اسم مسابقه «بارسا – میلان» فوتبال نیست!

در معقولات و مشهورات، به ویژه فوتبالیات(!) دچار شک و شبهه اساسی شده ام: اگر نام بازی امروز استقلال و الجزیره، فوتبال بود، پس یکی روشنم کند که اسم بازی امشب بارسلونا و میلان چیست؟! اگر ما به آرش برهانی می گوییم فوتبالیست، پس چه باید بنامیم لیونل مسی را؟!… اصلا مرا بگو که چی را دارم با کی مقایسه می کنم! بگذار درست قیاس کنم؛ باری پیش از این درباره میلان ۹۰ میلادی و بارسای ۹۰ شمسی چیزکی نوشته بودم، اما آن میلان، کم و بیش، یعنی به شدت داشت فوتبال رویایی بازی می کرد، لیکن بعید می دانم نام آنچه آبی اناری ها بدان مشغول اند، فوتبال باشد! فوتبال، مثلا به دربی شهر میلان میان ۲ تیم آث میلان و اینترمیلان می گویند، به شهرآورد استقلال و پیروزی، هیاهو برای هیچ، اما تیکی تاکای اصحاب گوآردیولا، حتما و حتما و حتما «هنر» است. پس این روزها، هنر در فوتبال، نزد بارسلونا است و بس! از بچگی دارم فوتبال می بینم، ولی تیکی تاکا را بهترین خالکوبی روی توپ گرد دیده ام. یک خال خوش خط و خال و هنرمندانه، مثل نقاشی های پیکاسو! پارسال همین زمان، میان طرفداران ۲ تیم بارسا با منچستر، و در پله ای پایین تر، میان هواداران بارسلونا با آرسنال و لیورپول، کل کل شده بود؛ انگلیسی ها به اهالی نیوکمپ، طعنه می زدند: «ما تیم های خود را پرشورتر، هیجانی تر، عجیب تر، شلوغ تر، و بلندتر تشویق می کنیم». بهترین جواب به این طعنه را، سردسته تیفوسی های آبی اناری داد، آنجا که گفت: «البته حق با شماست، چرا که شما هنگام دیدن بازی منچستر و آرسنال و لیورپول، دارید فوتبال نگاه می کنید و باید هم داد و بیداد راه بیاندازید، ما اما زمان تماشای تیکی تاکا، مجبوریم بخش اعظمی از ۹۰ دقیقه وقت بازی را سکوت کنیم، چرا که ما به جای دیدن فوتبال در چمن سبز، مشغول تماشای تئاتر روی سن نیوکمپ هستیم! و ادب حکم می کند که وقتی مسی و ژاوی و اینی یستا دارند مثلث می سازند، ساکت باشی و از این هنرنمایی لذت ببری!» آنچه امشب، میان بارسا و میلان گذشت، فوتبال نبود، هنر بود. اصلا مهم نیست تیم مقابل آبی اناری ها، چه تیمی باشد؛ آنچه اهمیت دارد خود بارسلوناست. بارسلونا با توپ گرد، فوتبال بازی نمی کند، بلکه با مغز عاشق گوآردیولا هنرنمایی می کند. چه بسیار باشگاه که در مسابقات مقدماتی، هرگز دوست ندارند با تیم های قدرتمندی مثل رئال و منچستر و میلان هم گروه شوند، اما چپ پای طلایی بارسا در برابر همه این تیم ها، یعنی در مقابل همین میلان، درون ۱۸ قدم آث میلان، تمرین روپایی می کند و نه فقط فوتبال ایتالیا، بلکه کل حیثیت فوتبال را با هنر بی مثال خود، اما در اوج ادب و تواضع و احترام، تحقیر می کند! شما می دانید وقتی ماسکرانو و آلوز در ۲ قدمی همدیگر ۱۰ بار توپ را به یکدیگر پاس می دهند، وقتی مسی این قدر راحت و ریز و تر و تمیز دریبل می زند که انگار دارد با بچه ها بازی می کند، وقتی همین اعجوبه، پنالتی را می زند یک سانتی تیر دروازه، جایی که فقط اسپایدرمن، شاید هم شلمن(!) قادر است توپ را مهار کند، وقتی ژاوی در مقام رهبر درون زمین این «ارکستر فوتبالی»، میان اتوبوسی از مدافعان حریف، توپ را برای سسک فابرگاس، لقمه راحت الحلقوم می کند، چه سرسامی می گیرد مربی تیم حریف، از این همه تحقیر؟! آیا شما ممکن است خودتان را بگذارید جای سرمربی آث میلان؟! گیرم پنالتی دوم، پنالتی نبود، توپ گرد فوتبال را چه می گویی، که از دست و پای مسی، به مسی چسبیده تر است؟! اینکه حالا مربی میلان است؛ تو باید خوزه مورینیو باشی تا با دنیایی از غرور، عمیقا درک کنی واژه تحقیر را!

