اصلا ما هم سن علیرضا!

یک شبه انقلابی شدن، به از آنکه یک شبه بخشی از هسته ای را فنا دادن

زیبنده بعضی ها که قرار بود مدد از خردورزان بگیرند، این نیست که پاسخ استدلال را با مغلطه و فرافکنی بدهند. ما از فساد نفتی کرسنت می نویسیم، ساختمان محکمه را نشان مان می دهند! می گوییم ملت، یک صف واحد است، مردم را تقسیم بر ۲ می کنند! می گوییم باید احترام همه اقشار زحمتکش را نگه داشت، به این صنف و آن صنف، حق حتی یک اظهار نظر هم نمی دهند! می گوییم همه آرا قانونی است، رای به بی قانونی می خوانند آرایی که جز به آقای روحانی داده شده! می گوییم رئیس جمهور، حتی اگر هفت دهم درصدی باشد، رئیس همه جمهور است، خود را از پشتوانه حمایت نیمی از جمهور، آن هم در وسط مذاکرات، محروم می کنند! درباره توافق ژنو، نقد مستدل ارائه می دهیم، همراه با صهیونیست ها خوانده می شویم! می گوییم توافق، نامتوازن بسته شده، به سن و سال مان گیر می دهند! می گوییم با دیپلماسی صدقه ای، به جای ساختمان تحریم، غرور ملی خدشه دار می شود، «کاسب تحریم» می خوانندمان! می گوییم آنچه از «۱ + ۵» دادیم و گرفتیم، هیچ نسبتی با ابتدایی ترین اصول دیپلماسی ندارد، «از همه انقلابی تر شده» و «یک شبه انقلابی» خطاب مان می کنند! این تهمت آخری اما از مد افتاده است! این چیزها را قبلا آقای هاشمی هم می گفت! و انصافا قشنگ ترش را می گفت! عالیجناب هنوز هم به جای اقامه دلیل، همین چیزها را به ما می بندد! و تفاسیر بامزه از «میزان، حال فعلی افراد است» ارائه می دهد! بعضی ها که جز چشم دوختن به چمدان قسطی غربی ها، و البته، ادامه دادن طرح های دولت قبل، تقریبا هیچ برنامه مدون دیگری برای بهبود اوضاع اقتصاد کشور ندارند، لااقل خوب است در بی اخلاقی، اندکی خلاقیت داشته باشند و از نردبان همان سخنان آقای هاشمی بالا نروند! از انقلاب اسلامی، بیش از سی و چند سال دارد می گذرد و دیگر حتی علیرضا احمدی روشن هم «تازه انقلابی» محسوب نمی شود! بگذریم که یک شبه انقلابی شدن، شرف دارد که یک شبه بخشی از هسته ای را فنا دادن! و وسط تهدید دشمن، سخن از دوستی با اجنبی راندن! و در حالی که همه دنیا دیگر کاملا فهمیده اند سفارتخانه آمریکا در کشورشان «لانه جاسوسی» است، از احتمال بازگشایی سفارت آمریکا حرف زدن! شگفتا! این روزها همه دنیا در پی محسن وزوایی و عباس ورامینی خودشان می گردند، بعضی ها اما خواب سفارت آمریکا را می بینند! یک شبه انقلابی شدن، بهتر از آن است که توافقی با دشمن بسته شود که به ادعای سران کاخ سفید، نقض آن مترادف با حمله نظامی به کشور باشد! چون ما «جوانان وطن»، بلکه چونان انقلاب اسلامی، سی و چند سال بیشتر نداشته باشی، به از آنکه حکایت بعضی دیپلمات ها از فرط توازن (!) توافق ژنو، هیچ جرئت نکنی، مردم را از مفاد آن مطلع کنی! چون ما «بچه های وطن» در رسانه -و البته به قول خودشان!- انقلابی تر از همه باشی، شرف دارد که مثل بعضی مشاوران، به جای بی قانون خواندن رفتار و گفتار آمریکا و اسرائیل، آرای نیمی از ملت خود را «رای به بی قانونی» بخوانی! یک شبه انقلابی شده باشی، می ارزد که «آنچه مرقوم شده» با «واقعیت» زمین تا آسمان فرق کند! و من باز تکرار می کنم؛ ما «بچه های وطن» به خاطر «هولوکاست هسته ای» نبود که رخت سیاه بر تن روزنامه کردیم، اما واقعا جا دارد اینک اعلام عزا کنیم، آری، اینک… و نه از پلمب شدن تاسیسات هسته ای، بلکه از بی اخلاقی بعضی ها در پاسخ اصحاب نقد! و از مهر و موم کردن پاسخ گویی متین، توسط بعضی ها که آمده بودند مدد از عقل و خرد بگیرند! که اگر پلمب تاسیسات هسته ای بد است، از آن بدتر، پلمب کردن انصاف است! که بدتر از نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها، نچرخیدن چرخ پاسخگویی مستدل به «نقادی از منظر حق» است! اینهاست که عزاداری می خواهد! از این دست فرمان، باید هم رخت سیاه بر تن وطن کرد. آقایان! اگر پاسخی به نقدمان ندارید، دیگر با سن و سال مان چه کار دارید؟! آری! ما یک شبه انقلابی شده ایم. و نه حتی یک شبه، بلکه با یک برق نگاه خمینی! شهید مصطفی مازح، یک شبه انقلابی شد! شهید فتحی شقاقی، یک شبه انقلابی شد! شهید سیدمرتضی آوینی، یک شبه انقلابی شد و یک شبه، از راه رفته، بازگشت! یک شبه انقلابی کردن انسان ها، اصلا و اساسا اعجاز انقلاب اسلامی است! من اما در عجبم از بعضی ها که سی و چند سال از انقلاب گذشته، این همه شب از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته، فرسنگ ها دور از اخلاق انقلابی، تهمت می زنند به اصحاب رسانه، بلکه به نیمی از ملت. ما یک شبه انقلابی شده ها، انقلاب را ندیده، پیام خمینی را درک کرده ایم، بعضی ها در عجبم که با وجود ۳۰۰ هزار شهید، چگونه از گشایش مجدد سفارتخانه ابلیس در این مرز و بوم حرف می زنند؟! من یکی که ۲۲ بهمن ۵۷ اعتراف می کنم، هنوز به دنیا نیامده بودم؛ اگر این هم گناه است، بر ما ببخشند! من هنگام شهادت پدرم در ۱۰ اردیبهشت ۶۱ فقط ۳ سالم بود؛ اگر این هم کاسبی است، بر ما ببخشند! من جنگ که تمام شد، همه اش ۹ سال داشتم؛ اگر این هم افراط و تندروی است، بر ما ببخشند! ما، نه در جنگ بوده ایم، نه در انقلاب، اما همین چند روز پیش یعنی روز سوم بهمن، جشن تولد ۶۰ سالگی «بابااکبر» را مثل همه این سال ها، در کنار سنگ مزارش در «قطعه ۲۶» گرفتیم! اگر این هم همنوایی با اسرائیل است، بر ما ببخشند! آقایان! اگر این توافق، برای علیرضا، پدر می شود، قطعنامه ۵۹۸ هم برای من، جای خالی پدر را پر می کند! ما یک شبه انقلابی شده ایم، اما نمی دانم این یک شب، چرا اینقدر برای ما طولانی شده است؟! صدای اذان پدر همچنان در گوش ما هست. قسم به آن «شهادت» به آن «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ شب و روزی بر ما نمی گذرد الا آنکه انقلابی تر شویم. نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی. ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی ماندن ما کفایت کرده و می کند. ما درس حقوق را در شب های موشک باران همین تهران خواندیم، نه در انگلیس! آن زمان که سایه بعضی ها بر سر فرزندان ساکن در غرب شان هم بلند بود، ما در زیر سایه رفیع شهادت، دست و پنجه با سختی های روزگار نرم می کردیم! راستی که با سن و سال ما چه کار دارند؟! ما توافق ژنو را نقد کردیم؛ پاسخ مان، اقامه استدلال می خواست، نه اشاره به سن و سال! من اصلا هم سن علیرضا احمدی روشن! در این توافق، چه امتیازی به دشمن داده شده که این همه اظهار شادمانی می کند؟! و نقض آن را با حمله نظامی مترادف می خواند؟! من واقعا نمی دانم دیپلمات بودن با چه المان هایی نسبت دارد، لیکن خوب می دانم انقلابی بودن، نه با سن و سال، که با استدلال، نسبت دارد! در «والفجر ۸» شهید ۱۵ ساله ای بود که از عرض اروند وحشی رد شد و به فاو رسید. برای دفاع از انقلاب، دست در شناسنامه ببری، شرف دارد که با یک توافقنامه، بخشی از برند انقلاب را لکه دار کنی. پای این انقلاب، رسما خون مرد ریخته شده! خوب شد در «والفجر ۸» بعضی ها هیچ کاره بودند و الا معلوم نبود آب اروند را در چند قسط می خواستند تقدیم بعثی ها کنند؟! انقلابی، دیپلمات نیست که قسطی کار کند! نقدا جان را می گذارد کف دست! حقوق این ملت، در اقساط بلند مدت، آنهم داخل چمدان، استیفا نمی شود! بعضی ها لازم نیست در شناسنامه دست ببرند؛ همین که برگردند از توافق، ازشان ممنون ایم! بعضی ها یک شبه، بخشی از دست آوردهای هسته ای را به باد ندهند، جواب جان کری با ما! پس لطف کنند و ما را با دشمن، عوضی نگیرند! آنکه جواب گل و بلبل را با تهدید به حمله نظامی داد، ما نبودیم! انقلاب اسلامی، زمان ابرقدرتی آمریکا به پیروزی رسید! از تازه به اتاق بیضی رسیده های در به در که با پول بلوکه شده ملت های دیگر، امور خود را می گذرانند، باید با بولدوزر رد شد، نه از سن و سال ما! شب دور و دراز ایتام شهدای وطن را به رخ شان نکشند، ملت خود را تقسیم بر ۲ نکنند، به اقشار مختلف، توهین نکنند، و در برابر نقد، مستدل و دقیق موضع بگیرند، دوستی با دشمن، پیشکش! ما تازه انقلابی نیستیم! سی و چند سال است که جان ما به انقلاب بند است! و از «اخلاق انقلابی» به دور می دانیم جواب های را با هوی بدهیم و بعضی دیپلمات ها را «تازه به دولت رسیده» و «یک شبه با اختلاف اصولگرایان به کرسی رسیده» خطاب کنیم! آقایان! ایراد از سن و سال ما نیست؛ از توافق خودتان است! دولت بهتر است در دیپلماسی خودش تجدید نظر کند، که ما در هسته ای ملت، و در سن و سال جوانان هوشیار وطن، هرگز ایرادی نمی بینیم! انقلابی از انقلاب برنمی گردد، دیپلمات اما وقتی یک شبه توافق بد می بندد، همان به که در روز روشن هسته ای، از این توافق برگردد! ان شاء الله برمی گردد…

وطن امروز/ ۱۰ بهمن ۱۳۹۲

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. دلخون می‌گوید:

    بسم الله

    “یک شبه انقلابی شوی، شرف دارد که یک شبه دست آوردهای انقلاب را به باد دهی”

    عالیه تیتر… بدم میاد از آدم هایی که از حسادت مدام گذشته آدم رو به رخ می کشن…
    از نظر من اینا قابل ترحمن…

  2. سعید می‌گوید:

    از دولت محترم تقاضا داریم کمیته ی فیلترینگ را به هر قیمتی به دست آورند و نگذارند افراد تازه انقلابی شده در رسانه های خود به هتاکی ادامه دهند.

  3. ناشناس می‌گوید:

    با اخبار روی مخ این روزها، یک شبه شکسته شوی و از فرط بی خوابی، گود در چشمانت بیفتد…

    http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/11/07/13921107220151177_PhotoL.jpg
    این هم شرف دارد که یک شبه دست آوردهای انقلاب را به باد دهی!

    زنده باد داداش حسین قدیانی… منتظریم تا متن را بخوانیم.

  4. بیست و ششی می‌گوید:

    سعید؛

    آزادی بیان! لطفا…
    در شان دولت خردورزان (ارواح عمه شان البته!) نیست دار و درفش و بگیر و ببند و توقیف و فیلترینگ!!

  5. روح اله می‌گوید:

    تیتر؛ ۲۰

  6. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    منتظریم…

    تا ساعتی دیگر…

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    یکی نیست بگه آخه بدبخت، اینم معیاریه که تو برای خودت انتخاب کردی؟! پس اگه اینجوریه، تو که تو جنگ احد با پیامبر نبودی، اصلا مسملون نیستی چه برسه به انقلابی! فکر کنم این بنده ی خدا، صحبت هاشو هاشمی براش تفسیر می کنه!!! آخه اخیرا “میزان حال فعلی افراد است” رو جالب تفسیر کرده…

  8. ؟! می‌گوید:

    نور چشمی هات نیستن کامنت بذارن حسین آقا
    همه کارمند دولتن؟ 😀

  9. رضا می‌گوید:

    بابا کجای کاری؟
    تو این دوره زمونه یه عده یک شبه پولدار می شن، انقلابی شدن که کاری نداره!

  10. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    داداش حسین؛

    اخبار نشونتون داد!!

  11. سیداحمد می‌گوید:

    تیتر یعنی این… کامل و قاطع!

    “یک شبه انقلابی شوی، شرف دارد که یک شبه دست آوردهای انقلاب را به باد دهی”

    خدا قوت بدهد به قلم و اعصابت داداش حسینِ عزیز!

  12. صاعقه گمنام می‌گوید:

    این خیلی خوبه که آدم اهل عمل باشه!
    اصلا انقلابی بودن یعنی اهل زحمت بودن!
    چه دولتی و حکومتی… چه غیره!
    آدم نباید که فقط زر بزنه و باد بده! یعنی نباید دست آوردی رو به باد بده!
    تازه از سر کار اومدم!
    کارگری «سخت و زیان آور»
    گفتم که گفته باشم!!!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    ؟!

    اشتباه نکن؛ ما خدمت گذار حکومتیم!

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    ؟!:

    نورچشمی های داداش حسین، چه کارمند باشند چه کارگر، چه کاسب و چه هنرمند، یکی از اعمال روزانشون، سرکشی به سایت داداش حسین و شارژ روحیه. شما باید خیلی علاف و بیکار باشی، که ببینی کی صبح کامنت میذاره، کی عصر، کی شب!! 🙂 به جاش حالا که اومدی، بردار چند خط از متن ها رو عمیق بخون، شاید اثری داشته باشه ایشالا!

  15. محسن حسینی می‌گوید:

    آقا اصلا به نظر من وقتی می خوای مطلب بذاری براش می نویسی تا ساعاتی دیگر، دقیقا بگو تا چند ساعت دیگر.
    مشکلات عصبی پیدا کردیم از بس اومدیم و مطلب نیومده بود…
    ارادت، منتظر مطلبیم…

  16. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    یک دفه آپ شوی، شعف دارد «نور چشمی ها» را… 🙂

  17. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    ایضاً دانشگاه پیام زور واحد بورکینافاسو در رشته آبیاری گیاهان دریایی مدرک بگیری شرف داره به اینکه از گلاسکو رنجرز!!!! مدرک حقوق بگیری!!

  18. منتظر محبوب می‌گوید:

    والا ما که نسل سومی هستیم و اصلاً در زمان انقلاب نبودیم، الآن خیلی انقلابی تر از آقایون معتدل و مرطوب هستیم!!! البته اگه خدا قبول کنه….
    انقلابی بودن با شعور و درک و ایمان آدما رابطه مستقیم داره…

  19. منتظر محبوب می‌گوید:

    دوستان کسی عکسی دیده از حضور این آقایونِ تازه کار در جبهه؟! واقعاً اون روزا این آقایون کجا بودن؟! در دانشگاههای اون ور داشتن علم اندوزی می کردن برای خدمت به دشمن!!!
    حضرت امام می فرمایند مسئولین نظام باید از طبقات متوسط و محروم و از جنس مردم باشن تا درد مردم رو بفهمن. این آقایون اشرافی فرسنگ ها با مردم متوسط و محروم فاصله دارن…

  20. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛
    تیتر عالی.
    امید به دیدن یک متن خوب
    در حاشیه؛
    و مجلس حسین (علیه السلام ) چه چیزی دارد جز پرورش روح انقلابی گری. مشخص است کسانی که روح انقلاب، کابوس بندگی آمریکایی آنها است ترویج آواز زنان گاگول صفت را بر هیات حسین ترجیح می دهند و آن آقا از یزد، دارالعباد ایران اسلامی این برنامه را کلید می زند که عزاداری باعث افسردگی می شود. و دیگری از جنت مکانی در ایران اسلامی، فتوای علما را در این زمینه به رخ مقلدان مراجع می کشاند و من متحیرم هنوز که در کجای رساله ای که داریم این فتوا را باید بیابم. شاید خوب باشد مرجع برخی آقایان مشخص شود.
    خدایا حسین را از ما نگیر

    و…
    خدایا، حسین را از ما نگیر…

  21. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    آقای قدیانی صورتتون نشان دهنده کمبود آهن هست. به طور شدید
    از قرص iron 27 استفاده کنید. هم عوارض چهرتون از بین میره بعد یه مدت استفاده هم خستگی کمتر میشه…
    در غذاتون گوشت قرمز و تخم مرغ بیشتر استفاده کنید + ماست + روزانه حداقل ۶ لیوان آب
    اگه هفته ای ۳ یا ۴ بار از قرص zinc plus هم استفاده کنید خوبه
    ————————–
    توصیه به همه دوستان
    وقتی تو غذاتون گوشت قرمز و پروتیین نخورید=منتظر مشکل و خستگی و بی حوصلگی باشید.

  22. ناشناس می‌گوید:

    جناب دکتر بالتازار!!

    مشکل کمبود غیرت بعضی از این دولتمردان ما چگونه حل می شود؟!

    برای این هم نسخه ای داری احیانا؟؟!! که اینقدر مفت فروش نباشن؟؟!!

  23. من می‌گوید:

    ناشناس؛

    مشکل کمبود غیرت بعضی ها به سیرت شان برمی گردد! اینا کمبود آهن دارن، منتها محکم توی فرق سرشون!

