هر چند مخاطب، خانم موگرینی بود لیکن «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» محکمترین جمله وزیر امور خارجه تلقی شد ظرف این ۲ سال اخیر! فیالحال بر جناب ظریف و سایر مردمان دستگاه دیپلماسی فرض است حرمت این جمله را نگه دارند و الا «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» با همه زیبایی حکایت باد هوا میشود! «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» اگر متجلی در رفتار و گفتار دوستان وزارت خارجه شود، حکما بیشتر به دل مینشیند. اینک باید پرسید: «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» چقدر در سکنات تیم دیپلماسی مشاهده میشود؟ هیچ آیا مشاهده میشود؟ آمدیم و دشمن قدارهبند، نه یک ایرانی، بلکه کل ملت ایران را علیالدوام تهدید کرد و حتی پس از توافق خسته هستهای هم باز گزینه نظامی روی میز را به رخ همگان کشید! در آن صورت، تکلیف چیست؟ تکلیف «هرگز یک ایرانی…» چیست؟ آمدیم و مثل همین روزها آقای اوباما مدعی شد «بعد از توافق هستهای، گزینههای فشار علیه ملت ایران را به صورت مضاعف برای جانشین خودم تضمین میکنم!» ناظر بر «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» چه باید باشد واکنش دکتر ظریف و الباقی همکاران؟ این جمله «هرگز یک ایرانی…» را همینطور گفتهایم که گفته باشیم یا نه، تعهدی هم در مقام عمل بدان داریم؟ بگذار کتمان نکنم! بعضی بر این باورند «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» بیشتر یک «شوی تبلیغاتی» بود تا معیار و ملاکی برای حرکت عزتمندانه وزارت امور خارجه! من اما بنای داوری ندارم که این قضاوت، تا چه حد منطبق بر واقعیت است! فقط یک چیز میدانم! اخیرا «وزیر خارجه شیطان بزرگ» در جلسه شورای روابط خارجی، سخنان بسیار قابل تاملی بیان داشت: «چند ماه پیش یک محموله حاوی کمکهای انساندوستانه از سوی ایران رهسپار یمن شد. خیلی زود با ظریف تماس گرفتم و هشدار دادم این کار میتواند برهم زننده خیلی چیزها و باعث یک نبرد جدی شود و ما هرگز آن را تحمل نمیکنیم. وزیر خارجه ایران، اندکی بعد خودش با من تماس گرفت و گفت: «قرار نیست این محموله به ساحل یمن برسد یا حتی از آبهای بینالمللی خارج شود!» چند روز بعد هم این کشتی تغییر مسیر داد و راهی کشور خودشان یعنی ایران شد»! نگارنده بعد از بستن گیومه، تنها و تنها اکتفا به یک «علامت تعجب» کردم ولی کاش میشد جلوی این اظهارنظر «جان کری»، هزاران علامت تعجب گذاشت! «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» خطاب به خانم موگرینی بیان شد که برسیم به این سخنان آقای کری؟ حقا که خسته نباشید! از قرار تهدید یک ایرانی که جای خود دارد، حتی میتوان محموله حاوی کمکهای بشردوستانه ملت و دولت ایران را هم با یک تماس تلفنی، کأنلمیکن تلقی کرد! به راستی این بود آخر و عاقبت «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید»؟! گیرم جمهوری اسلامی عزم کرده به ملتی از ملل دنیا که تحت ستم و ظلم، روزگار را آزگار سپری میکند، کمکی خیرخواهانه کند شامل مقادیری لباس، دارو، غذا و چند بطری آب معدنی! یعنی برای این بدویترین و بدیهیترین عمل ممکن هم، اذن باید از آمریکا بگیریم؟ چه میکنند آقایان با آبرو و حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی؟ چه میکنند؟ «هرگز یک ایرانی…» که درجه آخر، خودش را در این ۲ تماس تلفنی نشان داد لیکن عالیجنابان! با این دست فرمان نابخردانه اگر «هرگز یک انقلاب را تهدید نکنید» لطف کردهاید به برند خمینی و خامنهای و شهدایشان. در ضمن «یک انقلابی را هم هرگز تهدید نکنید»! سخن به زبان تکریم باید گفت با بچههای انقلاب! بچههای انقلاب «زبان انگلیسی» را خوب میفهمند اما خوابش را ببینید که «زبان زور» را تحمل کنند! این را، هم به دشمن گفتم، هم به بعضی از این داخلیها که نه سال ۸۸ «حقالناس» را رعایت کردند، نه امروزه روز «حق سخن» را! آری! آدابی دارد بیان برای خود. مبادی این آداب نباشیم به سرنوشت جمله «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» مبتلا خواهیم شد!
یسار
در تلگرام نیستم! من یک شمارهای داشتم صفر نهصد و دوازده، آخرش سی و دو که اواخر سال ۸۸ با شیطنت سایت «بالاترین» گمانم، سر از اینترنت درآورد! با همه سختیها اما من این شماره رو حفظ کردم تا تابستان امسال که یک روز دیگر واقعا خسته شدم؛ همه جور مزاحمی داشتم، از سیاسی بگیر تا فرهنگی و به خصوص فرنگی! سر همین، یک روز رفتم و واگذارش کردم! و البته دلم سوخت برای اون بنده خدایی که صاحب جدید شماره کذایی شده بود!
القصه! امروز جناب نادر قدیانی «انتشارات قدیانی» که در جریان واگذاری خط مد نظر نبود، به من زنگ زد که «اومدی تلگرام؟ این عکس لب دریا کیه؟ و چرا همچین؟» و از این حرفها! بعد هم جواد آقایی و خیلیهای دیگر، بنا کردند نشان دادن عکس لب دریا (!) به این حقیر کمترین! ایضا ذکر این نکته که «شایعه کردهاند بالاخره در تلگرام هم حاضر شدی بیایی» و باز از این حرفها! جهت اطلاع، اون خط واگذار شده و هر صفحه و چیزی که مترتب بر اون خط، در فضای مجازی باز شده، دخلی به من ندارد! من در تلگرام نبوده، نیستم و نخواهم بود! اساسا جز «قطعه ۲۶» هیچ رسانه دیگری در فضای مجازی ندارم!
این از این… و اما، اخیرا چند باری شده که با امضای من مطالبی در این شبکههای ذلیلمرده اجتماعی میگذارند که هیچ روحم از آنها خبر ندارد! شک ندارم این کار همان کسانی است که مطالب ما رو برمیدارن تحریف میکنن! لذا فرض است بر دوستان، که ضمن داشتن بصیرت (!) هوشیاری خود را حفظ کنند!
متنی که توی این وبلاگ گذاشته نشده باشه، صدالبته متن من نیست، الا مطالب قدیمیتر از عمر این وبلاگ! ی کارایی میکننها! برداشتن با امضای راقم این سطور، متنی گذاشتن در شبکههای اجتماعی، با این محتوی که «تهران از کوفه هم کوفهتر است» و باز هم از این حرفها!