در تیم آبی اناری، در و تخته به هم جورند. این باشگاه، هم مهره های ورزیده دارد، هم مربی ارزنده. اصلا باور ندارم حرف کسانی را که مدعی اند؛ «فتوحات بارسا، خیلی هم ربطی به جناب پپ ندارد». جمع و جور کردن این همه ستاره، اما بدون هیچ حاشیه، خودش کار مهمی است! قطعا کار سختی است هدایت تیمی که روی هر بازیکنش دست می گذاری، یک «الهه فوتبال» می بینی! هنر دوم گوآردیولا اما آنجا ظاهر می شود که بارسا را از تمام ستاره های آبی اناری، ستاره تر کرده است! در این تیم پرستاره، نور هیچ ستاره ای، درخشان تر از نور ستاره اصل کاری، یعنی خود تیم، همه تیم، وحدت تیم، نیست! بهترین ستاره بارسا، تیم بارسلوناست! پپ هرگز اجازه نداده سایه این همه ستاره، بر سر ستاره اصل کاری، سنگینی کند! اگر این همه ستاره، در طول هم و مکمل هم قرار گرفته اند، و تعارضی با هم ندارند، متاثر از نقش بزرگ مربی این تیم است. از همه اینها گذشته، بارسلونا چندی است واقعا دارد «۲-۵-۳» بازی می کند. این سیستم، در معدود تیم هایی که با این سبک بازی می کنند، در شعار شاید «۲-۵-۳» باشد، اما در مقام عمل «۲-۳-۵» است! ظاهرا ارنج این تیم ها تهاجمی تر است، لیکن باطنا و درون زمین، تدافعی تر بازی می کنند، و به جای آنکه بر اساس فیگورشان روی کاغذ، ۳ دفاع و ۵ هافبک داشته باشند، عملا و علنا با ۵ دفاع و ۳ هافبک بازی می کنند! بارسلونا که تا همین سال گذشته «۲-۴-۴» بازی می کرد، اما از این قاعده مستثنی است. «۲-۵-۳» فقط به یک شرط از «۲-۴-۴» بهتر است؛ اینکه تو ابزار این سیستم را هم داشته باشی، و صدالبته شجاعت، شهامت و گستاخی اجرایش را. لابد این هر ۲ فاکتور مهم را ندارند، که می بینیم اغلب تیم های دنیا، عطای «۲-۵-۳» را به لقای «۲-۴-۴» بخشیده اند! پپ گوآردیولا اما استاد استفاده از سیستم «۲-۵-۳» در حین بازی است. بازی بر مدار این سیستم، نوعی انتحار است. گاهی لازم است به نام و مرام رقبای بارسا با دقت بیشتری نگاه کنیم. چیدن فقط ۳ مهره دفاعی، در برابر مهاجمان عصیانگر رئال و منچستر و اینتر، کار هر تیمی نیست و شوخی نیست! از طرفی می باید فکر توان بدنی ۲ بازیکن لب خط چپ و راست در سیستم «۲-۵-۳» را بکنی. مثلا در سمت راست بارسلونا، محل بازی دنی آلوز، از نقطه کرنر تیم خودی شروع می شود تا نقطه کرنر تیم حریف! بگذریم که دنی آلوز در طول بازی، گاهی به عمق هم می زند! حال محاسبه کنید که در سیستم «۲-۵-۳»، گوش چپ و راست بارسلونا چقدر باید بدوند؟! در ضد حمله های حریف، با چه سرعتی باید به عقب برگردند؟! یا با چه توان بدنی، دفاع را از همان ۱۸ قدم حریف، آغاز کنند؟! اینکه در بارسا، حفظ توپ در حکم یک فریضه است، ناشی از عواقب خطرناک سیستم «۲-۵-۳» است، و نه فقط اجرای نمایش دلربای تیکی تاکا! گوآردیولا به خوبی می داند که لباس «۲-۵-۳» لباس شیکی است، اما خط اتوی کت شلوار باکلاس «۲-۵-۳» به راحتی خواهد شکست، اگر که ندانی این لباس فاخر و مجلسی را چگونه و با چه آداب و ترتیبی بپوشی! دقیقا بر سر ترس از همین دغدغه، بسیاری از مربیان تراز اول دنیا، شلوار جین و راحت و بی نیاز به اتوی «۲-۴-۴» را به کت شلوار رسمی «۲-۵-۳» ترجیح داده اند، تا مصداق کلاغی نباشند که راه رفتن خودش را فراموش کرده، اما راه رفتن کبک هم نیاموخته! آقای پپ اما اتفاقا دنبال درد سر می گردد، اما مهره های این درد سر را هم دارد! البته مهره را خیلی از تیم ها دارند؛ رئال مادرید از بس مهره دارد، «کهکشانی» خوانده می شود، لیکن مهم تر از داشتن مهره، چگونگی استفاده از مهره هاست. کتمان نمی کنم که رئال هم اگر چه در سیستمی غیر از «۲-۵-۳» و «۲-۴-۴»، فوتبال شناور مورد علاقه «آقای خاص» را قشنگ بازی می کند، اما قصه این است که تیم آبی اناری، اصلا فوتبال بازی نمی کند!! بعضی ها در مقام مدح «۲-۵-۳»ی ناب، منحصر به فرد و شکیل بارسا، به این اشاره می کنند که اولین مدافع آبی اناری ها، لیونل مسی در محوطه ۱۸ قدم تیم حریف است! سخن درستی است، اما درست تر آن است که بگوییم: اولین مهاجمان بارسای محبوب، مدافعان این تیم؛ پیکه و پویول و ماسکرانو هستند!! آنجا که توپ را به ژاوی می سپرند، گامی به جلو می نهند، در حفظ توپ، مهارت ویژه دارند، با اینی یستا یک/ دو می کنند و خیلی مواقع گل می زنند، یا در صحنه های زیادی از بازی، بوی گل می دهند! بازی خوانی و هم افزایی شاگردان بارسا نسبت به بازی همدیگر، لابد در عالی ترین سطح است که حتی در سیستم «۲-۵-۳» هم، ۳ مدافع این تیم، هرگز دفاع ثابت، به همان معنی که ما تا به حال از مجریان راستین «۲-۵-۳» دیده بودیم، نیستند. عجبا که شرکت مدافعان قد بلند و مثلا ثابت بارسا در حملات تیم آبی اناری، هرگز به سر زدن در اوقات کرنر یا ضربات ایستگاهی کنار زمین محدود نمی شود! گویی بارسلونا ۳ مدافع ثابت ندارد، بلکه ۳ سوئیپر دارد! ۳ سوئیپری که خوب می دانند در چه وقت از بازی، باید به حمله اضافه شوند و پاس گل بدهند و گل بزنند! راز اینکه در بارسا، گاهی مسی در نیمه زمین خودی، حتی قبل از ژاوی، توپ پخش می کند، تقریبا همان حوالی می ماند و اصلا در حمله شرکت نمی کند، در همین نکته نهفته است. همین چیزهاست که «۲-۵-۳»ی این روزهای بارسا را حتی  از «۲-۵-۳»ی تیم هایی که واقعا «۲-۵-۳» بازی می کنند، ممتاز و متمایز کرده است. این همه علتی جز بزرگی مرد روی نیمکت بارسا ندارد. بعد از خود تیم بارسلونا، اولین و مهم ترین ستاره، شک نکنید که پپ گوآردیولاست. مربی جوانی که جهانی بنشسته در کنجی نیست؛ جهانی بنشسته در همه جهان را شیدای تیم آبی اناری کرده است. چه بسیار که اصلا، اساسا و اصولا اهل فوتبال نیستند، لیکن بازی های بارسا را دنبال می کنند، چرا که بارسلونا به مدد دانش مربی اش، به بهانه فوتبال، هنر خلق می کند. آیا فقط اهل نقاشی حق دارند از آثار پیکاسو لذت ببرند؟! یقین دارم که نقاش تابلوی بکر، متحرک و ۳ بعدی نیوکمپ، کسی نیست جز پپ گوآردیولا، و الا چه دلیلی دارد که همین لیونل خان مسی، در تیم ملی کشور خودش تا کنون هرگز نتوانسته مسی چپ طلایی بارسا باشد؟! گویی مسی و ژاوی و اینی یستا و یک مشت و یک دشت ستاره دیگر، همه و همه مدادرنگی های قشنگ و رنگارنگ آقای پپ گوآردیولا برای خلق پرتره ای بدیع و تازه از «۲-۵-۳» هستند، که سیستمی از سیستم های رایج دنیای فوتبال نیست، بلکه مدلی جدید از هنر دنیای مدرن است. پس بارسلونا را یک تیم فوتبال نخوانیم! و بازی اش با میلان را یک مسابقه فوتبال ندانیم! که در تئاتر، بیشتر آخر نمایش، کف مرتب می زنند! من حق می دهم به هواداران آبی اناری، اگر که هنگام تماشای «لبخند نیوکمپ»، گاهی سکوت را به بلوا ترجیح می دهند!

