باز هم دیگ پلوی سفارت!

تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.

امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
دولت با منتقدان آشتی باشد
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»

بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».

من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!

بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
انقلابیتر از بهمن ۵۷
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
محسنات دولت را هم ببینید!
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
گزینهها پوسید روی میز
این اوباما بچه بود، یادش نمیآید؛
از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که براساس آنچه رؤسای جمهور آمریکا منقول میدارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند! به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز رؤسای جمهور آمریکا!
آمریکا یک رئیسجمهور داشت به نام «ریگان» که میخواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج و با ناوهای دریایی خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛
«خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان».
ما آن روزها بچه بودیم اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا میپرسیم؛
«کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!»
روزی «علیرضا» از این هم بزرگتر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛
«کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامیتان؟! پدرم مصطفی، با گزینه خون هستهایاش، هنوز در موضع غرور ایستاده. شما کجایید؟! راستی! حال توافقتان چطور است؟!»
چیست انقلاب اسلامی؟ جز تسلیم آمریکا در برابر شکوه و عظمت ملت ایران؟ ۳۵ سال است همه رؤسای جمهور آمریکا به علامت تسلیم در برابر ملت ما، دست خود را بالا بردهاند.
اصلا فرقی نمیکند در ایران چه کسی رئیسجمهور باشد یا در آمریکا چه کسی! اصل مناسبات، دست انقلاب اسلامی است.
دولتها میآیند و میروند، دولتها به عبارتی همه موقتند، آنچه اما باقی میماند، انقلاب اسلامی ملتی است که «الله» خدایش بود و «روحالله» امامش. هر ثانیهای که از این انقلاب میگذرد، یعنی آمریکا در ستیز با ملت ایران، کم آورده. و هر ۱۲ بهمنی که «حضرت آقا» به دیدار امام و شهدا میروند، کاخ سفید را عصبانیتر میکند.
در آمریکا رئیسجمهوری که میگفت؛ «با رفتن خمینی، دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است» کجاست؟!
سگی که گاز میگیرد، پارس نمیکند اما رؤسای جمهور آمریکا زیاد هارت و پورت میکنند! انقلاب اسلامی دقیقا خورده به ملاج ابلیس! و آن بالا یکی هست که هوای انقلاب ما را دارد.
خدای «والفجر ۸» هماینک هم خداست. امامِ زمانی که در عرض اروند، یکی یکی دست بچه رزمندهها را گرفت، هماینک هم امام زمان(عج) است. ما در شلمچه، یک خانم حضرت زهرا(س) داشتیم که الان هم مادری میکند برای خون شهدایی که با سربند جگرگوشهاش حسین(ع) با سربند «یا حسین» به خط میزدند.
شوخی نیست؛ دعای دردانههای دهر، پشت این انقلاب است. کاخ سفید، «آقا» ندارد، اگر داشت، هرگز ابرقدرتی آمریکا به این روزگار نمیافتاد که عالم و آدم را علیه اسد بسیج کند، آب از آب تکان نخورد!
این اوباما بچه بود؛ یادش نمیآید؛
روزگاری سران آمریکا اراده میکردند، ظرف ۳ سوت، مصدق را میبردند و شاه را میآوردند! این را میبردند، آن را میآوردند! اینک، این سیدحسن نصرالله است که معلوم میکند چه کسی باید در سوریه حاکم باشد، چرا که رای اکثریت مردم منطقه مهم است، نه اراده سران کاخ سفید. چرا که دنیا، مقاومت علیه سران آمریکا و اسرائیل را دوست میدارد، انقلاب اسلامی را دوست میدارد، شعار «مرگ بر آمریکا» را دوست میدارد. رهبر کاخ سفید، صهیونیستها هستند، اما رهبر سیدحسن نصرالله، «آقا»ی ماست.
در «مصاف رهبران» تو بگذار نتیجه جنگ ۳۳ روزه مشخص کند رهبر فاتح را. دلم میسوزد برای ابرقدرتی آمریکا! اگر زمان خمینی میگفت «گزینه نظامی روی میز است»، اینقدر هم حالا جرات داشت که ۸ سال علیه ملت ایران، جنگی را تحمیل کند. هر چند که همان زمان هم، خمینی عصایش را بلند کرد و کوباند بر فرق کاخ سفید. عصای خمینی، بچههایی بودند که دیگر از گهواره برخاسته بودند؛ شیربچههای الی بیتالمقدس، بسیجیان کربلای ۴ و ۵، دلاورمردان همین والفجر ۸! اینک اما در زمان خلف شایسته خمینی، ۲۴ سال است گزینه نظامی از روی میز سران کاخ سفید تکان نمیخورد! و هرگز به مرحله عمل نمیرسد! هر چقدر آمریکا در ستیز با انقلاب اسلامی، گامهایی اساسی به عقب برداشته، انقلاب اسلامی جلو آمده است. فی الحال، سگهای کاخ سفید، فقط زر مفت میزنند و دیگر گاز نمیگیرند چرا که خوب میدانند عصای خامنهای، همان عصای خمینی است بلکه با بردی بیشتر. سیدحسن نصرالله، عصای خامنهای است. اگر مصطفی چمران، عصای خمینی بود، مصطفی احمدیروشن هم عصای خامنهای است. اگر «مصطفای خمینی» در زیرشاخه فیزیک پلاسما، «گداخت هستهای» خوانده بود، «مصطفای خامنهای» آن علم را به وادی عمل آورد و مظهر غرور ملی، علیه کاخ سفیدی شد که پیشرفت ملت ایران را نمیخواست. عصای آمریکاییها اما صهیونیستها هستند که خود نیاز مبرم به عصا دارند! ما «آقا»یی داریم که خودشان «آقا»یی دارند، امام زمانی دارند، خلوتی دارند. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی با همه شهدایش، عصای دست ظهور است انشاءالله… و دیر نیست که خداوند بر فرستادن حضرت منجی، «اراده انتقام» فرماید. آنکه آن بالا هوای خون شهدای ما را دارد، خود خداست. خدا بهتر از همه میداند که دنیا، منتقمی کم دارد. اینک، «گزینه ظهور» روی میز هستی است.
سال ۴۲ در آن یخبندان امید که هیچ کسی رفتن دیو را باور نداشت -چون آمریکاییها پشتش بودند- شاید این فقط خمینی بود که خوب میدانست گزینه انقلاب اسلامی، روی میز تقدیر است. آن روزها خمینی از فرزندان درون گهواره سخن میگفت! از فردا! از فردایی که آمدنش را هیچ کس باور نداشت!
انقلاب اسلامی؟! مگر ممکن است؟! مگر میشود؟! مگر شاه جلاد میگذارد؟! مگر آمریکاییها میگذارند؟!
اینک اما وقتی خامنهای از فردای روشن ظهور سخن میگوید، تعجبی در کار نیست! چرا که ابهت شب، شکسته است! و شب پرستان دارند آخرین نفسهای خود را میزنند!
تا آفتاب بزند، ستارهها، عصای دست ماه میمانند…
دیگر، روزگار «مگر آمریکاییها میگذارند؟» گذشته است! توافق را ول کنید! روح ندارد! خشم روحالله ندارد! و دولتها همه موقتند! طرف حساب آمریکا، خود خود خود انقلاب اسلامی است.
اینک سران کاخ سفید، آنقدر از عصای انقلاب میترسند که گزینه نظامی فقط روی میزشان است اما خب! جهان را بنگر و نگاه کن به دستان الله که میخواهد «گزینه بقیهالله» را روانه میدان کند… وقتی کدخدا، دیگر کدخدا نیست، فقط توافق ملتها با خداست که روح دارد. ما یک لوگوی شادتر از ۲۲ بهمن ۵۷ به «وطن امروز» بدهکاریم!
خبر مرگ آمریکا، «امام آمد» ما، دیدنیتر است.
فردا دیدنیتر است. وای از آن روز که بلند شود عصای مهدی(عج).
وطن امروز/ ۱۳ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا

به نام خدا… خدای کلمه، خدای حرف، خدای «چ». به نام خدا… خدای پاوه، خدای جاده اهواز – خرمشهر.
و سلام بر ابراهیم! حالا «چ» فقط یکی از سی و چند حرف زبان فارسی نیست؛ بیشتر، آدمی را یاد آخرین اثر حاتمی کیا می اندازد، یاد «چمران» که درست مثل «چریک» با «چ» شروع می شود! وه که در همین مختصر حرف ناز و مدور ۳ نقطه ای، چقدر معنای بلند بالا خوابیده… و من، «چ» عزیز را دوست می دارم، آنجا که حتی در اوج جنگ و خون، نهیب علیه منیت و دعواهای نفسانی را فراموش نمی کند؛
«شما وسط این بگومگو، صدای اصل کاری را نشنیدید… خوب گوش کنید!»
{از مناره های دوردست، صدای اذان می آید؛ الله اکبر…}
اصلا سر ابراهیم درد می کند برای تبر دست گرفتن، رفتن به جنگ بت های نفسانی، دعوا… دعوا با خود و با نفس خود به خاطر خدا… و خدا رحمت کند آنکه بر این حلال زاده نیز نام «ابراهیم» گذاشت. در زمانه ای که عمدتا فیلمساز به جای فیلم حرف می زند، بعضی ها معتقدند؛ «فیلم باید خودش حرف بزند». در «چ» اما حرف، نه از آنِ فیلمساز است، نه از آنِ فیلم. حتی این «چمران» هم نیست که حرف می زند! حرفی اگر هست، فقط و فقط حرف خداست. «چ» حرف خداست. خدایی که از حلقوم مصطفی چمران و اصغر وصالی حرف می زند! ابراهیم را هم باید به تبر شناخت و هم عرفان… و مگر نه آنکه چمران خود گل و گلوله و صلح و اسلحه و عشق و جنگ و عرفان و نبرد را با هم داشت؟! و مگر نه آنکه وسط معرکه، با گل آفتاب گردان، عکس یادگاری می انداخت؟!
از «علی (ع)» فیلم ساختن، بسی سخت تر است تا از پیامبر، چرا که «جمع اضداد» را مشکل بتوان «تصور» کرد، چه رسد به «تصویر»! و چمران در گونه خودش، «جمع اضداد» بود. گفتم که! سر ابراهیم درد می کند برای دعوا!
«اصلا خود خمینی هم “سرباز خدا“ بود».
وه که چه عارفانه بود این پاسخ شهید چمران به شهید وصالی. «چ» هم سرباز خداست؛ خواه حرف باشد، خواه فیلم…
آهای ابراهیم حاتمی کیا! جایی به بزرگی گفته بودی؛ «من مطرب نیستم» اما هیچ می دانستی روضه های نابی می خوانی؟!
به حرمت اشک هایی که در حریم خصوصی «چ» ریختم، این چند جمله را که با حروفی از قبیل «چ» نوشته شده، پذیرا باش. فقط همین یک قلم شهید، فقط همین چمران کفایت می کند که تو حق داشته باشی عاشق شهدا باشی. و همچنان از جبهه و جنگ، فیلم بسازی. این سهم تو نیست، حق توست. و اصلا نمی شود چمران را دوست نداشت. ابراهیم! این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است. «مصطفی» نام تمام شهدای هسته ای این دیار است. از حیث علمی، همه چمران را به دکترا در زمینه «فیزیک پلاسما» می شناسند، من اما به مهمترین زیرشاخه درسی اش یعنی «گداخت هسته ای». آری، این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است… و هنوز عصای خمینی بلند است.
۲۸ صفر ۹۲/ مصطفایی ترین روز سال
دوستدارت حسین قدیانی
وطن امروز/ ۸ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم
آنچه متاثر از توافق ژنو اجرا شد، آنقدر تلخ بود که غرور ملی آحاد ملت، حتی رایدهندگان به آقای روحانی را جریحهدار کرد.
ایرانیجماعت را همگان به احساس میشناسند و روحیه حساس. صدالبته دیدن تصاویر پلمب ساخت و سازهای هستهای و بازایستادن سانتریفیوژها از چرخش، روح و روان هر ایرانی آزادهای را آزار میدهد.
تودههای مردم، صرفنظر از مصداق رأیشان، لابد خود را میگذارند جای آن نخبه جوان که آن همه گمنام و بیادعا در کارگاههای هستهای مشغول کار است، بعد میبیند نتیجه تلاشش پلمب شده.
چیست مگر گناه اصحاب هستهای؟! فیالمثل آیا وزرای همین کابینه، خوششان میآید که هر از چندی، دم و دستگاهشان به بهانههای مختلف، پلمب شود؟! یعنی هستهای ما اندازه صفحه فیسبوک وزیر خارجه حرمت ندارد؟!
من قدر سوادم، خود را فقط میگذارم جای فلان سوپور سایت نطنز. دل او هم غروب جمعهای است برای خود، خدا عالم است. یاد آن روز میکند که صبح به جای دیدن مهر و پلمب بازرسان آژانس، به مصطفی احمدیروشن سلام میداد. مشاهده آن جوان شهید کجا، تماشای ریخت جاسوسان سیا و موساد کجا؟!
آنکه دارد لبو میفروشد هم ایرانی است، گیرم هنوز لبو را لای روزنامه بپیچد. ایضا آن راننده تاکسی که غذای گرمش را میگذارد صندوق عقب، بلکه ظهر شود و غذای از دهان افتاده و دیگر سرد شده را میل کند و ادامه کار مسافرکشی.
حال متوجه میشوید که چرا بعضی از دماغ فیل پایین افتادههای مشاور، این همه دل ناصاف دارند با اقشار زحمتکش این ملت؟! بیخود نیست که درمیآید صدای آن عالم فرزانه؛ «بعد از دست دادن با اجنبی، بروید بشمرید انگشتان دستتان را مبادا کم شده باشد.»
ایرانی، ایرانی است و آنجا که سخن از غرور ملی است، لبوفروش و راننده تاکسی و مرجع تقلید به هم میرسند. آه از سیام دی ماه. در این روز، ما در «وطن امروز» یک لوگوی روزنامه را سیاه کردیم، صدای بعضیها درآمد، چه میگویند این همه سیاهنمایی خود را که گویی هیچ افتخاری نبوده در گذشته؟!
