پنج + یک + اسرائیل!

وطن امروز/ ۱۶ اسفند ۱۳۹۳

همین که آقای رفسنجانی هم با آن‌همه سوابق هشتاد و هشتی، عاقبت به زشت بودن همصدایی با اسرائیل پی برده، فی حد ذاته چیز خوبی است و خبر از توفیق گفتمان اصولگرایی بر گفتمان تقلب می‌دهد. این را ما همان سال ۸۸ مکرر گفته بودیم که نگارش نامه سرگشاده، فتنه‌گری، بی‌قانونی، دمیدن در دروغ تقلب، بدل شدن به سرمایه‌های‌ اسرائیل و تبدیل شدن به دوستان خوب نتانیاهو، امری بسیار زشت و فوق‌العاده مذموم و نکوهیده است. البته بهتر بود ایشان همان سال ۸۸ پی به این نکته می‌بردند و همصدایی با دموکراسی، رای مردم و قانون انتخابات مملکت را به همصدایی با اغیار نمی‌فروختند لیکن تو هر وقت بفهمی همصدایی با دشمن، خطا و خیانت است، ناخودآگاه داری اعتراف می‌کنی که دروغ تقلب هم خطا و خیانت است! در تاریخ سراسر «مرگ بر اسرائیل» جمهوری اسلامی، اوج همصدایی با اسرائیل در همین دروغ تقلب علیه جمهور و جمهوریت بود. اینک وقتی آقای رفسنجانی هم در مذمت همصدایی با نتانیاهو سخن می‌گوید، در اصل دارد شعار «نه غزه، نه لبنان» را هو می‌کند! خب! نگارنده ضمن اینکه این همه را به فال نیک می‌گیرد، در ادامه نکاتی را به اختصار بیان می‌کند.

یکم: در سالیان گذشته، هیچ پیشرفت علمی و البته بومی ملت ایران، اندازه انرژی هسته‌ای روی مخ سران اسرائیل رژه نرفته. بدیهی است هر اقدامی که -ولو اندازه یک پیچ و مهره کوچک- صنعت هسته‌ای ما را محدود کند، مورد رضایت اسرائیل است. این دیگر یک تحلیل سیاسی نیست که بتوان علیه آن ردیه اقامه کرد. کاملا واضح است. فلذا این یک اصل مسلم و غیرقابل خدشه است؛ محدود کردن صنعت هسته‌ای با هر نیتی که صورت بگیرد خواسته یا ناخواسته حکم همصدایی با اسرائیل دارد. پس همصدایی با اسرائیل فقط خلاصه در نامه سرگشاده علیه یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی یا شعار «نه غزه، نه لبنان» نمی‌شود، بلکه حذف نماد هسته‌ای هم همصدایی و همراهی با نتانیاهو محسوب می‌شود. باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را میهمان گلوی علیرضا و آرمیتا کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.

دوم: من تعجب می‌کنم از آقای رفسنجانی. ایشان با علم بر آنکه همصدایی با نتانیاهو چیز بدی است، آن‌همه علیه خط مقدم مقاومت علیه اسرائیل سخن‌پراکنی کرد؟! باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را میهمان گلوی حامیان حزب‌الله و مدافعان حرم عقیله بنی‌هاشم کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.

سوم: در تحلیل‌های من‌درآوردی، دبه درمی‌آوردند که اسرائیل، نه فقط مخالف توافق کذا بلکه اساسا مخالف پر و پا قرص هر گونه توافقی میان دولت اعتدال و ۱+۵ است! نگو اول دیوانه عالم، جماعتی از اصلاح‌طلبان ما را با عرض معذرت مثل خودش دیوانه فرض کرده و بازی داده! چه گفت نتانیاهو در آن کنگره آمریکایی، جز آنکه؛ «موافق توافق خوبم»؟! نتانیاهو حتی این را هم نمی‌گفت، باز معلوم بود که اسرائیل -بسی جلوتر از اعضای پنج به‌علاوه یک!- دنبال یک توافق خوب میان دولت اعتدال و غرب است. توافق خوب به آن معنی که در ازای امتیازات نقد و فراوانی که از طرف ایرانی گرفته می‌شود، به او فقط مشتی وعده نسیه داده شود! برای اسرائیل و در مواجهه با جمهوری اسلامی، چه چیزی بهتر از این؟! نقی هم اگر این وسط نتانیاهوی ابله می‌زند، از ورای شکم ‌سیری‌ناپذیر اوست، نه آنکه مشکلی استراتژیک مثلا با توافق کذا داشته باشد! با این حساب، بهتر بود این مردک، حرف حساب خود را واضح‌تر می‌زد و می‌گفت؛ «موافق توافق خوب‌ترم!» جای شگفتی اینجاست که غرب و حامیانش این همه روی موضع باطل خود محکم ایستاده‌اند، آن وقت بعضی‌ها در داخل، هر توافقی ولو توافق بد را بهتر از عدم توافق با غرب می‌دانند! «هر توافقی» یعنی همان «توافق خوب» مد نظر نتانیاهو، اما «توافق بد» معنای بدتری هم دارد، یعنی همان «توافق خوب‌تر» مد نظر اسرائیل! حال، همصدا با اسرائیل و مشخصا نتانیاهوی دیوانه چه کسی است؟! آنان که طرف ایرانی را هم ترغیب به یک توافق خوب و هم‌شأن با منافع بلندآوازه ملی می‌کنند یا کسانی که شعر می‌گویند؛ «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»؟! در رابطه با بحث پیش ‌رو، زاویه‌دارترین صدا با صدای نتانیاهو، از آن منتقدانی است که ضمن تشویق طرف ایرانی به بستن یک توافق خوب و منطبق با منافع ملی، در عین حال، عدم توافق را بسی بهتر از توافق بد می‌دانند، همچنان که شبیه‌ترین صدا به صدای نتانیاهو، از آن کسانی است که با سرودن بعضی اشعار، به توافق خوب مد نظر نتانیاهو گرا… گرا که چه عرض کنم، رسما پر و بال می‌دهند! این بار اما باورم هست هر آنکه بغض را در گلوی خود روزگار میهمان کند، همصدایی با اسرائیل خبیث کرده!

چهارم: اسرائیل دشمن ما است و ما نیز با افتخار، اول دشمن او هستیم و قسم خورده‌ایم تا روزگار را از این موجود نکبت و جعلی پاک نکنیم، از پای ننشینیم. اگر داشته‌های اسرائیل، غصبی است، لیکن داشته‌های ما واقعا داشته‌های ما است. تو اگر این داشته‌ها را دعوت کنی که ارزان یا اصلا مفت و در حد یک آب‌نبات بفروشند، فراتر از همصدایی با اسرائیل، همراهی کرده‌ای با دشمن اول بشریت. همصدایی با اسرائیل، سال ۸۸ شاخ و دم نداشت، الان هم ندارد! آقایان! وسط مذاکره، با برداشتن نماد هسته‌ای از اسکناس ملی، ممنونیم که دست آخر، ما را متوجه معنای «تدبیر» کردید! اما هسته‌ای، احمدی‌روشن، رضایی‌نژاد و… اتفاقا همه از دل همین دانشگاه و همین سر در بیرون آمده‌اند! امیدوارم تحمل این سخن را داشته باشید؛ بیشتر به شما می‌خورد اگر که به جای نماد هسته‌ای، همان نقاشی معروف را می‌گذاشتید پشت اسکناس کشور! راستی شما آمده بودید ارزش پول ملی را افزایش دهید یا در آستانه سال نو، حتی هنگام پول نو گرفتن علیرضا و آرمیتا از بزرگ‌تران‌شان هم، بغض را میهمان گلوی روزگار کنید؟!

***

تیتر را زدم «پنج + یک + اسرائیل». از بس توافق کذا را بد برای ما اما خوب برای اسرائیل بستید که فی‌الحال نتانیاهو خودش را رئیس سر گردنه مذاکرات می‌داند و از آمریکا و آن پنج‌تای دیگر، داعیه‌دارتر است! خب همصدایی نکنید با نتانیاهو! بس کنید این بساط را! دیپلمات اگر دیپلمات باشد، مایه دلواپسی دشمن می‌شود، نه دوست! بس کنید این بساط را!

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    بسم الله…

    ـــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶:

    همین متن اما بدون سانسور

    پنج + یک + اسرائیل!

    همین که آقای رفسنجانی هم با آن‌همه سوابق هشتاد و هشتی، عاقبت به زشت بودن همصدایی با اسرائیل پی برده، فی حد ذاته چیز خوبی است و خبر از توفیق گفتمان اصولگرایی بر گفتمان تقلب می‌دهد. این را ما همان سال ۸۸ مکرر گفته بودیم که نگارش نامه سرگشاده، فتنه‌گری، بی‌قانونی، دمیدن در دروغ تقلب، بدل شدن به سرمایه‌های‌ اسرائیل و تبدیل شدن به دوستان خوب نتانیاهو، امری بسیار زشت و فوق‌العاده مذموم و نکوهیده است. البته بهتر بود عالیجناب همان سال ۸۸ پی به این نکته می‌برد و همصدایی با دموکراسی، رای مردم و قانون انتخابات مملکت را به همصدایی با نتانیاهو نمی‌فروخت لیکن تو هر وقت بفهمی همصدایی با اسرائیل، خطا و خیانت است، ناخودآگاه داری اعتراف می‌کنی که نوشتن «نامه سرگشاده» هم خطا و خیانت است! در تاریخ سراسر «مرگ بر اسرائیل» جمهوری اسلامی، اوج همصدایی یک قلم، یک فرد، یک عنصر با اسرائیل در همین نامه سرگشاده علیه جمهور و جمهوریت بود. اینک وقتی آقای رفسنجانی هم در مذمت همصدایی با نتانیاهو سخن می‌گوید، در اصل دارد شعار «نه غزه، نه لبنان…» را هو می‌کند! خب، نگارنده ضمن اینکه این همه را به فال نیک می‌گیرد، در ادامه نکاتی را به اختصار بیان می‌کند؛

    یکم: در سالیان گذشته، هیچ پیشرفت علمی و البته بومی ملت ایران، اندازه انرژی هسته‌ای روی مخ سران اسرائیل رژه نرفته. بدیهی است هر اقدامی که -ولو اندازه یک پیچ و مهره کوچک- صنعت هسته‌ای ما را محدود کند، مورد رضایت اسرائیل است. این دیگر یک تحلیل سیاسی نیست که بتوان علیه آن ردیه اقامه کرد. کاملا واضح است. فلذا این یک اصل مسلم و غیر قابل خدشه است که محدود کردن صنعت هسته‌ای با هر نیتی که صورت بگیرد خواسته یا ناخواسته حکم همصدایی با اسرائیل را دارد. پس همصدایی با اسرائیل فقط خلاصه در نامه سرگشاده علیه یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی یا شعار «نه غزه، نه لبنان…» نمی‌شود، بلکه دزدی در روز روشن، یعنی دست برد زدن به طرح اسکناس ملی و حذف نماد هسته‌ای هم همصدایی و همراهی با نتانیاهو محسوب می‌شود. باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را مهمان گلوی علیرضا و آرمیتا کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.

    دوم: من تعجب می‌کنم از آقای رفسنجانی. ایشان با علم بر آنکه همصدایی با نتانیاهو چیز بدی است، آن‌همه علیه خط مقدم مقاومت علیه اسرائیل سخن‌پراکنی کرد؟! باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را مهمان گلوی حامیان حزب‌الله و مدافعان حرم عقیله بنی‌هاشم کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.

    سوم: در تحلیل‌های من درآوردی، دبه درمی‌آوردند که اسرائیل، نه فقط مخالف توافق کذا، بلکه اساسا مخالف پر و پا قرص هر گونه توافقی میان دولت اعتدال و پنج + یک است! نگو اول دیوانه عالم، جماعتی از اصلاح‌طلبان ما را با عرض معذرت مثل خودش دیوانه فرض کرده و بازی داده! چه گفت نتانیاهو در آن کنگره آمریکایی، جز آنکه؛ «موافق توافق خوبم»؟! نتانیاهو حتی این را هم نمی‌گفت، باز معلوم بود که اسرائیل –بسی جلوتر از اعضای پنج + یک!- دنبال یک توافق خوب میان دولت اعتدال و غرب است. توافق خوب به آن معنی که در ازای امتیازات نقد و فراوانی که از طرف ایرانی گرفته می‌شود، به او فقط مشتی وعده نسیه داده شود! برای اسرائیل و در مواجهه با جمهوری اسلامی، چه چیزی بهتر از این؟! نقی هم اگر این وسط نتانیاهوی ابله می‌زند، از ورای شکم سیری ناپذیر اوست، نه آنکه مشکلی استراتژیک مثلا با توافق کذا داشته باشد! با این حساب، بهتر بود این مردک، حرف حساب خود را واضح‌تر می‌زد و می‌گفت؛ «موافق توافق خوبترم!» جای شگفتی اینجاست که غرب و حامیانش این همه روی موضع باطل خود محکم ایستاده‌اند، آنوقت بعضی‌ها در داخل، هر توافقی ولو توافق بد را بهتر از عدم توافق با غرب می‌دانند! «هر توافقی» یعنی همان «توافق خوب» مد نظر نتانیاهو، اما «توافق بد» معنای بدتری هم دارد، یعنی همان «توافق خوبتر» مد نظر اسرائیل! حال، همصدا با اسرائیل و مشخصا نتانیاهوی دیوانه چه کسی است؟! آنانکه طرف ایرانی را هم ترغیب به یک توافق خوب و هم‌شان با منافع بلندآوازه ملی می‌کنند یا کسانی که شعر می‌گویند؛ «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»؟! در رابطه با بحث پیش رو، زاویه‌دارترین صدا با صدای نتانیاهو، از آن منتقدانی است که ضمن تشویق طرف ایرانی به بستن یک توافق خوب و منطبق با منافع ملی، در عین حال، عدم توافق را بسی بهتر از توافق بد می‌دانند، همچنانکه شبیه‌ترین صدا به صدای نتانیاهو، از آن کسانی است که با سرودن بعضی اشعار، به توافق خوب مد نظر نتانیاهو گرا… گرا که چه عرض کنم، رسما پر و بال می‌دهند! این بار اما باورم هست هر آنکه بغض را در گلوی خود روزگار مهمان کند، همصدایی با اسرائیل خبیث کرده!

    چهارم: اسرائیل دشمن ماست و ما نیز با افتخار، اول دشمن او هستیم و قسم خورده‌ایم تا روزگار را از این موجود نکبتی و جعلی پاک نکنیم، از پای ننشینیم. اگر داشته‌های اسرائیل، غصبی است، لیکن داشته‌های ما واقعا داشته‌های ماست. تو اگر این داشته‌ها را دعوت کنی که ارزان یا اصلا مفت و در حد یک آب‌نبات بفروشند، فراتر از همصدایی با اسرائیل، همراهی کرده‌ای با دشمن اول بشریت. همصدایی با اسرائیل، سال ۸۸ شاخ و دم نداشت، الان هم ندارد! آقایان! وسط مذاکره، با برداشتن نماد هسته‌ای از اسکناس ملی، ممنونیم که دست آخر، ما را متوجه معنای «تدبیر» کردید! اما هسته‌ای، احمدی‌روشن، رضایی‌نژاد و… اتفاقا همه از دل همین دانشگاه و همین سر در بیرون آمده‌اند! امیدوارم تحمل این سخن را داشته باشید؛ بیشتر به شما می‌خورد اگر که به جای نماد هسته‌ای، همان نقاشی سازمان ملل نتانیاهو را می‌گذاشتید پشت اسکناس کشور! راستی شما آمده بودید ارزش پول ملی را افزایش دهید یا در آستانه سال نو، حتی هنگام پول نو گرفتن علیرضا و آرمیتا از بزرگتران‌شان هم، بغض را مهمان گلوی روزگار کنید؟!