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    این سبد کالایی که دولت می خواد به ملت بده، و اصلا هم گدا پروری نیست! شاید توش یه کم آهن پیدا بشه. البته تا اونجایی که ما تحقیق کردیم، بیشتر آرسنیک تو برنج هاش وجود داره، تا آهن تو گوشت های نداشتش!! در ضمن؛ بچه ها! پیامک کردین ببینین شامل شما می شه یا نه؟! خوش به حال ما که شامل حالمون می شه 🙂 🙂

  25. قاصدک منتظر می‌گوید:

    جناب …!
    شما کجا این وظیفه سنگین انقلابی بودن رو سبک کردید؟!
    اینجوری نگید که آدم احساس می کنه توهم انقلابی بودن و انقلابی شناس بودن زدید…
    گذشت زمانی که بخواد با این ادبیات حفظ جایگاه کنید و با انحراف افکار، گندکاریاتون رو بپوشونید…

  26. پویا می‌گوید:

    رضا اعتدال طلب-پزشک

    سلام برادر! برای دروغ گویی، اونم نه از نوع عادی، از نوع فوق حرفه ایش؛ اون مدلی رو میگم که طرف راست راست زل میزنه تو صورت طرف، اونم نه تو صورت یه نفر و دو نفر بلکه تو صورت یه ملت و بعد دروغ رو طوری میگه که نصف ملت باور می کنن چی بدیم به طرف درمان شه؟ والا!!! درمان کم خونی و همه بچه مدرسه ای ها هم بلدن!

  27. فرزند خراسان می‌گوید:

    خوب طرف اونی رو که اعتقاد داره و بهش عمل کرده صادقانه بیان کرده، یعنی فقط تو بالای پنجاه ساله ها دنبال انقلابی واقعی و شایسته و لایق بگردید و بس! لیست مشعشع وزرا و معاونین و مشاورین هم شاهدش.

    این بچه مچه‌ها هم هیچ وقت انقلابی واقعی نمی شوند چون انقلاب رو ندیدند…

  28. برف و آفتاب می‌گوید:

    اون‌وقت “سربازان من هنوز در گهواره هستند” رو کی گفته؟

  29. حافظ می‌گوید:

    آقا! سیستم سایت یکم بهم ریخته ها، البته شاید برای من اینطوریه، ولی تا دیروز عصر اینطوری نبود؛ گفتم که گفته باشم..

    منتظریم…

  30. سیداحمد می‌گوید:

    حافظ؛

    کدام قسمت به هم ریخته؟ مرورگرت را عوض کن، درست می شود احتمالا!

  31. حافظ می‌گوید:

    سید احمد؛
    با اکسپلورر این قسمت نظرات بهم ریخته، نوشته ها میرن سمت چپ البته فقط نظرات میرن سمت چپ، متن ها سرجاشون نشستن مثل بچه خوب!
    با بقیه مرورگرها که امتحان می کنم مشکلی نداره

  32. منتظر محبوب می‌گوید:

    بنده پیشنهاد می کنم به جای “تا ساعاتی دیگر” بنویسید “۲۴ ساعت صبر کنید!”
    والا :)))

  33. سنگربان می‌گوید:

    رویکرد دولت در برابر دوست و دشمن؛ با دوستان ترش‌رویی، با دشمنان مدارا…

  34. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    به دلایلی که خودتان بهتر از من می دانید، متن امروز حسین قدیانی بعد از ۴ بار بررسی و بازبینی و اصلاح و این را نگو، آن را ننویس، دست آخر، راهی به روزنامه غیرتی وطن امروز (شماره ۴ شنبه) پیدا نکرد و آنقدر گیر و گور پیدا کرد که درجه آخر قرار شد روز ۵ شنبه در وطن امروز کار شود ان شاء الله. البته با موافقت سردبیر وطن امروز، قرار شد متن نهایی (حالا اگه برای ۵ شنبه، بازم دچار تغییر نشه!) امشب در وبلاگ قطعه ۲۶ نمایش داده شود. آنچه در زیر می آید متن امشب بعد از سومین بازبینی است. تا دقایقی دیگر، همین نوشته زیر، با تغییراتی نه خیلی زیاد، در وبلاگ نمایش داده می شود… برای سلامتی داداش حسین، صلوات.

    یک شبه انقلابی شوی، شرف دارد که یک شبه دست آوردهای انقلاب را به باد دهی
    حسین قدیانی
    زیبنده دولت که قرار بود مدد از خردورزان بگیرند، این نیست که پاسخ استدلال را با تهمت و دروغ و مغلطه و فرافکنی بدهند. ما از فساد نفتی کرسنت سخن می گوییم، ساختمان محکمه را نشان مان می دهند! ما می گوییم ملت، یک صف واحد است، مردم را تقسیم بر ۲ می کنند! ما می گوییم باید احترام همه اقشار زحمتکش را نگه داشت، به این صنف و آن صنف، حق حتی یک اظهار نظر هم نمی دهند! ما می گوییم همه آرا قانونی است، رای به بی قانونی می خوانند آرایی که جز به آقای روحانی داده شده! ما می گوییم رئیس جمهور، حتی اگر هفت دهم درصدی باشد، رئیس همه جمهور است، خود را از پشتوانه حمایت نیمی از جمهور، آن هم در وسط مذاکرات، محروم می کنند! ما درباره توافق ژنو، نقد مستدل ارائه می دهیم، همراه با صهیونیست ها خوانده می شویم! ما می گوییم توافق، نامتوزان بسته شده، سن و سال خود را به رخ مان می کشند! ما می گوییم با دیپلماسی صدقه ای و دلار داخل چمدان، به جای ساختمان تحریم، غرور ملی خدشه دار می شود، «کاسب تحریم» می خوانندمان! ما می گوییم آنچه از «۱ + ۵» دادیم و گرفتیم، هیچ نسبتی حتی با ابتدایی ترین اصول دیپلماسی ندارد، «تازه به دوران رسیده» و «یک شبه انقلابی» خطاب مان می کنند! این اتهام آخری اما یک تهمت از مد افتاده است! این چیزها را قبلا آقای هاشمی هم می گفت! و انصافا قشنگ ترش را می گفت! عالیجناب هنوز هم به جای اقامه دلیل، همین چیزها را به ما می بندد! و تفاسیر بامزه از «میزان، حال فعلی افراد است» ارائه می دهد! بعضی ها که جز چشم دوختن به چمدان قسطی غربی ها، و البته، ادامه دادن طرح های دولت قبل، تقریبا هیچ برنامه مدون دیگری برای بهبود اوضاع اقتصاد کشور ندارند، لااقل خوب است در بی اخلاقی، اندکی خلاقیت داشته باشند و از نردبان همان سخنان آقای هاشمی بالا نروند! از انقلاب اسلامی بیش از سی و چند سال دارد می گذرد و دیگر حتی علیرضا احمدی روشن هم «تازه انقلابی» حساب نمی شود، اما یک شبه انقلابی شوی، صد شرف دارد که یک شبه دست آوردهای هسته ای را به باد دهی! و وسط تهدید به حمله جان کری، سخن از دوستی با دشمن برانی! و در حالی که همه دنیا دیگر کاملا فهمیده اند سفارتخانه آمریکا در کشورشان «لانه جاسوسی» است، از احتمال بازگشایی سفارت آمریکا حرف بزنی! شگفتا! این روزها همه دنیا در پی محسن وزوایی و عباس ورامینی خودشان می گردند، بعضی ها اما خواب سفارت آمریکا را می بینند! یک شبه انقلابی شده باشی، یا حتی تازه به انقلاب پیوسته باشی، بهتر از آن است که توافقی با دشمن بسته شود که به ادعای سران کاخ سفید، نقض آن مترادف با حمله نظامی به کشور باشد! چون ما «جوانان وطن»، بلکه چونان انقلاب اسلامی، سی و چند سال بیشتر نداشته باشی، به از آنکه بعضی دیپلمات ها از فرط توازن توافق ژنو، هیچ جرئت نکنند، مردم را از مفاد آن مطلع کنند! چون ما «بچه های وطن» در رسانه -و البته به قول خودشان!- انقلابی تر از همه باشی، شرف دارد که به جای بی قانون خواندن رفتار و گفتار آمریکایی ها و اسرائیلی ها، آرای نیمی از ملت خود را «رای به بی قانونی» بخوانند! یک شبه انقلابی شده باشی، می ارزد که «آنچه مرقوم داشته ای» با «واقعیت» زمین تا آسمان فرق کند! و من باز تکرار می کنم؛ ما «بچه های وطن» به خاطر «هولوکاست هسته ای» نبود که رخت سیاه بر تن روزنامه کردیم، اما واقعا جا دارد اینک اعلام عزا کنیم، آری، اینک… و نه از پلمب شدن تاسیسات هسته ای، بلکه از بی اخلاقی بعضی ها در پاسخ اصحاب نقد! و از مهر و موم کردن اخلاق، توسط بعضی ها که آمده بودند مدد از عقل و خرد بگیرند! که اگر پلمب تاسیسات هسته ای بد است، از آن بدتر، پلمب شدن انصاف است! که بدتر از نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها، نچرخیدن چرخ «نقادی از منظر حق» است! اینهاست که عزاداری می خواهد! از این دست فرمان، باید هم رخت سیاه بر تن وطن کرد. آقایان! اگر پاسخی به نقدمان ندارید، دیگر با سن و سال مان چه کار دارید؟! آری! ما یک شبه انقلابی شده ایم. و نه حتی یک شبه، بلکه با یک برق نگاه خمینی! شهید مصطفی مازح، یک شبه انقلابی شد! شهید فتحی شقاقی، یک شبه انقلابی شد! شهید سیدمرتضی آوینی، یک شبه انقلابی شد و یک شبه، از راه رفته، بازگشت! یک شبه انقلابی کردن انسان ها، اصلا و اساسا اعجاز انقلاب اسلامی است! من اما در عجبم از بعضی ها که سی و چند سال از انقلاب گذشته، این همه شب از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته، فرسنگ ها دور از اخلاق انقلابی، تهمت می زنند به اصحاب نقد، بلکه به نیمی از ملت. ما یک شبه انقلابی شده ها، انقلاب را ندیده، پیام خمینی را درک کرده ایم، شما رفقای گرمابه و گلستان انقلاب (!) در عجبم که با وجود ۳۰۰ هزار شهید، چگونه روی تان می شود از گشایش مجدد سفارتخانه ابلیس در این مرز و بوم حرف می زنید؟! من یکی که ۲۲ بهمن ۵۷ اعتراف می کنم، هنوز به دنیا نیامده بودم؛ اگر این هم گناه است، بر ما ببخشند! من هنگام شهادت پدرم در ۱۰ اردیبهشت ۶۱ فقط ۳ سالم بود؛ اگر این هم کاسبی است، بر ما ببخشند! من جنگ که تمام شد، همه اش ۹ سال داشتم؛ اگر این هم افراط و تندروی است، این را بر ما ببخشد! ما، نه در جنگ بوده ایم، نه در انقلاب، اما همین چند روز پیش یعنی روز سوم بهمن، جشن تولد ۶۰ سالگی «بابااکبر» را مثل همه این سال ها، در کنار سنگ مزارش در «قطعه ۲۶» گرفتیم! اگر این هم همنوایی با اسرائیل است، بر ما ببخشند! آقایان! اگر این توافق، برای علیرضا، پدر می شود، قطعنامه ۵۹۸ هم برای من، جای خالی پدر را پر می کند! ما برخلاف شما، ظاهرا تازه به دوران رسیده ایم، و یک شبه انقلابی شده ایم، اما نمی دانم این یک شب، چرا اینقدر برای ما طولانی شده است؟! صدای اذان پدر همچنان در گوش ما هست. قسم به آن «شهادت» به آن «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ شب و روزی بر ما نمی گذرد الا آنکه انقلابی تر شویم. نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی. ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی باقی ماندن ما کفایت کرده و می کند. ما درس حقوق را در شب های موشک باران همین تهران خواندیم، نه در انگلیس! آن زمان که سایه بعضی ها بر سر فرزندان ساکن در غرب شان هم بلند بود، ما در زیر سایه رفیع شهادت، دست و پنجه با روزگار نرم می کردیم! راستی که با سن و سال ما چه کار دارند؟! ما توافق ژنو را نقد کردیم؛ پاسخ مان، اقامه استدلال می خواست، نه اشاره به سن و سال! من اصلا هم سن علیرضا احمدی روشن! در این توافق، چه امتیازی به دشمن داده شده که این همه اظهار شادمانی می کند؟! و نقض آن را با حمله نظامی مترادف می خواند؟! من واقعا نمی دانم دیپلمات بودن با چه المان هایی نسبت دارد، لیکن خوب می دانم انقلابی بودن، نه با سن و سال، که با استدلال، نسبت دارد! در «والفجر ۸» شهید ۱۵ ساله ای بود که از عرض اروند وحشی رد شد و به فاو رسید. برای دفاع از انقلاب، دست در شناسنامه ببری، صد شرف دارد که با یک توافقنامه، بخشی از آبروی انقلاب را ببری. این آبرو به زودی برمی گردد به جوی اروند! پای این انقلاب، رسما خون مرد ریخته شده! خوب شد در «والفجر ۸» بعضی ها هیچ کاره بودند و الا معلوم نبود آب اروند را در چند قسط می خواستند تقدیم بعثی ها کنند؟! انقلابی، دیپلمات نیست که قسطی کار کند! نقدا جان را می گذارد کف دست! حقوق این ملت، در اقساط بلند مدت، آنهم داخل چمدان، استیفا نمی شود! بعضی ها لازم نیست در شناسنامه دست ببرند؛ همین که برگردند از توافق، ازشان ممنون ایم! بعضی ها یک شبه دست آوردهای هسته ای را به باد ندهند، جواب جان کری با ما! پس لطف کنند و ما را با دشمن، عوضی نگیرند! آنکه جواب گل و بلبل را با تهدید به حمله نظامی داد، ما نبودیم! انقلاب اسلامی، زمان ابرقدرتی آمریکا به پیروزی رسید! از تازه به اتاق بیضی رسیده های در به در که با پول بلوکه شده ملت های دیگر، امور خود را می چرخانند، باید با بولدوزر رد شد، نه از سن و سال ما! شب دور و دراز ایتام شهدای وطن را به رخ شان نکشند، ملت خود را تقسیم بر ۲ نکنند، به اقشار مختلف، توهین نکنند، و در برابر نقد، مستدل و متین موضع بگیرند، دوستی با دشمن، پیشکش! نه که بعضی ها خودشان تازه و هفت دهم درصدی به دولت رسیده اند، خیال می کنند ما هم تازه انقلابی هستیم! نه جانم! جان ما به انقلاب بند است، سی و چند سال است! نه که بعضی ها یک شبه با اختلاف اصولگرایان به کرسی رسیده اند، خیال می کنند ما هم یک شبه انقلابی شده ایم! آقایان! ایراد از سن و سال ما نیست؛ از توافق خودتان است! دولت بهتر است در دیپلماسی خود تجدید نظر کند، که ما در هسته ای ملت، و در سن و سال جوانان هوشیار وطن، هرگز ایرادی نمی بینیم! انقلابی از انقلاب برنمی گردد، دیپلمات اما وقتی یک شبه توافق بد می بندد، همان به که از این توافق برگردد!
    از حقوقی که در غرب خوانده ایم، اگر نمی توانیم حق کامل هسته ای ملت را استیفا کنیم، همان بهتر که بر فرق سرهنگ ها هم نکوبانیمش!

  35. رضا 2 می‌گوید:

    یک شب دهان به کام گرفتن شرف دارد به یک عمر توهین و فحش!!!!

  36. پویا می‌گوید:

    ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی باقی ماندن ما کفایت کرده و می کند.
    قلمت مانا حسین قدیانی، بازم عالی و جامع و کامل

  37. ناشناس می‌گوید:

    رضا ۲؛

    دقیقا هر وقت منتقدین آقای قدیانی از قلم ایشان کم می آوردند، این نویسنده مظلوم اما مقتدر حزب الله را متهم به “توهین و فحش” می کنند. اگر ممکن است فقط به یک نمونه از توهین ها و فحش های ایشان در همین متن استناد کنید؟! از قضا، اهانت و ناسزایی بدتر از این نیست که دیگران را بی خود و بی جهت متهم کنی به فحش و توهین!!

    یواشکی/ نشان به نشان تهمت به جای پاسخ گویی، شنیده ام آقای روحانی هم خیلی از دست حسین قدیانی و قلمش عصبانی است!! 🙂

  38. قاصدک منتظر می‌گوید:

     “نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی. ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی باقی ماندن ما کفایت کرده و می کند.
    خیال می کنند ما هم تازه انقلابی هستیم! نه جانم! جان ما به انقلاب بند است، سی و چند سال است!”

    شما حواستان به خودتان باشد که ناگزیر فکر می کنیم در زمین دشمن و در راستای پیشبرد اهداف خبیثش…! توافقات ضدانقلابی می کنید…!

  39. ناشناس می‌گوید:

    “یواشکی/ نشان به نشان تهمت به جای پاسخ گویی، شنیده ام آقای روحانی هم خیلی از دست حسین قدیانی و قلمش عصبانی است!!”
    یواشکی تر/ عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر…

  40. م.طاهری می‌گوید:

    امیدوارم در وطن امروز حتماً کار شود. عالی بود.

  41. یک بیست و شیشی قدیمی می‌گوید:

    دیگر کاملا متوجه دلیل شکسته شدن چهره آقای قدیانی شدم!

    هر روز یک مطلب، و هر روز این همه درد سر و بازبینی و اصلاح، آنهم در دولتی که اصلا، اصلا اصلا اصلا فضای فرهنگ و رسانه اش امنیتی نیست!

    مخ می خواد به خدا… اوووووف!
    می گما! توی بندهای توافق نامه هم همین طور دقیق بودند که به نوشته های حسین قدیانی حساس اند، ما الان داشتیم تحقیر یانکی ها رو مستند به بندهای توافق، جشن می گرفتیم!!

