نافرمانی نفتی!

چند تن از عناصر تشکیل دهنده نفت خام با نوشتن یک نامه سرگشاده به باراک اوباما، خطاب به رئیس جمهور آمریکا نوشتند: «وقتی نظام سلطه، زورش به رهبر انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران نمی رسد، پس غلط می کند با سرنوشت خانواده بزرگ هیدروکربن بازی می کند!!» مشروح این نامه بدین شرح است:

خدمت رئیس جمهور آمریکا

اینجانبان به نمایندگی از قشر کثیر خانواده بزرگ هیدروکربن های آلکان، بدون هیچ حاشیه روی نکاتی را به استحضار می رسانیم.

یک: قبل از تحریم جدید جمهوری اسلامی ایران در سال ۹۰ موسوم به «تحریم هوشمند» که شامل نفت هم شد، «CnH2n+2» از خانواده پارافین های مقیم خلیج همیشه فارس، قصد ازدواج با دخترعموی خود به نام «CnH2n» از خانواده آلکن های اطراف آلمان را داشت و خوشبختانه بعد از آزمایش های مطول پزشکی، معلوم شد که این ازدواج فامیلی، مشکلی نخواهد داشت. مع الاسف با تحریم نفت ایران، ازدواج این ۲ هیدروکربن عاشق، امری غیر ممکن می نمود، چرا که نفت موجود در خلیج فارس، دیگر نمی توانست وارد خاک کشورهای مهم اروپا من جمله آلمان شود.

دو: با موافقت بزرگ خاندان هیدروکربن؛ جناب ابوموسی خان هیدروکربنی، تصمیم ۲ خانواده بر آن شد که ضمن کنار آمدن با «جبر روزگار»، «CnH2n+2» بی خیال «CnH2n» شود. لذا ننه مرده را با هر زحمتی بود راضی کردیم با یکی از عناصر تشکیل دهنده گاز شهری یعنی «اتان c2h6» دیدار و از ایشان خواستگاری کند. همه چیز داشت خوب پیش می رفت و حتی قرار مراسم بله برون را در روز طبیعت گذاشتیم، تا اینکه چند روز پیش، و دقیقا بعد از سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در مشهد، خبر آمد تعدادی از کشورهای اروپایی، تقریبا همه شان از شمول تحریم نفت ایران، مستثنی شدند. بعد از این خبر، «CnH2n+2» گفت: حالا که کشورهای اروپایی از تحریم نفت ایران، آزاد شده اند، من فقط با همان عشق اولم یعنی «CnH2n» ازدواج می کنم.

سه: اما جناب اوباما! نکته دردآور ماجرا آنجا بود که «CnH2n» وقتی از خواستگاری «CnH2n+2» از «اتان c2h6» با خبر شد، دست به خودکشی زد! این اما تنها نکته دردآور ماجرا نبود، چرا که «اتان c2h6» هم وقتی فهمید «CnH2n+2» قصد دارد او را ول کند و با عشق اولش زندگی کند، نامه ای پر از ناسزا به جناب ابوموسی خان هیدروکربنی نوشت و موجبات تیرگی روابط عناصر تشکیل دهنده گاز و نفت را فراهم آورد.

چهار: و متاسفانه، اینها همه درد ما نیست؛ چند روزی است که «CnH2n+2» از اینجا رانده و از آنجا مانده، از خانه فرار کرده و تا الان که به لانه… یعنی ببخشید؛ لوله خود بازنگشته است. ما خواستیم به روزنامه ها آگهی گمشده همراه با مژدگانی بدهیم و حتی متن آن را بدین شرح تنظیم کردیم: «توجه! توجه! یک هیدروکربن به شدت آلکان گم شده است. هر کس این عنصر را پیدا کرد، به او ۱۰۰ لیتر بنزین، به عنوان مژدگانی می دهیم»، اما مسئله اینجا بود که ایام عید، روزنامه ای نبود که بخواهیم این آگهی را به آن بدهیم!

