روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
کانال تلگرامی وطن امروز
اگر قرار باشد نهاد قانونی ناظر انتخابات، در بررسی صلاحیت نامزدها، چشم خود را در برابر فاحشترین خیانت انتخاباتی یعنی فتنه علیه خود انتخابات، خود صندوق اخذ رأی، خود کلیت آرا و خود آرای اکثریت ببندد، و اگر قرار باشد شورای نگهبان، بینترین استناد رد صلاحیت یعنی سابقه فتنهگری علیه چند انتخابات را درز بگیرد، از این طرف هم میتوان به ماجرا نگاه کرد و پرسید:
یک- آیا اساسا فلسفه وجودی شورای نگهبان زیر سوال نمیرود؟!
دو- آیا دعوت از افراد نه چندان علاقهمند به نظام به شرکت در انتخابات، به منزله تأیید صلاحیت نامزدهایی است که اندک التفاتی به ساز و کار انتخابات ندارند؟!
سه- آیا بازی دادن فتنهگران دائمی علیه صندوق آرا، آنهم در مقام نامزد انتخابات، خدای نکرده این تصور را ایجاد نمیکند که از نظر شورای نگهبان، فتنه علیه انتخابات، خیلی هم حالا جرم و جنایت بزرگی نیست؟!
چهار- واقعا با کدام مصلحت، میتوان حکم به تأیید صلاحیت نامزدی داد که اگر نتیجه انتخابات، باب دلش نباشد، هیچ ابایی ندارد به نظام ۳۰۰ هزار شهید جمهوری اسلامی تهمت تقلب بزند و اگر نتیجه انتخابات، باب دلش باشد هم، باز هیچ ابایی ندارد که این بار بردارد بگوید؛ «اینجا هم البته نیت تقلب داشتند اما نتواستند!»
پنج- اگر هیچ مصلحتی، واقعا عرض میکنم؛ هیچ مصلحتی، حکم به تأیید صلاحیت هیچ فتنهگری علیه انتخابات در هیچ انتخاباتی نمیدهد، آیا میتوان پذیرفت فتنه علیه انتخابات، مهمترین استناد رد صلاحیت باشد اما باسابقهترین فتنهگر علیه انتخابات، تأیید صلاحیت شود؟!
شش- اصلا و اساسا جمهوری اسلامی برای چه باید انتخابات برگزار کند و مردم برای چه باید در انتخابات شرکت کنند، اگر قرار است کارگردان شورش سرگشاده علیه ساز و کار همین انتخابات هم تأیید صلاحیت شود؟!
هفت- اگر دانهدرشتترین فتنهگر علیه انتخابات، اذن نامزدی پیدا کند، آیا همین «تأیید صلاحیت» را دلیل نمیگیرد که دوفردای دیگر ادعا کند؛ «من از نظر ناظر انتخابات یعنی شورای نگهبان و یعنی مفسر قانونی قانون اساسی، فتنهگر علیه انتخابات شناخته نمیشوم، که اگر میشدم حتما مرا رد صلاحیت میکردند»؟!
هشت- آیا تأیید صلاحیت چنین فردی، اولا قبح فتنه علیه انتخابات را نمیریزد؟! و ثانیا آیا سبب نمیشود طرف این بار در مقام نامزد انتخابات، دست بازتری برای چنگ انداختن بر صورت قانون داشته باشد؟!
نه- اگر انتخابات، حریم رأی مردم است -که هست- آیا تأیید صلاحیت فتنهگر بزرگ علیه این حریم مقدس، بدترین خدشه به حرمت انتخابات نیست؟!
ده- آیا دعوت از افراد نه چندان علاقهمند به نظام به شرکت در انتخابات، به این معناست که با تأیید صلاحیت نامزدهای فتنهگر علیه انتخابات، علاقهمندان به نظام را که همواره و در هر میدانی جان خود را برای دفاع از اسلام و ایران کف دست گرفتهاند، دلسرد کنیم؟!