    ***
    تیتر را زدم «پنج + یک + اسرائیل». از بس توافق کذا را بد برای ما اما خوب برای اسرائیل بستید که فی‌الحال نتانیاهو خودش را رئیس سرگردنه مذاکرات می‌داند و از آمریکا و آن ۵ تای دیگر، داعیه‌دارتر است! خب همصدایی نکنید با نتانیاهو! بس کنید این بساط را! دیپلمات اگر دیپلمات باشد، مایه دلواپسی دشمن می‌شود، نه دوست! بس کنید این بساط را!

  2. خواهرشهید می‌گوید:

    سلام و خسته نباشید…

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    همنوایی با نتانیاهو، همپیالگی با پادشاهان مفلوک سعودی، همدردی با فتنه گران ۸۸، حمایت از آقازاده های دله دزد و… برای استوانه ای که دیگر استوانه نیست… مختلف الاضلاعی است که هر روز یکی از اضلاعش برای ضلع دیگر تزاحم ایجاد می کند!!!!

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۴۶ ـــــــره:
    یک قطعه برای سازمان شده بود بحران امنیت ملی. این یعنی تحریم. مگر می شد با این تحریم ها کار کرد. آنقدر از آن قطعه وارد کرد که تا مدت ها کار سازمان را راه می انداخت. همه می گفتند؛ هرکس غیر از مصطفی می خواست آن را تامین کند، در آن زمان یک صدم آن هم نمی توانست وارد کند! قطعه را داد به چند تا از بچه های قدیمی که می شناختشان. داد که از رویش بسازند. به وارد کردن راضی نبود. ریسکش بالا بود، ولی می خواست نتیجه بگیرد. زمان می بُرد، اما مصطفی صبور بود. می گفت؛ وقتی می تونیم خودمون بسازیم، چرا باید ارز از کشورمون بیرون بره؟! مدام پیگیری می کرد و همه جوره هوایشان را داشت. به یک گروه هم نداد، کار را به چند تا مرکز دانشگاهی سپرد. طول کشید، اما دست آخر بچه ها قطعه را ساختند، تست کردند و جواب گرفتند. حالا؛ دیگر مصطفی نیست پای قرارداد تولید انبوه!

    خاطــــ ۴۷ ـــــــره:
    مصطفی شد معاون بازرگانی سایت. همه ی کانال های خرید را شناسایی کرد و کانال های نامطمئن را کور کرد. بعضی از خریدها آلوده به ویروس بود. هر چیزی را که می خرید، اول تمام مراحل کارش را تست می کرد، بعد می داد روی سیستم نصبش کنند. فرایند تضمین کیفیت قبل از مصطفی نبود. شده بود تعداد زیادی کالا را بگذارد کنار و استفاده نکند. از لحظه ی انعقاد قرارداد، تا وارد کردن و تحویل، تا تست و نصب همه چیز زیر نظر خودش بود.

    خاطــــ ۴۸ ـــــــره:
    آمد دفترم. می خواست برایش یک قطعه وارد کنم. قطعه را که دیدم، گفتم؛ مصطفی، خودم می تونم این رو بسازم! گل از گلش شکفت، مطمئنی می تونی؟! گفتم؛ آره. گفت؛ تو اگه بتونی، من تا دفتر رئیس سازمان هم که شده می رم، کارت رو می برم توی قالب تحقیقاتی. همان هم شد. سازمان را راضی کرد. چهل درصد کار را که جلو بردم، قرارداد ساخت و تولید شش ماهه با من بست. بیشتر از شش ماه طول کشید، ولی مصطفی پای کارم ایستاد. اگر پشتم نبود، نمی توانستم بسازم.

  5. قاصدک منتظر می‌گوید:

    متاسفانه هر حرف و عمل احمقانه این دولت مایه دلواپسی است…
    حتی
    این روزها
    تبدیل شدن قهقهه های جناب ظریف به لبخند!!
    نکند صدای خنده های سرخوشش، در راستای همصدایی با اسرائیل خفه شده باشد؟!!!

  6. ع.ح.ق می‌گوید:

    ای بابا
    چرا شما متوجه نمی شوید که دولت باعث چه پیشرفتی در علم کشور شده
    دولت با این حرکت خود، نماد آموزش علمی کشور (!) را از پنجاه تومنی به پنج هزار تومنی منتقل کرده است
    آیا این از نظر شما به نوبه خود نوعی پیشرفت بی سابقه در عرصه علم کشور محسوب نمی شود؟
    آیا این یک «تدبیر» حساب شده برای افزایش ارزش پول کشور نیست؟
    آیا این «امید» را به مردم تزریق نمی کند؟
    البته که انتظار فهم این موارد از شما بسیار بی خردانه است…!

  7. یه بیست و ششی می‌گوید:

    سلام
    فردا یه عمل کوچولو دارم
    هم دعا کنید، هم حلال

  8. یه بیست و ششی می‌گوید:

    نیامده ایم که بمانیم؛ راه رفتنی را باید رفت، دیر یا زود!
    اما چگونه رفتن؛ مهم این است!
    خدایا بودنم که برای تو نبود اما کاش رفتنم برای تو باشد!

    نصفه شب نوشته های بیمارستانی یک بیست و ششی!

    خصوصی
    الان از این نوشته بوی ترس میاد؟
    ولی نه…
    جدا احساس می کنم مرگ به جز شهادت یعنی خسران دنیا و آخرت!

  9. یه بیست و ششی می‌گوید:

    خصوصی
    شما حتی به آخرین خصوصی خواسته های، آدم هم توجه نمی کنید!
    البته دور از جونم که آخریش باشه!
    اونوقت من نباشم کی بیاد توی قطعه شیطنت کنه!!
    می بینید تو رو خدا…
    این همه بلا می‌ده، آدم شم، بازم همونم!

  10. یه بیست و ششی می‌گوید:

    خصوصی نوشته ها درست تره

  11. حسین می‌گوید:

    بر همه رفقا سلام
    جالبه بعضیا اول نماد حذف می کنند بعد خودش رو
    اما بعضیام اول خودش رو بعد سال تحویل هم نمادش رو…

    راستی دلیلی ساده برای اثبات شهادت حضرت مادر سلام الله علیها
    http://sahamkhabar.persianblog.ir/post/146/

  12. شیدا می‌گوید:

    بس کنید این بساط را!
    تازه بساط حراج سرمایه مادى و معنوى ملت رو پهن کرده اند!

  13. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اینقدر توافق توافق کردی نفهمیدم چی شد.
    نکته بعدی اینکه بنده چون از اقشار آسیب پذیر جامعه حساب می‌شم، خیلی وقته اسکناس نو ندیدم.
    جریان نقاشی معروف چیه؟
    الان روی چه اسکناسی، چی زدن؟
    از دوستان اگه کسی قصد عیدی دادن داره، الان وقتشه!
    در ضمن خیلی وقت بود فی حد ذاته بکار نبرده بودی.
    دلم براش تنگ شده بوده.
    نکته آخر اینکه با خوندن خاطرات مصطفی، کم کم دارم می‌فهمم اسرائیل بی پدر، چه مهره ارزشمندی رو ترور کرده
    وای بر سازمانهای مسئول که نوابغ این مملکت رو بی محافظ رها کردند…

  14. م.طاهری می‌گوید:

    کار به جایی رسیده که حاصل جمع پنج + یک + اسرائیل بشه هیچ شانس آوردیم!

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    یه بیست و ششی
    ان شاالله دوباره بیای و کامنت آرزوی سلامتی رو ببینی!
    برای شفای همه ی مریضان ملتمس دعا، قرائت سوره ی مبارکه ی حمد، به همراه صلوات…
    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم…

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    این لینک کلیت موضوع اسکناس…

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931213000338

  17. یه بیست و ششی می‌گوید:

    سلام
    دو شب، منو گشنه نگه داشتن که عمل داری بیماری‌ات حاده
    صبح عمل می‌گن آنزیم‌هات بالاست؛ نمی‌شه عمل کرد
    برو ام آر آی و آزمایش و اینا، هفته دیگه بیا!

    خدایا! درد می‌دی، درمون می‌دی، هر چی صلاحته ولی ملت رو اسیر این دکترها و بیمارستان ها نکن!
    (با عرض معذرت از پزشکان قطعه)
    حالا خوبه تازه من توی بیمارستان آشنا داشتم و اینا…

    گفتنم بیام بگم، نه که خیلی دلواپس می‌شن دوستان! از نگرانی دربیان!
    ببخشید بابت کامنت های دیشب، قصدم گرفتن حلالیت و طلب دعا بود
    گفتم خلاصه عمل است، شاید بازگشتی نباشد و گرنه درد و بیماری را معمولا باید پنهان کرد.

    چشم انتظار؛
    دوباره اومدم!

  18. چشم انتظار می‌گوید:

    ضرب و شتم یک جانباز، در فضای ضد امنیتیِ (!) زنده باد مخالف من!!!!!!!!

    http://www.mashreghnews.ir/fa/news/395306/

  19. من می‌گوید:

    با سلام
    خوشحال می‌شیم به وبلاگ جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی هم سری بزنید
    http://eghdam.blog.ir/

  20. منتظر خورشید می‌گوید:

    سخنان گستاخانه و بی شرمانه جدید ساندویچ خور فتنه ۸۸

    دهان کثیفت را ببند و ساکت شو گستاخ!
    http://www.rahkarnews.ir/fa/doc/article/18644/%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AB%DB%8C%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D8%AA-%D8%B4%D9%88-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AE

  21. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “دیپلمات اگر دیپلمات باشد، مایه دلواپسی دشمن می‌شود، نه دوست! بس کنید این بساط را!”

    عالی بود

  22. چشم انتظار می‌گوید:

    یه بیست و ششی!
    فکر کنم فهمیدن شما از بچه های قطعه هستی، می خوان اذیتت کنند!!
    حتما، یکی راپورت داده!!

  23. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۴۹ ـــــــره:
    یکی از قطعات دستگاه معیوب شده بود. پنج سال بود کار کرده بود و باید از رده خارج می شد. هزینه اش برای سایت خیلی زیاد بود. مصطفی همه ی قطعه های معیوب را جمع کرد، تیم آورد و تعمیرشان کرد و دوباره وارد کار کرد. این کارها وظیفه ی معاونت بارزگانی نبود، اما برایش فرقی نمی کرد. کار سازمان باید انجام می شد.

    خاطــــ ۵۰ ـــــــره:
    می زد پشت طرف، می گفت؛ دِ لامصب، این مشکل رو داریم، کار مال مملکته، تو می تونی حلش کنی، بیا حلش کن دیگه! همین. طرف دربست قبول می کرد! عرف اداری این بود که اتوکشیده بنشیند چهار تا کاغذ رو کند و خیلی رسمی و با تشریفات کلاس بگذارد و درباره ی کمّ و کیف قرارداد حرف بزند، اما سبک مصطفی همان بود. خیلی خوب هم جواب می داد.

    خاطــــ ۵۱ ـــــــره:
    بهش گفته بودند اخراجش می کنند. عصبانی بود، از پشت صندلی بلند شد، آستین هایش را بالا زد، داد زد؛ من رو می ترسونید؟! به این دست ها نگاه کنید. من لای پر قو بزرگ نشده ام. من پای رکاب مینی بوس بابام بزرگ شدم.

  24. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    یه بیست و شیشی
    انشأالله هر چه زودتر خوب بشی

  25. رضا 2 می‌گوید:

    خدا لعنت کنه اسراییل و آمریکا.
    اگه اونا به کل نبودن یا حتی دخالتاشون نبود یا کمتر بود توجیه تقلب تو انتخابات ۸۸ خیلی سخت می‌شد.

  26. مجنون می‌گوید:

    «دیپلمات اگر دیپلمات باشد، مایه دلواپسی دشمن می‌شود، نه دوست! بس کنید این بساط را!»
    عالی بود داداش حسین

    بیست و شیشی
    انشالله خدا سلامتی کامل عنایت کند
    هیچی بدتر از درد دکتر بیمارستان نیست

  27. قاسم می‌گوید:

    آقای قدیانی
    قبلا در مورد شباهت های احمدی و روحانی نوشته بودید و گفتید در مورد تفاوت ها هم حرف زیاد برای گفتن دارید
    می‌شه از تفاوت ها هم در خلال کامنت ها بنویسید؟

    به گزارش راهکارنیوز، حضرت امام خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، نوروز ۹۳ نیز مانند سنوات گذشته در منزل تعدادی از خانواده های شهدا حضور یافتند. یک منبع آگاه به پایگاه خبری تحلیلی آیین نیوز گفت: در پایان یکی از دیدارهای نوروزی رهبر انقلاب با خانواده شهدا، خواهر شهیدی از حضرت آیت الله خامنه ای اجازه خواستند تا سوالی را مطرح کنند که با استقبال رهبر انقلاب مواجه شد. وی افزود: آن خواهر شهید خطاب به رهبر انقلاب گفت: «ما سه خواهر هستیم که بر سر موضوع آقای احمدی نژاد، بین یکی از خواهرانمان با ما دو نفر دیگر اختلاف افتاده است. آن خواهرم می گوید آقای احمدی نژاد ضد ولایت فقیه است و ما این حرف او را قبول نداریم و همچنان به آقای احمدی نژاد وفاداریم.اکنون سوال ما از حضرتعالی این است که آیا آقای احمدی نژاد ضد ولایت فقیه است و ما نباید به ایشان وفادار بمانیم؟» این منبع آگاه گفت: رهبر معظم انقلاب بلافاصله در پاسخ به این خواهر شهید فرمودند: «اتهام ضد ولایت فقیه به آقای احمدی نژاد اتهام بسیار نادرستی است، شما به ایشان وفادار بمانید.» این منبع آگاه که خود شاهد گفتگوی حضرت آیت الله خامنه ای با خواهر شهید بود در ادامه گفت: آن خواهر شهید مجددا از رهبر معظم انقلاب سوال کرد که آیا اجازه داریم این سخنان را به نقل از حضرتعالی بازگو کنیم که حضرت آیت الله خامنه ای هم در پاسخ فرمودند: «حتما بازگو کردن این سخنان منعی ندارد».

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    اولا از نظر «آقا» شاید ر…ی و ه…ی هم در عین اینکه با خیلی از راهکارهای ولی فقیه، ضدیت بلکه دشمنی می‌کنند، «ضد ولایت فقیه» نباشند. ثانیا «آقا» خیلی موافق هزینه از این شعار، به خصوص هنگام نقد شخصیت‌های نظام نیستند. ثالثا «آقا» اساسا خیلی موافق این شعار نیستند. رابعا اگر شما مرا هم منبع موثقی می‌دانید -که غلط می‌کنید جز این فکر کنید!- باری شنیده‌ام که حضرت آقا گفته‌اند؛ «هر وقت خواستید این شعار را بدهید، همان شعار «مرگ بر آمریکا» بهتر است!» نتیجه اینکه؛ منبع مورد نظر بر فرض محترم و موثق، لیکن حتی با ضد ولایت فقیه نبودن این بابا -اصلا کی هست و کی هستند اینها که شعار فوق‌الذکر خرج‌شان شود؟؟!!- نمی‌توان تصور نازنین بودن‌شان را داشت و توهم زد که باز هم باید بهشان رای بدهیم! اکی؟

  28. چشم انتظار می‌گوید:

    رضا ۲

    اونا که باید باشند! مثل این می مونه که بگی؛ خدا لعنت کنه شیطون رو. اگه نبود، همه می رفتن تو بهشت!
    (هر چند که یکی برداره بگه به جهنم!!)
    ولی بعضی وقت ها شیطون هم شاکی می شه می‌گه؛
    ما یه غلطی کردیم و گفتیم گمراه می کنیم. این آدم دو پا که از ما جلوتره!!
    دقیقا همین حرف رو آمریکا و اسرائیل هم می‌گن؛
    دهن این کروبی و موسوی و خاتمی سرویس! 🙂 اینقدری که اینها شیطونند، ما نیستیم. ما هنوز نگفتیم “ش” اینا می گن شفتالو!!