  42. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “ما یک شبه انقلابی شده ها، انقلاب را ندیده، پیام خمینی را درک کرده ایم، شما رفقای گرمابه و گلستان انقلاب (!) در عجبم که با وجود ۳۰۰ هزار شهید، چگونه روی تان می شود از گشایش مجدد سفارتخانه ابلیس در این مرز و بوم حرف می زنید؟! “

  43. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    “میزان، حال فعلی خانواده حاج آقا است!”
    اگه حالشون خوب باشه، همه چی آرومه و من چقدر خوشحالم. ولی اگه حال حاج آقا و منزل و بچه ها خوب نباشه اون موقع دیگه ملت باید منتظر عواقب سنگینی باشند.

  44. برجک زنی با لباسی خاکی می‌گوید:

    سلام
    مشکل از ما نیست، مشکل از هسته ای و ژنو هم نیست.
    مشکل از نوع لباس و ریش ظریف و کلید روحانی هم نیست.
    از فیس بوک هم نیست. از حقوق دان بودن و یا نبودن هم نیست.
    مشکل از نگاه است؛ نگاه.
    نگاه برتر دانستن یکی و خوار دانستن یکی؛ مشکل از دیدگاه و جهان بینی عده ای ست.
    و حال تو بگو جهان بینی را چگونه باید عوض کرد؟
    مشکل از امروز و دبروز و یک سال و صد سال نیست مشکل قرن هاست که عده ای مستکبرند و عده ای مستضعف و عده ای هم می خواهند ادا در بیاورند که با مستضعفین اند ولی در اصل همان مستکبرانه در لباس مستضعفین هستند.
    قشر آخر هیچ سنخیتی با انقلابی بودن ندارد حال می خواهد رییس خبرگان هم بوده باشد و یا رییس جمهور حال، آینده و گذشته.
    در این نگاه، نوجوانی بی سواد می تواند انقلابی باشد و پیر عالمی همان یحملون اسفارها
    یا علی

  45. سیداحمد می‌گوید:

    “یک شبه انقلابی شدن، شرف دارد که یک شبه بخشی از هسته ای را فنا دادن! و وسط تهدید دشمن، سخن از دوستی با اجنبی راندن! و در حالی که همه دنیا دیگر کاملا فهمیده اند سفارتخانه آمریکا در کشورشان «لانه جاسوسی» است، از احتمال بازگشایی سفارت آمریکا حرف زدن! شگفتا! این روزها همه دنیا در پی محسن وزوایی و عباس ورامینی خودشان می گردند، بعضی ها اما خواب سفارت آمریکا را می بینند!”

  46. صبر می‌گوید:

    مواظب سلامتیت باش. جان براحتی بدست نمی آید که راحت از دست برود.

    “بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات، گرفتاری و عذاب کشیده است، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها، تنها او می تواند بخندد.”
    نیچه

  47. سیداحمد می‌گوید:

    “چون ما «بچه های وطن» در رسانه -و البته به قول خودشان!- انقلابی تر از همه باشی، شرف دارد که مثل بعضی مشاوران، به جای بی قانون خواندن رفتار و گفتار آمریکا و اسرائیل، آرای نیمی از ملت خود را «رای به بی قانونی» بخوانی!”

    احسنت!

  48. سیداحمد می‌گوید:

    “یک شبه انقلابی شده باشی، می ارزد که «آنچه مرقوم داشته ای» با «واقعیت» زمین تا آسمان فرق کند!”

    فکر کرده بچه زرنگ است!
    نمی داند که…

  49. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    “من یکی که ۲۲ بهمن ۵۷ اعتراف می کنم، هنوز به دنیا نیامده بودم؛ اگر این هم گناه است، بر ما ببخشند! من هنگام شهادت پدرم در ۱۰ اردیبهشت ۶۱ فقط ۳ سالم بود؛ اگر این هم کاسبی است، بر ما ببخشند! من جنگ که تمام شد، همه اش ۹ سال داشتم؛ اگر این هم افراط و تندروی است، این را بر ما ببخشند! ما، نه در جنگ بوده ایم، نه در انقلاب، اما همین چند روز پیش یعنی روز سوم بهمن، جشن تولد ۶۰ سالگی «بابااکبر» را مثل همه این سال ها، در کنار سنگ مزارش در «قطعه ۲۶» گرفتیم! اگر این هم همنوایی با اسرائیل است، بر ما ببخشند!”

    فوق العاده بود این قسمت.

  50. سیداحمد می‌گوید:

    “ما درس حقوق را در شب های موشک باران همین تهران خواندیم، نه در انگلیس! آن زمان که سایه بعضی ها بر سر فرزندان ساکن در غرب شان هم بلند بود، ما در زیر سایه رفیع شهادت، دست و پنجه با سختی های روزگار نرم می کردیم!”

    ماشاءالله… سالاری به خدا، سالار!

  51. سیداحمد می‌گوید:

    “پای این انقلاب، رسما خون مرد ریخته شده! خوب شد در «والفجر ۸» بعضی ها هیچ کاره بودند و الا معلوم نبود آب اروند را در چند قسط می خواستند تقدیم بعثی ها کنند؟! انقلابی، دیپلمات نیست که قسطی کار کند! نقدا جان را می گذارد کف دست!”

    قطعا تکبیر دارد!

  52. سیداحمد می‌گوید:

    “بعضی ها یک شبه دست آوردهای هسته ای را به باد ندهند، جواب جان کری با ما!”

    آفرین… آفرین!
    جواب جان کری با ما… ولله با ما… بالله با ما…
    آقای ظریف… نترس!

    شما نترسید… جواب آمریکا و اسرائیل با ما…

  53. شیدا می‌گوید:

    و اما، ما را حکایتى دیگر است… تا هفت جدمان که عقب بروى، نه آخوند بوده ایم نه چادر چاقچورى در فامیلمان پیدا مى کنى! نه، خمینى عزیز را دیده ایم و نه از جنگ و شهیدان والا مقامش جز در نوشته ها چیزى نمى دانیم! و با کمال شرمندگى در کل فامیلمان، یک شهید هم نداریم!

    اما، حکایت آن انقلاب بى نظیر را بسیار خوانده ایم و “یک برق نگاه آقا براى انقلابى بودن وانقلابى ماندنمان کفایت کرده و مى کند”.

    “یک شبه انقلابى کردن انسانها اصلاً و اساساً اعجاز انقلاب اسلامى است”.

    و این به پیر و جوان ایرانى خلاصه نمى شود. بسیار آدمها، فرسنگها دورتر از زادگاه انقلاب اسلامى، بدون آنکه در شناسنامه فرانسوى و آلمانى یا مصرى و تونسى و آمریکایی و… دست ببرند، با توصیف برق نگاه “آقا”از این فاصله غارت زده، چشم انقلاب شده اند و اگر شماها، از ریزش هاى آن انقلاب الهى هستید، آنها از رویش هاى آن هستند و شاخ و برگ جوان، صد البته که از انگلهاى انگلاساکسون پوسیده در گلاسکو بهترند!

  54. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    یه دونه ای داداش حسین… یه دونه ای به مولا…

  55. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    آقای قدیانی!
    جدا نمی دانم اگر شما و این مطالب نبود ما باید چه کار می کردیم. نمی دانید چقدر آرامش بخش است که کسی اینقدر زیبا و دقیق، با ادبیاتی عالی، حرف دلمان را می زند و آنهایی که باید، می فهمند ما چه می خواهیم…

    شما فوق العاده اید آقای قدیانی.

    دوست دارم تصور کنم سیمای رهبر فرزانه را هنگام خواندن این متن عاشورایی…

    “من یکی که ۲۲ بهمن ۵۷ اعتراف می کنم، هنوز به دنیا نیامده بودم؛ اگر این هم گناه است، بر ما ببخشند! من هنگام شهادت پدرم در ۱۰ اردیبهشت ۶۱ فقط ۳ سالم بود؛ اگر این هم کاسبی است، بر ما ببخشند! من جنگ که تمام شد، همه اش ۹ سال داشتم؛ اگر این هم افراط و تندروی است، بر ما ببخشند! ما، نه در جنگ بوده ایم، نه در انقلاب، اما همین چند روز پیش یعنی روز سوم بهمن، جشن تولد ۶۰ سالگی «بابااکبر» را مثل همه این سال ها، در کنار سنگ مزارش در «قطعه ۲۶» گرفتیم! اگر این هم همنوایی با اسرائیل است، بر ما ببخشند! آقایان! اگر این توافق، برای علیرضا، پدر می شود، قطعنامه ۵۹۸ هم برای من، جای خالی پدر را پر می کند! ما یک شبه انقلابی شده ایم، اما نمی دانم این یک شب، چرا اینقدر برای ما طولانی شده است؟! صدای اذان پدر همچنان در گوش ما هست. قسم به آن «شهادت» به آن «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ شب و روزی بر ما نمی گذرد الا آنکه انقلابی تر شویم. نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی. ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی ماندن ما کفایت کرده و می کند”.

  56. منتظر محبوب می‌گوید:

    تکبیــــــــــــــــــــــــــر!
    عاااااالی بود آقای قدیانی! محکم و کوبنده…
    خدا حفظتون کنه

  57. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان؛

    هر کسی این متن را خواند و لذت برد و جگرش حال آمد از اینکه داداش حسین حرف دلش را زده، یک آیت الکرسی برای سلامتی داداش بخواند!

  58. منتظر محبوب می‌گوید:

    “ما تازه انقلابی نیستیم! سی و چند سال است که جان ما به انقلاب بند است! و از «اخلاق انقلابی» به دور می دانیم جواب های را با هوی بدهیم و بعضی دیپلمات ها را «تازه به دولت رسیده» و «یک شبه با اختلاف اصولگرایان به کرسی رسیده» خطاب کنیم!”
    احسنت…

  59. نسیم می‌گوید:

    نمی دونم درست حس کردم یا نه… احساس می کنم کلمه به کلمه این متن فوق العاده با گوهر اشک نوشته شده.

  60. ... می‌گوید:

    تند و تیز و عالی بود. ممنون.

  61. ... می‌گوید:

    جناب پزشک اعتدال طلب؛

    البته خوردن ماست با غذاهای گوشتی و آهن دار مانع جذب آهن میشه.

  62. ... می‌گوید:

    واقعا نسبت به تحمل این دولت در مقابل نقد خیلی نگرانم!
    البته جای تعجب هم نیست شبیه زمان آقای هاشمی!

  63. نسیم می‌گوید:

    “ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی ماندن ما کفایت کرده و می کند”.

    خیلی دلم برای سخنرانی های کوبنده و آتشین آقا تنگ شده. نمی دونم کی وقتش هست که یکبار دیگه خطبه های علی وار آقا رو بشنویم و لذت ببریم…

  64. ناشناس می‌گوید:

    نامه داریوش سجادی به صادق زیباکلام

    جناب آقای زیباکلام ـ با سلام
    مهر ماه سال گذشته ابوی اینجانب متاسفانه و به جفا عمرشان را دادند به شما و به سرای باقی شتافتند!
    خدا اموات شما را بیآمرزد و هر چه خاک آن مرحوم است بقای عمر جنابعالی باشد.
    خدا بیآمرز بازنشسته نیروی هوائی ارتش شاهنشاهی بود. در قسمت RPC مسئولیت نگهداری و تعمیر و آماده سازی هواپیماهای جنگی برای پرواز را به عهده داشت. روزی در محل خدمت قطعه ای از قطعات هواپیما از دستش به زمین افتاد و یکی از مستشاران آمریکائی حاضر در محل (!) ابوی را مورد مواخذه قرار داد و آن خدابیآمرز هم نگذاشت و نه برداشت و با کوبیدن یک سیلی به گوش آن اجنبی بر سرش فریاد زد که:
    به تو چه!؟ مملکت خودمه و اینم (قطعه هواپیما) مال خودمونه. اصلاً می خواهم بشکنمش. به شما چه ربطی داره!؟
    خدا بیآمرز بخاطر این جسارت یک هفته بازداشت شد و بعد از آزادی توسط فرمانده پایگاه (تیمسار ص) احضار شد و با توجه به شناخت تیمسار از حُریت ابوی دلسوزانه ایشان را نصیحت کرد که:
    سید می فهمی چی کار می کنی!؟ مملکت مال این آمریکائی هاست اونوقت تو برای اونا شاخ و شونه می کشی!؟ سرت رو بنداز پائین زندگیت رو بکن!
    علی ایحال این خاطره را گفتم تا خدمت جنابعالی معروض دارم:
    جناب آقای زیباکلام
    مرقومه شریفه شما در مورد ضرورت واگذاری انرژی هسته ای بدلیل نارضایتی «کدخدا» رویت شد. محترمانه به آن «کدخدا» بفرمائید:
    بهمن ماه ۵۷ در این مملکت انقلابی صورت گرفت که بعد از آن ایرانیان مصمم شدند استقلال خود را به بهای «دست تفقد شما بر سرشان» در معرض حراج نگذارند و دیگر قد رعنای خود را با مکیال مُعـَوَج شما گـز نکنند!
    لذا بقول ابوی به ایشان بفرمائید:
    «به شما چه؟»
    اصلاً ما می خواهیم مملکت مان را با دست خود آتش زده و به دریا بریزیم! به شما چه ربطی دارد!؟ از چه زمانی شما دایه مهربان تر از مادر برای ایرانیان شده اید؟
    چرا باید دروغ های شما بابت انرژی هسته ای مسالمت آمیزمان را پذیرفته و موظفیم به اسم تامین اطمینان خاطر بابت آن دروغ ها، باج خواهی تان را گردن نهیم!؟
    جناب زیبا کلام به «کدخدا» بگوئید:
    سایه نامبارک خود را از طریق تحریم ها از سر ملت ایران «لطفاً» کم کنند و بی جهت و بیش از این موجبات کراهت ایرانیان از خود را تعمیق نفرمایند!؟
    الباقی بقای عمرتان (!) ایرانیان خود بلدند در سایه نبود شرارت «شما» مشکلات شان را راساً حل کنند!

  65. منتظر محبوب می‌گوید:

    نسیم؛
    من هم چنین حسی بهم منتقل شد!
    آنچه از دل برآید، بر دل نشیند…

  66. سنگربان می‌گوید:

    “خوب شد در «والفجر ۸» بعضی ها هیچ کاره بودند و الا معلوم نبود آب اروند را در چند قسط می خواستند تقدیم بعثی ها کنند؟!”

    فوق العاده بود مثل همیشه…
    ممنون!

  67. سنگربان می‌گوید:

    قوت قلب آقای ظریف صلوات…

  68. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    حال کردم با این متن.
    عالی بود.
    دلم می خواست بعضی قسمت ها یه دست ممتد بزنم.
    قیافه هاشون با خوندن این متن دیدنیه…
    انشاالله خدا سلامتی و عمر باعزت بهتون بده.
    ممنوووووووون

  69. دلخون می‌گوید:

    این آیت الکرسی عین همون متنی هست که گفتین هر کسی متن رو خوند آیت الکرسی بخونه؟
    همون یه بار کافیه؟ یا با هر بار خوندن باز بخونیم؟

  70. منتظر محبوب می‌گوید:

    این صادق زیباکلام هم که همیشه نخود هر آشیه!
    هر چی داداشش (آقا سعید) محترم و متشخص و دلسوز انقلابه، این یاروی وطن فروش با افکار غربیش سعی در جلب توجه داره…

  71. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    متن قشنگی بود…

    دوست عزیز آقای سه نقطه
    لطفا بریزید دور اطلاعات پزشکی دایی و عمه و خاله و مامان بزرگ رو…
    ماست هرگز باعث عدم جذب آهن نمی شود.
    وقتی شما از iron 27 + رژیم غذایی مناسب استفاده کنید اتفاقا ماست باعث تعادل در جذب آهن بدن میشه. از رسوب و جذب بیش از حد آهن جلوگیری می کنه و یه جورایی محافظ بدن میشه…
    ماست اریبوفلاوینوز داره. این ماده توی مرغ و گوشت و لبنیات و… هست اما تو ماست درصدش بالاست. این ماده تو شادابی بدن تاثیر داره. تو کارکرد موثر کبد و کلیه و مری موثره… این ماده کمبودش باعث کم خونی و کاهش گلبول های قرمز میشه…

    در مواقع حاد شما دچار پلاگراسین می شید. بیماری عجیبیه
    پانتوتنیک اسید از اعجاز دیگه ماست هست. اگر این ویتامین آنتی اکسیدان تو بدن نباشه، شما هر چقدرم گوشت و آهن و… بخوری فایده نداره. اصلا!
    این کاتالیزور اوناست…
    از طرفی نبودش باعث خستگی شدید میشه و… فواید ماست رو بخوام بگم کتاب میشه…

    شما روزانه دو کاسه ماست بخورید؛ اگه خدای نکرده زبونم لال تو طول عمرتون سرطان گرفتید بیایید یقه منو بگیرید…

    ماست از عصبانیت هم جلوگیری میکنه. این برای بعضی دوستان خیلی خوبه…
    من که نمی تونم اینجا کامنت بزارم برای مطالب. انشاالله این حرف ها حداقل به دردتون بخوره و یه دعایی هم برای ما بکنید گره از کارمون باز بشه…

    یه دعا هم بکنید برای سلامتی همه بیمارها

  72. چشم انتظار می‌گوید:

    در خانه اگر کس است، یک حرف بس است… حقیقتا من حرفی برای گفتن ندارم. یعنی این متن جایی برای حرف باقی نمی ذاره. اونهایی که خودشون رو به کری و کوری و لالی زدند، ببینند جفای دولتمردان بی جنبه را…

  73. سیداحمد می‌گوید:

    دلخون؛

    مشابه نداری شما… واقعا نداری ها!
    همان یک بار بخوان کافی است!

  74. حافظ می‌گوید:

    من خواندم. آیة الکرسی را عرض می کنم.

    زنده باشی اخوی

  75. ســـــــ علیکم ـــلام

    کســانی که خواب ِ بازگشائی ِ سفارت ِ آمریکا در ایران را می بینند، بــدانند!

    وقتش که برسد، همانگونه که “خمینی” .ره. به “وزوائی ها و ورامینی ها” افتخار کرد،

    “سید علی” هـم به ما می بالد… هر چنـد که ما سـِـنِ مان از “علیرضا” خیلی کمتر است..

