
تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.

امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»

بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».

من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!

بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
بسم الله…
خوب خدا رو شکر ننوشتید تا دقایقی دیگر و گر نه باید حدودا تا فردا شب منتظر می موندیم!
“شگفتا! تهدید به حمله در صورت نقض توافق، در شرایطی مطرح میشود که طبق مفاد آن، توافق قابل بازگشت است!”
واقعا عجیب است ها؛
اصلا معلوم نیست دارند چه کار می کنند آقایان دیپلمات و حقوقدان!
شیخ حسن چرا اینقدر خودش را ذلیل می کند در برابر آمریکا؟ متوجه نیست که هر قدر کوتاه می آید، آمریکا جلوتر می آید؟!
متحیرم!
“اگر اینچنین جان کری، هار شده، «مرگ بر آمریکا»ی این دولت کم شده. شک نکن!”
۴ سال باید بکشیم آقاجون…
این دولت درست بشو نیست به نظر من.
شاید این حرف ها برای این باشد که بعدها بگوییم: “بهتان گفته بودیم، عکسش هست، سندش هست”
و گر نه این دولت آدم بشو نیست، باید روح خدا بزند به دهن دولت!
سلام؛
وقتی حضرت آقا می فرمایند من به این مذاکرات خوشبین نیستم و دستگاه دیپلماسی با خودکشی سعی می کنه مسیر مذاکرات رو هموار کنه و در این راه به همه چی متمسک میشه خب طرف معامله هر چه قدر هم خرفت باشه بازم با این همه پالس مثبت داخلی بالاخره می فهمه این جا یه عده برای رسیدن به اونجا سر و دست می شکونن و دل و دین از کف دادن؛ خب معلومه براشون خط و نشون می کشه و اینجاست که باید مچکر بود از ظریف جان و دستگاه دیپلماسی و البته پرزیدنت حقوق دان.
دیشب وقتی تیتر این خبر رو دیدم خیلی تعجب کردم و کنجکاو شدم که چه کسی همچین افاضاتی کرده:
“امکان بازگشایی سفارت آمریکا وجود دارد/ دشمنیها نمیتوانند تا ابد ادامه داشته باشند”.
بعد متن اصلی خبر رو که خوندم دیدم به به! جناب رئیس جمهور این درفشانی ها رو کرده و اونجا بود که فهمیدم دیگه واقعا حرفی برای گفتن نمی مونه!!!
سلام؛
تشکر ویژه باید بنماییم از دستگاه عزیز دیپلماسی و دیپلماتهای کار کشته ای که هنر آنها در ایجاد ابهام در تواقنامه است و به گفته ی خودشان به این نکات ابهام آمیز افتخار می کنند و البته یه روحانی مچکریم بلند و رسا به پرزیدنت حقوق دان که این روزها سخت در تلاش است برای دوستی ما و آنها! هر چند آقا گرگه در این ایام اصراری به اختفا در لباس میش ندارد و وقت و بی وقت و انگار همه وقت دارد چنگ و دندان نشان می دهد به ملت ما.
شروع متنتون، کافیه تا آدم سرش رو بکوبه به دیوار!!
در این حدود ۱۶۰ روز که از عمر دولت اعتدال میگذرد، اندازه ۴ سال دولتهای قبلی، ملت ایران از طرف کاخ سفید، تهدید به حمله و استفاده از گزینه نظامی شده است، آنهم در حالی که در این دولت، اندازه تمام عمر جمهوری اسلامی به دشمن امتیاز داده شده.
من باب نصیحت یا وصیت یا هر چه، من برای رهایی از این وضعیت، یک فرمول پیش پای رئیس قوه مجریه می گذارم و آن اینکه؛ ایشان سر بولدوزر را بچرخاند طرف سر خودشان!
یعنی که یعنی دیگه…
ما یه جایی هست، درد دلمون رو بیان کنیم. بُروز بدیم. تیکه بندازیم. نقد کنیم. تخلیه بشیم. آروم بشیم. شاید حتی گُر بگیریم! اما… اما خوش به حال آقامون، که با اصل کاری، با خودِ خودِ صاحب این مملکت درد دل می کنند.