از لبوفروش گرفته تا دانشمند هستهای، جملگی غرور ملی را میفهمند اما بیاییم فرض کنیم روزنامههای زنجیرهای هم چیزی از این غرور عایدشان است که تیتر یک میزنند؛
«مرگ تحریمها – تعلیق هستهای».
یعنی ملت! خیلی هم حالا از تعلیق هستهای ناراحت نباشید که مابهازای آن، تحریمها مرد و رفت پی کارش! این به آن در!
ملت ما در کنار غرور ملی، فهم و شعور ملی هم دارد و هرگز عداوت ذاتی با هیچ دولتی نداشته و نخواهد داشت. ملت در درک این دولت هم، هیچ کم نگذاشته، ولو اینکه دولت، هفت دهم درصدی بوده باشد.
این درست که از نظر مشاوران عالی و ارشد این دولت، نیمی از ملت، رأی به بیقانونی دادهاند اما خب! ادب ملت ما بالاتر از آن است که لزوما جواب بدی را با بدی بدهد.
ملت نجیب ما یک ملت است و هرگز تقسیم بر ۲ نمیشود. ملت این روزها، ناظر بر آنچه بعضیها مرقوم میدارند، درگیر و دار این پرسش است که «ما عکس تعلیق هستهای را دیدیم اما کجاست تصویر مرگ تحریمها؟!» توافق ژنو، بسیار نامتوازن است و این «توافق نامتوازن» را لبوفروش حتی اگر نتواند درست تلفظ کند، کاملا میفهمد. البته عکسش هم صادق است!
ملت اصلا به خاطر روی گل دولت، فرض هم بکند که توافق، متوازن بوده، باز در گیرودار یک پرسش دیگر است؛
«این سرمایه که شما با آن معامله بر فرض متوازن کردهاید، سرمایه خودتان بوده یا سرمایه خون شهدای هستهای؟! سرمایه خودتان بوده یا سرمایه دولتهای قبلی؟! شما که قبلا هم باری هستهای را پلمب کرده بودید، پس سرمایهای که با آن دست به معامله زدید، از خودتان نبوده، بلکه محصول کار و ماحصل خون گذشتگان بوده. با این همه، چرا علیه گذشته سیاهنمایی میکنید؟! و چرا این همه دروغ میگویید؟!»
آری! حتی فرض هم بگیریم دولت در این توافق، گل کاشته، همه آن امتیازی که به حریف داده، مدیون سرمایهای است که دیگران، بویژه شهدای هستهای، به او منتقل کردهاند و الا دولت هفتدهم درصدی، چیزی هم داشت که به دشمن بدهد تا مثلا مرگ تحریمها را از اجنبی بازستاند؟!
و اما فرض و خیال را وانهیم و سخن بر مبنای واقعیت بگوییم. اظهارات دستاندرکاران سیاست خارجی دولت، بلکه شخص رئیس قوه مجریه را اگر در این ۱۰۰ روز اخیر بررسی کنیم، معالاسف آنچه زیاد دیده میشود، تناقض است. «ما از هیچ حق هستهای در برابر قدرتها کوتاه نمیآییم» در حالی بیان میشود که همین چند وقت پیش، جشن شادمانی گرفتند و گفتند: «حتی آمریکا هم حقوق هستهای ما را به رسمیت شناخته».
اولا؛ اگر به رسمیت شناخته، دیگر چه لزوم است به جمله «ما از حق هستهای خود در برابر دشمن کوتاه نمیآییم»؟! مگر او به رسمیت نشناخته بود؟! وانگهی! این چه طرز حرف زدن با یک دشمن مودب و باهوش است که حقوق هستهایات را هم به رسمیت شناخته؟!
ثانیا؛ عاقبت بر ما روشن کنید که دشمن، کدام حق را به رسمیت شناخته؟! حق غنیسازی، حق هستهای یا حق مهر و پلمب تاسیسات هستهای؟!
متاسفانه تناقض در این باب، زیادی زیاد است. «ما از حقوق هستهای خود یک ذره عقبنشینی نمیکنیم» جملهای است از وزیر امور خارجه. آقای ظریف! اینگونه؟! میخواستید عقبنشینی کنید، چه میکردید؟! و آیا بهتر نیست از هستهای، یک چیزی هم باقی بگذاریم و همه را پلمب نکنیم، بلکه برای معامله در ادوار بعدی مذاکرات، احیانا سرمایهای برای چانه زدن داشته باشیم؟!
ما از قبل، سیاهی سیام دی ماه را میدیدیم که معتقد بودیم اسرائیل، اتفاقا بیشترین منفعت را از توافق ژنو میبرد اما بعضیها، نه فقط فریب خنده اوباما را خوردند، بلکه حتی فریب اخم و تخم ظاهری نتانیاهو را هم خوردند!
مسخره است؛ هستهای ما متاثر از توافق ژنو، پلمب شود، آن وقت نتانیاهو از این توافق عصبانی باشد! بعضیها خوب است حالا پیدا کنند همصدای با اسرائیل کیست؟!
و هر چند مشاوران ارشد و عالی این دولت، ما را غیرقانونی میدانند، ما اما مشورتهای بهتری به دولت میدهیم. آنچه سیام دی ماه، نقدا لرزید، ساختمان صنعت هستهای کشور بود، نه ساختمان تحریم. این توافق اما طبق مفاد آن، قابل بازگشت است. سرمایه را بازگردانید، که همه آن سرمایه، اتفاقا در اوج تحریم، حاصل شد.
آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. بهتر نیست به جای شوهر دادن هستهای، دمی با عزم و غرور ملی و همت مردمان نیک خودمان وصلت کنیم؟!
و آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!
به این معنی، من با سرمایهداری موافقم. آدم بیسرمایه، غرور مردمش را میشکند، نه ساختمان تحریم را. آه از سیام دی ماه…
این «آه» خودش مشورتی است به دولت. گیرم رأی ما به بیقانونی بوده! آه ما کاملا قانونی است.
وطن امروز/ ۲ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
متقلب بزرگ ۸۸
«من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده» آشناترین جمله برای خاتمی است. از همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ شنیدههای موثق ما حکایت از آن داشت که خاتمی بارها و بارها در جلسات خصوصی، ضمن تقبیح اعمال دیگر فتنهگران بویژه موسوی و کروبی، به این مهم معترف بوده که در انتخابات ۸۸ تقلبی رخ نداده. این که حالا خاتمی است، از متقلبین ترمزبریدهتر فتنهگر، مکرر نقل است که گفتهاند؛ «اساسا سیستم انتخابات در جمهوری اسلامی، آنقدر که با نظارت مردم و امنای ایشان پیوند دارد، وابسته به حکومت نیست، فلذا تقلب در انتخاباتهای جمهوری اسلامی کلا محال است». فایلی که اخیرا از سخنان خاتمی بیرون آمد و مربوط به سال ۹۱ است، اصلش را بخواهی ریشه در همان روزهای نخست بعد از انتخابات ۸۸ دارد. خاتمی همان روزها هم بهخوبی میدانست تقلبی در انتخابات رخ نداده، چه اینکه در نخستین انتخابات بعد از ۸۸ هم رفت و رای خود را به صندوق انداخت. فیالحال، اساسیترین سوال ممکن این است؛ «این آقایان اگر واقعا معتقد بوده و هستند که تقلب، تهمت و توهمی بیش نیست، پس چرا همان روزهای فتنه، در برابر دروغ بزرگ تقلب، موضع علنی، عمومی و رسمی نگرفتند؟!» من واقعا حیفم میآید که در ازای خون مقدس، پاک و زلال شهدایی چون حسین غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی بخواهم گریبان چرک فتنهگران دانهدرشت را بگیریم، یعنی بر این باورم که معامله این شهیدان بسیجی، با خدا بوده و بس، لیکن دمی خود را بگذارید جای والدین دیگر قربانیان فتنه؛ فتنهای که معالاسف، خشک و تر را با هم میسوزاند. آیا پدر و مادر ایشان حق ندارند خاتمی و امثالهم را اینگونه خطاب قرار دهند که؛ «شما فقط میخواستید جگرگوشههای ما قربانی ادعای تقلب شوند؟! حال راحت شدید؟! اصلا چرا همان روز واقعه، علنی اعلام نکردید تقلبی رخ نداده تا بلکه بچههای ما هم به هواداری شما، اسیر نقشه دشمن نشوند؟!» قدر مسلم هر خونی که در فتنه ۸۸ از بینی کسی خارج شده، در وهله اول، باید یقه سران فتنه را گرفت، و صدالبته یقه آن دسته از سران فتنهای که با علم بر موهوم بودن تقلب، همراهی کردند با داعیه تقلب. با قاضی مرتضوی به اندازه کافی کلنجار رفته شد، اینک وقت است فرشته عدالت، دمی هم گریبان خاتمی را بچسبد که چرا به جای خطکشی با اصحاب تقلب، آتشبیار معرکه شدند و فتنه را با همراهی خود فزون کردند؟! نه فقط در ماجرای کهریزک، بلکه در هر ماجرای هشتاد و هشتی دیگری، آنکه باید حساب پس بدهد، یکی هم خاتمی است. «من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده»، حساب ما را با خاتمی صاف نمیکند، تازه شروع میکند. البته از ما جلوتر، کسانیاند که جگرگوشههایشان، قربانی دورویی و تزویر بعضیها شدند. مدعی به عبارتی ایشانند. آنی فرض کنید خواصی از تبار خاتمی، همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ میآمدند و به شکل علنی، و نه خصوصی، بر دهان داعیه داران تقلب میزدند و میگفتند؛ «انتقادات ما سر جای خود محفوظ اما هرگز تقلبی در انتخابات رخ نداده». آیا باز هم ادعای تقلب، تا این حد و حدود، «اسم رمز آشوب» میشد؟! آنی فرض کنید در برابر یاوه «اگر تقلب شد، بریزید در خیابانها»، خواصی از تبار خاتمی میآمدند جلو و لااقل به جوانان هوادار خود هشدار میدادند که؛ «مراقب باشید، تقلب، تهمتی بیاساس است». آیا آنهمه آتش فتنه، زبانههای متعدد میگرفت؟! هر ۳ قربانی کهریزک، والدینشان حی و حاضرند. آیا جز این است که این جوانان، قبل از هر چیز، جان خود را قربانی ادعای نادرست تقلب کردند؟! آری! این سوال، قبل از آنکه سوال ما از خاتمی باشد، سوال همه آن کسانی است که هزینه دادند بابت ادعای تقلب؛ «آقای خاتمی! شما میدانستی تقلب نشده و همراهی کردی با داعیهداران تقلب؟! این وسط چه میشود جواب خون فرزندان ما که قربانی امراض سیاسی شما شدند؟!» جز این، قانون هم باید گریبان آنان را که باید، بگیرد. عدالت هم، نظام هم. شگفتا! آنهمه آبرو از نظام ریخته شد به بهانه تقلب، آنهم در شرایطی که آقایان خود قائل به تقلب نبودند! آیا ۳۰۰ هزار خون شهدای این مملکت، از مصطفی چمران دکترا گرفته در فیزیک پلاسما، شاخه گداخت هستهای تا آخرین مصطفای روشن هستهای، مسخره دودرهبازی و بیچشم و رویی شبهمردانی نظیر خاتمیاند؟! آیا خشم انقلابی خمینی بتشکن، مسخره امراض سیاسی بعضی خواص جامعه است؟! ۸ ماه که چه عرض کنم؛ حدود ۲ سال، به بهانه تقلب، چشم طمع دشمن به خیابانهای مرکزی تهران و آشوب در خرمن انقلاب اسلامی دوخته شد، آنهم در شرایطی که بعضیها معتقد نبودند تقلب شده؟! مسخره کردهاند ملت را؟! مسخره کردهاند وصیتنامه شهدای این ملت را؟! مسخره کردهاند جوانان طرفدار خود را؟! یعنی فرهنگ لغت فارسی، نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد. من بسیار بعید میدانم هیچ کلمهای در زبان فارسی، معادل درستی برای این کار آقای خاتمی باشد! سزای این عمل خاتمی، هر ناسزایی هست و نیست! و دقیقا از همین زاویه است که من با شعار «میبخشم اما فراموش نمیکنم» مخالفم. این شعار همانقدر مسخره است که یکی بگوید؛ «من فراموش میکنم اما نمیبخشم!» بخشش فتنهگران از کیسه چه کسی، چه چیزی؟! مگر دست من و ماست فقط؟! اصلا مگر دست لطف و کرامت نظام است فقط؟! اتفاقا بخشش وقتی زیاده از حد میشود، تو خواه فراموش کنی، خواه نه، مجلس ختمات میشود همان مجلسی که اوباما در آن دلقکبازی میکند و کنار همسرش، عکس یادگاری میاندازد با دیگران! الگوی این ملت انقلابی، امام خمینی است، نه این و آن. خاتمی بخشیده نمیشود، چون اصلا ممکن نیست بخشیده شود. قانون ببخشد، عدل نمیبخشد. عدل ببخشد، آبروی نظام نمیبخشد. آبروی نظام ببخشد، خون شهدا نمیبخشد. و بر فرض که این همه ببخشند، جوانانی که با دستفرمان خاتمی به قهقرای زندگی رسیدند و فریب خوردند، هیچ نخواهند بخشید خاتمی را. چند سال پس از یومالله ۹ دی، ما محکمتر از قبل، سر جای خود و در همان موضع قبلی، شهدایی و انقلابی خود ایستاده ایم. آقای خاتمی کجاست؟! و چه کرده با خود که حتی مراجع مهربان تقلید هم، وی را به حریم خود راه نمیدهند؟! من، دیشب بعد از دیدن خبر خاتمی در «تسنیم»، صفحاتی از کتاب «نه ده» را خواندم. اگر و تنها اگر بابت یک مساله از نوشتههای هشتاد و هشتی پشیمان باشم، از این منظر است که چرا اندازه خیانت و نفاق اصحاب فتنه، قلم را با ایشان نیاویختم. خداوند این قصور را بر صاحب این قلم ببخشد که ما همین گونه هم بخشیدهایم فتنهگران را. زیادی بخشیدهایم. شعار «بخشش» را دیگران سر میدهند اما این ما بودیم که حیا به خرج دادیم در قبال آنهمه بیحیایی… که میدانستند تقلب نشده و همراهی کردند با ادعای تقلب! من به جد بر این گمانم که سال ۸۸ اتفاقا تقلب بسیار گستردهای حادث شد، منتها نه در انتخابات، که بعد از انتخابات. از مهمترین متقلبین سال ۸۸ یکی هم همین جناب خاتمی است. تقلب خاتمی در قلب جوانانی بود که به تأسی از خواصی چون خودش، واقعا باور کرده بودند در انتخابات ۸۸ تقلب رخ داده. تقلب از این بدتر؟! تقلب از این بدتر که خود چون خواص هستی، کنج دنج بنشینی و عدهای جوان ذاتا پاک، هزینه دوز و کلک تو را بدهند؟! تقلب از این بدتر که با همان شعارهای انقلاب، آمده بودند به جنگ انقلاب؟! تقلب از این بدتر که هم علیه ۴۰ میلیون رای ملت، هم علیه ۲۴ میلیون رای اکثریت، واقعیت و حقیقت را قلب کردند؟!… و تقلب از این بدتر که «دوست» را به ثمن بخس فروختند به «دشمن»؟! در آخر، توصیهای دارم به آقای خاتمی که شک ندارم منباب «شرط بلاغ» به صلاح دنیا و آخرت اوست. توصیه این است؛ همین سخنان اخیرا منتشر شده را، این بار نه در فلان جلسه خصوصی، بلکه در پیشگاه ملت ایران بیان کند.
