خانه آخر «عبور» کجاست؟!

در ادامه پلاک دیروز، لازم است به نکاتی اشاره کنم.

یک: سخنان اصولی و متین وزیر امور خارجه، چه در مجلس، چه در گفت و گوی ۵ شنبه شب با رسانه ملی نشان داد هر گونه قیاس وی با مهاجرانی معلوم الحال، اهانتی آشکار به محمدجواد ظریف است. ما نیز اگر چه ممکن است به وزیر خارجه نقدهایی داشته باشیم، لیکن در مواجهه با دولتمردان جمهوری اسلامی آنقدر معرفت داریم که قیاس ایشان با فراری های بی آبرو را کاملا نادرست بخوانیم. این نیز واضح است که منظور سرمقاله نویس مهرنامه از «سیاست مداران ملی، مدرن و معتدل»، بیش از آنکه جناب ظریف باشد، مهاجرانی لندن نشین است!!

دو: بر شخص رئیس دستگاه اجرا، نیز وزیر خارجه فرض است که از هم الان، مرز خود را با این قبیل تشابهات خنده دار، مشخص کنند و اجازه ندهند شعار اعتدال، قربانی قیل و قال افراطی های معتدل شود. بی شک، کسانی که «کلید» را «شاه کلید» ترجمه می کنند، بیش از آنکه دنبال موفقیت دولت اعتدال باشند، «شیخ حسن» را پلی برای رسیدن به «رئیس جمهور مدرن» می دانند!!

سه: کاملا روشن است که برای افراطی ها حتی محمدجواد ظریف هم موضوعیت ندارد. افراطی هایی که در فتنه ۸۸ نهایت کینه خود را به جمهوری اسلامی نشان دادند، جز تسلیم کشور به سران آمریکا و اسرائیل، آرام شان نمی کند. این جماعت، حقا که شاه کلید را هم برای عبوری دیگر می خواهند تا آنقدر عبور کنند و عبور کنند، بلکه به توفیق دست بوسی اعضای اتاق بیضی نائل آیند! واقعا نسبت این جماعت با اعتدال و راست گویی چیست؟! و نسبت شان با جناب ظریف که «تحریم را سبب تسلیم ملت ایران نمی داند» چیست؟!

چهار: باخبر و مطلع ایم که یکی از عقلای قوم اصلاحات در واکنش به این نوشته ناشیانه گفته؛ «اگر می خواهند بی جنبگی خود را نمایان کنند، دیگر چرا پروژه های ما را لو می دهند؟؟!!» بدین سبب، خیلی هم کار آقای روحانی، در شناخت دوست و دشمن، سخت نیست!!

پنج: اگر قوم افراطی ۲ خرداد، در سال دوم دولت دوم اصلاحات، بحث «عبور از خاتمی» را مطرح کرد، اینک از همین عجله شان برای عبور از روحانی، می توان به وضوح فهمید که آنچه در ۲۴ خرداد ۹۲ رخ داد، چقدر فرق دارد با آنچه در ۲ خرداد ۷۶ حادث شد. چه اینکه تز «عبور از خاتمی» ۶ سال بعد از ریاست جمهوری او مطرح شد، اما ایده «عبور از روحانی» فقط ظرف ۲ هفته از آغاز به کار رسمی دولت اعتدال!!

شش: هیچ فکر کرده اید که اگر اصلاح طلبان، حکایت دوم خرداد ۷۶ برنده انتخابات بوده اند، پس چرا هیچ خبری از مجمع روحانیون مبارز نیست؟؟!! و هیچ فکر کرده اید چرا این روزها خبری از موسوی خوئینی ها نیست؟! و هیچ فکر کرده اید چرا محمدرضا خاتمی گاهی مجبور می شود بگوید؛ اصلا روحانی متعلق به اصولگرایان…؟؟!!

