«عدالت» هم مثل «شلمچه»، «سه راهی شهادت» دارد

تقدیم به شاعر «قطار اندیمشک» علیرضا قزوه

«کربلای ۵» خط قرمز دولت است یا «کرسنت»؟!

حسین قدیانی:  به «زمین صبحگاه دوکوهه» قسم، مخ «قطار اندیمشک» دارد سوت می کشد این روزها. در دولتی که اهانت به ساحت قدسی حضرت زهرا (س)… همان حضرت زهرای بچه های پهلوشکسته «کربلای ۵» تحمل می شود، ما را ممنوع القلم، بلکه دادگاهی کرده اند تا هیچ چیز از فساد نفتی کرسنت آقازاده فتنه گر که در دوران همین وزیر نفت فعلی رخ داده بود، ننویسیم. دزدی را لیبرال های کرسنت کرده اند، تذکرش را ما گرفتیم! مگر در پرونده کرسنت، پای چند طبقه اختلاس، امضا شده که ما را از شرح آن ممنوع القلم کرده اند؟! خداوند بیفزاید بر درجات شهدای شرق ابوالخصیب. امضای سرخ شان، پای فتوحاتِ واجب الشرح است، نه دله دزدی های لازم السکوت! الحق که وصیت نامه ها کجا و متن بعضی قراردادها کجا؟! خوب است برای ما، بعضی ها، خط قرمز معین نمی کنند، و الا باید فکر می کردیم آقازاده کرسنت، «علیه السلام» است! اصلا نکند گیر دادن ما به تخلفات کرسنت هم مخل روند مذاکرات است و ما نمی دانیم! دیده بودیم در زمین، مین بگذارند، ظاهرا در زمان هم می شود گذاشت! و در زمین عدالت هم! خودی ها چه مین های بدی می کارند! از قرار، «عدالت» هم مثل «شلمچه»، «سه راهی شهادت» دارد. سردار یک دست کربلای ۵، حاج حسین خرازی! آزادی بیان ما در خطر است. به قلم ما که رسید، آسمان دولت اعتدال، تپید! در جمله «ما ممنوع القلم ها را سریع القلم کرده ایم» تشخیص میزان صداقت، آسان است. ما انتظار داشتیم «کربلای ۵» خط قرمز دولت باشد، نه «کرسنت». «کربلای ۵» دربار ندارد که قزوه، شاعر درباری باشد. سراینده «مولا ویلا نداشت» در جناح عدالت است. هنگامی که بچه های مخابرات آمدند روستای شهیدآباد مازندران تا تلفن خانه مادر شهید را بکشند، شیرزن جواب شان داد؛ «بچه من در لشکر ۲۵ کربلا، خودش بیسیم چی بود، اول بروید خانه دیگر اهالی». بی خیال روزگار، من هنوز دوست دارم دست تکان دهم برای «قطار اندیمشک». آخر امروز چهارشنبه، به شب که برسد، بیست و هفتمین سالگرد عملیات «کربلای ۵» است، اما بعضی شعرا خوب می دانند که از یازدهم سپتامبر دقیقا چند روز گذشته. و آمار توله های اوباما دست شان است. بعضی شعرا آخرش هم نفهمیدند که ۲۴ از ۱۳ بزرگ تر است و ۴۰ از جفت شان. بعضی شعرا سال ۸۸ «مداح توهم» شدند، و در «دربار آقازاده ها»، سبیل شان با «تقلب» چرب شد. بعضی شعرا، در «دربار فتنه»، بچه های کانال پرورش ماهی را به قطر گردن «م. ه» و چند اسم مخفف و خار و خفیف دیگر فروختند. شعرهای شان هست! بعضی شعرا، علاوه بر شعر، شِر هم می گویند. و اغلب شِر می گویند. و یادشان رفته «دوئیجی» کجاست. و «حاج بخشی» که بود! یک بار در کودکی داشتم «مولا ویلا نداشت» می خواندم، خیال کردم نام سراینده اش «غزوه» است، بعد دیدم این درست ترین اشتباه عمرم بوده! شهدای «کربلای ۵» هیچ کدام دربار نداشتند، حسین غلام کبیری، بچه شاه عبدالعظیم بود، امیرحسام ذوالعلی دربار نداشت و مولای ساکن در چند کوچه پایین تر از سه راه جمهوری، هنوز هم ویلا ندارد. قزوه شاعر انقلاب است. و انقلاب دربار ندارد. ساعت دست بعضی شعرا اما هم چنان با «موسسه، تنظیم» می شود! نشان به نشان فتوحات «کربلای ۵» هر کجا بحث امتیاز گرفتن از دشمن است، نام بسیجی می درخشد. شاعران دولتی را اتفاقا همین وقت ها می توان شناخت. «خانه شعر»، «همت» را قبول دارد، اما بی وصیت نامه اش. و البته «دولت» را بیشتر از «همت» دوست دارد.  هفت شهر عشق را بسیجی گشت، «خانه شعر» هنوز اندر خم قر و فر سبیل و کلاه فرانسوی است. شاعر «قطار اندیمشک»، قزوه عزیز! امشب بچه های «کربلای ۵» به خط می زنند. زمین و زمان را مین گذاری کرده اند. دوباره باید سربند «یا زهرا (س)» بست… «حالا قطار بر ریل گلوله ها خواهد رفت… و سوزن بان بهشت در «سه راهی شهادت» ایستاده است».

وطن امروز/ ۱۸ دی ۱۳۹۲

دو متن آخر صفحـ«۰۶ : ۲۰»ـه  وبـ«قطعه ۲۶»ـلاگ

{برند انقلاب را خراب نکنید!}
{رسانه ملی یا روابط‌عمومی کاخ سعدآباد؟}

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “دزدی را لیبرال های کرسنت کرده اند، تذکرش را ما گرفتیم!”

    “از قرار، «عدالت» هم مثل «شلمچه»، «سه راهی شهادت» دارد.”

  3. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    “در جمله «ما ممنوع القلم ها را سریع القلم کرده ایم» تشخیص میزان صداقت، آسان است.”

    کلا صداقت از سر و روی این دولت می بارد.
    از رئیس جمهوری که خبرنگارها را قرنطینه می کند مبادا سوالی بر خلاف میلش، بپرسند، انتظاری جز این نیست!!

  4. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    طرف امنیتی ترین کابینه رو چیده، خب باید هم هر روز فضا بسته تر و امنیتی تر بشه.
    طرفداری آزادی بیان کجان؟ چرا الان نمیان یقه پاره کنن؟

    آزادید که هر طور دلتون می خواد از دولت تعریف کنید ولی هیچ کسی حق انتقاد و بیان حقیقت نداره!

  5. صبر می‌گوید:

    یه سرچی برای قزوه کردم این شعر را پیدا کردم!

    دسته گلها دسته دسته می‌رونداز یادها
    گریه کن ای آسمان در مرگ طوفان‌زادها

    سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان
    کیسه می‌دوزند با نام شما شیادها

    خیلی ناراحت نباشید گهی زین به پشت و گهی پشت به زین!
    هیچ گروهی هم براش تجربه نمیشه که کلا عدالت را رعایت کنه!

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “بعضی شعرا آخرش هم نفهمیدند که ۲۴ از ۱۳ بزرگ تر است و ۴۰ از جفت شان. بعضی شعرا سال ۸۸ «مداح توهم» شدند، و در «دربار آقازاده ها»، سبیل شان با «تقلب» چرب شد. بعضی شعرا، در «دربار فتنه»، بچه های کانال پرورش ماهی را به قطر گردن «م. ه» و چند اسم مخفف و خار و خفیف دیگر فروختند.”