آقا جان! ببخش ما را، که هم از دوست می کشی، هم از دشمن!!
وقتی خوراک فکری و پیش نویس متن های حسن روحانی، توسط فردی مثل سریع القلم انشا بشه، باید خدا رو شکر کرد، که فقط به همین گل و بلبل و قربون صدقه ختم به خیر بشه!! ایشالا…
http://www.jahannews.com/vdcfm1dmcw6dm0a.igiw.html
(به مشاورانت بگو، عمومی و رسا بگو؛ سر بولدوزر را بچرخانند طرف دشمن این ملت واحد، بلکه از این پس، هر چه فریاد دارند بر سر آمریکایی بکشند که اینگونه جواب حسن نیت رئیس قوه مجریه ما را میدهد)
اِ حسین آقا لطفا از این خواهشای افراطی نکن دیگه!! آخه حیفه رییس جمهور مودب و باهوش آمریکا نیست؟ چطور دلت میاد اینو از حاج آقا دکتر! بخوای؟ این دولت نشون داده ظرفیتش خیلی زیاده و هر چی آمریکا تحقیرشون کنه اینا بیشتر عاشقش میشن و فقط با احترام جواب میدن واسه همینه که اونا معتدلن و ما افراطی.
دیوونه داداشی؛
قشنگ گفتی!
طبق اخبار موثقی که داریم! به جز اراک، که صد در صد پلمپ شده، آن قسمت های از فردو و نطنز هم که پلمپ نخواهند شد، سلف سرویس و سرویس های بهداشتی است!!!!
البته دولت قبلی هم همچین شفاف از مذاکرات نمی گفتن که حالا از این دولت همچین انتظاری داشته باشیم!
بابا اینا می ترسن بعد هی میگن ما داریم با عقل و درایت پیش میریم! امیدواریم اینطوری باشه! باید پاتو بکوبی رو میز آقای ظریف البته با عقل و درایت مخصوص خودتان.
پیامبر (ص) فرمودند؛ تنگه را رها نکنید. این قسمت از اُحد مهم و حساس است. حتی اگر دشمن شکست خورد نباید اینجا را ترک کنید. اما یک عده دنیا طلب و غنیمت جو، کردند آنچه نباید می کردند… یعنی این تکرار دوباره ی تاریخ است؟!!
چشم انتظار؛
در گذشته دنیا طلبان به غنیمت های خودشون رسیدند ولی در زمان حال این کم بصیرتها به غیر از مورد تحقیر قرار گرفتن چیزی عایدشون نمیشه به همین خاطر آدمی بیشتر حیران می مونه که چرا؟ واقعا چرا این رفتارها و گفتارها از این آقایون سر میزنه؟!
روزنامه ی وطن امروز، ویژه تر از همیشه:
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/11/5/480556_898.jpg
آقا! این دولت اصولاً یک دولت تبلیغاتیه. برخی از اطرافیان دولت هم در حوزه تبلیغاتی عمل می کنند. در عمل یک کار می کنه ولی سعی می کنه با تبلیغات جور دیگه ای وانمود کنه. جالبه کسانی که می گفتند سیاست خارجه و کشور داری جای شعار نیست، الان هر روز در حال شعار دادن های مضحک هستند. شعارها کاملاً متناقض با رفتارها است. یانکی های وحشی هم که فهمیدند، گفتند که حرف مهم نیست، بلکه مهم آن چیزی است که دولت ایران انجام داده و باید بدهد.
این تهدیدهای هر روزه این وحشی های خبیث هم به خاطر اینه که جناب روحانی رو خوب شناختند. قضیه حمله عراق و میوه سعدآباده دیگه! قضیه وقتی گریه دار میشه که رییس جمهور حقوقدان ما هر چند وقت یکبار ترس خود از احتمال وقوع جنگ و آمادگی خود برای هزینه کردن همه چیز برای مانع شدن از آن جنگ خیالی و موهوم! را به وضوح آشکار میکند و ذلت تعلیق سال ۸۲ را به فتح الفتوح جلوگیری از جنگ تخیلی تعبیر میکند.
