وطن امروز/ ۲۴ اسفند ۱۳۹۳
نه اینکه بگویم از مادها به این طرف، خوب که فکر میکنم حتی قبل از مادها هم بیسابقه بوده که سناتورهای یک قبرستان به کشور دیگری نامه بنویسند و چیزی در این مایهها علیه رئیسجمهور خودشان بگویند؛ «این یارو که مثلا رئیسجمهور ماست، خیلی هم پهن بارش نکنید، همچین هم که فکر میکنید اختیاری ندارد!» من از شمای مخاطب، شمای دیپلمات، شمای مورخ، شمای راننده تاکسی، شمای بیسواد، شمای بیشناسنامه، شمای تازه به دوران رسیده و شمای به جهنم حواله داده شده سوال میکنم؛ از مادها به این طرف یا از مادها به آن طرف… اصلا فرض میکنم حافظه تاریخی شما تا مادها را نمیکشد، به من بگویید از آققویونلوها (!) تا به امروز، آیا همچو چیزی سابقه داشته که ۴۷ سناتور یک قبرستان علیه رئیسجمهور خودشان به کشور دیگری نامه بنویسند… و آنقدر بنویسند و بنویسند که درجه آخر صدای سگ رئیسجمهور یعنی باراک اوباما را درآورند: «نامه سناتورها اقدامی بیسابقه بوده!» همینطور است قطعا که جناب اوباما میفرمایند! کنگو، بوتان، گابن، اوگاندا، روآندا و بالطبع گینهبیسائو و بورکینافاسو هم لااقل تا امروز شاهد همچین فضاحتی نبودهاند که آمریکا بوده! جنگ درشان بوده، کشت و کشتار درشان بوده، قحطی و قتل درشان بوده، اینها را نمیگویم نبوده اما فیالواقع دیگر اینطور نبوده که هفته پیش در آمریکا دیدیم! ای تاریخ بشکند قلمت، یهویی! انشاءالله به بعضیها برنخورد اما این همان آمریکا بود که بهش میگفتند کدخدا؟! در قیاس برخوردی که سناتورها با اوباما کردند راحت میتوان مدعی شد سرکارگر قهوهخانه مشقنبر بیشتر احترام مشقنبر را نگه میدارد و بیشتر رعایت شأن و مقام مشقنبر را میکند! سناتورها زیرآب اوباما را نزنند، کدخدا بودن آمریکا پیشکش! تا بفهمی سناتورها چه گندی به هیکل پرزیدنت زده و چه خاکی بر سرش ریختهاند، باید اوباما باشی! خود خودش! آقای اوباما! یک دورهای بود که آمریکا کدخدایی بود برای خود اما الان آن دوره نیست. آن زمان آمریکا از دست ملت ایران عصبانی میشد، امروز اما از دست سناتورهای خودش آمپر میچسباند در حد مرگ! آمریکا، آمریکا که میگفتند این بود؟! فیالحال مشقنبر در قهوهخانهاش شان و منزلت بیشتری دارد تا اوباما در خاک آمریکا! ای تاریخ! بشکند قلمت، یهویی!
*سلفی بچههای شیراز با علی مطهری!
آخر سالی دوست دارم یک حرف بیربط هم بزنم! کتک خوردن علی مطهری در شیراز، تقصیر حرفهای فلانی بود در مناظره! من و علی مطهری، میدان گلسرخ شیراز، همین الان، یهویی!
وطن امروز/ ۵ اسفند ۱۳۹۳
«هر که پیام ۲۴ خرداد را نگرفته، نباید به مناصب بالای دولتی راه یابد» از یک زاویه جمله درستی است. ناظر بر پیروزی رئیس قوه مجریه، تنها با یک اختلاف چند دهم درصدی -به حدی که با یک احتساب، تعداد رایندهندگان از عدد رایدهندگان به وی برتری دارد- مهمترین پیام انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ را نامزدهای رقیب صادر کردند، آنجا که پیروزی جناب روحانی با یک اختلاف چند دهم درصدی را بهانه تمرد از قانون نکردند. قانون، قانون، قانون و… و باز هم قانون. قانون، قانون است و لازمالاجرا. پیام ۲۴ خرداد ۹۲ «قانونگرایی» بود. آن روز رقبای فرد پیروز و البته هوادارانشان، برای جماعت خسرالدنیا و الآخرة ۸۸ کلاس قانون گذاشتند و پیام قانونگرایی صادر کردند. آن روز تمکینی که در برابر یک پیروزی چند دهم درصدی صورت گرفت، برای همیشه مایه عبرت، ایضا شرمساری جماعتی شد که سال هشتاد و اشک، اختلاف فاحش ۱۱ میلیونی را ندیدند. آن روز آقایان قالیباف، جلیلی و آن دیگران بهعلاوه رایدهندگانشان نشان دادند وقتی صحبت از «قانون» میشود، دیگر چند میلیون یا چند نفر ندارد! باید تمکین کرد از قانون؛ چه با ۱۱ میلیون اختلاف فاحش، چه با یک اختلاف چند دهم درصدی. بویژه ناظر بر حوادث سال ۸۸ برای هر عقل سلیمی قابل پذیرش است که روز ۲۴ خرداد بسی زودتر از پیام اعتدال، پیام قانون بود که صادر شد. پیام قانون یعنی پیام رای مردم، پیام احترام، پیام ادب، پیام منطق، پیام شعور، پیام شرف و پیام امنیت. مستند به اختلاف ناچیز انتخابات ۲۴ خرداد، راحت بود برای نامزد بعد از فرد