بازی با قاضی مرتضوی

روزنامه نگاری/ منبع خبر

اگر چه کمی دیر، اما بنا داشتم با استناد به خبری که از یک دوست خبرنگار شنیده بودم، در وصف سفر رئیس قوه مجریه به جزیره ابوموسی، چیزکی بنویسم که البته از خیرش گذشتم. ماجرا از این قرار است که دولت یا بخش دیگری از حکومت -گیرم خود حکومت!- برای مطبوعات، خط و نشان کشیده که برای هر خبری، لازم است «منبع خبر» ذکر شود. از آنجا که بعید می دانم قانون، منبع خبری به نام تلفن فلان روزنامه نگار همراه رئیس جمهور در سفر به جزیره ابوموسی را به رسمیت بشناسد، بدون هیچ آه و افسوسی، قید تعریف از اقدام مثبت رئیس قوه مجریه در سفر به ابوموسی را زدم. به هر حال احترام به قانون واجب است و صدالبته رعایت حرمت چیزی که در شرف قانون شدن است. اینکه حالا قانون غیر جامع، بد، بی روح و نادرست، گاهی به ضرر نویسندگانش تمام می شود، گناه من نیست. خوب است حضرات مسئولین کاری نکنند که ما روزنامه نگاران، در مقام مدح کار خوب شان، بیان مختصر و مفید «به من چه؟!» را به هر قلم چرخانی دیگری ترجیح دهیم. از یاد نبریم که حتی قانون خوب هم ممکن است بی آفت نباشد، وای به حال قانون بد. اینکه برای اهل رسانه، «گزارش یک منبع آگاه» و «فلانی که نخواست نامش فاش شود»، دلیل بر سوء استفاده در خبررسانی نمی شود، حتما منع درستی است. اصحاب مطبوعات قطعا به این آگاه اند که خبر، منبع خبر می خواهد و الا از حیث حرفه ای، خبر ناسالمی است. بحث اصلی اما بر سر این است که قانون اگر بی روح، زمخت و غیر منعطف تنظیم شود، بیشتر از سود، ضرر خواهد داشت. فرض کنید مجلس، قانونی تصویب کند که به موجب آن، هر وزیری برای هر خبری، حتما باید آمار ارائه دهد. شکی در این نیست که سخن وزیر، باید آراسته به آمار درست و صحیح باشد، اما ملزم کردن وزرا به چنین قانونی، بیش از هر چیز موید شلختگی واضع قانون است. به همین نسبت، مقید کردن اهالی خبر به قید منبع خبر برای هر خبر، ناشی از نوعی کج فهمی است. اگر به این قانون فرضی، بخواهیم به همان صورت عمل کنیم که مرضی رضای واضعین باشد، نیمی از روزنامه باید به درج «منبع خبر» بگذرد! گمان نکنم چنین قوانینی، علاج درد امروز روزنامه نگاری متعهد باشد. خبر، منبع می خواهد، اما «منبع خبر» قانون درست می طلبد، نه قانون زمخت. قانون زمخت مثل این می ماند که از رمان نویسان بخواهیم جهت رفاه حال حماسه حسینی، در داستان خود به هیچ وجه نام شمر را نبرند! بالطبع چنین قانون بی خودی، دست آن داستان نویسی را که دست بر قضا می خواهد علیه شمر داستان بنویسد، می بندد. همچنان که راقم این سطور قصد داشت در مدح رئیس قوه مجریه متنی بنویسد، اما «منبع خبر» مزاحم شد! راستی جناب واضع قانون! آیا این قانون من درآوردی، احیانا تبصره ای، ماده ای، تکمله ای، چیزی بدین شرح ندارد که هنگام تملق، اشاره به «منبع خبر» الزامی نیست؟! یا فقط هنگام نقد، « چماق منبع خبر» بر سرمان بلند است؟! از جمله هزاران جایی که «اداره های جمهوری اسلامی» زبان «اراده های انقلاب اسلامی» را نمی فهمند، همین جاست. تیغ این قانون، عمدتا بر گلوی ماست، اما آه و فغانش را اپوزیسیون سر می دهد! کم نبوده در این نظام که درد را ما کشیده ایم، ناله را کسان دیگری سر داده اند!