پنج: آری جناب اوباما! وقتی یک روز برمی داری ایران را تحریم هوشمند می کنی، اما روز بعدش، به محض شنیدن سخنان رهبر جمهوری اسلامی در جمع ملت ایران، عملا تحریم را منتفی می کنی، اینگونه بازی می شود با حیثیت خانواده بزرگ نفت و گاز. حالا ما «CnH2n+2» را از کجا پیدا کنیم؟! مرض داری وقتی زورت به انقلاب اسلامی نمی رسد، الکی دم از تحریم نفت ایران می زنی؟! رهبر ایران با یک سخنرانی، این ور سال، گزینه نظامی را از میز تو برمی دارد، با یک سخنرانی، هنگام سال تحویل، کاری می کند تعداد مهمی از کشورها از لیست تحریم نفت ایران خارج شوند، با یک سخنرانی، اون ور سال، گزینه تحریم را عملا و رسما از میز تو برمی دارد؛ سئوال اینجاست که میز اتاق بیضی، اگر مال کاخ سفید است، پس چرا چینش گزینه هایش رسما دست جمهوری اسلامی است؟! این وسط، گناه ما چیست که تو پیش جمهوری اسلامی، سوسک هستی؟! یک روز نفت ایران را تحریم می کنی، روز بعدش اغلب کشورها را از این تحریم، معاف می کنی؟! فکر آبروی خودت را نمی کنی، فکر آبروی ما را بکن لااقل. اسم ما نفت خام است، لیکن آنکه خام و نپخته دارد عمل می کند، فی الواقع شمایی!

 شش: استاد! این درست که «تغییر» شعار شما بود، اما می خواهم ببینم این «تغییر»، آیا حد و حدودی ندارد؟! «بارباپاپا» اینقدر عوض نمی شد که تو دم به ساعت عوض می شوی! اینکه تو داری می کنی، اسمش «تغییر» نیست، اسمش یک چیز دیگر است که بعدا در یک نامه خصوصی اسمش را به تو می گویم!!

هفت: جناب اوباما! هم ما و هم شما، روی مان سیاه است، اما ما پیش خدا روسفیدیم، چرا که ما بخشی از بقایای مفید بشریت خفته در زمین هستیم، که به بشریت بیدار در زمین، گرما، حرارت و انرژی می دهیم و سوخت خودروهای شان را با فراورده های خود نظیر گازوئیل و بنزین تامین می کنیم، اما تو چی؟! تو چه سودی داری برای بشریت؟! تو سوخت گودرز را تامین می کنی یا سوخت شقایق را؟!

هشت: نظر به اینکه قصه فوق الذکر، مشتی از خروارهاست، ما عناصر تشکیل دهنده نفت و گاز، با استعانت از خدای متعال که آفریننده ماست، از این پس برای نظام سلطه، بد خواهیم سوخت. گذشت دوره آبی سوزی! این اولین گام ما در راه «نافرمانی نفتی» است. در این راه، از فراورده مهم خود، جناب بنزین خواسته ایم خودش را مبدل به کابوس نظام سلطه کند، و می بینیم که کرده است. بنزین، بنزین نیست اگر حیثیت نظام سلطه را لکه دار نکند! ازدواج اعضای خانواده ما را بهم می زنی؟! با آبروی ما بازی می کنی؟! موجبات خودکشی «CnH2n» را فراهم می کنی؟! باعث شوریدن «اتان c2h6» می شوی؟! ما را در به در «CnH2n+2» می کنی؟! ما کی همچین چیزهایی داشتیم در خانواده بزرگ هیدروکربن ها؟! هیدروکربن نیستیم اگر کاری کنیم که نفت در علاء الدین خانه هانری کربن اینا(!) بهتر بسوزد، تا گازوئیل در موتورخانه مایکل لدین!! یعنی اوباما! تو آن روی نفت ما را بالا آوردی…

امضا: سیکلوپارافین، آروماتیک، استیلن، نرمال پارافین، هگزان، اتان، متان و پسران!