    سرایندگان شعار برای فتنه گران حرامیِ ۸۸ باید هم در مقابل کسی که حقیقتشان را بر ملا کرده، این چنین برآشفته شوند!

    هر روز خبری می شنویم که بیشتر به این جمله جناب آملی می رسم؛ “افعی ها گرما دیده اند”!

  7. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    خوب است برای ما، بعضی ها، خط قرمز معین نمی کنند…

    بی خیال دادگاه…
    هر جا بحث “ممنوع القلم” است، نام «حسین قدیانی» می درخشد…!

  8. برف و آفتاب می‌گوید:

    وقتی عصبانی میشید خیلی قشنگ‌ می‌نویسید!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    سخنان رئیس جمهور راستگو را در جمع استاندار ها شنیدید؟!!!

    اینقدر راحت؟ واقعا می شود اینقدر راحت دروغ گفت؟!!!

  10. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    اولین بازنده بازی برد_برد! سیاست داخلی که امروز جناب رییس جمهور رسماً اعلام کردند، یالثارات و وطن امروز و ۹ دی بودند!
    بازی برد_برد کلاً بازی کثیفیه.

  11. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    وقتی عصبانی می شوی خیلی قشنگ می نویسی؟ (به قول برف و آفتاب)
    یا…
    وقتی خیلی قشنگ می نویسی عصبانی می شوند؟!!

    “شعرهای شان هست!”

  12. پویا می‌گوید:

    امروز یعنی حسین قدیانی زده به سیم آخر به جون خودم.
    (آخه الان برادر؟! تو این بلبشو و بگیر و ببند؟!)

  13. عطشان می‌گوید:

    سلام؛
    یاد این قطعه افتادم… هوا بس ناجوان مردانه سرد است!
    خیلی خیلی سرد است…
    وقتی به شما تذکر می دن و م.ه آزاده، یعنی هوا خیلی خیلی سرده.
    گناه شما نوشتن از خون شهداست.
    شما مگه نمی دونید خون شهدا اعتدال رو به هم می زنه.

  14. ستاره خرازی می‌گوید:

    قطاری هر شب
    از ایستگاه خاطره ات می رود به اندیمشک
    قطاری هر شب
    از ایستگاه جمجمه ات
    تا آتش چاه های نفت
    قطارهای یک طرفه
    با پرده های چفیه و باران
    دریچه های قلبت که بسته می شود
    قطار به تونل رسیده است
    نفس که تنگ می شود
    چفیه را با اشک، خیس کن
    شیمیایی است
    دلت که می گیرد
    فوری بخواب
    خمپاره است!
    و پیش از آن که ماسک خود را
    به ماه تعارف کنی
    نخل و ستاره را به عقب بفرست
    قطار، سوت می زند
    و جوانی ات برایش دست تکان می دهد
    قطار خالی است
    ماه لکوموتیو را می راند
    و فرشته ها
    تو را و قطار اندیمشک را
    به آسمان می برند!

  15. حسین می‌گوید:

    “دزدی را لیبرال های کرسنت کرده اند، تذکرش را ما گرفتیم!”

    تازه اولشه داداش!! امروز هم که در لفافه کلی تهدید کرد جناب کلیددار اعظم!!

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    بعضی ها تا پای دفاع از آرمان ها می شود، ستاره ی سهیل می شوند و از آن طرف، ساعد راست و چپ فتنه گران!!

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    عشق علیه السلام:

    http://www.ghazveh.blogfa.com

  18. چشم انتظار می‌گوید:

    بخشی از نامه ی قزوه به، شعرای فیسبوکیِ فتنه ی ۸۸:

    همیشه دلم به درد آمده وقتی دیده ام شاعری جوان و از گرد راه رسیده به یکی از پیشکسوتان و شاعران بزرگ و محبوب وطنم که شعرهای زیبایی هم برای انقلاب و امام گفته توهین می کند و به او لقب دلقک می دهد. شاید تنها جرم آن شاعر همراهی نکردن با شما و همدلی کردن با بچه های انقلاب باشد.
    دلم می سوزد وقتی می بینم بچه های این و آن را مثل گوشت قربانی سپر اهداف خود کرده اید و در پشت نام ها پنهان شده اید.
    دلم می سوزد وقتی می بینم بچه های درد کشیده انقلاب که خیلی شان حتی خانه ای ندارند و به مراتب از تمام شما شاعرترند در لیست شما جایی ندارند چون به دیدار حضرت آقا می روند و شعر دفاع از انقلاب می سرایند. اما کسانی که به آرمان های انقلاب توهین می کنند، هر روز به شما نزدیک و نزدیک تر می شوند.

  19. سوره تماشا می‌گوید:

    “بعضی شعرا آخرش هم نفهمیدند که ۲۴ از ۱۳ بزرگ تر است و ۴۰ از جفت شان. بعضی شعرا سال ۸۸ «مداح توهم» شدند، و در «دربار آقازاده ها»، سبیل شان با «تقلب» چرب شد. بعضی شعرا، در «دربار فتنه»، بچه های کانال پرورش ماهی را به قطر گردن «م. ه» و چند اسم مخفف و خار و خفیف دیگر فروختند. شعرهای شان هست! بعضی شعرا، علاوه بر شعر، شِر هم می گویند. ”

    هعی روزگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار…

  20. سوره تماشا می‌گوید:

    منم اولین بار قزوه رو فکر کردم غزوه است!!!
    درست ترین اشتباه عمر…

  21. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    زندگی کردم با شعرهای استاد قزوه…

    “ساعت دست بعضی شعرا اما هم چنان با «موسسه، تنظیم» می شود!”
    شاعر “مولا ویلا نداشت” درباریه یا شاعر “دوباره خطبه بخوان، ای مرد!”؟!
    ————-
    از لطف تهی نیست؛ شعر طنز قدیمی ناصر فیض برای استاد قزوه:

    با سر آمد علیرضا قزوه
    شد سرآمد علیرضا قزوه

    همه باید به یک طرف بروند
    تا شود رد علیرضا قزوه

    شعرهایش در ابتدا بودند
    یک مجلد علیرضا قزوه

    چاپ آثار او پس از چندی
    شد مجدد علیرضا قزوه

    نیست جایی و نیست ارگانی
    که نباشد علیرضا قزوه

    شک ندارم که بیش تر از صد
    شغل دارد علیرضا قزوه

    بیت رهبر علیرضا قزوه
    توی مرقد علیرضا قزوه

    هر کجا می‌روی پی کاری
    می‌رسد عد! علیرضا قزوه

    کنگره نیست کنگره، وقتی
    که ندارد علیرضا قزوه

    هیچ‌کس مصرعی نخواهد خواند
    تا نیاید علیرضا قزوه

    نمره‌ی دیگران اگر شد بیست
    شد ولی صد علیرضا قزوه

    به یقین رشد کرده از هر حیث
    خاصه از قد علیرضا قزوه

    شکر ایزد که زن گرفت و نماند
    یک مجرد علیرضا قزوه

    بوق تک‌تک تمام شاعرها
    بوق ممتد علیرضا قزوه

    یک نفر گفت: مخلصیم آقا
    گفت: باشد، علیرضا قزوه

    وای بر حال تو اگر با تو
    بشود بد علیرضا قزوه!

