هسته‌ای ملت و دیپلماسی دولت

توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتش‌بیار معرکه است! آیا باز هم سیاسیون و حقوق‌خوانده‌ها، می‌خواهند جنگی دیگر را آوار کنند روی دوش سرهنگ‌ها و سربازها؟! خود قهوه دیپلماسی نوش جان کنند و موشک جنگ متاثر از توافق‌شان را آوار کنند سر مردم بی‌گناه؟! تاریخ را نگاه کنید؛ دیپلماسی بیش از آنکه به جنگ‌ها پایان داده باشد، در شیپور جنگ‌ها نواخته است. اگر جنگ‌ها، عمدتا با مقاومت سربازان گمنام وطن، خاتمه گرفته، مع‌الاسف دوباره در تنور آتشین دیپلماسی گر گرفته. به راستی چرا بر ساختمان توافق ژنو ترک افتاده؟! چرا هر سوی میز دارد حرف خود را می‌زند و برداشت خود را ارائه می‌دهد؟! چرا این طرف، تفسیر آن طرف را قبول ندارد و آن طرف، حرف این طرف را؟! چرا از آنچه در ژنو بسته شد، بیش از توافق، تنافر استشمام می‌شود؟! چرا حتی آقایان روحانی و ظریف هم گاهی مهم‌ترین طرف توافق را می‌نوازند که اگر ال کنی، بل کنی، بازی را بهم بزنی، همه چیز برمی گردد به همان روال قبلی؟! چرا توافقی که نه جشن می‌خواهد، نه عزا، و نه ترکمانچای است، نه فتح الفتوح، کانه باد هوا می‌ماند؟! با این همه، چرا این «باد هوا» اینقدر برای یانکی‌ها مهم است که نقض آن را مترادف با حمله نظامی به ایران تفسیر می‌کنند؟!… و از همه این سؤالات مهم‌تر، چرا اهل فن، معتقدند این توافق، نامتوازن، ضعیف و بیشتر متضمن منافع آمریکا و اسرائیل است؟! واقعیت آن است که کاخ سفید در مقابله با ملت ایران، همواره دارای یک خباثت ذاتی بوده. این خباثت، هرگز به آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهد زیر یک توافق برد – برد را با ایران امضا کنند. آمریکایی‌ها علی‌الدوام دنبال برد خود که صدالبته برد اسرائیل هم هست، هستند و باخت ایران. آمریکایی‌ها حتی منافع اسرائیل را به مردم خودشان نمی‌فروشند، چه رسد به ملت ایران. در بسیاری از دعاوی، آنجا که یک طرف، مردم آمریکا بوده‌اند و یک طرف، منافع اسرائیلی‌ها، کاخ سفید عین آب خوردن، مردم خود را به صهیونیست‌ها فروخته، مفت هم فروخته. متاثر از همین رخداد است که مردم آمریکا به هر بهانه‌ای در هر جنبشی قرار می‌گیرند و هر خیابانی را اشغال می‌کنند، وجه مشترک شعارهای‌شان، شعار علیه سرمایه‌داری نجس صهیونیست‌هاست که نبض حکومت‌شان را اینچنین در اختیار دارد. هزاری هم رئیس قوه مجریه ما از در دوستی با یانکی‌ها وارد شود، باز جان کری گزینه نظامی را به رخ آقای روحانی می‌کشد، چرا که آمریکایی‌ها، اسرائیل را ول نمی‌کنند، طرف بر فرض مهربان ایرانی را بچسبند! اسرائیل، ناموس آمریکاست اما مانایی اسد در خط‌مقدم مقاومت، به کوری چشم همه سازشکاران عالم، بشارت بزرگ به مسلمین است که ان‌شاء‌الله بزودی، آمریکا بی‌ناموس می‌شود. برگردیم به سؤال اول. چرا بر ساختمان توافق ژنو ترک افتاده؟! آیا همه تقصیرها، گردن خباثت ذاتی شیطان بزرگ است؟! یا در کنار این مولفه قطعا مهم، خوش‌بینی طرف ایرانی ماجرا هم، آمریکایی‌ها را در خباثت بیشتر، حریص‌تر کرده است؟! من هر دوی این مولفه‌ها را در ترک افتادن بر توافق ژنو، موثر می‌دانم اما در یک مذاکره دیپلماتیک، آن هم با اشراری چون سران ملعون، حرامی، حرام‌زاده، خون‌ریز و دیکتاتور کاخ سفید، اولین شرط عقل، بلکه اولین شرط تدبیر و امید، آن است که تو به پشتوانه تمام ملت خود با دشمن سخن بگویی، بل دشمن را واقعا مجبور کنی که به‌رغم خواسته‌‌اش، برد تو را هم به موازات برد خود امضا کند. مع‌الاسف، این دولت یک «دولت هفت دهم درصدی» است و بیش از آنکه با اکثریت قاطع آرای ملت، سر کار آمده باشد، محصول اختلاف اصولگرایان بوده. فلذا همین طوری روی کاغذ هم موقعیت این دولت در فرآیند مذاکره، کم و بیش شکننده است. این نقیصه را اما سایر نامزدهای انتخابات + مردمی که جز به شیخ حسن روحانی رای داده بودند، جبران کردند. «تدبیر و امید» اگر چه شعار این دولت بوده، لیکن دیگران بدان عمل کرده‌اند. همان بدو امر، دکتر قالیباف و سایر نامزدها، پیروزی آقای روحانی را به وی تبریک گفتند و برای سران فتنه بدبخت در دنیا و آخرت، کلاس قانون، اخلاق و دموکراسی گذاشتند. یعنی: «آقای روحانی! شما با رای ملت یا با اختلاف ما، هر طور بوده و هر جور بوده، حالا دیگر نگران قلت این هفت دهم درصد نباش. زین پس، رئیس‌جمهور همه ملتی، حتی کسانی که به شما رای نداده‌اند، اصلا حتی کسانی که در انتخابات شرکت نکرده‌اند. پس تبریک ما را پذیرا باش، برای این ملت