نکاتی درباره «آر. کیو ۸۸»

یک: مجموعه طنز فتنه با نام «آر. کیو ۸۸» منتخبی دست چین شده با وسواس است از نوشته هایم در ستون روزخند روزنامه وطن امروز. ستون طنزی که مثل خود روزنامه از شهریور ۱۳۸۷ پا گرفت. ایامی که آرام آرام تنور انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گرم می شد… و بعدش هم فتنه و مابقی ماجرا.

دو: از آنجا که وبلاگ قطعه ۲۶ در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۸ تاسیس شده، بی شک، قریب یک سوم مکتوبات کتاب «آر. کیو ۸۸» هرگز راهی به این وبلاگ نیافته، و برای مخاطب کتاب، بکر و تر و تازه است. یعنی از شهریور ۸۷ تا دی ۸۸ به عبارتی یک سال و ۴ ماه، اگر چه نوشته های ستون روزخند در سایت های متعددی بازنشر می شد، لیکن نبود این نوشته ها در آرشیو وبلاگ قطعه ۲۶ علاقه مخاطب به خرید کتاب را مضاعف خواهد کرد.

سه: از اواسط شهریور ۸۷ تا دی ۸۸ -به جز ایام بستری شدنم در بیمارستان شهدای تجریش- تقریبا هر روز ستون روزخند به راه بود؛ برخلاف این روزها که گاهی طنز هم می نویسم. در طول این سالیان، به اعتبار آمار، اغلب نوشته های من در جراید، می بینیم و می دانیم که طنز نیست، اما به اعتراف منتقدان و مخاطبان، خوب یا بد، و درست یا نادرست، راقم این سطور را بیش از دل نوشت و یادداشت، به طنز می شناسند و نوشته های طنزم، اعم از ستون «روزخند» روزنامه وطن امروز یا ستون «خبرگزاری چیزنا»ی روزنامه کیهان، بیشتر از سایر مطالبم در رسانه های مکتوب و مجازی، منعکس می شود و خوانده می شود. به این کارنامه، البته باید طنزنوشته هایم در ستون «عصرانه» روزنامه همشهری عصر را هم اضافه کرد که البته عمر دولت چاپ عصر روزنامه همشهری، مستعجل بود.

چهار: اینکه کدام طنز را برای کتاب، انتخاب، و کدام را حذف کنم، با توجه با تعدد نوشته ها، البته کاری سخت بود و از نگارنده وقت زیادی گرفت. گاهی به مزاح، به سردبیر وطن امروز می گفتم که؛ اگر از اول، شروع به نوشتن یک مجموعه طنز مجزی می کردم، راحت تر بودم! با این همه، در دست چین مطالب «آر. کیو ۸۸» ملاحظات زیر را در نظر گرفتم: حتی المقدور از طنزهایی که تاریخ مصرف شان گذشته، و حاوی نکته خاصی هم نبودند، صرف نظر کردم. از آنجا که بار اصلی زحمت این کتاب، به ویژه نیمه اول آن، بر دوش شیخ بیسواد سوار بود، قید شماری از طنزهای مرتبط با ایشان را زدم. شاید نصف نوشته هایم درباره شیخ بیسواد، در این کتاب نیست. به هر حال، شانی برای کتاب متصور بودم! در گزینش مطالب این اثر، نکته مد نظرم این بود که «آر. کیو ۸۸» بتواند نقش روزشمار مفهومی فتنه ۸۸ به زبان طنز را بازی کند. قطعا از همه رخدادهای مهم در متن و حاشیه فتنه ۸۸ به ترتیب تاریخ، در این کتاب رد پایی دیده می شود. «آر. کیو ۸۸» تقویم فتنه است، اما مختصر و مفید و قابل هضم و به زبان طنز. در کار انتخاب و ارنج مطالب، رضا شکیبایی مشاور خوبی برایم بود، اما کل ویرایش اثر، یعنی چکش کاری مطالب مندرج در «آر. کیو ۸۸» کار خودم بود. با این همه سعی کردم حتی المقدور به اصل نوشته ها وفادار بمانم و روزگار بعد از فتنه ۸۸ را مبنای قضاوتم در ویرایش مطالب قرار ندهم که طنز تاریخ، اتفاقا به همین چرخش هاست. تمام سعی خود را کردم که مرز میان طنز و ناسزا و هجو را در ویرایش سخت و طولانی این کار رعایت کنم، حتی آنجا که طرف حسابم اصحاب فتنه بودند. در این باب، جوابی که باید ۲ فردای دیگر به خداوند پس دهم، از خنده نشاندن بر لب مخاطب، بسی مهم تر است. سنتی دیرینه، درست و صد البته حرفه ای است که گاهی اصحاب رسانه روزنامه، مطالب خود را در رسانه کتاب هم عرضه می کنند. این سنت البته حد و مرز، و بایدها و نبایدهای خاص خودش را دارد. قطعا منکر تفاوت میان رسانه روزنامه و رسانه کتاب نیستم. هر چه کتاب شد، لیاقت ورود در روزنامه را ندارد و بالعکس. در این راه، از تجارب قبلی خود در کتب «نه ده» و «قطعه ۲۶» استفاده های شایان کرده ام. کتمان نمی کنم از خیر بعضی طنزهایم گذشتم، فقط به این دلیل که شاید برای رسانه روزنامه مناسب بودند، اما به درد رسانه کتاب نمی خوردند، هر چند که شاید به لحاظ طنز، قوی هم بودند. رعایت این نکته، یکی از ظریف ترین و حساس ترین مراحل کار ویرایش «آر. کیو ۸۸» بود. کاری که نزدیک ۵ ماه از من وقت گرفت.

