تکل ورزش روی پای سیاست

ورزش/ اهل فن از دیرباز این نقد را به ورزش ایران مطرح می کردند که فقط در رشته های انفرادی حرف برای گفتن دارد و در ورزش های گروهی، بی شان و جایگاه است. این نقد همواره معطوف به روحیات ایرانی جماعت عنوان می شد که بیش از کار گروهی، اهل تک پری است. باری در یکی از کتب مستشرقین خوانده بودم؛ «ایرانی ها چه در ورزش، چه در علم و چه در سیاست، عمدتا دل به تک چهره ها خوش کرده اند و هرگز قادر نیستند به صورت یک مجموعه منسجم، چهره یا ستاره داشته باشند». الحمدلله بعد از جمهوری اسلامی، به خصوص در ۱۰ سال گذشته، شاهد رشدی چشمگیر و جهانی در ورزش های گروهی بوده ایم. در بسکتبال وضع مان به هیچ وجه قابل قیاس با سالیان ماضی نیست. در هندبال هم به نسبت گذشته رشد داشته ایم. در فوتبال بسی راحت تر از ادوار قبل راهی جام جهانی شده ایم و در والیبال هم که… واقعا درود باید فرستاد بر غیرت والیبالیست های ایرانی که در خاک ایتالیا، مچ لختی پختی های چکمه ای (!) را خیلی تمیز و شیک خواباندند. انصافا شاهکار بود کارستان شاگردان ولاسکو. در حوزه علم و فن آوری هم شاهدیم که به جای ظهور تک چهره ها، دانشمندان ما مشغول کار تیمی اند. این طور نیست که مثلا در عرصه هوا فضا فقط فلان دانشمند چهره شود؛ مجموعه ای هماهنگ و یکدل چهره می شوند. من اما یکشنبه شب هنگام تماشای بازی زیبای والیبالیست های ایرانی، کل تیم را «ستاره» دیدم، نه فلان و بهمان بازیکن را. بازیکنان اگر چه جدا جدا نیز خوب و ستودنی بودند، لیکن وقتی در قالب تیم قرار می گرفتند، خوب تر و ستودنی تر جلوه می کردند. آنچه یکشنبه شب رخ داد، آنچه چند روز قبل، تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی را به جام جهانی برد و آنچه در تمام این سالیان، چه در عرصه ورزش و چه در حوزه علم و فن آوری، مسبب چیرگی ایران در کارهای تیمی شده، مرا به این فکر فرو برد؛ چرا سیاست ما از ورزش ما درس نمی گیرد؟! چرا در عرصه سیاست، کمتر شاهد فتوحات جمعی هستیم؟! چرا در سیاست، تفرقه نسبت به وحدت، و گروه گرایی نسبت به کار گروهی، کسب و کار بهتری دارد؟! چرا در انتخابات قادر نیستیم برایند کیفیت و برآورد کمیت کار تیم اصولگرایی را فزونی دهیم؟! و چرا در امتحانات -مثلا امتحان فتنه ۸۸- یکپارچه شدن جماعت اصلاح طلب با جریان اصولگرا، در برابر دشمن مشترک بیرونی، پاره ای اوقات، این همه سخت و دشوار می شود؟! القصه، اگر داعیه دار وحدت هستیم، باید به این چیزها فکر کنیم و از یاد نبریم که گروه گرایی، با کار گروهی، از زمین تا آسمان توفیر دارد. اولی، کم مان می کند و باعث شکست می شود، لیکن دومی، زیادمان می کند و مسبب فتح می شود. مع الاسف احساس می کنم که در وادی سیاست و سیاست ورزی، نگاه فردی و قبیله ای، بر نگاه جمعی و فراقبیله ای برتری دارد. خب! والیبالست های ما هم اگر همچین دیدگاهی داشتند اصلا به لیگ جهانی راه پیدا نمی کردند. در همین تیم، لابد هستند بازیکنانی که از دیگر بازیکنان بهترند، اما این قبیل بهتری ها، بهانه ای برای جدایی و تفرقه نیست. بگذریم که تک روی و تک پری، قادر است از بازیکن خوب، بازیکن بد بسازد. اگر در ورزش های گروهی، می توان خوب بودن تیم را از خوب بودن خود، بزرگ تر دید، چرا این مهم را به سیاست ورزی مان تسری ندهیم؟!