کار کن، روی کمک ما هم حساب کن و حتی اگر امر دائر بر مذاکره با دشمن شد، به پشتوانه حمایت همه ملت، با دشمن سخن بگو، و محکم سخن بگو». کلید واقعی که قفل قلت آرای روحانی را در مذاکرات گشود، همین کلید بود و الا ما آنچه زیاد دیده‌ایم «کلیدنمایی و داس‌فروشی» بوده است! القصه! مذاکره و توافق در پیچ و خم خود بود که یکی از مشاوران عالی رئیس‌جمهور، ضمن اهانت زشت به اقشاری از جامعه، پشتوانه مردمی تیم مذاکره‌کننده دولت را بشدت ضعیف کرد. توده‌های مردم با خود می‌پنداشتند؛ «چرا ما باید از دولتی حمایت کنیم که فقط دولت از ما بهتران است؟! و چرا دولتی که با حرامیان عالم قائل به گفت‌وگو است، اقشاری از مردم خود را اینچنین می‌رنجاند؟!» ماجرا اما به همین جا ختم نشد. این بار مشاور ارشد دیگری وارد میدان شد و در سخنی بی‌سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی مدعی شد؛ «کسانی که به آقای روحانی رای نداده‌اند، رای به بی‌قانونی داده‌اند». توقع این بود که جناب رئیس‌جمهور، عمومی و علنی بر دهان این مشاوران درشتگو بکوبد، که خب، نکوبید! بگذریم که بعضی مواضع ایشان، تلویحا حمل بر تایید سخنان مشاوران شد. با این حساب، آیا اعضای «۱+۵» حق ندارند در طول روند مذاکرات، این دولت را فقط دولت نیمی از ملت ایران تلقی کنند و با مستمسک قراردادن همین بهانه، این دولت را از پشتوانه همه ملت ایران، محروم بدانند؟! این بهانه را چه کسانی به طرف غربی داده‌اند؟! آیا جز مشاوران همین دولت؟! آیا مشاوران کشورهای «۱+۵» هم همین‌گونه به روسای جمهور خود مشورت می‌دهند و وسط مذاکره، مردم خود را تقسیم بر ۲ می‌کنند؟! به زعم نگارنده و صرفنظر از ۲ مولفه فوق‌الذکر، آن کسانی که بر ساختار منافع ملت ایران در ساختمان توافق ژنو ترک انداختند، در وهله اول، مشاوران همین دولت بودند و بس! دولتی که به اعتراف مشاوران ارشد خود، همراهی نیمی از ملت را با خود ندارد، بلکه اساسا رای آن نیم دیگر را رای به بی‌قانونی می داند، قطعا از طرف دیگر مذاکره، احترام نمی‌بیند. و می‌بینیم که نمی‌بیند! واقعیت تلخ اما عبرت‌آموزی است؛ چاله هفت دهم درصدی را نامزدهای اصولگرا با خردورزی سیاسی خود پر کردند اما مشاوران همین دولت، دوباره چاله را تبدیل کردند به چاه! چپ تیم مذاکره‌کننده در روند مذاکرات پر نمی‌شود الا آنکه این دولت، اول تکلیف خود را با مشاوران ارشد خودش مشخص کند، بعد با دولت‌های «۱+۵»! پاس گل به دشمن، یعنی همین اظهارات نسنجیده و خام، آن هم وسط توافق! شگفتا! ما حتی در اوج فتنه ۸۸ هم اگر چه ناظر بر توهم عده‌ای متوهم، بلکه متوحش فتنه‌گر می‌گفتیم که ۲۴ از ۱۳ بزرگ‌تر است، لیکن علی‌الدوام از رای ۴۰ میلیونی همه آحاد ملت سخن می‌گفتیم. نوشته‌های‌مان هست، سندش هست. صدالبته طبیعی است که دشمن، روی پاس‌گل مشاوران ارشد، حساب ویژه باز کند و چنین توافقی، به هسته‌ای، بلکه به بخشی از غرور ملی، تحمیل کند. وقتی دولت اعتدال، خود با دست خود، بر صف واحد ملت، ترک می‌نشاند، مشخص است که در تقابل با دشمن، از بستن یک توافق قوی و متوازن عاجز می‌ماند. مردمی که روز ۳۰ دی با چشم خود دیدند تاسیسات هسته‌ای، عین آب خوردن پلمب شد، به دروغ بزرگ «پیروزی هسته‌ای» فقط نیشخند می‌زنند! اگر حتی ادعای «پیروزی دیپلماسی» هم دروغ است، افه «پیروزی هسته‌ای» دروغی بزرگ‌تر است! من البته به یک اعتبار، با این تیتر هفته‌نامه زنجیره‌ای موافقم. «هسته‌ای» آنقدر برای این ملت مهم است که دیپلماسی با همه عرض و طولش، ذیل آن تعریف می‌شود، نشان به نشان روی جلد زنجیره‌ای‌ها! اگر اتکای هسته‌ای به خون سرخ شهدای هسته‌ای است و اتکای دیپلماسی به سخنان بی‌پشتوانه مشاوران ارشد، صدالبته در افق بالاتر، «هسته‌ای ملت» بر «دیپلماسی دولت» پیروز شده است. ببین غوغای هسته‌ای چه کرده که حالا حتی زنجیره‌ای‌ها هم از نردبان «صنعت هسته‌ای» بالا می‌روند. پلمب‌کردن هسته‌ای ملت اما در شأن دیپلماسی دولت نیست. گمانم آنچه مهر و موم می‌خواهد دهان بعضی مشاوران است که به عبری‌های صهیون، عرب‌های سلفی، العربیه و بی‌بی سی و صدای آمریکا پاس گل می‌دهند. ما صبح ۳۰ دی، نجوای دل همه ملت را در لوگوی‌مان خلاصه کردیم. ملتی که برایش، هسته‌ای شهدایش، صدر دیپلماسی دولتش می‌نشیند، حتی به اعتراف زنجیره‌ای‌ها. آری! به این معنی، و تنها به این معنی، این «پیروزی هسته‌ای» است! والا آنچه متاثر از توافق ژنو اجرا شد، همان بود که ما روز ۳۰ دی تیتر کردیم؛ «هولوکاست هسته‌ای».