    یـــــــ علی ـــــــــا.ع.

    .

  76. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    فعلاً که تنها راهکار دولت مذاکره با کدخدا و افزایش قیمت هاست.
    از اول هم معلوم بود که جمله “به همه فعالان اقتصادی می‌گویم از امروز نوبت شما است. ما مسیر را آماده و هموار کردیم، از امروز باید تلاش و کوشش شما آغاز شود.” بار حقوقی برای فعالان اقتصادی داره نه دولت!!

  77. قاصدک منتظر می‌گوید:

    به خود می بالیم که در مکتب خمینی و خامنه ای آنگونه درس انقلابی بودن را فراگرفته ایم که با همین عمر سی و چند ساله، با دیدی عمیق و ذهنی بصیر، سربلندتر و مقاوم تر از همیشه، زیر بار ذلت نمی رویم و ثابت می کنیم که درسمان را خوب فهمیده ایم.

  78. محمد محسنی از بسیج صنعتی شریف می‌گوید:

    داداش حسین، بیش از آنکه کاسب تحریم باشه، کاسب اکبر ترکانه!! 🙂

    یعنی … این یارو رو http://www.vatanemrooz.ir/

  79. صبا می‌گوید:

    “پس لطف کنند و ما را با دشمن، عوضی نگیرند! ”

    ضمنا اگه اینطور باشه “«یک شبه با اختلاف اصولگرایان به کرسی رسیده» ” که ما خیلی هم دوستیم و خدمت کردیم به ایشون!

  80. علیرضا می‌گوید:

    اینم قشنگه. خوب از توافق حرف زده. دکتر سلام خبرگزاری دانشجو
    http://snn.ir/Images/News/AtachFile/6-11-1392/FILE635263367089399210.flv

  81. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ما یک شبه انقلابی شده ایم…
    صدای اذان پدر همچنان در گوش ما هست…
    قسم به آن «شهادت» به آن «اشهد ان لا اله الا الله»…

    چند شب پیش یعنی شب سوم بهمن خوابش را دیدم… خواب بابااکبر را…

  82. ali می‌گوید:

    سلام؛ شما خودت تحمل نقد دارى یا از عالم و آدم فقط طلبکارى؟
    چرا کامنت هاى نظرهاى مخالف رو نمى ذارى؟ بازم میگم تایید کردن نظرهاى سیداحمد و بقیه رفقا کارى نداره!

  83. صبا می‌گوید:

    اما نمی دانم این یک شب، چرا اینقدر برای ما طولانی شده است؟!
    .
    .
    .
    هنگام شهادت پدرم در ۱۰ اردیبهشت ۶۱ فقط ۳ سالم بود؛
    ما درس حقوق را در شب های موشک باران همین تهران خواندیم،
    ما در زیر سایه رفیع شهادت، دست و پنجه با سختی های روزگار نرم می کردیم!
    .
    ما، نه در جنگ بوده ایم، نه در انقلاب؟!!!

  84. زائر می‌گوید:

    سلام؛ ان شاء الله سلامت باشید. اگر چه با تاخیر چند روزه است اما صمیمانه تولد پدر بزرگوارتان را تبریک عرض می کنم. برای تحسین این متن هر چه فکر کردم کلمه ای در خور پیدا نکردم… این متن هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود… حال و هوای ایام حماسی بهمن ماه سال های گذشته را دارد که از «رسانه» می بینیم… چون سن بنده حتی به زمان دفاع مقدس نمی رسد چه رسد به انقلاب… البته منظور بنده انقلاب اسلامی ایران…
    میرزا کوچک خان جنگلی: «… من و رفقایم محال است آلت دست آنها (دشمنان) بشویم. عاری از شرف می‌دانم کسی را که حقوق حاکمیت و استقلال مملکت را، هدیه شغل و مقام کند. من استقلال ایران را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم. آسایش ایرانی و همه ابنای بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم. ما به شرافت زیسته‌ایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کرده‌ایم و با شرافت خواهیم مرد…»

    مددتان افزون…

  85. سیداحمد می‌گوید:

    ali؛

    دروغ خس و خاشاک، خیلی وقت پیش تاریخ مصرفش تمام شد!
    اینجا انتقاد معقول و منطقی و درست، قطعا تایید می شود.
    کامنت های حاشیه ای که هیچ فایده ای ندارد اصلا تایید نمی شود!

  86. دی می‌گوید:

    می دونید اصلاً مشکل صنعت هسته ای بومی اینه که بعضی آدما نون نمی تونن از توش در بیارن!! نمی تونن کمیسیون عقد قرارداد رو بگیرن!!! ببینید تحریم شرکت نفت رو چه سریع برداشتن چون برای خیلی ها نون داره اون هم از نوع کمیسیونیش!!
    (هسته ای تنها صنعت دولتی بود که به لطف عدم حضور بعضی از اقایون و جریانات به شکوفایی رسیده ولی صنایع دیگه رو نگاه کنید! هر جا این آقایون تشریف بردن هنوز که هنوزه لنگ میزنه) تا نظر دوستان چی باشه؟!

  87. ... می‌گوید:

    جناب پزشک اعتدال طلب؛

    اول اینکه من نگفتم کلا ماست بده!
    دوم اینکه تا اونجایی که من میدونم طب سنتی خوردن ماست با غذاهای گوشتی رو توصیه نمیکنه و ربطی به مادربزرگ بنده نداره! و کلا طب سنتی خوردن هر چیزی رو متناسب با مزاج افراد توصیه میکنه مثلا ماست میتونه برای یه نفر بد و برای یکی دیگه خوب باشه! یا اینکه باید با مصلحش خورده بشه مثل ماست و نعناع و از این حرفها! سوم اینکه بعضی جاها نظرات طب سنتی و طب مدرن متفاوته پس الان لازم نیست در جواب من کل طب سنتی رو نقد کنید و البته من هم نمیتونم تخصصی جواب شما رو بدم!
    چهارم اینکه ممنون مطالبتون خیلی خوب بود البته من ترجیح میدم ماست رو میان وعده بخورم تا همراه با غذا!

    با عرض معذرت از مدیریت محترم!

  88. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛
    متن عالی، محکم و در عین حال متین و مستدل.
    در این ساعت شب ما را مشعوف فرمودید.
    در حاشیه:
    و اصلا مشکل ماییم که انقلابی نیستیم و اگر بودیم کار به اینجا نمی کشید که تحریم، این آخرین تیر ترکش دشمن، چنین ما را زمین گیر کند. ما باید این پیچ تاریخی را با فرمان فرمانده رد می کردیم ولی هنوز داریم رد می شویم. خدایا، قدری به ما روحیه انقلابی بده.

  89. به جای امیر می‌گوید:

    گوسفند (گفت و شنود)

    گفت: روزنامه سعودی شرق‌الاوسط (چاپ لندن) نوشته است غیبت ایران در اجلاس ژنو ۲ ثابت می‌کند ایران در میان کشورهای منطقه تنها مانده است!
    گفتم: ولی در میان مردم منطقه جایگاه برجسته‌ای دارد و به الگویی تبدیل شده که تاکنون دمار از روزگار دولت‌های نوکر آمریکا و اسرائیل در آورده است.
    گفت: شرق‌الاوسط نوشته؛ همه دولت‌های منطقه و کشورهای غربی خواستار برکناری بشار اسد هستند و تنهایی ایران در این میان نشان می‌دهد که از اکثریت جدا افتاده است!
    گفتم: خب! چه عیبی دارد؟! در اجلاس ژنو ۲، سران کشورهای مخالف محور مقاومت مانند برده در اختیار آمریکا و اسرائیل بودند.
    گفت: چه عرض کنم؟! به این بردگی افتخار هم می‌کنند!
    گفتم: از شخصی پرسیدند؛ این کدام حیوان است که با همه آشناست و احوالپرسی می‌کند؟ جواب داد گوسفند! چون به هرکس می‌رسد، حتی قصابی که قصد کشتنش را دارد، می‌گوید بع‌بع که به زبان گوسفندی، یعنی به به! چه حال چه خبر؟!

  90. رضا 2 می‌گوید:

    ناشناس:

    متن سرشار است از بی احترامی به رئیس جمهور. نه من نه روحانی و نه هیچ یک از طرفداران دکتر روحانی با این توهین ها ناراحت و عصبانی نیستیم چرا که اینگونه توهین باعث محبوبیت افراد می شود. در زمان صدر اسلام هم اینگونه توهین ها به علی و حسن و حسین از سمت کسانی که ادعای اسلامشان جهان را پر کرده بود بسیار بود اما محبوبیت این عزیزان کم نشد. البته قصد مقایسه افراد را ندارم، فقط کارها را مقایسه کردم.
    من فقط از این ناراحتم که چرا افراد ایرانی و متدین و معتقد به نظام و رهبری باید به تخریب رئیس جمهوری که هیچ کس شک در آرا او ندارد و مورد اعتماد نظام و رهبری است بپردازند چرا که این کار شان به ضرر منافع ملی است و نه روحانی.

  91. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    شریعتمداری در پاسخ به پیشنهاد زیباکلام برای تعطیلی برنامه هسته‌ای
    http://hizbullahcyber.com/link/462

    زیبا کلام زیاد خودش رو عقل کل میدونه… یک ترم با زیبا کلام کلاس داشتم؛ هر کسی تو کلاس مخالف عقاید ایشون بود از نظر حضرت زیبا کلام “نماینده حزب باد”، یا چیزی حالیش نیست یا دور از جون جمع هالو هست و فقط خودش درست میگه…

  92. پیر مرد می‌گوید:

    احسنت؛ الحق که با برق نگاه آنکه انقلابی است نه دیپلمات، بایستی به سرعت برق انقلابی شد. و گر نه صد سال هم دل‌ در گرو جًک استرو داشتن جز این نتیجه‌ای ندارد.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ

    لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

    اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    اللّهم آلف مره

  93. دلخون می‌گوید:

    جناب رضا ۲؛

    آقای روحانی نه تو جایگاهی هستن که با امام علی و امام حسن و امام حسین مقایسه کنید و نه طرفداران روحانی در حد و اندازه سلمان و ابوذر هستن… کمی دقت کنین تو قیاس…

    در ضمن علی و حسن و حسین چیه؟؟!! سعی کنین خیلی با ائمه راحت نشین… حرمت ها رو نگه دارین…

    و اینکه حضرت آقا بارها فرمودن انتقاد کنین اما انتقاد سازنده… تو این متن چطور ما تخریب ندیدیم اما شما دیدین!!!

    شعار میدین مقابله می کنیم با افراطی گری؛ الان خود شما خیلی در مورد آقای روحانی افراطی دارین برخورد می کنین… ایشون که علیه السلام نیستن…

  94. لیلی می‌گوید:

    یک بار ایرانیان برای برانداختن جمشید به ضحاک متوسل شدند! کنون نیز…
    در سخنان اخیر جماعت معتدل اشاره شده بود به اینکه «برای رفع مشکلات کشور نیاز به کمک خارجی داریم» و یا «کلید حل معضلات ایران در دست خارجی هاست»!
    اولاً مبالغ هنگفتی اگر نخواهیم بگوییم ساده لوحی، لااقل سادگی و خوش باوری میخواهد که افرادی با این همه سوابق سیاسی (الا ماشاء الله ریش سفید در این دولت) به حسن نیت طرف مقابل (جهانخوار بالفطره) حتی ذره ای شک نکنند!! حال گذشته از پشت هم اندازی و ابن الوقتی و آب زیرکاه بودن طرف مقابل آیا کشوری که حدود ۱۷ تریلیون دلار بدهی دارد و این مبلغ معادل شش برابر تولید ناخالص داخلی ۲۲ کشور عرب است! در جایگاهی قرار دارد که بتواند مشکلات ریز و درشت اقتصادی ما را حل و فصل کند؟! واقعاً اینان موقعیت کشورهای منطقه را نمی بینند؟ من از ایشان پرسش میکنم آیا در کشورهایی مثل عراق و افغانستان کسی جلوی کمکهای انسان دوستانه و حقوق بشری آمریکایی ها را گرفته است؟ میبینیم که فضا کاملاً مهیای عملیات بشردوستانه ایشان است، پس چرا به جای اجرای حقوق بشر و آبادی و آبادانی و پیشرفت علمی و فرهنگی و … خون در خیابانها راه افتاده است؟! آیا باز هم باید خوش بین بود به این شیاطین؟ گیریم تمام مشکلات و معضلات این کشور تقصیر تندروها (به زعم آنها بخوانید بسیج) باشد آیا در این صورت باید به دامان ضحاک پناه برد؟ و کشور را اندک اندک دو دستی تقدیم کرد؟ و طبق توافق ننگین در گام نهایی یک قلم ، ظرفیت، سطح ، گستره و ذخایر برنامه غنی سازی را بر اساس نیازهای عملی محدود کرد؟ و تعداد ماشین های فعال را در گام آخر به زیر ۵۰۰۰ عدد رساند؟ و به بازرسان (بخوانید جاسوسان) اجاز داد از تمام عملیات هسته ای چه با اعلام قبلی و چه به سرزده گزارش تهیه کنند؟ این یعنی حل مشکلات از دید ایشان؟!
    و لایسمع الصم الدعاء اذا ماینذرون

  95. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    آقا لامصب هرچی توافق و بیانیه و کوفت و زهرماره یه پسوند ژنو داره! آدم قاطی میکنه این ژنو منظور هسته ایه یا سوریه است یا بقیه مزخرفات دیگه!
    از دوستان دولت که انتظار بستن یک توافق خوب و پیچوندن دشمن یا اصلاً همون توافق برد برد ادعایی نمیره، لااقل از این به بعد یه خراب شده دیگه توافق ببندن تا ملت قاطی نکنن. گیج شدیم از بس این چند وقت خبر بیانیه و توافق از ژنو شنیدیم.
    همون قسطنطنیه گزینه مناسبیه فکر کنم!!

  96. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    رضا ۲؛
    داداش ما از اوناش نیستیم که هر کس که یه مسئولیتی داره و بی لیاقتی خودش رو میخواد بچسبونه به نظام و رهبری ما گول بخوریم! حالا میخواد آخوند باشه یا سرهنگ یا سردار یا مدیر یا هر کس دیگه!
    نگران نباش شما. هر وقت دیدیم انتقاد بجا از رییس جمهور به ضرر نظام است و یا به خاطر اسلام و نظام و منافع کشور باید از ایشون یا هر کس دیگه حمایت کرد، حتماً این کار را خواهیم کرد. اتفاقاً شما که دلت برای منافع ملی و نظام می سوزه حتماً میدونی که در این ۳۵ سال خیلی ها بودند و هستند که ضعف ها و اشتباهات خود را پشت رهبری و نظام و منافع ملی مخفی می کنند و از پاسخگویی به ملت طفره می روند. اتفاقاً به خاطر منافع ملی باید مسئولان پاسخگو باشند و اینجا دیگه اصولگرا و اصلاح طلب و حزب اللهی و غیر حزب اللهی نداره. مملکت مال ملته و مسئولان کارگزار ملت.

  97. رضا 2 می‌گوید:

    دوستان:
    من گفتم هدفم مقایسه اقدامات بود و نه افراد.

  98. ناشناس ٢ می‌گوید:

    نمى دونم بعضى ها چطور وقتى پاى انتقاد مستدل، مؤدب و منطقى حزب اللهى ها مى شود، رگ منافع ملى و پیروى از رهبری شان، قلمبه مى شه!
    ولى وقتى دوستان خودشان، همگام با اسراییل و امریکا و همراه با منافقین، براى رسیدن به قدرت، همه منافع ملى و نصایح رهبرى را به چه چه و به به دشمنان انسانیت مى فروشند، یک رگ غیرت در تنشان دیده نمى شه! و اسمش مى شه آزادى بیان و مردمان خدا جو!؟؟!

  99. زائر می‌گوید:

    سلام؛
    مادر شهید شیخ شریف قنوتی(اولین شهید روحانی سراسر کشور) از دنیا رفتند. مراسم نماز و تشییع ایشان فردا(پنج ششنبه)در آبادان قرار است برگزار شود.
    یاد جمله سردار قاسمی در روز عاشورا فکه امسال افتادم که فرمودند: «هرگاه اوضاع سیاسی مملکت به هم بریزد شهدا از خاک سر بر می آورند…»
    اوضاع چقدر به هم ریخته است که علاوه بر شهادت جانبازها و شهدای تفحص شده و ترورهای صورت گرفته و شهادت مدافعان حرم، مادران شهدا هم یک به یک دارند می روند… پای ثابت اخبار شده است اعلام شهادت های زنجیره ای…
    برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) و نائب بر حقشان امام خامنه ای (حفظه الله) صلوات
    مددتان افزون

  100. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    “اردوغان: باید گام‌های مشترک برد-برد! بین دو کشور برداشته شود”
    نامرد بوی گوشت به مشامش رسیده!
    کلاً هر وقت یه اجنبی تقاضای رابطه برد برد با دولت می کنه، من یکی که تنم می لرزه!

  101. حافظ می‌گوید:

    میگم چرا آقای چیز مدیر مسئول محترم چیزنا در مورد توافقنامه ژنو افاضات نمی فرمایند؟
    دلمان برایشان بسی تنگ شده است!