از اول هم می دونستم از این گلاسکو، آبی برای ملت گرم نمیشه!!!
چشم انتظار؛
شاید هم تبدیل به موزه بشه برای عبرت آیندگان که با کدخدا در نیفتند!!!
اصلاً به ما چه که کی چی میگه و چی کار میکنه؟! کدخداست دیگه. آقا اختیار رعیتش رو داره. به ما چه که تو رابطه کدخدا و رعیت دخالت می کنیم!!!!!
رئیس و وزیرش لحظه به لحظه خود را کوچک تر می کنند در برابر دشمنِ قسم خوردۀ انقلاب، این طرف هم میرزا بنویس هایشان، پروژه ماست مالی را اجرا می کنند.
ممکن است بعضی ها به هر دلیلی، چشم بر وطن فروشی و دشمنیِ آشکارِ زنجیره ای ها با نظام اسلامی ببندند، اما ما خوب می فهمیم معنیِ تیتر یک هر روز زنجیری ها را!
کم مانده تیتر بزنند “ناز شصت جان کری!”
حقوقدان گفت:
“بازگشایی سفارت آمریکا ناممکن نیست”
در جوابش باید گفت:
تولد دوباره “محسن وزوایی” هم ناممکن نیست!
بعله!
گور بابا (گفت و شنود)
گفت: آمریکا باز هم جمهوری اسلامی ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است.
گفتم: مثل همیشه غلط زیادی کرده است. آمریکا و متحدانش اگر قدرت داشتند در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و ۸ روزه و حمله به عراق و افغانستان شکست نمیخوردند و با آن همه اِهن و تولوپ در سوریه زمینگیر نمیشدند.
گفت: معلوم نیست بعد از اینهمه آزمون اقتدار ایران چرا عبرت نمیگیرند و اشتباهات قبلی را تکرار میکنند.
گفتم: خودشان هم میدانند که لاف گزاف میزنند و عرضه و جرأت دستاندازی به ایران اسلامی را ندارند.
گفت: از قرار معلوم، در خط استراتژیک آنها، اشکال جدی وجود دارد که هر دفعه افتضاح جدیدی به بار میآورند.
گفتم: چه عرض کنم؟! در نوشته روی سنگ قبر پدر یارو یک کلمه با املاء غلط و خندهدار نوشته شده بود و یارو به جای این که آن کلمه را تصحیح کند، هر دفعه که سر قبر پدرش میرفت بیاختیار به گور باباش میخندید!
چقدر قشنگ صحبت کرده عزیز آقا!
“تهدیدات آمریکا برای اسلام انقلابی بهترین فرصت است. پیشوایان اسلام، سالهاست ما را برای یک نبرد بزرگ و سرنوشتساز آماده کردهاند.”
“آقای کری! آمریکا و قدرت نظامی او در چشم مردم مجاهد و با ایمان ما بسیار کوچک و حقیر هستند. اگر شما تخصص و فهم مسائل نظامی یا امنیتی را ندارید از کارشناسان مجرب خود بپرسید که آیا واقعا آمریکا توان و طاقت تحمل تبعات خانمانبرانداز عمل کردن به این گزینه علیه ایران را دارد؟”
“ایران و ایرانی از تهدید خارجی نمیترسد و برعکس، عامل انسجام جامعه مؤمن و غیرتمند ایران و متحدان انقلابیاش در سراسر جهان است و حوادث تاریخی پس از انقلاب اسلامی نیز گواه این مدعاست. بنابراین به شما توصیه میکنم، اعتبار کلامتان را متناسب با توانمندیهای خود و طرف مقابلتان خرج کنید و بیش از این خود را مضحکه جامعه غیور و انقلابی ایران اسلامی قرار ندهید.”
خدایی شجاع تر از روحانی و ظریف دیدید؟
این همه تهدید می شن از طرف آمریکا باز هم دست از آرمان هاشون برنمی دارن!