سیاست/ اما قاضی مرتضوی

گاهی مجسمه می سازند اصحاب سیاست از آدم ها، گاهی خراب می کنند. اعتدال اما از افراط و تفریط بهتر است. این روزها دلم برای قاضی سعید مرتضوی می سوزد. چون طنابی می ماند که جریان انحرافی از سویی و خواص بعضا بی بصیرت از سویی دیگر، مشغول کشیدن ایشان اند. استیضاح و قسم و صندلی تامین اجتماعی و استعفا بهانه است. سیاست وقتی دست مایه قدرت می شود، نه به ۴ تا قطره باران رحم می کند و نه به نیروهای همین نظام. کیست مگر قاضی مرتضوی؟! جرمش چیست؟! بگذارید مرور کنیم خاطره ها را. نخستین سالیان دوره اصلاحات که روزنامه های زنجیره ای بنا به فرمایش رهبر انقلاب، «پایگاه دشمن» شده بودند، یک قاضی جوان، جگر کرد، به صحنه آمد، همه فحش ها را به جان خرید و طبق قانون، حکم به توقیف رسانه های دشمن داد. همان زمان خوب یادم هست شماری از جراید نزدیک به کسانی که امروز در مجلس، قاضی مرتضوی را برنمی تابند و در این راه، حتی از بردن آبروی مومن، دریغ ندارند، از قاضی مرتضوی در ذهن امثال من مجسمه های جورواجور ساخته بودند؛ «در قوه قضائیه، «علی» عاقبت صاحب مالک اشتری جوان شد»، «قاضی حزب اللهی، خدا نگهدار تو»، «زنده باد آن تیغ که به دست جراح انقلابی، غده چرکین روزنامه های زنجیره ای را از پیکر رسانه ای نظام درآورد» و… مگر از یادها زدودنی است؟! خوب یا بد، رسانه های نزدیک به جریانی که امروز علیه قاضی مرتضوی به شکل افراطی شوریده اند، در وصف قاضی جوان آن روزهای انقلاب اسلامی مدایحی آمیخته به غلو خرج می کردند. ما هم البته قاضی مرتضوی را بیش از دیگر قضات، اهل شجاعت و عدالت می خواندیم؛ حداقل در قوه قضائیه، غنیمت می شمردیم! لابد قاضی مرتضوی آنقدر خوب بود که خیلی سریع دادستان تهران شد و در مقام دادستان تهران، انصافا علاوه بر صدور احکام جسورانه، زمینه ساز تحولات مثبت در باب قضا، من جمله جلوگیری از اطاله دادرسی ها شد. این روزها اما نمی دانم چه اتفاق جدیدی افتاده که قاضی مرتضوی به محل گروکشی سیاسی تبدیل شده است؟! یا ایشان برای نشستن روی صندلی رئیس تامین اجتماعی این مملکت شایسته است یا نه، اینکه دیگر این همه منازعه و آبروریزی ندارد. اگر در کارنامه ایشان، فی المثل «کهریزک» نمره منفی است، حتی اگر نمرات منفی کارنامه ایشان به مسئله کهریزک، خلاصه نمی شود، لطفا آن روزی که از ایشان تیتر یک آمیخته به چاپلوسی می زدیم، فراموش نشود. جوری نقد نکنیم نیروهای مان را که انگار، جز نمره منفی، نمره دیگری در کارنامه شان نیست. آنچه برای چون منی اصلا قابل فهم نیست، عمل سیاسی با معیار حب و بغض است. من متوجه دلیل این همه دعوا نمی شوم و متاسفانه گمانم بر این است که هیچ کدام از طرفین این طناب کشی -بخوانید قاضی مرتضوی کشی! کسره و ضمه اش با خودتان!!- صداقت ندارند. قاضی سعید مرتضوی صرف نظر از نقد حرفه ای کارنامه شان، به طنابی برای طناب کشی مجلس و دولت تبدیل شده است. طرفه حکایت اینجاست: هیچ کس نمی گوید قاضی مرتضوی به این دلایل شایسته این صندلی هست یا نیست؛ فقط بحث خط کشی است. تعامل اینگونه با مدیران نظام، آفت مدیریت کشور است، آنهم مدیرانی که در روزگار سختی و هجر، هرگز نمی توان منکر خدمات شان شد. در فتنه ای با قد و قامت فتنه ۸۸ خطای کهریزک، اگر چه اصلا قابل اغماض نیست، اما خطا از طرف خودی، اولا از بدیهیات فتنه است، ثانیا به هیچ وجه نباید و نمی تواند بدل به پیرهن عثمان شود، چرا که فتنه براندازی انقلاب اسلامی کجا، اشتباه فلان قاضی در بهمان زندان کجا؟! خطر بالاتر تعامل از روی افراط و تفریط با مدیران نظام، آنجاست که شجاعت و شهامت و جسارت از مدیران، به ویژه اهل قضاوت گرفته شود. من بی ارتباط با بازی این روزها بر سر نام یک قاضی، از خطر بالاتری می ترسم. اینکه جمهوری اسلامی، «مدیر کارمند» داشته باشد، اما انقلاب اسلامی، «مدیر سرباز» نداشته باشد. هر ۲ طرف این دعوا در بهترین فرض ممکن، کارمند جمهوری اسلامی اند، ما اما به راستی چه کرده ایم با آبروی امثال قاضی مرتضوی که دیگر خودمان هم روی مان نمی شود ایشان را «سرباز انقلاب اسلامی» بخوانیم؟؟!! جدای از اینکه درباره سعید مرتضوی، چه کسی راست و چه کسی دروغ می گوید، نکته دردآور ماجرا، آنجاست که مدیران نظام، به «کارمندی برای جمهوری اسلامی» قناعت، و احساس کنند «سربازی برای انقلاب اسلامی» به دردسرش نمی ارزد. حالا باز هم بازی کنید با نام قاضی مرتضوی. این طناب پاره شود، هر ۲ طرف زمین می خورید. دیروز نوشتید: «قاضی مرتضوی فرشته است»، امروز می گویید: «دیو است». از دیروز تا امروز، به کارنامه قاضی مرتضوی حتما چند تایی نمره منفی اضافه شده، اما هیچ دیوی زشت تر از دیو افراط و تفریط نیست! این طناب، مقداری پوسیده شده، اما نه اندازه اصحاب طناب کشی! فرشته، دیو نشده، بلکه سیاسی بازی، چون دیو، سایه انداخته بر سر این سیاست مظلوم، یتیم و بی پدر و مادر!!