    من که می‌ترسم از عواقب آن
    به محمد، علیرضا قزوه!

    قزوه یک شاعر است اما، کاش…!
    هیس! آمد علیرضا قزوه

  22. به جای امیر می‌گوید:

    سوپ (گفت و شنود)

    گفت: مگر آقای دکتر روحانی تاکید نکرده است که خروش مردم در ۹ دی، علیه دخالت بیگانگان و حرمت‌شکنان عاشورای حسینی(ع) بوده است؟
    گفتم: ایشان قبل از این هم اصحاب فتنه را عامل بیگانگان معرفی کرده بودند.
    گفت: پس چرا برخی از دولتمردان به جای پیروی از نظر رئیس‌جمهور تعدادی از اصحاب فتنه را در پست‌های کلیدی به کار گرفته‌اند؟!
    گفتم: آنها به نظام و کشور و مردم وطن خود خیانت کرده‌اند پس دیگر چه انتظاری داری که از دستورات رئیس جمهور اطاعت کنند؟!
    گفت: این عده در مقابل اعتراض مردم با کمال وقاحت می‌گویند، مگر بکارگیری تعدادی از فتنه‌گران چه آسیبی می‌تواند به کشور بزند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی وارد رستوران شد و هنگام صرف غذا متوجه شد که یک مگس درون بشقاب سوپ افتاده است. مدیر رستوران را صدا کرد و به او اعتراض کرد. مدیر رستوران با پررویی گفت؛ ای آقا! مگر یک مگس چقدر سوپ می‌تواند بخورد؟!

  23. سیداحمد می‌گوید:

    مرتضی؛

    می دانی که چند شاعر به این سبک در وصف علیرضا قزوه شعر گفتند که واقعا جالب بود!

    همه آن شعر ها در این صفحه هست!
    http://omahdinejad.blogfa.com/post-90.aspx

    “شاعران هی شراب می‌خوردند… خورد شربت علیرضا قزوه”
    …………………………
    “زن پر رو فروغ فرخزاد… مرد کم رو علیرضا قزوه!”

  24. ح ق می‌گوید:

    آره! «مولی ویلا نداشت» قزوه را فکر کنم ۱۰۰۰ بار بیشتر خوانده ام…

    گفتم: چیزی بخوان.

    گفت: شرمنده‏‌ام.

    یک سال است چیزی نگفته‏‌ام.

    گفتم: برای عاطفه‏‌ای که در ما مرده است

    رحم الله من یقرء الفاتحة مع الصلواة!

    گفتم: چیزی بخوان.

    گفت: رویم سیاه،

    آخر می دانی که . . .

    گفتم: می‎دانم خشکسالی است

    اما در کیف‎های سامسونت هم

    یک خروار مضمون ناب نهفته است.

    امسال شعرها چنگی به دل نزد

    رباعی‎ها مثل هم بود

    بعضی خودشان را کشف کردند

    بعضی خودشان را باور کردند

    بعضی خودشان را گم کردند

    بعضی در مصاحبه‎هایشان خودکشی کردند

    شاعران پروازی

    هتل بازی

    آدمهای از خود راضی

    دکه‎های سکه‎سازی!

    اصلاً مردم حق دارند کاسه «انوری» را بر سرتان خرد کنند

    کارمندان هنر فقط گزارش کار پر می‎کنند

    وقتی تابوت عاطفه بر زمین مانده بود

    جمعی به جیغ بنفش می‎اندیشیدند

    و برای کشف زوزه صورتی

    هفت مرتبه «الیوت» و «اکتاویو پاز» را ورق می‎زدند

    چقدر وقت ما صرف آدامس‎های بادکنکی شد

    بعضی شعرهایشان را

    به مینا و سوزی تقدیم می‎کردند

    احمق‎ترها برای گرفتن نوبل

    به شبکه‎های بی‎بی‎سی و واشنگتن دخیل می‎بستند

    امروز هم بینش هنرمندان

    از سقف تالارها بالاتر نمی‎رود

    بهار برای مردم آواز می‎خواند

    خدا برای مردم نقاشی می‎کشد

    نقاش‎ها فکر می‎کنند زندگی یعنی فتح قله «پیکاسو»

    خطاط‎ها برای خدا خط و نشان می‎کشند

    قصه‎نویس‎های شنگول

    در زمستان حبّه انگور می‎خورند

    شاعران را میل جاودانه شدن کور کرده است

    شاعران کم‎حوصله شده‎اند

    می‎ترسم روزی به‎نام تمدن

    به گردن بعضی زنگوله بیندازند!

    می‎ترسم شلوارهای «جین» و «چارلی» کار دستمان بدهد

    و شکلات‎های انگلیسی دهانمان را ببندد

    گاوهای چشم‎چران، آزادانه در خیابان می‎چرند

    پسرخوانده‎های مایکل جکسون به دانشگاه می‎روند

    انیشتین بی‎خوابگاه می‎ماند،

    دیوار مسافرخانه‎های ناصرخسرو

    فرمول نسبیت را از بر می‎کند

    با این‎همه در دانشگاه ما

    یک استاد پاپیون می‎زند

    و فرانسه صحبت می‎کند

    شعرهای سبک قصیده و عینک

    برای اهل قبور شعر می‎خوانند

    بوفالوهای آمریکا خلیج فارس را شخم می‎زنند

    برادرم با پوتین‌های کهنه سربازی‎اش

    بسیج می‎شود

    مادرم آب و آیینه و قرآن می‎آورد

    پدرم “فالله خیر حافظاً ” می‎خواند

    اما بعضی خاطرشان جمع است

    که ناوگان آمریکا

    به استخرهای سرپوشیده‌شان کاری ندارد.

    کامبیزخان دوست دارد پسرش را «آلفرد» صدا کند

    آلفرد فکر می‎کند

    از دماغ فیل افتاده است

    برای همین می‎خواهد به هندوستان پناهنده شود!

    «گیتی» گیتار را ترجیح می‎دهد

    سوزی بی‎آنکه خجالت بکشد

    نامه بوی‎فرندهایش را برای مادرش می‎خواند

    رادیو از ماووت می‎گوید

    مادرم آماده می‎شود به بهشت زهرا برود.

    امروز پسر همسایه‎مان شهید شد

    اما این باعث نمی‎شود که ساسان

    دوستانش را به قهوه و اسب‎سواری دعوت نکند

    و برای سگش بستنی نخرد

    شاپورخان اما عاشق فیلم‎های سرخپوستی است

    و این را از افتخاراتش می‎داند

    که در آمریکا، همبرگر را درست تلفظ می‎کرده است

    شاپورخان به مشتری‎هایش سیگار وینستون تعارف می‎کند

    و مطمئن است که قیمت سکه و طلا

    پایین نمی‎آید

    او فکر می‎کند هنوز هم خرمشهر

    دست عراقی‎هاست!

    و چقدر خوشحال است که پسرش را معاف کرده‎اند

    به خانه برمی‎گردم

    تلویزیون دعای «نام‎ها و نشانه‎ها» می‎خواند

    بعضی اوقات خاموشی هم چیز بدی نیست

    امسال به ساعت‎های «کاسیو» اطمینان کردیم

    و نماز صبحمان قضا شد!