وطن امروز/ ۱۵ دی ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
روح توافق!
روح توافق، روح توافق، روح توافق! یعنی خداوند پدر این «روح توافق» را بیامرزد که اگر نبود، معلوم نبود آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، دیگر چه میخواستند بگویند! هی دم به ساعت اوباما و جان کری و وندی شرمن و مک کین و دیوید کوهن و ماری هارف و باب منندز با رفتار و گفتارشان رسما مفاد توافق ژنو را نقض میکنند، هی دم به ساعت آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، رواداری به خرج داده، اظهار میدارند؛ فلان حرف کاخ سفید یا بهمان عمل وزارت خزانهداری آمریکا، نه با کلیت توافق هستهای، بلکه فقط با روح توافق ژنو در تعارض است، تحریمهای جدید، بیشتر ناقض روح توافق است، توافق هنوز کمپلت نقض نشده، در جریان است و… در اینجا چند پرسش به ذهن من میرسد که مطرح میکنم.

یک- روح توافق ژنو دقیقا یعنی چه؟! و مشخصا در کدام قسمت توافق واقع است؟!
دو- آیا همه توافقات، روح دارند یا این، اینطوری از آب درآمده؟! و چرا؟!
سه- این روح توافق ژنو، مثل روح آدمی، آیا با جسم در پیوند است یا برای خودش به صورت مستقل میپلکد؟!
چهار- آیا طرف غربی، بویژه آمریکاییها هم به داشتن روح برای توافق ژنو اعتقاد دارند یا این، فقط اعتقاد این سوی میز مذاکره است؟!
پنج- گور بابای روح توافق، کلا اوباما به روح اعتقاد دارد یا خیر؟!
شش- اگر توافق کاملا نقض شود، تکلیف روح آن چه خواهد شد؟!
هفت- دقیقا و مشخصا چه اتفاقی بیفتد، هم روح توافق نقض شده، هم جسم توافق؟!
هشت- وقتی روح یک توافق، نقض میشود؛ یعنی الحمدلله متن آن هنوز مورد عنایت قرار نگرفته، گرفته، کم و بیش گرفته یا که چی؟!
نه- در بدن آدمی، روح از جسم مهمتر و ماندگارتر است؛ این مساله در توافق ژنو چگونه است؟!
ده- اگر توافق کلا بمیرد، روح این توافق احیانا با کدامیک از ارواح توافقات سیاسی تاریخ محشور خواهد شد؟!
یازده- آیا روح عهدنامه ترکمانچای در عوالم بالا هنوز زنده است؟! در صورت حیات، آیا آن روح، بر روح توافق ژنو نظارت دارد؟ در عالم بالا منظور است! کلا یک توافقنامه، روحش چقدر عمر میکند؟!
دوازده- روز ختم نلسون ماندلا، اوباما که داشت اون کارها رو میکرد؛ این، ناقض حقوق شهروندی میشل اوباما حساب میشود یا ناقض روح نخستوزیر دانمارک؟!
سیزده- چی کار کنیم روح توافق از ما شاد میشود؟!
چهارده- اینکه میگویند
«به حق غنیسازی در توافق، اشاره شده»، منظور این است که به «حق غنیسازی» در روح توافق اشاره شده، در متن توافق یا در جای دیگری از توافق؟!
پانزده- آیا فقط عده خاصی میتوانند روح توافق را ببینند یا همه میتوانند؟!
شانزده- کلا آیا برعکس! ممکن است اتفاقی بیفتد که متن توافق را نقض کند، اما به روح آن وفادار باشد؟!
هفده- آیا اینکه میگویند «روح توافق»، منظور، روح متن توافق است، یا متن توافق، خودش جداگانه روح مجزایی دارد؟!
***
صرفنظر از طنز، بعضیها چطور برای یک توافق مجروح، روح قائلند اما روح پرفتوح شهدای هستهای را نمیبینند؟!
وطن امروز/ ۲۶ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نقد آزاد است، این هم سندش!
دیروز شنبه نامهای رسمی به روزنامه رسید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در نامه خطاب به وطن امروز آمده بود:
«به آگاهی میرساند موضوع درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی در شمارههای متعدد آن روزنامه است، در جلسه ۴ آذر ۹۲ هیات نظارت بر مطبوعات مورد رسیدگی قرار گرفت. هیات مذکور مصوب نمود؛ مستند به بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات به جنابعالی تذکر داده شود. ضروری است نسبت به رعایت دقیق مفاد قانون مطبوعات دقت نموده، در انتشار مطالب انتقادی حدود قانونی را مراعات نمایید».

در این باره اشاره به پارهای نکات ضروری است؛
۱- در متن نامه به هیچ مصداق و مثال و شماره خاصی از روزنامه اشاره نشده. ظاهرا دوستان وزارتخانه فرهنگ که خیلی تمایل ندارند با پسوند «ارشاد» شناخته شوند، اساسا با خطمشی روزنامه مشکل دارند و در تلویحی نزدیک به تصریح از ما میخواهند کلا رویه و روندمان را عوض کرده، آنگونه بنویسیم که ایشان میخواهند.
۲- خوب بود دوستان وزارت فرهنگ دقیقا بگویند نسبت این تذکر با این ۲ جمله جناب روحانی چیست که اولا «دولت را نقد کنید» و ثانیا «در عرصه فرهنگ، دولت اعتدال موفق شد نگاه امنیتی را کاملا حذف کند و فضا را از حالت فضای امنیتی درآورد»؟!
۳- از قرار، مطلوب بعضیها از جامعه خبری، همان معدود خبرنگارانی هستند که در زنگ انشای یکصدروزه، فراتر از نقش ضبط صوت به بلهقربانگوی این و آن بدل شده بودند!
۴- و همچنان در نهایت دوباره باید تاکید کنیم؛
ایکاش دوستان به جای عباراتی مثل «درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی است» به یک نمونه از این مطالب یا تیترها اشاره میکردند تا ما متوجه شویم کدام حدود قانونی را باید رعایت کنیم!
وطن امروز/ ۱۰ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
بسم العلی العظیم…
فاتحه مع الصلوات!
😐
آقا ما که نفهمیدیم جریان این متن و روح توافق ژنو چیه؟؟!!
شما یه توضیحی بدید شاید قانع بشیم.
روح و جسمش از هم جدا شده؟
روحش خبیثه یا اینکه بچه خوبیه؟
هی توافق؛ به روح اعتقاد داری؟! والا!!
بعضیا سوتی دادن به چه بزرگی و حالا خودشون هم فهمیدن که چه کلاهی سرشون رفته، حرفی هم برای گفتن ندارن!
بلانست جمع انگار ما نفهمیم!! برگشته میگه الان مصلحت بر اینه که سکوت کنیم!
آره! یه ماه قبل مصلحت این بود که قهقهه بزنی، الان مصلحت اینه که سکوت کنی!
مصلحت کی؟ الله اعلم…
تو رو خدا سکوت نکن بیا یه توضیح بده ملت روشن بشن!!
خنده ام می گیره از اینکه ادعای سیاست مداری و تیزهوشی در حد فوق بشر دارن!!
روح توافق در این هوای سرد؛ اعصابش خرابه ها!
http://upir.ir/files/imagesCANCY3VE.jpg
یکی از روزنامه ها واسه روح توافق یه مطلب طنز چرت گذاشته بود! پیش خودم گفتم قدیانی چه طنزی می نویسه و اینا چه طنزی!!!!!!!!!!!!!
دلمون از اون طنزا می خواد که تو این اوضاع قاراش میش، حالمون رو عوض کنه.
ما جسم توافق رو که زاییده ی تغافل بود، قبول نداریم که بخوام روحی براش در نظر بگیریم…
یعنی خدایی هنوز جسمش برای ما قابل هضم نیست چه برسه به روحش!
در عطش عدالت مهدوی؛
همان طور که خودت حدس زدی، متن طنز است. ان شاء الله خوش تان بیاید.
واقعا واقعا منتظریم…
اِی تو روحت، توافق!!!
فکر کنم همون یکباری هم، که اینا تلویحا گفتند؛ غلط کردیم، با اوباما و جان کری، مکالمه ی تلفنی و شفاهی کردیم و حرکت ما نابجا بود، به خاطر موضع گیری حضرت آقا بود. اگه نه این قماش، چه ظریفش چه ضخیمش! چه حقوقدانش چه بودجه نویسش، سر و ته از یک کرباسند!!
ای کاش؛ در این متن طنز، یادی هم از مرحوم “جن بوداده” بشه. یادش بخیر، چه سر و سری با داداش حسین داشت 🙂 مخصوصا اون قضیه ی سنجاق و گردشش تو هوا!!!!
یکی نیست بگه آخه جناب ظریف و …! شما که جسم توافق رو تمام و کمال بر نداشتید برای ما بیارید…حداقل دست روحش رو می گرفتید با خودتون می آوردید که اینجوری خدشه دار نشه!!!
والا…
این توافقی که ما دیدیم، بیشتر به عمه اعتقاد داره تا روح!
دوستان؛
کامنت منشوری نگذارید لطفا!
من که چند وقتیه در حال درک کردن اوباما هستم. شما چطور؟!
این قضیه زمان در قطعه هم مثل زمان در قیامت می مونه. جَخت بلا هر ساعتش معادل یه روزه!! خوبه از الان تمرین کنیم اونجا یهو شوکه نشیم!
یعنی این ظریف چه مصاحبه ای با واشنگتن پست کرده ها!!! مدام گفته آره آمریکایی ها حق دارن نگران باشن ولی ما درصدد جلب اعتماد اونا هستیم! یکی نیست بگه حرف زدن بلد نیستی حرف نزدن که بلدی…
ما آخر نفهمیدیم این توافقنامه مرده، رفته کما، سکته زده؟ بالاخره چه مرگشه؟
توافق هم توافق های قدیم!
تا ساعاتی دیگر چه خبره؟
عمدا دارند مذاکره و رابطه را عادی می کنند؛ الکی هی تماس برقرار می کنند با امریکای وحشی حامی رژیم کودکش کش اسرائیل…
سحاب؛
تا ساعاتی دیگر روح توافق رو احضار می کنیم. قراره یه سری ابهامات رو شفاف سازی کنه.
دوستانی که مشکل قلبی دارند خواهشاً مراقب باشن. روح خبیثیه لامصب!
سیب زمینی لااقل سرخ میشه یه جلز و ولزی می کنه! حضرات انگار نه انگار!!!
اینکه اونا بستن، توافقناله است؛ نه توافقنامه!
آقای ظریف! شما بهتره به جای منتقدین، جواب دشمن رو بدین…
یه معتدل ضد افراط
شما همون یه افراطی ضد اعتدال هستید آیا؟
آره بابا.
توبه کردم.
الان دقیقاً یک هفته و دو روز و ۱۰ ساعت و ۲۵ دقیقه است که پاکم.
خنده دار، شاید هم گریه دار است!
رفتند کلی هزینه و وقت صرف کردند و با یک مشت سگ و گرگ و کفتار، گفتگو کردند!
اح اح اح…
کسر شأن است مذاکرات ژنو!
عجب عفریته ای است این اشتون! در خیابان های “کیِف” که دیدمش، با آن خنده های زشت، بیشتر به ذات خبیثش پی بردم. حیف کلاس و اقتدار ما… حیف!
سید سلام…
ما آخرش هم نفهمیدیم این جناب داداش حسین، اونطور که آقای هرندی در نه ده نوشته، کم رو و خجالتیه یا اونطور که بچه های سازمان اوج و نصر تی وی و مراسم فکه میگن، عند مزه پرانی و جمع گردانی هستش؟! اونطور که بعضی عکسها نشون میده، قدشون متوسط رو به کوتاهه یا رسما قد بلنده؟! چهارشونه هست یا خیلی لاغر؟! موهای مجعد پرپشت داره یا کم حجم و در حال ریزش؟! اغلب توی خودشه و ناراحت از چیزی گویا یا غالبا شاد و بذله گو هستش؟!
یعنی این دغدغه ای شده واسه من. خوشحال میشم از این حالت حیرونی دربیام!
چه قشنگ و متفاوت!!
http://upir.ir/files/Capture2.png
دم وطن امروز حامی تاکسی و رانندگان تاکسی (این قشر زحمتکش) گرم.
لعنت خدا بر جناب سریع القلم اشرافی و طاغوتی که به این قشر مظلوم جامعه اهانت کرد…
از قدیمی های قطعه؛
تعجب نکن اگر بگویم داداش حسین همه این ها که گفتی، هست!