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیده زهرا حسینی می‌گوید:

    الهی رضا به رضائک
    و
    تسلیما لامرک

  3. سجاد می‌گوید:

    از تیترش مشخصه که متن جالبیه!!!

  4. سیامک می‌گوید:

    اتفاقا خوبه که؛
    این دفعه خواستن بگن جریان انحرافی این کار رو کرد یا لیدر جریان انحرافی اون کار رو نکرد، منبع خبر رو هم قید کنند، همین جوری از روی هوا ننویسند. مثلا: واردات دهها هزار گوساله به ایران توسط لیدر جریان انحرافی! لااقل عکس گوساله ها رو زیر خبر بنویسند یا با چندتاشون مصاحبه کنن ببینیم توسط لیدر وارد شده اند یا نه!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    کاملا مشهود است قانون جدیدی که آقایان وضع کردند، کاملا موجب محدودیت می شود!
    فکر هم نمی کنم این قانون در کشورهای دیگر به این صورت وجود داشته باشد!

    اگر مشکل مسئولین برخورد با انتشار خبر کذب است، راه های بهتری وجود دارد!

  6. برف و آفتاب می‌گوید:

    بهشون حق بدید! بیشتر از همه چیز، از “به گزارش یک منبع آگاه” کیهان می‌سوزند خوب!!

  7. برف و آفتاب می‌گوید:

    جملات آخر متن دردناک هستند!

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    نمی دونم چی می شه که اینطوری می شه؟! باورش سخته.

  9. بی تاب هویزه می‌گوید:

    سلام
    “اگر به این قانون فرضی، بخواهیم به همان صورت عمل کنیم که مرضی رضای واضعین باشد، نیمی از روزنامه باید به درج «منبع خبر» بگذرد!”
    فکرش رو بکنید! دلم برای کیهان می سوزه اون وقت! 🙂

  10. سیداحمد می‌گوید:

    “هیچ دیوی زشت تر از دیو افراط و تفریط نیست!”