وطن امروز/ ۷ بهمن ۱۳۹۲

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الغفور…

  2. ح ق می‌گوید:

    بچه ها! لطفا با دقت بخوانید…

    وطن امروز:‌ با وجود اینکه هم ایران و هم گروه ۱+۵ متن اصلی توافق نهایی خود با یکدیگر درباره نحوه اجرای طرح اقدام مشترک ژنو را پنهان نگه داشته‌اند، جزئیات جالبی از این توافق آرام آرام در حال درز در رسانه‌های غربی است. یکی از موارد بسیار مهم که اخیرا یک منبع غربی آن را فاش کرده این است که انتقال ۲/۴ میلیارد دلار پول بلوکه شده نفت به ایران از طریق دستی و نقدی انجام خواهد شد نه مبادله بانکی. جان تور دالبرگ در گزارشی برای خبرگزاری آسوشیتدپرس از بروکسل این مطلب را تایید کرده است.

    به گزارش ایران هسته‌ای، وی از قول مقام‌های غربی می‌نویسد: اکنون مقام‌های ایرانی می‌توانند به کشورهایی که پول نفت ایران در آنها بلوکه شده بروند و با چمدان پر از پول به ایران بازگردند.

    برخی منابع غربی نوشته‌اند ایران و ۱+۵ توافق کرده‌اند که اگر این پول‌ها از طریق بانک‌های اتحادیه اروپا منتقل شد، اروپا حق دارد جلوی این انتقال را بگیرد. این موضوع نشان می‌دهد تیم مذاکره‌کننده ایران حتی در این حد که میزان معینی از پول به جای انتقال نقدی از طریق مبادله بانکی جابه‌جا شود نیز نتوانسته از آمریکایی‌ها امتیاز بگیرد و همچنان مقام‌های ایرانی باید با چمدان دلار جابه‌جا کنند. نکته دیگر که ظاهرا در توافق اخیر ایران و ۱+۵ درباره آن اتفاق‌نظر وجود داشته اما علنا درباره آن صحبتی نشده این است که هند و ژاپن دو کشور اصلی هستند که بناست عدد ۲/۴ میلیارد دلاری که قرار است در ۸ قسط به ایران پرداخت شود، از جانب آنها تامین می‌شود. موضوع دیگر در این توافقنامه این است که ایران پذیرفته است آمریکا مجاز است در قالب به روز‌رسانی تحریم‌های پیشین افراد و شرکت‌های جدیدی را به لیست تحریم‌ها اضافه کند. به این ترتیب ایران قبول کرده است که همچنان تحریم‌های جدیدی علیه آن وجود خواهد داشت که از دید ایران نقض توافق ژنو محسوب نمی‌شود. نکته دیگر در توافق اخیر ایران و ۱+۵ که بسیار با اهمیت است این است که در بخش تحقیق و توسعه، ایران به دو امر بسیار مهم متعهد شده است:

    اول- ایران در این بخش هیچ ماشین جدیدی نصب نخواهد کرد.

    دوم- تک ماشین نصب شده در بخش تحقیق و توسعه نطنز گاز دریافت نخواهد کرد و عملا با آن هیچ نوع غنی‌سازی انجام نخواهد شد. به این ترتیب وضعیتی که عملا ایجاد شده این است که

    تک ماشین نصب شده در بخش R&D هم عملا بی‌خاصیت شده و تفاوتی میان باقی ماندن یا برچیده‌شدن آن وجود ندارد. نکته دیگر که متاسفانه به‌طور علنی از جانب تیم ایرانی درباره آن صحبتی نشده این است که اطلاعات مربوط به کارگاه‌های تولید قطعات و مونتاژ ماشین‌های سانتریفیوژ همان روز اول یعنی ۳۰ دی ماه به طور کامل به آژانس ارائه شده است. نکته آخر اینکه منابع غربی می‌گویند عملیات رقیق‌سازی اورانیوم ۲۰ درصد ظرف ۳ ماه انجام و تکمیل خواهد شد اما عملیات بازگرداندن ۲/۴ میلیارد پول به ایران ظرف ۶ ماه تکمیل می‌شود و به این ترتیب ۱+۵ یک تاخیر فاز ۳ ماهه در انجام تعهداتش در مقابل ایران خواهد داشت که با اصل همزمانی و توازن تعهدات کاملا در تباین است.

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “کاخ سفید در مقابله با ملت ایران، همواره دارای یک خباثت ذاتی بوده. این خباثت، هرگز به آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهد زیر یک توافق برد – برد را با ایران امضا کنند. آمریکایی‌ها علی‌الدوام دنبال برد خود که صدالبته برد اسرائیل هم هست، هستند و باخت ایران. آمریکایی‌ها حتی منافع اسرائیل را به مردم خودشان نمی‌فروشند، چه رسد به ملت ایران.”

    وای از دست این دولت خوشبین و زود باور!
    ترحم برانگیزند این جماعت به خدا…

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “هزاری هم رئیس قوه مجریه ما از در دوستی با یانکی‌ها وارد شود، باز جان کری گزینه نظامی را به رخ آقای روحانی می‌کشد، چرا که آمریکایی‌ها، اسرائیل را ول نمی‌کنند، طرف بر فرض مهربان ایرانی را بچسبند! اسرائیل، ناموس آمریکاست اما مانایی اسد در خط‌مقدم مقاومت، به کوری چشم همه سازشکاران عالم، بشارت بزرگ به مسلمین است که ان‌شاء‌الله بزودی، آمریکا بی‌ناموس می‌شود.”