سئوال: می دانید چرا در سیاست، بعضا پای «تقوای جمعی» مان لنگ می زند؟!

جواب: چون اصلا پای «کار جمعی» مان لنگ می زند!

سیاست/ در مواجهه با «دولت تدبیر و امید» چه باید کرد؟! آیا باید ژست اپوزیسیون گرفت و بی هیچ ملاحظه ای، شمشیر نقد و تخریب را از رو بست؟! آیا باید ۴ یا ۸ سال -که عمری است برای خودش!- زانوی غم بغل گرفت و کنج عزلت گزید که این ایام تمام شود؟! آیا باید از در مصادره وارد شد و حرف های خلاف واقع زد که مثلا در جنگ روانی کم نیاورده باشیم؟! آیا باید با نقدهای آتشین خود، شیخ دیپلمات را رسما بیندازیم در آغوش اصلاح طلبان؟! آیا باید به بهانه حفظ و جذب، چشم بر بعضی خطاهای گفتمانی منتخب ملت ببندیم؟! بصیرت اما حکم به این مواضع تند و افراطی یا کند و تفریطی نمی دهد. نه قصاص قبل از جنایت، درست است، نه تحلیل بی مزه و لوس.

سئوال: در برابر دولت حسن روحانی چه باید کرد؟!

جواب: هیچ، همان کار که در برابر دولت احمدی نژاد انجام دادیم. احمدی نژاد اگر چه رای خودمان بود، ما اما اصول را فدای اشخاص، و بیعت را قربانی رای نکردیم. به وقتش نقد کردیم و به وقتش تعریف. همین رویه را با دولت تدبیر و امید داشته باشیم، رویه عاقلانه ای به نظر می رسد. صد البته که اعتدال، شعار غایی و نگاه آرمانی ما نیست، اما حال که شعار منتخب ملت، اعتدال است، اتفاقا معنای دیگر اعتدال، یعنی هم نقد به جا، هم مدح به جا.

جوان/ ۱۱ تیر ۱۳۹۲

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

    دوستان محترم؛

    متن مرتبط با شهید بهشتی به دلیل پاره ای اصلاحات و ملاحظات، فردا شب در قطعه ۲۶ آپ می شود.

  2. شیدا می‌گوید:

    عالى بود! زیبا، منطقى و پر از انرژى هاى مثبت واقعى!
    قلمتان پر برکت و استوار باد!

  3. یک استکان چای داغ می‌گوید:

    “واقعا درود باید فرستاد بر غیرت والیبالیست های ایرانی که در خاک ایتالیا، مچ لختی پختی های چکمه ای (!) را خیلی تمیز و شیک خواباندند.”
    🙂
    بنده خدا صدا و سیما گاو گیجه گرفته بود بس که سانسور کرد!!
    رسما نمی شد مسابقه رو پخش کنن. بازی ایتالیا و اسپانیا و پنالتی پیکه و به قول عادل فردوسی پور همسر سرشناسش هم خیلی ضایع بود!!

    کامنتم ربطی به متن نداره ولی به نظرم لزومی نداره مسابقه رو داغ و زنده پخش کنن. چنین مسابقاتی رو بهتره که با ۵ دقیقه تاخیر پخش کنن که بتونن تصاویر رو مدیریت کنن.

  4. ناشناس می‌گوید:

    از شما بعیده که ندونید آقای قدیانی!!! جواب سوال شما خیلی کوتاهه:
    “عمل به تکلیف”
    !!!!!!!!!!!!!!!

  5. حافظ می‌گوید:

    به نظرم اگه در همون ابتدای متن عبارت « ورزش های گروهی» را جایگزین « ورزش های عمومی» کنین خیلی بهتر میشه ها!