راستی! «دیگو آرماندو مارادونا»، البته بدون پپ، یعنی بدون گوآردیولا، در ۲ جای هم زمان، توامان پیپ قشنگی می کشید؛ هم در لباس راه راه آبی اناری بارسا، هم در لباس راه راه آبی سفید آرژانتین. من مسی را پله ها از سطح اول فوتبال امروز، برتر و بالاتر می دانم. من مسی را حتی قابل مقایسه با ژاوی و اینی یستا نمی دانم. من اما تا روزی که لیونل، چند بار یک تنه، یعنی یک نفره، آرژانتین را تا فینال جام جهانی بالا نبرد، انگشت کوچک پای چپ تاپاله ضد آمریکایی هم نمی دانم! فقط کسانی مسی را برتر از مارادونا می دانند که سن شان به دیدن صحنه آهسته «دست خدا» علیه انگلیس، قد نمی دهد!! بعید می دانم کسانی که دریبل نفر اول و نفر دوم و نفر سوم و نفر چهارم و… بگو اصلا کل نظام سلطه را از اسطوره همه ادوار فوتبال دیده اند، حرف سخیف بزنند!! اگر مسی بازیگر تئاتر است، شان مارادونا از تئاتر هم فراتر است. دیگو، ویژه ترین جلوه فیلم بلند فوتبال است. اگر توپ، عضوی جدایی ناپذیر از بدن مسی است، فوتبال، با همه دار و ندارش، بخشی از پای چپ مارادوناست. کسانی که فوتبال دیگو را دیده اند، خوب می دانند چه دارم می گویم.