پیروز، دبه درآوردن لیکن تو وقتی واقف باشی که برای وجب به وجب این بیرق مردمسالار، خون سرخ ریخته شده، بیقانونی اینقدر دیگر برایت راحت نمیشود! با این حساب، من کاملا موافقم؛ «هر که پیام ۲۴ خرداد را نگرفته، نباید به مناصب بالای دولتی راه یابد» اگر هم راه یافت لااقل برای رضایت دل آقای روحانی، باید راهدهنده را مواخذه کرد. بر مبنای این جمله دقیق رئیس قوه مجریه، کسانی که علیه نتیجه قانونی انتخابات، لشکر میکشند، صلاحیت منصبنشینی ندارند. جمله وقتی دقیق از آب درآمد، زیبندهتر آن است که اولین عامل، ناقل محترم باشد. «تمکین به قانون» البته فقط پیام ۲۴ خرداد ۹۲ نیست؛ پیام ۲۲ خرداد ۸۸ بلکه پیام هر انتخاباتی است. حال اگر فردی حکم دهد که فلان نالایق، بیآنکه پیام قانون را گرفته باشد، متصدی پستی شود، او را از همین جا دعوت میکنم به گرفتن پیام ۲۴ خرداد. روز ۲۴ خرداد، اعتدال شعار رئیسجمهور بود اما پیام ۲۴ خرداد یعنی قانون، شعار همه جمهور در همه روزهاست. هر رئیسجمهوری، عاقبت یک شعاری دارد اما مهمتر از شعار روسای جمهور، پیامی است که جمهور صادر میکند. اگر جمهور، آن روز که رای میدهد طبیعتا قابل تقسیم است، همان روز پیام هم میدهد که این پیام، دیگر اکثریت و اقلیت ندارد. به قول امروزیها گمانم «لایک» داشت جمله رئیس قوه مجریه. ما سال ۸۸ اگر یک خط مینوشتیم ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، مکرر در مکرر فریاد زدیم که ۴۰ از هر دوی اینها بزرگتر است. آری! حق منصبنشینی ندارد فتنهگر دیوانهای که ۱۳ را از ۲۴ بزرگتر اما از ۴۰، از همه ملت، خیلی خیلی بزرگتر تصور میکند!! میبینی جناب روحانی! علامت کوچکتر بزرگتر، سرشان نمیشود، از شما پست هم میخواهند! ندهید خب بهشان! احسنت! شما چند روز پیش در زمینه صنعت فضایی، آن اقدام را انجام دادید؛ رسانههای اصولگرا همه در صفحه نخست تیتر گرفتند اما جراید فتنه به سانسور گذراندند! واماندهها کاش فقط در علائم ریاضی مانده بودند؛ پیام ۲۴ خرداد را هم نگرفتهاند بدبختی!

اسد هست و ملکعبدالله رفت

وطن امروز/ ۷ بهمن ۱۳۹۳
انقلاب اسلامی صرفنظر از دستفرمان بعضا غلط دولتها با قدرت مشغول طی طریق است. ادارههای اینجا و آنجا، خواه به انقلاب اسلامی کمک کنند، خواه چوب لای چرخ بگذارند، ارادههای انقلابی، انقلاب را تنها نخواهند گذاشت. شهیدان شهریاری، احمدیروشن و… دست روی دست نگذاشتند تا ببینند کدام دولتمرد با هستهای موافق است و کدام نه! کار خویش انجام دادند. صد البته بهتر است ادارههای دولتی به وظیفه خود عمل کنند اما نکنند هم، اندک خللی در عزم جوانان انقلابی صاحب اراده به وجود نخواهد آمد. پس انقلاب پیش رفته است. ما منکر ضعف هیچ دولتی از دولتهای پس از انقلاب نیستیم لیکن حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی در همه آرمانهای زمینی و آسمانی کاملا مشهود است. با ملاک آرمانها، همان اندازه که انقلاب اسلامی پیشرفت داشته، دشمن و بویژه آمریکا عقبنشینی آن به آن داشته. فیالمثل در آرمان سران کاخ سفید، هرگز این نبود که عمر با برکت انقلاب اسلامی به بهار سی و ششم برسد، با آن همه تهدید و تحریم و ترور و جنگ و چه و چه که علیه ملت ما روا داشتند. حال ایران، هستهای هم شده! در سخنان امام خامنهای دقت کنید. گویی همان خمینی بتشکن است، لیکن قیاس کنید رفتار و گفتار سران ۳۰ سال پیش کاخ سفید را با سران روسیاه امروزش. نقشههای ریگان برای خلیجفارس را یادتان هست؟ واقعیت آن است که این گزینه بامزه نظامی روی میز آقای اوباما، سالیانی پیش برای خودش ارج و قربی داشت، نقطه هدفی داشت، سوختی داشت! در همان سالیان یعنی نزدیک ۳۰ سال پیش بنا به اقتضای روزگار، ولیفقیه به یکی از ۲ قطب آن روز دنیا نامهای نوشتند و نکات مهمی را متذکر شدند و پیشبینی کردند… و همه محقق شد. اینک ۳۰ سال از آن دوران گذشته و هم او دست برتر را در منطقه دارد که در جغرافیای مقاومت، سیدحسن و حاجقاسم را در آستین دارد. اینک لازم نیست ولیفقیه به آقای اوباما نامه بنویسد، بل این اوباما است که در ضمن نامه، منت ژنرالهای سپاه انقلاب اسلامی را میکشد. اینک ولیفقیه، نامه هم بخواهد