هفت: قدر مسلم ۲۴ خرداد «دوم خرداد دوم» نبوده و نیست، اما قطعا از شر دوم خردادی های افراطی (در مقام عمل، و بیش از آنچه تا امروز شاهد بوده ایم) باید به شعار اعتدال پناه ببرد. اعتدال البته ایده آل ما نیست، لیکن برای جلوگیری از این عبور و مرورها (و هنوز این نیامده، سخن از آن گفتن ها) روش عاقلانه ای به نظر می رسد.

و نکته آخر؛ جناب آقای روحانی! هیچ اندیشه کرده اید چرا آن روز اولی که حرف از ۴ نامزد اصلی جریان اصلاحات بود، نه اسمی از شما بود، نه نامی از آقای عارف؟؟!! با این سیاست بازها (که هم سکوت بعضی شان، هم تکاپوی بعضی دیگرشان هشدار دهنده است) آیا می توان کلیدی زد و قفلی گشود؟!

برای دولت تدبیر و امید، تازه اول راه است؛ هنوز دیر نشده…

جوان/ ۳ شهریور ۱۳۹۲

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سینا می‌گوید:

    بسم الله…

  2. باران می‌گوید:

    خصوصی؛
    منظورتون ۳ شهریوره دیگه؟!

  3. باران می‌گوید:

    این رنگ بنفش تو متن خیلی تو ذوق میزنه!

  4. باران می‌گوید:

    یکی از عقلای قوم اصلاحات!!
    همین عقلا بدجور دارن دست و پا میزنن تا شهرداری رو تصرف کنن!
    داداش حسین بسیجی ها نمی خواد به این قوم یه گوشمالی برا این مورد بده؟!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    روحانی اگر مسیرش را از این “مگسان دور شیرینی” جدا کند، می شود امیدی به پیشرفت و موفقیتش داشت و الا هیچ…

    ممنون داداش حسین عزیز!

  6. شیدا می‌گوید:

    سونامى رنگ بنفش، بعد از صدا و سیما و لباس مجریان، به نوشته هاى شما هم رسید!

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین؛

    حرف شما کاملا درست است. تنها نکته ای که می مونه این هست؛ اصولا این آقایان، چه شخص رییس جمهور محترم، چه وزیر خارجه ی ایشان، و چه قاطبه ی اعتدالیون و کارگزاران و اصلاح طلبان، آنگونه که ما انتظار داریم، اهل مرزبندی، حداقل بطور صریح و شفاف نیستند. یا طفره می روند، یا با ملاحت خاصی (!) بیان می کنند، که نه سیخ بسوزد، نه کباب و البته، نه ذغال ها!!! همانند برخی اصولگرانماهایی، که هرگز مرز خود را با انحرافیون مشخص نمی کنند…

  8. دانا می‌گوید:

    سلام حسین آقا؛
    این کلید و شاه کلیدت خیلى از اولش قشنگ بود، اما لطفا یه کمى هم راجع به بعضیا که تازگیا از هر فرصتى اعم از دیدار با نمایندگان و اقشار مردم گرفته تا بازیگر و خواننده و رانندگان محترم و … استفاده مى کنند، کانه جان تازه گرفته اند هم بنویس که هر روز ١٠ تا عکس جدید با ژستاى جوانانه مى دن تو خبر گزاریا انگار نه انگار داره ٩٠ سالشون میشه! فلانى در شمال، فلانى زنبور دارى، فلانى در حال تیراندازى با کمان، لابد پس فردا فلانى در حال مسابقه دو استقامت!!!!!!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “خانه آخر «عبور» کجاست؟!”

    “این جماعت، حقا که شاه کلید را هم برای عبوری دیگر می خواهند تا آنقدر عبور کنند و عبور کنند، بلکه به توفیق دست بوسی اعضای اتاق بیضی نائل آیند!”

    بی هیچ گونه تعارفی، دقیقا همین است که گفتید!
    منکر این نکته، قطعا بیش از هر کسی متضرر خواهد بود!