  6. گمنام می‌گوید:

    ولی خوب حال لختی پختی ها رو گرفتیماااا هه هه هه

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “چرا سیاست ما از ورزش ما درس نمی گیرد؟! چرا در عرصه سیاست، کمتر شاهد فتوحات جمعی هستیم؟!”

    تازه حرف اینجاست که همیشه می بینیم گروه های سیاسی که کار گروهی را ترجیح دادند، موفق تر بوده اند! اما دریغ از قطره ای عبرت!

    “چرا در سیاست، تفرقه نسبت به وحدت، و گروه گرایی نسبت به کار گروهی، کسب و کار بهتری دارد؟!”

    چون تفرقه، جنجال بیشتری دارد و بعضی ها هم عشق جنجال اند!
    اتحاد و کار گروهی معمولا بی حاشیه تر است!

  8. باران می‌گوید:

    ان شالله ما هم مچ لختی پتی عمو سام و یانکی ها رو شیک و مجلسی بخوابونیم!! رو همون میزی که همه گزینه ها روشه!!
    ولی عجب والیبالی بوداااا!!…. حیف که این داور نذاشت این دومی رو هم ببریم… بچه ها مچکریم!!

  9. فاطمه می‌گوید:

    تا رهبر ما سید علی هست، غمی نیست…

  10. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    انشالله سیاست مدارهای ما درس بگیرند!

  11. باران می‌گوید:

    یک استکان چای داغ؛

    با۵ دقیقه تاخیر؟؟!!! تا همین جا هم حضرات از عقده ای بازی صدا و سیما و سانسور صحنه ها فریادشون به آسمونه، بعضی ها هم با افتخار میگن که از شبکه های ایتالیا دیدن بازی رو!! انگار دیدن صحنه های سانسور شده شاهکاره! مثلا میخوان دهن کجی کنن به هنجارها…
    پرچم بالاست…

  12. حافظ می‌گوید:

    یدالله مع الجماعة…

  13. هم نفس می‌گوید:

    چه خوب و به روز، با ربط می نویسید. و خوشا به حال ما که چنین قطعه ای داریم.

    به نظرم دستیابی به کار جمعی در سیاست و بین سیاست مداران، مخصوصا در بین بعضی ریش سفیدان لااقل برای نسل ما بیشتر شبیه یک رویاست.

    علی رغم تمام احترامی که شخصا برای آیت الله مصباح قائلم، ولی چه کنم که بسیار آزرده خاطرم می کند سخنان ایشان راجع به سیاست:

    “آیا اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینه‌ها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار می‌شد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمی‌توان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای ۴ سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد!!!”

    برای ۴ سال دیگر؟؟؟ نه! خواهشا نه!

    “اگر به وظیفه خود عمل نکنیم، باید منتظر مسخ شدن باشیم، اما نه مسخ ظاهری، بلکه مسخ فکری و روحی که نسبت به انقلاب و اسلام بی‌تفاوت بوده و بیکاری و گرانی به عنوان مهمترین مسأله برای ما قلمداد شود.”
    چرا این عزیزان قضیه ی انقلاب و اسلام و بیکاری و گرانی رو نمی تونن با هم تحلیل کنند؟ چرا نشنیده می گیرند حرف رهبر را؟؟؟

    “هر چند آدمی دوست دارد، همگان به او احترام بگذارند، هر چند تحمل ملامت و ناسزا مخصوصا از دوستان آسان نیست، اما قرآن فرموده است «لایخافون لومه لائم». بله، اگر وظیفه‌ای نباشد، انسان خود را در معرض فحشها و تهمت‌ها و ملامت‌ها قرار نمی‌دهد، اما اگر وظیفه‌ای را احساس نمود، باید به تکلیف عمل کند.”

    یعنی همان وظیفه و عمل به تکلیفی که جز شکست و تفرقه نتیجه ای ندارد؟؟؟ ای داااد…

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی:
    داداش جان، فکر کنم منظورتون در این جمله؛ (وقتی در غالب تیم قرار می گرفتند) “قالب” بود.