بنویسد به جوانان غربی مینویسد، چرا که آمریکا دیگر ابرقدرت و کدخدای جهان کنونی نیست که لازم باشد ولیفقیه به او نامه بنویسد و آینده را پیشبینی کند. آینده معلوم است! آن روزی که آمریکا، حرف اول و آخر را در دنیا میزد، روزگاری بود که مثلا اراده میکرد فلانی در فلان جا رئیسجمهور نباشد، فیالفور همین اتفاق میافتاد اما من فردایی را میبینم که بشار اسد با رای مردم شام همچنان رئیسجمهور سوریه است و آن روز، اوباما دیگر رئیسجمهور آمریکا نیست! همانطور که امروز اسد هست و ملک عبدالله نیست! خامنهای هم دهه ۶۰ ولیفقیه بود حتما به گورباچف نامه مینوشت و خمینی هم امروز اگر در میان ما بود ـ دقیقا عین آقا ـ محلی به اوباما نمیگذاشت و نامه به قلوب ذاتا پاک جوانان دیار غرب مینوشت، بلکه اسلام را بیواسطه رسانههای شیطانی دریابند. فلذا خامنهای همان خمینی است اما آنچه عوض شده، نوع آرایش جبهه حق و باطل است. در این آرایش جدید، دست برتر از آن جبهه حق است و این رئیسجمهور آمریکا است که لاجرم باید نامه به بزرگان بنویسد. آقای اوباما لابد دوست میداشت بزرگان نامه او را محلی بگذارند، بیچاره نمیدانست که امروزه روز برای جانشین خمینی، جوانان غربی، بیشتر از سران غرب موضوعیت دارند! من واقعا دلم برای سران غرب و در راسشان این آقای اوباما میسوزد. بیچارگانی هستند که برای ادامه حیات، یک روز متوسل به ابوبکر البغدادی میشوند، دگر روز به «خبر مرگش»! این هم آخر شد ابرقدرت؟! امام اگر به گورباچف نامه نوشت، این هم بود که رئیسجمهور شوروی برای ادامه حیات خود، لااقل آدمکش و تروریست از جای جای عالم اجیر نمیکرد و یک حد و حدودی از پرنسیب و پرستیژ برای خودش قائل بود. خب! دقیقا در این منظومه است که بعضی پیادهرویها، نه فقط اقتصاد را علاج نمیکند که در حکم پیادهروی روی مخ منافع ملی و غرور ملی معنی مییابد. وقتی در جنگ آرمانها، دست برتر از آن انقلاب اسلامی ملت ایران است، بیشتر باید مراقب برند بهمن ۵۷ بود. بعضیها بدانند اگر این نبود که در جمهوری اسلامی صاحب مسؤولیت هستند، ملت هرگز این همه در رفتار و گفتار ایشان دقیق نمیشد. ادعا میشود که ما اگر در برابر دشمن علیالدوام کوتاه بیاییم، در صورت عدم توافق، افکار عمومی همه دنیا حق را به جمهوری اسلامی میدهد، نه آمریکا. من حتی اگر با این ادعا موافق باشم، سوال میپرسم که در برابر دشمن اساسا تا کی و تا کجا باید کوتاه بیاییم؟ و براستی خط قرمز این بساط کجاست؟ درباره ادعای یادشده ضمن اشاره به چند نکته پرونده این متن را میبندم و خواننده را به تامل و تدبر بیشتر دعوت میکنم.
یک ـ اساس این تفکر که افکار عمومی دنیا در قضیه هستهای، حق را به ۱+۵ میدهد، نه ایران، اشتباه و ناشی از یک ذهن مرعوب است.
دو ـ اما گیرم لازم باشد برای اقناع بیشتر جهانیان، از چیزهایی کوتاه بیاییم. گمانم آنچه در این یک سال و نیم اخیر انجام شده، کافی باشد.
سه ـ کوتاه آمدن بیش از این، اصلا و ابدا به اقناع بیشتر جهانیان منجر نخواهد شد بلکه دنیا اتفاقا از خود خواهد پرسید این همه کشور مسلمان سفیر فرانسه را اخراج کردند، چرا جمهوری اسلامی در بینشان نیست؟ این چه وقت سفر وزیر امور خارجه ایران به پاریس بود؟ ایران که در میدان مسابقه، با عناصری چون قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله بهخوبی از پس نقشههای شوم آمریکا و اسرائیل برآمده، چرا در زمین دیپلماسی متوجه برند خود نیست؟!
چهار ـ اگر ادعای مورد بحث را قبول کنیم آیا ممکن نیست در نهایت به اینجا برسیم که انقلاب اسلامی را دودستی تقدیم دشمن کنیم تا دنیا نه فقط پی به حقانیت ما ببرد بلکه ملتفت مظلومیت ما هم بشود؟! آیا مضحکتر از این هم چیزی پیدا میشود؟!
پنج ـ صدالبته طراحی رفتار و گفتار بهگونهای که دست آخر، دنیا بیش از پیش متوجه ذات پلید و درستنشدنی شیطان بزرگ شود بلامانع است، منتها دقت باید کرد در این طراحی به منافع ملی و اقتدار ملی ظلم نشود.
شش ـ این یک اصل است؛ آدمی که از خود ضعف نشان دهد بیش از آنکه محق بودن خود را ثابت کرده باشد، ذلیل بودن خود را به کرسی نشانده… و دنیا به آدم ذلیل هیچ حقی در هیچ قضیهای نمیدهد.