  29. رضا 2 می‌گوید:

    منظورم رو خیلی بد گفتم!! هم بد، هم اشتباه!!
    خدا لعنت کنه اسراییل و آمریکا رو…
    اگه اونا به کل نبودن یا حتی دخالتاشون نبود یا کمتر بود، توجیه وابستگی آنها به آمریکا و اسراییل و در نتیجه برخورد تند با معترضان تقلب تو انتخابات ۸۸ خیلی سخت می‌شد.

    ــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    گناه شیطان چیست، گاهی که تن خود آدم می‌خارد؟!
    گناه شیطان بزرگ چیست، گاهی که تن خود سران فتنه برای همصدایی با آمریکا -و صدالبته اسرائیل!- می‌خارد؟؟!!

    اولا همین که خدا آمریکا و اسرائیل رو لعنت کنه، پر این لعن، حتما و قطعا سران فتنه رو هم می‌گیره.
    ثانیا نگین اینطوری خواهشا! اگه آمریکا نباشه، پس آقای ر…ی با تحریم کدوم کدخدا کاسبی کنه و بشه رئیس جمهور؟؟!!
    ثالثا بد نیست بعضی‌ها یه ذره هم خودشون رو لعنت کنن… مثلا بابت دروغ تقلب و اون‌همه بی‌قانونی و اون‌همه همصدایی با دشمن!!!!

  30. برف و آفتاب می‌گوید:

    انتشار کتاب خاطرات «خودنوشت» سردار سلیمانی‬ (به زودی)

    http://jahannews.com/vdcbs8ba9rhb8ap.uiur.html

  31. شیدا می‌گوید:

    جمال پررنور امام سیدعلى خامنه اى صلوات…

  32. سمانه می‌گوید:

    ‏”‏خب همصدایی نکنید با نتانیاهو! بس کنید این بساط را! دیپلمات اگر دیپلمات باشد مایه دلواپسی دشمن می شود، نه دوست! بس کنید این بساط را…‎”‎

    سبک نوشتن این دو خط آخر با آوردن فعل ابتدای جمله و تکرار اون من رو یاد سخنرانی های امام (ره‏)‏ می‌ندازه!

    ـــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    چه جالب! جواد آقایی هم در دفتر روزنامه، همین رو می‌گفت امروز! 🙂

  33. سمانه می‌گوید:

    یه بیست و ششی؛
    فکر کنم دچار سندرم سفارشی شدید! 🙂 ‏
    ان شاء الله بهبودی کامل پیدا کنید…
    به کامنت های شب قبل از مثلا عملتون خندیدم، حلال کنید!
    چرا اثری از مبصر قطعه نیست‏!‏
    من از همه چی بی خبرم یا کسی نمی‌دونه؟

  34. برف و آفتاب می‌گوید:

    از رضا ۲ بعیده امریکا اسرائیل رو نفرین کنه
    منظورش اینه که کم این بنده‌خداها رو بهانه‌ی توجیه تقلب کنید!

    ستاد… 🙂

  35. برف و آفتاب می‌گوید:

    مبصر نیست، به جای ویرایش کردن کامنت‌ها، چرا نقطه‌ها رو حذف می‌کنید؟ 🙂

  36. لبیک یا حسین می‌گوید:

    “هر توافقی یعنی همان توافق خوب مد نظر نتانیاهو”
    چرا نمی فهمند؟!

    به بچه دارم کلمات جدید و اسم کشورها را املا می‌گم
    می‌گم بنویس آمریکا
    می‌گه دشمنه نمی‌نویسم!

    جلوی این دیپلمات ها را یکی بگیره!!!!!

  37. یه بیست و ششی می‌گوید:

    سمانه؛
    خوشحالم که خنداندم تان
    کلا آقای قدیانی هم واسه این که دل ملت شاد بشود، خصوصی های منو عمومی می‌کنه!

    برف و آفتاب؛
    شما واسم آرزوی سلامتی نکردیدها!

  38. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    در مورد مطلب دوست گرامی « قاسم»
    بدون توجه به سنجش میزان ولایت پذیری آقای احمدی نژاد، اعلام سخن از قول حضرت آقا بدون داشتن تایید و یا ثبت در سایت رسمی دفتر معظم له، کار منطقی و صحیح نمی باشد. در خصوص این ماجرا که نقل کردید، به این لینک توجه فرمایید:
    http://www.dana.ir/News/87122.html

  39. یه بیست و ششی می‌گوید:

    درد با همه سختی اش، چندان هم چیز بدی نیست انگار
    آدم را رام می کند، رام و آرام
    خیلی چیزها را که ارزشش را نداشت نمی بینی و خیلی چیزها را انگار تازه می بینی!

  40. ناشناس می‌گوید:

    لبیک یا حسین

    ای جونم! خدا حفظش کنه!

  41. جواد می‌گوید:

    دهه شصتی ها از دستش ندن!

    دیدنیه فوق العاده

    http://www.rajanews.com/news/204783

    ـــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    http://www.vatanemrooz.ir/content/newspaper/Version1556/0/Page16/Block135099/newspaperb_135099.jpg

  42. یه بیست و ششی می‌گوید:

    هی…
    آقا سید نیست و گرنه برام دعا می کرد!
    آقای قدیانی؛
    یه موقع خدایی نکرده شما یه چی نگین!!
    طرح شاد کردن دل ملت
    راستش توی بیمارستان خیلی درد داشتم
    چند تا مسکن زده بودن ساکت نمی شد
    منم برای روحیه دادن به همراهم، گاهی قاطی گریه می خندیدم
    یکی از پرسنل ها دید دارم می خندم گفت:
    این که چیزی نیست بابا!

  43. برف و آفتاب می‌گوید:

    یه بیست و ششی؛

    دعا کردم! تو دلم.
    من هر روز صبح یه حمد + چهار قل می‌خونم برای سلامتی امام زمان و امام خامنه‌ای و همه‌ی آدم‌های خوب!

    در ضمن؛ این که “چیزی” نیست بابا نه، این که “چیزیش” نیست بابا! 🙂

  44. لبیک یا حسین می‌گوید:

    یه بیست و شیشی؛
    از زبان حسین قدیانی: “درد مستقر سینه ی مرد است”

  45. برف و آفتاب می‌گوید:

    این هم برای اینکه حوصله‌تون تو بیمارستان سر نره:

    http://m5793m.blogfa.com/post-2176.aspx

  46. چشم انتظار می‌گوید:
  47. صبر می‌گوید:

    یک بیست و ششی؛
    مطمئن باشید همه برایتان دعا کردند
    ان شالله سلامتی کامل نصیب شما بشه
    برای سلامتی یک بیست و ششی “اللهم صل علی محمد و علی محمد و عجل فرجهم”

  48. یه بیست و ششی می‌گوید:

    برف و آفتاب؛

    ممنون. من درست می نویسم، چون با گوشی میام اینطوری می‌شه! گوشی‌ام فرهیخته است، کلمات را اصلاح می‌کنه…

  49. صاعقه گمنام می‌گوید:

    کیهان/ قاعده حقوقی اقرار (یادداشت میهمان)
    یکی از اقدامات در بازی شطرنج، یادداشت‌برداری و ثبت حرکات است. یک شطرنج‌باز حرفه‌ای، هر حرکت خود و حریف را ثبت می‌کند. این اقدام دلایل متعددی دارد که از آن جمله می‌توان به دو مورد اشاره کرد:
    بعد از بازی، با دقت در حرکات انجام شده، اشتباه خود یا حریف را مشخص و برای بازی‌های بعدی از این نکات استفاده کند.
    از آنجا که دبه کردن و جر زنی، یک ضلع اساسی هر بازی است مخصوصاً اگر حریف سابقه این کار را داشته باشد. چنانچه به هر دلیل، حریف، بازی را به هم زد و به اصطلاح میز را واژگون کرد، داوران منصف بتوانند مشخص کنند که مسیر و روند حرکات چگونه بوده و صفحه را بازسازی و بازنده را مشخص نمایند.
    اگر مذاکرات هسته‌ای کشورمان در دوره جدید را به یک بازی شطرنج تعبیر نماییم، یکی از مهم‌ترین وظایف دیپلمات‌ها و نخبگان کشور، ثبت دقیق حرکات خودی و حریف است تا بعد از هر مرحله، این حرکات مورد بازنگری قرار گیرد تا حرکات و اقدامات نابجا، راهبردهای خیالی و واهی و… مشخص و از تکرار آن پرهیز شود و در عین حال تلاش حریف نیز مورد رصد قرار گیرد. نکته قابل تأمل دیگر این است که اگر حریف به هر دلیل، سعی در برهم زدن بازی را داشت، اجازه شلوغ کردن و مظلوم‌نمایی و متهم کردن ایران به این اقدام را از حریف سلب نموده و با روشنگری و شمارش گام‌ها و حرکات طی شده توسط طرفین، مشخص کنیم که چه کسی و به چه علت، میز را بر هم زده است.
    آمریکا و نظام سلطه پس از توافق ژنو، به دنبال پیشبرد سیاستی مشابه و همسان توافق‌نامه اسلو بودند؛ یعنی یک توافق دو مرحله‌ای که در کلیات، محدودیت‌های فراوانی برای ایران پیش‌بینی و مذاکره بر سر جزئیات را به آینده موکول می‌نمود و جالب این که رفع تحریم‌ها را به عنوان یک امر جزئی به آینده نامعلوم محول می‌کرد. غرب برای این راهبرد خود گام‌هایی را نیز برداشته بود لیکن حرکت نظام اسلامی و رهبر انقلاب در رد این راهبرد و تأکید بر یک مرحله‌ای بودن توافق، حریف را آچمز نموده است. بر پایه توافق یک مرحله‌ای غیر قابل تفسیر و تأویل و بدون ابهامی که مورد نظر ایران است اگر غرب تمایل به پایان منطقی مذاکرات داشته باشد، باید تحریم‌ها را در یک مرحله و یکجا لغو و حق غنی‌سازی را برای ایران به رسمیت بشناسد. امری که آمریکا با توجه به تعامل با رژیم صهیونیستی نه تمایل به این کار دارد و نه اجازه آن را و پذیرش این موضوع را به عنوان یک توافق بد، ناممکن معرفی کرده است. به نظر می‌رسد با این وصف بهترین گزینه برای آمریکا، برهم زدن بازی و مقصر معرفی کردن ایران باشد. سیاستی که نشانه‌های آن را در کلام دولتمردان آمریکا و برخی دیگر کشورهای غربی مشاهده می‌کنیم؛ بنابراین لازم است طرف ایرانی، مستندات لازم را برای برخورد و آگاه‌سازی افکار عمومی با این حربه آماده‌ سازد و به دیگران اثبات نماید که نه تنها این ایران نبوده که بازی را به هم زده است بلکه این رفتار توسط آمریکا و به دلیل فرار از شکست بوده است.
    با این مقدمه شایسته است به وضعیت کنونی مذاکرات توجه کنیم و این‌بار بدون لحاظ کردن دیدگاه منتقدان داخلی این مذاکرات، از دید وزیر امور خارجه دولت آمریکا مسیر و گام‌های طی شده توسط دو طرف را برشماری نماییم. ممکن است برخی به این موضوع انتقاد نمایند که در بازی شطرنج نیز هر کدام از طرفین، به برگه ثبت خود استناد می‌کند و نه حریف. بله همین طور است اما اگر نوشته حریف مورد تأیید شما باشد، آیا باز هم آن را رد می‌کنید؟ اگر حریف علیه خودش گواهی داد، شما او را تخطئه می‌نمایید؟ حقوقدانان و از جمله رئیس‌جمهور محترم که خود را حقوقدان می‌داند، قاعده‌ای حقوقی به نام «قاعده اقرار» را معرفی می‌نمایند. قاعده‌ای که تقریبا در تمام نظامات قضایی جهان پذیرفته شده است. اقرار در لغت به معنی تثبیت و تحکیم آمده ولی در اصطلاح قضایی، به معنی اعلام به وجود حقی علیه خود و به نفع شخص دیگر می‌باشد. به عبارت دیگر در یک پرونده قضایی، فردی اقرار می‌نماید که مرتکب اشتباه و خلاف شده و حق با طرف مقابل است و اتهام وارده به خود را می‌پذیرد. البته اقرار شرایطی دارد. اقرار باید بدون شکنجه و تهدید، در غیر دیوانگی و جنون و مستی، توسط فرد عاقل و بالغ بیان گردد تا مورد پذیرش قرار گیرد.
    آقای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ ششم اسفندماه، در نشست استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا مطالبی را مطرح نمود که قطعا می‌تواند به عنوان یک سند حقوقی به آن استناد نمود. آقای کری در این جلسه اظهار می‌دارد: « ما هر روز افرادی در سایت‌های هسته‌ای ایران داریم و دقیقا در حال بررسی هستیم که سانتریفیوژهای آنها [ایران] چه کار می‌کنند و تعداد سانتریفیوژها چقدر است و سطح تولید آنها چیست و زباله کجا می‌رود. آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای اخیرا در چند هفته پیش مشخص کرده است که ایران حتی از یک مورد از الزامات خود براساس این توافق عدول نکرده است. ایران عضو ان‌پی‌تی است و اکنون آژانس هسته‌ای بین‌المللی انرژی هسته‌ای گفته است ایران از هر مورد از توافق موقت تبعیت کرده است. آنها اورانیوم غنی‌ شده در حد بیست درصد را به صفر کاهش دادند. آنها تأسیسات زیرزمینی فردو و نطنز و اراک را برای بازرسی روزانه باز گذاشتند. آنها فعالیت در اراک را متوقف کردند. هیچ یک از بخش‌های راکتور اراک از روزی که ما به این توافق دست یافتیم، پیشرفت نداشته است.»
    بنابراین جان کری اذعان و اقرار دارد ایران به تعهدات خود کاملا پایبند بوده و تمام آنچه تعهد نموده است (فارغ از اعتراضات داخلی به پذیرش این تعهدات) رعایت نموده است؛ اما لازم است به اقدامات طرف غربی و به خصوص آمریکا نیز اشاره‌ای، البته از قول جان کری، داشته باشیم.
    جان‌کری در مورد تشدید تحریم‌ها می‌گوید: «چهل شخص حقوقی به فهرست تحریم‌ها اضافه شده است. پانزده مورد براساس اختیارات مقابله با تروریسم و سی‌ و چهار مورد نیز براساس اختیارات مربوط به نقض تحریم‌ها و حمایت مادی و سه مورد دیگر براساس اختیارات حقوق بشر، پنج مورد موسسات مالی ایرانی و هشت مورد دیگر بر فهرست تحریم اضافه شدند.»
    جان‌کری در همین جلسه در پاسخ به سوالی در خصوص میزان مبالغ پرداختی به ایران در دوره توافق و کاهش تحریم‌ها اظهار می‌دارد: «حقیقت این است که ایران پول بسیار کمتر از این رقم را به خاطر مشارکت و امید آنها برای کاهش تحریم‌ها براساس توافق موقت به دست آورده است. مطلب دوم این است که مجموع کل دوره‌ها حدود چهارده میلیارد دلار است. حقیقت این است که در آن زمان نیز بسیاری از اوقات پول به حسابی انتقال داده می‌شد که آنها نمی‌توانستند دسترسی داشته باشند… دلیلی که آنها امروز مذاکره می‌کنند به خاطر این است که می‌خواهند از دست تحریم‌ها خلاصی یابند. آنها از تحریم‌ها خارج نشدند بلکه ما در حقیقت تحریم‌ها را افزایش دادیم. فقط تحریم نفتی ما علیه ایران موجب شده است ایران بیش از چهل میلیارد دلار از دست بدهد.»
    معادله کاملا مشخص است. ایران اسلامی به تعهدات خود به طور کامل عمل کرده است. موضوعی که رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید نموده بودند: «ایران آنچه را قرار گذاشته است و عهد کرده است نقض نخواهد کرد.» لیکن آمریکا مانند همیشه عهدشکنی کرده و تعهدات خود را نقض نموده است. جان‌کری خواسته یا ناخواسته اقرار و اعترافی انجام داده که موید ادعاهای ایران اسلامی است. وی اعلام کرده اگر مذاکرات به نتیجه نرسید این آمریکا بوده که ضمن عهدشکنی و عدم پایبندی به توافق، موجب شکست توافق و تفاهم شده است. البته برای بازپس‌گیری و یا انکار این اقرار چند راه‌ وجود دارد: جان‌کری اعلام کند تحت شکنجه! مجبور به چنین اظهاراتی شده است یا این که در آن جلسه مجنون بوده و عقل نداشته است و در گام آخر مشخص شود وی هنوز بالغ نشده و نمی‌توان به اقرار وی، استناد کرد!