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    نکته ی جالب دیگه اینه که، بد نیست برخی سیاست مداران و هنر مندان و کارگردانان و هنرپیشگان محترم، کمی از مربیان خارجی تیم های فوتبال و والیبال یاد بگیرند! که در واقع، آن ها سفیران فرهنگی مملکت ما شده اند و چقدر هم منصفانه، قضاوت می کنند…

  16. سیداحمد می‌گوید:

    اشاره کردید به والیبال دلم نیومد اینو نگم؛

    عجب بازیکنی بود این “ایوان زایتسف”! چقدر تمیز بازی می کرد!
    وقتی نبود، کاملا تیم ایتالیا به مشکل برمی خورد؛ خدائیش مهارت خاصی داشت!

  17. ستاره خرازی می‌گوید:

    کسانی که به عملکرد صدا و سیما و سانسور صحنه ها اعتراض دارند، عقده ای و روشنفکرنما هستند و گرنه ماهواره، اینترنت، فیلم ها و مجلات خارجی، پر است از همین صحنه ها.
    شکمِ چشم های حریص اینها پر شدنی نیست.
    شکرگزار جمهوری اسلامی هستیم که راه ما رو در دنیا و آخرت از اینها جدا کرده.

  18. بغض می‌گوید:

    گفتید “تکل” یاد تکل دیشب مدافع برزیل افتادم که انصافا فوق العاده بود! یعنی دروازه رو از یه گل حتمی نجات داد!
    برعکس مدافعان اصولگرای ما در انتخابات که گل به خودی می زدند!!!

  19. نسیم می‌گوید:

    آیت الله یزدی از جلسه مشترک با آیت الله مهدوی کنی و مصباح قبل از انتخابات سخن گفته و تقریبا از آیت الله مصباح گله کرده و صریحا گفته اطرافیون این آقا ضربه ای رو به جامعه مدرسین وارد کردن که البته امیدواریم با گذر زمان این ضربه از بین بره و جبران بشه…

    .
    .
    .
    وقتی سیاست ورزی علامه مصباح، صدای علما را هم درمی آورد!!

  20. بغض می‌گوید:

    من نمیدونم این نصف شبی این ۱۸ نفر که آنلاینن اینجا چیکار می کنن؟! 🙂
    راستی خودم اینجا چیکار می کنم؟! 🙂

  21. باران می‌گوید:

    آره آقا سید،

    مخصوصا اون موهاش خیلی رو روحیه بازیکنای ایتالیا تاثیر داشته!! یکی از آرزوی های من شده بود اینکه یه توپ بخوابه وسط موهاش، این روحیه ایتالیا اصلا از هم بپاشه!!

  22. برف و آفتاب می‌گوید:

    مسئله ایجاست که اون نظریه‌ی قبلی که “اصول‌گرایان رقابت کنند” از بین رفته. یعنی الان دیگه بقیه رو اصولگرا نمی‌دونند که بخوان با اون‌ها وحدت داشته باشند!

  23. مجنون می‌گوید:

    از این متن لذت بردم
    ممنون
    یا علی

  24. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “یعنی هم نقد به جا، هم مدح به جا.”

    (تکل قطعه روی پای اعتدال)!!

    یعنی که یعنی… 🙂

  25. یلدا می‌گوید:

    سلام؛

    چقدر بازی های والیبال و فوتبال حرفه ای و اصولی شده.
    علمی و اصولی و فرمولی شدن هر مقوله ای، بعد از مدتی، بهبود و ارتقاء سیستم رو نشون میده.

    فعلا ورزش روزهای خوبش رو داره میگذرونه با مربی های کاربلد؛ که اگر مسلمان نیستند، متخصص هستند.

    این رو تعمیم میشه داد که تخصص (اگر با تعهد هم باشه که ایده آل هست) سر جای خود استفاده بشه، پیشرفت رو خواهیم دید.