هفت ـ اتفاقا اگر قضاوت جهانیان برای ما ملاک است، در عالم دیپلماسی، بسی بیش از اینها باید روی موضع حق خود پافشاری کنیم. زیادی که کوتاه بیاییم، دنیا لابد با خود خواهد گفت ایران که خودش هم روی مواضع خود محکم نیست و خودش هم خود را چندان محق نمیداند که روی این حق ایستادگی کند، ما چرا حق را به او بدهیم؟
هشت ـ افکار عمومی دنیا بماند؛ بعضیها در همین ایران خودمان به جای آنکه منبعث از این بساط یکسال و نیم، متنبه راه غلط خود شوند، تازه میگویند «سیاست باید به اقتصاد یارانه بدهد»! علاوه بر پیادهروی با اجنبی و سفر به پاریس در بدترین زمان ممکن، دقیقا باید تا کجا در برابر دشمن خم شویم که شاخکهای فهم بعضیها تکانکی بخورد؟ آمدیم و این جماعت اصلا نخواست موضوع را بفهمد، آیا ما مسؤول فهم اینها هم هستیم یا کمی این وسط باید دلمان برای برند انقلاب اسلامی بسوزد؟ انقلابی که امام آن، نه لزومی به نامه نوشتن به اوباما میبیند، نه حتی جواب دادن به نامه او، آیا اندازه فهم بعضیها ارزش ندارد؟
نه ـ خنده به دشمن، تحریم را برنمیدارد. دیگر این یک سال و نیم اخیر همه گونه به دشمن لبخند زده شد اما تحریم به قوت خود باقی است بعضا تحقیر هم میکنند. تحریم وقتی از بین میرود که دشمن ببیند تحریم او بیاثر است اما تحریم دشمن چگونه بیاثر میشود؟
ده ـ نگاه به درون، به اقتصاد، به عزم ملی، به جوانان وطن خود، اثر تحریم را از بین میبرد یا آنچه در این یک سال و نیم اخیر عمل شد؟ برای از بین بردن اثر تحریم، من که رد خون شهریاری شهید را میگیرم تا خندههای جناب ظریف! این انتخاب سرنوشتساز، امتحان خود را پس داده است! غنیسازی ۲۰ درصد و چرخش سانتریفیوژها، خود نوعی فراعمل اقتصادی و ناظر بر افقهای آینده جهان است. آنچه نمیگذارد چرخ کارخانهها بچرخد، لباس بدون جلیقه ضدگلوله حاجقاسم سلیمانی نیست، مردمک چشم «علیرضا» نیست، پری نقاشی «آرمیتا» نیست، سیدحسن نصرالله نیست، تحولات یمن نیست، «خبرمرگش» نیست، قطرات خون سردار شهید سپاه قدس نیست، تذکرات آیتالله جوادیآملی نیست؛ در یک کلام خلاصه کنم بیتدبیری است! آقایان! قند در دل دشمن آب کردن، برای اقتصاد این ملت، نان نمیشود. بفهمید!
بسم رب الحسین…
این جناب، آن وقت که دزدید و برد و خورد، به فکر صداقت و راستگویی نبود!
جناب کرباسچی!
مردم اگر اطلاعات اقتصادی خود را با رندی و زیرکی -و نه دروغ- وارد کردند، از ترس وجود امثال جنابعالی بود که این روزها شده اید مغز متفکر های دولت راست گویان!!!!!!!!!!!!!!!
مردم می دانند که مبلغ حاصل از انصراف از یارانه ها، قرار است جیب چه کسانی را پر کند و گردن چه کسانی را کلفت تر!
عجب صفحه یکی بسته این وطن امروز!
http://www.7uplod.ir/images/r05y4epruvkayyh74km2.png
ماشاءلله… چشم بد دور!
خدا نیامرزد مسئولینی را که با دزدی و رانت خواری، باعث ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه شدند.
آنقدر به ناحق از بیت المال بردند، که امروز مردم مجبورند…
اگر همون حوالی سال ۷۷ گردن کلفتش شکسته می شد، امروز برای ما حرف مفت نمی بافت!!
مرتیکه دزد، داره از صداقت برای ما حرف می زنه.
لابد مردم باید از تو صداقت یاد بگیرن دیگه؟!
“من تعجب میکنم از دبیرکل فلان حزب بدنام که در جستوجوی دروغگو، به ملت ایران رسیده و این در حالی است که دور و بر همان حزب، عالیجنابی وجود دارد که در گفتن دروغهای بزرگ منجمله «دروغ تقلب» و بستن داستانهای عجیب به بزرگان منجمله «خاطرات کذا» تبحر فراوانی دارد. آقای دبیرکل اگر واقعا میخواهد دروغگو را بشناسد، هرگز لازم نیست راه دوری برود، چرا که تا پدر مثلا معنوی حزب بدنام هست، اتهام دروغگویی به ملت ایران نمیچسبد!”
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان محترم؛
به پاسخ “داداش حسین” در متن ستون یمین به “چشم انتظار” دقت کنین… مهم است!
این یعنی فنا، یعنی نابودی. این یعنی دست و پا زدن در کثافت و پلشتی. اینها همه سر و ته یک “کرباس” چی اند!!! از “کوسه” همان برون بزاید، که در اوست!!
سلام
تجربه دادگاه باعث شده بهونه دست برخی ندهید و نام افراد را نبرید هر چند مشخص است که منظور از دروغگوی بزرگ در این متن کیست.
در خصوص جریمه سه برابری، آوردن آن به عنوان دروغ، چندان درست به نظر نمی رسد و این مساله نوعی ارعاب و تهدید بود و نه دروغ.