۳ متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ قطعه ۲۶

۱: نافرمانی نفتی!

۲: کتاب «خبرگزاری چیزنا»

۳: شهادت، شهید را جوان نگه می دارد

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. میلاد پسندیده می‌گوید:

    بسم الله

    حکایت مرگ و زندگی است…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    واقعا تمیز کار می کنن؛
    آدم کیف می کنه!!!

  3. بیننده قطعه 26 می‌گوید:

    از جام جهانی ۸۶ مکزیک تقریبا با دنیای فوتبال به روزم. یه بار باید بشینم چند هزار ساعت فوتبال دیدم و چند هزار مجله و روزنامه ورزشی تو این مدت خوندم. علی ای حال، هیچ تیمی رو مثل این بارسای سه چار سال اخیر ندیدم.

  4. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    قاصدکم! از ایوان طلایی برگشته ام که در آنجا دلم بی قرار غربت مولا بود با غم سنگینی بر دل. از بین الحرمینی برگشته ام که تکه ای از بهشت بود و رویایی برای دلم؛ خیابانی که بغض گره خورده در گلویم در آنجا ترکید؛ حرم باب الحوائجی که در آنجا از استاد ادب خواستم لیاقت ورود به حرم ارباب را؛ اربابی که انگار دستش را روی سینه ام گذاشت و آرامم کرد. از زیارت کوتاه امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع)؛ و در حسرت زیارت سامراء…
    و دلم باز دلتنگ است و همچون کبوتری زمین گیر به هوای پروازی دوباره.
    هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
    نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
    خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
    و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
    به یاد چایی شیرین کربلایی ها
    لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد
    چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
    درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
    بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
    بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
    غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
    که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.
    و در آخر
    اگر چه رفت دل از دست یادتان کردم
    خدا خودش که گواهست یادتان کردم

  5. سیداحمد می‌گوید:

    قاصدک کربلائی؛

    سلام… زیارت قبول!
    خوش آمدید…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “میلان ۹۰ میلادی و بارسلونای ۹۰ شمسی، تیم های باشگاهی نیستند؛ «ملی» اند!”

    http://www.ghadiany.ir/?p=11353

  7. پاییز می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛
    زیارت قبول.

  8. سیداحمد می‌گوید:

    بازیِ امشب که خیلی زیبا بود اما خودمونیم؛ شما همین بازی زیبا رو چقــــــــدر زیبا وصف می کنید!
    خیلی خیلی بیشتر از بازی، از متن شما لذت می برم…

  9. سایه/روشن می‌گوید:

    این که در یک متن فوتبالی، از نقاشی های پیکاسو و تئاتر زنده روی سِن یاد کنین، خودش هنرمندی ای هست که در توانایی هر قلمی نیست.

  10. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    با یاری ملائکه در هیئت خدا
    از چادر سیاه تو پرچم درست شد.
    شاید بهتر باشد بگویم
    از چادر خاکی تو پرچم درست شد.
    این روزها چه خبر از حال زهرا(س)
    حتما علی (ع) بهتر می داند!

    تنها یک شب به شهادت مادر مانده…..
    ای واااای مادرم

  11. به جای امیر می‌گوید:

    مرده (گفت و شنود)

    گفت: یکی از اصلاح طلبان فراری که به آمریکا پناهنده شده در مصاحبه با رادیو فردا به گردانندگان سایت جرس اعتراض کرده و می گوید «مگر مرده اید که دیگر هیچ مطلب و گزارش بدردبخوری در حمایت از جنبش سبز ندارید»!
    گفتم: خب! راست میگه! حالا سایت جرس چه جوابی داده؟!
    گفت: سایت جرس در پاسخ نوشته است «وقتی خود جنبش سبز مرده است از ما چه انتظاری دارید که درباره آن خبر و گزارش داشته باشیم»!
    گفتم: این حیوونکی هم راست میگه!
    گفت: سایت ضدانقلابی بالاترین وابسته به منوشه امیر هم خطاب به آنها نوشته است؛ دعوا بر سر چیست؟ هر دوی شما مرده اید ولی خودتان متوجه نیستید.
    گفتم: این یکی هم راست میگه! به یارو گفتند؛ چی شده که زیر چشمت کبوده؟ یارو گفت؛ جون من! درد هم می کنه؟!

  12. پاییز می‌گوید:

    اگر ما به آرش برهانی می گوییم فوتبالیست، پس چه باید بنامیم لیونل مسی را؟!
    این روزها، هنر در فوتبال، نزد بارسلونا است و بس!
    تو باید خوزه مورینیو باشی تا با دنیایی از غرور، عمیقا درک کنی واژه تحقیر را!

