوکرتونم انتقاد کنید خوب… چرا انتقاد نمیکنید؟؟؟؟ همش که شد حلوا حلوا کردن… این جوونا و دانشجوهای مجذوب ایشون کی باید دو جمله از نقد افکار ایشون رو بشنوند؟؟؟؟؟
    افکار به شدت مسموم و مرموز…!! خوب ما از متدینین انتظار نداریم هی (نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد)بلغور کنند…
    سرت رو درد نیارم عزیزم… فایده نداره… جرات نداری بگی: بابا این پادشاهه که چیزی تنش نیست…

  71. سیداحمد می‌گوید:

    جناب حسن آقا؛

    من مخالف توهین به شریعتی هستم؛ هر چند که انتقاد های تند و تیزی به او داشته باشم!
    شما انتقادت را بگو؛ تا بنده از شما نکته ای بیاموزم!
    ولی ای کاش متوجه روح این مطلب می شدید که نه حمایت صرف از شریعتی، بلکه حفاظت از چیز دیگری بود!

    ضمنا؛ ما جرأتمان را جای دیگری به اثبات رساندیم!!!

  72. ابوفاضل می‌گوید:

    استثنائا خوشم نیومد…
    توضیح: قلم شما یه جورایی واسه ما الگو بود، استاد بود، «دلیل» بود. کار قلم شما با «قلب» ما بود. خیلی هم قشنگ، خیلی هم خوب. اما این… دلم گرفت. بیشتر، وقتی که نظرات پایین کار رو خوندم. بیشتر تر، وقتی نوشته ی «نسیم» رو خوندم. حالم بدجوری گرفته شد. حرف زیاد داشتم که بزنم، ولی ما ـ با اینکه همه شما رو دوست داریم ـ پرورده ی مکتب «ابوالفضل سپهر»یم. مثل مردهایی که ازشون حرف میزنه موجی هستیم و پر از درد. ما مثل «ارمیا» عصبانی میشیم و دهنمون کف میکنه و… اگه ادامه بدم قطعه سالمی توی دستگاهم نمیمونه. من رفتم، مثل وقتایی زورت به راننده ماشین نمیرسه و اون ضبطش رو خاموش نمیکنه و تو مجبوری پیاده شی، که «بمونی»

  73. لبیک یا حسین می‌گوید:

    نظر آقای ما خارج از نظر قاطبه ی علما و عرفا نیست!!!
    همگی درس خوانده ی یک مکتب و آیینند، در اختلاف دیدگاهها معیار، نظر آقاست اما آیا دیدگاه آقا و قاطبه ی علما در مورد شریعتی تفاوتی دارد؟

    لطفا برای کسب اطلاع از اینکه نظر آقا تا چه اندازه با شهید مطهری برابری دارد رجوع شود به استدلال آقا در مورد ارتباط و همکاری با شریعتی در جلسه ی اعلام انحلال حزب جمهوری در مدرسه ی عالی شهید مطهری (تقریبا اواسط دهه ی ۶۰) که بعد از آن مصاحبه ی معروف در سال ۱۳۶۰ بوده است.

  74. لبیک یا حسین می‌گوید:

    البته اصراری بر گذاشتن این کامنت نداشتم اما بعضی از کامنتها مجبورم کرد این کامنت را بگذارم تا بیشتر بیندیشیم در مورد اینکه آیا نظر آقا تنها با یک مصاحبه ی معروف آنهم در آن شرایط و زمان خاص میتواند معیار همیشگی برای دیدگاه عزیز ما باشد؟

  75. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    هیچ جوره گمان نکنم که آقا این قبیل نظرات را بنابر مصلحت و شرایط عنوان کرده باشند، چون بیانات شان خیلی روشن و مبرهن بود در این باره و بهترین حرف هم همین فرمایش حضرت آقاست…

    “به تعبیر بهتر بیاییم شریعتی را با مطهری بیامیزیم. شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم. ترکیبی از زیبایی‌های شریعتی با بتون‌آرمه اندیشه اسلامی مطهری به‌وجود بیاوریم، آن به‌نظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد.”