به نظر اگر بر امر دروغ بزرگ یعنی تهمت تقلب و موضوع فتنه ۸۸ و ۷۸ تمرکز بیشتری می کردید قویتر می شد نوشت. بعضا دروغ هایی که به نظام توسط برخی به اصطلاح خودیها زده شده بزرگ تر از دروغهایی است که دشمنان قسم خورده وارد کرده اند و آن قدر مصداق وجود دارد که دست نویسنده باز باشد.
حضرت آقا فرمودند؛ «امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». همین شعار برای کسانی که با دشمن همنوا شوند قابل تعمیم است.
حسین قدیانی: جریمه ۳ برابری، با حفظ سمت «ارعاب و تهدید» که در متن های قبلی قطعه ۲۶ اتفاقا از همین زاویه بدان اشاره شده بود، متاسفانه «دروغ» هم بود! دروغ بود دیگه! پس دروغ به چی میگن؟ منتهای مراتب، روزنامه و من نوعی که برایش می نویسم، با «آخرین اخطار» مواجه شده ایم و… این روزها به شدت مجبوریم هم حرف مان را بزنیم، هم بمانیم که اساسا بتوانیم حرف مان را بزنیم!! من، شیر بی یال و دم و اشکم نمی شناسم، فلذا این روزها، کمتر نوشتن را بیشتر می پسندم تا انتشار متنی که سر و تهش ۶ بار زده شده باشد… من در همین متن نوشته بودم؛ «دروغ به شعار تدبیر می گویند»! اصلا کوش؟؟!! چی شد؟؟!! شد این جمله؛ «با این دستفرمان بیم از آن است که خود شعار تدبیر، دچار ناراستی و بیصداقتی شود!» ای بابا…
دقیقا مثل خانم شرمن به ملت توهین کرد. انگار از رو دست اونا نگاه می کنند و با مردم صحبت می کنند.
اگه به زعم دولتمردان ما ایرانی ها دروغگو هستند، آقای کرباسچی و کل دولت راستگویان هم که ایرانی اند، دروغ گو هستند، تا حالا هم خیلی از حرفهاشون دروغ از آب درامده، پس برای کی سجاده آب می کشند؟
آقای رییس جمهور بر خلاف شعار هاش اصلا حوصله شنیدن هیچ نقدی رو نداره.
کم مونده برای منتقدین حکم ارتداد صادر کنند…
فقط یک در خواست ساده، کارنامه این یکسال را ارائه دهید تا ما هم در جشن تاجگذاری شما روز بعد از نیمه شعبان شرکت کنیم.
ضمنا پیشنهاد می کنم هر چه زودتر به همکار جدید در مصر تبریک بگویند.
آقای ترکان اعتراف کرد که ما در توافق ژنو شکست خوردیم! این عاقبت اطمینان به دشمن است! هنوز ما جمله امام را فراموش نکریم که امریکا را زیر پا می گذاریم…
۱- عده ای بنا به درخواستِ (تهدید، دروغگویی، توهین و یا هرآنچه به نظرتان صحیح است) دولت از گرفتن یارانه انصراف دادند.
۲- دولت با هزینه کردن این مبالغ در بخش بهداشت، هزینه خدمات درمانی را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. (این مورد، موضوع گزارش ویژه اخبار ۲۰:۳۰ چند شب پیش بود و نه گفته رئیس جمهور دروغگویمان!!)
نتیجه گیری جناب آقای قدیانی از گزاره های ۱ و ۲: دولت دروغ گو و خطا کار است چرا که با آنهایی که به ناحق انصراف نداده اند برخورد نکرده است!! 😀
ایشان همچنین بارها خاطرنشان کرده اند که بسیار هم دوست دارند از خوبیهای دولت هم بنویسند اما دولت تا بحال پشیزی کار مثبت انجام نداده است!
پی نوشت: می دونم این کامنت انتشار داده نمی شه فقط خواستم بگم به هر حال مردم این چیزا تو یادشون می مونه. حالا شما برو ببین فلان شخصیت مستتر سیاسی کجا چی گفته بیای بر علیهش متن بنویسی! شما حتی قواعد بازی رو هم بلد نیستید چه برسه به بصیرت!! 😀
من حرفای کرباسچی رو نخوندم؛ یعنی اصلش رو نخوندم، همون چیزی رو خوندم که وطن امروز نوشته بود
من به عنوان یک ایرانی واقعا احساس نکردم که کرباسچی به ایرانی ها توهین کرده باشه و مثلا گفته باشه که «مردم ایران “ذاتا” دروغگو هستند» بلکه گفته که در یه ماجرایی دروغ گفتند. البته من از امثال کرباسچی حالم بهم میخوره، از این دولت هم خوشم نمیاد و به اون چیزهایی معتقدم که شما باورشون دارید، پس خواهشا من و امثال من رو با همون چوبی نرانید که اعتدالیون را.
الغرض؛ خواستم بگم که وطن امروز هم اینجا حرفه ای نبود و از روش خود زنجیره ای ها استفاده کرد.
ما در روایات اسلامی داریم زمانی که فردی در حال ارتکاب معصیتی هست روح ایمان از او خارج شده و روح کفر بر او حاکم است ولی به این فرد کافر نمیگن، اینجا هم با همچین قضیه ای طرف هستیم، این یارو در این سخنانش نگفته که مردم ایران دروغگو هستند بلکه گفته در اینجا دروغ گفتند، حالا دلیل این دروغ چی هست و چرا دروغ گفتند ماجرای دیگه ای داره.
البته منم قبول دارم که این حرف ها برای دهان امثال ایشون خیلی بزرگ هست ولی خب تیتر وطن امروز با واقعیت و فحوای حرف های این یارو خیلی تمایز داشت.