    علی اکبری

  50. رضا 2 می‌گوید:

    ببین حسین خان
    من با لعنت کردن خودم مشکلی ندارم
    اگر دروغ گفته باشم یا هدفم نزدیکی به دشمن یا تقویت دشمن بوده خدا من رو هم لعنت کنه
    ولی واقعیت اینه که من با گذشت حدود ۶ سال هنوز فکر می کنم انتخابات ۸۸ مخدوش هست و راهی که می‌شه این ادعا رو ثابت یا رد کرد یه تحقیق مستقل به مسئولیت یه تیم تحقیق با اختیارات زیاد که هم مورد تایید نظام باشه و هم مورد تایید ۴ کاندیدای شرکت کننده در انتخابات ۸۸

  51. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۵۲ ـــــــره:
    برای بازرگانی باید چند تا مهارت را با هم داشته باشی؛ مشکل فنی را بفهمی، خرید بلد باشی، چانه زنی بدانی، قوانین کشورها و گمرک را از بر باشی، به مسائل امنیتی و اطلاعاتی وارد باشی، بتوانی با انواع و اقسام آدم از تاجر، دلال، وکیل و امنیتی سر و کله بزنی. مصطفی همه ی اینها را خودش تجربه کرده و یاد گرفته بود. ۳۱ سالش بود ولی به اندازه ی یک آدم شصت ساله توی بازرگانی تجربه داشت. هم مهندس طراح و بهره بردار بود، هم سال ها خرید کرده بود. قطعه ها را می شناخت و می فهمید که با نیاز سازمان منطبق هست یا نه. همه ی معاملات سایت از زیر دستش رد می شد. مصطفی تمام و کمال بود برای سازمان.

    خاطــــ ۵۳ ـــــــره:
    پیرمرد کارگر با وانت جنس جا به جا می کرد برای سایت. یک پمپ آب از دستش افتاده و شکسته بود. نامه نوشته بودند به مدیرعامل که چهارصدهزار تومان پول پمپ از حقوق پیرمرد کم کنند. حقوق پیرمرد سیصدهزار تومان بود. خیلی شاکی شدم. همراه مدیری که نامه را نوشته بود، رفتیم پیش مصطفی. داستان را برایش گفتم. همه ی حرف هایم را شنید. پیرمرد را می شناخت. گفت؛ پاشو بریم درستش کنم. مدیرعامل را راضی کرد و همان جا نامه ی قبلی را فسخ کرد.

    خاطــــ ۵۴ ـــــــره:
    مصطفی گفت؛ من به این شک دارم! به نظرم دوربین داره. داره همه ی برندهای ما رو نگاه می کنه فلان فلان شده! مأمور آژانس بین المللی انرژی اتمی آمده بود بازرسی. گفتم؛ نه بابا، این که فقط تأسیسات رو نگاه می کنه. گفت؛ حالا ببین کی گفتم بهت. این مأموره که اومد بازدید رو یادته؟! بازنشست شده. داشتم باهاش چت می کردم، گفت؛ من علامت اختصاری همه ی شرکت های بزرگ و کوچک دنیا رو می شناسم. همه ی برندهای شما رو به آژانس گزارش دادم تا دیگه کسی بهتون نفروشه! مصطفی به نیروهاش گفت؛ روی همه ی دستگاهها و تجهیزات برچسب بزنند که بعد از این کسی نتواند تشخیص بدهد.

  52. صبر می‌گوید:

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931218000538
    کاری ندارم راست می گوید یا کج!
    کاری ندارم اصلاح طلب است یا اصول گرا!
    کار به این دارم که اگر مال شبهه ناک به هر طریقی (قاچاق کالا و مواد مخدر، رشوه و…) وارد سیستم مالی کشور بشود،
    باید بگویم: فاتحه مع صلوات 🙁
    چون همه را آلوده می کند و دیگر نمی شود با فساد مبارزه کرد!!
    باید به هر طریقی جلوگیری شود…

  53. فرهنگی می‌گوید:

    …می تونی برامون آب بیاری؟
    آب نیست برادر…
    یا علی کربلا…
    .
    .
    آخرین صدای شهید مدافع حرم دقایقی قبل از شهادت:
    عقب نشینی در کار نیست!
    http://www.mehrnews.com/news/2514780/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%82%D8%A8-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

  54. ف.م می‌گوید:

    خاطرات یک تازه به دبستان رسیده
    در باب “اگر احساس خطر و تکلیف نمایم می آیم!!”
    آن ابتدایی ترین سالهای دبستان اصولا نه تنها زنگ های تفریح لذت بخش نبود بلکه غریب بودن میان آن همه سال بالایی، کمی احساس ترست را قلقلک می داد. یادم هست یکی از سال بالایی های مدرسه شده بود انیس نسل جدید! بنابر قانون نانوشته ای همیشه زنگ های تفریح، دور و برش پر بود از بچه های مدرسه! شاید اصلا حوصله ی تحمل کوچولوهای مدرسه، آن هم دقیقا در وقت استراحتش را نداشت ولی عجیب صبر می کرد و شده بود یخ شکن فضای سرد آن روزهای غریب ما……………………

  55. محمد پیرانی می‌گوید:

    مخلص داداش حسین هم هستیم
    از خدا می خوام به حق بزرگیش همه بیمارها رو شفا بده
    این دوست بیست و ششی ما رو هم شفا بده

  56. محمد پیرانی می‌گوید:

    ایام فاطمیه رو به همه دوستان تسلیت می‌گم…
    http://www.rajanews.com/news/204789

  57. همشهری باکری می‌گوید:

    یک سوال از آقای قدیانی
    آیا قبول دارید کیهان و برخی اصولگرایان در مدار نقد دولت قبل، گاهی اوقات از دایره انصاف خارج شدند؟
    البته من خودم منکر برخی اشتباهات دولت قبل نیستم اما بسیار بزرگ کردن مسایل فرعی به ضرر اصولگرایان از جمله خود آقای فالیباف تمام شد!

  58. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حاج حسین
    نقد رهبر به کوه خواری تهران، احتمالا اندک ارتباطی به حاج باقر و زیر مجموعه‌اش نداره؟
    حالا این برادرمون اگه رییس جمهور می‌شد، همین رفقای کوه خوارش رو نمیاورد تو سیستم؟
    اینایی که از کوه نمی‌گذرن، از دلار آمریکایی می‌گذرن؟

  59. ناشناس می‌گوید:

    خبرگان هم هاشمی رای نیاورد.

    بعضی ها بریزند تو خیابونا!

  60. حسین می‌گوید:

    سلام؛
    بنده خدا هاشمی ضایع شد!
    طبق استاندارد ارائه شده توسط این خانواده حتما تقلب شده.
    تکلیف چیه بریزیم تو خیابون؟

  61. جواد آقایی می‌گوید:

    لالالای لای
    لالالای لای
    .
    .
    .
    هاشمی با خبرگان، دیگه بای بای!

    الحمدالله
    روح آیت‌الله مهدوی شاد، قلب آیت‌الله یزدی قرص و محکم
    درود بر خبرگان ملت

  62. استوانه نظام! می‌گوید:

    مهم نیست دیگه هاشمی احساس تکلیف کنه یا نه
    حتی این هم مهم نیست که برای این احساس تکلیف از بزرگان مایه بگذاره یا نه
    این مهمه که خبرگان هم مثل ملت، دیگه این عنصر رو برای مصادر مهم، شایسته نمی‌دونن…

    یعنی هاشمی بره دعا به جان سید و سالار انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه ای -صلوات- کنه که با مهربانی و حکمت و تامل و تانی و صبر و درایت و بصیرت و خیلی چیزهای دیگه، فعلا ایشون رو در مجمع تشخیص رئیس نگه داشته…

  63. سیداحمد می‌گوید:

    سلام سالار!
    از پا قدم خودمه ها 🙂

    خدا آقامون رو حفظ کنه برامون، به حق محمد و آل محمد…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    دوستان محترم!
    برای شادی روح مطهر امام، شهدا و نیز آیت‌الله مهدوی گرانقدر و عزیز که همیشه یادش برای ما جاودانه است، صلوات!
    برای سلامتی نمایندگان غیور ملت در مجلس خبرگان هم صلوات!

  64. سیداحمد می‌گوید:

    یه بیست و ششی؛

    انشاءلله شفای عاجل!

    صد و یک مرتبه بخوان:
    رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُر و اَنتَ ارحَمُ الرّاحِمین

    چهل مرتبه بخوان:
    لا اِله اِلا اَنت سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین

  65. شیدا می‌گوید:

    گفت:
    چشم تنگ مرد دنیا دوست را
    یا قناعت پر کند یا خاک گور

  66. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۵۵ ـــــــره:
    یک دفعه بلند شد و رفت بیرون. چیزی نگفت. یک ساعت بعد برگشت. یک پاکت دستش بود، از هر میوه یکی دوتا توش بود: کیوی، پرتقال، سیبب. تعجب کردم. گفتم کجا رفتی یک دفعه؟! گفت؛ من می دونم با این پیمانکارها چه کار کنم. رفتم خودم از این میوه ها خریدم، ببینم این پیمانکارها میوه ها رو به قیمت خریدن یا نه! کاری کرده بود پیمانکارهایی که خلاف کرده بودند و یک جای کارشان گیر داشت، با مصطفی که جلسه داشتند، دست و پایشان می لرزید!
    خاطــــ ۵۶ ـــــــره:
    توی جنگ که باشد، همه کنار هم با دشمن می جنگند و به هم روحیه می دهند. یکی اگر آر پی جی بزند، بقیه تکبیر می گویند و تشویقش می کنند. ولی مصطفی که کاری می کرد، بغل دستی اش نمی فهمید چه کار کرده. همه چیز لو می رفت. فقط خودش می دانست و خدای خودش. همیشه چراغ خاموش کارهایش را می کرد.
    خاطــــ ۵۷ ـــــــره:
    بازرگانی سایت موقعیت خوبی بود برای کسی که بخواهد بار خودش را ببندد و جیبش را پُر پول کند. گاهی یک قلم قراردادها چند میلیارد قیمت داشت! مصطفی که شد معاون بازرگانی، سفره ی خیلی ها را جمع کرد. حتی دنبالش بود که پرونده شان را کامل کند و مستند محکومشان کند و پول هایی را که از جیب سازمان رفته بود، دوباره زنده کند. فشار آورد تا چند نفر از مدیران سازمان را عوض کند. کار سختی بود.

  67. چشم انتظار می‌گوید:

    ادب از که آموختی؟ از دولت شیخ حسن!!!

    http://www.jahannews.com/vdchiznkk23nz6d.tft2.html

  68. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    مجلس، ریاست جمهوری، شورای نگهبان و حالا خبرگان…

    من جای هاشمی بودم، شوراها رو تست نمی‌کردم دیگه!!

    http://www.farhangnews.ir/content/115770

  69. خواهرشهید می‌گوید:

    گفته بود، اگر ببینم کسانی که کاندیدای ریاست می شوند در حد خبرگان نیستند، کاندید می شوم.
    مثل این که حد همه چیز را ایشون باید معلوم کنه!
    نمی دونم حالا حد خودش را فهمید یا نه؟

  70. چشم انتظار می‌گوید:

    … من نمی‌خواهم دخالت کنم! من از اول به رهبری و رییس قوه‌قضاییه و همه گفته‌ام. قاضی را نمی‌شناسم و هیچ وقت ندیده‌ام. به اینها گفتم اگر مهدی جرمی کرده باشد، ترجیح من این است در دنیا جزایش را ببیند و به آخرت نیفتد!!! چون آخرت خیلی سخت است و اگر جرمی نکرده، این در شأن جمهوری اسلامی نیست که انسانی را که جرم ندارد، به دلیل مسایل سیاسی، متهم یا محکومش کنند. من باید از جمهوری اسلامی دفاع کنم(!!) نظر من این است. بنابراین در دادگاه هیچ دخالتی نکردم. با اینکه قاضی روحانی است، من اصلا ندیده‌ام و نخواسته‌ام ببینم. الان دادگاه تمام شده و مهدی و وکلایش آخرین دفاعشان را به‌صورت لایحه نوشتند که نزدیک دو هزار صفحه و خیلی‌خواندنی است و بعدها می‌تواند یک کتاب شود. 🙂 🙂 🙂 ما هم نمی‌خواهیم در کار قوه‌قضاییه دخالت کنیم!!! حرف من با همه اینها این است که از بالا دستور ندهید و اگر از بالا دستور دادید، خلاف موازین قضایی و شرع است.(در صورت محکومیت مهدی هاشمی) اعتراض می‌کنم، دعوا نمی‌کنم 🙂 اگر قاضی به حکم برسد، هیچ حرفی ندارم، چون قانون است و اگر قاضی نرسد و دستور بدهند، طبعا هر کس هم باشد، اعتراض می‌کند.

  71. چشم انتظار می‌گوید:

    سیداحمد؛

    امیدوارم دفعه ی دیگه که رفتی و برگشتی، از پا قدم خیرت خبرهای خوش دیگه ای اتفاق بیافته…
    از اون خبرهای وطن امروزی!! 🙂

  72. فرهنگی می‌گوید:

    یک: الحمدالله با درایت جریان اصیل انقلابی، اولین گام برای بازگرداندن استوانه سابق به آغوش گرم خانواده آغاز شد و این چنین شد که حاج آقا خاطره به خاطره ها پیوست.

    دو: الحمدالله در انتخابات اعضای اتاق بازرگانی، طرفداران فتنه گران شکست خوردند و از لیست مدعیان فقط یک نفر وارد پارلمان بخش خصوصی شد و امثال اخوی سعید حجاریان و آقا زاده رانت خوارِ محمدرضا عارف به نام حمید رضا عارف معروف به آقا زاده ایرانسلی، ناکام ماندند.

    سه: ان شاءالله قبل از گفتن “هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز” حکم عادلانه آقازاده فتنه گر صادر شود و ما با دلی شاد، وارد سال موسوم به گوسفند شویم. خدا هیچ استوانه ای را مفتون اطرافیان نکند و هیچ خاندانی را از اصل نیندازد.

