بایگانی ماهیانه: مارس 2012
نکاتی درباره «آر. کیو ۸۸»
یک: مجموعه طنز فتنه با نام «آر. کیو ۸۸» منتخبی دست چین شده با وسواس است از نوشته هایم در ستون روزخند روزنامه وطن امروز. ستون طنزی که مثل خود روزنامه از شهریور ۱۳۸۷ پا گرفت. ایامی که آرام آرام … ادامهی خواندن
کتاب طنز «آر. کیو ۸۸»
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ روزشمار فتنه به زبان طنز ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ بسم الله الرحمن الرحیم «جنگ برای صدام، فتح ایران نشد، اما برای من شهادت داشت». این، آخرین جمله شهید محمدحسین شریعتی بود در این دنیا. قبل از این جمله داشت می خندید، حین این جمله داشت می … ادامهی خواندن
همه دوستان شهید من…
بهشت زهرای تهران ¤¤¤¤¤¤¤¤¤ یادداشت میهمان/ گلعلی بابایی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤ قطعه ۲۶ شهید حمید فلاح پور؛ لیلی من، در «جزیره مجنون» است در سرمای زمستان اواخر دی ماه ۱۳۶۲ گوشه شبستان مسجد، کز کرده بود و توی لاک خودش بود. گفتم: … ادامهی خواندن
گفت و گو با مادر مهربانم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ شاد باشید در این بهار خجسته …… نوروز سبزتان پیروز …… ایام عید بر شما فرخنده ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گفتم بهار، با کی گفت و گو کنم، از شما بهتر؟! بسم الله. من آماده ام. یک روز من در کف دست شما جا … ادامهی خواندن
«۹۰» با «مصطفای شهید» چهره شد
مصطفی! این اولین بهار ماست بی تو، اما این بهترین بهار ماست با تو… سلام مصطفای شهید! دلم برایت تنگ شده. می خواهم به مناسبت بهار، بهاریه برایت بنویسم. در عوض، تو هم از اولین بهارت بگو در بهشت. تو … ادامهی خواندن
بهار امسال، چراغ دوکوهه، با «مصطفای شهید» روشن می شود
دوکوهه بهار جبهه بود و بسیجی ها در دوکوهه خودشان را بازسازی می کردند. انسی دارد دوکوهه با بهار. در آستانه بهار، بسیجی ها باز هم به خط شده اند تا «راهیان نور» شوند. مگر می توان در بهار، تنها … ادامهی خواندن
اسد؛ ۱۴۳۳
متن قصه/ ۱: چند روز پیش در یک آژانس مسافرتی، اصلا لازم نبود برای شنیدن سخنان رئیس کرواتی آژانس، گوش تیز کنم! خیلی واضح و خیلی بلند و خیلی راحت، بی هیچ هراسی داشت به در سوریه می کوبید که … ادامهی خواندن
تعبیر «تغییر» با کمی تاخیر!
اغلب شهروندان آمریکا، بلکه مردم دنیا، اوباما را شیادی می دانند که با شعار «تغییر» سر کار آمد، اما چیز خاصی را تغییر نداد. همین جماعت، با استناد به شرایط امروز کاخ سفید در عرصه های اقتصاد داخلی و سیاست … ادامهی خواندن
بزرگتر ما شهادت است!
آن روز که فرزند شهید قشقایی، از شهدای هسته ای، داشت برای «آقا» متن قشنگش را می خواند، چشمانش بود و غرور، سینه اش بود و سپر! محکم ایستاده بود؛ چفیه بر دوش! بغض در سینه اش نسبت به دشمن، … ادامهی خواندن