پنج: پای هر نوشته، تاریخ انتشار آن درج شده است. می توانستم پای هر نوشته، به جز ذکر تاریخ، کمی هم درباره حال و هوای طنز مذکور چیزکی بنویسم، اما دیدم در بطن و متن هر طنز، روح حاکم بر فضای آن روزگار نهفته است. هر چه بود، از خیر یا شر این کار گذشتم. احساس کردم «توضیح واضحات» است.

شش: «آر. کیو ۸۸» حجمی معادل با ۵۰۰ صفحه دارد. در نظر بگیرید که شماری از طنزها، به اصطلاح، عمودی بودند، نه افقی. یعنی حالت محاوره و مکالمه داشتند و این باعث شد علی رغم همه سخت گیری ها در انتخاب طنزها، عدد صفحات کتاب به مرز ۵۰۰ صفحه نزدیک شود. با این همه اگر مثلا «نه ده» را کتاب خوش دستی بدانیم، «آر. کیو ۸۸» هم چیزی در همین حدود است.

هفت: به لطف خداوند منان، از این کتاب در نمایشگاه کتاب امسال، همان روز اول، رونمایی خواهد شد. همه ایام عید را گذاشتم برای کار و بارم تا حکایت سال های قبل تکرار نشود. این اما همه آن چیزی نیست که از راقم این سطور در نمایشگاه کتاب، دیده خواهد شد. پس منتظر اطلاع رسانی بعدی باشید.

هشت: آنچه در زیر می آید، «یاد ایام» است و عیدی من به شما، و البته یکی از طنزهای کتاب که در آرشیو وبلاگ «قطعه ۲۶» اثری از آن نیست. این طنز را بخوانید تا ببینید برای رای گرفتن از مردم، گاه هست که حتی از آدمی در مایه های «ساسی مانکن» هم سوء استفاده می شود!! و بعد تکذیب می شود و…!! در این «طنز/ خبر» حتما از «عنصر غلو» استفاده کرده ام، اما روح این متن، بر اساس واقعیت هایی بوده که همین الان هم، صحت آن، قابل جست و جوست. بخوانیم:

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤        ¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

دیدار با ساسی مانکن!

اصل خبر/ در ادامه تلاش یکی از نامزدها مبنی‌ بر جذب ستاره‌ها و کسب آرای خاموش، وی با گروهی از خوانندگان رپ فارسی دیدار و گفت‌ و گو کرد. در این دیدار که ساسی مانکن، علی شمس و حسین مخته حضور داشتند، نامزد مورد نظر، خود را از علاقه‌ مندان موسیقی پاپ دانست و گفت: بنده از زمان گروهبان قندلی، عاشق موسیقی پاپ بودم. وی با اشاره به علاقه پیرمردها به موسیقی سنتی، این نوع موسیقی را برای نسل جوان که همواره دنبال تحرک است، نامناسب خواند و از مسئولان خواست که با در‌ نظر گرفتن تمهیدات لازم، مانع فرار خوانندگان رپ و زیرزمینی به خارج از کشور شوند. ایشان اشعار ساسی مانکن را از نظر محتوا، حاوی «مضامین عرفانی» خواند و قول داد که در صورت رئیس‌جمهور شدن، خوانندگان زیرزمینی را تا طبقه همکف بالا ‌آورد. وی در بخش دیگری از سخنان خود به ساسی مانکن پیشنهاد کرد گاهی به جای «تکنو» از «رقص سماع» استفاده کند. این نامزد انتخابات به برداشتن زیر ابرو توسط خوانندگان زیرزمینی پرداخت و گفت: از میان خوانندگانی که موی خود را فشن کنند، حتما یک وزیر انتخاب خواهم کرد.

چند ساعت بعد/ یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ضمن تکذیب دیدار خود با ساسی مانکن، علی شمس و حسین مخته، از رسانه‌ها ‌خواست اینقدر راحت با آبروی نامزدها بازی نکنند!! وی علاقه خود به موسیقی پاپ را شیطنت مطبوعات خواند و اظهار داشت: من از علاقه خود به پاپ گفتم، در حالی که منظورم پاپ بندیکت شانزدهم بود، اما رسانه‌ها از قول من نوشتند که فلانی از زمان گروهبان قندلی، عاشق موسیقی پاپ بوده و این در حالی است که در زمان گروهبان‌ قندلی، ما تنها موسیقی سنتی داشتیم و هنوز چیزی به عنوان موسیقی پاپ وجود نداشت. وی از وزارت ارشاد خواست که مطبوعات را از وجود گنده‌ باقالی‌ها و نوچه‌های ‌شان پاک کند.