    قشنگ گفتید!

  5. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛
    در این که اهانت مشاوران به ملت سخیف و زشت است شکی نیست اما به نظرم خیلی خوب نتوانسته اید این مطلب را در متن بگنجانید.
    متن نسبت به نوشته های قبلی شما، ضعیف تر است.

  6. بیست و ششی می‌گوید:

    رهگذر؛

    جا انداختن از این بیشتر، و از این بهتر:

    “با این حساب، آیا اعضای «۱+۵» حق ندارند در طول روند مذاکرات، این دولت را فقط دولت نیمی از ملت ایران تلقی کنند و با مستمسک قراردادن همین بهانه، این دولت را از پشتوانه همه ملت ایران، محروم بدانند؟! این بهانه را چه کسانی به طرف غربی داده‌اند؟! آیا جز مشاوران همین دولت؟! آیا مشاوران کشورهای «۱+۵» هم همین‌گونه به روسای جمهور خود مشورت می‌دهند و وسط مذاکره، مردم خود را تقسیم بر ۲ می‌کنند؟! به زعم نگارنده و صرفنظر از ۲ مولفه فوق‌الذکر، آن کسانی که بر ساختار منافع ملت ایران در ساختمان توافق ژنو ترک انداختند، در وهله اول، مشاوران همین دولت بودند و بس! دولتی که به اعتراف مشاوران ارشد خود، همراهی نیمی از ملت را با خود ندارد، بلکه اساسا رای آن نیم دیگر را رای به بی‌قانونی می داند، قطعا از طرف دیگر مذاکره، احترام نمی‌بیند. و می‌بینیم که نمی‌بیند!… وقتی دولت اعتدال، خود با دست خود، بر صف واحد ملت، ترک می‌نشاند، مشخص است که در تقابل با دشمن، از بستن یک توافق قوی و متوازن عاجز می‌ماند”.

    کاش مشخصا می گفتی که آقای قدیانی چگونه باید این موضوع را در متن می گنجاند؟! دیگر چگونه؟! تا همین الان هم، تنها قلم زنی که از این زاویه بدیع و البته بسیار مهم، به نقد توافق ژنو پرداخته، آقای قدیانی بوده، چیزی که تا الان به فکر کسی نرسیده بود؛ “ارتباط سخنان سخیف مشاوران با ضعف و قصور توافق ژنو”. کاش به جای این قبیل نقدها، دعا می کردیم به جان و حال آقای قدیانی و قلمش که در این وانفسا تقریبا هر روز با یک متن علیه معایب توافق بلند شده… لحظه ای فکر کنید خراب کاری های توافق ژنو بود و قلم آقای قدیانی نبود!!!

    حتی فکر کردنش هم سخته… سخت!

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “وقتی دولت اعتدال، خود با دست خود، بر صف واحد ملت، ترک می‌نشاند، مشخص است که در تقابل با دشمن، از بستن یک توافق قوی و متوازن عاجز می‌ماند.”

    “گمانم آنچه مهر و موم می‌خواهد دهان بعضی مشاوران است که به عبری‌های صهیون، عرب‌های سلفی، العربیه و بی‌بی سی و صدای آمریکا پاس گل می‌دهند.”

    احسنت سالار… خدا قوت…

  8. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛
    ممنون که در خصوص نقد بنده نظر دادید.
    به نظرم تا زمانی که شتر جمل بر پا است زدن اطرافیان بی فایده است.
    آقای قدیانی؛ حرف را صاف و رک می زند. به نظرم مشکل این است که این آقایان توسط آن مقام محترم، به عنوان مشاور پذیرفته شده اند.
    برادری که در گرماگرم مذاکرات ویلچرنشین می شود و آن عزیز دیگری که اظهار می دارد خزانه خالی است و بعد می گوید وضعیت از آن چه فکر می کردیم بدتر است، سهم بیشتری در این معرکه دارند.
    فرمانده ما اعلام کرده آن روزی که ارتباط ما با آمریکا به نفع ما باشد بنده اولین نفری هستم که این کار را انجام خواهم داد و هنوز این کار را نکرده.
    این مطلب را به سرباز می گوید؛ اکنون رابطه ما نفعی برای کشور ندارد. حالا چرا برخی بر خلاف نظر فرمانده عمل می کنند؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
    باز هم تشکر از نظر تو ای دوست گرامی

  9. لبیک یا حسین می‌گوید:

    من احمدی نژاد را به مقصران برد آقای هفت دهم درصدی اضافه می کنم و اصرار هم دارم!

    پارسال همین موقع عروسی داداش کوچکترم بود. همه چیز خیلی خوب یادمه؛ قیمت طلا و اجناس و دلار در عرض چند ماه مردم را در بهت فرو برده بود!
    باید بپذیریم که بسیاری برای خرج و مخارج زندگی نگران بودند که بهش رای دادن.
    کاش کامنتم حذف نشه!

  10. لبیک یا حسین می‌گوید:

    در ذهن خیلی هاست که اگر تا حالا با اقتدار جواب تهدید به جنگ آن یانکی ها را می دادیم حالا چه جوری باید اقتدار را ثابت کرد و جوابشون را داد؟ آیا غیر ۲۲ بهمن مسیر دیگه ای هست؟

  11. لبیک یا حسین می‌گوید:

    احمدی نژاد ارزش اسطوره شدن را نداشت و خودش را خراب کرد…

  12. لبیک یا حسین می‌گوید:

    راستی طنز دکتر سلام را دانلود کنید ببینید؛ شاید کمی بخندید و با اعصاب آرامتر شب بخوابید!