*** *** ***
خمینی ملاک باشد یا خامنهای، هیچ فرقی ندارد؛ هر دوی این رهبران خداباور، آحاد مردم را ولینعمت انقلاب اسلامی دانستهاند و در عین حال، همه را سفارش به «قانون» کردهاند. ما کی و کجا از شورای نگهبان خواستهایم صلاحیت فلان نامزد رد صلاحیت شده را تأیید کند، چون مثلا در ماجرای برجام، همفکر، همراه و همرأی ما بوده است؟! ما اصولگرایان وقتی میگوییم قانون، آنقدر هم به آن التزام عملی داریم که حتی زودتر از اصلاحطلبان مدعی، پیروزی آقای روحانی در انتخابات را به ایشان تبریک بگوییم و الا اگر عالم ریاضی آنقدر بیدر و پیکر است که ۱۳ میتواند از ۲۴ بزرگتر باشد، هفتدهم درصد اصلا عدد حساب نمیشود! وقتی بزرگان این انقلاب، خود را خادم ملت و همه را در پیشگاه قانون، برابر میدانند، احدی نباید توهم بزند که از خمینی و خامنهای، از مردم، از قانون و از ساز و کار قانونی انتخابات، بالاتر و بزرگتر است؛ هر که میخواهد باشد! «یکی هم بود در جمهوری اسلامی که مدام شکلک درمیآورد علیه انتخابات، آخرش هم نفهمید ۴۰ از منیت خودش و ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، نتیجه انتخابات اگر باب میلش بود یک جور به نظام تهمت میزد و اگر نبود جور دیگر، حتی با دروغ بزرگ تقلب، به دشمن جلاد، چراغ سبز تحریم بر گرده ملت را نشان داد، آخرش همین فرد، برای نامزدی در همان انتخاباتی که مکرر علیه ساز و کارش فتنه کرده بود، تأیید صلاحیت شد!» آقایان انقلابی، محترم و معزز شورای نگهبان! امثال راقم این سطور، بخواهیم هم نمیتوانیم بفهمیم سختی کار شما را لیکن برای آینده جمهوری اسلامی و برای نام جمهوری اسلامی، نخواهید جمله داخل گیومه را! که بردارند بگویند؛ «یکی هم بود در جمهوری اسلامی که از قانون بالاتر بود!» بینی و بینالله! در عالیجناب، این لیاقت را میبینید که برود خبرگان، برای این ملت، رهبر معین کند؟! البته اگر میبینید، اگر تأیید صلاحیت او را قانونی میدانید و اگر از پس جواب یومالعیار قیامت به حضرت احدیت برمیآیید، گور بابای این یادداشت! حتما صلاحیت ایشان را تأیید کنید! که ما از شورای نگهبان، نه عمل به مندرجات خودمان، بلکه تنها و تنها عمل به مر قانون را میخواهیم.
به نام خدا
«یکی هم بود در جمهوری اسلامی که از قانون بالاتر بود!»
دهن ما رو هم برای دفاع از نظام میبنده!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
متن این پست، قرار بود روز سهشنبه ۶ بهمن ۹۴ سرمقاله روزنامه وطن امروز باشد که… بگذریم!
ویژگیهای رهبری که عالیجناب و شاگردش روحانی انتخاب میکنند:
سازشکار، عاشق آمریکا، کدخدا پرست، کاخنشین، طرفدار کشورهای مستکبر، نه مستضعف، ترویج اشرافیگری و…
انشاءالله که امام خامنهای، پرچم این انقلاب رو هر چه زودتر به دست صاحب اصلیاش امام زمان خواهند داد…
درود
«خمینی ملاک باشد یا خامنهای، هیچ فرقی ندارد؛ هر دوی این رهبران خداباور، آحاد مردم را ولینعمت انقلاب اسلامی دانستهاند و در عین حال، همه را سفارش به «قانون» کردهاند. ما کی و کجا از شورای نگهبان خواستهایم صلاحیت فلان نامزد رد صلاحیت شده را تایید کند، چون مثلا در ماجرای برجام، همفکر، همراه و همرأی ما بوده است؟! ما اصولگرایان وقتی میگوییم قانون، آنقدر هم به آن التزام عملی داریم که حتی زودتر از اصلاحطلبان مدعی، پیروزی آقای روحانی در انتخابات را به ایشان تبریک بگوییم و الا اگر عالم ریاضی آنقدر بیدر و پیکر است که ۱۳ میتواند از ۲۴ بزرگتر باشد، هفتدهم درصد اصلا عدد حساب نمیشود!»
این فرمول ساده رو هم نمیفهمند، چه برسه بخوان مسائل کلان اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی رو درست بفهمند!
اگه همین سبک پیش بره مجبوری براشون با رسم شکل دستههای دهتایی بکشی، بعد تو جدول بذاری و بهشون یاد بدی داداش حسین!
حق این خاندان پر مدعا ادا نشد در فتنه ۸۸!
اینها الان باید ۷ کفن میپوساندن!
