چه کنیم ما با دولت راستگویان؟

چقدر می‌تواند یک نظام، مظلوم باشد، آن هم نظام مقدس جمهوری اسلامی که متکی بر خداست و خون ۳۰۰ هزار شهید؟ کاش می‌شد بر این مظلومیت، حدی متصور بود. مغرضان و معاندان، یک سال تمام با استناد به سخن فلان دولتزن و بهمان وزیر، به مسخره گرفتند بنزین تولید داخل را بلکه اصل و اساس خودکفایی را، حالا جناب سخنگوی دولت اعتراف می‌کند که بلااشکال است بنزین محصول دسترنج کارگر ایرانی! فقط هم بنزین نیست. مثلا در موضوع بورسیه‌ها، باز هم دشمن، نزدیک چند ماه، مستند به سخن این یا آن مسؤول دولتی، به جوسازی و سیاهنمایی پرداخت، حالا جناب سرپرست وزارت علوم اذعان می‌کند؛ «اینطورها هم که می‌گفتند نبوده!» صدالبته ما را نیز اذعان و اعترافی هست و آن اینکه عاشقانه دوست می‌داریم این جمهوری اسلامی شهدایی را و در هیچ میدانی، تنها نمی‌گذاریم انقلاب را. در موضوع بنزین، به صحنه آمدیم و اگرچه مدرک و شاهد دال بر سلامت بنزین تولید داخل بسیار داشتیم اما عجیب، دستمان بسته بود! چرا؟ چون BBC مستظهر به سخن «مسؤول جمهوری اسلامی» عنصر بلندبالای خودکفایی را می‌زد. طرفه حکایت اینجاست؛ رسانه روباه پیر لیکن لگدپران، به اینجا که می‌رسید خانم فلانی را یک دولتزن معرفی نمی‌کرد، بلکه می‌گفت «مسؤول جمهوری اسلامی»! یعنی «وقتی مسؤول جمهوری اسلامی، خود معتقد است بنزین تولید داخل، آلودگی دارد، شما عشاق سینه‌چاک جمهوری اسلامی دیگر خواهشا کاسه داغ‌تر از آش نشوید!» در بحث بورسیه‌ها هم همین بود. دشمن، مستند به ادعای وزارت علوم جمهوری اسلامی -و نه حتی وزیر علوم دولت اعتدال!- وارونه‌نمایی می‌کرد؛ ما هم که چیزی می‌گفتیم، آن چند کلمه مقدس زیر آرم قدسی «الله» یعنی «جمهوری اسلامی ایران» و در ذیل این یکی، این چند کلمه «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» را -۳ تایی با هم- به رخمان می‌کشید! یعنی «وقتی وزارت علوم زیر نظر جمهوری اسلامی زیر نظر خدا خودش قبول دارد که در بحث بورسیه‌ها تخلف گسترده صورت گرفته، شما دیگر خواهشا ساکت»! برگردم به همان سؤال مطلع نوشتار؛ براستی «چقدر می‌تواند یک نظام، مظلوم باشد»؟! شگفتا از شرف بی‌مایه بعضی‌ها که بنشسته در صندلی جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی را می‌زنند، آن هم به دروغ! حالا دیگر کاملا باید معلوم شده باشد که هم در بحث بنزین دروغ گفتند، هم در موضوع بورسیه‌ها. این بود آنکه بهش می‌گفتند «دولت راستگویان»؟! که تو اولا، دروغ بگویی! ثانیا، یک سال تمام دروغ بگویی! ثالثا، یک سال تمام با دروغ وقیحانه خودت، خوراک به دشمن بدهی! آقایان نوبخت و نجفی بفرمایند حالا که ادعای دیگر دولتمردان اعتدال مبنی بر آلوده بودن بنزین، ایضا آلوده بودن ۳۷۰۰ بورسیه‌، دروغی بیش نبوده، این آبرویی که مکرر در مکرر از نظام رفته شد، چه می‌شود؟! یعنی همه آبرو دارند و آبروی همه مهم است الا آبروی بنایی که با قطره قطره خون ۳۰۰ هزار شهید بالا رفته؟! پس دوباره می‌پرسم؛ «چقدر می‌تواند یک نظام مظلوم باشد»؟! و چقدر می‌توانند عده‌ای «مریض» باشند؟! از مصادیق بارز «فی قلوبهم مرض» این است که در موضوع بنزین، روی صندلی جمهوری اسلامی، مرتب به دشمن جمهوری اسلامی خوراک بدهی. عجیب‌ آلوده است محیط‌زیست قلب بعضی‌ها! آلوده به مرض سیاست‌بازی! مرض فتنه! مرض خوش‌رقصی برای