تمام کنم این اراجیف را با سخنی خطاب به مالک خط واگذار شده؛ «آخه مشتی! اون عکس هست که تو برداشتی از خودت گذاشتی؟! یعنی من باید از تو هم بکشم؟!» 🙂
(۲۲ دیدگاه)
- بایگانی: یسارهمپای جلودار خداحافظ عمو فرج
اصغر آبخضر*: تازه رنگ و بوی جلسات عزاداری مسجد جوادالائمه رونق میگرفت که حضور آقا فرج شمع محفل بچهها شد و برای همنسل و همسن و سالهای من که سخت مجذوب رفاقت بچههای محل و مسجد بودیم، حضور مخلصانه و بیریای ایشان بسیار گرم و صمیمی جلوه میکرد. آقا فرج زودتر از آنکه فکرش را کنی، در دل بچههای محل جا باز کرد. بخصوص در حوزه هنر، شده بود پناهگاه امنی برای بچهها و البته بعدها در حوزه هنری هم بدل به یک سایه مهربان شد برای بچهها، مهربان و البته انقلابی. در مسجد جوادالائمه اما زودتر از همه ما، شهید اکبر قدیانی و مرحوم امیرحسین فردی رفاقت خود را با آقا فرج گره زدند. حس و هنر مداحی اکبر قدیانی البته عامل مضاعفی برای تشدید این رفاقت شد. مراسم عزاداری و نوحههای آقا فرج سلحشور آنقدر دلنشین بود که خیلی زود بر دل و جان نشست. اندک اندک آن روی سکه آقا فرج که شناخت و آشنایی او با هنر نمایش بود، جان گرفت و تشکیل گروه تئاتر و اجرای نمایش «حر» خیلی زود در غرب تهران گل کرد. هر چند جلسات قرآن، و استادی آقا فرج با آن صوت زیبا و دلنشین، شمع محفل گرم بچههای محل شد اما «نمایش حر» چیز دیگری بود. میبینم و میشنوم که هنوز هم درباره «حر» این سو و آن سو حرف میزنند و یاد آقا فرج را گرامی میدارند. نمایشی که آن روزها خیلی زود دهان به دهان، میان تمام جوانهای انقلابی میگشت و پای ایشان را یا به مسجد جوادالائمه باز میکرد یا به مسجد حضرت علیاکبر در میدان هاشمی، محله قدیمی آقا فرج. نمایشنامه حر با آن اجرای انقلابی، حکایتی طولانی و خاص دارد که باید از زبان بهزاد بهزادپور، دوست و یار قدیمی آقا فرج، جزئیات آن را شنید. همین قدر میدانم که «حر» دنیایی خاطره با خود دارد. «حر» نمایشی بود با بازی جمعی از «احرار» که از همه آزادهترشان خود آقا فرج بود. شروع نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی با آن شکوه بیبدیل، موجب تشکیل هسته اولیه جمع هنرمندان مسلمان در «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» شد. کافی بود تا امثال آقا فرج و مرحوم امیرحسین فردی و مرحوم رسول ملاقلیپور و دیگر بچههای حوزه هنر آن روز، این جمع هنرمندان اسلامی و انقلابی را شکل دهند تا به سرعت، حوزه هنری به عنوان اولین کانون هنرمندان مسلمان و انقلابی شکل بگیرد. حوزه هنری هنوز هم دارد نان آن روزهایش را میخورد. آن روزهایی که امثال آقا فرج، با دستی خالی اما دلی سرشار از ایمان، برای هنر متعهد و انقلابی، آستین همت بالا زدند. آقا فرج در شاخههای مختلف هنری حقیقتا صاحب سبک و دارای حرف بود و همین خصوصیات هنری کافی بود تا به عنوان یکی از اصلیترین ستونهای هنرمندان مسلمان حوزه هنری شناخته شود. بازی برجسته او در تئاتر «حصار در حصار» و شاید اولین فیلم سینماییاش یعنی «توبه نصوح» در نخستین روزهای انقلاب، از آقا فرج، یک «بازیگر کاریزماتیک» ساخته بود. آن روزها انقلابیها دنبال سینمای انقلابی و بازیگر انقلابی میگشتند که بار این همه افتاد بر دوش فرجالله سلحشور و همراهانش. اصلا توبه نصوح را در آن روزگار همه به اسم آقا فرج میشناختند و این علتی نداشت جز قلب سلیم و مهربان او که با دین و قرآن و مسجد و ارزشهای دینی گره خورده بود. آقا فرج برخلاف بسیاری از اصحاب سینما، شاید در فیلم بازی میکرد اما هرگز فیلم بازی نمیکرد! او خودش بود! یک خود صریح و صمیمی، که هم انقلابی بود و هم بالاتر، انقلابی ماند. آقا فرج سلحشور برای همیشه در دل و جان ما و همه دوستدارانش احترام دارد، نه بهخاطر رفاقت ۴۵ ساله، بلکه برای صبر و متانت و بصیرتش. نگاه نافذ او در فتنه ۸۸ و ایستادگی او در مقابل انحرافات مختلف، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه سینما، چیزی نیست که با درگذشت این هنرمرد راستین و انقلابی به ورطه فراموشی سپرده شود. ولایتمداری او و عشق و علاقه زبانزد او به رهبر معظم انقلاب و ساخت فیلمها و سریالهای ارزشی، همه و همه دلایلی متقن است که برای همیشه یاد و خاطره آقا فرج برایم قابل احترام باشد. برای من و البته برای همه دوستداران هنر متعهد به اسلام و انقلاب. یادش گرامی باد… یاد مردی که منتظر نماند تا بهار بیاید! خود به استقبال بهار رفت! و باز هم یادش گرامی باد… آنجا که میخواند: «وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم…».
* قائممقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و از دوستان قدیمی مرحوم سلحشور
(۷ دیدگاه)
- بایگانی: یسار۱۶ منهای یک بعلاوه یک در بحث مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی که همه چیز واضح است. باید به همه لیست اصولگرایان رأی داد. تک و توک افرادی که لیست «سی منهای فلان عدد» یا به عبارت بهتر «سی منهای عقل» ارائه دادهاند، گمانم دانسته یا ندانسته در کار خیانتاند. اینجا مسئله کاملا روشن است و بینیاز به بحث. اگر کسی این نکته ساده را نفهمد که «سی منهای هر عددی» -به اندازه همان عدد- امکان رأیآوری طرف مقابل را بیشتر میکند، هم شک به عقلش باید کرد، هم شک به اصولگرا بودنش. درباره خبرگان اما به علت وجود ۸ نامزد مشترک، کمی موضوع پیچیده است. من خودم از جمله کسانی بودم که تا همین چند روز پیش قصد نداشتم به هیچ کدام از نامزدهای مشترک رأی بدهم بنا به احتمالاتی و محاسباتی. هر چند همان موقع هم صریحا گفتم که اولا باید «بصیرت در لحظه» داشت، ثانیا باید منباب همین «بصیرت در لحظه» عندالزوم اهل «انعطاف» بود. فیالحال هر جور که نگاه میکنم میبینم در خبرگان هم صلاح بر لیستی رأی دادن است. البته من هم مثل اغلب دوستان، به جای جناب روحانی، رأی به جناب اختری خواهم داد. تا پیش از این و ناظر بر بعضی گمانهزنیها، واقعا بیم داشتم رأی به نامزدهای مشترک، کم و بیش باعث ریزش آرای آیات جنتی، یزدی و مصباح شود اما علیالظاهر خیلی هم اینگونه نیست. در اینجا نکته مهم این است که با توجه به اعلام برائت صددرصدی شماری از نامزدهای مشترک از عالیجناب، نیز وحدت دوستان در رأی ندادن به آقای روحانی، اختلاف میان این دو گروه از دوستان، فروکاسته شده در ۳ یا ۴ نامزد. ادله هر ۲ گروه هم ناظر بر گمانهزنیهایی است که نه کامل میتوان ردشان کرد، نه کامل میتوان تأییدشان کرد، لیکن همانطور که گفتم الساعه بیشتر برای رأی دادن با فرمول «۱۶ منهای یک بعلاوه یک» دلیل و حجت دارم تا آنچه روزهای پیش طرح کردم. در این باره فرض است بر دوستان هر ۲ گروه که از متهم کردن یکدیگر به خیانت پرهیز کنند، چرا که فضای رأی دادن در خبرگان این دوره، به روشنی فضای رأی دادن در مجلس این دوره نیست. وانگهی! اختلاف، تنها بر سر ۳ یا ۴ نامزد است که خیلی هم حالا مهم نیست… و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین.
(۲۱ دیدگاه)
- بایگانی: یسار«استفاده عنوانی» ممنوع! وطن امروز ۱۷ بهمن ۱۳۹۴
ما که قابل این ناسزاها نبودیم اما ناسزاگویان، سالیان نه چندان پیش، از شعار «بسیجی واقعی…» دقیقا علیه همین شهدای انقلابی و حزباللهی مدافع حرم چماق بلند کرده بودند؛ «بسیجی یعنی بسیجیان زمان جنگ که جلوی اسلحهشان دشمن بعثی بود، نه جوان ایرانی!» این جمله، دیالوگ فیلمهای سینمایی شد، روی سن تئاتر رفت، سر از سرمقاله روزنامهها درآورد و خلاصه! جایی نبود که طعنهزنان باشند و این جمله نباشد! انصافا طعنه جمله هم استخوانگداز است؛ «بسیجی یعنی بسیجیان زمان جنگ که جلوی اسلحهشان دشمن بعثی بود، نه جوان ایرانی!»
مثلا سال ۸۸ از جمله جاهایی که سبزها خرکیف میشدند، دست میزدند و سوت میکشیدند، بعد شنیدن همین جمله بود و ایضا جملاتی مثل «بسیجیهای این دوره و زمانه، از بسیجی بودن فقط ریش توپی گذاشتن آن را یاد گرفتهاند و بیسیم و موتور!» روضه را بازتر کنم؟! «توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد»، «آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه»، «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بایستیم» و… آن سالها هر چه ما میپرسیدیم «گناه بسیجی امروز چیست که فتنهگر علیه انتخابات، شناسنامه ایرانی دارد؟» و هر چه میگفتیم «حتی بسیجیان زمان جنگ هم در مقطع اول انقلاب، درگیر با فتنهگرانی بودند که جملگی شناسنامه ایرانی داشتند» و هر چه مینوشتیم «اصلا لازم به این طعنهها نیست، که بسیجی امروز، خود قائل به جلودار بودن بسیجی روزگار جنگ است و هیچ عنوانی را برای خود زیبندهتر از «خادمالشهدا»یی نمیداند که مزارشان به فرموده امام، تا ابد زیارتگه عشاق است» باز افاقه نمیکرد!