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    کامنت خبری تون، بیشتر شبیه یه طنز بود تا واقعیت!! ولی از اونجایی که این دولت، تا حالا بیشتر کارِ طنز انجام داده تا کار جدی، می شه از ته دل یه خنده ی تلخ کرد! 🙁 تلخ تر از زهر مار. تلخ تر از برخی بندهای عهدنامه ی معروف. تلخ تر از همه ی دروغ های دولت راستگویان. تلخ تر از توهین مشاور فهمیده ی! شیخ حسن و… این تلخی، ادامه دارد… شیرینیِ شهادتِ سعادتمندانه ی مصطفی، به کام همه، بخصوص به کام خودش تلخ است!

  14. سیداحمد می‌گوید:

    رهگذر؛

    «چرا بر ساختمان توافق ژنو ترک افتاده؟! آیا همه تقصیرها، گردن خباثت ذاتی شیطان بزرگ است؟! یا در کنار این مولفه قطعا مهم، خوش‌بینی طرف ایرانی ماجرا هم، {قطعا منظور آقایان روحانی و ظریف است} آمریکایی‌ها را در خباثت بیشتر، حریص‌تر کرده است؟! من هر دوی این مولفه‌ها را در ترک افتادن بر توافق ژنو، موثر می‌دانم اما… صرفنظر از ۲ مولفه فوق‌الذکر، آن کسانی که بر ساختار منافع ملت ایران در ساختمان توافق ژنو ترک انداختند، در وهله اول، مشاوران همین دولت بودند و بس!»

  15. بیست و ششی می‌گوید:

    حسین قدیانی ۶ خرداد ۱۳۹۲:

    «««اگر آن ۱۳ میلیون رای موسوی، به بهانه عدم احراز صلاحیت هاشمی، با صندوق آرا قهر نکنند، اگر لایه های رقیق تر آرای خاکستری، متاثر از تبحر روحانی در فن بیان، به ایشان مایل شوند، اگر عارف، زرنگی کند و به نفع حسن روحانی کنار برود، اگر آقایان هاشمی و خاتمی و سیدحسن خمینی و موسوی خوئینی ها و… ذره ای تدبیر کنند و در حمایت از شیخ دیپلمات، متحد و یک دل و یک پارچه وارد صحنه شوند، اگر حسن روحانی مثل امشب، باز هم طریقه سخن و سخنوری را به این همه نامزد اصولگرا، به این همه منم منم خودبزرگ بین، به این همه پر ادعا، و به این همه کاندید کج اندیش، تدریس کند و یاد دهد، و اگر اصولگرایان محترم، باز هم در این روند بی عقل و رویه بی منطق، به نفع یک نامزد کنار نروند، پیش بینی من یکی، باخت ملس جریان اصولگراست، چرا که خدا کی و کجا چک سفید داده به جریان اصولگرایی؟!… نوشتم؛ «پیش بینی»، این اما بیش از «پیش بینی»، «هشدار» من است به جریان اصولگرایی………………»»»

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    پاس گل مشاوران به اجنبی، یعنی اینکه این ها اساسا مشاوران کاخ سفیدند! فقط توسط شیخ حسن انتخاب شده اند!
    .
    خدا کنه که اصولگرایان، فرمون رو از دست برخی حضرات بستانند! والا مجلس هم هوتوتو!! ما که یک ضربه ی مهلک، از تکلیف گرایی سوای نتیجه خوردیم. خواهشا این بار فرمان را ۱۰:۱۰ برانند. خواهشا…

  17. سنگربان می‌گوید:

    “گمانم آنچه مهر و موم می‌خواهد دهان بعضی مشاوران است”

    با این راهی که دولت داره پیش می گیره، مردم خودشون باید دهان شون رو مهر و موم کنند!

    تو جریان حزب الله، خوش قلم تر از شما نیست آقای قدیانی…
    امیدوارم در آینده افرادی تربیت بشن که مثل شما، دشمن رو با قلم شون کلافه کنند…

  18. دی می‌گوید:

    «کسانی که به آقای روحانی رای نداده‌اند، رای به بی‌قانونی داده‌اند».
    خوب کاری نمیشه کرد در فرهنگ لغت بعضی ها قانون گرایی مترادف با بلبشوهای کف خیابان ها و نماد آن سطل زباله آتیش زدن هستش نه صندوق آرا و برگ های رای.
    البته شاید حق هم داشته باشند بخاطر اینکه بنده های خدا از بچگی به خاطر انقلاب تو کف خیابونا مشغول تظاهرات بودن!

  19. میعاد می‌گوید:

    بابا نویسنده ی حزب الله!
    خیلی دوست داریم!

  20. دی می‌گوید:

    “خدا کنه که اصولگرایان، فرمون رو از دست برخی حضرات بستانند! والا مجلس هم هوتوتو!!”
    با این شاهکارهایی که هردم از گلستان مجلس به گوش میرسه انتخابات مجلس رو هم نباید زیاد بهش امید بست.

  21. بهنام قم می‌گوید:

    «اولین شاعر شهید»

    شهید حسین ارسلان، متخلص به رخشا، اولین شاعرِ صاحب اثرِ شهیدِ دفاع مقدس است. وی در بیست و پنجم بهمن ماه ۱۳۲۴ در شهرستان یزد دیده به جهان گشود. در یازدهم آذر ماه ۱۳۶۴ عازم جبهه شد. در نیم روز بیستم آذر ماه سال ۶۴ در هورالهویزه همراه با شاعر هم رزم خود، ماشاءالله صفاری(بندی سیرجانی) با شهادت به دیدار حق تعالی شتافت.

    آماده شهادت…

  22. شیدا می‌گوید:

    معنى “تدبیر و امید”، “کلید”، “قانون”، راستگویی و… را فهمیدیم!
    و اکنون معنى “توافق” را!!!!

    انشاءالله بزودى ،امریکا بى ناموس مى شود و بعضى ها بى صاحب مى مانند!