دشمن! آن هم مستند به ادعای دروغ! در ماه‌های اخیر، این همه جنگل در آتش سوخت، دولتزن دولت راستگویان، هرگز واکنش شایسته و بایسته نشان نداد اما آنجا که هیچ ضرورتی به موضعگیری نیست، علی‌الدوام حی و حاضرند، چه می‌گویم که در بستن دروغ، اندک ابایی ندارند! آنجا که باید باشند نیستند، آنجا که نباید باشند، به دروغ هم حاضرند بایستند! دروغ، همینطوری هم مخل دولتمردی هست، وای از آن روز که علیه جبهه حق و به خوشامد باطل، دروغ گفته شود! متحیر مانده‌ام دشمن جمهوری اسلامی، برای عده‌ای، چقدر عزیز است که حاضرند ولو به دروغ، خوراک برایش تهیه کنند؟! من واقعا نمی‌دانم برای دفاع از حق، چیزی به اسم «دروغ مصلحتی» وجود دارد یا نه اما ظاهرا برای دشمنی با حق و خوراک دادن به باطل، دروغ، فراتر از مستحب، واجب موکد است! همون سازمانه بود که هوا رو در روزهای توفانی تهران، به موقع (!) پیش‌بینی می‌کرد، اخیرا مدعی شده؛ «وجود پارازیت نمی‌گذارد گاهی هوا را درست پیش‌بینی کنیم!» عجب! ما به خیالمان این هم تقصیر بیلبوردهای ضد آمریکایی بود که شما نمی‌توانستید هوا را درست پیش‌بینی کنید! چطور امواج خود ماهواره برای امر خطیر هواشناسی و اعلام مه غلیظ صبحگاهی -که همه خودشان خود به خود دارند می‌بینند!- هیچ مزاحمتی ندارد اما پارازیت دارد؟! واحیرتا از قلوب مریض! هر جا جبهه حق می‌خواهد یک مزاحمتی برای کید و نقشه جبهه دشمن درست کند؛ مخل سلامت می‌شود، مخل دیپلماسی می‌شود، مخل محیط‌ زیست می‌شود، مخل زندگی گونه‌ای نادر از گربه ماده کویر می‌شود، مخل اعلام مه غلیظ صبحگاهی هم می‌شود! در عوض، احیانا هیچ خباثتی از دشمن، مزاحم هیچ چیز نیست! گویی ممد حیات، مفرح ذات و مزید نعمت است هر آنچه از ناحیه دشمن صورت گیرد؛ خواه ماهواره باشد، خواه بمبی که برای کودک درون گهواره «لالایی مرگ» می‌خواند! این موارد، نه فقط محیط زیست را خلل وارد نمی‌کند، بلکه چون از آن‌ور آب ساطع می‌شود، گل است و بلبل. با این دست فرمان، بیم از آن دارم که دوفردای دیگر مدعی شوند؛ «شعار «مرگ بر انگلیس» برای سلامت گونه نادری از بچه کوسه‌های در حال انقراض، مضر است!» و «شعار «مرگ بر آمریکا» از عدد عناصر جدول مندلیف به طرز چشمگیری می‌کاهد!» این مواجهه شماری از راستگویان دولتی با نظام مظلوم جمهوری اسلامی است، لیکن بنگرید تعامل رسانه‌های اصولگرا با دولت محترم را. باری از بدنه خود دولت، مدعی شدند؛ «آب تهران آلوده به نیترات است.» آیا ما نمی‌توانستیم در همین «وطن امروز» تیتر یک برویم؛ «سلامتی نوزادان در خطر» و دولت راستگویان را بنوازیم؟! ما اما «شرف» داریم و هرگز حاضر نیستیم قوه مجریه را به هزینه «تشویش اذهان عمومی» نقد کنیم. نقد ما از زاویه حق است، فلذا بی‌آنکه «ارگان دولت» باشیم، از قول وزارت بهداشت نوشتیم که آب تهران، مشکلی ندارد. آقایان و خانم‌های راستگو! ما نانخور دولت نیستیم اما شما دارید نان این نظام شیدایی و شهدایی را می‌خورید! لااقل به شکرانه رواداری منتقدان با دولت اعتدال، اندکی اهل انصاف باشید در حق جمهوری اسلامی… و الا بیم از آن دارم که مردم گریبان‌تان را با این سؤال بگیرند؛ «آن از سیاست خارجه‌تان، این هم از سیاست داخله‌تان، چه کار دارید می‌کنید؟!» آقایان و خانم‌های راستگو! ملت، سعه‌صدر منتقد را ندارد؛ خوشگل رای می‌دهد، خوشگل‌تر پس می‌گیرد!