کمی از این شجاعت قسمت ما می شد ای کاش …
***
اولا؛ من رییس جمهور تو نیستم، تو رای به بی قانونی دادی. من رییس جمهور همون هفت درهم درصدی هستم که یه بند می کوبی تو سرم!
ثانیا؛ بچه جون! اعتماد آمریکا به ما از بین رفته، خودت اعتمادت به کسی از بین بره اونم کی، دشمنی که دستش رو برای دوستی جلو آورده، چقدر زمان می بره تا دستت رو برای دوستی مجدد جلو ببری؟ هان… دِ بگو دیگه…
تو هفت ماهه به دنیا اومدی؟
یه مدت شاخ و شونه می کشن بعدا آدم می شن، اگه نشد تو می تونی ۲۲ بهمن یکی دو سال دیگه کنار رییس جمهور آمریکا عروسک من و این ظریفِ خوشحال رو هم بیاری میدون آزادی با هم آتیش بزنی…
خوبه؟ جیگرت خنک می شه اینطوری؟؟؟
داداش حسین! یه تنه حریف یه ایل شدیا.
استدلالی در مقابل نوشته های تند و تیزت ندارن، فقط جفتک میندازن.
بنویس که خوب می نویسی و میشه به جرأت گفت همه امیدمون به قلم شماست که از پس این جماعت بربیای.
جناب رییس جمهور میشه لطفا علاوه بر حرفاتون که مصارف داخلی داره(به قول بعضیا) اعمال تون هم یه کمی بیشتر مصرف داخلی داشته باشه!
وقتی معلوم نیست پشت پرده این توافقنامه ناجور، آقایون کجای کار بدجور وا دادند که نمی توانند با غرور و اقتدار آمریکا را زیر پا بگذارند و بگویند «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»! باید هم یه آدم احمقی مثل جان کری با جمله لوس و تکراریه تمام گزینه ها روی میز است دائم رو مخ ملت راه بره و کری بخونه…
آخه بگو معلومه وقتی طرف ظریف باشه! نمی تونه از پس کارای سنگین بربیاد و تو انجامش یه گندی می زنه…
این جور مسائل یه مرد می خواد که بگرده دنبال اون میز و با یه لگد میز و گزینه های روش رو تو سر طرف آوار کنه…
فعلاً که چرخهاى این بولدوزر دارد غرور ملى را له مى کند!
پسر هشت ساله م امروز وقتی داشت اخبار مصر پخش می شد گفت: مامان چرا مرسی رفت. منم یه چیزایی گفتم مثلا در حد فهمش!!
برگشته میگه مامان؛ چرا آمریکا همه جا دخالت می کنه و کار مردم را به هم میزنه، بعدش آدمایی رو که خودش می خواد میاره سر کار؟! راستش نمی دونستم در حد فهمش باید چجوری جوابشو بدم!
http://layali.parsiblog.com/Posts/500/%D8%AC%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%86+%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A+%D8%B3%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A-+%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D9%88%D8%B7%D9%86+%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/
یعنی آدم نمی دونه باید بخنده یا گریه کنه؟؟!!
😐
موضوع پایان نامه ارشدت!!!
.
با یک اشـــاره ی “علی” بــه پا می خیـزیم..
مشتـــاق ِ گزینـــــــه های روی میـــــــــزیم..
.
.
.
.
ایــــــن روزها عجیب دلمان هوای “شهــــــــــــــادت” دارد…
.
آقای روحانی؛
شما چه بولدوزر داری ها!!
با سلام
تند و تیز مثل همیشه…
لطفاً در خصوص مسائل سوریه توجه کنید به این جملات:
“ما نیاز به پایان جنگ داریم. باید با فهم صحیح برای پایان خشونت ها در سوریه اقدام کنیم. نه اینکه به خاطر منافع خود اجازه ادامه کشتارها را بدهیم!! نباید توهم داشت با افزایش قتل و خشونت می توان به تروریسم پایان داد!!”