  76. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “آخرین نظرات رهبر انقلاب درباره شریعتی”

    http://www.khabaronline.ir/news-157975.aspx

  77. حسن می‌گوید:

    آقا سید احمد سلام (برخلاف دیروز که به هم سلام نکردیم)
    بنده متوجه روح مطلب شدم…. منتها عرضم این است که فقط دفاع کنیم از این بابت که توهین به کسی نشود و الا نظرم همان است که افکار دکتر اصلا قابل دفاع نیست.
    بعدشم من اون کسی نیستم که ازش چیزی بیاموزی….. ارجاع میدهم به همان (قاطبه……)….برای مثال به لجن کشیدن علمای دوران صفوی که شیعه بسیار مدیون آنهاست…. و یا جملات معروف او درباره امام حسین و محرم که اساسا زیرآب روضه و گریه رو میزنه…. و کسی نبود که بگوید برادر! این دقیقا همین روضه ها بود که مکتبی رو که سنگش رو بظاهر به سینه میزنی حفظ کرد و اگر نبود گریه ها دیگر حسین و زینبی
    نبود که تو بدون لفظ ( علیهماالسلام)ادعا کنی که در تاریخ فقط تو آنها را شناختی…
    ضمنا آقا سید عزیز نمی دونم کجا جراتت رو ثابت کردی….. شاید اونجا اگر من بودم میترسیدم… ولی بدون وقتی ریختند در خونه مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…. زبیر جراتی از خودش نشون داد که در تاریخ ماندگار شد…. اما…

  78. لبیک یا حسین می‌گوید:

    دوستان!
    شب شهادت امام کاظم (علیه السلام) هیئت محبین بودم، این هیئت مال برادران پناهیان است حاج علیرضا و حاج احمد. باورتون میشه چه غصه ای میخورد حاج آقا که نکند در دام دشمن بیفتیم و حالا که بسیاری از فتنه ها و انحرافات را کور کردیم یگانگی و اتحاد خودمون را از دست بدهیم… مایی که همگی خود را ولایت مدار میدونیم!
    و اتفاقا گفت همین عمار، آیا میدانید در زمانیکه در خانه ی حضرت جمع شده بودند نبود و چند روز بعد برای یاری آمد؟ اما نکته این جاست که اهل بیت همگی بزرگوار تر از این بودند که کسی را از خود برانند و این دقیقا معنای همان جذب است. پناهیان در ادامه گفت من اگر از تاریخ چند مورد دیگر از کارهای انجام شده توسط یاران بسیار نزدیک پیامبر و امیر المومنین را بگویم شما اگر بخواهید با همین انقلابی گری که دارید با آن مواجه شوید آن شخص را کلا مردود مینامید و . . . کلا ایشان از تند روی همه را بر حذر داشت و گفت حتی در صحنه ی سیاست باید اجازه بازگشت به خطاکار را داد (توجه داشته باشید که گفتم خطاکار نه منافقی که با کوتاهی از اوامر ولی نفاق پنهان خود را آشکار میکند) و نیز ابراز ناراحتی کرد از مته به خشخاش گذاشتن بعضی اصولگرایان که این روند به همدلی ایجاد شده در ۹ دی آسیب میزند در حالیکه در سال آینده انتخابات مهمی پیش رو داریم و …
    من همیشه توصیه ام به خودم و نه حتی دیگری آن است که اگر با دوست ولایتمداری اختلاف نظر دارم یا درباره ی مطلب یک جور نمی اندیشیم چون هر دو پای ولایت ایستاده ایم بر اشتراکات تکیه کنیم تا در سایه ی ولایت منسجم بمانیم… انشاالله…

  79. مسلمان می‌گوید:

    قبلاها درباره دکتر کامنت بدی گذاشته بودم. معذرت.
    با “لبیک یا حسین” و با ارمیا… موافقم. (نه با ابوفاضل)
    من کمی افراط درباره دکتر را در پیامک ها و مجلات و وبلاگ ها و… دیده ام، ولی این پیامک هایی را که شما گفتید نخوانده ام. البته توهین به هیچ کس جایز نیست. کلا توهین روش غلطی ست و نتیجه نمی دهد.
    اما خواندن کتابهای شریعتی یک جورهایی روزه شک دار است، لا اقل برای من. چون نمی توانم به شبهه های ایجاد شده در مغزم جواب دهم! (میدونم مشکل خودمه!). عین اینکه ندانی روز عرفه است یا قربان که روزه بگیری یا نه!
    اصلا ترجیح می دهم پست های دیگر قطعه ۲۶ را بخوانم و حرص نخورم!!!
    از این حرفها گذشته خارهای قطعه ۲۶ خیلی خیلی کمتر از خارهای کتابهای دکتر است ها!!! عطرش هم دل انگیزتر است، معجون لاله و یاس و نرگس. . .