اینکه پدر این فتنه هنوز اعدام نشد، حصر نشد و نجیبانه برخورد شد با ایشان، متوهم شدهاند!!
بعضی ها هم اینقدر وقیح شدند مثل جناب مطهری که اینطور افاضات میکنند:
«نباید از این ترسید که مجلسی علیه نظام تشکیل شود»!
عملا این نظام چه ابهتی برای این جماعت از دماغ فیل افتاده دارد؟!
سلام
خدا قوت آقای قدیانی…
ممنون از تحلیلهای زیبا و درستتون.
بیچاره کردید این بدبخت رو از بس بهش گفتید؛ منتخب هفتدهم درصدی! 🙂
ولی چه ذوقی هم میکنه و چه کلاسی میذاره با همین هفتدهم درصدش، بنده خدا!
به نظرم بدترین ضربهای که با دروغ تقلب به نظام زدن، رواج تفکر بیارزش بودن رای مردم بود، رواج این فکر که نظام، مطلوب خودش رو از صندوق بیرون میکشه، نه مردم! و تنها همین دلیل هم برای رد صلاحیت بعضی افراد کاملا کفایت میکنه!
از «بگذریم» خوشم نمیاد!
کلا حرف نصفه خوب نیست.
در برند طلایی انقلاب اسلامی، ناکسان جفتکپران علیه انتخابات، بیکفایتترین و بیکیفیتترین اشخاص هستند برای تأیید صلاحیت!
متن و بخصوص جواب جناب قدیانی به کامنت اول، بوی تأیید صلاحیت عالیجناب رو میده!
درسته؟
ایشان عالیجناب نیستند؛ «عالی”من”آب» هستند!
«من» از منیت ایشان ولی نوع آبکی آن است!
فراموش نشود که این «من» شیطان است…
با سلام
منتخب هفتدهم درصدی، با همین داره تخته گاز میره!
اگر حتی ۱۳ تای رفیقش در سال ۸۸ رأی میآورد حتما موتور میسوزوند!
خدا رحم کرده…
بر اساس شنیدهها، «عالی من» 🙂 (به قول پیرمرد عزیز) تایید صلاحیت شد!
سلام
رد صلاحیتش محول شد به ما…
انشاءالله
غدد مهدی بابا!
http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=13941105001192
ای بابا! گفتن مثل اعدام سران فتنه برای نظام هزینه داره، واسه همین تأیید کردن، ولی من دارم فکر میکنم یکی اومد از سر سادگی رأی داد به او و یکی هم اومد و نفوذی بود خواست یارو بره تو و…
اون وقت ما میشیم مثل اخوانالمسلمین مصر که همه چیز داریم و هیچ نداریم، چرا که آقایان در طبل شورای رهبری میکوبند و……
التماس دعای «روحانی» از «پدرروحانی» 🙂
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/1807/1/152730/0
دوستان!
شما نگاه نکنید حسین قدیانی عین بولدوزر از روی اکبر مشتی رد میشه!
این بابا بین روحانیون خیلی خیلی طرفدار داره!
خیلی از معممین کلهگنده، دستبوس اکبر مشتی هستند!
واسه همینه که هی توهم میزنه دیگه…
بنده کدخدا ظاهرا دیروز نتوانسته بود مقاله وطن امروز را بخواند.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1806/1/152672/0
دقیقا سفره دلش را پیش خبرنگاران خارجی باز کرد! آنهم به امید واهی فشار از خارج!
بدبختی اینجاست که بین همه، جرجیس را انتخاب کرده!
اون مملکت پای خودش لب پرتگاه است…
گر چه هیچ کدامشان در برابر عزت و غیرت اسلامی ملت ما که تحت نظر حضرت ولی عصر عج و تحت رهبری ولایت مطلقه فقیه قرار دارد، غلطی نمیتوانند بکنند.
عجیب اینجاست که این ذوبشدگان در ولایت کدخدا حتی پیام این سخن امام خامنه ای را درک نمیکنند که فرمودند؛
«کار شما بسیار عالی، جالب و بهنگام بود و در واقع باید این حادثه را کار خدا دانست که آمریکاییها را به آبهای ما کشاند تا با اقدام بهنگام شما، آنگونه با دستهایی که بر سر گذاشته بودند، بازداشت شوند.»
خداوندا! بصیرت عطا فرما تا رنج این ملت کاهش یابد.
اینا به کنار. ریششو چرا خاکستری گرگی کرده؟!!