    امسال متولی‎های مسجد و امامزاده

    با هم مسابقه گذاشتند

    و همه از رساله امام یک جور سؤال دادند

    تلویزیون‎های رنگی

    سشوار

    هدف بالا بردن معلومات است

    کودکان شش‎ماهه هم می‎توانند شرکت کنند

    بشتابید

    تبلیغات فلان مسجد

    رنو و پیکان پخش می‎کند

    در عتیقه‎فروشی‎ها پیکان صفرکیلومتر می‎فروشند

    در میدان انقلاب

    اتحادیه خرید و فروش کوپن

    حوصله مردم را سر آورده است

    دلالان کامپیوتر و روغن‎چراغ

    دلالان شیر مرغ و جان آدمی‎زاد

    با ارز غیرآزاد، تجارت می‎کنند

    شرکت‎های ثبت‎نشده

    سیاست‎بازان لرد مستضعف

    جیب‎برهای باجواز

    جیب‎برهای بی‎جواز

    غول‎های پوشیده در لباس مذهب

    مقاطعه‎کاران خیابان زعفرانیه

    شرکت صادرات زعفران

    شرکت صادرات فرش . . .

    خجالت هم چیز نایابی است

    حتماً باید مسئله جنگ بماند برای بعد از جنگ

    سیاست‎بازان باز سرگیجه گرفته‎اند

    باند ارتشا

    باند زنا

    باند مهدی هاشمی هزارپا (۱)

    اصلاً گور پدر مال دنیا

    ریاضت‎کش به ویلایی بسازد!

    باری ما هرچه می‎کشیم

    از دست مرغ و بنز و ویلاست

    ما هرچه می‎کشیم از اینهاست

    اصلاً با این طرح چطورید؟

    جان‎دادن از ما

    طرح اقتصادی از شما!

    من فکر می‎کنم شاعری زخم‎زبان می‎خواهد

    نه مبانی نه بیان می‎خواهد

    شاعر یعنی موی‎دماغ سیاست‎بازان

    شاعری که با خیال راحت می‎خوابد

    اصلاً شاعر نیست

    بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم

    چرا نهج البلاغه را جدی نمی‎گیریم؟

    مولا ویلا نداشت

    معاویه کاخ سبز داشت

    پیامبر به شکمش سنگ می‎بست

    البته به شما توهین نشود

    بعضی برای جنگ شعار می‎دهند

    و خودشان از جاده شمال به جبهه می‎روند

    پیش از آنکه بر من حدّ تهمت جاری کنید

    من بر خویشتن حد وجدان جاری کرده‎ام

    من دو شاهد عادل دارم: قرآن و نهج البلاغه

    من چاپلوس نیستم

    تملق نمی‎گویم

    اما قدر امام را می‎دانم

    بیایید قدر مردم را بدانیم

    بیایید مثل مولا با مردم همدردی کنیم

    بیایید امام را اذیت نکنیم

    بیایید امام را نصیحت نکنیم

    اردوگاه‎های فلسطینی را نگاه کن

    ابوالفضل با مشک تشنه برمی‎گردد

    صدای گریه رقیه را می‎شنوی؟

    «گورباچف» و «ریگان» هم کاندید صلح نوبل شده‎اند

    قرآن «فهد» زیباتر از قرآن «قابوس» چاپ می‎شود

    «عرفات» شلوار اسرائیلی می‎پوشد

    راستی یاد شهیدان بیت المقدس به خیر!

    «جهان‎آرا» که بود؟

    «حاج همّت» که بود؟

    «حاج عباس» از دنیا یک قرآن جیبی داشت

    شهید خرازی

    شهید نوری

    سرداران بی‎دست

    شهیدان گمنام

    بی‎یادنامه

    بی‎سنگ‎قبر

    «عاصمی» پودر شد

    یوسف نوشته بود:

    “خدایا، یوسف هم شهید شد،

    او را بیامرز! “.

    اسماعیل وصیت کرد روی قبرش بنویسند:

    “پر کاهی تقدیم به آستان الهی. “

    امسال هیچ شاعری با «حلق اسماعیل» همصدا نشد.

    راستی شماره قطعه شهدا چند بود؟!

    این روزها مردم را با هوشیار و بیدار خواب می‎کنند!

    خنده و چشم‎بندی

    شوهای تالار وحدت

    هنرمندان فخرفروش

    خدا کند «روایت فتح» را فراموش نکنیم

    امسال در جلوی «امجدیه» کوررنگی بیداد می‎کرد

    امسال همه چیز را

    یا آبی دیدیم یا قرمز

    امسال هم انصاف‎های ما حسابی چُرت زد

    امسال وجدان‎های ما آنفلوآنزا گرفت

    امسال تاکسی‎ها به پاهای قطع‎شده

    با دنده چهار احترام گذاشتند

    چرا باید از زیر روسری‎های «ژرژت»

    رشته‎های جهنم شعله بکشد

    مگر اینجا الجزایر است؟

    امسال در خیابان ولی عصر(عج)

    هیچ‎کس مثل خود «آقا» غریب نبود!

    یک‎روز یک کراواتی سرمایه‎دار

    با بنز قهوه‎ای‎اش از جلوی پایم ویراژ داد

    و به عبای وصله‎دارم وصله‎های عوضی چسباند

    دیشب جلوی مهمانم، تخم‎مرغ آب‎پز گذاشتم

    دیشب مادرم با چایی و کشمش سر کرد

    او قلبش برای انقلاب می‎تپد

    اما وسعش نمی‏رسد یک نوار قلب بگیرد

    و من می‏دانم که نوار قلب هم

    همه منحنی‎های دردش را نشان نمی‎دهد

    مادرم دفترچه خدمات درمانی ندارد

    و همیشه ابوالفضل به دادش می‎رسد

    او برای شهیدان اشک می‎ریزد

    حلوا می‎پزد

    و به ما یاد می‎دهد که چگونه شب‎های جمعه

    با چهار قاشق حلوای نذری سیر شویم

    او قبر شهیدان را با دست می‎شوید

    وقتی باد، چادر وصله‎دارش را تکان می‎دهد

    بوی فقر و غربت

    تمام پرچم‎های سبز و سرخ را به بوسه می‎گیرد

    او یک شب خواب خیمه‎های امام حسین(ع) را دید

    خواب زینب را

    خواب رقیه را

    و فردایش مرا به آقا سپرد و روانه کرد

    یک بار هم در خواب

    آینده سبز برادرم را دید

    و فردا وقتی خوابش را تعریف می‎کرد

    «مارش حمله» می‎زدند

    او نمی‎داند «کادیلاک» چه جانوری است

    و داخل هواپیما چه شکلی است

    اما خوب می‎داند

    که شمشیر امام حسین(ع) از طلا نبوده است

    و امام زمان در «جزیره خضرا» نیست

    او قلبش برای انقلاب می‏تپد

    و هرشب دعا می‏کند که پیروزی با امام باشد

    و آقا بیاید . . . !

    (زمستان ۱۳۶۶)

    ۱- مهدی هاشمی، برادر هادی هاشمی داماد آقای منتظری

  25. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    سید الان دیگه می‌دونم ولی قبلش نه! خیلی جالب بود!