دوستان محترم؛
پیشنهاد تیتر یک وطن امروز سه شنبه با داداش حسین بوده… یاد “غدیر قم” به خیر!
ظریف در گفتگوی تلفنی با کری:
“دشمنان ما و شما در داخل کشورهایمان می خواهند توافق ژنو را زمین بزنند. امیدوارم این افراد به امنیت ملی کشور خود فکر کنند!!”
ببخشید من متوجه روح! این حرفها نمیشم. یعنی این گلابی هنوز به کری و اوباما امید داره؟!
“اینکه میگویند «به حق غنیسازی در توافق، اشاره شده»، منظور این است که به «حق غنیسازی» در روح توافق اشاره شده، در متن توافق یا در جای دیگری از توافق؟!”
دقیقا جای دیگری از توافق که ما نمی بینیم و فقط اونا می بینند!
دوباره از آن حالت هایی شده که دلم می خواهد سر به بیابان بگذارم و نبینم و نشنوم چرندیات این ظریف فیس بوک باز را!
اعصاب برای آدم نمی گذارند.
جملاتی مثل کامنت “حسین” را که می بینم، اصلا نمی دانم چه عکس العملی باید نشان دهم!
یکی نیست به این جناب بگوید دشمن خودتی و …!
سانسور…
نوشته آقای محمدی در وطن امروز خیلی زیباست. همه دوستان لطفا بخونند.
—پروژه توانمند سازی اپوزیسیون—
خیلی خیلی خوب (گفت و شنود)
گفت: «دیوید کوهن» معاون وزیر خزانهداری آمریکا در مقالهای نوشته است؛ «ایران را با تحریمها در باتلاق فرو خواهیم برد»!
گفتم: غلط زیادی کرده! فعلا که آمریکا زیر بار ۱۷ هزار میلیارد دلار بدهی غیرقابل پرداخت، از دست دادن عقبههای استراتژیک خود در منطقه، خسارتهای غیرقابل جبران حمله به عراق و افغانستان، و دهها مشکل لاینحل دیگر، در باتلاق افتاده است.
گفت: کوهن نوشته است، برای مقابله با ایران، راههای مختلف را بررسی کرده و به راهکار موثری دست یافتهایم.
گفتم: قمپز در کرده! یارو برای حل مشکل خود استخاره کرد، جواب بد آمد، دفعه دوم هم بد آمد، یک دفعه دیگر استخاره کرد جواب آمد که خیلی خیلی خوب و مفید است! و یارو با عصبانیت گفت؛ یعنی چه؟ استخاره کردم به فلانی چاقو بزنم بد آمد، استخاره کردم او را بکشم، باز هم بد آمد. پرسیدند حالا برای استخاره سوم چه نیت کرده بودی که خیلی خیلی خوب آمد؟ و یارو گفت؛ نیت کرده بودم خودم را بکشم!
اینقدر از دست این جماعت بیخود و بی خاصیت عصبانی هستم که بخوام حرف بزنم جز فحش چیزی نمی گم.
فقط روح توافق رو خدمت همه دوستان معرفی می کنم و می رم:
http://0up.ir/do.php?imgf=138722326564881.jpg
ای به روح گلستان و ترکمانچای و پاریس و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه که قجر و پهلوی با دول فخیمه بستن و ایضا به روح پر روی این آخری!!!!
اینقدر نمی فهمند که ما مخالف به نتیجه رسیدن توافق ژنو نبودیم. خودشان وطن فروش اند، فکر کردند همه همینند!
اگر از اول مخالف مذاکره بودیم، فقط برای این بود که مطمئن بودیم نتیجه ای جز هارتر شدن دشمن نخواهد داشت.
فکر کرده الان خوشحالیم که آمریکا زده زیر میز!
نه جناب ظریف؛ اگر کسی این وسط ناراحت باشد مائیم. برای دوستان زنجیری شما که اعتبار و اقتدار و عزت نظام اهمیتی ندارد.
آیا این روح، نسخه ی ۲۰۱۳ هاله ی نور است، یا بخشی از فیلم ارواح سرگردان!!؟
اساسا، بکار بردن الفاظ محیر العقول، فقط برای دولتمردان گذشته نکوهیده بود و عزیزان کنونی، هر اصطلاح جدید و مضحکی را می توانند وارد ادبیات سیاسی بکنند؟!
طنزی جذاب و مهم که البته تلخی بیش از حد سوژه آن، جایی برای جذابیتش باقی نگذاشته!
سپاس آقای قدیانی…
جدا با این کارها و برنامه ها و اشتباهاتشان، کاممان را تلخ کردند آقایان.
اگر قصد خیانت و سهل انگاری و کوتاهی دارند، انشاءَالله خون شهدای مظلوم هسته ای، رسوایشان کند.
یک سئوال اساسی و بنیادی ذهن من رو به خودش مشغول کرده! واقعا؛ علت خوشحالی تیم مذاکره کننده، و ایضا خوشحالی متفاوت طرف اروپایی، چی بود که ما متوجه اون نشدیم؟؟!!
چشم انتظار؛
بعله که فقط برای قبلی ها نکوهیده بود!
برای این ها همه چیز کوهیده (متضاد نکوهیده چی میشه؟!) است!
می شود نوع نشستنشان کنار جان کری را خدا هدایت کند؛ می شود توافقاتشان روح داشته باشد و خیلی می شود های دیگر!
همون کوهیده درسته!! حیف که گفتی کامنت منشوری نذاریم، اگه نه می گفتم به جای … اولش … بذاریم که واقعا همینطوره!!…
این جماعت زنجیره ای خودشون فهمیدن سرشون کلاه رفته، اما دیگه چاره ای ندارن.
اونقدر هم شرف و مردونگی ندارن که بگن اشتباه کردیم و اصلاح می کنیم روشمون رو.
همین مونده بود که دست به دامن عیسی مسیح بشن و چشم امید به کریسمس داشته باشن.
یه سری جواب واسه سؤالها به ذهن آدم میرسه ولی کاملا منشوری بهنظر میرسه و…
سید پیشنهاد رنگ زرد لوگو و عناوین با کی بوده؟
شاهکار شده این صفحهی اول “وطن امروز” امروز!
———–
نامهای به روح توافقنامه ژنو!
http://sikhoonakchi.blog.ir/1392/09/24/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%98%D9%86%D9%88
یک طنز خوب و داغ بیست و شیشی در آخرین ۲۶ پاییز ۹۲!
آقای ظریف روح توافق رو کار نداریم…
اما انصافا شما هم یه خورده هوای روح امام (ره) رو داشته باش!
همونایی که از “روح” توافق حرف می زدند به خاطر “هاله نور” پدر جد احمدی نژاد رو آوردن جلوی چشمش!
روح پر فتوح شهداى هسته اى! شاید شما کارى کنید…
اون موقع که یه چرتی تو دانشگاه تهران گفت در مورد موقعیت پدافندی مملکتمون، که یعنی امریکا یه بمب فلان بندازه ما کلا فشل می شیم(البته دوستان دانشجوی هوادار اقتدار نظام(!!!) کلی کف و سوت زدند که من خودم دقیقا متوجه نشدم برای چی بود!!!) همه مسئولین لشگری و کشوری دلسوز، سخنرانی و بیانیه و مانور اجرا کردند که ثابت یشه آقا اصلا اینطوری هم نیست…
حالا با این به اصطلاح توافق ببینید باید چه هزینه ای پرداخت کنیم!!!
خدا عقلشون بده…
مگه رهبری نگفت از این توافق ضرری نمی کنیم؟ شما با چه حقی این توافقنامه رو که رهبری گفته برای ما ضرر نداره و توسط کسانی انجام شده که مورد اعتماد رهبری و به قول ایشان بچه های انقلاب هستند و مورد اعتماد اکثریت مردم با ترکمنچای و گلستان مقایسه می کنید؟ آیا رهبری در مورد اونا هم فرمودند برای ما ضرری نداشته؟ شما شبیه خوارج هستید که به دنبال بهانه می گردید. خداوند شما و ما را هدایت کند.
ررررررررررررررررررووووووووووووووووووووحححححححححححححح
ای بابا! چرا نمیگذارید این آقای حقوقدان به کارش برسه؟
مگر شما روحانی هستید که دم از روح میزنید؟
آقای رئیس روح توافقنامه رو خوب میشناسه. نگران لختشدن روحش نشین. اگه کسی بخواد بهش تعرض کنه اون وقت میره جلو!
فعلا در حد یه ……!
احسنت، روحمون شاد شد…
این آقایون احتمالا بعداز روح برن سراغ … توافقنامه!
شماها معلوم است هنوز معنای “تدبیر” رو درک نکردید:
“تدبیر” یعنی کمی تا قسمتی کرنش جلوی کدخدا (بخوانید کفتار) تا از خشماش و حملهاش در امان باشی!!
ای تو روحت!
سلام بزرگوار؛
چرا نظرات متن های قبلی در وسط صفحه را منتشر نمی کنید؟
قانون اینجا تغییر پیدا کرده؟
بیشتر فلسفی و گریه دار بود!
تا طنز و خنده دار!
کار آقای ظریف درسته؛
ما نباید دوباره امریکا رو عصبانی کنیم تا زیر حرفش بزنه.
آدم به این دولت و این رییس جمهور و این وزرا افتخار می کنه حضرت عباسی.
اگه هیچی هم درست نشه -که شده- آدم کیف می کنه این قدر با شخصیتن.
خدا به همراهتون…
لقبی که تجار به ظریف دادند!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/271150/عکس-لقبی-که-تجار-به-ظریف-دادند
یعنی اگه اعتماد به نفس اینارو گوسفند داشت الان سلطان جنگل بود!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/271339/صانعیایران-می-تواند-با-اسراییل-کنار-بیاید
شهر که شلوغ میشه قورباغه هفت تیر میکشه!
چسبید!
طنزی ظریف و روحانی…
با اینکه اوضاع خیلی رو مخه، ولی این مطلب خیلی خوب بود.
از بواطن امر! پیداست که بازم این یارو خودشیرینه، پتروس فداکار انگشتش رو کرده تو سوراخ تِرَک تحریم!
ما از اولشم شانس نداشتیم.
رضا اعتدال طلب؛
دوست عزیز با این متن توافقی که من مشاهده می کنم اتفاقاً دولت آمریکا اصلاً دلش نمی خواد خدشه ای به جسم و روح توافق وارد بشه! اگر هم می بینی هارت و پورت می کنه و تحریم جدید وضع می کنه به خاطر پالس های کارشناسانه جناب روحانی حقوقدان و ظریف دیپلمات می باشد. با توجه به رفتار دولت، یانکی ها فهمیدند که این دولت در برابر عربده کشی و تهدید و تحقیر و نقض توافق آمریکا هیچ واکنشی نخواهد داشت و کاملاً خود را خلع سلاح کرده است.
اگر کمی منصف باشیم باید اذعان کنیم این ایران است که از شکست این توافق فعلی سود می برد. فکر نکنم اگه ۱۰۰ بار دیگه توافق امضا کنیم به این بدی و ضعیفی برسه. یه جورایی کاش می شد توافق رو ری استارت کرد و از اول شروع کرد.
نمی دونم بخندم یا گریه کنم…
اعتدالیون هر دسته گلی که به آب میدن، ناخوداگاه یاد ماجراهای انتخابات ۹۲ می افتم، که چرا به این نقطه رسیدیم…!
یعنی آمریکایی ها دیگه باید چکار کنن که آقایون بی خیال مذاکره بشن؟!
آقای دکتر رضا اعتدال طلب؛ فرمودین:
“اگه هیچی هم درست نشه -که شده- آدم کیف می کنه این قدر با شخصیتن.”
دو تا سوال داشتم:
۱- چیزایی که درست شده رو دقیقا میشه توضیح بدین؟
۲- نمونه های با شخصیتی این آقایون رو لطف می کنید مثال بزنید؛ ما هم روشن بشیم!
رضا۲؛
مغلطه نکن خواهشا!
عین جملات آقا رو براتون گذاشتم، چشماتونو باز کنید و بند به بند دقیق بخونید و سعی کنید عمق پیام رو درک کنید، (هر چند درکش برا شما سخته)!!
جمله ضرر نداره رو می بینی! اما بقیه شو نه که نبینی ها، نمی خوای ببینی!
“یک تجربهاى در اختیار ملّت ایران است -که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد- این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهى تعلیق غنىسازى انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنىسازى را در مذاکرات با همین اروپایىها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنىسازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را -که البتّه بهنحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند- آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینى می کردید، همهى مشکلات حل میشد، پروندهى هستهاى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنىسازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقبنشینى، با تعلیق غنىسازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمی شود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم،
بنابراین از مذاکراتى هم که امروز در جریان است، ما ضررى نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی کنم [از] این مذاکرات آن نتیجهاى را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد.”
چه ساده لوح و خام اندیش و سطحى نگر هستند کسانى که فکر مى کنند اگر امریکا توان حمله به ایران را داشت لحظه اى تردید مى کرد و تلاش مى کرد براى مذاکره و به دنبال قانع شدن واعتمادسازى بود!
اینها به عراق حمله کردند در حالى که سازمان ملل با این حمله مخالفت کرده بود.
لقمه افغانستان و عراق در حالى توى گلوشان گیر کرده که آن دو دولت، جزء ضعیف ترین کشورهاى جهان بودند و هستند، اما هنوز نتوانسته اند از آن باتلاق بیرون بیایند.
نمیفهمه! (گفت و شنود)
گفت: یکی از فتنهگران فراری در وبلاگ شخصی خود نوشته است «هر وقت به بلایی که رهبران جنبش سبز(!) بر سر من و امثال من آوردهاند فکر میکنم از ته دل به آنها لعنت میفرستم.»
گفتم: بالاخره سر غیرت اومده.
گفت: نوشته «خاتمی و موسوی و کروبی من و یک عده دیگر را به خیابان کشیدند و نهایتا باعث فرار ما از کشور شدهاند و حالا فقط به خودشان و زندگی بچههایشان فکر میکنند.»
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: نوشته است «حالا که به فکر ما نیستند و ما را به حساب نمیآورند انگار منتظرند بمیریم تا از مرده ما برای کسب قدرت خود استفاده کنند.»