کیهان/ ۱۵ فروردین ۱۳۹۱

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. کنکوری بیچاره می‌گوید:

    کم با تستای کنکور سر و کله می زنیم، شمام اینو گذاشتی؟! میخای مارو دیوونه کنی حسین آقا؟! خودمون کم دیوونه ایم؟؟!!

  3. سیداحمد می‌گوید:

    عجب تصاویر و عکس نوشت هایی!!!
    🙂

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    جلَّ الخالق!!!!!!!!!!

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    این تصاویر، تا دقایقی دیگر… نداره. یعنی بخوابیم یا بیدار بمونیم، آقا سیداحمد؟!

  6. برف و آفتاب می‌گوید:

    اولی خیلی با نمکه!

  7. بهنام می‌گوید:

    یه لحظه فکر کردم اومدم تو سایت انجمن شیمی ایران 🙂

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    این طنز به ظاهر نفتی، کلی مطلب علمی داشت که درکش خیلی مشکله.
    راستی قضیه ی استفاده از الاغ در ایتالیا، به جای ماشین، به خاطر عدم صادرات نفت ایران به اروپا هم، در نوع خودش نکته ی جالبیه!

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    به گمانم این «CnH2n+2» قبلا یک همسر دیگه داشته. تا اونجایی که ما خبر داریم، کلا مردان خانواده ی پارافین ها ی مقیم خلیج همیشه فارس، فقط ۱+ هستند!!

  10. سیداحمد می‌گوید:

    جذاب و خواندنی بود؛
    ممنون داداش حسین!

    “رهبر ایران با یک سخنرانی، این ور سال، گزینه نظامی را از میز تو برمی دارد، با یک سخنرانی، هنگام سال تحویل، کاری می کند تعداد مهمی از کشورها از لیست تحریم نفت ایران خارج شوند، با یک سخنرانی، اون ور سال، گزینه تحریم را عملا و رسما از میز تو برمی دارد؛ سئوال اینجاست که میز اتاق بیضی، اگر مال کاخ سفید است، پس چرا چینش گزینه هایش رسما دست جمهوری اسلامی است؟!”

  11. ستاره می‌گوید:

    آفرین به خانواده ی هیدروکربن ها از جمله اتان و متان و پسران!

  12. ستاره خرازی می‌گوید:

    اوه اوه، نمی دونم یاد شیمی به خیر؟ نه به خیر؟!!!
    فکرشو بکن الان اشک باراک اوباما در اومده، تا حالا نمی دونست با تصمیمات جفنگش چطور خانواده ها رو میریزه به هم، امیدوارم بعد از این تحریمهای معقول تری ازش ببینم!
    باشه باراک؟؟؟

  13. ناشناس می‌گوید:

    همه متن یک طرف، امضای متن یک طرف.
    خیلی قشنگ بود.

  14. سیداحمد می‌گوید:

    جناب اوباما!

    “مرض داری وقتی زورت به انقلاب اسلامی نمی رسد، الکی دم از تحریم نفت ایران می زنی؟!”
    .
    .
    .
    “… تو پیش جمهوری اسلامی، سوسک هستی!!”

  15. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    مثل همیشه ایده ای خاص و پردازشی هنرمندانه.
    بابت لذتی که از خواندن مطالبتان می بریم، سپاسگزارم.

  16. به جای امیر می‌گوید:

    تیر (گفت و شنود)

    گفت: ماجرای شرکت خاتمی در انتخاباتی که خودش آن را تحریم کرده بود، هنوز سوژه داغ در میان گروههای اپوزیسیون است و هر روز هم بحث درباره آن داغ تر می شود.
    گفتم: حیوونکی ها چه تقصیری دارند؟! بالاخره یک جوری باید اوقات فراغت خودشان را سپری کنند!
    گفت: سایت ضدانقلابی اخبار روز با عصبانیت و فحاشی خطاب به خاتمی نوشته است؛ رأی دادن تو یک لگد محکم به اپوزیسیون بود.
    گفتم: خب! حرف حساب زده! دیگه چی؟!
    گفت: نوشته است؛ این لگد اگرچه ضربه ای کاری به اپوزیسیون بود ولی باعث هوشیاری ما شد تا به هر کسی اعتماد نکنیم!
    گفتم: به یارو خبر دادند که تیر توی کله پدرت خورده و مرده. یارو گفت؛ جان من؟! خوب شد توی چشمش نخورد وگرنه کور می شد!!