    کاملا موافقم. واقعا متن عالی ای بود…
    قدیما فوتبال تماشا میکردم. البته نه هر مسابقه فوتبالی، ولی بازی بارسلونا رو حتما تماشا میکردم. واقعا دیدن بازی مسی و ژاوی لذت بخشه. کم کم فقط اخبار و نتایج بازی ها رو دنبال می کردم. الان که میشه گفت کاملا گذاشتم کنار. نه اینکه از تماشای بازی لذت نبرم، یا دیدن بازی فوتبال رو کاری عبث بدونم، لطفا کسی اشتباه برداشت نکنه… ولی به جایی رسیدم که احساس کردم این چیزی نیست که من دنبالشم، لذّتِ واقعی یه چیز دیگه ست، نمیدونم چه جوری بیان کنم که درست باشه و کسی اشتباه برداشت نکنه. این نظر منه، زندگی منه و احساسیه که عمیقا بهش رسیدم.
    کلا سال ۹۰ نقطه عطف زندگیم بود!
    با آدمهای مهم(مثل شما و اهالی قطعه و خیلی های دیگه) و مسایل خیلی مهم آشنا شدم، بی اغراق باید بگم کتاب “نه ده” شما و کتاب “معاد” شهید دستغیب که رحمت خداوند بر شما و او باد، واقعا در زندگیم تاثیرگذار بود. همه اش احساس میکنم کم گذاشتم. میترسم جلوی شهدا، جلوی امام زمانم شرمنده باشم. واسه همین از کوچکترین فرصت هم برای مطالعه در مسایل دینی و مذهبی و سیاسی! استفاده میکنم. واقعا خجالت میکشم از حضرت علی که اسم شیعه علی رو یدک میکشم ولی هنوز نهج البلاغه رو تموم نکردم و خیلی کارهای دیگه که دوست دارم انجام بدم، کتاب هایی که دوست دارم بخونم، البته اگه عمری باقی باشه!
    فعلا دارم کتاب قطعه ۲۶ رو میخونم…
    فرا رسیدن ایام فاطمیه بر شما برادر گرامی، سید بزرگوار و همه اهالی قطعه تسلیت باد!

  13. حمید می‌گوید:

    شاید بارسلونا سه تا گل به میلان زده باشه و چندتایی هم نزده باشه، ولی برای من شجاعت میلان تا این حد که در این بازی ۴۰ درصد توپ رو در اختیار داشته باشه، مسی رو تقریبا از جریان بازی خارج کنه و با سه بازیکن مهاجم (زلاتان، روبینیو و پاتو) توی نیوکمپ بازی کنه کافیه. کاشکی سیلوا مصدوم نمیشد تا ببینیم بارسلونا از کدوم سوراخ میخواد بره تو محوطه خودشو پخش زمین بکنه!

  14. مسعود می‌گوید:

    یه سوال داشتم؛ تو این متن رو کی نوشتی حسین؟! شاهکار بود پسر، شاهکار!

  15. مکتوب می‌گوید:

    فکر نکنم مسی حال حاضر با رونالدینیوی سابق (وقتی که تو بارسا بود) قابل مقایسه باشه. من هنر رونالدینیو را ترجیح میدم به مسی…

  16. بانو می‌گوید:

    یک آن فکر کردم برنامه ی نود می بینم ….
    رو دست عادل فردوسی پور زدید شما!!!!!!!

  17. سلاله 9 دی می‌گوید:

    آیا “مسی” را می توان با “مارادونا” مقایسه کرد؟!

    http://www.ghadiany.ir/?p=7253

  18. سلاله 9 دی می‌گوید:

    گمانم تا چند وقت دیگر، بچه های قطعه همگی، یک پا کارشناس فوتبال شوند، با این متن های تحلیلی و دقیق فوتبالی.
    شدیدا منتظریم برای خواندن مصاحبه قطعه با مارادونا…

    قاصدک عزیز!
    به شکل محسوسی، جای خالی تان در قطعه، احساس می شد. زیارت قبول!

  19. برف و آفتاب می‌گوید:

    خوش به حال هرکی که این روزها زیارت بوده؛ کربلا، مشهد، جنوب… زیارتتون قبول!
    ما یه امامزاده داریم که داداش امام رضای مهربونه. همون‌جا رفتیم فقط!

  20. برف و آفتاب می‌گوید:

    “«OK» را داده” یعنی اینکه مصاحبه راستکیه؟

  21. سیداحمد می‌گوید:

    اصلا فوتبالی هم نباشیم، با خواندن چنین مطلبی از شما، واقعا لذت میبریم.
    ممنون داداش حسین هنرمند…

  22. چشم انتظار می‌گوید:

    آدم رو به وجد میارید داداش حسین! به شدت منتظر چنین متنی بودم از شما. ولی یک حسی دارم، که شاید با قسمتی از متن زیاد همراه نباشد. آنجا که فرمودید؛ با این مضمون که، هیچ تیمی دوست ندارد با بارسا روبرو شود، درست است. اما هر تیمی هم که در مقابل بارسا بازی کند، از این بازی لذت می برد. چه برنده باشد، چه بازنده! برای همین، بارسا در میان همه محبوب است. حتی رئال!!

  23. چشم انتظار می‌گوید:

    قاصدک منتظر!
    زیارت قبول. رسیدن به خیر.

  24. برف و آفتاب می‌گوید:

    خوب فکر کردم شاید قراره طنز بنویسید. یا یه مصاحبه‌ی تخیلی. از شما که برمیاد.