  102. لیلی می‌گوید:

    مرگ خاموش!
    از یک نظر جای بسی خوشبختی است که می بینیم این طایفه ی به ظاهر معتدل طی همین مدت کوتاهی که زمام امور را با هزار ترفند و سیاست بازی و غیره به چنگ آوردند (به دلیل ذوق زدگی بیش از حد، دست پاچگی و سرسام حاصل از بُرد غیرقابل باور در انتخابات) به اندازهء چندین سال ناگهان تصویر نسبتاً موجه ای را که طی سالیان اخیر به دلیل برخی اهمال کاریهای دولت وقت (و البته بیشتر سیاه نمایی های رذیلانه و اتحاد مزورانه گروه ها در جهت تخریب چهره جمهوری اسلامی هم سو با دشمنان قسم خورده نظام و رهبری) بدست آورده بودند به شکل باور نکردنی مخدوش کردند. به گونه ای که این روزها حتی افرادی که طرفداران سینه چاک این جماعتِ به اصطلاح اتو کشیده و آزادیخواه و دموکرات بودند و حریف را به دگم و فناتیک و تروریست و تندرو نسبت می دادند از عملکرد چند ماهه این خوش باوران، ابتدا دچار بهتی عجیب و سپس ناامیدی شده اند و بعضا در پسله می نالد و جملاتی می گویند که قابل تأمل است فی المثل یکی از همین افراد با نظر به اوضاع آشفته فعلی در مورد رئیس جمهور نرمش و اعتدال اصطلاح جدید و جالب «مرگ خاموش» را بکار برد. لذا به مرور زمزمه هایی از این دست در جامعه شنیده می شود.
    و این سزای کسانی است که ناجوانمردانه با همسو نشان دادن صد درصدی عملکرد دولت پیشین به رهبری، تمام همّ خود را در مخدوش نمودن چهره پاک امام این امت به خرج دادند.
    الحمدلله شاهد ریزش زود هنگام در بدنه حمایت کنندگان و بازگشت اعتماد سلب شده از حزب الله در سطح جامعه هستیم.
    عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد…

  103. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اصلا من هم همسن علیرضا:
    هرکی به حسین قدیانی فحش بده، خیلی بده!

  104. طه می‌گوید:

    عاقبت صوفی به نزد پیر رندان می رود
    بابک زنجانیم آخر به زندان می رود

    اکبر شاه جهان کاو دپرس و افسرده بود!
    تا دم بیت ملک خوشحال و خندان می رود… شعار انتخاباتی پیرامون انتقاد و آزادی و غیره فقط برای ضد انقلابه که هر کار خواستن بکنن!
    واسه حزب الهی های یک شبه به انقلاب رسیده، کی به کیه؟؟؟ مرگ بر مخالف من!!!

  105. یه دانشجو می‌گوید:

    گاه جغرافی چشمان تو خیلی ساده ست

    http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Image/13920709154829011281095.jpg

    گاه اثبات تـــــو از راه ریاضـی، سخت است

  106. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا جمله بندی رو ضایع نکن دیگه!
    کلا پاکش کنی بهتره! “خیلی بده” چیه؟؟
    من با این هیکل! به یارو میگم: خیلی بدی؟!! قهرم باهات؟؟؟!!

    اون خره، بهترین فحشم بود!

  107. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    من ترجیح دادم متن کامنت‌شده رو بخونم که یه مقدار غلیظ‌تر هست و به مزاجم سازگارتره!

    آدم یه پیکو انصاف داشته باشه این متن رو تحسین می‌کنه و به آزادگی نویسنده‌ش صحه می‌گذاره…
    خداقوت داداش حسین
    خدا حفظتون کنه…

  108. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛

    امید به روزی که داس و بولدوزر و امثالهم، نام کلید بر خود ننهند…

  109. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    خانم لیلی اشاره کردید به بدهی خارجی امریکا؛
    لازمه بدونید هر کس الفبای سیاست و اقتصادو بدونه می فهمه اون بدهی نمادینه.
    امریکا بدهکاره ولی بدهی رو نمیده. یعنی قرار نیست بده و نخواهد داد!
    اون بدهی فقط سمبلیکه!
    مک کین تو مناظرات انتخاباتیش با اوباما ۵ سال پیش وقتی ازش درباره بدهی و کسری بودجه و اینا پرسیدن یه علامت بد و بی ادبانه به دوربین نشون داد و گفت کشور من واسه دموکراسی جنگیده و خرج کرده. حالا به اونایی که از ما طلبکارن … بدید!
    حالا خودتون بفهمید چرا می گیم سمبلیکه و قرار نیست پرداخت بشه.

  110. محسن حسینی می‌گوید:

    سلام؛

    ای کاش دولت و طرفداراش اینو می فهمیدن که ما اگه از بعضی کارهاشون ناراحتیم به خاطر خودشونه.
    نمی خوایم دولتمون (هر چند به قول خودشون به بی قانونی رای دادیم) تو دنیا و داخل کشور بی تدبیر بشه، نمی خوایم به بی تدبیری تو تاریخ ثبت بشه، نمی خوایم کار از کار بگذره و تازه بفهمن چه اشتباهاتی کردن…

  111. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    از پس یک بهار اجباری!
    زنده شد خاطرات تکراری

    محور هر شرارتیم انگار؛
    هر چه بخشش کنی تو خرواری!

    آن زمستانِ رفته را عشق است
    آمدی با بهار دشواری

    خسته‌ام از سیاست لبخند
    هوس گریه کرده‌ام…آری!

    تو به جز خنده، بعدِ هر تحقیر!
    دیپلماسی بهتری داری؟!

    مثل کبکی که عاشق برف است
    سرخوشی با بیان انکاری!!

    غرق در فکر ارتباطی؟… نه؟
    خواب خوش در لباس بیداری

    خط قرمز کشیده است آقا(روحی فداه)
    پای خود را جلو تو نگذاری!

    یادت آور سه رنگ پرچم را
    حرمت سرخ آن نگه داری

    “ح.م”

  112. حسین قدیانی می‌گوید:

    شماره ۵ شنبه وطن امروز؛

    http://vatanemrooz.ir/1392/11/10/VatanEmrooz/1242/Page/1

    دوستان محترم؛ سرمقاله دوست عزیزم «مهدی محمدی» را با دقت بخوانید…

    پنج اصل برای عبور از «کدخداهراسی»

    مهدی محمدی: توافق ژنو در واقع پاسخ به یک نیاز اجتماعی بود – و راقم این سطور پیش‌تر نوشته است این توافق فاقد هرگونه منطق هسته‌ای اما دارای یک منطق اجتماعی است – پس بازتاب‌ها و اثرات آن را هم باید قبل از هر چیز از موضعی اجتماعی تحلیل کرد. دولت آقای روحانی هم – چنان که از رفتار تبلیغاتی تیم مذاکره‌کننده پیداست – بیش از هر چیز در پی آن است که حرف خود را از منظر اجتماعی به کرسی بنشاند و لذا عموما سعی می‌کند به جای ورود به بحث‌های حرفه‌ای با منتقدان، خود را نماینده کلیت افکار عمومی جا بزند و مخالفان را رویاروی مردم قرار دهد. اگر ادبیات تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و حتی خود آقای رئیس‌جمهور در دفاع از توافق ژنو را تحلیل کنیم چند گزاره بنیادین در آن وجود دارد:

    ۱- منتقدان توافق ژنو مخالفان هرگونه توافق در موضوع هسته‌ای هستند.

    ۲- بدون توافق ژنو کشور در لبه پرتگاه قرار می‌گرفت.

    ۳ – توافق ژنو بهترین توافقی است که با توجه به جمیع جهات در شرایط فعلی قابل حصول بود.

    ۴- منتقدان اساسا نمی‌خواهند مشکلات اقتصادی مردم حل شود!

    اما حقیقت این است که این گزاره‌ها عمیقا غیر‌صادقانه است و هرگز در معرض یک آزمون انتقادی جدی قرار داده نشده است. هدف این گزاره‌ها بیش از آنکه بیان واقعیت باشد، بی‌اعتبار کردن منتقدان – که در واقع کاری جز دلسوزی و خیرخواهی و کمک فکری برای تیم مذاکره‌کننده نمی‌کنند- است و قبل از آنکه ذهن‌های نخبه و تخصصی را هدف گرفته باشد، ذهنیت غیر‌حرفه‌ای مردم عادی را هدف گرفته است که در انتخابات به آنها گفته شده چرخ زندگی‌شان اگر نمی‌چرخد علتش این است که چرخ سانتریفیوژها در حال چرخیدن است. همین مساله ایجاب می‌کند منتقدان توافق ژنو – و مهم‌تر از آن منتقدان رویکرد سازشکارانه و معاملاتی در حوزه‌های امنیت ملی- یک بار منطق اجتماعی دیدگاه خود را شفاف کنند تا روشن شود مخالفت با توافق ژنو به معنای مخالفت با بهبود وضع اقتصادی مردم، نگرفتن پیام رأی آنها در انتخابات، درک نکردن واقعیت‌های جهانی و امثال اینهاست یا اینکه در واقع بحث بر سر این است که اتفاقا روش فعلی برای حل و فصل مشکلات مردم مفید نیست و مشکلات آنها را عمیق‌تر اگر نکند، آن را حل نخواهد کرد.

    ۵ اصل مهم و کلی وجود دارد که می‌تواند منطق اجتماعی تفکر مقاومتی را در شرایط فعلی شفاف کند.

    اصل اول: ما هم خواهان توافقیم

    شروع هرگونه بحثی از منظر اجتماعی توسط هواداران تفکر مقاومتی درباره برنامه هسته‌ای ایران باید با تکیه بر این اصل باشد که امروز ‌کسی مخالف یک توافق در موضوع هسته‌ای نیست و اتفاقا به دلایل مهمی می‌توان استدلال کرد که زمینه و شرایط برای توافق، اکنون از هر زمان دیگری آماده‌تر است و این آمادگی بسیار پیش‌تر و بیشتر از آنکه توسط دولت روحانی بنا نهاده شده باشد توسط معتقدان به تفکر مقاومتی و کسانی که باور داشتند باید با دست پر پای میز مذاکره رفت، فراهم شده است. از یک سو، تفکر مقاومتی برنامه هسته‌ای ایران را به بلوغ رساند، قدرت چانه‌زنی تیم ایرانی را در هرگونه مذاکره آینده بشدت افزایش داد، روش‌های دور زدن تحریم‌ها را کشف کرد و سیستم را به آن عادت داد، خطوط قرمز طرف غربی را تعدیل و جابه‌جا کرد، غرب را متقاعد کرد که باید تحریم را به عنوان ابزار بده بستان روی میز معامله بگذارد و در حوزه‌های غیر‌هسته‌ای – بویژه حوزه منطقه‌ای – برتری قدرتمندی بر حریف تولید کرد و به این ترتیب جایگاه ایران را به مرتبه یک قدرت دارای توان چانه‌زنی از موضع برابر ارتقا داد. از سوی دیگر، آمریکا بر اثر مقاومت‌های چندساله گذشته دانست که راهبرد غنی‌سازی صفر احمقانه است، به ناکارآمدی تحریم‌ها در تغییر محاسبات راهبردی ایران پی برد، دیپلماسی را یگانه گزینه واقعی روی میز یافت و گزینه‌های دیگر عملا کنار رفت، در منطقه خاورمیانه خود را عمیقا نیازمند ایران دید و پیش از انتخابات هم نتوانست پروژه بی‌ثبات‌سازی ایران را آنگونه که پیش‌بینی کرده بود، محقق کند. به این دلایل –که همه حاکی از قدرت ایران است نه نیاز ایران (و در مقاله‌ای دیگر جداگانه و به تفصیل درباره آنها بحث خواهیم کرد)- زمان یک توافق فرارسیده بود. حتی بالاتر از این، مبانی یک توافق هم در آلماتی ۱ و پس از آن در حال مذاکره و نهایی شدن بود که به جرات می‌توان گفت اگر انتخابات ریاست‌جمهوری به جای خرداد ماه، چند ماه دیرتر برگزار می‌شد، دو طرف به یک توافق اولیه دست می‌یافتند.

    بنابراین این یک آدرس کاملا غلط و گمراه‌کننده است که گفته شود یک طرف خواهان توافق است و طرف دیگر بالکل با هرگونه توافق مخالفت می‌کند. جریان مقاومت هم باور دارد که زمان فعلی به این دلیل که آمریکا بر اثر مقاومت ایران ناچار از تغییر محاسبات خود شده بود، زمانی مناسب برای یک توافق بود اما بر خلاف تیم فعلی، ضرورت توافق را به هیچ وجه ناشی از ضعف و درماندگی ایران ارزیابی نمی‌کند.

    اصل دوم: … اما نه هر توافقی بلکه یک توافق خوب و کشور آنقدر قدرتمند بود که به جای یک توافق بد، توافق نکردن را انتخاب کند

    تفکر مقاومتی عقیده دارد به دلیل راهبرد اتخاذ شده در سال‌های گذشته – که اگر نبود خیانت‌های جریان انحراف در ۲ سال آخر ریاست‌جمهور احمدی‌نژاد، ثمردهی بسیار بهتری پیدا می‌کرد – ایران به درجه‌ای از قدرت رسیده بود که می‌توانست با غرب یک توافق خوب بکند. در واقع به جای آنکه محاسبات راهبردی ایران تغییر کند، این غربی‌ها بودند که محاسبات راهبردی خود را تغییر دادند و پیشنهادهای خود را در یک روند سریع به گونه‌ای بهبود بخشیدند که هر چه بیشتر در حال نزدیک شدن به دیدگاه‌های ایران بود. تبدیل پیشنهاد بغداد به پیشنهاد آلماتی گامی بسیار مهم بود که در زمانی حدود یک سال رخ داد و نشان از آن داشت که آمریکا در حال تغییر محاسبات راهبردی خود درباره توانایی «دیکته کردن» دیدگاه‌هایش به ایران است. تفکر مقاومتی معتقد است اگر دولت جدید خود را مضطر و درمانده نشان نمی‌داد، به سوابق مذاکراتی توجه می‌کرد، به غرب خوش‌بین نبود، برنامه‌ای برای اداره کشور در صورت عدم‌توافق داشت و از موضع قدرت سخن می‌گفت، بی‌شک می‌توانست یک توافق خوب با غرب بکند و این توافق نه تنها با انتقاد مواجه نمی‌شد بلکه اکنون به ذخیره‌ای راهبردی برای دولت تبدیل شده بود اما ارزیابی وضعیت کشور به عنوان «سیستم ایستاده بر لبه پرتگاه»، طرد مطلق گذشته، مرعوب شدن در برابر غرب (که بعدها به خوبی خود را در سخنان آقای وزیر خارجه درباره توان نظامی ایران نشان داد)، به رسمیت شناختن منطق مذاکراتی و نگرانی‌های ساختگی غرب و نداشتن روحیه مقاومتی در اداره کشور باعث شد دولت تن به توافقی بدهد که جان کری در جلسه

    ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳ مجلس نمایندگان می‌گوید آمریکا خود را برای پذیرش توافقی بسیار بدتر از آن آماده کرده بود! تفکر مقاومتی معتقد است فرصت برای یک توافق خوب که زیرساخت غنی‌سازی ایران را حفظ کند و زیرساخت تحریم‌ها را فروبپاشد فراهم شده بود اما راهبرد «کدخداهراسانه» دولت این فرصت را ضایع کرد.

    اصل سوم: توافق ژنو یک توافق خوب نیست

    با اینکه تفکر مقاومتی با یک توافق خوب موافق است و آن را ممکن هم می‌دانست، به جد عقیده دارد که توافق ژنو یک توافق خوب نیست. از دید ایران – آنگونه که از سیاست‌های اصلی نظام آشکار است- یک توافق خوب هسته‌ای توافقی است که زیرساخت غنی‌سازی صنعتی را حفظ می‌کند، به حقوقی کمتر از حقوق دیگر اعضای معاهده و تکالیفی بیشتر از تکالیف آنها راضی نمی‌شود، اجازه شناسایی ایران را به عنوان یک استثنا نمی‌دهد و صرفا در ازای شفافیت بیشتر، تحریم‌ها را تعدیل می‌کند. با این ضوابط مسلما توافق ژنو یک توافق بد و بسیار نگران‌کننده است و تیم مذاکره‌کننده را در مسیری قرار داده که در مذاکرات آتی، کاری بسیار دشوار برای خلاص کردن خود از شر دلالت‌های ویرانگر این توافق بر عهده خواهد داشت. از منظر تفکر مقاومتی، وقتی می‌توان یک توافق خوب کرد اما حریف یک توافق بد جلوی شما می‌گذارد، بهترین گزینه این است که تا زمان تغییر محاسبات او اساسا توافق نکنید و مطمئن باشید این تغییر محاسبات حتما رخ خواهد داد.

    اصل چهارم: حتی با وجود یک توافق خوب مشکلات کشور دود نمی‌شود و به هوا نمی‌رود

    تفکر مقاومتی همواره معتقد بوده و اکنون به نظر می‌رسد لااقل برخی افراد منصف درون دولت هم در حال رسیدن به همین نتیجه هستند که حتی یک توافق خوب هسته‌ای هم نمی‌تواند یک‌شبه در اقتصاد کشور معجزه و همه مشکلات را غیب کند. اکنون که دوستان دولتی خود بر سر کارند لابد باید دانسته باشند که بخش عظیمی از مشکلات کشور اساسا ربطی به سیاست خارجی و تحریم‌ها ندارد و این توان و هنر مدیریتی دولت است که باید آنها را علاج کند. یکی از بدترین مشکلاتی که دولت خود برای خود پدید آورده این است که درباره اثر رفع تحریم‌ها بر حل مشکلات اقتصادی کشور بشدت اغراق کرده است و اکنون که ۲/۴ میلیارد دلار ناشی از توافق ژنو در حال از راه رسیدن است و غرب تحریم پتروشیمی، طلا و نقره را تعلیق کرده بخشی از مردم توقع بهبود سریع و برق‌آسا در وضعیت خود را دارند اما می‌بینند که حتی از بهبود کند هم خبری نیست. روز نخست که منتقدان می‌گفتند به نفع دولت نیست که انتظارات از مذاکرات را تا این حد بالا ببرد، آقایان همه چیز را حمل بر دعوای سیاسی کردند اما حالا لابد می‌فهمند که آن موضع از سر خیرخواهی برای کشور و قبل از همه خود دولت بوده است که اکنون زیر آوار مطالبه مردمی در حال دست و پا زدن است.