  23. پویا می‌گوید:

    این کامنت “ح ق” رو که پایین همه ی پستا می بینم، از اون جایی که خواسته با دقت بخونیم و منم بسیار حرف گوش کنم! با دقت می خونم و خدایی هر بار یه جیز تازه ای از این مطلب می گیرم؛ مثلا الان برای بار سوم خوندمش و این نکته رو فهمیدم که: (ببخشید تو رو خدا قصد بی ادبی ندارم ولی) خاک بر سر اون دیپلماتی که به این “باد هوا” افتخار می کنه! یعنی تو دولت تدبیر و امید، عقل و خرد هیچ جایی نداره؟

  24. نسیم می‌گوید:

    به نظر من این دولت واقعا تدبیر داره! تدبیر داره که افراد مناسبی رو انتخاب کرده که سر بزنگاه حرف هایی رو که باید زده بشه رو بزنن و خیلی تمیز و شیک اهداف دشمن رو با این سخنان تامین کنند. به خاطر همین قطعا نباید انتظار مهر و موم شدن دهان این افراد رو داشت، همون طور که در متن هم ذکر شده حتی این سخنان از طرف رئیس دولت هم تلویحا تایید شده و این یعنی آخر ناامیدی از صدر تا ذیل این دولت…

  25. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “آیا باز هم سیاسیون و حقوق‌خوانده‌ها، می‌خواهند جنگی دیگر را آوار کنند روی دوش سرهنگ‌ها و سربازها؟!”
    استفاده‌ی از “حقوق‌خوانده” به‌جای “حقوق‌دان” خیلی به‌جا بود.
    اینایی که من می‌بینم کارشون فقط حِق و وِقه؛ جواب واق‌واق سگ‌های کاخ سفید رو هم نمی‌تونن بدن!

    فیلتر یک سایت هسته‌ای!
    http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/92-11/05/62494-187764-1390649766.jpg

  26. صبا می‌گوید:

    یعنی هرچی بیشتر متن توافق رو میشه؛ حقیر شدن ایران با این توافق نامه بیشتر معلوم میشه! چطور می تونه آدم تن به یه همچین توافقی بده؟!!!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    واقعا تعجب آور است؛
    ظریف که خیلی ادعای سیاست مداری داشت. بر چه اساسی چنین توافقی را امضا کرد؟
    اصلا برایم قابل درک نیست!
    جناب وزیر پروفسور تا الان چند اظهار نظر مختلف کرده که کاملا به این باور رسیدم؛ شدیدا آدم ترسویی است و زیادی آمریکا را جدی گرفته!

  28. به جای امیر می‌گوید:

    دیگ (گفت و شنود)

    گفت: از بولدوزر حذف نیروها چه خبر؟!
    گفتم: افراطیون لانه کرده در وزارت علوم بعد از برکناری روسای ۲۳ دانشگاه و پژوهشگاه اکنون درصدد برکناری رئیس دانشگاه تهران هستند.
    گفت: تعداد فراوانی از مسئولان دیگر را هم برکنار کرده و برکناری شمار بیشتری را هم در دستور کار دارند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! طرف هنگام ظهر وارد خانه شد و از همسرش خواست که غذا را بیاورد. همسرش دیگ غذا را سر سفره آورد و طرف در حال خوردن، پشت‌سرهم غُر می‌زد، همسرش پرسید غذا خوب نیست؟ باب میلت نیست؟ و… طرف جواب داد نه! غذا که خیلی خوب است ولی تعداد نفرات دور سفره زیاد است، همسرش با تعجب گفت؛ اما، فقط من هستم و تو و طرف گفت؛ بهتر آن بود که من باشم و دیگ!

  29. ادیب می‌گوید:

    ظریف، حسن، هسته ای!

    کلک، با کی بسته ای؟

  30. صبا می‌گوید:

    ترس!!!!!!!!!!! خب بیخود کرده وقتی می ترسه میره پای میز مذاکره می شینه.
    با کی بسته ای یعنی چی؟!!! بی خیال، ما همون فکر می کنیم که ترسیدن.

  31. ستاره خرازی می‌گوید:

    معلوم نیست دولت “تدبیر و امیده” یا دولت “تحقیر شدید”؟

  32. سیداحمد می‌گوید:

    ترجیح می دهم فکر کنم می ترسد، یا زیادی خوشبین است یا تحت فشار است یا… اصلا نمی خواهم به خیانتِ عمدی فکر کنم!

  33. علی می‌گوید:

    دلیلش کاملا مشخصه! اگه تحریم ها برداشته نشن، شیخ حسن، چهار صباح دیگه رو رای کی حساب کنه؟! شعار اول و آخرش “رفع تحریم با کلید تدبیر و امید”(!) بود دیگه. خیلیا هم به همین دلیل بهش رای دادن. منتها با این فرمون فقط داره به قولش عمل می کنه، دیگه کیفیت کار مهم نیست. چه بسا چهار سال دیگه بیاد قول بده اگه منو انتخاب کنین اون چیزایی که در اثر توافق هسته ای ازتون گرفتم، بهتون برمی گردونم!

  34. رضا 2 می‌گوید:

    “در بسیاری از دعاوی، آنجا که یک طرف، مردم آمریکا بوده‌اند و یک طرف، منافع اسرائیلی‌ها، کاخ سفید عین آب خوردن، مردم خود را به صهیونیست‌ها فروخته، مفت هم فروخته.”
    اوباما باید بیاد جناب قدیانی رو مشاور خودش کنه جلو تضییع حقوق آمریکایی ها رو بگیره!!! یعنی چرند گفتنم حدی نداره ها!!! البته انشتینم گفته اینو!!

  35. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    تاریخ را نگاه کنید؛
    جنگ ها دوباره در تنور آتشین دیپلماسی گر گرفته…
    همان که ما روز ۳۰ دی تیتر کردیم؛ «هلو(!)کاست هسته ای»…

    ماجرا اما به همین جا ختم نخواهد شد…
    این «باد هوا»…
    شگفتا!