و «خاکستری گرگی» یعنی؛
گرگ را از هر طرف که بخوانی گرگ است!
زیر سم اسب آنتونیوس اما خاکستری…!!
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/470304/
آقا شما چرا هنوز ایرانی؟
چرا نمیری سوریه؟
چرا مدافع حرم نمیشی؟
چرا فقط حرف میزنی؟
منت که چه عرض کنم باید دست و پاش رو هم ببوسید…
وقتی دولتتون عرضه نداره، کار دیگری هم غیر از این کار هست؟!
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/470595/
ناشناس!
عمل ایشون دقیقا با کدوم حرفشون مغایرت داره؟
من موندم چرا بعضیها هنوز اینجا موندن!!
چرا نمیرن مثلا اتریش… یا آلمان!!
چرا پناهجو نمیشن مثلا!!
چرا فقط ایران؟!!
چرا؟!!
حسن روحانی در تور اروپا گردیاش حتی به مقدار لازم برای خالی نبودن عریضه هم ادبیات انقلابی مصرف نکرد! سخنان او در این دو کشور را اگر بخوانید چندان تفاوتی با دیدگاههای رییس یک کشور متوسطالحال سکولارمسلک ندارد! ظاهرا امر این است که شیخ حسن روحانی، فعلا همهی همت خود را بر جذب سرمایهی خارجی قرار داده است و طبعا انقلابی بودن برای نشست و برخاست با کلان سرمایهداران اروپایی و آمریکایی، چندان دلچسب نیست. ژستها فعلا همه در اینباره است که پول غربیها به ایران خواهد آمد! اما همهی خبرها، برعکس میگوید؛ این پول ایران است که در اثر خریدهای نجومی به غرب خواهد رفت. خوب است آقای رییسجمهور وقتی برگشت، به ملت گزارشی بدهد از اینکه تهِ کیسهی دهها میلیارد دلار ناشی از توافق چیزی هم باقی مانده یا نه؟ خاطرم هست در سال های ٨٢-٨٣ حسین موسویان میگفت؛ بهترین تضمین برای پایدار ماندن یک توافق با غرب، ارتقاء روابط به حدی است که به هم زدن آن برای هیچیک از دو طرف نصرفد! حالا ظاهرا روحانی مشغول همان کار است با این تفاوت که این دولت ایران است که به عنوان عضو تازهوارد به جامعهی جهانی -به تعبیر لوران فابیوس- باید مراقبت کند ادبیات و عمل انقلابی یک وقت خاطر مبارک برادران بزرگتر را در این جامعهی جهانی کذایی نیازارد.
«مهدی محمدی»
گشایشهای نمایشی!
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/470713/
تا جایی که بنده اطلاع دارم، این آمریکا بود که هی دست و پا میزد برای مذاکره!
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941109000128
تازه کسی که دسترنج شهدای هستهای را یکجا به باد فنا داد را چه به این حرفهای زیادی!
لیاقت تو فقط شهید هسته آلو بودنه! میگی نه، از خود اربابهات بپرس!
ضمنا فقط هسته آلو، نه حتی هستههای دیگر! چون هالو فقط لیاقتش آلوست!
قطعا اگر شهید هستهای نبود، یکی از خائنین هستهای خواهد بود!
و خندهدارتر از این اظهار نظر، این خبر مضحک است؛
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/470707/
با نظرتون مخالف هستم…
اگه ایشون تایید نمیشد به مراتب ضرر بسیار بزرگتری به انقلاب میزد چون در خبرگان به لطف بصیرت مردم و روحانیون اصیل انقلابی کاری از پیش نمیبره کما اینکه تلاش بیحد و حصرش برای ورود همفکرانش به خبرگان نشان از بسته بودن دستش در مجلس خبرگانه اما اگه اینجا هم رد صلاحیت میشد با توجه به رد صلاحیت قبلیشون اولا که خناسان میگفتن این چه نظامیه که رییس مجمع تشخیص مصلحتش صلاحیت نداره و از طرفی خود ایشون با توجه به پایگاهی که بین رسانههای زنجیری و برخی مسئولین و بخشی از مردم داره، عملیات جنگ روانی رو گستردهتر میکرد و ضرر بیشتری به انقلاب میزد…
خصوصی
امان از این «مصلحت»
خواه مصلحت نظام، خواه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
واقعا راه درست چیست، حق و عدالت کجاست؟
مثلا امیرالمؤمنین نمیتوانست در جلسه تعیین خلیفه، لفظا حکومت خلفای پیشین رو قبول بکنه ولی بعد به روش خودش عمل بکنه و چندین سال خانهنشین نشه؟
یا نمیتوانست مصلحت به خرج بده و با طلحه و زبیر بر علیه معاویه ببنده، کمی بیش از بیتالمال یا حکومت جایی رو بهشون بده و بعد از دفع فتنه معاویه، شر طلحه و زبیر رو هم کم بکنه؟!……
احترام امام و حضرت آقا جای خود اما اینکه حفظ نظام، اوجب واجباته دقیقا یعنی چی؟
یعنی هدف، وسیله رو توجیه کنه؟!……
مجتبی ق!