یک روز بعد/ آقای ساسی مانکن(!) ضمن تایید دیدار خود با یکی از نامزدهای انتخابات گفت: ایشان، نه فقط با من دیدار داشت، بلکه به خدا با من دیدار داشت و تازه، به من قول داد که در صورت رئیس جمهور شدن، از بنده به عنوان وزیر ارشاد استفاده ‌می کند و من هم برنامه‌های خود را تقدیم وی کردم. ساسی مانکن ادامه داد: علی شمس را به عنوان معاون سینمایی خود در نظر دارم و احتمال دارد حسین مخته را در معاونت مطبوعاتی بگذارم.

دو روز بعد/ یکی از نامزدهای انتخابات گفت: من با ساسی مانکن دیدار نکردم، بلکه وی همراه جمعیتی به دیدار من آمد!

۲ اردیبهشت ۱۳۸۸

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    آنقدر مشتاق “آر. کیو ۸۸” هستیم که هر توضیحی در این مورد، ذوق زده مان می کند!!

  3. یگانه سادات می‌گوید:

    کربلا دار النعیم زینب است/ کعبه خود تحت حریم زینب است

    عمر زینب وقف مولا بود و بس/ او به زهرا المثنی بود و بس

    چهره حیدر چو حق آیینه زد/ سنگ زینب را حسین بر سینه زد

    عشق با زینب تبانی کرده است/ رنگ گل را ارغوانی کرده است

    هست کیش رهبریت کیش او/ صبر زانو میزند در پیش او

    شاخص شخصیت زینب حیاست/ گر بگویم دومین زهرا سزاست

    کیست زینب قدرت کل امم/ عرش را با فرش میدوزد به هم

    همطراز زینب کبری کجاست؟/ هر زنی را زینبی خواندن خطاست

    زینب کبری ذلیل و خوار نیست/ از زنان کوچه و بازار نیست

    در رگ سرخ شهیدان شط اوست/ حضرت عباس هم در خط اوست

    مدعی رسوا شدی گر تاختی/ قهرمان کوفه را نشناختی

    گر حسین معجز نمایان میکند/ خواهرش تفسیر قرآن میکند

    عرشیان چون بر حسین دل باختند/ در سما هم زینبیه ساختند

    ضد حق طرح جنون را رد نکن/ راه این دیوانگان را سد نکن

    این پدیده شاهکاره زینب است/ سر شکستن راه کار زینب است

    مرغ دل را او سخنگو کرده است/ کربلا را کربلا او کرده است

    او گشوده قفل شهر شام را/ او به بند انداخته حکام را

    گر امیر شام را زور و زر است/ پیش زینب از مگس هم کمتر است

    از ازل حوا و آدم زینبی است/ فاش میگویم خدا هم زینبی است

    سلام با تاخیر زیاد میلاد حضرت زینب (س) مبارک

    هر چند از امشب دهه فاطمیه به روایتی شروع شده اما خب دل مادر رو شاد کردن که گناه نیست.

  4. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “به یاد یوم الله مظلوم ۱۲ فروردین”

    http://www.irdc.ir/storage/Images/20110331152706cgb-7.jpg

  5. برف و آفتاب می‌گوید:

    تشکر از شما از طرف همه‌ی بچه‌ها به ‌خاطر این‌همه زحمت که به عهده‌ی مبصره!

    اما ایام فاطمیه (س) از هفته‌ی بعد شروع میشه، نه از امشب.

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین؛
    در خصوص بند دو، اگه صد بار هم مطالب شما رو، چه در روزنامه، چه در وبلاگ، و… خونده باشیم، باز هم با عشق می خریم و می خونیم. چه رسد به این که، یک سوم کتاب رو هم نخوندیم. فقط بی تاب چاپ کتابیم.
    چند خط اول بند سه، آتش به جان می زند. خدا لعنت کنه باعث و بانیانش رو…

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    امیدوارم طنز شیخ بی سواد، در دریا، و اره ماهی و… حذف نشده باشه!

  8. چای پولکی می‌گوید:

    پیامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله):

    المؤمن الذی یخالط الناس ویصبر علی اذاهم أعظم اجرا من المؤمن الذی لا یخالط الناس ولا یصبر علی اذاهم .

    مؤمنی که با مردم معاشرت کند و بر آزارشان صبر کند، از مؤمنی که با مردم نمی جوشد و آزارشان را تحمل نمی کند، برتر است .

    A believer who socializes with people and tolerates their botherings is better than who does not socialize with them nor tolerate their botherings.