  36. حامد می‌گوید:

    سلام حاجی؛ یه سری به وبلاگ ما بزن بین چطوره؟! اجرت با سید الشهدا…
    http://fardaeedigar.blogfa.com/
    http://baaahaaam.blogfa.com/

  37. لیلی می‌گوید:

    مصرف داخلی داره؟!

    این ایام زیاد با این عبارت روبرو می شویم که فلان جمله یا حرف مصرف داخلی دارد و اصل موضوع چیز دیگری است. البته همیشه این را شنیده بودیم که در سیاست گاهی آنچه که گفته می شود همانی نیست که عمل می شود! ولی همواره این موضوع در لفافه و از پشت پرده بیان میشد و هرگز علنی نبود. اما این روزها بدون پرده پوشی از زبان بعضی سیاسیون عنوان می شود، به گونه ای که گویی این موضوع یک موضوع عادی و به بیان دیگر بدیهی، واضح و روشن است. حال با توجه به این موضوع پرسشی به ذهن می رسید که آیا این عبارت رئیس جمهور که «ما از تهدید آمریکا نمی ترسیم» و یا این جمله وزیر امور خارجه صلح طلب که «از فعالیت صلح آمیز هسته ای خود دست نمی کشیم» از آن نوع جملاتی است که مصرف داخلی دارد یا نه! … کاملاً واقعی است؟!
    اگر چنانچه واقعی است پس چرا در مقابل پلمپ تأسیسات هسته ای هیچ عکس العملی نشان داده نشد و با سلام و صلوات آمدند و پلمپ کردند و رفتند؟!
    و یا در مقابل تهدید جان کری به این که «اجازه غنی سازی و بهره گیری از راکتور آب سنگین اراک را نمی دهیم»! رئیس جمهوری معتدل در کمال خونسردی تمام و با قیافه ای صلح جویانه به احتمال بازگشایی سفارت آمریکا در ایران اشاره می کنند؟! این را ما چگونه باید تعبیر و تفسیر کنیم؟ آیا باید همچنان به یانکی ها اعتماد کنیم؟! و به این سخن آقایان اکتفا کنیم که بی اعتمادی به آمریکا یک تابو است، یک تصور است و موهوم است؟ آیا واقعاً ما دچار توهم توطئه و سوء تعبیر شده ایم؟ آیا وقتی می بینم در اجلاس داووس با لجاجت تمام جایزه روح داووس را به شیمون پرز رئیس جمهور صهیونیست جنایتکار می دهند و از نقش وی در روند صلح!! تقدیر می کنند باز هم باید اعتماد کنیم!! باز هم باور کنیم که بی اعتمادی به آمریکا یک تابو است؟

  38. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ما شهید هسته ای داده ایم تا بر فراز قلعه ی محکم متشکل از ملت مقاوممان و در افقی که هسته ای می درخشد، پرچمی به رنگ ارزشها و غرور ملی برافرازیم؛ نه این که با دیپلماسی دولتی ضعیف، اختیار این برج و بارو را بدهیم دست دشمن تا منافع خود را رقم زند.
    وقتی غیرت نباشد جایش را نکبت می گیرد…!

  39. رضا می‌گوید:

    ۲۲ بهمن مثل هر سال به موقع رسید…

  40. بهنام قم می‌گوید:

    اولین فرمانده لشکر شهید

    شهید حاج ابراهیم همت، اولین فرمانده لشکر از یگان های رزمی سپاه است. او فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) بود. به روز دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا به دنیا آمد. در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام، دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
    در سال ۱۳۵۲، مقطع دبیرستان را به اتمام رساند و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت، پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت.
    پس از دوران سربازی شغل معلمی را برگزید. در همان ایام با روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و بر اثر مجالست با آن ها، با شخصیت حضرت امام آشنا شد.
    او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. سخنرانی های پرشور و آتشین او علیه رژیم، مأمورین رژیم را به تعقیب وی وا داشته بود به گونه ای که او شهر به شهر می گشت تا از دستگیری در امان باشد.
    پس از پیروزی انقلاب، در راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی و سپاه شهرضا نقش اساسی داشت. اواخر سال ۱۳۵۸ به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک در استان سیستان و بلوچستان عزیمت کرد و به فعالیت گسترده فرهنگی پرداخت.
    در خرداد ۱۳۵۹ به منطقه کردستان اعزام شد و در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد. سپاه پاسداران پاوه، از مهر ۱۳۵۹ تا دی ۱۳۶۰، با فرماندهی مدبرانه او، ۲۵ عملیات موفق در پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروی ارتش بعث داشته است.
    پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت به صحنه کارزار وارد شد و طی سالیان حضور خود در جبهه های نبرد، خدمات شایان توجهی از خود بر جای گذاشت و افتخارها آفرید.
    او و سردار اسلام «حاج احمد متوسلیان»، به دستور فرماندهی کل سپاه، مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) را تشکیل دهند.
    او در عملیات بیت المقدس، در سمت معاونت تیپ، تلاش تحسین برانگیزی داشت. در سال ۱۳۶۱ به جنوب لبنان رفت و پس از دوماه، دوباره به میهن اسلامی بازگشت.
    با شروع عملیات رمضان در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود.
    شهید حاج همت در شانزدهم اسفند ۱۳۶۲ در جزیره جنوبی مجنون به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت بود رسید.

  41. فرزند خراسان می‌گوید:

    “واقعیت آن است که کاخ سفید در مقابله با ملت ایران، همواره دارای یک خباثت ذاتی بوده. این خباثت، هرگز به آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهد زیر یک توافق برد – برد را با ایران امضا کنند. آمریکایی‌ها علی‌الدوام دنبال برد خود که صدالبته برد اسرائیل هم هست، هستند و باخت ایران.”

    انسان حیران می‌ماند از این همه ساده لوحی و وادادگی. آخر چطور می‌شود خوشبین بود به تعامل با انسان نماهایی که اگر هم به برقراری رابطه فکر می کنند نیت‌شان جز تحقیر و استعمار نیست؟!