این مصلحتها فقط باعث این میشه که با دست خودمون به نظام ضربه بزنیم.
اصلا عالیجناب نه تنها رد صلاحیت حتی خانه نشین هم بشه، مثلا چه اتفاقی میتونه بیفته؟
هیچی، اون هم میشه یکی مثل مرحوم منتظری! منتظری هم کم حواریون نداشت!
تا داخل رو تحت کنترل نداشته باشیم، نمیشه با استکبار دست به یقیه شد……
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
اولا دلیلی ندیدم که کامنت قبلی، خصوصی بماند و عمومی نشود!
ثانیا من هم با کامنت «مجتبی ق» مخالفم! عاقبت، فتنه خط قرمز هست یا نیست؟! من البته خوب خوب متوجه حرف این دوست خوبمان هستم و این قدرش از سیاست، حالیام هست اما واقعا بر این باورم که ما از عمل به قانون یعنی عمل به مر قانون ضرر نمیکنیم! اگر طبق قانون، باید طرف رد صلاحیت میشد، چه بهتر به همین قانون عمل میشد. ضرر هیچ چیزی بیشتر از عمل نکردن به قانون نیست. عجالتا مصلحت یعنی عمل به مر قانون!
ثالثا شاید تعجب کنید اما با اون کامنت خصوصی شما بیشتر مخالفم! چرا؟ چون وقتی ما میگوییم عمل به مر قانون، این را هم باید بدانیم که تأیید یا رد صلاحیت -عدم احراز صلاحیت البته!- با نهاد قانونی شورای نگهبان است و تحت هر سیاست، قانون، مصلحت، عدالت یا هر چیز مقدس یا حتی غیر مقدس دیگری، این شورا آقای هاشمی را تأیید صلاحیت کرده. لذا از اینجا به بعد، فرض است بر ما که لااقل نق نزنیم! نقد البته بلااشکال است اما اینکه به خاطر یک کار شورای نگهبان، پای امام و آقا را به میان بکشیم یعنی چه؟! من از شما دوست خوب سئوال میکنم؛ «آیا نعوذبالله حضرت ابوتراب هم در جریان جنگ جمل، به خانم عایشه باج دادند؟! انصافا عدالت -آنهم عدالت علوی!- در مورد این باغی و یاغی در حق امام معصوم، این بود که احترامش حفظ شود و الباقی قضایا؟!» برادر عزیز! اگر امام و حضرت آقا، بعضیها را «تحمل» کردهاند، به خاطر ترسشان از این جماعت نیست، بلکه از روی همان مصلحتی است که گاهی باعث میشد توسط امام معصوم هم لحاظ گردد. اینکه امام راحل فرمودند: «حفظ نظام اوجب واجبات است» هرگز به آن معنی نیست که شما برداشت کردید! دنیای کنونی را با همه حوادث ریز و درشتش درنظر بگیرید! حال یک آن فرض کنید انقلاب اسلامی اساسا حادث نمیشد یا جمهوری اسلامی ساقط میشد! واقعا چه بود نتیجه؟! از ورای همین مهم است که حفظ نظام، واجبترین واجبات میشود و لاغیر!
خلاصه کنم حرفم رو در ۲ نکته و یک نتیجهگیری.