  80. شیدا می‌گوید:

    از مواردى که دشمن بهتر از بعضى دوستان یا دوست نمایان متوجه نقش و ارزش شخصیت ها مى شود مطالب امروز سایت صهیونیستى بالاخرین است. که خواندن آن را به همه دوستان توصیه مى کنم.
    و توجه همه را به خبر جانشینى مجسمه منصوب شهردارى به جاى مجسمه مرحوم دکتر جلب مى کنم.
    آیا مجازات آن نفوذى بى شرفى که این توهین بزرگ را از جیب ملت انجام داده سودمندتر از ایرادهاى بنى إسرائیلی وارد کردن به شخصیتى که دشمنان دین را این طور به عجز و لابه واداشته نیست؟

  81. ناشناس می‌گوید:

    خیلی ها را برای گنده کردن داریم وقت تلف نکنید

  82. منتقد می‌گوید:

    سلام
    ممنون از اینکه به وبلاگ نقد و بررسی افکار شریعتی سر زدید .

  83. حامد توکلی می‌گوید:

    وای که من عاشق جر و منجر بی هوده و … هستم.

    شریعتی؟ مطهری؟

    فرضا دوتا سرباز یا نه سردار هم شاخ به شاخ هم بشن جبهه که یکی باشه طرف یکی رو گرفتن و اون یکی رو اوت کردن جبهه رو زیر سوال میبره.

    آقایان و خانمها پدرم چیزی رو یادم داده گفتم انتقال بدم به دوستان
    به این مضمون که هیچ انسانی کاملا خوب و هیچ انسانی کاملا بد نیست.
    یادمه یک دفعه گفت یزید(لعنت الله علیه) از بزرگترین شعرای عرب بوده.

    (حرفم ربطی به قلم دکتر شریعتی یا استاد مطهری نداره گفتم بدونین شمایی که این دوتا شمشیر رو نه بهتر بگم این دوتا تیغه یه شمشیر رو جفتشون یا هر کدومون رو می خواهید بشکونید عملا خیلی … (شما بخونید دمتون گرم))

    خجالت کشیدم از نظرات بعضی هاتون…

    حسین ممنون بابت مطلب.
    سید عزیز، سلاله بزرگوار ممنون بابت روشنگری.

  84. اسد می‌گوید:

    حالم از شریعتی بهم میاد. کچل انحرافی مرتد خائن به اسلام!

  85. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    دیدگاه شهید دکتر بهشتی درباره شریعتی
    http://jahannews.com/vdcf11d0mw6d0ma.igiw.html

    واکنش وزیر ارشاد به تخریب پیامکی شریعتی
    http://jahannews.com/vdcew78w7jh8x7i.b9bj.html

  86. سلاله ۹ دی می‌گوید:
  87. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    پست خوب و پرباری شده با کلی کامنت به درد به خور

    خدا رحمت کند دکتر شریعتی را…

  88. "من" یا نه بهتر بگویم "ما" می‌گوید:

    موافقم
    با آن “ناشناس” که گفت آدم برای بزرگ کردن زیاد داریم.
    و
    مخالفم با “اسد” زیرا این گونه صحبت کردن شان ولایتمداری نیست اگر منتقد هستی زیبا نقد کن تا همه پذیر باشد.
    و
    موافقم با “لبیک یا حسین” که گفت بهتر است ولایتمداران بر روی اشتراکات تکیه کنند و نظر آقا با یک مصاحبه در سال ۶۰ معیار همیشگی نیست و “من” میگویم بهتر است بعد از ۳۵ سال از فوت شریعتی به دنبال نظر آقا نباشیم تا وسیله ای شود برای زدن هم کیش و آیین خود (شاید هم آقا به دلیل همین اختلافات علنا و واضح چیزی نمیگویند).
    و
    موافقتم را ابراز میکنم با “سلاله” اگر آدرسی از نظرات امام که ولی فقیه هم عصر با دکتر بودند در کامنت های خود بگنجاند.
    و
    با “حسن” موافقم اگر پای زبیر را وسط نکشد و مخالفم با او زیرا باید خود را کنترل کند تا با کامنتهای بعدی شان مرجعیت و فقاهت تحت شعاع قرار نگیرد و موافقم با او اگر با زبان بهتری بگوید که چرا شریعتی را نقد نمیکنیم.
    و
    موافقم با هر کسی که نظرش این است: روح مطلب اصلا در مورد آرا و نظرات شریعتی نبود، بابا! مطلب یک چیز دیگه میخواهد بگوید عزیز دل!
    و
    موافقم با “داداش حسین”، در حالیکه من به شریعتی انتقادات جدی دارم به خاطر بسیاری از جملاتش و افکارش ولی متن های این قطعه هیچ گاه دل من را که دل گرفته از شریعتی هستم نسوزانده.
    و
    موافقم با رفتن داداش حسین به همراه رئیس جمهور به سازمان ملل زیرا منتظرم قطعه از آنجا به روز شود!