  10. به جای امیر می‌گوید:

    اَپل! (گفت و شنود)

    گفت: چه خبر؟!
    گفتم: شخصی به نام «محمود سریع‌القلم» در مصاحبه با یک ماهنامه وابسته به جبهه اصلاحات گفته است «باید همه خوشحال باشیم که بالاخره بعد از یک و نیم قرن افراط و تفریط، ما ایرانیان به کانونی تحت عنوان «اعتدال‌گرایی» رسیده‌ایم»!
    گفت: یعنی پیروزی انقلاب اسلامی و همه سال‌های حماسی پس از آن از نوع افراط و تفریط بوده است؟! اصلاً این یارو کی هست؟!
    گفتم: اختیار دارید! این حرف‌ها چیه؟! ایشان با حکم آقای روحانی به عنوان مشاور ویژه رئیس جمهور انتخاب شده است!
    گفت: آقای روحانی که خودش را فرزند انقلاب می‌داند، چرا این آدم بی‌سواد و دم دستی را، آنهم به عنوان مشاور ویژه خود انتخاب کرده است؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! از آدم بی‌سوادی پرسیدند کجا مشغولی؟ گفت؛ در شرکت کامپیوتری و شبکه اینترنتی «اَپل» کار می‌کنم! گفتند، تو که سواد معمولی نداری چطور آنجا استخدام شده‌ای؟! و یارو گفت؛ کار من نیازی به سواد ندارد، من فقط سیب‌ها را گاز می‌زنم!
    *توضیح آن که آرم «اَپل» یک سیب گاز زده است.

  11. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    NO COMMENT!

  12. باران می‌گوید:

    برادر اسلامی ایرانی داره error میده!!

  13. سائل الزهرا می‌گوید:

    شما حواست هست، ولی برادر چرا باید برای مقابله با افراطیون معتدل نما به شعاری که هیچ وقت آرمان ما نبوده و نیست و خودشان هم در ساخت و پرداختش سهیم بودند پناه ببریم؟!
    بند هفت عین راه رفتن رو لبه ی تیغه… احتیاط زیادی می طلبه…

    خدایا از شر فتنه ها به تو پناه می بریم.

  14. متولد ماه مهر می‌گوید:

    مورد ۷ داره یک چیز دیگه میگه سائل الزهرا… داره میگه ۲۴ خرداد باید به اعتدال پناه ببره، نه ما!! و البته در ادامه اش این جمله هم اومده که اعتدال، ایده آل ما نیست…

    “هفت: قدر مسلم ۲۴ خرداد «دوم خرداد دوم» نبوده و نیست، اما قطعا از شر دوم خردادی های افراطی (در مقام عمل، و بیش از آنچه تا امروز شاهد بوده ایم) باید به شعار اعتدال پناه ببرد. اعتدال البته ایده آل ما نیست، لیکن برای جلوگیری از این عبور و مرورها (و هنوز این نیامده، سخن از آن گفتن ها) روش عاقلانه ای به نظر می رسد.”

    چرا قبل از اظهار نظر، اول درست نمی خونین متنو؟؟؟؟

  15. سائل الزهرا می‌گوید:

    ……

  16. سیداحمد می‌گوید:

    سائل الزهرا؛

    چرا بین کلمات فاصله نمی گذاری؟
    درست کامنت گذاشتن در قطعه ۲۶ اهمیت بسیاری دارد.

    با گوشی نمی توانی درست کامنت بگذاری؟ اصلا کامنت نگذار!
    تا شیوه درست کامنت گذاشتن را یاد نگیرید، کامنتی از شما تایید نمی شود!

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    سخنی حکیمانه، از مُعبِّر بزرگ و جانشین بر حق صور اسرافیل!

    “بعد از ثبت‌ نام من در انتخابات، اس‌ ام‌ اس آمد که؛ تو صور اسرافیل درست کردی، حتی در روستاها هم، مردم امیدوار شده‌اند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اما این انتخابات کار مردم بود.”
    بابا ول کن تو رو خدا… 🙂

  18. حسین می‌گوید:

    به جای امیر!
    شما برو اول اسم دکتر سریع القلم یا به قول شما یارو رو یه سرچی بکن ببین کیه، چی کارس، سوادش در چه حده بعد بیا شعریات کیهان رو قرقره کن. مرد حسابی اگه ایشون بی سواده پس کی با سواده؟ دکتر رحیمی یا دکتر کردان خدا بیامرز یا دکتر بذرپاش؟

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    حسین!