    اصل پنجم: نرمش در موضوع هسته‌ای سرمایه مقاومت در سایر حوزه‌هاست نه تسری تفکر سازش به آنها

    و آخرین اصل برای توضیح منطق اجتماعی تفکر مقاومتی در موضوع هسته‌ای این است که حتی اگر نرمشی هم در موضوع هسته‌ای لازم آمده باشد برای آن است که این نرمش به مثابه یک تاکتیک یک مشکل فوری و دردسرساز را حل کند و مجالی فراهم آورد تا نظام با قدرت و آرامش بیشتر و جامعه با آگاهی بهتر به پیمودن مسیر مقاومت در سایر حوزه‌ها – مانند حوزه منطقه‌ای که ایران در آن فاصله‌ای با خیمه فرمانده سپاه دشمن ندارد- ادامه بدهد. اکنون دولت نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهد که گویا معتقد است نرمش نه یک تاکتیک بلکه یک راهبرد است و باید در همه حوزه‌های درگیری ایران و غرب مقاومت را بدل به مذاکره و مذاکره را هم تبدیل به معامله و بده و بستان کرد. این یکی از بزرگ‌ترین خطراتی است که می‌تواند به اشتباهات دولت ضریب بدهد و جز آنکه آن را از موضع قدرت در مقابل دشمن پایین می‌کشد، از ارکان نظام نیز نسبت به راهبرد سیاست خارجی آن اعتمادزدایی می‌کند.

  113. سیداحمد می‌گوید:

    آفرین به جناب محمدی؛

    این هفته رسما گاوگیجه گرفتند بعضی ها از دست صفحه یک وطن امروز!

    امان از دست شما وطن امروزی ها!
    🙂

  114. حسین می‌گوید:

    مطمئنا اگر در مسئله هسته ای جلوی آمریکا کوتاه بیایم در آینده از ما می خواد که حمایت از حزب الله و مقاومت رو کنار بذاریم
    (همونطور که دیشب اوباما در کنگره گفت)
    و مرحله بعد هم حقوق بشره که باید قوانین اسلام رو ببوسیم بذاریم کنار.
    یک مرتبه به خودمون میایم می بینیم تبدیل به چیزی غیر از خودمون شدیم
    و اون هم یک جمهوری اسلامی بی خاصیته که اتفاقا آمریکا هیچ مشکلی هم باهاش نداره!

  115. وطن خون از زمان 88 می‌گوید:

    مهدی محمدی مغز وطن امروزه، حسین قدیانی قلبش!
    این وسط مهرداد بذرپاش چیه این روزنامه اس، خدا عالمه؟

  116. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    مهرداد بذرپاش “عابر بانک” وطن امروزه دیگه!!
    (ما ارادت داریم خدمت فرزند شهید بذرپاش ها!)

  117. یک بیست و شیشی می‌گوید:

    نوشته آقای محمدی عالی بود، اما من اصلا متوجه “اصل اول” این نوشته و بویژه میان تیتر این اصل، نشدم! یعنی چی که “ما هم خواهان توافقیم؟!” آیا یکی چون ما با یکی چون آمریکایی ها -حالا یا ضعیف شده باشند یا ابرقدرت؟!- می توانیم اصلا به یک توافق که تضمین کننده برد ما هم باشد، برسیم؟ این وسط تکلیف بدبینی حضرت آقا به اصل مذاکره و طبعا اصل توافق چه می شود؟؟ به نظر من، صرف توافق، تضعیف پرستیژ و پرنسیب انقلاب نزد ملت های دنیاست. البته این را قبول دارم که گاهی ناچاریم با این شیوه و سبک، حرف مان را بزنیم، لیکن خوب است ناخواسته وارد همان ادبیات توافق محور نشویم که گویی همه چیز حتی خود انقلاب اسلامی، فرع توافق با دشمن است. خوشبختانه این مورد آخر را آقای مهدی محمدی در “اصل پنجم” متن شان به خوبی مورد اشاره قرار داده اند.

  118. برف و آفتاب می‌گوید:

    یک بیست و شیشی؛
    اگه کلا نمی‌خواستیم به توافق برسیم؛ پس مذاکرات دولت قبلی هم درست نبود که!
    این توافقی که آقای محمدی گفتند؛ می‌شد یه توافق برد-برد یا حتی برد-باخت! که خوب اون‌ها قبول نمی‌کردند و ما همچنان مقاومت می‌کردیم. ولی اگه قبول می‌کردند؛ ما خوشحال می‌شدیم!

  119. حسین قدیانی می‌گوید:

    یک استکان چای داغ!

    عابربانک محترم که صدالبته مهرداد بذرپاش عزیز نیست، بیش از پول، رسید می دهد!! یعنی پول نمی ده، اما تا دلت بخواد رسید می ده!!

    یک بیست و ششی!

    گمانم جواب خودتان را دست آخر، خودتان دادید! آنجایی که گفتید؛ «گاهی ناچاریم… الی آخر». اتفاقا حُسن بزرگ مهدی محمدی همین است که ناظر بر اقتضای مکان و زمان، حرف خود را می زند، بی آنکه آرمان گرایی را رها کرده باشد. یادتان باشد که بر اساس همین اقتضا «نرمش قهرمانانه» مجوز گرفت از ولی امر. یادداشت مهدی محمدی، یک کل بهم پیوسته است؛ اصلا اصول ۵ گانه را مجزا نبینید و مجزا نخوانید.

    وطن خون از زمان ۸۸!

    مهدی را نمی دانم (هر چند اعتراف می کنم در اغلب جاهایی که هست، مغز، بلکه فیلسوف آنجاست قطعا!) اما من در این روزنامه، گاهی با قلمم می پلکم، فقط! حضور فیزیکی و قدمی هم خیلی نداریم حالا… بی گمان، بیشتر بار وطن امروز، روی دوش سردبیر هوشیار، بصیر، جوان و گمنام این روزنامه یعنی رضا شکیبایی عزیز است.

  120. ناشناس می‌گوید:

    روحانی: شیب افزایش قیمت بنزین تند خواهد بود.

    به زودی تمامی افرادی که به خاطر اقتصاد و شکم به آقای روحانی رای داده اند به شدت *تاکید می کنم* به شدت پشیمان خواهند شد.
    با سه برابر شدن قیمت بنزین، چرخ زندگی مردم نیز همانند چرخ سانتریفیوژها از کار خواهد افتاد.

  121. سیداحمد می‌گوید:

    حالا که بحث مهدی محمدی شد، بازخوانی این ۳ تا لینک هم خاطره انگیزه…

    http://www.ghadiany.ir/1389/661
    http://www.ghadiany.ir/1389/2290
    http://www.ghadiany.ir/1390/11517

  122. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    واقعاً بر خلاف شعاری که این دولت و تیم سیاست خارجی و مذاکره کنندگان می دادند و می دهند و برخی مردم نا آگاه نیز باور کرده اند، تیم قبلی مذاکره کننده بیشتر اهل محاسبه واقعیات و خردورزی و آشنا به مباحث دیپلماتیک بود. تیم قبلی آرمان ها را می دید و برای دستیابی به آرمان ها با واقعیات سر و کار داشت ولی این تیم نه تنها واقعیات را نمی بیند بلکه به نظر می رسد برای آرمان های طرف مقابل دارد تلاش می کند!
    به تیم قبلی می گفتند شما شعار می دهید در حالی که الان می بینیم رییس جمهور و وزیر خارجه هر روز در حال دادن شعارهایی در مورد تسلیم قدرت های جهان و فتح الفتوح ژنو و… هستند.

  123. صبر می‌گوید:

    فکر کنم اگه یک قضیه منطقی بچینیم، اصل پنجمش نتیجه می شه و لب کلام این قضیه درست می شه!! حد وسطش توافق می شه و فکر کنم شکل اول (قضیه مرکب) که بدیهی الانتاج است میشه!

    اصل اول: ما هم خواهان توافقیم…
    اصل دوم: … اما نه هر توافقی بلکه یک توافق خوب و کشور آنقدر قدرتمند بود که به جای یک توافق بد، توافق نکردن را انتخاب کند…
    اصل سوم: توافق ژنو یک توافق خوب نیست…
    اصل چهارم: حتی با وجود یک توافق خوب مشکلات کشور دود نمی‌شود و به هوا نمی‌رود…

    _____________________________________________________

    نتیجه: نرمش در موضوع هسته‌ای، سرمایه مقاومت در سایر حوزه‌هاست نه تسری تفکر سازش به آنها…

  124. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    مطلب جناب محمدی عالی بود.

    فقط به نظرم بد نبود به ایجاد اختلاف و شکاف در اجماع برای تحریم ایران نیز اشاره می کردند که به گفته اوباما و جان کری، چیزی نمانده بود که اجماع بر سر تحریم ایران بشکند. همچنین تغییر وجهه دولت جدید ایران می توانست فرصت خوبی برای برقراری دیپلماسی عمومی بدون احساس ضعف در برابر آمریکا باشد که می شد از آن برای شکست این اجماع استفاده کرد. اینگونه مطالب می تواند مردم عادی را که دلخوش توافق ژنو برای گشایش اقتصادی و رفع تحریم ها بودند را نسبت به ضعف توافق ژنو و عملکرد دولت آگاه کند.

  125. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    افزایش قیمت ها سبب افزایش شدید مشکلات مردم و خدای ناکرده احساس نارضایتی از نظام می شود. آقایان هم که نشان داده اند رفیق دزدند و شریک قافله و خوب می توانند خود را از پاسخگویی خلاص کنند و نظام را درگیر مشکلات کنند. هنوز مواضع فتنه ۸۸ یادمون نرفته. رسانه ها باید اطلاع رسانی بکنند و نمایندگان مجلس باید جلوی افزایش شدید قیمت ها را بگیرند. مخصوصاً که دولت مهلت بدهکاران بانکی را تمدید کرده است ولی میخواهد یارانه عده زیادی را قطع کند!

  126. زلزال می‌گوید:

    بسمه تعالی
    سلام علیکم
    اصل ۵ را چنین نگاشته اید:
    “اصل پنجم: نرمش در موضوع هسته‌ای سرمایه مقاومت در سایر حوزه‌هاست نه تسری تفکر سازش به آنها
    و آخرین اصل برای توضیح منطق اجتماعی تفکر مقاومتی در موضوع هسته‌ای این است که حتی اگر نرمشی هم در موضوع هسته‌ای لازم آمده باشد برای آن است که این نرمش به مثابه یک تاکتیک یک مشکل فوری و دردسرساز را حل کند و مجالی فراهم آورد تا نظام با قدرت و آرامش بیشتر و جامعه با آگاهی بهتر به پیمودن مسیر مقاومت در سایر حوزه‌ها – مانند حوزه منطقه‌ای که ایران در آن فاصله‌ای با خیمه فرمانده سپاه دشمن ندارد- ادامه بدهد. اکنون دولت نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهد که گویا معتقد است نرمش نه یک تاکتیک بلکه یک راهبرد است و باید در همه حوزه‌های درگیری ایران و غرب مقاومت را بدل به مذاکره و مذاکره را هم تبدیل به معامله و بده و بستان کرد. این یکی از بزرگ‌ترین خطراتی است که می‌تواند به اشتباهات دولت ضریب بدهد و جز آنکه آن را از موضع قدرت در مقابل دشمن پایین می‌کشد، از ارکان نظام نیز نسبت به راهبرد سیاست خارجی آن اعتمادزدایی می‌کند.”
    یک پرسش کلیدی؛ آیا گفتن این که نرمش قهرمانانه صرفا یک تاکتیک است، خود یک خطای راهبردی نیست؟!

  127. مطهره رضوی می‌گوید:

    متن تان مثل همیشه عالی بود. با تشکر… اما درباره متن سرمقاله امروز وطن امروز به نظر من، در نوشته های تبیینی، استدلالی و اقناعی واقعا بی نظیره قلم آقای مهمدی … و البته من بیان کلامی ایشون رو از قلمشون قویتر می دونم. در این زمینه آقای قدیانی برعکس هستن!

    کسی میدونه چرا چند وقته مهدی محمدی رو برای گفتگوی خبری بعد از اخبار شبکه دو نمیارن؟

  128. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    این همه زحمت کشیدیم که همه ایمیل و آواتار ثبت کردید، حالا جریان چیست که بعضی هایتان زحمت نوشتن ایمیل در کامنت ها را نمی کشید و کامنت بی عکس می شود؟
    آدم اینقدر تنبل؟
    غلط های نگارشی و ویرایشی کم بود، جدیدا باید بگردم دنبال ایمیلتان!

  129. همشهری باکری می‌گوید:

    این روزها متن های شما عجب اعصاب خورد کن شده
    و هنوز هم صبر باید داشته باشیم
    ممنون ح ق عزیز

  130. سیداحمد می‌گوید:

    مطهره رضوی؛

    قبلا مهدی محمدی عضو تیم هسته ای بود و از چند و چونِ امور با خبر؛ اما این روزها، همه از جمله مهدی محمدی غریبه شدند و کسی را به خلوتِ خرابکاری های هسته ایِ دیپلمات های فیس بوکی، راهی نیست!
    قطعا دولت کلید، خوشش نمی آید کسی مثل مهدی محمدی در تلویزیون راجع به مسائل هسته ای صحبت کند.
    فضا هم اصلا امنیتی نیست؛ اصلا!

  131. لبیک یا حسین می‌گوید:

    در میدان می مانم تا نفس آخرم/ راهی راه حسین همقدم رهبرم…
    بیت بالا شعری هست که ادامه هم داره و بر وزن “آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو” خوانده میشه؛ چند روزی هست که پسرم از پیش دبستانی که میاد زمزمه می کنه و ما بهره می بریم! شاید هیچ چیز برای یک زوج انقلابی لذت بخش تر از این نباشه که یک کوچولوی انقلابی داشته باشن، بچه ای که با سن کمی که داره کاملا مهم بودن اخبار و سیاست و صحبتهای آقا را از جانب پدر و مادرش درک می کنه و حاضره کنترل را بده بابا تا شبکه ی پویا رو عوض کنه!

    انشاالله فرزندان ما به برکت “۹ ده” انقلابی تر از همه ی زمانها خواهند بود!

  132. ali می‌گوید:

    سلام؛ تشکر از زحمات و فعالیت های شما
    لطفا پیگیری بفرمایید شرکتهایی که در صدا و سیما تبلیغات می کنند زنان آن فیلم های تبلیغاتی الزاما با چادر باشند تا ترویج حجاب چادر شود نه اینکه اکنون همه زنان حاضر در فیلم های تبلیغاتی با مانتوهای رنگارنگ هستند و کم کم دارد چادر فراموش می شود.
    تشکر

  133. نسیم می‌گوید:

    از متن قسطنطنیه ٨ خبری نیست. رفت برای شنبه؟

  134. سیداحمد می‌گوید:

    حال که در این متن، سن و سال، موضوعیت پیدا کرده، مشاهده چند نمونه از عکس های قبلی نویسنده قطعه ۲۶ خالی از لطف نیست!

    داداش حسین قبل از اسلام، در سال هایی که فوتبال، همه فکر و ذکرشان بود؛
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/48700955569403877027.jpg

    در سال اول دبیرستان؛
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/62828397674881156957.jpg

    در سال دوم دبیرستان؛
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/65273109223081468660.jpg

    در سال اول دانشگاه؛
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/61124450644014489249.jpg
    2 عکس هم بعد از تشرف به دین مبین؛
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/63191678310638096571.jpg
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/68107811613409756070.jpg

  135. صبر می‌گوید:

    به قول سلطان:
    خوشمان آمد از آقای مهدی محمدی!
    سرچی برایشان کردیم و مشاهده فرمودیم، سبک نوشتاریشون منطقی، فلسفی است.
    و صد البته می بایست در تیم هسته ای باشند!
    چرا که در قراردادهای هسته ای و بین المللی، کلمات و حتی رموز سجاوندی و… بسیار کار ساز است چه رسد به جملات!

  136. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ali؛
    ممنون از تذکرتان
    حتما بررسی و لحاظ می‌شود!!!
    مؤید باشید

    دوستان هر چیزی به ذهنشون می‌رسه از ما دریغ نکنن!!

  137. !!! می‌گوید:

    ali؛

    !!!!!!!!!!

  138. صبر می‌گوید:

    همه کارای دادش حسینتون بر عکسه!
    همه اول زشتن، وقتی میرن دانشگاه خوشگل میشن!
    دادش حسین اول خوشگلن از دانشگاه به بعد ببین چی میشن!
    البته ببخشین اینو گفتم، چون منم بچه هام هم سن و سال شماها هستند!
    خواستید عمومی نکنید.
    با عکسای جنگلیش بازم معلوم بود خوشگله!!

  139. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    بعضی‌ها چه کلا کچل باشن چه خفن مودار، قیافشون تغییر خاصی نمی‌کنه ولی بعضی‌های دیگه رو تو یه روز از دو زاویه ببینی شک می‌کنی که خودشه یا نه، چه برسه تو چند دوره‌ی زمانی مختلف!

    این مربوط به چه دوره‌ای هست؟
    http://8pic.ir/images/atze2sycmadlx67xxny.jpg

  140. حسین قدیانی می‌گوید:

    مرتضی؛

    http://upload7.ir/imgs/2014-01/97034682204555709028.jpg
    عکسای باکلاسمون رو بذار، این چیه؟؟!! 🙂

  141. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    اوووف؛ ایــــنه!
    حالا شد!
    ماشاالله!

    نداشتم؛ از سرچ گوگل نامرد هم بیش‌تر از این توقع نباید داشت!!

  142. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    “دَمِش دَمِش دمشقه
    حسین! سیبیلتو عشقه”

    یاد دوران جاهلیت بخیر که از این شعرها می خوندیم!

  143. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    داداش!
    کم کم داری از مردم فاصله میگیری ها!!!

  144. رمضان زاده می‌گوید:

    متن مهدی محمدی/ اوج شعور و عقل

    متن حسین قدیانی/ اوج شور و عشق

    و به قول سیدمرتضی آوینی: این هر ۲ عقل و عشق را خدا آفریده است…
    ممنون از روزنامه وزین وطن امروز که این روزها سنگ صبورمان شده.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    آقای سیداحمد، با دیدن اولین عکس آقای قدیانی که در کامنت گذاشتین، حالا کاملا متوجه می شم که چرا داداش تون در این متن نوشته که آری؛ ما یک شبه انقلابی شده ایم! 🙂

  145. ناشناس می‌گوید:

    این عکس هم جالب توجه هست
    http://golshanedel.persianblog.ir/post/60/

  146. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    انعکاس کتیبه‌های محرم در عینکی که قراره جلوی آفتاب رو بگیره…!
    همه‌ی نور چشم و زندگی ما از حسینه…
    به قول دیوونه‌ی داداشی بزرگوار؛
    سلام بر حسین*

    http://upir.ir/files/163fd7fe1f111.jpg
    http://upir.ir/files/54d14f4460f72.jpg

  147. سیداحمد می‌گوید:

    خنده ام/ گریه ام(!) می گیرد وقتی هنوز در بعضی سایت ها، نامه معروف به آقا صادق را می بینم!