    چهار: حیرت آور است که عالیجناب مورد نظر ما، عین نامزد متوهم انتخابات سال ۸۴، پیروزی اش را از قبل تو صفحه اینستاگرامش اعلام کرده بود و نوشته بود:
    رای اکثریت خبرگان به هاشمی!!!
    … کلا توهم دارند این خاندان.

    دوستان سری به صفحه اینستاگرام حاج آقا بزنید و ببینید جوانان انقلابی چه طور با کامنت های جالب انگیزناک خود، از خجالت راست گویان دروغپرداز در آمده اند!!
    https://instagram.com/p/0BOlV7wpfa/?modal=true

  73. دی می‌گوید:

    با توجه به سوابق ۴ و ۵ سال اخیر، به نظرتون نفر برنده رای گیری، آنچنان تفاوت فاحشی با نفر دوم دارد که بخواهیم بگیم نفر دوم کاملاً رای گیری رو باخته؟؟!!
    نفر دوم در مرحله دوم، یک رای از آرایش کم شده که خیلی جالبه و اینکه رای های مرحله دوم آیت ا… یزدی بیشتر معنای «نه» به آقای هاشمی بود و این خود یک نشانه مثبته!

  74. گفت و شنود می‌گوید:

    شیوانو(گفت و شنود)

    گفت: روزنامه آمریکایی «یو.اس.ای‌ تودی» در تحلیلی نوشته است اگر ۵+۱ با ایران به توافق نرسند، ادامه تحریم‌ها به آسانی ممکن نیست و آمریکا و اروپا بازنده خواهند بود.

    گفتم: چه بهتر از این! حالا ننوشته چرا؟!

    گفت: نوشته است؛ آمریکا و اروپا در شرایط اقتصادی شکننده‌ای قرار دارند و عدم توافق با ایران می‌تواند باعث فروپاشی سامانه تحریم‌ها شود.

    گفتم: ولی اوباما که چند روز قبل رجز می‌خواند و شاخصه‌های اقتصادی آمریکا را رو به بهبود معرفی می‌کرد؟!

    گفت: همان رجزخواندن اوباما، در محافل رسانه‌ای و سیاسی آمریکا با تمسخر روبرو شده بود. و یکی از اقتصاددانان آمریکایی گفته بود از اظهارات اوباما سر در نیاوردم.

    گفتم: یارو ژاپونیه سر پسرش داد می‌زنه و میگه؛ «SHIVANO TA» پسرش، سرشو از خجالت پائین میندازه و میگه؛ NIANI VATOSI MAB و… خودمونیم‌ها، بدجوری با دقت می‌خونی که انگار ژاپنی می‌دونی!… اصلا مسائل خانوادگی مردم به ما چه مربوطه؟!

  75. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حاج قاسم، سردار ایران زمین
    ولادتت مبارک

  76. حسین قدیانی می‌گوید:

    مصاحبه خواندنی دکتر قالیباف با «خامنه ای. آی. آر» درباره دغدغه های محیط زیستی رهبر انقلاب
    http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=29105

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    مردی که موتور آمریکا را پایین آورده… روی موتور!
    http://bealaveh1.ir/news/detail/%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%82-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82/%D8%B9%DA%A9%D8%B3/76554/view/

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    تسلیت به روزنامه «جمهوری اسلامی» و مشخصا «مسیح مهاجری»
    http://jomhourieslami.net/paper/index.php?year=1393&month=12&day=20&category=1&#

    الساعه رفتم اینجای سایت روزنامه مسیح!
    http://jomhourieslami.net/paper/contact.html
    و واحد دریافت کننده رو زدم مدیر مسئول روزنامه!
    این پیام رو نوشتم:
    سلام آقای مسیح دامت توفیقاته! از طرف من یعنی حسین قدیانی دامم توفیقاته! به آقای هاشمی دامش توفیقاته! بگین که:
    «ای پیر ما، ای پیر ما! بنشین به روی صندلی!!»
    🙂

  77. سیداحمد می‌گوید:

    🙂

    ـــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    یعنی اینقدر که دوست دارم مسیح از روزنامه جمهوری اسلامی بره، دوست ندارم اکبر از ریاست مجمع تشخیص بره! 🙂
    نمی‌دونم بهتون گفتم یا نه… اگه گفته باشمم تکرارش لازمه…
    ۱۲ سال پیش یکی از رفقا که اون زمان در سرویس سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی کار می‌کرد می‌گفت؛
    روی میز کارم، زیر شیشه، عکس شهید آوینی رو زده بودم، مسیح دید، گفت: این کارا چیه؟ این کارا شرکه!
    .
    .
    .
    اونوقت شما نمی‌دونین توی این هفته گذشته، همین مسیح چقدر مشرک شد، چه جور پاچه‌خواری هاشمی رو کرد و چه جوری آسمان ریسمان بافت که خبرگان به هاشمی رای بدن! یعنی داشت خودش رو می‌کشت رسما…
    من یه بار ایام فتنه، ایشون رو نماز جمعه دیدم، گفتم؛
    «حالا خود هاشمی رو یه جای دلمون می‌ذاریم، دیگه چرا با این شدت و حدت از خانواده ایشون دفاع می‌کنی؟؟!! ناسلامتی شما جانباز هفتم تیری‌ها!! چه نسبتی بین شما و فائزه هاشمیه؟؟!! آخه چه نسبتی بین شما و مهدی هاشمیه؟؟!! هر روز صفحه یک روزنامه جمهوری اسلامی، عکس امام رو می‌زنی، اونوقت دم از فائزه هاشمی می‌زنی که اعتقاد داره خمینی، هر کی بود، «امام» نبود؟؟؟؟!!!!»
    بی‌جنبه، عصبانی شد، داد زدم سرم… 🙂

    مسیح: تو هنوز به دنیا نیامده بودی، هاشمی توی جبهه بود!
    من: آقای مهاجری! من قبل از جنگ به دنیا آمده‌ام!
    مسیح: شما هدف کثیف‌تون اینه که میان هاشمی و خامنه‌ای جدایی بندازین!
    من: اولا میان خامنه‌ای و هاشمی! ثانیا اشتباه می‌کنین! طرف، تن خودش می‌خاره!!
    مسیح: درست صحبت کن!
    من: نامه سرگشاده رو من نوشتم یا همون که تن خودش می‌خاره؟!
    مسیح: {یه حرف بی‌ادبی}
    من: آقای مهاجری! ما که هدف کثیفی نداریم، اما ظاهرا هدف شما کثیف‌تره!!
    {حرکت مسیح به سمت ماشینش…}
    {حرکت من به دنبال مسیح…}
    من: آقای مهاجری! هدف کثیف شما اینه که خامنه‌ای، ولی‌فقیه باشه اما رهبر انقلاب، هاشمی باشه!!!!
    من: ما خامنه‌ای رو بدون شرط و شروط می‌خوایم یا البته بنا به گفته خودش با شرط خدا، خمینی و خون شهدا اما شما با شرط هاشمی و اهل و عیال!!!!
    مسیح: تو یکی حرف از شهدا نزن واسه من!!!!!!!!
    من: آقای مهاجری! یه عرضی داشتم خدمت‌تون…
    {نشستن مسیح پشت رل}
    {سوار شدن من با پررویی در صندلی کنار راننده}
    {دست دادن حالی به من شبیه شب‌های عملیات}
    من: جناب مهاجری! این رو بگم، گورم رو گم می‌کنم!
    من: آقای مهاجری! اگه یه بار دیگه به دنیا اومدین، به مادرتون بگین یه اسم دیگه غیر از «مسیح» براتون انتخاب کنن!!!!!!!!!!!!
    {بیرون رفتن من از ماشین مسیح}
    {رفتن مسیح}
    {عدم توقف ماشین مسیح در چراغ قرمز؛ تخطی از قانون}
    {دیده شدن هادی غفاری توسط چشمان من}
    {موج دوم حمله توسط من…}
    🙂
    .
    .
    .
    ادامه دارد…

  78. بیرمرد می‌گوید:

    آخ جون
    عملیات قطعه ۲۶
    جونم حسین

  79. چشم انتظار می‌گوید:

    عجب فیلم نامه ای می شه ها!
    در ضمن یکی هم یه تسلیت به هاشم زاده هریسی بگه بد نیست!!!

  80. برف و آفتاب می‌گوید:

    چقدر از صبح به این دوتا کامنت‌تون خندیده باشم خوبه؟ 🙂 🙂 🙂

  81. برف و آفتاب می‌گوید:

    جانم… پس تکلیف آهوهای اینجا چه می‌شود؟

  82. مجید قمی می‌گوید:

    اینم از سرنوشت حاج آقا خاطره
    دیشب واسه تیتر snn.ir با مرتضی اهوازی خیلی خندیدیم
    هههعععی! خدا چقدر خندیدیم به بعضی‌ها…

  83. ناشناس می‌گوید:

    خب بالاخره آقای قدیانی، هر چی نباشه شما پسر بابااکبرید دیگه…

  84. شهریار می‌گوید:

    با سلام
    دوستان! هاشمی رفسنجانی آیت الله هست؟؟؟

  85. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    هاشمی:
    با پا گذاشتن بر ٨٠ سال آبرو و حیثیت سیاسی‌ام، به آخرین وظیفه و تکلیفم برای انقلاب و نظام عمل کردم.

    خدا رو شکر آخرین وظیفه اش رو هم انجام داد. تموم شد دیگه!!

  86. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    شهریار؛

    اگر با دیدن رفسنجانی به یاد خدا می افتید، پس آیت الله است!!

  87. ناشناس می‌گوید:

    شما کلا همه چیز رو برعکس متوجه می شوید!
    نوشتید نتانیاهو موافق توافق بوده؟
    این که چپ و راست سفر به امریکا داره و به امریکایی ها می‌گه با ایران توافق نکنید.

  88. شیدا می‌گوید:

    عکس العمل زیباکلام خواندنى است!!

  89. سلاله 9 دی می‌گوید:

    مورد داشتیم طرف ظرف چند سال، ۵ شکست بزرگ انتخاباتی خورده، ولی باز حس خدمت رهاش نکرده…

  90. ناشناس می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

  91. همرزم شهید می‌گوید:

    وای که چقدر خاطره مسیح خنده دار بود.
    آن قسمت تذکر به مادرش دیگه آخرش بود.
    ولی از همه بیشتر، من هادی غفاری‌اش رو دوست دارم!

  92. خواهرشهید می‌گوید:

    اگر درست یادم باشه طرف در مصاحبه با شرق گفته بود:
    «اکثر خبرگان طی نامه ای تقاضای نامزدی من را داشتند!»

    حالا اگر حساب کنیم تمام ۲۴ نفری که به ایشون رای دادند (رای خودش را هم حساب کنیم) آن نامه را امضا کرده باشند (به فرض اینکه نامه ای هم در کار باشه) باز می رسیم به سال ۸۸ و این که عدد ۲۴ یعنی اکثریت خبرگان!! یعنی ۲۴ هم از ۴۷ بزرگتر است، هم اصلا از خود ۷۳!! نتیجه هم که معلومه تقلب شده، پس بریزید تو خیابون…

    خداوندا!
    عقده های خود بزرگ بینی همه ما را دوا کن…

  93. ع.ح.ق می‌گوید:

    یه بنده خدایی رو به شدت دوست دارم
    از حرف ها و بیاناتش هم بسیار استفاده کردم
    ولی در صفحه اینستاگرامشان نوشته اند که نباید جامعه را دو قطبی کرد
    این خیلی بده و ریشه فتنه هم در همین مباحث و این صحبت هاست!

    خب یکی نیست بگه جبهه شما در انتخابات قبلی که دقیقا داشت همین کار رو می کرد
    یه عده ولایی و خوب و آفرین؛ یه عده هم غربی و ضد ولایت فقیه و استغفرالله…

    یادش بخیر، همون زمان آقای قدیانی وقتی می خواستن این گروه رو نقد کنن
    یکی از مهمترین دلایلشون همین حرکت تقسیم کردن انتخابات در دو قطبی سازش گر و انقلابی بود…

    ای بابا!!

  94. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    با عرض معذرت از همه دوستان عزیز قطعه

    کلا به این نتیجه رسیدم؛ در مملکتی که مردمش اینقدر بیشعورن که سردار رشید و دلاورش رو در کنار یک خواننده قرار می‌دن، کار سیاسی، اشتباه محضه.
    ملتی که تمام داشته ها و ثروت هاش رو در وایبر و کوفت و زهر مار، به حراج می ذاره و برای تمام مقدساتش جوک می سازه، لیاقتش یکی مثل فتحعلی شاه قاجاره که چوب حراج بزنه به ایران، نه سید علی خامنه ای که خون دل بخوره برای سانت به سانت این خاک. حیف شهدا و حیف جانبازان. تف به شرف نداشته بعضیها. تف…

  95. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    دوستان ظاهرا دم سال نو خیلی خوشحال شدند!
    صندلی ریاست خبرگان چیزی به حضرت آیت الله اضافه نمی کرد
    بلکه حضور مبارک ایشون هست که به همه جا شان و منزلت می ده
    مهم نیست!
    ریاست یک ساله این حرف ها را ندارد
    به مصاحبه حضرت آیت الله مراجعه کنید با شرق:
    “در لحظه حساس حتما لازم نیست رییس باشم”

  96. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۵۸ ـــــــره:
    یک قطعه را سفارش داد که وارد کنم. از کارخانه ی کشوری که تولید می کرد، قیمتش را استعلام کردم. آن قدر حساس بود آن قطعه، که ریختند و درِ کارخانه را بستند، چون به ما قیمت داده بود! همان قطعه را از یک کشور دیگر برایش آوردم. مصطفی می خندید و می گفت؛ برو، برو که اگه بگیرنت، بدبختت می کنن. شجاعتی بود توی این شوخی هایش. خنده اش را که می دیدم، خیالم راحت می شد.
    خاطــــ ۵۹ ـــــــره:
    همراه هم رفتیم دفتر مدیرعامل یکی از شرکت های سازمان. طرف پنج سال مسئول بود، ولی کار را به نتیجه نرسانده بود. تازه دوسال دیگر هم وقت می خواست! مصطفی بهش گفت؛ پنج ساله داری جون می کنی، چه کار می کنی؟! پول های بیت المال رو معلوم هست چه کار کرده ای؟! طرف جا خورده بود. دستش را گذاشت روی شانه ی مصطفی که آرامش کند. مصطفی خیلی از این که کسی بهش دست بزند، بدش می آمد! گفت؛ دستت رو بنداز، بگو چه غلطی کرده ای این همه سال؟! این همه خون شهید داده ایم که تو این طوری کنی؟! طرف گفت؛ آقای مهندس این چه ادبیاتیه؟! مصطفی گفت؛ جمع کن خودت رو!! ادبیات من اینه. دمار از روزگارت در می آرم. رو کرد بهم؛ چقدر وقت می خوای مهندس؟! از قبل برنامه آماده کرده بودم. گفتم؛ شش ماهه تحویل می دیم. مصطفی به مدیرعامل گفت؛ تموم. کار رو تحویل آقای مهندس بدید، خداحافظ شما. کم تر از شش ماه تمامش کردیم!
    خاطــــ ۶۰ ـــــــره:
    تحریم جدی است. در هر چیزی که مستقیم و غیرمستقیم به صنعت هسته ای ربط دارد، از فیلامان لامپ رشته ای بگیر تا حتی بازی پلی استیشن که پردازشگرهای قوی دارد! آن هم توی صنعتی که همه ی حیاتش بسته است به تجهیزات و قطعات. اگر تجهیزات نباشد، چرخ صنعت لنگ می ماند. تجهیزاتی که کاربردی غیر از مسائل هسته ای ندارد، تک منظوره است و توی دنیا فقط یک منبع است که آن را تأمین می کند. حالا فرض کن آن یک منبع هم دشمن شماره ی یک تو باشد! هرکس که از آن قطعه بخرد، همه می دانند که برای چه می خرد. اگر بخری و بیاوری، مثل این می ماند که طعمه را از دهان شیر بیرون آورده ای. هر اتفاقی هم ممکن است برایت بیفتد. اتفاق هایی که فقط توی فیلم های تخیلی یا فانتزی می توانی تصورش را بکنی! مصطفی شب تا صبح نقشه می کشید. برای تک تک اتفاق ها از ریز و درشت، سناریو طراحی می کرد. همه را پیش بینی می کرد.