باور می کنید که این جملات از زبان یک مسئول جمهوری اسلامی بیان شده باشد؟! واقعاً عجیب است! این چه ادبیاتی است؟ آیا آنچنان که ایشان گفته اند ما به خاطر منافع خود مانع پایان کشتارها در سوریه می شویم و یا آنطور که از فحوای کلام ایشان استنباط میشود این ما هستیم که به کشتارها دامن می زنیم؟! آیا ما اعتقاد بر این داریم که با افزایش قتل و خشنونت می توان به نتایج مطلوب رسید؟! آیا این است معنا و مفهوم دکترین فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت ما؟! آیا در آموزه های دینی ما چنین چیز بیان شده است؟! آنچه که از سخنان وزیر محترم برمی آید این است که انگاری تلویحاً پذیرفته است که ما یک جماعت جنگ طلب، خشن و تروریست هستیم! و فقط و فقط با ابزار قتل و غارت و خون و خشونت میخواهیم به اهدافمان برسیم! آیا پایداری در برابر جنایتکاران، متجاوزان و مستکبران از دید ایشان خشونت به حساب می آید؟ اگر چنین است پس ایستادگی مولایمان در برابر کافران و معاندین هم خشنونت به حساب میآمده است! اصولا تعریف ایشان از خشونت چیست؟ آیا فکر میکنند در برابر گرگ خونخوار هم باید لبخند زد؟ اگر چنین است پس چرا جواب لبخندهای مکرر ایشان را با خشونت میدهند؟ پس چرا همین دیروز جان کری باز چنگ و دندان نشان داده است و ایران را تهدید نظامی کرده است. «ترحم بر پلنگ تیز دندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان» آقای وزیر!!
رئیس قوه مجریه که مشاور ارشدشان معتقد است؛ «رایدهندگان به غیر از روحانی، رأی به بیقانونی دادهاند»
یعنی الان ما بی قانونیم؟ 😐
یعنی الان ما ناهنجاریم؟ 😐
یعنی الان ما… من دیگه حرفی ندارم 😐
“این همه پلمب بر تاسیسات هستهای زده شد بلکه یکی هم ادبیات دشمن با ما اصلاح شود. اصلاح که نشده هیچ، هارتر هم شدهاند سگهای کاخ سفید.”
http://media2.afsaran.ir/siDRdaC_535.jpg
😐
فقط یه چیز میتونم بگم در مورد این متن و اونم اینه که ما با این دولتمردان غیور تا سر کوچه هم نمی تونیم بریم… 😐
یعنی تحلیلم با خوندن این متن همین بود 😐
برادر عزیز جناب آقای قدیانی…
هشدار سردار جعفری به آمریکایی ها تحسین برانگیز بود…
فقط کافیه حضرت آقا اشاره کند… قبرستانی برای آنها در نظر گرفته ایم…
http://media2.afsaran.ir/siEvSTj_535.jpg
حال باید متوجه شده باشید که چرا این ملت با آمریکا، جز به زبان «مرگ بر آمریکا» سخن نمیگوید!
مرگ بر آمریکا
بایستی مدتی این شعار زیبا را پر رنگ تر کنیم شاید خفتگانی که خود را به خواب نزده اند بیدار شوند.
ما از این مرتیکه کری متنفریم این درست؛ اما این باعث نمی شه چشامون رو به روی حقیقت ببندیم. نمی دونم شمام شنیدین گفت مهم نیست ایرانیا چی میگن، مهم اینه که چه اقداماتی انجام میدن! این یعنی بابا ما که این سر دنیاییم هم فهمیدیم که برای بستن دهن مخالفای وادادن هاتون داخل کشورتون فقط حرف های قشنگ می زنید ولی در عمل … خودمونید.
مرسی پرزیدنت روحانی؛ که آوازه ی راستگویی ات جهان گیر شده!!!!
ظریف نگفت حزب الله از سوریه بره گفت همه نیروهای خارجی برن؛
در ضمن بعدشم سریع اشاره کرد حزب الله واسه دفاع از حرم حضرت زینب که جز مقدسات شیعیان هست اونجاست.