  17. سلام
    قشنگ بود. یاد جوونی و دوره دبیرستان افتادم تو دهه ی ۶۰ که با دانسته های کتاب زیستم متن های ادبی می نوشتم.
    پیوند زدن دنیای های متفاوت پیش از هر کس خود ادم را به وجد می آورد.
    موفق باشید…

  18. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا ارحم الراحمین**

  19. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    استاد!
    این درست…
    اما می خواهم ببینم این «قلم»، آیا حد و حدودی ندارد؟!
    اینکه شما دارید می نویسید، اسمش یک چیز دیگر است که بعدا در یک
    «کامنت خصوصی» اسمش را به شما می گویم!!
    .
    .
    .
    یعنی اوباما!… یعنی که یعنی!!

  20. برف و آفتاب می‌گوید:

    عکس سوم حاکی از این است که دوتا هیدروکربن عاشق عاقبت به خیر شدن! به کوری چشم باراک! D:

  21. عمار می‌گوید:

    سلام. خیلی خوب بود. خیلی وقت بود این خانواده رو به دست فراموشی سپرده بودیم. ممنون.

  22. شیدا می‌گوید:

    یک اشک ۲ گانه سوز ترکیبی!! از ما گرفتید.
    محصولی از صنعت کم نظیر یک طنز واقعی!!
    خیلی خندیدم و بعد اشکم درامد.
    دوست لیبرالم گفت: “شما مذهبی ها رسما!! شیدایید”!!!!
    کاش به کام دل آن “فرزانه زاهد” دوره آبی سوزی! بگذرد.
    غم نادانی بعضی دوستان متولی!! و دانایی و زیرکی دشمنان نفوذی!
    اگر بگذارد همین الان هم، جناب بنزین! مبدل به کابوس نظام سلطه شده است.
    وحیثیت آن را لکه دار کرده !!
    لیتری ۲ فرانک در سویس!!! یک قیمت وحشتناک برای ۹۰ درصدیها!!!!!!!!!!

  23. حنظله می‌گوید:

    بزرگ خاندان هیدروکربن؛ جناب ابوموسی خان هیدروکربنی،
    «بارباپاپا» اینقدر عوض نمی شد که تو دم به ساعت عوض می شوی!
    باحال بود؛ خیلی!
    البته بدجوری سردرد شدیم از خواندن این همه فرمول و کنش و واکنش عناصر شیمیایی!!!

  24. بانو می‌گوید:

    عالم و آدم از دست این باراک اوباما به ستوه امدند…
    امروز نوبت خانواده ی هیدروکربنها بود؛ فردا صدای اعتراض از کدوم طرف بلند می شه خدا می دونه!!!!!!!!!!

  25. میلاد پسندیده می‌گوید:

    -دیشب متن را خواندم و سعی کردم که اعضای خانواده بیدار نشوند. به همین خاطر از لوزه تا بیخ گلویم درد می کند… حالا آمدم و موس را بردم روی عکسها که ببینم چه نوشته ای که تمام خنده فروخورده دیشب، ریخت بیرون!! یکی دوبار دیگه اینطوری برم تو مونیتور، میشکنه میام خسارتشو ازت می گیرم… آخه این چه وضعشه؟!

  26. ف. طباطبائی می‌گوید:

    چه جالب و متفاوت!!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    انواع نافرمانی ها را تجربه خواهند کرد!
    روز به روز بر ذلتشان افزوده خواهد شد!