    (سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، شماره ۴۰۲۲)

  9. سیداحمد می‌گوید:

    این جناب چه طور دیدارش را تکذیب کرده؟!!!

    دیدار کردند و بعد از دیدار و کمک مالی چشمگیر(!) ساسی مانکن چند کلیپ هم برایش خواند! کلیپ هایش را دارم!!!

    “مهربونی… محبوبی… رای من، رای شما… وای وای مهدی کروبی!!!”
    (با آهنگ ساسی مانکنی بخوانید!)

  10. مسلمان ایرانی می‌گوید:

    نمایشگاه مطبوعات؟
    حدود های پاییز میشه؟ نه؟

  11. ققنوس19 می‌گوید:

    ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
    .[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]…..
    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
    باسلام واحترام – خدا قوت همسنگر

    اولین جمعۀ سال نو بی ظهور گذشت اما چه گذشتنی !
    تقدیم به دل های غمزدۀ اولین جمعۀ بی ظهور : بهار و انتظار
    [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    این آواتارِ (مسلمان ایرانی) خیلی زیبا و پر مفهومه.

  13. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    آقای قدیانی!

    آیا در کل کتاب، از شیخ بیسواد و امثالهم با عنوان «یک نامزد انتخابات» و… یاد کرده اید؟!

    حسین قدیانی: نه! «دیدار با ساسی مانکن» از همان اول، یعنی در روزنامه هم، همین گونه نوشته شده بود و خیلی مرسوم نبود آن زمان اصطلاح شیخ بیسواد!!

  14. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    انشاءالله بعد از «آر. کیو ۸۸» وطن امروز، منتظر چاپ طنزهای ستون «خبرگزاری چیزنا»ی کیهان هم هستیم…

  15. سیداحمد می‌گوید:

    سلاله؛

    کتاب چیزنای داداش حسین هم انشالله در نمایشگاه رونمایی می شود!

  16. صبا می‌گوید:

    فردا دومین جمعه ی سال است؛ نکند امسال هم می خواهیم بگوییم “شاید این جمعه بیاید، شاید!” ؟!!
    خدایا می شود امسال تغییر و تحولی اساسی، به این زمین بدهی و بهار را برای همیشه به خانه های مان بیاوری؟

  17. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    انشاءالله و ممنون!

  18. سیداحمد می‌گوید:

    “ایشان، نه فقط با من دیدار داشت، بلکه به خدا با من دیدار داشت…”
    🙂

  19. سیداحمد می‌گوید:

    آجیل ها و تقویم
    به بهار گواهی می‌دهند
    اما در این میان
    تکلیف بخاری
    روشن نیست!

    “سیدحسن حسینی”

  20. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۸۳* امام محمد باقر علیه السلام:

    خداوند به چیزی محبوب‌تر از ادخال سرور در قلب مومن، عبادت نشده است.

    (کافی، ج۲، ص۱۸۸)

  21. ناشناس می‌گوید:

    آدم جرات نمی کند درباره بعضی شهدا، اظهار نظر کند.
    انگار، کلمات کم میاورند و در زیر بار عظمت آنها، پودر میشوند.
    اما، از طرفی هم، دلش نمیاید که کلاف ناچیز کاموایش را، به خریداری آنها نیاورد.
    و پز ندهد که آنها از ما هستند.
    هرچند، این جور مواقع حکایت آن ژیانی میشود که، خودش را بین بنزها قاطی میکند!!!

  22. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم**

  23. ناشناس می‌گوید:

    با سلام.
    از آنجا که امثال ما شهرستانیها نمی توانیم در نمایشگاه حضور یابیم، خواهشمندیم خرید کتاب از طریق سایت خودتان و به طریقه اینترنتی میسر گردد.

  24. سیداحمد می‌گوید:

    جناب ناشناس؛

    سلام!
    حتما به محض آغاز فروش کتاب، خرید اینترنتی هم خواهیم داشت؛
    خیالتان راحت باشد.

  25. مصطفی خرم آبادی می‌گوید:

    سلام حسین آقا
    در کتب مختلف اخلاق نظری و جلسات درس اخلاق عملی وظایف یک مسلمان در جامعه را خوانده و شنیده ام و اما:
    واقعا وجه تمییز دانشجو از سایر اقشار جامعه را نمی دانم(دانشجوی ارزشی باید چه نقشی را در جامعه ایفا کند که دیگر شخصیت های حقیقی و حقوقی ارزشی نمی توانند آن را انجام دهند؟)
    منظورم دقیقا نحوه تاثیر گذاری و بالاخص نوع فعالیت او (غیردرسی) در فضای دانشگاه و خارج از دانشگاه است.
    وجه تمییز بسیج دانشجویی را با دانشجوی ارزشی نمی دانم. حسین آقای عزیز! تازه ترم دوم پیام نور استان تهران و دانشجوی مهندسی فناوری هستم لطفا راهنماییم کنید که برای ۳ سال دیگر نقشه راه داشته باشم. لطفا یک نقشه ی راه برای من که دانشجوی بسیجی هستم بیان کنید.
    هر مقاله یا کتابی هم که به نظرتان مفید است معرفی بفرمایید. قطعا علاقه مند به پیگیری هستم.