    شاهکاره این شعر “مولا ویلا نداشت”
    راستش اولین متنی که از داداش حسین خوندم همون “چهارشنبه اتوبوسی…” بود؛ اولین چیزی هم که موقع خوندنش به ذهنم رسید، شباهت سبک و سیاقش به شعرهای استاد قزوه بود…

  26. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    البته اولین متنی که با اسم “حسین قدیانی” خوندم “چهارشنبه اتوبوسی…” بود…
    بعدا فهمیدم از داداش حسین چیزهای دیگه‌ای هم خوندم و لذت بردم، بدون این‌که بشناسم…

  27. علی می‌گوید:

    “گفتا ز که نالیم، که از ماست که بر ماست”

    بنده هر روز که دسته کلیدهای جدیدی از اعتدالیون رو می شود، هی ناخودآگاه بر می گردم به ۲۴ خرداد ۹۲ و هی افسوس می خورم که ما جماعت اصولگرا، چه طوری قافیه را در دقیقه ۹۰، باختیم. بیشتر حسرت می خورم که این اشتباه عزیزان ما در اصولگرایی (مخصوصاً بزرگان اصولگرایی)، حداقل ۳ سال و نیم دیگر خودش برایمان مایه غصه فراهم می آورد، حالا نتایج و تاثیرات تصمیمات حضرات تا کی باقی می ماند، خدا می داند!

  28. ح ق می‌گوید:

    http://www.ghadiany.ir/1388/89/comment-page-1#comment-5358

    کامنت قزوه برای قطعه ۲۶ آنهم از هند!!

    البته این فکر کنم کامنت دوم (چندم) شان بود… یک کامنت دیگر هم گذاشته بودند که پیدایش نمی کنم!

    سید، بگرد!

  29. سیداحمد می‌گوید:

    قطعا کامنت اولش باید قبل از این متن باشه!

    http://www.ghadiany.ir/1388/84

  30. رضا می‌گوید:

    هار شده این …، پاچه می گیره…

  31. مرتضی اهوازی می‌گوید:
  32. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    یعنی حالم به هم خورد از این شعر:
    “دوباره خطبه بخوان؛ ای نامرد!”
    شاعر درباری هم شعرای درباری قدیم!

  33. سیداحمد می‌گوید:

    پیدا کردم!
    متن http://www.ghadiany.ir/1388/82

    ghazveh می‌گوید:
    ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ در t ۰۸:۴۵

  34. سیداحمد می‌گوید:

    رفقا؛

    کمی در کامنت گذاشتن مراعات کنید. جدی عرض می کنم!
    اینطور که از ظواهر این دولت بر می آید، شمشیر از رو بسته اند و از آنجا که اوقات فراغتشان هم زیاد است، وقت برای چک کردن همه وبلاگ ها و سایت های مخالف و منتقد و حتی کامنت ها هم دارند.

    طوری کامنت بگذارید که ۴ صباح دیگر ما را به جرم تایید فلان کامنت دادگاهی نکنند؛ ما زن و بچه داریم! 😐

  35. ناشناس می‌گوید:

    سلام؛
    جناب قدیانی
    ممنون بابت متن خوبتان. اجرکم عندالله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    چقدر خوبه میشه ناشناس نظر بگذاریم هر جایی… بخصوص که شخص چندان مهمی نباشی

  36. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    سید؛
    به لطف فضای باز و روحیه انتقاد پذیری دولت و مجوز دادن های بی حساب و کتاب در گذشته و حال به اصحاب زنجیره ای و روحیه آزاد اندیشی حضرات زنجیره ای، تعداد سایت ها و روزنامه های منتقد اینقدر کمه که به راحتی خود رییس جمهور هم میتونه کامنت ها رو چک کنه.

  37. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    داشتم می‌گشتم که سید پیدا کرد!
    اینو اتفاقی دیدم، کامنت کامران نجف‌زاده:
    http://www.ghadiany.ir/1388/73/comment-page-1#comment-2191

  38. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ولی قدیم چقدر کامنت مطالب بالا بود.
    یکی از مطالبت بالای هزارتا کامنت خورده بود.
    نصف روز طول می کشید صفحه باز بشه!
    به زودی شاه میمیره و اوضاع کمی بهتر میشه.

  39. ستاره خرازی می‌گوید:

    داشتم به ماجرای آقای قزوه فکر میکردم یاد “قیدار” افتادم.

  40. صبا می‌گوید:

    چقدر قطعه ریزش و رویش کامنتی داشته!

  41. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    سرچم گل کرده امشب!
    منظور از خانوم قیامتیون ایشونن؟
    “زینب قیامتیون” که همیشه از شهدا می نوشت؛
    http://www.ghadiany.ir/1389/3815/comment-page-1#comment-57843
    حسین قدیانی: آره!

  42. سیداحمد می‌گوید:

    این ماجرای مجلس عزا و یک خنده بی موقع و عمیق و دست گذاشتن جلوی صورت برای جلوگیری از آبروریزی، فکر کنم برای همه پیش آمده!

  43. صبا می‌گوید:

    “همان حضرت زهرای بچه های پهلوشکسته «کربلای ۵»” “بچه های” و “پهلو شکسته” جا به جا نشدن؟

  44. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “شاعر «قطار اندیمشک»، قزوه عزیز! امشب بچه های «کربلای ۵» به خط می زنند.”
    بیا امشب تمام «کربلای ۵» را زیر و رو کنیم شاید گلوله ای احتمالی یافتیم و در سه راه شهادت رسیدیم به خط دوست…
    این روزها برای باز کردن معبری در میدان مین زمان در خون دلمان می غلتیم…
    این روزها آنقدر حالمان سنگین است که گاهی احساس می کنیم این سنگینی را فقط در زمین «شلمچه» می توان سبک کرد…
    این روزها شدیدا دلتنگیم…
    دلتنگ «همت» مردانه «سردار حاج حسین خرازی» و کلام این فرمانده عاشق:
    *امشب شب عاشوراست. با تمام توان به دشمن می زنیم. هر کس نمی تواند یا عذری دارد آزاد است برود، هرکس می تواند بماند، این یک عملیات ولایتی است.*
    بیا امشب به یاد «پهلو… دیوار… در سوخته…» گریه کنیم…

  45. میعاد می‌گوید:

    عالی بود، عالی

    راستی آقای قدیانی گل بمالم بهتون؟؟؟
    (روز عاشورا، فکه)

  46. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    همه چی رو فیلتر کردن… حتی نفس کشیدن ما هم در این تهران مدتیه فیلتر شده…
    بوش میاد که قطعه ۲۶ هم میخواد فیلتر شه… بعد میگن ما انتقاد رو دوست داریم آخه چی بهت بگم شیخ حسن؟؟!! 😐

  47. صبر می‌گوید:

    http://esharatvatanbihat.blogfa.com/post/685

    عدالت! بی ربط به این متن قطعه ۲۶ نیست!

  48. رضا 2 می‌گوید:

    شما اگه سند داشته باشی می تونی تو دادگاه از خود دفاع کنی برادر! قوه قضاییه که ربطی به دولت نداره. اگر هم اتهام بدون پایه اساس زده باشی حقت رو باید بگیری حبس یا تعلیق از نوشتن طبق قانون.

  49. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    شب یلدا این کلیپ رو وقتی دیدم بعد از کلی اشک ریختن گفتم فردا می ذارمش تو قطعه ۲۶ تا بچه ها هم اگر ندیدن ببینن… نمی دونم چرا یادم رفت… امروز دوباره یادم افتاد و حالا گذاشتمش…

    تقدیم به خانواده شهدا

    http://www.aparat.com/v/NmAOb

  50. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “دوباره باید سربند «یا زهرا (س)» بست…”
    .
    .
    .
    “«حالا قطار بر ریل گلوله ها خواهد رفت… و سوزن بان بهشت در «سه راهی شهادت» ایستاده است».”