  42. حسین می‌گوید:

    وقتی رییس دولت در خانه ملت رای به دیگر نامزدها رو رای به افراط میدونه دیگه از مشاورانش که بعضا زوار در رفته و غربزده هستند چه انتظاری میشه داشت؟؟

  43. ماه می‌گوید:

    دم شما گرم!

  44. ستاره خرازی می‌گوید:

    آنهایی که خواب “رفع تحریم” ها رو می بینند، خدا بیدارشان کند.
    «ستاره خرازی!»

  45. همت سید علی آقا می‌گوید:

    با سلام
    فشار شما بجا و به اندازه هست
    ولی داستان اینجاست که همه چی دست آقاست
    شک نکنید، آقا در حد یه حرکت سوپاپی اچازه بهشون میده
    یا علی

  46. همرزم شهید می‌گوید:

    پاس گل به دشمن، یعنی همین اظهارات نسنجیده و خام، آن هم وسط توافق!

  47. فدایی ایران می‌گوید:

    تو یک نجس صهیونیست هستی حسین قدیانی!

  48. بهنام قم می‌گوید:

    اولین زن اسیر

    بیستم مهرماه سال ۱۳۵۹، ساعت نه صبح، در هنگامه آتش و خون، از میان رگبار گلوله ها و انفجار خمپاره ها، یک آمبولانس وارد خط مقدم، جبهه خرمشهر، شد تا به یاری رزمندگان مجروحی که در عرصه کارزار دفاع مقدس بر خاک و خون افتاده بودند، بروند. دختر پرستاری که سرنشین آمبولانس بود، همراه با چند رزمنده جوان، خود را در محاصره سربازان عراقی دید، ساعتی بعد به اسارت درآمد. او که فارغ التحصیل رشته مامایی بود، آن روز، اولین زن مسلمان ایرانی بود که اسیر عراقی ها شد.

    بعد از هشت سال دفاع مقدس و گذشت سال ها، او امروز عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران است.

    فاطمه ناهیدی، بعد از پیروزی انقلاب، نخست در اکیپ درمانی جهاد سازندگی و سپس در کمیته امداد امام خمینی فعالیت داشت که به مناطق محروم می رفت.

    با آغاز جنگ به جبهه روی آورد و با دریافت حکم مأموریت از سپاه پاسداران، در کرمانشاه، رهسپار خرمشهر شد. خانم ناهیدی پیرامون رویداد اسارت خود می گوید:

    شب نوزده مهرماه ۱۳۵۹، با شهید صادقی (معاونت درمانی استان هرمزگان) قرار گذاشتیم، دو گروه شویم و به نوبت، هر گروه ۲۴ ساعت، به زخمیان خط مقدم جبهه خرمشهر برسیم. روز بیستم مهرماه، نوبت من بود. عراقی ها به شدت، تمام جبهه ها را می کوبیدند. یک آمبولانس برداشتیم و راهی خط مقدم شدیم.

    هیچ کدام به منطقه آشنا نبودیم و نمی دانستیم که تمام شهدا و مجروحان به دست عراقی ها افتاده اند. در ساعت ۹ صبح بیستم مهرماه بود که من همراه چهار سرباز دیگر در خط مقدم، اسیر عراقی ها شدیم. اولین زن اسیر دست عراقی ها بودم. همه عراقی ها برای این پیروزی با هلهله و شادی تیرهای هوایی شلیک می کردند. عراقی ها تصور می کردند، یک مهره مهم از ارتش ایران را دستگیر کرده اند.

    بازجویی های مداوم، چه در پشت خط مقدم و چه در پادگان «تنومه»، ادامه داشت. بعد از چند روز، سه خواهر دیگر را نیز در جاده های آبادان ـ ماهشهر اسیر کردند.

    چند شب قبل از این که به بغداد منتقل شویم، برای بازجویی به سازمان امنیت عراق اعزام شدم. هر چهار نفر ما را در سلول سرخ سازمان امنیت و زندان «الرشید» بغداد زندانی کردند.

    در اردوگاه سر همه ما را تراشیده بودند، فشار و شکنجه بر چهره اسرا دیده می شد. دورانی که در آن اردوگاه داشتیم، سراسر تجربه بود و آزمایش.

    خانم فاطمه ناهیدی امروز مادر سه فرزند دختر است.

  49. ناشناس می‌گوید:

    فدایی ایران؛

    بی حیایی و بد دهن بودن هم حدی داره! اما ظاهرا برای تو حدی نداره و چون از عقلانیت و منطق بی بهره هستی توهین میکنی و این نشان دهنده عجز و بی تقوایی توست!

  50. رسول می‌گوید:

    من لبو فروشی می کنم و در مواقع بیکاری هم مسافرکش هستم…
    می خواستم از معاونین و مشاورین روشن فکر سوال کنم کلید برای باز کردن است یا پلمب کردن؟

  51. حسین می‌گوید:

    هدیه کردیم به سگها سر آهوها را
    کوچ دادیم از این بام پرستوها را

    برد جان، داد دو نان، گفت که: «بردم! بردی!»
    کیست تصدیق کند کذب ترازوها را؟

    دست تسلیم تو بالاست اگر فرمانده!
    داده ای راه به جان ایده ی ترسو ها را

    در غلاف است تو را تیغ اگر، حداقل
    عصبانی شو و در هم بکش ابروها را

    ما نگفتیم که آنرا ببری بالاتر
    دست کم سست نکن باور باورها را

    یاد باد آنکه شب حمله به ناموس وطن
    نو عروسی سپر آورد النگوها را…

    ای که اخراج شدی از دل ما با تحقیر
    می کنی تیز چرا تیغ هیاهو ها را؟

    باز با اسلحه ی حرص و هراس آمده ای
    تا مگر سست کنی قوت زانوها را

    ما همانیم و شما نیز همان: شیر و شغال
    جمع کن! جمع کن! از معرکه لولوها را

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.