    حس بنده به جریانات منتصب به قاضی مرتضوی، بر می گردد به اینکه به قضایای فتنه ۸۸ رسیدگی نشد!
    اگر بعد از گذشت چند سال، حالا بیایند و همه مجرمین فتنه را کاملا منصفانه محاکمه کنند، خیلی از این مشکلات حل می شود.
    خاتمی و موسوی و هر بی شرف دیگری را به سزای اعمالشان برسانند. در این میان تکلیف کهریزک را هم روشن کنند. نه برای افکار عمومی دنیا، برای اطمینان خاطر خودمان.

    کروبی که حکمش اگر عادلانه قرار باشد صادر شود، حتما اعدام است را به گردش و تفریح می برند. مهدی هاشمی که حکمش بی شک اعدام است را بیخیال شده اند اما وقتی قاضی مرتضوی به نماز جمعه برود، همه رسانه ها با هم تیتر می کنند که:
    حضور قاضی مرتضوی در نماز جمعه+ عکس!

    جرم مرتضوی (به فرض که ثابت شود مجرم بودنش) به اندازه جرم آقازاده های هاشمی که نیست، هست؟
    اگر بنا به عدالت است، برای همه اجرا کنید لطفا!

  11. سجاد می‌گوید:

    سیداحمد! متن تو از متن داداش حسین کولاک تر بود.

  12. باران می‌گوید:

    اون فونت درشت که زیر کامنت‏ “سیامک‏”‏ بود، چرا حذف کردید؟‏!‏

  13. ف. طباطبائی می‌گوید:

    با بارون بازی می کنن. با قاضی مرتضوی بازی می کنن.
    وای از این جماعت!!

    امروز فلانی رو می برن به عرش و تمام بدی هاشو منکر میشن. فردا می کوبوننش زمین و همه خوبی هاشو منکر میشن.
    حالا هم قاضی مرتضوی و همون داستان تکراری!!

    کاش تو این سیاسی بازی ها کمی هم تقوا وجود داشت.
    خدا قوت آقای قدیانی.

  14. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    خیلی یخ و منجمد، قانون وضع می کنند، بدون در نظر گرفتن همه جوانب. می روند ابرو را درست کنند و مثلا مقابله با نشر اکاذیب، می زنند چشم اطلاع رسانی را کور می کنند.
    کسی منکر برخورد و مقابله درست و منطقی با بنگاه های دروغ پراکنی(یاد خبرگزاری چیزنا افتادم) و همچنین تصویب راهکارهایی برای جلوگیری از فضای آلوده رسانه‌ای و ترویج فضای اخلاقی برای رسانه‌ها نیست، اما وضع قوانینی از این دست و اینطوری، راهکار مناسبی نیست!

  15. بانو می‌گوید:

    خدا عاقبت به خیرمون کنه …

  16. حنظله می‌گوید:

    “آیا این قانون من درآوردی، احیانا تبصره ای، ماده ای، تکمله ای، چیزی بدین شرح ندارد که هنگام تملق، اشاره به «منبع خبر» الزامی نیست؟! یا فقط هنگام نقد، « چماق منبع خبر» بر سرمان بلند است؟!”

    “هیچ دیوی زشت تر از دیو افراط و تفریط نیست! این طناب، مقداری پوسیده شده، اما نه اندازه اصحاب طناب کشی! فرشته، دیو نشده، بلکه سیاسی بازی، چون دیو، سایه انداخته بر سر این سیاست مظلوم، یتیم و بی پدر و مادر!!”

    اشاره بسیار دقیقی بود ” ف.طباطبایی”!
    تقوای الهی، این روزها خیلی کمرنگ شده است در مردان سیاسی ما که نان و نمک شهدا را می خورند!