  28. میلاد پسندیده می‌گوید:

    واقعاً امروز آمریکا خوارترین دورانش را پس از حماسه تسخیر لانه جاسوسی اش در تهران تجربه می کند.
    راستی… گفتم لانه، یادم آمد بپرسم که چرا در بخش چهارم به جای “لانه” ننوشتید “لونه”؟! اینطوری که خیلی بهتر بود و بیشتر به “لوله” می آمد!

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    هر وقت وارد قطعه می شم و چشمم به این بیلبیلک رقصان می افته! روده کن می شم. نمی دونم حس خودتون چی بود موقع انتخاب تصاویر، تیتر، و موضوع؟!

  30. چشم انتظار می‌گوید:

    میلاد!
    آخه این جناب «CnH2n+2» بچه ی ناف تهرون که نیست، بگه لونه! اگه دقت کرده باشی، از پارافین های مقیم خلیج همیشه فارسه! و طبیعتا با لهجه ی خلیجی لونه می شه لانه!!

  31. چشم انتظار می‌گوید:

    بالاخره یکی باید جای جناب کروبی رو پُر کنه دیگه!
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=121282

  32. سوگند می‌گوید:

    خداییش دلم سوخت برای «CnH2n+2». ولی به نظرم اگر عشق اولش را ول نمی کرد و متعهد بود، اینجوری نمی شد…

    در مورد آقای اوباما هم، که من فکر کنم گزینه های روی میزش شامل همین موارد می شود:

    http://s2.picofile.com/file/7334226662/obama2.jpg

  33. چشم انتظار می‌گوید:

    چه بازی می کنه این بارسا، و مشخصا مسی.
    ولی حیفه که تیم میلان حذف بشه. فعلا که یک نیمه ی دیگه مونده، و احتمالا داداش حسین هم دارند بصورت تحلیلی، بازی رو نگاه می کنند!

  34. پاییز می‌گوید:

    رهبر ایران با یک سخنرانی، این ور سال، گزینه نظامی را از میز تو برمی دارد، با یک سخنرانی، هنگام سال تحویل، کاری می کند تعداد مهمی از کشورها از لیست تحریم نفت ایران خارج شوند، با یک سخنرانی، اون ور سال، گزینه تحریم را عملا و رسما از میز تو برمی دارد؛ سئوال اینجاست که میز اتاق بیضی، اگر مال کاخ سفید است، پس چرا چینش گزینه هایش رسما دست جمهوری اسلامی است؟!

    کسی ادعا نمی کند خامنه ای، علی است اما افتخار علی در این زمانه خامنه ای است. فرزند زهرا، خامنه ای است… تازه دنیا فهمیده امام چه می گفت… ما تازه داریم می فهمیم که خمینی چرا گفت: “خامنه ای لیاقت رهبری دارد”. نمایندگان ما ملت در خبرگان، منّت خامنه ای را کشیدند تا رهبری را قبول کند. رهبر ما مثل بعضی ها نبود که هر روز خواب ببیند برای رهبری…

    ممنون. عالی بود. در پناه حق باشید!

  35. باران می‌گوید:

    به به!! می بینم که بعضی ها حضورشون محسوس شده:)

  36. یاور صاحب الزمان روحی فداه می‌گوید:

    داداش حسین! سلام

    خیلی باحالی! دست کمی از شیمی نداریا!
    دیروز آقای امیرحسین فردی رو دیدم؛ یاد نوشته ی شما درباره ایشان افتادم…

  37. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    طنز یعنی این!
    گاهی متحیر می شوم که این قبیل سوژه ها و پردازش اش، چگونه به ذهن تان می رسد؟! جمله جمله اش طنازانه و بامزه بود.
    اوباما همه جور خباثتی در پرونده اش بود، جدایی انداختن بین عاشق و معشوق هم که به جرایم اش اضافه شد! خیلی خوب و دقیق اشاره کردید به وضعیت این روزهای نظام سلطه. آخر بدبختی و فلاکت تا کجا؟!

  38. فاطمه می‌گوید:

    عاااااشق شماره شیش ام!!
    خیلی باحال بود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.