  25. چشم انتظار می‌گوید:

    مکتوب!
    هنوز مسی رو خوب نشناختی! اصلا” قابل مقایسه نیست رونالدینیو با مسی. همونطور که قابل مقایسه نیست، مسی با مارادونا. و همانگونه که کسی قابل مقایسه نیست با زیدان!

  26. چشم انتظار می‌گوید:

    شمارش معکوس برای خواندن مصاحبه ی داغ داغ داداش حسین، با مارادونا.

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    فرقی نمی‌کند؛
    در کوچه‌ های مدینه…
    یا در خیابان‌ های منامه!
    دستِ شُرطه‌ های حجاز،
    همیشه سنگین است…
    لعن الله قاتلیک، یا فاطمه (س)

  28. میلاد پسندیده می‌گوید:

    بخش هایی از یادداشت سوزناک حسین معززی نیا:

    سیدمرتضی آوینی، صبح روز بیستم فروردین سال ۱۳۷۲ به‌شهادت رسید. این تاریخ به‌عنوان روز شهادتش ثبت شد و هر سال در همان روز برایش بزرگداشت سالیانه برگزار شد.
    چند سال پیش روز بیستم فروردین را روز انرژی هسته‌ای نام‌گذاری کردند. از آن به‌بعد در این روز، عده‌ای درباره‌ اهمیت انرژی هسته‌ای صحبت می‌کنند. امسال، از وقتی که تقویم‌های رسمی منتشر شد، دیدم روز شهادت سیدمرتضی آوینی را از بیستم فروردین برداشته‌اند و برده‌اند گذاشته‌اند توی روز بیست‌ویکم فروردین. به‌نظر می‌رسد کسانی صلاح دانسته‌اند روز بیستم فروردین خالی از مناسبت دیگری باشد و به همین دلیل پیش خودشان فکر کرده‌اند حالا چه تفاوتی دارد، از این به‌بعد می‌گوییم آوینی در روز بیست‌ویکم فروردین شهید شده نه بیستم فروردین.
    …این دلسوزان آشنا با «صلاح» و «مصلحت» سال‌هاست آوینی را از عرصه‌ فرهنگ برداشته‌اند…

    http://khabaronline.ir/detail/206257/culture/cinema

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد؛
    اگه براتون زحمتی نیست، به سلیقه ی خودتون، یه مداحی برامون لطف کنید. ممنون.

  30. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    شما ببین وقتی “سید احمد” که هر ۱۲ سال یکبار فوتبال نگاه میکنه!
    از دیدن بازی بارسلونا کیف میکنه یعنی چی؟؟!!

  31. برف و آفتاب می‌گوید:

    رفته توان تو، چقدر گریه می‌کنی؟!
    از لحظه‌ای که رفته پدر، گریه می‌کنی

    داغ پدر مگر که برای تو بس نبود؟
    حالا برای داغ پسر گریه می‌کنی

    میخ گداخته جگرت را درید و سوخت
    می‌سوزی و به سوز جگر گریه می‌کنی

    این چوب نیم‌سوخته آیینه‌ی دق است
    تا می‌کنی نگاه به در گریه می‌کنی

    این استخوانِ در گلویم راه گریه بست
    اما تو جای هر دو نفر گریه می‌کنی

    افتاده ام به پای تو مانند اشک تو
    من آب می‌شوم تو اگر گریه می‌کنی

    از شام تا طلوع سحر بغض می‌کنم
    از شام تا طلوع سحر گریه می‌کنی

    از فرط درد، خنده و گریه یکی شود
    لبخند می‌زنی؛ به نظر گریه می‌کنی

    تنها سلاح دست تو این اشک چشم توست
    با چادری که هست سپر گریه می‌کنی

    هرکس بیاید از پی احوالپرسی‌ات
    پرسد چه حال یا چه خبر؛ گریه می‌کنی

    دستی شکسته اشک مرا پاک می‌کند
    دستی گرفته‌ای به کمر گریه می‌کنی

    بیت الحزن که می‌روی از خانه، هرقدم
    کوچه به کوچه بین گذر گریه می‌کنی

    همسایه‌ها برای تو پیغام داده‌اند
    بس کن تو فاطمه! چقدر گریه می‌کنی؟

    محمد رسولی

  32. عماد شریعتی می‌گوید:

    فوتبال یه جنگه! قبلا فقرا می جنگیدن تا ثروتمندان سرگرم بشن (گلادیاتورها) الان ثروتمندان می جنگن تا فقرا سرگرم بشن.
    راستی آیا این متن را «نه با قلم که با خون نوشت»ی؟

  33. بیننده قطعه 26 می‌گوید:

    نظر اولم رو تو این پست قبل از درج متن دادم و حالا میبینم که نگاهم دقیقا عین خالق قطعه ۲۶ است، کمی خوشحالم.
    اما اونایی که حرف از رونالدینیو و بقیه تیمها و بقیه بازیکنان ستاره در مقابل بارسلون و مسی می زنند (با عرض معذرت) یا فوتبال بازی نکردند یا فقط فوتبال دستی بازی کردند یا اگرم بازی کردند، نه عرق کردند و نه زخمی زیلی شدند.
    در مقام مقایسه مسی و مارادونا هم باید گفت که: ایییییول.
    چقدر شیرینه که آدم کسی رو از لحاظ تحلیلها چه سیاسی و چه ورزشی و چه فرهنگی به خودش نزدیک ببینه.