قطعه ۲۶: خوب بود به جای پیدا کردن قاتل بروسلی در کرج، یک کلام می گفتی که از نظر شما، بالاخره دبیرکل فلان حزب، مردم ایران را ولو در فلان ماجرا، متهم به دروغگویی کرده یا نه؟؟!! شما برو اصل حرفاش رو -نه حتی از منبع وطن امروز!- بخوان. مردک داره می گه؛ «فراتر از فلان و بهمان ماجرا، اونقدر دروغ عادت مردم ایران شده که باید مردم رو تربیت کرد از اول!!» ببین کیا شدن مربی و معلم ملت ایران؟؟!! جناب حافظ! تمایز در کامنت شما بود، نه تیتر وطن امروز… «من به عنوان یک ایرانی واقعا احساس نکردم که کرباسچی به ایرانی ها توهین کرده باشه و مثلا گفته باشه که «مردم ایران “ذاتا” دروغگو هستند». شما و احساس تان البته مختارید! که ما هنگام انتخاب تیتر یک روزنامه، مسئولیت احساس شما را نداریم قطعا! 🙂
با صحبت های امروز روحانی خیلی حال کردم؛ نه اینکه موافق حرفاش باشم.
خوشحالم که در نهایت توی جمهوری اسلامی برا اولین بار بحث بر سر مسائل سیاسی و روزانه (بخوانید خاله زنکی) جای خودش رو به بحث و جدال در حوزه فلسفی و اشکالات نظری بنیادین داده.
حالا نوبت خاتمی و علم الهدی که جواب بدن. فکر کنم یه نتیجه های خوبی از این دعواها بشه گرفت. فعلا منتظریم…
تفرقه و تکلیف گرایی منهای نتیجه، گناهی است که کفاره اش می شود تحمل ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی…
عالجناب؟!
همونی که بابای “م ه” پدرسوخته است؟!
همونی که با “م ه” تقسیم کار کردن برای مبارزه با نظام؟!!
خود “نا دخلشه”؟!
۲+۱= ؟
خود گویی و خود خندی….
بعد ۸۴ اپوزیسیون بودن هم یادتون رفته متاسفانه
به نظرم صفحه اول وطن امروز خیلی طوفانیه. مواظب باشید!
نمی دونم چرا صدا و سیما این بخش از افاضات پرزیدنت گلاسکویی را پخش نمی کنه تا عموم مردم ببینن حجت الاسلام ضد اسلام چی از مغزش تراوش میشه!!!
آخه تو که نه به منبر اعتقاد داری، نه به “الناس علی دین ملوکهم”، نه به بهشت و… حتی داری با آیت ا… سید احمد خاتمی کل می ندازی (که اصلا در حد و اندازه اش نیستی)، برا چی عبا عمامه گذاشتی و فامیلی ات رو از فریدون گذاشتی “روحانی”؟؟؟؟!!!!!
هان؟؟!!
آی خدا!
کار ما به کجا رسیده که کرباسچی…
البته ببخشیدا می دونم حذفش می کنید ولی نمی تونستم اینو نگم!
کسی که به ما …… کلاغ ….. بود!
بسم ا…
سلام بر … خود بصیر پندار!
اعیاد شعبانیه مبارک
دو سوال از قطعه ۲۶ دارم!
شما فکر می کنید اگر عقبده شما سر کار بود، وضع اقتصاد و فرهنگ بِـه از این بود؟
می توان روند جریان فرهنگی را کُند یا تُند کرد اما سخت می شود آن را تغییر داد!
زیرا فرهنگِ غرب، سوار بر تکنولوژی وارد کشورهای دیگر می شود! وقتی می گم تکنولوژی منظور ماهواره تنها نیست بلکه از آدمس و عروسک و قاشق چنگال بگیر تا ماهواره و موبایل همین اینترنتی که ما استفاده می کنیم!
چرا ما در امور نظامی و پزشکی پیشرفت می کنیم اما در امور دیگر رشته ها مخصوصا علوم انسانی پایمان می لنگد؟
به نظر من در هر دو علوم متخصص آن وارد می شود. حداقل در مورد پزشکی این را می تونم بگم چون از نزدیک روند آن را دیده ام!
اما در علوم انسانی فقط تعهد را در نظر می گیرند و دانشجویی که بمباران تبلیغاتی می شود سوال هایش بی جواب می ماند!
یک پیشنهاد هم می کنم به جای فاصله گرفتن از دولت و نزدیک کردن آنها به اصلاحات و غرب، سعی کنید همکاری کنید!!
🙂
استوانه ی ضخیم انقلاب را لرزاندی با این متن…
ببخشید یه سوال داشتم؛
قضیه جدایی احمدی نژاد از مشایی چیه؟ پروژه است یا واقعیه؟
اینایی که همش میگن خود گویی و خود خندی؛ خوب توقع دارند یه طوری حرف بزنید که اونا خندهشون بگیره؟ حرف خندهدار میزنن خوب!! هرچند که دعا میکنیم حالشون خوب بشه؛ اما خوب یهذره منطقی باشن! چیزی که برای یه عده خندهداره، برای گروه مخالفشون اعصابخوردکنه!!
میتینگ! (گفت و شنود)
گفت: همایشی که قرار بود در آن به نظرات امام راحل(ره) بپردازند، به میتینگ حمایت از سران و عوامل فتنه تبدیل شد.