  26. مسلمان ایرانی می‌گوید:

    اصلاح شد؟
    نمایشگاه کتاب بود پس!

  27. یگانه سادات می‌گوید:

    خطاب به برف و آفتاب!

    دیروز دهم بود و ۱۷ ام به روایتی شهادت حضرت زهراست، پس دهه اول فاطمیه از دیشب شروع شده.

  28. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان! بحث نکنید.

    ایام فاطمیه از ۱۳ جمادی الاول که روایت بعضی سندهاست، آغاز می شود و تا ۳ جمادی الثانی ادامه دارد؛ یعنی دو دهه!

    اما بعضی عزیزان چند روز قبل از ۱۳ جمادی الاول را آغاز ایام فاطمیه در نظر می گیرند و ۳ دهه عزاداری می کنند.

  29. یگانه سادات می‌گوید:

    … و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها؛
    نه، کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران حسین راهی به سوی حقیقت نیست.

    سلام!
    انشالله یکشنبه عازم کربلا هستم.
    حلال کنید؛ انشالله تو حرم ارباب اگر لایق بودم، نائب الزیاره همه دوستان هستم.

  30. میلاد پسندیده می‌گوید:

    انصافاً خوب بلد هستید که آدم را مشتاق کنید برای خریدن کتابتان… عجب متنی بوده بود!

  31. پاییز می‌گوید:

    سلام داداش! ممنون، چه توضیحات خوبی راجع به کتاب دادید. کامل و جامع بود. خدا کنه شرایط جور باشه بتونم بیام نمایشگاه کتاب.
    طنزتون واقعا عالی بود.
    ——————
    یگانه سادات عزیز، مثل اینکه آدرس وبلاگتونو درست وارد نکردید، به هر حال سلام ویژه منو هم به حضرت عباس و امام حسین و همه شهدای کربلا برسونید و ما رو هم دعا کنید تا قسمت ما هم بشه بریم.

  32. مصطفی خرم آبادی می‌گوید:

    گفتاری از علامه جوادی آملی با عنوان:
    مملکتی را که شهدا پاک کرده اند، آلوده نکنیم.
    http://www.tabnak.ir/fa/news/234614/مملکتی-را-که-شهدا-پاک-کرده-اند-آلوده-نکنیم

  33. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۸۴*
    در حدیث است که حضرت موسی علیه السلام، در مناجات کوه طور، عرض کرد: “یا اله العالمین” ای خدای جهانیان! جواب شنید: لبیک؛ سپس عرض کرد: “یا اله المحسنین” ای خدای نیکوکاران! جواب شنید: لبیک؛ سپس عرض کرد: “یا اله المطیعین” ای خدای اطاعت کنندگان! جواب شنید: لبیک؛ سپس عرض کرد: “یا اله العاصین” ای خدای گنهکاران! جواب شنید: لبیک، لبیک، لبیک؛ حضرت موسی عرض کرد: خدایا! حکمتش چیست که تو را به بهترین اسامى صدا زدم، یک بار جواب دادى، اما تا گفتم اى خداى گنه کاران! سه بار جواب مرا دادى؟!
    جواب آمد: عارفان، به معرفت خود و نیکوکاران به کار نیک خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند، اما گناهکاران جز فضل من پناهی ندارند، اگر من هم آنها را از درگه خود ناامید کنم،‌ به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟

    (قصص التوابین، ص ۱۹۸)

  34. بانو می‌گوید:

    تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ….
    ظهور مهدی زهرا صلوات.

    آجرک الله بقیه الله.

  35. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۱:۲۴ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۱۸ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین بسیجی ها فــــــــــــــــدائی داری…

  36. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    در راستای پیشنهاد کروبی