وطن امروز/ ۱۹ مهر ۱۳۹۳

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “چقدر می‌تواند یک نظام، مظلوم باشد… کاش می‌شد بر این مظلومیت، حدی متصور بود.”

    آی گفتی…!

  3. سیداحمد می‌گوید:

    وزارت علوم مجبور شد اعتراف کند و بگوید بحث چند هزار بورسیه غیر قانونی، حقیقت نداشت؛ اما باز هم رئیس جمهور برمی گردد در مراسم رسمی می گوید: “بورسیه و ما ادراک ما البورسیه”

    این ها مجبورند به دروغ متوسل شوند تا خودشان را نشان دهند!

  4. رهگذر می‌گوید:

    سلام؛
    والسلام علی من اتبع الهدی
    در خانه اگر کس است، یک حرف بس است؛ لیکن برادر عزیز، گوش اگر گوش برخی ها و ناله اگر ناله توست، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است.
    فکر کنم برخی از ایشان از یکی از موجودات زیست کننده در کشور که ما آن را کبک می نامیم، دروس خود را به خوبی فرا گرفته اند.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    آفرین داداش حسین سالار!
    خیلی خوب و به موقع بود این مطلب.

    جوابی دارند دروغگویانِ مدرسه پیرمردها برای این متن؟!

    بنازم به صبر و درایت آقامون…

  6. ناشناس می‌گوید:

    “شگفتا از شرف بی‌مایه بعضی‌ها که بنشسته در صندلی جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی را می‌زنند، آن هم به دروغ! حالا دیگر کاملا باید معلوم شده باشد که هم در بحث بنزین دروغ گفتند، هم در موضوع بورسیه‌ها. این بود آنکه بهش می‌گفتند «دولت راستگویان»؟! که تو اولا، دروغ بگویی! ثانیا، یک سال تمام دروغ بگویی! ثالثا، یک سال تمام با دروغ وقیحانه خودت، خوراک به دشمن بدهی!”

    زن و بچه نشسته این‌جا نمیشه چهار تا حرف آبدار نثارشون کنیم؛ پس بووووووق…

  7. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    «چه کنیم ما با دولت راستگویان؟»

    فعلا منتظریم ببینیم وقاحت برای این دولت تعریف شده هست یا نه؟ و اینکه تا چه حد؟

  8. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    نه تنها «فی قلوبهم مرض»، بلکه مرض در تمام وجود و افکارشان رخنه کرده است.
    مدام سعی می کنیم نادیده بگیریم خباثت های آشکار و نهانشان را، اما خوشان اصرار دارند بر عیان شدن این خباثت!!

  9. فرهنگی می‌گوید:

    آقایان و خانم‌های راستگو!
    ملت، سعه‌صدر منتقد را ندارد؛ خوشگل رای می‌دهد، خوشگل‌تر پس می‌گیرد!

    ما بی سوادها و جهنمی ها که اصلا رأی نداده بودیم به این جماعت “فی قلوبهم مرض” اما اونایی هم که امیدوارانه بهشون رأی داده بودند حالا نومیدانه رأیشون را پس می گیرند ان شاءالله.

  10. گفت و شنود می‌گوید:

    جنابعالی؟! (گفت و شنود)

    گفت: اگر انتساب فرزندان برخی شخصیت‌های برجسته انقلاب، با پدران بزرگوارشان را به حساب نیاوریم، از آنها چه هویتی باقی می‌ماند؟!
    گفتم: تقریبا هیچ! برخی از آنها مانند «صفر» هستند که فقط وقتی جلوی عدد «یک» یعنی پدران عزیز و بزرگوارشان قرار می‌گیرند، عدد حساب می‌شوند و اگر یک را کنار بگذاریم و فقط خودشان را در نظر بگیریم، در نهایت، می‌شوند بی‌نهایت صفر! که باز هم همان «صفر» است!
    گفت: پس چرا دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها، اینهمه آنان را تحویل می‌گیرند و سخنان سخیف و بعضا ضدانقلابی آنها را با آب‌و‌تاب پوشش می‌دهند؟!
    گفتم: خب! به خاطر جایگاه برجسته پدران بزرگوارشان است و نه خود آنها، مگر نمی‌بینی که همیشه‌ اسم این فرزندان را با قید فرزند فلان شخصیت انقلابی یاد می‌کنند!
    گفت: یعنی تصور می‌کنند که مردم متوجه این ماجرا نیستند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! دانش‌آموز تنبلی به مدرسه زنگ زد و با تغییر صدای خود گفت؛ آقای ناظم امروز بهرام نمی‌تواند به مدرسه بیاید غیبت او را موجه بدانید. ناظم که شک کرده بود گفت؛ جنابعالی؟! و دانش‌آموز تنبل گفت؛ خب! من پدرم هستم دیگه!