  97. سیداحمد می‌گوید:

    رفقا!
    هفته گذشته در شهرک سینمایی غزالی، داداش حسین از پشت صحنه فیلم «یتیم خانه ایران» اثر ابالقاسم طالبی بازدید کرد…
    خیلی دوست دارم مشاهدات نویسنده قطعه ۲۶ در این باره را بخوانم.

  98. برف و آفتاب می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    کل خاطره‌ها چند تاست؟
    تعدادش رو بگید که موقع تموم شدن، آمادگی داشته‌باشیم!
    تموم که بشن، دلتنگ‌شون می‌شیم.

  99. پسرشهید می‌گوید:

    سلام؛

    کاش یه موی حاج قاسم سلیمانی تو تن بعضیا بود.

  100. چشم انتظار می‌گوید:

    برف و آفتاب؛

    خاطرات مجموعا صد تاست که چند تاش رو ادغام کردم و حدودا می شه ۹۶ تا.
    خودم از الان دلم تنگ شده براش…!

  101. فرهنگی می‌گوید:

    با اجازه تون من هم رفتم اونجای سایت روزنامه مسیح که شما رفته بودید!!
    و این پیام رو نوشتم:
    از: یک بی سوادِ بزدلِ افراطیِ تازه به دوران رسیده
    به: مجیزنامه اکبر هاشمی بهرمانی دامت احساس التکلیفه
    آقای روزنامه جمهوری اسلامی
    با سلام و احترام؛ خواهشمندم از جانب اینجانب به حضرت عالیجناب سرخپوش دامت احساس التکلیفه بفرمایید:
    ای قدیم الاخراج، ای جدید الاخراج، ای دائم الاخراج… بس است دیگر
    “گوشه ای بنشین و ساکت شو!!”

    ــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    شاید بگذارید به حساب اغراق اما من هنوز که گاهی به جبر کارم روزنامه جمهوری اسلامی را می‌خرم و می‌خوانم، بغض می‌کنم و حتی گریه‌ای! چرا؟
    من خیلی از بابااکبر خاطره واضح و روشن ندارم الا شبه‌خاطراتی مبهم و گنگ! از جمله این شبه‌خاطرات مبهم و گنگ -که شاید ۶ تا باشد فقط- یکی هم این است که بابااکبر، بعد از شام، بنا می‌کرد روزنامه خواندن… و گاه، از لا به لای کاغذ بزرگ روزنامه، سر بیرون می‌آورد و برایم شکلک درمی‌آورد و می‌خنداند! و گاه، روزنامه را می‌دیدم که برایش حکم ملافه -ملحفه!- را دارد بازی می‌کند و بابااکبر خوابش برده روی کاغذ روزنامه! آن روزنامه اما «جمهوری اسلامی» بود و به ندرت، کیهان! این را بعدا همشیره برایم گفت که آن زمان تازه داشت سواد خواندن و نوشتن می‌آموخت. خب! واقعا برایم سخت است «ارگان حزب جمهوری اسلامی» را… و ملافه شب‌های گرم و ماندگار پدرم را… چه از حیث محتوی، چه حتی از حیث ظاهر، در این حال و روز ببینم! آن روزها مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی «حضرت آقا» بود و عجبا از طنز روزگار که سردبیرش همین میرحسین خان موسوی!! من خیلی زود روزنامه جمهوری اسلامی را بنا کردم خواندن و شاید بی اغراق، از همان زمان که خواندن و نوشتن را یاد گرفتم! بعدها که یواش یواش متوجه خط و ربط‌ها هم داشتم می‌شدم، ملتفت شدم روزنامه جمهوری اسلامی در کنار آن همه صفحه جبهه و جنگ و آن لوگوی خونین، کمی فاز روشنفکری هم دارد!! و مثلا با مصدق، مهربان‌تر از دیگر حزب‌اللهی‌ها، حتی شخص امام خمینی است!! کات! این همه را لطفا به پای آرا و نظرات مهندس موسوی ننویسید که شخص آقا و شخص شهید بهشتی هم کم و بیش روشنفکرتر از من و ما، فی‌المثل معتقد بودند در جریان کودتای ۲۸ مرداد، آیت‌الله کاشانی هم بی‌تقصیر نبود، اگر چه مقصر اصل کاری خود مصدق بود بلاشک… و یا مباحث مربوط به دکتر علی شریعتی که لابد در جریان هستید. باز هم کات! اختلاف سلیقه حتی با ولی فقیه هم بلااشکال است اگر که پای مرض در میان نباشد… و موضوع مهم فصل‌الخطاب بودن رهبر، در مقام عمل و با نیت خالص رعایت شود. یک وقت هست خمینی از فیلمی خوشش می‌آید اما شهید بهشتی نه! یک وقت هست خامنه‌ای با کتابی صفا می‌کند اما همین کتاب خیلی به مذاق این مومن یا آن حزب‌اللهی خوش نمی‌آید! الغرض، روزنامه جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ در پاره‌ای موارد نه خیلی مهم، معلوم بود که اختلاف سلیقه‌هایی با امام دارد اما وجود نازنین و فرزانه سیدعلی خامنه‌ای در راس آن مجموعه نوستالژیک، هرگز اجازه نداد حد و حدود مخدوش شود. سال ۸۸ اما دیگر بحث اختلاف سلیقه نبود؛ روزنامه جمهوری اسلامی انشاءالله همچنان ولی فقیه را دوست می‌داشت و واجب‌الاطاعه می‌پنداشت اما مع‌الاسف دلی نیز در گرو عناصری داشت که هر چه خامنه‌ای مدارا می‌کرد و لطف، متاسفانه به هیچ صراطی مستقیم نبودند! و یک کات دیگر! دوستان! همان روز که خاطره‌اش را برای‌تان نوشتم، این را هم بگویم که ماشین جناب مهاجری، یک پژو آردی بود!!!! خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند! گاه می‌توانیم ساده زیست باشیم، می‌توانیم هر روز صفحه یک روزنامه خود را مزین به عکس امام کنیم، می‌توانیم جانباز واقعه ۷۲ تن باشیم و تا مرز شهادت، بلکه همسایگی سیدالشهدا رفته باشیم، می‌توانیم مدعی ولایت مداری حتی بیشتر از دیگران باشیم… و در عین حال، «مسیح مهاجری» باشیم!! که حتی در اسفند ماه ۹۳ هم هاشمی را برای ریاست بر مجلس خبرگان، شایسته‌تر از دیگران می‌داند!! که حتی معتقد است نظام در حق این فتنه‌گر و آن دیگری، ظلم کرده!! آری، آدمی می‌تواند مسیح مهاجری باشد با آن همه سابقه نیک و نیکو، اما چشم ببندد بر این همه ظلم سران فتنه بر انقلاب خمینی… و در عین حال، هر روز بخشی از وصایای همین امام را در ویترین روزنامه جمهوری اسلامی بگذارد!!!! عزیزان! دعا کنیم در حق همدیگر عاقبت به خیری را… همین! و تدبر کنیم عمیق و دقیق در تاریخ انقلاب اسلامی و افراد و عناصرش… همین!

  102. چشم انتظار می‌گوید:

    فرهنگی؛

    منم دیروز به سایتش شرفیاب شدم 🙂 و براش نوشتم؛
    آقا مسیح! صمیمانه بهت تسلیت می گم.
    می دونم خیلی سخته، ولی تحمل کن.
    هنوز شکست ها و غمهای دیگه ای تو راهه!!

    ـــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    دوستان محترم! لطفا با مطالعه آنچه در بالا و در جواب «فرهنگی» نوشتم، این حرکت کامنت گذاشتن در سایت روزنامه جمهوری اسلامی را متوقف کنید! کاملا جدی هستم و جدی گفتم… ممنون که گوش می‌کنید!

  103. سیداحمد می‌گوید:

    خصوصی

    نیک و نیکو 🙂
    اون زنبورها!

  104. سیداحمد می‌گوید:

    خصوصی

    الان ملت می‌گن داداش حسین کلی خاطره و نکته گفت، سید فقط “نیک و نیکو” رو دید!

  105. .......... می‌گوید:

    چه جوابی به کامنت فرهنگی دادید
    اندازه ۱۰ تا پست حرف داشت
    متشکر و ممنون

  106. سمانه می‌گوید:

    خصوصی
    آقای قدیانی
    من فکر می کردم شما تک فرزند شهید اکبر قدیانی هستید
    چه خوب که خواهر دارید
    خیلی خوشحال شدم

  107. مجید قمی می‌گوید:

    آقا این احساس تکلیف چطوریه که…………
    به‌قول آقای قدیانی، کات!

  108. چشم انتظار می‌گوید:

    دکتر؛
    اینو نگه (نگین) چی می خواد بگه (بگین)؟!
    در لحظه حساس، حتما لازم نیست رییس باشم!!
    ضمن اینکه؛
    اگه مثلا رأی می آورد هم همین جمله رو می گفت؟!
    در لحظه حساس حتما لازم نیست رییس باشم!!
    یا می گفت؛
    امام از اول هم گفته بود، تو سال ۹۳ دوباره رئیس خبرگان می‌شی!!
    از اون گذشته؛
    حالا که شما به امید یکساله بودن ریاست خبرگان، می فرمایید؛ ریاست یکساله این حرف ها رو نداره! چرا چند ماهه دارن خودشونو “قطعه قطعه” می کنند برای رأی آوردن؟! و حتی نتیجه رو هم پیش بینی کردند 🙂
    نکته ی ظریف دیگه در کامنت شما؛
    شما درست می‌گی! اصولا حاج آقا به یک سال مسئولیت قانع نیستند.
    نه که خیلی خــــ خا….نند ـــادمند، دنبال پست های مادام العمر می گردند!!!
    ممنون که ما رو از شبهه خارج کردید!!

  109. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    چشم انتظار عزیز!

    بدبختی این مملکت می دونی چیه برادر؟
    می دونی چیه مومن؟
    اینه که آدمی مثل شما، با حداکثر ۳۰ سال سن به خودش این قدر جرات و جسارت می ده بیاد به آیت الله هاشمی یکی از بنیان گذاران انقلاب، از بزرگ ترین شخصیت های تاریخ معاصر ایران در کنار امیر کبیر، قوام السلطنه، مصدق و حسین قدیانی! 🙂 معمار ایران نوین بعد از جنگ، تیکه بندازه و متلک بگه!

    آخه مومن!
    این آدم سال ها قبل به دنیا اومدن…
    اتفاقا دیوونه داداشی هم سال‌ها قبل به دنیا اومدن!! 🙂
    شما اون موقع که پدر مادرتون زیر کولر آبی به فکر قیمت نان بودند، داشته تو زندان های ساواک به بدترین شکل ممکن شکنجه می شده.
    خاک عالم بر سرم! 🙂
    بیست میلیون تومن قبل انقلاب واسه این کشور و مبارزه هزینه کرده
    (می شه بیست میلیارد الان یا بیشتر)
    یا بیشتر! 🙂
    فرمانده جنگ بوده؛ تنها جنگ افتخار آفرینی که تو قرن اخیر، تکه ای از خاک ایران در پی اون جدا نشد.
    بهتره کلمات رو بسنجیم، حرف ها رو بفهمیم.
    آخه درباره محمدرضا رحیمی یا ا. ن صحبت نمی کنید که!
    اتفاقا م. ر و الف. ن رو اول بار همین عالیجناب صندلی داد بهشون، شرمنده‌ها!! 🙂

    ــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶:
    جملات با فونت درشت بعدها به این کامنت اضافه شده است!

    حسین قدیانی:
    جناب دکتر! یک سال پس از دوم خرداد ۷۶ اون زمانی که مواضع هاشمی نسبتا خوب بود -لااقل به بدی الان نبود!- سازمان مجاهدین و امثالهم با آنکه به لحاظ سن، حکم بچه‌ها بلکه نوه‌های آقای هاشمی بودند، ایشان را «عالیجناب سرخ‌پوش» به معنای «قاتل خون‌ریز» معرفی می‌کردند!! یادت که هست؟؟ آن زمان بنا به اعتراف قبلی خودت، شما جزئی از زیرمجموعه همین سازمان البته الان منحله بودید!! یادت که هست؟؟ باز همان زمان، ما با آنکه خیلی هم دل خوشی از مواضع آقای هاشمی نداشتیم، مثل مرد آمدیم وسط میدان و حداقل از آن هاشمی که «هاشمی انقلاب» بود شجاعانه و مخلصانه دفاع کردیم!! یادت که هست؟؟ و باز همان زمان، دوم خردادی‌ها چنان بلایی سر حیثیت و شخصیت هاشمی آوردند که ایشان از شرکت در انتخابات مجلس انصراف داد، آنهم بعد از اعلام نتایج آرا!! یادت که هست؟؟ و باز همان زمان، این ما بودیم که دلخوری‌های خود از هاشمی را بهانه عدم دفاع از وی نکردیم!! یادت که هست؟؟ حالا یه کم آهسته‌تر خواهشا برونین در دفاع از آقای هاشمی!! بزرگترهای شما اتفاقا الان هم هیچ «هاشمی انقلاب» یا حتی شخص هاشمی را دوست ندارند، بلکه اونی که دوست دارند «رفسنجانی مدعی تقلب و نویسنده نامه سرگشاده» هستش!! برادر! صحبت زمان و سن و سال را مطرح نکن که حقیر هم مستمع خطبه جمعه هاشمی انقلاب بوده!! وه که چه خوب خطیبی بود؛ قرا، دشمن‌شکن… الغرض، شما یه روزی هاشمی رو می‌زدین، چون قصدتون زدن انقلاب بود، و الان هم دقیقا با همین قصد، شدین مداح همون که یه روزی بهش می‌گفتین؛ قاتل سیداحمد خمینی!!!! یا قاتل این روشنفکر و آن نویسنده!!!! یادت که هست؟؟؟؟ برادر! چای نخورده، فامیل سیاست نشو!! هاشمی هر چه هست -خوب یا بد- نه دیروز قاتل بود و نه امروز امیرکبیر!! منتهی بزرگترهای شما در میدان سیاست، چه جور منافقینی هستند که طرف هر چه بدتر می‌شود، بیشتر مدافع او می‌شوند؟؟!! و هر چه خوب‌تر، بیشتر به او فحش می‌دهند؟؟!! دکتر! من یه بار در همین قطعه ۲۶ نوشتم که «صداقت، سیادت دارد بر سیاست». همین!