*** *** ***
خیلی شمال شهر نمیروم اما نادیده پیداست که شهدای مدافع حرم، اغلب مال همین مناطق جنوب شهرند. اغلب هم بسیجیانی دور و بر سن ۲۵ و ۲۶ یعنی که به قول طعنهزنندگان؛ «بسیجی جنگ ندیده» و از این حرفها! از خیابان انقلاب، هر چه پایینتر میروی، در و دیوار شهر، پر است از تصویرشان! از بس زیاد که گاهی فکر میکنم شده حکایت زمان جنگ! و یاد حرف دوست خوبم برادر اکبری میافتم که در بهشت زهرای تهران «خادمالشهدا» است! او هم یک بسیجی جنگ ندیده است البته! و وقتی همالان به او زنگ زدم که میخواهم به آن جملهات که گفتی، در مطلبم اشاره کنم و راستش نمیدانم دقیقا چه سمتی داری در بهشت زهرا، گفت: «بنویس خادمالشهدا»! القصه! پنجشنبه رفته بودم بهشت زهرا که دقایقی با ایشان همسخن شدیم. برادر اکبری میگفت: «اولین شهید مدافع حرم، شهید محرم ترک است که ما مزار این شهید و شهدایی مثل رسول خلیلی و محمدحسین محمدخانی را عمدتاً براساس وصیت خودشان، در قطعه ۵۳ کنار شهدای دوران دفاع مقدس قرار دادیم. شهید حمیدرضا اسداللهی قطعه ۵۰، شهید داود جوانمرد قطعه ۴۰، چند تایی قطعه ۲۶ تا اینکه دیدیم هفتهای چند تا شهید مدافع حرم میآورند. گاه میشود که هر روز هفته، شهید مدافع حرم داریم. سر همین تصمیم گرفتیم یک جایی از قطعه ۵۰ را کامل اختصاص دهیم به این شهدا که این قطعه و آن قطعه پراکنده نباشند و یکجا باشند. اصلش را بخواهی بهشت زهرا شده مثل زمان جنگ!»
*** *** ***
یکی دو شب بعد از عاشورای امسال، در خانهمان میزبان مداح مراسم ظهر عاشورای فکه بودم که خود، از رزمندگان مدافع حرم است. میگفت: «قیافه این داعشیها را از رسانهها دیدهای دیگر! از فرط کریهالمنظری، حتی نگاه کردن از نزدیک هم به این جماعت ترس دارد، چه رسد به جنگ با ایشان! آن هم در یک کشور غریبه! آنهم با یک زبان غریبه! آنهم با قلت نیرو! آنهم در شرایطی که همه کشورهای طرف توافق دولت محترم، پشت این تروریستهای وحشی هستند! ما در بینمان عزیزانی را داریم که تجربه دفاع مقدس هم در کارنامهشان هست. خود این بزرگواران میگویند که بعثیها در قیاس با داعشیها مصداق آدم بودند، از بس که شیطانصفت هستند این داعشیها!»
*** *** ***
پنجشنبه در بهشت زهرا متوجه شدم بعضی از شهدای افغانستانی مدافع حرم را در ضلع شمالی قطعه ۵۰ دفن کردهاند. حالا البته عدد قطعه را شک دارم! همان قطعهای مدنظر است که آرامگاه پدران، مادران و همسران شهداست. آن قطعه رفته بودیم فاتحهخوانی برای یکی از اقوام از این دست که صدای گریه پیرزنی توجهمان را به خود جلب کرد! مادرم رفت و با آن بنده خدا گرم گرفت. اندکی بعد، ما هم. فهمیدیم که مادر یک شهید افغانستانی است. من از آن پیرزن سئوال کردم: «بسیجیان ایرانی که میروند در کشور غریبه، با این لعین داعشی میجنگند، یک استدلال کاملا منطقی این است که دشمن را در همان بیرون مرزهای جمهوری اسلامی نگه دارند، آیا جوانان افغانستانی هم همین نیت را برای کشور افغانستان دارند؟» خنده بلندی تحویلم داد و گفت: «افغانستان که همیشه خدا جنگ است و الان هم جنگ است! اینکه بچه من با اختیار و انتخاب خودش رفت سوریه، اول به خاطر خدا و اسلام و حریم اهل بیت پیامبر و دفاع از ولایت فقیه بود، بعد هم به خاطر همان دلیل که شما گفتی! جمهوری اسلامی آبروی همه مسلمانان است. مرز ایران برای همه مسلمین حرمت دارد. امام خامنهای، امام همه مسلمانان جهان است. ایران اگر امنیت نداشته باشد که نمیشود! پای داعش اگر به ایران باز شود که نمیشود! شهید من هم رفت برای امنیت ایران! خدا را هم شاکریم، الحمدلله!»
*** *** ***
اگر «خمینی» نام خانوادگی خیلیها هست و نیست، «ایرانی» هم عنوان شناسنامه خیلیها نیست و هست! و اگر قرار بود توپ تانک بسیجی دیگر اثر نداشته باشد، یعنی اگر قرار بود بسیجی آنهمه ایمان، غیرت و روحیه وطندوستی و ملیگرایی واقعی نمیداشت که خبیثترین دشمن ممکن را در همان بیرون مرزها نگه دارد، واقعا چه میشد؟! حقا که تصور «حضور داعش در ایران» هم سخت است، چه رسد به تصویرش! یکی مثل بسیجی امروز، بدهی خود به امام را با تقدیم غریبانه جان در دیار غربت ادا میکند، یکی مثل آن پیرزن افغانستانی، یکی هم حکایت جناب عالیجناب فکر میکند تنها راه پرداخت بدهی خود به امام، فتنه و فتنهآفرینی است! اگر قرار بود بدهی ما به نوادگان امام «اصالت ذاتی» میداشت، اولیتر بود ما خود را بدهکار «جناب سیدحسین خمینی» بدانیم چرا که بزرگترین نوه امام بود! پس حرفهای خندهدار نباید زد، که «خمینی آمد» یکی هم از آن رو که خاک بریزد بر سر این مسخرهبازیها! نواده امام و یادگار امام، آن بسیجی جنوب شهری است که از خمینی «خط خمینی» را به ارث برده، توهین هم بشنود از بعضی مثلا هموطنان خود و آن همه شعر و شعار را متحمل شود، باز جانش را کف دست میگیرد به عشق امنیت وطن. آقای محترم! شما بفرمایید برای خمینی چه کار کردهاید؟! گیرم بعضیها بنا به هر علتی دوست دارند به شما «علامه» بگویند! شما که آن روز نیمه خرداد، خودت هم پای سخن خمینی کبیر بودی، چرا خاک نمیریزی بر دهان کسانی که میخواهند از نام مقدس خمینی «استفاده عنوانی» بکنند؟! گیرم بعضیها بنا به هر علتی دوست دارند به شما «علامه» بگویند! شما چرا با مدد از خط خمینی، تکذیب نمیکنی؟! و اگر این حداقل کار ممکن هم از شما ساخته نیست، من دقیقا چرا باید فکر کنم آن پدر شهید مدافع حرم که جگرگوشهاش طعنه شنید و تحفه نبرد یا آن مادر شهید هستهای که ناجوانمردانه سیمان ریختند در قلب دسترنج فرزندش یا اصلا خواننده عام همین سطور، به حضرتعالی بدهکارند؟! فحشش را بسیجی بشنود، جانش را هم بسیجی بدهد؛ آن وقت شما طلبکار از او و او بدهکار به شما؟!
(۳۲ دیدگاه)
- بایگانی: یسارتقوای انتخابات وطن امروز ۲۸ دی ۱۳۹۴
تقدیم به روحانی راستین
خار چشم ضد انقلاب
پاسدار حریم انتخابات
آیتالله احمد جنتی
صندوق آرا
جای ریختن سیمان نیست
چقدر تفاوت است میان تفکری که حتی مردم غیر معتقد به نظام را هم دعوت به شرکت در انتخابات میکند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که نتیجه انتخابات را تنها و تنها به شرط چاقوی منیت قبول میکند؛ «اگر من و ابواب جمعی من، رأی آوردیم که هیچ و الا انتخابات باید ابطال شود»! از خمینی بتشکن جملهای هست به یادگار: «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود». دیکتاتور شاخ و دم ندارد! آن جماعتی هم که سال ۸۸ اولا لگد به ۴۰ میلیون رأی ملت زدند، ثانیا لگد به قاعده مسلم «۲۴ بزرگتر از ۱۳» رفتار و گفتارشان بیتعارف ذیل عنوان دیکتاتوری تعریف میشود. آن سال اگر ولی فقیه نبود و اگر نبود که جمهوریت، تکیهگاهی بزرگ چون ولایت فقیه دارد، بعضیها این هنر بیهنر را داشتند که ضمن مایه گذاشتن از خوی دیکتاتوری، در این کشور حکومت اشراف راه بیندازند و آنقدر بتازانند تا نظام مجبور شود رأی مردم را قربانی نیات شوم فتنه کند. آری! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که حتی مخالفان را هم به حضور در پای صندوق آرا دعوت میکند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که انتخابات را نه محل مراجعه به رأی مردم، بلکه موضع ارضای امیال جناحی و غرایض باندی میداند! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که انتخابات را حقالناس میخواند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که علیه حقالناس، حتی حاضر است نامه سرگشاده عاری از ادب بنویسد؛ «اگر مردم به کسی غیر از فرد مد نظر من رأی دادند، ایران قیامت میشود»! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که انتخابات را برای نشاط جامعه میخواهد تا برای فریضه خدایی «تلک الایام نداولها بین الناس» بهترین بستر را فراهم کند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که در هر انتخاباتی، از مردم، فقط و فقط رأی به دار و دسته خود را تمنا و «تلک الایام» را فیالواقع «نداولها بین الخواص» تفسیر میکند! راستی که هر چه تفکر اولی باکلاس است، تفکر دومی یا بهتر بگویم تکبر دومی، قرون وسطایی و در نهایت بیکلاس است. آنی نگاه کنید به رؤسای جمهوری که رهبر حکیم انقلاب، رأی مردم به ایشان را تنفیذ کردند. از فلانی هست در منتهیالیه بهمان جناح، تا بهمانی در منتهیالیه فلان جناح! واقعیت آن است رأی مردم به هر که بوده، با تنفیذ امام خامنهای مواجه شده. نکتهای بس مهم در این امر مستتر است و آن اینکه برای حضرت آقا، تنفیذ رأی مردم موضوعیت دارد، عشق و علاقه به جمهور موضوعیت دارد، انتخابات به عنوان حقالناس موضوعیت دارد، نه فلانیها و بهمانیها. اصلا تا وقتی ملت هست، فلانیها و بهمانیها کیستند؟! رهبر فرزانه انقلاب از همه این دولتها حمایت و با تذکر و تشکر کمکشان کردهاند لیکن این کمک و این حمایت، در وهله اول، حمایت از جمهوریت بوده و کمک به رأی ملت. در آخرین انتخابات ریاستجمهوری، تنها یک اختلاف ناچیز ۷ دهم درصدی، نامزد پیروز را مشخص کرد اما همان هم توسط رهبر حکیم انقلاب تنفیذ شد. حضرت آقا در همه این انتخاباتها، هم از کلیت آرا دفاع کردهاند، هم از رأی اکثریت، که طبق قانون، مشخصکننده رئیسجمهور است. سوال بسیار مهم اینجاست که آیا در همه این انتخاباتها، رأی رهبر حکیم انقلاب هم به همانی بوده که رأی اکثریت؟! صدالبته ما از مصداق رأی رهبر بیخبریم اما اینقدر میدانیم که انتخابات برای ولی فقیه، محل واقعی مراجعه به رأی مردم است و دقیقا از همین زاویه، حکم همه رؤسایجمهور منتخب مردم توسط ایشان تنفیذ شده، خواه این فرد، رأی خود حضرت آقا بوده باشد یا نبوده باشد. «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود» یکی هم ناظر بر همین مهم است. حال یک لحظه فرض کنید تنفیذ حکم ریاستجمهوری با شخصی غیر از ولی فقیه خداترس حامی ملت بود. چه میشد؟! واقعا نتیجه چه میشد؟! آیا مثلا کسانی که رأی مردم را تنها به شرط رأی به قبیله خود قبول دارند، حاضر میشدند حکم رئیسجمهور غیر مدنظر را تنفیذ کنند؟! سال ۸۸ و کارنامه سیاه بعضیها، جواب این سوال را برای همگان کاملا واضح و روشن کرده است. لذا کسانی را که «تقوای انتخابات» ندارند، قبل از هر چیز دعوت میکنیم به رعایت این تقوا. اول مراعات این تقوا، بعد اظهار نظر در باب حقالناس! اینکه حضرات، انتخابات را بدون قواعد آن میخواهند، ناشی از همین ناشیگری است که انتخابات را میخواهند، بیآنکه خود را ملزم به داشتن «تقوای انتخابات» بدانند. بالاترین درجه تقوای انتخابات یعنی همین تنفیذ حکم رئیسجمهور، صرف نظر از آنکه رأی خودت به کیست. حالا نوبت فرض دیگری است. یک لحظه فرض کنید بیتقوایان عرصه انتخابات، این مردودان آزمون جمهوریت، بخواهند بروند مجلس خبرگان، رهبر هم برای ملت معین کنند! یک وقت هست خمینی میگوید: «من در خامنهای لیاقت رهبری میبینم» و آنقدر این جمله را در این جمع و آن جمع میگوید که حجت بر خبرگان، تمام میشود، یک وقت هست که مثل همین الان، بعضیها در سر، این سودای خام را میپرورانند که فیالواقع رهبری باب میل آمریکا برای این کشور معین کنند! رهبری که نهتنها تقوای انتخابات نداشته باشد، که به جای خدا، از کدخدا حساب ببرد! این صفات اما مشخصات رهبر اپوزیسیون جمهوری اسلامی است، نه رهبر جمهوری اسلامی! رهبر جمهوری اسلامی اما همان عزیز فرزانهای است که سال ۸۸ سینه خود را سپر دفاع از یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی کرد تا باز هم در این کشور بتوان انتخابات برگزار کرد. بعد ملت میرود به عشق ایشان و در مقام جبران، یومالله ۹ دی را میآفریند. حضرت آقا، ملت را نه دعوت به خود، که باز هم دعوت به خدا میکنند: «دست قدرت الهی را ببینید!» باورم هست آنچه «تبریک» میخواهد داشتن چنین رهبری است که حتی نه در قید و بند تبریک، که علیالدوام تذکردهنده به سوی خداست! اینکه آن پیرزن مادر شهید ارمنی هم اینچنین با تعصب، ضمن اشاره به حضرت آقا میگویند: «ایشان برای ما هم هست» متأثر از همین واقعیت است که تقوا و خداترسی رهبر حکیم انقلاب، در نهایت ممکن، برای این ملت، صرف نظر از هر دین و آیینی، پذیرفته شده. تمثال تقوای انتخابات، یکی هم همین مادران شهدا هستند که ساعاتی قبل از آغاز رأیگیری، میروند پشت در مساجد و مدارس محل اخذ رأی، تا محکمترین مشت ممکن را بر دهان یاوهگویان بکوبند. دیروز سربلند در آزمون «تقوای امتحانات» و امروز سربلند در امتحان «تقوای انتخابات». دیروز فرستادن جگرگوشه خود به شرق ابوالخصیب در کربلای ۵ و امروز حضور در صحنه به گونهای که انگار باز هم شبی از شبهای کربلای ۵ است. انتخابات برای این ملت و متعلق به این ملت است. دشمن میخواهد با کمک عناصر پشیمان، مریض و آلوده به دنیا، انتخابات را به محلی برای فروکاستن از اقتدار، نشاط و نو به نو شدن نظام مقدس جمهوری اسلامی تبدیل کند اما این همان دشمن است که قصد کرده بود از سال ۸۸ به بعد، اساسا انتخاباتی در جمهوری اسلامی برگزار نشود! یعنی اصولا نظم و نظامی در کار نباشد که حالا بخواهد انتخاباتی برقرار باشد! دشمن اما به هدف دیروز خود نرسید، به هدف امروز خود هم نخواهد رسید و با وجود ولایت، این مدافع همیشگی جمهوریت، انتخابات متعلق به این ملت خواهد ماند انشاءالله. دشمن این روزها اگر در پی «فتنه اکبر» است، ما را سخن از بصیرتی بالاتر است. فتنهها هر چه میخواهند پیچیدهتر شوند؛ بصیرت ملت ما بالاتر از هر فتنهای، نقش بر آب خواهد کرد نقشههای شوم را. به همین شهدای مدافع حرم نگاه کنید! بلااستثنا همهشان در سال ۸۸ رزمندگان مدافع حریم جمهوریت بودهاند! سال ۸۸ بعضیها شعار میدادند «جانم فدای ایران»! لیکن ما هر چه در این قطعات بهشت زهرا میگردیم، شهید این جماعت را پیدا نمیکنیم! قسم به خون شهدا، در مصاف با هر فتنهای، غلبه از آن بصیرت خواهد بود. دست کم نگیریم برکت خون شهید را. این چیزی نیست که با «سیمان فراموشی» به دست باد سپرده شود. اصلها ثابت نظام مقتدر جمهوری اسلامی ریشه در خون شهدا دارد. وقتی جمهوری اسلامی فقط و فقط خداوند منان را «اکبر» میداند و «الله اکبر» از زبانش نمیافتد، تو بگذار دل دشمن به پسوند بعضی فتنهها خوش باشد! یعنی این را نگویم نمیشود! حضرت عالیجناب، نه با رأی ملت و نه از دل صندوق آرا، که با حکم بزرگان، همین سمت فعلی را دارند! و این یعنی اوج اقتدار یک نظام! در منظومه جمهوری اسلامی، بیمی نیست الا از خدای دادگر. دشمن، جمهوری اسلامی را از کدام فتنه میترساند وقتی که مردم هم به طرف رأی نمیدهند، نظام، خودش از روی حکمت و بزرگواری، طرف را در مجموعه نگه میدارد؟! ما البته متوجه حکم برخاسته از حکمت هستیم اما این هم هست که هرگز رفتار و گفتار عالیجنابان را پای نظام نخواهیم نوشت. ما این راه را با بیتقوایان عرصه انتخابات نیامدهایم که با ماندن ایشان بمانیم و احیانا با رفتنشان برویم! ما هستیم! و خواهیم ماند! ما این راه را با خمینی آمدهایم که میگفت: «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود»! اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری که میشود هیچ، جناب عالیجناب! شما هم دیگر در این جایگاه نیستی! پس اول تقوای الهی، بعد تقوای انتخابات، بعد سخن گفتن از حقالناس! ۸۸ یادمان نرفته! وقتی هنوز پایتان روی حلقوم رأیالناس است، سخن از کدام حقالناس میرانید؟! آیا جز این است که اگر ولایت فقیه نبود، شما میخواستید روی شناسنامه ۴۰ میلیون رأی ملت، مهر مرگ یعنی مهر ابطال بکوبید؟! جای سیمان، نه در قلب رآکتور اراک است، نه درون صندوق انتخابات! این بار، در مثل مناقشه هم باشد طوری نیست! ما هر وقت سخنان اوباما در باب حقوق بشر را باور کردیم، سخنان شما را هم درباره حقالناس باور خواهیم کرد! شمایی که اگر ولایت فقیه نبود، میخواستید دهان یک حماسه ۴۰ میلیونی را با سیمان پر کنید!