  148. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    اولی مربوط به بُعد “رحماء بینهم” هست و دومی بُعد “اشداء علی الکفار” رو نشون می‌ده!
    برای همینه که همیشه دومی رو تو وطن امروز کار می‌کنن!!

  149. به جای امیر می‌گوید:

    بی‌چشم ‌و رو (گفت و شنود)

    گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای و برخی رسانه‌های خارجی از این که مجلس برای مشخص شدن جرم سیاسی و مجازات آن طرحی آماده کرده است، خیلی ذوق‌زده شده‌اند!
    گفتم: این که ذوق‌زدگی ندارد، چون اگر منظور از جرم ‌سیاسی اظهارنظر و عقیده سیاسی باشد که در ایران جرم تلقی نمی‌شود و روزنامه‌ها و احزاب‌ و شخصیت‌ها هرچه دلشان می‌خواهد می‌گویند و می‌نویسند و کسی هم به آنها کاری ندارد.
    گفت: مثل این که منظورشان از جرم سیاسی، اقدام علیه امنیت ملی است.
    گفتم: اقدام علیه امنیت ملی که جرم سیاسی نیست و در تمام سیستم‌های حقوقی جهان، اینگونه مجرمان اگر اعدام نشوند، به اشد مجازات محکوم می‌شوند.
    گفت: تازه یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای پیشنهاد کرده که مجرمان سیاسی در زندان انفرادی زندانی نشوند، در زندان به اینترنت دسترسی داشته باشند، هر روز با اقوام درجه یک خود ملاقات کنند و…
    گفتم: راست می‌گویند که گربه خیلی بی‌چشم و روست!… یارو داشت آبگوشت می‌خورد، یک گربه شروع به میومیو کرد و طرف یک تکه گوشت برایش انداخت و گربه آن را بلعید و دوباره گفت میومیو… یارو قابلمه آبگوشت رو گذاشت جلو گربه پررو و گفت؛ حالا تو بخور، من میومیو!

  150. نادر بکایی می‌گوید:

    سلام بر حسین قدیانی و سیداحمد
    دیگه خودتون راهش رو باز کردین! عکس/ طرح اولی کار خودمه، الباقی رو هم که داشتم، فکر نکنم سایر دوستان دیده باشن، بعید می دونم.

    http://upload7.ir/imgs/2014-01/26011789323285769126.jpg
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/39722796966318465525.jpg
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/71941638695604051798.jpg
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/94269848774356942895.jpg
    این هم که معرف حضور همه هست، کار مهدی حیات کماساییه.
    http://upload7.ir/imgs/2014-01/30724375798021642439.jpg

    در ضمن، این تلفنامون رو هم جواب بدی، بد نیست!

  151. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    صحبت‌های مادر شهید بروجردی:
    http://safirfilm.ir/wp-content/safirclip/madar/Madar.Low.13921108.SafirFilm.ir.flv

    گفت: «پسرم رو خواب دیدم گریه می‌کرد». گفتم: «چرا؟» گفت: «ما شهید شدیم٬ ولی اینها که ماندن به جای ما کاری نکردن برا مملکت».

    شهدا آگاهند. روز قیامت جلوتون رو می‌گیرن، حالا بهت می گم… آمریکا اومده دمِ در خانه سراغتون. حواستون جمع باشه!
    محمد اگه زنده بود می دونست باید چی کار کنه…

  152. حسین قدیانی می‌گوید:

    سلام بر نادر بکایی عزیز؛
    ممنون. یکی دو تا از عکسها را خودم هم نداشتم!!
    و اما کی زنگ زدی اصلا که من جواب ندادم؟؟

    دوستان محترم، جناب مبصر؛

    بابت لطفتان ممنون. شرمنده کردین. لطفا دیگر این پروسه ارسال عکسها را بس کنید!!

  153. سیداحمد می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

    http://upload7.ir/imgs/2014-01/27957707463761760001.jpg

    (چقدر دلرباست این عکس!)

  154. بیست و ششی می‌گوید:

    این عکس مهدی حیات کماسایی که در کامنت آقای بکایی آمده، به نظرم بهترین نوستالژی و خاطره قطعه ۲۶ باشه.

    واقعا یادش بخیر باد:

    http://upload7.ir/imgs/2014-01/17941309681787947658.jpg

    طرح آقای محمدحسنی هست دیگه؟

  155. نون، فضائلی می‌گوید:

    با کامنت رمضان زاده و تعبیری که استفاده کردن، بشدت موافقم. خیلی زیبا بود.
    جدای از نوشته تحسین برانگیز آقای قدیانی، سرمقاله جناب محمدی هم حکم یک متن راهبردی را دارد. واقعا حیف است که صدا و سیما دیگر از وجود ایشان در برنامه گفتگوی ویژه خبری بهره نمی برد.
    ان شا الله جوری نشود که دیدن تصویر بچه های حزب اللهی در رسانه ملی، برای مان در حکم یک معجزه باشد.

  156. ... می‌گوید:

    چقدر تفاوت چهره دارن آقای قدیانی. توی هر عکس، یه جورن! عجیبه واقعا! عکس اول کامنت آقای سیداحمد، خیلی با مزه است! مدل مو، آلمانیه؟؟

  157. سپیده می‌گوید:

    خوب شد بانکی مون دعوتش رو بابت حضور تو ژنو ۲ پس گرفت! و گر نه سوریه و جبهه مقاومت رو هم به ثمن بخس می فروختند آقایان حقوقدان! و پولش رو در اقساط بلندمدت بدون کارمزد و بهره، از آل سعود و آل یهود می گرفتن می زدن به رگ بی غیرتی شون!

  158. نون. فضائلی می‌گوید:

    در ضمن، می خواستم بدانم جناب محمدی آیا روزهای مشخصی در هفته به روزنامه وطن امروز مطلب می دهند؟ و اینکه در دانشگاه چه رشته ای خوانده اند؟ فلسفه آیا؟ جامعه شناسی؟

  159. متولد بهمن می‌گوید:

    آقای قدیانی، شما در کامنت تان نوشته اید که بی گمان، بیشتر بار وطن امروز، روی دوش سردبیر هوشیار، بصیر، جوان و گمنام این روزنامه یعنی رضا شکیبایی عزیز است. چرا خود ایشان مطلب نمی نویسند برای وطن امروز؟

  160. نادر بکایی می‌گوید:

    متنت رو الان کامل خوندم. یعنی توپ بود! آخرش امشب گریه مون رو درآوردی.

  161. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    سفرنامه خواندنی و قشنگ “برف و آفتاب” (خانوم زبان) رو از دست ندهید…

    عطر کربلا دارد؛

    http://khanoomzaban.mihanblog.com/

  162. mr.bug می‌گوید:

    سایتت باگ داره… هک هم میشه…
    ولی چه اعصابی داری که انقدر مهربون و بدون توهین می نویسی…
    من جات بودم صفحه باز می کردم و فحش می دادم!
    لایق فحش هم نیستن هر چند…
    دلم فقط واسه شهدا می سوزه…
    ایشالا بتونن جواب شهدا رو بدن…
    یا علی

  163. برف و آفتاب می‌گوید:

    اونقدر خوبه مبصر از نوشته‌ی آدم تعریف کنه! خیلی خیلی ممنون.

  164. سرآمدی می‌گوید:

    اصلا ما هم هم سن و سال علیرضا!

    ما هم…
    ممنون برای این متن دلنشین…

  165. پویا می‌گوید:

    سلام

    آقا با اون متن خاص و انتقاد پذیری خاص تر پرزیدنت و توصیه ی سید احمد برای قرائت آیت الکرسی، ما بعد بیست و چند ساعت دل نگرون اومدیم و می بینیم اوضاع بر وفق مراد است و شکر خدا شهر امن و امان!

  166. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید؛

    با عکس سال اول دانشگاه داداش حسین، خیلی حال کردم! یه جورایی حس بهمن ۵۷ رو داره 🙂

  167. چشم انتظار می‌گوید:

    فکر عکس با کلاسی که داداش حسین گذاشته، مال خیمه سوزان دوسال پیشه. یادش بخیر… از نحوه ی عکس هم، شاید بشه گفت عکاسش سید شهاب بوده…

  168. چشم انتظار می‌گوید:

    مرتضی اهوازی عزیز؛

    یه تعداد عکس با کیفیت، و با کلاس از داداش حسین دارم، که تو هیچ موتور جستجویی نمی تونی پیدا کنی! اگه خواستی به بالاترین پیشنهاد کنار میام!!! البته آقا سید دارند.

  169. معتدل غیر دولتی! می‌گوید:

    مطلب جناب محمدی واقعا تامل برانگیز و به قول دوست مان راهبردی بود. چه خوب می شود اگر گاهی در کامنت ها از این مطالب استفاده شود.

  170. فکوری می‌گوید:

    متن پر آهی بود. بابت کامنت های گرم دوستان هم تشکر می شود.

  171. پسرشهید می‌گوید:

    للحق

  172. برجک زنی با لباسی خاکی می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    تو این وانفسای سیاست زدگی و هرج و مرج و…
    ۳ روزه فلزهای فاز ۱۲ اولین پالایشگاهی که تو دوران تحریم ساختیم، روشن شد.
    درسته بد می سوزه و درسته هنوز تا راه اندازی کامل کار داره ولی تا ۱ ماه شایدم کمتر وقتی وارد مدار شد اولین پالایشگاه دوران تحریم ساخته شده.
    اولین کشور خاورمیانه هستیم که خودش پالایشگاه زده است…

  173. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    چشم انتظار بزرگوار؛
    به هدیه‌ی یک آیت الکرسی اضافه برای داداش حسین و ۲۶ تا صلوات (با تبصره‌ی و عجل فرجهم) واسه سلامتی سیداحمد و ۲۶ تا هم خودتون -اونم نقد و نه قسطی- خریدارم…

    قبول نکردید خود سید، هم ایمیلمو داره، هم هوامو!!
    این طور نیست سید؟! 😀

  174. صبر می‌گوید:

    می گما!
    چفدر آدم حسابی تو این سایت ریخته!
    یک سرچی هم برای نادر بکایی کردیم. فقط وبلاگی پیدا نکردیم یکی بود قدیمی، عکس نداشت؛ یکی هم که کلا نابود شده بود و…!
    جناب سید احمد اگه وبلاگشون رو بلدید پای این متن زحمت بکشید بنویسید؟
    اگر هم ندارید خود آقای بکایی برامون بنویسند.
    ممنون

  175. چشم انتظار می‌گوید:

    مرتضی اهوازی؛

    قبلتُ! با همان ذکر و همان تعداد. با این فرق که، شرمنده! چون من ایمیلتو ندارم! فرستادنش با آقا سید 🙂

  176. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    عکسهای دبیرستان و دانشگاه رو که دیدم، یاد یه پسرکی افتادم
    که موهاش رو ژل می زد و با شورت و شلوار سفید ورزشی میومد تو زمین.
    عشق روپائی هم بود. بیشتر هم تو تیم مهدی غیاثوند اینا بود.
    بعضی وقتها هم با کیف مدرسه یا دانشگاه می پرید تو زمین.

  177. چشم انتظار می‌گوید:

    از اول هم، نجفی آمده بود برای رفتن از میراث نه ماندن! آمده بود، یکی دو پُک، قلیون خانوادگی بکشه، یه شیردال قلابی بگیره، پای یکی دو تا اجنبی رو باز کنه، و ورزش ایرانی چند هزارساله ی چوگان رو، تقدیم آذربایجان کنه، و بده بعدی!

  178. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    اصلا تو بگو میراثی باقی مانده است که کسی بخواهد میراثدار آن باشد؟
    (کمی تا قسمتی با اغراق بخوانید!!!)

  179. برجک زنی با لباسی خاکی می‌گوید:

    اهوازی:
    سلام
    دمت گرم رفیق، من به عشق حسین قدیانی میام اینجا و دیدن تو.
    مومن ما هنوز دوست داریم، چه بخای چه نخای.
    یا علی

  180. برجک زنی با لباسی خاکی می‌گوید:

    نجفی مشاور اقتصادی شد!!
    دِ لا مصب! وزیر آموزش و پرورش، میراث فرهنگی و گردشگری، مشاور اقتصادی…
    مشاور زنان و زایمانم بشه دیگه تکمیله!
    قانون بقای مدیران؛ هیچ مدیری تعویض نمی شود بلکه از وزارتی به وزارت دیگر می رود.
    خدا رو شکر، قلیون ردیف بودجه پیدا می کنه!

  181. حسین قدیانی می‌گوید:

    این برنامه زنده «آن سوی نیمکت» شبکه ورزش واقعا عالیه…
    مجری کمتر حرف می زنه…
    به جاش، کارشناس که واقعا هم این کاره است، خوب و کامل و مطول و با حرارت و داستانی/ سینمایی، اقناع می کنه احساسات فوتبالی آدم رو!
    چقدر «دکتر صدر» قشنگ و خاطره انگیز درباره فوتبال جهان صحبت می کنه…
    آدم دوست نداره تموم بشه برنامه…
    و چقدر قشنگ گفت؛ «بهترین خرید سر الکس، بی گمان خرید “اریک کانتونا” بود».
    چقدر مردونه و مغرور بازی می کرد… یادش به خیر! با اون یقه اش!

    فوتبالی های قطعه، حتما این کتاب «پسری روی سکوها»ی دکتر صدر رو بخونن. قشنگه.
    خیلی فوتبالی ها هم، علاوه بر این کتاب، «یونایتد نفرین شده» رو هم گیر بیارن، بخونن.
    این یکی، ترجمه دکتر صدر است و نوشته «برایان کلاف» مربی گور به گوری «لیدز یونایتد».

    در ضمن، این روزها حتما بازی این تیم «منچستر سیتی» رو ببینید. محشره!
    ما در جام جهانی باید با چند تا از بازیکنان همین تیم، روبرو بشیم!!

  182. م.طاهری می‌گوید:

    “نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی. ما حتی یک شبه هم انقلابی نشده ایم. یک برق نگاه «آقا» برای انقلابی شدن و انقلابی ماندن ما کفایت کرده و می کند.”

    از اون متن هاست که چند باره خواندش لازمه. کاش حضرات حداقل یک بار بخوانندش.

  183. م.طاهری می‌گوید:

    احسنت به جناب محمدی!
    احسنت به وطن امروز!

  184. برف و آفتاب می‌گوید:

    فکر کنم تازگی‌ها فهمیدید کامنت گذاشتن اینجا چه لذتی داره؛ اون هم غیر مرتبط با متن! فقط حیف کسی براتون فونت درشت نمی‌ذاره! 🙂

  185. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    دکتر صدر ۱۰ ساعتم حرف بزنه خدا وکیلی من که از پای تلویزیون جمب نمی خورم
    کلام شیرینی داره این مرد
    آن سوی نیمکت هم خیلی خوبه
    برنامه های شبکه ورزش داره خوب می شه
    آن سوی نیمکت و فوتبال ۱۲۰ رو من همیشه می بینم…

  186. رایة العباس فومن می‌گوید:

    غمی گرفته گلویم دارد چه می شود؟
    باید به دشمن دون گفت چرا گم نمی شود؟
    گویی صدای خمینی که با صلا می گفت
    دشمن نمی کند غلطی، باور نمی شود
    وقتی برای جنگ شهیدان به پا شدند
    آن لاله ها که جز برای خدا خم نمی شود
    راهی شدند الی القدس، الی الابد
    بی دین های زمانه بگفتند: نمی شود
    بعد از دفاع مقدس، بعد از زمان جنگ
    بعد از تمام نشدها، بعد از نمی شود
    عالم که سر به پای شهیدان فرو نهاد
    دیگر کسی نبود بگوید نمی شود
    اما دوباره بعد همه سال های سخت
    آن داعیان ذکر نشدها، نمی شود
    مکر سقیفه، حیله ی خصمانه ریختند
    قرآن به نی زدند، دوباره نمی شود
    آن ها که در عزای اشرف اولاد عالمین
    روزی که کار جن و ملک جز غم نمی شود
    دست و صدای صوت کف و هلهله زدند
    نزد علی که رسیدند، دیدند نمی شود
    این بار دور علی پر ز مالک است
    با مالکان علی صف دعوا نمی شود
    با دشمن علی همگی یک صدا شدند
    تیغی به گردنش که مالک نمی شود
    تحریم و مکر، گزینه های روی میز
    با این همه لاف نشدها نمی شود
    حالا مذاکره با این سگان پست
    در جای جای جهان هم نمی شود
    بنزین اگر گران نشود هم طلا و مس
    احقاق حقمان که بعید است، نمی شود
    حتی اگر که حق مسلم به ما دهند
    این ها برای آرمیتا بابا نمی شود
    باید دوباره زنده شوند مردهای جنگ
    بی گنج های جنگ دری وا نمی شود
    باید گره به دست علمدار وا شود
    با این کلید حل معما نمی شود

  187. سیداحمد می‌گوید:

    مرتضی؛

    از آنجایی که داداش حسین امر فرمودند که این پروسه را بس کنیم(!)، با اجازه ایشان یکی از عکس هایی که چشم انتظار می گوید را اینجا کامنت می کنم، بقیه عکس ها را بعدا برایت ایمیل می کنم!

    http://upcity.ir/images2/58120747809374247146.bmp

  188. چشم انتظار می‌گوید:

    رضا اعتدال طلب-پزشک

    ببخشید! شما پس کی مطالعه و طبابت و تحقیق می کنید! همش یا پای تلوزیون اید، یا اینترنت و… 🙂

    فقط من باب مزاح بود! ان شاء الله خداوند به شما و همه پزشکان خوب و توانای کشورمان توفیق روزافزون عنایت کند.

  189. صبر می‌گوید:

    نمی دونم من غم دارم اینطوری فکر می کنم یا راستکی پست های این هفته ام بوی غم میده! دوست داشتید یک سری بزنید.