  34. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    نه با قلم که با کیبورد نوشته! مشکلی هست؟؟

  35. بیننده قطعه 26 می‌گوید:

    بعید می دانم کسانی که دریبل نفر اول و نفر دوم و نفر سوم و نفر چهارم و… بگو اصلا کل نظام سلطه را از اسطوره همه ادوار فوتبال دیده اند، حرف سخیف بزنند!!
    و این هم صحنه همان گل…
    http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://ghasem.persiangig.com/video/maradona.WMV

  36. بیننده قطعه 26 می‌گوید:

    شعر برف و آفتاب هم بسیار زیباست؛ بسیااار!

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    یکی از زیباترین اشعاری که در خصوص صدیقه ی طاهره (س) تا به حال دیدم، شعر مرتضی امیری اسفندقه است:

    هرکس، هر آنچه دیده اگر هر کجا، تویی
    یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی

    بر تو خدا تجلی هر روزه می کند
    آیینه ی تمام نمای خدا، تویی

    نام تو، تولدِ توحیدِ روشنی است
    ای مادرِ پدر، غرض از روشنا تویی

    چیزی ندیده ام، که تو در آن نبوده ایی
    تا چشم کار کرد، ای آشنا تویی

    نسل ولایت از تو نشسته، چنین به بار
    سرچشمه فقاهت آل عبا، تویی

    غیر از علی، نبوَد کسی، هم تراز تو
    غیر از علی، ندید کسی، تا کجا تویی

    تو با علی و، با تو علی، نور واحدید
    نقش علی است، در دل آیینه، یا تویی؟

    شوقِ شریفِ رابطه هایِ زلالِ وحی
    روح الامینِ روشنِ غارِ حرا تویی

    ایمان، خلاصه در تو و، مهر تو می شود
    مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی

    پیچیده در سراسر هستی، ندای تو
    تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی

    گفتم تو ای بزرگ، خطای مرا ببخش
    لطفت نمی گذاشت، بگویم شما، تویی!

    باری، کجاست بقعه ی سبز ضریح تو؟
    بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی

  38. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    مداحی را در ستون اصلی کامنت کردم.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    اسلامی ایرانی؛

    ۱۲ سال یک بار را خوب آمدی!

  39. یاور صاحب الزمان روحی فداه می‌گوید:

    من با عماد شریعتی شدیدا موافقم…

  40. سایه/روشن می‌گوید:

    الان اسپانیا به خاطرِ گواردیولا تحسین شده یا به خاطرِ پیکاسو؟! یا هر دو!
    حسین قدیانی: متن «این زنده تر ها» از وبلاگ شما را همین الان خواندم. قشنگ بود…

  41. سایه/روشن می‌گوید:

    باعثِ افتخارمه که اولین خواننده ی متنم شما بودین. ممنون.
    حسین قدیانی: آرام آرام، خیلی جالب رسیدین به «کاوه»… کلا قصه را با طعم بهار و شهادت دوست دارم.

  42. سایه/روشن می‌گوید:

    این جا برای من حکم یک کلاسِ آنلاین رو داره؛
    که خیلی چیزها رو سعی می کنم یاد بگیرم.
    بازم ممنون.

  43. سیداحمد می‌گوید:

    از این جملات خیلی خوشم آمد!

    “بهترین ستاره بارسا، تیم بارسلوناست! پپ هرگز اجازه نداده سایه این همه ستاره، بر سر ستاره اصل کاری، سنگینی کند! اگر این همه ستاره، در طول هم و مکمل هم قرار گرفته اند، و تعارضی با هم ندارند، متاثر از نقش بزرگ مربی این تیم است.”

  44. به جای امیر می‌گوید:

    گل همیشه بهار (به جای گفت و شنود)

    در سالروز شهادت ریحانه رسول(ص) و بزرگ بانوی از آغاز تا پایان جهان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، این ستون را به گزیده ای از ترکیب بند زهرایی(س) علیرضا قزوه، شاعر متعهد و بلندآوازه انقلاب، اختصاص می دهیم؛
    شوق عراق و شور حجاز است در دلم
    جامه دران و سوز و گداز است در دلم
    پل می زنم به خویش مگو از کدام راه
    راهی که رو به آینه باز است در دلم
    قد قامت الصلاه من از جای دیگر است
    قد قامت کدام نماز است در دلم
    شب را چراغ گم شدن روز کرده ام
    ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم
    تشبیه نارساست، حقیقت کلام توست
    ابهام و استعاره، مجاز است در دلم
    مجموعه نیاز تویی ای نماز ناب
    دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم
    یاس کبود پیش تو خار است فاطمه(س)
    نامت گل همیشه بهار است فاطمه(س)
    شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
    خورشید را ز شعله آه تو آفرید
    شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود
    صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید
    آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست
    جان را خدا شهید سپاه تو آفرید
    هر جا که نور بود به گرد تو چرخ زد
    ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید
    ای پشتوانه دو جهان، عشق را خدا
    با جلوه و جلالت و جاه تو آفرید
    تقوای محض، عصمت خالص، گل خدا!
    آخر چگونه شعر کنم قصه تو را؟
    تو آمدی و زن به جمال خدا رسید
    انسان دردمند به درک دعا رسید
    تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد
    تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید
    هاجر هر آن چه هروله کرد از پی تو کرد
    آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید
    احمد(ص) اگر به عرش فرا رفت با تو رفت
    مولا اگر رسید به حق با شما رسید
    داغ پدر سکوت علی(ع)، غربت حسن(ع)
    شعری شد و به حنجره کربلا رسید
    در تل زینبیه غروبت طلوع کرد
    با داغ تو قیامت زینب(س) فرا رسید
    با محتشم به ساحل عمان رسید اشک
    داغ تو بود بار امانت به ما رسید
    تسبیح توست رشته تعقیب واجبات
    قد قامت الصلاتی و حی علی الصلاه