(۲۵ دیدگاه)
- بایگانی: یسارخمینی یک اسم نیست وطن امروز ۲۲ آذر ۱۳۹۴
تمام شد. این محرم و این صفر هم تمام شد اما آنچه هرگز پایانی ندارد، عشق جاویدان احرار عالم است به سید و سالار شهیدان. خیلی تا غروب روز شنبه فاصله نداریم که دارم این چند خط را مینویسم. دقایقی بعد، باید حلول ماه ربیعالاول را تبریک گفت لیکن دل هنوز در گرو عاشوراست. السلام علیک یا اباعبدالله. سالیانی پیش، همچو روزی، دیدم جوانانی را که داشتند پارچهها و پرچمها را بازمیکردند و همانطور که بازمیکردند، میخواندند و گریه میکردند. من درست نمیدانم این تهمت افراط و افترای تندروی را اول بار چه کسی و چه زمانی نثار عزاداران ثارالله کرد اما به خوبی میدانم که علیه اصحاب حسین، نه انگ جواب میدهد، نه سنگ! هزار و اندی سال خود را به در و دیوار زدند بلکه از جوشش خون حسین، حرارتی در دل آدمی ایجاد نشود! اربعین ۲۷ میلیونی پاسخ همه زحمات خود را گرفتند! دیری است گذر تاریخ به کربلای اباعبدالله افتاده. اگر فرجام بایکوت عاشورا، به اربعین این سالیان اخیر منتهی شد، تو بگذار پروپاگاندای غرب، تا میتواند اربعین را سانسور کند! پاسخ این سانسور را اما روز ظهور مهدی فاطمه یعنی منتقم خون حسین خواهند گرفت! فیالحال اشعههای آفتاب به فرات افتاده! و تا نیل هم خواهد رفت! و تا همه جا! دنیا از آن راه نخواهد رفت که کدخدا میخواهد! دنیا آنگونه تمام نخواهد شد که کدخدا میخواهد! روزگاری در همین ایران خودمان حتی صرف بردن اسم خمینی هم جرم بود! اما خمینی که تنها یک اسم درون فلان صفحه شناسنامه نبود! الان هم خمینی بیش از آنکه یک اسم باشد، یک رسم است! واقعیت آن است که دنیا، خودش را بدهکار امام خمینی میداند، تنها و تنها از آن رو که این امام ما بود که با «انقلاب اسلامی» دگر بار جهت حرکت دنیا را به سوی کربلا تغییر داد. آری! اگر حضرت روحالله نبود، و اگر انقلاب اسلامی ملت ایران نبود، کجا احرار عالم جرأت میکردند پیش چشم یزیدیان، «انقلاب اربعین» را آنهم با این شکوه بیمانند و عظمت بیهمتا بیافرینند؟! اگر دنیا، اربعین را به امام و انقلاب و صدالبته به ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای میشناسد، این به معنای ایرانیزه کردن عاشورا نیست، بلکه پرچمداری ملت غیور ایران را نشان میدهد. امروز دنیا خمینی ما را، روحالله ما، روحالله ما پابرهنهها را از راهپیمایی اربعین میشناسد و الا خمینی، اسم خیلیها هست و نیست! اربعین امسال به خوبی نشان داد که اینک موسم بیعت دنیا با نام بلندآوازه خمینی بتشکن است. خمینی هنوز هم یک روح الله انقلابی است که لحظهای سر سازش با یزیدیان ندارد! اینک موسم نیمه خرداد ۴۲ بلکه بهمن ۵۷ همه دنیاست، با این تفاوت بسیار مهم که دیگر فرزندان خمینی درون گهواره نیستند! فرزند خمینی، اهل بازی برد برد با جلاد تحریم نیست! و با یزید، سر جنگ دارد، نه تنشزدایی! سطح فرزند خمینی بالاست و چشم به وعدههای آخرالزمانی دارد، نه فلان صندلی در بهمان پست! وقتی امام بتشکن ما، آن ابرمردی است که اینک با راه روح اللهیاش، همچنان مشغول برهم زدن کاسبی کدخداست، یعنی آنکه خمینی باز هم فدایی میخواهد، نه اینکه برای کسب یک میز، پشت نام بلند او مخفی شویم! فرزندان خمینی در حماسه اربعین نشان دادند که به «امتحانات جهانی» فکر میکنند، نه «انتخابات داخلی». اگر سانسور نام بلند خمینی جواب داد، کاسبی با اسم او هم جواب میدهد! خمینی اما فدایی میخواهد، همچنان که انقلاب، همچنان که انقلاب جهانی مهدی موعود! این محرم و این صفر هم تمام شد اما این تنها زمزمه آمدن آن یار غائب از نظر است که اینچنین دنیا را به آمدن ربیع، امیدوار نگه داشته! لبیک یا مهدی!
(۲۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارالسلام علیک یا اباعبدالله
(۴۳ دیدگاه)
- بایگانی: یساروصیتنامه
روزنامهدیواری حق
روز قدر
ماشاءالله حزبالله
آر. کیو هشتاد و هشت
قطعهی بیست و شش
نه ده
قطعات قطعه
تفحص
آمار قطعهی بیستوشش
اطلاعات
نوشتههای تازه
- سردبیر: رضا شکیبایی
- تهیه کننده: احسان محمدحسنی
- در تلگرام نیستم!
- انقلاب را با ذکر مثال توضیح دهید!
- روحانی دونقطه صالحی!
- شما را درک میکنیم آقای روحانی!
- انتخابات مدیون شماست
- همپای جلودار
- پیروزی اصولگرایان در هر ۲ انتخابات بر ملت شهیدپرور ایران مبارک
- در جمهوری اسلامی «آزادی» نیست!
- ۱۶ منهای یک بعلاوه یک
- رأی من، خون تو
- اخلاق ۳ درصدی هاشمی!
- درباره انتخابات (۲)
- درباره انتخابات (۱)
- خمینی را از خانهاش بیرون نکنید!
- آرش برهانی، هاشمی، سیدحسن و دیگران
- ملت ایران سمت خدا ایستاده
- شعله زد بر افق نور قرآن
- «استفاده عنوانی» ممنوع!
- نقدی به نظام جمهوری اسلامی
- صلاحیتش را تأیید کنید!
- خدای دریا همان خدای شنهاست
- متولد ماه بهمن
- اصلا چرا انتخابات برگزار کنیم؟!
- تقصیر خودتان است
بسم الله…
متن فوق در روزنامه وطن امروز، مورخ ۱۴ مرداد ۹۴ نیز کار شده است…
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1665/1/143140/0
«صدای پای روباه»
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1665
وای از خویِ اجنبیپرستی!
.
.
.
دوستان محترم؛
متن «انقلابیترین خمینی» را فردا شب در «قطعه ۲۶» خواهید خواند انشاءالله.
«هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» که درجه آخر، خودش را در این ۲ تماس تلفنی نشان داد لیکن عالیجنابان! با این دست فرمان نابخردانه اگر «هرگز یک انقلاب را تهدید نکنید» لطف کردهاید به برند خمینی و خامنهای و شهدایشان. در ضمن «یک انقلابی را هم هرگز تهدید نکنید»! سخن به زبان تکریم باید گفت با بچههای انقلاب! بچههای انقلاب «زبان انگلیسی» را خوب میفهمند اما خوابش را ببینید که «زبان زور» را تحمل کنند!
«به راستی این بود آخر و عاقبت «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید»؟! گیرم جمهوری اسلامی عزم کرده به ملتی از ملل دنیا که تحت ستم و ظلم، روزگار را آزگار سپری میکند، کمکی خیرخواهانه کند شامل مقادیری لباس، دارو، غذا و چند بطری آب معدنی! یعنی برای این بدویترین و بدیهیترین عمل ممکن هم، اذن باید از آمریکا بگیریم؟ چه میکنند آقایان با آبرو و حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی؟ چه میکنند؟»
اینکه حالا کمکهای بشر دوستانه بود…
جمهوری اسلامی اگر بخواهد سلاح هم برای یمن بفرستد، به احدی، منجمله اوبامای بوزینه و دولتش، ارتباطی ندارد!
جناب ظریف هم به خوبی به این مهم آگاه است!
یادداشت خوبی بود؛ ممنون داداش!
دوست دارم دکتر ظریف، جوابیهای داشته باشد بر این متن.
البته نه مثل جوابهایی که امروز در جلسه «پرسش و پاسخ هستهای» داد!
جواب که چه عرض کنم؛ فقط آسمان و ریسمان بافت!
ای کاش بعضیها آن چیزی که در باطن دارند در ظاهر هم نشان میدادند و منافقانه پشت چیزهای مقدس مخفی نمیشدند!
میدونی تو این شرایط چی حرص آدم رو در میاره؟
اینکه اوباما و کری و کوری و باقی این الدنگها، هر روز تهدیدمون میکنند، اونوقت کلیدساز و ظریف میگن:
«دوران تهدید گذشته!»
http://kayhan.ir/fa/news/51745
http://dl.mobarezclip.com/Kadkhoda.mp3
این لینک هم صحبتهای جالبی داره. گوش کنید ضرر نمیکنید.
تاریخدان!
گفت: در منطقه چه خبر است؛ وزیر خارجه آمریکا سران و مقامات کشورهای مرتجع و دستنشانده را دور هم جمع کرده است.