الف- با کامنت «مجتبی ق» مخالفم چون معتقدم انقلابی باید امور رو از زاویه «انقلابی بودن» تحلیل کنه، نه صرفا «سیاسی بودن»! انقلابی در وهله اول، «آرمان» داره! «آرمان»! سیاست یک عنصر انقلابی یعنی آرمانهای او! و دقیقا از ورای همین مهم، من پای این متن ایستادهام؛ «اگر فتنه خط قرمزه، تأیید صلاحیت فلان فتنهگر بزرگ یعنی چه؟!» صدالبته من مخالف سیاست و تحلیل سیاسی نیستم اما به بهانه این چیزها که نمیتوان از آرمان انقلابی کوتاه آمد! لذا جناب «مجتبی ق»! اگه فرضا یکی اومد به شما گفت: «این چه نظامیه که حتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظامش هم برای نامزدی در خبرگان رد صلاحیت میشه؟!» کاش شورای نگهبان به گونهای عمل میکرد که شما میتوانستی این جواب را بدهی: «اینکه چیزی نیست! دیدید رئیس جمهورش هم رد صلاحیت شد برای نامزدی در خبرگان!» و بعد ادامه بدهی: «در این نظام، همه در برابر قانون برابرند، خواه رئیس مجمع باشد و خواه رئیس جمهور»! در ادامه همین نکته، سئوالی میپرسم از عزیزان شورای نگهبان، تنها و تنها منباب روشن شدن! «بفرمایید بر ما روشن کنید جناب آقای حسن روحانی دقیقا بر اساس کدام صلاحیت، میتواند در شمار افرادی باشد که برای این ملت، رهبر معین کنند؟!»
ب- با اون کامنت خصوصی شما هم مخالفم و همانطور که گفتم؛ مخالفترم! «راه درست، حق و عدالت» آنجاست که ما صریح و رک، حرف انقلابیمان را بزنیم، سئوال انقلابیمان را بپرسیم اما خدای نکرده، از آرمانهای خود، چماق بر فرق انقلابی بلند نکنیم که آرمان را به ما یاد داد! لذا اگر شورای نگهبان به من نوعی جواب داد که «آقاجون! ما ی مصلحتی رو میبینیم که شما هم البته میبینی اما نه به اندازه ما» باید درک کنم اوضاع رو! وقتی معصوم، اون برخورد محبتآمیز رو با اون خانوم جملی کردن، نه از آن رو بود که نستجیربالله خواسته باشن حکومتشون حفظ شه! نه از آن رو بود که نستجیربالله ترسیده باشن از اون خانوم! و نه از اون رو بود که نستجیربالله خواسته باشن باج بدن به طرف! در این قبیل مواقع، تنها و تنها بحث «مصلحت» درمیان است! و مصلحتی که امام میسنجد، عین «عدالت» است!
***
من عذرمیخوام از هر دوی شما دوستان لیکن اون کامنت خصوصی مصداق «افراط» بود و کامنت «مجتبی ق» مصداق «تفریط»! جناب مجتبی! من در همین متن گفتم؛ «بینی و بینالله! در عالیجناب، این لیاقت را میبینید که برود خبرگان، برای این ملت، رهبر معین کند؟! البته اگر میبینید، اگر تأیید صلاحیت او را قانونی میدانید و اگر از پس جواب یومالعیار قیامت به حضرت احدیت برمیآیید، گور بابای این یادداشت! حتما صلاحیت ایشان را تأیید کنید! که ما از شورای نگهبان، نه عمل به مندرجات خودمان، بلکه تنها و تنها عمل به مر قانون را میخواهیم.» حالا شما بفرما دقیقا با کجای نظر من مخالفی؟!
افاضات جدید روحانی
«شورای نگهبان طوری تصمیم بگیرد که مردم دلسرد نشوند… تنشها میان ایران و آمریکا کاهش یافته است… روزی به اختلافات میان تهران و واشنگتن برای همیشه پایان میدهیم».
http://www.entekhab.ir/fa/news/250070
حزبالله به گوش باشد!
داره صدای پای گورباچف میاد!
نکنه روحانی میراث ۳۷ ساله انقلاب رو یک شبه به باد بده!
سلام
اگه ممکنه لینک چند تا از دلنوشتهای دهه فجری و علی الخصوص ۲۲ بهمنی آقای قدیانی رو بگذارید برامون
ممنون
توصیه میکنم این دو متن را حتما مطالعه کنید.
اگر چه بحث اقتصادی و کسل کننده است اما خیلی دقیق و روان تنظیم شده است.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1809/1/152849/0
http://kayhan.ir/fa/print/67071
فکر کنم از نظرم برداشت شده که منظورم این بوده کان لم یکن منکر آرمان و اصول بودم و مصلحتسنجی ابن عباس رو به همراه دارم!