  11. سید حمیدرضا نورانی می‌گوید:

    عالی بود

  12. سعید می‌گوید:

    با این همه سوتی، شعار راستگویی رو کجای دلمون بذاریم؟؟

  13. رحیم می‌گوید:

    من خواهش می کنم زبان زیبای فارسی را درست بنویسید روزنامه نگار محترم
    “خواهش” یک کلمه زیبای فارسی است
    جمع بستن آن با تنوین عربی اشتباه است
    لطفا ننویسید خواهشا
    غلط است

  14. حسینی می‌گوید:

    دولت سه لتی -به قول رضا امیرخانی- به همین دولت راست گویان می گویند…

  15. صاعقه گمنام می‌گوید:

    اوج هنر دولت راستگویان این می تواند باشد، که حداقل به راستی دروغ هایشان اعتراف کنند!!

  16. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    وقتی…
    اندک ابایی ندارند!
    آنجا که باید باشند نیستند…!
    آنجا که نباید باشند، به دروغ هم حاضرند بایستند!!

    چقدر می‌توانند «راستگو» باشند؟! و چقدر «فی قلوبهم مرض»؟!!

  17. ناشناس می‌گوید:

    چه کنیم با ۷۰۰۰ میلیاردتومان فساد ارزی؟ چه کنیم با بابک زنجانی و امضای چند وزیر؟ چه کنیم با ۳۰۰۰ میلیارد امیرخسروی؟ چه کنیم با مقام بلند پایه دولت معجزه همه هزاره ها؟ چه کنیم با تورم ۴۰ درصدی؟ آن روزها جمهوری اسلامی مظلوم نبود یا شما زنده نبودید؟!

  18. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    خیلی خوبه که مشکلات مملکت از تورم ۴۷ درصدی و بیکاری و فسادهای مالی و بابک زنجانی و نرخ افسار گسیخته دلار ۴۰۰۰ تومنی و بنزین سرطان زا (فراکسیون محیط زیست مجلسم گفت بنزین تولید داخل سرطان زاست) رسیده به تناقض گویی دو مسئول دولتی که اونم انگار آقای نوبخت تکذیب کرده حرفش رو!
    خدا رو شکر خوب پیشرفت کردیم.

  19. قاصدک منتظر می‌گوید:

    امام حسن عسکری علیه السلام:

    جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ
    تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.

    و با الهام از این حدیث؛
    زبان دروغ، کلید گشایش قلب های مریض است و حقا که صاحب این کلید بودن! برازنده ی این دولت است.

  20. لبیک یا حسین می‌گوید:

    آنجا که باید باشند نیستند..
    آنجا که نباید باشند به دروغ هم حاضرند بایستند..
    این جملات خیلی چسبید!

  21. م.طاهری می‌گوید:

    “«چقدر می‌تواند یک نظام مظلوم باشد»؟! و چقدر می‌توانند عده‌ای «مریض» باشند؟! “

  22. م.طاهری می‌گوید:

    دولت راست گویان٬ یک عبارت ادبی است!

    یک پارادوکس قشنگ!

  23. علی می‌گوید:

    اگه شما این بورسیه ها رو شنیدید؛ من باهاشون همکلاسم.
    دور هم که می شینن به ریش امثال ما می خندن که به چه بدبختی قبول شدیم.

  24. همرزم شهید می‌گوید:

    تورم ۴۷ درصدی (مثلا الان تورم چقدره! همه آمارها و به اصطلاح مستندات که شبهه دارند و هنوز اون شیییییییییبی که وعده داده بودند محقق نشده. ما که تو این مملکت زندگی می کنیم و می خریم و می پوشیم و می خوریم چیزی احساس نکردیم!!!)
    و بیکاری (برگرفته از قول خود پرزیدنت: و ما ادریک ما البیکاری!!!)
    و فسادهای مالی حالا بعدا تقش در میاد! در این یک ساله درصدد مهیا کردن زیر ساخت ها هستند!!!)
    و بابک زنجانی (این دیگه خیلی تکراریه، همه داستان تولد و رشد و بلوغش رو می دانند!)
    و نرخ افسار گسیخته دلار ۴۰۰۰ تومنی (کیه که نداند دلار دست چه کسانی بود و چگونه چه ها که نمی کردند!)
    و…

  25. پسرشهید می‌گوید:

