روی ماه خداوند را ببوس*

تابستان و زمستان و بهار و خزان ندارد؛ هر سال در آستانه «اللهم رب شهر رمضان» چنان مست و مسرور، اما هوشیار و مراقبیم کانه اولین ماه مبارک عمرمان است!

واقعا همین طور است. انگار می خواهیم ورود کنیم در یک میهمانی تا کنون تجربه نشده! نو و بدیع!

پیر و جوان ندارد؛ انگار جملگی قرار است همین امسال به سن تکلیف برسیم و نخستین فریضه روزه را امتحان کنیم! هم مست و مسروریم، هم حامل نوعی اضطراب!

اضطرابی ناب و مقدس که با واهمه های روزمره و ترس های معمولی، تفاوت اساسی دارد! یک جور اضطراب شیرین، خوب و خواستنی!!

بگذار اعترافی بکنم؛

سال گذشته در چنین ایامی، یک متن ماه رمضانی نوشتم که توسط یکی از بزرگان، دیده بلکه پسندیده شد، منتهی این عزیز نازنین به ۲ جمله ای که در ادامه می آورم، نقدی مهم داشت. جایی از متن نوشته بودم؛

«روزه با این که تکراری است اما هرگز تکراری نمی شود». نیز نوشته بودم؛ «ماه رمضان یعنی ائتلاف ما با خدا».

این استاد ما می گفت: «اولا، میان این سو و آن سوی هر ائتلافی باید حداقلی از تناسب وجود داشته باشد، حال آنکه ما کجا و خدا کجا؟! بهتر بود مثلا می نوشتی؛ ماه رمضان، ائتلاف آدمی با همه خوبی هاست زیر سایه بندگی خداوند. ثانیا، روزه هر روزی، مثل نماز هر وعده ای، از اساس، فریضه ای جدید و تکلیفی تازه است که نه در گذشته تکرار شده، نه در آینده تکرار می شود. لذا جمله “روزه با این که تکراری است اما هرگز تکراری نمی شود” اگر چه قشنگ و ادیبانه است، لیکن خیلی هم بی ایراد نیست! این را هم بهتر بود مثلا همچین می نوشتی؛ هر روزه ای، دقیقا روزه همان روز است. نه تکرار روزه های قبل است، و نه با روزه های بعدی، کهنه و قدیمی می شود. تو وقتی نماز صبح امروزت قضا می شود، قضا شده رفته! تا آخر عمر هم، همه نماز صبح ها را سر وقت بخوانی، نماز صبح امروز را از دست داده ای. فقط ظاهر این نمازها مثل هم است، اما هر کدام مختص به یک روز و اختصاص به یک وعده دارد. اصلا تکراری نیست! جمله تو این معنی را می رساند که این نمازها و روزه ها، هر چند تکراری است، اما برای ما تکراری نمی شود. یک جور منت گذاشتن سر خدا!! یک جور کلاس گذاشتن برای خدا!! که؛ خدایا! ببین… با اینکه احکام تو تکرار مکررات است، ما اما آنقدر بندگان خوبی هستیم که این احکام برای مان اصلا تکراری نمی شود! من اتفاقا می خواهم بگویم که این احکام شاید یک وقت هایی برای ما تکراری شود یا تکراری به نظر برسد، لیکن اصلا و ابدا تکراری نیست. روزه نیمه ماه مبارک رمضان… مثلا سال ۸۸ شمسی، دقیقا و عینا روزه نیمه ماه مبارک رمضان همان سال ۸۸ است؛ نه ربطی به روزه های قبلی دارد و نه دخلی به روزه های بعدی».

پیش خود گفتم در آستانه ماه رمضان ۹۲ شمسی، بد نیست با این ۲ تذکر مهم استاد، ورود کنیم در شهر الله الاعظم که نیک اگر بنگری، ماه سلام بر عباس تشنه لب دشت کربلاست…

عشق! عشق! عشق! خدا را شکر که روزه های ما جملگی عطر روضه دارد… و مگر می توان تشنه بود و یاد علمدار کربلا را در دل زنده نکرد؟! الحمدلله که بر وزن هم اند روزه و روضه… چگونه عشق، شداید شهادت را بدل به شهدی شیرین، و سختی های اسارت را تبدیل به «ما رایت الا جمیلا» می کند؟! چگونه عشق، قطعه قطعه شدن را «احلی من العسل» می کند؟!… و چگونه عشق، کنار علقمه بودن و آب ننوشیدن را آسان می کند؟! این همه را در ماه مبارک رمضان می توان پاسخ گرفت.

خدایا! مباد که ذره ای از عشق و معرفت ما به تو… و به حسین تو، به عباس تو، به عاشورا و رمضان تو… به خون تو و ماه تو… به ولایت تو و ولایت فقیه تو کم شود که هر چه می کشیم از همین بی عشقی است… از همین بی معرفتی است.