نه… به هیچ وجه منظورم این نبود وگر نه اگر به مصلحت این شکلی بود که باید اون دو تا از حصر در بیان و اون ممنوعالتصویر هم چون یه عده طرفشن بیاد جولون بده…
نه… من نظرم صرفا برای همین فرد محترمه، چرا که اعتقاد دارم هنوز چهره واقعی اون و رفتار زاویه دارش برای عموم مشخص نشده کاملا…
الان پیش یه عدهای ایشون انقلابی پیرو امام و آقا با کمی نظرات متفاوتتره…
فتنه خط قرمز هست اما آیا ایشون به عنوان فتنهگر شناخته شده یا فردی درون نظام؟!
مثال میزنم همونجور که شما مثال زدید.
آیا پیامبر نمیتونست به مردم بگه که جناب اولی و دومی نفاق دارن؟ چرا نگفتن؟
چون این دو نفر پایگاه مردمی هم داشتن حتی تو بیت پیامبر و اگه گفته میشد ممکن بود کل اسلام ضرر کنه…
پس منظور من این بود الان وقتش نیست داخل رو با دست خودمون به هم بریزیم چون یه بار تا لبه پرتگاه بردن…
بله… به وقتش باید گفت و به قول خودتون آقا هم داره تحمل میکنه که امثال ما روشنگری کنیم در این رابطه….
به هیچ وجه هم مخالف عین آرمان بودن سیاست نیستم چون قابل تفکیک نیستن ولی کمی دیگه کار میبره و کادرسازی و…
در مورد آقای منتظری هم ایشون هیچ وقت در حد آقای فتنهآفرین نبود چون پول و قدرت با هم دستش نبود و سیاس و دارای نفوذ خاص نبود مثل ایشون…
کلاس برجام را تصور کنید!
اونم سال دوم دبیرستان!!
اونم کلاس پسرا… 🙂
در حاشیه ۳ رو میشه از روش ساخت.
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/470809/
آفرین به وطن امروز!
تبریک به داداش حسین و همکاران موفقش…
به نظر بنده تأیید صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی به هیچ عنوان به مصلحت نظام نیست. ایشان از سال ۸۸ به این سو با رهبری نظام زاویه پیدا کردهاند و روز به روز این زاویه بیشتر شده. مخصوصا در این اواخر با طرح موضوعاتی چون نظارت بر رهبری و رهبری شورایی، به گونهای خود را درست نقطه مقابل رهبر معظم انقلاب قرار دادهاند. الان شخص ایشان در جامعه -به درست یا غلط- نقطه مقابل رهبر شناخته میشوند. حال فرض کنید او همانند سال ۸۵ رای اول تهران را بدست بیاورد. آیا بدخواهان و دشمنان چنین نتیجهای را در بوق و کرنا نخواهند کرد که نماد مخالفت با ولی فقیه رأی اول تهران را به دست آورد؟!
کاش شورای نگهبان از فشارها نمیترسید و همانند انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ایشان را رد صلاحیت میکرد.
امیرسرلشکر سلیمی فرماندهی سابق کل ارتش دار فانی رو وداع گفتن. چقدر ناراحت شدم از واکنش های سرد به درگذشت ایشون. به نظرم اگر یکی از سرداران شجرهی طیبهی سپاه پاسداران جای ایشون بودن وضعیت خیلی فرق می کرد. این باعث سرخوردگی ارتشی ها میشه. حس کمارزشی بهشون دست میده. این برای سپاه هم مضر خواهد بود. به نظرم واکنشها نسبت به درگذشت ایشون در حد انتظار نبود!
روحشون شاد…
انشاءالله با دوست عزیزشون، امیر سپهبد صیاد دلها محشور بشن.
بالاخره کلید روحانی چرخید!
خوش به حال مردم فرانسه که رییس جمهور ما اینقدر به فکرشونه و باهاشون خوش اخلاق بود!
طفلیها خیلیهاشون بیکار شده بودن، با لطفی که روحانی در حقشون کرد، بعضیهاشون دوباره میتونن برن سر کار…
فکر کنم الان شعار میدن روحانی مچکریم!
نمیدونم ما به آقای روحانی و کابینهی پیرش چه هیزم تری فروختیم که وقتی نوبت ما میشه، بداخلاق و بددهن و اخمو میشن!
هنوز متوجه نشدیم از این برجام نافرجام چی به ایران رسیده…
کاش ما هم میتونستیم مثل سیداحمد سر به بیابون بذاریم…
https://telegram.me/vatanemrooz
بوی گل سوسن و یاسمن آید…
امام خمینی:
«اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد. و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی، هیچیک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم به طور انقلابی عمل کرده بودیم، تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز عذر میخواهم، خطای خودمان را عذر میخواهم…».