  45. محسن فریدونی می‌گوید:

    نوشتن راجع فوتبال (این ابراز بی خیال کننده مردم)
    به ننوشتن راجع مادرمان نمی ارزد.

  46. سیداحمد می‌گوید:

    چند بار متن را خواندم!
    واقعا فکر نمی کنم کسی بتواند اینقدر زیبا و متفاوت و جذاب، سیستم بازی و هنر یک تیم را وصف کند!

    واقعا سالاری داداش حسین…

  47. به جای امیر می‌گوید:

    خرمگس (گفت و شنود)

    گفت: مشاور کروبی که به آمریکا گریخته و پناهنده شده است از بی محلی دولتمردان آمریکایی به اپوزیسیون گله کرده و با تعجب گفته است «چرا آمریکا دیگر ما را آدم حساب نمی کند»؟!
    گفتم: مگر چند سال قبل آمریکایی ها با صراحت نگفته بودند که گروههای اپوزیسیون برده ما هستند. برده که نباید از بی محلی اربابش تعجب کند!
    گفت: شاید این حیوونکی در آن هنگام هنوز نمی دانست معنی «برده» چیست؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟!… قاضی به متهم گفت؛ چرا به این یارو فحش دادی؟ و متهم جواب داد؛ آقای قاضی! ایشون ۲ سال پیش به من گفته بود «خرمگس». قاضی پرسید؛ پس چرا بعد از ۲ سال به او اعتراض کرده ای؟ و متهم گفت؛ آخه تا دیشب خرمگس ندیده بودم!

  48. یکی می‌گوید:

    ممنوعیت پخش سریال‌های «فارسی وان» و «من و تو» در آمریکا

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=121575

  49. sarbaze1404 می‌گوید:

    به نام خدا

    دادش سلام! ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ مشهد بودم. انصافا دعا برای بچه های حزب الله یادم بود و به یاد قطعه هم که مگه میشه نبوده باشم؟ انصافا یکی از با حال ترین متن های فوتبالیتون بود. راستی تو مشهد قلاده های طلا رو دیدم و به اسم شما هم که رسیدم، پیش رفقام پز قطعه ۲۶ بودنمو دادم. یاعلی

  50. سلام دوستان؛
    من هر سال توفیق زیارت مناطق جنگی جنوب را داشتم. ولی امسال با توجه به شغلم مجبور شدم در بیمارستان کشیک دهم و موفق نشدم. دنبال یک کاروان راهیان نور در اردیبهشت ماه می گردم که بتوانم با همسرم بروم. اگر کسی سراغ دارد عاجزا تقاضا دارم در وبلاگم نظری بگذارد و تلفنی از کاروان به من بدهد. قول می دم خیلی دعاش کنم.
    از حسین جان بچه بسیجی ها هم خیلی تشکر می کنم.

  51. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    لطفا اصول ویرایشی و نگارشی را رعایت کنید.
    ۱۰ خط کامنت می گذارید، دریغ از یک نقطه و ویرگولِ درست!

    خواهش می کنم رعایت کنید!

  52. میثم می‌گوید:

    سلام
    لطفا یکی از دوستان برای من توضیح بدهد چگونه طرفدار بارسا باقی بمونیم با این کارهای گواردیولا و پیکه
    http://3nasl.com/archive/view/2156815
    http://3nasl.com/archive/view/2156596
    من که خیلی اعصابم از اینا خرد شده! کسی می تونه آرامم کنه؟

  53. تابان می‌گوید:

    من نظر خاصی نه دارم و نه می تونم داشته باشم. شاید خیلی جاها منظور شما را نفهمیدم. اما ترجیح می دم که این حرف رو به جای یه بحث و مقایسه ی فوتبالی بیشتر یه کنایه به کسانی که فکر می کنند در اوج قرار دارند اما تا سقف قفس خودشون فراتر نرفته اند فرض کنم… در ضمن این رو هم باید اضافه کنم که من اصلا فوتبال رو نگاه نمی کنم که بتونم این رو یه زنگ خطر برای فوتبالیست های خودمون تلقی کنم. ولی طبق شنیده هام و حرفای شما شاید بشه این طور برداشت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.