خدایا! بوسه می خواهد روی ماه تو… که تازه تازه تازه است!

*عنوان متن، برگرفته از نام رمان دوست داشتنی مصطفی مستور است.

جوان/ ۱۷ تیر ۱۳۹۲

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. پسرشهید می‌گوید:

    تبریک بخاطر ماه خودسازی

  2. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “ماه سلام بر عباس تشنه لب دشت کربلاست… عشق! عشق! عشق! خدا را شکر که روزه های ما جملگی عطر روضه دارد… و مگر می توان تشنه بود و یاد علمدار کربلا را در دل زنده نکرد؟! الحمدلله که بر وزن هم اند روزه و روضه…”

    صلی الله علیک سید العطشان…

  3. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “خدایا! مباد که ذره ای از عشق و معرفت ما به تو… و به حسین تو، به عباس تو، به عاشورا و رمضان تو… به خون تو و ماه تو… به ولایت تو و ولایت فقیه تو کم شود”

    الهی آمین…

  4. دلخون می‌گوید:

    “خدایا! مباد که ذره ای از عشق و معرفت ما به تو… و به حسین تو، به عباس تو، به عاشورا و رمضان تو… به خون تو و ماه تو… به ولایت تو و ولایت فقیه تو کم شود ”

    الهی آمین…

  5. بغض می‌گوید:

    خصوصی
    ببخشید فکر می کنم “احلی” درست باشه

  6. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    توضیحات متن مفید بود…

    ممنون

  7. شیدا می‌گوید:

    ثواب روزه و حج قبول آن کس برد، که خاک در میکده عشق زیارت کرد

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “هم مست و مسروریم، هم حامل نوعی اضطراب! اضطرابی ناب و مقدس که با واهمه های روزمره و ترس های معمولی، تفاوت اساسی دارد! یک جور اضطراب شیرین، خوب و خواستنی!!”

    دقیقا همینطور است!
    چه اشاره قشنگی…

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “خدایا! مباد که ذره ای از عشق و معرفت ما به تو… و به حسین تو، به عباس تو، به عاشورا و رمضان تو… به خون تو و ماه تو… به ولایت تو و ولایت فقیه تو کم شود که هر چه می کشیم از همین بی عشقی است…”

    زیبا بود… ممنون سالار…

  10. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “عشق، کنار علقمه بودن و آب ننوشیدن را آسان می کند…”
    عشق!
    عشق!
    عشق!
    و…
    سلام بر حسین٭

  11. علی می‌گوید:

    برا بچه های خوابگاهها هم دعا کنید، هر چه به مسئولان می گوییم که لااقل ماه رمضان را غذا بدهید انگار نه انگار! بچه های دکترا چند بار رفته اند اما برای بچه های دکترا هم ارزشی…
    اما بیا و ببین کارهای به اصطلاح فرهنگیشان را، از در و دیوار بالا می رود، به خاطر همین غذا ندادن یکسری از بچه های ۵۰/۵۰ روزه نمی گیرند! کار فرهنگی می کنید که چه؟ این که بهترین کار فرهنگی است اما انگار کارهای فرهنگی در یکسری چیزهای معمول و مشخص و همیشگی خلاصه شده!
    حالا انقدر به چمن های محوطه هم نرسیدید اشکال ندارد، به ما بر نمی خورد!

  12. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    به زودی در وبلاگ قطعه ۲۶ تصاویر مشترکی از شهید قدیانی و امیرحسین فردی کار خواهد شد که بسیار دیدنی و بکر است…

    این هم آخرین متن امید حسینی آهستان که حتما بخوانید…

    http://www.ahestan.ir/?p=12452

    جور دیگرش را داداش حسین در متن صفحه اصلی گفته؛

    “شهید بهشتی اگر چه خود دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود اما خط قرمز پررنگش را با دشمن اصل کاری می‌کشید، نه این و آن… اگر در حزب به عنصر اخلاص اهمیت می‌داد، لیکن این حق را برای نظام قائل بود که به بهانه اخلاص، وحدت را قربانی نکند. شهید بهشتی بجا حرف از اخلاص می‌زد و بجا حرف از وحدت. سیدالشهدای انقلاب،‌ ملاک خودی و غیرخودی را هرگز دوری و نزدیکی با حزب جمهوری اسلامی نمی‌دانست و هر چند حزب داشت اما افقی فراتر از نگاه حزبی برای خود متصور بود. دبیرکل حزب جمهوری‌اسلامی، همگان را ارجاع به «بیعت با ولی فقیه» می‌داد، نه دیدگاه‌های بسته و خسته درون‌گروهی”.