  17. ققنوس19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
    با سلام و احترام
    شهادت مظلومانه و جانسوز ام الائمه ، حضرت فاطمة الزهراء (س) تسلیت باد
    قلم قاصر است و اندیشه ام خاموش از اینکه مطلبی در مورد آن حضرت بنگارد! پس گوش جان می سپاریم به سخنان حکیم فرزانه و عارف نامی فرزند برومندش در شرح مقامات مادر سادات، ام الائمه، حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها…
    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزیدبن معاویه علیهم منک اللعنه ابدالابدین، اللهم العن هم جمیعا
    http://www.ghoghnoos19v1.blogfa.com

  18. عمار می‌گوید:

    “فرشته، دیو نشده، بلکه سیاسی بازی، چون دیو، سایه انداخته بر سر این سیاست مظلوم، یتیم و بی پدر و مادر!!”

  19. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **لا اله الا الله الملک الحق المبین**

  20. پاییز می‌گوید:

    دیروز نوشتید: «قاضی مرتضوی فرشته است»، امروز می گویید: «دیو است».
    فرشته، دیو نشده، بلکه سیاسی بازی، چون دیو، سایه انداخته بر سر این سیاست مظلوم، یتیم و بی پدر و مادر!!

    نقد منصفانه ای بود.
    و ممنون از سید احمد بزرگوار؛ هر چند کاش دلمان خوش بود که اینکار عملی میشد،
    مگر اینکه امام زمانمون ظهور کنه، تا دادِ مظلومینی که زیر فشار ظالمین، فریادِ بیدادشون به آسمون بلند شده بستاند.

    درپناه حق باشید

  21. جامونده می‌گوید:

    مرتضوی کیه؟!

  22. نیاز می‌گوید:

    آقای سیداحمد! شما اگر قاضی نیستید، برای چی حکم می کنید؟؟
    اگر قاضی هستید، بیچاره هر کی پرونده اش دست شما بیفته! همه رو اعدام می کنید…

    بعد هم! بگذرم که قاضی مرتضوی کار خوبش بستن روزنامه های زنجیری بود که واقعا هم شجاعانه و عالی بود و یا کارهای دیگه ای که تو دادستانی تهران کرد و ما نمی دونیم و نکته عالی که اشاره کردید که سیاسی بازی و قاضی مرتضوی کشی و… که همیشه تو همه مسایل هست، ولی متاسفانه با توجه به این که “ملاک حال افراد است” نظر شما درباره قاضی مرتضوی اصلا قابل قبول نیست، چون ایشان پرونده های متفاوتی دارند که همه شان در قوه قضاییه در حال پیگیریه و حداقل اینه که ایشون متهم هستند و اتهام ها خیلی هم بی اساس نیست…

  23. سیداحمد می‌گوید:

    جناب نیاز؛

    کامنت بنده صدور حکم نبود! چه بخواهید و چه نخواهید حقیقت بود که ممکن است قوه قضاییۀ جمهوری اسلامی به هر دلیلی اجرایش نکند ولی مطمئن باشید افرادی که اسم بردم به سزای اعمالشان خواهند رسید.

    بنده بی اطلاع نیستم از علم حقوق ولی کلا نیاز نیست قاضی باشی!
    شک نکن با همین قوانین حاکم در دستگاه قضا، حکم مبارزه وسیع علیه نظام، فساد اقتصادی، جاسوسی و … حتما اعدام است!

    ضمنا اگر با دقت کامنتم را می خواندید متوجه می شدید که بنده هم بسیار مشتاقم تا بعد از رسیدگی به جرم سایر آقایان، به “اتهام” جناب مرتضوی هم رسیدگی شود!

  24. احسان می‌گوید:

    نگاهت در مورد قانون جدید رو قبول ندارم ولی در مورد بی انصافی ها کاملا موافقم…

  25. بی نام می‌گوید:

    من کاری به پرونده قاضی مرتضوی ندارم اما آیا ایشان صلاحیت علمی و مدیریتی لازم برای ریاست سازمان تامین اجتماعی را دارند؟ تا اونجا که اطلاع دارم ایشان هیچ گونه تخصص اقتصادی و مالی برای اداره نهادی به این بزرگی را ندارند. ضمنا ایشون میتونستند با عدم قبول این سمت با توجه به عدم تخصصشون تو زمینه های مالی و اقتصادی مانع از بازی با خودشون به قول شما طناب بازی شوند.

  26. ناشناس می‌گوید:

    ……………….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.