  51. مسعودساس می‌گوید:

    سید گفتی مجلس عزا و خنده؛
    یه سری رفتیم مجلس ختم مادر یکی از دوستان.
    این دوستمون فکر کنم انقلابی ترین نهادی که پاش رو توش گذاشته بود اداره ی دخانیات بود.
    آقا تا نشستیم یه نیگا با دوستامون به دور و بر مسجد انداختیم و چهارتایی با هم زدیم زیر خنده. خنده ها. کل یک ربع رو خیلی تابلو خندیدیم.
    تو بنرها جایی نبود که بهش تسلیت نگفته باشن. از وزارت اطلاعات و حراست کل و تمامی دانشگاه ها و بیت آیت الله نوری همدانی و سپاه های ۳۲ تا استان و وزارت دفاع و سازمان انرزی اتمی بگیر تا آخر.
    یعنی له له شدما از خنده.
    بعدا لو رفت که خودش زحمت چاپ همه ی بنرها رو کشیده بوده.

  52. ..... می‌گوید:

    http://www.farhangnews.ir/content/59664
    صلاح دونستید بذارید!

  53. ناشناس می‌گوید:

    هی سید گفت کامنت منشوری نذارید ها!
    گوش ندادید؛ فیلتر کردن سایتو!
    (خصوصی: واقعا فیلتره یا سیستم من مشکل داره؟! بدون فیلترشکن باز نمیکنه قطعه رو 🙁 )

  54. سیداحمد می‌گوید:

    ناشناس؛

    فیلتر نیست. اما برای ما هم کمی بد باز می شود!
    انشالله که مشکلی نیست!

  55. زهرا می‌گوید:

    بچه ها؛ برنامه شبکه ۱ رو ببینید!

  56. حقگو می‌گوید:

    درود بر پدر شهید احمدی روشن که با شجاعت حرف های دل مارا زد.

    خدا قوت پهلوان!!! مستدام باشی!!!

    سید! به راستی باید با قطعه خداحافظی کنیم؟

  57. سیداحمد می‌گوید:

    حقگو؛

    خداحافظی برای چه؟!!!

    هم شما، هم دیگر دوستان، نفوس بد نزنید. ان شاء الله نه وطن امروز توقیف می شود، نه قطعه ۲۶ مسدود…
    امروز هم برای ساعاتی، ظاهرا وبلاگ دچار مشکل فنی شده بود؛ همین.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    http://bachehayeghalam.ir/blog/iran-policy-blog/%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D9%87%D9%85-%D8%B3%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF/

  58. به جای امیر می‌گوید:

    نعمت در بلا (به جای گفت و شنود)

    در آستانه سالروز شهادت مولای مظلوممان حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام، این ستون را به احادیثی از زلال حکمت آن امام بزرگوار اختصاص می‌دهیم؛

    ***
    *شما عمری کاهنده و روزهایی برشمرده دارید و مرگ ناگهان فرا می‌رسد. هر کس دانه خیری بکارد، به خوشی درو کند و هر که تخم شرّی بکارد به پشیمانی بدرَوَد.

    *دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آن نیست، ایمان به خدا و سود رساندن به برادران.

    *بهتر از زندگی، چیزی است که اگر آن را از دست بدهی، از زندگی بدت آید و بدتر از مرگ آن است که چون بر سرت آید، مرگ را دوست بداری (آرزوی مرگ کنی).

    *هیچ بلایی نیست، مگر این که در آن نعمتی از سوی خدا وجود دارد.

  59. اجرتون با خود شهید **قطعه ۲۶**

  60. سیداحمد می‌گوید:

    آجراک الله یا بقیة الله…

    شهادت آقا امام حسن عسگری (ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد…
    http://upir.ir/files/b03a88afb1be1.mp3
    http://upir.ir/files/650097fc21882.mp3
    http://upir.ir/files/860db2105d333.mp3

  61. سنگربان می‌گوید:

    نمی دونم این شیخ دیپلمات چه مهره ماری داره، که بعضی ها با شکم خالی هم فکر می کنند سفره شون بزرگتر شده!
    حالا حالا ها باید از دست دولتِ بی چشم و روی اعتدال، خون دل بخوریم…

  62. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    با تشکر از دکتر قالیباف و معاونان و معماران شهری و
    دوستان شورای شهر! که با نصب گارد ریل مخصوص بی آر تی
    در اتوبان امام علی، رسما این اتوبان میلیاردی رو از کار انداختن!

    یه بچه ۵ ساله هم می فهمه همچین طرحی برای
    اتوبان امام علی، به جز خیر رسانی به دوستان پیمانکار،
    هیچ نفعی نداره…

  63. همشهری باکری می‌گوید:

    مولا ویلا نداشت…
    داداش حسین! یاد سال هشتاد و اشک افتادم با نوشته ات.

  64. صبا می‌گوید:

    سلام

    زیارت ما قبول!

    واقعا هر چی بگردی شایسته تر از “شیطان” واسه آمریکا پیدا نمی کنی!

  65. صبر می‌گوید:

    داره کم کم حالم از ایران و روابط حاکم بر اون به هم می خوره!
    هر کی هم هر فکری می خواد برام بکنه، خیالی نیست!!
    حالم از این به هم می خوره که هر دولت و فکری که بیاد سر کار، مخالفش رو قانونی یا غیر قانونی می زنه!
    حالم به هم می خوره که تو دانشگاهها و ادارات برای کار کردن و تدریس، روابط حاکمه نه معلومات!
    برای قبول شدن در مقطع دکترا روابط حاکمه و…
    از خیلی چیزا حالم به هم می خوره. شاید شما هم مثه من فکر می کنید اما جرات ندارید بگید!
    خدا را شکر، نه خودم و نه بچه هام و نه شوهرم و نه خویشانم کار دولتی نداریم که برای سنار سه شاهی دستمال کش باشیم و خیلی چیزای دیگه…

  66. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    آجرک الله یا صاحب الزمان…

  67. سیداحمد می‌گوید:

    “آقای روحانی خیلی خوب هست” و مابقی ماجرا…

    امشب در قطعه ۲۶

  68. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    پیشاپیش؛ آی دلم! 😀
    http://www.ghadiany.ir/1389/5718

  69. شیدا می‌گوید:

    صبر عزیز؛

    همه دولتها این دوره تاریخى را گذرانده اند، بعضى ها مثل غربى ها ٢٠٠ یا ٣٠٠ سال پیش و ماالان!
    انشاءالله در سایه سار ولایت، این پیچ مهم تاریخى را با همه ضعف ها و خساراتش پشت سر مى گذاریم…
    و تمدن دزدیده شده اسلامى که باعث عبور غرب وحشى از دوران سیاه و تاریک قرون وسطى به رنسانس
    و آغاز تمدن درخشان علمى قرون اخیر در غرب شد، را دوباره زنده مى کنیم.

    با صبر و تلاش و ایثار، ضعف ها را تبدیل به قوت مى کنیم. انشاءالله.

  70. سیداحمد می‌گوید:

    صبر؛

    اولا که این ادبیات اصلا در شان یک خانم نیست!
    دوما هم اجازه ندارید به هر کسی که شغل دولتی دارد توهین کنید. خدا را شکر که امثال شما شغل دولتی ندارید و امور مهم و جاری مملکت زیر دست شما نیست که هر وقت عصبانی شدید بزنید زیر میز!