گفتم: یارو میگفت؛ بچه که بودیم میگفتند بچه است نمیفهمه، بعد میگفتند نوجوونه نمیفهمه، بعد میگفتند جوونه خامه نمیفهمه، بعد میگفتند، پیره نمیفهمه، اما بعد از مرگمون میگن؛ عجب آدم فهمیدهای بود!
اساسا روح در دامن جسم زاییده می شه و مرتبه بالاتر جسم است و اصلا دو چیز نیستند در این صورت آیا می شود چیزی به روح صدمه وارد کند اما خللی به جسم وارد نشود؟!
راستی ارواح خبیث اونورا زیاده، میرن مذاکره یه دعایی بندازن گردنشون؛ یه موقع روحی خبیثی چیزی توی جلدشون نره!!
توافق ظریف، منو یاد این داستانک می ندازه:
یه بنده خدایی همه سرمایه اش رو جمع کرد رفت تخم مرغ خرید،
دونه ای ۱۰ تومن خریده بود، دونه ای ۵ تومن می فروخت.
خوبم فروش داشت! یکی بهش گفت دیوانه! اینجوری که ضرر می کنی!؟
یارو جواب داد: بازاره دیگه، یا سود می کنی یا ضرر!
———————————
در ضمن دوست دارم، دفعه بعدی که سر می زنم، ۲ تا مطلب هم
در باب حیف و میل بیت المال در سازمان تامین اجتماعی و بیمه
و گمرک و حقوق های چند ده میلیونی رفقای قبلی و… ببینیم.
بالاخره حاج حسین شریعتمداری که میگه، حسن در زنگ حساب
انشا خواند، این انشا یعنی میلیاردها دلار نفتی، که انگار حاج حسین
به شخمش هم نیست که اینا ثروت ملی بوده یک روزی! و انگاری
اصلا هم مهم نیست الان کجاست! و کلا بی خیالش… و فعلا جان کری و
توافق ژنو رو بورسه. من که مطمئن شدم حاج حسین به بازنشستگی نزدیک شده.
الان تنها نویسنده ای که مطالبش رو دنبال می کنم، تویی. حاج حسین!
یک نگاه به مطالب اخیر بکن، موضوع دیگه نیست تو مملکت؟؟؟
مثلا چوبله، شوبله میشه و به روی مبارک هم نمیاری!
آقای م.ش
بسه دیگه. چقدر ساه نمایی می کنید!
مملکت به این خوبی…
شما کجای دنیا با این مقدار کار، این قدر حقوق می گیرید غیر ایران؟؟؟ بقیه مردم دنیا مثل خر -بلا نسبت- کار می کنن.
من استکهلم بودم. مردم کلی کار می کنن، تازه کلی هم باید مالیات بدن. دوست داشتید تو فرانسه زندگی می کردید؛ ۴۰ درصد درامدتون رو دولت به زور می گرفت؟؟
مملکت امنیت داره. دوست داشتید تو امریکا بودید؛ یکی تو خیابون با اسلحه جلوتون رو می گرفت؟؟
دولت صبح تا شب داره کار می کنه. چرا قدر شناس نیستید؟؟
دوست دارید برگردیم زمان احمدی نژاد؟؟
الان همه چی ارزون شده. خونه کلی ارزون شده، سکه رو دکتر روحانی از ۱۴۰۰ رسوند به ۷۹۰ تومن، بده؟؟
دلار این همه سقوط کرد، بده؟؟؟
همه دارن زندگیشون رو می کنن، حالا یه سری مشکلاتم به خاطر دولت قبلی هست که ایشاالله تو ۷ سال باقی مونده حل میشه.
همین که رییس جمهور این قدر مودب و با شخصیته که از کلمات ممه و لولو و آب و جایی که می سوزه استفاده نمی کنه کافیه!
خدا انشالله به حق امام زمان، من رو با دکتر روحانی مشهور کنه، شما رو هم با رییس جمهور محبوبتون دکتر!
این دولت، دولت حقه… کار باید دست کاردان باشه که الان هست.
البته ۳۵ ساله که مردم انقلاب کردن و توله سگ های رضا خان رو ریختن بیرون و کار دست کاردان بوده، فقط ۸ سال این وسط (۸۴ تا ۹۲) خدا خواست امتحانمون کنه و سر به سرمون بزاره…
خدا انشاءالله تو را با رفسنجونى محشور کنه و بچه هاش، آقا اعتدال طلب!
“بسه دیگه. چقدر ساه نمایی می کنید!”
یاد یه بندهخدایی افتادم که به یکی گفت چرا فحش میدی فلانفلان شده!!
آقا رضا این مدینه فاضله که گفتی همین ایران خودمونه؟!!
پس دیگه نیاز نیست امام زمان بیاد؛ روحانی هست شما هم که باهاش مشهور!! هستی!
امان از جهل این نگاه که همه چیز این دولت رو بینقص ببینیم و همهچیز دولت قبل رو ناقص! آقای اعتدال طلب! اینه تعریف اعتدال؟
دم زیرکی و رندی جمهوری مقدس اسلامی گرم…
اصلا ما همین را می خواستیم که امثال رضا اعتدال طلب به جای نق و نقد و اعتراض و احیانا اون کارهای هشتاد و هشتی، در دفاع از جمهوری اسلامی، و ذیل آن دولت، اینگونه شدید، گوی سبقت را حتی از من و ما بربیایند! این، واقعا قشنگه! ببین چگونه دارند دفاع می کنند از نظام! کارشان به “سفیدنمایی” و رسما غلو رسیده…
“مملکت به این خوبی… شما کجای دنیا با این مقدار کار، این قدر حقوق می گیرید غیر ایران؟؟؟ بقیه مردم دنیا مثل خر -بلا نسبت- کار می کنن. من استکهلم بودم. مردم کلی کار می کنن، تازه کلی هم باید مالیات بدن. دوست داشتید تو فرانسه زندگی می کردید؛ ۴۰ درصد درامدتون رو دولت به زور می گرفت؟؟ مملکت امنیت داره. دوست داشتید تو امریکا بودید؛ یکی تو خیابون با اسلحه جلوتون رو می گرفت؟؟”
نه، نه! اصلا دوست نداشتیم توی امریکا باشیم! زنده باد ایران، زنده باد جمهوری اسلامی، زنده باد همه دولت های جمهوری اسلامی، حتی دولت روحانی… زنده باد خدمات دولت قبل… زنده باد ملت، زنده باد رضا اعتدال طلب پزشک… زنده باد وحدت… و مرگ بر امریکای ناامن…
چقدر خوب!!
ما آرمانگرایانه نقد می کنیم، شما هم زحمت تعریف رو بکشید.
یک همکاری منطقی و خوب. شما الان دارید زحمت ما رو کم می کنید جناب پزشک اعتدال طلب!
آقای اعتدال طلب؛
واقعا این مواردی که نام بردید در این صد روز انجام شده؟!؟! امنیت رو قبل از این نداشتیم؟! این دولت امنیت رو برقرار کرده؟! این دولت مالیات ها رو کم کرده یعنی قبل از این شما ۴٠ درصد درآمدتون رو برای مالیات به دولت قبلی می دادید؟!
این امنیتی که شما دارید به نفع خودتون مصادره می کنید به برکت حضور ولی فقیهی هست که یک تنه جلوی تمام دشمنان خارجی و ایضا فتنه گران داخلی ایستاده. قطعا هنوز شما فتنه ٨٨ رو یادتون نرفته که اگر مقاومت و پایداری حضرت آقا جلوی خواسته های نامشروع فتنه گران نبود معلوم نبود چه بلایی سر کشور می اومد؟
راستی از نحوه حرف زدن رئیس محبوبتون گفتید! راستش هر وقت جناب شیخ سخنرانی می کنه من یکی که خوابم می گیره اینقدر که آروم آروم حرف می زنه…
http://enghelab-news.ir/shownews.php?idnews=10763
هی می خوام هیچی نگم، نمی شه!!!
با این همه تعریف و تمجیدی (!) که رضا اعتدال طلب کرد فکر کردم تو این سه چهار ماه معجزه رخ داده تو مملکت!!!!!!!!!!!!
آخه آدم ناحسابی، کدوم ارزونی؟! گوشت؟ مرغ؟ لبنیات؟ خوراک؟ پوشاک؟ کدومشون ارزون شده ما خبر نداریم؟! نکنه قراره بعد از این، ملت واسه شام و نهار سکه و دلار بخورن؟؟!!
کسی شما رو مجبور کرده حرف بزنین؟! هنوز به شش ماه نکشیده، دارن مثل چی مملکت رو شخم می زنن!! معلوم نیست تا پایان چهار سال خانیشون چی می خوان برا این مملکت و این مردم بذارن بمونه؟!
…
خدا حفظ کند آیت الله آملی لاریجانی را.
از شجاعتشان خوشم آمد. خدا را شکر…
“هیچ آدم عاقلی چنین توافق نامه ای را نمی پذیرد.”
روح توافق، یا روح تغافل؟!
تواقفل!!
شایدم تجاهل!
وقتی روح رئیس جمهور ۷ دهم درصدی، همان طور که از ظاهرش {ر و ح ا ن ی} پیداست، …!! باشه، روح توافق هم گ…ی!! می شه دیگه.
دستاورد (گفت و شنود)
گفت: برخی از مدعیان اصلاحات یک جوری درباره آمریکا حرف میزنند که انگار نه انگار همین آمریکا این همه جنایت و آدمکشی و غارتگری علیه مردم مظلوم ایران مرتکب شده است.
گفتم: بدجوری هم ذوقزده میشوند و آب از لب و لوچهشان سرازیر میشود.
گفت: تعجب میکنم که با این بینش و منش چطوری در نظام اسلامی ایران مسئولیت هم گرفتهاند؟ در حالی که انگار غیر از قربون صدقه رفتن آمریکا هیچ وظیفهای ندارند.
گفتم: چه عرض کنم؟! معلمی از دانشآموزش پرسید؛ بزرگ شدی میخواهی چهکار کنی؟ گفت؛ عروسی میکنم. معلم پرسید؛ منظورم این است که چه میشوی؟ گفت؛ داماد. پرسید؛ منظورم این است که چه به دست میآوری؟ گفت؛ همسر! پرسید؛ منظورم این است که برای جامعه چه میکنی؟ گفت؛ عروسی میگیرم. معلم که عصبانی شده بود گفت؛ فلانفلانشده، برای پدر و مادرت چه خواهی آورد؟ گفت؛ نوه!
من اون چیزی رو که می بینم میگم و گر نه ماه به ماه حقوق نمی گیرم که از دولت تعریف کنم!
رفقا، روزای سختی به ما گذشت زمان رییس جمهوری احمدی نژاد…
به خدا اکثر دوستام از ایران رفتن…
خودم با این که عاشق این مملکتم و کمی اعتقادات مذهبی دارم (در حد نماز و روزه و کارای واجب) واقعا داشتم به رفتن فکر می کردم…
همه اش اخبار بد! همه اش سرافکندگی…
هیچ وقت یادم نمیره روزی رو که سازمان منحل شد…
(عضو رسمی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هستم-الان لغو فعالیت شده فعلا)
هیچ وقت شب اعلام نتایج رو یادم نمیره…
تا صبح بیدار موندم و وقتی نتایج اولیه رو گفتن، ساعت ۶ صبح، بعد چند سال بلند بلند گریه کردم…
خدایا دیگه عذابمون نده… این ۸ سال واسه ۸۰۰ سال این مملکت بسته خدایا…
چی بگم با این گندی که به ظاهر امانتدارای ملت زدن واقعا جای تاسف داره
تو روح توافق و……
لَّئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا (الأحزاب: ۶٠)
اگر منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان] است و آنانکه در مدینه شایعه های دروغ و دلهره آور پخش می کنند [از رفتار زشتشان] باز نایستند، تو را بر ضد آنان برمی انگیزیم [که یا تبعیدشان کنی یا با آنان بجنگی]، آن گاه در این شهر جز اندکی [که خالص و پاک هستند] در کنار تو نخواهند ماند.
امام علی (ع):
اَلمُنافِقُ مَکُورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ.
منافق، نیرنگباز، زیانبار و شکّاک است.
آیا واقعا سرافکندگی بیشتر از اینکه همه ش به آمریکاییهای بی شرم التماس کنیم و بگیم به خدا ما آدمهای خوبی هستیم، به ما اعتماد کنید؟؟؟
البته قطعا بحث با شما برادر عزیز کاملا بی فایده است چون دیدگاهها و مبانی ارزشی اکثر بچه های قطعه با شما فرقش از زمین تا آسمونه…
سعید حجاریان:
تمام اعضای سازمان مجاهدین در یک فولکس جا می شوند!! الباقی اعضا ول معطل اند…
مرحبا بر گل دقیقه ۲۶ چشم انتظار!
ببخشید دیگه وسط دعوا پیام بازرگانی پخش می کنم!
“اساسا روح در دامن جسم زاییده می شه”
فکر کنم روح در دامن جسم پرورش پیدا می کنه(زاییده نمی شود)، درست تر باشه.
http://www.jahannews.com/vdcao6neo49nea1.k5k4.html
خوشا به حال این شهید و مادرش…
http://upir.ir/files/sif4Rgz-535.jpg
(منبع: افسران)
اعتدال طلب؛
مثل اینکه آن ٨ سال بد جورى کسب و کار باند فتنه را کساد کرده بود.
حالا هم، معلوم شد که آن بازى ارز و دلار را شماها راه انداخته بودید تا مردم را به روز سیاه بیندازید تا اهداف دشمن را در القاء مؤثر بودن تحریم ها و کشاندن ایران به سازش با شیطان بزرگ پیاده کنید و مزدتان را بگیرید. باید هم اشک شوق بریزید!
ننگ و نفرین بر وطن فروش و بر کسانى که عزت مملکت را به شکم هاى سیرى ناپذیرشان مى فروشند!