گفتم: سران و عوامل فتنه که تصویر حضرت امام را پاره و لگد کرده بودند، مسجد آتش زده بودند، به ساحت امامحسین(ع) اهانت کرده بودند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کرده بودند، به نفع اسرائیل و آمریکا شعار داده بودند، مرگ بر اصل ولایت فقیه گفته بودند، روی قید اسلامی در جمهوری اسلامی ایران خط کشیده بودند و…
گفت: بیخود نیست که هر چه زور میزنند خودشان را پیرو امام نشان بدهند هیچیک از هوادارانشان هم باور نمیکنند، چه رسد به مردم فهیم و با بصیرت ایران.
گفتم: یارو میگفت؛ فرزندم نماز نمیخواند. به او گفتند؛ از فضیلتهای نماز برایش بگو! جواب داد، گفتهام ولی اثر نداشته، گفتند؛ از نعمتهای بهشت بگو!، گفت؛ خیلی گفتهام ولی بیاثر بوده! گفتند؛ از عذاب جهنم بگو؛ یارو گفت؛ گفتهام اما تاثیر نداشته، پرسیدند؛ خب! ببین حرف حسابش چیه؟! یارو گفت؛ هیچی! میگوید خودت بخوان تا من هم بخوانم!
دکتر!
چی فرمودین؟!
خود گویی و خود خندی؟! 🙂
دولتی به این گندی!
رأیشم که نیم بندی
نصف کابینه پیرمرد
مابقی، مرض قندی!
همُّ و غمِّ فرهنگش
رقص و تنبک و اندی!
کارنامتو روکن، شیخ!
با خودت تو چندچندی؟!
اقتصاد و فرهنگ، صفـــ۰ـــر
ما بقی بگو چندی؟!
در ژنو که با اشتون
عنقریب پیوندی!!
قهقهه بَرِ دشمن
با ما که نمی خندی!!
این حرف به آنان گو:
خودگویی و خود خندی؟!
http://www.jahannews.com/vdchxinx623n-6d.tft2.html
چشم انتظار؛
خیلی قشنگ گفتی… دم شما گرم!
روحانی گفت: بعضی ها که کار ندارند دچار توهم هستند و مدام غصه دین و آخرت مردم را می خورند، در حالیکه نه می دانند دین چیست و نه می دانند آخرت چیست، فقط غصه می خورند.
نقل قول قدیانی: بعضی از مردم بیکارند کار ندارند شغل ندارند دچار توهمات میشوند غصه دین را میخورند نه دین را میفهمند…
قدیانی خیلی بدبخت و حقیر شدی!!!
حسین قدیانی: اولا نقل قول من نیست و تیتر یک وطن امروز است. ثانیا عینا جمله شیخ حسن است! عین حرفی که زد! اونی که شما گذاشتی، ویرایش شده اصل جمله شیخ حسن -همان تیتر یک روزنامه ما- بود برای چینش خبری!! حال پیدا کنید بدبخت و حقیر را!!
چشـــــــــــــــــــــــــــــــــم انــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــظــــــار؛
مـــــــــــــــــــــــــــــــــچـــــــــــــــــــــــــــــــــــکـــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــــــــــــــــــــم
چشم انتظار؛
خیلی قشنگ بود، لبخند اومد به لبمون. حالشو بردیم.
مرسیییییییییییی!
http://www.jahannews.com/vdcauune649nio1.k5k4.html
مخلصیم!
دوستان خودشون بهانه می دن دست آدم. اگه نه، ما داریم زندگیمونو می کنیم…!! هرچند در مشقت و سختی!!!!!!
آقا این شعرها رو فی البداهه میگی؟؟
خداوکیلی استعدادشو داری. برو پی ادبیات فارسی تو دانشگاه.
ولی کلا برید تحلیل امید حسینی رو از حرف های رییس جمهور بخونید؛ باهاش موافقم.
روحانی می دونه عین خاتمی بدنه اجتماعی گفتمانی نداره به اون شکل، می خواد موج اجتماعی ایجاد بکنه به نفع خودش و تو مسایل دیگه ازش استفاده بکنه.
حریف هم که قشنگ بازی می خوره.
سیاست خوبیه!
عالیه
بابا چشم انتظار؛
دیوان اشعارت کی میاد بیرون؟!
خیلی باحال بود. ساده و پرمعنی و طناز.
همیشه به پسرم میگم؛ درغگو دشمن خداست!
دوستان!
امام رضا بطلبند؛ به زودی(به وقت و افق قطعه) نایب الزیاره ام مشهد الرضا. ان شاالله!
گفتم بگم که دلتون بره بارگاه نورانی امام!
التماس دعا و طلب حلالیت!
تقدیر خدا، تقصیر عباس نیست؛ تطهیر تاریخ است .
http://esharatvatanbihat.blogfa.com/post/1114
اعیاد خجسته و با عظمت شعبانیه، بر آقای قدیانی و همه دوستان مبارک باد.
یه معتدل ضد افراط:
این بی جنبگی دولتی ها، داره رو من هم اثر می ذاره. حالا اینقدر تعریف بکنین، تا من بی سواد فاقد شناسنامه! جوگیر بشم، فکر کنم بیدل دهلوی ام!!!! نه بابا؛ این قطعه ی مقدس اونقدر برکات داره، که یه بی ذوقی مثل ما رو هم بی نصیب نذاشته. دست داداشمون درد نکنه با این شاگرد تربیت کردنش… 🙂 🙂
دولت راستگویان!!!!
چه روزگار وارونه اى شده!
بعضى از ما بهتران اگر بگویند:
در حالى که سال ١٣۶٣ پاسپورتمان را از “فریدون” به روحانى برگرداندیم، ولى در سال ١٣٧٣ با اسم فریدون از دانشگاهى که از ادغام یک مدرسه آشپزى با یک پلى تکنیک ایجاد شده دکترى حقوق گرفته ایم و همزمان داراى چندین شغل دولتى و نمایندگى مجلس هم بوده ایم وانگلیسی شان هم در حد مدرسه راهنمایی باشد و…
نام خود و دولتشان راستگویان است ولى مردم دروغگو محسوب مى شوند!