    کروبی به احمدی‌نژاد پیشنهاد داد، طرفداران و هواداران دو نامزد در یک محل تجمع کنند، هر کسی که عِده و عُده بیشتری آورد، او برنده است. در زیر قواعد مربوط به این تجمع که از طرف حزب اعتمادملی در اختیار ما قرار گرفته، می‌آید:
    ۱- حمل هرگونه سلاح سرد نظیر تیزی، قمه، چاقو، چماق، پنجه‌بوکس، قداره، زنجیر، شیشه (شیشه نوشابه، دلستر و ایستک)، دمپایی و … مجاز است. طرفداران دو نامزد در نظر داشته باشند که نامزدی برنده نهایی تجمع است که از سلاح‌های فوق‌الذکر استفاده بهینه‌تری بکند و با کمترین ضربات،‌ بیشترین تلفات را بدهد.
    ۲- تجمع به صورت رسمی با سوت ناظر بین‌المللی شروع می‌شود. از هر گروه یک نفر باید جلو بیاید و با یک چماق بر سر طرف مقابل بکوبد. نفری که چماق را محکم‌تر بکوبد، آغازکننده بازی است.
    ۳- آغازکننده بازی با یک نعره (چیزی در مایه‌های یوههه!) دیگر هواداران را به طرف مقابل تهییج می‌کند. دستور حمله که صادر شد، لیدرها در جلوی صف و گنده‌باقالی‌ها پشت سر آنها یورش را شروع کنند. پرتاب شیشه‌ ماء‌الشعیر در این مرحله به دلیل برندگی زیاد و سبکی وزن، کارایی بالایی دارد. شیشه ایستک میوه‌های استوایی نیز در صورت برخورد با سر منجر به جر دادن جمجمه می‌شود.
    از این روش یعنی اصابت شیشه ایستک بر سر مخالف، در قرون وسطی و عهد بوق زیاد استفاده می‌شد.
    ۴- اگر روند درگیری به اصطلاح پایاپای بود و نبرد بدون برتری هواداران یک گروه خاص دنبال می‌شد، باید تا دقیقه ۹۰ صبر کرد. اگر باز هم مسابقه مساوی شد، دو وقت اضافه ۱۵ دقیقه‌ای و باز هم اگر مسابقه برنده‌ای نداشت، طبق قانون ۵ گنده‌باقالی از این طرف و ۵ گنده‌باقالی از آن طرف باید با چوب و چماق به جان همدیگر بیفتند.
    ۵- باز هم اگر برنده نهایی مشخص نشد، نمایندگانی از طرف هر دو نامزد باید با یکدیگر مچ بیندازند. جهت جلوگیری از تقلب، انداختن مچ باید در جلوی چشمان ناظران سازمان ملل باشد. بدیهی است بلند کردن دست در هنگام مچ‌انداختن، جرزنی بوده و شاکی حق دارد که از جرزن در دادگاه صالحه شکایت کند. جرزن نیز از حق داشتن حداقل یک وکیل می‌تواند استفاده کند و حقوق انسانی وی نیز باید مراعات شود.
    ۶- برای کروبی این حق محفوظ است که اگر دید فرمانده لیدرهایش به طرف موسوی دارد غش می‌کند، می‌تواند با گفتن کلمه «موچم» قاعده بازی را بهم بزند.

    وطن امروز/ ۷ تیر ۸۸/ روزخند

  37. مرتضی می‌گوید:

    …………………..

  38. برف و آفتاب می‌گوید:

    ممنون سلاله ۹ دی! همیشه از کامنت‌های شما خیلی استفاده می‌کنیم!

  39. دانشجو می‌گوید:

    حسین آقا ۱ سوال دارم:
    شما شخصا همه سوال ها را می خوانید و احیانا جواب می دهید و دوباره احیانا سانسور می کنید؟!

  40. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    سلام بر تمام اهالی قطعه
    در شهادت مادر سادات سه روایت موجود است که البته به خاطر تعطیلی، سومی معتبر تر است!!

    حضرت مادر همه چیزش راز دارد، هم شهادتش و هم مزارش!
    روایت اول ۴۵ روز پس از رحلت رسول اکرم(ص) ، روایت دوم ۷۵ روز و روایت سوم ۹۵ روز.
    روایت دوم سیزده ماه جمادی الاول است که امسال مصادف شده با ۱۷ فروردین.
    روایت آخر هم سوم جمادی الثانی است.
    از قدیم تر ها رسم بوده ده روز قبل از هر روایت هیئت ها دهگی می گرفتند و اما در روزگار ما کم کم دارد منسوخ می شود و محدود به چند روز مختصر.
    هیئت دیوانگان حسینی در تهران هنوز اما این دو دهه را دارد و برای روایت سیزده جمادی از سوم جمادی که هفتم فروردین بوده شروع کرده.
    ولی گذشته از تمام این چیزها حال و روز مادر در این روزهاست.
    فکر نمی کنم با هزار تا دهگی هم اثر ضربت سیلی پاک بشود یا سینه مجروح مادر التیام پیدا کند. مادر این روزها به شنیدن صدایی احتیاج دارد که تمام کند برای او رنج هزار ساله را ، فقط او با شنیدن این آرام می شود:

    یا اهل العالم انا بقیه الله…….. انا صمصام المنتقم
    برای تسکین دردهای مادر: اللهم عجل لولیک الفرج

  41. یگانه سادات می‌گوید:

    خطاب به پاییز: وبلاگم مدتیه تعطیل شده

  42. پیرمرد می‌گوید:

    جناب قدیانی!

    – نوشته‌ها در روزنامه حکم یک بار مصرف را دارد ولی‌ کتاب ماندگار است، نه برای امروز که برای تاریخ، خصوصا روزشمار فتنه که بخشی از تاریخ این مرز و بوم است. “بدلیل ساختار بصیرتی آن”.