    شما که خودتان وبلاگ دارید. نظرات این چنینی تان را در وب خودتان منعکس کنید!

  71. صبر می‌گوید:

    سلام؛
    اگه در شان بک خانم نیست، می خواستید مثل بقیه کامنت ها عمومی نمی کردید!
    در ضمن چه چیزی شانیت را مشخص می کنه؟ بفرمائید روشن بشیم؟
    به همه ی دولتی ها هم توهین نکردم! به اون قسمی که دیدم، روی سخنم بود!
    خدا را هم شکر!
    حالا یک سوال داشتم. اگه دیگری عصبانی بشود و خیلی چیزا بگه اشکالی نیست اما از من اشکال داره؟

  72. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    دوستان؛
    به اندازه کافی تو مملکت عدم انتقاد پذیری وجود داره و برخی از مسئولان برخلاف فرمایشات رهبری خودشون رو پاسخگو نمی دانند و باب نقد از مسئولان بسته است. به نظرم اینکه ما هم دهن همدیگر را ببندیم اصلاً به صلاح مملکت و آینده نیست. اتفاقاً جوانان و به خصوص کسانی که تعلق خاطری به انقلاب و نظام دارند باید در باز کردن فضای نقد و تلاش برای پاسخگو بودن مسئولان به هم کمک کنند. شکی نیست که مشکلات زیادی در ساختار اداری ما وجود داره و خیلی از کارمندان مؤمن و متعهد هم دل خوشی از این قضیه ندارند.

  73. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    خدا لعنت کنه کسانی رو که دانسته کارهایی کردند و می کنند که نایب امام بگوید ما برای رفع شر شیطان با او مذاکره می کنیم.

  74. یار دبستانی می‌گوید:

    با سلام؛
    بابت دفاع جانانه تان از شاعر انقلاب و خادم حضرت ماه سپاسگذاریم.
    توفیق حق یارتان. علی نگهدارتان…

  75. سیداحمد می‌گوید:

    آغاز ولایت حضرت صاحب الزمان، بر اهالی قطعه ۲۶ مبارک باد.

    اللهم عجل لولیک الفرج… اللهم احفظ امامنا خامنه ای…

  76. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    ” این بقیه الله التی لا تخلو من العتره الهادیه “

  77. یل می‌گوید:

    ای وای…
    (همین جوری)

  78. عطشان می‌گوید:

    سلام؛
    در راستای تلطیف فضا!
    همه چی خوبه
    همه چی آرومه
    ما چقدر خوشحالیم
    روحانی مچکریم

  79. فرهاد رنجبرراد می‌گوید:

    غیر از چاپلوسی های بیجا برای کسی که داره مسیر حق و شعر و فرهنگ رو عوض می کنه و به طرف درباری شدن می بره، هیچ چیز ننوشته اید!
    علیرضای قزوه ی “از نخلستان تا خیابان” زمین تا آسمان با کسی که حالا شما این مطالب را برایش نوشته اید، تفاوت کرده است. حسّ قدرت طلبی و ریاست مآبی، در جلسات بزرگداشت های کاذب دولتی تجلیل شدن، خوگرفتن به به به و چه چه شنیدن های بی جا و نان و آب حرام حکومت را خوردن، خیلی ها از جمله ایشان مسخ کرده است. امثال شما به جای این که ایشان را متوجه اشتباهشان کنند تا تفرعن منحوس را کنار بگذارند، با این مدیحه سرایی ها و مجیزگویی های نسجیده، ایشان را به حضیض پرتگاهی می اندازید که از هشت سال قبل بر لبه آن قرار گرفتند و چهار سال قبل به اواسطش سقوط کردند! قزوه آن کتاب؛ با زر و زور و تزویر سر ستیزه و ناسازگاری داشت و قزوه مورد ستایش شما به شدت دلبسته این ها شده است!
    یادتان نرود که هر کسی ظرفیت این گونه مدّاحی ها را ندارد! بالاخره استاد سخن شیراز این آموزه حکیمانه را برای عبرت گرفتن و عمل کردن فرموده است، نه درس پس دادن در مکتبخانه و مدرسه و دانشگاه:
    “احمق را ستایش خوش آید؛ چون لاشه که در کعبش دمی، فربه نماید!”
    ایشان به اندازه کافی در این هشت سال سیاه، با بزرگنمایی های دروغین غافلگیر شده اند، حالا دیگر باید “بیدارش نمایید که تا خفته نماند!” البته اگر آگاهانه و منطقی و منصفانه قزوه سال های “از نخلستان تا خیابان” را دوست می دارید و طمعی به “اسب و علیق” از دست رفته در کار نیست!
    تا باد، چنین بادا!

  80. پسرشهید می‌گوید:

    دعا کنید برای نابودی دشمنان شیعه و دستگاه نوکری امام حسین…

  81. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    جناب رنجبرراد؛
    اشتباه اومدید، حسین قدیانی و بچه‌های این‌جا همه حکومتی هستند.
    از نان و آب حکومت ولی‌فقیه حلال‌تر سراغ نداریم.
    تا باد چنین بادا…

  82. ناشناس می‌گوید:

    شما این ۷-۸ سال که محمود و شرکا ۷۰۰-۸۰۰ میلیارد پول نفت رو هاپولی کردن، که بوی کثافت کاریش الان از ایران تا ترکیه رو گرفته (حالا یه ۲-۳ میلیاردشو بابک جان باید پس بده البته)، چرا خفه شده بودی و حرف نمی زدی؟

  83. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    کامنت جدید استاد قزوه را در این پست http://www.ghadiany.ir/1392/21326 ببینید!

  84. سیدشهید می‌گوید:

    به روزم با جدیدترین شعرم…
    خوشحال میشم همه رفقا تشریف بیارند و مزین کنند کلبه درویشی مان را

  85. ناشناس ٢ می‌گوید:

    ناشناس!

    و شما وقتى که عالیجنابان قتل هاى زنجیره اى دار و ندار مملکت را تاراج کرده بودند و مى کنند، چرا حناق گرفته بودید و حمایت کرده و حمایت مى کنید؟!
    چنان خودتان را به نفهمى مى زنید که انگار، ب. ز دست پرورده و مباشر ارباب عالیجنابتان نیست!
    و روزنامه هایی که از کمک هاى او هار شده اند، روزنامه هاى حامى شما نیستند؟!
    به اطلاعتان مى رسانم جناب مباشر بابک زنجانى، چون اشاره کوچکى به منبع پیدایشش در دولت یار نمود، تاریخ مصرفش به سر آمد!!! و چه بهتر که طبق معمول، به بدنامى رقیب و به کام عالیجناب، خاموشانده شود! تا ب.ز جدیدى، مباشر خرس گنده هاى خاندان تبعیض شوند!!
    ننگ و نفرین بر شما مجیزگویان نفاق!