گفتم: حتما خواب تازهای برای حمایت از تروریستهای وحشی داعش دیدهاند و توطئههای جدیدی علیه سوریه و یمن در آستین دارند.
گفت: یک مقام دربار آلسعود گفته است؛ مقابله با سوریه و یمن یک نقطه عطف در تاریخ منطقه خواهد بود!
گفتم: غلط زیادی کرده! اگر کاری از دستشان برمیآمد تا حالا انجام داده بودند!
گفت: حتما منظورش این است که بعدها در تاریخ مینویسند همه سران کشورهای دستنشانده، علیه حکومتهای مردمی سوریه و یمن ائتلاف کردند ولی نهایتا هیچ غلطی نتوانستند بکنند.
گفتم: چه عرض کنم؟! به شخصی که خیلی ادعای معلومات تاریخی داشت گفتند؛ یک واقعه تاریخی را برای ما نقل کن! یارو بادی به غبغب انداخت و گفت؛ بعله! در زمانهای دور، پادشاه حجاز همراه با وزیر دست راست و وزیر دست چپ و سرکرده قشون و چند مقام دیگر به ملاقات مفتی اعظم رفتند اما چون مفتی در خانه تشریف نداشت، برگشتند!
حضرت امیر مؤمنان علی علیهالسلام همچنین به جناب مالک فرمودند؛
«دشمن اگر تو را به صلح فراخواند بپذیر اما به طور کامل از دشمن پس از صلح بر حذر باش چرا که بسا دشمن اظهار نزدیکی میکند تا غافلگیر کند!»
آقای هاشمی در اجلاس مدیران آموزش و پرورش با هیجان میگوید؛
«یکی از تابوهایی که شکست و هنوز هم برای انجام نشدن آن دست و پا میزنند، مذاکره با آمریکا بود… البته پیش از انتخابات، یک تیم سطح پایین در عمان با آمریکاییها مذاکره کردند اما چون قوی نبود و حمایت مردمی نیز پشتوانه آن قرار نداشت[!] بیثمر بود».
آیا با این اظهار هیجان چندباره، آقای هاشمی میخواهد ضمانت شیطان بزرگ را بکند که بر خلاف چندین قول و قرار قبلی (نظیر قرارداد الجزایر و…) خدعه و بدعهدی نمیکند؟!…
همانگونه که اغتشاشگران در میانه فتنه سال ۱۳۸۸ لو دادند؛ «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، امروز هم به نظر میرسد برای بعضیها حل چالش هستهای و «برجام» بهانه است و جمال خود آمریکاییها را عشق است!
بخشهایی از یادداشت روز «محمد ایمانی»
همین الان یهویی با دیدن نام هاشمی رفسنجانی یک سوالی به ذهنم رسید؛
بالاخره این پرونده «م. ه» و اجرای حکمش به کجا رسید؟!
سلام داداش حسین
عجب عکسی!
واقعا عجب مردی بود امام…
چقدر دلتنگش هستیم اونم توی این حال و روز…
کاش بعضیها مدعی پیروی از خط امام نبودن!
اونم سوار بر ماشینهای آنچنانی و زندگی در ویلا و…
شما هم با سلیقهای داداش حسینها!
چقدر قشنگ شده قطعه!
بینهایت زیبا شده!
ممنون واقعا!
اوباما:
«بعد از توافق هستهای، گزینههای فشار علیه ملت ایران را به صورت مضاعف برای جانشین خودم تضمین میکنم!»
جان کری:
«چند ماه پیش یک محموله حاوی کمکهای انساندوستانه از سوی ایران رهسپار یمن شد. خیلی زود با ظریف تماس گرفتم و هشدار دادم این کار میتواند برهم زننده خیلی چیزها و باعث یک نبرد جدی شود و ما هرگز آن را تحمل نمیکنیم. وزیر خارجه ایران، اندکی بعد خودش با من تماس گرفت و گفت: «قرار نیست این محموله به ساحل یمن برسد یا حتی از آبهای بینالمللی خارج شود!» چند روز بعد هم این کشتی تغییر مسیر داد و راهی کشور خودشان یعنی ایران شد»!
«هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» که درجه آخر، خودش را در این ۲ تماس تلفنی نشان داد لیکن عالیجنابان! با این دست فرمان نابخردانه اگر «هرگز یک انقلاب را تهدید نکنید» لطف کردهاید به برند خمینی و خامنهای و شهدایشان. در ضمن «یک انقلابی را هم هرگز تهدید نکنید»! سخن به زبان تکریم باید گفت با بچههای انقلاب! بچههای انقلاب «زبان انگلیسی» را خوب میفهمند اما خوابش را ببینید که «زبان زور» را تحمل کنند!
تکبیر!
انتخاب عکسهاتون حرف نداره آقای قدیانی…
به به!
فرمودید؛ «شما هم با سلیقهای داداش حسینها!»
شک داشتی؟ 🙂
اون روزها که برای رسوندن محموله امدادی به یمن، اینقدر دستدست میکردن، گفتم یه مرگشون هستها!
ولی دیگه فکر اینجاش رو نکرده بودم!!
آقای قدیانی؛
حرفهای مانده در دلمان را چه خوب و کوبنده میگویید.
عکس بسیار زیبایی را انتخاب کردهاید.
قلمتان مستدام.
«هرگز یک انقلابی را تهدید نکنید!»
تیترش هم کلی حرف داره تو دلش…
این بود همون عزتی که آقایان ازش دم میزدن!!
حسین جون!
باز تو حرف زدی تو روزنامهی ضرار؟
آقای هاشمی در اجلاس مدیران آموزش و پرورش با هیجان میگوید؛
«یکی از تابوهایی که شکست و هنوز هم برای انجام نشدن آن دست و پا میزنند، مذاکره با آمریکا بود… البته پیش از انتخابات، یک تیم سطح پایین در عمان با آمریکاییها مذاکره کردند اما چون قوی نبود و حمایت مردمی نیز پشتوانه آن قرار نداشت[!] بیثمر بود…»!
صحبت و اقرار به تقسیم کار را از «م. ه» که یادتونه؟!
کمکم دارن شرکا مشخص میشن!
از متولی تا کلیددار!
بهبه از این قطعه ۲۶ زیبا!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
«هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» وقتی محقق میشود که مسئولین نظام، در اعمال و رفتارشون، این دو نکته رو به خاطر بسپارند:
«هرگز یک انقلاب را تهدید نکنید»!
در ضمن «یک انقلابی را هم هرگز تهدید نکنید»!
مسئولین ما، نه تنها در مقام سخن بلکه در مقام عمل، باید از موضع قدرت با دشمن برخورد کنند وگر نه، هر یک قدم سستی و ضعف، به اندازهی ده قدم، زبان دشمن رو دراز میکنه… و این در حالی است که هر چقدر با دشمن از باب قدرت وارد شوند، باید در برخورد با مردم، ادب کرامت را رعایت کنند! که اگر «مبادی این آداب نباشیم به سرنوشت جمله «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» مبتلا خواهیم شد!»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940514000655
اینا رو ببینیم، اونوقت جفت پا نریم تو صورت مسئولین محترم تشریفات این گونه دیدارها؟
آخه یه بار، دو بار، نه دیگه هر دفعه!
استغفرالله!
اینها که اینقدر راحت و صمیمیاند، خب جناب روحانی هم دیدارها رو تو ایوون خونهشون برگزار کنه!
جنابخان!
http://s3.picofile.com/d/3a64ddc4-06da-470a-b7bc-97d91528025d/%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%A8_%D8%AE%D8%A7%D9%86.avi
آقای سیداحمد عزیز!
اینا راحت نیستن؛ مسئولین حاضر بیبخار تشریف دارن و سیبزمینی!
تیریپ دموکراسی و روشنفکری برداشتن که مثلا ما خیلی با جنبهایم و با دنیا از در رفاقت وارد شدیم تا بر دوستانمان افزوده و از دشمنانمان کم کنیم و لذا آنها فرهنگشان است.
میترسم آخرش انقــــــــــدر فضا را بیدر و پیکر کنن که مهمانان آتی با «ظاهری اسمش رو نیار و لباسهای روم به دیوار» بیان!!
فکر کنم این هم از کرامات توافق هست و ما چون «بیسواده به جهنم رفته بیشناسنامه تازه به دوران رسیده در اقلیت» هستیم نمیفهمیم نتایج این قبیل آزادیها رو بر اقتصاد و رفاه و معیشت مردم!
خدا به حضرت آقا صبر بده…
وقتی میگویند؛
«چه این متن فرآهمآمده [هستهای] تصویب بشود یا نشود…»
یعنی دللرزانی، وظیفه کنونی تو نیست و قرار نیست از صبح تا شب درباره خستهای بنویسی… و خلاصهتر یعنی اینکه خفهخون بگیر!
و وقتی میگویند؛
«چه تصویب بشود و چه نشود، مشکلی پیش نمیآید…»
یعنی دهان را ببند! اکنون، خط تولید برند خمینی و خامنهای، مهر «سکوت الهام بخش وحدت» است بر روی جام زهر……
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940514001368
یه طرح جالب!
روح توافق خستهای؛
آنقدر جذاب و دلنشین است مطالب قطعه ۲۶ که مخالفی چون شما هم نمیتواند دست از خواندن مطالبش بکشد!
اوباما:
اگر به ایران حمله کنیم* حزبالله، تلآویو را بمباران خواهد کرد.**
*که عین چی توش میمونیم!