نقشه راه انقلاب، ۳۷ سال بعد
http://kayhan.ir/fa/news/67274
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَ اَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ!
واقعا روزنامهنگاری و تحلیل مسائل هم کار هر کی نیست!
«اعتماد» تیتر زده «دلواپسان ایرباس»…
نویسنده از این منظر به موضوع نگاه کرده که ما قبلا یه هواپیمای کهنه رو ۶۶ میلیون دلار میخریدیم، الان ۴۴ میلیون دلار و این به نفعه مردمه!
در حالی که بحث، روی اولویت این کار بود، یعنی چقدر انجام این کار و بستن این قرارداد ضروری بود؟
جالبه گریزی هم به تو زده با عنوان «رئیس اسبق سازمان بسیج دانشجویی»!
(یه متنی ازت گذاشت که ربطی به بحث نداشت، فقط میخواست یه چیزی گذاشته باشه!)
http://www.etemaad.ir/
حاجآقا زده به سیم آخر…
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941112000968
خدایا! ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار.
جدیدترین خاطره حاجآقا خاطره؛
دیشب خواب امام رو دیدم. رفتم دستشون رو بوسیدم. گفتم: آقا! من شورای نگهبان رو قبول ندارم! امام هم با پشت دست زد تو گوشم! فرمودن: تو غلط میکنی قانون رو قبول نداری!
🙂
[Forwarded from تحلیلهای تاپ]
بعد از استدلال تاریخی «داماد لرستان» چشممون به دستاویزی مضحکتر و مسخرهتر روشن شد:
«اشبهالناس به امام، نوه امام!»
پ. ن:
آن هم درست در روزی است که امام خمینی آمد تا بساط سلطنت و ولیعهدپروری رو پایان بده.
جوک روز:
لازم بود صلاحیتها قبل از ثبتنام و آن هم در قالب نگرشهای سیاسی بررسی شود، نه اینکه اول بدون در نظر گرفتن صلاحیت واقعی اسمنویسی کنیم و سپس دنبال احراز صلاحیت باشیم.
اشبه حرف به زهرا رهنورد که گفته بود؛ «داماد لرستان» باید اونجا رأی میآورد، همین حرف هاشمی بود که هر کی آدم خوبیه، پس نوهاش هم بچه خوبیه!
من دیگه حرفی ندارم! 🙂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
من اما ی حرف گمونم مهم دارم که تا ساعاتی دیگر توی پست میگذارمش…
تیترش اینه؛
«نقدی به نظام جمهوری اسلامی»
ایشون نه خَلقا، نه خُلقا و نه منطقا به پدرش حاجاحمد آقا هیچ شباهتی نداره، چه برسه به پدربزرگش حضرت امام.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قطعه ۲۶:
مهم، خط طرف و روش و منششه و الا به خاطر ۴ تا کروموزوم، هیچ کس، یادگار کس دیگری نمیشه!
مگه حسن خمینی موقع انقلاب پنج سالش بیشتر بود؟
الان ما به این هم بدهکار شدیم؟
عججججبببب!
«۴ تا کروموزوم»!!
🙂
«مهم، خط طرف و روش و منششه و الا به خاطر ۴ تا کروموزوم، هیچ کس، یادگار کس دیگری نمیشه!»
احسنت به قطعه ۲۶!
کنایه است دیگه، وگر نه همه -به غیر از جناب عالیجناب و حواریون البته!- میدونن شاید به خاطر ۴ تا کروموزوم، ظاهر شبیه پدر بشه، ولی خُلق و خوی، منطق، خط و روش و منش قطعا نمیشه!
به دوستان توصیه میکنم مستند «بعد از خمینی» رو حتما ببینند.
هم سیر تحولات هاشمی دیده میشه و هم حماقت این اصلاحطلبان مدعی پیروی از امام، مخصوصا در حمله آمریکا به عراق، بعد از جنگ صدام با کویت که اصرار به حمایت از صدام داشتند…
الان اینها شدن مدعی عقلانیت!
تیتر جوان هم الحق خیلی خوبه:
«طلبکار انقلاب در فرودگاه»
http://javanonline.ir/fa/publications/1605/22707
«آخرین قربانی عالیجناب»
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/1812/1/153070/0
«حمله به خط امام در پوشش دفاع از بیت امام»
http://kayhan.ir/fa/issue/644/1