    دکتر خاتمی… 🙂

  20. حسین می‌گوید:

    چشم انتظار!

    کوچولو چند سالته؟؟!!!

  21. سائل الزهرا‏(س‏)‏ می‌گوید:

    تایید نمیشه چون تحمل حرف مخالف رو ندارید…

  22. س.م می‌گوید:

    حسین!
    بزرگوار تو چند سالته؟؟
    اگه تاییدیه حرفها بر اساس سن صادر میشه، تا شناسنامه رو کنم، همگی کم بیارن.
    چه کار سن طرف داری؟؟ حرفشو نقد کن.

  23. حسین می‌گوید:

    س.م؛
    چی رو نقد کنم؟ ایشون به جای جواب یا نقد، متلک گفت. شما که سنتون خیلی بالاست، روش نقد متلک رو به بنده آموزش بدید تا من هم یاد بگیرم!!!

  24. س.م می‌گوید:

    حسین آقا؛
    شما یک بار دیگه نوشته خودت رو بخون.
    به کیهان که متلک گفتی، قرقره کردن هم که اهانت به طرف مقابلت است، ضمنا طرف متلک به خاتمی انداخته، مگه شما متلک به بذرپاش و رحیمی و کردان نینداختید؟؟
    از اینها گذشته چرا مخاطبت رو با لفظ اهانت بار(کوچولو) خطاب کردی؟ مگه ایشون به شما اهانتی کرده بود؟
    قدری انصاف بد نیست.
    در پناه حق باشید.

  25. همسنگر می‌گوید:

    جناب س.م؛
    بین قدمتى که از خودتون تعریف کردین و دیدگاهى که منتشر کردید پرادوکس وجود داره، ممنون که حقیر رو به استعارات و کنایات ادبى متوجه کردید…

  26. حسین می‌گوید:

    س.م عزیز!

    بنده قصدم متلک گفتن نبود ولی در مورد واژه قرقره حق با شماست. لاکن دوست با انصاف؛ به نظر شما به کار بردن واژه های «یارو» و «بیسواد» در مورد شخصی با سابقه روشن کاری و علمی (حتی اگر بر خلاف مشی سیاسی ما سخنی گفته باشد)، اهانت نیست؟

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    حسین؛

    چرا با دوستان دعوا می کنید؟!
    من که حرف خاصی نزدم! شما با کامنتتان به نوعی فرمودید؛ این آقایان، یا دکتر نیستند، یا دکترای قلابی دارند، یا بی سوادند! از این سه حال که خارج نیست. هست؟ من عرض کردم؛ خاتمی. یعنی چی؟ یعنی؛ هر سه تاشه! نه دکترا داره، که بهش یه زمانی لقب دکتر خاتمی می دادند! اگه هم داره تقلبیه. چون اصلا فوق لیسانس هم نداره. تازه، اگه دکترا هم داشته باشه و واقعی باشه، که نداره و نیست! بی سواده. چون آدمی که سواد داشته باشه، می دونه دو دوتا، می شه چهارتا! یعنی چی؟ یعنی؛ آی رأس فتنه! آی بی سواد! بیجا کردی حرف مفت می زنی. هنوز وقت جواب دادنت، در محکمه ی انقلاب اسلامی نرسیده، اینطور داری زبون درازی می کنی؟!
    من که حرف خاصی نزدم. بعدشم، در بزرگی فضای مقدسی، مثل قطعه ی ۲۶، من که جای خود، همه کوچولو هستیم! ولی در برابر عزیزان خود دکتر بین! خیلی صریح القلم، سریع القلم (!) و صریح الهجه و دارای عمر نوح می باشیم!! 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.