  110. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۶۱ ـــــــره:
    خواب درست و حسابی نداشت، کیلومتری می خوابید! عادت کرده بود. عقب ماشین پتو داشت. هر وقت می آمدیم طرف تهران، نمی گذاشت من عقب بنشینم. می فرستادم صندلی جلو. تا جایی که می توانستیم، صحبت می کردیم. اگر موبایل زنگ نمی خورد، همان جا پتو و متکا می گذاشت و دراز می کشید. صندلی پشت پژو ۴۰۵ با ۱۸۴ سانت قد، مچاله می شد و می خوابید!
    خاطــــ ۶۲ ـــــــره:
    تازه دکترا قبول شده بودم. یک بار که صحبت می کردیم، بهش گفتم؛ مصطفی، تو نمی خوای درسِت رو ادامه بدی؟ گفت؛ موقعیتش برام هست، خود سازمان هم بورس می کنه ما رو، ولی داداش، ما با همین لیسانسمون خیلی کارا می تونیم بکنیم!
    خاطــــ ۶۳ ـــــــره:
    رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوش وقت. بعد از سخنرانی دور حاج آقا جمع شدیم. مصطفی پرسید؛ حاج آقا ظهور نزدیکه؟! حاج آقا گفت؛ تا شما توی نطنز چه کار کنید!! مصطفی گفت؛ یعنی ظهور ربط به این داره که ما اونجا چه کار می کنیم!؟ حاج آقا گفت؛ آره، بالاخره ارتباط داره. شما برید نطنز کار کنید، کوتاه نیایید. یه ثانیه رو هم از دست ندید. با چراغ خدا برید سر کار، با چراغ خدا هم برگردید. بهانه زیاد بود برای این که کار را ول کنیم و برویم. ولی مصطفی خواب و خوراک نداشت. حاج آقا گفته بود رهبر چقدر پیگیر بحث هسته ای است. وِرد زبانش شده بود؛ باید کاری کنیم که از دغدغه های آقا کم بشه.

  111. سیداحمد می‌گوید:

    دکتر!

    حالت خوب نیست ها؛ نگرانتم!

  112. چشم انتظار می‌گوید:

    در صورت صلاحدید؛
    دکترجان؛

    توی قطعه، بعد پیرمرد عزیز، من سنم از همه بیشتره 🙂 🙂 که البته جزو افتخارات نیست…! چیکار کنم؟! همسر خوب و باوفا آدم رو جوون نگه می داره! (ببخشید خانوادگی شد!) اتفاقا؛ دوستان و همکارام هم می‌گن تو خیلی جوون تر از اونی نشون می‌دی که هستی!!

    در ضمن؛ کل وسایل برودتی (!) حاجی ما در زمان دفاع مقدس یک پنکه ی فکسنی بود که بعدها به برکت دولت سازندگی بخون “بازندگی” فروخت برای ستاد حاج آقا خاطره تبلیغات کنه 🙁 این می دونی یعنی چی برادر؟! یعنی چی مومن؟! یعنی اینکه قبل از اینکه شما با حاج آقا آشنا بشین، بابای جانباز ما (ریا نشه البته) مدافع کسی بود که الان آرمان هاش زیر پای بچه ننرهای گردن کلفتِ همون گردن کلفت، داره له می شه… چند روزی رو هم توفیق حضور در زندان شاه رو داشتند.

    اینم اضافه کنم و کات! برای متلک انداختن به امثال حاج آقا ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ سال ملاک نیست. بیشتر از همه ی ما و شما، الان علیرضا احمدی روشن حق داره این خاندان رو با خاک یکسان کنه و متلک بارون. پسر خوب!!!!! 🙂

  113. خواهرشهید می‌گوید:

    قرآن خواندن را از سوم ابتدایی شروع کردیم
    از جزء اول
    سالهای بعد هم دوباره از همان اول شروع می کردیم
    هر وقت به آیه «صم بکم عمی فهم…» می رسیدم
    بدون اینکه معنی آن را بفهمم آیه را دوست داشتم و مدام تکرار می کردم

    حالا هم نمی دونم چرا با خوندن بعضی دفاعیات توی کامنت های بعضی ها هی یاد همین آیه می افتم!!

  114. چشم انتظار می‌گوید:

    در دیدار رهبر فرزانه ی انقلاب با خبرگان ملت:

    حضرت آقا انتخاب رئیس جدید خبرگان را انتخابی مناسب و بجا خواندند و خاطرنشان کردند: این انتخابات، بسیار متین، و بدون حاشیه ‌های رایج برگزار شد و می‌تواند الگویی برای دیگر دستگاه‌ها باشد.

    رهبر انقلاب با اشاره به برخی سخنان دشمنان نظام که می‌گویند دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستیم نه تغییر نظام، افزودند: تغییر رفتارِ نظام، یعنی ملت ایران از لوازم حتمی حرکت به سمت تحقق آرمان‌های خود و اجرای اسلامِ کامل کوتاه بیاید و این هدف، در واقع همان تغییر نظام و نابودی سیرتِ دین در حرکت عمومی نظام اسلامی است که این بار، از این طریق دنبال می‌شود.

    رهبر انقلاب با طرح سئوالاتی مهم افزودند: آیا اگر اقتصاد کشور و زندگی ملت را به درآمد نفتی وابسته نمی‌کردیم و با پرهیز از ادامه ی اشتباه اوایل انقلاب مبنی بر دولتی شدن همه مسائل، مردم را حقیقتاً وارد فعالیت‌های اقتصادی می‌کردیم دشمن می‌توانست با تحریم نفتی و تحریم دستگاه‌های دولتی، این آسیب‌‌ها را وارد آورد؟

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: اگر مسائل را اینگونه ریشه یابی و علاج کنیم، مشکلات حل می‌شود و نگاهمان به محبت دشمن نخواهد بود.

    رهبر انقلاب با اشاره به کارآیی این نگاه عمیق و منطقی در مدیریت چالش‌های آشکار و پنهان با زیاده خوا‌هان جهانی از جمله مسئله هسته ای افزودند: تیم هسته ای که رئیس جمهور محترم انتخاب کرده انصافاً خوب، امین، مورد قبول و دلسوزند و در حال کار و تلاشند. اما با وجود این برادرانِ خوب، “من نگرانم” چون طرف مقابل حیله گر و اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر می‌زند.

    ایشان با اشاره به یک اشتباه رایج مبنی بر اینکه اشخاص قدرتمند، نیازی به حیله گری ندارند افزودند: برخی فکر می‌کنند آمریکا با این قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی، احتیاجی به نیرنگ و موذی گری ندارد اما برخلاف این تصور، آمریکایی ‌ها به حیله و فریب نیاز فراوانی دارند و الان هم همین گونه عمل می‌کنند و این واقعیت، ما را نگران می‌کند.
    رهبر انقلاب با تأکید بر مراقبت از شگرد‌های آمریکایی خاطرنشان کردند: آمریکایی ‌ها همیشه در آستانه زمان تعیین شده برای پایان مذاکرات، لحن خود را سخت‌تر، تندتر و خشن‌تر می‌کنند تا اهداف خود را محقق کنند که باید مراقب این حیله بود.

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سخنان سخیف و مشمئز کننده آمریکایی‌‌ها در هفته‌‌ها و روز‌های اخیر افزودند: “یک دلقک صهیونیست” در آنجا سخنانی گفت، مقامات آمریکایی هم برای اینکه خود را کنار بکشند مطالبی گفتند اما در همان مطالب، ایران را به حمایت از تروریسم متهم کردند که واقعاً حرف خنده‌آوری است.

  115. چشم انتظار می‌گوید:

    تکبـــــــــ الله اکبر، خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه ـــــــــیر.

  116. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین؛

    خیلی خوندنی و جذاب و البته زیرکانه جواب می دید!
    کیف می کنم… فـــــــــــــــــــــدایی داری…

  117. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا این «دلقک صهیونیست» خوراک تیتر یکه‌ها!
    حیفش نکنید!

  118. چشم انتظار می‌گوید:

    رضا احسان پور

    چشم امید ملّت ایران، مذاکره
    حتّی شده است باور و ایمان، مذاکره

    دی شیخ با چراغ همی گشت در ژنو
    کز پنج و یک ملولم و دیوان مذاکره،

    اصلاً بلد نبوده و هرگز نمی‌کنند
    یک بار مثل بچّه‌ی انسان، مذاکره

    گفتم که: شیخ! خانه خراب است، مانده‌ای،
    در فکر نقش‌بندی ایوان؟ (مذاکره؟)

    ارسال کرد شیخ، پیامی ظریف که:
    “یک ذرّه هم نرفته به بهمان، مذاکره

    ای بی سواد و بی خبر از حُسن “جان کری”
    دارد چقدر سود به قرآن، مذاکره

    وقتی کنار “اشتون‌”م انگار… بگذریم!
    گاهی گرفته حالت عرفان، مذاکره

    تا زیر چشم در گل تحریم مانده‌ایم
    راه خروج از این همه بحران، مذاکره

    دم‌های این گروه، مسیحایی است ها!
    روحی به جسم مردم بی جان، مذاکره

    تشدید مشکلات جوانان، مقاومت
    پایان مشکلات جوانان، مذاکره

    تولید و خودکفایی ملّی بهانه‌اند
    تنها دلیل رونق و عمران، مذاکره

    ترمیم جای زخم سفارت گرفتن و
    بهبود و دیپلماسی جبران، مذاکره

    در شرق و غرب، بحث دراز مذاکره است
    حتّی رسیده تا ته کیهان، مذاکره

    بدبختِ ماتِ هسته! به آزادگی مناز
    هست ای عمو برای تو دکّان، مذاکره

    هی راست می‌روی چپکی نطق می‌کنی
    حس می‌کنم که با خود شیطان، مذاکره،

    دارم؛ بیا و بگذر از این موضع خشن
    بی فایده است همره جولان، مذاکره

    ما اهل اعتدال و شما اهل اغتشاش،
    هستید و کرده‌اید پریشان، مذاکره

    سهراب در نبرد نمی‌گشت خط خطی
    می‌کرد اگر که رستم دستان، مذاکره

    هر جا که گلّه‌ای تلفاتش اصولی است
    کرده است گرگ با سگ و چوپان، مذاکره

    پس بیخیال عزّت ملّی، نمی شود،
    کرد این زمانه ساده و آسان، مذاکره

    باید به ساز غرب برقصیم تا شود
    رقصی چنین میانه‌ی میدان، مذاکره

  119. برف و آفتاب می‌گوید:

    قبلا آدرس مزار بابا اکبر رو این کنار نذاشته بودید؟
    یا من اشتباه یادمه؟
    حالا اگه یه موقع گذارمون افتاد بهشت زهرا(س)، چطور مزارشون رو پیدا کنیم؟

    ــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    قطعه ۲۶ ردیف ۶۳ شماره ۱۱
    درست دارم می‌گم دیگه؟!

  120. چشم انتظار می‌گوید:

    التـــــ قطعه ۲۶، ردیف ۶۳، شماره ۴۴ ــــــماس دعـــــــ شهید اکبر قدیانی ـــــــــا

  121. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی؛

    ۱۱ یا ۴۴؟!

  122. سیداحمد می‌گوید:

    شماره ۴۴

    😐

  123. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۶۴ ـــــــره:
    ما مصطفی را با حاج‌آقا خوشوقت آشنا کردیم، ولی خودش شده بود پایه‌ی مجلس حاج‌آقا! یک جلسه که دور حاج‌آقا جمع شده بودیم، مصطفی پرسید؛ حاج‌آقا، یک ذکر بده شهید شیم! حاج‌آقا گفت؛ شما اول کارتون رو تموم کنید، بیاید بهتون می‌گم چی‌کار کنید شهید شید! نمی‌دانم، شاید همان جمله‌ای که حاج‌آقا گفت، ذکر شهادت بود. حتما مصطفی کارش را تمام کرده بود!

    خاطــــ ۶۵ ـــــــره:
    بچه‌ها می‌گفتند؛ هر‌ کی بیاد نطنز، یعنی زندگی تعطیل، زن طلاق، بچه یتیم‌خونه!! مصطفی کارش زندگی‌اش بود. تلفنش مدام زنگ می‌خورد. فرقی نمی‌کرد چه کسی و چه وقتی بهش زنگ بزند. نصف‌ شب هم اگر بود، باید جوابش را می‌داد. دیگر تا صبح خوابش نمی‌برد، تا کار را انجام دهد. هرکس دیگری بود، لابد می گذاشت صبح. از کاشان که می‌آمد طرف تهران، توی ماشین، از سه ساعت راه، دو ساعتش را با موبایل حرف می‌زد. با این تأمین‌کننده، با آن فروشنده، با این مدیر، با آن کارشناس. توی خانه هم اوضاع همین بود. گاهی وقت‌ها از شدت خستگی به تخت نمی‌رسید. وسط هال خوابش می برد! گاهی موبایلش را از کنارش برمی‌داشتم، تا کمی بخوابد.

    خاطــــ ۶۶ ـــــــره:
    بعضی وقت‌ها ساعت چهار صبح تازه می‌خوابید. هر‌چه صدایش می‌زدم برای نماز صبح بلند نمی شد، از خستگی. می‌گفتم؛ مصطفی، یه چیزی بخواد جلوی شهادتت رو بگیره، همین نماز صبحه! صورتش سرخ شده بود. خواب دیده بود در صحرای کربلا پشت سر امام حسین (ع) نماز صبح می خواند.

  124. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ۴۴ هم داشت

    ــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:
    سرویسم کردین! بسه دیگه! 🙂

  125. یه بیست و ششی می‌گوید:

    یه ذره هم به ارادتم به آقا مصطفای شهید اضافه نشد!
    بعضی آدم ها اینطوری اند، وجودشان مثل آیینه ست، روشن و شفاف
    وقتی می بینی شان انگار تا اعماق وجودشان را می شناسی…
    همه ی حرف هایی که در خاطرات است در همان عکس شان پیداست
    شاید برای من اینگونه است
    ولی جز اندکی به شناختم اضافه نشد
    خاطرات همان را می گویند که عکس می گفت!
    ولی سخن دوست؛ نیکو ست!

    ممنون چشم انتظار!

  126. برف و آفتاب می‌گوید:

    چه سؤال چالش برانگیزی پرسیدم! 😀

  127. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    سوژه نده دست ما
    ما به تَرَک دیوارم گیر می‌دیم!
    آلزایمر تو که جای خود دارد!!

  128. ... می‌گوید:

    یکی از دوستان می‌گفت:
    سر امتحان نشسته بودم، هر چی فکر می‌کردم اسم و فامیلم یادم نمیومد. کلا ناامید شده بودم تا اینکه استادم اومد بالای سرم و گفت: خانم فلانی…

    واقعا چه جوری؟ ۱۱- ۴۴! از شما بعیده…

  129. فرهنگی می‌گوید:

    برادر بزرگوارم آقای چشم انتظار؛
    آقای رضا و امثالهم را باید فهمید. هم از آن جهت که اساسا به دلیل سست بودن بنیان های فکری و علمی ناچیزشان، به “آنها می توانند” اعتقاد والتزام عملی بیشتری دارند تا “ما می توانیم” و هم از آن رو که برای این جماعتِ ساده لوح، حتی نفس کشیدن هم بدون شیطانک پوشالی قرن، محال ممکن است فلذا چشم به سراب خیالی کدخدای خود خوانده دهکده جهانی بسته اند و کیست که نداند یکی از شاخصه های شخصیتی این جماعتِ سست عنصر، نه اعتدال طلبی که بالاتر و مهم تر از آن کدخداطلبی و دلباختگی به کدخدای بی خدای جهان است و پیرو همین دلدادگی کودکانه و متوهمانه است که از دیدن و شنیدن هر آنچه که ممکن است به مذاق اربابان بیگانه خوش نیاید برآشفته می شوند و دیگران را به صغر سنی متهم می کنند و اربابان داخلی شان را به امیرکبیر تشبیه می کنند. در این باب سخن بسیار است که می گذاریم و می گذریم…

    اما جناب آقای چشم انتظار؛ اجازه دهید از دریچه فضای مجازی، شایسته ترین مراتب تشکر و قدرشناسی خود را از “حضرت پدر” که تجلی تمام قد اخلاص و فداکاری هستند، ابراز دارم. سلام مرا به حضرتش برسانید و بفرمایید تمام آسایش و امنیتی که امروز در دل های ما جاری است، مرهون جانفشانی های غیرتمندانه شما بوده و بس… از ما دور باد که با خزیدن در لاک غفلت و بی تفاوتی، ناخواسته جاده صاف کن شبیخون ناجوانمردانه دشمن باشیم. از ما دور باد که مغبون مانورهای مزورانه دشمن مذبذب شویم و از ایستادن بر سرآرمان ها و ارزش ها غافل شویم… دورباد…

    بدیهی است بضاعت اندک قلم حقیر، یارای قدردانی از رشادت های آن جانباز معزز را ندارد و صرفا به رسم سپاسگزاری، این “دعانوشت” را تقدیم ساحت نجیبانه آن رزمنده سرافراز می کنم و متقابلا از محضرشان استدعای خیر می نمایم: “سلام قولا من رب رحیم” پیشکش وجود با برکتتان، “آیة الکرسی” هزاران بار نذر سلامتی تان، “اجرا عظیما” پاداش همه مجاهدت های خالصانه تان و دعای حضرت “سه ساله عشق” بدرقه راهتان.