آقای قدیانی؛
فراموش کرده بودم که شما جانباز فتنه ۸۸ هستید پس روز جانباز را خدمت شما تبریک عرض می کنم.
حضرت عباس نگهدارتان.
“این روزها به شدت مجبوریم هم حرف مان را بزنیم، هم بمانیم که اساسا بتوانیم حرف مان را بزنیم”
خیلی وضعیت سختیه، کجان اونایی که حنجره جر میدادن واسه آزادی بیان و پس از بیان؟!
تو این دولت خیلیها یا پررو شدن یا در حال پررو شدنن!
اینم یکیشونه؛
http://www.fetan.ir/home/
http://www.fetan.ir/home/?cat=21
دوستان منتشر کنید لطفا…
ترکیب “دولت راستگویان” اولین و بزرگترین دروغ این دولته!
که مردشور این ترکیب رو ببرن!
به قول حسن ملکان؛
…ز دروغ گفتن انسان برسد به سود سرشار
که شدهست راستگویی به زیان آدمیت
پس از این خدای رحمان! چو دروغ گفت انسان،
تو بکوب مشت محکم به دهان آدمیت…
حسین قدیانی: الان وبلاگ در صفحه اصلی به روز می شه با متنی درباره امام خمینی. دوستان! متن به مرور کامل می شه و ان شاء الله فردا در وبلاگ و پس فردا در وطن امروز کار می شه. جمله ای چیزی حرفی به نظرتون می رسه، در همون پست کامنت کنید. ممنون…
آفرین به انتخاب این فونت درشت و توخالی برای تیتر روزنامه!
“… من در همین متن نوشته بودم؛ «دروغ به شعار تدبیر می گویند»!”
“اصلا کوش؟؟!! چی شد؟؟!!”
شد این؟!!
به شعارِ «اعتدال» «دروغ» می گویند!!
به «تدبیر و امید» تَق و توق می گویند!!
نیس دروغگوی بزرگ نیست عالیجناب…
به قهقه ی «ظریف» نبوغ می گویند!!
«بی شناسنامه» «بی سواد»ی یا «بی کار»
به رشته ی «انتقاد» «حقوق» می گویند…!!
“با زور، نتوان بُرد کسی را به بهشت…”!!
به جهنم که به «زنجیر» یوغ می گویند…!!
چون «توهم» است غصه ی دین و آخرت…
به «روحانی» و به «شیخ» بوق می گویند!!
اصلا «کلید» واژه ی «راستگویان» است…!!
به «کارنامه» کشک! به «کار» دوغ می گویند!!
چون قافیه گَه «غین» و گَهی «قاف» آید…
«دهلوی»ها سبکِ آن، شلوغ می گویند…!! 🙂
حسین قدیانی: ماشاء الله همین طور شعره که از آستین دوستان می باره… 🙂
روحانی مچکریم!!! 🙂
آفرین دیوونه داداشی و چشم انتظار هنرمند!!
کف و سوت BBC برای ترویج دولتی سکولاریسم توسط شیخ گلاسکویی
http://kayhan.ir/fa/news/14563
انصافا دوستان چه می کنند در شعر سرودن!
آفریییییییییییییییییییییییییییییییییییییین!!!
تو شکم انداختی رفتم ویدئوش رو تو آپارات دیدم و نعل به نعلش رو پیاده کردم:
بعضی از مردم بیکارن واقعن، کار ندارن، شغل ندارن، دچار توهماتن، مداوم غصه ی دین و آخرت مردم رو می خورن، نه دین رو می دونن چیه نه آخرت می دونن چیه، هیچ کدام، همش غصه می خورن به هر حال!
لینک آپارات : http://www.aparat.com/v/JniLm
حالا چینش تیتری وطن امروز رو ببین با چند حذف کاربردی و تقطیع به موقع!!
بعضی از مردم بیکارند کار ندارند شغل ندارند دچار توهمات میشوند غصه دین را میخورند نه دین را میفهمند…
عجیب این تیتر توفانی بود!! استعداد شعرگویی دوستان رو بارورتر کرد!!!
واقعا آقای حسین ۶۰ من نفهمیدم این ها چه فرقی با هم دارند!!!
چراغ دولت عشقم امام خامنه ای ست
یقین که رهبر راه امام، خامنه ای ست
به هر حماقت دشمن بخند و طعنه بزن
ستون مقتدر این نظام، خامنه ای ست
برای آنکه به تنگ آوری تو دشمن را
سلاح معرفتت یک کلام، خامنه ای ست
شما که مرد نبردید و خستگی نافهم
به کوه پای شماها دوام خامنه ای ست
همان کسی که نگاهش ز چشم مهدی هست
برای اهل طریقت پیام خامنه ای ست
«محسن فریدونی»
به به، دلمون برات تنگ شده بود مشتی، با ما به از این باش.
طوفان امروز رو داشتی؟ یاد تو افتادم!
سلام داداش خداقوت
در “ره به ری” با تیتر:
“افراطی ـ اعتدالیها” دفعه بعد چه چیزی را میخواهند بهانه کنند تا بازهم به مردم بد و بیراه بگویند
و آدرس:
http://rahberey.com/ShowNews/15227
کار شد
یاعلی…
صفحه اول روزنامه وطن امروز همیشه تکه!
درود بر شرفت