سلام؛
آیا فرزند شهید مشاور سردار نقدی هست!؟
خودشون که گفتند یک حسین قدیانی دیگر است! اگر نیست چرا همه اشتباه می کنند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام رضا اعتدال طلب پزشک؛
می دونی از چیه اصول گرایان خوشم میاد؟ از خویشتن داریشون که اصلاح طلبان ندارند. حسابی صبر می کنن ولی به موقع تو صحنه هستند حسابی هم تو صحنه هستند. فرق رفتارهای بعضی از اصلاح طلبان در دولت قبل با اصول گرایان در این دولت را ببین! مثلا:
“ما باز از در «هوش و ادب» با دولت خود سخن میگوییم و هرگز دولت را دولت فقط نیمی از ملت نمیدانیم. آقایان! حال باید متوجه شده باشید که چرا این ملت با آمریکا، جز به زبان «مرگ بر آمریکا» سخن نمیگوید! اگر اینچنین جان کری، هار شده، «مرگ بر آمریکا»ی این دولت کم شده. شک نکن! آقای روحانی! “
سلام؛
من اصلا دوست ندارم اینجا کامنت فوتبالی بذارم اما… این من رو کشته؛ فکر کن سه تا پنالتی، هیچ کدوم گل نشه!؟!؟
آی آی آی
وای وای وای
پرسپولیس از جام حذفی بای بای!
ضیافت پنالتی و باقی ماجرا!!!
شهید محمود رضا بیضایی (حسین نصرتی) که چند روز قبل تو سوریه به شهادت رسید، برادر نویسنده وبلاگ اسکالپل بوده؛ نمی دونستم!!
http://beyzai.ir/
خوش به سعادت شهید و آرزوی صبر و سلامت برای خانواده بزرگوارش…
http://alef.ir/vdcgzw9xzak9qw4.rpra.html?213300
دولت راستگویان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بچه ها! لطفا با دقت بخوانید…
وطن امروز: با وجود اینکه هم ایران و هم گروه ۱+۵ متن اصلی توافق نهایی خود با یکدیگر درباره نحوه اجرای طرح اقدام مشترک ژنو را پنهان نگه داشتهاند، جزئیات جالبی از این توافق آرام آرام در حال درز در رسانههای غربی است. یکی از موارد بسیار مهم که اخیرا یک منبع غربی آن را فاش کرده این است که انتقال ۲/۴ میلیارد دلار پول بلوکه شده نفت به ایران از طریق دستی و نقدی انجام خواهد شد نه مبادله بانکی. جان تور دالبرگ در گزارشی برای خبرگزاری آسوشیتدپرس از بروکسل این مطلب را تایید کرده است.
به گزارش ایران هستهای، وی از قول مقامهای غربی مینویسد: اکنون مقامهای ایرانی میتوانند به کشورهایی که پول نفت ایران در آنها بلوکه شده بروند و با چمدان پر از پول به ایران بازگردند.
برخی منابع غربی نوشتهاند ایران و ۱+۵ توافق کردهاند که اگر این پولها از طریق بانکهای اتحادیه اروپا منتقل شد، اروپا حق دارد جلوی این انتقال را بگیرد. این موضوع نشان میدهد تیم مذاکرهکننده ایران حتی در این حد که میزان معینی از پول به جای انتقال نقدی از طریق مبادله بانکی جابهجا شود نیز نتوانسته از آمریکاییها امتیاز بگیرد و همچنان مقامهای ایرانی باید با چمدان دلار جابهجا کنند. نکته دیگر که ظاهرا در توافق اخیر ایران و ۱+۵ درباره آن اتفاقنظر وجود داشته اما علنا درباره آن صحبتی نشده این است که هند و ژاپن دو کشور اصلی هستند که بناست عدد ۲/۴ میلیارد دلاری که قرار است در ۸ قسط به ایران پرداخت شود، از جانب آنها تامین میشود. موضوع دیگر در این توافقنامه این است که ایران پذیرفته است آمریکا مجاز است در قالب به روزرسانی تحریمهای پیشین افراد و شرکتهای جدیدی را به لیست تحریمها اضافه کند. به این ترتیب ایران قبول کرده است که همچنان تحریمهای جدیدی علیه آن وجود خواهد داشت که از دید ایران نقض توافق ژنو محسوب نمیشود. نکته دیگر در توافق اخیر ایران و ۱+۵ که بسیار با اهمیت است این است که در بخش تحقیق و توسعه، ایران به دو امر بسیار مهم متعهد شده است:
اول- ایران در این بخش هیچ ماشین جدیدی نصب نخواهد کرد.