  89. ستاره می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی!
    می خواستم از شما اجازه بگیرم که بعضی اوقات مطالبتونو با نام خودتون بذارم توی وبلاگم.
    مثلا همین متن درباره ى دکتر شریعتی.
    اجازه دارم؟

  90. سیداحمد می‌گوید:

    ستاره؛

    با ذکر منبع، اجازه دارید!

  91. یاقوت می‌گوید:

    “مرثیه دکتر علی شریعتی به قلم شهید چمران”
    ای علی! همیشه فکر می‌کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم!
    ای علی! من آمده‌ام که بر حال زار خود گریه کنم، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی!… خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی. می‌خواستم که غم‌های دلم را بر تو بگشایم و تو «اکسیر صفت» غم‌های کثیفم را به زیبایی مبدّل کنی و سوزوگداز دلم را تسکین بخشی.
    می‌خواستم که پرده‌های جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) می‌گذرد، بر تو نشان دهم و کینه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسیسه‌بازی‌های کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمایانم.
    ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها می‌دیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم می‌کردم؛ اما هنگامی ‌که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشین شدم.

    ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی‌دانستم. تو دریچه‌ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به من نشان دادی.
    ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها می‌برد و ازلیّت و ابدیّت را متصل می‌کرد؛ کویری که در آن ندای عدم را می‌شنیدم، از فشار وجود می‌آرمیدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز می‌کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می‌رسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، می‌گداخت و همه ناخالصی‌ها را دود و خاکستر می‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم می‌نمود…
    ای علی! همراه تو به کویر می‌روم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفان‌های سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بی‌انتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما می‌تازد.
    ای علی! همراه تو به حج می‌روم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو می‌شوم، اندامم می‌لرزد و خدا را از دریچه چشم تو می‌بینم و همراه روح بلند تو به پرواز در می‌آیم و با خدا به درجه وحدت می‌رسم.
    ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو می‌روم، راه و رسم عشق بازی را می‌آموزم و به علی بزرگ آن‌قدر عشق می‌ورزم که از سر تا به پا می‌سوزم….

    ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه می‌روم؛ اتاقی که با همه کوچکی‌اش، از دنیا و همه تاریخ بزرگتر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.
    راستی چقدر دل‌انگیز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان می‌دهی که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌های بسیار کوچکش نوازش می‌دهد و زیر بغل او را که بی‌هوش بر زمین افتاده است، می‌گیرد و بلند می‌کند!
    ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بی‌امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی، شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنین‌ اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان‌پاره‌ای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» می‌کوبد و خون به راه می‌اندازد! من فریاد ضجه‌آسای ابوذر را از حلقوم تو می‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را می‌بینم، در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را می‌یابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌های داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان می‌دهد … .
    ‌ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانی‌نمایان، با دشمنی غرب‌زدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبه‌رو شدی، همه آنها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آنها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
    ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» می‌نامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانت‌ها کردند. رژیم شاه نیز که نمی‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود می‌دید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره… «شهید» کرد…

  92. لبیک یا حسین می‌گوید:

    “من یا نه بهتر بگویم ما”!
    ممنون از اینکه با اعلام موافقت با کامنت من آن را تکمیل کردید/ من نیز مانند شما نظر ولی فقیه هم عصر با دکتر شریعتی برایم مهم است چون همه ی جوانب را خوب تر از بقیه میبیند و میشناسد و نیز اکنون به خوبی درک میکنم که چرا نباید روی جریانی که گذشته و بحث پیرامون آن سودی ندارد تعصب به خرج داد و این تکه ی آخری را اتفاقا از ولی فقیه هم عصر خودم آموخته ام/ عیدتون هم مبارک!