    رایة العباس فومن؛ شعرت خیلی قشنگ بود.

  190. hosin می‌گوید:

    سلام برادر عزیز؛
    بعد از گذشتن بیشتر از سی سال از انقلاب عزیزمان، ما چه وقت باید شاهد حضور چادر در صداو سیما باشیم و حذف بی حجابی و مانتو؟ چه وقت باید شاهد ترویج حجاب در صداو سیما باشیم؟ آیا این آرزو را به گور می بریم؟ آیا شهدای ما همه دعوت به حجاب نکردند و به خاطر آن خون ندادند؟ شما بگویید ما چه وقت باید ببینیم در صداو سیما حجاب ترویج می شود؟ چقدر انتظار؟ لطفا بگویید، ما همان قدر صبر می کنیم! اما ایا این مقدار صبر کافی نیست؟!

  191. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    مجرد که باشی مجبوری روزها رو سر کنی یه جوری دیگه!
    اون موقع که جوون بودیم زن نگرفتیم، حالا هم که سنمون دیگه از این حرفا رد شده!
    بنده خدا مادرم با چشم باز از دنیا رفت این قدر بهم گفت زن بگیر پیرزن…
    شما اشتباه ما رو نکنید.
    به حرف پدر مادرتون گوش کنید.

  192. چشم انتظار می‌گوید:

    رضا اعتدال طلب-پزشک 

    خدا در این عصر جمعه، همه ی اسیران خاک، بخصوص والده ی گرامی شما رو رحمت کنه. آدم تا وقتی داره قدر نمی دونه… حالا زیاد هم نا امید نباش، شما پزشک ها کمی سخت پسندید و… بماند. ولی من توصیه ی مادرم رو به موقع گوش کردم و کم کم باید به فکر دو سری جهاز باشم!!!

  193. برجک زنی با لباسی خاکی می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    رفقا میام اینجا می گم تا بدونید چه قدر ما قدرتمندیم.
    کمپرسورهای export پالایشگاه رو فقط زیمنس می ساخته و اونم با سفارش قبلی، اونم یا تعداد محدود! هر پالایشگاهی ۶ تا بیشتر نمی خواد.
    ما تو پالایشگاه از لوله های ameron آمریکا استفاده کردیم! نمایندگیش هم تو عربستانه!
    البته الان خودمون تولید می کنیم و صادر می کنیم ولی اینو گفتم بدونید تحریم رو ما قبلا ساختارشو رو شکسته بودیم!
    ما مهندس از انگلیس و آلمان و ایتالیا داریم که ماهانه میرن و میان!
    ما مدت هاست تحریم ها رو نابود کردیم!
    وقتی می گی تو اوج تحریم ها زمین صاف رو کردیم پالایشگاه ۸۰ درصد پروگرس، خود غربی ها می گن ایولا!
    رفقا یک بار هم شده بیاین اینجا ببینید مهندسای ایران چه کردن!
    حقشه تور راهیان عسلویه ام بذارید!
    مگر غیر از اینه که با همه ایرادات و… ما کمر غرب رو خورد کردیم تو اینجا…
    این یعنی دفاع مقدس… و آقا شب عید اومد اینجا… یعنی خط اینجاست.

  194. بهنام قم می‌گوید:

    خواب امام زمان

    شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
    استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
    شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب می دیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم، کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول…!

    استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی…!

  195. ستاره خرازی می‌گوید:

    http://upload7.ir/imgs/2014-01/94269848774356942895.jpg

    این عکس شماست یا سهراب سپهریِ خدابیامرز؟

  196. سیداحمد می‌گوید:

    سلمان هراتی خدابیامرز!

  197. به جای امیر می‌گوید:

    عاشق (گفت و شنود)

    گفت: تازه‌ چه خبر؟!
    گفتم: یکی از مدعیان اصلاحات در صفحه فیس‌بوک خود نوشته است؛ «درست است که روحانی با تابلوی اعتدال به میدان رقابت‌ها آمد اما، بی‌هیچ تردیدی او به عنوان شخص خودش از هیچ پایگاه اجتماعی برخوردار نبود.»!
    گفت: پس ۱۸ میلیون رأی روحانی از کجا آمده بود؟! اصلاح‌طلبان که به قول خودشان حداکثر ۷ درصد رأی داشتند!
    گفتم: مدعیان اصلاحات که تا حالا برای روحانی کف و دست می‌زدند و ایشان را دارای بیشترین پایگاه اجتماعی می‌دانستند؟!
    گفت: آنها بارها نشان داده‌اند که از خودشان اراده و نظری ندارند و آنچه را که از پشت پرده به آنان دیکته می‌شود، بلغور می‌کنند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! یکی از خان‌ها به نوکرش گفت؛ چرا اینقدر غمگین و گرفته‌ای؟ نوکر با شرمندگی جواب داد؛ عاشق شده‌ام! ارباب پرسید؛ عاشق کی؟ و نوکر تعظیمی کرد و گفت؛ عاشق هر که شما بفرمائید!

  198. لبیک یا حسین می‌گوید:

    آقای قدیانی
    ما دیگه فهمیدیم شما هم سن علیرضا هستی
    کاش یکی این وسط یه عکس از علیرضا بذاره؛ دو سال بعد از شهادت پدرش حتما قیافه اش مردونه تر شده!

  199. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    خدا به حق این وقت اذان هر کسی که در این دولت قصد خیانت به انقلاب و خون شهدا داره، نیست و نابود بفرما.
    خاک بر سر معاون اول و مسئولی که با آخوند بی رگ و ریشه و احمق و کودنی مثل صانعی دیدار می کنه.
    معاون اول و اون مجید انصاری نمک به حروم، نشون دادن از صانعی احمق ترن.

    خدا شر این جماعت بی دین و وطن فروش رو از سر ما کم کن.

  200. سعید می‌گوید:

    یک استکان چای داغ!
    مگر مقام معظم رهبری نفرمودند (جذب حداکثری و دفع حداقلی) پس این سخنان شما قابل قبول نیست.

    بنده به آقای روحانی رای ندادم ولی یکی از محاسنی که انتخاب ایشان به عنوان ریاست جمهوری داشت این بود که بسیاری از چهره های ناراضی و به اصطلاح اپوزیسیون به آغوش نظام بازگشتند.

  201. سیداحمد می‌گوید:

    “این شاسگول اوباما بچه بود، یادش نمی آید؛ از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که بر اساس آنچه روسای جمهور آمریکا منقول (!) می دارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند! به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز روسای جمهور آمریکا! آمریکا یک رئیس جمهور داشت به نام «ریگان» که می خواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج، و با ناوهای دریایی، خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛ «خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان». ما آن روزها بچه بودیم، اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا می پرسیم؛ «کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!» روزی «علیرضا» از این هم بزرگ تر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛ «کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامی تان؟! پدرم مصطفی، با گزینه خون هسته ای اش، هنوز در موضع غرور ایستاده. شما کجایید؟! راستی، حال توافق تان چطور است؟!» چیست انقلاب اسلامی؟ جز تسلیم آمریکا در برابر شکوه و عظمت ملت ایران؟ ۳۵ سال است همه روسای جمهور آمریکا به علامت تسلیم در برابر ملت ما، دست خود را بالا برده اند. اصلا فرقی نمی کند در ایران چه کسی رئیس جمهور باشد یا در آمریکا چه کسی! اصل مناسبات، دست انقلاب اسلامی است. دولت ها می آیند و می روند، دولت ها به عبارتی همه موقت اند، آنچه اما باقی می ماند، انقلاب اسلامی ملتی است که «الله» خدایش بود و «روح الله» امامش. هر ثانیه ای که از این انقلاب می گذرد، یعنی آمریکا در ستیز با ملت ایران، کم آورده. و هر ۱۲ بهمنی که «حضرت آقا» به دیدار امام و شهدا می روند، کاخ سفید را عصبانی تر می کند. در آمریکا رئیس جمهوری که می گفت؛ «با رفتن خمینی، دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است» کجاست؟! سگی که گاز می گیرد، پارس نمی کند، اما روسای جمهور آمریکا زیاد هارت و پورت می کنند! انقلاب اسلامی دقیقا خورده به ملاج ابلیس! و آن بالا یکی هست که هوای انقلاب ما را دارد. خدای «والفجر ۸» هم اینک هم خداست. امام زمانی که در عرض اروند، یکی یکی دست بچه رزمنده ها را گرفت، هم اینک هم امام زمان (عج) است. ما در شلمچه، یک خانم حضرت زهرا (س) داشتیم، که الان هم مادری می کند برای خون شهدایی که با سربند جگرگوشه اش حسین (ع) با سربند «یا حسین» به خط می زدند”. و…

    *** *** ***

    “من یکی با لایحه بودجه کاملا موافقم چرا که لااقل می توانم به مفاد آن، از مجاری همین دولت و همین رسانه های خودمان دسترسی پیدا کنم و این خودش به تنهایی موضوعیت دارد! من با بودجه تقدیمی به مجلس کاملا موافقم، چرا که جزئیات آن را لازم نیست از زبان حرامیان عالم و رسانه های غربی بشنوم و احیانا شوکه شوم! و این مهم، آنجا که داریم درباره دولت اعتدال سخن می گوییم، کم از فتح الفتوح ندارد! من با اولین بودجه دولت اعتدال موافقم، چرا که این یکی، واقعا و البته ان شاء الله «بر اساس آنچه مرقوم شده» پیش می رود! و از این حیث، جای شادمانی است! من با این لایحه موافقم، چرا که با نقد آن، یا حتی نقض آن، دشمن هشدار نمی دهد گزینه نظامی همچنان روی میز است! و این، بسیار عالی است!” و…

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    دوستان محترم؛

    تا ساعاتی دیگر قطعه ۲۶ با ۲ متن به روز می شود…

  202. لیلی می‌گوید:

    با سلام؛
    جناب آقای اعتدال طلب-پزشک!
    تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

  203. برف و آفتاب می‌گوید:

    سگی که گاز می گیرد، پارس نمی کند، اما روسای جمهور آمریکا زیاد “هاپ هاپ” می کنند!!

  204. برف و آفتاب می‌گوید:

    قسمت دوم متن، عجب طنز معرکه‌ایه!
    “من یکی با لایحه بودجه کاملا موافقم…”

  205. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    سعید؛

    درسته آقا فرمودن جذب حداکثری ولی قطعا اون دفع حداقلی هم یه معنایی داره ها!
    (البته به نظرم بعضی ها اصلا در حدی نیستن که بخوای حذب یا دفعشون کنی! خودشون دفع شده هستن! نمی دونم این ریش پروفسوری ها و ریش رنگی ها، چه اصراری دارن بعضی ها رو از زباله دان تاریخ در بیارن!)
    صانعی ناقص العقله. از مرجعیت خلعش کردن. مواضعش بر ضد نظام و انقلاب یکی و دو تا نیست! از افاضات چرندش در مورد آمریکا و اسرائیل هنوز دو ماه نگذشته.

    کی گفته باید همه جذب بشن؟
    خدا یه کمی به بعضی ها روحیه انقلابی عنایت کنه!! سرو زیر برف کردن و بی توجهی به حرکات این آقایون تازه از راه رسیده، عواقب خوبی نداره.

  206. majid1388 می‌گوید:

    سلام؛
    پنجشنبه هفته پیش قطعه ۲۶ سر مزار شهیدان اکبر قدیانی و مسعود رضوان بودم.

  207. میلاد می‌گوید:

    متن اول که با حال به نظر می رسه، اما متن دوم چه باحال به نظر می رسه!
    و با این حساب، منم با کلیات و جزئیات و همه چیز این لایحه بودجه موافقم!

  208. یکی دیگر از "یک شبه انقلابی شده" ها می‌گوید:

    آتش گرفتم با خواندش. ممنون آقای قدیانی. بخصوص اون قسمت که به ۳ ساله بودن تان اشاره کردین. قشنگ بود. یعنی این آقایون متوجه ابعاد توافق شون نیستن؟؟!!

  209. ف می‌گوید:

    درد شرح ندارد…

  210. لیلی می‌گوید:

    پس از بازدید از معدن گچین و بازرسی های(جاسوسی های) روزانه از تأسیسات هسته ای ایران که به قول آن برادر، در تاریخ پادمان های آژانس کم سابقه و شاید بی سابقه بوده است، جناب آمانو افاضه فرمودند بعد از این باید بر سر چیزهای سخت تر با ایران به توافق رسید!! هر دم از این باغ بری میرسد/ تازه تر از تازه تری میرسد (آقایان خوش باور، دیپلماسی لبخند تحویل بگیرند)
    و این به اصطلاح چیزهای سخت، حل و فصل مسائل حال و گذشته را شامل می شود و مانورش بیشتر بر روی مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی است و جناب آمانو در حالی این مطلب را با جرات و جسارت تمام بیان می کند که در جای دیگری گفته است ما شش ما قبل نمی توانستیم این وضع را پیش بینی کنیم و یکسال قبل این موضوع برای ما کاملاً نامحتمل بود! این قبیل جملات اولاً اعتراف دشمن به اقتدار و توانایی طرف مقابل است و ثانیاً با کمال تأسف به معنای واگذار کردن بازی برده است! و خیانت بزرگی است به تفکر مقاومت و ایستادگی مقتدرانه در برابر دشمن دون، در واقع این نرمش ذلیلانه است که به دشمن این میدان را می دهد که با گستاخی تمام بگوید توافق ژنو محصول فشار تحریم ها است! آه از بی تدبیری و عدم شناخت درست!
    دوستان خدا شاهد است شنیدن این قبیل جملات که تا اعماق قلب هر ایرانی انقلابی را می سوزاند محصول بی تدبیری، وادادگی و زبونی این جماعت بی سیاست و خوش باور است.
    و نشانه بارز بی تدبیری آن است که وزیر محترم بعد از شنیدن این جمله تنها عکس العملی که نشان داده است این بوده که گفته است این اظهارات اخیر اوباما برای مصرف داخلی است!

  211. ..... می‌گوید:

    من اینقدر از “تا ساعاتی دیگر” تون خوشم میاد! 🙂

    یعنی برید دو روز دیگه بیاید!

  212. ستاره خرازی می‌گوید:

    می خوام یه شعر واسه “تا ساعاتی دیگر” بِسُرایم.
    منتها تا ساعاتی دیگر…

  213. پویا می‌گوید:

    سعید؛
    برادر من! یعنی چی این که گفتی؟ جذب اپوزوسیون فاسد خود فروخته و واداده و خائن به چه درد می خوره که پرزیدنت بهش مفتخر هم باشه؟ مثلا اگه این لندن نشینای سر تو آخور انگلیس و آمریکا فرو برده به آغوش نظام برنگردن، ولایت فقیه که اتفاقا اپوزوسیون به شدت باهاش مشکل داره دچار خدشه میشه؟
    ………………

  214. عدالت خواه می‌گوید:

    اولین قسط از ۴ میلیارد دلار به حساب ایران واریز شد. امریکا فقط ۴ درصد از کل اموال بلوکه شده مان را طی ۸ قسط به ما بر می گرداند و این یک شکست بزرگ برای ماست!

  215. مهاجر می‌گوید:

    میشه تاساعتی دیگر رو معنی کنید؟ خسته شدم اینقدر اومدم پای نت!

  216. بهبودی می‌گوید:

    دهه فجر، یه متن اینطوری می چسبه…

  217. hedayat می‌گوید:

    با سلام؛
    از وبلاگ ما به آدرس ذیل بازدید نمائید. در صورت تمایل در خصوص مطالب ارائه شده در آن اظهار نظر بفرمائید.
    ببینید و بخوانید:
    افشای جریان مسیحیت تبشیری
    معرفی کشیش نماها
    دختران قربانی تبشیر
    کلیسای خانگی
    و نگفته ها و نادیده ها

    http://rahpoyanhedayat.blogfa.com/

  218. محسن می‌گوید:

    سلام و خدا قوت!

  219. سیدمحمود می‌گوید:

    سلام؛ به نظرم رسید به شما بگم که بیان شیوا تری دارید… این یک واقعیت هست که مردم ما هنوز ضرورت هسته ای رو نمی دونن. من کلی گفتم، شما باید این رو باز کنید تا ملت بیشتر آگاه بشن در چه زمینه هایی به درد می خوره یا اصلا نیاز داریم یا نه؟!

  220. برف و آفتاب می‌گوید:

    سید محمود؛
    نیاز داشتن یا نداشتن ما به هسته‌ای زیاد هم مهم نیست!

  221. یاسین می‌گوید:

    سلام حسین آقا؛
    منتظر یک مطلب ناب درباره ی تدبیر سبد کلا از جانب شما هستیم.

  222. فاطمه می‌گوید:

    آخرش پیش مردم رو سیاه می شن.
    مردم باید این ماجراها رو دوباره ببینند تا درک کنند وقتی آقا میگن خوشبین نیستم دلیلش چیه؟!

  223. مصباح می‌گوید:

    نسبت ما با خامنه ای، همان نسبت پدران مان است به خمینی.

  224. فدایی ایران می‌گوید:

    تو حسین قدیانی………………

  225. مسلمان ناشناس می‌گوید:

    {توهین به نام خدا از رسانه ملی}

    با سلام؛
    چند روزی از پخش برنامه پایتخت ۳ نگذشته که متاسفانه نام گذاری دو بازیگر با ظاهرهایی مضحک با نام های مقدس “رحمان” و “رحیم” اسباب و بازیچه توهین و شوخی و مضحکه شده است.

    برای اینکه به نام های مقدس خدا مانند نام مقدس “نقی” توهین نشود و ملعبه دست خواننده هتاک نگشته و همچنین تکه کلام شوخی و بازیچه دست نا اهلان نگردد می بایست نسبت به نامگذاری و پخش این نام های از این سریال تجدید نظر شده و مراتب اعتراض اهل دین به این نوع رفتارها توسط رسانه ها منتشر گردد.

    این حرکت به صورت خود جوش توسط عده ای از جوانان مذهبی با تماس با واحد ۱۶۲ صدا و سیما و همچنین تماس با رسانه ها و دفتر مراجع دنبال می شود

    خواهشمندیم شما هم این مطلب را توسط رسانه خود منتشر نمائید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.