دوم- تک ماشین نصب شده در بخش تحقیق و توسعه نطنز گاز دریافت نخواهد کرد و عملا با آن هیچ نوع غنیسازی انجام نخواهد شد. به این ترتیب وضعیتی که عملا ایجاد شده این است که
تک ماشین نصب شده در بخش R&D هم عملا بیخاصیت شده و تفاوتی میان باقی ماندن یا برچیدهشدن آن وجود ندارد. نکته دیگر که متاسفانه بهطور علنی از جانب تیم ایرانی درباره آن صحبتی نشده این است که اطلاعات مربوط به کارگاههای تولید قطعات و مونتاژ ماشینهای سانتریفیوژ همان روز اول یعنی ۳۰ دی ماه به طور کامل به آژانس ارائه شده است. نکته آخر اینکه منابع غربی میگویند عملیات رقیقسازی اورانیوم ۲۰ درصد ظرف ۳ ماه انجام و تکمیل خواهد شد اما عملیات بازگرداندن ۲/۴ میلیارد پول به ایران ظرف ۶ ماه تکمیل میشود و به این ترتیب ۱+۵ یک تاخیر فاز ۳ ماهه در انجام تعهداتش در مقابل ایران خواهد داشت که با اصل همزمانی و توازن تعهدات کاملا در تباین است.
ح ق!
ولی سخته ها این همه فداکاری؛ هر ماه با کیف خالی بری با کیف پر برگردی!!! خدا کنه دوباره کمرش نگیره!!! چه دولت زحمت کشی!!!
مرسی پرزیدنت روحانی (این گام نخسته برای تحقق توصیه ی حضرت آقا برای کار جهادی در دولت)
خدا به خیر کنه
یعنی چی؟
کامیون ببریم با بیل دلار بار بزنیم بیاریم؟؟؟
مسخره بازی میشه که!
منبعش موثقه؟
خوب پر کار شدین انشاالله ادامه داشته باشه!
سلام؛ امیدى به چاپ نظرم ندارم فلذا نظر نمی گذارم…
رییسجمهوری در دیدارِ مجمع نمایندگان استان هرمزگان:
“دکتر روحانی با اشاره به برخی از لحن های تند تعداد معدودی در رسانه ها گفت: برخی انقلابیتر از همه شدهاند؛ آنها نه در جنگ و نه در انقلاب بودند و اکنون یکشبه انقلابی شده اند.”
منظور؟!
بیشتر شما با ادعای حقوقدانی و رفتار های برعکس به شبه حقوقدان می مونی!
یا شاید سرهنگ باشی و شبه نظامی!
آخ گفتی آقای قدیانی…
تو این مدت که این آمریکایی ها به مردم و کشور و دولت توهین می کردند فقط منتظر یک جواب حداقل دیپلماتیک به این اراجیف بودیم…
بابا آخه مگه شما غرور ملی ندارید؟! هیچکی نیست تو دهن این یاوه گویی ها بزنه…
باز خدا رو شکر سردار جعفری و معاون سپاه یه تو دهنی به اینا زدن ولی دولتمردای ما همچنان دارند می خندند…!!!
داداش دستت میرسه اون اول متن رو درست کن بی زحمت! مگه آقا زبونم لال هیچ کاره است که نظام مقدس امتیاز بده! به اونم کی… به دشمن!
نه داداش، نظام ما ولایت داره و آقا همیشه با هوشیاری هر حرکت دشمن رو پیش بینی و دنبال می کنند، الحمدلله.