  130. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    پاسخ‌هاتون سراسر متلک و توهین بود دوستان و آقای قدیانی!
    البته من ناراحت نمی‌شم
    مدعی هستید همه رو با معیار انقلاب می سنجید در حالی که همه رو با معیار منافع حزبی و افکار گاه تاریخ مصرف گذشته ی خودتون می‌سنجید.
    فکر می‌کنید انقلاب اونیه که تصور شماست و بقیه همه اشتباه می‌کنند.
    در حالی که حرف های دویست سال پیش فیدل کاسترو رو با اسلام قاطی کردن، اسمش انقلابی بودن نیست!
    انقلابی یعنی آیت الله هاشمی، دکتر روحانی
    در ضمن آقای قدیانی بنده ۵۲ ساله هستم

  131. چشم انتظار می‌گوید:

    فرهنگی عزیز؛
    نمی‌‌‌‌‌‌دونم داداش حسین صلاح می‌دونند پیرامون مطلبی که شما فرمودید، اشاره‌ای داشته باشم یا نه؟ در هر حال این خط، به عنوان “در صورت صلاحدید” هم هست. اما در خصوص بند دوم و لطفی که شما به حقیر و پدرم داشتید باید عرض کنم؛ کار را که کرد آن‌کس که تمام کرد! بابای من و همه ی باباهایی که به برکت انقلاب عظیم خمینی کبیر (ره) یادگار و نشانه‌ای از جنگی که ما دفاع مقدس می‌خونیمش دارند، هر چند که به فرموده‌ی حضرت آقا از اسناد ارزشمند این انقلابند، لکن؛ وقتی پای صحبت‌هاشون می‌نشینی، حرف مشترک خیلی‌هاشون اینه که ما وظیفه‌مون رو کامل انجام ندادیم و اگر چه به رفقای شهیدمون گلایه داریم که رسم رفاقت به جا نیاوردند و تکی خوری کردند! ولی از طرفی همین نفس کشیدن الانمون رو هم مدیون شهدایی مثل “بابااکبر قدیانی” هستیم که چون به حضرت روح الله یا علی گفتند، تا ته تهش رفتند. ما، کم جانباز صفین تو انقلابمون نداریم! که امروزه نه تنها کمترین دلبستگی رو به گذشته‌ی خودشون ندارند، که اساسا از کرده‌ی خود پشیمانند! برای همین لازمه بگم؛ ضمن قدردانی از محبت شما به این حقیر و پدرم که به نوعی جنبه‌ی عام داشت و شامل همه‌ی ایثارگران وفادار به نظام اسلامی ایران هست، ایشان کار خاصی جز شناخت تکلیف و عمل به اون در زمان خودش انجام نداده و این کمترین وظیفه‌شون بوده. که به قول داداش حسین؛ (انقلاب به کسی بدهکار نیست) حتی به عزیزترین عزیزانمون که یک تار موی‌شان را با کل خاندان حاج‌آقا و مافیها!! عوض نمی‌کنیم. فلذا؛ دعا کنیم که پدران ما (همه‌ی ما) راهی رو که پای درش گذاشتند، اونطوری تموم کنند که شایسته‌ هست. ان‌شاالله…

  132. سمانه می‌گوید:

    رضا اعتدال طلب- پزشک؛
    خوب است در کنار اعتدال طلبی کمی هم انصاف داشته باشید. متلک گوئی را که خود شما در سطر اول نخستین کامنت خود شروع کردید و اهانت در کامنت دوم شما بیش از هر چیزی مشهود است.
    پاسخ سرشار از حقیقت آقای قدیانی به کامنت شما، به تنهایی گویای همه ماجرای ارادت امثال شما به شخص هاشمی رفسنجانی است که با بی انصافی از کنار آن می گذرید و از آن به متلک و توهین یاد می کنید.
    انقلاب اسلامی ایران هم یک واقعیت است…
    یک حقیقت روشن و نه چیزی در تصورات ما و شما که یکی درست باشد و دیگری اشتباه!
    انقلابی یعنی امام خامنه ای عزیز
    اینهایی که شما نام بردید دیپلمات هستند، البته روحانی با ارفاق 🙂

  133. لبیک یا حسین می‌گوید:

    نقل به مضمون:
    “در شرق تهران بوستان بزرگی است که برای ارتش است… به سمت ارتفاعات که می رویم برای پیاده روی، من این زمین ها را می بینم و خیلی جای خوش آب و هوایی است. خیلی چشم به سمتش دوخته شده… البته بنده تشری زدم و نگذاشتم این زمین ها تصرف شود ولی خوب خیلی ها منتظر غفلت هستند تا به سمت این زمین ها دست دراز کنند………………………”.

    تاکید «آقا» بر حفظ محیط زیست، عین بهار طبیعت، زیباست…

  134. پیرمرد می‌گوید:

    دکتر سلام
    می دونی‌ اختلاف ریشه ای‌ ما در چیست؟
    دقیقا اشاره ای‌ که در آخرین کامنتت وجود دارد!

    عزیز من
    انقلابی کسی‌ است که خود گوید و در عمل به نمایش گذارد، نه دیگران…

  135. پیرمرد می‌گوید:

    …من شما را بعنوان دکترترین دکتر همیشگی قطعه انتخاب می‌‌کنم!!

  136. بیست و ششی می‌گوید:

    جناب دکتر! یک سال پس از دوم خرداد ۷۶ اون زمانی که مواضع هاشمی نسبتا خوب بود -لااقل به بدی الان نبود!- سازمان مجاهدین و امثالهم با آنکه به لحاظ سن، حکم بچه‌ها بلکه نوه‌های آقای هاشمی بودند، ایشان را «عالیجناب سرخ‌پوش» به معنای «قاتل خون‌ریز» معرفی می‌کردند!! یادت که هست؟؟ آن زمان بنا به اعتراف قبلی خودت، شما جزئی از زیرمجموعه همین سازمان البته الان منحله بودید!! یادت که هست؟؟ باز همان زمان، ما با آنکه خیلی هم دل خوشی از مواضع آقای هاشمی نداشتیم، مثل مرد آمدیم وسط میدان و حداقل از آن هاشمی که «هاشمی انقلاب» بود شجاعانه و مخلصانه دفاع کردیم!! یادت که هست؟؟ و باز همان زمان، دوم خردادی‌ها چنان بلایی سر حیثیت و شخصیت هاشمی آوردند که ایشان از شرکت در انتخابات مجلس انصراف داد، آنهم بعد از اعلام نتایج آرا!! یادت که هست؟؟ و باز همان زمان، این ما بودیم که دلخوری‌های خود از هاشمی را بهانه عدم دفاع از وی نکردیم!! یادت که هست؟؟ حالا یه کم آهسته‌تر خواهشا برونین در دفاع از آقای هاشمی!! بزرگترهای شما اتفاقا الان هم هیچ «هاشمی انقلاب» یا حتی شخص هاشمی را دوست ندارند، بلکه اونی که دوست دارند «رفسنجانی مدعی تقلب و نویسنده نامه سرگشاده» هستش!! برادر! صحبت زمان و سن و سال را مطرح نکن که حقیر هم مستمع خطبه جمعه هاشمی انقلاب بوده!! وه که چه خوب خطیبی بود؛ قرا، دشمن‌شکن… الغرض، شما یه روزی هاشمی رو می‌زدین، چون قصدتون زدن انقلاب بود، و الان هم دقیقا با همین قصد، شدین مداح همون که یه روزی بهش می‌گفتین؛ قاتل سیداحمد خمینی!!!! یا قاتل این روشنفکر و آن نویسنده!!!! یادت که هست؟؟؟؟ برادر! چای نخورده، فامیل سیاست نشو!! هاشمی هر چه هست -خوب یا بد- نه دیروز قاتل بود و نه امروز امیرکبیر!! منتهی بزرگترهای شما در میدان سیاست، چه جور منافقینی هستند که طرف هر چه بدتر می‌شود، بیشتر مدافع او می‌شوند؟؟!! و هر چه خوب‌تر، بیشتر به او فحش می‌دهند؟؟!! دکتر! من یه بار در همین قطعه ۲۶ نوشتم که «صداقت، سیادت دارد بر سیاست». همین!

    ***
    وقتی جواب دکتر اعتدال طلب را به این نوشته جناب قدیانی خواندم یاد روزنامه های دوم خردادی افتادم. این جراید هم هر وقت در جواب منتقدان می‌مانند، به جای پاسخگویی، برمی‌دارنند تیتر می‌کنند “دور جدید حمله به هاشمی… یا دور جدید حمله به روحانی”!

    آقای دکتر! چرا از واقعیت فرار می کنین، آنهم با بدترین نوع فرافکنی؟! اهانت را جناب قدیانی به شما نکرد، بلکه شما به آقای هاشمی کردین با اون تهمت زشت “عالیجناب سرخ پوش”! پس وقتی جوابی در چنته ندارین، خوب است دیگران را متهم به اهانت نکنین که بدترین بی اخلاقی هاست قطعا…

  137. ناشناس می‌گوید:

    حضرت آقا امسال ۱۵ اسفند درخت نکاشتند یا حداقل بنده بی‌اطلاعم و این در نوع خود بسی قابل تأمل است خصوصا با بیاناتی که در دیدار با جمعیت حفظ محیط زیست داشتند
    بگذریم از اینکه بعضیا هول کردند و ۱۴ اسفند رفتند پیشواز درختکاری
    یکی نیست بگه این حرکات نمادین جای خود اما شما نهاد اجرایی کشور هستی و سازمان محیط زیست تحت نظارت شماست
    احیانا یه کار اصولی برای محیط زیست انجام بشه هم بد نیستا

  138. ... می‌گوید:

    آژانس شیشه ای؛ شبکه دو.

  139. سیداحمد می‌گوید:

    به به… به به…
    http://www.rajanews.com/news/205236

  140. سیداحمد می‌گوید:

    «جانباز شیمیایی» و «شهید عشقیایی»
    http://www.ghadiany.ir/1391/18441

  141. مجید قمی می‌گوید:

    پیام حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی.
    http://wpc.be1e.edgecastcdn.net/00BE1E/news/2015/03/13/alalam_635618439165188840_25f_4x3.mp4

  142. ع.ح.ق می‌گوید:

    واقعا دولت نمی خواد با یونسی برخورد کنه؟
    این که کل آبروی مملکت رو بر باد داد، با این حرف زدنش!
    اینها چرا اینجوری می کنن؟
    گند بخوره تو دیپلماسی شون…

  143. چشم انتظار می‌گوید:

    خاطــــ ۶۷ ـــــــره:
    ماه رمضان بعد از سال‌ها دیدمش. خیلی با هم حرف زدیم. ناراحت بود که چرا بچه‌ها هر کدامشان رفته‌اند یک جایی و مشغول شده‌اند و از هم بی‌خبرند؟! بعضی از رفقا یا کار نداشتند، یا زده بودند توی کارهایی که ربطی به رشته‌شان نداشت، یا رفته بودند خارج! می‌گفت: من این چندسال با کلی شرکت‌های داخلی و خارجی ارتباط داشته‌ام. تجربه دارم. هر کدوممون با مجموعه‌هایی ارتباط داریم. ظرفیتمون خیلی بالاست. یه مجموعه درست کنیم، با هم مشغول کار می‌شیم، تولید می‌کنیم، هوای هم رو داریم و دیگه تکّی نمی‌ریم جایی که هم‌رنگشون بشیم. حرفِ هم را خوب می‌فهمیدیم. بعد از آن افطار، چندبار تلفنی حرف زدیم. یک‌بار هم آمد دفترم. می‌گفت؛ زودتر جمع بشیم و کار اقتصادی راه بندازیم. خودش هم کارهایی را شروع کرده بود. برای صنایع خودروسازی قطعه تولید می کرد. می‌گفت؛ چرا حوزه‌ی اقتصادی برای ما شده حوزه‌ی ممنوعه؟! الان باید کاری کنیم که بچه‌ها محتاج نون شبشون نباشن.

    خاطــــ ۶۸ ـــــــره:
    از پله‌ها که می‌آمد بالا اول به یزدی چیزی می‌گفت و من را می‌خنداند، بعد با لهجه‌ی همدانی با پدرش خوش و بش می‌کرد. آخر سر هم لهجه‌اش را کاشانی می‌کرد و با خانمش شوخی می‌کرد. علیرضا هم یاد گرفته بود.

    خاطــــ ۶۹ ـــــــره:
    به مادرش می‌گفت؛ مامانی! پشت تلفن لحنش را عوض می‌کرد و با مادرش مثل بچه‌ها حرف می‌زد! گاهی وقت‌ها مادرش که می‌آمد دمِ در شرکت، می‌رفت دو دقیقه مادرش را می‌دید و برمی‌گشت. حتی اگر جلسه بود. بچه‌ها تعریف می‌کردند زمان دانشجویی، دکتر هم که می‌خواست برود، با مادرش می‌رفت! بچه‌ها بهش می‌گفتند؛ بچه‌ننه!!!

  144. من می‌گوید:

    شاهکار شورای عالی فضای مجازی
    http://enqelabi.mihanblog.com/post/6

  145. مسعودساس می‌گوید:

    سید سید مسعود!

    لینک اون مقایسه ی احمدی و هاشمی رو می‌دی؟؟

  146. سیداحمد می‌گوید:

    مسعود؛

    درست متوجه منظورت نشدم!
    این متن؟
    http://www.ghadiany.ir/1390/9971

  147. مسعودساس می‌گوید:

    سید!
    اینم خوبه
    ولی منظورم یه متنی بود که توی کامنت هاش داداش ده تا از شباهت های احمدی و هاشمی رو گفته بود (یا روحانی، یادم نیست دقیق…)
    منظورم اون بود.
    تو کامنت ها نمی تونم سرچ کنم
    بازم ممنون یه عالمه

  148. لبیک یا حسین می‌گوید:

    سید احمد؛
    به به…
    بارک الله به محمود کریمی!

  149. سیداحمد می‌گوید:

    اولا اینکه دقایقی دیگر قطعه ۲۶ به روز خواهد شد!

    ثانیا «رحم کن به برند ۵۷» تقدیم به مسعود عزیز!
    http://www.ghadiany.ir/1393/22903/comment-page-1#comment-169892

    ــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    متنی که انشاءالله تا دقایقی دیگر به روز خواهد شد، خیلی سریع نوشتم، شاید پنج دقیقه‌ای! خیلی هم کوتاه است فلذا!! 🙂

  150. چشم انتظار می‌گوید:

    فلذا؛ دست‌مریزاد!

  151. احمدرضا قدیانی می‌گوید:

    سلام عموحسین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.