  13. قاصدک منتظر می‌گوید:

    آخ گفتید!
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای اللهم رب الشهر الرمضان…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای مهمانی خدا…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای افطار به یاد لب ساقی…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای سحرهای مناجات…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای سفره ی احسان کریم…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای خدای مجیر…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای جوشن کبیر…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای ماهی معرکه…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای الهی العفو گفتن های متفاوت…
    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای افتتاح…
    نسیمی عاشقانه می وزد…
    بوی ماه خدا می آید…
    “خدایا! بوسه می خواهد روی ماه تو… که تازه تازه تازه است!”
    ای خدای عشق!
    مرا ببخش تا شرمنده ی روی ماهت نشوم…
    الهی!
    ببین اشکم را که امان نمی دهد…
    رحمی کن…

    ***
    می کشی مرا حسین…

  14. نسیم می‌گوید:

    نکاتی از اولیاء خدا برای قبل از ماه مبارک رمضان:
    ١. قبل از اینکه ماه مبارک رمضان بیاید، مثل وقتی که می‌خواهیم به حجّ برویم، از همدیگر حلالیّت بطلبیم، قلب‌ها را جلا بدهیم، نسبت به دیگران فکر بد نکنیم.

    ٢. اولیاء خدا می‌گویند: بروید دست پدر و مادرتان را ببوسید، حلالیت بطلبید، بخواهید دعایتان کنند ماه مبارکتان، واقعاً برایتان مبارک باشد. چون بناست مبارک باشد، آن هم لیله القدری که می‌خواهند آن‌ طور بدهند. «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، این یک شب از الف شهری که همه آن به عبادت است، بهتر است، یعنی بهتر از هزار ماه عبادت، امّا اگر پدر و مادر راضی نباشند، درک نخواهیم کرد. لذا حلالیّت بطلبیم.

    ٣. رضایت امام زمان(عج) را جلب کنیم.
    توسّل به حضرت ولیعصر(عج)، راهی برای درک رمضان المبارک

  15. زهرا :) می‌گوید:

    رسول الله: اگر مردم عظمت و فضیلت ماه رمضان را می دانستند، آرزو می کردند که تمام سال ماه رمضان باشد.

    (اگه به ما باشه؛ دوست داریم ۶ ماه محرم باشه، ۶ ماه دیگه هم ماه رمضون!)

  16. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ماه کجا روی دل آرای تو
    سرو کجا قامت رعنای تو
    هر که به هر درد و غمی شد دچار
    گوید اگر یکصد و سی و سه بار
    ای علم افراشته در عالمین
    اکشف یا کاشف کرب الحسین

    دلم لک زده برای شبهای مسجد ارگ. ایشالا امسال هم زنده باشیم و
    نصیبمون بشه.

  17. سیداحمد می‌گوید:

    “خدا را شکر که روزه های ما جملگی عطر روضه دارد… و مگر می توان تشنه بود و یاد علمدار کربلا را در دل زنده نکرد؟! الحمدلله که بر وزن هم اند روزه و روضه…”

    ماه رمضان هم یکی دیگر از نعمت های خاص خداوند است که باید شکر ویژه ای برایش به جا آوریم!
    این همه حس خوب و دلچسب، جز برای ما، برای کسی قابل درک نیست!
    دلم می سوزد برای آن همه انسانی که بر روی این کره خاکی زندگی می کنند و از لذت این ماه بی بهره اند…

    هیچ چیزی را عوض نمی کنم با چنین لذتی…

    نماز ظهر هر روز، به امامت حضرت آقا… به به…

  18. یک خبرنگار می‌گوید:

    “دعای این روزهایم این است که ماه خدا را

    با روی ماه شما یک جا ببینم”

    اللهمّ عجّل لولیک الفرج…!

  19. آیه می‌گوید:

    بسمک یا الله
    این رمان مصطفی مستور را خیلی دوست داشتم و دارم…

  20. علی می‌گوید:

    از شیخ بهایی پرسیدند، سخت می گذرد، چه باید کرد؟

    گفت: خودت که می گویی سخت می گذرد، سخت که نمی ماند!

  21. صبا می‌گوید:

    در آستانه ماه مبارک خدا می پسندد و دوست تر مان می دارد اگر از هم درگذریم؛ که با کوله باری سبک به سوی ماه بندگی و آمرزش، شب های قدر و سرنوشت برویم!

    حلال کنید!