  93. پسرطلایی می‌گوید:

    سلام. متنتون رو در مورد شریعتی تقریبا قبول ندارم. اینکه شریعتی حرفهای اشتباهی زده قبول ولی این حرفا هم صحیح نیست. در انقلاب اسلامی سهم علی شریعتی و مرتضی مطهری یکی است.

  94. لبیک یا حسین می‌گوید:

    پسر طلایی!
    جمله ی پایانی ات واقعا درد آور بود!

  95. فاطمه می‌گوید:

    به به!
    واقعا متن پر مغز و جذاب و گیرایی بود!
    لذت بردم، ممنون!

    بازم به به!
    آدم جدا از مغز کلام شما، از قلمتون کیف میکنه

  96. ورمزیار می‌گوید:

    با سلام! به نظر من تو این موقعیت فقط نظر آقا ملاکه و بس. ایشون شریعتی را به گوشت قربونی تشبیه کردن که هم دوستداراشون و هم مخالفانشون در حقشون اجحاف میکنن و آقا نامه آقای مطهری به حضرت امام رو ملاک قضاوت درباره شریعتی نمیدونن. خود من توی خانواده ضد ولایت بزرگ شدم اما نوشتهای شریعتی دیدمو نسبت به ائمه اطهار متحول کرد. من خوب نمیتونم هنوز مقنعه و چادر سرم کنم و بارها بخاطر همین توسط دوستای محجبه مطهری دوست مومن… مسخره شدم. و یه روز که بهشون گفتم درباره شریعتی اینطور حرف نزنید بهم لقب منافق دادن… خیلی دلم شکسته… قبول دارم این آدم اشتباه و خطا داشته چون بعنوان معصوم قبولش نکردم. اما ما در ازای تک تک کلماتی که درباره شخصیت یه آدم میزنیم که ممکنه یه گروهی رو نسبت به اون متنفر کنیم اون دنیا پاسخگوییم و شرمنده… نیمه خالی لیوانو در کنار نیمه پرش ببینیم… من عشقم به ساحت مقدس صدیقه کبرا خانم فاطمه زهرا را مدیون شریعتیم… با نوشته هاش برای مظلومیت امیر اشک ریخته ام حب پیدا کردم اینها برای توشه آخرت شریعتی کافیه… من و تو مدعی که عاشق تفرقه و قرار دادن بزرگایی مث مطهری و شریعتی در مقابل هم هستیم حتی برای خودمان کاری کردیم چه برسد به دیگران… هر وقت کتابی مث فاطمه فاطمه است شریعتی نوشتیم آنوقت کمی به توشه و روسفیدی در مقابل امیر امیدوار باشیم… به امید اون روز…

  97. دلسوخته می‌گوید:

    بهترین نظر، نظر رهبر انقلاب هست که چه به مخالفان و چه به موافقان در این لینک تدکر دادن.
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903290362

    حتما بخونید خیلی مفید هست.

    ممنونم از سلاله ۹ دی

  98. فرناز می‌گوید:

    سلام.
    اینم یک جور استقبال مردم ما از اندیشمندان و بزرگانمون هست. و این استقبال مسلما از روی ناآگای و فکر بدوی ما می تونه باشه. در جایی که می شه با اندیشه دکتر شریعتی به درجه ای از معرفت و شناخت رسید و همچنین رشد عقلی و فکری. این واقعا تاسف بار خواهد بود.

  99. مرضیه می‌گوید:

    من عاشق دکترم و به معنای واقعی دوستش دارم.
    والسلام…

  100. سارا می‌گوید:

    سلام؛ از سایت زیباتون دیدن کردم.
    خیلی خوشم اومد.
    با حضور و قدم های خوبتون وبلاگم رو نورانی کنید.

  101. سارینا می‌گوید:

    سلام جناب قدیانی؛
    از مطلب زیباتون در مورد دکتر متشکرم.
    بعضی از ما ها عادت کردیم بهانه به دشمنمون بدیم اونم با خرج خودمون!!
    شما آزادید؟؟ شایعه شنیدم مبنی بر اینکه حضرتعالی رو دستگیر کردند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.