کاملا بی ربط:
یادم افتاد به شب جمعه ای که تا نصف شب تو این وبسایت بودم. به شب شنبه ای که تا صبح اینجا بودم و به اشک هایی که ساعت ها ادامه داشت. خبرها نظرها حرف و حدیث ها این روزها نمکین شده…
عجب سکوت حکمت آمیزی داره آقا…
آفرین ناشناس…
باز هم بی ربط:
پـــدر
گاهی جنگـــــــــنده عــــــــراقی می شود…
گاه ضـــــــــــد هــــــــــــــوایی…
گاه تـــــــــــــــــــــــــــــــــــانک …
شـــب است…
همســـایه ها خــــوابند…
باید هر جوری شــــــده…
جلوی پیشـــــــروی پـــــدر را گرفت…
جناب رضای پزشک؛
«اعتدال» به ادعا نیست، به رعایت آن در حرف و عمل است.
اولا دقیقا کجای ۸ سال گذشته پر از اخبار بد و سرشکستگی بود؟! یادت باشد همینطور که درباره احمدی نژاد داوری می کنید، درباره روحانی هم خارج از انصاف، داوری می شودها. هر ۲ دولت احمدی نژاد به خصوص دولت دومش، اگر معایب ویژه ای داشت (که داشت و بعضا باعث سرافکندگی هم بود) محسنات ویژه و ممتازی هم داشت که ندیدنش، نه انصاف است، نه اعتدال.
ثانیا شما و رئیس جمهورتان روحانی که البته رئیس جمهور ما هم هست، آن زمانی که ما نقاط منفی دولت و شخص احمدی نژاد را گوشزد می کردیم و نقد می کردیم، کجا بودید اصلا؟! شماها حالا که احمدی نژاد رفته، شده اید منتقدش؟؟!! خنده دار است!! آن زمان که در قدرت بود و ۲۴ میلیون رای داشت و هرگز هم هفت دهم درصدی نبود، کجا بودید که اشتباهاتش را نقد کنید؟؟!! عذر می خواهم؛ اما اینکه بگذاریم دوره ریاست جمهوری یکی تمام شود و بعد بشویم منتقدش، فقط شیوه انسان های ترسوست!
ثالثا در ۸ سال گذشته، بدترین سرافکندگی، فتنه ۸۸ بود و آن همه بی قانونی و خباثت. باید بگویند که چرا تمکین در برابر قانون و رای اکثریت نکردند بعضی حضرات. این سئوال را ما تا قیام قیامت خواهیم پرسید، یکی هم از اعضای سازمان موهوم و غیر قانونی و فتنه گر مجاهدین.
رابعا حتی نقد دولت کنونی هم اگر بی مبنا و شخمی و غیر منصفانه باشد، قطعا نادرست است. الحمدلله در قطعه ۲۶ فقط و فقط معایب این دولت، نقد شده، آنهم منصفانه. و همواره به دوستان در این باب، تذکر داده شده…
برادر محترم! واقعا خوب است برای جامعه پزشکی کشور، ایضا برای شعار اعتدال، مایه آبرو و امید باشید و الا کیلویی حرف زدن، از چون شمایی، بیشتر بعید است. با این دست فرمان، منتقدینی مثل ما، بیشتر به کار جناب روحانی و ظریف می آیند تا حامیانی چون شما… و لابد از همین زاویه است که رئیس جمهور محترم علی الدوام و لااقل در مقام حرف، خواسته اند که دولت نقد شود.
در ضمن، یک حسی به من می گوید؛ سازمان مجاهدین، چیزی به ارزش های شما اضافه نکرده، بلکه کم کرده و سطح تحلیل های شما را پایین آورده و حب و بغضی و سیاه و سفیدی کرده. افسوس بخورید که روزگاری از عمر را در سازمانی سپری کرده اید که یکی از اعضای ارشد آن در شهر همدان، و در سال های مثلا اصلاحات، آن حرفها را علیه روحانیت و مرجعیت و تقلید از مراجع گرانقدر شیعه زد. بر این اساس، ما خود را به آقای شیخ حسن روحانیِ روحانی و معمم، بسی نزدیک تر می دانیم تا امثال شما، گیرم ما به او رای نداده، و شما داده باشید! آری، ما حق افسوس را برای شما قائل ایم که روزگاری در سازمانی بوده اید که سرانش در سال ۸۸ یعنی امثال تاج زاده و بهزاد نبوی، از هیچ خیانتی در حق قانون و امنیت و خون شهدا و خون دل این ملت و این ولایت، دریغ نکردند.
فرق ما و شما… شما که البته نه! فرق ما و بعضی رسانه ها در این است که وقتی آیت الله جوادی آملی در دیدار با ظریف می گویند؛ «بعد از دست دادن به امریکایی ها باید انگشتان دست خود را شمرد»، برنمی داریم فوری تیتر یک کنیم که «تذکر روحانیت و حوزه قم و مراجع به دولت» یا «شکاف در میان دولت و حوزه علمیه»، اما تا یک روحانی دست چندم علیه یکی از اجزای دولت احمدی نژاد حرف می زد، چرخ «شارلاتانیسم مطبوعاتی» به چرخش درمی آمد! و اسمش را هم می گذاشتند حرفه ای گری!! و هنوز هم می گذارند!!
برادر عزیز! یا شما این دولت را قبول داری یا نه. اگر قبول داری، جناب اکبر ترکان و همه دست اندرکاران این دولت و همه وزرا، گفتند و بارها گفته اند که سال ۸۸ تقلب نشده بود. با این حساب، شما واقعا باید به شکل مضاعف، افسوس بخورید که روزگاری در سازمان مجاهدین بوده اید. یا هم اینکه در ادعای همراهی با دولت کنونی جمهوری اسلامی، خدای نکرده ناصادق باشید که ان شاء الله اینطور نیست. شما باید یکی را انتخاب کنی؛ یا مواضع ۲۵ بهمن همین آقای روحانی علیه فتنه گران ۸۸ را، یا افتخار به دورانی که در سازمان بوده اید.
علی ای حال اگر مبنا همین اعتدال باشد، خیلی میان ما و شما فاصله نیست… و الا اگر قرار به جدل و مجادله باشد، در دولت احمدی نژاد هرگز بودجه کشور، (از حیث محتوی، نه زمان دادن آن به مجلس) این همه سر و صدای شهرستان ها و نمایندگان ایشان را در پی نداشت، هیچ وقت هم به اقشار زحمت کشی مثل رانندگان تاکسی، آنهم در روز حمل و نقل توهین نمی شد.
امیدوارم به این نکات که گفتم، خوب دقت کنی… ما شما را بسیار بیشتر از اعضای فلان حزب و بهمان سازمان که همه چیز را از دریچه تنگ و تاریک سیاست و سیاسی بازی رصد می کنند، دوست داریم. ممنون!
ح ق عزیز؛
سپاس… “حق” مطلب را خوب ادا کردید!
روح اگر روحِ منُ، خنده اگر خندۀ تو
مطمئن باش که این کار به جایی برسد!!!
http://hamidsina.blogfa.com/post-14.aspx مدیریت در قرآن
از جزء ۱۳( از آیه ۵۳ سوره یوسف) تا جزء ۱۵(تا پایان آیه ۷۴ از سوره کهف)
فکر نمی کنم این مطلب بی ارتباط با موضوع باشه.
“فرق ما و شما… شما که البته نه! فرق ما و بعضی رسانه ها در این است که وقتی آیت الله جوادی آملی در دیدار با ظریف می گویند؛ «بعد از دست دادن به امریکایی ها باید انگشتان دست خود را شمرد»، برنمی داریم فوری تیتر یک کنیم که «تذکر روحانیت و حوزه قم و مراجع به دولت» یا «شکاف در میان دولت و حوزه علمیه»، اما تا یک روحانی دست چندم علیه یکی از اجزای دولت احمدی نژاد حرف می زد، چرخ «شارلاتانیسم مطبوعاتی» به چرخش درمی آمد! و اسمش را هم می گذاشتند حرفه ای گری!! و هنوز هم می گذارند!!”
آفرین!
منطقی و متین… و فوق العاده آرامش بخش…
۱- همه (حداقل خود ما) به دشمنی همیشگی، جدی و هویتی آمریکا با جمهوری اسلامی ایمان داریم.
۲- این روزها عده ای در ایران تلاش زیادی دارند تا خصومت بی دلیل!! آمریکا و ایران را با گفتگو! و به خوبی و خوشی حل کنند… (البته ادعا می کنند فقط بحث هسته ای است ولی همه می دانیم که بحث هسته ای نیاز به اینهمه تلفن زدن خارج از عرف جمهوری اسلامی به انسانهای مودب و باهوش!! ندارد)
۳- آمریکا همچنان و حتی بیشتر از قبل ملت ایران و جمهوری اسلامی را مورد تهدید و توهین قرار می دهد و نشان می دهد بر مواضع خود استوار است. (البته بعضیا خیلی اصرار دارن بگن این حرفها مصرف داخلی داره و ما نباید بشنویم!)
۴- کشتی گیرایی رو دیدید که برای لحظاتی خیلی بی حرکت میشن و آرام آرام به حریف نزدیک میشن طوری که حریف حتی متوجه نیت اونا نمیشه و در یک لحظه از غفلت حریفشون استفاده می کنند؟…
من با کنار هم گذاشتن این گزاره ها به این نتیجه می رسم که آمریکا تلاش اصلی اش رو در جای دیگه داره انجام میده و ما باید منتظر اتفاقی سختتر و سنگینتر از سال ۸۸ باشیم.
اعتدال طلب
دوران احمدی نژاد بود که افکار امام را از موزه های افساد طلبان بیرون آوردند و به آنها عمل شد به همین خاطر هم بود که امریکا تحمل نکرد و تحریم پشت تحریم کردند البته ما زندگی با عزت را به زندگی با دنائت و ذلت ترجیح می دهیم اما شما افساد طلبان چون غرورتان مرده باید با ذلت و تحقیر امریکا زندگی کنید البته تقصیری هم ندارید وقتی پیشوایتان جورج سورس باشد باید در برابر ابر قدرت ها تحقیر بشوید…
به قول بچه ها، بی ربط!
این دولت قرار نبود سرعت اینترنت را چند برابر کند؟!
یکی از شعار های مهمشان ساماندهی اوضاع اینترنت و پهنای باند و این حرف ها بود.
بالاخره چند ماه گذشت دیگر؛ والا سرعت اینترنت بنده، روز به روز کم تر و داغان تر می شود!
مسئولین رسیدگی کنند لطفا! 😐
(وزیر ارتباطات کیه؟ 🙂 من فقط ظریف، زنگنه، وزیر بهداشت، آخوندی، معاون اول، خودِ روحانی، محیط زیست، علوی، ارشاد و میراث فرهنگی رو می شناسم!)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عدالت خواه؛
این نوع سخن گفتن، اصلا درست نیست. دیگر دوستان هم دقت کنند لطفا. یعنی چه که هر که ۲ تا نقد درست یا اصلا نادرست به ما داشت، بگوییم پیشوایش … است؟؟!! کمی حرف را در دهان تان مزه مزه کنید، بعد… هر که هم موافق صدر تا ذیل این توافق باشد، اصلا و به هیچ وجه، دلیل نمی شود که ما به او بگوییم؛ سازشکار یا امریکایی.
افتاد؟ هووووم!
بی احترامی باور نکردنی نماینده زن پارلمان اروپا به هاشمی رفسنجانی
جناب رضا اعتدال گرا حقارت یعنی این
http://nocutpress.com/fa/news/6570/بی-احترامی-عجیب-نماینده-زن-پارلمان-اروپا-به-آیت-الله-هاشمی-عکس
“با سید موافقم اساسی”
جواب ح ق (حسین قدیانی؟!) فوق العاده آرامش بخش بود.
خودش یک پست بود!
سید احمد!
این نقدت رو قبول دارم. باید با احترام حرف زد ولی کاش این جماعت هم واقعا به جای سیاه نمایی، نقد می کردند!
عدالت خواه؛
ممنون… همین احترام و رعایت انصاف، اساسی ترین فرق ما با دیگرانی است که حالا خیلی هم “دیگران” نیستند و از خودمان اند.
الگوی ما در سیاست ورزی، حضرت آقاست؛ تجمیع نهایت زیرکی و هوش و کیاست با نهایت اخلاق و احترام و انصاف.
من که فقط ظریف رو می شناسم با بعضی از عوامل ۱+۵
کدوم عوامل؟ بذار فکر کنم…
آهان!
اشتون، جان کری!
بقیه شون اصلا مهمن؟ فکر کنم بیشتر برگ چغندرن؟
با دیدن این تصویر هاشمی یاد بی احترامی رییس جمهور امریکا به شاه و اون ناراحتی عظیم امام خمینی می افتم؛ البته شاه از رییس جمهور یه کشور قدرتمند بی احترامی دید ولی هاشمی از یه نماینده بی هویت اروپایی!!
عدالت خواه؛
حقشه! مثلا می خواد بگه من خیلی با کلاس و روشنفکر و سیاست مدارم! آخه آدم با هر بی سرو پایی که دیدار نمی کنه!
نماینده زن پارلمان اروپا دیگه کدوم …؟!
ح ق عالی گفته… به ویژه شماره ثانیا که حرف حساب بود و تا به حال من خودم نشنیده بودیم چنین تحلیلی.
ما الان به این قبیل سبک ها برای انتقاد نیاز داریم که حرف حق خودمان را به قولی ظریف بزنیم.
حاج حسین؛
این روح توافق نامه شب اومد خوابم. ترسیدم، لاکردار عجب هیبت خشنی داشت البته ظریف آرایشش کرده بود ولی باز هم ترسناک بود!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک جوال دوز به خومان
توهین ممنوع
http://www.ammariyon.ir/fa/news/29924/توهین-ممنوع
اینجا، آدم بینش درست پیدا می کنه و معنی حقیقی بصیرت رو یاد می گیره.
دم شما گرم داداش حسین.
به قول سید؛ فـــــــــــــــــــدایی داری!
دی؛
من که نمیگم روح در دامن جسم زاییده میشه! ملاصدرا میگه! جسمانیه الحدوث روحانیه البقا. البته علمایی هم هستند که با نظریه صدرایی مخالفند و میگن روح از قبل بوده. و البته زایش نه این زایشی که بین موجودات مرسوم است.