    از نظر شیفتگان بی بی سی، تنها آبروی بزرگان (نادمان) نظام مهم است و نه امت کف خیابان!!
    واز قضا،این به اصطلاح بزرگان، کسانی هستند که امروز نقطه مقابل نظام ۳۰۰ هزار خون شهیدند…

  26. پسرشهید می‌گوید:

    راستی یادم رفت بگم هر وقت به بعضی ها میگن بزرگان نظام، چقد حرص آدم در میاد؛ چون بزرگان نظام، همسران و مادران و پدران شهدا هستند و نه راس فتنه!! (البته بزرگان ضد نظام اند فتنه گران)

  27. بی نشان می‌گوید:

    به علی

    نفرین بورسیه هایی که با داشتن رزومه قوی و گذراندن مراحل مختلف و کلی هزینه و وثیقه و وقت و برو بیا، تونستن برای انتقال دانش فنی به کشور، برن اونور، همیشه بدرقه راه این دولت خواهد بود که با آبرو شون بازی کردن و برچسبی رو بهشون زدن که حالا حالا ها پاک شدنی نیست….
    البته آبرویی که برای خدا بره، دیگه اهمیتی نداره که بعدا برگرده…

  28. رضا 2 می‌گوید:

    ……………………

  29. رضا 2 می‌گوید:

    حاج حسین از اونجا که جوابی برای این ادعای من نداشتی احتمال سانسور شدن متن زیاد بود ولی حداقل یه جوری به بی نشان بفهمون که من چی گفتم!!

  30. مرضیه می‌گوید:

    از صفحه یکی از دوستان در شبکه‌های اجتماعی:

    در ادامه تمجید از دکتر قاضی زاده هاشمی وزیر دوست داشتنی و موفق بهداشت و درمان

    این سیدحسن آقای قاضی زاده هاشمی فریمانی، آدم عجیبی است. درست وقتی دولتمرد و وکیل و وزیر، کاسه چه کنم گرفته اند دستشان که با مقوله اسیدپاشی باید چگونه برخورد کنند و چه موضعی بگیرند که این شود و آن نشود، بلند می شود می رود به دیدار دختر آسیب دیده. سخنرانی نمی کند، کنفرانس مطبوعاتی نمی گذارد، خودش را نماینده رئیس جمهور جا نمی زند و از آب گل آلود هم برای خودش و به نفع دولتش ماهی نمی گیرد؛ که تازه اگر می گرفت هم کمتر کسی اعتراضی داشت. صرفا کار خودش را می کند؛ بی حاشیه. دختر را معاینه می کند، دلداری اش می دهد، امیدوارش می کند و بعد هم خیال پدرش را راحت می کند که نگران هزینه های درمان نباشد. کاری را می کند که بلد است؛ همان کار درستی که فکر می کند باید کرد. باور کنید تحسین نکردنش، آن هم درست در زمانه ای که کمتر کسی کار درستی که باید را در همان زمانی که باید انجام می دهد، بی انصافی است. گمان می کنم این سید حسن آقا، از معدود کسانی است که منتی بر دوشش نیست بابت منصب وزارت و البته یقین دارم اندکند دولتمردانی که بزرگترین آرزو یا افتخار زندگی شان وزارت نباشد. زندگی نامه اش را که در فضای مجازی جستجو کنید، تقریبا در تمام موارد به متن ثابتی برمی خورید که احتمالا از همان سایت شخصی اش برداشته شده؛ شرحی کوتاه و مختصر. اما همان را هم که بررسی کنید احتمالا از خودتان می پرسید آدمی با این سوابق، خب چرا در همان سالهای پایان جنگ و آغاز دولت سازندگی نرفت سراغ مشاغل و مناصب دولتی؟ اندکی درباره نقشش در جهاد سازندگی دوران جنگ بدانید، تعجبتان بیشتر می شود. فهرست همنشینان آن سالهایش را مرور کنید، احتمالا شک می کنید که چرا در این همه کابینه بعد از آن همه سال، تا به حال خبری از سید حسن قاضی زاده هاشمی نبود؟ کاش یکی از دوستان روزنامه نگار، همت کند و یک “گزارش شخص” تفصیلی درباره اش بنویسد. شاید آن روز برای شما هم آشکار شود چرا برای آنکه درست هنگام بهره برداری از سوابقی که پیش و پس از انقلاب برای خود اندوخته، ناگهان غیب می شود و می رود درس می خواند و زحمت می کشد و نان آینده اش را در روغن گذشته فرو نمی کند، وزارت، چندان آش دهان سوزی نیست.

  31. ضد قلدر می‌گوید:

    بعضی ها اینقدر قشنگ دروغ می گویند که آدم حیفش می آید باور نکند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.