  86. یار دبستانی می‌گوید:

    با سلام؛
    همیشه با خودم می گفتم حتما اباعبدالله الحسین در کربلا انتظار انصاف داشته که فرموده اگر مسلمان نیستید لا اقل آزاده باشید. اما الان می فهمم که حضرت آن جمله فرمود و آن کردند با حضرت اش که همه شنیده ایم تا اگر مثل امروزی ما را به گناه نکرده مان متهم کردند و هر چه خودشان لایق بودند به ما گفتند بدانیم اگر مثل ارباب خود بخواهیم باشیم چیزی بهتر آنچه برای آن حضرت اتفاق افتاد در انتظارمان نخواهد بود.
    این جا همه از چاپلوسی به یاد یک نفر می افتند و آن الف.ه.ر است. اینجا وقتی از قدرت طلبی و ریاست طلبی می گویند ما یاد یک نفر می افتیم فقط و آن باز هم آقای الف.ه.ر است.
    حتی وقتی سخن از حرام خوری و تفرعن منحوس می شود، بیخود و بی جهت به یاد کسی لایق تر از الف.ه.ر و هم پالگی هایش نمی افتیم. لابد یا ذهن ما خیلی کج شده یا بعضی به اندازه همان مردم بی انصاف کوفه انصاف ندارند.
    تا باد چنین بادا!!

  87. ناشناس می‌گوید:

    راستی‌ مؤمن
    یادم رفت بگم که به هر حال اوضاع خرابه و کفگیر ته دیگ. محمود و شرکا، هم دلار بیشتر در میا‌وردن هم کیسه شون گنده تر بود، اینجوری به رفقأ بیشتر می رسیدن، دیگه سفر نیو یورکی بود و جیره مواجبی و اینا. الان وضع خرابه، یک چاهی بوده…………

  88. فرهاد رنجبرراد می‌گوید:

    جناب حسین اهوازی عزیز و بزرگوار، “اگر دین ندارید، لطفاً ادای دینداران و ولایتمداران را درنیاورید”! مخالفان مشی و مرام شما در اینجا زیادند، دیدنشان چشم بصیرت می خواهد که امیدوارم به مرور زمان پیدا کنید! پشت سر ولی فقیه مخفی شدن و از عنوان فخیم او برای خواسته های سخیف خود خرج کردن، مشکل امثال شما را حل نمی کند. دو خط نوشته تان بوی تعفن ریا و غرور و دروغ می دهد. بر سر در این سایت ننوشته اند که فقط همفکران جناب قدیانی و اهوازی می توانند کلیک رنجه فرمایند و نظر بدهند و ورود مخالفان از هر دسته و گروهی ممنوع است؛ وگرنه بنده نمی آمدم.

    ضمناً شما و دوستان دیگری که بعد از شما پاسخی به عرایض حقیر مرقوم فرموده اند، اگر حرف حسابی دارید، در باب دفاع من از قزوه (کتاب از نخلستان تا خیابان) و تغییر مسیر و جهان بینی و عملکردش در سال های اخیر) بیان فرمایید! چون بقیه مسائل که اظهر من الشمس است و قولی است که جملگی برآنند! ظاهراً نعل وارونه زدن و مغلطه و سفسطه و از مقدمات درست نتایج غلط گرفتن برای سرکوب هر نوع نغمه مخالف و معترضی و حذف رقبا به هر قیمتی، در وجود امثال جناب عالی نهادینه شده است، ولو دو کلمه حرف حساب منطقی و مستند و مستدل در اعتراضات پنهان باشد.

  89. فرهاد رنجبرراد می‌گوید:

    منظور بنده در کامنت قبلی “جناب آقای مرتضی اهوازی” است. عذرخواهی می کنم.

  90. برف و آفتاب می‌گوید:

    جناب فرهاد رنجبرراد؛
    منظور آقای اهوازی اینه که “حکومتی” بودن برای ما ننگ نیست؛ بلکه افتخار هم هست. همین.
    متن “چهارشنبه اتوبوسی …” رو نخوندید؟!

  91. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    جناب فرهاد رنجبرراد؛
    اولا عرض کنم که منظور از “اشتباه اومدید” در کامنت قبل تصور اشتباه شما از نویسنده‌ی متن بود، ظاهرا شما شاعر هستید؛ توقع برداشت لطیف‌تری از کامنتم را داشتم…
    ثانیا مشکل بویایی بدبین! شما به امثال بنده ارتباطی نداشته، ندارد و نخواهد داشت!
    ثالثا از آن‌جا که کامنتم کوتاه بود؛ چندباری خواندم و نفهمیدم کجای آن از ولی‌فقیه فخیم، خرج خواسته‌ی سخیف کرده‌ام! متوجه‌ام کنید بزرگوار!
    رابعا تا آنجا که می‌دانم کسی که ادعای مطلبی می‌کند باید برایش دلیل و سند بیاورد در مورد کسی که توهین می‌کند حرفی ندارم؛ هرچند مشکل مطالبی که شما در کامنت اول در مورد استاد قزوه گفتید ریشه‌ای‌تر است و به نوع نگاه و عقیده برمی‌گردد که بحث جداگانه‌ای دارد…
    یک عرض کوچکی هم دارم در مورد این‌جمله‌ی “اگر دین ندارید، لطفاً ادای دینداران و ولایتمداران را درنیاورید”؛ التماس دعا!

  92. فصل رویش در گلوگاه دنیا

    اطلاعات بیشتر: http://www.faslerouyesh.ir

  93. یار دبستانی می‌گوید:

    “جهنم همه در عذاب اند ولی هیچ عذابی بد تر از بوی تعفن عالمان فاسد نیست که تمام اهل جهنم از آن در عذابند”.

  94. محیا می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛ منتظر مطالب جدیدتون هستیم…

  95. م.طاهری می‌گوید:

    دو کوهه السلام ای خانه عشق…

  96. پیش از شما
    به سان شما،
    بی شمارها
    با تار عنکبوت
    نوشتند روی باد
    کاین دولت خجسته جاوید زنده باد!

    برادران ارزشی نان حکومت خوار نازنین، خیلی هم به عاقبت به خیری راه و روشی که در پیش گرفته اید، دل خوش نکنید. افتخارات پوشالی مسبوق به سابقه است! در صدر اسلام هم عمروعاص هایی بودند که به معاویه می گفتند: ما نمازمان را پشت سر علی می خوانیم و نهارمان در کاخ تو می خوریم!
    ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
    نان حلال شیخ، ز آب حرام ما

  97. امیرشوکتی نیکو می‌گوید:

    حسین قدیانی

    اگه یه جو مردونگی داشتی نظرای مخالف رو هم می ذاشتی و توش دست نمی بردی.
    حیف که اون رو هم نداری. فقط ادعا دارید. اصولگرایان اقتدار طلب…

  98. کعبه عشق می‌گوید:

    بر آئینه جمال داور صلوات
    بر روشنی چشم پیمبر صلوات
    بر حضرت معصومه فروغ سرمد صلوات
    بر دسته گله موسی بن جعفر صلوات

    سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم مبارک باد.

  99. میترا افشاری می‌گوید:

    جناب آقای فدیانی! سلام…

  100. میترا افشاری می‌گوید:

    مردک بی بتّه بی شرفِ بی غیرتِ بی حمیّت بی اصل و نسب!

  101. احمد می‌گوید:

    «ای کمند انداز ها از پیش و پس، توسن سرکش نگردد رام کس»

    آی آدمای پرمدعا! راه شهدا رو رفتن خیلی مرد می خواد…
    این قصه ها رو سر می دید برای اینکه اگه یه روزی صاحبش اومد، بگیم ما با تو بودیم! میگی نه؟
    سایت غزه رو سرچ کن.
    از اون روزی که از حزب الله به اصول گرا تنزل مقام پیدا کردیم، می شد این روزا رو به وضوح دید. صرف نداشت خودمون رو زدیم به خواب.
    حالا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.