**پس همون غلطی نکنیم بهتره!!
تو روح توافق خستهای!
آدم «مخ less» باشه، به از اینکه «هوم less» باشه!!
اسلامی ایرانی؛
چقدر با حال گفتی «تو روح توافق هستهای»!
همین بسشه اگه اهل معرفت باشه! 🙂
همهاش فکر میکنم، نکنه این یک سریال باشه؟؟
سریالی که نویسنده و تهیه کننده و کارگردانش هالیودیه و فقط بازیگرانش دیپلمات!!
ولی هر چقدر هم که این اداها شبیه یک بازی باشه، یک چیز هست که هرگز بازی و شوخی نیست. اونم اینه؛
«هرگز یک انقلابی را تهدید نکنید!»
رفقا؛
نسبت به متن جدید «انقلابیترین خمینی» کم توجهی نکنید!
شاید خوندنش کمی وقت بیشتری بخواد ولی ثانیهای در خوندنش تعلل نکنید!
آقای روحانی! ما نیز چون شما دوست میداریم این توافق، یک «آغاز» باشد اما «آغاز زندگی» نه «آغاز جنگ».
با دقت بخوانید رفقا!
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1666/1/143208/0
در حیرتم که ترس از منفورترین، منحوسترین، مغضوبترین، مجعولترین، مفلوکترین و نامشروعترین رژیم سست بنیان تاریخ، چه بلایی بر سر یه «روح توافق خستهای» نامی آورده که یه همچین کامنت تهوعآوری رو روانه این قطعه مقدس کرده؟
روح توافق خسته ای!
امثال شما، ته ماندههای همان لشگر شکست خورده فتنه بیریشه سبزید که نتانیاهو شما را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامید.
زهر چشم حزبالله در نه دی را که یادت هست؟؟
پس این قدر زهر و زهر نکن!!
.
.
.
«این گردبادهای به غیرت در آمده، گوش به فرمان رهبرند که طوفان نمیکنند!»
هیچ وقت هیچ جا نتانیاهو نگفته؛
«سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران»!
سند این جمله تو ویکی لیکسه!
اما از کجا؟
از روزنامه کیهان! از کیهان نقل کرده میفهمی ینی چی؟
اگه سندی به جز توهمات کیهان داری بذار!
سلام؛
خدا قوت…
چه بازتابی! اینترنت رو ترکونده؛
http://moqawema.jurlinks.net/page-116448.html
http://www.defapress.ir/Fa/News/50721
http://www.mashreghnews.ir/fa/print/449248
http://jahannews.com/vdcae0nyi49new1.k5k4.html
http://hizbullahcyber.com/content/24512
http://www.farsnews.com/13940512001631
http://kheybaronline.ir/fa/print/47252
http://www.snn.ir/detail/News/430431/80
http://www.khorasannews.com/PrintOnlineNews.aspx?id=1908316
http://www.farjamnews.com/
http://otaghkhabar24.ir/news/10103
http://www.ammarname.ir/node/127360
http://ahira44-sky.takblog.in/page-185632.html
و…
http://kayhan.ir/fa/print/51849
دفاع فنی و کارشناسی نماینده حامی دولت:
بعد از توافق، آب و هوا بارانی شده است!
http://kayhan.ir/fa/print/51850
لابی صهیونیستی جی استریت:
کارشناسان امنیتی اسرائیل معتقدند توافق وین بهترین گزینه است.
http://kayhan.ir/fa/print/51847
«خاطرات جبهه»
http://davodabadi.persianblog.ir/
آقای روح توافق خستهای!
ادب نوشتاری حکم میکند نام و نشانی افراد رو همانگونه که هست، بنویسیم.
کلید شیخالوزرا، هیچ باب مقفولی را نگشود الا باب بیادبی.
شما تو این یک قلم، «لقمانگونه» عمل کنید و اسم و رسم افراد رو آلوده به زهر بیادبی نکنید!
اما برویم سر اصل مطلب.
حقیقت آن است که برای کشف صحت و سقم افاضات «دشمنان اظهر من الشمس» ما، نیازی به ویکیلیکسگردی نیست.
به سندآوری هم نیازی نیست!
اگر آلزایمر سیاسی مصلحتی نگرفتهاید، بروید و مرور کنید افعال و اقوال شاذ گذشتهتان را…
آشوبهای خیابانی رمزدار…
اهانت به تمثال مبارک امام روحالله…
شهید شدن ۲۳ تن از بهترین فرزندان انقلاب…
شعار «نه غزه نه لبنان، جانم دروغکی فدای ایران»…
اردوکشیهای خیابانی از صبح روز رأیگیری به دستور رادیو بیبیسی…
حمله به هیئتهای عزاداری در روز عاشورا و به آتش کشیدن قرآن و مسجد…
حمله به بانکها و موسسات عمومی و خصوصی و مغازههای مردم و غارت کردن آنها…
سناریوی قتلهای ساختگی، ادعای دفن شبانه و مراسمهای ختم بدون مرحوم…
و…
با این همه خوشرقصی متوهمانه اعوان و انصار شما در فتنه ۸۸ توقع دارید نتانیاهو، نخستوزیر روسیاه رژیم صهیونیستی، ذوقزده نشود و مهر «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» بر پیشانی میدانداران فتنه نزند؟؟ یا کلینتون وزیر خارجه امریکا اعتراف نکند که ما در تهران کمکهای زیادی به معترضین (بخوانید فتنهگران) کردیم؟؟ یا شیمون پرز نگوید اپوزیسیون سبز به نیابت از ما با جمهوری اسلامی میجنگد و بنابراین ما از آنها حمایت میکنیم؟؟
توقع دارید آب به آسیابِ دشمن ریختن را تماشا کنیم اما کف و سوت دشمن را انکار کنیم؟!
توقع دارید خود را به خواب بزنیم و نبینیم خوشرقصی این وریها را و ذوقمرگی اونوریها را؟!
اصلا تا بهحال کاری کردهاید یا حرفی زدهاید که سرکردگان صهیونیست و جیرهخوارانشان، از دست شما عصبانی شوند و از این عصبانیت بمیرند؟!
اصلا تا بهحال فعل و قول و تقریرتان به گونهای بوده که اسباب ابتهاج و امیدواری زخمخوردگان از حزبالله را مهیا نکرده باشد؟!
اصلا تا بهحال به این فکر کردهاید که چشم امید جهانیان به «خامنهای و سربازان بزرگ انقلاب است» نه «سرمایههای بزرگ اسرائیل»؟!
.
.
.
راستی چه تقلای بیهودهای میکنید برای برائت دادن زورکی نتانیاهو از آنچه به واقع به همفکران شما نسبت داده است!
خب! بیتعارف، گفته سرمایه بزرگ و نماینده داخلی «آنها» هستید که قرار بوده و هست که به نیابت از جانب «آنها» با جمهوری اسلامی بجنگید!
هستید دیگر!
اگر نیستید، چرا هیچگاه مخالفت نکردید؟ چرا برائت نجستید؟ چرا سکوت کردید؟
هستید دیگر!
چک و چونه برای چه؟! انکار برای چه؟؟!!
فرهنگی؛
برای کامنت خوبتان متشکر!
احسنت!
فرهنگی!
محضرتان عارضم نگارندهی «تو روح بیفرهنگی» نگارنده «روح توافق خستهای» ـ یعنی راقم حاضر ـ نبود و بدینگونه تکذیب میشود!
گر چه هتاکانی چون «اسلامی ایرانی» که جز هجویات مُخless انهاش، چیزی نیاندوخته، از اعتراض شما ـ به جهت همفکر بودن ـ مصوناند!
من البته «اسلامی ایرانی» را «تو روح اسلامی ایرانی» میخوانم!!
{ قطعه ۲۶: 🙂 }
اما پرسشی دارم از حضور شما!
آیا شما، آقای «ریووین ریولین» را میشناسید؟
اگر نمیشناسید به شما بگویم که این شخص «رییسجمهور اسراییل» است و بدجور هم موافقت خود را با زهرنامهتان اعلام کرده است!
البته میگوید؛ «یک سری «ایرادات کوچک» و البته «قابل صرفنظر» در این توافق وجود دارد»!
و از سوی دیگر هم گفته؛ «اقدامات نتانیاهو قابل دفاع نیست»!
حال اما پرسش دیگر این است؛
«فکر میکردی یک زمانی افرادی در تیپ «حسین قدیانی» یا «مهدی محمدی» نظرش با «رییس صهیونیستها» یکی باشد؟؟!!»
تنها توجیه اما به نظرم این است؛
جام زهری در این میان ـ آن هم با غلظت بالا ـ نوشیده شده…
البته شواهد نشان میدهد این جام مذکور را اسراییل ننوشیده، بلکه اینطرفیها نوشجان کردهاند!
البته چون بدنشان ـ بنده خداها یا بنده کدخداها ـ تحمل ندارد، تصمیم گرفتند جرعهجرعه بنوشند!
اکنون روی اصلی سخن این است؛
«چرا شما ولایتمدارها با ملتتان در این مسئله بسیار مهم، اندکی هم صادق نیستید؟؟ و چرا مثل روحالله خمینی به آنها نمیگویید که جام شوکران را نوشیدیم و آرزوی مرگ میکنیم؟؟ چرا جربزهاش را ندارید؟؟»
در ضمن واقعا شما اگر با اسراییل مخالف بودید، باید از «خط قرمز نتانیاهو» (که در ملل متحد آن را ترسیم کرد) عبور میکردید و آن خط قرمز هم چیزی نبود جز ۲۵۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد!