    لذا با قسمت پنج مطلب فوق زیاد موافق نیستم. چون کتاب را به مصرف امروز تبدیل می‌کند. برای آیندگان مطالعه کتاب را منوط به اطلاع از وقایع تاریخی‌ می‌نماید. دقیقا بنده بدلیل بعد مسافت و عدم حضور در آن ایام همین حالت را دارم. اگر چه از طرق مختلف در جریان خیلی‌ از ماجرا‌ها بودم اما قطعا خواندن این کتاب سوالاتی را برایم مطرح خواهد کرد……………………….
    حسین قدیانی: درباره بخش خصوصی کامنت تان، در قسمت سمت چپ وبلاگ، پایین ستون یسار، راحت ترین راه خرید کتاب قید شده. الان «مجیدیه» نیستیم!

  43. پیرمرد می‌گوید:

    سالروز آغاز زمینه ساز دولت عشق مبارک.

  44. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    بویِ شلیک، بویِ توپ، بویِ کوله پشتی
    بویِ تند و گرمِ باروت، وسطِ سینه یِ کوه
    بویِ خونِ زخمِ بازِ لاله هایِ نیمه جون…

    با اینا تنهایی رو، سر می کنم؛
    با اینا تشنگی مو، در می کنم!

    شادیِ سربستنِ سربندِ سرخ
    وحشتِ گم شدنِ پلاکِ خونی از شهادتِ زیاد!
    بویِ انفجارِ پا نخورده یِ لایِ مین ها…

    با اینا تنهایی رو، سر می کنم؛
    با اینا تشنگی مو، در می کنم!

    فکرِ پاتک زدنِ یه دشمنِ کله سیاه
    شوقِ پروازِ بلند، از رویِ خاکریزهایِ نور
    برقِ چشمِ تر شده، تو سنگرها…

    با اینا تنهایی رو، سر می کنم؛
    با اینا تشنگی مو، در می کنم!

    عشقِ تا ستاره رفتن، با فشنگ
    ترسِ نا تموم گذاشتنِ جامونده هایِ تویِ منطقه
    بویِ گلِ محمدی که پاشیده جایِ گلاب…

    با اینا تنهایی رو، سر می کنم؛
    با اینا تشنگی مو، در می کنم!

    بویِ جبهه، بویِ جنگ، عطرِ خوبِ مستی
    شبِ حمله، پیِ فرصت، تویِ خلوت، گم شدن
    تویِ هیأتِ بهشتی، هوسِ سینه زنی…

    با اینا تنهایی رو، سر می کنم؛
    با اینا تشنگی مو، در می کنم!
    .
    .
    .
    سلام بر حسین*

    حسین قدیانی: سلام… به به! از این طرفها… چه عجب؟! آفتاب از کدوم طرف دراومده؟!

  45. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    همه پرسی بی سابقه برای انتخاب شیوه حکومت

    وقتى در کشورى انقلاب می ‏شد یا انقلاب حقیقى یا کودتایى به اسم انقلاب، مدت ها از دولت و تشکیلات دولتى و نظم دولتى خبرى نبود. یک گروه به نام مسئولان انقلاب، زمام کشور را در دست می ‏گرفتند و طبق میل و تشخیص خودشان، هرطور بود عمل می کردند. در انقلاب اسلامى، امام اجازه نداد این‏طور بشود، حتى از قبل از پیروزى انقلاب دولت تعیین کرد تا نظم وجود داشته باشد. با اینکه آن وقت شوراى انقلاب هم بود، اما امام خواست با شکل قانونى و منطقى، کشور اداره‏ شود. اصل تشخیص اینکه چه نظامى در کشور بر سر کار بیاید، این را امام به عهده رفراندم و آرای عمومى گذاشت. این هم در دنیا سابقه نداشت. در هیچ انقلابى در دنیا، ما نشنیدیم و ندیدیم که انتخاب نوع نظام را آن هم در همان اوایل انقلاب به عهده مردم بگذارند. هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همه ‏پرسى درباره نظام اسلامى را اعلان کرد که مردم به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند…

    “امام خامنه ای”

  46. یک دوست می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی.
    ایمیلتون را میخواستم برا ارسال یک عکس قشنگ به زعم خودم

  47. سیداحمد می‌گوید:

    یک دوست؛

    عکس را می توانید همین جا برای آقای قدیانی، کامنت کنید.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    دیوونه داداشی؛

    سلام و عیدت مبارک.
    خوشحال شدم از دیدن کامنتت رفیق!
    …………………………………………

    دوستان محترم!

    قطعه ۲۶ طبق روال همه ساله(!) دوباره از فردا شب با ۲ متن روزنامه ای به روز می شود…
    ۱: نامه عناصر نفتی به اوباما/ خبرگزاری چیزنای کیهان
    ۲: شهر کدام کتاب؟!/ یادداشت روز وطن امروز

  48. سوگند می‌گوید:

    سلام دیوونه داداشی!