طنز بغض آلودی بود آقای قدیانی…
توافق/ هیچ وقت فکر نمی کردم از کلمه ای بیش از کلمه صلح حالم بهم بخوره!
کامنت ح ق از متن، بهتره، جناب ح ق!
در ضمن خیلی دوست دارم ببینم آقای رضا اعتدال طلب- پزشک چه جوابی برای آقای ح ق دارند که بدهند!
سلام
لذت بردیم از متن و کامنت ها. جای خوبیه اینجا. میشه بهش اعتماد کرد وجدانا.
فـــــــــــــ ح ق ــــــــــــــدایی داری…
سلام
آقای ح ق
من حرف زیادی برای گفتن ندارم، اون نظرم یه جور درد دل بود، ولی شما خیلی خوب و مستدل دل آدم رو به درد میاری!
اساسا برای من حرف زدن احمدی نژاد و نوع لباس پوشیدنش هم باعث سرشکستگی بود. حالا مهم نیست؛ نظرات من و شما متفاوت است.
درباره نقد بگویم؛ زمان دکتر فضای نقد فراهم نبود الا برای عده ای و جز ۲ سال آخر.
من هم هم عقیده ی شما هستم یعنی شدم به مرور زمان و در انتخابات ۸۸ هیچ گونه تقلبی نشد، حداقل تقلب موثری نشد و اگر کاری هم بود در حد تخلف بود.
انتخابات ۸۸ و اساسا تمام انتخابات ها در جمهوری اسلامی در سلامت کامل و توسط خود مردم انجام می شود. توسط خود مردم…
اما چه چیز باعث شد جماعت شکست خورده ی انتخابات یعنی ما آن گونه به ته خط برسیم؟؟ شما نمی دونید؟؟
(مناظره، خس و خاشاک و ایضا دام دشمن که ناخواسته گرفتارش شدیم، ناخواسته)
اما درباره سازمان الحق که بی انصافید!
من افتخار می کنم عضو سازمانی هستم که بزرگترین نقش رو در مبارزه چریکی و مسلحانه با ساواک داشت…
من افتخار می کنم که عضو سازمانی هستم که نقش اصلی رو در تاسیس سپاه پاسداران داشته.
آقای ح ق
آرم سپاه هم توسط ما درست شده…
آقای ح ق
در جنگ کردستان این سازمان ما بود که جلوی تجزیه کشور و جدایی طلبا وایساد
(فرمانده سپاه غرب کشور محمد بروجردی عضو رسمی شورای مرکزی سازمان بود)
آقای ح ق
بدنه اصلی سپاه رو سازمان ما تشکیل داد…
آقای ح ق
علی صیاد شیرازی تا زمان شهادتش عضو رسمی سازمان بود…
فرماندهی اش تو ارتش رو با حمایت سازمان کسب کرد…
ما به این که جلوی بنی صدر خائن وایسادیم افتخار می کنیم…
زمانی که همه شعار ضد امریکایی می دادن، فقط سازمان بود که پل گریم جاسوس امریکا رو اعدام انقلابی کرد…
ما به محمد منتظری، حسن منتظر قایم، سید حسین علم الهدی، محمد جهان آرا و… افتخار می کنیم
منتی نیست؛ همین امروز هم امریکا یا اسراییل یا هر کثافت دیگه ای غلط زیادی بکنه مجاهدین اسلحه به دست صف اول دفاع از اسلام و کشورند…
از همه اینها مهم تر ما به جمهوری اسلامی افتخار می کنیم
تاریخ رو نمی تونید پاک کنید آقای ح ق
البته نمی دونم مواضع سازمان در سال ۸۸ چقدر هوشمندانه بود اما قطعا خائنانه نبود…
اون موقع منم فکر می کردم تقلب شده، همه اشتباه می کردیم!
راستی شما می دونید بهزاد نبوی کیه؟؟
جدا می دونید؟؟؟ تا حالا اسم کمیته مشترک به گوشتون خورده آقای ح ق؟؟؟
می دونید اونجا همه به کارهای نکردشون اعتراف می کردن؟؟؟
می دونید هیچ کس از اون جا اعتراف نکرده بیرون نمیومده؟؟
این رو می دونید که بهزاد نبوی رو ۳ هفته اون جا شکنجه می کردن اما یک اسم هم از دهن این مرد بیرون نیومد؟؟ حتی یک اسم…
می دونید نظر شهید رجایی راجع به بهزاد نبوی چی بود؟؟ لطفا برید بخونید…
——-
تاریخ رو نمی تونید پاک کنید آقای ح ق، نمی تونید…
——-
*شما که همیشه ما رو به خوارج و یزید و معاویه تشبیه کردید، این رو هم بشنوید؛
از یک روحانی شنیده بودم، نمی دونم درست می گفت یا نه…
می گفت؛ توی جنگ جمل وقتی خبر کشته شدن طلحه رو برای حضرت علی آوردن و قاتلش اومد امام روی زانو نشست و بلند بلند گریه کرد و به قاتلش گفت؛
از من دور شو، چرا کشتیش؟؟
می دونید چرا؟؟
تحلیل من اینه؛
“اون با این که جلوی امام زمان وایساده بوده اما خالی از تاریخ نبود”.
و من الله توفیق
تعز من تشاء و تذل من تشاء…
اون خداست، که به انسان عزت می ده. و الا؛ هرچه که افراد جلوی پای خود بلند شوند!! و در سفر به زادگاهشان با بنرهای آیه الله العظمی! مواجه بشوند، عاقبتش می شه حرکت این عجوزه در مقابل استوانه!…
قربون خدا برم که جای حق نشسته. من که حقیقتا ناراحت شدم. نه به خاطر اون، که به قول سید حقشه. و بیشتر از این هم حقشه. به این خاطر که خودشون رو نماینده ی جمهوری اسلامی می دونند…
ممنون ح ق!
یکم بیشتر اینطوری بنویسین. خیلی به این طور نقدها نیازه!
خدا خیرتون بده!
حالا اگه یه عنوان برا این کامنت بذارین خوب می شه. می ریم این ور اون ور نقل می کنیم 🙂
آقای اعتدال طلب!!!
نه همین عبای زیباست نشان آدمیت!!!!!
به چه زبونی باید به شماها فهموند، منابعتون همش یا مسمومه یا دروغ پردازیه! شما هم بی دلیل و بدون تحقیق و بیشتر از سر کینه، اون رو بیان می کنید. از این دست دروغ ها زیاد است. نمونه اش همین خس و خاشاک که اگه فیلم رو هم انکار نمی کنی، پس با دید باز ببین:
http://host10.aparat.com//public/user_data/flv_video_new/34/a0634c071cd61cad01e906c21aa23885100766.mp4
و این متن را…
http://www.ghadiany.ir/1392/21066
ببخشید پا تو کفش بزرگترا می کنم اما یه حرف تو دلم مونده جناب اعتدال طلب!
فکر کنم درد ما هم همینه که افرادی که این همه برای نظام و انقلاب سیلی خوردن چی شد که مخصوصا در سال ۸۸ در کنار منافقان دنبال براندازی نظام بودند! حتما سخنرانی خیلی احساسی و حماسی عبدالله نوری در دفاع از رهبری رو شنیدید؟! حالا آقای عبدالله نوری نماینده امام در سپاه کجاست؟! کروبی زندان دیده کجاست؟! مهاجرانی؟! مخملباف و خیلی از دو آتیشه های انقلابی کجا هستن؟! درد ما هم همینه! کم نبودند افرادی در تاریخ که سیف الاسلام بودند و بعد در مقابل اسلام و امامشون ایستادند! دوست عزیز! شمر هم جانباز جنگ صفین بود و بعد جزء خوارج شد! ما دیگه به آینده خودمون هم نباید مطمئن باشیم! خلاصه کلام به قول امام: “ملاک حال فعلی افراد هست!”
هر چند که در دلمون می سوزیم و عبرت می گیریم که این افراد چرا گذشته افتخار آمیز خودشون رو خراب کردند!
آقای رضا اعتدال طلب:
بنده قصد مقایسه ندارم و نمی خواهم اهانتی به حضرتعالی کرده باشم! اما؛ می گویند در مثال مناقشه نیست. به نظر شما، جمع کثیری از آقایان سازمان مجاهدین، که الان وضعیتشون روشنه، بالاتر و برتر از رزمندگان غیوری چون طلحه و زبیر بودند؟؟!! آنانی که در رکاب پیامبر خدا (ص) و امام معصوم امیرالمومنین (ع) شمشیر زده بودند، چه شد عاقبتشان؟! این که شما فلان آرم را طراحی کردید و اول انقلاب فلان خدمت، کسی نافی آن نیست. که باز هم جای بررسی دارد! لکن؛ همان امام عزیزی که جمع زیادی از دوستان منحله ی شما، نان همراهی و عکس های یادگاری با حضرتش رو می خورند، فرمودند میزان حال فعلی افراد است. الان کجای راه هستید؟ اگر ملاک شما نوع پوشش رییس جمهور، یا نوع ادبیات اون هست، پس شهید رجایی هم در حد و اندازه های رییس جمهور ایران نبود! که بودند همان زمان، بزرگانی که عبای کرک شتر تنشان، کل زندگی رجایی را خریداری می کرد!!!!
بس کنید این ظاهر بینی ها را. گمان داشتیم با جواب مودبانه، منطقی، و راست و حسینی ح. ق، کمی از تفکرات کینه توزانه تان نسبت به رییس جمهور قانونی مردم، تلطیف شود. ولی مثل اینکه شما هم به همان راهی می روید، که بزرگانتان با کینه های شتری طی می کنند! جناب اکبر آقا؛ که می گفت: حتی یک چوب خشک، رییس جمهور بشود، احمدی نژاد نشود.
ح. ق تأکید دارند، که کامنتشان را دقیق بخوانید، نه گزینشی. همان کاری که زنجیری ها انجام می دهند. وقتی نخواهید بپذیرید، که در این صد و اندی روز جز سرکار گذاشتن ملت و گنجشک را جای قناری به مردم تحویل دادن، کار دیگری انجام نشده، یقینا نخواهید پذیرفت خدمتی که احمدی نژاد با تمام معایبش، که بارها حسین قدیانی به آن اشاره کرده است، اگر بیش از هشت سال و چه بسا ۱۶ سال قبل خود نبوده، کمتر نیست را هم قبول نخواهید کرد… و قس علی هذا.
“صالحی: بازرسان آژانس انرژی اتمی از صنایع موشکی ایران بازدید میکنند/ شش خواسته آژانس از ایران”
واقعاً خجالت آوره. تا کی می خواهند از عزت و امنیت کشور مایه بگذارند برای حفظ جایگاه خودشان؟ کدوم آدم عاقلی همچین کارهایی می کنه؟ قبل از امضای رسمی توافق ژنو، خیلی از وظایف ایران در این توافقنامه اجرا شده بود. الان هم هنوز در مورد گام نهایی توافق نشده، دارن شرایط پروتکل الحاقی رو اجرا می کنند.
ای خدااااا. کی بعضی ها می خوان بفهمن انسان از گرانی دلار و سکه نمی میره ولی یک ملت از تحقیر و ذلت می میره.
مقام معظم رهبری/ سال ۷۸:
«…غصه هایی هم هست. من اصلا نمی خواهم غصه ها و غم ها را مطرح بکنم. بحمدالله غمگسار داریم. خدای متعال و اولیای او بهترین غمگسارند. در همه مراحل زندگی این طور بوده است. امروز هم، همان طور است. اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره بکنم، غم بزرگ این است که بعضی عناصری که هیچ سودی در سلطه آمریکا بر این کشور ندارند، از روی غفلت و اشتباه و ضعف ها و عقده ها، برای سلطه آمریکا بر این کشور تلاش می کنند!»
رضا پزشک؛
منم وقتی مثلا عکس آقای هاشمی با اون زنیکه پارلمان اروپا رو دیدم، افسوس شدید خوردم که چرا باید کار آقای هاشمی به اینجا برسه که این همه راحت، توسط یه … تحقیر بشه؟! یا چرا باید ایشون با اون همه سابقه خوب یا به قول شما با اون همه تاریخ، نامه سرگشاده علیه دموکراسی و رای اکثریت و قانون بنویسه و جوانان پاکی مثل شما رو به وادی خط گرفتن از دشمن (ناخواسته) بفرسته؟! پس ما هم در سبیل مولای مان علی علیه السلام هرگز از سقوط نیروهای تاریخی مسرور نیستیم، بلکه گاهی چشم گریان داریم، لیکن باز هم در سبیل مولای مان حضرت ابوتراب، تاریخ و سابقه و چه و چه و عکس یادگاری با رسول خدا و چه و چه و سابقه سازمان و چه و چه و… را بهانه نمی کنیم که حق و قانون را به این و آن بفروشیم… به هر حال طبق همان تاریخ که شما ظاهرا خیلی به آن علاقه داری، علی در یک سپاه بود و طلحه و زبیر در سپاه دیگری. قدر مسلم همیشه باید طرف حق را گرفت، نه سابقه و نه تاریخ را…
در کامنت شما، اشکال و ایراد، بسی فراوان تر از آن است که من بخواهم به همه اش بپردازم و فقط به ۲ نمونه از اشتباهات شما اشاره می کنم.
یک: اصولا و اساسا عضو رسمی هیچ سازمان سیاسی، آنهم سازمانی در مایه های مجاهدین، نمی تواند در خدمت نیروهای مسلح آنهم در مقام سردار سرلشکر ارتش قرار بگیرد. شهید عزیز صیاد شیرازی البته کلا «سرهنگ» بود، نه حقوق دان! 🙂 این شهید والامقام نظامی، نه در نظام طاغوت، نه در این نظام، هرگز عضو رسمی هیچ حزب و تشکل سیاسی نبود. هم نبود، یعنی نمی خواست، و هم قانونا نمی توانست! خوب است دانسته های تاریخی خود را یک بار و به شکل اساسی ری استارت کنید! بگذریم که همان منافقین کشنده صیاد، اینک وکیل مدافع سران سازمانی اند که شما الان هم به نیکی از آنها یاد می کنید، در حالی که بنا به اعتراف خودتان، ناجوانمردانه به این نظام، تهمت تقلب زدند و آشوب هم کردند! پس کارشان فقط اشتباه نبود، بلکه خیانت و فتنه و… هم بود.