  26. حسن می‌گوید:

    آقا مطلب ورزشیه؟؟؟ خوب باشه…
    دلیل نمیشه به پایداری چی ها فحش ندید!!
    سهمیه امروزشون رو بدید.

  27. سیداحمد می‌گوید:

    حسن؛

    سخنان سخنگویتان و تحلیل هایی که در راستای ماستمالیزاسیون(!) در فلان نیوز می نویسند را بخوان، از صد تا فحش بدتر است!!!

    در ضمن، سهمیه امروز بعضی سیاست ورزان نادان، امشب با متن شهید بهشتی بهتر و دقیق تر داده می شود!!! شما نگران نباشید… 🙂

  28. م.طاهری می‌گوید:

    “بصیرت اما حکم به این مواضع تند و افراطی یا کند و تفریطی نمی دهد. نه قصاص قبل از جنایت، درست است، نه تحلیل بی مزه و لوس.”

  29. دلخون می‌گوید:

    قسمت ورزشی رو نمی خونم اما قسمت سیاسی رو می خونم…
    مثلا اگر قسمت ورزشی رو نخونم اشکالی پیش میاد؟

  30. برف و آفتاب می‌گوید:

    دلخون؛
    وقتی دو تا متن ورزشی و سیاسی در کنار هم نوشته شده؛ یعنی اینکه به هم ربط دارند!
    قسمت ورزشی این متن اتفاقا کاملا سیاسیه. همچین هم متن بلندی نیست که بگیم به وقت تلف کردنش(!) نمی‌ارزه! حتی متن‌های کاملا ورزشی قطعه هم برای منی که اصلا اهل ورزش نیستم بی‌فایده نیست.

  31. ستاره خرازی می‌گوید:

    می گم من یه سوال دارم. حق با موافقای مرسی هست یا مخالفانش.
    می گن با هیچ کدوم.
    : مگه می شه؟
    : چرا نمی شه؟ عبدالله بن زبیر که با یزید جنگید، کدوم حق بودن؟
    :یه سوال دیگه. مرسی بودنش بهتره یا نبودنش؟
    : نمی دونم. فقط همین که مرسی چون با رای مردم اومده اگر اینطوری بره کنار نفر بعدی هم انتخاب هر گروهی باشه باز یه سری مخالف داره و این میشه رسم براندازی رییس جمهور منتخب. این ها نتیجه نداشتن رهبره.

  32. سالار می‌گوید:

    جناب علامه؛

    سخنگوی پایداری را دریاب، بی خیال قالیباف… راستی، راست است که می گویند در موسسه آموزشی شما نوعی خفقان و اختناق حاکم است؟!؟!

    بعید هم نیست البته!! با این سیاست ورزی، موسسه علمی تان هم همین طورها باید باشد… مرید پرور، نه مدیر پرور!!

  33. ... می‌گوید:

    مواضع آیت الله یزدی هم نشان داد که جناب مصباح اصلا فهم درستی از سیاست و سیاست ورزی ندارد…

  34. ببخشید شما؟! می‌گوید:

    شما برو قدر تک توک محسنات حسن روحانی رو بدون همون طور که قدر تک و توک عیوب احمدی نژاد دونستی! و همون طور که توی این سال ها اعتدال داشتی حالا هم معتدل باش! به خطا می ری برادر و خودتو زدی به کوچه علی چپ! وقتی با تک سیلی یک خودی پشت سرت رو هم نگاه نمی کنی اما برای یک لبخند کوچک ناخودی پلک نمی زنی! حالا حتما وقتی بعد چند سال فهمیدی راجع به قالیباف تند رفتی بعد چند سال دیگه می فهمی راجع به احمدی چه ظلم ها کردی! تقصیرت نیست کلا دیر میفته؛ چطور حالا روزنامه نگار شدی باید از خودت پرسید!

  35. سایه/روشن می‌گوید:

    رویه این جا همیشه عاقلانه بوده است. هم نقدش و هم مدحش.

  36. ترانه می‌گوید:

    عالی

    بسیار خوب…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.