  49. کامیار می‌گوید:

    کجایی دیونه داداشی؟! صفای قطعه سه نفرند سیداحمد و اسلامی ایرانی و شما. نکن این کارو با داداش، نکن!

  50. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱۸۵* امیرالمومنین على علیه‏ السلام:

    نگاه کردن به سبزه، موجب شادابى است.

    (نهج البلاغه، حکمت ۴۰۰)

  51. سایه/روشن می‌گوید:

    به تعداد نصایح پیامبر عزیز اسلام تبریک…
    و به ضجه های زهرای اطهر
    و دانه های اشک مولا علی در چاه و چکاچک شمشیرش در میدان،
    و به آه های غریبانه امام حسن ز دست یارانِ پیوسته به اردوی معاویه،
    و به قطرات خون حسین فاطمه و یارانش،
    و به عبادات علی ابن الحسین و به احادیث امامان باقر و صادق،
    و به زندانهای موسی ابن جعفر و به عظمت علی ابن موسی الرضا
    و فرزندانش علی الخصوص به غیبت مهدی حاضر،
    و به علم و جهد و زجر و زندان و جهاد و شهادت همه خوبان تاریخ حاصل شد،
    انفجار نور و خمینی کبیر لحظه انفجار را روز خدا نامیدش،
    روز خدا، روز جمهوری اسلامی.
    .
    .
    .
    …:::پیامک جالب ابوالقاسم طالبی به مناسبت ۱۲ فروردین:::…

  52. سیداحمد می‌گوید:

    جناب کامیار؛

    صفای قطعه ۲۶(بعد از داداش حسین)، به حضور همه بچه هاست.
    هر کسی که نباشد، نبودش حس می شود!

    مثل قاصدک منتظر، که این روزها زائر ارباب است و جایش خالی است.

  53. یاد ما می‌گوید:

    به روزم………….

  54. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام دیوونه داداشی!

    شعرت با آهنگ بادبادک فرهاده… درسته!؟

  55. آذرخش می‌گوید:

    سیداحمد؛

    مثل من که نبودم خیلی حس شد!
    🙂

  56. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر همگی!
    عیدتون هم مبارک…
    .
    .
    .
    کشــــــــــــــــــــــــــتم خودمو!! (:
    حسین قدیانی: زیاد نبودیا!!

  57. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    درسته، چشم انتظار!
    دمت گرم…

  58. سیداحمد می‌گوید:

    امام محمد باقر علیه السلام:

    اِعرِف المَودَّهَ فِی قَلبِ اَخیکَ بِما لَه فِی قَلبِکَ؛
    دوستی قلبیِ برادرت را از اندازه دوستی قلبیِ خودت نسبت به او، بفهم.

  59. هادی حسام می‌گوید:

    آقای قدیانی! برادر محترم که در کنج عزلت نشسته اید و مسرور از اینکه یکی از پربازدیدترین فضاهای مجازی ارزشی را دارید، از جا بلند شوید و به سینما بروید و ببینید در سینماهای جمهوری اسلامی فیلمی به نام خصوصی اکران می شود که مستقیم دین را نشانه رفته است. بلند شوید و از آرمان هایتان دفاع کنید.

  60. ساسان می‌گوید:

    “قلاده های طلا” را فراموش نکنید.

  61. سیداحمد می‌گوید:

    شاید که به عشق نیک اندیشه کنیم
    فرهاد شویم و عاشقی پیشه کنیم

    این صخره که پیش روی مان اِستاده ست
    شیطان هواست، عشق را تیشه کنیم…

    (سلمان هراتی)

  62. میلاد پسندیده می‌گوید:

    داداش؛
    سیزده تان به در… دشمنتان در به در… سالتان بی خطر… متن تان تازه تر!
    حسین قدیانی: ممنون! دارم می گذارم وطن امروزی را… کیهانیه هم بعد آپ شدن سایت کیهان!

  63. جامونده می‌گوید:

    عجیبید به خدا، خیلی …!!

  64. نسل سومی می‌گوید:

    شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای/ وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای

    دیری است آسمان مرا شب گرفته است/ خورشید من، برای چه تأخیر کرده‌ای؟

    به روزم…

  65. امین ص. می‌گوید:

    آقای قدیانی عزیز! در این روز بارانی که همه از هوا و صفای بیرون خبر می آورند، سخت دلگیر و افسرده نشسته بودم و غرق وبگردی(ولگردی مجازی!) بودم، که مطلب “شهرکتاب… ” پای مرا به سایت شما کشاند. “فواید مذاکره با آمریکا” و “خمینی را نگاه…” و… خواندم وخواندم و حالا … بازهم دلگیرم… اما از غربت خوبان… چه خوب که قلمتان تظاهر به مرهم بودن نمی کند، بلکه زخم ها را همچنان تازه می نماید. هماره چنین باد!

    آمین- امین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.