دو: بر فرض روزگاری شهید محمد بروجردی عضو رسمی سازمان مجاهدین بوده باشد. سازمان شما بود که جلوی تجزیه کردستان را گرفت؟؟؟!!! سالمی شما؟؟!! نکند چون شهید حسین غلام کبیری، روزگار بچگی، در تیم شاهین محله شان بازی می کرد، جمع کردن فتنه ۸۸ کار باشگاه شاهین بود؟؟!! 🙂 شاهکار کردستان، کار سپاه و پیشمرگان کرد و همت و متوسلیان و چمران و… را با چه رویی به سازمان مجاهدین سنجاق می کنید آخر؟؟؟!!! خوب است تعصب تان نسبت به سازمان مجاهدین، حد و حدودی داشته باشد و الا کامنت بعدی مدعی می شوی فتح خرمشهر هم کار سازمان شما بود، چرا که فلان…!!!
در مجموع فکر می کردم سطح دانش و بینش سیاسی شما بالاتر از این حرفها باشد. لذا، مهمتر از اینکه دیروز شهید رجایی درباره فلانی چه نظری داشت، مواضع امروز افراد است. در ضمن، همه آن شهدایی که نام بردی، در لحظه شهادت، لباس مقدس سپاه تن شان بود، نه این یا آن حزب و سازمان. گوش به فرمان ولی فقیه بودند، نه دار و دسته ها و… نه دشمن!!!
خب، اگر حالا شما دوباره کامنت بگذاری که؛ «علاوه بر آرم سپاه، خیاطی لباس بچه های سپاه هم با خیاط سازمان مجاهدین بود» 🙂 من، ضمن جمع کردن بحث، لااقل از نظر خودم، دوباره شما را دعوت می کنم به تعقل و حرف سلیم و سخن محکم و انصاف و اعتدال و بینش و دوباره خواندن کامنت مطول قبلی ام…
آقای رضا اعتدال طلب پزشک
منم یک پزشک هستم که دوران پزشکی عمومی ام رو طی سالهای ۸۴-۱۳۷۳ گذروندم یعنی در دوران آقایان هاشمی و خاتمی
همون موقع هم تعداد نه چندان کمی از هم دوره ای ها گذاشتند و از مملکت رفتند که تا اونجایی که خبر دارم تعداد کمی شون به جایی رسیدند. پس لطف کنید و جوری حرف نزنید که انگار رفتن دوستانتون به احمدی نژاد ربط داره. اصولا رفتن به خارج برای دانشجوهای رشته هایی مثل پزشکی و مهندسی بیشتر شبیه یک مد هست. طرف فکر می کنه اگر حرفی از رفتن نزنه و یا اقدام نکنه، از کاروان مثلا آدم حسابی ها عقبه! البته منظورم از اون دوستانی نیست که رفتند و درس خوندن و برگشتند. بماند که در مورد هم دوره ای های خودم فکر نکنم کسی برگشته باشه…
کسی که خواب باشه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده فقط زیر لگدهای دشمن از خواب بیدار میشه!
چه راحت!
“ما اشتباه کردیم سال ۸۸؛ کمی هم گول دشمن رو خوردیم.”
معذرت می خواهم، اما هزینه این گول خوردن شما… شد خون شهید حسین غلام کبیری!
حالا اعدام نمی کنیم سران کثیف و ننگین فتنه را که بعضا در سازمان … بودند، بعضی ها زیاد روی شان را زیاد نکنند…
بدهکار هم شدیم حالا!
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین…
خوش به حال اونایی که دل غمین کربلان
خوش به حال اونایی که اربعین کربلان…
http://upir.ir/files/سینه-زنی-زمینه-اربعین-حسینی-ع-باز-میشن-عده-ای-زائر-کربلای-تو-جواد-مقدم.mp3
برادر رضا؛
فکر کنم شما و سران سیاسی مد نظر شما در آن دنیا هم توقع داشته باشید چون آرم سپاه رو طراحی کردید! و اوایل انقلاب با رانت و رفاقت با این و آن، مناصب مختلف و مهمی را تصرف کردید و با روش سعی و خطا خود را از درجه سربازی به ژنرالی رساندید!، توقع داشته باشید در اعلی علیین سکنی گزیده و البته کسانی که لباس درست و حسابی ندارند هم به بهشت راه ندهند تا یه وقت به قبای شما برنخوره.
عزیز؛
همین تفکر بود که باعث شد ۸ ماه کشور را به آشوب بکشند. چون خود و خانواده و حزب و دار و دسته شان را بزرگتر از ملت و ایران و اسلام و نظام می دانند. اتفاقاً ما به همین خاطر دل خوشی از اینها نداریم. البته اگه خوب عقبه همین ها را بررسی کنیم مشخص است که اکثراً بیشتر از اینکه سودی برای کشور و انقلاب داشته باشند، ضرر داشته اند. اینکه یک نفر با رانت و رفاقت یه چند سالی منصبی رو اشغال کرده باشه دلیل نمیشه هر غلطی دلش خواست بکنه.
تفکر حزبی و جناحی عاقبت خوبی نداره برادر.
جای شکرش باقیه که این توافق برای ما هیچ چیز هم که نداشت حداقل روح داشت! این درست که این روحه به کاری نمی آید ولی از هیچی که بهتره. بالاخره اون همه امتیاز نقد اونا گرفتن، یه روح سکته ای درب و داغون نادیدنی تزئینی ما!
خوشمان آمد 🙂 می بینم که کرسی آزاد اندیشی راه انداختید!
کامنت آخری جناب ولرم! (همون اعتدال طلب) رو که دیدم؛ یه لحظه به خودم گفتم ظاهرا همهمون خیلی وقته عضو سازمانیم؛ حالا گیریم روحمون هم در جریان نباشه! اون مشکل “روح” ماست!
اما جداً ممنون آقا رضا؛ الان گندی که شما با کامنتهات به سازمان زدی، خیلی کار میبره تا بچهحزباللهیها بتونن بزنن!
قبلا گفتم که از قدیم گفتن: اگه میخوای بد بودن یه چیری رو بگی؛ بهش حمله نکن؛ بد ازش حمایت کن! کاری که شما به نحو احسنت انجام دادی و از این لحاظ شایستهی تقدیری!
———-
ما تا اونجایی که میدونیم، اونایی مقربترند که “سابقون” واقعیند؛ نه “سابقهدار” صرف!
———-
۱۵۰میلیون پول چایی یکمرکز استراتژیک یعنی چی؟!
http://sikhoonakchi.blog.ir/1392/09/28/150%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%BE%D9%88%D9%84-%DA%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%DA%A9-%DB%8C%D8%B9%D9%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C
ابنم دسته گل جدید دولت کلید!
http://www.yjc.ir/fa/news/4677100/اخراج-همکاران-شهید-احمدیروشن-واقعیت-دارد
ح ق در کامنت اولی که گذاشته بود، چند تا دونه سئوال روشن از اعتدال طلب پرسید، اونوقت جواب بی ربط و پرحاشیه اعتدال طلب جالبه!
بعدش هم با اون همه ادعای اعتدال و صلح و آشتی و من بمیرم، تو بمیری، به حضور در سازمانی افتخار می کنه که رسما اهل کارهای چریکی و مسلحانه بوده! بعد هم اینکه باز خودش قبول داره در سال ۸۸ گول دشمن و عوامل داخلی اش یعنی همین سازمان رو خورده، بازم افتخار می کنه به سازمانی بودنش…
خدایا! تو را صدهزار مرتبه شکر که مسیر زندگی مان در این قبیل تشکل ها و سازمان های سیاسی نیفتاد وگرنه آزادانه فکر کردن از ما گرفته می شد.
دوستان محترم؛
تا ساعاتی دیگر قطعه ۲۶ به روز می شود…
بله؛
من گفتم که از اسمش پیداست “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران” یعنی همواره باید برای متفاوت ترین انقلاب دنیا در حال جهاد و کوشش باشی.
حالا امروز اگر نبودن و فعالیت نکردن سازمان به درد کشور و اسلام و انقلاب می خوره ما حرفی نداریم.
فقط لینک زیر رو براتون می ذارم:
این لینک مصاحبه بهزاد نبوی با رادیو جمهوری اسلامی ایران، رادیو گفت و گو هست قبل از انتخابات ۸۸
اینجا برادر بهزاد توضیح میده عضویت علی صیاد شیرازی و محمد بروجردی در سازمان رو و ایضا نقشی که محمد بروجردی در بسیج تمام اعضای مسلح گروه “امت واحده” و “گروه صف” و “گروه منصورون” و “گروه موحدین” در مقابله با قائله کردستان.
مصاحبه هم قبل ۸۸ انجام شده. این بخش پنجمش هست.
http://www.mojahedin-enghelab.net/ShowItem.aspx?ID=531&p=1
—————-
این هم وعده خدا برای مجاهدین در راه اسلام:
۱- جهاد وسیله رستگاری: مائده/۳۵
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید»
۲- جهاد بهترین تجارت با خدا: صف/۱۱
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَالِکمُْ خَیرٌْ لَّکمُْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ
«ای کسانی که ایمان آورده اید ایا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک نجات دهد دلالت نکنم به خدا و رسول او ایمان آورید و با مال و جان در راه خدا جهاد (تلاش) کنید، این کار از هر تجارت برای شما بهتر است، اگر دانا باشید.
(تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ)
به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه خداوند با اموال و جانهایتان جهاد کنید”.
بدون شک خدا نیازی به این تجارت پر سود ندارد، بلکه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق میگیرد، لذا در پایان آیه میفرماید: “این برای شما از هر چیز بهتر است اگر بدانید” (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
۳- خیرات و خوبی ها ویژه ی جهادگران است: توبه/۸۸
«لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
«ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردهاند با مال و جانشان به جهاد برخاستهاند و اینانند که همه خوبی ها برای آنان است اینان همان رستگارانند».
۴- جهادگران امیدواران به رحمت الهی هستند: (بقره/۲۱۸)
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
«آنان که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و راه خدا جهاد نمودهاند، آنان به رحمت خدا امیدوارند و خداوند آمرزنده مهربان است»
۵- مومنان واقعی، جهادگرانند: (حجرات/۱۵)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ
مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آوردهاند و دیگر شک نکردهاند، و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کردهاند. اینان راستگویانند.
۶- متخلفین از جهاد در عذاب الهی خواهند بود: توبه/۸۱
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُواْ أَن یجَُاهِدُواْ بِأَمْوَالهِِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فیِ الحَْرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کاَنُواْ یَفْقَهُونَ
آنان که در خانه نشستهاند و از همراهی با رسول خدا تخلف ورزیدهاند خوشحالند. جهاد با مال و جان خویش را، در راه خدا، ناخوش شمردند و گفتند: در هوای گرم به جنگ نروید. اگر میفهمند بگو: گرمای آتش جهنم بیشتر است.
۷- جهادگران دارای عظیم ترین درجه الهی اند
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
«کسانی که ایمان آورده و برای خدا هجرت نموده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند عظیم ترین درجه را نزد خداوند و آنان رستگاران و سعادتمندان عالمند. سوره توبه/۲۰
۸- جهاد به نفع خودتان است
«وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»
کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود میکوشد زیرا خدا از جهانیان سخت بینیاز است.» عنکبوت/۶
۹- جهاد؛ آزمایش الهی
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ
و البته شما را میآزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارش های [مربوط به] شما را رسیدگی کنیم.» محمد/۳۱
۱۰- اگر جهاد نکنید، این توفیق به دیگران می رسد
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتیِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلیَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلیَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ مائده/۵۴
اگر شما از جهاد رو برگردانید، خداوند دیگرانی را به جای شما می آورد که این توفیق و وظیفه الهی را به نحو احسن انجام دهند.
۱۱- وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
مجاهدان را بر خانهنشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است.
———–
وعده خدا هم برای مجاهدین و جهاد کنندگان است. مجاهدین در راه خدا
و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض، و نجعلـ ـهم ائمة و نجعلـ ـهم الوارثین”.
استضعفوا فی الأرض یعنی کسانی که از جان و مال خویش در راه خدا می گذرند.
یعنی کسانی که برای دفاع از خدا و صراط مستقیم تلاش می کنند.
خدا به مجاهدین وعده داده و وعده خدا خلاف نیست…
منتظریم…
عجب!
از بهزاد نبوی برای ما مثال می آورید. کسی که دروغ بزرگ تقلب در انتخابات ۸۸ را گفت هر دروغ دیگری هم می گوید؛ به راحتی آب خوردن!
دوستان لطفا این بحث را ادامه ندهند؛ سطح منطق جناب معتدل کاملا مشخص است!
حتی اگر داداش حسین هم بخواهد جواب ایشان را بدهد، دیگر تایید نمی کنم! 🙂
ای ول مبصر قاطع و خوب قطعه… 🙂
ما که متن امشب رو خوندیم!
“رانندگان تاکسی مشاوران عالی جمهور”
سید احمد شاکی شد!
این قدر آیت الله خامنه ای گفت کرسی آزاد اندیشی، کرسی آزاد اندیشی، هیچ کدوم از وزرای علوم توجه نکردن. نه این دولت، نه اون دولت…
اصلا به روشون هم نیاوردن!
خیلی جالبه…
امیدوارم آقای فرجی دانا حداقل بتونه این کرسی ها رو راه بندازه…
خیلی از تنش های دانشجویان برطرف می شه!
شستوشوی مغزی رو شنیده بودم؛ مصداق عینیش رو ندیده بودم!
بازم تشکر میکنم جناب ولرم!
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن/ جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن/ جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین. . .
اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت باد.
چقدر روح روح کردی اینجا…
ای تو روحت… صلوات
امام رضا (ع):
پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
[گل]منتتظر نظرات شما عزیز می باشم[گل]
و جملهی جدی بعد از طنز که طبق معمول دل رو بدجور میسوزونه!