  22. صبا می‌گوید:

    ای خدا آنچه در دلم از شک و ریب انکار و یاس و نومیدی و شادی و سرکشی و عیاشی و اسراف یا تکبر و خودپسندی یا ریاکاری و خودنمایی یا شقاوت و نفاق و دورویی یا کفر و فسق و گناه یا بزرگی نخوت یا هرچه تو نپسندی از تو درخواست می کنم که همه را از دلم دور گردانی و این اوصاف را بدل کنی به ایمان به وعده های خود و وفای به عهدت و رضا و خشنودی به قضایت و زهد در دنیا و شوق و رغبت به انچه نزد توست و آگاهی و اطمینان خاطر و توبه نصوح که من این امور را از تو می طلبم.

    فرازی از دعای شب آخر شعبان و اول ماه مبارک رمضان

  23. پیر مرد می‌گوید:

    هر کس امسال ماه رمضان حرم امام رضا “ع” است من را هم دعا کند.
    این مطلب و قطعه دلنشین تقدیم عاشقان آقا:

    http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Sound/1392/04/18/13920418000132.mp3

  24. فضه می‌گوید:

    فردا ان شا الله مشرف می شوم حرم و نایب الزیاره همه هستم.
    یا ابالرئوف…

  25. فضه می‌گوید:

    حواسمان هست؟؟
    خدا دوباره به ما فرصت نفس کشیدن در رمضان داده است…

  26. مجنون می‌گوید:

    اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذى‏ اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على‏ عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنى‏ حَجَّ بَیْتِکَ‏ الْحَرامِ، فى‏ عامى‏ هذا وَفى‏ کُلِّ عامٍ، وَاغْفِرْ لى‏ تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ، یا رَحْمنُ یا عَلاَّمُ

  27. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام داداش حسین؛
    طاعات و عبادات قبول…

    دیشب در اولین شب مناجات حاج منصور، نمی دونم چرا ناخوداگاه یاد شما افتادم و دعاتون کردم!
    همیشه ولایی باشی داداش…

  28. همسنگر می‌گوید:

    هر چیزی اولش یه طعم دیگه داره،
 اولین غروب رمضان، 
لحظه اول ربنا، 
اولین چای و خرما،
 اولین افطار،
 اولین دعا…
 دلخوشم به نیت پاکتان و دعایی که لحظه اول اذان برایم زمزمه می کنید.
    
التماس دعا…

  29. ستاره خرازی می‌گوید:

    سلام
    حلول ماه مبارک رمضان رو تبریک می گم.
    گفتم قبل از اینکه این ماه تموم شه و از نگفتن یا دیر گفتنش پشیمون بشم، بگم.
    خواستم بگم اگر براتون ممکنه، تو این ماه بیشتر “دلی” بنویسید.
    هر چی که می بینید، هر چی که می شنوید.
    به نظرم چیزی زیباتر از اشک تو این ماه وجود نداره.
    بنویسید، اجازه بدید همه با هم گریه کنیم.
    همه با هم پرواز کنیم.
    ماجور باشید، ان شاالله.
    از همه دوستان التماس دعا دارم.

  30. ستاره خرازی می‌گوید:

    آخ آخ! دیدید این وبلاگ هایی که کنار صفحه ش یه فلش داره میزنی خودش میره بالا.
    اینجا اساسی می طلبه!
    حالا این کوتاهه، ولی پست شهید بهشتی….

  31. نسیم می‌گوید:

    سخنی از آیت الله بهجت:
    “این هم از موارد عمل به وظیفه است که با اقسام مجاهدات، قرآن را نیز علَی وَجهِهِ  تلاوت کنیم؛ به گونه ای که در هر تلاوت، غیر از آن چه در دورۀ قبل استفاده می کردیم، استفاده کنیم. و نیز در هر نمازی، غیر از آن چه قبلاً استفاده می نمودیم، استفاده نماییم؛ نه این که بدون کم و زیاد و فقط تکرار باشد!”

  32. ستاره خرازی می‌گوید:

    ماهش طلائیه؟

  33. ستاره خرازی می‌گوید:

    اون دو تا چراغ برق ها رو نگاه!
    هر دوشون یک لامپشون سوخته.
    میشه تصور کرد که ماه به جای لامپ عقبیه روشنه. نورشم شبیهِ.

  34. مجتبی می‌گوید:

    سلام حاج حسین؛
    برای ربنای شجریان هم اگه شد متنی بنویس و نظرتو با همین قلم زیبات بگو!

  35. به به می‌گوید:

    چقدر زیبا می نویسی… ای ول داره قلمت

  36. ستاره خرازی می‌گوید:

    این ماهه یه شب در میون جاش عوض می شه؟
    رفتم این کتابو دانلود کردم که بخونم.
    البته من قبلا از این نویسنده یک کتاب خوندم خوشم نیومد، حالا این یکی شاید یه چی دیگه باشه.

  37. ستاره خرازی می‌گوید:

    خوندمش!
    ………
    چی بگم؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.