اما شما در عمل، هرگز به آن نزدیک هم نشدید…
جالب هم اینجاست؛
با اینکه به خط قرمزش کاملا پایبندی نشان دادید، به منظور فریب مردم بختبرگشته ایران، آن اقدام نتانیاهو را مسخره هم میکردید!!
خب اگر مسخره بود، پس چرا از آن رد نشدید و حتی به آن نزدیک هم نشدید؟؟
همه دنیا میدانند؛
شماها دشمنان دروغین برای خود تراشیدهاید تا اقدامات آنها را علت (دروغین) وضعیت خفتبار ملت ایران (که حقیقتا منبعث از بیعرضگیهایتان در حکومتداری است) معرفی کنید.
خلاصه کنم؛
نشان دادید پایبندیتان به خطوط قرمز مقام عظمای ولایتتان، بسیار کمتر از نخستوزیر اسراییلی است که رییسجمهورش هم مواضعش را قبول ندارد!!
سلام علیکم
دست مریزاد
خدا قوت… قلمتان مستدام!
عاقبت به خیر شویم همهمان انشاءالله
یا علی
بابا این روح سرگردون توافق چی میگه؟؟
من یکی رو که یاد این کامنت انداخت؛
http://www.ghadiany.ir/1394/23992/comment-page-1#comment-176791
.
.
.
چقدرم حرف میزنه!!
«هرگز یک ایرانی…» که درجه آخر، خودش را در این ۲ تماس تلفنی نشان داد لیکن عالیجنابان! با این دست فرمان نابخردانه اگر «هرگز یک انقلاب را تهدید نکنید» لطف کردهاید به برند خمینی و خامنهای و شهدایشان. در ضمن «یک انقلابی را هم هرگز تهدید نکنید»!
به مناسبت «روز خبرنگار» فردا شنبه راس ساعت ۱۰ صبح، ضمن حضور در مزار خبرنگار فقید وطن امروز «حسین جوادی» واقع در قطعه نامآوران بهشت زهرا، یاد و نامش را گرامی خواهیم داشت. از همه دوستان خوب قطعه ۲۶ هم دعوت میکنیم در این مراسم حضور بهم رسانند.
روح توافق هستهای؛
عزیز من! شما چیزی به نام «وحدت» هست تو دیکشنریت؟
شماها دقیقا همین رو میخواید؛
«یه گروه جشن بگیرن، یه گروه هم بگن جام زهر!»
هی هم بزنن تو سر و کله هم!
در حالی که محور حرکت باید این باشه:
«مسئله هستهای باعث چند دستگی در کشور نشود.»
در ضمن شما فقط یه خط از پیام «انقلابیترین خمینی» رو خوندی فکر کنم!
تازه شک دارم اگه همین یه خط رو هم درست خونده باشی!!
بحث دشمنتراشی دروغین هم واقعا از جمله مباحثیه که تاریخ مصرفش گذشته!!!
{{{در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد؟ اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمىدانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهاى وارد نمىسازد. و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان، آن را جستجو نماییم. مسلم، خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است… در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود، صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودى خود یک ارزش بسیار زیباست اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایى که تا دیروز در برابر این نظام، جبههگیرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ایران، از صلح و صلحطلبى به ظاهر دم مىزدند، امروز نیز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگرى مطرح نمایند و جیرهخواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند! و ملیگراهاى بىفرهنگ، براى از بین بردن خون شهداى عزیز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که انشاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیارى، جواب همه فتنهها را خواهد داد.}}}
آقای روح توافق خستهای!
یوسف به سمت در میدوید، زلیخا هم به همان سمت میدوید!!
آیا هر دو با یک هدف این کار را میکردند؟؟
منتقدان دلسوز وطنی معتقدند؛
«وزن دادهها با ستاندهها در توافق هستهای برابر نیست.»
معتقدند؛
«بهتر از این میشد توافق بست.»
عجیبه که شما هنوز تفاوت جنس نقد منتقدان داخلی را با ادا اطوار حیلهگرانه دشمن حقیر متوجه نشدهاید!
شور و شوق کودکانه شما جماعت به اصطلاح «هموطن!» که در کنج عافیت نشستهاید و در عالم خیال، هم جام زهر تولید میکنید و هم بابت این مصنوع تخیلی، برای دشمن کف و سوت میزنید؛ هم گل به خودی میزنید و هم بابت این شاهکار متوهمانه در کوچه و خیابان رقص و پایکوبی میکنید؛ تعجبآوره و تأسفبار…
و اما مقام عظمای ولایت! و ما ادراک مقام عظمای ولایت!
.
.
.
پیشنهاد میکنم متن «انقلابیترین خمینی» و همچنان متن «انقلابیترین خمینی» را بارها مطالعه کنید.
تمام.
هتاک؟
خیلی هم حالا خودت رو تحویل نگیر!
شما همون ایزی لایفت رو سر موقع استفاده کن، صحبت راجع به پدافند و جام و جرعه باشه واسه وقتی که به بلوغ عقلی رسیدی…
فرهنگی!
شما سوال من را جواب ندادید.
پرسش این بود که اگر شما واقعا با اسراییل مخالف هستید، چرا از خط قرمز اعلامی نتانیاهو در سازمان ملل متحد، عبور نکردید؟
نتانیاهو در آن مصاحبه معروفی هم که شما آن را به نام مصاحبه «شلوار جین» میشناسید، همین مسئله را گفت؛
«ایران کاملا مواظب بود که از خط قرمزی که در ملل متحد عنوان کردم، عبور نکند و حتی به آن هم نزدیک نشد و …».
گزارشهای آژانس نیز سخنان نتانیاهو را تأیید میکند…
در ضمن جناب!
من گفتم افرادی مثل قدیانی و محمدی و… میگویند این توافق خوب است (حداقل در اولین واکنش به توافق چنین گفتند) و رییس جمهور اسراییل هم همین را میگوید!
آیا زمانی فکر میکردی که در استراتژیکترین پرونده میان ایران و اسراییل، نظر افراد مذکور با رییس صهیونیستها یکی باشد؟
بنابراین مسئله این است که این وسط، یک گروهی نرمش ذلیلانه داشته است!
اما کاربر بیفرهنگ «اسلامی ایرانی»!
همان طور که وضعیتت را لو دادهای، تجربهای طولانی هم در استفاده از ایزیلایف (البته لایفت همچنان ایزی نیست!) داشتهای و متاسفانه از اینکه سر موقع از آن استفاده نکردهای، ضربات جبرانناپذیری هم دریافت داشتهای اما آنچه عنوان شد این است؛
صفت «هتاک نادان» کوچکترین صفت رذیلانهات است که بیان شد و صفات دیگری هم دارید همچون «بزدلی» که به هنگام وقوع جنگ، دنبال سوراخ موش بلکه سوراخ مورچه خواهید گشت!
در بزدلیات همین بس که جرئت اعلام آنچه زهرمار کردهاید را هم ندارید و سوال این است؛
اوضاع اساسا برای تو میتواند بدتر از این هم بشود؟
مفهوم افتاد در نامغز پوکت «اسلامی ایرانی»؟
آقا من به این «روح توافق خستهای» مشکوکم بدجور!
تبریک میگم روز خبرنگار رو به جناب قدیانی!
نکته بعد اینکه، بنده در کامنت قبلی هیچ اسمی از کسی نبردم!
منتها ایزی لایف رو که زمین بندازی، اونی که نیاز مبرم داره برش میداره!
در ضمن درسته که ما باکلاس شدیم و از ساندیس سوئیچ کردیم روی ایستک استوایی!
اما جام و زهر و شوکران اصلا به تیریپ ما نمیخوره!
گوارای وجود روشعنفکران (!) ایرج میرزایی!
.
.
.
و اما سوراخ!
گفتنیها در این باره فراوان است که موکول میکنم به آینده!!
🙂
از بیادبیهایی که به «اسلامی ایرانی» شد واقعا ناراحتم!
حاجی چرا تایید میکنی؟
لااقل تایید میکنی، رگباری بزن داغونش کن دیگه…
ناشناس؛
نارحت نباشید!
«اسلامی ایرانی» از پس گندهتر از این هم، بر میاد!
رهبر انقلاب:
«امروز در عرصهی بینالمللی دیگر اینطور نیست که مسئولان کشور ما مجبور باشند دنبال حرف سیاستمداران و سیاستسازان بینالمللی بدوند؛ نه، ابتکار عمل در دست مسئولان ماست. اعتمادبهنفس و ایمان و اتکاء به خدا در مسئولان کشور، یک چنین اثری دارد و امروز بحمدالله اینطور است. رئیس جمهور، اهل کار، اهل ابتکار، اهل خدمت، اهل عمل، وارد میدان و خسته نشو است؛ این، افقها را روشن میکند. امروز نظام سیاسی ما اینطوری است؛ نظام باثبات، مردم مؤمن، جوانان علاقهمند، پرتحرک و پرشور، و مسئولان دلسوز و علاقهمند، شجاع و دارای ابتکار عمل.»
{بیست و یک آبان ۸۵}
فقط گوآردیولا!